جمع بندی تفاوت ولایت فقیه با ولایت معصومین (علیهم السلام)

تب‌های اولیه

103 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سید محمد صادق رضوی;982396 نوشت:
جالب است هرگونه خواستید سخنان علما را معنی فرمودید حال که بنده به صورت مستدل و مستند مطالبتان را نقد کردم فقط دعوت به دقت می کنید!
بالفرض بنده در برداشتم از کلام محقق کرکی اشتباه کردم (که از آن پاسخ هم دارم ولی فعلا منتظر پاسخ شما به اشکالات اصلی تر هستم) اما شما ادعا نمودید که ولایت فقیه آقای خمینی

با سلام
رسالت هر تاپیک مشخص است و کسانی که می خواهند همه سوالاتشان را در یک بحث وارد کنند علاوه بر خروج از موضوع بحث باعث غیر تخصصی شدن بحث می شوند
با این که تمام موارد قابل بحث است(همان گونه که بارها در انجمن به صورت مستقل بحث شده است؛ که می توانید با یک سرچ ساده به آن دست پیدا کنید) در صورت نیاز به بحث بیشتر توصیه می کنیم به صورت مستقل سوال بفرمایید(البته اگر به دنبال حقیقت هستید و الا به عنوان یک نمونه شبهه تان را راجع به فرمایش محقق کرکی پاسخ دادم که متاسفانه بدون توجه دوباره به سوال کردن پرداختید)

شعیب;982425 نوشت:
با سلام
رسالت هر تاپیک مشخص است و کسانی که می خواهند همه سوالاتشان را در یک بحث وارد کنند علاوه بر خروج از موضوع بحث باعث غیر تخصصی شدن بحث می شوند

با سلام
اين انصاف نيست كه هر گاه دلتان بخواهد موضوع خارج از تايپک را بررسی کنید و هرجا نمیتوانید پاسخ دهید این را بهانه کنید که خارج از موضوع است. اگر خارج از موضوع است چرا از اول ادعا کردید و بعد هم به تفصیل کلمات علما را ذکر کردید!
آیا این تناقض نیست که انتظار دارید بنده کلام محقق کرکی ره را توضحیح دهم اما خودتان به بهانه خروج از موضوع از پاسخ دادن به نقدها طفره می روید؟

سید محمد صادق رضوی;982429 نوشت:
با سلام
اين انصاف نيست كه هر گاه دلتان بخواهد موضوع خارج از تايپک را بررسی کنید و هرجا نمیتوانید پاسخ دهید این را بهانه کنید که خارج از موضوع است. اگر خارج از موضوع است چرا از اول ادعا کردید و بعد هم به تفصیل کلمات علما را ذکر کردید!

با سلام
یک وقت یک بحث به صورت اجمال داخل در موضوع است و اگر بخواهد به صورت تفصیل و دقیق بحث شود از موضوع خارج می باشد. (این واضح است و نیاز به توضیح ندارد)

سید محمد صادق رضوی;982429 نوشت:
آیا این تناقض نیست که انتظار دارید بنده کلام محقق کرکی ره را توضحیح دهم اما خودتان به بهانه خروج از موضوع از پاسخ دادن به نقدها طفره می روید؟

دوست گرامی
بنده به صورت مختصر جواب داد (لطفا دقت بفرمایید ) و اگر تفصیل مطلب را می خواهید لطفا موضوع جدیدی ایجاد بفرمایید
شعیب;982390 نوشت:
شما اولین نفر هستید که محقق کرکی را در باب ولایت فقیه قائل به ولایت مقیده می دانید!! هیچ کس از این عبارت این گونه برداشت نکرده است حتی منتقدان ولایت مطلقه!!
برای این که تاپیک طولانی نشود فقط شما را به دقت بیشتر در مباحث دعوت می کنم و یک نکته را در ذیل توجه می دهم :
اتفاقا بیان امام خمینی (که در پست ابتدایی بحث درباره ولات مطلقه بیان کردم ) منطبق بر همین فرمایش محقق کرکی است محقق می گوید فقها نائب امام هستند در حکومت ، البته در آنچه که قابل نیابت باشد که امام خمینی فرمودند غیر از امور تکوینی قابل نیابت است که محقق کرکی در همین متن نقل شده هم تذکر می دهد که جمیع امور قابل نیابت است: "الى آخر ما يثبت للحاكم المنصوب من قبل الامام عليه السلام"

شعیب;982438 نوشت:
دوست گرامی
بنده به صورت مختصر جواب داد (لطفا دقت بفرمایید ) و اگر تفصیل مطلب را می خواهید لطفا موضوع جدیدی ایجاد بفرمایید

اگر منظورتان از مختصر همان پست طویلتان در مورد ذکر کلمات علما هست که خواهشمندم حداقل به اندازه همان، نقدهای وارده را پاسخ دهید.
هیچ تضمینی وجود ندارد بنده پست جدیدی ایجاد کنم و شما پاسخگو باشید. شما ادعا کردید و باید خودتان همینجا پاسخ دهید، روش منطقی اش همین است. می توانستید به جای این همه پست های کوتاه و بیهوده و طفره رفتن، فقط یکبار اگر پاسخی دارید بیان کنید.

سید محمد صادق رضوی;982444 نوشت:
اگر منظورتان از مختصر همان پست طویلتان در مورد ذکر کلمات علما هست که خواهشمندم حداقل به اندازه همان، نقدهای وارده را پاسخ دهید.
هیچ تضمینی وجود ندارد بنده پست جدیدی ایجاد کنم و شما پاسخگو باشید. شما ادعا کردید و باید خودتان همینجا پاسخ دهید، روش منطقی اش همین است. می توانستید به جای این همه پست های کوتاه و بیهوده و طفره رفتن، فقط یکبار اگر پاسخی دارید بیان کنید.

درباره محقق کرکی پاسخ شما را دادم به نظرم کفایت می کند

بسیار خوب بنده جوابم را می دهم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد،
در کلام محقق کرکی ره در انتها بیان نموده که : [=NoorLotus]الى آخر ما يثبت للحاكم المنصوب من قبل الامام عليه السلام
[=book antiqua]سؤال اینجاست که حاکم منصوب از ناحیه امام معصوم علیه السلام مگر چه مقدار ولایت دارد؟ کجا دیده یا شنیده اید که کارگزاران امیر المؤمنین علیه السلام مسجدی را خراب کنند یا اموال مسلمانی را مصادره کنند؟

اصلا بالفرض که یک محقق کرکی ره قائل به ولایت مطلقه فقیه باشد، شما نوشتید: اکثر علمای شیعه؛ با یک نفر که اکثر درست نمی شود.

علاوه بر این چرا از اصل مطلب دور می شوید؟ لطفا اصل اشکال را پاسخ دهید، بیان کردم که حکومت فعلی هرگز نمی تواند عادلانه باشد.

شعیب;982378 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
آنچه که شما با ادله عقلی ولایت فقیه بر جامعه را بیان کردید تا وسط مطلب درست بود یعنی این که حاکم عادل آگاه بر احکام دین بر جامعه حکومت کند این با عقل ثابت می شود اما چرا ولایت او باید مطلقه باشد ؟؟ یعنی هر ولایتی که رسول خدا بر جامعه زمان خود داشته باشد ولی فقیه هم می تواند بر جامعه خود داشته باشد این مورد سوال شماست که چرا؟؟
به نظر می رسد بیان مرحوم امام که در متن اولیه تاپیک آوردیم گویای این مطلب است:

امام در این عبارت یک تفکیکی بین جهات ولایت معصوم می فرمایند یک سری امور بنا بر ادله مخصوص وجود مقدس معصوم است که این هیچ جایگزینی ندارد و مخصوص اوست اما یک سری امور مخصوصا در شئون حکومتی معصوم است که اختصاصی به او ندارد(گر چه قبلا هم عرض کردیم که بنا بر قائده لطف بر خداست که امام معصوم منصوب کند ولی در زمان غیبت) که خدا راضی نیست این امور تعطیل شود مانند اقامه حدود دینی و قضایی دریافت خراج و مالیات و دفاع از کیان جامعه اسلامی ، رفع تزاحمات اجرای احکام .... کدام یک از این امور را عقل انسان ممنوع می داند که ولی فقیه نتواند انجام دهد؟؟
همه را عقل می گوید با حکومت ولی فقیه (حکومت عدالت و فقاهت) تا حد امکان قابل اجراست و عقل می گوید شارع مقدس راضی به ترک این امور نیست.

علاوه بر دلیل عقلی بالا روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد که می توانید مراجعه کنید.

با عرض سلام و احترام
و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
بنا بر آنچه در متن کتاب ولایت فقیه گفته شده است و شما در اینجا به آن اشاره کردید حق حکومت و خلافت امام معصوم بر جامعه مسلمین ارتباطی با عصمت امام ندارد و در نتیجه میتوان این حق را برای ولی فقیه غیر معصوم نیز قائل شد (اگر اشتباه متوجه شدم تصحیح بفرمایید). دلایلی که برای این مدعا اینجا ذکر شده این است که: ۱. خدا راضی نیست این امور در زمان غیبت تعطیل شود ۲. والی و حاکم اسلامی هر که باشد اجرا کننده احکام شریعت، اقامه کننده حدود الهی، گیرنده خراج و مالیات و متصدی مصرف آن مطابق مصلحت مسلمانان است در نتیجه فقیه عادل تمام اختیارات امام را دارا می باشد. نکته جالب توجه اینکه از مخالفینی که میگویند اختیارات حکومتی امام بخاطر جهات شخصی معصوم است اقامه دلیل خواسته شده است!! واقعا جای تعجب فراوان دارد. این امر از بدیهیات مذهب تشیع است که فقط امام معصوم حق ولایت و حکومت بر اموال و جانهای جامعه مسلمین را دارد و بقیه حکومت های غیر معصوم گرچه وجود دارند اما شرعی نیستند. از طرفی ایشان باید در کتاب ولایت فقیه برای مدعای خود دلیل اقامه میکردند نه اینکه از مخالفان مطالبه دلیل کنند. نکته دیگر در مورد اینکه گفته شده خدا راضی نیست در زمان غیبت اموری مانند خمس و حدود و غیره ترک شود. خب ما هم این را قبول داریم و کسی هم نگفته است که خدا راضی است این امور ترک شود. چگونگی اجرای این امور در احادیث فراوان از ائمه رسیده است اما من حدیثی ندیدم که گفته شده باشد برای انجام این امور حکومت اسلامی و ولی فقیه تشکیل دهید. یعنی شما ادعا میکنین قبل از پیروزی انقلاب و در طی هزار و دویست سال این امور تعطیل بودند؟
اگر دلیل دومی که اقامه شده است را قبول کنید با توجه به ادعایی هم که در ابتدا ذکر شده است (تفکیک حق حکومت بر جامعه از عصمت) پس در این صورت باید بقیه حکومت های غیر معصوم مثل حکومت ابوبکر و عمر و عثمان (لعنت الله علیهم) را بپذیرین چون آنها هم بر اساس قرآن و سنت احکام شریعت را اجرا میکردند. ممکن است بگویید در آن زمان امام معصوم حاضر بوده و آنها خلافت را غصب کردند اما من در جواب شما میگویم حکومت بر جامعه از عصمت جدا هست. و اگر این قرار باشد یک قائده کلی باشد در تمام زمانها صادق خواهد بود.
مطلب دیگری هم هست که در اینجا نمیخوام در موردش صحبت کنم فقط یک اشاره میکنم: تعیین فقیه عادل توسط اشخاصی دیگر مستلزم دور هست و شما بهتر میدونین که دور باطل است.

به نام خدا

سلام

گفتند پیغمبر(ص) کجا و حضرت (ع) کجا. بعد از شهادت حضرت علی(ع) گفتند ایشان کجا و امام حسن(ع) کجا این روند همچنان تا حضرت مهدی(عج) ادامه داشت. تا انقلاب ایران اسلامی. گفتند حضرت مهدی(عج) کجا و امام خمینی(ره) کجا. بعد از وفات ایشان میگویند ایشان کجا و امام خامنه ای کجا.

زمانی در شهری شهردار لامپ 1000 میبست. جوانان محل لامپها را می شکستند.
چندین بار این اتفاق رخ داد و شهردار دستور داد دیگر لامپ وصل نکنند.
ریش سفیدان جمع شدند و رفتند نزد شهردار و گفتند ما قول میدهیم دیگر جوانان لامپها را نشکنند و مراقبشان هستیم.
شهردار قبول کرد لامپ وصل کند. اما نه لامپ 1000 بلکه لامپ 100 برای آزمایش. اگر جوانان لامپ را نشکنند بعد از مدتی لامپ 1000 را وصل کند. مثل این حکومت و حکومت امام زمان(عج) مثل این لامپهاست.

برویم بر سر بحث اصلی.

در زمان پیغمبر(ص) و در حکومت ایشان عده ای از مسئولین و سران منافق بودند. همانهایی که به درب خانه ی حضرت زهرا(س) جفتک انداختند ، همانی که راه بر حضرت زهرا(س) بستند و در نهایت باعث شهادت حضرت زهرا(س) شدند. همانهایی که حضرت علی(ع) را 25 سال خانه نشین کردند و .......،

در زمان حضرت علی(ع) هم ابوموسی اشعری مدتی والی بود. و نفرات دیگری هم حضور داشتند که نیاز به بیان نیست.

عده ای مطالعه تاریخی ندارند و به گونه ای حرف میزنند که گویی علامه دهر هستند.
نهج البلاغه را گزینشی میخوانند و ادعایی فهم آن را دارند.
کسانی که فکر میکنند مردم در سیاست نقشی ندارند.و..،

در واقعه ی حکمیت حضرت علی(ع) قصد داشتند ابن عباس را به عنوان داور بفرستند. چه شد که قاضی شریح نادان انتخاب شد.
خطبه شقشقیه چیست؟
نظر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه پیرامون وجود حاکم در یک دیار یا کشور یا .... چیست؟

فساد حتی در حکومت معصوم وجود دارد اگر مردم بصیرت نداشته باشند.

یا زهرا(س)

به نام خدا

حضرت علی (ع) به خاطر فشار خوارج و مردم مجبور شدند به جای ابن عباس ، قاضی شریح را بفرستند برای حکمیت.
حضرت علی(ع) بخاطر حفظ نظام اسلامی مجبور شدند 25 سال سکوت کنند.
مجبور به پذیرش حکمیت شد. و هزار مورد دیگر

ان وقت توقع دارید رهبر ایران برای هر مسئله ای نظام اسلامی را دچار چالش کنند.
و رو در روی مردم بایستند؟
خیلی جالبه این گونه تفکرات.

یازهرا(س)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

مطالبی از کتابچه چشمه تشنگان
[=traditional arabic]
[=traditional arabic]سیری در فتاوای فقهی، تفسیری، سیاسی، اعتقادی و اجتماعیِ آیت الله العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی(ره)


۵۱ـ خطای غیر عمد از غیر معصوم امکان دارد و باید نسبت به آن تذکّر دهیم اما همین خطا از غیر متخصص به هنگام دخالت در امری تخصّصی، عمد محسوب می‌شود و به هر صورت خطای عمدی در اموری که با جان، مال و آبروی انسانها مرتبط است هرگز قابل اغماض نیست بلکه بایستی نهی از منکر انجام دهیم؛

زیرا خطای آگاهانه به صورت ترک معروف یا واجب و انجام منکر یا حرام، انسان را از عدالت ساقط می‌کند مگر آن‌که توبه کرده و به اصلاح عملکرد خود بپردازد «فَمَن تابَ مِن بَعدِ ظُلمِهِ وَأصلَحَ فَإنَّ اللهَ یَتُوبُ عَلَیهِ» (مائده،۳۹) و تا زمانی که خطاکار توبه نکرده، عادل نیست و حرام است در هر امری که مشروط به عدالت است دخالت کند.


۱۶۳ـ هرگز غیر معصوم مساوی یا برتر از معصوم(علیه السلام) نیست، بنابرین «علمای امّت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم)» در حدیث مشهور: «علماء أمّتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» معصوم هستند، که تنها شامل أئمّه‌ی طاهرین و صدّیقه کبری(علیهم السلام) می‌باشد.

پس ادّعای برتری علمای غیر معصوم بر انبیاء(علیهم السلام) توسط برخی افراد، به علّت عدم دقّت نظر در حدیث پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بوده است.




۱۶۵ـ اولی الأمر در قرآن فقط دوازده امام(علیهم السلام) را شامل است و غیر اینان ـ حتّی فقهای جامع الشّرایط ـ را شامل نمی‌شود.


۱۶۶ـ بر مبنای آیه مبارکه «أطِیعُوا اللهَ وَأطِیعُوا الرَّسُولَ وَأولِی الامرِ مِنکُم» (نساء،۵۹) هرگز هیچ یک از فقهای اسلام، ولایت مطلقه شرعیه ندارند تا چه رسد به ولایت مطلقه تشریعیه که در انحصار خدای متعال است و توهین به کسانی که اطاعت مطلق را شرعاً در انحصار اطاعت از خدای متعال و رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمّه معصومین(علیهم السلام) می‌دانند، حرام است.


۱۶۷ـ در زمان غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رهبری سیاسی جامعه اسلامی باید زیر نظر شورای فقیهان اعلمِ اعدل،‌بر مبنای قرآن و سنّت ثابته باشد.

سید محمد صادق رضوی;982455 نوشت:
بسیار خوب بنده جوابم را می دهم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد،
در کلام محقق کرکی ره در انتها بیان نموده که : الى آخر ما يثبت للحاكم المنصوب من قبل الامام عليه السلام

با سلام
امیدوارم در دنیا و آخرت سفید روی باشیم.
اگر متن محقق کرکی را دقیق مطالعه کنید می بینید یکی از دو موردی که شما از آن تعجب کرده اید (تصرف و مصادره اموال مسلمین) را بیان کرده است :
[=nazanin][=IranSans]«و له ان یبیع مال الممتنع من اداء الحق ان احتیج الیه »
این در جایی است که مصادره و فروش اموال غیر مربوط به شان حکومت باشد و الا اگر خارج از آن باشد همچنین ولایتی برای ولی فقیه ثابت نیست.
به نظرم می رسد قبل از ورود در بحث یکبار مطالب کتاب ولایت فقیه امام خمینی را مطالعه بفرمایید تا بسیاری از این سوالاتتان حل شود.
[=nazanin]برای این که جای هیچ گونه برداشت ناصوابی باقی نماند، می فرماید:[=nazanin]«اگر برای معصوم(ع) از غیر جهت حکومت و فرمان روایی اش بر جامعه، ولایتی ثابت باشد، مانند ولایت بر طلاق دادن همسر مردی یا فروش اموال او و یا مصادره دارایی اش، چنین ولایتی برای فقیه ثابت نخواهد بود، چرا که این ولایت ناشی از جنبه حکم رانی و امارت معصومین علیهم السلام نیست و هیچ یک از ادله ولایت فقیه بر ثبوت چنین ولایتی برای فقها در عصر غیبت، دلالت ندارد. بنابراین نفی مصادیق این قسم از ولایت برای فقها، به منزلۀ تخصیص بر ادله ولایت فقیه نمی باشد.


سید محمد صادق رضوی;982455 نوشت:
سؤال اینجاست که حاکم منصوب از ناحیه امام معصوم علیه السلام مگر چه مقدار ولایت دارد؟ کجا دیده یا شنیده اید که کارگزاران امیر المؤمنین علیه السلام مسجدی را خراب کنند یا اموال مسلمانی را مصادره کنند؟

در بین ائمه اطهار فقط امام علی(ع) حکومت تشکیل دادند و حاکم نصب کردند و بقیه نواب و نمایندگان حضرت تمکن از حکومت و اعمال حاکمیت نداشتند. درباره نواب و حاکمان منصوب از طرف امام علی(ع) هم نفیا و اثباتا گزارشی از چگونگی اعمال حاکمیتشان وجود ندارد(به خاطر نا رسا بودن تاریخ نگاری) .
وقتی که نص خاصی در این مورد (از نظر تاریخی ) پیدا نکردیم می رویم سراغ ادله شرعی (روایات) و ادله عقلی(که قبلا عرض کردیم)
روایات اطلاق دارد به این که امامان معصوم ولی فقیه را حاکم کرده اند علی الاطلاق یعنی قیدی برای آن نگذاشته اند: "[=IranSans]فانی قد جعلته علیکم حاکما" "فانهم حجتی علیکم و اناحجه الله" "ان مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله، الامناء علی حلاله و حرامه"
عثل هم حکم می کند وقتی کسی فردی را نائب و نماینده خود برای حکومت در جایی قرار می دهد تمام اختیارات حکومتی را به او بدهد و الا این نیابت و جانشینی و حاکم قرار دادن لغو می گردد. (کسی را حاکم قرار دهد ولی نفی حکمیت از نماید و مثلا در اموری که پیش می آید مثل تزاحم حق عموم و زمین مسجد و یا ... حاکم را خلع ید کند!!)
سید محمد صادق رضوی;982455 نوشت:
علاوه بر این چرا از اصل مطلب دور می شوید؟ لطفا اصل اشکال را پاسخ دهید، بیان کردم که حکومت فعلی هرگز نمی تواند عادلانه باشد.

[=IranSans]این تاپیک درباره محدوده اختیارات ولی فقیه سخن می گوید و حول آن بحث می کند اما این که این حکومت توانسته که عادل باشد یا نه موضوع بحث ما نیست.

شعیب;982600 نوشت:
ین در جایی است که مصادره و فروش اموال غیر مربوط به شان حکومت باشد و الا اگر خارج از آن باشد همچنین ولایتی برای ولی فقیه ثابت نیست.

بله این در صورتی درست است که خود آقای خمینی هم به این مقدار قبول داشته باشند اما ظاهرا از تاریخ انقلاب و مصادره هایی که شد و می شود اطلاع ندارید!سیطره ولایت ایشان بیشتر از این حرفهاست...
شما نمی توانید نظر شخصی تان را بر محقق کرکی ره تحمیل کنید، ایشان می گوید وظایف فقیه مانند حاکم منصوب است، حال شما چون نظرتان اینست که مناصب حاکم منصوب گسترده است پس نظر محقق کرکی هم این باید باشد؟
ضمنا شما هنوز از عهده اثبات ادعای خود برنیامدید که اکثر علمای شیعه این مطلب را می گویند.
شعیب;982600 نوشت:
به نظرم می رسد قبل از ورود در بحث یکبار مطالب کتاب ولایت فقیه امام خمینی را مطالعه بفرمایید تا بسیاری از این سوالاتتان حل شود

بنده کتاب را دیده ام و از روی اطلاع عرض می کنم.

شعیب;982600 نوشت:
این تاپیک درباره محدوده اختیارات ولی فقیه سخن می گوید و حول آن بحث می کند اما این که این حکومت توانسته که عادل باشد یا نه موضوع بحث ما نیست.

آیا شما تعیین می کنید موضوع هر تایپک چه باشد یا شروع کننده موضوع؟!!
سید محمد صادق رضوی;980869 نوشت:
این سؤال پیش می آید که آیا میان حکومت اسلامی که رهبرش امام زمان علیه السلام باشد و حکومتی که رهبرش فقیه باشد هیچ تفاوتی در مرحله عمل و اجرا نیست؟
یعنی از جهت عدالت و اجرای قوانین اسلامی با هم فرقی ندارند؟

اصل مشکل همینجاست که هیچ حکومتی غیر از حکومت حقه معصومین علیهم السلام نمی تواند بر حق باشد.

سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
ضمنا شما هنوز از عهده اثبات ادعای خود برنیامدید که اکثر علمای شیعه این مطلب را می گویند.

با سلام
شما یک عبارت ساده از محقق کرکی را هنوز نمی توانید درست تحلیل و هضم کنید منتظر بحث درباره عبارت بقیه علما هستید؟؟
آدم خواب را می شود بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده باشد هرگز.

سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
شما نمی توانید نظر شخصی تان را بر محقق کرکی ره تحمیل کنید، ایشان می گوید وظایف فقیه مانند حاکم منصوب است، حال شما چون نظرتان اینست که مناصب حاکم منصوب گسترده است پس نظر محقق کرکی هم این باید باشد؟

عبارت هایی که قبلا بحث کردیم بسیار گویای نظر محقق کرکی در قبول ولایت مطلقه فقیه بود ولی برای این که شبهه شما بر طرف شود عبارت دیگری از اینشان را می آورم که امیدوارم بودن خورشید را در روز منکر نشوید:
فان الفقیه المأمون منصوب من قبل الامام و لهذا تمضی احکامه و یقیم الحدود و یقضی بین الناس و هذه الاحکام مشروطه بالامام او من نصبه قطعاً بغیر خلاف، فلولا ان الفقیه المذکور منصوب من قبل الامام لجمیع المناصب الشرعیه لماصحت منه الاحکام المذکوره قطعاً». (محقق کرکی، رسائل، ص 161 .)

امید بود دوستان قبل از ادعای مطلبی کمی درباره آن مطالعه می کردند مخصوصا در مطالبی که همه محققین بر آن متفق هستند وهیچ مخالفی ندارد خرق اجماع محققین از سوی برخی از کاربران دلیل بر فضل نیست بلکه دلیل بر کمی اطلاع است مثلا این که محقق کرکی قائل به ولایت مطلقه فقیه است دیگر نیاز به این همه بحث و شاهد مثال ندارد ولی مع الاسف برخی از دوستان سعی دارند در واضحات تشکیک کنند بنا بر این برای رفع شبهه فقط همین یک مورد را بحث کرده و بقیه را به ایجاد تاپیک جداگانه ای محول می کنیم:

محقق کرکی در چند جا بحث ولی فقیه را در کتاب های فقهی خود مورد بحث قرار داده و ولایت مطلقه را با عبارات مختلفی برای فقیه مدعی شده است: که بع نوان نمونه بحث نماز جمعه است او بر خلاف برخی که نماز جمعه را مخصوص زمان حضور امام می دانند می گوید: نمی توان گفت که فقیه فقط برای قضاوت و فتوی از طرف امام منصوب شده است بلکه امام فقیه را به عنوان حاکم به عنوان کلی حاکم بر جامعه که همه در همه امور می تواند دخالت کند منصوب ساخته است.(جامع المقاصد ج2 ص371)


سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
بله این در صورتی درست است که خود آقای خمینی هم به این مقدار قبول داشته باشند اما ظاهرا از تاریخ انقلاب و مصادره هایی که شد و می شود اطلاع ندارید!سیطره ولایت ایشان بیشتر از این حرفهاست...

خب این نشان دهنده خلط بحث شماست از یک طرف می گویید امام خمینی در کتابش چه گفته از یک طرف می گویید جمهوری اسلامی در عمل چه کرده این رفت و برگشت بحث شما نشان دهنده خلط مثام اثبات و ثبوت از طرف شماست که حتما این بحث نتیجه ای نخواهد داشت.
سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
بنده کتاب را دیده ام و از روی اطلاع عرض می کنم.

مطلب بالایی که نقد کرده بودید کاملا نشان دهنده سطح مطالعاتی شما ست!!

سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
آیا شما تعیین می کنید موضوع هر تایپک چه باشد یا شروع کننده موضوع؟!!

هیچ کدام!!
سوال ابتدایی تاپیک که استارتر محترم عنوان فرموده اند نشان دهنده محدوده موضوع است و هر سوالی که خارج از آن باشد هر چند استارتر محترم هم آن را در ادامه مطرح کنند خارج از موضوع خواهد بود (لطفا اسرار نفرمایید)
سید محمد صادق رضوی;982606 نوشت:
اصل مشکل همینجاست که هیچ حکومتی غیر از حکومت حقه معصومین علیهم السلام نمی تواند بر حق باشد.

ادله ولایت فقیه مخالف حرف شماست روایات متعدد مصومین این حرف شما را رد می کند .
خود معصومین به فقها در زمان غیبت ولایت داده اند و مخالفت کردن با حدیث معصومین مخالفت با آنهاست. (شما را به مطالعه دوباره ادله روایی ولایت فقیه ارجاع می دهم)

قدیما;982393 نوشت:
این امر یک ظاهر دارد و یک باطن

در باطن ممکن است یک نفر سطح دو حوزه باشد ولی از یک مرجع تقلید هم اعلم تر باشد.مثل امامت حضرت جواد(ع) در 8 سالگی و رسالت حضرت یحیی(ع) در نوجوانی

ولی در ظاهر امر مشخصا مجتهد در سطح مرجع تقلید نیست و مرجع تقلید در سطح مرجع تقلید اعلم نیست.


با سلام
بحث روی مرجعیت علمی (فقط ) نیست بلکه کسی که می خواهد حاکم جامعه اسلامی شود باید شاخصه هایی داشته باشد که قبلا عرض کردیم یعنی یک حد مقبول از این شاخصه ها در او باشد که یکی از آنها اجتهاد در دین است یکی مدیر بودن است یکی شجاع بودن و ... . در بین افرادی که این شاخصه ها را دارند باید کسی که از همه بیشتر این شاخصه ها را دارد پیدا کرد و به عنوان ولی فقیه معرفی کرد آنچه که در جامعه ما از قدیم مصطلح بوده این است که فلان مرجع اعلم و دیگری اعلم نیست. اما این اعلم بودن فقط در جنبه علمی است نه جنبه ها و شاخصه های دیگر مانند شجاعت مدیریت مدبریت و ... چه بسا یک مرجع تقلیدی که اعلم باشد اما به هیچ عنوان مدیر نباشد و یکی اعلم باشد ولی شجاع نباشد مجلس خبرگان افراد مختلفی که دارای یک سطح قابل قبولی در همه این موارد باشند را با هم مقایسه کرده و آن که از بقیه به صورت معدل بالا تر است را انتخاب می کنند و به عنوان رهبری معرفی می کنند چه بسا این رهبر از نظر علمی از برخی از علما پایین تر باشد امام از نظر شاخصه های دیگر بالا تر باشد.

شعیب;982715 نوشت:
آدم خواب را می شود بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده باشد هرگز.

با وجود این که اصلا قائل بودن محقق کرکی ره به ولایت فقیه نه ضرری به گفته من می رساند نه فایده ای برای شما،

شعیب;982715 نوشت:
محقق کرکی در چند جا بحث ولی فقیه را در کتاب های فقهی خود مورد بحث قرار داده و ولایت مطلقه را با عبارات مختلفی برای فقیه مدعی شده است:

این اقدام شما دقیقا مانند مثلی می ماند که می گوید الغریق یتشبث بکل حشیش...جناب محترم با انحراف دادن بحث نمی توان حق را پایمال کرد، شما صد تا عبارت از محقق کرکی ره هم ذکر کنید اما بازهم نتوانستید ادعای اولیه تان مبنی بر قول اکثر علمای شیعه را ثابت کنید. بهتر است به جای فضاحت بیشتر به اشتباهتان اقرار کنید!

شعیب;982715 نوشت:
عبارت هایی که قبلا بحث کردیم بسیار گویای نظر محقق کرکی در قبول ولایت مطلقه فقیه بود

این هم جالبه که هر جا کم می آورید باز به جای دیگری منتقل می شوید.

شعیب;982715 نوشت:
از یک طرف می گویید جمهوری اسلامی در عمل چه کرده این رفت و برگشت بحث شما نشان دهنده خلط مثام اثبات و ثبوت از طرف شماست که حتما این بحث نتیجه ای نخواهد داشت.

گاهی وقتها مطلب به مقداری روشن است که نیاز به آوردن دلیل ندارد. مصادرات و تصرفات آقای خمینی در اموال مسلمانان و نظر ایشان به جواز چنین تصرفاتی به قدری واضح بود که فکر نمی کردم نیاز باشد دلیلی بر آن اقامه کنم. آیا شما از ولایت فقیه خود ساخته ی خود دفاع می کنید یا ولایت فقیه نظام فعلی؟ اگر نظر خاصی در ولایت فقیه دارید نظرتان محترم، اما واضحست که روی سخن بنده بر ولایت فقیهی است که نظام حاکم بر آن تکیه دارد.آقای خمینی صریحا در صحیفه نور 10/ 138 اعلام می کند که دخل و تصرف در حدود مالکیتها از اختیارات ولی فقیه است.

شعیب;982715 نوشت:
محقق کرکی در چند جا بحث ولی فقیه را در کتاب های فقهی خود مورد بحث قرار داده و ولایت مطلقه را با عبارات مختلفی برای فقیه مدعی شده است: که بع نوان نمونه بحث نماز جمعه است او بر خلاف برخی که نماز جمعه را مخصوص زمان حضور امام می دانند می گوید: نمی توان گفت که فقیه فقط برای قضاوت و فتوی از طرف امام منصوب شده است بلکه امام فقیه را به عنوان حاکم به عنوان کلی حاکم بر جامعه که همه در همه امور می تواند دخالت کند منصوب ساخته است.(جامع المقاصد ج2 ص371)

شعیب;982715 نوشت:
مطلب بالایی که نقد کرده بودید کاملا نشان دهنده سطح مطالعاتی شما ست!!

حال در اینجا سواد مطالعاتی شما را بررسی کنیم. نمی دانم مطالبی که نقل می کنید -اگر کپی پیست از جای دیگر نباشد- از کجای جیب مبارک به کلمات علما می بندید.
احتمالا مقصود شما از نقل فوق کلام جامع المقاصد در 2/ 375 هست (نه 371). برای افترائی که به محقق کرکی ره در ترجمه فوق وارد شده اصل کلام ایشان را با هم می خوانیم. متن عربی: [=NoorLotus]لا يقال: الفقيه منصوب للحكم و الإفتاء، و الصّلاة أمر خارج عنهما [=NoorLotus]لأنّا نقول: هذا في غاية السّقوط، لأنّ الفقيه منصوب من قبلهم عليهم السّلام حاكما كما نطقت به الأخبار.
ترجمه: کسی نگوید که فقیه برای حکم و افتاء نصب شده است و نماز [جمعه] از این دو خارجست، زیرا خواهیم گفت که فقیه از جانب ائمه علیهم السلام به عنوان حاکم نصب شده است همانگونه که در روایات بیان شده است.
شاهد باشید امانت در نقل را ....!!

شعیب;982715 نوشت:
سوال ابتدایی تاپیک که استارتر محترم عنوان فرموده اند نشان دهنده محدوده موضوع است

استارتر بدبخت خودم هستم و خودم می دانم از چه چیزی سؤال کرده بودم!! دیگر این کلام محقق کرکی ره نیست که هر جور خواستید کم و زیاد کنید!

شعیب;982715 نوشت:
ادله ولایت فقیه مخالف حرف شماست

باز هم تکرار مدعا بدون پاسخ علمی...

شعیب;982717 نوشت:
با سلام
بحث روی مرجعیت علمی (فقط ) نیست بلکه کسی که می خواهد حاکم جامعه اسلامی شود باید شاخصه هایی داشته باشد که قبلا عرض کردیم یعنی یک حد مقبول از این شاخصه ها در او باشد که یکی از آنها اجتهاد در دین است یکی مدیر بودن است یکی شجاع بودن و ... . در بین افرادی که این شاخصه ها را دارند باید کسی که از همه بیشتر این شاخصه ها را دارد پیدا کرد و به عنوان ولی فقیه معرفی کرد آنچه که در جامعه ما از قدیم مصطلح بوده این است که فلان مرجع اعلم و دیگری اعلم نیست. اما این اعلم بودن فقط در جنبه علمی است نه جنبه ها و شاخصه های دیگر مانند شجاعت مدیریت مدبریت و ... چه بسا یک مرجع تقلیدی که اعلم باشد اما به هیچ عنوان مدیر نباشد و یکی اعلم باشد ولی شجاع نباشد مجلس خبرگان افراد مختلفی که دارای یک سطح قابل قبولی در همه این موارد باشند را با هم مقایسه کرده و آن که از بقیه به صورت معدل بالا تر است را انتخاب می کنند و به عنوان رهبری معرفی می کنند چه بسا این رهبر از نظر علمی از برخی از علما پایین تر باشد امام از نظر شاخصه های دیگر بالا تر باشد.

سلام علیکم

دوست عزیز شما با یک پیش فرض از حکومت رسیدن اقای خامنه ای و اصل 107 قانون اساسی وارد بحث می شوید.من کاری به شرایط الان ندارم،اصل 107 قانون اساسی ابتدا می گفت مرجعیت باشد بعد دیدن کسی با این شرایط نیست کردن اجتهاد،ممکن است یک روز صلاح ببینند بکنند سطح دو حوزه .همین اصل 107 هم می گوید حداقل باید مجتهد باشد نگفته اگر مرجع تقلید باشد قبول نیست یا مرجع تقلید بالاتر از مجتهد نیست.

من اصلا صوفیه و عرفا وحدت وجودی را قبول ندارم چه مجتهد باشد چه مرجع تقلید

من می خواهم اصل ولایت فقیه ثابت یا رد شود نه مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومت حاکم فعلی

بدون در نظر گرفتن حکومت فعلی و اقای خامنه ای لطفا جواب بدهید،ایا ولی فقیه باید شرایط زیر را داشته باشد یا نه؟

در صحیحه عبدالکریم بن عتبه هاشمی نقل شده.امام صادق(ع):ای عمرو [بن عبید]! از خدا بترس و شما ای گروه! از خدا بترسید; زیرا پدرم, که بهترین مردمان زمین و داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبر بود, برای من حدیث کرد: رسول خدا فرمود: کسی که با مردم با شمشیر بستیزد و آنان را به خود فرا بخواند و در میان مسلمانان, داناتر از او باشد, گمراه و زورگوست.

در صحیحه عیص بن قاسم نقل شده.امام صادق(ع):به خود بنگرید, به خدا سوگند, هر انسانی که گوسفندانی همراه با چوپانی دارد, اگر چوپان شایسته تر بیابد, چوپان پیشین را کنار می گذارد و آگاه تر را به کار می گمارد.

یعنی به قول شما اگر بخواهیم معدل بگیریم،معدلش 20 باشد، با اینکه پیدا کردن همچین شخصی بسیار سخت است

با تشکر

قدیما;982736 نوشت:
دوست عزیز شما با یک پیش فرض از حکومت رسیدن اقای خامنه ای و اصل 107 قانون اساسی وارد بحث می شوید.من کاری به شرایط الان ندارم،اصل 107 قانون اساسی ابتدا می گفت مرجعیت باشد بعد دیدن کسی با این شرایط نیست کردن اجتهاد،ممکن است یک روز صلاح ببینند بکنند سطح دو حوزه .همین اصل 107 هم می گوید حداقل باید مجتهد باشد نگفته اگر مرجع تقلید باشد قبول نیست یا مرجع تقلید بالاتر از مجتهد نیست.
>با سلام خدمت شما دوست گرامی در این که برای رهبری مرجعیت لازم است یا اجتهاد باید در یک تاپیک جداگانه بحث مفصل شود اما باید بدانید آنچه که شرط رهبری است آگاهی متخصصانه به دین است که به اجتهاد از آن یاد می شود مجتهد کسی است که بتواند احکام دینی را از قرآن و روایات و عقل استخراج کند و نیازی به تقلید از دیگران نداشته باشد. این مقام علمی لازمه رهبری دینی است و نداشتن آن ملازم نفی این مقام است . این که می گوییم ولایت فقیه گویای این مطلب است که شخص باید فقیه در دین باشد تا ولایت برای او معنا پیدا کند و الا منتفی به انتفای موضوع خواهد بود.
این که می بینید در متمم قانون اساسی به درخواست امام خمینی شرط رهبری به مجتهد بودن تقلیل یافته بر اساس همین است که آنچه که موضوعیت دارد توان اجتهاد و برداشت متخصصانه از دین است نه این که یک مقامی به نام مرجعیت داشته باشدبند اول اصل یکصد و نهم قانون اساسی یکی از شرایط و صفات رهبر را « صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه » بیان می کند.) مرجعیت اقبال مردم به یک فقیه است چه بسا یک فقیه با علمیت بیشتر اقبال کتری از مردم را داشته باشد از این رو شرط فقاهت و اجتهاد را کافی دانستند. از همین روست که بیش از 89 فقیه و مجتهد در مجلس خبرگان سال 68 این معنا را دریافتند و بر همین اساس به رهبری آیه الله خامنه ای رای مثبت دادند. این در حالی بود که گزینه دیگر رهبری فقیه و مرجع تقلید مورد اقبال مردم آیه الله العظمی گلپایگانی بود که با اکثریت قاطع به رهبری آیه الله خامنه ای رای دادند.این کسانی که آیه الله خامنه ای را به بعنوان رهبر انتخاب کردند افراد عادی نبودند بلکه همه دارای مقام اجتهاد و فقیه بودند و آیه الله خامنه ای را واجد شرایط می دانستند.
از این گذشته اصل 109 قانون اساسی مصوب 1358 یکی از شرایط رهبری را «صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت» مقرر داشته بود. منظور از صلاحیت علمی همان فقاهت است. بنابراین ابتدا اصل مرجعیت بالفعل هیچ گاه در قانون اساسی به عنوان شرط رهبری ذکر نشده است؛ اما به دلیل برخی سوء برداشت‌ها و ابهام‌هایی که از این قید به وجود می‌آورد در بازنگری قانون اساسی این قید حذف گردید. بنابراین هر چند انتخاب مقام معظم رهبری براساس قانون اساسی قبل از بازنگری صورت پذیرفت؛ ولی در عمل کاملاً قانونی و بر اساس معیارها و ضوابط مشخص شده در قانون اساسی بود؛ زیرا آنچه که اصول قانون اساسی (قبل از بازنگری) بر آن دلالت داشت، صلاحیت و شأن مرجعیت بالقوه است نه مرجعیت بالفعل.در اصل 5 چه قبل از بازنگری و چه بعد آن نیز تعبیر مرجعیت نیامده است. «در زمان غیبت ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت بر عهده‌ی فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبّر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند.» در این اصل نیز تعبیر «مرجع» نیامده بلکه تعبیر «فقیه عادل» ذکر شده است.
اصل 109 مصوب 1358 نیز شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری را ذکر می‌کند که در آن هم تعبیر «صلاحیت علمی برای مرجعیت» مطرح است. تنها جایی که شبهه‌ی مرجعیت بالفعل را به وجود می‌آورد، اصل 107 قانون اساسی قبلی بود که در آن لفظ «مرجع» آمده بود. در زمان امام راحل(ره) اعضای کمیسیون 107 - که یکی از وظایفش تفسیر قانون اساسی در این گونه مواقع است- این موضوع را مورد بررسی قرار دادند که «منظور از مرجع چیست؟» و میزان و ملاک کدام اصل است؟ در نتیجه اکثریت اعضا معیار را «صلاحیت مرجعیت» دانستند، نه مرجع بالفعل را. از این رو، بعد از ارتحال امام راحل، با توجه به این مصوبه و نیز با استناد به نامه‌ی حضرت امام(ره) «مبنی بر عدم لزوم مرجعیت»، انتخاب رهبری صورت پذیرفت.
(اگر در این مورد می خواهید بحث بیشتری داشته باشید حتما موضوع جدیدی افتتاح کنید)

قدیما;982736 نوشت:
بدون در نظر گرفتن حکومت فعلی و اقای خامنه ای لطفا جواب بدهید،ایا ولی فقیه باید شرایط زیر را داشته باشد یا نه؟

در صحیحه عبدالکریم بن عتبه هاشمی نقل شده.امام صادق(ع):ای عمرو [بن عبید]! از خدا بترس و شما ای گروه! از خدا بترسید; زیرا پدرم, که بهترین مردمان زمین و داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبر بود, برای من حدیث کرد: رسول خدا فرمود: کسی که با مردم با شمشیر بستیزد و آنان را به خود فرا بخواند و در میان مسلمانان, داناتر از او باشد, گمراه و زورگوست.

در صحیحه عیص بن قاسم نقل شده.امام صادق(ع):به خود بنگرید, به خدا سوگند, هر انسانی که گوسفندانی همراه با چوپانی دارد, اگر چوپان شایسته تر بیابد, چوپان پیشین را کنار می گذارد و آگاه تر را به کار می گمارد.

یعنی به قول شما اگر بخواهیم معدل بگیریم،معدلش 20 باشد، با اینکه پیدا کردن همچین شخصی بسیار سخت است


در صحیحه عبد الکریم دانا بودن به چه معناست؟ منظور از دانایی در این حدیث دانایی در امور فقهی است یا کلامی؟ دانایی به امور مملکت داری است یا امور اقتصادی ؟؟ امور ...؟؟
کدام یک مد نظر حدیث شریف است ؟؟
بدون شک در زمان امام معصوم(ع) تنها شخصی که صلاحیت حکم رانی بر مردم را دارد فقط معصوم است و هر کس به هر عنوانی به خود فرا بخواند مشمول حدیث خواهد بود (زورگو و گمراه)
آیا در زمان غیبت منظور چه نوع دانایی است ؟ آیا علم به امور فقهی کفایت می کند یعنی همین که فردی مجتهد اعلم در فقه باشد کافی است که بر مردم حکم رانی کند حتی اگر هیچ صلاحیت اجتماعی نداشته باشد؟؟!! یا نیاز هست که آگاه و مدبر به امور اجتماع نیز باشد؟؟
به نظر می رسد در زمان غیبت فردی حق حکومت را دارد که علاوه بر دانایی در دین (اجتهاد) آگاه به زمانه و مدبر و مدیر باشد و الا شامل حدیث خواهد بود.
این همان چیزی است که به عنوان معدل از آن یاد می شود
حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ایها الناس ان احقّ الناس بهذا الامر أقواهم علیه وأعلمهم بأمرالله؛ ای مردم بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قوی‌تر و به امر خداوند در حوزه‌ی رهبری آگاه‌تر باشد.»[نهج البلاغه، خطبه 173]

قدیما;982736 نوشت:
عنی به قول شما اگر بخواهیم معدل بگیریم،معدلش 20 باشد، با اینکه پیدا کردن همچین شخصی بسیار سخت است

البته نیاز به معدل 20 نیست بلکه در این معدل گیری به شرط داشتن شرایط و ویژگی ها(اجتهاد، مدیریت، شجاع بودن و ...) هر کس که بالاترین معدل را داشته باشد حق ولایت و حکومت با اوست و طبق این معدل گیری صحیحه عبدالکریم بن عتبه هاشمی و صحیحه عیص بن قاسم نیز قابل توجه خواهد بود چرا که با انتخاب این فرد ، بهترین فرد و شایسته ترین فرد برای حکومت شناخته شده و بر مسند قرار می گیرد

شعیب;982992 نوشت:

در صحیحه عبد الکریم دانا بودن به چه معناست؟ منظور از دانایی در این حدیث دانایی در امور فقهی است یا کلامی؟ دانایی به امور مملکت داری است یا امور اقتصادی ؟؟ امور ...؟؟
کدام یک مد نظر حدیث شریف است ؟؟
بدون شک در زمان امام معصوم(ع) تنها شخصی که صلاحیت حکم رانی بر مردم را دارد فقط معصوم است و هر کس به هر عنوانی به خود فرا بخواند مشمول حدیث خواهد بود (زورگو و گمراه)
آیا در زمان غیبت منظور چه نوع دانایی است ؟ آیا علم به امور فقهی کفایت می کند یعنی همین که فردی مجتهد اعلم در فقه باشد کافی است که بر مردم حکم رانی کند حتی اگر هیچ صلاحیت اجتماعی نداشته باشد؟؟!! یا نیاز هست که آگاه و مدبر به امور اجتماع نیز باشد؟؟
به نظر می رسد در زمان غیبت فردی حق حکومت را دارد که علاوه بر دانایی در دین (اجتهاد) آگاه به زمانه و مدبر و مدیر باشد و الا شامل حدیث خواهد بود.
این همان چیزی است که به عنوان معدل از آن یاد می شود
حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ایها الناس ان احقّ الناس بهذا الامر أقواهم علیه وأعلمهم بأمرالله؛ ای مردم بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قوی‌تر و به امر خداوند در حوزه‌ی رهبری آگاه‌تر باشد.»[نهج البلاغه، خطبه 173]

با سلام

با توجه به این دیدگاه دین از سیاست جداست ..............!!!

در حالی که ائمه نمونه کامل یک انسان متدین بودن

اگر انسانی واقعا در دین اعلم باشه بدون شک در رهبری مردم هم افضل خواهد بود

چرا که دین تمام ابعاد زندگی رو در بر می گیره که رهبری هم یکی از اون هاست ....

و اگر انسانی در دین اعلم نباشه ! لایق رهبری و عنوان ولایت فقیه نخواهد بود حتی اگر در سیاست افضل باشه

در نهایت این شخص می تونه یه حاکم باشه نه ولی فقیه .... ( چه برسه به ولایت مطلق !)

[="Navy"]سلام از دید نجومی بخوایم تحلیل کنیم ولایت فقیه شبیه سیاره هست و علما اقمار سیاره ولی امام معصوم مثل ستاره و خورشید هست! ...طلای هیچ سیاره ای از برای حرارت درون خودش نیست بلکه نیاز به درجه حرارات میلیونی خورشید داره تا تولید کنه... ولایت فقیه هم با اینکه عظمتی به اندازه مثلا سیاره زحل یا مشتری دارد اما در حد خورشید نمی تونه باشه.... حکمت خلقت سیارات هم بر طبق همین قانون شکل گرفته و وقتی خدا داشت خلق میکرد به این موضوع توجه داشت یعنی تموم نکات ریزی که در خلقت کیهان می بینین از وجود همون علما و ذات و صفات درون دل انها نشات میگیره و اون سیاره یا قمر با رگه های مختلف و کانی های مختلف شکل میگیرن...(البته این یک نظریه هست هنوز ثابت نشده )[/]

شعیب;982992 نوشت:
منظور از دانایی در این حدیث دانایی در امور فقهی است یا کلامی؟

همه جوانب اسلام،از فقه و قضا گرفته تا کلام و غیره

وظیفه ولی فقیه ایجاد یک جامعه توحیدی است،کسی که توحید را درست درک نکرده نمی تواند ولی فقیه باشد

شعیب;982992 نوشت:
دانایی به امور مملکت داری است یا امور اقتصادی ؟؟ امور ...؟؟
کدام یک مد نظر حدیث شریف است ؟؟

همه امور مد نظر است

شعیب;982994 نوشت:
البته نیاز به معدل 20 نیست بلکه در این معدل گیری به شرط داشتن شرایط و ویژگی ها(اجتهاد، مدیریت، شجاع بودن و ...) هر کس که بالاترین معدل را داشته باشد حق ولایت و حکومت با اوست و طبق این معدل گیری صحیحه عبدالکریم بن عتبه هاشمی و صحیحه عیص بن قاسم نیز قابل توجه خواهد بود چرا که با انتخاب این فرد ، بهترین فرد و شایسته ترین فرد برای حکومت شناخته شده و بر مسند قرار می گیرد

برادر عزیز حرف شما درست است

ولی نکته ای را در نظر بگیرید ممکن است شما علامه زمان خود در فقه و قضا و رجال و اداره امور ممکلت و امور اقتصاد و امور سیاسی و انتها شجاعت باشید ولی مثلا امور اساسی و مهم و کلیات توحید یا معاد یا امامت را درست درک نکرده باشد اینگونه چندین عدد بیست داریم که ضربدر یک صفر شده که نتیجه صفر می شود( در حالی که در معدل گیری صفر را ضربدر بقیه اعداد نمی کنند بلکه جمع با اعداد دیگر می کنند)

اخرین مدل ماشین بنز بدون 4 تا لاستیک حرکت نمی کند.

موفق و سلامت باشید

شروحیل;982997 نوشت:
با سلام

با توجه به این دیدگاه دین از سیاست جداست ..............!!!

در حالی که ائمه نمونه کامل یک انسان متدین بودن

اگر انسانی واقعا در فقاهت اعلم باشه بدون شک در رهبری مردم هم افضل خواهد بود

چرا که دین تمام ابعاد زندگی رو در بر می گیره که رهبری هم یکی از اون هاست ....

و اگر انسانی در دین اعلم نباشه ! لایق رهبری و عنوان ولایت فقیه نخواهد بود حتی اگر در سیاست افضل باشه

در نهایت این شخص می تونه یه حاکم باشه نه ولی فقیه .... ( چه برسه به ولایت مطلق !)


با سلام خدمت شما دوست گرامی
این بیان برای یافتن انسان صالح برای حکومت بر جامعه دینی بعد از معصوم است و الا معصوم نمونه کامل از یک انسان است یعنی در عین دین داری دارای صلاحیت های اجتماعی در حد اعلا نیز می باشد یعنی هر کمال که برای مخلوق متصور است معصوم (انسان کامل در خود دارد).
اما غیر معصوم دارای نقص است برای همین باید به دنبال کشف بهترین برای حکومت بود برای همین است که حضرت برای این فرد ملاک تعیین می کند و افراد باید این ملاک ها را بررسی کنند تا فرد مورد نظر امام را بیابند (کشف کنند)
این بدان معنا نیست که دین ما از جنبه های سیاسی خالی است !! خیر . و به تعبیر شما دین از سیاست جدا باشد!! هرگز . بلکه طبق بیان بالا این انسان های غیر معصوم هستند دارای نقص در اجرای دین هستند (به صورت کامل) و الا اگر کسی کمال انسانی را داشته باشد دین داری او عین سیاست مداری است.
از این روست که گاهی می بینیم مجتهدی با این که از نظر علم به دین در حد بالاست و حتی می تواند مرجع تقلید باشد اما در صحنه عمل و سیاست به خاطر شخصیتی که دارد هیچ توان اجرایی ندارد به قول علما نقص از فاعلیت فاعل نیست بلکه نقص از قابلیت قابل است. این دین اسلام نیست که نقص دارد(دین اسلام دین کاملی است و دین اسلام عین سیاست است) بلکه افراد غیر معصوم هستند که با رفتن به سراغ دین اسلام و حتی مجتهد شدن باز در صحنه عمل و اجرا مشکل دارند.
البته این مختص زمان ما نیست در زمان ائمه و پیامبر (ص) نیز کسانی بودند که با این که در دین داری در اوج بودند اما حضرت از آنها استفاده سیاسی و اجتماعی نمی کرد نمونه آن ابوذر غفاری .
ابوذری که پیامبر(ص) خطاب به او می‌فرماید: مرحبا یا ابوذر! تو از ما اهل بیت هستی. و یا در جایی دیگر درباره او می‌فرماید: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راستگوتر از ابوذر باشد. رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در زهد و فروتنی مانند عیسی بن مریم(ع) توصیف کرده است.از امام علی(ع) درباره ابوذر سؤال شد. امام(ع) فرمود: او دارای علمی است که مردم از آن عاجزند و بر آن تکیه زده در حالی که از آن چیزی کم نمی‌شود. امیر مؤمنان(ع)، ابوذر را از افرادی می‌داند که بهشت مشتاق آنان است.
این ابوذر با این مقام دین داری و محبوبیت نزد پیامبر و امیر المومنین ، از سوی آنها برای تصدی پست و جایگاه اجتماعی رد شد و نه تنها به او هیچ حاکمیتی(در منطقه ای ندادند) بلکه او را از ریاست بر دو نفر نیز منع کردند:
الأمالي للشيخ الطوسي ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ عَنْ بِشْرِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِي عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ سَالِمٍ الْجَيْشَانِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي ذَرٍّ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: يَا بَا ذَرٍّ إِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أُحِبُّ لِنَفْسِي إِنِّي أَرَاكَ ضَعِيفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَى اثْنَيْنِ وَ لَا تَوَلَّيَنَّ مَالَ يَتِيمٍ‏( أمالي الطوسيّ ج 1 ص 394.بحار الانوار ج2 ص 342)

روزی ابوذر، صحابی بزرگ و وفادار رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از ایشان درخواست کرد تا منصبی به وی واگذارد. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ ضمن دلجویی از او فرمود: ای ابوذر! تو را دوست می‎دارم و هر آنچه برای خود می‎پسندم برای تو نیز می‎خواهم لکن من تو را در مدیریت ضعیف می‎بینم پس هیچ گاه مسئولیت و حکومت حتی دو نفر را نیز قبول نکن.

در منطق قرآن كريم مناصب و مسئوليت‎هاي حكومتي امانتهايي هستند كه لازم است به اهل آن واگذار گردند.( سورة نساء، آية 58، علامه طباطبايي، تفسير الميزان، جامعة 4، ص 378، 385) منظور از اهليت در دين اسلام برخورداري فرد از تخصص همراه با تعهد به صورت توأمان است. يعني فرد مسئول مي‎بايست علاوه بر آن كه از تخصص و توانايي‎هاي لازم برخوردار باشد، در انجام مسئوليت‎هاي محوله خود را موظف به حفظ حدود و مقررات ديني نيز بداند.
در روايتي از رسول گرامي اسلام ضمن تبيين شرايط لازم در مديريت، با صراحت از تعهد همراه با تخصص ياد شده است. شرايط ايشان براي فردي كه قرار است مسئوليت امور اجتماعي را بر عهده گيرد چنين است:
1. پارسايي كه او را از معصيت باز دارد.
2. بردباري كه بتواند با آن خشمش را كنترل نمايد.
3. مديريت نيكو بر مجموعه تحت مديريتش داشته باشد تا براي آنان همچون پدري مهربان باشد.(اصول كافي ترجمه مصطفوی، ،ج3، ص 117.)

شعیب;983085 نوشت:

از این روست که گاهی می بینیم مجتهدی با این که از نظر علم به دین در حد بالاست و حتی می تواند مرجع تقلید باشد اما در صحنه عمل و سیاست به خاطر شخصیتی که دارد هیچ توان اجرایی ندارد

با سلام و عرض ادب

این مشکل از دیگر علما و مردم بوده که چنین شخصی رو به عنوان مرجع پذیرفتن

در حالی که علم کافی نداشته !

یک مرجع تقلید باید در همه زمینه ها اعلم باشه حتی در سیاست !

چطور ممکن هست کسی مرجع باشه ، اونوقت در سیاست علم کافی نداشته باشه !!!!!!

خب یک سیاستمدار اگر از این شخص تقلید کنه که به نا کجا آباد می رسه !!!!!

همین مرجع شدن های کشکی هست که الان برای هر حکم 10 تا نظر هست !!!!!!!

آقای بهجت با اون علمشون در اون سن مرجعیت رو پذیرفتن اون هم با شرایط محدود !!!!

چطور هست که الان هر کی چند سال در س بخونه ، می تونه مرجع بشه !!!!

مگه بیشتر از یه مرجع تو هر زمینه ای وجود داره !!!!!

چطور ممکن هست یه نفر از بقیه اعلم تر باشه در فقاهت و همزمان 20 نفر مرجع باشن !!!!

در حالی که نظر متفاوت با شخص اعلم دارن

در نهایت بهترین راه کار در این گونه شرایط شورا خواهد بود

متشکل از بهترین ها در هر علم ...

یعنی یک اعلم در سیاست
یک اعلم در فقاهت
یک اعلم در اقتصاد و....

همه جمع بشن و یک شورا تشکیل بدن

این نظر خود شخص رهبری بود در زمان انتخاب ....

قدیما;983006 نوشت:
برادر عزیز حرف شما درست است

ولی نکته ای را در نظر بگیرید ممکن است شما علامه زمان خود در فقه و قضا و رجال و اداره امور ممکلت و امور اقتصاد و امور سیاسی و انتها شجاعت باشید ولی مثلا امور اساسی و مهم و کلیات توحید یا معاد یا امامت را درست درک نکرده باشد اینگونه چندین عدد بیست داریم که ضربدر یک صفر شده که نتیجه صفر می شود( در حالی که در معدل گیری صفر را ضربدر بقیه اعداد نمی کنند)

اخرین مدل ماشین بنز بدون 4 تا لاستیک حرکت نمی کند.

موفق و سلامت باشید


با سلام
این شرط شما همان شرط عدالت و تقوایی است که از ابتدایی ترین شروط ولی فقیه است به تعبیر شما این کلیات توحید و اعتقادات به منزله چرخ های یک ماشین است (که ما هم قبول داریم) که اگر نباشد صفات دیگر فایده نخواهد داشت.
یعنی این فردی که عالم به دین و شجاع و مدیر و مدبر است بر پایه دانسته های دینی و اعتقادی خود عمل عادلانه داشته باشد (که البته این نیز دارای درجات است که به درجات عرفان و معرفت بالله متفاوت خواهد بود) و در برخورد هایافراد در عرصه عمل (اجرای تقوا و عدالت فردی و اجتماعی) از فرد صادر خواهد شد.
و خبرگان رهبری یکی از صفاتی که باید طبق مقبوله حنظله آن را در گزینه رهبری دائم رصد کنند همین عدالت و تقوا است که با از بین رفتن آن فرد از مقام ولایت خود به خود خارج می گردد.

شروحیل;983087 نوشت:
با سلام و عرض ادب

این مشکل از دیگر علما و مردم بوده که چنین شخصی رو به عنوان مرجع پذیرفتن

در حالی که علم کافی نداشته !

یک مرجع تقلید باید در همه زمینه ها اعلم باشه حتی در سیاست !

چطور ممکن هست کسی مرجع باشه ، اونوقت در سیاست علم کافی نداشته باشه !!!!!!

خب یک سیاستمدار اگر از این شخص تقلید کنه که به نا کجا آباد می رسه !!!!!

این شخص مرجع نخواهد بود اگر در تمام علوم بهترین شخص زمان خودش نباشه

در نهایت بهترین راه کار در این گونه شرایط شورا خواهد بود

متشکل از بهترین ها در هر علم ...

یعنی یک اعلم در سیاست
یک اعلم در فقاهت
یک اعلم در اقتصاد و....

همه جمع بشن و یک شورا تشکیل بدن

این نظر خود شخص رهبری بود در زمان انتخاب ....


با سلام
بحث علم یک چیز است بحث اجرا چیز دیگر است چه بسا مرجعی در بیان مباحث دین در حد اعلا باشد و حتی مسائل سیاسی دین را خوب بیان کند اما در صحنه اجرا دارای مشکل باشد یعنی مدیر و مدبر نباشد به تعبیر دیگر این مرجع تقلید همه مباحث عبادی اقتصادی و سیاسی دین را به خوبی می شناسد و آن را خوب به دیگران معرفی می کند ولی خود اگر قرار باشد به صحنه اجرای در جامعه بیاید توان اجرای آن را ندارد. بنا بر این در تقلید(حتی برای آن سیاستمدار) مشکلی پیش نمی آید.
درباره شورایی بودن رهبری نیز بحث های متفاوتی حتی در بین فقهای مجلس خبرگان وجود دارد که قابل بحث می باشد (که می توانید برای بحث روی آن تاپیک جداگانه ای احداث بفرمایید

قدیما;983003 نوشت:
همه جوانب اسلام،از فقه و قضا گرفته تا کلام و غیره

وظیفه ولی فقیه ایجاد یک جامعه توحیدی است،کسی که توحید را درست درک نکرده نمی تواند ولی فقیه باشد


قدیما;983003 نوشت:
همه امور مد نظر است

برای همین است که باید یک عده ای از خبرگان شناخت صفات رهبری باشند که در هر زمان(در صورت فراهم بودن ایجاد حکومت اسلامی) ولی فقیه را از بین مجتهدین کشف کرده و به مردم معرفی کنند و به صرف این که یک نفر مرجع تقلید و یا سیاست مدار دینی و یا... باشد نمی توان حکم به ولی فقیه بودن او کرد.

شعیب;983085 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
این بیان برای یافتن انسان صالح برای حکومت بر جامعه دینی بعد از معصوم است و الا معصوم نمونه کامل از یک انسان است یعنی در عین دین داری دارای صلاحیت های اجتماعی در حد اعلا نیز می باشد یعنی هر کمال که برای مخلوق متصور است معصوم (انسان کامل در خود دارد).
اما غیر معصوم دارای نقص است برای همین باید به دنبال کشف بهترین برای حکومت بود برای همین است که حضرت برای این فرد ملاک تعیین می کند و افراد باید این ملاک ها را بررسی کنند تا فرد مورد نظر امام را بیابند (کشف کنند)

با عرض سلام و احترام
امام معصوم انسان کامل است؟!
به احتمال زیاد منظورتون از انسان کامل همون تعریف فلاسفه و عرفای اسلامی همچون ابن عربی هست.
به نظر تفاوت ما در خصوص ولایت فقیه ریشه در تفاوت در امام شناسی ما دارد و این امر هم ریشه در توحید شناسی.
تا وقتی توحید شناسی ما با هم متفاوت هست این بحث به نقطه مشترکی نمیرسد.

شعیب;983093 نوشت:
برای همین است که باید یک عده ای از خبرگان شناخت صفات رهبری باشند که در هر زمان(در صورت فراهم بودن ایجاد حکومت اسلامی) ولی فقیه را از بین مجتهدین کشف کرده و به مردم معرفی کنند و به صرف این که یک نفر مرجع تقلید و یا سیاست مدار دینی و یا... باشد نمی توان حکم به ولی فقیه بودن او کرد.

انتخاب اعلم از طریق شورا یکی از راه ها است که عقلانی هم است.با اینکه نمی شود گفت انچه از شورا در می اید حتما درست است.مخصوصا در ایران که خود اعضا خبرگان رهبری از فیلتر شورای نگهبانی می گذرند که 6 نفر ان توسط رهبر و 6 نفر دیگر توسط رئیس قوه قضاییه مشخص می شوند که خودش دوباره توسط رهبر انتخاب شده.و انچه امروزه خبرگان رهبری انجام می دهند یک کار روتین است که جمع شدن هر چند ماه یکبار و انتقاد از غرب و انداختن مشکلات به گردن دولت و تجلیل از تدبیر و مدیریت رهبری و رفتن خانه است.

موفق و سلامت باشید

سید محمد صادق رضوی;981330 نوشت:
آیا حکومتی که هم اکنون در آن انواع فساد و اختلاس و محرمات و عدم رعایت حقوق محرومین در آن مشاهده می شود در حکومت امام زمان علیه السلام هم همین نابسامانی ها را شاهد خواهیم بود؟کار نداریم به توجیهات برخی که می گویند رهبر از این امور اطلاع ندارد یا دستش بسته است؛ واقع خارجی را عرض می کنم.

طبق قانون اساسی وظایف هر یک از مسئولین مشخص است. اگر هم فسادی یا اختلاسی باشد باید طبق قانون با آن برخورد شود. و روالی که قانون برای این امور مشخص کرده است ، دخالت رهبری نیست.
وظیفه رهبری طبق قانون اساسی مشخص است و اینگونه امور جزو وظایف ایشان نیست.
در نظام ما همه کس حتی رهبری ملزم به پیروی از قانون هستند و اگر رهبر خارج از قانون بخواهد عملی انجام دهد ، دیکتاتوری محسوب خواهد شد.

سید محمد صادق رضوی;981373 نوشت:
اینجا بنده بخواهم اولیات اعتقادات شیعه را بیان کنم که از جمله آنها توضیح مفهوم امامت است.....

مفهوم امامت را می دانیم. اما ولایت فقیه مترادف مفهوم امامت نیست.
امام، منصوب من عند الله است اما ولی فقیه اینگونه نیست.
چرا این دوتا را مترادف هم قرار می دهید و بعد نتیجه میگیرید که ولایت فقیه صحیح نیست؟
سید محمد صادق رضوی;981373 نوشت:
بالفرض که غیر معصوم گناه عمد نداشته باشد اما از خطا و اشتباه که در امان نیست! چه ضمانتی هست که در تصمیمگیری های سیاسی دچار خطا نشود؟؟

آیا جامعه سرپرست لازم ندارد؟
اگر بنا به اینکه هر کسی غیر معصوم در معرض اشتباه است و ضمانت عدم اشتباه ندارد ، بخواهیم ولایت فقیه را نفی کنیم ، باید اساسا وجود هر گونه حاکم و سرپرست را در جامعه نفی کنیم. چه فقیه باشد چه غیر فقیه. زیرا همه غیر معصوم ها در معرض اشتباه هستند.

حال که همه در معرض اشتباه هستند ، بهترین راه حکومت چیست؟
اینکه کسی سرپرست جامعه باشد که احتمال اشتباه از سوی او کمتر از بقیه باشد.
ولی فقیه کسی است که سطح معنوی او طوری است که به فرموده امام خمینی ، اگر یک گناه صغیره بکند ، خود بخود از ولایت ساقط خواهد شد.

mohammadz;983115 نوشت:
امام معصوم انسان کامل است؟!

اگر امام معصوم ، انسان کامل نباشد ، پس چه کسی مصداق انسان کامل است؟

رهروی شهدا;983172 نوشت:
مفهوم امامت را می دانیم. اما ولایت فقیه مترادف مفهوم امامت نیست.
امام، منصوب من عند الله است اما ولی فقیه اینگونه نیست.
چرا این دوتا را مترادف هم قرار می دهید و بعد نتیجه میگیرید که ولایت فقیه صحیح نیست؟

سلام دوست گرامی
تمام صحبت بر سر این است که ولایت فقیه منصوب من عندالله است یا نیست! اگر شما اعتقاد دارید که ولی فقیه منصوب من عندالله نیست پس حرف شما با مخالفان یکی هست. اینطور به نظر میرسد که شما منظور از ولایت فقیه را بطور صحیح متوجه نشدین و برای همین طرفداری میکنین. توصیه میکنم کتاب ولایت فقیه رو کامل و با دقت بخونین

mohammadz;983175 نوشت:
تمام صحبت بر سر این است که ولایت فقیه منصوب من عندالله است یا نیست!

اشتباه نکنید.
مساله واضح است.

امامان ، با تعین و تشخص شخصی - یعنی با نام خود و نام پدر و ... - منصوب من عند الله هستند.
ولی فقیه ، با تعین شخصی ، منصوب من عند الله نیست. بلکه با بیان ویژگی ها و صفات عمومی ، منصوب الهی است.
این یک انتصاب عام است. اما انتصاب امامان ، خاص است.

لذا این امکان وجود دارد که ولی فقیه فرضا این صفات را از دست بدهد. و در این صورت خودبخود از ولایت ساقط است و از شمول آن انتصاب عام خارج خواهد شد. اما در مورد امامان چنین امری اساسا متصور نیست.

رهروی شهدا;983173 نوشت:
اگر امام معصوم ، انسان کامل نباشد ، پس چه کسی مصداق انسان کامل است؟

قانونی وجود دارد که حتما یکی باید انسان کامل باشد؟
واژه ی انسان کامل جزو واژگانی نیست که ائمه برای خودشون بکار برده باشند (چه از نظر لفظی و چه از نظر معنایی). امام معصوم انسان کامل نیست. امام معصوم امام معصوم است. مفهوم امام معصوم همان چیزی است که خودشان در احادیث توضیح داده اند نه آنچیزی که عرفا و فلاسفه از خودشون و با توجه بر مبنای وحدت وجود گفتند.

mohammadz;983177 نوشت:
واژه ی انسان کامل جزو واژگانی نیست که ائمه برای خودشون بکار برده باشند (چه از نظر لفظی و چه از نظر معنایی). امام معصوم انسان کامل نیست.

البته در لسان ائمه علیهم السلام این معنا با این لفظ - انسان کامل - نیامده است.

در دعای رجبیه آمده است:
لا فرق بينك و بينهم الا انهم عبادك و خلقك

معنای این جمله اینست که هیچ فرقی بین خدا و ائمه معصومین نیست ، مگر اینکه ائمه عبد و مخلوق خدا هستند.

آیا این نهایت کمال قابل تصور نیست؟

mohammadz;983177 نوشت:
قانونی وجود دارد که حتما یکی باید انسان کامل باشد؟

جای بررسی این سئوالتان و اینگه چرا در سلسله مراتب وجود ، باید انسان کامل وجود داشته باشد ، و اگر انسان کامل نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد، فلسفه است و اگر بپرسید کارشناسان فلسفه پاسخگو خواهند بود.

رهروی شهدا;983171 نوشت:
وظیفه رهبری طبق قانون اساسی مشخص است و اینگونه امور جزو وظایف ایشان نیست.

اگر به سیر مباحث دقت کرده باشید سخن در اینست که آیا مملکت و حکومت فعلی را می توان یک نظام کاملا اسلامی دانست یا خیر، فعلا کاری نداریم که فسادهای جامعه تقصیر چه کسی باشد.

رهروی شهدا;983176 نوشت:
این یک انتصاب عام است. اما انتصاب امامان ، خاص است.

این که نحوه نصب به چه صورت باشد ماهیت امامت را تغییر نمی دهد. برای مثال زیدیه هم قائل به نصب مشخص ائمه خود نیستند، اما در عین حال قائل به امامت آنان به نصب عمومی هستند. و روشنست که این موجب نادیده گرفتن اشتباهشان نخواهد شد.

رهروی شهدا;983172 نوشت:
آیا جامعه سرپرست لازم ندارد؟

همانطور که گفتم از موضوع بحث خارج نشوید، سرپرست لازم داشتن جامعه ارتباطی به اسلامی بودن آن ندارد. در زمان پهلوی هم جامعه سرپرست داشت. همه کشورهای دنیا هم سرپرست دارند.

رهروی شهدا;983172 نوشت:
حال که همه در معرض اشتباه هستند ، بهترین راه حکومت چیست؟
اینکه کسی سرپرست جامعه باشد که احتمال اشتباه از سوی او کمتر از بقیه باشد.

حرف ما اینست که با توجه به عدم امکان تحقق واقعی اسلام تا قبل از زمان ظهور، وظیفه ما تشکیل حکومت نیست.
نتیجه اش هم در این سالیان دیدیم،برای ثمر نشستن این انقلاب:
خون هزاران کودک و پیر و جوان ریخته شد که بسیاری از آنها استعدادهای ویژه ای داشتند که می توانست به بهترین وجه مورد استفاده قرار بگیرد..
جه بسیار شهر ها و روستاها ویران شدند...
مجروحان و جانبازان فراوانی که از کار افتاده و تنها هزینه هنگفتی بر جامعه تحمیل کردند...
و....
به چه هدف؟ برای اینکه فقط حکومت اندکی اسلامی تر باشد؟ آن هم حکومتی که نه دولتش اسلامی است نه مجلسش نه صدا و سیما نه بانکها و نه شهرداری ها و ادارات!
آن وقت اگر در خیابان های فریادهای (رضا شاه روحت شاد) شنیدیم هیچ تعجبی ندارد...چرا باید رضاشاهی که این همه ظلم و ستم کرد در دید مردم برتر از حکومت فعلی شناخته شود؟ علتش همین است که رضا شاه مدعی دین و دیانت نبود اما حکومت فعلی با ادعای دین و دیانت این همه بلایا را بر سر مردم بدبخت وارد کرده است. بنده شخصا با افراد مختلفی برخورد کرده ام که به علت ناکارامدی نظام نسبت به اصل علمای شیعه و اسلام بدبین شده اند. مسئولیت گمراهی این افراد به عهده ی کیست؟!
شما در امضای خود این عبارت را ذکر کرده اید: « فالحق ما رضیتموه والباطل ما أسخطتموه». شما می توانید با اطمینان خاطر بگویید این اوضاع مملکت داری فعلی مورد رضایت امام زمان علیه السلام است؟

سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
اگر به سیر مباحث دقت کرده باشید سخن در اینست که آیا مملکت و حکومت فعلی را می توان یک نظام کاملا اسلامی دانست یا خیر، فعلا کاری نداریم که فسادهای جامعه تقصیر چه کسی باشد.

اتفاقا یکی از ایرادهای شما بر ولی فقیه همین بود که از مقایسه حکومت الان با حکومت امام معصوم ناشی می شد.

قطعا خلاء امام معصوم در جامعه را هیچ کسی نمی تواند کاملا پر کند.

اگر به شرایطی که برای ولی فقیه بیان شده است توجه کنید می بینید که در زمان غیبت، حکومت فعلی - یعنی نظامی که ولی فقیه در راس آن باشد - ، نزدیکترین حکومت به حکومت معصومین است.
اگر این نوع حکومت - یعنی ولایت فقیه - نزدیکترین حکومت به حکومت امامان نباشد ، پس چه حکومتی نزدیکترین حکومت به حکومت امامان است؟

سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
این که نحوه نصب به چه صورت باشد ماهیت امامت را تغییر نمی دهد.

این چه سخنی است که می فرمایید؟
امامتی که در شیعه بیان شده ، انتصابش از طرف خداوند و با ذکر مشخصات امام مانند نام و نام پدرانشان است.
لذا انتصابشان خاص است.
هرگز امامت ائمه معصومین به صورت بیان صفات و عدم تعیین شخص - یعنی انتصاب عمومی - نبوده است.

سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
همانطور که گفتم از موضوع بحث خارج نشوید، سرپرست لازم داشتن جامعه ارتباطی به اسلامی بودن آن ندارد. در زمان پهلوی هم جامعه سرپرست داشت. همه کشورهای دنیا هم سرپرست دارند.

حالا که سرپرست دارند ، آیا این سرپرست احتمال خطا و اشتباه ندارد؟
اگر دارد ، چرا از او اطاعت می کنند؟
چون شما گفتید که به خاطر احتمال اشتباه داشتن ، نباید از کسی اطاعت کامل کرد.
سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
حرف ما اینست که با توجه به عدم امکان تحقق واقعی اسلام تا قبل از زمان ظهور، وظیفه ما تشکیل حکومت نیست.

اگر حکومت اسلامی تشکیل ندهیم ، آیا وضعیت جامعه بهتر خواهد بود؟ فسادها کمتر خواهد شد؟

آیا این عاقلانه است که وقتی تحقق کامل امری در توان ما نیست ،به طور کلی آن را رها کنیم؟

شما که به قول خودتان حوزه خوانده اید قاعده ما لایدرک کله لا یترک کله را باید بدانید.
توضیح قاعده:
قاعده میسور ( اصول فقه ) : عدم سقوط مقدارِ ممکن از یک تکلیف، بعد از عدم قدرت بر انجام آن به طور کامل
قاعده میسور، از قواعد فقهی بوده و مضمون آن این است که هرگاه انجام تکلیفی به صورت کامل با تمام اجزا و شرایط یا تمام مصادیق آن، دشوار یا ناممکن شود، به جا آوردن بخشی از آن که برای مکلف ممکن و مقدور است از عهده او ساقط نمی‌گردد.
مثال:
طبق این قاعده، هرگاه مولا یا قانون گذار، موضوع مرکبی مثل نماز را که از اجزا و شرایط مخصوص ترکیب یافته است، از مکلف طلب کند، و یا به یک موضوع کلی دارای مصادیق مثل اکرام علما امر نماید، ولی مکلف از امتثال آن مرکب (نماز) یا عام (اکرام علما) به صورت کامل، عاجز گردد، برای مثال، به علت تنگی وقت نتواند سوره را بخواند یا نتواند در حال ایستاده اقامه نماز نماید یا به دلیل عدم دست‌رسی به آب برای شستن لباس، نتواند در لباس طاهر نماز بخواند، یا در مثال اکرام علما، قدرت اکرام تمام آنها را نداشته باشد، مشهور اصولیون بر این اعتقادند که وی باید همان مقدار ممکن و میسور را انجام دهد؛ یعنی در مثال‌های بالا، مکلف باید بدون سوره یا نشسته یا در لباس نجس، نماز بخواند و یا علما را به هر تعداد که از او عهده بر می‌آید، احترام نماید.

سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
نتیجه اش هم در این سالیان دیدیم،برای ثمر نشستن این انقلاب:
خون هزاران کودک و پیر و جوان ریخته شد که بسیاری از آنها استعدادهای ویژه ای داشتند که می توانست به بهترین وجه مورد استفاده قرار بگیرد..
جه بسیار شهر ها و روستاها ویران شدند...
مجروحان و جانبازان فراوانی که از کار افتاده و تنها هزینه هنگفتی بر جامعه تحمیل کردند...
و....
به چه هدف؟ برای اینکه فقط حکومت اندکی اسلامی تر باشد؟ آن هم حکومتی که نه دولتش اسلامی است نه مجلسش نه صدا و سیما نه بانکها و نه شهرداری ها و ادارات!

اینهایی که به عنوان نتیجه بیان کردید ، نتیجه نیست. بلکه هزینه است.
پیامبر -ص- هم برای تشکیل حکومت اسلامی ، هزینه دادند.
هر کاری هزینه دارد و هر چه کار بزرگتر باشد هزینه اش هم بیشتر است.

آیا با انقلاب اسلامی ما ، حکومت فقط اندکی اسلامی تر شده است؟؟
تفاوت الان با حکومت طاغوت فقط _اندکی_ است؟

سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
شما در امضای خود این عبارت را ذکر کرده اید: « فالحق ما رضیتموه والباطل ما أسخطتموه». شما می توانید با اطمینان خاطر بگویید این اوضاع مملکت داری فعلی مورد رضایت امام زمان علیه السلام است؟

قطعا و بدون هیچ تردیدی ولایت فقیه مورد تایید امام زمان است. بحث ولایت فقیه و مشروعیت آن را با بحث اوضاع جامعه و بانکداری و ... مخلوط نکنید زیرا پاسخ این مساله تان را قبلا دادم:
رهروی شهدا;983171 نوشت:
طبق قانون اساسی وظایف هر یک از مسئولین مشخص است. اگر هم فسادی یا اختلاسی باشد باید طبق قانون با آن برخورد شود. و روالی که قانون برای این امور مشخص کرده است ، دخالت رهبری نیست.
وظیفه رهبری طبق قانون اساسی مشخص است و اینگونه امور جزو وظایف ایشان نیست.
در نظام ما همه کس حتی رهبری ملزم به پیروی از قانون هستند و اگر رهبر خارج از قانون بخواهد عملی انجام دهد ، دیکتاتوری محسوب خواهد شد.
این دو مساله متفاوت است و مخلوط کردن آنها با هم صحیح نیست.

رهروی شهدا;983202 نوشت:
این چه سخنی است که می فرمایید؟
در مورد امامت ، ائمه معصومین با ذکر نام خود و نام پدرانشان از طرف پیامبر معرفی شده اند لذا انتصابشان خاص است.
هرگز امامت ائمه معصومین به صورت بیان صفات و عدم تعیین شخص - یعنی انتصاب عمومی - نبوده است.

بنده نگفتم امامان انتصاب عمومی داشتند! اگر شما به همان قسمتی از موضوع من که نقد کردید مراجعه کنید متوجه خواهید شد.

رهروی شهدا;983202 نوشت:
اینهایی که به عنوان نتیجه بیان کردید ، نتیجه نیست. بلکه هزینه است.

هزاران زن و بچه و پیر و جوان شیعه پشه و مورچه نبودند که فقط با استفاده لفظ (هزینه) سر و ته همه را هم بیاورید!
هزینه چه چیزی؟ هزینه این که فقط یک شخص به عنوان عالم شیعه به عنوان رهبر باشد و جلوی هیچ کار هم نتواند بگیرد چون قانون اجازه نداده است!
رهروی شهدا;983202 نوشت:
تفاوت الان با حکومت طاغوت فقط _اندکی_ است؟

نه اتفاقا مدعی هستم این حکومت با حکومت پیشین فاصله زیادی دارد. زیرا فساد آن حکومت به نام دین نبود، اما در این حکومت با انتساب به دین است.

رهروی شهدا;983202 نوشت:
قطعا و بدون هیچ تردیدی ولایت فقیه مورد تایید امام زمان است. بحث ولایت فقیه و مشروعیت آن را با بحث اوضاع جامعه و بانکداری و ... مخلوط نکنید

بسیار خوب بنابراین روشن شد عقیده شما اینست که امام زمان علیه السلام هم اگر ظهور کنند همه این اوضاع به همین صورت خواهد بود.
روی صحبت بنده با افرادی بود که معتقدند حکومت حقه امام زمان علیه السلام نابود کننده تمام ظلم ها و امور باطلست.

سید محمد صادق رضوی;983203 نوشت:
بنده نگفتم امامان انتصاب عمومی داشتند!

شما گفتید:
سید محمد صادق رضوی;983197 نوشت:
این که نحوه نصب به چه صورت باشد ماهیت امامت را تغییر نمی دهد.

یعنی امامان چه انتصاب عام داشته باشند چه خاص ، فرقی ندارد.
در حالیکه امامت مورد نظر شیعه ، انتصاب خاص - با ذکر نام امام و نام پدرانشان - است.

سید محمد صادق رضوی;983203 نوشت:
هزاران زن و بچه و پیر و جوان شیعه پشه و مورچه نبودند که فقط با استفاده لفظ (هزینه) سر و ته همه را هم بیاورید!
هزینه چه چیزی؟ هزینه این که فقط یک شخص به عنوان عالم شیعه به عنوان رهبر باشد و جلوی هیچ کار هم نتواند بگیرد چون قانون اجازه نداده است!
پس شما رهبری می خواهید که در همه کارها مستقیما دخالت بکند؟

سید محمد صادق رضوی;983203 نوشت:
بنابراین روشن شد عقیده شما اینست که امام زمان علیه السلام هم اگر ظهور کنند همه این اوضاع به همین صورت خواهد بود.

اگر از سخن بنده این مطلب را نتیجه گرفته اید ، مهارت بالای منطق و استدلال خود را نشان داده اید و لازم شد حتما برای یاد گرفتن منطق و استدلال ، بیایم شاگرد شما بشوم happy

رهروی شهدا;983204 نوشت:
یعنی امامان چه انتصاب عام داشته باشند چه خاص ، فرقی ندارد.
در حالیکه امامت مورد نظر شیعه ، انتصاب خاص - با ذکر نام امام و نام پدرانشان - است.

خیر دوست عزیز! بنده عرض کردم در قبح ادعای مقام امامت لازم نیست شخصی ادعای نص خاص بر امامت داشته باشد تا کار او ناپسند باشد. بلکه از اعتقادات شیعیان دوازده امامی اینست که مقام امامت و ولایت کلیه تنها مختص به همان دوازده نور پاک (علیهم السلام) است و بس. پس اگر کسی مقام آنان را چه به نحو انتصاب خاص چه عام ادعا کند مورد قبول نخواهد بود.

رهروی شهدا;983204 نوشت:
پس شما رهبری می خواهید که در همه کارها مستقیما دخالت بکند؟

بله و آن رهبر کسی غیر از امام معصوم صلوات الله علیه نیست.
رهروی شهدا;983204 نوشت:
اگر از سخن بنده این مطلب را نتیجه گرفته اید ، مهارت بالای منطق و استدلال خود را نشان داده اید و لازم شد حتما برای یاد گرفتن منطق و استدلال ، بیایم شاگرد شما بشوم

متشکرم نظر لطف شماست! ادعای استادی ندارم اما برای روشن شدن این نتیجه مقدمات لازم را بیان می کنم تا ببینیم آیا باز هم از دید منطقی دقیق شما اشکالی وارد هست یا خیرhappy
مدعیات شما:
1- حکومت فعلی ما تمام قوانینش کاملا اسلامی بوده مورد رضایت امام زمان علیه السلام است.
2- بر اساس این قوانین رهبر جامعه نمی تواند در بسیاری از امور فاسد و غلط مملکت دخالت کند.
نتیجه: زمانی که امام زمان علیه السلام هم رهبر این جامعه بشود نمی تواند در بسیاری از امور فاسد دخالت کند، چون طبق اعتقاد شما این کار مخالف قانونیست که طبق ضوابط کاملا اسلامی نوشته شده است. بنابراین همچنان شاهد فساد خواهیم بود.

رهروی شهدا;983202 نوشت:
شما که به قول خودتان حوزه خوانده اید قاعده ما لایدرک کله لا یترک کله را باید بدانید.
توضیح قاعده:
قاعده میسور ( اصول فقه ) : عدم سقوط مقدارِ ممکن از یک تکلیف، بعد از عدم قدرت بر انجام آن به طور کامل
قاعده میسور، از قواعد فقهی بوده و مضمون آن این است که هرگاه انجام تکلیفی به صورت کامل با تمام اجزا و شرایط یا تمام مصادیق آن، دشوار یا ناممکن شود، به جا آوردن بخشی از آن که برای مکلف ممکن و مقدور است از عهده او ساقط نمی‌گردد.

اگر نگاهی به کتب اصول فقه کنونی بیندازید خواهید دید که این قاعده به دلایل مختلف مورد نقد قرار گرفته است که درجای خود بحث شده است.

سید محمد صادق رضوی;983205 نوشت:
یر دوست عزیز! بنده عرض کردم در قبح ادعای مقام امامت لازم نیست شخصی ادعای نص خاص بر امامت داشته باشد تا کار او ناپسند باشد. بلکه از اعتقادات شیعیان دوازده امامی اینست که مقام امامت و ولایت کلیه تنها مختص به همان دوازده نور پاک (علیهم السلام) است و بس. پس اگر کسی مقام آنان را چه به نحو انتصاب خاص چه عام ادعا کند مورد قبول نخواهد بود.

اگر کسی ادعا کرده بود که ولایت فقیه ، همان مقام امامت امامان معصوم است ، باید معتقدان به ولایت فقیه ، تعداد امامان معصوم از 12 تا بیشتر می دانستند.
بحث ولایت فقیه ، بحث نیابت عام است.
آیا شما قبول ندارید که امام زمان در دوران غیبت صغری ، چهار نائب داشتند که یکی پس از دیگری به امر آن حضرت منصوب و مسئولیت نیابت و واسطه بین مردم و امام غایبشان را بر عهده گرفتند؟
پس حتما آنها را هم دارای مقام امامت می دانید.

سید محمد صادق رضوی;983205 نوشت:
بله و آن رهبر کسی غیر از امام معصوم صلوات الله علیه نیست.

بحث ما در زمان غیبت است.
در دوران غیبت باید بگذاریم هر چه فساد پیش می آید و هر چه ظلم اتفاق می افتد ، بیفتد؟
امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه و ... تعطیل بشود؟

سید محمد صادق رضوی;983205 نوشت:
مدعیات شما:
1- حکومت فعلی ما تمام قوانینش کاملا اسلامی بوده مورد رضایت امام زمان علیه السلام است.
2- بر اساس این قوانین رهبر جامعه نمی تواند در بسیاری از امور فاسد و غلط مملکت دخالت کند.
نتیجه: زمانی که امام زمان علیه السلام هم رهبر این جامعه بشود نمی تواند در بسیاری از امور فاسد دخالت کند، چون طبق اعتقاد شما این کار مخالف قانونیست که طبق ضوابط کاملا اسلامی نوشته شده است. بنابراین همچنان شاهد فساد خواهیم بود.

عرض بنده اینها بود؟؟

بنده گفتم:
1- مساله ولایت فقیه مورد تایید کامل امام زمان است ، نه اوضاع جامعه. و تأکید کردم که:

رهروی شهدا;983202 نوشت:
قطعا و بدون هیچ تردیدی ولایت فقیه مورد تایید امام زمان است. بحث ولایت فقیه و مشروعیت آن را با بحث اوضاع جامعه و بانکداری و ... مخلوط نکنید زیرا پاسخ این مساله تان را قبلا دادم:
نقل قول نوشته اصلی توسط رهروی شهدا نمایش پست ها
طبق قانون اساسی وظایف هر یک از مسئولین مشخص است. اگر هم فسادی یا اختلاسی باشد باید طبق قانون با آن برخورد شود. و روالی که قانون برای این امور مشخص کرده است ، دخالت رهبری نیست.
وظیفه رهبری طبق قانون اساسی مشخص است و اینگونه امور جزو وظایف ایشان نیست.
در نظام ما همه کس حتی رهبری ملزم به پیروی از قانون هستند و اگر رهبر خارج از قانون بخواهد عملی انجام دهد ، دیکتاتوری محسوب خواهد شد.
این دو مساله متفاوت است و مخلوط کردن آنها با هم صحیح نیست.

2- آیا بنده گفتم در قانون ما وظایف ولی فقیه مشخص شده است یا وظایف امام معصوم؟ وقتی امام زمان حکومت تشکیل دهند ، طبق قانون جامعه ما عمل می کنند؟
[=&quot]

دوستان توجه دارند که تا رسیدن به جامعۀ کامل اسلامی راه طولانی وجود دارد و تشکیل حکومت اسلامی با قالب جمهوری اسلامی، نقطۀ شروعی برای رسیدن به جامعۀ نمونۀ اسلامی با محوریت دستورات خداوند است و هیچکس ادعا نکرده است که تمام امور مملکت از ریز و درشت ، مطابق اسلام است و هیچ مشکلی وجود ندارد[=&quot].

رهروی شهدا;983208 نوشت:
اگر کسی ادعا کرده بود که ولایت فقیه ، همان مقام امامت امامان معصوم است ، باید معتقدان به ولایت فقیه ، تعداد امامان معصوم از 12 تا بیشتر می دانستند.

بله ادعای ما همینست طبیعی است که قائلین به ولایت فقیه نمی توانند به این موضوع رسما تصریح کنند!

رهروی شهدا;983208 نوشت:
آیا شما قبول ندارید که امام زمان در دوران غیبت صغری ، چهار نائب داشتند که یکی پس از دیگری به امر آن حضرت منصوب و مسئولیت نیابت و واسطه بین مردم و امام غایبشان را بر عهده گرفتند؟
پس حتما آنها را هم دارای مقام امامت می دانید.

آنان فقط جنبه سفارت و اتصال بین شیعیان و امام زمان علیه السلام را ایفا می کردند. ولی فقیه مدعی است می تواند در جان و مال مردم تصرف کند و حتی اگر لازم شد حکمی از احکام شرع را تعطیل کند. ولی فقیه مدعیست حفظ نظام از حفظ جان امام زمان علیه السلام هم واجبتر است.
هیچ یک از سفرا به این مقدار ادعایی نداشتند.

رهروی شهدا;983208 نوشت:
بحث ما در زمان غیبت است.
در دوران غیبت باید بگذاریم هر چه فساد پیش می آید و هر چه ظلم اتفاق می افتد ، بیفتد؟
امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه و ... تعطیل بشود؟

خیر تا هر جا امکان داشته باشد به گونه ای که ضرری بر کسی وارد نشود سعی می کنیم اصول اسلام را تبلیغ و اجرا کنیم اما این باعث نمی شود به بهانه امر به معروفی که هرگز جامه عمل هم نپوشید اموال و نفوس مؤمنین را نابود کنیم.

رهروی شهدا;983208 نوشت:
آیا بنده گفتم در قانون ما وظایف ولی فقیه مشخص شده است یا وظایف امام معصوم؟ وقتی امام زمان حکومت تشکیل دهند ، طبق قانون جامعه ما عمل می کنند؟

کاری به وضع جامعه ندارم سخن در قانون است. مگر ما چند اسلام داریم و اسلام چند قانون دارد؟! دین حق تنها اسلام است و اسلام هم قانون واحدی بیش ندارد که در مورد همه به یک صورت جاری می شود. آیا دین و قانون امام زمان علیه السلام چیزی غیر از قانون اسلامست؟
خود بنیانگذار انقلاب بر این مسأله تأکید دارد که حکومت ولی فقیه همان حکومت امام معصوم علیه السلام و همان قوانین اسلامست، مگر این که شما حرف های ایشان را قبول نداشته باشید!

شروحیل;983087 نوشت:
چطور ممکن هست کسی مرجع باشه ، اونوقت در سیاست علم کافی نداشته باشه !!!!!!

با سلام
همان طور که قبلا عرض شد بحث علم نیست بحث اجرا و عمل است بحث روحیه است چه بسا یک مرجعی احکام دین اسلام (احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی و...) را بیان کند و مقلدین از او تقلید کنند (چه عامی، چه سیاست مدار، چه اقتصاد دان، چه ...) ولی خود او از لحاظ روحی صلاحیت کارهای سیاسی و اقتصادی و ... را نداشته باشد.

شروحیل;983087 نوشت:
همین مرجع شدن های کشکی هست که الان برای هر حکم 10 تا نظر هست !!!!!!!

دقت در تعابیر شایسته یک بحث علمی است. متفاوت بودن احکام مراجع به علت تخصصی بودن فقه است و هر کار تخصصی و اجتهادی موجب مختلف بودن آراء است.(در این مورد تاپیک های متعددی بحث شده که می توانید مراجعه کنید)

شروحیل;983087 نوشت:
چطور هست که الان هر کی چند سال در س بخونه ، می تونه مرجع بشه !!!!

هرگز این گونه نیست.
اجتهاد یک بحث است مرجعیت بحث دیگر. امکان دارد کسی با چند سال درس (حتی در سن جوانی) مجتهد شود به عنوان نمونه علامه حلی در 10 سالگی فاضل هندی در 12 سالگی و حتی فقهای عصر ما آیه الله حائری 12 سالگی آیه الله مکارم 18 سالگی آیه الله فاضل در 24 سالگی و ... به اجتهاد رسیدند.
اما همین بزرگواران در پیرمردی به مرجعیت رسیدند.

شروحیل;983087 نوشت:
چطور هست که الان هر کی چند سال در س بخونه ، می تونه مرجع بشه !!!!

مگه بیشتر از یه مرجع تو هر زمینه ای وجود داره !!!!!

چطور ممکن هست یه نفر از بقیه اعلم تر باشه در فقاهت و همزمان 20 نفر مرجع باشن !!!!

در حالی که نظر متفاوت با شخص اعلم دارن


این موضوعات را می توانید در همان تاپیک های مرتبط با اجتهاد و تقلید پیگیری کنید.

mohammadz;983115 نوشت:
با عرض سلام و احترام
امام معصوم انسان کامل است؟!

با سلام
بلکه انسان کامل همان ائمه معصومین است.

mohammadz;983115 نوشت:
به نظر تفاوت ما در خصوص ولایت فقیه ریشه در تفاوت در امام شناسی ما دارد و این امر هم ریشه در توحید شناسی.
تا وقتی توحید شناسی ما با هم متفاوت هست این بحث به نقطه مشترکی نمیرسد.

به نظر می رسد ما در بحث امامت و توحید اختلافی نداشته باشیم. ما امام را انسان کامل می دانیم و تنها انسان کامل در هر زمان امام زمان است ولا غیر و در مورد خدا هم می گوییم "لا اله الا الله "

قدیما;983117 نوشت:
انتخاب اعلم از طریق شورا یکی از راه ها است که عقلانی هم است.با اینکه نمی شود گفت انچه از شورا در می اید حتما درست است.مخصوصا در ایران که خود اعضا خبرگان رهبری از فیلتر شورای نگهبانی می گذرند که 6 نفر ان توسط رهبر و 6 نفر دیگر توسط رئیس قوه قضاییه مشخص می شوند که خودش دوباره توسط رهبر انتخاب شده.و انچه امروزه خبرگان رهبری انجام می دهند یک کار روتین است که جمع شدن هر چند ماه یکبار و انتقاد از غرب و انداختن مشکلات به گردن دولت و تجلیل از تدبیر و مدیریت رهبری و رفتن خانه است.

درباره کارآمدی دولت و رهبری هیچ بحثی ما در این تاپیک نخواهیم داشت(گر چه کاملا قابل دفاع می دانیم)
اما درباره "شبهه دُور در مجلس خبرگان و رهبری" (که کاملا حل شده و قابل جواب گویی است) در تاپیک های متعددی بحث شده است و می توانید به صورت جداگانه بحث کنید.

رهروی شهدا;983182 نوشت:
البته در لسان ائمه علیهم السلام این معنا با این لفظ - انسان کامل - نیامده است.

در دعای رجبیه آمده است:
لا فرق بينك و بينهم الا انهم عبادك و خلقك

معنای این جمله اینست که هیچ فرقی بین خدا و ائمه معصومین نیست ، مگر اینکه ائمه عبد و مخلوق خدا هستند.

آیا این نهایت کمال قابل تصور نیست؟

جای بررسی این سئوالتان و اینگه چرا در سلسله مراتب وجود ، باید انسان کامل وجود داشته باشد ، و اگر انسان کامل نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد، فلسفه است و اگر بپرسید کارشناسان فلسفه پاسخگو خواهند بود.


با عرض سلام و احترام
در اینجا معنای ظاهری جمله مورد نظر نیست.
برای اینکه بحث تایپک منحرف نشه شما رو ارجاع میدم به آدرس زیر. در اونجا هم سند دعا و هم تاویل عبارتی که بیان کردین از سید خوئی قدس الله مورد پرسش قرار گرفته:

بحث در مورد انسان کامل هر چند در ارتباط با مبحث ولایت فقیه است اما تایپک جدا میطلبد.

شعیب;983233 نوشت:
با سلام
بلکه انسان کامل همان ائمه معصومین است.

به نظر می رسد ما در بحث امامت و توحید اختلافی نداشته باشیم. ما امام را انسان کامل می دانیم و تنها انسان کامل در هر زمان امام زمان است ولا غیر و در مورد خدا هم می گوییم "لا اله الا الله "


با عرض سلام و احترام
انسان کامل در ظاهر واژه ی خوبی هست اما باید دید معنا و مقصود از آن چیست و آیا میشود آن مفهوم را برای امام معصوم بکار برد. تایپک دیگری میطلبد.
به نظر من اختلاف ما ریشه در توحید دارد. درسته من و شما هر دو میگیم لا اله الا الله اما کدوم الله؟ خدایی که فقیه ولایت مطلق از طرفش داره یا خدایی که به فقیه ولایت مطلقی نداده؟
موضوع قفل شده است