مادر مرو برای خدا پیش ما بمان

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
مادر مرو برای خدا پیش ما بمان




مادر مرو برای خدا پیش ما بمان
از ما جدا مشو
بر قطره های تلخ سرشکم نگاه کن
بنگر به دست کوچک لرزان طفل خویش
از قصه های طلاق و جدایی سخن مگو
از پیش ما مرو
از ما جدا مشو
اشک نیاز را به رخ زرد ما ببین
ما جوجه های تازه رس بی ترانه ایم
برجوجه های غم زده سنگ ستم مزن
ما را به زیر بال نوازش عزیز دار
سامان اشیانه ما را به هم مزن
مادر هراس در دل ما موج می زند
دستم به دامنت

از قصه های طلاق در این خانه دم مزن
بابا شکسته شیون من در گلوی تو
در پیکرم حکومت بام است و اضطراب
بنگر به خواهرم

کاین طفل خردسال
می لرزد از هراس
می ترسد از طلاق
فریاد التماس مرا گوش کن پدر
ما با وفای مادر خود خو گرفته ایم
مادر بهشت ماست
او نقشبند اتیه و سرنوشت ماست
مادر اگر ز کلبه ی ما پا برون نهی

فردا چه می شود؟

مائیم و موج و درد
مائیم و روی زرد
مائیم و داستان غم انگیز بی کسی
ما دست التماس به سویت گشوده ایم
شاید ز راه مهر به فریاد ما رسی

بابا فدای تو

لختی درنگ کن
ما را به چنگ حوادث رها مکن
اندیشه کن پدر
ما را ببین چگونه به پایت فتاده ایم
از
خشم در گدر
بی مادری بلست
ما را اسیر فتنه بی مادری مکن
مادر اگر روی شب ما بی ستاره است
در اشیانه ای که بهم انس بسته ایم
ویرانگری مکن
ای نازنین پدر

وای مادری که شمع شب افروز خانه ای
از خشم بگذرید
ای جان ما فدای شما اشتی کنید
چنگ طلاق بر سر ما ضجه می زند
لعنت براین طلاق
از بهر ما نه /بهر خدا اشتی کنید
ما کاروان کوچک و همراه بوده ایم
ای اف براین طلاق
کز تند باد او
ناگه چراغ قافله خاموش می شود
وندر شبی سیاه
در شوره زار عمر
هریک زمان به کوره راه می رود غریب
واز یاد روزگار فراموش می شود
مادر مرو برای خدا پیش ما بمان
از ما جدا مشو.

بر قطره های سرشکم نگاه کن

بنگر به دست کوچک لرزان طفل خویش
از قصه های طلاق و جدایی سخن مگو