جمع بندی سوالاتی پیرامون عدل و خیر و شر مطلق و نسبی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی پیرامون عدل و خیر و شر مطلق و نسبی

سلام.
1- چرا از میان تمام صفات خدا، عدالت یکی از اصول دین شناخته شده است ؟
2- مسئله ی آفات و شرور که میگن چیه ؟
3- منظور از قضاوت نسبی و همه جانبه و شر مطلق و خیر نسبی چیه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

سوال:
سلام.
1- چرا از میان تمام صفات خدا، عدالت یکی از اصول دین شناخته شده است ؟
2- مسئله ی آفات و شرور که میگن چیه ؟
3- منظور از قضاوت نسبی و همه جانبه و شر مطلق و خیر نسبی چیه؟

پاسخ:
باسلام وتشکر .
بدلیل تعدد سوال پاسخ در چند محور بیان می شود :
الف_ درباره فراز اول سوال باید گفت : در حقیقت، دو اصل امامت و عدل بیانگر گرایش خاص شیعی در بین فرقه های اسلامی است که چون معتقد است حقیقت تفکر ناب اسلامی تنها در قالب همین تفکر معقول و قابل توجیه است، به دلیل ریشه ای و اساسی بودن این دو اصل در تفکر شیعی، آن ها را در ضمن اصول دین مطرح نموده است. عدل زیر مجموعه بحث توحید و در زمره صفات الهی است. امامت هم در زیرمجموعه اصل نبوت قرار می گیرد و به نوعی، ادامه آن محسوب می شود.
عدل، زیرمجموعه توحید قرار می گیرد؛
اما به جهت تبیین درستی که از نگاه و تفکر خاص شیعی و جدایی این تفکر از سایر تفکرات توحیدی مانند تفکر جبری دارد، عدل به عنوان یک اصل مبنایی در زمره اصول دین و مذهب ذکر می شود؛ به عبارت ديگر، اصل عدل در برابر گروه اشاعره، از اهل سنت است که به عدل اعتقاد ندارند.(1)
گفتنی است که شیعه با اشاعره و معتزله که هر دو از اهل سنت هستند، در مسئله عدل با هم اختلاف دارند.
وجه تمایز شیعه و معتزله با اشاعره در اصل عدل، به این است که شیعه و معتزله به اصل عدل معتقدند، ولی اشاعره به این اصل اعتقاد ندارند.
این نکته نباید مورد غفلت قرار گیرد که هیچ فرقه ای از فرقه های اسلامی، منکر عدل به عنوان یک صفت از صفات الهی نیست. کسی نگفته که خدا عادل نیست. اختلاف معتزله با اشاعره در تفسیر و توجیهی است که درباره عدل می کنند.
اشاعره، عدل را به گونه ای تفسیر می کنند که چنین تفسیری از نظر معتزله و شیعه مساوی با انکار عدل است.
معتزله بر این عقیده هستند که برخی کارها فی حد ذاته عدل است و برخی کارها فی حد ذاته ظلم است؛ ‌مثلاً پاداش دادن به مطیع و کیفر دادن به عاصی، به خودی خود عدل است ‌و خدا عادل است؛ ‌یعنی به مطیع پاداش می‌دهد و به عاصی کیفر و محال است که بر ضد این عمل کند. ولی اشاعره معتقدند هیچ کاری به خودی خود، عدل یا ظلم نیست. آنچه خدا بکند، ‌عین عدل است. فرضاً خداوند به مطیعان کیفر بدهد و به گناهکاران پاداش دهد، عین عدل است. (2)
فرق شیعه با معتزله در مسئله عدل این است که گرچه عدل مورد وفاق شیعه و معتزله است، ولی شیعه در مسئله جبر و اختیار که از فروع مسئله عدل است، با معتزله اختلاف نظر دارد.
ب_ گرچه سوال دوم کمی مبهم است ولی بید گفت :
به تعبیر فلاسفه شر آن ها نسبی است، نه مطلق.
نباید مفید یا مضر بودن موجودات را تنها به نسبت به خودمان بسنجیم ؛ مثلا نیش حشرات و چنگال و دندان حیوانات درنده برای خودشان خیر است، چرا که ابزاری است برای به دست آوردن غذا و وسیله‌ای است برای دفاع خود، به علاوه برای تداوم چرخه حیات و تعادل زیستی موجودات زنده نیز ضروری وحیاتی و خیر است ؛ ولی ممکن است برای ما انسان‌ها شر باشد. پس جنبه‌های مثبت و منفی ممکن است نسبت به اشخاص یا شرایط گوناگون، متفاوت باشد. برای داوری پایانی باید مجموعه آثار آن پدیده و یا آن موجود را در کل جهان و در مجموعه زمان ها و مکان ها در نظر گرفت.
مولوی در این رابطه می گوید :
پس بد مطلق نباشد در جهان بد به نسبت باشد این را هم بدان
زهر مار، آن مار را باشد حیات نسبتش با آدمی باشد ممات
به تصریح دانشمندان وجود حیوانات به ظاهر موذی فواید فراوانی برای خود ما انسان ها نیز دارد ؛ علاوه بر تنظیم چرخه حیات و پاکسازی محیط زیست که ارتباط مستقیمی با حیات و سلامت زندگی ما دارد، حتی نیش مارها و عقرب ها و سایر حیوانات مشابه در درمان بسیاری از بیماری ها و تولید داروهای شفابخش نقش موثر وحیاتی دارد.
همه فوایدی که شمرده شد، در راستای امور شناخته شده مادی و مرتبط با زندگی دنیایی ما انسان هاست، در حالی که فلسفه وجودی همه موجودات عالم را باید در حوزه وسیع تری بررسی نمود. دراین نگاه وسیع و کلان است که روشن می شود بسیاری از امور که بد می دانستیم، تا چه حد خوب ومفید بودند. (3)
همه چیز که در نسبت با ما لحاظ می شوند، آزمایش هایی برای انسان و برای نائل شدن به حقیقت مطلوب در قیامت است. بر همین اساس عالم هستی مجموعه ای از لذت ها وخوشی ها و دردها وناخوشی ها است ؛ همواره در این نظام هستی رنج و سختی و مصیبت به عنوان یکی از مهم ترین آزمون های الهی برای بشر و از طرف دیگر عاملی جهت توجه و تذکر انسان ها به گذران بودن دنیا و دل نبستن به آن مطرح بوده و خواهد بود. وجود بسیاری از عوامل رنج و مصیبت یا به ظاهر شرور مانند سیل و زلزله و بیماری ها و حیوانات موذی و. . . در همین راستا تبیین می گردد که در جمع بندی سعادت دنیایی و اخروی انسان فواید بسیاری بر آن ها مترتب است.
این ها همه بر این مبنا است که فایده این موجودات را نسبت به انسان ها (خودمان) بسنجیم، اما چه بسا اگر این موجودات برای ما هم فایده ای نداشته باشند، معنای آن لغو بودن‌آفرینش این موجودات نیست. هم چنین معنا این نیست که این ها نسبت به سایر بخش ها و موجودات دیگر در عالم نیز فایده ای نداشته، یا حداقل برای خودشان هم فایده نداشته باشند.
نباید فایده را صرفاً‌برای خود و در نگاه به خود لحاظ کنیم.
ج_فراز سوم در واقع دنباله سوال اول است .


پی‌نوشت‌ها: ______________________________________________________________________________________________________
1. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی (کلام، عرفان)، ص 60، انتشارات صدرا، تهران، بي تا.
2. همان، ص 29.
3. سبحانی، پرسش ها و پاسخ ها، موسسه سید الشهداء، قم 1369، ص 90.

موضوع قفل شده است