قرارگاه امر به معروف و نهی از منکر

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرارگاه امر به معروف و نهی از منکر

دوستان سلام

مد نظر حقیر نیست که در اینجا بحث کنیم
قصد دارم بر روی مسئله آموزش امر به معروف و نهی از منکر، آن هم به طور ویژه تذکر لسانی و به طور خاص تر در مورد حجاب و عفاف کار بشود.

*دوستانی که از لحاظ مبنایی با وظیفه و تکلیف امر به معروف و نهی از منکر مشکل دارند و فکر می کنند نباید انجام شود و یا وظیفه آنان نیست. لطفا منابع زیر را مطالعه کنند

- کتاب امر به معروف و نهی از منکر
نویسنده : محسن قرائتی
این کتاب به چاپ رسیده است




- بیانات امام خامنه ای در مورد امر به معروف و نهی از منکر
KHAMENEI.IR - نسخه قابل چاپ کلیدواژه امر به معروف و نهى از منكر

- جزوه ای از بیانات امام خمینی و امام خامنه ای
Amre be maroof

- برای کتاب های موبایل می توانید به آدرس های زیر مراجعه کنید
::Setade Ehya::
http://rmarof.com/fa/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D9%84/

- جهت کتابهای الکترونیکی می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید
http://rmarof.com/fa/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/

** دوستانی که از لحاظ مبنایی مسئله برای آنها حل شده و به لحاظ شکلی و روش انجام امر به معروف و نهی از منکر مشکل دارند اگر می توانند مشکل خودشان را در اینجا بیان کنند تا در صورت امکان پاسخی برای آن داده شود. حقیر نیز سعی می کنم شیوه های تجربه شده و کارآمدی (بدون مشکل) را که می دانم بیان کنم. دیگر دوستان نیز اگر شیوه های مفیدی دارند خواهش می کنم ارائه دهند.

نکته : در زمان دفاع مقدس (جنگ سخت) رزمنده ها از جانشان در جبهه های نظامی گذشتند، برای اسلام
حال، شما اگر خودتان را رزمنده می دانید و می خواهید برای اسلام کار کنید باید آماده باشید در جنگ نرم از آبرویتان (کم یا زیاد) در جبهه های فرهنگی بگذرید، برای اسلام

علی علی

دوستان سلام

اگر می ترسید و یا فکر می کنید که با تذکر دادن
- آبرویتان می رود
- دیگران شما را مسخره می کنند
- مخاطب شما پرخاش می کند و به شما فحاشی کرده و یا احتمال می دهید که به شما حمله می برد تا دعوا کند یا آسیب برساند
و فکر هایی از این دست .....

لازم نیست که مخاطب خود را صراحتا مورد خطاب قرار داده و منکر انجام شده یا واجب انجام نشده را مستقیما به او گوش زد کرده و تذکر دهید.
کافی است در این فاز یکی از اذکاری را که میدانید و معروف نیز هست به گونه ای بگویید که مخاطب شما آن را بشنود و با لحنی بگویید که حکایت از نارضایتی شما دارد.
اذکاری چون : لا اله الا الله. استغرالله ربی و اتوب الیک. الله اکبر
سعی کنید ابتدائا در مکان های بسته این کار را نکنید. ابتدا مدتی در مکان های باز و به صورت رهگذری در کوچه و خیابان انجام دهید. با فاصله زیاد از مخاطب هم این کار را انجام ندهید بهتر است.

نتیجه و تاثیر:
در این فاز و با این عمل شما نارضایتی خود را به گوش مخاطب رسانده اید. در اینجا شما به فرد گنهکار، حقوق خود و او را تذکر نمی دهید؛ بلکه فقط به او می فهمانید که از گناه او و ضایع شدن حق خود و او ناراحت هستید و دارید این عمل او را تحمل می کنید.

علی علی

دوستان سلام

اگر با طی کردن فاز اول یا به هر صورت دیگر، حال فکر می کنید که برای تذکر لسانی آماده هستید ....

در این فاز شما به صورت مستقیم و صراحتا به مخاطب تذکر لسانی می دهید اما پیش از تذکر دادن این نکات را رعایت کنید:
1- کلمات و جملات : از به کار بردن جملات طولانی، تند، دوستانه، کنایه و غیره پرهیز کنید. تذکر شما باید ساده و کوتاه باشد تا بتوانید سریع و راحت وظیفه خود را انجام دهید.
جملاتی چون: خواهرم حجابت، خانم حجابت، حجابتان را رعایت کنید، آقا پوششتان مناسب نیست، برادر پوششت و ... به نظر کافی می رسد.
2- لحن : همان گونه که جملات نباید طولانی، تند، دوستانه، با کنایه باشند، لحن شما نیز نباید حکایت از حس بغض، عصبانیت، ترحم و ... شما بکند. بلکه با لحن عادی باید برخورد کرد.
3- شما پاسخ گو نیستید : اگر مواردی پیش آمد که پس از تذکر توهینی شنیدید یا سوالی پرسیده شد و ... پاسخ ندهید و راهتان را ادامه دهید یا به ادامه کارتان بپردازید.شما تکلیفتان را انجام داده اید. بهتر است بدانید در اکثریت قریب به اتفاق مواقع اینجا جایگاه و زمان مناسبی برای پاسخ گویی و روشنگری نیست.

نتیجه و تاثیر:
در این فاز شما علاوه بر اینکه نارضایتی و ناراحتی خود را از انجام گناه به گوش مخاطب رسانده اید، حقوق متقابلتان را به او تذکر داده اید و به او می فهمانید که ضایع شدن حقوقتان را تحمل نمی کنید و وی باید این حقوق متقابل را رعایت کند و به شما و قانونِ شرع و کشور احترام بگذارد.

علی علی

سلام جناب مکلف

ممنون از تاپیک خوبی که ایجاد کردید ...

در این مورد که فرمودید :

مکلف;580932 نوشت:
آموزش امر به معروف و نهی از منکر، آن هم به طور ویژه تذکر لسانی و به طور خاص تر در مورد حجاب و عفاف کار بشود.

یه سوال برام پیش اومده ؟

مکلف;580932 نوشت:
اگر می توانند مشکل خودشان را در اینجا بیان کنند تا در صورت امکان پاسخی برای آن داده شود.

در مبحث امر به معروف و نهی از منکر ، اگه برای شخص نهی کننده مفسده ای به همراه داشته باشه ... بحث واجب بودن از آن سلب میشه

چون انجام یه واجب نیاید همراه اش گناه ای رو به همراه داشته باشه

در این زمینه به نظر شما آیا یه پسر جوان می تونه یه دختر خانمی که به بحث حجاب پایبند نیست رو نهی از منکر کنه ؟

دوستان سلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اعوذ بالله من شر نفسی

این فاز نیاز به مطالعه و تجربه دارد. چرا که باید مبانی و تجربیات خود را در اختیار تمامی کسانی که فکر می کنید هم فکر شما و مستعد هستند قرار بدهید تا آنها نیز نسبت به اهمیت مسئله و تکلیف خود آگاهی پیدا کرده و امر به معروف و نهی از منکر کنند.

این فاز به بحث و گفت و گو با مخاطب و صرف وقت نسبتا زیاد - بستگی به توانایی شما - دارد حتی گاهی نیاز به انجام تکلیف به صورت یک باره و چند باره در حضور وی دارد تا مخاطب شما به صورت کاربردی با مسئله آشنا شود.
همچنین بسته به مهارت ارتباطی شما، تعداد افرادی که برای آنها در یک بازه زمانی یکسان این مسئله را تبیین می کنید متفاوت است. اما به صورت خیلی کلی و نه به عنوان یک قاعده، صرف وقت برای 2-3 نفر در ابتدای امر به نظر مناسب می رسد. این نکته را هم در نظر داشته باشید که بهتر است از افرادی شروع کنید که بیشتر با آنها در ارتباط هستید.

برای مطالعه می توانید به مطالب پست اول تاپیک مراجعه کنید. البته اینها شاید کافی و مفید نباشند و باید به دنبال منابع بیشتری بگردید.
عزیزان نیز در صورت امکان، منابع مطالعاتی بیشتر به علاوه کلیپ های صوتی و تصویری را در همین تاپیک در اختیار سایر کاربران قرار دهند.

نتیجه و تاثیر:
افزایش کسانی که به تکلیف خود عمل می کنند، کاهش فشار روانی بر روی شما و ....

علی علی

دوستان سلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اعوذ بالله من شر نفسی

در این فاز تمرکز بر روی مجموعه ها، اماکن، اصناف، ادارات دولتی و خصوصی و .. است. فضای مجموعه ها و اماکن بخشی از فضای عمومی جامعه است که نیاز به سالم سازی و نظارت مردمی بیشتری دارد.

در این فاز به ترتیب گامهای زیر عمل کنید و هر کجا که به نتیجه رسیدید، دیگر ادامه ندهید. اگر افراد دیگری غیر از شما هم انجام بدهند بهتر و سریعتر به نتیجه می رسید.
1- تذکر لسانی به فرد گنه کار در مجموعه و یادآوری قانون دین، عرف و کشور
2- تذکر لسانی به مدیر مجموعه
3- شکایت به واحد نظارت کننده بر مجموعه
4- در صورت حاد بودن شکایت به ستاد امر به معروف و نهی از منکر و همچنین اماکن نیروی انتظامی

نتیجه و تاثیر:
فضای مجموعه ها و اماکن بخشی از فضای عمومی جامعه است که نیاز به سالم سازی و نظارت مردمی بیشتری دارد. با این کار تلاشی برای این امر صورت می گیرد.

علی علی

سلام
من دو تا ازدوستانم نماز می خونند
اما در مدرسه باوجود این که نماز جماعت برقرار است نماز رو فرادا می خونند
خوش حال می شم راه خوبی رو پیشنهاد کنید تا اون ها رو دعوت به نماز جماعت کنم
یامهدی (عج)

۞ ͜ ۞;580937 نوشت:
سلام جناب مکلف

در مبحث امر به معروف و نهی از منکر ، اگه برای شخص نهی کننده مفسده ای به همراه داشته باشه ... بحث واجب بودن از آن سلب میشه

چون انجام یه واجب نیاید همراه اش گناه ای رو به همراه داشته باشه

در این زمینه به نظر شما آیا یه پسر جوان می تونه یه دختر خانمی که به بحث حجاب پایبند نیست رو نهی از منکر کنه ؟

علیک السلام
عرض کردم که در صورت امکان به اشکالات در روش انجام این فریضه، پاسخ داده می شود.
این اشکال شما مربوط به حوزه احکام است که می توانید از آدرس زیر به دنبال پاسخ خود باشید
http://www.askdin.com/forum278.html

اما حقیر در صورتی که متوجه بشوم، تذکر می دهم. چرا که متوجه گناه شده ام و در هنگام تذکر نیز، نیازی نیست که به شخص گنهکار نگاه کنم.

sadena;580943 نوشت:
سلام
من دو تا ازدوستانم نماز می خونند
اما در مدرسه باوجود این که نماز جماعت برقرار است نماز رو فرادا می خونند
خوش حال می شم راه خوبی رو پیشنهاد کنید تا اون ها رو دعوت به نماز جماعت کنم
یامهدی (عج)

علیک السلام

1- لطفا ابتدا مبانی امر به معروف و نهی از منکر را مطالعه کنید.
2- از فاز سوم برای تببین اهمیت نماز جماعت استفاده کنید.
3- باید علت را پیدا کنید و بعد به صورت نرم با آن مقابله کنید. گاهی علت مبنایی است و با ماهیت نماز جماعت مشکل دارند و گاهی با طولانی بودن و ...
4- سنگ صبور و همدرد خوبی برای دوستان خود باشید و آرام آرام این مسئله را تبیین کنید.
پس از همدردی در مشکلات باید راه حل های معنوی برای مشکلات آنها بدهید که یکی از آنها نماز جماعت است.

علی علی

sadena;580943 نوشت:
سلام
من دو تا ازدوستانم نماز می خونند
اما در مدرسه باوجود این که نماز جماعت برقرار است نماز رو فرادا می خونند
خوش حال می شم راه خوبی رو پیشنهاد کنید تا اون ها رو دعوت به نماز جماعت کنم
یامهدی (عج)

سلام علیکم

شما میدانید دلیل این کارشان چیست؟ امام جماعت را قبول ندارند؟

بله امام جماعت را قبول دارند
فکر می کنم به خاطر طولانی بودن نمازه

مکلف;580948 نوشت:
علیک السلام
1- لطفا ابتدا مبانی امر به معروف و نهی از منکر را مطالعه کنید.
2- از فاز سوم برای تببین اهمیت نماز جماعت استفاده کنید.
3- باید علت را پیدا کنید و بعد به صورت نرم با آن مقابله کنید. گاهی علت مبنایی است و با ماهیت نماز جماعت مشکل دارند و گاهی با طولانی بودن و ...
4- سنگ صبور و همدرد خوبی برای دوستان خود باشید و آرام آرام این مسئله را تبیین کنید.
پس از همدردی در مشکلات باید راه حل های معنوی برای مشکلات آنها بدهید که یکی از آنها نماز جماعت است.
علی علی

من از اهمیت نماز جماعت اطلاعات نسبتا خوبی دارم اما نمی دونم چه جوری عنوان کنم که تاثیر گار باشه

دوستان سلام

سوال: فرض کن پسره زیرابرو برداشته...بهش چی بگیم؟؟؟ مگه آیه داریم یا روایت داریم که آقایون زیرابرو برندارند؟؟؟جواب این جماعتو چی بدیم؟؟؟

پاسخ: حجاب با تاکید بیشتر در مورد خانمهاست اما این دلیلی برای این نیست که تاکیدی بر حجاب آقایان صورت نگرفته باشد. من متخصص قرآن و حدیث نیستم که بتوانم آیه و روایت صریح برای این موضوع بیاورم، اما باید بگویم که هست. جدای از احکام حجاب آقایان، باید توجه کرد که نه مردان باید خود را شبیه زنان کنند و نه زنان خود را شبیه مردان. پس اگر مردی این کار را به گونه ای می کند که زنان نیز می کنند باید به وی تذکر داد.

اما روش :
لازم نیست مسئله را به خاطر تفاوت کیفی مخاطب، پیچیده کنید. پس طبق فاز های گفته انجام دهید و خیلی ساده بگویید که: این کار را نکند، این کار مردانه نیست، این کار زنانه است، این کار دور از شان مرد است و غیره

علی علی

سلام ، ممنون از پاسخ تون

مکلف;580948 نوشت:
این اشکال شما مربوط به حوزه احکام است که می توانید از آدرس زیر به دنبال پاسخ خود باشید

در مورد حکم فقهی موردی که ذکر کردم اطلاع دارم

در واقع منظورم این بود :

به فرض من سرم پایینه ، میگم "خانم حجابت!" و اون محیط رو ترک می کنم

اگه دختر خانم جزو مواردی باشه ، که بخواد ایجاد درگیری لفظی کنه (در این لحظه وظیفه من به چه صورت هست ؟)

{ ان شاءالله اکثر دوستان مشکل اعتماد به نفس ندارند ، فقط دوست ندارند به دیگران بی احترامی کنند}

دوستان سلام

مدتی پیش، به زن و مردی که سوار موتور بودند و در خطاب به آقا حجاب بد خانم را تذکر دادم. هم بنده و هم آنها راه خود را رفتیم. مدتی که گذشت آن مرد تنها به دنبال حقیر آمد و گفت:
- چند لحظه پیش چه گفتید؟
- گفتم حجاب خانم شما مناسب نیست.
- به شما چه ربطی داره؟
- فرض بگیریم که ربطی ندارد. چرا ربطی ندارد؟
- به شما ربطی ندارد؟
- چرا؟

این گفتگوی کوتاه با چند بار تکرار دو جمله آخر پایان گرفت و آن آقا بی هیچ نتیجه ای راه خود را گرفت و رفت

پ.ن: از تجربیات عزیزان نیز استفاده می کنیم.

علی علی

دوستان سلام

۞ ͜ ۞;580959 نوشت:
سلام ، ممنون از پاسخ تون

در مورد حکم فقهی موردی که ذکر کردم اطلاع دارم

در واقع منظورم این بود :

به فرض من سرم پایینه ، میگم "خانم حجابت!" و اون محیط رو ترک می کنم

اگه دختر خانم جزو مواردی باشه ، که بخواد ایجاد درگیری لفظی کنه (در این لحظه وظیفه من به چه صورت هست ؟)

{ ان شاءالله اکثر دوستان مشکل اعتماد به نفس ندارند ، فقط دوست ندارند به دیگران بی احترامی کنند}

علیک السلام

3- شما پاسخ گو نیستید : اگر مواردی پیش آمد که پس از تذکر توهینی شنیدید یا سوالی پرسیده شد و ... پاسخ ندهید و راهتان را ادامه دهید یا به ادامه کارتان بپردازید.شما تکلیفتان را انجام داده اید. بهتر است بدانید در اکثریت قریب به اتفاق مواقع اینجا جایگاه و زمان مناسبی برای پاسخ گویی و روشنگری نیست.

اگر فکر می کنید که در جایگاهی هستید که هم وقت هست و هم مخاطب، شخصی منطقی است و واقعا دنبال پاسخ است و ...
در این صورت به ایشان بگویید : اگر بنده سیگار یا هر چیزی که شما را ناراحت کرده و از حق طبیعی شما بازدارد بکشم می توانم به شما بگویم که نفس نکشید؟ همان گونه که در یک فضای عمومی یک شخص نباید سیگار بکشد و هوا را برای تنفس سالم دیگران آلوده نکند، در فضای عمومی نیز نمی توان انسان را از بینایی که اصلی ترین حس انسان برای ارتباط با جهان است، برای یک نفر یا هر چند نفر دیگر محروم کرد.

علی علی

دوستان سلام

sadena;580956 نوشت:
من از اهمیت نماز جماعت اطلاعات نسبتا خوبی دارم اما نمی دونم چه جوری عنوان کنم که تاثیر گار باشه

4- سنگ صبور و همدرد خوبی برای دوستان خود باشید و آرام آرام این مسئله را تبیین کنید.
پس از همدردی در مشکلات باید راه حل های معنوی برای مشکلات آنها بدهید که یکی از آنها نماز جماعت است.

علی علی

مکلف;580966 نوشت:
اگر مواردی پیش آمد که پس از تذکر توهینی شنیدید یا سوالی پرسیده شد و ... پاسخ ندهید و راهتان را ادامه دهید یا به ادامه کارتان بپردازید.شما تکلیفتان را انجام داده اید. بهتر است بدانید در اکثریت قریب به اتفاق مواقع اینجا جایگاه و زمان مناسبی برای پاسخ گویی و روشنگری نیست.

ممنون از شما ، کاملا متوجه شدم ، در واقع من فقط باید حرف ام رو به صورت یه جمله خبری ساده بگم و تمام

(اگه برخورد تندی از طرف فرد مقابلم رخ داد ، بهش بی توجهی می کنم ، انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده)

به نظرم به این صورت میشه خوب پیش رفت

در پناه حق

دوستان سلام

عزیزان اگر انتقاد صحیحی بر مطالب ارائه شده دارند، با روی باز می پذیرم

علی علی

sadena;580943 نوشت:
سلام
من دو تا ازدوستانم نماز می خونند
اما در مدرسه باوجود این که نماز جماعت برقرار است نماز رو فرادا می خونند
خوش حال می شم راه خوبی رو پیشنهاد کنید تا اون ها رو دعوت به نماز جماعت کنم
یامهدی (عج)

احادیث ثواب نماز جماعتو بهشون یادآوری کنید واینکه تو نمازای جماعت آدم میتونه دوستایی پیدا کنه که بیشتر به خلق وخو ادم نزدیکن به نسبت بقیه. وآرامشی که قلب انسان تو نماز جماعت داره.

مکلف;581368 نوشت:
عزیزان اگر انتقاد صحیحی بر مطالب ارائه شده دارند، با روی باز می پذیرم
چرا گفتید لحن تند و یا دوستانه نباشه؟

دوستان سلام

samansami;581643 نوشت:
چرا گفتید لحن تند و یا دوستانه نباشه؟

1- شرایط مکان های عمومی، به گونه ای نیست که در بدو امر بتوان با لحنی خاص تذکر داد.
ضمن اینکه هر لحن غیر عادی می تواند حکایت از روحیه غیرعادی انجام دهنده امر به معروف کند و این دو اشکال را ایجاد می کند:
- از صلابت تذکر لسانی می کاهد
- امکان قرار گرفتن در موضع تهمت، درگیری لفظی و ... را افزایش می دهد.
2- شما عموما مخاطب را نمی شناسید و از روحیات وی اطلاعی ندارید تا بتوانید متناسب با روحیه مخاطب، به روش مناسبی تذکر دهید.
3- ممکن است دو طرف این قضیه از جنس مخالف هم باشند که در این صورت نباید کلام دارای لحن خاصی باشد.
و .....

علی علی

مکلف;581655 نوشت:
دوستان سلام 1- شرایط مکان های عمومی، به گونه ای نیست که در بدو امر بتوان با لحنی خاص تذکر داد. ضمن اینکه هر لحن غیر عادی می تواند حکایت از روحیه غیرعادی انجام دهنده امر به معروف کند و این دو اشکال را ایجاد می کند: - از صلابت تذکر لسانی می کاهد - امکان قرار گرفتن در موضع تهمت، درگیری لفظی و ... را افزایش می دهد. 2- شما عموما مخاطب را نمی شناسید و از روحیات وی اطلاعی ندارید تا بتوانید متناسب با روحیه مخاطب، به روش مناسبی تذکر دهید. 3- ممکن است دو طرف این قضیه از جنس مخالف هم باشند که در این صورت نباید کلام دارای لحن خاصی باشد. و ..... علی علی
خب اگه هم جنس باشه چی؟ اخلاق اسلامی نمیگه لحن دوستانه باشه؟ من فکر میکنم ونطوری بهتر جواب بده لبته راستش من اصا تجربشو نداشتم تا حالا...

دوستان سلام

samansami;581663 نوشت:
خب اگه هم جنس باشه چی؟ اخلاق اسلامی نمیگه لحن دوستانه باشه؟ من فکر میکنم ونطوری بهتر جواب بده لبته راستش من اصا تجربشو نداشتم تا حالا...

هنگامی که شخصی را می شناسید باید اینگونه باشد
اما هنگامی که شخصی را نمی شناسید و از وضعیت روحی وی آگاهی ندارید و ... بهترین حالت برخورد عادی است.
در تذکر لسانی زمان چندانی برای نشان دادن دوستی وجود ندارد.
اگر مسئله ادامه یافت و شرایط فراهم بود، جریان فرق می کند

علی علی

۞ ͜ ۞;580972 نوشت:
ممنون از شما ، کاملا متوجه شدم ، در واقع من فقط باید حرف ام رو به صورت یه جمله خبری ساده بگم و تمام

(اگه برخورد تندی از طرف فرد مقابلم رخ داد ، بهش بی توجهی می کنم ، انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده)

به نظرم به این صورت میشه خوب پیش رفت

در پناه حق

با عرض سلام

یک نکته ای که رهبر معظم انقلاب در امر به معروف خاطرنشان کرده اند این است که با روی خوش باشد و سلام کنید.
اینطوری طرف در موضع دفاعی فرو نمیرود و میپذیرد که شما از روی خیرخواهی با او صحبت میکنید

به نظر بنده در جاییکه فرصت کافی برای انتقال سخن خود نداریم و فکر میکنیم سخنمان اثر معکوس در پی دارد فقط باید در حدی تذکر داد که بفهمد مرتکب گناه شده.

به نظر بنده امر به معروف و نهی از منکر در مواردی است که جرمی اتفاق نیفتاده باشد مثلا اگر خانمی بدحجابی می کند باید مجازات شود نه امر به معروف.

دوستان سلام

[=&quot] حجت الاسلام قرائتی

[=times new roman,times]«صابراً» کسي که امر به معروف مي‌کند بايد حوصله کند. ولش کن! من گفتم گوش نداد. بابا! گوش نداد يکبار ديگر هم بگو. قرآن مي‌گويد: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا» (اسراء/41) صرف و نحو را شنيده‌ايد. يعني يک کلمه را در قالب مختلف بياوريد. ،مثلاً ضَرَبَ، ضربا، ضربوا، با يک کلمه‌ي مختلف در قالب‌هاي مختلف... «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا في هذا القرآن» يعني ما مطالب قرآن را در قالب‌هاي مختلف گفتيم. اگر حرف زديد و گوش ندادند کس ديگر بگويد. خيلي وقت‌ها مي‌گويد: من گفتم گوش نداد. مادر مي‌گويد: بچه‌ام دانشجو است. يا دبيرستاني است. يا شوهرم، يا شوهر مي‌گويد: همسرم! پسر عمو، پسر خاله‌ام، هرکس... مي‌گويد: من گفتم گوش نداد. مي‌گويم: آقا ممکن است حرف تو را گوش نداده باشد. ببين اين مريد چه کسي است؟ ممکن است کس ديگري به او بگويد گوش بدهد. شما اگر سر سفره يک شيشه نوشابه ديدي، در را باز نکرد و نتوانستي در را باز کني دور مي‌ريزي؟ مي‌گويي: من نتوانستم شما باز کن. دور سفره مي‌چرخاني تا يک نفر باز کند. نمي‌گويم: حالا که درش باز نشد دور بياندازيم. اگر حرف شما در کسي اثر نکرد ببين حرف چه کسي در او اثر دارد؟ [=times new roman,times]حضرت امام در تحرير الوسيله مي‌فرمايد: در امر به معروف و نهي از منکر ببينيد حرف چه کسي اثر دارد؟ ممکن است حرف تو را نمي‌خرند. ما در دانشگاه تهران همانجايي که نماز جمعه هست، ما شنبه و دوشنبه و چهارشنبه نماز مي‌خوانيم. دانشجوها خيلي پيش من آمدند و گفتند که: آقاي قرائتي مي‌ترسم بگويم بدتر شود. اما مي‌گويم. آمد گفت: پدر من مريد تلويزيوني تو است. من مي‌خواهم داماد شوم پدرم مي‌گويد: صبر کن درسهايت تمام شود. مي‌گويم: پدرت وضعش خوب است يعني مي‌تواند تو را داماد کند؟ مي‌گويد: بله! وضعش مشکلي ندارد. فقط مي‌گويد: ليسانس! من قبل از ليسانس زن مي‌خواهم. مي‌گويد: اگر تو تلفن کني اثر مي‌کند. مي‌گويم: تلفن پدرت را بگير. آقا سلام عليکم! من پيشنماز دانشگاه هستم. آقا زاده شما به من پناه آورده است. اگر فقير نيستي و مي‌تواني دامادش کن. مراسم عقد و عروسي‌اش براي بعد باشد. يک نامزدي، يک عقدي ببندي که اين با يک دختر محرم شود. گاهي حرف ما اثر دارد.

علی علی

دوستان سلام


واجب فراموش شده
حمله به طلبه خرم آبادی

[FLV]http://mostazafin.tv/images/video/resize/low_quality67vajebe-faramushshode.flv[/FLV]

لینک دانلود


علی علی

​[SPOILER][/SPOILER]

چون شمع سوخت دلم برای سیمای چون گلت...

شرم بر کسانیکه پستی و سیاهی خویش را به صورت دختران سرزمینم میپاشند و آنرا به پای اسلام و نهی از منکر بی حجابی میگذارند .

حاشا اگر اسلام و یک مسلمان چنین کند .
اسلامی که پیشوای بزرگ آن مولا علی (ع) پس از دزدیدن زیور آلات زن یهودی فرمودند :
اگر مرد مسلمانی پس از این رسوایی از اندوه بمیرد سزاوار است...

دوستان سلام


حاج آقا من فکر کردم که این دختر شما بوده

[FLV]http://roshangari.ir/files/videos/org/70/1393/09//0829563133306.mp4[/FLV]

دانلود


علی علی

دوستان سلام


سکوت، تفکر، حرکت

همانطورکه مي دانيد در اينترنت سايتي به نام کلوب وجود دارد که دختر و پسرها عضو آن مي شوند و در مباحث مختلف شرکت مي نمايند.

يکي از کلوب هاي اين سايت کلوب اصفهان است که دختر و پسرهاي اصفهاني عضو اين کلوب هستند.

خوب ديگه!

حاج آقاي شما هم در راستاي طرح هاي عجيب و غريبي که دارد براي ارتباط با جوانان تصميم گرفت با بچه هاي کلوب اصفهاني ها بيشتر قاطي بشود!

اما داستان از اين جا شروع شد.

يک روز که در کلوب اينترنتي اصفهاني ديدم دختر و پسرهاي کلوب قرار ملاقات دست جمعي گذاشتند . وجالب اينکه بدانيد اين قرار ها غالبا با هدف پيدا کردن دوست دختر و يا دوست پسر جديد صورت مي گيرد. حاج اقا هم که جو زده شده بود با مدير کلوب تماس گرفت و گفت من هم مي يام سر قرار!(فكر بد نكني يك وقت! فقط خواستم بروم هدايتشان كنم )

مدير کلوب که داشت از تعجب چيزهاي شبيه شاخ در مي آورد اولش با ترديد جواب درستي نداد بعد ديد نه بابا اين حاج اقا دست بردار نيست از ان آخوند هاي خلافکاراست قبول کرد.

آخر ماه رمضان ، قرار دوست دختر و پسرهاي اينترنتي،لب زاينده رود،کنار پل فلزي، نزديک غروب . ..(چه عشقولانه)

با يکي از رفقاي اينترنتي هماهنگ کردم، با ماشين آمد دنبالم که با هم برويم سر قرار . طبيعي بود يک کم استرس داشتم .

يک آخوند،لب زاينده رود، قراري که بين 60 پسر و دخترهاي که قرار دوستي و رفاقت با هم مي گذارند.(تصور کنيد صحنه چقدر رمانتيک است)

وقتي رسيدم چند نفري سر قرار آمده بودند نزديکهاي غروب بود کم کم داشت افطار مي شد لذا مدير کلوب رفته بود براي بچه ها ، افطار يا همان شام تهيه کند . وقتي دختر و پسرها من را مي ديدند که به طرفشان مي روم، اولش فکر مي کردند که آمدم براي گير دادن، لذا بعضي ها مي خواستند فرار کنند بعضي ها پيش خودشون مي گفتند بابا بگذار حال آخوند رو مي گيريم.

اما کي ديده بود يک آخوند با لباس برود لب زاينده رود براي امر به معروف !

وقتي خبر دار مي شدند که حاج اقا هم مثل آنها سر قرارآمده ، يک کم سرشان گيج مي رفت يا اينکه دستشان را روي سرشان مي گذاشتند تا اندازه شاخي که از تعجب در اورده بودند ببنند، يا اينکه همينطور عقب عقب مي رفتند تا از پشت سر با درخت تصادف مي کردند. چند نفري هم خواستند خودشون را در زاينده رود بيندازند(اخريش را جدي نگيريد)

بعضي ها پيش خودشان مي گفتند اين ديگه کجا بود.

بهر حال 60 نفر کم و پيش آمدند وهمه فهميدند در قرار دوست دخترو دوست پسرهاي اصفهاني يک آخوند هم شرکت کرده است.

اذان مغرب که شروع شد هر کسي گوشه اي نشسته بود وياري پيدا کرده بود و مشغول دل دادن و دل گرفتن بود.

بقول شاعربزرگوار بر لب زايند رود و يار و يك پياله جام و ... (اگر به كسي نگويي شاعرش خودم بودم فعلا مصراع اول را سرودم تا در فرصت مناسب مصراع دوم را بگويم)

وقتي فرصت را مناسب ديدم ، گفتم:

‏(( شما که همتون روزه هستيد(از اون حرفها بودا) هنوز هم که غذا از رستوان نيامده پس بيايد نماز را بخوانيم.))

دختر و پسرها اين بار راستي راستي داشتند از تعجب شاخ در مي آوردند

يك لحظه همه با تعجب به من نگاه كردند من هم تا كسي مخالفتي نكرده بود گفتم :

((تا غذا مي آورند اگر موافق باشيد نماز را بخوانيم که نماز که تمام شد زود افطار کنيم!))

خوشبختانه شير آب هم نزديک بود هيچ کس بهانه ايي براي وضونداشتن نمي توانست بگيرد. من هم سريع يک سنگ پيدا کردم و رفتم و جلو رو به قبله نشستم .چندتايي از بچه ها که مثبت تر بودند پشت سر من نشستند بقيه هم خوب ديدند اگر نيايند خيلي ضايع بازي است آمدند .

يکي از دختر ها كه فكر مي كرد خيلي زرنگ است گفت:

(( ما که نمي تونيم بيايم چون چادر نداريم.))

من هم گفتم :

((خانم ها اگر حجاب و پوششان کامل باشد بدون چادر هم مي شود نماز بخوانند)))

بالاخره بر هر شکلي بود نماز جماعت با حضور 60 نفر دوست دختر و دوست پسر هاي قرار اينترنتي برگزار شد

بين نماز سخنراني 6 ثانيه اي کردم که متن کامل سخنراني اين بود:

(بنام دوست که هرچه هست از اوست.سکوت-تفکر-حرکت)

بعد هم نماز را با سرعت 100 کيلومتر در ساعت نماز راخواندم(چون كيلومتر همراهم نبودتا 10 كيلومتر کم و زيادش را شما حلال كنيد)

جاتون خالي نماز که تمام شد غذا مفصل رفقاي اينترنتي هم ار رستوران رسيد. سفره را انداختند وسط پارک و.... بقيه اش را نمي گويم چون مي ترسم وقت ناهار يا شام باشد و شما گرسنه باشيد و...تازه اخرش هم مي گوييد آخوند ها عجب غذاهايي مي خورند حالا من هر چي قسم بخورم اولا من مهمان بودم، دوما براي تبليغ دين پاي اين سفره نشسته بودم شما كه قبول نمي كنيد پس بهتر است در خماريش بمونيد تا خطري هم من را تهديد نكند!

اما بعد از شام يا همان افطار ،همه دختر و پسر ها دور هم حلقه زدند و نشستند و يکي يکي خودشان را معرفي مي کردند و يک چند دقيقه کوچولو صحبت مي کردند . که من فلان هستم من فلون هستم!

نوبت حاج اقا که رسيد، جلسه ساکت ساکت شد! همه نفس ها در سينه حبس شده بود کسي نفس نمي کشيد(شايد اگر مسابقه زير آبي در ان لحظه براي انها برگزار شده بود رکود جهان را تغيير مي دادند)

اين طوري شروع كردم:

(( مي خواهم از عشق هايي ارزشمندي که بين شما و دوست دختر و يا دوست پسرهايتان هست صحبت کنم))

اين ديگه از اون حرفها بودا . حالا ديگه راستي راستي کسي نفس هم نمي کشيد بعضي ها هم سرشون طوري آورده بودند جلو که مثلا حرف من را کاملا متوجه بشوند و يک وقت چيزي از اين صحنه هيجان انگيز از دست ندهند.

من هم ديدم تنور داغ است نان را چسباندم وادامه دادم:

((کي گفته عشق بده کي گفته .. اگر مي خواهيد عاشق بشويد بايد فلان شود... فرق دوست داشتن و عشق اين است که ... دل بستگي و وابستگي تفاوت دارد سرچشمه دلبستگي ... ))

سرتون را درد نيارم بحث که داغ داغ شد به دماي حدود 1800 درجه سانتيگراد بالاي صفر رسيد!

رابطه ي عشق به همسر و خيانت به همسر آينده در دوستي ها قبل از ازدواج را وارد بحثم کردموبه لطف امام رضا نتيجه گيري که مد نظرم بود تا ضرر ارتباطهاي اينگونه را برايشان باز كنم گرفتم.بقول بر وبچ تيرمان خورد وسط خال!

جالب اينکه صحبت من قرار بود در حد دو دقيقه مثل ديگران باشد به اصرار خودشان تا نيم ساعت الي 45 دقيقه افزايش پيدا کرد تازه آخرش يادشون رفته بود كه اول آمدنم چپ چپ نگاهم مي كردند . حالا هر چي مي خواستم بروم نمي گذاشتند. به سختي گفتم بابا من خودم جلسه و منبر دارم نمي توانم بيشتر از اين باشم.

بعداز حرفهاي من بچه ها دور من ريختند و يکي يکي و در هم بر هم سوال مي کردند وبراي مشاوره از من اي دي گرفتند و بيش از نصف افراد هم شماره تلفن گرفتند و تا مدتها بعد از ان جلسه علاوه بر تماس تلفني آنها و و در خواست راهنمايي با ايميل و اينترنت ، چند نفري هم حضوري آمدندو مشاوره گرفتند.

شايد مخالف اينگونه حضور روحاني و اينگونه امر به معروف و نهي از منکر من باشيد شايد اگر جاي من بودي اولش برخورد تند با اينگونه افراد و ارتباط آنها مي کردي. اما اين را بدان که اگر اينکار مي کردي حتي اگر موفق مي شديدجلسه را خراب كنيد. اثري همچون تنفر نسبت به دين ايجاد مي شد.

http://hdavodi.com/index/index.php?option=com_content&view=article&id=101

علی علی

دوستان سلام

حدود 20 سالي بيشتر نداشت .شايد اگر بگويم دستمال سر ازنوع ميكروسكوپي ها سرش مي كرد، بيشتر به واقعيت شبيه است تا بگويم روسري مي پوشيد! از آن دخترهايي بود كه بقول بعضي مي گويند: اخرشه!

قبل ازماه رمضان بود. وقتي براي مشاوره به اتاق من آمد با روزهاي قبل خيلي فرق مي كرد مقنعه سر كرد هرچند هنوز موهايش بيرون بود اما آن تيپ كجا ،مقنعه امروزش كجا!؟
داشتم از تعجب شاخ در مي آوردم !
بدون مقدمه وبدون اينكه من سوالي كنم شروع كرد:
((حاج آقا امروز اتفاقي خيلي عجيبي برام پيش اومده!))
هنوز از تعجب پوشش جديديش بيرون نيامده بودم كه من را متعجب تر كرد. گفتم:
((مگه چي شده؟!))
درحالي كه با انرژي زيادمي خواست حرف بزند گفت:‌
((حاج اقا! امروز وقتي سوار اتوبوس واحد شدم همين كه خواستم برم و روي صندلي بنشينم يك دختر حدود 24 ساله ،محجبه، بامانتويي بسيار شيك، چادري اتو كشيده و بسيار مرتب با يك حجاب كامل و بسيار تميزوشيك ،نگاهي به من كرد وبا لبخند محبت آميزيش رو به من گفت:
((خانم خوب بيا كنار من بنشين. ))
با اینکه از تیپ مذهبی اش خوشم نمی آمد بدون هيچ حرفي رفتم كنارش بنشينم. هنوز درست و حسابي ننشسته بودم كه مرا در لبخند محبت آميزش غرق كرد و گفت :
((من دانشجوي دانشگاه اصفهان هستم شما چيكار مي كني؟ ...))
با او گرم صحبت شدم بعد از مقداری صحبت آنچنان با من با محبت برخورد کرد که انگار سالها بود كه او را مي شناختم! و سالها بود كه دوستش داشتم! وسط صحبتهايش ديگر حرفهايش را نمي شنيدم فقط با اشتياق نگاهش مي كردم وپيش خودم مي گفتم : ((خوشا به حال او! چقدر آرامشی دارد وقتی کنارش هستم و احساس خوبی دارم اگر مذهبی بودن این است كاش من هم مثل او مذهبي و محجبه بودم!))
آنچنان با اشتياق و حسرت از آن دختر چادري سخن مي گفت كه تصور مي كردم آرزويي غير از اينكه مثل او چادري شودندارد!
حرف حاج به خواننده :
شايد تا آخر عمر ديگر هيچ وقت او را نبيند اما امر به معروف رفتاري اين خانم مومنه اثرش راآنچنان برروان اين دختر گذاشته بود كه وقتي حرف مي زد اشك در چشمانش جمع بود اشك از اينكه چرا من اينگونه هستم و نتوانسته ام مثل او با حجاب ، جذاب ومهربان باشم.
راستي شما چطوري امر به معروف و نهي از منكرمي كنيد ؟!

http://hdavodi.com/index/index.php?option=com_content&view=article&id=92

علی علی

مکلف;605859 نوشت:
دوستان سلام

سکوت، تفکر، حرکت

همانطورکه مي دانيد در اينترنت سايتي به نام کلوب وجود دارد که دختر و پسرها عضو آن مي شوند و در مباحث مختلف شرکت مي نمايند.

يکي از کلوب هاي اين سايت کلوب اصفهان است که دختر و پسرهاي اصفهاني عضو اين کلوب هستند.

خوب ديگه!

حاج آقاي شما هم در راستاي طرح هاي عجيب و غريبي که دارد براي ارتباط با جوانان تصميم گرفت با بچه هاي کلوب اصفهاني ها بيشتر قاطي بشود!

اما داستان از اين جا شروع شد.

يک روز که در کلوب اينترنتي اصفهاني ديدم دختر و پسرهاي کلوب قرار ملاقات دست جمعي گذاشتند . وجالب اينکه بدانيد اين قرار ها غالبا با هدف پيدا کردن دوست دختر و يا دوست پسر جديد صورت مي گيرد. حاج اقا هم که جو زده شده بود با مدير کلوب تماس گرفت و گفت من هم مي يام سر قرار!(فكر بد نكني يك وقت! فقط خواستم بروم هدايتشان كنم )

مدير کلوب که داشت از تعجب چيزهاي شبيه شاخ در مي آورد اولش با ترديد جواب درستي نداد بعد ديد نه بابا اين حاج اقا دست بردار نيست از ان آخوند هاي خلافکاراست قبول کرد.

آخر ماه رمضان ، قرار دوست دختر و پسرهاي اينترنتي،لب زاينده رود،کنار پل فلزي، نزديک غروب . ..(چه عشقولانه)

با يکي از رفقاي اينترنتي هماهنگ کردم، با ماشين آمد دنبالم که با هم برويم سر قرار . طبيعي بود يک کم استرس داشتم .

يک آخوند،لب زاينده رود، قراري که بين 60 پسر و دخترهاي که قرار دوستي و رفاقت با هم مي گذارند.(تصور کنيد صحنه چقدر رمانتيک است)

وقتي رسيدم چند نفري سر قرار آمده بودند نزديکهاي غروب بود کم کم داشت افطار مي شد لذا مدير کلوب رفته بود براي بچه ها ، افطار يا همان شام تهيه کند . وقتي دختر و پسرها من را مي ديدند که به طرفشان مي روم، اولش فکر مي کردند که آمدم براي گير دادن، لذا بعضي ها مي خواستند فرار کنند بعضي ها پيش خودشون مي گفتند بابا بگذار حال آخوند رو مي گيريم.

اما کي ديده بود يک آخوند با لباس برود لب زاينده رود براي امر به معروف !

وقتي خبر دار مي شدند که حاج اقا هم مثل آنها سر قرارآمده ، يک کم سرشان گيج مي رفت يا اينکه دستشان را روي سرشان مي گذاشتند تا اندازه شاخي که از تعجب در اورده بودند ببنند، يا اينکه همينطور عقب عقب مي رفتند تا از پشت سر با درخت تصادف مي کردند. چند نفري هم خواستند خودشون را در زاينده رود بيندازند(اخريش را جدي نگيريد)

بعضي ها پيش خودشان مي گفتند اين ديگه کجا بود.

بهر حال 60 نفر کم و پيش آمدند وهمه فهميدند در قرار دوست دخترو دوست پسرهاي اصفهاني يک آخوند هم شرکت کرده است.

اذان مغرب که شروع شد هر کسي گوشه اي نشسته بود وياري پيدا کرده بود و مشغول دل دادن و دل گرفتن بود.

بقول شاعربزرگوار بر لب زايند رود و يار و يك پياله جام و ... (اگر به كسي نگويي شاعرش خودم بودم فعلا مصراع اول را سرودم تا در فرصت مناسب مصراع دوم را بگويم)

وقتي فرصت را مناسب ديدم ، گفتم:

‏(( شما که همتون روزه هستيد(از اون حرفها بودا) هنوز هم که غذا از رستوان نيامده پس بيايد نماز را بخوانيم.))

دختر و پسرها اين بار راستي راستي داشتند از تعجب شاخ در مي آوردند

يك لحظه همه با تعجب به من نگاه كردند من هم تا كسي مخالفتي نكرده بود گفتم :

((تا غذا مي آورند اگر موافق باشيد نماز را بخوانيم که نماز که تمام شد زود افطار کنيم!))

خوشبختانه شير آب هم نزديک بود هيچ کس بهانه ايي براي وضونداشتن نمي توانست بگيرد. من هم سريع يک سنگ پيدا کردم و رفتم و جلو رو به قبله نشستم .چندتايي از بچه ها که مثبت تر بودند پشت سر من نشستند بقيه هم خوب ديدند اگر نيايند خيلي ضايع بازي است آمدند .

يکي از دختر ها كه فكر مي كرد خيلي زرنگ است گفت:

(( ما که نمي تونيم بيايم چون چادر نداريم.))

من هم گفتم :

((خانم ها اگر حجاب و پوششان کامل باشد بدون چادر هم مي شود نماز بخوانند)))

بالاخره بر هر شکلي بود نماز جماعت با حضور 60 نفر دوست دختر و دوست پسر هاي قرار اينترنتي برگزار شد

بين نماز سخنراني 6 ثانيه اي کردم که متن کامل سخنراني اين بود:

(بنام دوست که هرچه هست از اوست.سکوت-تفکر-حرکت)

بعد هم نماز را با سرعت 100 کيلومتر در ساعت نماز راخواندم(چون كيلومتر همراهم نبودتا 10 كيلومتر کم و زيادش را شما حلال كنيد)

جاتون خالي نماز که تمام شد غذا مفصل رفقاي اينترنتي هم ار رستوران رسيد. سفره را انداختند وسط پارک و.... بقيه اش را نمي گويم چون مي ترسم وقت ناهار يا شام باشد و شما گرسنه باشيد و...تازه اخرش هم مي گوييد آخوند ها عجب غذاهايي مي خورند حالا من هر چي قسم بخورم اولا من مهمان بودم، دوما براي تبليغ دين پاي اين سفره نشسته بودم شما كه قبول نمي كنيد پس بهتر است در خماريش بمونيد تا خطري هم من را تهديد نكند!

اما بعد از شام يا همان افطار ،همه دختر و پسر ها دور هم حلقه زدند و نشستند و يکي يکي خودشان را معرفي مي کردند و يک چند دقيقه کوچولو صحبت مي کردند . که من فلان هستم من فلون هستم!

نوبت حاج اقا که رسيد، جلسه ساکت ساکت شد! همه نفس ها در سينه حبس شده بود کسي نفس نمي کشيد(شايد اگر مسابقه زير آبي در ان لحظه براي انها برگزار شده بود رکود جهان را تغيير مي دادند)

اين طوري شروع كردم:

(( مي خواهم از عشق هايي ارزشمندي که بين شما و دوست دختر و يا دوست پسرهايتان هست صحبت کنم))

اين ديگه از اون حرفها بودا . حالا ديگه راستي راستي کسي نفس هم نمي کشيد بعضي ها هم سرشون طوري آورده بودند جلو که مثلا حرف من را کاملا متوجه بشوند و يک وقت چيزي از اين صحنه هيجان انگيز از دست ندهند.

من هم ديدم تنور داغ است نان را چسباندم وادامه دادم:

((کي گفته عشق بده کي گفته .. اگر مي خواهيد عاشق بشويد بايد فلان شود... فرق دوست داشتن و عشق اين است که ... دل بستگي و وابستگي تفاوت دارد سرچشمه دلبستگي ... ))

سرتون را درد نيارم بحث که داغ داغ شد به دماي حدود 1800 درجه سانتيگراد بالاي صفر رسيد!

رابطه ي عشق به همسر و خيانت به همسر آينده در دوستي ها قبل از ازدواج را وارد بحثم کردموبه لطف امام رضا نتيجه گيري که مد نظرم بود تا ضرر ارتباطهاي اينگونه را برايشان باز كنم گرفتم.بقول بر وبچ تيرمان خورد وسط خال!

جالب اينکه صحبت من قرار بود در حد دو دقيقه مثل ديگران باشد به اصرار خودشان تا نيم ساعت الي 45 دقيقه افزايش پيدا کرد تازه آخرش يادشون رفته بود كه اول آمدنم چپ چپ نگاهم مي كردند . حالا هر چي مي خواستم بروم نمي گذاشتند. به سختي گفتم بابا من خودم جلسه و منبر دارم نمي توانم بيشتر از اين باشم.

بعداز حرفهاي من بچه ها دور من ريختند و يکي يکي و در هم بر هم سوال مي کردند وبراي مشاوره از من اي دي گرفتند و بيش از نصف افراد هم شماره تلفن گرفتند و تا مدتها بعد از ان جلسه علاوه بر تماس تلفني آنها و و در خواست راهنمايي با ايميل و اينترنت ، چند نفري هم حضوري آمدندو مشاوره گرفتند.

شايد مخالف اينگونه حضور روحاني و اينگونه امر به معروف و نهي از منکر من باشيد شايد اگر جاي من بودي اولش برخورد تند با اينگونه افراد و ارتباط آنها مي کردي. اما اين را بدان که اگر اينکار مي کردي حتي اگر موفق مي شديدجلسه را خراب كنيد. اثري همچون تنفر نسبت به دين ايجاد مي شد.

http://hdavodi.com/index/index.php?option=com_content&view=article&id=101

علی علی

سلام و عرض ادب و تشکر

آدم دلش میسوزه برای اون جوونایی که ذاتا بد نیستند اما بقول معروف از بد حادثه اینجا به پناه امده اند....

سلام/وظیفه ی ما بعنوان یک شهروند مسلمان ایرانی در برابر امر به معروف نهی از منکر زنان و دختران بد حجاب خیابانی و پارک های سطح شهر چیست؟
قطعا اگر گشت ارشاد نباشد و مردم هم امر به معروف نکنند(که نمی کنند) سرانجام این روند عادی سازی روابط زن و مرد ، همان جایگاه غربی آن است: تمسخر غیرت مردانه ی شوهر نسبت به همسر ، روبوسی های جنسی خیابانی و مرسوم شدن شلوارک پوش ها.
پیشنهادی که دارم اینکه مثل یک پویش و چالش عمومی(!) یک ماشین با 4 یا 5 سرنشین پسر با تیپ امروزی که حداقل ظواهر مذهبی رو داشته باشند نسبت به تذکر لفظی بی حجابی های ماشینی ، پوشش های بسیار نامناسب و عشق بازی های خیابانی اقدام کنند. (بگانم احتمال بازخوردهای خشن به گروه 5 نفره غیر ممکن است درعین حال مردم معتقدمان هم به خود می آیند و جسارت امر به معروف پیدا میکنند.)
--------------------------------------
روش شکایت از این قبیل موزیک ویدئویی ها (موزیک ویدئویی "دیوونه بازی" از صادقلو-حسینی) که در ایران و بشکل رسمی با نام و نشان مشخص شرکتی آزادانه ضبط و پخش میگردد چیست؟؟ همانطور که می بینید،از یک زن ایرانی در داخل ایران به این شکل استفاده نموه اند:
http://s8.picofile.com/file/8304468450/t3.jpg
وقتی هنوز اندک دلهره ای از ذکر دقیق نام و فامیلی این زن هست،بنابراین هنوز هم با یک برخورد شدید قانونی می شه جلوی این قبیل قبح شکنی های علنی رو گرفت :
http://s9.picofile.com/file/8304468976/t336.jpg
واقعا از دیدن این سطح از عادی سازی روابط و انتشار علنی آنان بدون کوچکترین پیگیری قانونی نگرانم. قبول دارم که شاید نتوان براحتی در سطح جامعه امر به معروف کرد اما قطعا انتشار رسمی این قبیل موزیک ویدئویی ها که نام و نشان مشخص ثبت شده هم دارند ، پایمال کردن علنی خون "علی خلیلی" ها و "محسن حججی" هاست...