جمع بندی درخواست حدیث مهدوی

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست حدیث مهدوی

با سلام. خواهشمندم در زمینه های ذیل، احادیث موثق و در صورت امکان صحیح السند، معرفی فرمایید(لطفاً در صورت صحیح بودن اشاره بفرمایید):

1.اینکه حضرت مهدی(عج) یکی از ائمه هستند.

2.اینکه ایشان به غیبت رفته اند یا خواهند رفت.

3.اینکه ایشان دورانی طولانی از حیات دارند و در آخرالزمان ظهور می فرمایند.

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

امام حسين عليه‏السلام:
فى بَيانِ ما يَحدُثُ فى زَمَنِ ظُهورِ المامِ الحُجَّةِ عليه‏السلام : وَ لَتَنزِلَنَّ البَرَكَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الرضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقصِفُ مِمّا يَزيدُ اللّه‏ُ فيها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُوكَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّيفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّيفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِكَ قَولُهُ تعالى: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُرى آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الرضِ وَلكِن كَذَّبُوا»؛
در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان عليه‏السلام رخ مى ‏دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ‏ريزد، تا آن‏جا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن مى‏افزايد، مى‏ شكند. (مردم) ميوه زمستان را در تابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى‏ خورند و اين معناى سخن خداوند است كه: (و اگر مردمِ آبادى‏ ها ايمان مى ‏آوردند و تقوا پيشه مى‏ كردند، بركت‏هايى از آسمان و زمين به روى آنان مى‏ گشوديم، ليكن تكذيب كردند)
الخرائج و الجرائح ج2 ،ص849

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
با سلام. خواهشمندم در زمینه های ذیل، احادیث موثق و در صورت امکان صحیح السند، معرفی فرمایید(لطفاً در صورت صحیح بودن اشاره بفرمایید):

1.اینکه حضرت مهدی(عج) یکی از ائمه هستند.


با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب خدمت شما کاربر محترم
مسأله امامت یک مسأله الهی است و جانشین پیامبر باید از طریق وحی به پیامبر(صلی الله علیه وآله
) تعیین گردد، امام(علیه السلام) یک رهبر عادی نیست که فقط به اداره کشور و حفظ مرزهای آن بپردازد، بلکه وی علاوه بر این وظیفه، وظایف خطیر دیگری مانند تفسیر قرآن، بیان احکام، پاسخگویی به سوالات اعتقادی مردم، و جلوگیری از هر نوع انحراف در عقیده و تحریف در شریعت دارد. و انجام این وظایف خطیر در گرو داشتن علمی گسترده و خطا ناپذیر است. و افراد عادی چنان چه متصدی این گونه امور گردند، از خطا و اشتباه مصون نخواهند بود.
با توجه به این مطلب شناخت امام(علیه السلام) از دو راه امکان پذیر است:
الف: پیامبر به فرمان خدا بر امامت امام معین تصریح کند.
ب: امام پیشین بر امامت امام بعدی تصریح کند.
امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر(صلی الله علیه وآله) طبق روایات بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه(علیهم السلام)، امام بعد از خویش را معرفی نموده است.
پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) تنها به معرفی حضرت علی (علیه السلام) اکتفا نکرد. بلکه یادآور شد که پس از وی امامان دوازده گانه ای خواهند آمد که عزت دین و اسلام به واسطه آنها تحقق خواهد پذیرفت چنان که فرمود:
«لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة...»(بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏36، ص: 362،صحیح البخاری، ج 9، ص 81، باب الاستخلاف/ صحیح مسلم، ج 6، ص 3 کتاب الأماره/ مسند احمد، ج 5، ص 86 و 108/ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 18/بحارالانوار، ج36، ص 266.)

مسلماً این دوازده خلیفه که عزت اسلام منوط به وجود آنان شمرده شده است، جز بر امامان دوازده گانه شیعه قابل انطباق نیست.(منشور عقاید امامیة، 150-171 با اندکی تصرف.)
خلاصه بحث این که امام(علیه السلام) از طرف خداوند متعال نصب و تعیین می شود و به واسطه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یا امام قبلی به امت معرفی می شود.
اما روایتی در این زمینه
445/ 49- وَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّهَاوَنْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ نَصْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ‏ «2»، قَالَ: حَدَّثَنَا يَاسِينُ الْعِجْلِيُّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):الْمَهْدِيُ‏ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، يُصْلِحُهُ اللَّهُ فِي لَيْلَةٍ. ( مسند أحمد 1: 84، تاريخ البخاريّ الكبير 1: 317/ 994، سنن ابن ماجة 2: 1367/ 4085، مسند أبي يعلى 1: 359/ 205، كمال الدّين و تمام النّعمة: 152/ 15، حلية الأولياء 3: 177، البيان في أخبار صاحب الزّمان: 487، الملاحم و الفتن: 163 عن كتاب الفتن لأبي يحيى زكريّا بن يحيى البزّاز، كشف الغمّة 2: 477، فرائد السمطين 2: 331/ 583، حلية الأبرار 2: 709.)(1)
________________________________________
1- طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، 1جلد، بعثت - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق.

با صلوات بر محمد و آل محمد
در ادامه باید عرض شود که:
اخبار و روايات فراوانى از پيامبر اسلام و هر يك از امامان(عليهم السلام) درباره تولد، غيبت، ظهور و قيام جهانى و ساير ويژگي هاى حضرت مهدى نقل شده و در واقع سال ها پيش از تولد آن حضرت، خصوصيات و ويژگي هاى او - از قبيل اين كه: او از خاندان پيامبر(صلی الله علیه وآله)، از فرزندان فاطمه(عليها السلام) و از نسل حسين(علیه السلام) است و با قيام جهانى خويش زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد - پيشگويى شده است.
تعداد اين روايات به حدى فراوان است كه درباره كمتر موضوعى از موضوعات اسلامى اين اندازه حديث وارد شده است.
با آنكه عصر هر يك از ائمه و يژگي هايى داشته و توجه آن بزرگواران قاعدتاً معطوف به مسائل و موضوعات حادّ روز بوده، امّا در عين حال، موضوع حضرت مهدى - عج الله تعالى فرجه الشريف - همواره مورد نظر آنان بوده و به مناسبت هاى گوناگون بيانات و پيشگويي هاى فراوانى نموده اند كه ذيلاً به عنوان نمونه آمارى اجمالى از احاديثى كه از ائمه در اين زمينه رسيده از خدمت شما ارسال می گردد:
1 - امير مؤمنان(علیه السلام) 51 حديث،
2 - امام حسن(علیه السلام) 5 حديث،
3 - امام حسين(علیه السلام) 14 حديث،
4 - امام زين العابدين(علیه السلام) 11 حديث،
5 - امام باقر(علیه السلام) 63 حديث،
6 - امام صادق(علیه السلام) 124 حديث،
7 - امام موسى بن جعفر(علیه السلام) 6 حديث،
8 - امام رضا(علیه السلام) 19 حديث،
9 - امام جواد(علیه السلام) 6 حديث،
10 - امام هادى(علیه السلام) 6 حديث،
11 - امام حسن عسكرى(علیه السلام) 22 حديث.(1)
به عنوان نمونه به نقل چند حديث اكتفا مى‏ كنيم:
الف - امير مؤمنان(علیه السلام) مى‏ فرمايد: پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: عمر جهان به پايان نمى‏ رسد مگر آن كه مردى از نسل حسين امور امّت مرا در دست مى‏ گيرد و دنيا را پر از عدل مى‏ كند هم چنان كه پر از ظلم شده است.(2)
از امير مؤمنان(علیه السلام) در «نهج البلاغه» سخنان متعددى در اين زمينه نقل شده است.(3) از آن جمله مى ‏فرمايد: دنيا، هم چون شتر چموشى كه از دوشيدن شيرش جلوگيرى مى‏ كند (و به سراغ بچه ‏اش مى‏ رود) پس از چموشى، به ما روى مى‏ آورد.(4) خداوند مى ‏فرمايد: «ما مى‏ خواهيم به مستضعفان زمين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم».(5)
ب - حسين بن على(علیه السلام) مى‏ فرمود:
اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى مانده باشد، خداوند آن روز را طولانى مى‏ كند تا آن كه مردى از نسل من قيام مى‏ كند و دنيا را پر از عدل و داد مى‏ كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده است. از رسول خدا شنيدم چنين مى ‏فرمود.(6)
ج - امام جواد(علیه السلام) به عبد العظيم حسنى فرمود:
قائم ما همان مهدى منتظّر است كه در زمان غيبت بايد در انتظارش بود و در زمان ظهور بايد اطاعتش نمود. او سومين فرزند من خواهد بود. سوگند به آن خدايى كه محمد را به پيامبرى برگزيد و امامت را ويژه ما خاندان قرار داد، اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خدا آن روز را طولانى مى‏ گرداند تا مهدى ظاهر شود و زمين را از عدل و داد پر كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده است. خداوند متعال كار وى را يك شبه اصلاح مى‏ كند، چنان كه كار موسى كليم الله را در يك شب اصلاح فرمود: او رفت تا براى همسرش آتش بياورد اما با منصب نبوت و رسالت برگشت.
سپس امام جواد(علیه السلام) فرمود: بهترين اعمال شيعيان ما، انتظار ظهور و قيام اوست.(7)، (8)

____________________________
(1). امينى، ابراهيم، دادگستر جهان، چاپ چهارم، قم، انتشارات دار الفكر، 1352 ه". ش، ص 74 – 82. اين آمار از روى احاديث منقول در كتاب «منتخب الأَثر» تهيه شده است و اگر تتبع بيشترى صورت گيرد، طبعاً تعداد احاديث بيش از اين خواهد بود.
(2). محمد بن جرير بن رستم طبرى، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم، منشورات الرضى، ص 240.
(3). ر.ك به: مهدى فقيه ايمانى، مهدى منتظر در نهج البلاغه، اصفهان، كتابخانه عمومى امام امير المؤمنين على - عليه السلام -.
(4). لتعطفنّ الدنيا علينا عطف الضروس على ولدها (ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احياء الكتب العربيه، 1960 م، ج 19، ص 29، حكمت 205).
(5). « وَ نُرِ‌يدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْ‌ضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِ‌ثِينَ» (سوره قصص، آیه 6).
(6). صدوق، كمال الدين، مؤسسه النشر الاسلامى (التابعه) لجماعه المدرسين بقم المشرفه، 1405 ه. ق، ج 1، ص 318.
(7). صدوق، كمال الدين، مؤسسه النشر الاسلامى (التابعه) لجماعه المدرسين بقم المشرفه، 1405 ه. ق، ج 1، ص 377؛ مجلسى، بحار الأنوار، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1393 ه. ق، ج 51، ص 156.
(8). گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 692.

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
2.اینکه ایشان به غیبت رفته اند یا خواهند رفت.

با صلوات بر محمد و آل محمد
در پاسخ به این سوال باید عرض شود که:
در روایات به علت و حکمت‌هاى متعددى پیرامون این که حضرت در غیبت به سر می برند اشاره شده است؛ از جمله:

الف. غیبت، سرّى از اسرار الهى: پیامبراکرم (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه» ؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (بحارالانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمایش مردم: امام على (علیه‌السلام) فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مى‌شویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون‌خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مى‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مى‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (غیبت نعمانى، ب10).

ج. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: امیرمؤمنانعلی ( علیه‌السلام) فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد» (غیبت نعمانى، ب10).

برخى بر اساس روایت اول مى‌گویند: علت اصلى غیبت، روشن نیست و آن چه از علت‌ها گفته شده (مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلى. (فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسى).

برخى دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلى غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن مى‌دانند.
پس غیبت، امرى است که سیر حرکت انسان‌ها، آن‌را ناگزیر کرده و در این فرایند، باید به گونه‌اى برنامه‌ریزى شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیراى آن باشد. از این رو امامان (علیهم‌السلام) از یک سو راه‌هاى فهم احکام را به شاگردان مى‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آن‌ها فرا مى‌خواندند و از سوى دیگر با برقرارى نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادى و امام عسکرى( علیهما‌السلام) ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردى از پشت پرده جواب سؤالات را مى‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه‌مدتى (صغرى)، پیش‌بینى شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخى مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمى به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسى؛ تاریخ عصر غیبت حجةالاسلام والمسلمین پورسیدآقایى، اصول عقاید، آیةاللّه مصباح یزدى؛ دادگستر جهان، آیةاللّه امینى).

اما درباره ارتباط برخى با امام عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف، باید گفت حضرت مهدى علیه‌السلام داراى دو غیبت هستند یکی غیبت صغری ودیگری غیبت کبری.

رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله :
مَهْدىُّ اُمَّتِى الَّذى يَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما؛
مهدى امت من كسى است كه هنگام پر شدن زمين از بيداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل خواهد كرد.
كتاب سليم بن قيس هلالی ج 2 ، ص 910 {شبیه این حدیث در بحار الانوار (ط-بیروت)ج27 ،ص119 }

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
3.اینکه ایشان دورانی طولانی از حیات دارند و در آخرالزمان ظهور می فرمایند.

با صلوات بر محمد وآل محمد
شیعیان معتقدند که امام دوازدهم، حضرت مهدی (علیه السلام) عمری طولانی دارد و هم چنان زنده خواهد بود تا هنگام ظهور فرا رسد و عدالت را در جهان بگستراند.
این اعتقاد از ضروریّات مذهب شیعه است. این که امام دوازدهم (علیه السلام) چگونه عمری چنین طولانی دارد و آیا از نظر طبیعی ممکن است کسی بیش از هزار سال عمر کند، از دیرباز مسئله‏ای بوده است که علمای شیعه کوشیده‏اند بدان پاسخ دهند.
بسیاری از علمای شیعه فصلی از کتاب خویش را بدین مسئله اختصاص داده و درباره آن سخن گفته‏اند.
شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدّین و تمام النّعمه فصلی با عنوان «المعمرون» گشوده و از کسانی نام برده است که عمر طولانی داشته‏اند و روایات اهل بیت (علیهم السلام) را در این باره نقل کرده است.
شیخ طوسی نیز در الغیبة از این مسئله یاد کرده و بدان پاسخ گفته است. [۱] [۲]
امکان طول عمر در قرآن
از آیات قرآن برمی‏آید که عمر طولانی برای انسان، ممکن است. قرآن از کسانی یاد می‏کند که قرن‏ها زیسته‏اند. درباره حضرت نوح (علیه السلام) می‏فرماید: «ما نوح را به سوی قومش گسیل کردیم او نهصد و پنجاه سال میان آنان زیست تا طوفان آنان را درگرفت در حالی که ستمگر بودند.» [۳]از این آیه شریف برمی‏آید که نوح (علیه السلام) نهصد و پنجاه سال میان قوم خویش زیسته است؛ امّا این‌که چند سال پیش از رسالت زیسته است یا پس از توفان و نابودی قوم چند سال زنده بوده است، قرآن از آن سخن نمی‏گوید. نیز قرآن درباره ماجرای حضرت یونس (علیه السلام) می‏فرماید: «اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا قیامت در شکم ماهی می‏ماند.» [۴]از این آیه می‏توان نتیجه گرفت که انسان به خواست خداوند می‏تواند قرن‏ها زندگی کند. [۵]

امکان طول عمر در روایات
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که نوح (علیه السلام) دو هزار و پانصد سال زیسته است. [۶]
در برخی روایات آمده است که مهدی (عج الله) را سنّتی هست از نوح که همان‏ عمر طولانی است. [۷]. حضرت خضر (علیه السلام) نیز از دیگر اولیای الهی است که بنابر بسیاری از روایات نمرده و هم اکنون زنده است. قرآن ماجرای میان او و حضرت موسی (علیه السلام) را بازگفته است. [۸]. در روایتی از امام رضا (علیه السلام) آمده است که او نخواهد مرد تا قیامت به پا گردد و در صور دمیده شود.
هر سال به حج می‏رود و در عرفه چون مؤمنین دعا می‏کنند، او آمین می‏گوید و خداوند او را مونس و یاور حضرت قائم (عج الله) در غیبت قرار داده است. [۹]. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) درباره حکمت عمر طولانی خضر (علیه السلام) آمده است که خداوند بدو عمر طولانی عطا کرد تا حجتی باشد بر مردم و کسی عمر طولانی حضرت حجّت را انکار نکند. [۱۰] در روایتی آمده است که حضرت حجّت عمری طولانی خواهد داشت و در همان حال، جوان و بانشاط خواهد بود؛ چنان که ابراهیم خلیل (علیه السلام) صد و بیست سال عمر کرد؛ ولی هم چون جوانی نیرومند و سی ساله بود. حضرت قائم (عج الله) نیز به صورت جوانی نیرومند ظهور می‏کند و مردمان به انکار او برمی‏خیزند. [۱۱]


________________________
۱.کمال الدّین و تمام النّعمة، ص۵۵۵.
۲.کتاب الغیبة، ص۸۷-۷۸.
۳.عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.
۴.صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۴-۱۴۲.
۵.الکشّاف، ج۳، ص۳۵۳.
۶.کمال الدّین، ص۵۲۳.
۷.کمال الدّین، ص۳۲۲.
۸.کهف/سوره۱۸، آیه۸۲-۶۵.
۹.منتخب الاثر، ص۲۶۲.
۱۰.بحارالانوار، ج۵۱، ص۲۲۲.
۱۱.الغیبة شیخ طوسی، ص۲۵۹.

امام رضا سلام الله علیه :
لَو كانَ فيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائِمُنا.
اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.
مشكاة الأنوار فی غرر الاخبار ص63

امام علی علیه السلام :
المَهديُّ رَجُلٌ مِنّا مِن وُلدِ فاطِمَةَ
مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ص157

مجید;560506 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
در پاسخ به این سوال باید عرض شود که:

با سلام. از کارشناس گرامی، خواهش من این بود حتی الامکان از احادیث صحیح السند استفاده شود، لذا خواهشمندم بفرمایید از احادیثی که ذکر فرمودید، کدامها صحیح السند هستند.

با تشکر

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
.اینکه حضرت مهدی(عج) یکی از ائمه هستند.

با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص525
بَابُ مَا جَاءَ فِي الِاثْنَيْ عَشَرَ وَ النَّصِّ عَلَيْهِمْ ع‏
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع قَالَ: أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ هُوَ مُتَّكِئٌ‏ عَلَى‏ يَدِ سَلْمَانَ‏ فَدَخَلَ‏ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَيْئَةِ وَ اللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ- فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْأَلُكَ عَنْ‏ ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِي بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَكِبُوا مِنْ أَمْرِكَ مَا قُضِيَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْ لَيْسُوا بِمَأْمُونِينَ فِي دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى عَلِمْتُ أَنَّكَ وَ هُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سَلْنِي عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَيْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يَذْكُرُ وَ يَنْسَى وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ وَ الْأَخْوَالَ فَالْتَفَتَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْحَسَنِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ قَالَ فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ ع فَقَالَ الرَّجُلُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ ع وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَصِيُّ أَخِيهِ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَيْنِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا يُكَنَّى وَ لَا يُسَمَّى حَتَّى يَظْهَرَ أَمْرُهُ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَّ قَامَ فَمَضَى فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اتْبَعْهُ فَانْظُرْ أَيْنَ يَقْصِدُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فَقَالَ مَا كَانَ إِلَّا أَنْ وَضَعَ رِجْلَهُ خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَيْتُ أَيْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ فَرَجَعْتُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَعْلَمْتُهُ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ تَعْرِفُهُ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَعْلَمُ قَالَ هُوَ الْخَضِرُ ع.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
بررسی سند
1- أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ:امامی، ثقه،جلیل
2- أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ: امامی، ثقه،جلیل
3- أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي: محمدبن علی الجواد(معصوم علیه السلام)
روایت صحیح، اتصال مسند ونوع سند عادی می باشد.

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
اینکه ایشان به غیبت رفته اند یا خواهند رفت.

با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
در کتاب الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص336 بَابٌ فِي الْغَيْبَة آمده است:
4- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ شَبَهاً مِنْ يُوسُفَ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُهُ حَيَاتَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ قَالَ فَقَالَ لِي وَ مَا يُنْكَرُ مِنْ ذَلِكَ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ- إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ ع كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ خَاطَبُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ- فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ‏ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي‏ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ الْمَلْعُونَةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِحُجَّتِهِ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ إِنَّ يُوسُفَ ع كَانَ إِلَيْهِ مُلْكُ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ يُعْلِمَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ ع وَ وُلْدُهُ عِنْدَ الْبِشَارَةِ تِسْعَةَ أَيَّامٍ مِنْ بَدْوِهِمْ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَمْشِيَ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ لَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ قَالُوا- أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ‏.
________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
بررسی سند
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ: امامی، ثقه،جلیل
2- مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ: امامی، ثقه،جلیل
3- ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ: امامی، ثقه،جلیل
4- فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ: امامی، ثقه،جلیل من اصحاب الاجماع علی قول
5- سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ: امامی، ثقه علی التحقیق
6- قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام):جعفر بن محمد الصادق، معصوم
روایت صحیح اتصال مسند نوع عادی

مسلمان ایرانی;559675 نوشت:
.اینکه ایشان دورانی طولانی از حیات دارند و در آخرالزمان ظهور می فرمایند.

با صلوات بر محمد و آل محمد
وسلام وعرض ادب
وَ فِي كِتَابِ إِكْمَالِ الدِّينِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثِ أَوْصَافِ الْإِمَامِ الثَّانِي عَشَرَ وَ غَيْبَتِهِ قَالَ تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ لَا تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً ( وسائل‏ الشيعة ج : 16 ص : 241 )

بررسی سند

  1. محمد بن علي بن الحسين: امامی، ثقه،جلیل
  2. أحمد بن زياد بن جعفر: امامی، ثقه
  3. علي بن إبراهيم: امامی، ثقه،جلیل
  4. أبيه: امامی، ثقه،جلیل علی التحقیق
  5. أبي أحمد محمد بن زياد الأزدي: امامی، ثقه،جلیل من اصحاب الاجماع لایروی ولایرسل الا عن ثقه
  6. موسى بن جعفر ع: موسی بم جعفر الکاظم(علیه السلام) معصوم
روایت صحیح اتصال مسند نوع عادی

پست جمع بندی موضوع

پرسش1:
اینکه حضرت مهدی(عج) یکی از ائمه هستند.

پاسخ:
عرض سلام وادب خدمت شما پرسشگر گرامی
مسأله امامت یک مسأله الهی است و جانشین پیامبر باید از طریق وحی به پیامبر(صلی الله علیه وآله) تعیین گردد، امام(علیه السلام) یک رهبر عادی نیست که فقط به اداره کشور و حفظ مرزهای آن بپردازد، بلکه وی علاوه بر این وظیفه، وظایف خطیر دیگری مانند تفسیر قرآن، بیان احکام، پاسخگویی به سوالات اعتقادی مردم، و جلوگیری از هر نوع انحراف در عقیده و تحریف در شریعت دارد. و انجام این وظایف خطیر در گرو داشتن علمی گسترده و خطا ناپذیر است. و افراد عادی چنان چه متصدی این گونه امور گردند، از خطا و اشتباه مصون نخواهند بود.
با توجه به این مطلب شناخت امام(علیه السلام) از دو راه امکان پذیر است:
الف: پیامبر به فرمان خدا بر امامت امام معین تصریح کند.
ب: امام پیشین بر امامت امام بعدی تصریح کند.
امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر(صلی الله علیه وآله) طبق روایات بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه(علیهم السلام)، امام بعد از خویش را معرفی نموده است.
پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) تنها به معرفی حضرت علی (علیه السلام) اکتفا نکرد. بلکه یادآور شد که پس از وی امامان دوازده گانه ای خواهند آمد که عزت دین و اسلام به واسطه آنها تحقق خواهد پذیرفت چنان که فرمود:«لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة...»(1)

مسلماً این دوازده خلیفه که عزت اسلام منوط به وجود آنان شمرده شده است، جز بر امامان دوازده گانه شیعه قابل انطباق نیست.(2)
خلاصه بحث این که امام(علیه السلام) از طرف خداوند متعال نصب و تعیین می شود و به واسطه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یا امام قبلی به امت معرفی می شود.
اما روایتی در این زمینه
- وَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّهَاوَنْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ نَصْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ‏، قَالَ: حَدَّثَنَا يَاسِينُ الْعِجْلِيُّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):الْمَهْدِيُ‏ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، يُصْلِحُهُ اللَّهُ فِي لَيْلَةٍ.(3)
اخبار و روايات فراوانى از پيامبر اسلام و هر يك از امامان(عليهم السلام) درباره تولد، غيبت، ظهور و قيام جهانى و ساير ويژگي هاى حضرت مهدى نقل شده و در واقع سال ها پيش از تولد آن حضرت، خصوصيات و ويژگي هاى او - از قبيل اين كه: او از خاندان پيامبر(صلی الله علیه وآله)، از فرزندان فاطمه(عليها السلام) و از نسل حسين(علیه السلام) است و با قيام جهانى خويش زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد - پيشگويى شده است.
به عنوان نمونه به نقل چند حديث اكتفا مى‏ كنيم:
الف - امير مؤمنان(علیه السلام) مى‏ فرمايد: پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: عمر جهان به پايان نمى‏ رسد مگر آن كه مردى از نسل حسين امور امّت مرا در دست مى‏ گيرد و دنيا را پر از عدل مى‏ كند هم چنان كه پر از ظلم شده است.(4)
از امير مؤمنان(علیه السلام) در «نهج البلاغه» سخنان متعددى در اين زمينه نقل شده است.(5) از آن جمله مى ‏فرمايد: دنيا، هم چون شتر چموشى كه از دوشيدن شيرش جلوگيرى مى‏ كند (و به سراغ بچه ‏اش مى‏ رود) پس از چموشى، به ما روى مى‏ آورد.(6) خداوند مى ‏فرمايد: «ما مى‏ خواهيم به مستضعفان زمين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم».(7)
ب - حسين بن على(علیه السلام) مى‏ فرمود: اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى مانده باشد، خداوند آن روز را طولانى مى‏ كند تا آن كه مردى از نسل من قيام مى‏ كند و دنيا را پر از عدل و داد مى‏ كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده است. از رسول خدا شنيدم چنين مى ‏فرمود.(8)
ج - امام جواد(علیه السلام) به عبد العظيم حسنى فرمود: قائم ما همان مهدى منتظّر است كه در زمان غيبت بايد در انتظارش بود و در زمان ظهور بايد اطاعتش نمود. او سومين فرزند من خواهد بود. سوگند به آن خدايى كه محمد را به پيامبرى برگزيد و امامت را ويژه ما خاندان قرار داد، اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خدا آن روز را طولانى مى‏ گرداند تا مهدى ظاهر شود و زمين را از عدل و داد پر كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده است. خداوند متعال كار وى را يك شبه اصلاح مى‏ كند، چنان كه كار موسى كليم الله را در يك شب اصلاح فرمود: او رفت تا براى همسرش آتش بياورد اما با منصب نبوت و رسالت برگشت.
سپس امام جواد(علیه السلام) فرمود: بهترين اعمال شيعيان ما، انتظار ظهور و قيام اوست.(9)، (10)
پی نوشت:
(1 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏36، ص: 362،صحیح البخاری، ج 9، ص 81، باب الاستخلاف/ صحیح مسلم، ج 6، ص 3 کتاب الأماره/ مسند احمد، ج 5، ص 86 و 108/ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 18/بحارالانوار، ج36، ص 266.
(2منشور عقاید امامیة، 150-171 با اندکی تصرف.

(3 مسند أحمد 1: 84، تاريخ البخاريّ الكبير 1: 317/ 994، سنن ابن ماجة 2: 1367/ 4085، مسند أبي يعلى 1: 359/ 205، كمال الدّين و تمام النّعمة: 152/ 15، حلية الأولياء 3: 177، البيان في أخبار صاحب الزّمان: 487، الملاحم و الفتن: 163 عن كتاب الفتن لأبي يحيى زكريّا بن يحيى البزّاز، كشف الغمّة 2: 477، فرائد السمطين 2: 331/ 583، حلية الأبرار 2: 709 . طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، 1جلد، بعثت - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق.
4) محمد بن جرير بن رستم طبرى، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم، منشورات الرضى، ص 240.
5) ر.ك به: مهدى فقيه ايمانى، مهدى منتظر در نهج البلاغه، اصفهان، كتابخانه عمومى امام امير المؤمنين على - عليه السلام(
6) لتعطفنّ الدنيا علينا عطف الضروس على ولدها (ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احياء الكتب العربيه، 1960 م، ج 19، ص 29، حكمت 205(.
7) وَ نُرِ‌يدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْ‌ضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِ‌ثِينَ»سوره قصص، آیه 6».
Dirol صدوق، كمال الدين، مؤسسه النشر الاسلامى (التابعه) لجماعه المدرسين بقم المشرفه، 1405 ه. ق، ج 1، ص 318.
9) صدوق، كمال الدين، مؤسسه النشر الاسلامى (التابعه) لجماعه المدرسين بقم المشرفه، 1405 ه. ق، ج 1، ص 377؛ مجلسى، بحار الأنوار، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1393 ه. ق، ج 51، ص 156.
10) گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 692.

پرسش 2:
اینکه ایشان به غیبت رفته اند یا خواهند رفت.

پاسخ:
در پاسخ به این سوال باید عرض شود که:
از روایات متعدد برداشت می شودکه حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارشان به غیبت رفتند که در روایات به علت و حکمت‌هاى متعددى پیرامون غیبت آن حضرت اشاره شده است؛ از جمله:

الف. غیبت، سرّى از اسرار الهى: پیامبراکرم (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه» ؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (1).
ب. آزمایش مردم: امام على (علیه‌السلام) فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مى‌شویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون‌خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مى‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مى‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (2).

ج. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: امیرمؤمنانعلی ( علیه‌السلام) فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد»(3).
برخى بر اساس روایت اول مى‌گویند: علت اصلى غیبت، روشن نیست و آن چه از علت‌ها گفته شده (مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلى. (4).
برخى دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلى غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن مى‌دانند.
پس غیبت، امرى است که سیر حرکت انسان‌ها، آن‌را ناگزیر کرده و در این فرایند، باید به گونه‌اى برنامه‌ریزى شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیراى آن باشد. از این رو امامان (علیهم‌السلام) از یک سو راه‌هاى فهم احکام را به شاگردان مى‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آن‌ها فرا مى‌خواندند و از سوى دیگر با برقرارى نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادى و امام عسکرى( علیهما‌السلام) ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردى از پشت پرده جواب سؤالات را مى‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه‌مدتى (صغرى)، پیش‌بینى شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخى مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمى به نایبان را فرا بگیرند. (5).
اما درباره ارتباط برخى با امام عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌ال شریف، باید گفت حضرت مهدى علیه‌السلام داراى دو غیبت هستند یکی غیبت صغری ودیگری غیبت کبری.
پی نوشت:
1) بحارالانوار ، ج 51، ص73.
2) غیبت نعمانى، ب10.
3) همان.
4) فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسى.
5) ر.ک. غیبة طوسى؛ تاریخ عصر غیبت حجةالاسلام والمسلمین پورسیدآقایى، اصول عقاید، آیةاللّه مصباح یزدى؛ دادگستر جهان، آیةاللّه امینى.

پرسش 3:
اینکه ایشان دورانی طولانی از حیات دارند و در آخرالزمان ظهور می فرمایند

پاسخ:
شیعیان معتقدند که امام دوازدهم، حضرت مهدی (علیه السلام) عمری طولانی دارد و هم چنان زنده خواهد بود تا هنگام ظهور فرا رسد و عدالت را در جهان بگستراند.
این اعتقاد از ضروریّات مذهب شیعه است. این که امام دوازدهم (علیه السلام) چگونه عمری چنین طولانی دارد و آیا از نظر طبیعی ممکن است کسی بیش از هزار سال عمر کند، از دیرباز مسئله ‏ای بوده است که علمای شیعه کوشیده‏ اند بدان پاسخ دهند.
بسیاری از علمای شیعه فصلی از کتاب خویش را بدین مسئله اختصاص داده و درباره آن سخن گفته‏ اند.
شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدّین و تمام النّعمه فصلی با عنوان «المعمرون» گشوده و از کسانی نام برده است که عمر طولانی داشته‏ اند و روایات اهل بیت (علیهم السلام) را در این باره نقل کرده است.
شیخ طوسی نیز در الغیبة از این مسئله یاد کرده و بدان پاسخ گفته است. [۱] [۲]
امکان طول عمر در قرآن
از آیات قرآن برمی‏ آید که عمر طولانی برای انسان، ممکن است. قرآن از کسانی یاد می‏ کند که قرن‏ ها زیسته‏ اند. درباره حضرت نوح (علیه السلام) می‏ فرماید: «ما نوح را به سوی قومش گسیل کردیم او نهصد و پنجاه سال میان آنان زیست تا طوفان آنان را درگرفت در حالی که ستمگر بودند.» [۳]از این آیه شریف برمی ‏آید که نوح (علیه السلام) نهصد و پنجاه سال میان قوم خویش زیسته است؛ امّا این‌که چند سال پیش از رسالت زیسته است یا پس از طوفان و نابودی قوم چند سال زنده بوده است، قرآن از آن سخن نمی‏ گوید. نیز قرآن درباره ماجرای حضرت یونس (علیه السلام) می‏ فرماید: «اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا قیامت در شکم ماهی می‏ ماند.» [۴]از این آیه می‏ توان نتیجه گرفت که انسان به خواست خداوند می‏ تواند قرن‏ ها زندگی کند. [۵]

امکان طول عمر در روایات
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که نوح (علیه السلام) دو هزار و پانصد سال زیسته است. [۶]
در برخی روایات آمده است که مهدی (عج الله) را سنّتی هست از نوح که همان‏ عمر طولانی است. [۷]. حضرت خضر (علیه السلام) نیز از دیگر اولیای الهی است که بنابر بسیاری از روایات نمرده و هم اکنون زنده است. قرآن ماجرای میان او و حضرت موسی (علیه السلام) را بازگفته است. [۸]. در روایتی از امام رضا (علیه السلام) آمده است که او نخواهد مرد تا قیامت به پا گردد و در صور دمیده شود.
هر سال به حج می‏ رود و در عرفه چون مؤمنین دعا می‏ کنند، او آمین می‏ گوید و خداوند او را مونس و یاور حضرت قائم (عج الله) در غیبت قرار داده است. [۹]. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) درباره حکمت عمر طولانی خضر (علیه السلام) آمده است که خداوند بدو عمر طولانی عطا کرد تا حجتی باشد بر مردم و کسی عمر طولانی حضرت حجّت را انکار نکند. [۱۰] در روایتی آمده است که حضرت حجّت عمری طولانی خواهد داشت و در همان حال، جوان و بانشاط خواهد بود؛ چنان که ابراهیم خلیل (علیه السلام) صد و بیست سال عمر کرد؛ ولی هم چون جوانی نیرومند و سی ساله بود. حضرت قائم (عج الله) نیز به صورت جوانی نیرومند ظهور می‏ کند و مردمان به انکار او برمی‏ خیزند. [۱۱]
پی نوشت:
۱) کمال الدّین و تمام النّعمة، ص۵۵۵.
۲) کتاب الغیبة، ص۸۷-۷۸.
۳) عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.
۴) صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۴-۱۴۲.
۵) الکشّاف، ج۳، ص۳۵۳.
۶) کمال الدّین، ص۵۲۳.
۷) کمال الدّین، ص۳۲۲.
۸) کهف/سوره۱۸، آیه۸۲-۶۵.
۹) منتخب الاثر، ص۲۶۲.
۱۰) بحارالانوار، ج۵۱، ص۲۲۲.
۱۱) الغیبة شیخ طوسی، ص۲۵۹.

موضوع قفل شده است