جمع بندی دين ستيزی و له له زدن سگ!
تبهای اولیه
آیه 175 سوره اعراف از کسی صحبت میکند که آیات خدا را دور انداخته و بجای آن پيوسته هوس خود را دنبال کرده، و در ادامه آن آیه 176 چنين می گويد:
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
« و اگر می خواستیم او را با آیات خود بلند مي کردیم ولی او زمین گیر شد (یعنی اگر "ما" می خواستیم برای او تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم او را بلند می کردیم، ولی انتخاب به او دادیم و او به زندگی و مال دنیا دل بست) و پيوسته هوس خود را دنبال نمود، بنابر اين او مانند سگ میماند، اگر بار روی آن بگذاری له له می زند اگر هم آنرا رها کنی له له می زند. اينست نمونه کسانیکه آیات خدا را دروغ می پندارند. داستانهای واقعی را بگو با امید به اینکه اینها بينديشند».
:Sham:تفسیر
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ
داستان او همچون داستان سگ هار است كه اگر طردش كنى و برانى، يا رهايش كنى و نرانى به هرحال زبان از كام بيرون مىآورد؛ و اين فرد نيز چه اندرزش دهى و يا ندهى گمراه است و حق را نمىپذيرند.
گفتنى است كه همه حيوانات ممكن است در حال خستگى و ناتوانى بسيار زبانشان را بيرون آورند، امّا سگ در همه حال زبان از كام بيرون مىآورد؛ به همين جهت است كه قرآن دانشمند خودكامه و تاريكانديش و توجيهگر ستم و خشونت را به سگ هار تشبيه مىكند.
در آيه ديگرى در مورد اين گونه عناصر تيره بخت مىفرمايد: «سواءٌ عليكم أدعوتموهم أم أنتم صامتون» (50) چه آنان را به راه حق و عدالت فراخوانيد و يا خاموش بمانيد و نخوانيد، براى شما يكسان است.
چرا تشبيه به سگ؟! چرا قرآن شريف دانشمندان توجيهگر ستم و خشونت و بيگانه از حقيقت ومعنويت را به سگ تشبيه مىكند؟
در اين مورد ديدگاه ها متفاوت است:
1 - «ابو مسلم» مىگويد: از اين جهت عالم بىعمل و پاسدار ستم و فريب به سگ تشبيه شده است كه اين حيوان سمبل پليدى و پستى و ناپاكى است، و قرآن با اين بيان، پستى و فرومايگى چنين كسى را ترسيم مىكند.
و بدان دليل بر بيرون آوردن زبان سگ از دهانش تكيه مىكند كه عرب هنگامى كه چيزى را به چيز ديگر تشبيه نمود، از پى آن به وصف «مشبّهٌ به» مىپردازد، گرچه آن وصف در «مشبّه» نباشد.
2 - امّا به باور برخى، تشبيه دانشمندِ گمراه و بيدادگر به سگ بدان جهت است كه اين جانور هنگامى كه زبان از كام بيرون آورد، آهنگ حمله و اذيت و آزار دارد، و اگر شما به او حمله برى يا او را به حال خود رها كنى، او به شما حمله خواهد آورد. فرد ستمكارى كه با زبان خويش مردم را مىآزارد نيز اين گونه است و به همين جهت به سگ تشبيه شده است. و منظور از واژه «لهث» در آيه شريفه، كنايه از پارس كردن سگ مىباشد.
3 - از ديدگاه «مجاهد»، آيه شريفه و مثال آن در مورد هر كسى است كه قرآن را مىخواند، امّا به دستورات آن نمىانديشد و عمل نمىكند؛ چنين كسى به سگ تشبيه شده است.
ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِاياتِنا
اين وصف و داستان آن گروهى است كه آيات ما را دروغ مى انگارند.
«ابن عباس» در اين مورد آورده است كه: مردم مكّه هماره در اين آرزو بودند كه كاش خدا از سوى خود پيامبرى براى هدايت آنان مىفرستاد، امّا هنگامى كه پيامبر گرامى فرمان بعثت يافت، آنان با اين كه هيچ ترديدى در پيامبرى و آسمانى بودن دعوتش نداشتند، او را تكذيب نمودند و در نتيجه خود را از نعمت هدايت محروم ساختند.
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.
پس اى پيامبر! داستان پيشنيان را برايشان باز گو، باشد كه بينديشند و درس عبرت گيرند و دست از عملكرد زشت و ظالمانه خويش بردارند و خويشتن را دچار بدبختى و نگونسارى نسازند.
توجه کنید!
له له زدن سگ تنفس سريع است با دهانی باز و با زبانی معمولاً افتاده به بيرون از دهان. سگ در حالت عادی ميان 30 تا 40 نفس می زند و در حالت له له زدن ميان 300 تا 400 نفس. سگ اغلب هنگام بالا رفتن دمای گرمای بدنش له له می زند تا خود را خنک کند، چون غده های عرقی کافی برای خنک نمودن خود ندارد، (کمی در پاها دارد که برای خنک نمودن بدن آن کافی نيست)
بنابراين با له له زدن خود را خنک می کند. در نفس زدن هوای خنک وارد بدن ميشود و هوای گرم از بدن خارج می شود و به اين وسيله خود را تهويه و خنک ميکند.
سگ علاوه بر دليل فوق که "بالا رفتن دمای گرمای بدن وی" بود، بدلايل زياد ديگری همچون تشنگی، شادی، خوشنودی، ناخوشنودی، برخورد ناگهانی با چيزی، کار و خستگی، درد های روانی و جسمی، اندوه و غيره نيز له له میزند.
آيه گفت نمونه کسانيکه آيات خداوند را دروغ می پندارند مانند سگ است که چه بار روی آن بگذاری و چه آنرا بحال خود واگذاری در هر حال له له خود را می زند. بنابر شناختی که از سگ داريم معنی اين تشبيه اينست که فرد دين ستيز در هر حال دين ستيزی خود را دارد چه دين بنوعی با او کاری داشته باشد و چه نداشته باشد. ما امروزه درستی اين گفته آيه را در غرب می بينيم.
امروزه در غرب دين اساساً با کسی کاری ندارد، ولی دين ستيزان دين ستيزی خود را دارند.
يعنی اين از سرشت آنهاست...
همانگونه که له له زدن سگ نيز از سرشت خود آنست و می تواند هيچ ربطی به کار و رفتار انسان با آن نداشته باشد. (و سرشت انسان البته از نظر قرآن بدست خود انسان است).
با سلام و عرض ادب
در قرآن كريم يكجا بطور كلي انسان گمراه به انعام و بلكه بدتر از آن تشبيه شده است اما بطور ريزتر تر هم اين تشبيه وجود دارد. مثلا يكجا افرادي را كه نه از علم ،خودشان طرفي مي بندند و نه به ديگران نفعي مي رسانند به حمار تشبيه نموده است "مثلهم كمثل الحمار يحمل اسفارا" .
يك مورد ديگر هم همين آيه مورد بحث يعني آيه 196 سوره مباركه اعراف است اما در اينجا مساله عدم انتفاع خود و ديگران صرفا نيست بلكه ضرر رساندن به خود و ديگران است كه از اين باب به سگ هار تشبيه شده اند . استادجوادي آملي موارد فوق را در تفسير آيه مورد بحث بخوبي تبيين نموده اند:
"در قرآن كريم گاهي انسان را به صورت كلي مثال ميزند مثل حيوان ميفرمايد ﴿أُولئِكَ كَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾ خب اين يك بحث عام يك قدري اين را ريزتر ميكند ميفرمايد ﴿مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارًا﴾ يعني اينها فرق نميكند برايشان كه بارشان كتاب باشد يا غير كتاب درك نميكنند يعني از اين كتاب نفع نميبرند يعني از اين موعظه و هدايتي كه نصيب ايشان شد نفع نميبرند اين دو.."(1)
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا ، تفسير سوره مباركه اعراف ، جلسه 206
ايشان در ادامه به تبيين عملكرد گروه سوم مي پردازند :
"مثل سوم مثل محل بحث است نه تنها در دو حال خودشان نفع نميبرند يا به ديگران نفع نميرسانند بلكه هم خودشان متضررند هم به ديگران آسيب ميرسانند آن ﴿مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ كَمَثَلِ الْحِمار﴾ اين تسويه در عدم الانتفاع و عدم النفع است دو نكته است يعني نه خودش انتفاع ميبرد نه ديگري را خب نفع ميرساند يك حماري كه حالا هيزم بارش كردند يا كتابهاي علمي و ديني بارش كردند نه خودش استفاده ميكند بر او فرق نميكند اگر كتاب بارش كردند او بهره نميبرد مثل اينكه هيزم بارش كردند اين يك ،بهره هم نرساند حالا از كتاب چيزي بفهمد و به ديگران منتقل كند كه نيست چون وقتي خودش بهره نبرد به ديگران هم بهره نميرساند پس اين تسويه هم به لحاظ عدم الانتفاع است هم به لحاظ عدم النفع يعني كتاب بارش كند يا هيزم بارش كنند بر او يكسان است هيچ استفادهاي نميكند ... اما تسويه در محل بحث به اين است كه در هر دو حال او هم خودش متضرر است هم در هر دو حال به ديگران ضرر ميرساند ميفرمايد كمثلهم ﴿كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ﴾ لهاث همان آن عطش شديد كه باعث ميشود آن سگ هار است زبانش را درميآورد كه سيراب بشود اين حالت را ميگويند لهاث كلب .خب اين سگي كه هار است و تشنه است يك بيماري در درون او است زبان درميآورد مرتب زبانش را قبض و بسط ميكند حركت ميدهد كه عطشش [را] فرو بنشاند با اين كار عطشش فرو بنشاند در حاليكه با اين لهاث آن درد و عطشش افزونتر ميشود چه اينكار را بكند چه اينكار را نكند گرفتار آن عطش دروني است يك. نسبت به عابر و رهگذر هم چه رهگذر به او سنگي بپراند چه كاري به او نداشته باشد اين در هر دو حال لهاث دارد، نسبت به آنها دارد حمله ميكند ،هي زبان درميآورد هي به طرف آنها حمله ميكند ،به ديگري دارد ضرر ميرساند. فرمود چنين عالم بدعاقبتي در هر دو حال هم براي خود فتنه است هم براي ديگران چه شما به او حمله كنيد چه حمله نكنيد چه كاري داشته باشيد چه كاري نداشته باشيد اين دائماً زبانش بلند است. قلمش به بدنويسي يا زبانش به بدگويي باز است. اين "تحمل عليه" حمله بكني "يلهث او تتركه يلهث" براي اينكه حيف آن آيات الهي نبود كه در راه باطل صرف شد به چنين وضعي مبتلا شد! خب اين سگي كه گرفتار عطش است اگر مرتب آنجور نفس نكشد اين دهانش را ببندد اين زبانش را بگذارد تو، اين يك مقدار عطشش كمتر ميشود اينكه مرتب احساس عطش بيشتر ميكند اينكه بيشتر گرمتر ميشود حرارت بيشتري دارد كه خب اگر دهانش را باز كند زبانش را بگذارد تو يك مقداري خنكتر ميشود بالأخره.
خب بنابراين اين خطر آن بيجا مصرف كردن علم الهي است فرمود ﴿فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ﴾ پس تسويه از چند نظر است."(2)
بنابراين عالم بد عاقبت هم به خودش ضرر مي زند و هم به ديگران ، و اگر كسي هم به او كاري نداشته باشد باز اين اوست كه خود و ديگران را متضرر خواهد ساخت .
(2)- بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء،همان