سردار سرتیپ دوم خلبان شهید مرتضی بصیری

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سردار سرتیپ دوم خلبان شهید مرتضی بصیری


شهید مرتضی بصیری در بهمن ماه ۱۳۴۲ در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان خوی دیده به جهان گشود . والدین این شهید بزرگوار ، دیندار ، تحصیل کرده ، آگاه به مسائل سیاسی و معتمد محل بودند که همین امر باعث تعالی اخلاقی ، دینی و معرفتی این شهید سر افراز گردید .شهید بصیری از همان اوایل کودکی ، ضمن تحصیل ، مسائل مذهبی و اعتقادی را در الویت امور زندگی خود قرار داده و اکثر اوقات خود را در مسجد محل و هیئتهای مذهبی منجمله هیئت قائم حسینی ( مسجد حاج میرزا یحیی ) حاضر و با عشق و علاقه خاصی ارادت خود را به اهل بیت عصنت و طهارت و سید و سالار شهیدان ابراز مینمود .

نوجوانی شهید بزرگوار مصادف با آغاز انقلاب بزرگ اسلامیملت ایران بود که حضور یکپارچه مرحوم در بطن مسائل انقلاب ، از تظاهرات خیابانی ، درگیری با ضد انقلابیون ، پاسداریهای شبهای قبل و بعد از پیروزی نشان از بلوغ فکری و سیاسی ایشان داشت . حضور فعال آن شهید در کنار هم قطاران و همرزمان در پایگاه شهید صمصامی(مسجد حاج میرزا یحیی ) و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان یک بسیجی جان بر کف و رزکنده و مخلص در جبههها و شرکت در عملیات مختلف و ایثار و از خود گذشتگیهای آن فقید سعید نشانگر عشق و علاقه وافر او به رهبر ، انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامیایران بود .حضور مداوم او در جبهههای جنگ و سنگر تحصیل و پایگاه بسیج تا اواسط سال ۱۳۶۵ به طول کشید و از همان سال به نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامیایران پیوست و پس از طی وفقیت آمیز دورههای آموزشی لازم در داخل و خارج از کشور اعم از آلمان و فرانسه و اکراین و …. به عنوان مهندس پرواز مشغول به انجام وظیفه گردید و در همین راستا تلاش مستمر و خستگی ناپذیر ، او را به درجه ای رسانید که به عنوان استاد پرواز ادامه خدمت داد . در کنار خدمت مقدس پاسداری به دلیل علاقه روز افزون او به تعلیم و تربیت نونهالان و جوانان غیور ایران اسلامیدر آموزش و پرورش استان تهران به عنوان مربی پرورشی و تربیتی به تربیت نوجوانان همت گماشت .

در رابطه با خصوصیات اخلاقی آن شهید بزرگوار موارد ذیل به صورت خلاصه قابل ذکر میباشد :

سکوت توأم با تدبر و تفکر از بارزترین صفات اخلاقی ایشان محسوب میشد . با وجود کسب رتبههای برتر علمیتخصصی و هنری که همگان را به حیرت وا میداشت همواره مهر سکوت بر لب زده بود و از طرح و ابراز موفقیتهای بیشماری که نائل آمده بود حدالامکان خود داری مینمود .
تلاش و پیگیریهای مجدانه در خصوص تمام امور محوله توأم با تلاش و اخلاص از دیگر صفات بارز اخلاقی آن شهید بزرگوار بود و در همین راستا به مدارج عالی هنری در زمینههای نقاشی ،طرحی و سیاه قلم . تذهیب دست یافت و بارها به طرق مختلف توسط مسئولین مورد تقدیر قرار گرفت و قابل تأمل اینکه همواره این تجارب و اندوختهها را در خدمت انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و آموزش نو نهالان قرار داده بود
عشق و علاقه بی حد به تربیت نوباوگان و نوجوانان ذره ذره وجود او را فرا گرفته بود و از دغدغههای قلبی ایشان تربیت نسل بعدی انقلاب ، حفظ آثار ارزشمند نظام اسلامیو جنگ تحمیلی و انتقال این ارزشها به نسلهای آتی بود و همین امر سبب شد ایشان در مبحث علوم تربیتی از نزدیک وارد شده و سالهای متمادی در کنار امور نظامیو تخصصی با شور و شوق وصف ناپذیر به تربیت نسل جوان همت گماشت و بیش از یک دهه با آموزش و پرورش استان تهران همکاری نموده و افتخارات تربیتی فوق العاده ای برای سالهای آتی و نسل جوان به ودیعه گذارد .
نوآوری ، خلاقیت و قابلیت ابداع از دیگر خصیصههای آن شهید چه در امور تخصصی و چه در امور زندگی و چه در سایر امور بود. طبیعت زندگی آنست که افراد خلاق همواره از افراد گمنام زبده برگزیده میشوند .
مقبولیت عام و عمومی، بارزترین صفت شهید بصیری بود . بطور کل سجایای اخلاقی عامه پسند آن شهید نزد بزرگ و کوچک از مقبولیت لازم برخوردار بوده ، چه در زمان حیات و چه پس از شهادت . حضور یکپارچه و عموم مردم حتی دانش آموزان و دانشجویان پرواز چندین سال قبل وی در شهرهای اصفهان و کاشان و … در مراسمهای یادبود آن مرحوم شاهد بر این ادعاست .
حضور شهید سر افراز در پایگاه شهید صمصامیدر اوایل انقلاب و شروع جنگ تحمیلی منجر به ایجاد روابط عاطفی شدید با سایر شهدای بزرگوار این پایگاه گردیده بود . گذشته از خلقیات و سکنات عامه پسند ، این روابط وابستگی شدید ایشان را به نظام و انقلاب مستحکمتر مینمود . این شهید والا مقام خود را مدیون به خون شهدای انقلاب میدانست و از این رو در اولین فرصت ممکن خود را به غافله جان بر کفان رسانیده و با آنان در تمام مراحل کاری و معنوی همراه گردید و این همرهی از سال ۱۳۶۵ تا لحظه شهادت ادامه داشت .
داشتن سعه صدر ویژگی خاص برگزیدگان باریتعالی میباشد . همگان اذعان داشتند که آن شهید از متانت ، وقار و صبوری خاص در تمام امور برخوردار بود . با گفتار و کردار و رفتار صادقانه و توأم با اخلاص همگان را به خود جلب مینمود با حوصله و صبوری هر چه تمام تر و با نشاط و شادابی با کودکان به گفتگو مینشست و آنان را در مسائل مختلف راهنمایی میکرد و با بزرگان نیز در قالب مسائل اجرایی و عملی همگام و شاید پیشگام میشد .



علاقه ایشان به کار تخصصی شان زبانزد تمامیهمکاران و دوستان ایشان بود . هرگز شکوه ، گلایه و شکایتی از ایشان در خصوص وظایف محوله و سختی کار بر زبانشان جاری نشد . هر چند کار ایشان در واحد مهندسی پرواز منحصر به زمان و مکان خاصی نبود لیکن ایشان به صورت تمام وقت ، خود را وقف خدمت به نظام اسلامیایران نموده بودند و همیشه وظیفه و کار را به دلیل اهمیت موضوع به خانواده ترجیح میدادند .
تلاش مینمودند در حق انتخاب اختیار داشته باشند . در تمام مراحل زندگی اعم از تحصیل ، تخصصها و مهاجرتها و تمام وظایف محوله با شناخت و اختیار کامل قبول مسئولیت مینمودند و همین امر منجر به انجام بهینه و مطلوب وظایف میگردید . بدیهی است عشق و علاقه در کنار انتخاب شایسته ، موفقیتهای چشمگیر را برای ایشان به ارمغان آورد که هرگز فراموش نمیشود .
سرانجام سردار سرتیپ دوم خلبان شهید مرتضی بصیری پس از عمری مجاهدت در روز نوزدهم دیماه سال ۱۳۸۴ به همراه شهید احمد کاظمی و دیگر فرماندهان عازم ارومیه شد و به علت نقص فنی به اوج بال گشود و آخرین پرواز خود را با هواپیمای فالکن انجام داد که به بی نهایت رسید.
برچسب: 

همسر شهيد مي گويد: «بسيار بزله گو و خوش خنده بود، خيلي مهربان ، مودب و صبور بود. خيلي آرام و فعال بود و هيچ وقت شاكي نمي شد كه خسته شده ام.»
وي در ادامه مي افزايد: «مرتضي فردي خستگي ناپذير بود و بسيار پركار و هميشه شاكر خداوند بود. به كارش خيلي عشق مي ورزيد. ايشان بسيار كم حرف بود. به كارهاي فني علاقه زيادي داشت. بسيار هنرمند بود و از لحظه لحظه فرصت هايش استفاده مي كرد. ايشان هيچ وقت لب به گلايه باز نمي كرد. بسيار خوش خلق بود با وجود اينكه مشغله كاري داشت، ولي در كارهاي منزل خيلي كمك مي كرد. مي گفت از ياد خدا غافل نشو، در برابر مشكلات زندگي استقامت كن، چون در قرآن هم به صبر و بردباري بسياري اشاره و تأكيد شده است.
همسر شهيد مي گويد: «زندگي ما با توكل بر خدا و با وضو و طهارت الهي آغاز شد. ايشان مراسم خواستگاري را با وضو آغاز كرد و اعتقاد داشت مراسم خواستگاري بايد با وضو باشد.»
وي مي افزايد: «مرتضي برايم تعريف كرد كه طي سفري به مشهد مقدس از آقا امام رضا(ع) خواستم كه همسري به من بدهد از خانواده خودشان باشد. چون علاقه وافري به امام رضا(ع) داشت، دوست داشت كه همسري از سادات برگزيند.
در مورد تاريخ ازدواج مان ايشان تأكيد داشت، با ميلاد ائمه اطهار(عليهم السلام) مصادف باشد و براي همين مراسم ازدواج ما در روز عيد غديرخم برگزار شد.
زندگي مان را بسيار ساده و عاري از تجملات شروع كرديم. من نيز از اين زندگي راضي بودم.»



همسر شهيد مي افزايد: «سال ها منتظر چنين لحظه اي بود. هميشه تعريف مي كرد خواب شهادت خود را ديده و هميشه قبل از پرواز هم غسل شهادت را انجام مي داد.
ما در سال 1374 ازدواج كرديم و ثمره ازدواج ما دو پسر به نام سينا و مبين است. نزديك دهمين سالگرد ازدواج مان بود كه به فيض شهادت نائل آمد. مرتضي در ماجراي زلزله بم بسيار زحمت كشيد.»
سينا فرزند شهيد نيز مي گويد: «من از دو سه سالگي با پدرم به مسجد مي رفتم و هركاري كه پدرم انجام مي داد من هم انجام مي دادم و همين شد كه من اشتياق و علاقه زيادي به نماز پيدا كردم.
پدرم به من ياد داد كه زمان خواندن نماز فقط و فقط بايد به ياد خدا باشيم. هميشه به من مي گفت: بايد خوب درس بخواني و در آينده فرد مفيدي براي كشور باشي. او مي گفت هر كدام از شما بايد جاي يك شهيد را براي اين انقلاب و كشور پر كنيد و ان شاءالله شما هم شهداي آينده باشيد.»


فرزند شهید