جمع بندی اثبات وجود خدا با منطق

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات وجود خدا با منطق

سلام . این اولین پستم در این فرومه

قبل از هر چیز بگم که من مسلمونم اصول دینم اعتقاد دارم و رعایت می کنم
فقط اومدم تو این جا سوالای ذهنمو خالی کنم
فقط لطفا جواباتون حتی الممکن کوتاه و بی حاشیه باشه تا بحث مفید پیش بره
من خدا را حس می کنم درک می کنم و وجودش برای من احساس آرامش ایجاد می کنه
حالا سوالم : آیا این که میگیم خدا وجود داره نعوذ باالله ساخته ی ذهن بشر نیست که برای توجیه و ضعیف بودن خودش و درست کردن چیزی برای احساس امنیت خودش باشه؟
این که ما احساس آرامش از وجود خدا می کنیم نوعی تلقین ذهنی نیست که از اطرافیان و جامعه به ما القا شده؟
جواب منطقی میخوام . مثلا میگید این جهان با این نظم اتفاقی نیست . خب ممکنه بی نهایت جهان وجود داشته باشه که همشون یه احتمال از نظم داشته باشند و جهان ما فقط از این لحاظ کامل باشه
یا برهان علیت هم ممکنه برا ردش بتونیم خدا رو اینجور توصیف کنیم که : به مجموعه قوانین طبیعی اطراف ما خدا می گویند . این طور به وجود آمدن جهان بر طبق نظریه بیگ بنگ هم رد نمیشه
با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدیق

پرسش:
آیا این که می گوییم خدا وجود دارد نعوذ باالله ساختهد ذهن بشر نیست که برای توجیه و ضعیف بودن خودش و درست کردن چیزی برای احساس امنیت خودش باشد؟ این که ما احساس آرامش از وجود خدا می کنیم نوعی تلقین ذهنی نیست که از اطرافیان و جامعه به ما القا شده است.؟ جوابی منطقی میخواهم .
[=microsoft sans serif]
پاسخ:
ابتدا لازم می دانم، در مورد منطقی بودن یک استدلال، نکته ای را عرض کنم.
منظور از استدلال منطقی چیست؟
در منطق استدلال انواع و اقسامی دارد. استدلال مباشر و غیر مباشر. استدلال مباشر خودش بر چند نوع است و استدلال غیر مباشر نیز همین طور.
یکی از اقسام استدلال های مباشر، قیاس است و خود قیاس به اعتبار قضایایی که در آن به کار میرود، بر 5 قسم است: برهانی، مغالطی، خطابی، جدلی و شعری.
بهترین قسم از استدلالی که در منطق معرفی شده است، قیاس برهانی است.
قیاس برهانی عبارت است از استدلالی که هم از نظر صورت معتبر است و هم از نظر ماده و قضایای به کار رفته در آن، از قضایای یقینی استفاده کرده است.
این نوع از استدلال همان طور که عرض شد، بهترین نوع استدلال است و به نظرم منظور شما از منطقی بودن استدلال همین قسم است و گرنه همه استدلال های بالا منطقی به این معناست که در منطق عرضه شده است.

حال بیاییم ببینیم چه استدلال منطقی ای می توان برای اثبات خدا به کار برد. برای اثبات خدا چندین استدلال ارائه شده است که هر یک کارکرد و بُرد دلالی خودش را دارد. یکی از این استدلال هایی که در بیشتر منابع مطرح شده است، استدلال وجوب و امکان است که از دو مفهوم واجب و ممکن برای ترسیم جهان و وضعیت آن ها به کار رفته است.
ابتدا لازم است مفهوم وجوب و امکان توضیح داده شود. وقتی شما یک شیء را در نظر می گیرید، نسبت به این که وجود داشته باشد یا نداشته باشد، دو حالت بیشتر نخواهد داشت.

* یا وجود داشتن برای آن ضروری است و اصلا نمی توان لحظه ای را حتی فرض کرد که وجود نداشته باشد.که واجب الوجود نامیده می شود.
* یا وجود داشتن برایش ضروری نیست. در این صورت که وجود داشتن برای آن شیء ضروری نبود یعنی لازم نبود که حتما موجود باشد، خودش دو حالت عقلی دارد:
# یا وجود نداشتن برایش ضروری است، یعنی نمی توان لحظه ای را حتی فرض کرد که وجود داشته باشد. این قسم را ممتنع الوجود می نامیم که اصلا نمی تواند موجود باشد.
# یا وجود نداشتن هم برایش ضروری نیست. که ممکن الوجود نامیده میشود.
لازم به ذکر است که این تقسیم به تقسیم ثنائی معروف است و تقسیمی است عقلی و چون از تعیبر "یا این طور هست یا این طور نیست" استفاده می کند که خودش نفی و اثبات یا نقیضین است، تقسیمی عقلی است خواهد بود.(۱)

با توجه به این مقدمه استدلالی که می توان برای اثبات خداوند به کار برد بدین صورت است:
شما وقتی وجود را در نظر بگیرید بدون توجه به این که این وجود مادی است یا فرا مادی یا چه خصوصیاتی دارد، دو حالت بیشتر ندارد:
یا این وجود، در وجود داشتن نیازی به موجود دیگری ندارد که واجب الوجود نامیده می شود، یا در وجود داشتن نیازمند موجود دیگری است که ممکن الوجود نامیده می شود.
بنا بر این، ما در هر حال، باید واجب الوجود داشته باشیم.
زیرا یا خودش واجب الوجود است یا اگر خودش ممکن الوجود باشد که در آن صورت چون خودش نمی تواند خودش را به وجود بیاورد (چون دور می شود) ممکن الوجود دیگری هم نمی تواند او را به وجود بیاورد (چون تسلسل می شود) پس برای موجود شدن نیاز به واجب الوجود دارد. پس وجود ممکن الوجود مستلزم این است که قبل از او واجب الوجودی باشد که او را به وجود آورده باشد.
تا این جا اثبات شد که ما نیاز به واجب الوجود داریم. و این واجب الوجود از تمام جهات باید واجب الوجود باشد و گرنه خودش واجب الوجود نخواهد بود. پس دارای برترین صفات است و کامل ترین وجود را دارد.(۲)
این واجب الوجود که در فلسفه اثبات می شود همان خداوندی است که در ادیان معرفی می کنند. پس عالم نیاز به خداوندی دارد که او را به وجود بیاورد.[=microsoft sans serif]

ــــــــــــــــــــــــ
(1) نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله 4، فصل او 3.
(2) نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله 12، فصل1.
[=microsoft sans serif]

موضوع قفل شده است