اشك و حسرت بر گذشته

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشك و حسرت بر گذشته

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
من دختری 19 ساله ام. نمیدونم از کجا شروع کنم؟
بخاطر همین از بچگی شروع میکنم:

راستش چیز زیادی یادم نیس فقط میدونم هرگز بازی نکردم هرگز کودکی نکردم نه بخاطر اجبار خونواده، من تو یه خونواده عرب به دنیا اومدم قاعدتا خیلی با فرهنگ متفاوتی بزرگ شد
همه چی خوب بود من خیلی دختر پاکی بودم همه منو واسه بچه هاشون مثال میزدن .
ولی تو بچگی شاهد یه سری روابط جنسی نامشروع ادمای اطرافم شدم و به خاطر اینکه از اون شرایط دور باشم از همه فاصله گرفتم، شدم خونه نشین و گوشه گیر.
با این حال از نظر درسی همیشه ممتاز بودم و باهوش (اینارو مردم تایید میکنن)
وقتی با تمام تنهایی هام وارد دوره ی راهنمایی شدم که همزمان با سن بلوغم بود متاسفانه دچار مشکل سوزش ادرار شدم و رفتن به دستشوئی و اجابت مزاج شده بود کابوس من! اونایی که این درد و تجربه کردن میدونن چی میگم. و متاسفانه اون زمان به خاطر فرار از این درد به خود ارضایی بود رو آوردم ولی احساس گناه و گریه هرگز منو از اون زمان رها نکرد.
سال اول دبیرستان که بودم به صورت تلفنی با مردی اشنا شدم که هرگز از نزدیک اونو ندیدم، احساس وابستگی و عاشقانه من به اون و ادعای عشق از طرف اون خود ارضایی ها رو تشدید کرد، عصبانیت و غم ودروغ وپنهان کاری وگوشه گیرتر شدن منو هم همینطور. اینکه دیگه نتونستم باهاش ادامه بدم و با شجاعت جدایی رو ازش خواستم، بارها از اون خواستم که بره پی زندگیش البته خیلی عاشقانه (نمیدونم چرا اشک میریزم) و یه روز اون آدم ناگهان رفت! حتی زمان دقیقشو یادم نیس از شوک زیاد.
تموم شدن این رابطه ی تلفنی باعث شد چندین ماه شبونه گریه کنم، همه جا گریه می کردم، تو حموم تو دستشویی، بجز جلوی خونواده.
اما اون هرگز برنگشت!
بعد از اون لحظات زندگی ام همراه با استرس و اشک و ترس از یه اتفاق وحشتناک گذشت، چون اون از من عکسهایی داشت که من براش فرستاده بودم، عکسایی که بدن برهنه و نیمه عریان منو نشون میدادند(بچه وعاشق واحمق بودم ) و به همین خاطر حتی اقدام به خودکشی هم کردم، خودکشی از حس گناه ازحس نجس بودن از غم ازعشق ولی من زنده ام وحالم خوب خوب بود روز بعد. اما نذاشتم حتی خونواده ام متوجه بشن که خودکشی کردم.
چیزایی که جزیی ترن رو نمیگم که طولانی تر نشه.
عصبانیت و بداخلاقی وبی میلی وغم وگریه وخیلی چیزای دیگه من رو رها نکرد بلکه تنها تر از قبل شدم. و بعد دیگه نماز و روزه امو ترک کردم و بعد اینکه سالها میگذره و دچار شکم نسبت به همه چیز و اینکه وضعیت روانی خوبی ندارم. زندگی برام تیره و تاره ولی روزگارم میگذشت.
مدتی بعد وارد دانشگاه شدم که حس کردم حافظه ام دچار مشکل شده، مشکلی که از سرکوبوندن هام ناشی میشه از عصبانیتم ازبدبودنم.

حالا هیچ چیز در خاطرم نمیمونه، انگار احمق به تمام معنام، مدام پر از اشکم ، پر از اینکه نمیدونم چیکار کنم.
خود ارضایی و فیلمای مستهجن شده اعتیاد من!

و الان چند ماهی میشه یک رابطه ی نلفنی رو شروع کردم، باز وابستگی، باز احساس.
سرزنشم نکنین اگه تنها بمونم از غصه دق میکنم.
راستش من یه بدبختم حالا باز داره تکرار میشه یه رابطه ی تلفنی دیگه.
که اگه ترکش کنم میترسم از سر کینه یا غم یه بلایی سر هردومون بیاره .
مدام عکساشو میبینم اونم همینطور عکسهای منو.
ولی اعتماد به نفس پایین من و مشکلات حاد زندگی اون منو وارد یه کابوس جدید کرده

احساس کمبود محبت من باعث شده که بگم این دیگه اخریشه، اگه بره یا جداشیم حتما مرگه بعدش.
اون از رفتارای من مدام اشکال میگیره از همه چیز من، ولی میگه دوسم داره، نیت واقعی اون هرچی هس به اون مربوطه ولی من از این همه گناه میترسم، مدام گریه میکنم بیاد گذشته، بخاطر این یکی واسه خاطر کیلومترها فاصله من نمیخوام ازش جدا بشم، فقط میخوام دوباره حالت روحیم خوب بشه که واسه زندگی مشترک اماده باشم .ترس وگریه رفیقای ناب من وقته رهاییه.

حالا شما مشکلات زندگی منو میدونین،
کمکم کنین! چطوری حالم خوب بشه؟ چطوری ؟



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
ممنون كه به اين سايت و كارشناسانش اعتماد داريد و سري ترين مسأله زندگي تون را باهاشون در ميان مي گذاريد.
بزرگوار بي تريد هر فرد با احساس از خواندن سرگذشت شما متأثر مي شود. شما در دام و چاه افتاده ايد كه در واقع خودتان با اختيار نيفتاديد هم سُر خوريد و هم هل تان داده اند.
بنابراين تا حدود زيادي شما حق نداريد روان خودتان را با شلاق سرزنش كبود كنيد و با پتك احساس گناه بر سرش بزنيد. كاري كه بارها بارها كرده ايد و احساس ارزشمندي خودتان را له و لورده كرده ايد.
احساس ارزشمند بودن حكم بتون آرمه در ساختمان ها را دارد. ضد زلزله است و آرام بخش.
چيزي كه مهم است اين است كه از اين چاه تاريك بايد خارج شويد و حتما ميل به خروج داريد وگرنه اين جا نبوديد و مشاوره نمي گرفتيد؟
من مي توانم مانند بسياري از مشاوره حرفم را بزنم و چند سطري بنويسيم و بروم
ولي بزرگوار! مشكل شما ريشه دارد. اصل اين مشاوره بايد زير نظر روان شناس باليني بررسي شود و اگر اضطراب (تشويش ذهني، فكرهاي تكراري و رفتارهاي وسواسي، كم شدن حافظه، گوش به زنگ بودن براي بروز حادثه اي ناگوار، تكرر ادرار و...) داشته باشيد حتما بايد از دارودرماني هم كمك بگيريد.
قبل از اين كه ادامه دهم چند سؤال؟

الان با كي زندگي مي كنيد؟
رفتارهاي وسواسي و افكار وسواسي داريد؟
در خانه هم كسي اضطراب و وسواس دارد؟
دارويي مصرف مي كنيد؟
تا الان مشاوره حضوري يا غيرحضوري گرفته ايد؟ اگر بله چرا ادامه نداديد و چه نتايجي گرفته ايد؟
چه قدر حاضر هستيد در طرح درماني بنده شركت كنيد و عملا تمرين هايم را انجام دهيد؟[/]

برخي از اطلاعات ديگر كاربر

...... نوشت:

...... نوشت:

مشاور هرگز نگرفتم هرگز وهرگز
سوزش ادرار چن سال پیش فک کنم 4 یا5 سال پیش معذرت میخوام من یادم نیس دقیقا چه تایمی رفتیم پیش یه خانم دکتر که داروهاش به درد نمیخورد. طی تحقیقاتی که انجام دادم سوزش هیچ وقت درمان معینی نداشته وطی عواملی تو هرخانم تشدید میشه ناراحتی واسترس وخودارضایی در من باعث تشدید این درد میشه

نشانه هاي اضطراب:
دلشوره
و سوزش ادرار
و شک تو غسل کردن گاه گاهی هست
من همیشه می ترسم کاری کنم که باعث بی آبرویی پدرم بشه فقط یه ترسه همین
بله حافظه من خیلی ضعیف شده فقط یه روز از اتوبوس پیاده شدم ولی نمیدونستم کجام بعد چن ثانیه متوجه شدم این همون جاییکه که هرروز به مدت سه سال طی کردم ولی کلا خاطرات روزمره امو زیاد تو خاطرم نمیمونه
بله دوسدارم تنها باشم این روزها یه دوهفته ای اینطوری شدم ولی کلا من همیشه دوست صمیمی نداشتم ولی عوضش خیلی ها صدها نفر به اسم دوست با من در ارتباطن
عرق کردنم معمولیه
ولی این اواخر خیلی تپش قلب میگیرم
خودارضایی اصا تایم خاصی نداره ولی ممکنه اول صبح که از خواب بیدارشدم یا شب موقع خواب یا...
نه تو بچگی تجاوز نشده ولی بهم چندین بار پیشنهاد شده که من طی 6یا 7 سال فک کنم رد کردم حتی یک دفعه هم نپذیرفتم حتی یک دفعه هم نه
خیلی به گذشته فک میکنم البته به آینده والان هم همینطور
بله از ازدواج میترسم چون فک میکنم طی خودارضایی پرده ام ...نمی دونم ولی می ترسم

...... نوشت:

خانواده، نه فک نمیکنم کسی وسواس داشته باشه
نه، مشاور نگرفتم
صددرصد تا میشه عمل میکنم به حرفاتون به شرطی که باعث جدایی من از عشقم نشه چون ما قصد ازدواج داریم وازدواجمون حتمی هس.

[=book antiqua]بسم الله الرحمن الرحیم

1 . من همیشه اینجور موارد رو میبینم نا خوداگاه ذهنم میره سمت پدر و مادر . . .

پدر و مادری که خیلی باید به فرزنداشون نزدیک باشند و بدونند دردشون چیه ؟

فرزند باید بتونه خیلی راحت مسائلش رو با پدر و مادرش در میون بزاره !

2 . اصلا سعی کنید به گذشته فکر نکنید و سرگرمی های مفیدی که براتون جذابیت خاصی داره مشغول شوید .

گذشته مانند کتابی هست که فرض کنید یکبار خوانده اید !

و تنها کاری که میتونید بکنید اینه که از اشتباهات در جهت مثبت و عبرت استفاده کنید .

هر لحظه ای در زندگی بعنوان یک نقطه شروع میتونه باشه

شروعی که از در کنارش از کتابی بعنوان گذشته که نوشته خودمان هست در جهت رفع اشتباهات استفاده کنیم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام مجدد خدمت شما پرسشگر محترم و همراهان خوب اين تاپيك و سايت
بزرگوار
براي رفع مشكلات بايد ريشه ها را بررسي كرد و علل و اسباب را شناسايي كرد.
از جناب دكتر مهرانت درخواست مي كنم درباره مشكل سوزش ادرار راهنمايي پزشكي بفرمايند.
از نظر روان شناختي خودارضايي يك عادت است كه با ساده ترين يادگيري خودكار و عصبي افتاده افتاده است يعني شما شرطي شده ايد و يادگرفته ايد كه در چه وقت هايي و احيانا چه زمان هايي يا با تصور چه خاطرات و يا ديدن چه اشيايي سراغ اين عمل برويد. فرايند خودارضايي وسواس گونه با اعتيادها و بيماري وسواس همخواني زيادي دارد. اضطراب ريشه اين نوع اعتياد ها است كه درمان نشود افسردگي را در پي خواهد داشت
براي رفع اين مشكل بايد در مرحله اول آرامش شما ارتقا يابد
و مشكل سوزش ادرار رفع يا به حداقل برسد.
براي كسب آرامش بايد راه هايي مطمئن را برويد كه از سويي به شما آرامش ندهد از سويي تعادل رواني شما را به هم بزند. آب شور براي مسافري كه در دريا است ممكن است به طور اني خنك باشد و تسكين بخش ولي تشديد كننده مشكل است و قوز بالاي قوز
شما براي كسب آرامش تان چه راه هايي مي رويديا رفته ايد؟ به نظرتان با مرور زندگي تان چه چيزي به شما آرامش مي دهد و چه چيزهايي آرامش شما را كاهش مي دهد
تا شما به سؤال فكر مي كنيد
و برايم ارسال مي كنيد منتظر پاسخ دكتر مي مانيم احيانا ايشان بررسي نزد مخصص مجراي ادرار و كليه را توصيه مي كنند و...
[/]

سلام.
ممنون از دعوت استاد حامی بزرگوار.
در خصوص مشکل سوزش ادرار اولین تشخیصی که باید وجود یا عدم وجودش بررسی بشه عفونت ادراری هست.که نیاز هست آزمایش ادرار انجام بشه.
علل دیگر علل هورمونی ممکنه باشه که تغییرات هورمونی در خانمها باعث چسبندگی مجرای ادرار بشه و عبور ادرار از مجرا با درد و سوزش همراه باشه بنابراین نیاز به معاینه توسط متخصص کلیه و محاری ادرار، و یا متخصص زنان هست
در صورتیکه با این دو اقدام تشخیص حاصل نشد به سونوگرافی و روشهای تصویربرداری دیگر نیاز هست حتما

سلام
بنده دو مسأله به نظرم میرسه عرض میکنم ، ارزیابی آنها با جناب کارشناس محترم:

اول اینکه این خواهر عزیز ، آیا اهل ورزش کردن هستند؟ چون ورزش تغییرات مثبت زیادی در جسم و روح ایجاد می کند ،
مثل:

- نشاط
- آرامش
- افزایش آستانه قدرت تحمل مشکلات
- کنترل فکر و اعصاب
- رفع وسوسه ها
- افزایش قدرت کنترل بر خود ( خویشتنداری)
- ایجاد امید و شور
- افزایش احساس رضایت از خویشتن و احساس مفید بودن
- بهبود روابط اجتماعی
- بهبود حافظه و سایر عملکرد های مغزی
- بهبود قدرت تصمیم گیری

و بالعکس بی تحرکی موجب تغییرات منفی در جسم و روح آدم می شود که هر دو حالت آن روی رفتار آدم اثر می گذارد.

البته ، ورزش کردن ، فرمول دارد و هر طور ورزش کردنی باعث این اثرات مفید نمی شود. لذا چنانچه فکر می کنید ورزش برای شما این اثرات را ندارد ، فکر می کنم به خاطر عدم رعایت فرمول صحیح ورزش کردن است.

اگر لازم شد ، جهت اطلاعات بیشتر در این زمینه در خدمت هستم ان شاء الله.

دوم اینکه برخی غذاها اثر آرامش بخشی دارند. هم به طور کلی ، و هم به طور خاص اثر در کاهش میل جنسی. چون به هر حال ایشون دچار خود ارضایی هستند ، که گرچه ریشه روانشناختی دارد ، اما شاید پرهیز از غذاهای محرک و نیز استفاده از غذاهای کاهنده میل جنسی ، بالاخره به ایشون در ترک این عادت کمک کنه. در مورد اینکه کدوم غذاها باعث کاهش میل جنسی می شوند ، کارشناس محترم حتماً راهنمایی خواهند فرمود.

یک عرض کوچکی هم دارم که امیدوارم کارشناس بزرگوار این را هم ارزیابی بفرمایند:
این شخصی که می فرمایید ازدواجتان با او قطعی است ، از چه طریقی با شما آشنا شده است؟ الان ارتباطش با شما به چه صورت است؟ آیا در ارتباطی که با شما هم اکنون دارد حدود شرعی را رعایت می کند؟

خواهرم!
اگر این شخص در ارتباط فعلی اش با شما مسایل شرعی را رعایت نکند ، و اگر دوستی شما حالت پنهانی داشته باشد و شروع آن از یک تماس یا ... بوده باشد ، به عنوان یک فرد مذکر به شما عرض می کنم احتمال اینکه قصد ایشان از این ارتباط صرفاً لذت بردن از شما باشد و هیچگونه قصد ازدواج با شما را نداشته باشند بسیار بالا ( نزدیک 90درصد) است. قولها و حرفهای او درباره ازدواج هم احتمالا یک فریب برای حفظ و تداوم این ارتباط است.

هیچ مردی ، دختری را که دوست پسر پنهانی دارد ، برای همسری نمی خواهد. حتی اگر دوست پسر پنهانی او ، خود همان مرد باشد.
لطفاً در این نکته هرگز تردید نکنید.

بسمه القویّ العزیز

با سلام و ادب

استاد گرامی آیا در این مواقع بهتر نیست که یک شخص بسیار امین و دلسوز

را از مشکلاتشان با خبر کنند؟ کسی که بتواند ایشان را مراقبت و کنترل کند،مثل مادرشان.

هیچکس در خیر خواهی و دلسوزی و راز داری مثل خانواده ی انسان نیست،چون به هر حال آبروی فرزند

آبرویی خانواده است،بهتر نیست ایشان مادرشان را علارغم ترسی که ممکن است داشته باشند از این موضوع

خبر دار کنند؟ حتی اگر سرزنش و محدود شوند،ولی به هر حال به نظر می رسد که در نهایت به نفع ایشان باشد

و یا محرم خانمی در فامیل، شخصی با تجربه و مطمئن.

سلام
پرسشگر محترم روي اين موردي كه با هم الان ارتباط دارند فوق العاده حساس هستند و اين نقاط خط قرمزهاي ايشان است.
بنده الان در صدد ارزيابي فرد مقابل نيستم كه خوب است يا بد يا مهربان است يا شياد
ولي چيزي كه مهم است اين است كه ما بايد به وظايف خودمان عمل كنيم
اولا حدود شرعي را رعايت كنيد
ثانيا چون در اين نوع ازدواج ها درصد شكست بالا بوده با احتياط كامل گام برداريم.
ثالثا در نظر داشته باشيم كه در موارد زيادي افراد واقعا قصد ازدواج دارند ولي چون خانواده ها را در جريان نمي گذارند فردا كه ارتباط را علني مي كنند مخالفت ها يكي يكي رو مي شود و سر انجام جدايي با يك وابستگي شديد رخ مي دهد.
بنابراين به جا است كه هر دوي شما خانواده ها يا يكي از والدين را كه با او راحت هستيد مطلع كنيد
رابعا گاهي تصميم فرد با واقع بيني همراه نيست اگر به ايشان بگوييد كه به خانواده ماجرا را بگويند و براي گفتگوهاي ابتدايي خواستگاري را رسميت ببخشند ايشان به طور جدي تري به اين رابطه فكر مي كند و شما هم خيالتان راحت مي شود
شما مي فرماييد به ايشان علاقه داريد اگر واقعا چنين است راه هايي كه بيان شد را انجام دهيد وگرنه ممكن است اين ازدواج به هر دليلي صورت نگيريد و ايشان شكست و ضربه رواني بدي بخورد.

داستان زير را بخوانيد



[="Tahoma"][="DarkGreen"]

mehrant;785021 نوشت:
سلام.
ممنون از دعوت استاد حامی بزرگوار.
در خصوص مشکل سوزش ادرار اولین تشخیصی که باید وجود یا عدم وجودش بررسی بشه عفونت ادراری هست.که نیاز هست آزمایش ادرار انجام بشه.
علل دیگر علل هورمونی ممکنه باشه که تغییرات هورمونی در خانمها باعث چسبندگی مجرای ادرار بشه و عبور ادرار از مجرا با درد و سوزش همراه باشه بنابراین نیاز به معاینه توسط متخصص کلیه و محاری ادرار، و یا متخصص زنان هست
در صورتیکه با این دو اقدام تشخیص حاصل نشد به سونوگرافی و روشهای تصویربرداری دیگر نیاز هست حتما

سلام بر شما
جناب دكتر متشكرم
اين هم حق ويزيت شما:Gol::Gol::Gol:[/]

[="Blue"]

طاهر;783693 نوشت:
حالا شما مشکلات زندگی منو میدونین، کمکم کنین! چطوری حالم خوب بشه؟ چطوری ؟

با عرض سلام و ادب خدمت خواهر گرامی
از خواندن زندیگنامه شما شدیدا متاثر شدم و از اینکه این سایت را پیدا کرده اید و مشکلتان را با کارشناسان این مرکز در میان گذاشته اید شدیدا خوشحال شدم
چون بهترین جایی که انسان می تواند مشورت بگیرد پیش شخص متخصص متدین است و استاد حامی و سایر کارشناسان همین طور هستند، پس خوب جایی آمده اید
آنها از روی هوا و هوس و کینه یا حسادت یا جهل ..... دستورالعمل نمی دهند. همان طور که وقتی بیماری سرماخوردگی یقه ما را میگیرد و به دکتر پناه میریم او هم داروهای تلخ و شیرین و بعضا دردناک تجویز می کند و از او قبول می کنیم و حتی کلی هم تشکر می کنیم در مورد مشکلات اینچنین هم که به روح و روان مرتبط است باید به متخصصش که کارش را خوب بلد است ایمان داشته باشیم و برای تجویزاتش اما و اگر نیاوریم
آن آقایی که ارتباط تلفنی با ایشان دارید را باید هم خودتان و هم کارشناسان مجرب بررسی کنند. میدانم علاقه به ایشان در وجودتان نشسته، اما اگر سری به دادگاهها بزنید یا از حال و روز کسانی که اینگونه مخفیانه با هم روابط حتی در حد کلام گرفته اند و بعدا ازدواج کرده اند خواهید دید که آن مدینه فاضله ای که برای خودشان برای بعد از ازدواجشان ترسیم کرده اند را بدست نیاورده اند که هیچ، کلی هم زندگی تلخ و بدون اعتمادی دارند. مگر نمیخواهید با او ازدواج کنید که به آرامش بیشتری برسید؟ پس از این موضوع مطمئن شوید که بعد از ازدواج با او به آرامش میرسید نه جنگ و دعوا و دغدغه!

مطمئنا استمنا به هیچ وجه نمی تواند اضطراب شما را از بین ببرد چون خودش با طبیعت انسان ناسازگار است و خودش اضطراب ایجاد می کند، هر کاری که خدا ما را از آن نهی کرده به خاطر آن است که مضراتی برای روح و جسم ما دارد.پس برای ارامش خودمان هم که شده باید از جمیع گناهان آشکار و مخفی دوری کنیم
اگر هر روز فقط یک صفحه قرآن بخوانید می تواند به شما آرامش زیادی را انتقال دهد احتمالا عربی شما خوب است و حتی اگر هم خوب نیست و برایتان سخت است همان ترجمه فارسی آیات را بخوانید . مطمئن باشید خداوند شما را به خاطر اعمال دیگران مواخذه نمی کند و آن اعمال اشتباهی هم که خودتان مرتکب شده اید را بعد از توبه می بخشد چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است


[/]

[="Blue"]

خواهر عزیزم ( استارتر محترم) از تاپیک های زیر دیدن نمایید

کی از من بدبخت تره؟:Sham:

شیوه کاربردی و پیشنهادی شما برای مدیریت شهوت:Gol:


[/]

زینبیون;785149 نوشت:
اگر هر روز فقط یک صفحه قرآن بخوانید می تواند به شما آرامش زیادی را انتقال دهد

سلام بر شما
روزي خدمت آيت الله مظاهري رسيدم
و پرسيدم براي درمان اضطراب از نظر ديني شما چه توصيه اي مي فرماييد؟
فرمودند: قرآن را به تدريج هر روز از ابتدا بخوانيد به تا انتها
گفتم: اگر كم بخوانيم ولي عمقي مثلا مدت زيادي روي يك سوره كار كنيم كه تسلط پيدا كنيم به الفاط و معارف آن سوره همين اثر را دارد؟
فرمودند بله

[="Blue"]


بعضی از اذکار هم شدیدا آرامش بخش هستند از اذکاری که خودم با اون به آرامش میرسم و خیلی دوستش دارم اینه:

[/]

براي مطالعه شما بزرگوران



عشق ويرانگر
مؤلف دکتر براد جانسون، دکتر کلی موری،
ترجمة الهام شفیعی، زهرا حسین زاده،
نشر: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا


توضیح مختصر

غالبا داستان اینگونه آغاز می شودکه: شما با فردی جذاب فریبنده و دوست داشتنی ملاقات می کنید و در همان برخورد نخست سخت شیفته و عاشق او می شوید. آنگاه پس از مدتی متوجه عادات و رفتار غیر معمول او می گردید و در نهایت مشکلات شدید شخصیتی او خود را به نمایش می گذارد.
کتاب عشق ویرانگر به شما کمک خواهد کرد که از وقوع چنین مصیبتی در زندگی خود جلوگیری کنید و یا اگر اکنون درگیر چنین رابطه ای هستید برخورد موثری با آن داشته باشید. شما از این کتاب به راهبردهایی برای تشخیص فرد دارای اختلال شخصیت و اجتناب از رابطه با او دست خواهید یافت. تصمیمات کارآمدی خواهید گرفت و رابطه عشقی سالمی را تجربه خواهید کرد.
برای تجربه یک رابطه عاشقانه و سالم از همین کتاب شروع کنید.
هر فردی که خواهان داشتن رابطه سالمی است کتاب عشق ویرانگر را بخواند.
دکتر لن اسپری نویسنده کتاب راهنمای تشخیص و درمان اختلالات شخصیت و کتاب زوجین روان نژند کتابی بسیار با ارزش برای افرادی که در رابطه عشقی با افراد دارای اختلال شخصیت قرار دارند.
راهنمایی عالی برای درمانگران اعضای خانواده همسر و دوستان یک فرد دارای اختلال شخصیت.
دکتر پاترشیا واتسون متخصص ارشد تربیتی در مرکز ملی اختلال استرس پس از سانحه


[="Blue"]

مریم نشسته بود کنج اتاقش و های های گریه می کرد! می گفت خدایا؟! برای چه این همه گرفتاری و بدبختی بر سر مــــــــن ریختی؟ بدبختی از این بالاتر که دختری با احساسات لطیف باشی ولی مادری خشن داشته باشی که پیوسته ظرف روحت را با ضربات کشنده خرد کند؟ من از بس گریه کردم خسته شدم از آنهمه زخم زبانش خسته شدم، از آنهمه تحقیرش در جمع خسته شدم، این عادلانه نیست! خوشبحال ستاره با آن مادر مهربانش

ادامه ......



[/]

من نه کارشناسم نه مشاور

یک فرد عادی هستم میخوام مثل یک برادر بزرگتر راهنماییتون کنم

1- به خدا هیچ پسری حاضر نیست با دوست دخترش ازدواج کنه

اگه هم ازدواج کنه زندگیشون تباه میشه مدام فکر میکنه همون طور که با من دوست شده با کس دیگه ای دوست میشه و توهمات و افکار بد دیگه

2- در این که شما دوست دارین میخواین دختر خوبی بشید یعنی هنوز خداوند شما رو دوست داره یا این که گناه کردین باز هم دلتون رو برای راه توبه باز گذاشته

.................................................................

به عنوان یک پسر بهتون نصیحت میکنم

شما در سنی هستید که متاسفانه بین بلوغ و بالغیت قرار گرفتید از یک طرف میل جنسی که نیاز هست از طرف دیگه احساسات
............................................................................................

هیچ پسری برای ازدواج با خانمش دوست نمیشه مگه این که زیر نظر خونواده ها با هم در ارتباط باشند برای اشنایی

دوم بیشتر دوستی های مجازی و غیره چون به علت شناخت دقیق و کافی از هم ندارن باعث وابستگی میشه

من نمیگم همه ازدواج های جامعه مجازی بد میشن اما استثنا هم هست توشون البته باز هم میگم زیر نظر خونواده ها

.......................................................

الان شما از همین شخصی که تلفنی باهاش در ارتباط هستی بگو با خونواده ات بیاد خواستگاریتون هیچ وقت نمیاد مطمین باشید یا بهونه میاره

یا حرف های دیگه
.....................................................

من سال ها تو جامعه مجازی و غیره بودم شاید به اندازه پیرمرد 100 ساله تجربه دارم

بهتون برادرانه نصیحت میکنم این نوع رابطه ها رو قطع کنید

دوباره برگردین به اغوش خونواده و توبه کنید خداوند رحمان و رحیم هست گناهان میبخشه

شروع کنید به ورزش کردن و مطالعه و دوست شدن با هم جنس های خودتون که مذهبی هستند و دم از حرف های زشت یا چیزهای تحریک کننده نمیزنند

نماز اول وقت فراموش نشه با خودت عهد ببند و شروع کن به مطالعه درس تا قله های ترقی طی کنی

مطمین باش وقتی با فلان مدرک اومدین میگن دختر فلانی ماشالله باسواد و ............ تعداد خواستگارها زیاد میشه

و ازدواج میکنید
.............................

این فراموش نکنید خداوند در رحمتش همیشه برای جوانان و نوجوانان باز هست و توبه کنند گان دوست داره

باسلام
خوشحالم اینجا هستید :ok:
و خوشبحالتون که تونستید موضوع رو مطرح کنید :Hedye:
تاثر و ناراحتی بنده گره از مشکل شما باز نمیکنه
:Cheshmak::Nishkhand:
چیزی که به ذهنم میرسه اینه که لیست از تغییراتی که در شیوه زندگی ... خود میخواهید ایجاد کنید رو در نظر داشته باشید روی برگه بیارید که عالی میشه
مثلا در توضیحات گفتید عصبانیت
حالا یه لیست هم از کارهایی که برای تغییر انجام دادید یا میخواهید انجام بدید
برای هر اقدام حتی جزی یه جایزه در نظر بگیرید

نقل قول:
من همیشه دوست صمیمی نداشتم ولی عوضش خیلی ها صدها نفر به اسم دوست با من در ارتباطن

به دوستان، آشنایان هم جنس بیشتر در ارتباط باشید بخصوص با اونهایی که با شما رابطه بیشتری دارند و به نوعی حتی اگه شما باهاشون صمیمی نیستی، برای خوشحال کردنشون کارایی رو در نظر بگیر و انجام بده ببین از چه چیزایی خوششون میاد...

رابطه خوب با مادر خیلی آرامش میده نمیدونم رابطه شما چطوره Smile اگه خوبه بیشتر براش وقت بزار اگه نه در موردش فکر کن و دنبال راهکار

:ok:

اشک و ناراحتی برای گذشته خوبه اگر عبرت بگیریم که تکرار نکنیم اشتباهات رو و در حال ، آینده برای جبرانش تلاش کنیم
:ok:

اشک و ناراحتی که همراه با تکرار اشتباهات بجز خود آزاری چیز دیگه نیست :Nishkhand::Cheshmak:

مهم شروع برای تغییر هست و انجام دادن به برنامه ها حتی اگه تو شروع خیلی جزئی باشه
پرداختن به اینکه دلیل این مسیر نادرست خودم بودم یا نه بجز تکرارناراحتی چیز دیگه نداره
مهم اینه از امروز تصمیم وبرنامه برای ادامه مسیر چیه؟
انشاءالله نظرات تایپک راهگشای مسائل شما باشه
موفق و سرفراز باشید :Gol:

همه گاهی فکر می کنند که اگر کارهای بخصوصی را در گذشته انجام می دادند یا برعکس، زندگی حالشان چه تفاوتی می کرد. همه می دانند که چنین حسرت خوردنی بی فایده و پوچ است. به جای حسرت خوردن بهتر است اعمال خود را قبول کنید و از آن ها درس بگیرید.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

..... نوشت:
یه سوال
من خیلی لاغرشدم آیا فک میکنین ارتباطی با حالت روانی من داره؟

لاغري شما مي تواند ريشه هاي مختلفي داشته باشد
مانند اضطراب زياد و مشكلات تيروئيدي و سوء تغذيه
اولي و سومي مسلم است با توضيحاتي كه داده ايد مشكلات و اختلالات تيروئيدي را بايد بررسي پزشكي كنيد به خصوص اگر در خانواده سابقه هم داشته باشد[/]

پاسخ كاربر محترم به نظرات

...... نوشت:
اینو واسه مردم تو تاپیک با ای دی تون بزارید مرسی دوست من آقای حامی عزیز
اینو که دارم مینویسم اصا حالم خوب نیس وساعت هاس چیزی نخوردم وبسیار بی حالم ولی مغزم خوب کار میکنه ومیخوام یه سری چیزا بگم.من سرگذشتم رو گفتم چون حس میکنم خیلی مریضم هم روحا هم جسما واینکه نوشتن واقعا کمک میکنه.روحا حس میکنم پر از گناهم وجسما دردای متعددی دارم واین دوسه سال اخیر بسیار بسیار لاغر شدم اشک وحسرت عنوان موضوع منه واشک برای گناه ودردوحسرت برای گذشته وآینده ای که ممکنه نداشته باشم من تو زندگی به یک نفر اعتماد کردم واون رابطه تلفنی اولم بود اون رفت چون خوشبختی منو میخواست ورفت وخبر مرگشو به من دادن دروغش یا راس باخدا.فکر نکنین همه ی جوونا مثل من خام ان ماگاهی خیلی چیزا میفهمیم ولی بیان نمیکنیم چون ارزش حرفمون رو کسی نمیفهمه جز خودمون.رفت ومنو با کلی مشکل گذاش به هر حال تموم شد با اینکه سخت بوده ولی یه جورایی پذیرفتم که تموم شد.من از کودکی هرچی بگم بی ارزشه یا که از نوجوونی چون اون روزها هرگز برنمیگردن ومن خودم رو سرزنش میکنم چون وجدانم درعذابه ولی باور کنید فرار از دست هوس مردان اصلا کار اسونی نبوده ونیس من اینقدر گوشه نشین شدم که تا 19 سالگی اسم خیابونای شهرمو نمیدونم خونه ی فامیلو دوستا نرفتم خیلی کم انگشت شمار ومردم سال به سال منو میدیدن الانا بهتر شده اوضاع.با اینکه بسیار از نظر درسی باهوشم ولی هرگز تو زندگی روزمره اینطور نبودم مشکل من طبق حرف اقای حامی ریشه در کودکی ونوجوانی من داره قطعا همینطوره ولی من هرگز بخاطر هزینه های زیاد نمتونم برم مشاوره من بسیار فقیرم وتنها داراییم یه گوشی ودوسه تن لباسه درست حسابیه وبس.پدرم دیگه تو اوج خستگیه با انواع بیماری ها ودلم نمیاد بیش از این اونو اذیت کنم واسه پول.ولی من بایستی بخاطر سوزش ادرارم هم شده به دکتر برم ولی اگه پول اومد دستم.با اینکه باخونواده زندگی میکنم ولی سازگاری با کسی ندارم چه تو فامیل چه تو جمع خیلی از دوستام یعنی صمیمی نمیشم معمولا دوسندارم کسی بیش از حد بهم نزدیک بشه چون اسراری دارم.برای تنظیم خواب شبانه یه هفته پیش رفتم دکتر چن تا قرص واسه تنظیم خواب وسردردهام گرفتم طبق حرف اقای ابوالفضل من هرگز نمتونم اونقدرها به پدرومادرم نزدیک باشم ما عرب هستیم من حتی نمتونم اسم یه پسررو به زبون بیارم چطور اسرارم رو بگم.مادر من همیشه نگران حال منه وپدرم تمام تلاششو میکنه واسه خرج زندگی.پدرم همیشه با افتخار منو به بقیه معرفی میکنه وخیلی دلسوزه برام ولی من فقط یه بد اخلاقم که دوسنداره همیشه خوش اخلاق باشه (پایان ص 2)
من سرگرمی اای مفیدی دارم خود دانشگاه تمام وقت ادمو میگیره البته من کارهای دیگه ای هم میکنم کارهای خوب ومفید دیگه.من از اشتباهانم درس گرفتم واسه چن ماه ولی رابطه ای جدید شروع کردم باز، و واقعا دوسش دارم مثل شماهایی که از عشق الهی میگین به خداوندی خدا قسم ما همو خیلی دوسداریم وچقدر داریم سختی میکشیم ما حتی از نزدیک همو لمس نکردیم و کیلومترها فاصله اس (اشک منو در اوردید بخدا)
شروع اینده ی من با اون رقم میخوره با کمک اون وپایان گذشته با خوب شدن حالت روانی وجسمی من.
از جناب دکتر مهرانت بسیار متشکرم .
باید بدونین اگه به خود ارضایی رو نمی اوردم الان بازیچه دس مردای دیگه بودم این خقیقته بارها خواستم بزارمش کنار ولی یک اعتیاده بخدا.
وقتی اسم آرامش میاد راستش رو میگم به عشقم فک میکنم چون حتی وقتی صداشو میشنوم آروم میشم آرامش منو عصبانیت وناراحتی کاهش میده.بی پولی آرامش منو کشته.من فک میکنم در کنار سلامتی خودم وخونواده های عزیزانم وپولدار شدن با یه کار خوب ویه عمر باعزت وشرف واحترام وتشکیل خانواده آرزوی خیلی از ماهاس یکی مث من.
آقای دکتر مهرانت، برادرم وقتی من کوچیک بودم از سرطان فوت کرد و احتمال اینکه من سرطان مثانه داشته باشم خیلی بالاس چون با تحقیق هایی که انجام دادم و نشونه هایی که تو خودم می بینم احتمال 60 درصد میدم که سرطان باشه من مدتها تحقیق وبررسی کردم.ولی هزینه ای برای دکتر رفتن ندارم و اینو بگم مادرم حین فوت برادرم دچار مشکل روانی شد و نمیدونم چون یادم نیس چه حد روی من تاثیر گذاشته به هر حال من میترسم.
آقای سید جلال عزیز من خیلی قدم میزنم اینم ورزشه مگه نه.سعی میکنم عصبی نشم زیاد من واقعا بسیار مهربونم و امیدوار ولی از خودم راضی نیستم من راوابطم با دوستام معمولیه و مشکلی ندارم.ولی حافظه ام بخاطر خیلی عوامل دچار مشکل شده من معمولا تصمیمات زیادی نمیگیرم و ادم بی تحرکی نیستم اینم بگم خواستم برم باشگاه ولی پول نداشتم با چشمای گریون برگشتم خونه.من دوساله که لباس نو نخریدم حتی لباسای.. شما نمیدونین من چقد فقیرم از کمک دولت و وام ویارانه واینا نگید که خرج غذا هم بزوره ومن خیلی لاغر تر شدم به حال من اشک نریزین پس متوجه شدید که من تنوع غذایی زیادی ندارم.درسته که من با عشقم توی چت آشنا شدم و ارتباط ما اونقدرها صمیمانه صمیمانه نیس حتی بحثمون میشه ولی باز داریم همدیگه رو تصحیح میکنیم .حدود شرعی هم چی بگم یه بوس از پشت تلفن که تو این دوروزمونه این حرفارونداره بخدا.(پایان ص4)
شما فک نکنین برای من قصه سازی کرده نه اون واقعا سرگذشت تلخی داشته و مطمئنا من میدونم اون با قصد لذت نیومده جلو اون قول صددرصدی ندادهدبلکه داره تلاش میکنه اوضاع رو سروسامون بده وفریبی در کار نیست باور کنین اگر فریبم میخواس بده فرصتای زیادی داشته.از خدا میخوام همین امروز جونمو بگیره ومنو هرگز نبخشه اگه باز دارن فریبم میدن.
حرف شما صحیح هیچ مردی با دوس دخترش ازدواج نمیکنه چون اعتماد نیس واوضاع پر از شکه ولی بین ما یه چی متفاوته نه از توقصه ها اومدیم نه تو توهم هستیم داریم هردو تلاشمیکنیم که زندگی بهتر فردی بسازیم که یه رابطه مشترک رو رقم بزنیم من هرگز در صداقت حرفای شما شک نمیکنم دوست من.

خانم حبیبه عزیز من به دوستم گفتم در مورد رابطه ام با عشقم ولی خودم دوستیمونو بهم زدم که نخوام روش تاثیر منفی بزارم .من نمتونم به خونواده ام بگم و مادرم مث مادرهای شما نیس ومحدودیت بیش از این ممکنه مرگ منو رقم بزنه یا اوضاع منو بدتر کنه و افسرده تر بشم.

از آقای حامی متشکرم که واقع بین هستن ولی باور کنین عشقم اصرار داره به خونواده ام بگم ولی من نمتونم بگم چون بخدا قسم بخدا قسم منو میکشن با دق مرگی با ازدواج اجباری با محدودیت زیااد
حتما بعدا داستانی که گزاشتینو میخونم.
مرسی از زینبیون بله من واقعا اینو قبول دارم که یک شخص متدین فقط صادقانه میتونه بهم کمک کنه چه بهتر یک مشاور متدین باشه.من از دادگاها باخبرم وآینده رو با پایه های محکم میسازیم مطمئن باشین .من دوسدارم پاک باشم دور از گناه اما کنترل خیلی چیزا ازدستم در رفته و باید اوضاع رو درست کنم.
ارتباط منو خدا با حرف زدن و گریه ودعاهای مخفیانه اس همین وبس.تاپیک ها رو بعد میبینم .
آقای حامی من قران رو تو گوشی دارم وگاه گاهی گوش میدم.اگه وقت شد عشق ویرانگر رو میخونم .من از خدا گله ای ندارم فقط خواهان پاکی ام همین.

آقای فرزانه محترم حرفای شما قبول ولی عشقم بهونه گیر نیس من فقط بهش مهلت دادم که از دست ندیم همدیگه رو و اصلا شاید یک روزی نخوام بهش جواب بله بدم.
دوستان دختر من بسار حسودن دلیلاش بماند دخترن دیگههه و اینکه برای مصلحت خودشون با من دوستی میکنن همه اشون.نماز نمیخونم چراهاش بماند ...
بسیار باسوادم ولی متاسفانه نمتونم هویتم رو فاش کنم چون میترسم .خواستگار که چی بگم ولی من رد میکنم چون دلم درگیر یه تپش حس عاشقانه با مرد دیگه اس پطور خودخواهانه زندگی یه پر جوونو خراب کنم وباهاش هم خواب وهمخونه شم وقتی نفسهام هی میگیره وقتی با چشمای اشک الود تو فکر عشقمم.نترسین اون منو شستشوی مغزی نداده باور کنین حداقل باهوش تر این حرفام بزرگ شدم دیگه.
الیل والنها سپاس از ایره.
چه روزهایی از خوشی که دوستام مدیون منن همین خط کافیه.
ولی ارزش چیزی هس که خیلی ها ندارن مرسی گلزار 84 من پشیمونم ولی سعی میکنم با گذاشتن حسرت به کنار آینده ی خوبی رقم بزنم.
خلاصه سرتونو درد اوردم ببخشید دوستان گلم
( پایان ص 6)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]ممنون از همراهي شما
و تشكر از پرسشگر محترم كه با دقت بحث ها را دنبال مي كنند
ولي سؤالم را دقيق پاسخ نداديدها

1- از نشانه هاي زير كدام را داريد؟
احساس تنگي نفس دلشوره، انگاري پروانه اي در سينه پر پر زدن، تشويش ذهني، فكرهاي تكراري، رفتارهاي وسواسي تكرار شونده، كم شدن حافظه، گوش به زنگ بودن براي بروز حادثه اي ناگوار، تكرر ادرار ، تپش قلب، عرق كردن، ميل به تنهايي و گريز از جمع، وابستگي شديد به برخي افراد، خيال پردازي

2- شما براي كسب آرامش تان چه راه هايي مي رويديا رفته ايد؟

3- به نظرتان با مرور زندگي تان چه چيزي به شما آرامش مي دهد و چه چيزهايي آرامش شما را كاهش مي دهد؟

4- شما عرب هستيد و مي دوند عرب ها روي ناموس خيلي متعصب هستند تا حالا شده فكر كنيد كه اگر خانواده متوجه شوند ممكن است بالايي سر يكي از شما ها بياورند؟ اگر شما به هم وابسته شديد بعدا خانواده ها راضي به اين وصلت نشدند چه طور؟ مثلا خانواده پسر گفت ما با اقوام خودمان بايد وصلت كنيم و شما را به هيچ وجه نپذيرفتند؟ اگر خانواده ها نپذيرند شما چه كمكي مي توانيد به اين آقا بكنيد كه يك عمر در حسرت نسوزد اگر واقعا عشقش صادقانه باشد نه از روي فريب نه از روي مشكلات روحي؟[/]

سلام خواهر عزیزم
نوشته های شما رو خوندم.واقعا ذهنمو مشغول کرد.
یه نکاتی در مطالب شما بود.چند تاشو مطرح میکنم و شما رو بهش توجه میدم.
فرمودید در ارتباط قبلی تون عکساتون دست طرف مقابل بوده و اشاره کردید که

طاهر;783693 نوشت:
بچه وعاشق واحمق بودم

الان دوباره بعد از چند ماه رابطه ی تلفنی دیگه ای شروع شده. شما فرمودید

طاهر;783693 نوشت:
راستش من یه بدبختم حالا باز داره تکرار میشه

و دوباره عکساتونو میفرستید .
چرا دارید کاری را انجام میدید که خودتون به نادرست بودنش ایمان دارید؟
در پاسخ دوستمان جناب فرزند شهید فرمودید شاید اصلا نخوام بهش جواب بله بدم.
من معذرت میخوام .نمی خواید جواب بله بدید و از یاد آوری فاصله ای که بین شماست اشکاتون سرازیر میشه.اینجوری که نابود میشید خواهر دوست داشتنی من.
راجع به مشکل سرطانتون!!:Cheshmak:
خیلی از پزشکان که عمری را در راه این علم صرف کردند در تشخیص وجود یا عدم وجود سرطان ،اشتباه میکنند. اون وقت شما با تحقیق تو اینترنت... کوتاه بیاید لطفا...:ok:
اگر منو به عنوان خواهرتون قبول میکنید، خواهرانه ازتون خواهش میکنم هر جوری که هست نماز را ترک نکنید.در بدبینانه ترین حالت ممکن روزی یه ربع وقتتونو تلف کردید.البته از صحبت های شما مشخصه که این طوری فکر نمیکنید.

هر وقت حوصله تون سر رفت افتخار بدید بیاید اینجا توی اسک دین دور هم باشیم:Gol:

با سلام

به نظر من هم حتما پی گیر بیماریتون باشید ..من هم فکر نمیکنم سرطان باشه .آخه طوری که حساب کردم

حداقل هفت ،هشت سالی میشه که دارید این درد رو تحمل میکنید .اگر متخصص تشخیصش سرطان بود

(که ان شاءالله نیست )من فکر کنم حتما کمیته امدادی ،بیمه ای ،چیزی شامل شما بکنه دولت واسه ی درمانتون .

سلام
و یک موضوع دیگه اینکه از یه چیزای کوچک مثلا آب خوردن شروع کنید
تشنه هستید دوست دارید آب بخورید بعد یک دقیقه تاخیر بخورید
عاشق مثلا فلان مربا هستید هر روز میخورید یک روز نخورید( اون روزی که واقعا خیلی دیگه هوس خوردنش رو کردید):Nishkhand::ok:
کلا تاخیر در انجام چیزایی که دوست دارید
نمیدونم روش درستی هست یا نه :Nishkhand:
اصلا یه حسی میده عجیب:ok: مثل اینکه یه :Hedye: بهت دادن :Cheshmak::khandeh!:

سلام

به نظر من این خواهر محترم ، به خاطر میل جنسی گرفتار این مساله نشده اند. به خاطر نیاز عاطفی دچار وابستگی شده اند.

کلا پسرهای نامرد ، از عاطفی بودن دخترخانمها استفاده می کنند تا شهوت خودشان را ارضاء کنند.

به نظرم این خواهر عزیز ، بایداز نظر عاطفی ، غنی شوند تا نیازی به دزدهای عاطفه که با سوء قصد جلو می آیند نداشته باشند.

مثلا می توانند با شرکت در بسیج و مسجد و ... به تدریج دوستان خوبی برای خود پیدا کنند که از جهت عاطفی تا حدودی تامین شوند.

این محیطها ، محیط خوبی است تا آدم ، خودش را " نشان " بدهد: توانایی هایش ، نحوه فعالیتش و ... ، مثلا کسی خط خوبی دارد ، می تواند مثل یک مجری برنامه اجرا کند ، حفظ سوره با بچجه های کوچکتر کار کند و ... خیلی کارهای دیگر مثل یاددادن بافتنی و گلدوزی در کلاس های مسجد و بسیج که برگزاری این کلاسها را خودتان می توانید به مسئولین آنجا پیشنهاد بدهید و هیچ هزینه و امکاناتی هم لازم ندارد... یا مثلاً در همان پایگاه بسیج یا مسجد کلاس تقویتی در برخی درسها مثل ریاضی برای بچه های دبستانی محل بگذارید که درسهایشان ساده است.

این کارها هم وقت شما را پر می کند و دیگر چون سرتان گرم کار مفید است ، افکار منفی سراغتان نخواهند آمد و هم عزت و احترام اجتماعی برای شما به دنبال دارد.

وقتی کسی توانست از طریق مثبت ، خودش را " نشان " بدهد ،در درون خودش احساس " ارزشمندی " خواهد کرد و از حیث اجتماعی " آبرو" کسب خواهد کرد. و دیگر حاضر نخواهد شد با انجام کارهای خطرناک ، احساس ارزش درونی و آبروی اجتماعی را مورد آسیب و خطر قرار دهد.

با سلام

یه چیز دیگه یادم اومد گفتم بهتون بگم

اگه واقعا به هیچ عنوان هزینه واسه درمان ابتدایتون (مثل هزینه ویزیت دکتر متخصص ،سونوگرافی و..)ندارید

یه شغل موقت که زنانه باشه مثلا منشی دکتر متخصص زنان یایه فروشگاه زنانه

یه مدت کوتاه کار کنید هم سرگرم بشید هم هزینه ی درمانتون رو خودتون تامین کنید که

فشاری هم به خانوادتون نیاد

طاهر;783693 نوشت:
خود ارضایی

با سلام

چند نکته اشاره کنم در مورد ترک عادت نادرست :

1 . اولا باید قبول کنید که این یک عادت نادرست هست و تصمیم بگیرید ترک کنید _ هر مساله ای ابتدا با تصمیم گیری شروع میشود

2 . اسیب های بسیار جبران ناپذیری بر روح و جسم داره __ برید همه شون رو لیست وار پرینت بگیرید و هر روز یه دور مرور کنید __ اگر برای سلامتی خودتون ارزش قائل هستید

3. سوم ایمان به خود هست __ من می توانم سخت ترین عادت هارو ترک کنم و برام مثل اب خوردن هست __ کاری که برام ضرر داره به سرعت می توم کنار بزارم .
اینا که عرض کردم تلقین مثبت هست و اثر فوق العاده داره .

4. منحرف کردن ذهن ___وقتی جرقه میخواد زده بشه که برو سراغ فلان عمل __ فیتیله رو فوری خامخوش کنید با منحرف کردن در جهتی دیگر
بر فرض شروع کنید از 100 معکوس بشمارید تا 1 . . . 100 - 99 - 98 - 97 - 96 - 95 و . .

5. روی بعد معنوی خودتون بیشتر کار کنید = = = > که باعث خواهد شد به ارامش برسید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما بزرگواران
چند پيام از پرسشگر محترم در پاسخ به سؤالات بنده و برخي نوشته هاي شما بزرگواران

...... نوشت:
احساس تنگی نفس وتپش قلب گاهی برام پیش میاد.کم شدن حافظه ومیل به تنهایی هم بله ولی بقیه موارد مثل تکرار ادرار وخیال وعرق کردن معمولیه تقریبا.
واسه کسب ارامش که گاهی موزیک گاهی کتاب ولی اگه خیلی دلم شور بزنه مدام صلوات میدم خودم هم نمیدونم چرا ولی لبهام بدون فکرو اجازه مغزم اینکارو میکنن حتی گاهی دیر متوجه میشم دارم صلوات میدم شاید بخاطر اینه که سالهای متوالی تو کودکی قران خوندم.
اگه وضعیت مالیم وسلامتیم اوکی بشه وازدواج کنم با اونیکه بخوام همه چی پر از ارامش میشه.
اگه خونواده ها نپذیرن تا پای جون مقاومت میکنیم تا رضایتشونو بگیریم و اگر در آخر ازدواج سر نگرف فک نمیکنم دیگه قلبم طاقت بیاره و ممکنه از اذیت روحی کم کم از دس برم ولی مطمئنا قبل اینکه عشقم متوجه حال بدم بشه یه جوری اونو راهی میکنم بره پی زندگیش نمیزارم حسرت بخوره واذیت بشه.

*************

........... نوشت:
نه دلشوره وهیچکدوم نه
ما دوستیم فعلا رو ازدواجمون تمرکز نمیکنم
خونواده ی اون میدونن ولی شرایط هیچکدوممون فراهم نیس راجب ازدواج صحبت نکنیم اوکی؟

************
......... نوشت:
جواب دوستان
چون دوسش دارم میفرستم واینکه منم دوس دارم ببینمش مدام چون عاشقشم اینکه میگم ممکنه جواب بله ندم بهش برا اینه که نمیخواستم بحث رو کش بدم خببب
من دوسندارم نماز بخونم اینجا نیومدم که متدین بشم خببب یکی دیگه توروخدا دیگه اینا بحث نکنین.
همای رحمت حتی اگه سرطان نباشه ممکنه هرگز مادر نشم و چه بدتر که همیشه این درد بامنه ولی سرطانه من مطمئنم
الیل والنهار من قبلا این روشو امتحان کردم ولی...
آقا سیدجلال شما درست متوجه شدید من کمبود محبت دارم من دوس دارم جنس مخالفم بهم محبت کنه خب نیاز درونی منه گناه من چیه
من از بسیج ومسجدی ها خوشم نمیاد خب دوسشون ندارم من اینجور محیطا رو دوس ندارم حتی حوصله امو سر میبرن

*********

........... نوشت:
از این به بعد بیشتر به آینده ام فک میکنم آقای حامی
سعی میکنم همه چی رو بهتر کنم
فک کنم متوجه شدین که چقد دنیای منو شما ودوستان فرق داره
مشکل منو رفع کنین نه اینکه منو میبرین طرف مشکلات دیگه
مشکل من
1( خود ارضایی
2(گذشته فراموش نشده
3( سوزش ادرار
[/]

سلام
کدوم روش تاخیر در رسیدن به اون چیزایی که دوست داریم ؟
ولی چی؟
جواب نداد؟
تجربه شخصی بود
در ظاهر شاید اتفاقی نیفتاده
:ok:
بعد یک مدت رو میشه Smile

[="Navy"]سلام وعرض ادب
خوبی خواهرگرامی؟
خیلیییییییییییی حرف دارم بزنم اما اول بگو ببینم میتونی بری وکارموقت برداری؟
هرکاری که متناسب یک خانم باشه.حتی درماهی50هزارتومان.
فقط بگومیتونی یانه.
اول جواب این سوالمو قشنگ ازهمه زوایابده تا بعد.
منتظرم هاااااااااااا
[/]

سلام بر شما خواهر محترم
خب واقعا دنبال ارزيابي و ارزش گذاري كارهاي شما با معيار خوبي و بدي و زشتي و زيبايي نيستم
به عنوان روان شناس تمايل دارم به شما كمك كنم كه قبل از هر چيز آرامش تان را بازيابيد
با استعداد و هوشي كه از شما سراغ دارم مي دونم كه خوب خوب مي دونيد كه هيچ كسي بهتر از خودتون نمي تونه در شما تغيير و تحول ايجاد كند.
چند مشكل بيان كرديد كه مثل دومينو به هم ارتباط دارند.
ببينيد برخي از بيماري ها خيلي پرهزينه است در حدي كه اگر فرد زندگي و خانه و فرش زير پايش را بفروشد باز هم نمي تواند از پس هزينه ها برآيد
ما در زندگي با دو جوز مشكل مواجه مي شويم:
مشكلاتي كه چاره دارند
مشكلاتي كه چاره ندارند

منطقي اين است كه در مشكلاتي كه چاره دارند دنبال درمان و راهكار بگرديم. چاره هر مشكلي متناسب با شرايط خود آن مشكل در نظر گرفته مي شود مشكلات اين جا هم دو جور است راحت العلاج و صعب العلاج مثلا خانمي كه سرطان سينه دارد ناچار براساس بدخيم يا خوش خيم بودن درمان روز را بپذيرد
و خود را با شرايط وفق بدهد و با شيوه هاي خودياري و معنوي به خود كمك كند روحيه اش را نبازد و با مشكل بجنگد.
ولي اگر مشكلي را چاره اي نداشته باشد ناچاريم ان را بپذيريم و نگذاريم ما را از پا درآورد. مثل غم فقدان عزيزان

بزرگوار
اين كه دست روي دست بگذاريد درست نيست براي درمان نزد متخصص كليه و مجاري ادرار يا متخصص زنان برويد
ترس از اين كه آيا بكارتم زائل شده با خودارضايي يا نه الان موردي ندارد
اولا معلوم نيست شده باشد
ثانيا متخصصان مي دانند كه ممكن است دختري بدون رابطه نامشروعي بكارتش زائل شود مانند برخي ورزش ها و تصادفات و.... از همه مهم تر اين كه متخصص ارزش گذار نيست كار تخصصي اش چيز ديگري است و افراد زيادي كه چنين مشكلاتي را دارند به او رجوع مي كنند.

تا اين جا حرفي حديثي داريد
نفس عميق بگيريد
3 شماره از راه بيني نفس بگيريد
5 شماره ان را در سينه حبس كنيد
با 7 شماره از راه دهان نفس تان را خارج كنيد
چند بار اين تمرين در لب پنجره با هواي تميز انجام بدهيد ( در روز به خصوص زماني كه استرس داريد اين كار را چندين بار انجام دهيد)
در خدمت شما هستم

میخواهیم مشکلی بر مشکلات اضافه کنیم
یا دنبال راهکار برای حل موضوع هستیم

ترس و ماندن در توهمات به جز تلخ کردن روز هایی از زندگی که میتونه با شادابی طی بشه
چیزهایی دیگه نیست
گویا اتاقی ساختیم و چیدمان هم کردیم
حالا از بیرون یک صداهایی به گوش میرسه که به نظر اینه که این خانه خراب خواهد شد
حال یا از این شرایط راضی هستیم
یا نا راضی
در هر صورت تغییرات صورت میگیره
با تدبیر یه چراغ قوه بر می‌داریم میرویم آروم کنار پنجره یه دیدمیزنیم مشکلی نبود با خیال آسوده میایم چایمان رو میخوریم
حالا فکر کن هیچ خبری نیست و هی تو فکر و خیال اینکه چیه چی میشه بمونیم
چای سرد شده از وقت خوابمان هم گذشته :ok:

سلام . ممنون از همگی شما عزیزان که دارین به این خواهر گرامی بدون هیچ چشم داشتی کمک میکنین.

کاشکی میشد کارشناسای محترم سایت یه جورایی مشکل رو با خانواده ایشون در میون بذارن ، مسلما خیلی تاثیر گذار تر میشد ،

انشا الله مشکلات شما هر چه زود تر حل بشه

[="Blue"]

خدایا دوست دارم;785879 نوشت:
کاشکی میشد کارشناسای محترم سایت یه جورایی مشکل رو با خانواده ایشون در میون بذارن ، مسلما خیلی تاثیر گذار تر میشد ،

روش خیلی خوبیه
میشه استاد حامی؟[/]

سلام

پیاده روی برای سن شما ، ورزش تاثیر گذاری نیست.

البته بهتر از بی حرکتی صرف است.

ببینید: فرمول ورزش این است:

1- شدت: فعالیتی به عنوان ورزش انجام شود که ضربان قلب شما را ( که فرض می کنم حدود 25 سال دارید ) به 145 بار در دقیقه برساند.

2- مدت: این فعالیت باید به مدت بیست الی سی دقیقه ادامه داشته باشد.

3- تکرار: سه روز در هفته این برنامه تکرار شود.

البته اگر تا کنون اهل ورزش نبوده اید ، نمیشه فوری به ارقام بالا برسید. باید دو فاکتور اول را از کم شروع کنید. مثلا اول با شدتی ورزش کنید که ضربان قلبتان را به 110 تا در دقیقه برساند. و این شدت را تا ربع ساعت حفظ کنید.

بعد از یکی دو هفته ، فعالیتی را انجام دهید که ضربان قلب را به 130 تا برساند....

همینطور...

فواید و معجزه های ورزش برای جسم و روح ، بر این اساس عاید فرد می شود.

وگرنه پیاده روی ساده ، اثر خاصی ندارد. فقط بهتر از بی حرکتی محض است!

موضوع قفل شده است