معرفي كتاب: مثل هاي روان (تمثيلات تربيتي و روانشناختي)
تبهای اولیه
[=Tahoma]
[=&]فهرست مطالب [/]
[=&]آشيانه عشق(همپرواز) [/]
[=&]1- حد نصاب براي گزينش: [/]
[=&]2- آموزش قبل از پرواز [/]
[=&]3- قوانين پرواز [/]
[=&]4- اولين تجربه پرواز [/]
[=&]5- پروازهاي زناشويي: [/]
[=&]الف) بازي الاكلنگ [/]
[=&]ب)كودكان بزرگ [/]
[=&]ج)ناخنک زدن جنسی [/]
[=&]د) معاشقه نه مسابقه: [/]
[=&]هـ) قصه عشق: [/]
[=&]و) هووهاي نامشروع: [/]
[=&]ايزوگام عاطفي و درز تفاهم [/]
[=&]ابزار كلامي عواطف [/]
[=&]بُز مسائل و مشكلات [/]
[=&]باور غيرمنطقي در لباس گرگ [/]
[=&]باطري موفقيت [/]
[=&]پاكسازي جسم و ذهن [/]
[=&]تمثيلات سمّي [/]
[=&]دو نوع تمثيل سمّي [/]
[=&]ترميم اراده [/]
[=&]ايام عقد، ماكت زندگي زناشويي [/]
[=&]ثروت فرصتها [/]
[=&]جبران كچلي [/]
[=&]جعبه ابزار زندگي [/]
[=&]چراغ چشمك زن ذهن [/]
[=&]فرمان را برگردان [/]
[=&]چه بگوييم چگونه؟ [/]
[=&]تأمل و تمرين [/]
[=&]حافظه و دوربين [/]
[=&]خاطرات لباس عروس [/]
[=&]درد نا علاجي [/]
[=&]ديوانگان عاقلنما [/]
[=&]ذخيره انرژي و دينام زندگي [/]
[=&]ريحانه بهشتي(مهماني از ملكوت) [/]
[=&]زيباي خفته [/]
[=&]ژل عاطفي [/]
[=&]سريشم ذهني [/]
[=&]ساندويچ انتقاد [/]
[=&]شيمي ازدواج [/]
[=&]صله رحم 57[/]
[=&]ضد لك و ضد خش [/]
[=&]طلافروش و لبو فروش [/]
[=&]لبو فروشي چطور؟ [/]
[=&]ظاهرسازي [/]
[=&]تحليل مثل و لطيفه [/]
[=&]عشق اسفنجي و عشق خورشيدي [/]
[=&]عشق كنهوار يا بيمارگونه [/]
[=&]غذاي ذهن [/]
[=&]بهشت و جهنم [/]
[=&]فنون و هنرهاي زناشويي [/]
[=&]قصهدرماني [/]
[=&]كارخانه بزرگ توليد رفتار [/]
[=&]گذشتهها نگذشته [/]
[=&]لقمههاي كوچك يادگيري [/]
[=&]مشاوره، كار حضرت فيل [/]
[=&]نه كاري بازيچه... [/]
[=&]دستمالي كردن تكنيكها [/]
[=&]چند نكته مهم [/]
[=&]مصاحبه با مولانا [/]
[=&]مِهر و مُهر استاندارد [/]
[=&]نوح درماني [/]
[=&]وسواس ديني و خضر درماني [/]
[=&]هنر زيبا انديشي، زيبانگري و زيباگويي [/]
[=&]هنر مديريت زندگي [/]
[=&]يه فنجون محبت [/]
[=&]فهرست منابع[/]
[/]
افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگار رو چشیدن قبل از این که بارون بباره سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آب بارون رو باز می کنن و درزهای پشت بوم رو می بندند تا نکنه از این درزها آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم باید مراقب باشیم. باید قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمون رو شش دونگ جمع کنیم که
[=B Mitra]
داستان روان شناختی
[=B Mitra]زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه گریستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش کنترل کنه. بغض ترکید و در آسمون باز شد. اشکای بارون از گونه های ابرها سرازیر می شدن و شر شر بر صورت زمین و پشت بام ها می ریختن. هوا سرد بود. مش قربون تلفنش رو برداشت و به پسرش تماس گرفت: سلام پسرم خوبی بابا، عروس گلم چه طوره؟ به مرحمت شما خوبیم. باباجون مراقب قلبهاتون باشید، لحاف مهر رو روی خودتون بکشید که قلب تون سرما نخورن. پسر با اشتیاق به سخنان پدرش گوش می داد و همسر او هم سرش را به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مش قربون یه چیزی هم گیر اون بیاد. مش قربون کمی از وضع و اوضاع زندگیشون پرسید و بعد گفت:
بابا الغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت اگه بخوای بهت بگم. عروس که حواسش نبود، با شوق داد زد: بگو باباجون. مش قربون، خندید و گفت چه خوب تو هم می شنوی شیطون باشه برای هر دوتایی شما میگم:
[=B Mitra]پی نوشت :
1. محمدحسین قدیری، مثل هاي روان[=B Mitra](تمثیلات روان شناختی)، مرکز مشاوره مأوا موسسه امام خمینی، قم.
[=courier new]
داستان كوتاه روان شناختي و كاربردي با صوت[=courier new]
[=courier new]
مناظره تیر و کمان(مهارت هدفگذاري)
روزی تیری که بلند و راست قامت و با نشاط بود از کنار کمانی منحنی و پیر میگذشت با تندی به کمان گفت: آهای پیرمرد قد خمیده مگه نمی بینی من دارم رد میشم تنه لش خودت رو بکش کنار.
کمان سالخورد که گرم و سرد زندگی را چشیده بود از پشت عینک خود نگاه به قد و قامت تیر کرد و بعد لبخندی زد و گفت ماشاالله چه قد سروگونه ای داری چشم نخوری جوان. من کنار می روم اما یک حرف از سر دلسوزی از من ریش سفید میشنوی؟
تیر که از برخورد ملایم کمان شرمنده شده بود گفت با کمال میل. کمان گفت پسرم میتوانی مسیر زندگیات را به تنهایی بروی اما اگر تیر از قوس کمان عبور کند زود تر به هدف میرسد. بله پسرم آنچه را جوان در آیینه نمی بیند پیر در خشت خام میبیند .
محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، ش 35،(با استفاده از سخنرانی آیت الله جوادی آملی در سالگرد آیت الله اراکی)
[="Tahoma"][="DarkGreen"] بوریا باف اگر چه بافنده است
عقلها را مر عقلها یاری دهد
مشاوران قلابی
مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشک نزد دامپزشک رفت. دامپزشک همان دارویى را که براى درد چشم حیوانات تجویز مىکرد به چشم او کشید و او کور شد. او از دست دامپزشک شکایت کرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر کرده و به محاکمه کشید. رأى نهایى دادگاه این شد که قاضى به دامپزشک گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این کور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشک نمىآمد. هدف از این حکایت آن است که هر کس مهمى را به شخص ناآزموده و غیر متخصص واگذارد، علاوه بر این که پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان کم خرد و سبکسر خوانده خواهد شد.
ندهد هوشمند روشن رأى
به فرومایه کارهاى خطیر
نبرندش به کارگاه حریر
روان شناختی علمی است که شاخههای زیادی دارد و دانشمندان این علم سالهای زیادی در آن تحقیق و کار کردهاند. این گونه نیست که هرکسی بتواند بدون خواندن این رشته بتواند خدمات مشاوره ای داشته باشد. بنابراین برای ارتقا سلامت روان و درمان از افرادی که در این رشته تحصیل کردهاند کمک بگیرید از سوی دیگر در این امر به هر روانشناسی اعتماد نکنید همان گونه که به کار هر پزشک قلبی اعتماد نمیکنید، بنابراین تحقیق کنید تا روانشناس حاذق و ماهری را بیابید.
متأسفانه امروز در کشور افراد زیادی با کارهای غیر تخصصی سبب رشد بیماری افراد و ناراحتی خانوادههای آنها میشوند افراد غیر متخصص بدون در نظر گرفتن پیامدهای سنگین کارشان و با در نظر گرفتن منافع زیاد شان، مانع استفاده از متخصصان واقعی میشوند و گاهی با تجویز قطع درمان واقعی سبب افزایش ضررهای مادی و روانی و جسمی میشوند. این افراد از نظر شرعی و حقوقی مدیون به بیمار هستند. بنابراین ما باید در زندگی خود دقیق باشیم.
سه نکته کاربردی:
1- امروزه حتی تخصص ها هم تخصصی شده است به عنوان مثال ممکن است یک روان شناس بالینی بگوید من فقط در زمینه افسردگی کار میکنم دیگری بگوید در زمینه تحصیلی و....
2- بسیاری از مشکلات شدید روانی باید زیر نظر روان پزشک(دارو درمانی) در درجه اول و بعد زیر نظر روان شناس بالینی(روان درمانی) درمان شود. اگر هر متخصصی تک روی کند و بیمار را از کمک دیگری محروم کند در حق بیمار خیانت کرده است. متأسفانه برخی از روان پزشکان وقت ندارند و ممکن است سالها فقط دارو تجویز کند و او و خانواده هم با بیماری و شیوه های رویارویی آشنا نباشد. یا برعکس ممکن است روان شناسی بیمار شدید روانی را که نیاز به دارو درمانی دارد اسیر خود کند و درمان را به تأخیر اندازد و سبب رشد بیماری شود. بنابراین باید سراغ متخصصان متعهد و خداشناس برویم.
3- اگر کسی در کاری یا علمی یا مذهب تخصص داشت به معنی این نیست که در حیطه های دیگر هم ماهر است. به عنوان مثال اگر شما بیماری را نزد عالم دینی بردید و او به شما چند توصیه دینی کرد به معنی این نیست که شما نباید پیگیری های درمانی خود را کنار بگذارید بلکه باید در کنار درمان از دعا و توصیه های دینی کمک بگیرید.
شعار این هشدار
اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند.(سقراط)
منبع:نرم افزار نیش ها و نوش ها، انجمن گفتگوی دینی[/]