سوالاتی از اهل سنت در مورد حاکم و امامت

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی از اهل سنت در مورد حاکم و امامت

سلام علیکم در منابع اهل سنت امامت ابوبکر وجود دارد :
من انکر امامت ابی بکر فهو کافر
اقای نبوی در روضات الطالبین ج 8 ص 215
من انکر امامت ابی بکر و امامت عمر ان صحیحه انه یکفر
اقای سبکی در کتاب فتاوی السبکی ج2 ص 576
از برادران اهل سنت سوال می پرسم شما می شود بگویید امامت ابوبکر کجای قران وسنت امده است ؟
سوال دوم:

در منابع اهل سنت وجود دارد که از پیامبر نقل می کند
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.
تفتازانی شرح مقاصد ج 2ص 275
صحیح مسلم ج 6 ص 22 ح 4686می نویسد :
من مات ولیس عنقه بیعه مات میته جاهلیه.
در مسند احمد بن حنبل منویسد :
من مات بغیر اماما مات میته جاهلیه.
ج4 ص 96
الان امام زمانشان کی هست ؟
اگر می فرمایند حاکم هر کشور امام زمانشان است
با این روایت صحیح مسلم حد یت4692 که می گوید :
اگر به دو تا امام در یک عصر بیعت شود مهدور الدم است .
باید هر عصری باید یک امام زمان باشد
لطفا بگویند امام زمانشان کی هست و حاکمشون الان کی هست
جواب بدهید .

با نام و یاد دوست

ammarshia;323498 نوشت:
سلام علیکم در منابع اهل سنت امامت ابوبکر وجود دارد : من انکر امامت ابی بکر فهو کافر اقای نبوی در روضات الطالبین ج 8 ص 215 من انکر امامت ابی بکر و امامت عمر ان صحیحه انه یکفر اقای سبکی در کتاب فتاوی السبکی ج2 ص 576 از برادران اهل سنت سوال می پرسم شما می شود بگویید امامت ابوبکر کجای قران وسنت امده است ؟

اول باید به این نکته توجه داشته باشید که امامت از دید شیعه و اهل سنت بسیار متفاوت است.
اهل سنت ائمه ی چهار گانه نیز دارند و اصلا در تفسیر شباهتی با امامت مد نظر شیعه ندارد.

اما جالب است بدانید همین عقاید را هم شیعه نسبت به ائمه خود دارد و منکرین آنها را کافر می داند!!!

ammarshia;323498 نوشت:
سوال دوم: در منابع اهل سنت وجود دارد که از پیامبر نقل می کند من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. تفتازانی شرح مقاصد ج 2ص 275 صحیح مسلم ج 6 ص 22 ح 4686می نویسد : من مات ولیس عنقه بیعه مات میته جاهلیه. در مسند احمد بن حنبل منویسد : من مات بغیر اماما مات میته جاهلیه. ج4 ص 96
الان امام زمانشان کی هست ؟
اگر می فرمایند حاکم هر کشور امام زمانشان است
با این روایت صحیح مسلم حد یت4692 که می گوید :
اگر به دو تا امام در یک عصر بیعت شود مهدور الدم است .
باید هر عصری باید یک امام زمان باشد
لطفا بگویند امام زمانشان کی هست و حاکمشون الان کی هست
جواب بدهید .

جاکم هر کشور امام زمان مردم مسلمان آنجا نیست برادر من.

امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.

مکه;323559 نوشت:
اول باید به این نکته توجه داشته باشید که امامت از دید شیعه و اهل سنت بسیار متفاوت است. اهل سنت ائمه ی چهار گانه نیز دارند و اصلا در تفسیر شباهتی با امامت مد نظر شیعه ندارد. اما جالب است بدانید همین عقاید را هم شیعه نسبت ائمه خود دارد و منکرین آنها را کافر می داند!!!

جناب مكه اگر دقت كرده باشيد سوال جناب ammarshia كاملا مشخص بود و استناد از قرآن خواستند و نه حرف

مکه;323559 نوشت:
امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.

جناب باز هم مي گم لطفا قرآني بحث كنيد و نه اشاره به مباحثي كه سنديت ندارند

اگر كتاب امام مردم هستند پس با اين آيه چه مي كنيد؟

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ
پس هر گاه در امرى اختلاف نظر يافتيد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد

البته مباحث شما جناب مكه ربطي به سوال بنده خدا ammarshia نداشت

مکه;323559 نوشت:
اول باید به این نکته توجه داشته باشید که امامت از دید شیعه و اهل سنت بسیار متفاوت است.
اهل سنت ائمه ی چهار گانه نیز دارند و اصلا در تفسیر شباهتی با امامت مد نظر شیعه ندارد.

اما جالب است بدانید همین عقاید را هم شیعه نسبت به ائمه خود دارد و منکرین آنها را کافر می داند!!!

نقل
  نوشته اصلی توسط : Ammarshia

سوال دوم: در منابع اهل سنت وجود دارد که از پیامبر نقل می کند من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. تفتازانی شرح مقاصد ج 2ص 275 صحیح مسلم ج 6 ص 22 ح 4686می نویسد : من مات ولیس عنقه بیعه مات میته جاهلیه. در مسند احمد بن حنبل منویسد : من مات بغیر اماما مات میته جاهلیه. ج4 ص 96
الان امام زمانشان کی هست ؟
اگر می فرمایند حاکم هر کشور امام زمانشان است
با این روایت صحیح مسلم حد یت4692 که می گوید :
اگر به دو تا امام در یک عصر بیعت شود مهدور الدم است .
باید هر عصری باید یک امام زمان باشد
لطفا بگویند امام زمانشان کی هست و حاکمشون الان کی هست
جواب بدهید .

جاکم هر کشور امام زمان مردم مسلمان آنجا نیست برادر من.

امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.


kheymegahabalfazl;323571 نوشت:

جناب مكه اگر دقت كرده باشيد سوال جناب ammarshia كاملا مشخص بود و استناد از قرآن خواستند و نه حرف

نقل
  نوشته اصلی توسط : مکه

امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.

جناب باز هم مي گم لطفا قرآني بحث كنيد و نه اشاره به مباحثي كه سنديت ندارند

اگر كتاب امام مردم هستند پس با اين آيه چه مي كنيد؟

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ
پس هر گاه در امرى اختلاف نظر يافتيد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد

البته مباحث شما جناب مكه ربطي به سوال بنده خدا ammarshia نداشت


واقعا کاربر خیمه ابوالفضل جوابتان را دادند .
جواب بلد نیستید برید از کسی بپرسید
شما الان امام زمانتان کیست ؟
خودتان هم می دانید که جوابتان قانع کننده نیست و اقای خیمه گاه ابوالفضل فرمودند که جواب ندادید
تکلیفتان را رو شن کنید امام زمانتان کیست ؟ملک عبد الله ،حسنی مبارک و...
دوستان مانند خوارج بحث نکنند که فقط بگویند قران قران
مانند همین احمق ها (به قول علمای اهل سنت)
اگر همین طوری بحث شود من حکم کفر و کافر شدن و احمق بودن و بدتر از خوارج رو از کتابتون می اورم

مکه;323559 نوشت:
امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.


این جا گفته است در صحیح مسلم که اگر دو حاکم باشد دومی مهدور الدم است
خوب این جا منظورش نعوذ بالله دو تا قران است یا دو تا الله است

به نام خدا

سلام علیکم

ammarshia;323581 نوشت:
سوال بعدی چرا نام ابوبکر در قران نیامده است ؟؟؟ ان جایی که من نوشتم من انکر امامت ابی بکر فهو کافر شما بیایید امامت ابوبکر را از قران ثابت کنید .. توجه کنید که جواب دو سوال اول رو ندادید

دوست گرامی به اعتقاد بنده اگر سوالات رو تک تک بپرسید و بعد از اتمام پاسخ ، به پرسش سوال بعدی اقدام کنید مناسبتر و منظم تر خواهد .

ضمن اینکه از دوستان خواهشمندم رعایت کنند و خارج از موضوع پست نزنند تا خدایی نکرده مجبور به حذف نشیم و ناراحتی ای پیش نیاد .

پیشاپیش از همکاری شما سپاسگذارم

ammarshia;323580 نوشت:
واقعا کاربر خیمه ابوالفضل جوابتان را دادند . جواب بلد نیستید برید از کسی بپرسید شما الان امام زمانتان کیست ؟ خودتان هم می دانید که جوابتان قانع کننده نیست و اقای خیمه گاه ابوالفضل فرمودند که جواب ندادید تکلیفتان را رو شن کنید امام زمانتان کیست ؟ملک عبد الله ،حسنی مبارک و... دوستان مانند خوارج بحث نکنند که فقط بگویند قران قران مانند همین احمق ها (به قول علمای اهل سنت) اگر همین طوری بحث شود من حکم کفر و کافر شدن و احمق بودن و بدتر از خوارج رو از کتابتون می اورم

عرض کردم خدمت شما، امام زمان ما شخص نیست، کتاب قرآن است.
اولی الامر ما اگر خطا کند معیارش را با کتاب الله و سنت رسول می سنجیم و اگر مغایر بود آن را اطاعت نمی کنیم.

ammarshia;323583 نوشت:
این جا گفته است در صحیح مسلم که اگر دو حاکم باشد دومی مهدور الدم است خوب این جا منظورش نعوذ بالله دو تا قران است یا دو تا الله است

معذرت می خواهم برادر.
درست متوجه منظور شما از سخن بالا نشدم.
لطفا کمی واضح تر بگوئید.
اما اگر منظور شما عبارت صحیح است باید بگویم طبق اطلاعات من کلمه "مهدور الدم " در صحیح مسلم نیست.
اما اگر برداشت بنده صحیح باشد احتمالا منظور صحیح مسلم در اینجا دو حاکم سیاسی در یک کشور است.
مثلا فرض کنید در ایران دو نفر ادعای حاکمیت نمایند که قطعا یکی حق است و دیگری باطل و نمی توان پذیرفت که در یک کشور 2 نفر حکومت کنند.

مکه;323559 نوشت:
اول باید به این نکته توجه داشته باشید که امامت از دید شیعه و اهل سنت بسیار متفاوت است.
اهل سنت ائمه ی چهار گانه نیز دارند و اصلا در تفسیر شباهتی با امامت مد نظر شیعه ندارد.

اما جالب است بدانید همین عقاید را هم شیعه نسبت به ائمه خود دارد و منکرین آنها را کافر می داند!!!

امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.

با سلام و عرض ادب

اين موضوع را با اين پرسش آغاز مى‏كنيم كه آيا بعد از رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله‏ لازم است جانشين و خليفه‏اى براى آن بزرگوار باشد، يا لازم نيست؟

در پاسخ اين پرسش مى‏گوييم: همه امّت اسلام بر وجوب و لزوم امامت بعد از پيامبر اكرم‏ صلى اللَّه عليه وآله‏ اتفاق نظر دارند. اين مطلب از سخنان بسيارى از دانشمندان شيعه و سنّى ظاهر بوده؛ بلكه به آن تصريح كرده‏اند. براى مثال حافظ ابن حزم اندلسى در كتاب‏ «الفِصَل في الأهواءِ والمِلَلِ والنِّحَل‏» مى‏نويسد:«اتَّفَقَ جَميعُ فِرَقِ اهْلِ السُّنَّةِ وَجَميعُ فِرَقِ الشّيعَةِ وَجَميعُ الْمُرْجِئَةِ وَجَميعُ الْخَوارِجِ عَلى وُجُوبِ الإِمامَةِ»؛[1]همه فرقه‏هاى اهل سنّت، فرقه‏هاى شيعه، تمامى مرجئه و همه خوارج بر وجوب و لزوم امامت اتّفاق نظر دارند.

بنابراين، اختلافى نيست كه بعد از رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله‏ باید امامى باشد.

اما در اینجا سؤال اساسی این است که امامت چيست وچه جایگاهی دارد؟
در تعاریف بسیاری از متکلیمین شیعه و سنی امامت اینچنین تعریف شده است:«الْإِمامَةُ هِيَ الرِّئاسَةُ الْعامَّةُ في جَميعِ امُورِ الدّينِ وَالدُّنْيا نِيابَةً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ‏ صَلّى اللَّه عليه وآله»؛[2] امامت، رياست عمومى است بر امّت در همه كارهاى دنيا و دين به نيابت از رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله.

علماى شيعه و اهل سنّت، امامت را چنين تعريف و بيان كرده‏اند.[3] بنابراين امام، نايب رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله‏ و مورد اطاعت افراد امّت است.

اما با این حال از نکاتی که در مقام تئوری و عمل مورد توجه است این است که: رياست عامه مسلمانان در امور دنيا و دين‏ براى امامت، امری است که مورد اتفاق همه است و این در حالی است که در مقام تعیین مصداق هیچکدام از این شرایط لازم نمی گردد؟به گونه ای که با قهر و غلبه نیز کسی می تواند به مقام امامت برسد ولواینکه آن شخص فاسق و یا جاهل باشد. که در این صورت نیز باز تبعیت او بر رعیت واجب می گردد.

لذا اهل سنت از طرفى، به تعريفى پايبند هستند كه امام را اسلام‏شناسى عادل و مجاز از طرف رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏دانند و از طرف ديگر، در مقام تعيين مصداق، نه اين شرايط را اخذ مى‏كنند و نه چنين شرايطى در امامان آنها وجود داشته است.

ریشه این امر در کجاست؟ در پاسخ می گوئیم: این تفاوت در مقام تئوری و عمل برگشت به جایگاه امامت میان دو مکتب شیعه و سنی دارد.

امامت از منظر شیعی بحثی کلامی و اعتقادی است و این در حالی است که امامت از منظر اهل سنت بحثی فقهی و از فروعات دینی[4] محسوب می گردد نه از مباحث اعتقادی؛ لذا محل بحث از امامت را در کتب فقهی دانسته اند اما به جهت اشكالات و انتقادات گوناگون و ارتباط اين موضوع با مبانى اعتقادى، آن را در بحث عقايد مورد بررسى و تحليل قرار داده‏ اند.

به عبارت دیگر امامت از دیدگاه شیعه استمرار امر نبوت است؛ لذاهمچون نبوت امری آسمانی خواهد بود و به واسطه چنین دیدگاهی مقولۀ انتخاب او از سوی عباد جایی نخواهد داشت، در حالی که در بین اهل سنت چنین جایگاهی امری آسمانی نخواهد بود؛ اما وجود امام لازم است لذا بر مکلفین واجب است که او را تعیین نمایند. [5]

ادامه دارد

:Gol:_____________________________________________________________________:Gol:

[1]. الفصل في الاهواء والملل والنحل، ج4،ص72.

[2]. شرح المقاصد،ج5،ص232.

[3]. براى آگاهى بيشتر ر. ك: تجريد الاعتقاد و شروح آن، شرح المواقف، شرح المقاصد و ديگرمنابع كلامى‏.

[4]. سعدالدين تفتازانى مى‏ نويسد: «لا نزاع في أن مباحث الامامة بعلم الفروع أليق لرجوعها الى أن القيام بالامامة و نصب الامام الموصوف بالصفات المخصوصة من فروض الكفايات... و قد ذكرنا في كتبنا الفقهية أنه لابد للامة من امام يحيى الدين و يقيم السنة و ينتصف للمظلومين و يستوفى الحقوق و يضعها مواضها»؛[4] هيچ بحثى نيست كه طرح مباحث امامت در مسايل فروع مناسب‏تر است؛ زيرا نصب امامى كه داراى ويژگى‏هاى خاص خودش باشد از واجبات كفايى است.[4] اما وجود امام براى احياى دين، اقامه سنت، استيفاى حقوق و اجراى عدالت براى امت ضرورى است. (شرح المقاصد، ج 5، ص 232 و شرح المواقف، ج 8 ص 342. يقول الامامة ليست من أصول الديانات و العقائد خلافا للشيعة بل هى عندنا من الفروع).

[5]. فضل بن روزبهان نيز مى‏ گويد: «مبحث امامت در نزد اشاعره از مسايل فرعى و مربوط به افعال مكلفان است به مانند نماز و روزه». دلائل الصدق، بحث امامت، ج 2، ص 8.

دوستان گرامی تووجه کنند که ایا به سوالات من جواب دادند یا خیر ؟قضاوت با شما
سوالات بعدی :
قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ
رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ.
صحیح مسلم ج 5 ص 152 ح4468
این جا معنی ولی چه هست من دوست پیامبر هستم و شما نیستید ؟

چرا نام ابوبكر در قرآن نيامده؟

مکه;323783 نوشت:
عرض کردم خدمت شما، امام زمان ما شخص نیست، کتاب قرآن است.
اولی الامر ما اگر خطا کند معیارش را با کتاب الله و سنت رسول می سنجیم و اگر مغایر بود آن را اطاعت نمی کنیم.


جناب مکه،سوالی دارم:میگویید امام زمان شما شخص نیست و قرآن است!خب چرا در اختلافاتتان به قرآن رجوع نمی کنید و از قرآن راهنمایی نمی خواهید؟اگر قرآن زبان دارد پس از قرآن سوالاتتان را بپرسید!!!
با چه دلیل و سندی میگویید اولی الامر خطا میکنند؟این حرف شما دلیل میخواهد.اگر سند دارید ارائه دهید که اولی الامر خطا میکنند.
شما که میگویید قرآن را قبول دارید پس چرا با قرآن مخالفت میکنید؟
خدا در قرآن به پیامبرش میفرماید:"و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمة لقوم یومنون "
خود خدا در این آیه به روشنی میفرماید:و ما نازل نکردیم بر تو کتاب را(قرآن) جز اینکه تبیین کنی برای مردم آنچه را در آن اختلاف میکنند...
خداوند در این آیه علت نزول قرآن را منوط به تبیین پیامبر دانسته آنوقت شما میگویید کتاب خدا ما را بس است؟!

ما هنوز منتظر جواب هستیم

با اجازه جناب عمار شیعه دوستان سنی لطف کنند بعد از جواب سوالات ایشون جواب این سوال هم بدهند:

شما این القاب مولوی و مولانا که به بزرگانتان نسبت میدهید معناش چی هست؟؟

مثلا میگویید مولانا عبد الحمید مرادزهی

منظورتون هست: دوست ما عبد الحمید یا مولای ما عبدالحمید؟؟

مکه;323559 نوشت:
امام زمان ما قرآن است و الله در قرآن نیز به دفعات اشاره داشته است که در مواقع مختلف کتب انبیاء امام مردم آنان می باشد.

[="darkgreen"][="times new roman"]الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَلْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَالزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَلْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«النور/2»
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!

وَاللَّاتِی یأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِی الْبُیوتِ حَتَّى یتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا«النساء/15»
و کسانی از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبید! اگر گواهی دادند، آنان [= زنان‌] را در خانه ها(ی خود) نگاه دارید تا مرگشان فرارسد؛ یا اینکه خداوند، راهی برای آنها قرار دهد.[/][/]

[="navy"][="times new roman"]جناب مکه شما میفرمایید که امام ما قران است و بر ان اصرار دارید بسیار خوب در این دو ایه دو نوع مجازات برای زنا در نظر گرفته شده و جناب عمر بر خلاف این دو ایه زنا کار را رجم نموده تکلیف چیست و سند او چه بوده است ایا به امام دیگری به غیر قران رجوع نموده یا بدعت کرده است .

در حال حاضر تکلیف ما چیست و به چه استنادی با زنا کار رفتار کنیم ایا باید قران را کنار گذارده و به رویه خلفا رفتار کنیم یا به استناد قران زنا کار را محبوس کنیم یا تازیانه بزنیم ؟[/][/]

[="darkgreen"][="times new roman"]قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ«آل عمران/64»
بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما][/]
[/]

[="blue"][="times new roman"]شاهد باشید که کسانی که سرزمینشان را پایگاه قاتلان فرزندان فلسطین قرار داده اند چگونه میتوانند مسلمان باشند ![/][/]

با سلام خدمت برادران و خواهران عزیز
امام زمان اهل سنت کتاب قرآن است و دلیل نیز این آیه کریمه است:

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَـٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ﴿الأحقاف: ١٢﴾

عمر الفاروق;326729 نوشت:
با سلام خدمت برادران و خواهران عزیز
امام زمان اهل سنت کتاب قرآن است و دلیل نیز این آیه کریمه است:

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَـٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ﴿الأحقاف: ١٢﴾

[="blue"][="times new roman"]بله تورات امام است بر موسی نه بر عامه و به همین علت است که شما از پاسخ به حکم بر زنا کار بر اساس کتاب عاجز میمانید ![/][/]

عمر الفاروق;326729 نوشت:

با سلام خدمت برادران و خواهران عزیز
امام زمان اهل سنت کتاب قرآن است و دلیل نیز این آیه کریمه است:

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَـٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ﴿الأحقاف: ١٢﴾


نمي دانم چرا جواب های الکی می دهید می گم تو صحیحین شما اومده است که باید امام زمان شخص(ادم) باشد و می گوید باید در هر عصر هم باشد و می گوید اگر دو تا حاکم باشد ادومیش مهدو الدم است نگفته است که امام زمان
در ضمن یک روایت بیاورید تا بهره مند شویم که امام زمانتان قران است .
هم چنین جناب فتا1 جوابتان رو در مورد امام زمان قران فرمود

فتا 1;326752 نوشت:
بله تورات امام است بر موسی نه بر عامه و به همین علت است که شما از پاسخ به حکم بر زنا کار بر اساس کتاب عاجز میمانید !


بله تورات نازل الله است و موسی نبی الله و امام است بر امت ایشان
به همین مصداق انجیل امام است برای قوم عیسی
و قرآن نیز با همین مصداق امام است برای مسلمین

اساس حکم در اهل سنت به دو صورت است: کتاب الله یا سنت پیامبر ص

عمر الفاروق;326757 نوشت:
اساس حکم در اهل سنت به دو صورت است: کتاب الله یا سنت پیامبر ص


لطفا از این حدیث جعلی بنی امیه حرف نزنید
در رابطه با حدیث ثقلین ابن کثیر می گوید صحیح است مراجعه کنند تفسیر ابن کثیر دمشقی ج4 ص 122 و البدایه و النهایه ج5 ص 228. واومدند کتاب الله و سنتی رو درست کردند اولا بر این که اهل بیت غیر از سنت پیغمبر چیز دیگری دارند و ثانیا اقای سیوطی ابن حجر و دبگران اورده اند موطع مالک اورده است اون هم منقطع و از راوی ای به نام کثیر او در درجه ی ضعفا است حتی ابن عبد البر مجمع علی ضعف تهذیب التهذیب ج8 ص 377 اقای سقاف می گوید :فحدیث موضوع مکذوب[="red"] وضع الامویون[/] صحیح شرح عقیده طهاویه ص 654.

عمر الفاروق;326757 نوشت:
بله تورات نازل الله است و موسی نبی الله و امام است بر امت ایشان
به همین مصداق انجیل امام است برای قوم عیسی
و قرآن نیز با همین مصداق امام است برای مسلمین

اساس حکم در اهل سنت به دو صورت است: کتاب الله یا سنت پیامبر ص

[="blue"][="times new roman"]دقت نمیکنی برادر تورات امام است بر موسی انجیل امام است بر عیسی و قران امام است بر محمد و ال او یعنی همین سنتی که شما به ان تکیه میکنید از برداشت صحیح محمد (ص) است از راهنمایش که قران باشد یعنی قران راهنماست بر معصوم و گمراه کننده است بر نااهلش دقت کنید .[/][/]

[="darkgreen"][="times new roman"]وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ«البقرة/102»
و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت‏سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می‏آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمی‏کردند مگر آنکه [قبلا به او] می‏گفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی می‏آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمی‏توانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی می‏آموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمی‏رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره‏ای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر می‏دانستند[/]
[/]

[="blue"][="times new roman"]کتاب خدا را حضرت سلیمان و شیاطین هردو میخوانند لکن سلیمان کافر نمیشود ولی شیاطین کافر میشوند ![/][/]

ammarshia;323498 نوشت:
سلام علیکم در منابع اهل سنت امامت ابوبکر وجود دارد :
من انکر امامت ابی بکر فهو کافر
اقای نبوی در روضات الطالبین ج 8 ص 215
من انکر امامت ابی بکر و امامت عمر ان صحیحه انه یکفر
اقای سبکی در کتاب فتاوی السبکی ج2 ص 576
از برادران اهل سنت سوال می پرسم شما می شود بگویید امامت ابوبکر کجای قران وسنت امده است ؟

تا آنجا که بنده اطلاع دارم صحیح تر این است:
من أنکر [="red"]خلافة [/]أبي بکر فهو کافر.

البته اگر یادتان رفته یا از قلم انداخته اید باید یادآوری کنم که فتوای فوق در کتب زیر است:
حاشية رد المحتار لإبن عابدين ، ج1، ص605
البحر الرائق لإبن نجيم المصري، ج1، ص611
روضة الطالبين للنووي، جلد8، صفحه215

جالب اینجاست که حتی در سایت ولیعصر نیز همین نوشته شده است!!!

پس با این حساب سوال شما باطل است که فرمودید:

ammarshia;323498 نوشت:
از برادران اهل سنت سوال می پرسم شما می شود بگویید امامت ابوبکر کجای قران وسنت امده است ؟

ammarshia;325952 نوشت:
سوالات بعدی :
قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ.
صحیح مسلم ج 5 ص 152 ح4468
این جا معنی ولی چه هست من دوست پیامبر هستم و شما نیستید ؟

می دانم که می خواهید موضوع فوق را با غدیر خم مقایسه کنید...
پس به یاد بیاورید که در غدیر خم پیامبر اسلام ص فرمودند "مولا" و در اینجا نوشته شده است "ولی" این دو کلمه متفاوت هستند.

ammarshia;325952 نوشت:
چرا نام ابوبكر در قرآن نيامده؟

چرا باید بیایید؟؟؟
مگر اهل سنت اعتقاد به خلافت و انتصاب الهی ابوبکر دارند که بخواهند سند قرآنی بیاورند؟؟؟
آنان که ادعای امامت الهی دارند باید نام امامشان را از قرآن بیاورند.

فرمودید:

ammarshia;326754 نوشت:
نمي دانم چرا جواب های الکی می دهید می گم تو صحیحین شما اومده است که باید امام زمان شخص(ادم) باشد و می گوید باید در هر عصر هم باشد و می گوید اگر دو تا حاکم باشد ادومیش مهدو الدم است نگفته است که امام زمان

و ادعا کردید که در صحیحین آمده است:

ammarshia;323498 نوشت:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.

و در عجبم که این ها را از کجا آوردید!!!

در صحیحین اینگونه آمده است:
«من نزع یده عن الجماعه فلا حجه له یوم القیامه و من مات مفارقا للجماعه مات میته جاهلیه»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجت و دلیلی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.

من الله توفیق

عمر الفاروق;326757 نوشت:
بله تورات نازل الله است و موسی نبی الله و امام است بر امت ایشان
به همین مصداق انجیل امام است برای قوم عیسی
و قرآن نیز با همین مصداق امام است برای مسلمین

اساس حکم در اهل سنت به دو صورت است: کتاب الله یا سنت پیامبر ص

با سلام و عرض ادب
1) توصیه می کنم به شما دوست گرامی نادانسته چیزی را به اهل سنت استناد ندهید.

بحث امامت و یا خلافت در مباحث کلامی اهل سنت و کتب احکام السلطانیة آمده است و قرآن کریم هر چند خود امام و راهنما است؛ اما کسی از امت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نگفته که قرآن امام مااست و لا غیر؛ زیرا قرآن کریم خود سنت پیامبر صلی الله علیه وآله را حجت بر ما قرار داده است و قرآن خود امر به تبعیت از اولی الامر را واجب نمود و بیان داشته چه کسی صلاحیت تبعیت را داردأَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون»؛آيا كسى كه هدايت به حق مى‏كند براى پيروى شايسته‏تر است يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر هدايتش كنند، شما را چه مى‏شود؟

2) اینکه شما کتاب خدا را به تنهایی امام خود قرار داده اید ؛ علاوه بر اینکه هیچ مسلمانی به تنهایی بدان ملتزم نیست؛ و مخالف نص صریح حدیث ثقلین است؛ تعارضی آشکار در قول و کردار شما است؛ زیرا شما خلفا را امام خود می دانید؛ که سوال این است که اگر قرآن امام شمااست چگونه غیر آنرا را هم امام خود قرار داده و آنها را الگوی خود قرار دادید؟والبته کسی از اهل سنت نیز امامت را در آنها منحصر ننمود؛ و اگر مقدار کمی جستجو نمائید خواهید دید که جناب عبدالله بن عمر چگونه شبانه با حجاج بیعت نمود تا به مرگ جاهلی نمرده باشد؛ البته این صرف نظر از احادیث خلفای اثنی عشر می باشد که در تمام منابع روایی اهل سنت آمده است.

3) اینکه امامت منصوب از جانب خداوند است امری منطبق بر عقل و نقل است؛ اما سوال از اهل سنت است که اگر امامت امری انتخابی است چگونه مخالفین چنین امری کافر محسوب شده، وجان و مال و ناموس آنها مباح می شود؛ همچنان که در داستان مانعین زکات اتفاق افتاد.

4) در پایان قسمتی از سخن ابوالحسن اشعری را ذکر می نمائیم که نیازی به ترجمه نیز ندارد:
ونقول : إن الإمام الفاضل بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم أبو بكر الصديق رضى الله عنه وأن الله سبحانه وتعالى أعز به الدين وأظهره على المرتدين وقدمه المسلمون بالإمامة كما قدمه رسول الله صلى الله عليه و سلم للصلاة وسموه بأجمعهم خليفة رسول الله صلى الله عليه و سلم ثم عمر بن الخطاب رضى الله عنه ثم عثمان بن عفان رضى الله عنه وأن الذين قتلوه قتلوه ظلما وعدوانا ثم علي بن أبي طالب رضي الله عنه.
فهؤلاء الأئمة بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم وخلافتهم خلافة النبوة.

الابانة، فصل في إبانة قول أهل الحق والسنة.

موفق باشید.

عمر الفاروق;326851 نوشت:

در صحیحین اینگونه آمده است:
«من نزع یده عن الجماعه فلا حجه له یوم القیامه و من مات مفارقا للجماعه مات میته جاهلیه»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجت و دلیلی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.

من الله توفیق

با سلام و عرض ادب

احادیث معرفت امام با الفاظ گوناگون در منابع عامه آمده است؛ که در صحیحین با این تعابیر آمده است:

بخاری:«من كره من أميره شيئا فليصبر فإنه من خرج من السلطان شبرا مات ميتة جاهلية».

مسلم:«مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا فَمَاتَ عَلَيْهِ إِلاَّ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

مسلم:«مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».

مسلم:«مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ».

بر فرض که سخن شما را ملاک قرار دهیم و جماعت را پیروان مکتب خلفا بدانیم:

1)اولین کسانی که با این جماعت همراهی ننمودند و خلافت خلیفه اول را مشروع نشمردند اهل بیت علیهم السلام بودند؛ که طبق این ملاک باید بگوئید فاطمه علیها السلام نعوذ بالله به مرگ جاهلی از دنیا رفته است؛ در حالی که قرآن به طهارت و عصمت او شهادت داده و آنحضرت سیده زنان اهل بهشت است.

2) ما جماعت بدون امام نداریم و اگر جماعت قوام دارد بواسطه امام و رهبر آن است؛ لذا برگشت مخالفت و جدایی از جماعت بواسطه برگشت از امام آن خواهد بود.

3) جماعت(به معنای اکثریت) فی حد نفسه هیچ ارزش و مشروعیتی ندارد و در قرآن تبعیت از اکثریت مورد مذمت است؛ علاوه بر اینکه چنین جماعتی نیز هیچگاه شکل نگرفته زیرا اهل بیت علیهم السلام خارج از این جماعت بودند.

موفق باشید.

عمر الفاروق;326841 نوشت:
تا آنجا که بنده اطلاع دارم صحیح تر این است:
من أنکر خلافة أبي بکر فهو کافر.

البته اگر یادتان رفته یا از قلم انداخته اید باید یادآوری کنم که فتوای فوق در کتب زیر است:
حاشية رد المحتار لإبن عابدين ، ج1، ص605
البحر الرائق لإبن نجيم المصري، ج1، ص611
روضة الطالبين للنووي، جلد8، صفحه215

جالب اینجاست که حتی در سایت ولیعصر نیز همین نوشته شده است!!!

پس با این حساب سوال شما باطل است که فرمودید:


دوست عزیز من از سایت کپی پیس نکردم.
و نمی دانم شما از چه کسی پرسیدی این تصاویری از کتب مربو طه است


عمر الفاروق;326843 نوشت:
می دانم که می خواهید موضوع فوق را با غدیر خم مقایسه کنید...
پس به یاد بیاورید که در غدیر خم پیامبر اسلام ص فرمودند "مولا" و در اینجا نوشته شده است "ولی" این دو کلمه متفاوت هستند.

نقل
  نوشته اصلی توسط : ammarshia

چرا نام ابوبكر در قرآن نيامده؟

چرا باید بیایید؟؟؟
مگر اهل سنت اعتقاد به خلافت و انتصاب الهی ابوبکر دارند که بخواهند سند قرآنی بیاورند؟؟؟
آنان که ادعای امامت الهی دارند باید نام امامشان را از قرآن بیاورند.


نمی دانم چرا جواب ندارید پست الکی می زنید.
عمر الفاروق;326851 نوشت:
و ادعا کردید که در صحیحین آمده است:

نقل
  نوشته اصلی توسط : ammarshia

من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.

و در عجبم که این ها را از کجا آوردید!!!

در صحیحین اینگونه آمده است:
«من نزع یده عن الجماعه فلا حجه له یوم القیامه و من مات مفارقا للجماعه مات میته جاهلیه»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجت و دلیلی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.

من الله توفیق


ازتون تقاضا دارم اگر کسی می پرسید از شخص عالمی بپرسید:

عمر الفاروق;326843 نوشت:
می دانم که می خواهید موضوع فوق را با غدیر خم مقایسه کنید...
پس به یاد بیاورید که در غدیر خم پیامبر اسلام ص فرمودند "مولا" و در اینجا نوشته شده است "ولی" این دو کلمه متفاوت هستند.

اولا چنین چیزی رو نمی خواستم بگم درثانی چرا فرار می کنید مانند بزکوهی .
عمر الفاروق;326851 نوشت:
و در عجبم که این ها را از کجا آوردید!!!

در صحیحین اینگونه آمده است:
«من نزع یده عن الجماعه فلا حجه له یوم القیامه و من مات مفارقا للجماعه مات میته جاهلیه»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجت و دلیلی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.

من الله توفیق


من کی گفتم در صحیحین بلکه گفتم در شرح مقاصد تفتازانی ج 2ص 275این مطلب امده است

سلام

صدرا;326891 نوشت:
اما کسی از امت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نگفته که قرآن امام مااست و لا غیر؛

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
برادر عزیز از شما دعوت می کنم اگر تحصیلات حوزوی دارید یک بار دیگر از اول تحصیل خود را شروع کنید.
صدرا;326891 نوشت:
اینکه شما کتاب خدا را به تنهایی امام خود قرار داده اید ؛ علاوه بر اینکه هیچ مسلمانی به تنهایی بدان ملتزم نیست؛ و مخالف نص صریح حدیث ثقلین است؛ تعارضی آشکار در قول و کردار شما است؛ زیرا شما خلفا را امام خود می دانید؛ که سوال این است که اگر قرآن امام شمااست چگونه غیر آنرا را هم امام خود قرار داده و آنها را الگوی خود قرار دادید؟

بر همگان روشن است که اساس اهل سنت بر پیروی از قرآن و سنت رسول ص پابرجاست.
در ثانی مگر دوستان شیعه که به عقیده خود امام معصوم دارند از قرآن پیروی نمی کنند؟؟؟
بر طبق آیه "اولی الامر" ما باید کردار اولی الامر خود را قرآن و سنت مقایسه کنیم و اگر خطا کردند از ایشان پیروی نکنیم مگر آنکه به قرآن و سنت بازگردند.
صدرا;326891 نوشت:
اینکه نوشته اید:« اساس حکم در نزد اهل سنت به دو صورت است کتاب خدا یا سنت پیامبر صلی الله علیه وآله» چنین سخنی را از کجا بدست آوردید؟!!!
کسی از اهل سنت قائل به تخییر میان کتاب خدا یا سنت پیامبر صلی الله علیه وآله نشده است؛و سخافت چنین سخنی به حدی است که ارزش پاسخ را ندارد.

بحث تخیر نیست، بحث تجمیع است.
وگرنه اجماع · قیاس · اجتهاد و... نیز می باشد که ربطی به این بحث ندارد.
صدرا;326891 نوشت:
اینکه امامت منصوب از جانب خداوند است امری منطبق بر عقل و نقل است؛ اما سوال از اهل سنت است که اگر امامت امری انتخابی است چگونه مخالفین چنین امری کافر محسوب شده، وجان و مال و ناموس آنها مباح می شود؛ همچنان که در داستان مانعین زکات اتفاق افتاد.

این مورد را هم انشالله بررسی می کنیم تا ثابت شود آیا چنین است که شما می گوئید یا...

عمر الفاروق;326937 نوشت:

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
برادر عزیز از شما دعوت می کنم اگر تحصیلات حوزوی دارید یک بار دیگر از اول تحصیل خود را شروع کنید.

ایشون درست گفته اند شما یک روایت بیاورید که بگوید اساس حکم سنت است وقران در ثانی این حدیث جعلی بنی امیه است
عمر الفاروق;326937 نوشت:
بر همگان روشن است که اساس اهل سنت بر پیروی از قرآن و سنت رسول ص پابرجاست.
در ثانی مگر دوستان شیعه که به عقیده خود امام معصوم دارند از قرآن پیروی نمی کنند؟؟؟
بر طبق آیه "اولی الامر" ما باید کردار اولی الامر خود را قرآن و سنت مقایسه کنیم و اگر خطا کردند از ایشان پیروی نکنیم مگر آنکه به قرآن و سنت بازگردند.

در مورداین ایه باید عرض کنم گفته است فقط اطاعت کنید بدون بی چون و چرا؟
شما یک مقدار به ایه توجه کنید
شواهد التنزیل ج1 ص 191 ح 203
می گوید این ایه وقتی که علی را خلیفه قرار داد نازل شده است.
کسی از امام صادق(س) چرا نام علی و اهل بیت نیامده است ؟
حضرت فرمود : چرا اسم نماز مغرب نیامده است و تعددش نیامده است وسنت امده است این ها را توضیح داده است و می گوید این ایه هم همین طور است یپامبر ما امده است این ایه را تفسیر کرده است و اولی الامر امام حسن و امام حسین و امام علی است
شواهد النتزیل
باز مناقب ابن مردوی می گویدامام علی می گفت :که انا منهم
ص 420
وباز عبدالله بن قاسم می گوید : کان والله علی منهم
علی از مصادق اول الامر است.
می گوید : هر کجا اختلافی پیدا کرد به خدا و رسول و اولی الامر مرجعه کنید امیر المومنین می پرسد : مراد از اولی الامر کی هست پیامبر می گوید تو اولین هستی.
شواهد التنزیل ج 1 ص 189
حسکانی معلوم است ذهبی میگوید:
الحسكاني، أبو سعد:
4227- الحسكاني 1:
الإِمَامُ المُحَدِّثُ البَارِعُ.الحافظ. شیخ ذو عنایت تام به علم الحدیث
سیر اعلام النباء ج 13 ص 418
در مورد ابن مردویه:
- ابن مردويه 1:
الحَافِظُ المُجَوِّدُ العَلاَّمَةُ، مُحَدِّثُ أَصْبَهَان، أَبُو بَكْرٍ، أحمد بن موسى ابن مَرْدَوَيْه بن فُوْرَك بن مُوْسَى بن جَعْفَرٍ، الأَصْبَهَانِيُّ، صَاحِبُ "التَّفْسِيْر الكَبِيْر"، وَ"التَّارِيْخ"، وَ"الأَمَالِي" الثَّلاَث مائَة مَجْلِس، وَغَيْر ذَلِكَ.
مَوْلِدُهُ فِي سَنَةِ ثَلاَثٍ وَعِشْرِيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ.
وَحَدَّثَ عن: أبيه أبي عمران بحديث سمع: هـ من إبراهيم بن متويه، وَمَاتَ أَبُوْهُ سَنَة 356.
قَالَ أَبُو بَكْرٍ بنُ أَبِي عَلِيٍّ -وَذكر أَبَا بَكْرٍ بنَ مَرْدَوَيْه: هُوَ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ ندلَّ عَلَيْهِ وَعَلَى فَضْلِهِ، وَعِلْمِهِ وَسيره، وَأَشْهَرُ بِالكَثْرَةِ وَالثِّقَة مِنْ أَنْ يُوْصَف حَدِيْثُهُ، أَبقَاهُ اللهُ، وَمَتَّعَهُ بِمحَاسِنِهِ.
سیر اعلام النبلاء ج13 ص 77
می گوید : جایگاه ابن مردویه بالاتر از ان است که ما بیاییم حرف بزنیم

در سوده 55 سوره مایده می گوید بی قید و شرط از اولی الامر باید اطاعت کرد اثبات می شود که باید معصوم باشد و اگر خلاف دستور خداوند بدهد
حاکم نیشابوری باز می اورد :
4617 - أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ، ثنا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ الرَّازِيُّ، بِمِصْرَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِيفَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ عَلِيًّا فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَى عَلِيًّا فَقَدْ عَصَانِي» [="red"]هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَا[/]
هر کس که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکس مرا معصیت کند معصیت خدا کرده است.
[="red"]المتسدرک ج3 ص 130ح 4617
[/]

صدرا;326903 نوشت:
احادیث معرفت امام با الفاظ گوناگون در منابع عامه آمده است؛ که در صحیحین با این تعابیر آمده است:

بخاری:«من كره من أميره شيئا فليصبر فإنه من خرج من السلطان شبرا مات ميتة جاهلية».

مسلم:«مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا فَمَاتَ عَلَيْهِ إِلاَّ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

مسلم:«مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».

مسلم:«مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ».

و همچنین:

ammarshia;326932 نوشت:
دوست عزیز من از سایت کپی پیس نکردم.
و نمی دانم شما از چه کسی پرسیدی این تصاویری از کتب مربو طه است

برادر من، بنده عرض کردم در کتب صحیح ما چنین آمده است منظورم صحین است.
و می دانید که روایت صحیحین بر ما ارجعیت دارد زیرا 90% این کتب صحیح است.

بنده عین متون را قرار میدهم (از صحیحین) اگر قانع کنند نبود بگوئید تا تصویر را هم بگذارم.

7053 - حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، عَنِ الجَعْدِ، عَنْ أَبِي رَجَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرْ، فَإِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح بخاری ج 9 ص 47 ح 7053

می بینید که در صحیح بخاری گفته اگر از بیعت حاکم خارج شد (یعنی کسی که بیعت کرده باشد و بعد بیعت را بشکند)

7054 - حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، عَنِ الجَعْدِ أَبِي عُثْمَانَ، حَدَّثَنِي أَبُو رَجَاءٍ العُطَارِدِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح بخاری ج 9 ص 47

و می بینید که باز هم منظور همان است زیرا گفته است اگر از جماعت جدا شد (جماعت را پیروی نکرد)

7143 - حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنِ الجَعْدِ، عَنْ أَبِي رَجَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ يَرْوِيهِ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَكَرِهَهُ فَلْيَصْبِرْ، فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ يُفَارِقُ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَيَمُوتُ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح بخاری ج 9 ص 63

و باز هم همان مفهوم قبل

(1848) حَدَّثَنَا شَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ يَعْنِي ابْنَ حَازِمٍ، حَدَّثَنَا غَيْلَانُ بْنُ جَرِيرٍ، عَنْ أَبِي قَيْسِ بْنِ رِيَاحٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ، وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، وَمَنْ قَاتَلَ تَحْتَ رَايَةٍ عِمِّيَّةٍ يَغْضَبُ لِعَصَبَةٍ، أَوْ يَدْعُو إِلَى عَصَبَةٍ، أَوْ يَنْصُرُ عَصَبَةً، فَقُتِلَ، فَقِتْلَةٌ جَاهِلِيَّةٌ، وَمَنْ خَرَجَ عَلَى أُمَّتِي، يَضْرِبُ بَرَّهَا وَفَاجِرَهَا، وَلَا يَتَحَاشَى مِنْ مُؤْمِنِهَا، وَلَا يَفِي لِذِي عَهْدٍ عَهْدَهُ، فَلَيْسَ مِنِّي وَلَسْتُ مِنْهُ»،
صحيح مسلم ج 3 ص 1476 ح 1848

مي بينيد که در اینجا نیز می گوید اگر از حاکم خروج کرد، یعنی قبلش بیعت کرده باشد و پیرو آن بیعت خروج نماید.

(1848) وحَدَّثَنِي زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِيٍّ، حَدَّثَنَا مَهْدِيُّ بْنُ مَيْمُونٍ، عَنْ غَيْلَانَ بْنِ جَرِيرٍ، عَنْ زِيَادِ بْنِ رِيَاحٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ، وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ، ثُمَّ مَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، وَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةٍ عِمِّيَّةٍ، يَغْضَبُ لِلْعَصَبَةِ، وَيُقَاتِلُ لِلْعَصَبَةِ، فَلَيْسَ مِنْ أُمَّتِي، وَمَنْ خَرَجَ مِنْ أُمَّتِي عَلَى أُمَّتِي، يَضْرِبُ بَرَّهَا وَفَاجِرَهَا، لَا يَتَحَاشَ مِنْ مُؤْمِنِهَا، وَلَا يَفِي بِذِي عَهْدِهَا، فَلَيْسَ مِنِّي»،
صحیح مسلم ج 3 ص 1477 ح 1848
و باز هم دقیقا همان منظور قبل

(1849) وحَدَّثَنَا شَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ، حَدَّثَنَا الْجَعْدُ، حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ الْعُطَارِدِيُّ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا، فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ، فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا، فَمَاتَ عَلَيْهِ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح مسلم ج 3 ص 1418 ح 1849

باز هم تکرار کنم؟؟؟

در ضمن در حدیثی که خود شما از صحیح مسلم نیز ذکر کردید باز هم همان امری است که بنده یادآور شدم.

در کل خیلی با ادعای اولتان فاصله گرفتید.

عمر الفاروق;326942 نوشت:
باز هم تکرار کنم؟؟؟

در ضمن در حدیثی که خود شما از صحیح مسلم نیز ذکر کردید باز هم همان امری است که بنده یادآور شدم.

در کل خیلی با ادعای اولتان فاصله گرفتید.


مثل این که شما به پست های قبلی اصلا نگاه نکردید من جوابتان را دادم

kheymegahabalfazl;323571 نوشت:
جناب مكه اگر دقت كرده باشيد سوال جناب ammarshia كاملا مشخص بود و استناد از قرآن خواستند و نه حرف

شما هم ظاهرا سنی هستید و این سوال از خود شما هم بود،پس جواب بدهید!!! ببینیم امام زمان شما کیست؟؟ اگر حضرت مهدی است که دیگر سنی نیستید!!!
همواره خود را سنی می دانید،اما نگفتید که امام زمانتان کیست؟؟!!

شما از این احادیث و آیه چه نتیجه ای می گیرید؟!!
صحیح مسلم: عن مصعب بن سعد بن أبی وقاص عن سعد بن أبی وقاص قال: خلّف رسول الله(ص)علی بن ابی طالب(ع) فی غزوة تبوک فقال: یا رسول الله تخلفنی فی النساء و الصبیان فقال: اما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی غیر انه لانبی بعدی (صحیح مسلم، ج12، ص128)
صحیح بخاری: قال النبی(ص) لعلی(ع): «اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی» (صحیح بخاری، ج12، ص42؛ سنن ترمذی، ج12، ص193؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص128)

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً
وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَأَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ


شم چند چیز رو بگویید که حاکم تان اان کیست یا همون خلیفه تون و امام رمانتان.
خودتان بهتر از من می فهمید که یک حجت باید در روی زمین در هر عصر باشد خدا نمی تواند خودش بیاید با مردم حرف بزند و اگر امام زمانتان غایب است نایب ان کیست ؟ گفتم و اگر دوستنا برداشت خوب بکنید

ammarshia;326983 نوشت:
شم چند چیز رو بگویید که حاکم تان اان کیست یا همون خلیفه تون و امام رمانتان. خودتان بهتر از من می فهمید که یک حجت باید در روی زمین در هر عصر باشد خدا نمی تواند خودش بیاید با مردم حرف بزند و اگر امام زمانتان غایب است نایب ان کیست ؟ گفتم و اگر دوستنا برداشت خوب

امام من حضرت مهدی (عج) است و در زمان غیبت طبق احادیث حاکمیت جامعه به دست ولی فقیه است.
حالا خیمه اباالفضل بگوید امام زمانش کیست!!!

استدلال 2;326985 نوشت:
امام من حضرت مهدی (عج) است و در زمان غیبت طبق احادیث حاکمیت جامعه به دست ولی فقیه است. حالا خیمه اباالفضل بگوید امام زمانش کیست!!!

جناب استدلال ورژن 2، آيا شما همان استدلال هستيد؟

kheymegahabalfazl;327013 نوشت:
جناب استدلال ورژن 2، آيا شما همان استدلال هستيد؟

همان استدلال باشم یا نباشم برای شما تاثیری ندارد!
من گفتم شیعه هستم و اعتقادم در مورد امام زمانم را هم بیان کردم!
شما به جای پاک کردن وعوض کردن صورت مسئله بیان کن که امام زمانت کیست؟!!

سوال سختی نیست! لطفا جواب بدهید!
چون اسم این تاپیک سوالاتی از اهل سنت است و شما گفتی که سنی هستی!

استدلال 2;327029 نوشت:
همان استدلال باشم یا نباشم برای شما تاثیری ندارد! من گفتم شیعه هستم و اعتقادم در مورد امام زمانم را هم بیان کردم! شما به جای پاک کردن وعوض کردن صورت مسئله بیان کن که امام زمانت کیست؟!! سوال سختی نیست! لطفا جواب بدهید! چون اسم این تاپیک سوالاتی از اهل سنت است و شما گفتی که سنی هستی!

شما اول مشخص كن كه همان استدلال هستي يانه؟

ammarshia;326940 نوشت:
شواهد التنزیل ج1 ص 191 ح 203
می گوید این ایه وقتی که علی را خلیفه قرار داد نازل شده است.

گاف شماره یک:
شواهد التنزیل به نقل از علمای شیعه می گوید!
زیرا در زیر روایت آمده است:
ﺭﻭﺍﻩ ﺍﻟﺒﺤﺮﺍﻧﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ٠ ٢ - ٢1ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻵﻳﺔ ﺍﻟﻜﺮﻳﻤﺔ ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻫﺎﻥ: ﺝ ١، ﺹ ٥٨٣ ﻧﻘﻼ ﻋﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻟﻌﻴﺎﺷﻲ.
همانگونه که می دانید بحرانی و عیاشی هر دو شیعه هستند!!!
همانگونه که می دانید این حدیث را عیاشی از امام صادق نقل می کند چونان که در متن حدیث می آید:
ﺃﺑﻮ ﺍﻟﻨﻀﺮ ﺍﻟﻌﻴﺎﺷﻲ ﻗﺎﻝ ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺣﻤﺪﺍﻥ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ ﺍﻟﻘﻼﻧﺴﻲ ﻗﺎﻝ: ﺣﺪﺛﻨﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﺍﻟﻄﻴﺎﻟﺴﻲ، ﻋﻦ ﺳﻴﻒ ﺑﻦ ﻋﻤﻴﺮﺓ ﻋﻦ ﺇﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﻋﻤﺎﺭ: ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺑﺼﻴﺮ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ، ﺃﻧﻪ ﺳﺄﻟﻪ ﻋﻦ ﻗﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ:.......

به عبارتی عیاشی دارد از امام جعفر صادق نقل می کند.
خوب همانگونه که همگان می دانند امام جعفر صادق متولد سال 83 هجری هستند و ابونصر محمد بن مسعود عیاشی در زمان امام 12 شیعه بوده است!!!
خوب این فاصله چندین ساله چگونه توجیه می شود؟؟؟
چگونه عیاشی 200 سال بعد از وفات امام جعفر صادق حدیثی را از ایشان شنیده است؟؟؟

ammarshia;326940 نوشت:
می گوید : هر کجا اختلافی پیدا کرد به خدا و رسول و اولی الامر مرجعه کنید امیر المومنین می پرسد : مراد از اولی الامر کی هست پیامبر می گوید تو اولین هستی.
شواهد التنزیل ج 1 ص 189

گاف شماره 2:
این روایت نیز به نقل از کتب شیعه آمده است و در آن نوشته شده است:
ﻭﻓﻲ ﺍﻟﺒﺎﺏ ٩٥ﻣﻦ ﻏﺎﻳﺔ ﺍﻟﻤﺮﺍﻡ ﺹ ٥٦٢ ﻭﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ٠٨ ﻭﺗﻮﺍﻟﻴﻪ ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﺮﺍﺕ ﺹ ٨٢ ﻭ ٠٣ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻟﻤﺎ ﻫﻨﺎ.

که خوب هر دو کتاب از شیعه است!
اما بررسی سندی روایت:
ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻳﻮﻧﺲ از راویان این حدیث است که در باب ایشان آمده است:
86 - أحمد بن محمد بن عمر بن يونس اليمامي: عن جده، قال ابن صاعد: كذاب.
دیوان الضعفا ج 1 ص 8

عمر الفاروق;327056 نوشت:
گاف شماره یک:
شواهد التنزیل به نقل از علمای شیعه می گوید!
زیرا در زیر روایت آمده است:
ﺭﻭﺍﻩ ﺍﻟﺒﺤﺮﺍﻧﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ٠ ٢ - ٢1ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻵﻳﺔ ﺍﻟﻜﺮﻳﻤﺔ ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻫﺎﻥ: ﺝ ١، ﺹ ٥٨٣ ﻧﻘﻼ ﻋﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻟﻌﻴﺎﺷﻲ.
همانگونه که می دانید بحرانی و عیاشی هر دو شیعه هستند!!!
همانگونه که می دانید این حدیث را عیاشی از امام صادق نقل می کند چونان که در متن حدیث می آید:
ﺃﺑﻮ ﺍﻟﻨﻀﺮ ﺍﻟﻌﻴﺎﺷﻲ ﻗﺎﻝ ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺣﻤﺪﺍﻥ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ ﺍﻟﻘﻼﻧﺴﻲ ﻗﺎﻝ: ﺣﺪﺛﻨﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﺍﻟﻄﻴﺎﻟﺴﻲ، ﻋﻦ ﺳﻴﻒ ﺑﻦ ﻋﻤﻴﺮﺓ ﻋﻦ ﺇﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﻋﻤﺎﺭ: ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺑﺼﻴﺮ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ، ﺃﻧﻪ ﺳﺄﻟﻪ ﻋﻦ ﻗﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ:.......

به عبارتی عیاشی دارد از امام جعفر صادق نقل می کند.
خوب همانگونه که همگان می دانند امام جعفر صادق متولد سال 83 هجری هستند و ابونصر محمد بن مسعود عیاشی در زمان امام 12 شیعه بوده است!!!
خوب این فاصله چندین ساله چگونه توجیه می شود؟؟؟
چگونه عیاشی 200 سال بعد از وفات امام جعفر صادق حدیثی را از ایشان شنیده است؟؟؟


اولا باید عرض کنم که شما حتما از این سایت کپی کردی:
http://lib.eshia.ir/16046/1/191
خوب در همین جا فقط تا وسط روایت چنین چیزی امده است و اصل مطلبی که بنده عرض کردم چنین چیزی نیامده است ثانیا در مورد عیاشی این روای از چند روای نقل می کند و ثالثابسياري از راويان كه در سند يك روايت وجود دارد، در زمان صدور روايت وجود نداشته اند و اين دليل نمي شود كه روايت نقل نكنند.

عمر الفاروق;327057 نوشت:

گاف شماره 2:
این روایت نیز به نقل از کتب شیعه آمده است و در آن نوشته شده است:
ﻭﻓﻲ ﺍﻟﺒﺎﺏ ٩٥ﻣﻦ ﻏﺎﻳﺔ ﺍﻟﻤﺮﺍﻡ ﺹ ٥٦٢ ﻭﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ٠٨ ﻭﺗﻮﺍﻟﻴﻪ ﻣﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﺮﺍﺕ ﺹ ٨٢ ﻭ ٠٣ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻟﻤﺎ ﻫﻨﺎ.

که خوب هر دو کتاب از شیعه است!
اما بررسی سندی روایت:
ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻳﻮﻧﺲ از راویان این حدیث است که در باب ایشان آمده است:
86 - أحمد بن محمد بن عمر بن يونس اليمامي: عن جده، قال ابن صاعد: كذاب.
دیوان الضعفا ج 1 ص 8


اولا بايى عرض بكنم كه نگفته است اصلا از این کتاب نقل کرده است و فقط در پاورقی کتاب امده است که در این کتاب ها اومده است و در مورد راوی باید عرض كنم ىر قواعى رحالي اهل سنت تعدد روایت ضعف حدیث را رفع می کند و ان را روایت قوی می کند رجوع کنید به کتاب نصب الرایه ج1 ص 63یا 64 اثر جمال الدين أبو محمد عبد الله بن يوسف بن محمد الزيلعي (المتوفى: 762هـ) یک شخص سنی است یا دیگران چنین قاعده ای رو نقل کردند مانند ابن تیمیه و نووی

اصلا چنین چیز هایی در کتب های شیعه وجود ندارد من الان تفسیر فرات رو نگاه کردم اصلا نبود چنین مطلبی.من که ندیدم

جناب عمر اول مشخص کنید آیا شما فقط صحیحین را قبول دارید و معتقدید بقیه کتبتان را باید ریخت در زباله دانی یاخیر؟؟

مثلا نظرتان در مورد این روایات که با سند صحیح آمده چیست؟

من انکر امامة ابي بکر الصديق فهو کافر.
الفتاوي الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة، ج2، ص 138

ابن حجر دارد:
فيمن أنکر امامة ابي بکر.... ان الصحيح انه يکفر.
قول صحيح اين است که منکر امامت ابي بکر کافر است.
الصواعق المحرقة، ج 1، ص 138

امام سبکي هم همين تعبير را دارد، و يا اگر کسي بگويد :
ابابکر و عمر ليسا بامامي هدي يقتل.
هرکس بگويد ابوبکر امام هدايت نبودند بايد اعدام شود .
لسان الميزان، ج 5، ص 101
تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 712
مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 461

محمد بن علي بن عطيه مي‌گويد:
من انکر امامة لسلطان فهو زنديق.
قوت القلوب، ج 2، ص210
احياء علوم الدين، ج 4، ص 99

"""[="blue"]در ارتباط با آخرین روایت که پررنگ کرده ام توضیحش این است که شما حتی اگر امامت ملک عبدالله شراب خوار را انکار بفرمائید زنیق هستید[/]""""

چرا هیچ کسی جواب نمی دهد همون ohfreedomبود که اون هم اخراج شد .
اگر جواب ندارید بنویسید جواب نداریم تا تاپیک رو قفل کنند
دوستان نه جواب سوالات من و نه جواب جناب علی مع الحق و نه جواب دوستان دیگر را داده اند حتی یک جواب هم ندادید

[="darkgreen"][="times new roman"]وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یضِلُّونَكُمْ وَمَا یضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یشْعُرُونَ«آل عمران/69»
گروهی از اهل کتاب آرزو می‏کنند کاش شما را گمراه می‏کردند در صورتی که جز خودشان [کسی] را گمراه نمی‏کنند و نمی‏فهمند[/]
[/]

[="blue"][="times new roman"]سلام

بین این گروه و قوم یهود هیچ تفاوتی نیست همانطور که انان دین موسی را کنار گذاشته و به دین اباء و اجدادیشان کابلا باز گشتند اینان نیز دین محمد (ص) را کنار گذاشته به جاهلیت باز گشته اند ![/][/]

[="darkgreen"][="times new roman"]أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ
«البقرة/108»
آیا می‏خواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که قبلا از موسی خواسته شد و هر کس کفر را با ایمان عوض کند مسلما از راه درست گمراه شده است

إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ«آل عمران/90»
کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند سپس بر کفر [خود] افزودند هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند

فَمَا لَكُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا«النساء/88»
شما را چه شده است که در باره منافقان دو دسته شده‏اید با اینکه خدا آنان را به [سزای] آنچه انجام داده‏اند سرنگون کرده است آیا می‏خواهید کسی را که خدا در گمراهی‏اش وانهاده است به راه آورید و حال آنکه هر که را خدا در گمراهی‏اش وانهد هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافت

[/][/]

با سلام و عرض ادب
سخن بر سر این جمله شما بود

عمر الفاروق;326729 نوشت:
امام زمان اهل سنت کتاب قرآن است

که گفته شد این سخنی باطل است زیرا اهل سنت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله تبعیت از خلفا نمودند و آنها را امام خویش قرار دادند وروایات متعددی که در منابع اهل سنت با الفاظ گوناگون نقل گردیده بحث شناخت امام و بیعت و تبعیت از او و تحذیر از مخالفت و خروج علیه وی بیان گردیده است.

لذا در روایت مسلم می خوانیم مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»، که در این روایت مردن بدون بیعت با امام مساوی با مرگ جاهلی شمرده شده است.

که این روایت روایتی است صحیح و طبق محتوای آن بایددر هر عصری امامی باشد که بیعت با وی بر مردم نیز واجب شمرده شده و از این امر نیز شما مستثنی نشده اید که بفرمائید امام من تنها قرآن است و لاغیر.

زیرا کسی در هدایت گری قرآن شکی ندارد اما بحث بر سر این است که خداوند متعال وقتی قرآن را بر بشر نازل فرمود، پیامبر صلی الله علیه وآله را مبین آن قرار داد، واین امر بدان معناست که قرآن جدای از امامی که عالم به اسرار قرآن است نخواهد بود؛ لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:كأني قد دعيت فأجبت إني قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله تعالى و عترتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض ثم قال : إن الله عز و جل مولاي و أنا مولى كل مؤمن ثم أخذ بيد علي رضي الله عنه فقال : من كنت مولاه فهذا وليه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛گويى كه فراخوانده شده ام و من نيز پاسخ گفته‏ام و هرآينه در بين شما دو گوهر نفيس به يادگار نهاده‏ام كه يكى از آن دو از ديگرى بزرگتر است كتاب خدا و عترتم. بنگريد چگونه جانشينانى براى من در بين آن دو مى‏باشيد و به درستى كه آن دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا اينكه در حوض بر من وارد شوند. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: همانا خداوند عزوجل مولی و سرپرست من می باشد و من نیز مولای هر انسان مومنی هستم سپس دستان علی علیه السلام را گرفتند و فرمودند: هر کس که من مولای او هستم پس این شخص ولی او خواهد بود خداوندا! دوست كسى باش كه او را دوست بدارد و دشمن كسى باش كه او را دشمن بدارد.(حاکم ، مستدرک، ح4576).

با تدبر در آیات کریمه مشاهده می گردد که خداوند متعال برخی از انبیاء علیهم السلام را امام بر امتشان قرار داده است واین در حالی است که برخی از این انبیاء از انبیای اولی العزم نبوده اند بلکه خود از شریعت انبیای گذشته تبعیت می کرده اند واین امر نشانده این است که هدایت زمانی تمام است که امام منصوب از جانب الله حضور داشته باشد.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِين؛و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم! و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مى‏كردند.(الانبیاء/73).

وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُون؛و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.(السجده/24).

عمر الفاروق;326937 نوشت:
برادر عزیز از شما دعوت می کنم اگر تحصیلات حوزوی دارید یک بار دیگر از اول تحصیل خود را شروع کنید.

چرا؟

عمر الفاروق;326937 نوشت:
بر طبق آیه "اولی الامر" ما باید کردار اولی الامر خود را قرآن و سنت مقایسه کنیم و اگر خطا کردند از ایشان پیروی نکنیم مگر آنکه به قرآن و سنت بازگردند.

طبق این آیه اطاعت از اولی الامر مطلقا واجب است نه مقیدا. واطاعت اولی الامر همسان اطاعت از رسول صلی الله علیه وآله است و این اولی الامر اولا معصوم از گناه و خطایند و ثانیا عالم به قرآن و سنتند لذا قول و فعل و تقریر آنها منطبق بر قرآن است نه مخالف با قرآن که نوبت به ارزیابی کلام صادره از آنان برسد.

عمر الفاروق;326942 نوشت:
و همچنین:

برادر من، بنده عرض کردم در کتب صحیح ما چنین آمده است منظورم صحین است.
و می دانید که روایت صحیحین بر ما ارجعیت دارد زیرا 90% این کتب صحیح است.

بنده عین متون را قرار میدهم (از صحیحین) اگر قانع کنند نبود بگوئید تا تصویر را هم بگذارم.

7053 - حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، عَنِ الجَعْدِ، عَنْ أَبِي رَجَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرْ، فَإِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح بخاری ج 9 ص 47 ح 7053

می بینید که در صحیح بخاری گفته اگر از بیعت حاکم خارج شد (یعنی کسی که بیعت کرده باشد و بعد بیعت را بشکند)

7054 - حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، عَنِ الجَعْدِ أَبِي عُثْمَانَ، حَدَّثَنِي أَبُو رَجَاءٍ العُطَارِدِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحیح بخاری ج 9 ص 47

و می بینید که باز هم منظور همان است زیرا گفته است اگر از جماعت جدا شد (جماعت را پیروی نکرد)

مي بينيد که در اینجا نیز می گوید اگر از حاکم خروج کرد، یعنی قبلش بیعت کرده باشد و پیرو آن بیعت خروج نماید.

و باز هم دقیقا همان منظور قبل

باز هم تکرار کنم؟؟؟

در کل خیلی با ادعای اولتان فاصله گرفتید.

با سلام و عرض ادب

1) فرمودید 90% صحیحین صحیح می باشد، چرا 90% این درصد را چگونه بدست آوردید؟

2) اینکه احادیث این دو کتاب بر احادیث صحاح دیگر ارجحیت دارد بحثی نیست ؛ اما چه کسی گفته که احادیث غیر این دو کتاب صحیح نمی باشند و روایات این دو کتاب ما را مستغنی از روایات کتب دیگر می نمایند؟!!

3) بحث ارجحیت زمانی مطرح است که تعارضی میان روایات باشد که در این حوزه اخبار صحیح به هفت درجه تقسیم می گردند که اگر بر فرض دو روایت صحیح با هم متعارض باشند و قابل جمع نباشند روایتی که درجه صحت آن بالاتراست در صورتی که روایات ما دون با قراینی همراه نباشد که درجه آنرا بالاتر ببرد مقدم خواهد شد. اما در روایات معرفت امام که در مسانید اهل سنت وارد شده اند اولا تعارضی دیده نمی شود ثانیا بر فرض که روایتی ضعیف هم باشد باز قابل طرح نخواهد بود زیرا مضامین روایات به یک امر دلالت دارند.

4)سخنان شما در توضیح روایات مصادره و تحکم در فهم روایت است؛ وروایت مسلم که می گوید کسی که بمیرد بدون بیعت به مرگ جاهلی مرده است تمام سخنان شما را باطل می سازد مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».
واین در حالی است که در روایت طیالسی می خوانیممَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ ، مَاتَ مِيتَةَ جَاهِلِيَّةٍ»؛ که این روایت مکمل روایت مسلم خواهد بود.

بنابراین اینکه می فرماید از جماعت فاصله گرفتن مساوی است با مرگ جاهلی؛ زیرا قوام جماعت به امام جماعت خواهد بود و بدون امام ،جماعتی نخواهد بود ومن مات من غير إمام جماعة مات ميتة جاهلية»؛ همچنان که برگشت عدم بیعت به معنای عدم داشتن امام است که در هر حال همه روایات به داشتن امام در هر زمانی دلالت می کنند.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است