اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران

سلام عليكم

به حول قوه الهي قراره در اين تاپيك يك مناظره بين دو كاربر خيمه گاه و اقاي ميكائيل انجام شود با موضوع:::::::::::

اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صدرا

بزرگواران مناظره خود را زیر نظر استاد عزیز انجام دهید

با سلام و عرض ادب

الف) محورهایی که به نظر در این تایپیک مهم است بدان پرداخته شود عبارتند از:

1) به نظر شما کدام یک از دو دیدگاه متضمن سعادت بشر خواهد بود؟
خلافت منصوص الهی؟ یا خلافت منتخب از جانب مردم؟

2) اگر خلافت و امامت امری انتخابی است؛ چرا خلافت منحصر به سی سال می شود؟به عبارت دیگر وقتی عصمت شرط امامت نبود چرا میان خلفا و کسانی که بعد از آنان آمدند باید تفاوت آشکاری وجود داشته باشد؟

3)اگر خلافت امری است به انتخاب مردم؛ آیا در این انتخاب معیار و میزانی معتبر خواهد بود یاخیر؟ به عبارت دیگر آیا خلافت باید بر اساس شایسته سالاری باشد یاخیر؟ حال سوال این است که خلیفه ی اول و دوم و سوم به چه علت بر دیگر صحابه برتری داشتند؟

4) اگر خلافت امری انتخابی است به چه علت منکرین چنین انتخابی بر اساس فتاوای برخی از بزرگان اهل سنت کافر شمرده شدند؟

5) اگر بپذیریم که خلافت باید امری آسمانی و انتصابی باشد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با چه فعل و لفظی باید حقیقت آنرا بر مردم آشکار می ساخت؛ تا راه بهانه بر مخالفین بسته شود.

6) آیا لفظی رسا تر از خلافت و ولایت وجود داشت که حقیقت امر امامت امت را بیشتر آشکار نماید؟ به عبارت دیگر الفاظی که در مورد خلافت امیر المؤمنین علیه السلام بیان شده است؛ اگر در مورد دیگران نیز استعمال می شد آیا باز چنین اختلافی دیده می شد.

و....

ب) برای رسیدن به نتیجه بهتر باید مقدار تایپیک ارسالی دوستان کوتاه باشد و نه طولانی تا برای قضاوت خوانندگان امر دشوار نباشد.

موفق باشید.

صدرا;446718 نوشت:
الف) محورهایی که به نظر در این تایپیک مهم است بدان پرداخته شود عبارتند از:

سلام عليكم

با تشكر از شما برادر عيز و بزگوار

استاد عيزز ما از قبل موضوع را انتخاب كرده ايم و قرار هست بر سر ان مناظره كنيم و موضع را هم بنده در بالا توضيح داده ام كه چيست و قرار هست ما و برادر ميكائيل اصل امامت و خلفت را از قران اثبات كنيم كه چگونه هست و ارتباط ان با ائمه و خلفا را هم مشخص كنيم

از همين جا از برادر ميكائيل مي خواهيم وارد تاپيك شوند و بفرماييد كه ما شروع كنيم يا ايشان و چند تا كامنت بزنيم كه بعد از اين انشا الله بحث را شروع كنيم

با عرض سلام ادب خدمت مدیر تایپک، کارشناس صدرای عزیز و برادر شیعه ی طرف مناظره من جناب آقای خیمه گاه ابوالفضل...

ان شاء الله در این تایپک موضوع:
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت

را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

دوستان بزرگوار هرگونه توهین باعث شکست در مناظره به صورت یک طرفه است و هر شخص در هر پست تنها حق دارد یک سوال مطرح کند

سوال آغازین بنده از برادر عزیز شیعه جناب خیمه گاه ابوالفضل این است:
اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟

نکته مهم:
آیه صریح آیه ای است که بدون نیاز به آیات دیگر تفسیر شود و برای تفسیر آن نه نیاز به آیه ای دیگر داشته باشیم و نه نیاز به روایتی.

سوال را جواب دهید و شما نیز سوال خود را از بنده بپرسید.

در پناه الله باشید

بسم الله الرحمن الرحيم

لاحول ولا قوة الا بالله

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ، وَ تَمامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلينَ، وَ عَلى‏ آلِهِ‏ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ، وَ اَصْحابِهِ الْمُنْتَجَبينَ

با سلام و عرض ادب خدمت همه فرهيختگان، كارشناسان، مسئولين و اساتيد محترم

با تشكر از مديريت محترم و استداد صدراي عزيز كه بستر اين مناظره را برايمان فراهم نمودند

همان طور كه همه دوستان مستحضر هستند مدتي هست كه حقير با هماهنگي هاي لازمه با توافق با برادر وهابي ماموستا ميكائيل در حال رايزني بوديم براي يك مناظره و بحث و گفته گوي دوستان در زمينه اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران كه الحمد الله با موافقت ايشان ما اين تاپيك را راه اندازي نموديم كه انتظار مي رود روند و اسلوب اين گفتار بدور از هرگونه بي ادبي و بي احترامي به مقدسات و ارزش هاي همديگر باشد

گلايه از برادر عزيز ماموستا ميكائيل:

برادر عزيزم جناب ميكائيل، يكي از اصول غير اخلاقي و ناجوانمرادانه در مباحثات علمي و جفا و توهين به عقول خواننده هاي محترم اين هست كه ما يك موضوعي را گزينش و انتخاب كنيم و قرار باشد طبق معاهدات تحت پيرامون ان بحث شود اما ما موضوع را به چالش بكشيم و مطالبي بي ربط را وارد ميدان مباحثه كنيم
برادر عزيزم اقا ميكائيل همان طور كه مستحضر هستيم و خودتان هم در پست 5 مطرح نموديد موضوع اين تاپيك به شرح ذيل مي باشد:

میکائیل;446789 نوشت:
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت

برادرم قرار هست ما در اين تاپيك اثبات كنيم كه نصب امامت و خلافت از منظر قران امر الناس هست و يا امر الله و اين مسئله چه ارتباطي با ائمه و خلفا دارد، برادر عزيزم گلايه ما از شما اين هست، كه سوال ذيل شما چه ارتباطي با موضوع دارد؟

میکائیل;446792 نوشت:
سوال آغازین بنده از برادر عزیز شیعه جناب خیمه گاه ابوالفضل این است:
اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟


شما در ابتداي كار موضوع تاپيك را به بيراهه برده ايد علاوه بر ايكنكه عقيده خودتان نسبت به موضوع انتخابي تاپيك را بيان نكرده ايد هيچ بلكه اشاره به مطالبي داشته ايد كه اصلا سنخيتي با عنوان تاپيك ندارد و اين روش، روش ناجوانمردانه اي هست برادر من، لذا حقير خواهشمند هستيم سيره مباحثه خود را تغيير داده و در مسير تاپيك ارائه كنيد علي ايحال بنده پاسخ شما را در كامنت هاي بعد خواهم داد، برادر وقتي شما در ابتدا اينگونه گريز زده ايد بعيد بدانم بتوانيد نتيجه خوبي را براي مخاطبين خود حاصل نماييد

تذكر:::::::::::

برادر ميكائيل، سوالات ذيل شما مربوط مي شود به بحثي جداگانه در باب اينكه چرا نام اهل بيت در قران نيامده است و اين مسئله بر هيچ اهل فن و فضلي پوشيده نيست كه اين سولات شما ارتباطي با موضوع ندارد

میکائیل;446792 نوشت:
اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟

برادر ميكائيل ضمن اينكه با حقير گفته گو مي كنيد خواهشمنديم تعداد كامنت هاي ارسالي را نيز مشخص كنيد كه البته شما اولين كامنت خود را در پست 6 زديد

اين اولين كامنت من يوده است:::::::::::

كامنت شماره 1

برادر ميكائيل توجه داشته باشند كه شروع مناظره با ايشان بوده و پايان با حقير هست

از همه دوستان عزيز خواهشمنديم از زدن كامنت پرهيز كنند

اين مناظره بين دو نفر قرار هست انجام شود خواهشا تا پايان مناظره خوشتن دار باشيد

kheymegahabalfazl;446818 نوشت:
برادر ميكائيل ضمن اينكه با حقير گفته گو مي كنيد خواهشمنديم تعداد كامنت هاي ارسالي را نيز مشخص كنيد كه البته شما اولين كامنت خود را در پست 6 زديد

اين اولين كامنت من يوده است:::::::::::

كامنت شماره 1
برادر ميكائيل توجه داشته باشند كه شروع مناظره با ايشان بوده و پايان با حقير هست

بله شروع با بنده بوده و پایام با شما.
من با تعداد مشکلی ندارم، هر تعدادی که شما گفتید. هر نفر 100 کامنت خوبه؟؟؟

بنده در دومین کامنت خود مجددا سوال اولم را تکرار می کنم:
اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟

نکته مهم:
آیه صریح آیه ای است که بدون نیاز به آیات دیگر تفسیر شود و برای تفسیر آن نه نیاز به آیه ای دیگر داشته باشیم و نه نیاز به روایتی.

سوال را جواب دهید و شما نیز سوال خود را از بنده بپرسید.

اتفاقا اصلا سوال بیراهه نیست و کاملا مرتبط با موضوع است زیرا هدف از این مناظره این است که ربط الهی بودن امامت را به ائمه شیعه و سنی پیدا کنیم. چنانکه خودتان در پست اول آن را ذکر کرده اید

kheymegahabalfazl;445736 نوشت:
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت

پس از شما خواهش می کنم که از اصل موضوع فاصله نگیرید و جواب سوال را شفاف بدهید.

اگر صد بار هم از جواب دادن به سوال فوق فرار کنید بنده صد و یک بار خواهم پرسید. زیرا این سوال کاملا با موضوع تایپک مرتبت است.

علی مع الحق;446826 نوشت:
با توجه به این که هر دو طرف بحث از عزیزان اهل سنت هستند

اتفاقا مناظره بین بینده از اهل سنت و جناب خیمه گاه ابوالفضل از شیعیان است! دقت کنید برادر

من الله توفیق

دوستان عزيز چرا متوجه نيستند بنده مي گويم:

خواهشا كسي در اين بحث و مناظره شركت نكنند

اين مناظره بين دو نفر هست، كاربر خيمه گاه و ماموستا ميكائيل



خواهشا كامنت هاي خود را حذف كنيد

در خواست از برادر عزيز ميكائيل::::::::

برادرم هر كسي كه غير از من كامنتي زد خواهش شما به كامنت دقت نكنيد و فقط مطالب حقير را نقد كنيد و رديه بزنيد و بدون دقت نظر به كامنت هاي دوستان، از پست هاي انها بگذريد

kheymegahabalfazl;446870 نوشت:
برادرم هر كسي كه غير از من كامنتي زد خواهش شما به كامنت دقت نكنيد و فقط مطالب حقير را نقد كنيد و رديه بزنيد و بدون دقت نظر به كامنت هاي دوستان، از پست هاي انها بگذريد

از تذکر ممنونم. لطفا دوستان شیعه و سنی صبور باشند و کامنت نزنند.

شما هم برادر عزیز سوال رو جواب بدهید نده در دو پست اول خود یک سوال پرسیده ام و هنوز جوای نداده اید

بسم الله:::::::

بحث امامت در باور و انديشه هاي پيروان مكتب اهل بيت و مكتب سقيفه از مواضع مهم عقيدتى است كه اصلي و اساسي ترين موضوعات در مسأله امامت، «انتصابى و الهى» يا «انتخابى و عادى» بودن آن است. پيروان مكتب اهل بيت بر اين باورند كه امامت نصب عند الله هست و پيروان مكتب سقيفه پيرو انتخابى بودن آن هستند.
كه انگيزه ما در انجام اين بحث در اين هست كه بخواهيموجوب نصب امام را از منظر قران اثبات كنيم كه به چه طريقي هست، در يك طرف مناظره بنده حقير از پيروان مكتب اهل بيت هستم و بر اين باور هستم كه امام را خدا انتخاب مي كند و در ان طرف موضوع جناب ماموستا ميكائل هستند و مي خواهند نصب امام را از منظر قراني به صورت انتخابي و مردمي برايمان اثبات كنند.

بنده در ابتدا به ساكن به يك ايه قران اشاره مي كنم كه خداوند در مورد نصب امام سخن مي گويد::::::::::::::::

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. (بقره/124)
(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند).

اين ايه چهار عقيده را اثبات مي كند

1. برتري امامت بر نبوت

2. نصب امامت به دست خدا

3. امامت يك معاهده و مقام الهي

4. استمرار اين عهد

انچه كه اين جا براي ما مد نظر هست نكات 2 و 3 و 4 هست كه مورد استفاده ما در اين بحث قرار مي گيرد

1. نصب امام به واسطه خداوند::::::::

جمله: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً» به صراحت روشن مى‌سازد كه نصب مقام «‌امامت»‌ تنها به دست خداوند است نه به دست انسان؛ زيرا در اين جمله خداوند جعل را به منسوب به خودش مي داند

2. امامت يك معاهده و مقام الهي::::::::

وقتي كه خداوند مقام امامت را بر حضرت ابراهيم نصب مي كنند(اني جاعلك للناس اماما) ايشان(حضرت ابراهيم) مي فرمايد: ايا بر ذريه من هم نصب مي شود يا نه؟(من ذريتي) خداوند مي فرمايد: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» تصريح دارد كه امامت يك عهد الهي هست و اين عهد به ظالمين نخواهد رسيد كما اينكه شيوخ و ائمه تفسيري اهل سنت نيز اتفاق بر چنين عقيده اي را دارند، (اعتقاد به اين كه امامت يك عهد الهي هست) و همين نص صريح كلام الله سبحان تعالي مويد بر الهي و انتصابي بودن مقام امامت هست كه اين مسئله تمامي افكار ها و عقايد نسبت به مردمي و انتخابي بودن امام را براندازي مي كند

حال با توجه به اثبات، اينكه امامت يك عهد الهي و نصب و امر الهي هست بينه اي اشكار بر اين هست هر گونه امامت و خلافتي كه مردمي باشد و هر باور و انديشه اي كه قائل بر اين باشد اين عهد انتخابي و امر الناس هست كاملا مطرود و باطل هست

حال سوال پيش مي ايد منظرو قران از اينكه اين عهد به ظالمي نمي رسد منظور چه كساني هستند:

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴿لقمان/13﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ظلمي بزرگ است

لذا خلافت و امامت خلفاي ثلاثه از دو جهت و زاويه باطل هست اول اينكه مردمي هست و دوم اينكه انها طالم و به تعبير قران قبل از اسلام اوردن مشرك بودند لذا منطق و سيسم امامت بر انها مترتب نمي شود و باطل هست

اما اين عهد به چه كساني مي رسد؟

وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿المؤمنون/8﴾

و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏كنند

سوال پيش مي ايد ايا امير المومنين علي ع پايبند به اين عهد و پيمان با خدا و رسولش بوده است؟

يقينان پاسخ اين سوال مثبت خواهيد بود كمااينكه مولا علي ع در شب ليل المبيت بنا بر دستور رسول خدا ص بر فراش ايشان ارام گماريدند و اين چنين با ايشان پيمان بست تا در جاي ايشان بخوابند و جان رسول الله محفوظ بماند لذا خداوند براي ايشان ايه نازل كردند

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿207﴾

و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است (207)

و همچنين خداوند در ادامه ايه 8 سوره المؤمنون مي فرمايد:

وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿9﴾

و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى‏نمايند

چي كسي در نمازش مواظبت نمود؟ مولا علي ع در خلفاي ثلاثه؟

انجا كه خداوند مي فرمايند:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿55﴾

3. استمرار اين عهد::::::::::::::::

و نكته اخر اين كامنت اين مي باشد كه خداوند جعل و نصب امامت را انحصار در حضرت ابراهيم نمي داند بلكه مي فرمايد عهد من به ظالمين نمي رسد و نه اينكه اين مقام خاتميت پيدا نموده
و ضمن اينكه يقينان اين امامت باز هم در خلفا جعل و نصب نمي شود زيرا انها از ذريه حضرت ابراهيم نيستند

نتيجه::::::::::::::::::

1. ما اثبات نموديم كه امامت امري الهي هست و نصب ان به واسطه خدا صورت مي گيرد و نه مردم

2. اثبات نموديم كه امامت انتخابي و مردم باطل هست و هيچ مشروعيتي ندارد

3. اثبات نموديم خلفاي ثلاثه مشمول و مصداق اين ايه نيستند به اين دليل كه اولا مشرك بودند، دوما از ذريه حضرت ابراهيم نبودند، سوما انتخاب مردمي بوده(گرچه ما فرض محال را گذاشته ايم وگرنه اجماعي بر انها شكل نگرفته است)

4. اثبات نموديم اين مقام بر اهل بيت مترتب هست، به اين جهت كه امامتشان الهيست، دوما از ذريه حضرت ابراهيم بودند، سوما مشرك نبودند،

:Gol:********************************************:Gol:


پاسخ به سوال برادر ميكائيل::::::::::::::

میکائیل;446847 نوشت:
بنده در دومین کامنت خود مجددا سوال اولم را تکرار می کنم:
اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟


برادر عزيزم ، همان طور كه گفتم اين سوال شما ارتباطي با اين تاپيك ندارد، ايا شما قول خودتان را هم فراموش نموده ايد؟
دوست عزيزم وقتي شما هنوز اثبات نكرده ايت امامت الهي هست يا مردمي، مي خواهيد اسامي ائمه را از قران بيرون بياوريد؟
برادر قرار شد شما اول مردمي بودن خلافت را اثبات كنيد و ما هم الهي بودن انرا و سپس اين عقيده را از قران دريافت كنيم و انرا متصل به خلفا كنيم، برادر عزيز اين مطالب شما اصلا و ابدا ارتباطي با تاپيك ندارد لذا حقير قضاوت را به پايه دوستان مي گذارم زيرا شما قوائد و قوانين مناظره را نقض نموده ايد و اين يعني گريز از مناظره

میکائیل;446847 نوشت:
اتفاقا اصلا سوال بیراهه نیست و کاملا مرتبط با موضوع است زیرا هدف از این مناظره این است که ربط الهی بودن امامت را به ائمه شیعه و سنی پیدا کنیم. چنانکه خودتان در پست اول آن را ذکر کرده اید

برادر ميكائيل اينكه چرا اسم ائمه در قران امده و يا نيامده ارتباطي با اين تاپيك ندارم، بنده بايد به چه لهجه اي سخن بگويم؟ شما به فرموده خود نظري كنيد:

میکائیل;446789 نوشت:
ان شاء الله در این تایپک موضوع:
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت


برادر عزيزم شما هنوز اثبات نكرده ايد كه خلافت مردمي هست و هنوز نتوانسته ايد عقيده اينكه امامت الهي هست را نقد كنيد، انوقت مي گويد نام ائمه در كجا قران هست؟ شما به موضوع نگاه كنيد خودتان اقرار مي كنيد بايد در ابتدا كيفيت جعل و نصب امامت مشخص شود و سپس ارتباط انرا مشخص كنيم، شما مشخص نكرده ايد مي گوييد ارتباطش چيست؟ ضمن اينكه چرا نام ائمه در قران نيامده خود باب و موضوعي جدا مي طلبد كه اگر علاقه داشتيد در مورد ان هم بحث خواهيم نمود

اما علي ايحال بنده پاسخ شما را مي دهم:::::::::

عدم وجود يك موضوع در قران به معناي بطلان ان شي يا موجوديت نمي باشد، كما اينكه نما تنها 27 نبي در قران امده است، ايا ما بايد بگويم بقيه انبيا باطل هستند، جزئيات نماز در قران نيامده است ايا ما بايد بگويم ها انچه از سنت مي گيريم باطل هست؟ به عنوان مثال شما معتقد هستيد ايه 11 سوره نور براي ام المومنين عايشه نازل شده است ايا ما بايد بگويم عقيده شما باطل هست چون نامش در قران نيامده؟ شما مي گويد ايه 40 سوره توبه آن يار نبي ابوبكر هست ما بايد بگويم چه قران متذكر به اسم ان نشده است عقيده شما باطل هست؟ دوست عزيز عدم نام به معناي بطلان يك وجوب نيست لذا اگر اين چنين باشد شما بايد از قران براي ما يك ايه بياوريد كه چون نام اهل بيت در قران نيامده است، امامت انها باطل هست، ليكن از اين موضوع به عقيده شما اين چنين مي توان نتيجه گرفت همه انبيا بر باطل هستند الا 27 نفر زيرا اسامي انها در قران نيامده است، پس مسئله مبرا بودن ام المومنين عايشه هم باطل هست زرا اسمش در قران نيامده است

میکائیل;446847 نوشت:
من با تعداد مشکلی ندارم، هر تعدادی که شما گفتید. هر نفر 100 کامنت خوبه؟؟؟

بحث تعداد بر كميت تاثير گذار هست و نه كيفيت، اگر هزار كامنت هم باشد بنده امادگي بحث دارم، اما موضوع اين هست بايد تعدادي كم معين شود كه در ان مطالب متقن ، شفاف و محكم مطرح شود وگرنه كامنت بيش از حد شود هم كيفيت خود را از دست داده و هم نوع مديريت دچار مشكل مي شود لذا بنده مي گويم 10 الي 15 كامنت و در ادامه اگر كم بود به ان به صورت توافقي اضافه خواهيم نمود نظر شما چيست؟

:Gol:********************************************:Gol:

سوال از برادر ميكائيل::::::::::::::

برادر عزيزم ما از شما مي خواهيم كه مشروعيت مردمي بودن خلافت خلفا را برايمان اثبات نماييد، ما اياتي محكم و نه متشابه براي شما ارائه كرديم و عارض شديم كه امامت امري الهي و عهدي عند الله هست و نه عند الناس و حالا از شما مي خواهيم اياتي محكم براي ما بياوريد كه به ما بگويد مردم بايد امام و خليفه را جعل و نصب كنند

خداوند فرمودي اني جاعلك للناس اماما، ما تو را به عنوان امام جعل و نصب كرده ايم و در ادامه مي فرمايد لاينال عهدي الظالمين اين عهد را هم براي خودش مي داند زيرا نصب ان به واسطه خودشان بوده است

حالا ما از شما ايه ايه مي خواهيم صريح و محكم كه خداوند بفرمايد مردم بايد امام و خليفه را نصب كنند؟

كامنت شماره 2

قابل توجه برادر ميكائل:::

برادرم شما تاكنون 2 كامنت زده ايد و ما هم دو كامنت

خوب پس شما به صراحت فرمودید که هیچ آیه قرانی صریح و واضح وجود ندارد که ائمه شیعه منصوب از طرف الله متعال باشند! خیلی خوب عالی است برای گام اول.
و جالب اینجاست که می گوئید صرف نیامدن نام آنان در قران این عقیده را نمی تواند باطل کند که آنها الهی هستند!!!
خوبه آفرین.. داری کار من رو راحت می کنی.

اول حرف شما رو بررسی می کنیم:

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. (بقره/124)
(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند).

اولا این آیه ربطی به امامت ائمه شیعه ندارد بلکه در مورد امامت (رهبری) یک پیامبر خاص است، و حتی ربطی به دیگر پیامبران -مثلا حضرت یونس- ندارد.
دیگر ربط اشتباه این آیه به ائمه الهی شیعه این است که حضرت ابراهیم ابتدا آزموده شده اند و سپس امام شدند، این در حالی است که ائمه شش ساله و هشت ساله و چهار ساله شیعه در هیچ آزمون الهی شرکت نکرده اند یعنی شرط اول را اجابت نکرده اند.

در ثانی حتی اگر تفسیر شما را بپذیریم باید بگوئیم ائمه ی شیعه ابتدا باید پیامبر می بودند و بعد از سر بلندی در آزمون الهی امام می شدند، این در حالی است که هرگز هیچ امام شیعه قبل از امامت پیامبر نبوده است زیرا خاتم پیامبر حضرت محمد ص هستند.

و نکته ی جالب اینجاست که این امامت اصلا ربطی به امامت شیعه ندارد! زیرا منظور در اینجا مقام امامت شخص حضرت ابراهیم علیه سلام نیست بلکه امام بودن آئین ابراهیمی است.
چونان که الله متعال در آیات دیگری از قرآن می فرمایند:

...وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا .... ﴿هود: ١٧﴾
قبل از آن کتاب موسی را امام ساختیم!!!

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا ... ﴿الأحقاف: ١٢﴾
و از قبل آن کتاب موسی امام بود...

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
3. اثبات نموديم خلفاي ثلاثه مشمول و مصداق اين ايه نيستند به اين دليل كه اولا مشرك بودند، دوما از ذريه حضرت ابراهيم نبودند، سوما انتخاب مردمي بوده(گرچه ما فرض محال را گذاشته ايم وگرنه اجماعي بر انها شكل نگرفته است)

و به یاد داشته باشید که حضرت عمر و حضرت ابوبکر جدشان با جد حضرت محمد به هم می رسد!!!

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
حالا ما از شما ايه ايه مي خواهيم صريح و محكم كه خداوند بفرمايد مردم بايد امام و خليفه را نصب كنند؟

بله عزیزم ما در قرآن چنین آیه ای داریم که مردم می توانند امام شوند

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَ‌بَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّ‌يَّاتِنَا قُرَّ‌ةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿الفرقان: ٧٤﴾
أُولَـٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْ‌فَةَ بِمَا صَبَرُ‌وا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿الفرقان:٧٥
) و کسانی که می‌گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!» (۷۴) (آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود؛ و در آن، با تحیّت و سلام روبه‌رو می‌شوند. (۷۵)

پس می بینید که مردم خودشان می توانند از الله بخواهند که خواست الهی به گونه ای باشد که آنان پیشوا و امام مردم گردند...
پس اگر امامت فقط منصوب به دوازده نفر ثابت بود هرگز چنین آیه ای در قرآن نمی آمد...

خوب حالا که قبول کردیم آیه ای محکم و صریح در مورد ائمه شیعه وجود ندارد به سوال دوم می پردازیم.

شیعه ائمه را منتخب الله میداند و کسی که منتخب الله باشد نباید با ایشان مخالفت کرد، پس طبیعی است که اگر با منتخب الله مخالفت شود باید حرف منتخب الله را گوش دهیم و به حرف ایشان بازگردیم.
چونان که حضرت مخمد ص منتخب الله است و اولا اختلاف با ایشان جائز نیست و دوما اگر هم اختلافی با ایشان شد باید حرف ایشان را گوش کنیم .
اما می بینیم که قرآن می گوید در زمان اختلاف حرف این امام یعنی "اولی الامر" را گوش نکن و فقط حرف الله و پیامبرش را گوش کن!!!!!
چرا؟؟؟ مگر امام و ولی امر منتخب الله نیست؟ چرا می توان با ایشان مخالفت کرد و چرا در زمان اختلاف نظر ایشان اصلا مد نظر نیست و حرف الله و رسول را باید گوش کنیم و نه حرف ایشان را؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ‌ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ‌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿٥٩
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. (۵۹)

[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

با عرض معذرت از حضور عزیزانی که مطلب گذاشته اند ؛ طبق توافق طرفین مناظره و برای جلوگیری از انحراف بحث پست های شما عزیزان حذف میشود .

فرصت مناظره و گفتگو در سایت برای هر دو طرف میسر است و ان شاء الله با حضور مخالفین در تاپیک های دیگر میتوانید شرکت بفرمائید.

لذا استاد صدرا و جناب میکائیل و جناب خیمه گاه ابوالفضل تنها بزرگوارانی هستند که اجازه درج پست در این تاپیک را دارند.

با سپاس

یاحق[/]

بسم الله:

نقد مطالب جناب ماموستا:::::::::::::::

میکائیل;446946 نوشت:
خوب پس شما به صراحت فرمودید که هیچ آیه قرانی صریح و واضح وجود ندارد که ائمه شیعه منصوب از طرف الله متعال باشند! خیلی خوب عالی است برای گام اول.[/quote

جناب ماموستا نمي خواهيد بفهميد موضوع مناظره نام اهل بيت نيست؟ ما اينجا امده ايم نام اهل بت از قران را بيرون بياوريم و يا اثبات الهي يال مردمي بودن خلافت را به مسلمانان نشان دهيم؟ ايا درك اين موضوع اينقدر سخت هست؟

اين گفته شما در مورد موضوع هست

میکائیل;446789 نوشت:
اثبات نصب الهي بودن امامت و خلافت و يا مردمي بودن امامت و خلفت از منظر قران و ربط آن به ائمه شیعه و خلفاي اهل سنت

در راستاي نصب و جعل ان سخن بگوييد و نه امدن نام يا نيامدن نام، زيرا اين يعني گريز و فرار از اصل موضوع مناظره

میکائیل;446946 نوشت:
و جالب اینجاست که می گوئید صرف نیامدن نام آنان در قران این عقیده را نمی تواند باطل کند که آنها الهی هستند!!!
خوبه آفرین.. داری کار من رو راحت می کنی.


پس از منظر شما ام المومنين عايشه هم مبرا از فحشا نيستند چون نامش در قران نيامده؟ همه انبيا هم باطل هستند چون در قران نيامده؟

ما پاسخ شما را داده ايم اينها را نقد كنيد:


عدم وجود يك موضوع در قران به معناي بطلان ان شي يا موجوديت نمي باشد، كما اينكه نما تنها 27 نبي در قران امده است، ايا ما بايد بگويم بقيه انبيا باطل هستند، جزئيات نماز در قران نيامده است ايا ما بايد بگويم ها انچه از سنت مي گيريم باطل هست؟ به عنوان مثال شما معتقد هستيد ايه 11 سوره نور براي ام المومنين عايشه نازل شده است ايا ما بايد بگويم عقيده شما باطل هست چون نامش در قران نيامده؟ شما مي گويد ايه 40 سوره توبه آن يار نبي ابوبكر هست ما بايد بگويم چه قران متذكر به اسم ان نشده است عقيده شما باطل هست؟ دوست عزيز عدم نام به معناي بطلان يك وجوب نيست لذا اگر اين چنين باشد شما بايد از قران براي ما يك ايه بياوريد كه چون نام اهل بيت در قران نيامده است، امامت انها باطل هست، ليكن از اين موضوع به عقيده شما اين چنين مي توان نتيجه گرفت همه انبيا بر باطل هستند الا 27 نفر زيرا اسامي انها در قران نيامده است، پس مسئله مبرا بودن ام المومنين عايشه هم باطل هست زرا اسمش در قران نيامده است

حالا شما يك ايه به ما نشان دهيد كه اگر نام اهل بيت در قران نيامده است به معناي بطلان ان است

خواهش موضوع را منحرف نكنيد

میکائیل;446946 نوشت:
اولا این آیه ربطی به امامت ائمه شیعه ندارد بلکه در مورد امامت (رهبری) یک پیامبر خاص است، و حتی ربطی به دیگر پیامبران -مثلا حضرت یونس- ندارد.

جناب ميكائيل، اقاي احسان به شما گفته اند كه ماموستا هستيد، من نمي دانم اگر ماموستا هستيد براستي چرا نمي خواهيد متوجه شويد، دوست عزيزم، برادر من، عزيز دلم من دارم فارسي حرف مي زنم، لهجه و و گويش شما چيست؟ ما قرار هست در اين تاپيك در ابتدا اثبات كنيم امامت و خلافت منسوب عند الله هست و نه عند الناس و ما اين كا را هم كرديم ما نيامده ايم نام اهل بيت را از قران بيرون بكشيم

ما با استدلال به اين ايه توانستيم اثبات كنيمك كه امامت به واسطه خدا انجام مي گيرم نه غير خدا لذا انچه كه شما به عنوان خلافت و نصب امام بدست مردم مي دانيم كاملا باطل هست زيرا اين ايه به نص صريح مي گويم ما امام را انتخاب مي كنيم

میکائیل;446946 نوشت:
دیگر ربط اشتباه این آیه به ائمه الهی شیعه این است که حضرت ابراهیم ابتدا آزموده شده اند و سپس امام شدند، این در حالی است که ائمه شش ساله و هشت ساله و چهار ساله شیعه در هیچ آزمون الهی شرکت نکرده اند یعنی شرط اول را اجابت نکرده اند.


اما اين مطلب، با تشكر از شما كه اقرار كرديد حضرت ابراهيم بدست خدا امام شد و اين يعني اقرار شما به الهي بودن خلافت و بطلان خلفاي ثلاثه زيرا خلافت انها مردمي هست و نه الهي

اما مطلبي كه قابل اشاره هست اين بوده شما مي گويد حضرت ابراهيم ازموده شد و سپس امام شد، و ائمه شيعه مورد ازمون قرار نگرفتند، ببخشيد شما دوربين تاريخ پيما زديد كه فهميديد اهل بيت مورد ازمون قرار نگرفتند و يا اينكه مسئول سازمان سنجش الهي هستيد؟ و يا اينكه به لوح محفوظه دست رسي داريد كه از غيب سخن مي گويد؟

دوما بنده از شما سوال مي كنم حضرت عيسي و يحيي كه زبق نص صريح ايه 29 و 30 و 7 سوره مردم در بچگي به نبوت رسيدند در كجا مورد سنجش قرار گرفتند؟ لذا وقتي كسي در مقام كودكي و گهواره مي تواند به مقام نبوت برسد پس مي تواند به مقام امامت هم برسد ضمن اينكه شما مقام نبوت را هم بالاتر از امامت مي دانيد و اين نيز بينه اي بر اين هست كه يك شخص در كودكي و گهواره هم مي تواند به مقامات الهي منصوب شوند

در نتيجه اين ادعاي شما هم باطل و مردود هست

میکائیل;446946 نوشت:
در ثانی حتی اگر تفسیر شما را بپذیریم باید بگوئیم ائمه ی شیعه ابتدا باید پیامبر می بودند و بعد از سر بلندی در آزمون الهی امام می شدند، این در حالی است که هرگز هیچ امام شیعه قبل از امامت پیامبر نبوده است زیرا خاتم پیامبر حضرت محمد ص هستند.

اولا مگر قرار هست ائمه شيعه دين جديدي را بياورند كه به مقام نبوت برسند؟

ثانيا اين تفسير ما نيست بلكه نص صريح قران هست،

ثالثا قران مي فرمايد عهد امامت الهي هست ايا تصريح داشته است كه مكانيزم نصب ان هم بايد به سريق حضرت ابراهيم باشد؟

خامسا شما پاسخ ما را راحت كرده ايد و فرموده ايد:

میکائیل;446946 نوشت:
...وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا .... ﴿هود: ١٧﴾
قبل از آن کتاب موسی را امام ساختیم!!!

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا ... ﴿الأحقاف: ١٢﴾
و از قبل آن کتاب موسی امام بود...

سوال ما از شما اين هست ايا كتاب موسي قبل از امام شدن هم نبي بوده است؟

میکائیل;446946 نوشت:
و نکته ی جالب اینجاست که این امامت اصلا ربطی به امامت شیعه ندارد!

شما بخش اول سخنان من را بست داده اي به مطالب بي ربط حال انكه اين بخش از مطالب حقير كه نصوص قران هست همان موضوع مناظره را دارد اثبات مي كند يعني الهي بودن امامت از منظر قران لذا شما به جاي اينكه بگوييد ايا امامت الهي هست و يا مردمي و اين مطئله را نقد كنيد به مطالبي بي مورد احتجاج مي كنيد تا با مناقشه مطالب حقير را بر هم بزنيد حال انكه ارتباط ان با ائمه شيعه در بخش هاي اخري مطالب من بوده است و نه بخش اول و چون شما اين را مي دانستيد و نمي توانستيد بخش دوم را نقد كنيد با مغلطه خواستيد الهي بودن خلافت را مورد مناقشه قرار دهيد حال بدون اينكه بپردازيد و نقد عقايد من را انجام دهيد زيرا ما معتقديم به اين موضوع كه امامت يك امر الله هست و شما مي گويد خير و حال بياييد ايه 124 سوره ابراهيم را نقد كنيد و بگويد خير امامت الهي نيست و مردمي هست حال انكه از اين مسئله عاجزيد و مدام در حال گريز هستيد

میکائیل;446946 نوشت:
زیرا منظور در اینجا مقام امامت شخص حضرت ابراهیم علیه سلام نیست بلکه امام بودن آئین ابراهیمی است.


جالبه قران مي فرمايد ما ابراهيم را به عنوان امام نصب كرده ايم و شما براي ما تفسير به راي و تاويل مي كنيد و مي گويد ائين ابراهيم، گويا شما قران جديد اورده ايد و ما خبر نداريم، ببخشيد مي شود اين ائين را از قران به ما هم نشان دهيد؟ براستي شما براي مشروع كردن خلافت خلفايتان كارتان به جايي رسيده است به خدا هم دروغ مي بنديد؟

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿17﴾
پس كيست‏ستمكارتر از آن كس كه دروغى بر خداى بندد يا آيات او را تكذيب كند به راستى مجرمان رستگار نمى‏شوند (17)

ما از شما مي خواهيم اين ائين را از ايه 124 به ما نشان دهيد حال انكه خداوند مي فرمايد اني جاعلك "ك" ضميري هست كه به حضرت ابراهيم بر مي گردد ما تو را امام مردم قرا داده ايد اين ائين را از كجا اورده ايد؟

ايا مي دانستيد خداوند درباره تاويل گران مي فرمايد في قلوبهم زيغ؟

برادر عزيز چرا به خدا دروغ مي بنديد و ايات را تاويل مي كنيد؟

اين هست منطق مناظره شما؟ اول كه امديد به مطالبي بي ربط به موضوع اشاره كرديد كه ارتباطي با تاپيك نداشته و الان هم براي خوداتان به خدا دروغ مي بنديد و تاويل مي كنيد

میکائیل;446946 نوشت:
چونان که الله متعال در آیات دیگری از قرآن می فرمایند:

...وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا .... ﴿هود: ١٧﴾
قبل از آن کتاب موسی را امام ساختیم!!!

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا ... ﴿الأحقاف: ١٢﴾
و از قبل آن کتاب موسی امام بود...



من از شما سوال مي كنم اينكه كتاب حضرت موسي امام هست اول كه باز هم ادعاي ما را اثبات كرده ايد زيرا نصب ان به طريق خدا بوده دوما كتاب حضرت موسي چه ربطي به حضرت ابراهيم دارد؟
ما مي خواهيم بدانيم ارتباط اين دو با هم در چيست؟
بعد ارتباط كتاب با ائين در چيست؟
اين ها اولا كه ادعاي ما را ثابت مي كند و دوما ربطي يه حضرت ابراهيم ندارد زيرا خداوند در مورد حضرت ابراهيم مي فرمايد ما تو را امام قرار داديم و در اينجا مي فرمايد كتاب حضرت موسي امام بوده است، اينها چه ارتباطي با ائين دارد؟

میکائیل;446946 نوشت:
و به یاد داشته باشید که حضرت عمر و حضرت ابوبکر جدشان با جد حضرت محمد به هم می رسد!!!

ببخشيد شما مسئول ثب و احوال دوران پيغمبر هم هستيد؟ و يا اينكه تلسكوپ تاريخ پيما انداخته ايد؟

جد ابوبكر و عمر كه معلوم نيست چه كسي هستند دوست عزيز چرا براي خوتان تاريخ را به هم مي دوزيد حال انكه ارتباطي با هم ندارند مضاف براينكه براي ادعاي خود هم سند و مدركي ارائه نمي كنيد

اين ادعاي شما هم باطل هست و امامت نمي تواند برانها نصب شود اولا اينكه گفتيم از ذريه حضرت ابراهيم نيستند و دوم اينكه مشكر بوده اند

میکائیل;446946 نوشت:
بله عزیزم ما در قرآن چنین آیه ای داریم که مردم می توانند امام شوند


دوست عزيز ما هم مي گويم قرار هست يك شخصي از مردم به مقام امامت و نبوت برسد، ما كه نگفتيم يكي از ملائك گزينش مي شود و او به اين مقام نائل مي ايد

كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ

انبيا كساني هستند كه از خود ما هستند و نه غير ما، انما انا بشر مثلكم

میکائیل;446946 نوشت:
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَ‌بَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّ‌يَّاتِنَا قُرَّ‌ةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿الفرقان: ٧٤﴾

با تشكر از شما، حضرت عالي به ايه اي باز هم استناد و استدلال نموديد كه ادعاي ما را ثابت مي كند، ماموستا ميكائيل شما بدون در نظر گرفتن ضماير دست به شاهكاري زديد كه نتنها خودتان را ذم نموديد بلكه ما را مدح كرديد:::::::

در اين ايه مي فرمايد كساني به خدا مي گويند كه ما را به عنوان امام قرار بده، دوست عزيز اين همان عقيده ما هست يعني اينكه مردم عقيده دارند نصب امام بايد به واسطه خدا باشد و از الله سبحان تعالي در خواست مي كنند وجعلنا ما را به عنوان امام قرار بده يعني اينكه انها از خدا در خواست مي كنند از بين انها خداوند شخصي را به عنوان امام قرار دهد لذا اگر امر امامت نصب مردمي بوده ديگر درخواست از خدا اينجا معنا و مفهوم پيدا نمي كند و مردم بودن اينكه از خدا درخواست نصب كنند خودشان فردي را گزينش و ان را به مقام امامت نصب مي كنند اما بر خلاف و قرينه عقيده شما مردم از خدا درخواست مي كنند كه شخصي را به عنوان امام انتخاب كنند زيرا انها نيز قائل بر اين بودند كه امامت امر الله هست لذا رجوع به خواست و حكمت و قدر الهس مي كنند و اگر اين خلافت عهد مردمي و زميني بوده است ديگر درخواست و نصب ان از طريق خدا نمي كردند
و نكته خواندني اين هست دوستان را هم هدايت مي كنيم به سمت ترجمه اي كه جناب ميكائيل برايمان اوردند:
اما نكته بسيار جالب اينجا هست همان گونه كه اين مردم درخواست نصب امام از خدا مي كنند حضرت موسي نيز براي نصب جانشين و وزير براي خود از خدا درخواست مي كند همان گونه كه اين مردم براي جعل امام متوسل به خدا مي شوند حضرت موسي نيز براي نصب ان متمسك به خواست الهي مي شود زيرا اين امر نيز در بين انبيا نيز يك عهد الهي بوده است

وَیسِّرْ لِی أَمْرِی«26»
و کارم را برایم آسان گردان!

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی«27»
و گره از زبانم بگشای؛

یفْقَهُوا قَوْلِی«28»
تا سخنان مرا بفهمند!

وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی«29»
و وزیری از خاندانم برای من قرار ده...

هَارُونَ أَخِی«30»
برادرم هارون را!

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی«31»
با او پشتم را محکم کن؛

وَأَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی«32»
و او را در کارم شریک ساز؛

كَی نُسَبِّحَكَ كَثِیرًا«33»
تا تو را بسیار تسبیح گوییم؛

وَنَذْكُرَكَ كَثِیرًا«34»
و تو را بسیار یاد کنیم؛

إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِیرًا«35»
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده‌ای!»

قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَكَ یا مُوسَى«36»
فرمود: «ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد!

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیكَ مَرَّةً أُخْرَى«37»
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساختیم...

همان گونه كه مشاهده مي كنيم وزارت و خلافت و جانشيني حضرت موسي نيز به واسطه خداوند انجام شد، همان گونه كه حضرت عالي كار ما را سهل تر و راحت تر نموديد و با اشاره به ايه اي كه خود مردم اقرار و اذعان دارند نصب خليفه از جان خدا هست همين مورد براي حضرت موسي نيز محقق شد و ايشان نيز چنين درخواستي را از خدا داشتند كه اين درخواست نيز به واسطه خداوند مورد پذيرش قرار گرفت و بحث خلافت ايشان نصب شد

پس نصب وزات ايشان يك امر الهي بوده است:

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿35/فرقان﴾
و به يقين [ما] به موسى كتاب [آسمانى] عطا كرديم و برادرش هارون را همراه او دستيار[ش] گردانيديم (35)

و همچنين نصب خلافت ايشان:

وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي سوره اعراف آيه 142
هارون به عنوان خليفه حضرت موسي مطرح است

لذا تمامي اين ايات نيز بينه اي اشكار در اين باب هست كه نصب امامت و خلافت امر الله هست و نه امر الناس

با تشكر از همراهي شما براي اثبات اين عقيده

میکائیل;446946 نوشت:
پس می بینید که مردم خودشان می توانند از الله بخواهند که خواست الهی به گونه ای باشد که آنان پیشوا و امام مردم گردند...

احسنتم، ما هم مي گويد كه امامت يك عهدنامه الهي هست و انچه كه خواست الهي باشد بر ان مترتب مي شود

میکائیل;446946 نوشت:
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!

مردم از پروردگار درخواست مي كنند ما را براي پرهيزگاران، امام قرار بده، و امام گردان، حالا ايشان چگونه مي گويند مردم خو

حالا سوال ما از ايشان اين هست:
اگر امامت مردمي هست چرا انها به خدا رجوع مي كنند و از خدا درخواست براي نصب امام مي كنند؟
اگر نصب امام مردمي هست چرا خودشان يك شخصي را انتخاب نكردند؟ و مستول به خدا مي شوند؟
در نتيجه رجوع مردم به خدا دو امر را قايت مي كند نصب امام از جانب خدا و بطلان مردمي بودن امام

دوستان به اين نكته خوب دقت كنند، پيروان سقيفه مي گويند كه صحابي خير الامتي هستند بهرتين ها هستند زيرا پاگردان برجسته رسول خدا هستند و در دامان ايشان پرورش يافتند حال انكه اين پاگردان برجسته رسول خدا، فهمشان از اين مردم هم پايين تر بوده كه انها براي نصب امام از خدا درخواست مي كنند اما شاگردان برجسته رسول خدا معتقد به مردمي بودن خلافت هستند حال انكه اين ايات را مي خواندند و به ان عمل نمي كردند، ايا اينها بهترين و افقه ترين و افضل ترين امت هستند؟ براستي چنين افرادي چگونه مي توانند مايه هدايت و تمسك باشند

میکائیل;446946 نوشت:
خوب حالا که قبول کردیم آیه ای محکم و صریح در مورد ائمه شیعه وجود ندارد به سوال دوم می پردازیم.

ما به كمك شما توانستيم اثبات كنيم خلافت الهي هست و هر ان خلافتي كه غير الهي باشد باطل و مردود هست و اين مسئله در راستاي موضوع تاپيك بوده اما اينكه ايا اسامي اهل بيت در قران نيامده را ما قبلا به شما پاسخ گفتيم، گويا شما نيز مانند صحابي بيشتر از صاحب شريعت و خدا مي فهميدي كه به خدا مي گويد تو اشتباه كرده اي كه نام امامان را در قران نياورده ايد، شما خودت حكم كن، شما خدا هستيد و يا خدايي كه مسلمانان دارند مفضول و شما فاضل و اين خداي ما باطل و شما اكمل هستيد؟:khaneh: جالب اين هست كه شما مي خواهيد براي خدا تكليف تعيين كنيد

پاسخ به سوال برادر ميكائيل::::::::::::::

میکائیل;446946 نوشت:
اما می بینیم که قرآن می گوید در زمان اختلاف حرف این امام یعنی "اولی الامر" را گوش نکن و فقط حرف الله و پیامبرش را گوش کن!!!!!
چرا؟؟؟

برادر اولا باز هم مي گويم من نمي دانم ارتباط اينها با اين موضوع جيست؟

اولا كه شما نتوانستيد الهي بودن مطالب ما را نقد كنيد
دوما كه نتوانستيد يك ايه محكم بياوريم كه مردمي بودن خلافت را اثبات كنيد
سوما كه ما اثبات كرديم ارتباط به الهي بود خلافت انبيا و ائمه را كه انشا الله در كامنت بعد مجدد متذكر مي شويم

اما ما ارتباط اين سوال شما با تاپيك را نمي دانيم چيست علي ايحال باز هم پاسخگو خواهيم بود ولي گويا ما امده ايد به شبهات پاسخ دهيم و نه اينكه مناظره در يك موضوع كنيد

دوست عزيزم اقا ميكائيل اين شبهه شما جديد نيست بلكه خيلي قديمي هست و ما پاسخ انرا بمراتب داده ايم

برادر عزيم مشكل شما اين هست كه هنوز نمي دانيد اولي الامر سنت جديد نياورده بلكه قرار هست همان سنت را براي مردم تبيين كند لذا خداوند مي فرمايد اطاعت كنيد از خدا و رسول و اولي الامر و در زمان منازعه رجوع كنيد به قران و سنت و اين سنت را چه كسي قرار هست تبيين كند؟ همان اولي امر كه خداوند دستور به اطاعت مطلق به ان داده است

نكته دوم، نيازي نيست كه خداوند اسم اولي الامر را بياورد زيرا رسول و اولي الامر در طول هم هستند و در همان اطاعت مطلق اسم اولي امر را اورده است

نكته سوم خداوند در همان سوره در ايه 83 دستور به رجوع به اولي امر را داده است

وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿83﴾

و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى‏اند كه [مى‏توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى‏كرديد (83)

پس اين ادعاي شما نيز باطل هست

جناب ميكائيل ما امده ايم در مورد الهي بودن و مردمي بودن نصب امامت و خلافت سخن بگوييم، نه اولي الامر و اسمشان و عدم وجود نام ائمه در قران، خواهشا تاپيك را از موضوع خارج نكنيد

********************************

جناب ميكائيل ما همچنان منتظر اين هستيم پاسخ سوال اول ما را از ايه اي محكم دهيد، خداوند مي فرمايد اني جاعلك للناس اماما، ما امام را انتخاب مي كنيم، حالا اگر مي شود يك ايه محكم بياوريد كه خداوند تصريح كند مردم مي توانند امام را انتخاب كنند ان الناس جعل اماما، ايا چنين ايه و يا مشابه اين در قران داريد؟ اگر داريد ارائه كنيد اگر نه كه ادعاي عند الناس و يا دون الله بودن خلافت شما باطل است

كامنت شماره 3

میکائیل;446792 نوشت:

اگر تعیین امامان بعد از پیامبر بر عهده الله می بود چرا الله متعال در هیچ جای قرآن آیه ای صریح در مورد ائمه ی دوازده گانه شیعه بیان نکرده است؟

نکته مهم:
آیه صریح آیه ای است که بدون نیاز به آیات دیگر تفسیر شود و برای تفسیر آن نه نیاز به آیه ای دیگر داشته باشیم و نه نیاز به روایتی.

سوال را جواب دهید و شما نیز سوال خود را از بنده بپرسید.

در پناه الله باشید


با سلام و عرض ادب خدمت دو بزرگوار گرامی

الف) دو ستان عزیز علاوه بر اینکه سعی بر اختصار نوشتار ارسالی داشته باشند؛ در درست نوشتن واژها و کلمات نیز دقت بفرمایند؛ زیرا غلط املائی و لو اینکه از باب سهو و یا اسقاط برخی از کلمات باشد از وزین بودن مطالب بسیار می کاهد.

ب) برداشت شخصی از مفاهیم دینی و با تکیه ی بر فهم خویش هیچ بار علمی ای نخواهد داشت؛ لذا لازم است دوستان سخنانی را که بیان می فرمایند منطبق بر موازین پذیرفته شده از سوی مذهب خویش بوده باشند و اگر در این مباحث استناد به اقوال بزرگان خویش نمایند بر غنا و ارزش مطالب ارسالی خویش افزوده اند.

ج) تذکری که به جناب آقای خیمه گاه وارد است آن است که اختلاف در مباحث امامت اختصاصی به دیدگاه وهابیت ندارد؛ لذا اکثر اهل سنت(اگر نگوئیم قریب به اتفاق) دیدگاهی مشابه به یکدیگر دارند؛ لذا شایسته نیست به ایشان نسبت وهابی بدهید.

د) تذکری که به جناب میکائیل وارد است آن است که دیدگاه شیعه در مقابل دیدگاه اهل سنت است و در یک تراز در مقابل یکدیگر واقع شده اند؛ لذا به عینه همین سؤالی که از جناب خیمه گاه نمودید به شما وارد است؛ که آیا در مکتب خلفا آیه ای هست که نص در خلافت ابو بکر و عمر داشته باشد؟اگر آیه ای نیست پس چرا جایگاه خلافت آنقدر بالا است که مخالفین آن متهم به کفر شده اند؟ودیگر اینکه تمامی استدلالات مستند به آیات از سوی اهل سنت( برای اثبات خلافت خلفا ) همگی محکوم به بطلان خواهد بود.

ه) چنین درخواستی که آیه ای آورده شود که نص در مطلب باشد؛ به گونه ای که نیازمند تفسیر به واسطه ی آیات دیگر نباشد؛ امری است بر خلاف قرآن و سنت و خواسته ای است باطل که از روی عدم علم و شناخت سرچشمه گرفته است؛ زیرا آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می نمایند و کدام انسان عاقل است که در فهم آیات قرآن تنها بسنده به ظواهر الفاظ یک آیه داشته باشد؟

به عنوان مثال در صفات خبری قرآن از یک سو می فرماید:« وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ؛ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَة»؛ واز سویی می فرماید:«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِير»، لازمه سخن شما این است که شما با این تفسیر از سویی هم قائل به رویت شوید و هم قائل به عدم رویت؛ زیرا این دو آیه هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و ظواهر حمل بر نصوص نمی گردند. و بطلان چنین امری ضروری است. و یا مثلا با توجه به این آیه ی شریفه معتقد شوید هر کس در این دنیا کور است در آخرت نیز کور محشور می شود:«وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الآخرة اعمى».

و) اگر روایات شان صدور نادیده انگاشته شود کار اهل سنت در برتری بخشی شیخین نسبت به سایر صحابه عقیم خواهد ماند؛ زیرا به واسطه ی روایات نقل شده از سوی آنان است که برخی از آیات تطبیق به ایشان شده است و با چنین روشی هیچ منقبتی برای شیخین باقی نخواهید گذاشت.(البته این سخن بر مبنای سخن اهل سنت است و نه ما).

بنابراین آنچه مبنای علمی خواهد داشت چنین بررسی ای خواهد بود؛ که در موازنه ی آیات امامت امیر المؤمنین علیه السلام و آیات استشهاد شده (بر عدم آن و یا ) بر خلافت خلفا کفه ی برتری با کدام سو خواهد بود، از حیث آیات و اقوال قائلین به آن از علمای عامه.(که بحمدلله شیعه در این امر بی نیاز از روایات خویش می باشد).

ز) نکته آخر اینکه دوستان عجله ی در ارسال پاسخ نداشته باشند و جهت علمی مطالب را بیش از هر چیز دیگری مراعات بفرمایند.

موفق باشید.

قابل توجه برادر ميكائيل:برادر عزيزم، همان طور كه حقير با حضرت عالي توافق كرديم بر سر موضوع نصب الهي بودن و يا مردمي بودن خلافت بحث كنيم كه تا كنون شما سه پست زده ايد، كه اولا عقيده خود تحت پيرامون اين موضوع را اثبات نكرديد، دوما الهي بودن امامت را نقد نكرديد سوما مطالب ما را رديه نزديد چهارم تاپيك را از موضوع اصلي خود تبديل به دو موضوع بي ربط كرديد كه يكي وجود نام امام در قران و دومي تبعيت از اولي الامر كه اينها ارتباطي با تاپيك ندارد، خواهشمنديم و تمنا مي كنيم كه تحت پيرامون و مواضع قرار داد شده بحث و مناظره كنيد

اما همان طور كه مستحضر هستيد ما در كامنت شما 1اثبات نموديم نتنها اينكه خلافت امر الله و انتصاب الهي هست بلكه اين مسند بر اهل بين نيز جعل و نصب مي شود

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. (بقره/124)
(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند).

اين ايه چهار عقيده را اثبات مي كند

1. برتري امامت بر نبوت

2. نصب امامت به دست خدا

3. امامت يك معاهده و مقام الهي

4. استمرار اين عهد

انچه كه اين جا براي ما مد نظر هست نكات 2 و 3 و 4 هست كه مورد استفاده ما در اين بحث قرار مي گيرد

1. نصب امام به واسطه خداوند::::::::

جمله: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً» به صراحت روشن مى‌سازد كه نصب مقام «‌امامت»‌ تنها به دست خداوند است نه به دست انسان؛ زيرا در اين جمله خداوند جعل را به منسوب به خودش مي داند

2. امامت يك معاهده و مقام الهي::::::::

وقتي كه خداوند مقام امامت را بر حضرت ابراهيم نصب مي كنند(اني جاعلك للناس اماما) ايشان(حضرت ابراهيم) مي فرمايد: ايا بر ذريه من هم نصب مي شود يا نه؟(من ذريتي) خداوند مي فرمايد: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» تصريح دارد كه امامت يك عهد الهي هست و اين عهد به ظالمين نخواهد رسيد كما اينكه شيوخ و ائمه تفسيري اهل سنت نيز اتفاق بر چنين عقيده اي را دارند، (اعتقاد به اين كه امامت يك عهد الهي هست) و همين نص صريح كلام الله سبحان تعالي مويد بر الهي و انتصابي بودن مقام امامت هست كه اين مسئله تمامي افكار ها و عقايد نسبت به مردمي و انتخابي بودن امام را براندازي مي كند

حال با توجه به اثبات، اينكه امامت يك عهد الهي و نصب و امر الهي هست بينه اي اشكار بر اين هست هر گونه امامت و خلافتي كه مردمي باشد و هر باور و انديشه اي كه قائل بر اين باشد اين عهد انتخابي و امر الناس هست كاملا مطرود و باطل هست

حال سوال پيش مي ايد منظرو قران از اينكه اين عهد به ظالمي نمي رسد منظور چه كساني هستند:

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴿لقمان/13﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ظلمي بزرگ است

لذا خلافت و امامت خلفاي ثلاثه از دو جهت و زاويه باطل هست اول اينكه مردمي هست و دوم اينكه انها طالم و به تعبير قران قبل از اسلام اوردن مشرك بودند لذا منطق و سيسم امامت بر انها مترتب نمي شود و باطل هست

اما اين عهد به چه كساني مي رسد؟

وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿المؤمنون/8﴾

و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏كنند

سوال پيش مي ايد ايا امير المومنين علي ع پايبند به اين عهد و پيمان با خدا و رسولش بوده است؟

يقينان پاسخ اين سوال مثبت خواهيد بود كمااينكه مولا علي ع در شب ليل المبيت بنا بر دستور رسول خدا ص بر فراش ايشان ارام گماريدند و اين چنين با ايشان پيمان بست تا در جاي ايشان بخوابند و جان رسول الله محفوظ بماند لذا خداوند براي ايشان ايه نازل كردند

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿207﴾

و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است (207)

و همچنين خداوند در ادامه ايه 8 سوره المؤمنون مي فرمايد:

وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿9﴾

و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى‏نمايند

چي كسي در نمازش مواظبت نمود؟ مولا علي ع در خلفاي ثلاثه؟

انجا كه خداوند مي فرمايند:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿55﴾

3. استمرار اين عهد::::::::::::::::

و نكته اخر اين كامنت اين مي باشد كه خداوند جعل و نصب امامت را انحصار در حضرت ابراهيم نمي داند بلكه مي فرمايد عهد من به ظالمين نمي رسد و نه اينكه اين مقام خاتميت پيدا نموده
و ضمن اينكه يقينان اين امامت باز هم در خلفا جعل و نصب نمي شود زيرا انها از ذريه حضرت ابراهيم نيستند

نتيجه::::::::::::::::::

1. ما اثبات نموديم كه امامت امري الهي هست و نصب ان به واسطه خدا صورت مي گيرد و نه مردم

2. اثبات نموديم كه امامت انتخابي و مردم باطل هست و هيچ مشروعيتي ندارد

3. اثبات نموديم خلفاي ثلاثه مشمول و مصداق اين ايه نيستند به اين دليل كه اولا مشرك بودند، دوما از ذريه حضرت ابراهيم نبودند، سوما انتخاب مردمي بوده(گرچه ما فرض محال را گذاشته ايم وگرنه اجماعي بر انها شكل نگرفته است)

4. اثبات نموديم اين مقام بر اهل بيت مترتب هست، به اين جهت كه امامتشان الهيست، دوما از ذريه حضرت ابراهيم بودند، سوما مشرك نبودند،

همان طور كه ما در كامنت شماره 1 اثبات نموديم مقام و مسند امامت يك عهد و امر الهي هست، و اين عهد بر اهل بيت نيز مترتب هست همچنين با تتبع در ايات قران درخواهيم يافت كه مقام خلافت نيز مستثني از اين امر نيست و نصب و جعل اين مقام نيز به واسطه خدا هست

با تتبع در ايات قران در خواهيم يافت نصوص متعددي در نصب خليفه به واسطه خدا در قران به صراحت وجود دارد

يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ.

اى داوود، همانا تو را در زمين خليفه- نماينده خود- ساختيم‏.

در اين آيه مباركه،‌ واژه «خلافت» به كار رفته و خداوند جعل خلافت را براى حضرت داود عليه السلام به خودش نسبت داده‌است.

جناب ميكائيل نكند اينجا هم مي خواهيد مدعي شويد اين خلافت براي ائين هست؟ :Nishkhand:

ما همچنان سوال اولمان را مطرح مي كنيد:::::: يك نص صريح و محكم براي ما بياوريد كه نصب امامت و خلافت مردمي هست و الهي نيست

سوال دوم ما از شما اين هست:::::::: اگر خليفه را مردم انتخاب مي كنند چرا حضرت موسي براي خلافت، هارون از خدا درخواست بر نصب ان مي كند و خداوند به ايشان دستور نمي دهد از قوم خود بخواه كه برايت جانشين انتخاب كنند؟

كامنت شماره 4

جناب ميكائيل اگر موافق باشيد ما تاپيك را با 15 كامنت جمع بندي كنيم

بعد از اینکه ثابت کردید الله متعال در هیچ جای قران نگفته است که امامی را بعد از پیامبر خواهد آورد حالا می خواهید در مقام نبوت هم تشکیک کنید!!!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
دوما بنده از شما سوال مي كنم حضرت عيسي و يحيي كه طبق نص صريح ايه 29 و 30 و 7 سوره مردم در بچگي به نبوت رسيدند در كجا مورد سنجش قرار گرفتند؟ لذا وقتي كسي در مقام كودكي و گهواره مي تواند به مقام نبوت برسد پس مي تواند به مقام امامت هم برسد ضمن اينكه شما مقام نبوت را هم بالاتر از امامت مي دانيد و اين نيز بينه اي بر اين هست كه يك شخص در كودكي و گهواره هم مي تواند به مقامات الهي منصوب شوند

آیه هفت سوره ی مریم:
يَا زَكَرِ‌يَّا إِنَّا نُبَشِّرُ‌كَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا ﴿٧
ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می‌دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده‌ایم! (۷)
این آیه ربطی به مقام نبوت در سن کودکی ندارد و حتی اگر بر فرض محال هم ربطی پیدا کند اصلا به امامت ربطی ندارد!!!

فَأَشَارَ‌تْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿٢٩﴾ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّـهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿٣٠
خوب در این آیه حضرت عیسی در سن کودکی زبان می گشایند و هم مادر خود را تهمت مبرا می کنند و هم خبر پیامبری خود را می دهند.
هیچ نصی هم وجود ندارد که حضرت عیسی از همان موقع به بعد شروع به دعوت کرده باشد.
در حالی که به اعتقاد عموم مفسرین این نزول معجزه الهی فقط منحصر به زمان تولد ایشان بوده و بعد از آن تا سن چهل سالگی دیگر سخنی از وحی بر زبان نیاورده اند.
و بعد هم فرض که اصلا حرف شما درست باشد، این مسئله اصلا ربطی به امامت ندارد، این مسئله به نبوت بر می گردد.

خداوند متعال می گوید حضرت ابراهیم را پس از آزمون امام کردیم، نمی گوید پس از آزمون نبی کردیم که!!!
کمی به خود بیا عزیزم.

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
در نتيجه اين ادعاي شما هم باطل و مردود هست

پس ادعای خودتان باطل شد!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
اولا مگر قرار هست ائمه شيعه دين جديدي را بياورند كه به مقام نبوت برسند؟

ثانيا اين تفسير ما نيست بلكه نص صريح قران هست،

ثالثا قران مي فرمايد عهد امامت الهي هست ايا تصريح داشته است كه مكانيزم نصب ان هم بايد به سريق حضرت ابراهيم باشد؟


اولا این خود بیانگر دیدگاه باطل شماست، دین از آدم تا خاتم یکی است و همه پیامبران به سوی یک دین بشارت می دهند. در قران چیزی به نام ادیان نداریم که شما می گوئید ائمه دین جدید ندارند!
دوما اتفاقا این تفسیر مطلق شماست
سوما ثابت کردیم که این امامت به دین و آئین ربط دارد و نه به شخص

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
سوال ما از شما اين هست ايا كتاب موسي قبل از امام شدن هم نبي بوده است؟

اگر اندکی قرآن بخوانید عزیز من هرگز این چنین گمراهانه حرف نمی زدی...
عزیزم طبق آیه حضرت ابراهیم، حضرت ابراهیم نبی بود و دین و آئین وی امام امت
طبق این آیه نیز حضرت موسی نبی هستند و دین و آئین وی امام امت
این مسئله چیزی هست که تمام یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان اهل سنت جهان می دانند، بجز گروه اندک دویست میلیونی شیعه!!!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
حال بياييد ايه 124 سوره ابراهيم را نقد كنيد

بخدا توی قرآن ما اهل سنت سوره ی ابراهیم 52 آیه داره!!! نکنه قرآن امام زمان دست شماست؟؟؟

ما رو باش داریم با کسی مناظره می کنیم که هنوز تعداد آیات بعضی سوره ها رو نمی دونه!!!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
جالبه قران مي فرمايد ما ابراهيم را به عنوان امام نصب كرده ايم و شما براي ما تفسير به راي و تاويل مي كنيد و مي گويد ائين ابراهيم، گويا شما قران جديد اورده ايد و ما خبر نداريم، ببخشيد مي شود اين ائين را از قران به ما هم نشان دهيد؟ براستي شما براي مشروع كردن خلافت خلفايتان كارتان به جايي رسيده است به خدا هم دروغ مي بنديد؟

دروغ؟
تهمت؟
عزیزم تفسیر به رای چیه دیگه؟
نص صریح قرانه که میگه ما کتاب موسی را امام کردیم.

پس ثابت شد این شما هستید که دارید به الله متعال دروغ می بندید.

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
من از شما سوال مي كنم اينكه كتاب حضرت موسي امام هست اول كه باز هم ادعاي ما را اثبات كرده ايد زيرا نصب ان به طريق خدا بوده دوما كتاب حضرت موسي چه ربطي به حضرت ابراهيم دارد؟
ما مي خواهيم بدانيم ارتباط اين دو با هم در چيست؟
بعد ارتباط كتاب با ائين در چيست؟
اين ها اولا كه ادعاي ما را ثابت مي كند و دوما ربطي يه حضرت ابراهيم ندارد زيرا خداوند در مورد حضرت ابراهيم مي فرمايد ما تو را امام قرار داديم و در اينجا مي فرمايد كتاب حضرت موسي امام بوده است، اينها چه ارتباطي با ائين دارد؟

اگر کمی سطح علمی خود را از سطح حوزه علمیه به سطح دانشگاه مدینه بالا تر بیاورید قطعا خواهید دانست که ربط آنان بسیار است.
مگر دین ابراهیم نبی از دین موسی علیه سلام جداست؟ ابراهیم خدائی دیگر دارد؟ اصلا در قران چیزی به نام دین جدا داریم؟ قرآن همه ی پیامبران را مبشران به سوی دین می داند و نه به سوی ادیان!
پس تمامی دین یکی است.
دوما کدامین کتاب از آئین جدا است؟ هر کتابی با آئین آن پیامبر یکی است و آئین هر پیامبر دینی است که الله متعال دستور فرموده و این دین همواره از آدم تا خاتم یکی بوده و هست و خواهد بود.

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
ببخشيد شما مسئول ثب و احوال دوران پيغمبر هم هستيد؟ و يا اينكه تلسكوپ تاريخ پيما انداخته ايد؟

جد ابوبكر و عمر كه معلوم نيست چه كسي هستند دوست عزيز چرا براي خوتان تاريخ را به هم مي دوزيد حال انكه ارتباطي با هم ندارند مضاف براينكه براي ادعاي خود هم سند و مدركي ارائه نمي كنيد

باز هم توهین و تهمت زدن های شما شروع شد؟ شما که هنوز چهار تا اصل و نسب را نمی دانی چرا بی خودی ادعای مناظره می کنی؟
این شما بودی که ابتدای کار حرف از نسب حضرت ابوبکر و عمر زدید. پس سکوت کنید و گزافه گوئی نکنید که آنچه که باید را می شنوید.

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
همان گونه كه مشاهده مي كنيم وزارت و خلافت و جانشيني حضرت موسي نيز به واسطه خداوند انجام شد، همان گونه كه حضرت عالي كار ما را سهل تر و راحت تر نموديد و با اشاره به ايه اي كه خود مردم اقرار و اذعان دارند نصب خليفه از جان خدا هست همين مورد براي حضرت موسي نيز محقق شد و ايشان نيز چنين درخواستي را از خدا داشتند كه اين درخواست نيز به واسطه خداوند مورد پذيرش قرار گرفت و بحث خلافت ايشان نصب شد

الان این مسئله چه ربطی به امامت الهی شیعه داشت؟
در ثانی موسی یک نفر است و آیه گفته است والذین خوب نفرات دیگر رو هم مثال بزنید!!!!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
اگر امامت مردمي هست چرا انها به خدا رجوع مي كنند و از خدا درخواست براي نصب امام مي كنند؟
اگر نصب امام مردمي هست چرا خودشان يك شخصي را انتخاب نكردند؟ و مستول به خدا مي شوند؟
در نتيجه رجوع مردم به خدا دو امر را قايت مي كند نصب امام از جانب خدا و بطلان مردمي بودن امام

متاسفانه این از جهل شماست که این چنین برداشت هائی از آیات صریح و روشن قران می کنید.
شما هنوز نتوانسته اید دلیلی بیاورید که ائمه شیعه ربطی به الهی بدون دارند یا ندارند؟
مردم حق دارند برای خود نزد الله متعال دعا کنند یا حق ندارند؟
این چه ربطی به نصب الهی دارد؟

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
اولا كه شما نتوانستيد الهي بودن مطالب ما را نقد كنيد
دوما كه نتوانستيد يك ايه محكم بياوريم كه مردمي بودن خلافت را اثبات كنيد

اولا که ادعای الهی بودن امامت شما را نیست و نابود کردم.
دوما که مگر شما برای ادعایتان دلیلی محکم آوردید از قران؟ کدام آیه شما ربطی به ائمه شیعه داشت؟

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
سوما كه ما اثبات كرديم ارتباط به الهي بود خلافت انبيا و ائمه را كه انشا الله در كامنت بعد مجدد متذكر مي شويم

اصلا چه ربطی داره؟
شما می گوئید بر فرض محال حالا که الله متعال پیامبری را امام کرده است پس ائمه شیعه هم امام الهی هستند!!!
واقعا خنده دار است!!!
این درست مثل این می ماند که اگر دختری مجرد زنا کرد و حامله شد بگوئد چون حضرت مریم مجرد بود و حامله شد پس منم می توانم در مجردی حامله شوم!!!

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
برادر عزيم مشكل شما اين هست كه هنوز نمي دانيد اولي الامر سنت جديد نياورده بلكه قرار هست همان سنت را براي مردم تبيين كند لذا خداوند مي فرمايد اطاعت كنيد از خدا و رسول و اولي الامر و در زمان منازعه رجوع كنيد به قران و سنت و اين سنت را چه كسي قرار هست تبيين كند؟ همان اولي امر كه خداوند دستور به اطاعت مطلق به ان داده است

دقیقا شما همینجا گیر می کنید!!!
پیامبر منصوب از جانب الله است پس اگر مردم با پیامبر اختلاف پیدا کنند حرف پیامبر ارجع تر است.
حال اگر ولی امر هم منصوب الهی است آیا سزاوار نیست که در زمان اختلاف حرفش ارجع باشد؟
پس چرا الله متعال در موارد اختلافی حرف ولی امر را ارجع نمی داند؟؟
؟

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿83﴾

و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى‏اند كه [مى‏توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى‏كرديد (83)


در این آیه می گوید اگر خبری به شما رسید!!!
نمی گوید اگر در چیزی اختلاف داشتید!!!
همین تفاوت این دو آیه و بطلان ادعای شماست.
در اینجا اگر خبری به مردم رسید و مردم صحت آن را ندانستند به پیامبر و ولی امر برای درستی خبر ارجاع دهند.
اما در آیه اولی الامر بحث بر سر اختلاف در هر چیزی (حتی اختلاف در دین و اختلاف در تصمیم اولی الامر) است...

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
پس اين ادعاي شما نيز باطل هست

پس این ادعای شما بود که باطل شد

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
جناب ميكائيل ما امده ايم در مورد الهي بودن و مردمي بودن نصب امامت و خلافت سخن بگوييم، نه اولي الامر و اسمشان و عدم وجود نام ائمه در قران، خواهشا تاپيك را از موضوع خارج نكنيد

موضوع تایپک روشن است و بنده کاملا در موضوع هستم.
اینکه شما از جواب دادن عاجز هستید دلیل نمی شود که بگوئید سوالتان خارج از موضوع است، اگر احساس می کردید خارج از موضوع است پس چرا جواب دادید؟
تیتر مناظره را بخونید ... ربط این موضوع به ائمه شیعه یکی از دلایل این مناظره هست و در تیتر نیز ذکر شده است.

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
جناب ميكائيل ما همچنان منتظر اين هستيم پاسخ سوال اول ما را از ايه اي محكم دهيد، خداوند مي فرمايد اني جاعلك للناس اماما، ما امام را انتخاب مي كنيم، حالا اگر مي شود يك ايه محكم بياوريد كه خداوند تصريح كند مردم مي توانند امام را انتخاب كنند ان الناس جعل اماما، ايا چنين ايه و يا مشابه اين در قران داريد؟ اگر داريد ارائه كنيد اگر نه كه ادعاي عند الناس و يا دون الله بودن خلافت شما باطل است

بنده بهترین جواب ها را به شما داده ام.
شما تمام ادعا های شما در مورد آیه جاعلک للناس اماما نقش بر آب شد و ثابت کردم که این مردم هستند که خود امام می شوند و همچنین ثابت کردیم که این امامت ابراهیم امامت مورد نظر شیعه نیست و ثابت کردیم که خداوند امور مردم را در دست مردم قرار داده است، آنجا که می گوید در زمان اختلاف به الله و رسول رجوع کنید و نه به اولی الامر یعنی که اولی الامر یا همان امام مورد ادعای شیعه توسط خداوند انتخاب و منصوب نشده است وگرنه الله متعال دستور به رجوع به ایشان می داد. در ضمن اگر شما امامت را چیزی بسیار مهم می دانید باید یادتان باشد الله متعال مسلمین را به مشورت و شوری امر کرده است و چه مشورتی از مشورت و شوری در مورد تعیین امام مهمتر؟

ما که تا بدین لحظه یک جواب از شما دریافت نکردیم اما با این حال باز هم سوال بنده از شما:
اگر امامت الهی باشد باید هرآنچه که امام می گوید قانون بدون تغییر باقی بماند.
پس چرا امروزه بر خلاف امر امام عمل می شود؟
مثلا چرا به همان مقدار که امام مالیات می گرفته امروزه مالیات نمی گیرند؟
یا امامی که وامی با بهره و کارمزد پرداخت نمی کرده چرا امروزه بر خلاف آن عمل می شود؟
و هزاران مثال دیگر...
مگر نه این است که امام منصوب الله است و هیچ کاری از ایشان از روی هوای نفس نیست؟ پس چرا در بسیاری از موارد بر خلاف امام عمل می شود؟ آیا جز این است که حرکت امام شخصی بوده و نه الهی؟

_______________

تذکر مهم.
قرار بر این است که یکی در میان پست بزنیم تا عدالت در مناظره رعایت شود. پس شدیدا تذکر می دهم پست شماره چهار را پاک کنید زیرا شما دو پست پشت سر هم زده اید.


بسم الله:::::

میکائیل;447161 نوشت:
بعد از اینکه ثابت کردید الله متعال در هیچ جای قران نگفته است که امامی را بعد از پیامبر خواهد آورد حالا می خواهید در مقام نبوت هم تشکیک کنید!!!

اتفاقا ما در تاپيك اول اين مسئله را اثبات كرديم كه مبحث امامت استمرار دارد اما حضرت عالي نتوانستيد انرا نقد كنيد و مجدد مطالب بي ارتباط خود را تكرار نمودديد، حال شما اگر راست مي گفتيد بايد اين استمرار را به چالش مي كشيديد و ايه اي مي اورديد كه امامت بعد از انبيا ادامه ندارد

بنده در كامنت شماره 2، در بخش ذيل پاسخ شما را گفته ام برويد بخوانيد و اگر توانستيد انرا نقد نمايد

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
2. امامت يك معاهده و مقام الهي::::::::

kheymegahabalfazl;446909 نوشت:
3. استمرار اين عهد::::::::::::::::

میکائیل;447161 نوشت:
آیه هفت سوره ی مریم:

عذر خواهي مي كنم ايه هفت نبود، بلكه ايه 12 بوده است

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ﴿12﴾

اى يحيى كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم (12)

نكند به نظر شما اينجا خدا اشتباه كرده در يك كودك مقام نبوت را جعل و نصب نموده است؟ اينها در كجا مورد سنجش قرار گرفتند؟

اما نكته جالب اينجا هست كه وقتي شما به ايه حضرت عيسي رسيديد نمي دانم به چه علت و دليلي معني و ترجمه انرا نياورديد يقينان علتي داشته جناب مبكائيل حالا ما براي شما ترجمه اش را مي گذاريم تا ببينيم علتش چيست

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿29﴾

[مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد گفتند چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است‏سخن بگوييم (29)

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿30﴾

[كودك] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است (30)

خوب اين ايات دو مسئله را اثبات مي كند، شما گفتيد امامان ما در كجا مورد ازمايش و سنجش قرار گرفتند كه بعد امام شدند حال انكه 6 با 7 سال داشتند، من از شما سوال مي كنم، حضرت يحي و و عيسي در كجا مورد سنجش قرار گرفتند كه بعد به اين مقام نائل امدند؟ حال انكه شما مقام نبوت را هم بالاتر مي دانيد

میکائیل;447161 نوشت:
هیچ نصی هم وجود ندارد که حضرت عیسی از همان موقع به بعد شروع به دعوت کرده باشد.

مگر ما گفتيم كي به مقام دعوت رسيدند؟ شما سوالات ما را نمي خوانيد چون نمي توانيد پاسخ گو باشيد لذا از تكنينك فرار استفاده مي كنيد ما اين مطالب را به شما عرضه كرديم

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
دوما بنده از شما سوال مي كنم حضرت عيسي و يحيي كه زبق نص صريح ايه 29 و 30 و 12سوره مردم در بچگي به نبوت رسيدند در كجا مورد سنجش قرار گرفتند؟ لذا وقتي كسي در مقام كودكي و گهواره مي تواند به مقام نبوت برسد پس مي تواند به مقام امامت هم برسد ضمن اينكه شما مقام نبوت را هم بالاتر از امامت مي دانيد و اين نيز بينه اي بر اين هست كه يك شخص در كودكي و گهواره هم مي تواند به مقامات الهي منصوب شوند

اين مطالب ما در مقابل اين ادعاي غير منطقي و غير قراني شما بود

میکائیل;446946 نوشت:
دیگر ربط اشتباه این آیه به ائمه الهی شیعه این است که حضرت ابراهیم ابتدا آزموده شده اند و سپس امام شدند، این در حالی است که ائمه شش ساله و هشت ساله و چهار ساله شیعه در هیچ آزمون الهی شرکت نکرده اند یعنی شرط اول را اجابت نکرده اند.

میکائیل;447161 نوشت:
در حالی که به اعتقاد عموم مفسرین این نزول معجزه الهی فقط منحصر به زمان تولد ایشان بوده و بعد از آن تا سن چهل سالگی دیگر سخنی از وحی بر زبان نیاورده اند.
و بعد هم فرض که اصلا حرف شما درست باشد، این مسئله اصلا ربطی به امامت ندارد، این مسئله به نبوت بر می گردد.

اين مطالب نيز ارتباطي با بحث ندارد ما استدلالي قراني به مطالب شما كرديم كه در بالا متذكر شديم

میکائیل;447161 نوشت:
خداوند متعال می گوید حضرت ابراهیم را پس از آزمون امام کردیم، نمی گوید پس از آزمون نبی کردیم که!!!
کمی به خود بیا عزیزم.

شما مطالب ما را بخوانيد و سعي كنيد پاسخ گو باشيد و فرافكني نكنيد

میکائیل;447161 نوشت:
اولا این خود بیانگر دیدگاه باطل شماست، دین از آدم تا خاتم یکی است و همه پیامبران به سوی یک دین بشارت می دهند. در قران چیزی به نام ادیان نداریم که شما می گوئید ائمه دین جدید ندارند!
دوما اتفاقا این تفسیر مطلق شماست
سوما ثابت کردیم که این امامت به دین و آئین ربط دارد و نه به شخص


اولا خونسردي خود را در بحث حفظ كنيد

دوما شما فرموديد ما در قران چيزي به نام اديان نداريم حالا اين عقيده شما خلاف قران هست حال انكه شما ادعاي قران، قران هم داريد و اين يعني اينقدر شما از قران دور و بي بهره هستيد
براستي چقدر مطالب شما ساده و مضحكانه هست كه هنوز نمي دانيد در قران اشاره به اديان كرده است

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ براستي اگر اديان وجود ندارند اين ها كه هستند؟ اين اهل كتب يعني يهوديان هم نكند همه اسلام بوده اند؟

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَى اين اديان صابئي و نصاري و يهودي كه بودند اينها هم حتما دين اسلام بودند و رسول الله اشتباهي امده است؟

اما فرموديد امامت به دين و ائين ربط دارد، اين ارتباط را كجا اثبات كرديد؟ شما يك ادعاي مضحكانه اي كرديد و امديد كتاب را از موسي گرفتيد و انرا چسبانديد به امامت حضرت ابراهيم و بعد هم گفتيد ائين، واقعا اين هست منطق مناظره شما دوستان خوب دقت كنند اينكه هر پيغمبر براي خود كتابي دارد شك نيست، اما اينكه شما كتاب زبور را به تورات متصل مي كنيد اين را از كجا اورده ايد؟ اين ارتباط از كجا هست؟ اگر قران فرقي با تورات و انجيل نمي كند چرا توسط رسول خدا اورده شد؟ خوب همان تورات و انجيل را پيغمبر براي مردم تبيين مي كردند ديگر چه نيازي به قران بوده است؟ چرا خداوند قران و رسالت رسل را بر تمامي انبيا برتري داده؟ خوب از منظر شما تفاوتي كه وجود ندارد، اما اين برتري براي چيست؟ نكند ان هست اشتباه بوده و شما را ست مي گويد؟ نكند خدا نيز دچار نقضان هست و شما صحيح افاضه مي كنيد؟

سول ما از شما اين هست، اگر اديان و عقايد و افكارشان با هم متفاوت نيست چرا خداوند براي هر پيغمبر يك كتاب اورده است؟ اينكه همه اديان يكي هستند عقيده باطلي هست لذا هر ديني براي خود كيفيت و كميتي دارد گرچه انگيزه ظهور اديان يكي هست اما در كميت و كيفيت متفاوت هستند لذا اگر غير از اين بوده خدا انبيا مختلف با كتب مختلف را مبعوث نمي كردند

میکائیل;446946 نوشت:
یرا منظور در اینجا مقام امامت شخص حضرت ابراهیم علیه سلام نیست بلکه امام بودن آئین ابراهیمی است.
چونان که الله متعال در آیات دیگری از قرآن می فرمایند:

...وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا .... ﴿هود: ١٧﴾
قبل از آن کتاب موسی را امام ساختیم!!!

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا ... ﴿الأحقاف: ١٢﴾
و از قبل آن کتاب موسی امام بود...



سوال ما از شما اين بود، كتاب حضرت موسي چه ارتباطي با امامت حضرت ابراهيم دارد؟ اين ارتباط را براي هم فكران خود توضيح دهيد ما سپاس گذار مي شويم،

پاسخ ما اين بود و شما فرار كرديد از نقد

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
من از شما سوال مي كنم اينكه كتاب حضرت موسي امام هست اول كه باز هم ادعاي ما را اثبات كرده ايد زيرا نصب ان به طريق خدا بوده دوما كتاب حضرت موسي چه ربطي به حضرت ابراهيم دارد؟
ما مي خواهيم بدانيم ارتباط اين دو با هم در چيست؟
بعد ارتباط كتاب با ائين در چيست؟
اين ها اولا كه ادعاي ما را ثابت مي كند و دوما ربطي يه حضرت ابراهيم ندارد زيرا خداوند در مورد حضرت ابراهيم مي فرمايد ما تو را امام قرار داديم و در اينجا مي فرمايد كتاب حضرت موسي امام بوده است، اينها چه ارتباطي با ائين دارد؟

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
جالبه قران مي فرمايد ما ابراهيم را به عنوان امام نصب كرده ايم و شما براي ما تفسير به راي و تاويل مي كنيد و مي گويد ائين ابراهيم، گويا شما قران جديد اورده ايد و ما خبر نداريم، ببخشيد مي شود اين ائين را از قران به ما هم نشان دهيد؟ براستي شما براي مشروع كردن خلافت خلفايتان كارتان به جايي رسيده است به خدا هم دروغ مي بنديد؟

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿17﴾
پس كيست‏ستمكارتر از آن كس كه دروغى بر خداى بندد يا آيات او را تكذيب كند به راستى مجرمان رستگار نمى‏شوند (17)

ما از شما مي خواهيم اين ائين را از ايه 124 به ما نشان دهيد حال انكه خداوند مي فرمايد اني جاعلك "ك" ضميري هست كه به حضرت ابراهيم بر مي گردد ما تو را امام مردم قرا داده ايد اين ائين را از كجا اورده ايد؟

ايا مي دانستيد خداوند درباره تاويل گران مي فرمايد في قلوبهم زيغ؟

برادر عزيز چرا به خدا دروغ مي بنديد و ايات را تاويل مي كنيد؟

اين هست منطق مناظره شما؟ اول كه امديد به مطالبي بي ربط به موضوع اشاره كرديد كه ارتباطي با تاپيك نداشته و الان هم براي خوداتان به خدا دروغ مي بنديد و تاويل مي كنيد



برادر ميكائيل لطفا به اعصاب خود مسلط باشيد و پاسخ گو باشيد، ارتباط ائين با قران و امامت حضرت ابراهيم در چيست؟

خداوند در مورد حضرت ابراهيم از ايات محكم سخن مي گويد و مي فرمايد اني جاعلك للناس اماما، شما اين ائين ابراهيمي را به ما نشان دهيد

سوال ما بسيار صريح و واضح بود، گفتيم از منظر شما يك امام اول بايد نبي بشود بعد امام، حالا اگر مي شود به ما بگوييد كه كتاب موسي كي نبي شدند كه سپس امام قرار گرفتند؟

میکائیل;447161 نوشت:
طبق این آیه نیز حضرت موسی نبی هستند و دین و آئین وی امام امت

قران جديد ميكائيل هم به بازار امد، اسم دين حضرت موسي امام بوده است و خداوند اشتباه كرده انند كه دين ايشان را يهوديت و اهل كتاب معرفي كرده است ببخشيد جناب ميكائيل مي شود به ما بگويد اين دو ائين براي چه كساني هست؟ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا، نكند اينها از ساحته هاي ابن سبا بوده؟

میکائیل;447161 نوشت:
عزیزم طبق آیه حضرت ابراهیم، حضرت ابراهیم نبی بود و دین و آئین وی امام امت

اسم دين حضرت ابراهيم هم امام بوده :khaneh:

جناب ميكائيل شما هميشه اينقدر شوخ هستيد؟:khaneh:

اما عقيده يك مسلمان واقعي چيست؟

ما كان إبراهيم يهودياً ولا نصرانياً، ولكن كان حنيفاً ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى بلكه حق گرايى فرمانبردار بود

اما جناب ميكائيل مي گويد اسم دين حضرت ابراهيم امام بوده حالا از كجاي قران اورده اند نمي دانيم

میکائیل;447161 نوشت:
این مسئله چیزی هست که تمام یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان اهل سنت جهان می دانند، بجز گروه اندک دویست میلیونی شیعه!!!

يعني يك ميليارد اهل سنت در گمراهي هستند چون خلافت قران سخن مي گويند خداوند مي فرمايد دين حضرت موسي يهوديت و يا همان اهل كتب هست اما جناب ميكائيل مي گوي يك ميليارد و ششصد ميليون اهل سنت مي گويد اسم دين حضرت موسي امام هست، سوال ما از شما اين هست كتاب شما چيست كه اين همه ادم در مراهي هستند و خلاف قران سخن مي گويند؟

میکائیل;447161 نوشت:
بخدا توی قرآن ما اهل سنت سوره ی ابراهیم 52 آیه داره!!! نکنه قرآن امام زمان دست شماست؟؟؟


اولا ادب رو رعايت كنيد، دفعه احرتان باشد كه به امام زمان جسارت كنيد جناب وهابي ناصبي

دوستان دقت كنند اين اقا در همين پست چهارشان شكست خودشان را اقرار نمودند:

میکائیل;446789 نوشت:
دوستان بزرگوار هرگونه توهین باعث شکست در مناظره به صورت یک طرفه است

شكستتان را بهتان تبريك عرض مي كنم

اما شما مشكل در تحليل مطالب داريد اين به ما ارتباطي ندارد، ما مي گويم ايه 124 امامت ابراهيم را نقد كنيد برايتان داستان سرايي مي كنيد و توهين مي كنيد

میکائیل;447161 نوشت:
ما رو باش داریم با کسی مناظره می کنیم که هنوز تعداد آیات بعضی سوره ها رو نمی دونه!!!

حالا از شكستتان دفاع كنيد تا بعد

میکائیل;447161 نوشت:
اگر کمی سطح علمی خود را از سطح حوزه علمیه به سطح دانشگاه مدینه بالا تر بیاورید قطعا خواهید دانست که ربط آنان بسیار است.
مگر دین ابراهیم نبی از دین موسی علیه سلام جداست؟ ابراهیم خدائی دیگر دارد؟ اصلا در قران چیزی به نام دین جدا داریم؟ قرآن همه ی پیامبران را مبشران به سوی دین می داند و نه به سوی ادیان!
پس تمامی دین یکی است.
دوما کدامین کتاب از آئین جدا است؟

بنده يك سوال بسيار سطحي و واضح از شما پرسيدم و گفتم اين كه شما مي گويد منظور خدا از اني جاعلك للناس اماما، نصب ائين هست را از كجاي اورده ايد؟ شما هر چي توهين هست كرده ايد و به دانشگاه الازهر و محمد ال سعود و حوزه زاهدان رفته ايد الا پاسخ به سوال ما، مي گويم اين ائين را از كجاي ايه اورده ايد و ارتباط امامت حضرت ابراهيم با كتاب حضرت موسي چيست؟

اما در مورد جدايي اديان بايد بگويم اين عدم بضاعت علمي شما را مي رساند كه همه اديان را يكي مي دانيد:

إن الذين آمنوا والذين هادوا والصابئين والنصارى والمجوس والذين خدا اديان را جدا كرده است شما چه مي گويد؟ ادعاي خودتان را از قران براي ما ثابت كنيد كه همه اديان يكي هستند، اگر يكي هستند اين مجوس و صابئي و يهودي و نصارا از كجا امده اند؟ نكند خدا هم از منظر شما هزيان مي گويد؟

میکائیل;447161 نوشت:
هر کتابی با آئین آن پیامبر یکی است و آئین هر پیامبر دینی است که الله متعال دستور فرموده و این دین همواره از آدم تا خاتم یکی بوده و هست و خواهد بود.

جناب ميكائيل اديان يكي نبودند چرا نمي خواهيد متوجه شويد خداوند در قران نام ادياني چون، يهوديت، مجوس، نصارا، صابئي را اورده است

میکائیل;447161 نوشت:
قرآن همه ی پیامبران را مبشران به سوی دین می داند و نه به سوی ادیان!

اين نيز ادعايي باطل هست و نشان از ان دارد شما از قران اينقدر بدور هستيد

خداوند حضرت محمد را مبشر و انذار دهنده براي همه اديان مي داند انوقت شما چگونه چنين ادعاي مي كنيد كه خلاف قران هست؟

وقل للذين أوتوا الكتاب والأميين أأسلمتم فإن أسلموا فقد اهتدوا در اين ايه پيغمبر اهل كتاب يعني يهودي را به سمت اسلام دعوت مي كند يعني ايشان براي دعوت همه اديان امده اند حال انكه شما مي گويد انبيا مبلغ دين هستند و نه اديان

میکائیل;447161 نوشت:
باز هم توهین و تهمت زدن های شما شروع شد؟ شما که هنوز چهار تا اصل و نسب را نمی دانی چرا بی خودی ادعای مناظره می کنی؟
این شما بودی که ابتدای کار حرف از نسب حضرت ابوبکر و عمر زدید. پس سکوت کنید و گزافه گوئی نکنید که آنچه که باید را می شنوید.

بنده بي احترامي نكردم انچه گفتم كه در كتب هست دوما من از شما براي اين ادعايتان سند خواستم، سندتان كجاست؟ در كدامين كتاب هست؟ چرا مدعي به گفته اي مي شويد كه براي ان هيچ سندي نداريد؟ و بعد هم توهين مي كنيد؟

پس وقتي خلفاي شما در وحله اول از ذريه حضرت ابراهيم نبودند نمي توانند امام شوند و دليل دوم اين هست كه انها مشرك بوده اند كه قبلا اينها را مطرح كرده ايم

میکائیل;447161 نوشت:
لان این مسئله چه ربطی به امامت الهی شیعه داشت؟
در ثانی موسی یک نفر است و آیه گفته است والذین خوب نفرات دیگر رو هم مثال بزنید!!!!

اين مسئله در رديه به مطالب شما بوده است كه فرموديد امامت الهي نيست بلكه مردمي هست و همچنلن كه مي بينيم توانايي رديه زدن بر الهي بودن خلافت و امامت نداريد
موسي يك نفر باشد جه ارتباطي با جعل و نصب الهي بودن خلافت دارد؟ شما اين مقام را رديه بزنيد اگر مي توانيد

میکائیل;447161 نوشت:
متاسفانه این از جهل شماست که این چنین برداشت هائی از آیات صریح و روشن قران می کنید.
شما هنوز نتوانسته اید دلیلی بیاورید که ائمه شیعه ربطی به الهی بدون دارند یا ندارند؟
مردم حق دارند برای خود نزد الله متعال دعا کنند یا حق ندارند؟
این چه ربطی به نصب الهی دارد؟

جناب ميكائيل خواهشا ادب در مباحثه را رعايت كنيد وگرنه ناگزيم هستم اين فحاشي و جسارت هاي شما كه تنكيك هميشكي وهابيت هست را گزارش كنم، از جسارت به امام زمان تا ما،

اما متاسفانه به جاي نقد مطالب علمي ما باز هم شما فحاشي كرده ايد مطالب ما اين هست

مردم از پروردگار درخواست مي كنند ما را براي پرهيزگاران، امام قرار بده، و امام گردان،

حالا سوال ما از ايشان اين هست:
اگر امامت مردمي هست چرا انها به خدا رجوع مي كنند و از خدا درخواست براي نصب امام مي كنند؟
اگر نصب امام مردمي هست چرا خودشان يك شخصي را انتخاب نكردند؟ و مستول به خدا مي شوند؟
در نتيجه رجوع مردم به خدا دو امر را قايت مي كند نصب امام از جانب خدا و بطلان مردمي بودن امام

جناب ميكائيل در اين ايه كه شما به ان استدلال نموديد مردم از خدا درخواست مي كنند كه برايشان يك امام نصب كنند حال انكه شما مي گويد نصب امامت امر ناس هست و نه امر الله، اگر امر الناس هست چرا از خدا مي خواهند كه براي انها امام جعل كند؟ خوب خودشان نصب مي كردند ديگر ، و تقاضاي انها از خدا براي نصب امام انهم به واسطه خدا اعتقاد شما را باطل مي كند، اما اينكه چه ارتباطي با ائمه شيعه دارد اين هست ما در همان كامنت اول اثبات نموديم كه امامت امر الله هست دوما اين مسئله استمرار دارد سوما بر اهل بيت نصب مي شود و اين ايه نيز بينه اي هست براي ما در اين باب كه امامت امري الهي هست و نه زميني

میکائیل;447161 نوشت:
ولا که ادعای الهی بودن امامت شما را نیست و نابود کردم.
دوما که مگر شما برای ادعایتان دلیلی محکم آوردید از قران؟ کدام آیه شما ربطی به ائمه شیعه داشت؟

كدام نيست و نابود؟ شما چرا اينقدر پريشان هستيد؟ ما در ابتدا اثبات نموديم كه اين امر الهي هست و خود شما نيز به ان اقرار داشته ايد،

میکائیل;446946 نوشت:
حضرت ابراهیم ابتدا آزموده شده اند و سپس امام شدند،

و جالب اينجا هست كه شما براي مطالب خد هم رديه زده ايد و بعد در ادامه مي گويد اين امام، امام ائيني هست

میکائیل;446946 نوشت:
منظور در اینجا مقام امامت شخص حضرت ابراهیم علیه سلام نیست بلکه امام بودن آئین ابراهیمی است.

جالب اينجا هست كه اول ادعا مي كنيد ايشان امام شدند بعد مي گويد اين امامت ائيني هست يعني شما براي مشاهير خود هم ارزشي قائل نيستيد
دوما ما مجدد تحدي مي كنيم اين ائين را از كجا اين ايه بيرون اورديد؟ حال انكه خداوند ميفرمايد اني جاعلك للناس اماما، اما شما با ايات لهو و لعب مي كنيد، خداوند مي فرمايد ابراهيم ما تو را امام قرارداده ايم و بعد شما مي گويد امام ائيني، اين ائين را از ايه قران به ما نشان دهيد
در صورتي كه شيوخ تفسيري اهل سنت نيز مي گويند منظور از لاينال عهدي للظالمين هم مقام امامت هست، اما اين ائين كه اختراع جديد شما هست از كجا اورده ايد ما نمي دانيم، گويا ائين پيغمبر جديدي هست،

میکائیل;447161 نوشت:
اصلا چه ربطی داره؟
شما می گوئید بر فرض محال حالا که الله متعال پیامبری را امام کرده است پس ائمه شیعه هم امام الهی هستند!!!


خير ما فرض محالي نگفتيم در همان كامنت اول اثبات نموديم

وقتي ما مقام الهي بودن امامت را اثبات كنيم يعني عقيده و اساس ما قراني هست و از طرفي هم امامت مردمي شما را هم باطل كرده ايم، اما گفتيم اين امامت استمرار دارد و شرايط نصب انرا هم باز در همان كامنت اولي توصيح داديم كه متاسفانه شما مكررا در حال فرار از پاسخ هستيد، شما بياييد از خلافت زميني خلفا دفاع كنيد كه تا كنون يك ايه صريح و محكم براي مشروعيت انها نياورده ايد

میکائیل;447161 نوشت:
دقیقا شما همینجا گیر می کنید!!!
پیامبر منصوب از جانب الله است پس اگر مردم با پیامبر اختلاف پیدا کنند حرف پیامبر ارجع تر است.
حال اگر ولی امر هم منصوب الهی است آیا سزاوار نیست که در زمان اختلاف حرفش ارجع باشد؟
پس چرا الله متعال در موارد اختلافی حرف ولی امر را ارجع نمی داند؟؟؟

وقتي اطاعت مطلق به ان اشاره شده است و در ايه 83 نيز ما را به تبعيت از انها دستور مي دهد يعني رجوع به انها ضمن اينكه اگر اولي امر در طول رسول خدا نبودند و اطاعت مطلق نداشتند چرا در كنار رسول خدا اورده است؟ چرا دستور به تبعيت از ان مي دهد؟
مضاف بر اينكه اگر حرف اولي امر ارجعيت نداشت دستور به اطاعت از ان نمي داد و ضمن اينكه سخن اولي الامر بايد برگرفته از سنت باشد كمااينكه سخن اهل بيت هميشه از سنت بوده اما خلفا در جهت خلاف و قرنه سنت لذا ما گفتيم نيازي نبود در بخش دوم اسم اولي امر را بياورد زيرا انها بايد خود سنت را براي مردم واگويه كنند

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
برادر عزيم مشكل شما اين هست كه هنوز نمي دانيد اولي الامر سنت جديد نياورده بلكه قرار هست همان سنت را براي مردم تبيين كند لذا خداوند مي فرمايد اطاعت كنيد از خدا و رسول و اولي الامر و در زمان منازعه رجوع كنيد به قران و سنت و اين سنت را چه كسي قرار هست تبيين كند؟ همان اولي امر كه خداوند دستور به اطاعت مطلق به ان داده است

نكته دوم، نيازي نيست كه خداوند اسم اولي الامر را بياورد زيرا رسول و اولي الامر در طول هم هستند و در همان اطاعت مطلق اسم اولي امر را اورده است

نكته سوم خداوند در همان سوره در ايه 83 دستور به رجوع به اولي امر را داده است

وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿83﴾

و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى‏اند كه [مى‏توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى‏كرديد (83)

میکائیل;447161 نوشت:
در این آیه می گوید اگر خبری به شما رسید!!!
نمی گوید اگر در چیزی اختلاف داشتید!!!

جناب ميكائيل انچجه كه اعتقاد و انديشه شما را باطل مي كند همين بخش از ايه هست وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ

رجوع به پيامبر و اولي امر، انقدر شما در گفته هايتان تناقض داريد كه خودتان خبر نداريد زيرا شما در بخش قبل چنين ادعايي را كرديد:

میکائیل;447161 نوشت:
دقیقا شما همینجا گیر می کنید!!!
حال اگر ولی امر هم منصوب الهی است آیا سزاوار نیست که در زمان اختلاف حرفش ارجع باشد؟
پس چرا الله متعال در موارد اختلافی حرف ولی امر را ارجع نمی داند؟؟؟

اين هم ارجاع به اولي امر ديگر چه بهانه اي داريد براي قران؟

اما فرموديد اختلاف، اتفاقا شما هنوز مفهوم ايه را درك نكرده ايد، جناب ميكائيل من از شما سوال مي كنم چه زماني شما به دكتر مراجعه مي كنيد؟ زماني كه مريض هستيد يا سالم؟ وقتي كه شما مريض هستيد به دكتر مراجعه مي كنيد لذا زماني كه مردم اخباري را بشوند و دچار اختلاف باشند بايد رجوع كنند وگرنه رجوع در صورت عدم اختلاف ه معنا ندارد مگر اينكه شما بگويد من همين طوري هم دكتر مي روم كه در اينجا بايد به سلامت عقل يك شخص شك كرد، پس رجوع زماني محقق مي شود كه شما دچار اشكال و اختلاف شويد، حالا براي اين چه پاسخي داريد؟

میکائیل;447161 نوشت:
شما تمام ادعا های شما در مورد آیه جاعلک للناس اماما نقش بر آب شد و ثابت کردم که این مردم هستند که خود امام می شوند


اما فرموديد مطالب من را نقشه بر اب و باطل كرده ايد به طريق اولي بايد بگويد شما به مرتبه اي رسيده ايد كه مي توانيد قران را هم باطل كنيد و حرف خدا را هم عقيده باطل پنداريد زيرا خداووند مي فرمايد اني جاعلك للناس اماما و اني جاعلك خليفه في الارض، ما امام و خليفه را نصب مي كنيد اما شما مي گويد خير ما عقيده خدا را باطل مي كنيم، ماشا الله به اين همه تبحر و توانايي شما

میکائیل;447161 نوشت:
و همچنین ثابت کردیم که این امامت ابراهیم امامت مورد نظر شیعه نیست و ثابت کردیم که خداوند امور مردم را در دست مردم قرار داده است،


اتفاقا ما در ايتدا الهي بودن امامت را اثبات نموديم و سپس گفتيم اين امامت بر اهل بيت هم مترتب مي شود

اما همچنان منتظر هستيم يك نص صريح بياوريد كه خداوند بفرمايد امام را بايد مردم انتخاب كنند حال انكه شما به ايه اي استناد نموديد كه ان هم عقديه ما را ثابت نمود، وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا مردم خطاب به خدا مي گويند واجعلنا براي ما قرار بده و اگر قرار باشد خودشان امام را جعل كنند بايد مي گفتند اني جعل و يا اني جاعل ما جعل مي كنيم بلكه مي گويند براي ما جعل كن، شما در اينجا چه امري را اثبات كرديد؟ غير از اينكه مهر بطلان به مردمي بودن خلافت بزنيد و مهر تاييد به الهي بودن ان

میکائیل;447161 نوشت:
آنجا که می گوید در زمان اختلاف به الله و رسول رجوع کنید و نه به اولی الامر یعنی که اولی الامر یا همان امام مورد ادعای شیعه توسط خداوند انتخاب و منصوب نشده است وگرنه الله متعال دستور به رجوع به ایشان می داد.

دستور به اطاعت مطلق را در ايه 59 داده و دستور رجوع را در ايه 83،

میکائیل;447161 نوشت:
در ضمن اگر شما امامت را چیزی بسیار مهم می دانید باید یادتان باشد الله متعال مسلمین را به مشورت و شوری امر کرده است و چه مشورتی از مشورت و شوری در مورد تعیین امام مهمتر؟

:khaneh: عموجان، خداوند مي فرمايد لاينال عهدي للظالمين شيوخ تفسيري مي گويند اين عهد همان امامت هست كه خداوند بر حضرت ابراهيم نصب نموده است، انوقت شما مي گويد امامت بايد با مشورت باشد؟ خداوند مي فرمايد اني جاعلك خليفتي في الارض و اني جاعلك للناس اماما شما مي گويد مردم بايد در نصب امام مشورت كنند، حضرت موسي براي نصب وزارت و جانشين خود درخواست به خدا مي زند، مردم به خدا مي گويند وجعلنا تو براي ما انتخاب كن، حرت عالي مي گويد خدا باطل هست، حضرت موسي هم باطل و كذاب هست فقط من راست مي گويم :khaneh:

اين عقيده را از كجاي قران اورده ايد؟‌ خداوند مي فرمايد اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي لامر منكم، خبري از اطاعت از مردم نيست انوشت شما مي گويد مشورت يعني نصب امام؟
در ايه مشاوره در كجاي اين ايه گفته شما مي توانيد امام نصب كنيد؟ جالب اينجاست ما ايه محكم مي اوريم شما مي گويد كذب و دروغ هست حال شما اشاره به اياتي مي كنيد كه اصلا ارتباطي با نصب امامت ندارد و بعد براي خودتان تاويل مي كنيد خداوند در مورد تاويل گران مي فرمايد في قلوبهم زيغ، سوال من از شما اين هست در كجاي اين ايه گفته است براي نصب امام مشورت كنيد؟ زيرا من هم ادعا مي كنم براي نصب نبي هم به مردم و مشورت رجوع كنيم

میکائیل;447161 نوشت:
ما که تا بدین لحظه یک جواب از شما دریافت نکردیم

قضاوت با دوستان هست و نه شما

میکائیل;447161 نوشت:
پس چرا امروزه بر خلاف امر امام عمل می شود؟

اتفاقا ما اين سوال را از شما داريم اگر نبوت الهي هست و شريعت را از جانب خدا اورده است چرا بر خلاف پيغمبر مردم عمل مي كنند و فاعل به واجبات و ترك ممحرمات نيستند؟

میکائیل;447161 نوشت:
مثلا چرا به همان مقدار که امام مالیات می گرفته امروزه مالیات نمی گیرند؟
یا امامی که وامی با بهره و کارمزد پرداخت نمی کرده چرا امروزه بر خلاف آن عمل می شود؟

پيغمبر كي نماز تراويح خواندند؟ پيغمبر كي متعه را ترك كردند؟ پيغمبر كي دست به شكم و ناف نماز خواند؟ پيغمبر كي پاهايشان را در وضو شستند؟ اين بدعت ها درنماز و اذان چيست؟ چرا انس مي گويند صحابي هر انچه در مورد دين بود از بين بردند حتي نماز اما وقتي صحابي پشت مولا علي ع نماز مي خوانند و نماز ايشان را ياد اور نماز رسول الله مي دانند؟ از زمان شهادت رسول الله ص تا زمان خلافت مولا 25 سال طول كشيد، اين همه بدعت و شرارت براي چه بود؟ مگر پيغمبر از جانب خدا شريعت نياوردند؟ براي چه نماز را هم ضايع كردند و تنها مولا علي نمازشان ياد اور نماز رسول خدا هست؟ بدعت در محلل به واسطه عمر براي چيست؟ بدعت در ترك نماز در زمان جنب شدن براي چيست؟ باز هم بگوييم؟

میکائیل;447161 نوشت:
مگر نه این است که امام منصوب الله است و هیچ کاری از ایشان از روی هوای نفس نیست؟ پس چرا در بسیاری از موارد بر خلاف امام عمل می شود؟ آیا جز این است که حرکت امام شخصی بوده و نه الهی؟

اگر پيغمبر از جانب خدا هستند اين جسارت ها براي چه بوده است:

اگر پيغمبر منصوب عند الله هست پس چرا اينهمه خلاف ايشان عمل شده؟ در نتيجه طبق ميزان سنجش حضرتعالي ما بايد بگوييم نبوت رسول خدا ص هم باطل هست زيرا ايشان از هواي نفس سخن مي گفتند و اگر از جان خدا بودند اين همه مخالفت و مقارن دستور با ايشان عمل نمي شد

1- جسارت عمر به رسول خدا در ماجراي نماز بر عبد الله بن ابي و تاييد نظر عمر توسط خدا !!!
2- جسارت ابوبكر و عمر به رسول خدا در ماجراي تعيين نماينده (ذيل آيه لا ترفعوا اصواتكم)
3- جسارت عمر به رسول خدا در ماجراي حجاب همسران ايشان و تاييد نظر عمر توسط خدا!!!
4- جسارت عمر به رسول خدا در ماجراي صلح حديبيه

5- جسارت و هتاكي عمر در ماجراي حديث قرطاس
6- فحاشي عايشه به پيغمبر
7- ازار و اذيت عايشه و حفضه بر پيغمبر
8- ناراحتي پيغمبر از فرار هاي خلفا در غزوات
9- كافر شدن و جهنمي شدن بيشتر صحابي طبق حديث حوض

اگر رسالت پيغمبر الهي هست حالا اين همه رسوايي ها در مكتب سقيفه چگونه قابل جمع و توجيه هست؟ و همچنين اگر هرگونه مخالفتي با اولي الامر انجام شود در واقعا مخالفت با خدا هست زيرا خداوند ما را تبعيت به ايشان نموده و ما را دستور به پيروي از اولي الامر داده و عدم پيروي از ايشن يعني عدم پيروي از خدا و انكه خسره في الدينا و الاخره هست ماموم هست و نه امام، زيرا عدم پيرو از اولي الامر و پيغمبر ، تابعين را متضرر مي كند

**********************************

سومين آيه كه جعل و نصب الهى امامت را مى‌رساند، آيه ذيل است.

وَوَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ نافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنا صالِحينَ وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَأَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإيتاءَ الزَّكاةِ وَكانُوا لَنا عابِدينَ. (انبياء/73- 72)
و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتى‏] افزون به او بخشوديم و همه را از شايستگان قرار داديم. و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.

اين آيه در باره حضرت ابراهيم و فرزندش اسحاق و نوه اش يعقوب است.
حضرت ابراهيم طبق آيه 100سوره صافات از خداوند خواست: «رَبِّ هَبْ لِى مِنَ الصَّالِحِينَ»؛ «پروردگارا فرزندى صالح به من مرحمت كن». سر انجام وعده خداوند مستجاب شد، نخست اسماعيل و سپس «اسحاق» را به او مرحمت نمود كه هركدام پيامبر بزرگ خدا در جهت هدايت بندگان شدند.
در اين آيه خداوند همين لطف و موهبت خويش را ياد آورى مى‌كند و در ضمن مقام «امامت» آنان را با جمله «وجعلناهم ائمة» اعلام مى‌كند و مى‌فرمايد:‌ ما آنها را پيشوايانى قرار داديم كه به امر ما هدايت مى‌كردند.

kheymegahabalfazl;447109 نوشت:
همان طور كه ما در كامنت شماره 1 اثبات نموديم مقام و مسند امامت يك عهد و امر الهي هست، و اين عهد بر اهل بيت نيز مترتب هست همچنين با تتبع در ايات قران درخواهيم يافت كه مقام خلافت نيز مستثني از اين امر نيست و نصب و جعل اين مقام نيز به واسطه خدا هست

با تتبع در ايات قران در خواهيم يافت نصوص متعددي در نصب خليفه به واسطه خدا در قران به صراحت وجود دارد

يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ.

اى داوود، همانا تو را در زمين خليفه- نماينده خود- ساختيم‏.

در اين آيه مباركه،‌ واژه «خلافت» به كار رفته و خداوند جعل خلافت را براى حضرت داود عليه السلام به خودش نسبت داده‌است.

جناب ميكائيل نكند اينجا هم مي خواهيد مدعي شويد اين خلافت براي ائين هست؟

ما همچنان سوال اولمان را مطرح مي كنيد:::::: يك نص صريح و محكم براي ما بياوريد كه نصب امامت و خلافت مردمي هست و الهي نيست

سوال دوم ما از شما اين هست:::::::: اگر خليفه را مردم انتخاب مي كنند چرا حضرت موسي براي خلافت، هارون از خدا درخواست بر نصب ان مي كند و خداوند به ايشان دستور نمي دهد از قوم خود بخواه كه برايت جانشين انتخاب كنند؟ اگر خليفه و امام را مردم انتخاب مي كنند چرا خداوند مي فرمايند ما امام و خليفه را نصب مي كنيم؟

سوال سوم، همانطور كه مستحضر هستيد خداوند هم در قران بحث امامت را صريحا فرموده كه نصب ان به واسطه من هست، هم خلافت و هم ائمه بودن بعضي از انبيا را، حالا ما از برادر ميكائيل به عنوان سوال سوم مي خواهيم بپرسيم اگر خلافت خلفا الهي هست ايات منصوب انها را به ما نشان دهد و اگر خلافت مردمي هست نص صريح قران را به ما نشان دهند وگرنه سوال ما از ايشان اين هست اگر خلافت بايد مردمي باشد خليفه بايد چه ويزگي هايي از منظر قران داشته باشد؟

خواهشا به سوالات مطرح شده پاسخ بگوييد ما تا كنون سه سوال مطرح كرده ايم كه شما پاسخ گو نبوده ايد

كامنت شماره 5

واقعا عذر می خواهم از دوستان عزیز اما جناب خیمه گاه ابوالفضل با توهینی که به بنده کردند راه را برای ادامه ی مناظره بستند

kheymegahabalfazl;447192 نوشت:
اولا ادب رو رعايت كنيد، دفعه احرتان باشد كه به امام زمان جسارت كنيد جناب وهابي ناصبي

این در حالی است که بنده هیچ گونه جسارتی به امام زمان ایشان نکردم!

ایشان در جائی فرمودند:

kheymegahabalfazl;447052 نوشت:
حال بياييد ايه 124 سوره ابراهيم را نقد كنيد

و بنده در جواب ایشان عرض کردم:

میکائیل;447161 نوشت:
بخدا توی قرآن ما اهل سنت سوره ی ابراهیم 52 آیه داره!!! نکنه قرآن امام زمان دست شماست؟؟؟

دلیل بنده هم از قرآن و کتب خود شیعه بود.

در قران سوره ابراهیم فقط 52 آیه دارد.
و در کتب شیعه آمده است که حضرت علی قران را جمع آوری کرد و به حضرت ابوبکر و عمر عرضه کرد و آنها قرانش را قبول نکردند پس حضرت علی فرمودند دیگر این قران را نخواهید دید تا زمانی که قائم آل محمد از نسل من بلند شود!!!

این در حالی است که قبلا کارشناس محترم هم بابت بی ادبی های ایشان به جناب خیمه گاه ابوالفضل تذکر داده بودند اما ظاهرا ایشان نتوانست عادت به توهین را ترک کنند.

صدرا;447086 نوشت:
ج) تذکری که به جناب آقای خیمه گاه وارد است آن است که اختلاف در مباحث امامت اختصاصی به دیدگاه وهابیت ندارد؛ لذا اکثر اهل سنت(اگر نگوئیم قریب به اتفاق) دیدگاهی مشابه به یکدیگر دارند؛ لذا شایسته نیست به ایشان نسبت وهابی بدهید.

پس طبق قانون مناظره:

میکائیل;446789 نوشت:
دوستان بزرگوار هرگونه توهین باعث شکست در مناظره به صورت یک طرفه است و هر شخص در هر پست تنها حق دارد یک سوال مطرح کند

قطعا تمامی دوستان بین سخن من که طبق کتب شیعه قران نزد امام زمان است و سخن شما که من را وهابی و ناصبی دانستید، حرف شما را مصداق توهین و بی ادبی و بی شرمی است.

پس شکستتان مبارک

بنده بر خلاف میل باطنی ام با اینکه ابتدای کار اصرار بر این داشتم که مناظره در 100 کامنت باشد، به دلیل توهین های این آقا مجبورم کنار بکشم.
تکرار می کنم که این تصمیم بر خلاف میل بنده است و شکی نداشتم که در صورت ادامه چیزی از عقاید این آقای باقی نمی ماند، ایشان به محضی که خود را در منگنه ی علمی بنده دیدند دست به توهین و فحاشی زدند تا از مناظره فرار کندد و الان هم فقط یک راه دارند برای بازگشت و آن راه هم غذرخواهی مکتوب و قول به عدم تکرار توهین است.

پس دوستان می بینند که بنده هیچ گونه توهینی به ایشان نکرده ام و فقط روایتی از کتب خودشان گفتم چونان که ایشان فقط در کامنت آخر خود ده مطلب دورغ مطرح کرده اند جواب هر ده مورد دروغ را دارم اما چون ایشان به بنده توهین کرده و من را وهابی و ناصبی دانسته اند از ادامه ی مناظره با این فرد بی ادب و هتاک دست بر داشته و اعلام می کنم تا زمانی که ایشان رسما در همین پیج از بنده عذرخواهی نکند هرگز مناظره را ادامه نخواهم داد.

تنها راه فرار شما از این شکست فاجعه بار این است که فقط در همین مکان عذرخواهی بکنید و تضمین بدهید که دیگر توهینی نمی کنید، تا زمانی که متن عذر خواهی نزده اید هیچگونه جوای نخواهم داد، در غیر این صورت شکست خود را پذیرفته اید

میکائیل;447442 نوشت:
واقعا عذر می خواهم از دوستان عزیز اما جناب خیمه گاه ابوالفضل با توهینی که به بنده کردند راه را برای ادامه ی مناظره بستند

جناب ميكائيل دوست داريد بدانيد چه كسي توهين كرده است؟ بگذاريد ارشيو بخشي از توهين هاي شما را بگذارم تا فرار شما از مناظره براي همه گان جلوه حقيقي پيدا كند

میکائیل;447161 نوشت:
پس ادعای خودتان باطل شد!

میکائیل;447161 نوشت:
دیدگاه باطل شماست،

میکائیل;447161 نوشت:
هرگز این چنین گمراهانه حرف نمی زدی

میکائیل;447161 نوشت:
و گزافه گوئی نکنید

میکائیل;447161 نوشت:
این از جهل شماست

میکائیل;447161 نوشت:
نکنه قرآن امام زمان دست شماست؟؟؟

اين همان تمسخري و طعني هست كه نواصب در روم هاي خود به شيعيان و امام زمان مي زنند

حال دروغ و اكاذيبي كه به قران نسبت داديد سر جاي خود، نكند بابت تاويلاتتان كه خداوند به شما مي گويد في قلوبهم زيغ نيز از منظر شما

خداوند يك ادم هتاك نسب به شما هست؟

اينها بخشي از توهينات و جسارت هاي شما به ساحت مقدس قران، اهل بيت، و حقير بوده است حال انكه خودتان باز زبان خودتان اقرار كرديد:

میکائیل;446789 نوشت:
دوستان بزرگوار هرگونه توهین باعث شکست در مناظره به صورت یک طرفه است

در اينكه شما شكست خورده ايد بر كسي پوشيده نيست، خواهشا به جاي فرار از مناظه ، مرد باشيد و پاسخ گوي به سوالات ما باشيد

میکائیل;447442 نوشت:
در قران سوره ابراهیم فقط 52 آیه دارد.
و در کتب شیعه آمده است که حضرت علی قران را جمع آوری کرد و به حضرت ابوبکر و عمر عرضه کرد و آنها قرانش را قبول نکردند پس حضرت علی فرمودند دیگر این قران را نخواهید دید تا زمانی که قائم آل محمد از نسل من بلند شود!!!

اما منظور ما اين بود كه ايه 124 سوره بقره كه مربوط به حضرت ابراهيم هست، ما در كجاي بحث در مورد ايات سوره ابراهيم سخن گفته ايم حال انكه هميشه من ايه 124 كه سوره بقره كه مربوط به حضرت ابراهيم را مورد و مدنظر بحث قرار دادم اما شما اينگونه امديد به ما جسارت كرديد

جناب ميكائيل بنده هم مي تواند بيايم به شما طعن بزنم و بگويم در كتب شما امده است كه حضرت ابوبكر به حضرت عايشه تهمت فحشا و زنا زده است، ايا اين توهين و جسارت محسوب مي شود يا نه؟
بنده هم مي توانم بيايم بگويم در كتب شما عمر به خودت نسبت هاي ناروا داده است و بعد هم بگويم اين در كتب شما هست به ما چه

ايا اين درست هست من به شما بگويم كه عمر دز غزوات مي گويد مانند .... فراري بودم شما هم مثل او فراري هستيد، ايا مصداق تعييد كردن خوب هست؟
شما امده ايد طعن مي زنيد كه قران كامل فقط در دست امام زمان هست و اين كه ما داريم تحريف شده است، والله قسم مي خواستم بحث عايشه و بزغاله اش را مطرح كنم ولي پيش خود گفتم اين جسارت و بي ادبي هست ولي گفتم اين را نخواهم گفت و نگفتم، شما به ما داريد طعن مي زنيد و جسارت به امام زمان مي كنيد بعد مي گويد در كتب ما نوشته؟ ما هر وقت در اين زمينه بحث علمي كرديم شما ان را مزرح كن ولي وقتي بحث علمي نيست شما داريد طعن مي نزيد و جسارت مي كنيد به عقيده شيعيان و اهل سنت كه معتقد به امام زمان هستند

بحث علمي با طعن زدن شما بسيار متفاوت هست، همانگگونه كه نواصب طعن به مولا زنند

از فرافكني دست برداريد و بحث علمي كنيد

میکائیل;447442 نوشت:
این در حالی است که قبلا کارشناس محترم هم بابت بی ادبی های ایشان به جناب خیمه گاه ابوالفضل تذکر داده بودند اما ظاهرا ایشان نتوانست عادت به توهین را ترک کنند.


دوستان عزيز دقت كنند كه اين اقا چگونه مطالب ديگران را همانند كلام خودا تفسير به راي مي كند و تحويل مردم مي دهيد

در مطالب زير كجا جناب صدرا گفته است من بي ادب هستم و جسارت مي كنم؟ كجا گفته اند من فحاش هستم؟ ايا اين سيره جناب ميكائيل مشتبه كردن امر براي خواننده و فرار از مناظره نيست؟

اين سخن جناب صدرا

صدرا;447086 نوشت:
ذکری که به جناب آقای خیمه گاه وارد است آن است که اختلاف در مباحث امامت اختصاصی به دیدگاه وهابیت ندارد؛ لذا اکثر اهل سنت(اگر نگوئیم قریب به اتفاق) دیدگاهی مشابه به یکدیگر دارند؛ لذا شایسته نیست به ایشان نسبت وهابی بدهید.

ايا اين توهين به كارشناس نيست كه از براي خود سخنان ايشان را تاويل مي كنيد؟

میکائیل;447442 نوشت:
بنده بر خلاف میل باطنی ام با اینکه ابتدای کار اصرار بر این داشتم که مناظره در 100 کامنت باشد، به دلیل توهین های این آقا مجبورم کنار بکشم.

شما جرات مناظره را از اول هم نداشتيد، و هزرا بار موضوع مناظره را هم تقيير داديد و از طرفي هم وقتي وارد مناظره شديد شروع كرديد به توهين و موضع مناظره را به حاشيه برديد كه ارتباطي با موضوع نداشته و الان هم راهي جز فرار نداريد

میکائیل;447442 نوشت:
پس شکستتان مبارک

بنده نيز مانند شما معتقد هستم كه شكست خورديد و فرار كرده ايد، همان گونه كه به خودتان تبريك گفتيم ما هم تبريك مي گويم

میکائیل;447442 نوشت:
تکرار می کنم که این تصمیم بر خلاف میل بنده است و شکی نداشتم که در صورت ادامه چیزی از عقاید این آقای باقی نمی ماند، ایشان به محضی که خود را در منگنه ی علمی بنده دیدند دست به توهین و فحاشی زدند تا از مناظره فرار کندد و الان هم فقط یک راه دارند برای بازگشت و آن راه هم غذرخواهی مکتوب و قول به عدم تکرار توهین است.


جناب ميكائيل منطق علمي شما چيزي جز فحش نبود كه حقير شما را به ارامش دعوت كردم و تا كنون سه سوال از شما پرسيديم كه جرات نكرديد پاسخ دهيد الا اينكه به ايات قران دروغ ببنديد و تاويل و تفسير به راي كنيد، جسارت و هتاكي هاي شما منطق مناظره شما بوده است
از فرار خودداري كنيد و به ميز مباحثه بنشينيد

میکائیل;447442 نوشت:
تنها راه فرار شما از این شکست فاجعه بار این است که فقط در همین مکان عذرخواهی بکنید و تضمین بدهید که دیگر توهینی نمی کنید، تا زمانی که متن عذر خواهی نزده اید هیچگونه جوای نخواهم داد، در غیر این صورت شکست خود را پذیرفته اید

به جاي هتاكي و فرار پاسخ گو باشيد، متاسفانه شما باز هم دست از توهين برنداشته ايد و ما را متهم به دروغ مي كنيد حال انكه اثبات كرديم چه كسي دروغ مي گويد و به قران دروغ مي بندد

بنده سوالاتم را تكرار مي كنم

ما همچنان سوال اولمان را مطرح مي كنيد:::::: يك نص صريح و محكم براي ما بياوريد كه نصب امامت و خلافت مردمي هست و الهي نيست

سوال دوم ما از شما اين هست:::::::: اگر خليفه را مردم انتخاب مي كنند چرا حضرت موسي براي خلافت، هارون از خدا درخواست بر نصب ان مي كند و خداوند به ايشان دستور نمي دهد از قوم خود بخواه كه برايت جانشين انتخاب كنند؟ اگر خليفه و امام را مردم انتخاب مي كنند چرا خداوند مي فرمايند ما امام و خليفه را نصب مي كنيم؟

سوال سوم، همانطور كه مستحضر هستيد خداوند هم در قران بحث امامت را صريحا فرموده كه نصب ان به واسطه من هست، هم خلافت و هم ائمه بودن بعضي از انبيا را، حالا ما از برادر ميكائيل به عنوان سوال سوم مي خواهيم بپرسيم اگر خلافت خلفا الهي هست ايات منصوب انها را به ما نشان دهد و اگر خلافت مردمي هست نص صريح قران را به ما نشان دهند وگرنه سوال ما از ايشان اين هست اگر خلافت بايد مردمي باشد خليفه بايد چه ويزگي هايي از منظر قران داشته باشد؟

جناب ماموستا ميكائيل بجاي فرار مرد باشيد پاسخ بگوييد شما تا كنون در سه تاپيك از بحث با من فرار كرده ايد، شهادت حضرت زهرا س، صلوات و اثبات امامت مولا علي ع در پنج دقيقه، و اين فرار هم دارد به البوم افتخارات شما افزوده مي شود

كامنت شماره 6

موضوع قفل شده است