◊▫●▫◊ اشعار و پیامک شهادت امام جواد علیه السلام ◊▫●▫◊

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
◊▫●▫◊ اشعار و پیامک شهادت امام جواد علیه السلام ◊▫●▫◊

پیامک های تسلیت به مناسبت شهادت جانسوز امام محمد تقی علیه السلام :

1. ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ی در بسته ی بغداد امشب

2. امام جواد (ع) :
تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد افزایش نعمت های خداوند قطع نمیشود.
---
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.

3. ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد / او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل / از روی شوق در ره جانانه جان سپرد

4. نفرین بر آن محرم نامحرم
که زهر جفا را نه در جام تو که در کام ما ریخت
آه! ای خورشید عشق
ای مولای جوان من
چه زود غروب کردی!

5. گشته عالم، غرق ماتم
در عزای جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا
در عزای جواد الائمه
شد ز بیداد، شهر بغداد
کربلای جواد الائمه
...
شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.

6. امام محمد تقی (ع):
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی
پس بنگر که چگونه هستی!
---
یا جواد الائمه
چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم
امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.

7. در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند
شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند
زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
---
شهادت غریبانه ی امام مسموم، جواد مظلوم-ع بر شما تسلیت باد.

8-امام جواد علیه السلام می فرماید:
کسی که به سخن گوینده ای توجّه کند، خود را بنده ی او ساخته است؛
حال اگر سخن درباره ی خدا باشد، خدا را پرستیده است،
و چنانچه گفتارش شیطانی باشد، ابلیس را پرستیده است.

ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روی شوق در ره جانانه جان سپرد

کلیه مطالب فوق بر گرفته از :وبلاگ همه چیه

امام جواد علیه‏السلام مى‏فرماید:

اِنَّ لِلّهِ عِبادا یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَ یُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ

خداوند بندگانى دارد كه نعمت‌هایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر كرده است از آن بذل و بخشش كنند و اگر خوددارى كنند، از آنان مى‏گیرد و به دیگران منتقل مى‏كند.


پشت این حجره ی زهرآلوده
جگری بر سر خاک افتاده
لبه ی تیغ ز بس کاری بود
بر دل سوخته چاک افتاده

این جوان بیکس و یار است مگر
که به جز زخم ندارد مرهم
در نگاهش رمقی بود اگر
می رود از سر و رویش کم کم


ايّام سوگوارى ابن الرضا بود
اى اهل دل عزاى عزيز خدا بود
جارى كنم ز ديده خود سيل اشك را
در ماتمى كه فاطمه صاحب عزا بود


داشتم تو یکی از وبها چرخی می زدم
تا رسیدم به این پیامک و جواب صاحب وب با نفس خودش

امام جواد عليه السلام مي فرمايد:
کسي که به سخن گوينده اي توجّه کند، خود را بنده ي او ساخته است؛
حال اگر سخن درباره ي خدا باشد، خدا را پرستيده است،
و چنانچه گفتارش شيطاني باشد، ابليس را پرستيده است.

--------------------------------------------------------------تحف العقول ص 456

اي وااااااااااااااااااااااي، خداي من!
پس ما که شب و روز به ترانه ها گوش ميديم،
ترانه هايي که موضوعشون نه خدا، نه پيغمبر، نه حضرت علي، نه امام زمان
نه پدر و مادر، نه شهدا، نه يک مطلب علمي، بلکه فقط و فقط
درباره ي عشق هاي مجازي و خيالي و هوس هاي جنسي هستند، تکليفمون چيه؟! چطور ادعاي بندگي تو رو بکنيم؟

خدايا!
کمکم کن.
نميخوام شبانه روز، گوشم مأواي صداي خواننده هايي باشه که
بهترين راه پر کردن جيب هاشون رو در تحريک شبانه روزي شهوت من مي بينن
و اصلا هم براشون مهم نيست از اين همه تحريک، چه بلايي بر سر من و آرامش روحي ام مياد.

خدايا!
يعني ميشه اين حديث امام جواد-ع ، تلنگري بشه به من
تا براي هميشه موسيقي هاي حرام رو از تو زندگيم حذف کنم؟

خدايا کمکم کن.

قال الإمام أبوجعفر محمّد التقي الجواد (عليه السلام) :

مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلا.([2])

فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران - خوب - ،

موجب صفاى دل و نورانيّت آن مى گردد

و سبب شكوفائى عقل و درايت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.




شهادت جواد ائمه (ع) تسلیت باد.

عظم الله أجورنا و أجوركم بهذا المصاب العظيم
و رزقنا جميعا الطلب بثأره مع حفيده بقية الله في الأرضين محمد المهدي عج

مظلوم تر ازجواد بغداد نداشت


آن مظهرداد تاب بیداد نداشت
میخواست که فریاد کند تشنه لبم
ازسوز عطش طاقت فریاد نداشت





سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادى غم، یاور امام جواد


نور نهم ز اوصیا، جلوۀ جان اولیا


روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد
با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود
داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد

از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا
مسموم کرد زاده‏ ى ختمى ماب را


آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو
شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو
اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم
گیرد زلال اشک من امشب به سراغ تو

برون حجره همه پای‌کوب و دست افشان
درون حجره یکی بود، دست و پا میزد
ستاده بود و جوادالائمه جان میداد
ز او بپرس که زخم زبان چرا میزد؟!


شهادت مظهر عدل وسخا ،علم ومعرفت،جود ومهربانی،
جواد الائمه بر شما فرهنگبانان اسلام تسلیت باد.


ابن الرضا به حجره غريبانه جان سپرد

او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل

از روي شوق در ره جانانه جان سپرد





سلام ما به رخ انور امام جواد

درود ما ، به تن اطهر امام جواد

غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود كسى

به وادى غم،ياور امام جواد


در میان حجره یا رب کیست غوغا می‌کند
شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا می‌کند

همسرش از فرط شادی و شعف کف می‌زند
زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا می‌کند

:Sham:شهادت جانسوز ابن الرضا ٬ امام جواد تسليت باد:Sham:


ايّام سوگوارى ابن الرضا بود
اى اهل دل عزاى عزيز خدا بود

جارى كنم ز ديده خود سيل اشك را
در ماتمى كه فاطمه صاحب عزا بود

از جور امّ فضل غريبانه جان سپرد
آن كو امام و رهبر اهل ولا بود

همچون حسين با لب عطشان شهيد شد
كز ماتمش جهان همه ماتمسرا بود

فرياد آب آب ز حجره رسد به گوش
چون تشنه لب ز آتش زهر جفا بود

بر گرد شمع عشق چو پروانه شد فدا
آن عاشقى كه مظهر عشق و وفا بود

امشب بگير دامن او را تو «حافظى»
كو مظهر عنايت و لطف خدا بود


آنکه عمری داغ زهرا شعله زد بر پیکرش
ریخت از روز ازل باران ماتم بر سرش

نخل امید رضا بود و به باغ احمدی
دست ظلمی زد شراره برهمه برگ و برش

از غریبی بی کس و تنها به خود پیچید و باز
شد غبار حجره در بسته او بسترش

او چو شمعی اب می گردید از کینه ولی
هلهله می کرد از شادی در آنجا همسرش

همسر او گر برون حجره می خندد ولی
در درون حجره می گرید به حال مادرش

بشکند دست تو گلچین این گل زهرا بود
با چه جرأت دست افکندی و کردی پرپرش

این جگر از داغ یک سیلی تمام عمر سوخت
آخر ای زهر جفا کردی چرا سوزانترش

در دو عالم سربلند است و سر افرازی کند
هر که می گردد(وفائی)از وفا خاک درش

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خونین تر است از همه لاله ها دلم
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]میسوزد از شراره زهر جفا دلم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آتش فتاده است زسر تا به پای من
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یارب ببین که زهر چه کرده است با دلم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دل در میان سینه من نیست آتشی است
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ازبسکه سوخته است نمانده به جا دلم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دشمن به کشتنم شده راضی چرا چو نیست
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هرگز به رنج مورچه ای هم رضا دلم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]من در میان حجره در بسته ام ولی
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بگشوده چشم در همه ارض و سماء دلم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چندان به درد طی شده عمرم که جز به مرگ
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیگر به هیچ نگردیده وا دلم



دردا كه گشت با من، بيگانه يار جانى

با دست خود مرا كشت، لب تشنه در جوانى

من از نفس فتادم، بر خاك رخ نهادم

او مى زند به مرگم، لبخند شادمانى

اى بلبلان بناليد، اى لاله ها بريزيد

شد باغبان دل را گلزار جان خزانى

غم بدل نهفتم، دردم به كس نگفتم

بردم به گور با خود صد غصه نهانى

لب تشنه ام ثوابى، اى ام فضل آبى

بالله اين نباشد، پاداش مهربانى

بر ديده ام ستاره، در سينه ام شراره

با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانى

عمر چو عمر يك آه، كوتاه بود كوتاه

شد اول حياتم پايان زندگانى

دردا كه رفتم از حال از بس زدم پر و بال

در لانه او فتادم از فرط ناتوانى

گوئيد تشنه جان داد، خاموش شد ز فرياد

از اين غريب تنها، پرسند اگر نشانى

جانم به لب رسيده " ميثم" بگو كه ديده؟

مرغى به لانه اين سان افتد ز نعمه خوانى؟




دل افســــرده ام با غــم قــــرين اســــت

كه در فكر جواد العارفيـــــن اســــــت

چــرا غمگيــــن در اين عالــم نبـاشــم

پريشان قلب ختم المرسليـــــن اســــت

شــد از زهر جفــــا و كينــه مسمـــــوم

جهان از ماتمش با غم قــــرين اســـت

بــه هنگــام شبــاب ، از كـيـــد دشمــن

خزان ، گلزار سلطان مبيـــــن اســـــت

ميـــان حــــجـــــره در بســـتــه بــــراو

زاهش ، لرزه بر عرش بريــن اســــت

غبار غـــم نشســتــــه بــــر رخ مـــــاه

گه قتل شـــه دنيــــــا و ديـــن اســــــت

لبــش عطشان و جانـش بر لبــــش بود

چنان جدش كه دريا افريــــــن اســـــت

هنــــوزم در تمــــام كــــون ، قطــــــره

بپا شور عـزا در شهر ديــــن اســـــت


« السلام عليك يا جواد بن الرضا (ع) »

لب تشنه بود ، تشنة يك جرعه آب بود

مردي كه درد هاي دلش بي حساب بود

:Sham:

پا مي كشيد گوشة حجره به روي خاك

پروانه وار غرق تب و التهاب بود

:Sham:

از بس كه شعله ور شده بود آتش دلش

حتي نفس نفس زدنش هم عذاب بود

:Sham:

در ازدحامِ هلهله هاي كنيزكان

فرياد استغاثة او بي جواب بود

:Sham:

يك جرعه آب نذر امامش كسي نكرد

رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود

:Sham:

آخر شبيه جد غريبش شهيد شد

آري دعاي خسته دلان مستجاب بود

:Sham:

غربت براي آل علي تازگي نداشت

در آن ديار كشتن مظلوم باب بود

:Sham:

تا سايه بان پيكر نورانيش شوند

بال كبوتران حرم را شتاب بود

:Sham:

اما فداي بي كفن دشت كربلا

آلاله اي كه زخم تنش بي حساب بود

:Sham:

هم تيغ و نيزه خون تنش را مكيده بود

هم داغديدة شرر آفتاب بود

:Sham:

«در ماتم ابن رضا»

شام عزاى نهمین امام است

پیکر اطهرش به روى بام است

:Sham:

تقى ز دنیا مى‏ رود خدایا

به پیش زهرا مى ‏رود خدایا

:Sham:

امشب دل اهل ولا شکسته

در ماتم ابن رضا نشسته

:Sham:

یا ثامن الحجج گلت فسرده

در حجره در بسته جان سپرده

:Sham:

زهر جفا شرر به جان مى ‏زند

دشمن به او زخم زبان مى‏ زند

:Sham:

وقت شهادت یاورى ندارم

همچون حسین لب تشنه جان سپارم

:Sham:

اگر مرا شعله به جان مى‏ زنى

دگر چرا زخم زبان مى‏ زنى

:Sham:

مظلومى نهم امام بنگر

خورشید را به روى بام بنگر

:Sham:

آتش گرفته پیکرم خدایا

خندد به حالم همسرم خدایا

:Sham:

جان ودلم آمد به درد مادر

ببین عروس تو چه کرده مادر

:Sham:

جوانترین امام ما واى واى

کشته شد از زهر جفا واى واى

:Sham:

ابن رضا یارب ز پا فتاده

آتش به جانش از جفا فتاده

:Sham:

آتش گرفته پیکرم آب آب

شد پاره پاره جگرم آب آب

:Sham:

اى همسرى که در کفت اسیرم

آبم دهى یا ندهى بمیرم

:Sham:

نور دل فاطمه بى تاب شد

قلب جواد ابن رضا آب شد

:Sham:

این بدن کیست که روى بام است

پیکر مسموم نهم امام است

:Sham:

زهر هلاهل دلش افروخته

زخم زبانها جگرش سوخته

:Sham:

کبوتران محرم آن حریمند

سایه فکن بر تن آن کریمند

:Sham:

در نوجوانى ناامید گشتى

چون جد عطشانت شهید گشتى

:Sham:




بار ديگر عالمــــي غمخــــــــانه شـــــــــد


غــم فـــــــزا از ناله جانانـــــــــه شـــــــد

در عـزاي نـــــــور چشــــــــــم احمـــــــدي

غـــــــرق ماتـــــم شـــــــد جهان سرمدي

قلزم كون و مكــــــان امــــد به جــــــــوش

مي رسـد بر گـوش دل ، بانگ ســــروش

شد پريشـــــان خاطــــــــر بدر الدجـــــــــي

ان سمــــــي مصطفــــــي ، پـــور رضـــــا

ان جـــواد جـــــــــود رب العالمـــــيــــــــن

شد مشــــــوش خاطــرش از زهر كيـــــن

در جوانــــــي شــــد خــــزان گلــــــــزار او

زرد گشتـــــــه چــــــهـــــــره گلنــــــار او

همســـرش ظلم و ستــــــم بنيــــاد كـــــــرد

بهر قتلش هر زمــــــان امــــــداد كــــــرد

بـــــــود در خانـــــــــه ولــــــي كائنـــــــات

در تلاطــــم ، كشتــــــي بهــــــر نجــــــات

زاه جانسوزش دل زهــــــــرا شكســـــــــت

دربرويش ، مشــــــــرك ملعونه بســــــت

هر چه گفت از زهــــــــــر قاتل سوختــــــم

شمع جان در نار جـــــــور افروخــــــتــــم

هيچكس غيـــــر از خدا يــــــــادش نكـــــرد

گوش بر افغـــــــــان و فــــريادش نكــــرد

عاقبـــــــت با لعل عطــــشان ، داد جـــــان

همچــــــــو جــــــدش بر لـــــــب اب روان

رخـت بســــــت و رفـــــــت از دار فنــــــا

شد جهـــــان در ماتمـــــــــش ماتم ، سرا

قطره ، جسم اطهـــــرش عريــــان نبــــود

اهل بيتش بي ســر و سامـــــان نبــــــــود

بي كفن جسمش نشد پنهــــــــــان به خاك

جسمش از خنجر نگشته چــــاك چــــــاك




سلام من به نور عین زهرا

جواد ، ماه کاظمین زهرا

سلام من به غربت حریمش

به کاظمین و صاحب کریمش

سلام من به قلب بیقرارش

که سوخته ز یار نابکارش

سلام من به غربت نگاهش

به چشم های منتظر به راهش

سلام من به حال احتضارش

به لحظه های سخت انتظارش

دلش به دام عشق مبتلا بود

در انتظار مقدم رضا بود

به حال مرگ فتاده محتضر بود




ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب

از غربت آن غریب کن یاد امشب

مسموم شد از زهر، جواد بن رضا

در حجره در بسته‌ بغداد امشب



مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت



گشته عالم، غرق ماتم

در عزای جواد الائمه

کرده زهرا ناله برپا

در عزای جواد الائمه

شد ز بیداد، شهر بغداد

کربلای جواد الائمه




بارالها ، ز چه رو همـــــــدم گل، خار شـــــده
خار و خس ، زاغ و زغن ، ساکن گلزار شده

بلـبل بستــــــــان ، از خــــــار شکــــــایت دارد
که چرا خار به جــــای گل گلنـــــــار شـــــــده

من جوادم که جهان ریزه خور خوان من است
مرغ جان ، حبس و در این دام گرفتار شــــده

انقدر رنج ، من از همســـــــر خائــــن دیـــــدم
که دلم غمزده زین شوم ستمکــار شـــــده

این چه ایین و طریق است ، که این ملعـــــونه
پی ازار من ، این مشرک خونخـوار شــــده

گل من پرپر و پژمرده شده وقت شـــــــبـــــاب
جگرم سوخته از کینه غــــــــدار شـــــــده

ریخته زهر جفا را چــو بکامـــــم پنهـــــــــــان
قلب من سوخته ، نیلی گل رخسار شـــــده

گشته از زهر جفا سینه و قلبم مــــجــــــــروح
خون دل امده ، از چشــم درر بار شــــــــده

هر چه فریاد کشیدم : زعطش سوختــــــــه ام
نه کسی با خبر از من ، به شب تار شـــــده

بر رخم بسته در حجره و محبوسم کـــــــــــرد
خود گرفتار غضب ، اتش قهـــــار شـــــــده

اخر الامر به مقصود خــــودش نائل شــــــــــد
لیک ارام دلم ، زار و عــــــــزادار شـــــــده

قطره،زین ماتم عظمی، دل دریا خون شــــــد
شور عاشورا ، دگــــر باره پدیدار شــــــده

«وادى غم»

سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود
كسى به وادى غم، ياور امام جواد
ز آتش ستم خصم، آب شد تن او
به خاك حجره بود، بستر امام جواد
كسى نبود، به بالين آن امام همام
به غير همسر بد اختر امام جواد
چه ظلم‏ ها كه به حقش، نكرد ام الفضل
نگر، به دشمنى همسر امام جواد
به خشكى لب لعلش، نريخت آب كسى
به غير ديده ‏ى او خون ‏تر امام جواد
به روى خاك، چو پروانه شد فدا و دريغ
چو شمع آب شده، پيكر امام جواد
فغان كه آتش زهر ستم، به فصل شباب
شرر فكند، ز پا تا سر امام جواد
(شاعر: محسن حافظی)




مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت


طائر عرشم ولى پر بسته‏ ام
یاد دلدارم ولى دلخسته‏ ام

آسمانم بى ستاره مانده است
درد من را سوى غربت رانده است

ناله‏ها مانده است در چاه دلم
قاتلى دارم درون منزلم

من رضا را همچو روحى بر تنم
هستى و دارو ندار او منم

ضامن آهو مرا بوسیده است
خنده‏ام را دیده و خندیده است

بر رضا هركس دهد من را قسم
حاجتش را مى‏دهد بى بیش و كم

لاله‏اى در گلشن مولا منم
غصه دار صورت زهرا منم

زهر كین كرده اثر رویم ببین
همچو مادر دست بر پهلو غمین

در میان حجره‏اى در بسته‏ ام
بى قرارم، داغدارم، خسته ‏ام

این طرف یا فاطمه باشد جواد
آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد

این طرف درد و غم و آه و فغان
آن طرف هم دختران كف زنان

كس نباشد بین حجره یاورم
من جوانمرگم، شبیه مادرم

ریشه‏ها را كینه‏ها سوزانده است
جاى آن سیلى به جسمم مانده است

حال كه رو بر اجل آورده ‏ام
یاد باباى غریبم كرده‏ ام

نیست یك درد آشنا اندر برم
خواهرى نبود كنار پیكرم

تشنه لب در شور و شینم اى خدا
یاد جدّ خود حسینم اى خدا


جواد زمانی



در غمت گفته هزار است، غریب بن غریب!

[=times new roman]دل غمین است و فکار است، غریب بن غریب!

[=times new roman]در شبِ سرد فراقت دلِ عالم خون است

[=times new roman]چون که پایانِ بهار است، غریب بن غریب!


من جواد فیض ، هم بر اولیــــن ، هـم اخرینـــــم

باء بســــم الله خلقــــــــت ، روح رب العالمینـم

:Sham:

در حضور حق تعالـــــی ، بنـده فرمانـــــروایـــــم

حکم فرمای عوا لم ، رهبـــــر روح الامینــــــــم

:Sham:

سینه من ، مخزن علم لدنـــــــی امــــد از حــــــق

قلزم فضل الهـــــــی ، رهنمــــــای مؤمنینـــــــم

:Sham:

حجت بر حق حقم ، کاشــــــــف اســـــرار غیبـــم

من امام و نور چشـــم اسمــــــان و هم زمینــــم

:Sham:

جلوه مصباح و نور عرشه (عرش استوی) یــــم

گاه در سیر عوالم ، گاه در عـــــرش برینــــــم

:Sham:

جد من ، ختم رسل ، پیغمبر اخر زمــان اســـــت

شاخه طوبی زهـــــرا و امیــــــر المؤمنینـــــم

:Sham:

من وصی مصطفی و مرتضی و مجتبــــی یـــــم

وارث شاه شهیدان ، زاده ان مـــــــه جبینـــــم

:Sham:

برترین ایات حقم ، مصـــــدر علــــــــم الهـــــی

رهبر خلق جهانـــم ، شافــــــع للمــــذ نبینـــــم

:Sham:

نه سپهر عدل و دادم در زمیـــــن و اسمانــــــم

در لقب ، این رتبه دارم ، حافظ دین مبینــــــم

:Sham:

قطره ام که از ان پدید امد به دنیا هفـــــت دریا

صاحب کون و مکان ، دریای گوهـــر افرینــــم
:Sham:

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد

یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد

از روی خاک حجره سر خاکی تو را

بر دارد و به گوشه دامن مکان کند

می خواهی آب آب بگویی نمی شود

گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟

چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد

می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد

تا بام می شود سر سالم تری رسید

با شرط این که این لبه در امان دهد

بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست

وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد

باب المراد غریب


طائر عرشم ولى پر بسته ‏ام
یاد دلدارم ولى دلخسته‏ام
آسمانم بى ستاره مانده است
درد من را سوى غربت رانده است

ناله‏ها مانده است در چاه دلم
قاتلى دارم درون منزلم
من رضا را همچو روحى بر تنم
هستى و دارو ندار او منم

ضامن آهو مرا بوسیده است
خنده‏ام را دیده و خندیده است
بر رضا هركس دهد من را قسم
حاجتش را مى‏دهد بى بیش و كم

لاله‏اى در گلشن مولا منم
غصه دار صورت زهرا منم
زهر كین كرده اثر رویم ببین
همچو مادر دست بر پهلو غمین

در میان حجره‏اى در بسته‏ام
بى قرارم، داغدارم، خسته‏ام
این طرف یا فاطمه باشد جواد
آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد

این طرف درد و غم و آه و فغان
آن طرف هم دختران كف زنان
كس نباشد بین حجره یاورم
من جوانمرگم، شبیه مادرم

ریشه‏ها را كینه‏ها سوزانده است
جاى آن سیلى به جسمم مانده است
حال كه رو بر اجل آورده‏ام
یاد باباى غریبم كرده‏ام

نیست یك درد آشنا اندر برم
خواهرى نبود كنار پیكرم
تشنه لب در شور و شینم اى خدا
یاد جدّ خود حسینم اى خدا

جواد زمانی



التجاء حضور جواد الائمه
ولى خدا یا جواد الائمه

سپهر كرم ، ابر رحمت یَم جود
محیط سخا، یا جوادالائمه

چه گویم به وصفت كه فرموده آن را
به قرآن خدا، یا جوادالائمه

به كشتى ایمان در امواج طوفان
تویى ناخدا، یا جوادالائمه

چه در هفت گردون، چه در هشت جنت
تویى مقتدا، یا جوادالائمه

سماواتیان راست مدح تو، بر لب
به صبح و مساء، یا جوادالائمه

بود نقش خاك ره كاظمینت
رخ اولیاء، یا جواد الائمه

ز شاهیست عارم كه در آستانت
گدایم گدا، یا جوادالائمه

بود بى ولاى تو طاعات عالم
سراسر هبا، یا جواد الائمه

اگر بود واقف زعلمى كه داده
تو را كبریا، یا جوادالائمه

نه بگشودى اندر برت پور اكثم
لب خویش را، یا جوادالائمه

گرم سر جدا گردد از تن، نگردد
دل از تو جدا، یا جوادالائمه

به غیر از خدا هر كه گوید ثنایت
بود نارسا یا جوادالائمه

خدا داد پاسخ به هر بینوا كو
تو را زد صدا، یا جوادالائمه

به بازار محشر ولاى تو آدم
به روز جزا، یا جوادالائمه

ثناى تو گویم عصا از تو جویم
به هر دو سرا، یا جوادالائمه

رهایى به مهر تو خواهم كه گشتم
اسیر هوا، یا جواد الائمه

خوش آن ملتجى را كه در آستانت
كند التجاء، یا جوادالائمه

جوادى ، جوادى ، گدایم، گدایم
عطا كن ، عطا یا جوادالائمه

بخوان جانب كاظمینم و ز آنجا
ببر كربلا، یا جوادالائمه

بمانم ، بمیرم سپس زنده گردم
به مهر شما، یا جوادالائمه

به جان پیمبر به زهراى اطهر
به بابت رضا یا جوادالائمه

مرا تا ابد از صف دوستانت
مگردان جدا، یا جوادالائمه

تهى دستم و هستیم هست، تنها
گناه و رجا، یا جوادالائمه

قدم گشته خم ، پا فرو مانده در گِل
ز بار خطا، یا جوادالائمه

غلامرضا سازگار




مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت


آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت





ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد

او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل

از روی شوق در ره جانانه جان سپرد





جواد آل طاها در جوانى
سفر كرده از اين دنياى فانى



زبان روزه اندر شهر غربت
به كامش گشته زهر آلوده شربت



جوادالعالمين از ما جدا شد
سپهر دين پيغمبر دوتا شد



بزير خاك پنهان شد كه آن ماه
به زهرا و على مهمان شد آن شاه


[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]دل افســــرده ام با غــم قــــرين اســــت
[=Microsoft Sans Serif]كه در فكر جواد العارفيـــــن اســــــت
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]چــرا غمگيــــن در اين عالــم نبـاشــم
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]پريشان قلب ختم المرسليـــــن اســــت
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]شــد از زهر جفــــا و كينــه مسمـــــوم
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]جهان از ماتمش با غم قــــرين اســـت
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]بــه هنگــام شبــاب ، از كـيـــد دشمــن
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]خزان ، گلزار سلطان مبيـــــن اســـــت
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]ميـــان حــــجـــــره در بســـتــه بــــراو
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]زاهش ، لرزه بر عرش بريــن اســــت
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]غبار غـــم نشســتــــه بــــر رخ مـــــاه
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]گه قتل شـــه دنيــــــا و ديـــن اســــــت
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]لبــش عطشان و جانـش بر لبــــش بود
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]چنان جدش كه دريا افريــــــن اســـــت
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]هنــــوزم در تمــــام كــــون ، قطــــــره
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]بپا شور عـزا در شهر ديــــن اســـــت
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امام جواد آن شه ملک جود
[=Microsoft Sans Serif]که بُد عالم علم غیب و شهود
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] دلش منبع فیض پروردگار
[=Microsoft Sans Serif] جلال و کمال از رخش آشکار
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]ز تقوا تقی بود[=Microsoft Sans Serif] آن نور پاک
[=Microsoft Sans Serif] ز بخشش جواد آن مه تابناک
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

[="Tahoma"]

[=Microsoft Sans Serif]


امروزغبارتيره برچهره نشست
دل هاي تمام شيعيان بازشکست
شد هاله ی غم به ماه ذی القعده پديد
تاجواد(ع) آل مصطفي(ص) رفت زدست

شهادت جواد الائمه،امام محمد تقی(ع) تسليت باد

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]

:Sham:

میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که ناله ی او شعله تا خدا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه ی آب
گریز روضه ی او را به کربلا میزد . . .

اين طرف درد و غم و آه و فغان :Sham:
:Sham: آن طرف هم دختران كف زنان
كس نباشد بين حجره ياورم :Sham:
:Sham: من جوانمرگم، شبيه مادرم . . .

:Sham:به نام خدا:Sham:
حالا کبوتران . . .

این ها به جای این که برایت دعا کنند
کف می زنند تا نفست را فدا کنند
هر چند تشنه ای، ولی آبت نمی دهند
تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
با دست و پا زدن به نوایی نمی رسی
این ها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست ؛ پس چرا؟
این چند تا کنیز تو را جابه جا کنند
هر وقت دست و پا بزنی، دست می زنند
اما خدا کند به همین اکتفا کنند . . .
تا بام می برند که شاید سر تو را
در بین راه با لبه ای آشنا کنند

***
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند
یک سایبان برای سرت دست و پا کنند . . .


علی اکبر لطیفیان