جمع بندی مباحث متفرقه حدیثی(كارشناس:مجيد)

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مباحث متفرقه حدیثی(كارشناس:مجيد)

ببخشيد شايد نشه درصد گفت ولي براي نمونه :
دو دسته اند كه اگر بر انها ظلم نكني بر تو ظلم ميكنند زنان و بردگان.1
شخصي خدمت رسول خدا امد(كه بسيار طولاني است)و پرسيد حق من بر شوهرم چيست؟فرمود از صد تا يكي نه حتي اگر شوهرت ظالم باشد.2
زني كه بچه دار نميشود با حصيري در خانه برابر است.3
و احاديث معروف نهج البلاغه در باب نكوهش زنان كه خودتون بهتر ميدونيد علاوه بر خطبه 88 كه كامل ترين ارج به زنان است 4
1و2)حليه المتقين.
3)من لا يحضره الفقيه

برچسب: 

بيشتر زنها اهل جهنم هستند. (همين سايت)
و احاديثي از قبيل اينكه پيامبر فرموده به زنها اعتلاري نيست ايا نديدي كه چطور ادم را گمراه كرد و ...در اخر حديث و شومي زنها از قاعدگي مشخص است(همين سايت*)
روزي شخصي از كسي كه به او سيلي زده بود گذشت و امام علي خود بر او سيلي زد تا بفهمد گذشت بيمورد خطاست(رسانه)
و بياناتي درمورد اينكه پيامبر برخي همسران خود را بي رضايت انها طلاق داد كه طبق پرس و جوي بنده غلط بود

نفرت علي در دل هيچ كس نيست جز زنا زاده كه بنظ من جاي شك و ترديد دارد و يكي از كارشناسان سايت فرمودند از اهل سنت است
در كتاب معراج مومن
نماز چند دسته قبول نيست:
زني كه بخوابد درصورتي كه شوهرش خشمگين است
زني كه بي اجازه همسرش خارج شود
شرابخوار
پيشواي ستمگر
زنان را در ياد گرفتن نيكي ها بزنيد(مرجع نامشخص)
زني كه بتواند به همسرش كمك مالي كند و امتناع كند ان پول هيزمي از اتش براي او ميشود(درصورتي كه ميگن وظيفه و اجباري نيست)نامشخص*
كار خودتون سخت نكنيد انوقت يا مجبوريد اين احاديث حذف كنيد يا تك تك توضيح بديد به لطف خدا حالا كثيري از اينها فراموش شده :Gol:

و حديث ديگر كه اگر كسي حتي به دليل نماز و طولاني شدن ان از تمكين همسر خودداري كند تا شوهر بخواب رود فرشتگان تا صبح او را لعن كنند(حليه المتقين)
با زنها مشورت نكنيد كه سست معيارند.(نهج البلاغه)

[=&quot] الصحيح اتقوا الله واتقوا النساء فإن [/][=&quot]أول فتنة[/][=&quot] بني إسرائيل كانت من النساء وروى ما يئس الشيطان من ابن آدم إلا أتاه من قبل النساء .[/]
[=&quot]ازخدا بترسید واز فتنه زنان که اولین فتنه در یهود از جانب زنان بود و هنگامیکه شیطان از همه جا از بنی آدم ناامید شود لشكر زنانرا ميفرستد ! وعلت اینکه از راه زنان وارد میشود بسبب نقصان عقل آنهاست[/][=&quot] .[/]

[=&quot]وفي الكافي عن أمير المؤمنين عليه السلام [/][=&quot]لا تعلموا نساءكم[/][=&quot] سورة يوسف عليه السلام ولا تقرؤهن إياه فإن فيها الفتن وعلموهن سورة النور فإن فيها المواعظ. وفي الخصال عن الباقر عليه السلام يكره لهن تعلم سورة يوسف عليه السلام.[/]

[=&quot]النساء أذان ولا إقامة ، ولا جمعة ، ولا جماعة ، ولا عيادة المريض ، ولا اتباع الجنائز ، ولا[/]
[=&quot]إجهار بالتلبية ، ولا الهرولة بين الصفا والمروة ، ولا استلام الحجر الاسود ، ولا دخول[/]
[=&quot]الكعبة ، ولا الحلق إنما يقصرن من شعورهن ، ولا تولى المرأة القضاء ، ولا تولى[/]
[=&quot]الامارة ، ولا تستشار ، ولا تذبح إلا من اضطرار ، وتبدء في الوضوء بباطن الذراع و[/]
[=&quot]الرجل بظاهره ، ولا تمسح كما يمسح الرجال بل عليها أن تلقى الخمار من موضع[/][=&quot][/]
[=&quot]مسح رأسها في صلاة الغداة والمغرب ، وتمسح عليه وفي سائر الصلوات تدخل إصبعها[/]
[=&quot]فتمسح على رأسها من غير أن تلقى عنها خمارها ( 1 ) فاذا قامت في صلاتها ضمت رجليها و[/]
[=&quot]* ( هامش ) * ( 1 ) قال في الذكرى : يستحب للمرأة وضع القناع في وضوء الغداة والمغرب لانه = ( * )[/]

fargol;206688 نوشت:
ميتونيد در بقيه موارد از اقاي خير البريه استفاده كنيد چون بيشتر از احاديثي كه ايشان مطرح كردند استفاده كردم


با سلام

متاسفانه مشکلی که دامنگیر جوانان شده قضاوت سریع و بدون تحقیق است . اینکه من از حدیث و آیه ای خوشم نیاد دلیل بر بطلانش نیست .موضوع تاپیک در مورد اعتماد و حجیت احادیث است که مطالب مفیدی ارائه گردید اما اینکه بخواهیم در موضوعات تخصصی علوم حدیثی وارد شویم محتاج به مکانی دیگر است اما خلاصتا در جواب خواهر گرامی جناب fargol عرض کنم که نتیجه گیری ناقص وگزینشی از اخبار باعث گمراهی و هلاکت است اولا در مورد اخبار باید از سند و اعتبار حدیث مطمئن شد سپس با توجه به آیات و شواهد دیگر نتیجه گیری نمود که این امر وظیفه یک فقیه و مجتهد است که حد اقل 30 سال در حوزه دین زحمت کشیده باشد و محکم را ازمتشابه وناسخ را از منسوخ تشخیص دهد .

اخباری که در مورد زنان آورده شد بجز اندکی که اسناد ضعیف داشتند (اما متنی درست) بقیه دارای متنی صحیح و موید به آیات و سایر روایات و حتی در کتب تورات وانجیل و ادیان قبل مانند دین زرتشت و....بوده و نمیتوان
آنها را ابطال کرد .

fargol;206654 نوشت:
سلام بنظر من كه همين الانش حدود 70 درصد از احاديث جعليه ولي مولوي بسياري از احاديث را در شعراش اورده ميشه احاديث صحيح و ناب را از انجا دراورد با وجود عرفاي بزرگي كه داشتيم يا در اين دوره هم هستند چرا بريم حديث جعلي بخونيم حرف انها راه بندگي رانشان داده

با سلام

اینهم از مولوی و سایر عرفای بزرگ ... که بنظر شما درست گفته اند :

و مولانا جلال الدين رومي معتقد است كه اولين خون در جهان ظلم و داد از كف قابيل بهر زن افتاده است .و زنان را موجوداتي كوته بين و بدور از هر گونه آتيه انديشي مي داند و چنين استدلال مي كند كه:

"فضل مردان بر زنان اي حالي پرست
زان بود كه مرد پايان بين تر است
مرد كه اندر عاقبت بيني خمست
او ز اهل عاقبت چون زن كم است

و تا آنجا پيش مي رود كه زن را دليل سقوط آدم ابوالبشر مي داند و مي سرايد :
"اول و آخر هبوط من ز زن
چونكه بودم روح و چون گشتم بدن "

و همين مولوي در جايي ديگر مي گويد :زنان تابع احساس خويش اند نه پيرو عقلشان .و وقتي مي خواهد با نفس اماره مبارزه كند مي نويسد : نفس از زن هم بدتر است چون زن جزو شر است اما نفس كل آن است .

و نظامي حتي پا را فراتر از اين مينهد و به خود اجازه ميدهد تا نيمي از جامعه را تا حد يك حيوان پست تنزل دهد باري ميسرايد:
زن از پهلوي چپ گويند برخاست
نيايد هرگز از چپ راستي راست
و يا اينكه
مزن زن را ولي گر بر ستيزد
چنانش زن كه هرگز بر نخيزد

جامي مينويسد:
زن از پهلوي چپ شد آفريده
كس از چپ راستي هرگز نديده
و ادامه ميدهد
"عقل زن ناقص است و دين اش نيز
هر گزش كامل اعتماد مكن
گر بد است از وي اعتبار مگير
ور نكو بر وي اعتماد مكن

وخاقاني شر واني تا آنجا پيش ميرود كه با بيشرمي تمام ميسرايد:
"مرا به زادن دختر چه خرمي آيد
كه كاش مادر من هم نزادي از مادر"

ناصر خسرو حتي بي هيچ گونه شرمي از مادر خويش ميسرايد:
"به گفتار زنان هرگز مكن كار
زنان را تا تواني مرده انگار
زنان چون ناقصان عقل و دين اند
چرا مردان ره آنان گزينند
منه بار جان خود بار زر و زن
قدم بر تارك اين هر دو بر زن"

http://www.raha-faregh.blogfa.com/

واشعار حکیم فردوسی :

http://hhw.blogfa.com/page/zda15.aspx

البته که ما مخالف افراط و تفریط هستیم ومطیع آیات وروایات .

سلام اقاي خيرالبريه ممنون از اينكه تمام تلاشتون را براي تحقير كرديد فكر ميكنم حرف من از اول غلط بود اينقد كه پيش ادم هاي مذهبي نظير شما تحقير شدم در جاهاي ديگه اين حس نداشتم و از اينكه همكاران شما هم در اين امر كوتاهي نكردن مجددا سپاسگزارم دربرابر فرهيختگاني مثل شما چه جاي سخن گفتن ...با اين شعرا و عقايد چه جوري تونستيد به يه مونث پاسخ بديد

fargol;207111 نوشت:
سلام اقاي خيرالبريه ممنون از اينكه تمام تلاشتون را براي تحقير كرديد فكر ميكنم حرف من از اول غلط بود اينقد كه پيش ادم هاي مذهبي نظير شما تحقير شدم در جاهاي ديگه اين حس نداشتم و از اينكه همكاران شما هم در اين امر كوتاهي نكردن مجددا سپاسگزارم دربرابر فرهيختگاني مثل شما چه جاي سخن گفتن ...با اين شعرا و عقايد چه جوري تونستيد به يه مونث پاسخ بديد


با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

خواهر گرامی مقصود اینجانب هیچگاه تحقیر وتوهین نیست واکثرا افرادی که با مطالب من آشنا هستند میدانند من بدنبال بحث علمی هستم بنابراین اگر شما مطالب حقیر را نقد علمی بکنید مثلا بگویید این حدیث به این علت ضعیف است ویا این آیه تفسیرش این نیست وشما اشتباه کردید خداشاهد است که خوشحال میشوم .

متاسفانه از ابتدا مطالبی مینویسید که از اول روی آن دقت وبررسی نمیکنید مثل همین پست اخیرتان که گفتید شعرا وعرفا سخنشان ملاک عمل است و ما هم اشعار ایشان را آوردیم اما شما ناراحت شدید .

اینجا مهم نیست وای از روزی که فرصت جبران نباشد .

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام بر همه ی دوستان گرامی
تقدیر وتشکر از همکار علمی(خیر البریه )
سر کار خانم fargolمطالب حضرت عالی در پست های گذشته پاسخ داده شده و اصرار بر این که این روایات دال بر نادیده گرفتن مقام زن می باشد ،این صحیح نیست واز انصاف به دور است .و این نکته قابل توجه است که هیچ دین وآیینی به اندازه دین مبین اسلام برای زن احترام قائل نبوده ونیست .چرا که در زمانی که دختران را زنده به گور می کردند و زمانی که می شنیدند دختر دار شده اند صورتهایشان سیاه می شد اسلام همه ی این تفکرات را به زباله دان ریخت و مقام زن را به گونه ای بالا برد که در روایت آمده است بهشت زیر پای مادران است . از نظر اسلام زن زیبا ترین وعزیز ترین موجودات جهان است ،از نظر قرآن زن پهلوانی است که دلیر ترین مردان را در سخت ترین اوقات خشم آرام می کند .(لتسکنوا الیها ).مردان آفریننده کارهای مهم هستند وزنان به وجود آورنده مردان .از نظر اسلام مرد زن را احترام نمی دارد مگر مردی کریم واورا خوار نمی شمارد مگر شخصی لعیم. از نظر اسلام هر قدر ایمان مرد قویتر باشد دوستی او با زنش بیشتر است . و چون ایام ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا ی مرضیه است این نقل تاریخی را خد مت شما عرض می نمایم :ترمذی در صحیح خود روایتی آورده که در آخر آن عایشه می گوید :«اذا دخلت علی رسول الله قام الیها فقبّلها واجلسها فی مجلسه ؛چون فاطمه بر رسول خدا وارد می شد آن حضرت به احترام او بر می خواست و از او استقبال می کردپس او را می بوسید و در جای خود می نشاند . »نکته مهم این روایت این است که در زبان عربی وقتی می گویند« قام لها »یعنی این مرد به احترام این زن ایستاد امّا اگر بگویند «قام الیها »یعنی هم در مقابل او ایستاد هم به استقبال او رفت و او را احترام کرد .
نکته آخر این که : از نظر اسلام زنانی که می خواهند مرد باشند زنانی هستند که نمی دانند زن هستند ، و زن فرشته ای است که به زندگانی انسان روح وبه حیات بشری قیمت می بخشد، و اگر زن نباشد و تبسم او بر ظلمات زندگی پر تو نیفکند تمام خوشی ها بی روح و تمام زیبایی ها سرد می شود .، از نظر اسلام از دامن زن مرد به معراج می رود .و تمام ثروت پیامبر حضرت زهراء (س)است که در مورد او هم سفارش فرمودند .
التماس دعا :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

خیر البریه;206871 نوشت:

با سلام

اینهم از مولوی و سایر عرفای بزرگ ... که بنظر شما درست گفته اند :

و مولانا جلال الدين رومي معتقد است كه اولين خون در جهان ظلم و داد از كف قابيل بهر زن افتاده است .و زنان را موجوداتي كوته بين و بدور از هر گونه آتيه انديشي مي داند و چنين استدلال مي كند كه:

"فضل مردان بر زنان اي حالي پرست
زان بود كه مرد پايان بين تر است
مرد كه اندر عاقبت بيني خمست
او ز اهل عاقبت چون زن كم است

و تا آنجا پيش مي رود كه زن را دليل سقوط آدم ابوالبشر مي داند و مي سرايد :
"اول و آخر هبوط من ز زن
چونكه بودم روح و چون گشتم بدن "

و همين مولوي در جايي ديگر مي گويد :زنان تابع احساس خويش اند نه پيرو عقلشان .و وقتي مي خواهد با نفس اماره مبارزه كند مي نويسد : نفس از زن هم بدتر است چون زن جزو شر است اما نفس كل آن است .

و نظامي حتي پا را فراتر از اين مينهد و به خود اجازه ميدهد تا نيمي از جامعه را تا حد يك حيوان پست تنزل دهد باري ميسرايد:
زن از پهلوي چپ گويند برخاست
نيايد هرگز از چپ راستي راست
و يا اينكه
مزن زن را ولي گر بر ستيزد
چنانش زن كه هرگز بر نخيزد

جامي مينويسد:
زن از پهلوي چپ شد آفريده
كس از چپ راستي هرگز نديده
و ادامه ميدهد
"عقل زن ناقص است و دين اش نيز
هر گزش كامل اعتماد مكن
گر بد است از وي اعتبار مگير
ور نكو بر وي اعتماد مكن

وخاقاني شر واني تا آنجا پيش ميرود كه با بيشرمي تمام ميسرايد:
"مرا به زادن دختر چه خرمي آيد
كه كاش مادر من هم نزادي از مادر"

ناصر خسرو حتي بي هيچ گونه شرمي از مادر خويش ميسرايد:
"به گفتار زنان هرگز مكن كار
زنان را تا تواني مرده انگار
زنان چون ناقصان عقل و دين اند
چرا مردان ره آنان گزينند
منه بار جان خود بار زر و زن
قدم بر تارك اين هر دو بر زن"

http://www.raha-faregh.blogfa.com/

واشعار حکیم فردوسی :

http://hhw.blogfa.com/page/zda15.aspx

البته که ما مخالف افراط و تفریط هستیم ومطیع آیات وروایات .

با سلام خدمت کارشناسان محترم
بنده تازه عضو شدم و اتفاقا به این انجمن و مطالب جناب خیر البریه بر خوردم
جناب آقای خیر البریه آیا واقعا خاقانی زن ستیز ترین شاعر ادبیات فارسی هست ؟؟
جناب خیر البریه چرا در رد سخنان خانم فرگل از ادبیات پائین مقابله به مثل و از در خصم بر علیه خصم استفاده می کنید چرا نمیائید مسائل را واضح و مبرهن بیان نمی کنید بنده بعنوان یک زن معتقدم باید در درج مسائل مربوط به زنان مثلا از کلام یک شاعر نهایت دقت و بررسی صورت پذیرد
جناب خیر البریه یکی از مسائل مهمی که باید آنرا در نظر گرفت مباحث روانشناختی شاعر هست که از نظر روانی شاید در موقعیت مطلوبی نبوده باشد و آن شعر را گفته باشد مباحث روانشناختی اقتضای حال و مقام (جغرافیای کلام ) اصلا چرا شرائط خانوادگی شاعر را مد نظر قرار نمی دهید و بی مهابا شعر شاعر را به رخ ما زنان می کشید آیا هیچ فکر کرده اید همین خاقانی یا نظامی چطور تربیت شده بودند که این شعرها را گتفه اند شاید بر اثر مثلا بر اثر یک شکست عشقی این شعرها بوجود آمده باشد شاید اصلا شاعر خواسته باشد به صورت طنز این مسائل را بیان کرده باشد از شما که کارشناس انجمن حدیث هستید بسیار بعید است که ندانسته شعر شعرا را شاهد مثال برای خودتان بیاورید
شاید شرائط اجتماعی شاعر باعث بروز چنین ادبیاتی شده باشد و خود شاعر در اصل افکار وعقایدش اینطور نبوده باشد شاید عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی خود زنان که معلول افکار پوچ خیلی از مردهای پدر سالار در طول تاریخ بشریت بوده است باشد
جناب خیر البریه تفکرات ناسونالیسی بسیاری از مردان در عرصه اجتماع باعث شده که نیمی از انسانهای بالفعل جامعه که ما آنها را زن مینامیم در همین دنیای جدید نیز از بدترین شرائط حقوقی در عرصه حقیقی و حتی در عرصه مجازی برخوردار باشند و آیا شما هیچ فکر کرده اید که شاید آن شاعر در تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه و از باب تقیه دست به اظهار چنین نگرشی نسبت به زنان زده باشد
جناب خیر البریه از شما بعید است که بخواهید شاعران و اسطوره های ملی ما بدون تحقیق و بررسی در زندگینامه آنان و با بی خبر بودن از افکار و عقایدشان به این صورت زن ستیز معرفی کنید مگر همان خاقانی یا نظامی یا بقول حضرتعالی فردوسی خودشان مادر و دختر نداشتند نکنه از زیر بوته بوجود آمدند که شما میفرمائید آنان در شعرشان به اینصورت زنان را تا حد حیوانیت بدون عقلانیت پائین آوردند پس باید نتیجه گرفت مادران همین شعرا آدمای بی عقلی بودن نه ؟ اگه واقعا این شاعران زنان را اینقدر پست و دون مایه میدانستند که حتی با خاک اونا رو برابر میدانستند یا وجود مادران همین شعرا در دنیا عبث بود اگه اینطوریه پس وجود چنین شعرایی هم باید بیخود و الکی باشه دیگه اینطور که شما تصویری از این شاعران بدون در نظر داشت مکان و موقعیت اونها ارائه دادید باید اینطور باشه نه ؟

جناب خیر البریه شما باید به من جواب بدید که به چه میزان در احوالات شعرا مطالعه داشتید که با ضرس قاطع به تحلیل و بررسی شعر اونها پرداختید آیا در زمان آنها زندگی می کردید ؟ آیا آنها رااز نزدیک دیده اید ؟ آیا از موقعیت اجتماعی آنها باخبرید ؟
برادر من چرا باید بعنوان یه کارشناس به این صورت شاعران نامی ما را زیر سوال ببرید بنده امروز داشتم توی گوگل مطلبی را سرچ میکردم که به فرمایشات شما برخوردم برایم هم تعجب بود که چطور کسی که از طرف مسئولین سایت برای مسائل حدیثی انتخاب گردیده است میاد و اینطور مباحث را بدون در نظر داشت و برای منکوب کردن شخصی که اون هم شاید خیلی از این مباحث اطلاع نداره استفاده میکنه
برادر من آیات قرآن را بخوان که فرمود لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک عنه مسئولا و یا آیه ی دیگر که میفرماید ان الظن لایغنی من الحق شیئا
جناب خیر البریه از زمان خاقانی تا الان چند سال گذشته است از زمان نظامی گنجوی تا الان چند ساله گذشته است و .... آیا هیچ فکر نکردید شاید در شعر همین شعرا دستکاری و تحریف شده باشد چرا بعضی از نویسندگان ومصنفین وقتی که دیوان مثلا حافظ یا مولوی یا .... را مینویسند سعی می کنن استناداتشان در مورد اون دیوان متقن باشه از همین جا باید فکر کنید که شاید اصلا دست کاری در اشعار شده باشه شاید این شاعرا دارای دشمن بودند که سعی در تخریب شخصیتی شاعر داشته بنده در سخنان جناب رحیق مختوم که در باره سیر تدوین حدیث آورده اند مطالعه کردم و بسیار هم ایشان را می ستایم چون واضح و شیوا مطالب را بیان می کنند که البته بجای خودش چند انتقاد محکم و مستدل هم به ایشان دارم که انشاالله بیان خواهم کرد ولی وقتی ما در حوزه حدیثی اینقدر اختلاف اقوال و آراء داریم که حتی علماء چاره ایی ندیدند که آمدند احادیث را به اقسام مختلفی تقسیم بندی کردن تا ثواب از ناصواب تشخیص داده بشه آیا نباید این احتمال را بدهیم که در شعر شاعر هم تحریف صورت پذیرفته باشد
بنده برای حضرتعالی بعنوان کارشناس حدیثی سایتی که وابسته به حوزه مقدسه علمیه قم هست بسیار احترام می گزارم
تا اینجا را جواب مرحمت بفرمائید تا مباحث دیگری را بحضورتان مطرح کنم

عالمه 75;207748 نوشت:
............
خدمت خواهر بزرگوارمان عالمه 75 سلام و خیر مقدم عرض می کنم

لطفا آرامش خودتون رو حفظ بفرمائید انشاالله کارشناسان محترم در خدمتتان هستن
تا تشریف فرمائی جناب خیر البریه و ارسال جواب ، شما را امر به صبر و بردباری میکنم
تجربه ثابت کرد کسانیکه با این تندی با کارشناسان برخورد میکنن خودشون عاقبت خسته از این سایت میروند چون کارشناسان محترم سایت (به استثنای خودم ) از بهترین ها و جوابها هم مستند و از روی آگاهی هست

موفق باشید

رحیق مختوم;207763 نوشت:
خدمت خواهر بزرگوارمان عالمه 75 سلام و خیر مقدم عرض می کنم

لطفا آرامش خودتون رو حفظ بفرمائید انشاالله کارشناسان محترم در خدمتتان هستن
تا تشریف فرمائی جناب خیر البریه و ارسال جواب ، شما را امر به صبر و بردباری میکنم
تجربه ثابت کرد کسانیکه با این تندی با کارشناسان برخورد میکنن خودشون عاقبت خسته از این سایت میروند چون کارشناسان محترم سایت (به استثنای خودم ) از بهترین ها و جوابها هم مستند و از روی آگاهی هست

موفق باشید

جناب رحیق مختوم سلام و عرض ادب
[="Black"]
امشب در تمام پستهایی که در باره زنان و خانواده زدید مطالعه کردم برام تعجبه که یه آقا اینقدر به خانواده اهمیت میده ولی اشکالاتی که بر فرمایشات تون هست اینه که شما چون خودتون یه آقا هستید اصلا و ابدا نمیتوانید ما خانما رو درک کنید وقتی یه خانم در خیابون میخواد رد بشه در زیر نگاههای هوس بازان که بقول خداوند در قرآن مصداق اتم فیطمع الذی فی قلبه مرض هستند و به نظر من اولئک کالانعام بل هم اضل هستن شما هیچوقت نمیتوانید ما رو درک کنید

مردان در طول تاریخ به بلندای عمر بشریت در دنیا از بیشترین تحقیر ها و توهین ها برخوردار بودن و از هر نوع مظلومیت هاییکه شما حساب کنید در سرنوشت آنها بوجود آمده دیگر شخصیتی برای زن باقی ماند که شما منو امر به صبوری می کنید شما اگه واقعا احساس میکنید جامعه برای ما (کل جوامع انسانی منظورمه نه جامعه داخل کشور ) ارزش و احترام قائله شما بیا و یه روز خودتون رو بجای ما بذار

نمیدونم وقتی قرآن میگه و وصینا الانسان بوالدیه حسنا حملته امه وهنا علی وهن چرا مردها اصلا نمیتوانن اجر و مزد وهن علی وهن را بفهمن که هیچوقت هم نخواستن بفهمن حالا شما بیا و ما را امر به صبر و بردباری کن

من دردم اینه که چرا باید اشعار شعرا را بدون در نظر داشت موقعیت من جمیع الجهات یه شاعر بیائیم و شعرش رو مبنای دیدگاهمون قرار بدیم اونهم در جواب یه خانمی که شاید در کل دنیا دلخوشیش به همین سایت و کارشناسانش هست

بنده حاضرم در باب معرفت شناسی جنس زن و سیر تاریخی سرنوشتهایی که بر زنان کل عالم حتی در زمان الان که چه بلاهایی بر سر زنان داره میاد با شما مباحثه کنم همین الان هم ظلمی که بر سر جنس زن داره میاد ابدا و اصلا بر سر جنس زن نمیاد یه سر برید به کمپانیهای تولید فیلم و سریال های جهان غرب سر بزنید در لابراتوارهای فیلم سازی جهان در هالیوود خراب شده و بالیوود خراب تر از هالیوود نگاه کنید چطور به زن از دیدگاه ابزار گونه نگاه میشود در یه سایت مذهبی که اونهم کارشناسانش بقول شما مورد تائید حوزه علمیه قم هستن میان و حرف از حیوانیت و رذالت جنس زن با استناد به شعر شاعران میزنند که اصلا معلوم نیست اون شاعر در چه موقعیتی بوده که این اراجیف رو گفته و انگار اون شاعر خودش از زیر سنگ به دنیا اومده
خاک بر سر هر شاعری که بخواد به جنس زن توهین کنه انشاالله اگه مسئولین انجمن اجازه بدن با تحلیلی بسیار مستدل از همین آیات قرآن و روایاتی که جناب حضرتعالی همکار عملی آن هستید برایتان شواهدی مبنی بر ستوده شدن جنس زن در قرآن و احادیث خواهم آورد که خود جناب خیر البریه و خانم فرگل و حضرتعالی شعر هر شاعری را فضربوه علی الجدار خانم فرگل نمونه یک زن آسیب دیده اجتماع و دیدگاه اجتماع ماست من اصلا کاری به این خانم ندارم من حرفم اینه که اینهمه جنس زن را به نازلترین مراتب اجتماعی تنزل میدهند (تاکید میکنم منظورم جامعه ما و اسلام نیست ) چرا باید در جامعه داخلی ما استناد به شعر شاعر بشود مگر ما متون متقن روائی و تفاسیر کم داریم که در شان و منزلت زن بسیار گفته اند و در های فراوان سفته اند ؟[/]

[="Cyan"]با بعد :Sham:[/]

عالمه 75;207812 نوشت:
اگه مسئولین انجمن اجازه بدن با تحلیلی بسیار مستدل از همین آیات قرآن و روایاتی که جناب حضرتعالی همکار عملی آن هستید برایتان شواهدی مبنی بر ستوده شدن جنس زن در قرآن و احادیث خواهم آورد که خود جناب خیر البریه و خانم فرگل و حضرتعالی شعر هر شاعری را فضربوه علی الجدار خانم فرگل نمونه یک زن آسیب دیده اجتماع و دیدگاه اجتماع ماست من اصلا کاری به این خانم ندارم من حرفم اینه که اینهمه جنس زن را به نازلترین مراتب اجتماعی تنزل میدهند (تاکید میکنم منظورم جامعه ما و اسلام نیست ) چرا باید در جامعه داخلی ما استناد به شعر شاعر بشود مگر ما متون متقن روائی و تفاسیر کم داریم که در شان و منزلت زن بسیار گفته اند و در های فراوان سفته اند ؟

با سلام
لطفا مباحث خود را در تاپیک جداگانه ای مطرح کنید مثلا با عنوان" شان و منزلت زن در قرآن و روایات"

رسا;207822 نوشت:
با سلام
لطفا مباحث خود را در تاپیک جداگانه ای مطرح کنید مثلا با عنوان" شان و منزلت زن در قرآن و روایات"

با سلام خدمت شما کارشناس محترم
[="black"]
برادر بزرگوارم جناب رسا عجب فرمایشی میفرمائید
شان منزلت زن در قرآن و روایات از موارد یقینی می باشد و به نظر من لازم نیست تایپیکی جداگانه اختصاص داشته باشد جناب رسا مگر در قرآن و روایات جز به مقام ومنزلت زن از دیدگاه دیگری تحلیلی سراغ دارید که اینطور میفرمائید به نظر من باید بحثی جداگانه مثلا شان و منزلت زن در اشعار شعرا و سخنان بزرگان با تحلیل روانشناختی مسئله ایجاد شود نه اینکه بیائیم ببینیم کی چی گفته کی نگفته اگر اجازه دهید اسم تایپیک را میزارم شان و منزلت زن در جهان و ادبیات ملل که بشود کاملا ریشه ایی مسئله را مورد نقد و بررسی قرار داد [/]

[="darkslategray"]اجازه بفرمائید تا در خدمتتان باشم [/]

عالمه 75;207747 نوشت:
جناب خیر البریه از شما بعید است که بخواهید شاعران و اسطوره های ملی ما بدون تحقیق و بررسی در زندگینامه آنان و با بی خبر بودن از افکار و عقایدشان به این صورت زن ستیز معرفی کنید مگر همان خاقانی یا نظامی یا بقول حضرتعالی فردوسی خودشان مادر و دختر نداشتند نکنه از زیر بوته بوجود آمدند که شما میفرمائید آنان در شعرشان به اینصورت زنان را تا حد حیوانیت بدون عقلانیت پائین آوردند پس باید نتیجه گرفت مادران همین شعرا آدمای بی عقلی بودن نه ؟ اگه واقعا این شاعران زنان را اینقدر پست و دون مایه میدانستند که حتی با خاک اونا رو برابر میدانستند یا وجود مادران همین شعرا در دنیا عبث بود اگه اینطوریه پس وجود چنین شعرایی هم باید بیخود و الکی باشه دیگه اینطور که شما تصویری از این شاعران بدون در نظر داشت مکان و موقعیت اونها ارائه دادید باید اینطور باشه نه ؟

با سلام

مشکلی که متاسفانه بانوان گرامی بدان مبتلا هستند همین زود قضاوت کردن واحساساتی شدن است ، شما اگر پست اینجانب را بدقت خوانده بودید متوجه میشدید که اینجانب در جواب خواهر محترم فرگل که ملاک را شعر شعرا وعرفا قرار داده بودند نوشتم که اگر بقول شما ملاک و معیار را شعر قرار دهیم این هم از شعرای ما که در باره زن چنین سروده اند و در آخرش هم نوشتم که بنظر شما خانم فرگل درسته نه شرع ؟

اینهم عین پست من بشماره 63 که هنوز موجود است :

نقل قول:
اینهم از مولوی و سایر عرفای بزرگ ... که بنظر شما درست گفته اند :

ودر آخر مطلب هم گفتم :

البته که ما مخالف افراط و تفریط هستیم ومطیع آیات وروایات .

یعنی مقام زن اینگونه نیست که بعضی شعراء گفته اند و مورد تایید آیات وروایات نیست زیرا افراط وتفریط باعث خروج از حقیقت میشود .

چرا دقت نمیکنید ؟!

نقل قول:
چرا باید در جامعه داخلی ما استناد به شعر شاعر بشود مگر ما متون متقن روائی و تفاسیر کم داریم که در شان و منزلت زن بسیار گفته اند و در های فراوان سفته اند ؟

به خانم فرگل بگویید که استناد به شعر کردند وگرنه در نوشته های اینجانب کجا شعری دیده اید ؟ فقط از آیات وروایت بحث میکنیم .

ضمنا فکر نکنم کسی بجز اینجانب در باره حقوق حقه زنان اینگونه بحث و از حقوق ایشان دفاع نموده باشد لطفا به لینک زیر بروید که چند سال قبل آنرا در سایتهای مختلف گذاشته ام و هر از گاهی بروز میشود .

https://sites.google.com/site/hojjah/zan.zip

نقل قول:

برادر من آیات قرآن را بخوان که فرمود لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک عنه مسئولا و یا آیه ی دیگر که میفرماید ان الظن لایغنی من الحق شیئا

دوباره قضاوت بدون تعقل ! شما هنوز تازه عضو شده اید و با عقاید اینجانب آشنا نشده اید چنین میگویید ؟

خواهش میکنم که مثل خواهرتان جناب فرگل بدون تحقیق و تفکر لازم سخن مرانید که بقول خودتان : ولا تقف ما لیس لک به علم !!!!

اتفاقا اگر پستهای اینجانب را دیده بودید فقط از آیات وروایات است لطفا کمی مطالعه کنید و مطالب بعدیتان را بدقت و با تفکر لازم بنویسید تا بتوانیم به یک بحث ونتیجه علمی برسیم وگرنه از پاسخ معذورم .

ضمنا میتوانید بقول خودتان آیات وروایات مربوطه را در همین جا مورد بحث قرار دهیم البته در محیطی آرام و مستدل .

گفت پيغمبر كه زن بر عاقلان
غالب ايد سخت بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند
زان كه ايشان تند و بس خيره روند
كم بودشان رقت و لطف و داد
زانكه حيوانيست غالب بر نهاد
مهر و رقت وصف انساني بود
خشم و شهوت وصف حيواني بود

مرا گر بود انسي در زمانه
به مادر بود و او رفت از ميانه
اگرچه رابعه صد تهمتن بود
وليكن ثانيه او نيك زن بود
نه چندان است در جانم غم او
كه بتوان داد شرح ماتم او
نبود او زن كه مرد معنوي بود
سحرگاهان دعاي او قوي بود
عجب اه سحرگاهيش بودي
زهر اهي به حق راهيش بودي
ز دنيا فارغ و خلوت گزيده
گزيده گوشه و عزلت گزيده
به تو اورد روي اي رهنمايش
بسي زد حلقه بر در در گشايش
عطار نيشابوري

سلام. اقاي خيرالبريه ببخشيد من هيچ وقت نگفتم شرع نه ... اين حرف كي شنيديد اگه گفتم واقعا عذر خواهي ميكنم

تا نباشد عاشقي چون رابعه
كي شناسد قدر صاحب واقعه
تا تو ميگردي در اين بحر فضول
موج برميخيزد از رد وقبول


با سلام وتشكر

ما مخالف شعر نيستيم اما اساس بحث در اینجا آیات وروایات هستند که شعراء هم از آنها استفاده کرده اند مثلا همین شعری که از مولوی آوردید اگر دوبیت آخرش را هم می آوردید مقصود معلوم میشد :

گفت پیغمبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند
کاندرایشان تندی حیوانست بند
کم بودشان رقّت و لطف و وداد(دوستی)
زانکه حیوانیست غالب برنهاد
مهر و رقّت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حیوانی بود

يك حديثى پيغمبر اكرم دارند (البته منبعش را ندیدم) كه :«انهن يغلبن العاقل و يغلبهن الجاهل »اينها بر عاقلان غلبه مى كنند وجاهلان بر اينها غلبه مى كنند.جاهل يك آدمى است كه جز خشونت سرش نمى شود ولى آن كه دلى و فكرى و احساسى دارد بيشتر مغلوب قرار مى گيرد. البته معنی شعر بشدت بضرر بانوان است که آنرا معنی نمیکنم .

http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=86449


بنابراین سعی شود از اصل موضوع دور نشویم .

با سلام و دورد بر سروران ارجمندم

با اجازه از دوستان و اساتید گرامیم این تایپیک را ایجاد نمودم تا انشاالله هر بزرگواری که قصد طرح مباحث متفرقه حدیثی را داشت در اینجا مطرح کند و انشاالله جواب مقتضی را دریافت کند

خیر البریه;207957 نوشت:

با سلام وتشكر

ما مخالف شعر نيستيم اما اساس بحث در اینجا آیات وروایات هستند که شعراء هم از آنها استفاده کرده اند مثلا همین شعری که از مولوی آوردید اگر دوبیت آخرش را هم می آوردید مقصود معلوم میشد :

گفت پیغمبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند
کاندرایشان تندی حیوانست بند
کم بودشان رقّت و لطف و وداد(دوستی)
زانکه حیوانیست غالب برنهاد
مهر و رقّت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حیوانی بود

يك حديثى پيغمبر اكرم دارند (البته منبعش را ندیدم) كه :«انهن يغلبن العاقل و يغلبهن الجاهل »اينها بر عاقلان غلبه مى كنند وجاهلان بر اينها غلبه مى كنند.جاهل يك آدمى است كه جز خشونت سرش نمى شود ولى آن كه دلى و فكرى و احساسى دارد بيشتر مغلوب قرار مى گيرد. البته معنی شعر بشدت بضرر بانوان است که آنرا معنی نمیکنم .

http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?articleid=86449

بنابراین سعی شود از اصل موضوع دور نشویم .


سلام باشه خوب حق با شما بيشتر شعرا زن گريزن ولي من خوشحالم از جنسيتم اگه شما روحيم ضعيف نكنيد البته تا الانشم كه به حد كافي ناراحتم كرديد واقعا خوشحال ميشيد؟كاش با علمتون دل كسي را شاد كنيد نه غمگين من عرفا را بخاطر عشقشون به خدا دوست دارم نه چيز ديگه
مگه توهين به مخلوقات خدا كار خوبيه؟ ديگه هيچي نباشيم ادم كه هستيم بخاطر همين بايد احترام ميگذاشتند

اگه يه كارشناس ادبيات نظر بدن خيلي خوشحال ميشيم تاحالا نميدونستم زن از نظر مولوي چقد حقيره حتي نسبت به حضرت فاطمه هم ادب را رعايت نكرده
چطور ممكنه كسي عارف باشه و به شخصيت ديني اهانت كنه يا اين اشعار معتبر نيست يا واقعا زنها در نزد خدا هم اين چنين اند
البته يه احتمالي هست چون اين اشعار ظاهرا در مثنوي معنوي نيست يعني اشعار جداگانه ايشان هست شايد نظرشون عوض شده
من نميگم زنها بي عيب و نقص اند ولي اگه زنها احساس دارند مردها هم شهوت زيادي دارند مگه احساس و شهوت كنترل شده بده؟
يكي از ان زنهايي كه بهش اهانت ميكنيد مادر شماست كاش هممون با تامل حرف بزنيم

fargol;208114 نوشت:
سلام باشه خوب حق با شما بيشتر شعرا زن گريزن ولي من خوشحالم از جنسيتم اگه شما روحيم ضعيف نكنيد البته تا الانشم كه به حد كافي ناراحتم كرديد واقعا خوشحال ميشيد؟كاش با علمتون دل كسي را شاد كنيد نه غمگين من عرفا را بخاطر عشقشون به خدا دوست دارم نه چيز ديگه مگه توهين به مخلوقات خدا كار خوبيه؟ ديگه هيچي نباشيم ادم كه هستيم بخاطر همين بايد احترام ميگذاشتند


با عرض سلام

حق با ثقلین است و سعی ما براینست که شیعه ایشان باشیم .اساس بحث که مورد غفلت قرار گرفته همین نشناختن حقوق و جایگاه حقیقی زن است و هدف بحث نیز همین تبیین مقام واقعی ایشان نزد خالق حکیم است .



fargol;208123 نوشت:
اگه يه كارشناس ادبيات نظر بدن خيلي خوشحال ميشيم تاحالا نميدونستم زن از نظر مولوي چقد حقيره حتي نسبت به حضرت فاطمه هم ادب را رعايت نكرده چطور ممكنه كسي عارف باشه و به شخصيت ديني اهانت كنه يا اين اشعار معتبر نيست يا واقعا زنها در نزد خدا هم اين چنين اند البته يه احتمالي هست چون اين اشعار ظاهرا در مثنوي معنوي نيست يعني اشعار جداگانه ايشان هست شايد نظرشون عوض شده من نميگم زنها بي عيب و نقص اند ولي اگه زنها احساس دارند مردها هم شهوت زيادي دارند مگه احساس و شهوت كنترل شده بده؟ يكي از ان زنهايي كه بهش اهانت ميكنيد مادر شماست كاش هممون با تامل حرف بزنيم


قبلا مکرر گفتیم که کاری به اشخاص نداشته باشیم ببینیم حق چیست ؟ قرآن واهل بیت علیهم السلام چه گفته اند ،

بنظر میرسد شما اشتباه میکیند زیرا مکرر گفتیم که هنگامی خدای متعال فرمود : ان کیدکن عظیم : و در احادیث آمده : النساء نواقص العقول : این ناظر به همه زنان نیست بلکه در اغلب زنان چنین است وگرنه 4 زن برگزیده عالم و بسیاری از بانوان دیگر مقام بسیار بالایی دارند که مردان بسیاری به گرد ایشان هم نرسند ودر لینکی که داده شد تقریبا همه اخبار در مورد شان و لزوم احترام و ارجگذاری زنان آورده شده است منتها همه چیز سر جای خودش ودر جایگاه حقش نه افراط نه تفریط .

من در جایی ندیم که مولوی به حضرت فاطمه (س) توهینی کرده باشد .

مادر اینجانب هم روی چشم من جای دارد چون مطیع خدا و رسولش است و همواره بیاد خدای متعال و ارشاد دیگران و قرائت قرآن است وبیخود و بیجهت از خانه بیرون نمیرود وبه فرزندانش دستور خرید میدهد و... مورد توجه و عنایت حضرت حق سبحانه است رضی الله عنها و ارضاها .

باصلوات بر محمد آل محمد
وسلام وعرض ادب خدمت دوستان
نکته ای که به نظر می رسد این است که ما باید واقعیات را بپذیریم و قبول کنیم که یک عده در این عالم با جنسیت مؤنث ویک عده ای هم با جنسیت مذکر در عالم وجود دارند و هر دو جنس هم در این عالم نیاز این عالم هستند . اصرار بر این که خانم فر گل تا به حال این مباحث را در چند تایپیک مطرح کرده اند را نمی دانم اگر به جواب دادن با شد به اندازه کافی جواب داده شده است از دوستان تقاضا می کنم اگر مطلب جدیدی دارند اضافه بفر مایند تا این تایپک بسته شود .
از لطف همه دوستان به خاطر مشارکت در این بحث تشکر می نمایم .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:التماس دعا

مجید;208709 نوشت:
باصلوات بر محمد آل محمد
وسلام وعرض ادب خدمت دوستان
نکته ای که به نظر می رسد این است که ما باید واقعیات را بپذیریم و قبول کنیم که یک عده در این عالم با جنسیت مؤنث ویک عده ای هم با جنسیت مذکر در عالم وجود دارند و هر دو جنس هم در این عالم نیاز این عالم هستند . اصرار بر این که خانم فر گل تا به حال این مباحث را در چند تایپیک مطرح کرده اند را نمی دانم اگر به جواب دادن با شد به اندازه کافی جواب داده شده است از دوستان تقاضا می کنم اگر مطلب جدیدی دارند اضافه بفر مایند تا این تایپک بسته شود .
از لطف همه دوستان به خاطر مشارکت در این بحث تشکر می نمایم .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:التماس دعا


سلام من جواب قانع كننده اي نديدم چه در تاپيك فعلي چه در تاپيك بررسي خطبه 88
اينطور كه قبول دارند ان كيدكن عظيم كلام خداست و مكر و حيله زنها زياد و عقل انها ناقص است چرا مجازات ميشوند خدا موجودي را با خبث ذات مي افرينه و مجازات ميكنه ؟(البته طبق گفته شما و جناب خيرالبريه كه با ايشان موافق هستيد)تا جايي كه حتي با مجازات برابر.. چون طبق قران تكليف هركس متناسب با وسع فرد است ولي اگه قرار باشه زنها در عقل و ايمان ناقص باشند چطور ممكنه براي يك گناه مشترك هر دو يكسان مجازات شوند؟من اين سوال را چند دفعه پرسيدم پاسخي نديدم البته از مدعياني كه ميفرمايند عقل زنها و ايمانشان ناقص است ميپرسم :Gol:من بخاطر مكدر كردن خاطر دوستان سوال نميكنم اگه جواب خوبي باشه پذيرا هستم
و بفرماييد اشعار مربوط به زن ستيزي مورد تاييد شما هستند يا خير؟

fargol;208745 نوشت:
چطور ممكنه براي يك گناه مشترك هر دو يكسان مجازات شوند؟من اين سوال را چند دفعه پرسيدم پاسخي نديدم

با سلام

قبلا هم گفتیم اما دقت نکردید ، مگر در مساله ارتداد ندیدید که :

حکم جزایى مرتد این است که: مرتد فطرى اگر مرد باشد کشته مى‏شود و توبه‏ى او نزد قاضى قبول نمى‏شود، اما اگر مرد مرتد ملّى باشد نخست دعوت به توبه مى‏شود، اگر توبه کرد آزاد مى‏شود، و الّا کشته مى‏شود. زن مرتد، چه فطرى باشد چه ملّى، کشته نمى‏شود، بلکه دعوت به توبه مى‏شود، اگر توبه کرد آزاد مى‏شود، و الّا در زندان باقى مى‏ماند.


همچنین ولا جزية على النساء ؛ یعنی زنان نباید جزیه بدهند



البته به نظر من این حکم عادلانه است چون نقص عقل و ضعیف وتحت امر شوهر بودن در این مورد تخفیف کیفر را در بر دارد .

ودر بحث تفاضل دیه زن و مرد در قصاص هم این حق بازماندگان قاتل است نه حق خود قاتل تا دلیلی بر برتری ارزش مرد بر زن تصور شود ودر این مورد هم زنها بیشتر سود میبرند زیرا دیه مرد به زن وبچه اش میرسد زیرا با اعدام مرد زن بیشتر صدمه میبیند پس عقلا و عدلا باید دیه مرد بیشتر باشد تا کاهنده فشار اقتصادی وارده به زن باشد .

[=arial, helvetica, sans-serif]با صلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر شما دوست عزیز
در قسمت اول خطبه را می آوریم و ان شا الله در ادامه مباحث دیگر را
80- و من خطبة له ( عليه‏السلام ) بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء ببيان نقصهن‏
[=arial, helvetica, sans-serif]مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ َأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ
[=arial, helvetica, sans-serif]وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]80 و از خطبه‏هاى آن حضرت است پس از پايان نبرد جمل، در نكوهش زنان‏
[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]مردم ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است- به هنگام عادتشان- ، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت‏به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نياكانشان واپاييد، و تا در زشت طمع نكنند، در كار نيك از آنان اطاعت ننماييد.
[=arial, helvetica, sans-serif]ادامه دارد....:Gol:

با سلام وعرض ادب
ادامه مطلب شأ ن بیان خطبه80 در نهج البلاغه درباره زنان
به دنبال گزارش جنگ جمل در این عبارت منقول، امام به کاستی های زنان اشاره کرده است. حال این نواقص وکاستی ها چیست؟ آیا این نواقص جزء طبیعت زن است واو را از هر اقدام انسانی باز می دارد؟ یا عوارضی است که در برخی از زنان ویادر همۀ آنان وجود دارد وبدون توجه به این نکات نمی تواننذ وظایفی را که خدا، پیغمبر، شرع و عرف بر ایشان معیین کرده است به انجام رسانند؟
نقص درایمان
امام می فرماید:
ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول.
بی گمان زنان ایمانشان ناقص، بهره هایشان ناقص، عقل هایشان نیز ناقص است.
بنا بر فرموده پیامبر اکرم وسخنان دیگر پیشوایان دین، ایمان مراتبی دارد وایمان مطلق وجود ندارد. نخستین گام ایمان« الذین آمنوا» ووالاترین مرحلۀ آن «اولئک هم المؤ منون حقاً» است. این بدان معناست که هر مرتبۀ ایمان در مقایسه بامرحلۀ بالاتر خود ناقص شمرده می شود. با این توضیح آیا این نقص تنها در زنان است یا در مردان هم می تواند باشد؟ آیا ایمان مردان هم مراتبی دارد وایمان برخی از ایشان ناقص است؟
امیر المؤمنین در بیان دلیل این کاستی ها می فرماید:
فاما نقصان ایمانهن فقعودهن عن الصلاة والصیام فی ایام حیضهن.
اما (دلیل تشریعی بر) نقصان ایما نشان آن است که در ایام قاعدگی از نماز وروزه باز نشسته می گردند.
بنا براین منظور امام از ایمان، ایمان اعتقادی که ممکن است در پرتو هجرت، جهاد ودیگر تحقیقات و کارهای اعتقادی به دست بیاید، نیست. بلکه ایمان عملی است که براثر عبادت به دست می آید. چه مرد وچه زن در صورتی سستی درانجام عبادات، ایمان عملی را کمترکسب می کنند و گرنه ایمان اعتقادی، که ایمان به خداست، در میان زن ومرد یکسان است. هرکس که اعتقادش کامل شد وبه سوی یقین رفت ایمانش هم کامل می شود ونقصی در ایمان او نیست واین برای زن ومرد تفاوتی ندارد.
از آن چه گفتیم روشن می شود که منظور امام از نقص ایمان، نقص در ایمان عملی است. در دوران معاصر نیز کارمندان زن در ایام وضع حمل وپس از وضع حمل مرخصی خاصی می گیرند تا به بچه داری بپردازند. در تمام دنیا ودرهمۀ مکتبها به صورت یک مسئله طبیعی به این موضوع توجه شده است ونقصی برای زن به شمار نمی رود. زن در این حالت نباید کاری بکند که از عهدۀ او بر نمی آید. فراتر از آن در حالت طبیعی نیز برخی کارها در زمرۀ وظایف زنان نیامده است؛ مانند امام جماعت وفرماندهی جنگ ومواردی از این دست که از زن ساقط شده است. البته باید توجه داشت که موضوع دفاع کمی تفاوت دارد. در موضوع دفاع تفاوتی میان زن ،مرد،کوچک و بزرگ وجود ندارد وهمه باید دفاع کنند چه بسا زنی هم، فرماندهی سپاهی را به عهده بگیرد این ایمان، ایمان تعبده وعملی است که در پرتو عبادت به دست می آید.
ادامه دارد.....:Gol:

با سلام وعرض ادب
امیر المؤمنین در بخش بعدی سخن خویش، به نقص بهرۀ زنان ودلیل آن می پردازند. حضرت امیر، نقص در بهره را در کم بودن میراث می دانند و می فرمایند:
واما نقصان حظوظهن فموا ریثهن علیالانصاف من مواریث الرجال.
ونقصان بهره شان نیز بنا بر همین است که میراثشان نصف میراث مردان است.
موضوع ارث یک موضوع فقهی است که در قرآن هم آمده است. اکنون فرصت پرداختن دقیق به موضوع ارث نیست، اما باید از این مسئله سخن گفت که چرا نصف میراث که چرا نصف میراث برای زن نقص باشد؟ امیر المؤ منین در این سخن به یک نکتۀ بسیار دقیق اشاره دارند. دلیل نصف بودن میراث زن وجود حکمت هایی است که خداوندتعیین کرده، برای نمونه نفقۀ زن به عهدۀ شوهر است ومرد در برابر نفقۀ همسر مسئول است وحتی ثروتمند بودن همسر این وظیفه را از شوهر ساقط نمی کند وهمین امر سبب شده که زن میراثی نصف میراث مرد ببرد. زن در کارهای اجتماعی نیز باید به این نکته توجه داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که حق خود را در اجتماع نگیرد، بلکه بر عکس، حق زن در هرجا که باشد محفوظ است، اما وظایفی مانند فرماندهی نظامی که بر او واجب نیست، از نظر مالی واز نظر اجتماعی از عهدۀ زن ساقط است.
وامانقصان عقولهن فشاهدة امراتین منهن کشهادة الرجل الواحد.
ونقصان عقلشان از آن جهت است که گواهی دو زن مانند گواهی دو مرداست.
زت از نظر روحی، احساسی و عاطفی است واین احساس و عاطفه، لازمۀ شوهرداری وبچه داری است.اگر زن سرشار از احساس و عاطفه باسد وبخواهد با محاسبات خرد ورزانه به شوهر داری وبچه داری بپردازد، عقل به او حکم نمی کند که شب تا صبح برای مراقبت از بچه بیدار باشد واو را وادار نمی کند که گرفتاری های همسر را تحمل کند. بلکه بر عکس عقل خود، چنین به او دستور می دهد که تو هم مانند شوهر، بچه را به همسرت یا به پرستاری وا گذار کن تا تا او را تربیت کند ولازم نیست به او شیر بدهی وچه ضرورتی دارد این همه مشکلات بچه داری را به جان بخری وآن دشواری ها را با میل ورضایت بپذیری.
عقل نیرویی حسا بگر است که انسان را به سنجش منافع وزیان خودوپیگیری منافع ورها کردن ضرر وزیان وادار می کند. اما قلب، احساس، عاطفه و عشق، زیان ظاهری را در بسیاری از موارد ارزش می داند. برای نمونه کسی که به دنبال شهادت است، زندگی، خانواده، وثروت را باخته وبسیاری از چیز ها یی را که در می توانست داشته باشد با رسیدن به شهادت از دست می دهد. بنا براین عقل به او می گویدکه تو نباید شهادت را برگزینی بلکه باید دنبال زندگی باشی، دیگری برود شهید بشود. اما عشق می گوید شهادت همۀ زندگی است، همۀ ثروت است، همۀ قدرت است، همۀ ارزش است. بنا براین تو باید آن را بپذیری.
طبیعت زن چنین است. بنا براین، عقلی که نقصان دارد ودر آن جهت ناقص است، عقل تجربی است نه عقل طبیعی که خدا وند به همۀ انسانها داده است. چه بسا زنی در آن عقل طبیعی بر بسیاری از مردان برتری داشته باشد، اما عقل تجربی که بر اثر بر خورد با مسائل، مشکلات وحوادث بسیار سخت به دست می آید در زنان کم تر است، چون معمولاً مردان با این مشکلات وحوادث روبه رو می شوند وبر اثر تجربه، آن را به دست می آورند. چنان که خود انیر المؤ منین در جای دیگری از نهج البلاغه فرموده است:
العقل حفظ التجارب.
عقل نگاه داشت تجربه هاست.
اگر انسانی تجربۀ کمتری داشته باشد، عقل عملی و عقل اکتسابی اش هم کمتر است وچون زن دنبال کسب می کند ودر نتیجه، عقل اکتسابیِ علی را هم نیز کم تر به دستمی آورد.
امام در این سخن به هیچ روی افراد را از جهت انسانیت ارزش گذاری نمی کند، بلکه مسائل اعتباری اجتماع را بیان می فرماید. بر اساس تقسیم کار اجتماعی وبر مبنای ساختار طبیعی، آن چه بر عهدۀ زن ومرد گذاشته شده، نیاز به تجربه و عقل اکتسابی دارد تا زن ومرد بتوانند وظیفۀ خود را در آن حدی که از آنان خواسته شده، انجام دهند ومسئو لیت ها و وظایفی را که پذیرفته اند به خوبی به انجام رسانند.اگر زن از جایگاه واقعی خود بیرون آیدو وظیفه ای را به عهده گیرد که از او خواسته نشده است، نه وظایفۀ زنانگی درستِ انسانی خود را انجام داده و نتوانسته وظیفه ای را که تمایلبه انجامش دارد واز عهدۀ آن بر نمی آید، به خوبی به پایان برساند. این کار را باید به کسی واگذار کند که از عهدۀ نجام آن بر نمی آید.
نتیجه
از آن چه گفتیم می تواننتیجه رفت که نه موضوع نقص ایمان، نه نقص عقل ونه نقص حظ(بهره)هیچ کدام ارزش گذارانه نیست. به دیگرسخن، مرد وزن از جهت انسانیت با یکدیگر برابر ند، هردو از یک گوهر آفریده شده اند «نفسٍ واحدة» ودر طبیعت هر کدام جایگاهی خاص به دست آورده اند. با تقسیم کار طبیعی وتقسیم کار اجتماعی هر کس باید وظیفه ای را بر عهده بگیرد که آن را بهتر می تواند انجام دهد واگر کسی از این جایگاه بیرون رود وبه وظیفۀ دیگری بپردازد، در واقع نه وظیفۀ اصلی تخود را انجام داده ونه از عهدۀ وظیفۀ دلخواه خود به خوبی بر آمده است.
امام در این سخن بر آن است تا وظیفه و جایگاه طبیعی زن را نشان دهد وبه زنان گوش زد کند تا از جایگاه خود بیرون نیایند. افزون بر این، امامدر این سخن بیش از هر چیز به موقعیت وشرایط تاریخی زمان خود نیز نظر دارد؛ بنا بر این اگر در روزگاری شرایط اقتضا کرد که زن چنین وظیفه ای را به عهده بگیرد هیچ وقت امام منکر آن نخواهد بود ومانع آن نمی شود.
امام در ادامه می فرماید:
فاتقوا شرار النساء، وکونوا من خیار هن علی حذر، ولا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر.
پس از آن زنان شرور بپرهیزید و از نیگپکانشان بر حذر باشید، آنان را در معروف اطاعت نکنید، (به اطاعت شما از خودشان ) در منکر طمع نبندند.
این عبارت نیز در منابع اصلی ومعتبر پیش گفته نیامده وسید رضی در جای دیگری گرفته وبه این جا اضافه کرده است.

التماس دعا:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام اگه بخواهيم ايمان دو دسته كنيم عملي و اعتقادي بهرحال ضعف ايمان عملي بر اعتقادي اثر ميگذاره مگه اينكه خدا خواسته باشه كه در ان صورت هم ضعف ايمان نيست و درمورد اينكه فقط در حكم ارتداد زن اعدام نميشه نميتوان گفت بخاطر ضعف عقل گذاشته شده چون اگه اينطور بود در تمامي جرايم بايد اجرا ميشد چرا فقط همين گناه؟؟استدلال خوبي نيست بنظرم علت اين حكم نقص عقل نيست

اينطور كه شما ميفرماييد زنها ذاتا از مردها پايينترند و در هرصورت به مردها نميرسن خوشحال ميشم كسي جواب سوالم بده يعني بين دو مرد و زن صالح هميشه مرد مقرب تره چون زنها ناقصن ديگه پس عشق چي ميشه ارزوي ما چي ميشه .....


با سلام

خدای متعال خالق وپادشاه مُلکش است و هرچه بخواهد میکند وکسی هم حق سوال از او را ندارد اینچنین خواسته که خلق کند وآزمایش کند و پاداش دهد :

لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ {الأنبياء/23}

مهم انجام وظیفه ایست که خدای متعال از ما خواسته است :

و همان پیامبری که فرمود اموالتان را بدست زنان و بی تدبیران ندهید در ادامه هم ثواب آنچنانی جهاد در راه خدا برای بارداری ووضع حمل زنان برشمرد پس هرکس وظیفه اش را درست تر انجام دهد مقربتر است چه زن چه مرد .

fargol;209396 نوشت:
اينطور كه شما ميفرماييد زنها ذاتا از مردها پايينترند و در هرصورت به مردها نميرسن خوشحال ميشم كسي جواب سوالم بده يعني بين دو مرد و زن صالح هميشه مرد مقرب تره چون زنها ناقصن ديگه پس عشق چي ميشه ارزوي ما چي ميشه .....

سلام علیکم و رحمه الله

خانم فرگل از اینکه بحثها را با جدیت پیگیری می فرمائید بسیار ممنونم

تا آنجایی که بنده مطلعم در هیچ یک از آیات و روایات مطلبی مبنی بر توفق و برتری مردان بر زنان وجود ندارد بخاطر اینکه در دائره وجود جنسیت مطرح نیست به آیاتی از قرآن مجید مراجعه بفرمائید که میفرماید ان اکرمکم عند الله اتقاکم و یا میفرماید خلقناکم من ذکر و انثی یا فرمود فطره الله التی فطر الناس علیها و ..... که بسیار هم در قرآن ذکر آن شده است
حضرتعالی شاید به طریقی میخواهید برتر بودن جنس مذکر را بصورت ذاتی به اثبات برسانید ولی بنده با قاطعیت به شما عرض میکنم در پیشگاه خداوند متعال هیچ کس بر کسی دیگر برتری ندارد مگر به تقوا

وقتی بعضی سور مبارکه قرآن نظیر سوره مبارکه زخرف آیه 18 که بزعم حضرتعالی دلیلی بر تنزل ذاتی زن هست یا آیه شریفه 14 سوره مبارکه آل عمران که اصلا بحث توفق بین زن و مرد نیست بلکه بفرموده بعضی از مفسرین این آیه در سرزنش قریش و یهود نازل گردیده است در مقابل آیاتی نظیر آیه شریفه 31 سوره روم و یا آیه شریفه 33 سوره مبارکه احزاب و یا حتی آیات متعددی که در احترام به والدین در قرآن آمده که در سوره لقمان علاوه بر احترام به پدر ذکر ویژه ایی برای زحمات مادر نموده است و .... آیات دیگری از کتاب الهی را در مقابل همدیگر قرار دهیم خواهیم دید خداوند متعال هیچ نوع برتری ای را برای جنس مذکر قرار نداده است

البته بحثی در اینجا مطرح است مبنی بر اینکه چرا در اجتماع ما همیشه مردان بر زنان برتری داده شدند اولا اینکه حس برتری جنس مذکر بر مونث بحثی است که مربوط به تمام گونه های حیوانی میشود و همیشه جنس مذکر در بالا دست قرار داشت شاید یکی از علل این مسئله این باشد که چون جنس مذکر همیشه مسئولیت زندگی بر دوشش بوده بخاطر همین زحمات فراوانی که در بیرون از منزل برای تهیه مخارج سرسام آور زندگی میکشد از امتیاز نسبی خاصی برخوردار است و این مطلب هرگز دلیل بر برتری ذاتی نیست شاید گفت برتری نسبی است چون ما در بین حیوانات هم می بینیم که در برخی موارد مثلا ماده ها هم برای شکار میروند که بصورت تعمیمی عرض می کنیم در بین انسانها هم بسیارند زنانی که نان آور خانه اند پس برتری نسبی است نه ذاتی
در بحث ارث و میراث هم به همین منوال است خداوند متعال مردان را قیم و سرپرست زنان قرار داد بخاطر همین مسئله حاکمیت و مدیریت در منزل اگر بخواهید اشکال ایجاد کنید که پس بسیار زنان هم هستند که بدون شوهرانشان مخارج زندگی بعهده شان است پس تکلیف آنان چه میشود خواهیم گفت در مقابل جهان شمول بودن تکلیف در برابر خانواده برای مرد شاید درصدی هم استثنا باشند ولی آیا میشود آن درصد ناچیز را داخل در حکم کلی کرد ؟؟؟

در برابر جمعیت شش میلیارد و هشتصد میلیون نفری جهان امروز به نظر شما چند خانوار در تحت قیمومیت زن اداره میشوند صد میلیون ؟؟ دویست میلیون ؟؟ ولی هر چه که باشد ناچیز است
خانم فرگل این را هم باید بدانید داب و روش قرآن نیست که مسائل را بصورت جزئی بیان کند بلکه بیان قرآن بیانی کلی است در آنجایی که آیات مورد فهم عامه مردم هست که فبها و الا ائمه طاهرین علیهم السلام بعنوان قرآن ناطق مسائل را بیان فرمودند

نقل قول:
پس عشق چي ميشه ارزوي ما چي ميشه .....
در مورد عشق و علاقه هم مطلبی است اینکه اگر عشق برای ذات خداوند متعال باشد بسیار پسندیده و عاشق شدنهای این چنینی بسیار مطلوب که البته بفرمایش عرفا عشق حقیقی در انحصار عشق به خداوند متعال است و بس اگر منظور از عشق عشقهای مجازی امروزی باشد اگر منجر به زندگی مشترک دو جنس مخالف گردد باز هم مطلوب و مرضی پروردگار متعال است ولی اگر عشقهای مجازی برای ارضای امیال نفسانی باشد این شعر را برایتان یاد آوری میکنم که

عشقهایی کز پی رنگی بود #### عشق نبود عاقبت ننگی بود


خانم فرگل دعا میکنیم خداوند متعال تمام آرزوهای مشروعه حضرتعالی را برآوره بفرماید

تاکیدا عرض میکنم از حضرتعالی بخاطر پیگیری موضوع و دنبال کردن آن بسیار متشکریم و انشاالله با مراجعه بیشتر به آیات و روایات مسائل برایتان واضح و روشن خواهد گردید

وفقکم الله فی الدارین

نكته هايي درمورد نهج البلاغه

1. اگر خدا شريكى داشت
لو كان لربك شريك لاتتك رسله .
نامه / 31. ترجمه :اگر پروردگارت شريكى مى داشت ، فرستادگان آن شريك (يعنى پيامبران آن خدا ديگر) نزد تو مى آمدند.

2. انگيزه دورى از گناه
لو لم يتوعد الله على معصيته لكان يجب ان لا يعصى شكرا لنعمه .
ح / 290.
ترجمه :اگر حتى خداوند، بندگانش را،از نافرمانى كردن و گناه ورزيدن نترسانيده بود، باز هم واجب بود
كه انسان ، مرتكب هيچ گناهى نشود، تا به اين وسيله ، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد.

3. زندگى دنيوى دليل زندگى اخروى
عجبت لمن اءنكر النشاه الاخرى و هويرى النشاه الاولى .
ح 126/ترجمه :در شگفتم ، از كسيكه زندگى اين دنيا را مى بيند، و باز زندگى دنياى ديگر (آخرت ) را قبول ندارد.

4. در خلوت هم از گناه بپرهيزيد
اتقوا معاصى الله فى الخلوات فان الشاهد هو الحاكم . ح / 324.
ترجمه :در خلوت و تنهايى هم ، از گناه و نافرمانى بپرهيزيد، زيرا همان كسى كه گناه شما را مى بيند (يعنى خداوند) خودش نيز درباره آن ، داورى خواهد كرد.

5. رابطه عقل و گفتار
اذا تم العقل نقص الكلام . ترجمه :هنگامى كه عقل انسان كامل گردد، گفتارش كوتاه مى شود.

6. حق يكى است
ما اختلفت دعوتان الا كانت احداهما ضلالة
ح / 183 ترجمه : هر گاه در مورد امرى واحد، دو ادعاى مختلف وجود داشته باشد، ناچار، يكى از آن دو گمراهى (باطل ) است .

7 . جامعيت قرآن
و فى القرآن نبا ما قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم و ما بينكم .
ح / 313 ترجمه : سرگذشت نسلهاى پيشين شما، و خبرهاى مربوط به نسلهاى آينده شما، و احكام و دستورات به امورى كه بين شما جارى است ، همه در قرآن آمده است .

8. خشنودى از كار بدكاران
الراض بفعل قوم كالداخل فيه معم و على كل داخل فى باطل اءثمان اثم العمل به و اثم الرض به . ح / 154 ترجمه : هر كس كه به كار گروهى از مردم خرسند باشد، مانند آن است كه در آن كار، با آنها همراهى كرده است ، هر كس در كار نادرست همراهى كند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همكارى در آن كار نادرست ، و گناه رضايت دادن به انجام آن .

9. لزوم شناخت رفيق راه و همسايه
سل من الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار.
نامه /31 ترجمه : پيش از آنكه درباره راه بپرسى ، درباره رفيق راه بپرس ، و پيش ‍ از آنكه خانه انتخاب كنى درباره همسايه پرس و جو كن .

10 . خودرايى و مشورت
من استبد براءته هلك و من شاورالرجال شاركها فى عقلولها.
ترجمه :شخص خود راءى به هلاكت ميرسد، و كسيكه با مردان برجسته و انديشمند مشورت كند، در عقل آنها شريك ميشود.

11 . فضيلت علم بر ثروت
العلم خير من المال ، العلم يحرسك ، و انت تحرس المال ، و المال تنقصه النفقه و العلم يز كو على الاءنفاق ، و صنيع المال يزول بزواله . ح / 174 - از فرمايشات امام (ع ) به كميل بن زياد
ترجمه :دانش ، از مال دنيا بهتر است ، زيرا دانش نگهبان توست ، ولى مال را تو بايد نگهبانى كنى . مال دنيا با بخشش كاسته ميشود، ولى دانش ، براثر بخشش ، رشد و فزونى مى يابد، و آنچه با مال دنيا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده ، با تمام شدن مال ، از بين ميرود.

12. آنچه بر خود نمى پسندى بر ديگران مپسند
فاءحبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها.
نامه /31
ترجمه : آنچه كه براى خود دوست ميدارد، براى خود نمى پسندى ، براى ديگران هم مپسند.

13. اندرز پذيرى
و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ايلامه ، فان العاقل يتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب نامه / 31
ترجمه : از كسانى مباش كه اندرز نمى پذيرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل ، باادب و ملايمت اندرز مى پذيرد، و چهار پايان هستند كه جز با كتك ، فرمان نميبرند و به راه نمى آيند.

14. دوستى و خردمندى
التودد نصف العقل ح /
142 ترجمه : دوستى و مهربانى با مردم ، نيمى از عقل است .

15. پرهيز از دوستى با...
اباك و مصادقه الاحمق ، فانه يريد ان ينفعك فيضرك و مصادقه البخيل ، فانه يبعد عنك احوج ماتكون اليه ، و اياك و مصادقه الفاجر، فانه يبيعك بالتافه ، و اياك و مصادقه الكذاب ، فانه كالسراب : يقرب عليك البعيد و يبعد عليك القرب . ح /38
ترجمه : از دوستى با نادان بپرهيز، چون او ميخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زياد ميرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهيز، چون او تو را، هنگامى كه به شدت نيازمند او باشى رها ميكند، از دوستى با شخص بد كاره بپرهيز، چون او به ناچيزترين قيمتها تو را مى فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهيز، چون او، مانند سهراب ، فريبت ميدهد. دور را در نظرت نزديك نشان ميدهد، و نزديك را دور جلوه گر ميسازد.

16. هشدار مژده است من حدرك ، كمن بشرك . ج / 59 ترجمه : كسى كه تو را هشدار ميدهد مانند كسى است كه به تو مژده مى دهد.
شرح : گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب و دلسوز، از روى خيرخواهى ، و براى آن كه ما را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبور ميشوند به جاى نرمش و ملايمت ، با لحنى تند و درشت ، هشدار دهند و ما را، از كارى كه مى خواهيم انجام دهيم ، بر حذر و بيمناك سازند. ممكن است بعضى افراد، اينگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده كسى كه با درشتى از انجام كار بد آنها جلوگيرى ميكند، ناراحت شوند. ولى ، فرزند عزيز، اين را بدان كه : وقتى كسى با درشتى و تندى ، به تو هشدار ميدهد و از انجام كارهاى بد تو جلوگيرى ميكند، مثل كسى است كه بالحنى ملايم و مهرآميز، به تو مژده يى را ميدهد. به عنوان مثال : وقتى كسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازيگوشى در خانه باز ميدارد، و بالحنى تند ميگويد:در خواندن درسهايت تنبلى نكن ، چون بيسواد و بيكاره بار مى آيى و بدبخت ميشوى ، مثل كسى است كه به تو مژده ميدهد و ميگويد:شاگرد اول شده اى و بزرگترين جايزه نصيب تو شده است . پس ، از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو بلكه خوشحال و متشكر باش ‍ زيرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خود ميكند و باعث برطرف شدن عيب و ايراد ميگردد.

17. خودپسندى
الاعجاب يمنع من الازدياد. ج / 167
ترجمه : خودپسندى ، مانع از پيشرفت و رسيدن به كمال است .

18. اكرام خويشاوندان
و اكرم عشيرتك ... نامه /
31 ترجمه :اقوام و خويشاوندانت را گرامى و عزيز بدار.

19. بزرگترين عيب
اكبر العيب اءن تعجب ما فيك مثله . ح /353
ترجمه :بزرگترين عيب آن است كه : عيبى را كه خود نيز داراى ، در ديگران ، عيب بشمارى .

20. همت عالى و شكم پرورى
لا تجتمع عزيمه و وليمه خ 241/
ترجمه :همت عالى ، با سورچرانى و شكم پرورى ، سازگار نيست .

21. آنچه دارى قدر بدان
و حفظ ما فى يديك اءحب الى من طلب ما فى يدى غيرك نامه /31
ترجمه : نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى ، در نظر من ، از خواستن و جستجوى آنچه در دست ديگرى است ، بهتر و دوست داشتنى تر است .

22. تنگدستى و پاكدامنى يا ثروت و زشتكارى
و الحرفته مع العفته خير من الغنى مع الفجور. نامه /31
ترجمه : كارگرى ، همواره با پاكدامنى ، بهتر از داشتن ثروتى است كه با گناهكارى به دست آمده باشد.

23. همه كاره ، هيچكاره
من اءوما الى متفاوت خذلته الحيل . ح /403
ترجمه : كسى كه به كارهاى پراكنده بپردازد، از يافتن راه حل صحيح براى آنها ناتوان مى ماند.

24. احترام معلم
لا تجعلن ذرب لسانك على من اءنطقك و بلاغه قولك على من سددك . ح / 411
ترجمه : تيزى و برندگى زبانت را، به سوى كسى كه تو را سخنگو ساخته است مگير، و رسايى گفتار و قدرت بيان خود را، بر ضد كسى كه به تو قدرت گفتار آموخته است ، بكار مبر.

25. ادب آموزى از بى ادبان
كفاك اءدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك . ح / 412
ترجمه : براى آنكه ادب و آراستگى داشته باشى ، همينقدر بس است كه از انجام آنچه در ديگران نمى پسندى ، دورى كنى .

26. غيبت : كار ناتوانها
الغيبه جهد العاجز ح /
461 ترجمه : غيبت كردن ، آخرين تلاش آدم ناتوان است .

27. ايمان و راستگويى
الايمان ان توثر الصدق حيث يضرك على الكذب حيث ينفعك . ح /
458 ترجمه : نشانه ايمان ، آن است كه : راستگويى را، اگر چه به تو زيان برساند، مقدم بدارى .

28. چرا بنده ديگران ؟
و لا تنكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا. نامه /
31 ترجمه : بنده ديگرى مباش ، كه خدا، تو را آزاده آفريده است

29. شوخى و عقل
ما مزح امرؤ مزحه الا مج من عقله مجه 0 ح /405
ترجمه : هيچكس شوخى نكرد، مگر آن كه ، با پرداختن به شوخى ، پاره يى از عقل خود را به دور انداخت .

31. ايمان چيست ؟
و سئل عن الايمان ، فقال : الايمان معرفه با لقلب ، و اقرار با للسان ، و عمل با لاركان . ح /227
ترجمه : از اميرالمؤ منين عليه السلام ، پر سيدند كه :ايمان چست ؟ فرمود:ايمان عبارت است : شناخت قبلى ، اعتراف و اقرار به زبان ، عمل با اعضاء و جوارح بدن

32. ستيزه جويى
لا تدعوك الى مبارزه ، و ان دعيت اليها فاءجب ، فان الداعى باغ و الباغى مصروع . ح / 233
ترجمه : كسى را به ستيز دعوت مكن ، اما اگر تو را به مبارزه دعوت كردند، براى دفاع از خود، جنگ را قبول كن . زيرا شخص ستيزه جو، ستمگر است ، و ستمگر بر خاك مى افتد و مغلوب مى شود.

33. چه بسا كه يكبار خوردن
كم من اءكله منعت اءكلات . ح /
171 ترجمه : بسا كه يك خوردن چيزى ، تو را از خوردن بسيارى از خوردنيهاى ديگر، محروم مى كند.

34. صبر و ظفر
لا يعدم الصبور الظفروان طال به الزمان ح /153
ترجمه : شخص بردبار و شكيبا، پيروى را، سرانجام از دست نخواهد داد، هر چند روزگارى دراز بر او بگذرد.

35. ميانه رو تنگدست نمى شود
ماء اءعال من اقتصد. ح /
140 ترجمه : كسى كه در خرج كردن ميانه روى كند، تنگدست نمى شود.

36. تندخويى ديوانگى است
الحدة ضرب من الجون لان صاحبها يندم فاان لم يندم فجنونه مستحكم . ح /
255 ترجمه : تندخوئى يك نوع ديوانگى است ، زيرا تندخو پشيمان ميشود، و اگر پشيمان نشود، ديوانگى اش پابرجا و پايدار شده است . .

37. حكمت هاى ايمان ، نماز...
فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك ، و الصلاة تنزيها عن الكبر، و الزكاة تسبيبا للرزق ، و الصيام ابتلاء لا خلاص الخق ، و الحج تقربة للدين ، و الجهاد عزا للاسلام ، و الامر بالمعروف مصلحه للعوام و النهى عن المنكرردعا للسفهاء. ح /252
ترجمه : خداوند، ايمان را براى پاك شدن دلها از آلودگى كفر و شرك ، و نماز را براى پاك بودن از سركشى و نافرمانى واجب كرد، زكوة را وسيله ايى براى روزى مستمندان ، و روزه را وسيله يى براى آزمايش اخلاص بندگان قرار داد، حج را براى نيرومند شدن دين ، و جهاد را براى شكوه و سربلندى اسلام واجب ساخت ، امر به معروف را بخاطر اصلاح توده نا آگاه مردم ، و نهى از منكر را براى باز داشتن افراد بى خرد، از كارهاى زشت و گناه آلود مقرر كرد.

38. در دوستى و دشمنى اندازه نگهدار
اءحبب حبيبك هونا ما، عسى اءن يكون بغيضك يوما ما، و اءبغضك هونا ما، عسى اءن يكون حبيبك يوماما. ح /268
ترجمه : در دوستى با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه شايد روزى با تو دشمن شود، و در دشمنى با دشمن خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه شايد او نيز، شايد با تو دوست شود.

39. نگاه به زيردستان
و اءكثر اءن تنظر الى من فضلت عليه فان ذلك من اءبواب الشكر. نامه /69
ترجمه : به افراد پائين تر از خود، زياد بنگر، كه اين نگريستن ها، درهاى شكر گزارى را به روى تو باز مى كند.

40. معيار زشتى كارها
و احذر كل عمل يعمل به فى السرو يستحيى منه فى العلانيه ، و احذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه انكره اءو اعتذرمنه . نامه /69
ترجمه : از كارى كه در نهان انجام مى شود، و در آشكار شرم آور است ، بپرهيز و نيز از كارى كه اگر انجام دهنده اش ، در باره آن بپر سند، يا انجام آن را انكار مى كند و يا بخاطر آن پوزش مى طلبد، دورى كن .

41. تمرين بردبارى
ان لم تكن حلما فتحلم ، فانه قل من تشبه بقوم الا اءو شك اءن يكون منهم . ح /207
ترجمه : اگر بردبار نيستى ، خود را وادار به بردبارى كن ، زيرا كسى كه خودرا به گروهى شبيه كند، به زودى از آنان مى شود.

. 42. زبان عاقل و زبان احمق
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه . ح /40
ترجمه : زبان عاقل ، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق ، پشت زبان او جاى گرفته است ( عاقل ،با انديشه سخن مى گويد ونادان بى فكر )

43. اينچنين مالى از دست نميرود
لم يذهب من مالك ما وعظك . ح /
196 ترجمه : مالى كه از دستت رفت و تو را پندى آموخت ، از دست رفته مپندار.

44. عمل و نسب
من اءبطابه عمله لم يسرع به نسبه ح /23
ترجمه : كسى كه به خاطر كردارش عقب مانده است ، با اتكاء به اصل و نسب ، نمى تواند پيش بيفتد..

45. تفاوت اعمال
شتان ما بين عملين عمل تذهب لذته و تبقى تبعته ، و عمل تذهب موونته و يبقى اءجره ح /121
ترجمه : چه تفاوت بسيارى ، كه بين دو گونه عمل و كردار انسانها وجود دارد: عملى كه لذت و خوشى آن به سرعت مى گذرد، ولى نتايج زيانبار و عواقب آن باقى مى ماند، و عملى كه رنج و زحمت آن ، زود تمام مى شود ولى پاداش آن برجا مى ماند..

47. آخرت نتيجه دنيا
اءعمال العباد فى عجلهم ، نصيب اءعينهم فى آجلهم . ح / 7
ترجمه :كارهايى كه بندگان در اين دنيا انجام ميدهند، روز قيامت ، در برابر چشمهايشان خواهد بود.

47. عجز آفت است و صبر شجاعت ...
و العجز افه ، و الصبر شجاعه ، و الزهد ثروه ، و الورع جنه ، و نعم القرين الرضا. ح /4
ترجمه : ناتوانى آفت است و بردبارى شجاعت ، پرهيز كارى و پارسايى توانگرى است و خرسندى به رويدادها يار و همراهى است با ارزش .

48. پرهيز از جايگاه تهمت
من وضع نفسه مواضع التهمه فلايلومن من اءساء به الظن . ح /159
ترجمه : كسى كه خود را در معرض بد نامى و جايگاه تهمت قرار مى دهد،نبايد كسى را كه به او گمان بد مى برد، ملامت كند.

49. فرصت را از دست ندهيم
اضاعه الفرصه غصه . ح /118
ترجمه : از دست دادن فرصت ، مايه غم و انده است ..

50. مسئوليت وعده
المسئول حرحتى يعد. ح /336
ترجمه : كس كه از او درخواستى مى شود، تا زمانى كه وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است .

51. ناتوانتر از ناتوانترين
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان ، و اعجزمنه من ضيع من ظفربه منهم . ح /12
ترجمه : ناتوان ترين مردم كسى است كه در بدست آوردن دوست ، ناتوان باشد، و ناتوان تر از او، كسى است كه دوست بدست آمده را، از دست بدهد.

52. رفتار ما گفتار ديگران
من اءسرع الى الناس بما يكرهون قالوا فيه بما لا يعلمون . ح /35
ترجمه : هر كسى به سوى چيزى كه مردم از آن بدشان مى آيد بشتابد، مردم نيز درباره او، آنچه را كه نميدانند، خواهند گفت .

53. فروتنى توانگران و سرافرازى تهيدستان
ما احسن تواضع الاغنياء للفقراء طلبا لما عند الله ! و اءحسن منه تيه الفقراء على الاغنياء اتكالا على الله . ح /406
ترجمه : چه زيباست فروتنى توانگران ، در برابر مستمندان ، بخاطر رضاى خدا، و چه زيباتر است سرفرازى و بى اعتنائى تهيدستان ، در برابر ثروتمندان ، بخاطر اعتماد و توكل بر خدا

54. اهميت نماز جمعه
و لا تسافر فى يوم جمعه حتى تشهد الصلاة الا فاصلا فى سبيل الله و فى اءمر تعذربه .
ترجمه : در روز جمعه ، تا در نماز جمعه حاضر نشده اى ، مسافرت مكن ، مگر آنكه سفر تو، براى جهاد در راه خدا باشد، يا براى كارى كه چاره يى جز انجام آن نيست .

55. نرم خويى زمينه دوستى
من لان عوده كثفت اءغصانه . ح /214
ترجمه : كسى كه درخت وجودش ، چوب نرم باشد، شاخه هاى انبوه و فراوان ، از آن سر مى زند..

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام بر دوستان
جناب فر گل لطفا با پیش فرض های ذهنی خود مطالب را مطالعه نفر مایید ،بلکه خالی الذهن اگر به مطالب نگاه کنید مشکل حل خواهد شد ، حال چند حدیث می آورم در عظمت زن و این که پیامبر اکرم فر مودند «جهاد زن خوب شوهر داری کردن است ». باز از حضرت نقل شده که فر مودند :«زن صالح از هزار مرد غیر صالح بهتر است و هر زنی که یک هفته کار های همسرش را به انجام رساند خداوند هفت در دوزخ را بر او می بندد و هشت در بهشت را به روی او می گشاید تا از هر کدام که خواست داخل شود.»[وسائل ح 25342]
از امام (ع)نقل شده زنی نیست که جرعه ای آب به شوهرش َدهد ،مگر این که عمل او بر تر است از عبادت یک سال که روز هایش را روزه و شب هایش را به نماز سپری کرده باشد،و هم چنین خداوند در مقابل هر جرعه ای که به شوهرش نوشانده است شهری در بهشت به پا می کند و شصت خطای او را می بخشد .[وسائل ،ج20،ص172،باب89،ح3]
التماس دعا:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام عاقلانه نيست من بخوام اثبات كنم مرد از زن برتره...من ميخوام بگم يا اين احاديث جعليه يا واقعا قرب زنها كمتره علت اينكه انسان كامل از فرشته برتر هست چيه؟چون تواناييهاش بيشتره توانايي انسان كامل مثل پيامبر را هيچ فرشته اي نداشت اين برتريهايي كه راجب مردها ميگن بنظرم ناخوداگاه القا ميشه كه مرد نزد خدا عزيز تره البته از عقل ناقص خودمه بقول شما دوستان:khandeh!:

fargol;209773 نوشت:
سلام عاقلانه نيست من بخوام اثبات كنم مرد از زن برتره...من ميخوام بگم يا اين احاديث جعليه يا واقعا قرب زنها كمتره علت اينكه انسان كامل از فرشته برتر هست چيه؟چون تواناييهاش بيشتره توانايي انسان كامل مثل پيامبر را هيچ فرشته اي نداشت اين برتريهايي كه راجب مردها ميگن بنظرم ناخوداگاه القا ميشه كه مرد نزد خدا عزيز تره البته از عقل ناقص خودمه بقول شما دوستان:khandeh!:

با سلام خدمت خواهر گرامی فرگل

این تقسیم بندی حضرتعالی اشتباه است که یا احادیث جعلی یا قرب زنها کمتره چرا نمی فرمائید یا احادیث جعلی هستند یا خدا خواسته طبق طبیعت روحی روانی زنان و مردان کارها را تقسیم کند و هر یک از دو جنس زن و مرد را در جایگاه خودشان قرار دهد ؟؟؟ قبلا هم از شما خواستم یک کلمه از قرآن برای ما بیاورید که دلالت بر تنزل زنان باشد که نتوانستید از احادیث هم جعلییات رو مطرح فرمودید و حتی استناد به شعر شعرا نیز نمودید :Gig:
درباره انسان کامل که مثال به پیامبر اکرم (ص) زدید در بین انسانهای کامل زنان محدثه را داریم مانند حضرت مریم (س) و یا مصداق اتم و اکمل کاملترین زنان عالم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) رو نداریم ؟؟؟ پس تبادر ذهنی مبنی بر انحصار کمال در بین مردان کمی بدور از انصاف است

[=&quot]از مطالعه مباحث دینی و انسانی چنین برداشت میشود که جنسیت مقدم بر انسانیت نیست. یعنی انسان ها از لحاظ ارزشی به مرد و زن[/][=&quot] تقسیم نمیشوند
پس نمیتوان به زن یا مرد بودن افتخار کرد و یا از آن متنفر بود[/]
[=&quot].
[/]

مجید;209724 نوشت:

باز از حضرت نقل شده که فر مودند :«زن صالح از هزار مرد غیر صالح بهتر است و

صد البته ! مگر عقلا قرار است غیر از این باشد؟؟!

[=&quot]
[/]
[=&quot]من فکر میکنم آنچه که باعث طولانی شدن و بحث برانگیز شدن موضوع "زن در نهج البلاغه"[/][=&quot]میشود[/][=&quot]، کاربرد برخی کلمات از جمله نکوهش زنان است که ایکاش کلمه دیگری برایش ترجمه میشد. چون نکوهش، نکوهش است و هیچ جور نمیشود برایش توضیح آورد و مفهوم مثبتی از آن انتزاع کرد. به عنوان مثال، الان چند وقت است که برای توضیح و تفسیر این احادیث کارهایی صورت گرفته است ولی سالهای سال است که کاربرد اصطلاح تحقیر آمیز "ناقص العقل"در مورد زنان ، لقلقه زبان برخی افراد کوچه و بازار است و هر چقدر هم توجیهاتی برای توصیف و تفاوت عقل نظری وعقل عملی و ارزشگذاری بر احساسات در جای خود آورده میشود باز هم از نظر عامه همچنان عقل، عقل است و یک ارزش و هر کس را که بخواهیم از میدان بحث به در کنیم به او برچسب احساساتی بودن میزنیم ( به عنوان یک صفت منفی). غیر از این است؟
زن و مرد هردو موظفند که عقل را ازغلبه سایر امیال مصون نگه دارند، زن از غلبه احساس و مرد از غلبه غرایز، و همه میدانیم غلبه غریزه برعقل ازغلبه احساس برآن
[/]
[=&quot]به مراتب خطرناکتر است.[/]
[=&quot]

[/]
در نهایت ایکاش این حقیقت درذهن همه ما نهادینه میشد که ....

[=&quot]زن بودن و مرد بودن ما به انتخاب خودمان نیست. برای همین نه برای ما ارزش است و نه ضد ارزش.

. مقایسه زن و مرد مقایسه غلطی است. ایجاد رقابت بین زن و مرد درست نیست. آنچه باید بر آن تاکید شود، ایجاد معاونت، مودت و همکاری بین زن و مرد است. زن و مرد دو موقعیت انسانی است. خداوند کمبودهایی در زن و مرد بوجود آوره تا هر دو به یکدیگر « محتاج » باشند و نیازهای یکدیگر را براورده کنند.

در اغلب استعدادها و قوا، تمایلات و نیازهای زن و مرد مثل هم هستند. تفاوت غیر تبعیض است. تفاوتهای "حقیقی" بین زن و مرد وجود دارد. اما این تفاوتهای حقیقی، دلیلی بر تفاوت های "ارزشی" نیست که وجود یا عدم وجود آنها در زن و مرد دلیلی بر ارزش یا بی ارزشی زن و مرد باشد. زن و مرد از این تفاوتهای حقیقی، حق سوء استفاده ندارند.

در ضمن تمام مسائل فقهی را باید در کنار هم قرار داد. یعنی وقتی میگوییم ارث مرد دو برابر ارث زن است، این را هم ببینیم که این مکتب حقوقی (اسلام)، همان مکتب حقوقی است که تمام مسئولیت اقتصاد خانواده و جامعه را بر دوش مرد گذاشته است و برای زن وظیفه اقتصادی قائل نشده است اما حقوق قائل شده است. پس دیگر چرا نکوهش؟


[/]

[=Arial Black]با صلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر دوستان عزیز
در مورد زن وخانواده نکات مهمی را از قرآن خدمت شما تحت عنوان «زن در آینه ی قرآن »عرض می کنم ؛امید است مورد توجه قرار گیرد .

[=Arial Black]زن در قرآن

[=Arial Black]1)تساوی بین زن ومرد

[=Arial Black]الف)به صورت اجمال:

[=Arial Black]«ان اکرمکم عند الله اتقاکم»: بهترین شما با تقوا ترین شماست.(حجرات/13)

[=Arial Black]ب)تصریح:

[=Arial Black]1-تساوی در آفرینش

[=Arial Black]«خلقکم من نفس واحده وخلق فیها زوجها..»(نسا/1) ای مردم همه شما را خداوند از یک نفس خلق کرد. از همان نفس واحده همسرش را خلق کرد.

[=Arial Black]«...ان خلق لکم من انفسکم ازواجا...»(روم/21) خداوند خلق کرد از جنس خودتان همسرانی را.

[=Arial Black]2- تساوی در هدر ندادن اعمال

[=Arial Black]« انی لا اضیع عمل من ذکراو انثی»(آل عمران/195) ضایع نمی کنم عمل هر کسی از شما که عمل کندّ مرد باشد یا زن...

[=Arial Black]3- تساوی در بزرگی روح

[=Arial Black]« من عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة...»(نحل/97) هر کسی که عمل صالح انجام دهد از مرد یا زن واو ایمان داشته باشد، به او حیات طیبه خوا هیم داد.

[=Arial Black]4- تساوی در پاداش و ثواب

[=Arial Black]« ان المسلمین والمسلمات...اعد الله لهم مغفرة واجرا عظیما»(احزاب/35)

[=Arial Black]2)- دفاع از زن وحقوق زنان

[=Arial Black]الف)دفاع از شخصیّت زن

[=Arial Black]« واذا الموءودة سئلت بای ذنب قتلت»(تکویر /8،9)روز قیامت هنگامی است که از دختران زنده به گور شده سؤال می شود چرا این ها کشته شدند.

[=Arial Black]ب) ارث بردن ظالمانه از زنان ممنوع(در زمان پیامبر بعضی از زنان ظاهر زیبایی نداشتند، انسانهای نادان با این ها ازدواج می کردند ولی کاری با آن ها نداشتند وفقط به خاطر ثروتشان با آن ها ازدواج می کردندومنتظر بودند که آن ها بمیرند وارثشان به این ها برسد.)

[=Arial Black]« لا یحل ان ترثوا النساء کرها»( نساء/19) حلال نیست بر شما که این گونه با اجبار از زن ها ارث ببرید.

[=Arial Black]ج) دفاع از فعالیت های سیاسی زن

[=Arial Black]« یا ایها النبی اذا جاءک المؤ منات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا فبا یعهن واستغفر لهن الله»(ممتحنه/12)ای پیامبروقتی زنهای مؤمن نزد تو آمدند با تو بیعت کردند که به خدا شرک نورزند، دزدی نکنند، عمل زشت انجام ندهند وفرزندانشان را نکشند...تو هم با آن ها بیعت کن وبرایشان از درگاه خدا استغفار کن.

[=Arial Black]الف) فلا تخضعن بالقول...وقلن قولا معروفا»(احزاب/32

[=Arial Black]پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید...وسخن شایسته بگویید.

[=Arial Black]ب) « وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی...«(احزاب33) ودر خانه های خود بمانید وهم چون دوران جاهلیت نخستین خود نمایی نکنید.

[=Arial Black]ج) «ویدنین علیهن من جلابیبهن...»(احزاب/59) نزدیک بیاورند بر خودشان چادر هایشان را بر روی گریبان هایشان.

[=Arial Black]د)« ولیضربن بخمرهن علی جیو بهن...»(نور/ 31) باید بیاندازند روسری هایشان را بر روی گریبان هایشان.

[=Arial Black]3)معرفی زنان نمونه (برای مرد وزن مسلمان )

[=Arial Black]الف)وضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون ...(تحریم/11)،آسیه همسر فرعون

[=Arial Black]وخداوند برای مؤمنان ،به همسر فرعون مثل زده است .

[=Arial Black]ب)ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا (تحریم/12)،حضرت مریم

[=Arial Black]وهمچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت وما از روح خود در آن دمیدیم.
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:التماس دعا

امید به ظهور;209968 نوشت:
[=&quot]از مطالعه مباحث دینی و انسانی چنین برداشت میشود که جنسیت مقدم بر انسانیت نیست. یعنی انسان ها از لحاظ ارزشی به مرد و زن[=&quot] تقسیم نمیشوند
پس نمیتوان به زن یا مرد بودن افتخار کرد و یا از آن متنفر بود
[=&quot].

صد البته ! مگر عقلا قرار است غیر از این باشد؟؟!

[=&quot]
[=&quot]من فکر میکنم آنچه که باعث طولانی شدن و بحث برانگیز شدن این موضوع مخصوصا در موضوع "زن در نهج البلاغه"[=&quot]میشود[=&quot]، کاربرد برخی کلمات از جمله نکوهش زنان است که ایکاش کلمه دیگری برایش ترجمه میشد. چون نکوهش، نکوهش است و هیچ [=&quot]



سلام ممنون از درك و عطوفت شما خيلي خوشحالم كه هنوز كساني هستند كه احساس ادما براشون مهمه :Kaf:

مجید;210029 نوشت:
با صلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر دوستان عزیز
در مورد زن وخانواده نکات مهمی را از قرآن خدمت شما تحت عنوان «زن در آینه ی قرآن »عرض می کنم ؛امید است مورد توجه قرار گیرد .

زن در قرآن

1)تساوی بین زن ومرد

الف)به صورت اجمال:

«ان اکرمکم عند الله اتقاکم»: بهترین شما با تقوا ترین شماست.(حجرات/13)

ب)تصریح:

1-تساوی در آفرینش

«خلقکم من نفس واحده وخلق فیها زوجها..»(نسا/1) ای مردم همه شما را خداوند از یک نفس خلق کرد. از همان نفس واحده همسرش را خلق کرد.

«...ان خلق لکم من انفسکم ازواجا...»(روم/21) خداوند خلق کرد از جنس خودتان همسرانی را.

2- تساوی در هدر ندادن اعمال

« انی لا اضیع عمل من ذکراو انثی»(آل عمران/195) ضایع نمی کنم عمل هر کسی از شما که عمل کندّ مرد باشد یا زن...

3- تساوی در بزرگی روح

« من عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة...»(نحل/97) هر کسی که عمل صالح انجام دهد از مرد یا زن واو ایمان داشته باشد، به او حیات طیبه خوا هیم داد.

4- تساوی در پاداش و ثواب

« ان المسلمین والمسلمات...اعد الله لهم مغفرة واجرا عظیما»(احزاب/35)

2)- دفاع از زن وحقوق زنان

الف)دفاع از شخصیّت زن

« واذا الموءودة سئلت بای ذنب قتلت»(تکویر /8،9)روز قیامت هنگامی است که از دختران زنده به گور شده سؤال می شود چرا این ها کشته شدند.

ب) ارث بردن ظالمانه از زنان ممنوع(در زمان پیامبر بعضی از زنان ظاهر زیبایی نداشتند، انسانهای نادان با این ها ازدواج می کردند ولی کاری با آن ها نداشتند وفقط به خاطر ثروتشان با آن ها ازدواج می کردندومنتظر بودند که آن ها بمیرند وارثشان به این ها برسد.)

« لا یحل ان ترثوا النساء کرها»( نساء/19) حلال نیست بر شما که این گونه با اجبار از زن ها ارث ببرید.

ج) دفاع از فعالیت های سیاسی زن

« یا ایها النبی اذا جاءک المؤ منات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا فبا یعهن واستغفر لهن الله»(ممتحنه/12)ای پیامبروقتی زنهای مؤمن نزد تو آمدند با تو بیعت کردند که به خدا شرک نورزند، دزدی نکنند، عمل زشت انجام ندهند وفرزندانشان را نکشند...تو هم با آن ها بیعت کن وبرایشان از درگاه خدا استغفار کن.

الف) فلا تخضعن بالقول...وقلن قولا معروفا»(احزاب/32

پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید...وسخن شایسته بگویید.

ب) « وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی...«(احزاب33) ودر خانه های خود بمانید وهم چون دوران جاهلیت نخستین خود نمایی نکنید.

ج) «ویدنین علیهن من جلابیبهن...»(احزاب/59) نزدیک بیاورند بر خودشان چادر هایشان را بر روی گریبان هایشان.

د)« ولیضربن بخمرهن علی جیو بهن...»(نور/ 31) باید بیاندازند روسری هایشان را بر روی گریبان هایشان.

3)معرفی زنان نمونه (برای مرد وزن مسلمان )

الف)وضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون ...(تحریم/11)،آسیه همسر فرعون

وخداوند برای مؤمنان ،به همسر فرعون مثل زده است .

ب)ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا (تحریم/12)،حضرت مریم

وهمچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت وما از روح خود در آن دمیدیم.
:gol::gol::gol::gol::gol:التماس دعا


سلام
هرگلي كه نو در جهان ايد
ما ز عشقش هزار دستانيم
ببخشيد من قران زير رو كردم بحث سر احاديث بود فعلا دوست داشتم با منطق ثابت كنيد چطور زن ناقص العقل و ايمان نزد خدا به حد مرد عزيزه....و مجازات يكسان اين دو با وجود اين مساله
البته با تشكر از زحمات شما ميدونم قصدتون خيره ولي به غير از سوال خودم دنبال چيز ديگه اي نيستم

با صلوات برمحمد و آل محمد
وسلام خدمت دوستان
با گفتار دیگر به بحث زن در نهج البلاغه می پردازیم ان شا ءالله مورد توجه قرار گیرد :
زن در نهج البلاغه
[=B Nazanin]مقدمه
[=Arial Black]به نام خداي زيباي،‌خداي علي
[=Arial Black]هرچند كه سخن گفتن از علي مثل سخن گفتن از قطره از درياست.
[=Arial Black]اما من از زبان همان قطره سعي مي كنم تا در اين تحقيق از علي (ع) بگويم و ديدگاه و نظرات آن حضرت راجع به «زنان» .
[=Arial Black]آنچه در اين نوشتار مي آيد پژوهشي است درباره زن از ديدگاه امام علي (ع) و جايگاه وي در نهج البلاغه كه يكي از جدي ترين مسايل اجتماعي –فرهنگي و تفكر ديني در روزگار ماست. چرا كه اين موضوع يكي از زمينه هاي پرسش نسبت به مذهب بالاخص شيعه گرديده است . دشمن با استفاده از عدم اطلاع و احاطه كافي افراد نسبت به مضامين گرانقدر و حيات بخش اين كتاب ارزشمند شروع به سم پاشي و خراب نمودن اذهان افراد به ويژه زنان و دختران جوان كرده است .
[=Arial Black]لذا در اين تحقيق سعي بر اين است كه درحد بضاعت خود در پرتو خورشيد انديشه هاي تابناك امام قرار بگيريم تا شايد بتوانیم از انوار تابناك اين گوهر جهان افروز وجود پر از ظلمت خود را روشنايي بخشيم.
[=Arial Black]قبل از پرداختن به مباحث اصلي لازم است كه چند مسأله را بعنوان مقدمه بحث مطرح نماييم. مهمترين سند، شناختن شخصيت زن از نظر امام علي (ع) قرآن است چرا كه قرآن كتابي است دست نخورده و تحريف نشده كه بايد ديگر آثار و منابع ديني را با آن سنجيد و در صورت سازگاري و عدم مغايرت پذيرفت.
[=Arial Black]روي سخن نهج البلاغه با انسان است و تربيت و هدايت او همواره مورد توجه حضرت علي (ع) بوده است .تعالي و تكامل بشري دغدغه اصلي و اساسي حضرت امير(ع) در خطبه ها نامه ها و حكمت هاست چرا كه نهج البلاغه صحيفه ي هدايت است و ساحل نجات . سيماي زن در نهج البلاغه،‌ ترسيم طرحي يك بعدي از چهره زن در قرآن است.
[=Arial Black]زنان ما در نهج البلاغه با عباراتي چون عقرب، شر، ناقص العقل ، ناقص الايمان و ناقص البهره و … و صف شده اند و مع الوصف اكثر شارحان نهج البلاغه نيز در جهت اثبات اين مطلب و ترجمه و تفسير خطبه هاي مربوط برآمدند. نهج البلاغه بعنوان يك كتاب تفسير قرآن در زماني كه جوي آكنده از فتنه هاي زنانه و دسيسه هاي سياسي بود لب به سخن گشوده است لذا به ناچار در اين رهگذر بيشتر به بعد نارساييها و كمبودهاي زنان پرداخته كه شارحان به ترجمه و تفسير آن پرداخته اند.
[=Arial Black]پس نظريه پردازان دين باور بر اين مسأله تأكيد دارند كه همان طور كه براي فهم بهتر قرآن بايد به شأن نزول آن توجه نمود بايد براي فهم بهتر نهج البلاغه هم شأن صدور كلام حضرت را حتما مورد توجه قرار داد.
[=Arial Black]لذا آنچه در نهج البلاغه راجع به زن آمده اگر چه خطابات آن عام است ولي ناظر است به زنان موجود درجامعه علي (ع) نه به جنس زن در جميع ادوار. بنابراين حتما بايد مناسبت تاریخي كه موجب ايراد خطبه يا تقريرنامه از طرف حضرت شده را حتما مورد توجه قرار داد.
[=Arial Black]ويژگي هاي زنان از منظر نهج البلاغه
[=Arial Black]حضرت علي (ع) زنان و مردان را داراي سرمايه هاي يكسان خلقتي مي داند كه اين سرمايه ها در جنسيت هاي متفاوت (زن –مرد) بروزهاي متفاوتي مي يابد، لذا اگرچه زن و مرد، به عنوان نوع انسان در بسياري از صفات مشترك هستند، اما در برخي موارد اختلاف وجود دارد كه اين اختلاف بر ايفاي وظايف آن ها اثر مي گذارد. صفات و ويژگي هاي متفاوت زنان و مردان را مي توان به دو بخش ذيل تقسيم نمود.
[=Arial Black]1.صفات ذاتي
[=Arial Black]2.صفات عرضي
[=Arial Black]1- صفات ذاتي
[=Arial Black]زنان داراي صفات ذاتي خاص و تقريبا غيرقابل تغيير هستند كه اين امر آنان را از مردان متمايز مي سازد. از جمله صفاتي كه در نهج البلاغه براي زنان آورده شده مي توان به تكبر ،‌ترس، بخل، و لطافت زنانه اشاره نمود.
[=Arial Black]حضرت امير (ع) در حكمت 226 مي فرمايند:
[=Arial Black]«خيار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن و البخل فاذا كانت المراه مزهوه لم تمكن من نفسها و اذا كانت بخيله حفظت مالها ومال بعلها ، اذا كانت جبانه فرقت من كل شيء يعرض لها»
[=Arial Black]بهترين خوي زنان ، بدترين خوي مردان است كه همانا تكبر، ترس و بخل است ، پس هر گاه زن متكبر باشد به كسي جز همسر سر فرود نمي آورد و هر گاه ترسو باشد، از آنچه به آبروي زیان رساند، مي ترسد.
[=Arial Black]علي (ع) در اين حكمت، نه تنها صفات ذاتي زنان و تفاوت آنها را با مردان بر شمرده اند، بلكه آثار و نتايج اين صفات،يا بخشي از علل و فلسفه اين صفات را در زنان ذكر نموده اند.
[=Arial Black]قابل ذكر است كه نوع تكبر زن، تكبر در برابر بيگانگان و نامحرمان است تا سرافرازي و بزرگواري شخصيت زن در هنگام فعاليت هاي اجتماعي در اذهان تداعي گردد. بخل زن به سبب كنترل حس زيبايي طلبي و گرايش به زيبايي هاي دنيوي است كه مي تواند از مصرف جلوگيري نمايد. ترس زن نيز موجب مصونيت خانواده است، اما چون مي تواند عاملي جهت ركود فعاليت و ارتقاي او در اجتماع محسوب مي گردد، با حكم حجاب اسلامي تعديل شده است؛ زيرا حجاب، عامل ايجاد شجاعت زن ، در مواجهه با بيگانگان است كه همواره رفتار متكبرانه زن شخصيت مستقل و فعال او را كامل ساخته و از هر گونه حقارت، فرودستي و كمبود در او جلوگيري مي كند.
[=Arial Black]2- صفات عرضي
[=Arial Black]اين صفات در زنان در حالي بروز مي يابد كه شرايط محيط پرورشي ايجاب كند و به همين لحاظ اعتباري ناميده مي شوند. در نهج البلاغه دراين راستا به چندفراز «نقص عقل» «نقص ايمان» و «نقص سرمايه» اشاره شده است.
[=Arial Black]اين سه موضوع درجملات نهج البلاغه براي برتري مردان بر زنان مورد استفاده قرار گرفته است . اين جملات را حضرت امير (ع) پس از پايان يافتن جنگ جمل در نكوهش زنها مي فرمايد: «گويا توبيخ و سرزنش عايشه و پيروان او منظور باشد» اي مردم، ايمان زنان ناقص است برخورداري زنان از سهم الارث ناقص است عقول آنان ناقص است. دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آنها در روزهاي قاعدگي از نماز و روزه است دليل نقصان عقول آنها تساوي شهادت دوزن با يك مرد است و دليل نقصان برخورداري آنها از سهم الارث اين است كه نصف سهم الارث مردان است.
[=Arial Black]اول از همه بايد به اين موضوع اشاره كرد كه اين جملات را پس از پايان يافتن جنگ جمل حضرت اميرالمومنين (ع) نقل كرده اند . حضرت در خطبه 80 به سه تفاوت بارز بين زن و مرد اشاره نموده است . از منظر حضرت علي (ع) يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است . البته مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عمل عملي نه تنها زن ها ضعيف تر از مردان نمي باشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مي نمايند. بعبارت ديگر عقل تئوريك و تحليل گر و فرضيه باف و فلسفه پرداز و عقل سياسي و اجتماعي در مردان دامنه و قدرت بيشتر و گسترده تر دارد.
[=Arial Black]بطور كلي عقل خشك –رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است . مفسرين در اين باره معتقدند اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است . لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر و قیمت ديگري نيست بويژه كه در درك حقايق و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوي اند و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسانتر از مردان است و در اين نوع ادراكات زنان حتي قوي ترند.
[=Arial Black]پس يكي از تفاوتهايي كه حضرت (ع) در بيان حد عقلي بين زن و مرد به آن اشاره داشته اند مسأله نواقص العقل است كه حضرت در خطبه 80 به اين مسأله توجه داشته اندكه همانطور كه گفتيم منظور از اين نقص به معني نقص ارزشي نيست بلكه درعرصه مسائل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيف تر هستند و ضعف و نقصان زنان دراين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصه هاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمي آورد.
[=Arial Black]علاوه برتفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان ومردان تفاوت درعواطف هم وجود دارد . طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردارند كه اين مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت وفعاليت است و بنابر تعبير روان شناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادام العمر در انسان، عواطف مي باشد و نوع و شدت و ضعف آن تاثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد. از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است ، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير مي پذيرد ولي مردان بجهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده ، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز مي كنند.
[=Arial Black]به عبارت ديگر نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مردو نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران مي شود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينه هاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام مي باشد در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را مي سازند. لذا همان طور كه توضيح داده شد از منظر امام علي (ع) اين نقص، نقص ارزشي و كيفي نيست بلكه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثيرپذيري ادراكات از عواطف (چه مرد،چه زن) است كه همين مسأله موجب نقصان عقل در زن مي شود.
[=Arial Black]بطور كلي مي توان گفت خطبه در پي تبيين يك مفهوم كلي است كه يك مصداق عيني بهانه طرح آن گشته است، يعني هر چند يك زن (عايشه ) موجب ايراد اين خطبه گشته ولي امام از اين زن خاص (عايشه) بعنوان بيان و مصداق از يك مفهوم كلي بهره برده است ولذا هر زني كه در تشخيص اجتماعي خویش دچار اشتباه گرديده است مورد خطاب اين هشدار امام در واقع خواهد بود بنابراين زنان مومنه اي كه از تدبير و تعقل صحيح برخوردار بوده و اطلاع كافي از شخصيت انساني و صنفي خويش داشته و در کنش و منش هايشان جايگاه طبيعي و اجتماعي خود را در نظر دارند از خطاب اين خطبه خارجند.
[=Arial Black]ادامه دارد ...:Gol:

[=Arial Black][=B Nazanin]ادامه بحث قبل
[=Arial Black][=B Nazanin]نقص ايمان[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]يكي از تفاوتهاي ديگري كه بين زن و مرد وجود دارد و حضرت علي (ع) هم به آن اشاره كردند تفاوتها در عرصه هاي وظايف و تكاليف است . همان طور كه در بخش قبل توضيح داديم، گرچه فعاليت عقلي تجريدي و تعميمي در مغز فرد بيشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگين تر بودن مغز مرد و بيشتر بودن عقل نظري در مرد به معناي نزديك بودن مردان به آستان حقيقت متعالي و درك بهتري از واقعيت هستي نيست بلكه اگر مرد به وسيله حواس و عقل نظري خود به حيات مي نگرد و به حقيقت نايل مي شود،‌ زن بيشتر نوعي علم حضوري و شهودي دارد، در حالي كه مرد، بيشتر با علم حصولي به حقيقت مي نگرد. پس مرد بيشتر در آيينه عقل به حقايق چشم مي دوزد ولي زن در آيينه ذات خويش به حقيقت مي نگرد.
[=B Nazanin][=Arial Black]و از آنجا كه عقل در اغلب روايات و سخنان معصومين (ع) به معناي عمل به دين و تقواي عملي آمده است و آنچه كه مايه گراميداشت انسان در محضر پروردگار مي گردد تقوا است : «ان اكرمكم عندالله اتقيكم» و تقوا در اثر عمل صالح است كه رشد پيدا مي كند بنابراين ضعف و محدوديت عقل نظري زن هيچ گونه آسيبي در عرصه دينداري و دين باوري او نمي زند، بلكه زن به خاطر نقش بسيار حساس و مستقيمي كه در حيات دارد خيلي سريع تر و بهتر با خداي هستي بخش ارتباط برقرار مي كند.
[=B Nazanin][=Arial Black]در اينجا به معناي ايمان مي پردازيم و بعد به تحليل سخن حضرت امير در آن خطبه مي رسيم. ايمان به معناي عمل و مسئوليتهايي است كه در مقوله هاي حقوقي و در نظام ارزشي و به تعبير ديگر در شرع از انسان خواسته اند. ايمان آنگونه مسئوليتهايي است كه شرع بر اساس عقلانيت از او طلب مي كند . ايمان به این موارد استعمالش كم نيست و در سخن امام (ع) ايمان به همين معنا بكار رفته است ، چرا كه به دنبالش تفسير شده و «اما نقصان ايمانهن» يعني اما اينكه مسئوليتهاي زن سبك است و كمتر دليلش اين است كه اسلام نماز و روزه را در زمان عادات ماهيانه اش از او نخواسته است . مي بينيم كه در اينجا دقيقا ايمان به معناي مسئوليتهايي كه بر عهده زن گذاشته شده ونقصان وظايفي كه زن خواسته شده، نه اهانت به مقام زن است نه كمبودي درشخصيت زن است و نه چيزي از مقام و منزلت زن مي كاهد و نه بدين معناست كه زن در دوران قاعدگي فاسق است و عادل نيست، دروغگو است و راستگو نيست و نه اينكه شخصيت اعتقادي او مختل شده است بلكه به جهت وضع رواني خاصي كه پيدا مي كند ( و روان پزشكان اين وضع رواني را مشروحا مطرح مي كنند). و به جهت لزوم رهاي روان زن از توجه دقيق كه در حال نماز پيش مي ايد و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده درغذا و آشاميدني ها كه در دوران قاعدگي خيلي اهميت دارد، تكليف نماز و روزه از زن برداشته مي شود.
[=B Nazanin][=Arial Black]پس حضرت علي (ع) نقصان ايمان زنان را در دوران قاعدگي به جهت ترك نماز و روزه مي دانند و اين به اين معني نيست كه ساختار اعتقادي زنان دچار نقصان است. بلكه به جهت شرايط خاص جسمي و رواني زن در دوران قاعدگي بعضي از تكاليف و وظايف در اين دروه از زن خواسته نشده است لذا ميزان و حد تكليف زنان و مردان از اين جهت با هم متفاوت است كه البته ترك نماز و روزه در اين دوره ممكن است از نظر اعتقادي، خللي در زن ايجاد نمايد. و جهت جبران اين نقصان و كمبود اسلام سفارش به برقراري رابطه با خداوند به وسيله ذكر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصيه شده كه زنان وضو بگيرند و در سجاده نماز خود مشغول ذكر و دعا شوند و از طرف ديگر روزه هايي را كه در اين ايام ترك كرده را هم بعد از ماه مبارك رمضان به جا آورد.
[=B Nazanin][=Arial Black]پس اين كاهش فشار تكليف و رهايي زن، به خاطر شرايط خاص زن است و زن مي تواند با ذكر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ايمان خود بكاهد و اصلا به اين معني نيست كه زنان به طور كلي از نظر ايماني دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دليل نقصان ايمان(كه همان بركنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت) مؤيد اين مسئله مي باشد، چطور ممكن است كه بنابر تعبير قرآن زنان برخوردار از حيات طيبه باشندو داراي تمامي كمالات معنوي كه مردان از آن برخوردار باشند ولي از نظرساختار اعتقادي و شخصيت ايماني دچار نقص باشند؟
[=Arial Black][=B Nazanin]نظرات «ابن ميثم بحراني » و «علامه خوئي» پيرامون «نقص ايمان» در زنان و نقد راجع به آن [=B Nazanin]
[=Arial Black] [=B Nazanin]ابن ميثم بحراني و علامه خوئي در توضيح اين عبارت مي نويسند: نقص ايمان زنان، مربوط به ايامي است كه آنان از نماز و روزه محروم هستند، (ايام حيض) و چون نماز و روزه نشانه ايمان است، پس دوربودن از مشقت به پاداشتن نماز و روزه در اين ايام براي زنان، عاملي در نقصان ايمان آنهاست و شرع مقدس خود تكليف نماز و روزه در اين ايام از آنان سلب نموده است و عبارت ديگر ترك نماز و روزه آنها در ايام حيض، به امر خداوند است.
[=B Nazanin][=Arial Black]لذا صحيح است كه ترك نماز و روزه باعث ضعف ايمان مي شود نه براي كسي كه امر به ترك نماز شده، كه اين خود عبادت است. بلكه براي كساني باعث ضعف مي گردد، كه از روي عقل و قصد تمرد و بي اعتنايي نماز را ترك كنند. موردديگر در رابطه با اين مسئله زود فرارسيدن سن تكليف در زنان، نقص ايمان به معناي كمي را جبران مي كند.
[=B Nazanin][=Arial Black]«با توجه به اينكه خانمها شش سال زودتر از مردان نماز را شروع مي نمايند و در حال حاملگي و بچه شيردادن عادت ماهيانه ندارند و در اين دوران عذري براي ترك نماز ندارند و نيز از سن سي يا چهل يا پنجاه سالي يائسه مي شوند ،‌از جهت نماز دست كمي از مردان نخواهند داشت ، زيرا در مدت شش سال 2190 روز نماز از مردان جلوترند و در صورتي كه در تمام ماههاي سال حيض شوند در سال حداقل 36 روز و حداكثر 120 روز بيشتر نمي شود.
[=B Nazanin][=Arial Black] ادامه دارد ....:Gol:
[=Arial Black]

[=B Nazanin][=Arial Black]ادامه بحث قبل
[=Arial Black][=B Nazanin]نقص بهره [=B Nazanin]
[=Arial Black][=B Nazanin]بررسي سومين فراز خطبه درباره نقصان حظ و بهره زن[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]«وأما نقصان حظو ظهن فموا ريثهن علي الانصاف من مواريث الرجال.
[=B Nazanin][=Arial Black]دليل نقصان برخورداري آنان از سهم الارث ،‌اين است كه نصف سهم ارث مردان است.
[=B Nazanin][=Arial Black]سومين مورد اختلاف زن با مرد، در نظام هاي اجتماعي كه در نهج البلاغه مطرح شده، مسئله ارث است، كه درخطبه مذكور تفاوت ميان زن و مرد در سهم الارث است . و قرآن هم در اين باره مي فرمايد: خداوند درباره فرزندانتان به شما توصيه مي كند كه سهم مرد برابر سهم دو زن باشد. در اين باره بايد گفت كه برتري سهم الارث مرد بر زن، بر اساس كرامت مرد نيست.
[=Arial Black][=B Nazanin]نظام ارزشي اسلام بر تقوي استوار است نه مرد بودن يا زن بودن ، در مواردي كه مرد دو برابر زن ارث مي برد بدان جهت است كه معمولا زنها كه اداره شئون خانواده را بعهده مي گيرند از شركت دائمي درمسائل اقتصادي جامعه ورود در انواع گوناگون آن مسائل معذور مي باشند، لذا تهيه وسائل معيشت آنان براي مردان واجب است و اين مردان هستند، كه بار سنگين مخارج و اداره امورخانه رابه دوش مي كشند و زنان تحت تكفل مردان مي باشند و از طرف ديگر مردان در معرض نوسانات اقتصادي، از نظر سود و زيان، بيشتر قرار مي گيرند؛ در صورتيكه صنف زن مانند [=B Nazanin]مرد در معرض زيان و آسيب اقتصادي نيست .
[=B Nazanin][=Arial Black]در جایی از ابن ابی العوجاء نقل شد كه گفت : چرا زن بيچاره ضعيف يك سهم ارث مي برد ، و مرد دو سهم ؟ اين را به حضرت صادق (ع) عرض كردند حضرت فرمود: زيرا بر زن جهاد و پرداخت نفقه واجب نيست ، در حالي كه اين امور براي مردان واجب است.
[=B Nazanin][=Arial Black]نتيجه كلي اين مباحث تا اينجا چنين است كه اولا هر 3 نقص كه درخطبه به زنها نسبت داده شده است كاملا قابل تفسير و توجيه است و هدف كلي امير المومنين اشاره به مختصات روبناي زندگي مرد و زن است نه تفاوت ميان شخصيت انساني زن و مرد زيرا شواهد و دلايل كافي وجود دارد كه مقصود اميرالمومنين نقص ايمان و عقل به طور عام و سهم الارث بطور كلي نيست زيرا اسناد چنين نقص ها بر زن ها مخالف قرآن است. اسلام با صراحت كامل و قاطعانه هويت انساني زن و مرد را متحد مي داند . بخصوص قاطعانه قرآن در بيان وحدت هويت انساني مرد و زن ،‌قابل خدشه و ترديد نيست . از جمله نصوصي كه روشنگر اين وحدت است آيه سوره حجرات است كه مي فرمايد:
[=B Nazanin][=Arial Black]يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقكلم.
[=B Nazanin][=Arial Black]اي مردم جز اين نيست كه ما شما را از يك نر و يك ماده آفريديم و تيره تير، و قبيله قبيله تان گردانيم تا يكديگر را بشناسيد ، همانا گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.
[=Arial Black][=B Nazanin]قرآن همه را مخلوق و تركيب شده از همه شمرده و بنابراين همه مانند هم خواهند بود مگر كسي كه [=B Nazanin]تقوايش بيشتر باشد و در اين ميان، بياني كاملتر و بليغ تر از اين نيست .
[=Arial Black][=B Nazanin]تفاوت زن و مرد از منظر امام علي (ع) با نگرش روان شناختي [=B Nazanin]
[=Arial Black][=B Nazanin]تفاوت زن و مرد در عرصه هيجانات تصميم گيري و مشورت [=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]يكي ديگر از تفاوتهاي رواني كه بين زن و مرد وجود دارد، در زمينه هيجانات است و روان شناسان معتقدند زنان سرعت هيجان آنان بيشتر از مردان است. لذا عكس العمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است.
[=Arial Black][=B Nazanin]سرعت هيجان پذيري زن نسبت به مرد يك تفاوت رواني است بين آن دو كه در عكس العمل ها و تصميم گيري هاي زن تاثير دارد . لذا حضرت علي (ع) به اين تفاوت رواني توجه داشته اند و سفارش مي كنند كه «و لا تهيجوا النساء بأذي …[=B Nazanin]؛ «…[=B Nazanin]عواطف و احساسات زنان را تهيج نكنيد ولو آنكه به نواميس و بزرگان شما اهانت كنند » تحريك عواطف و احساسات زن ممكن است باعث انجام كارهاي خلاف عقل [=B Nazanin][=Arial Black] و شرع شود و
عكس العمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هيجانات او باعث مي شود كه قواي عقلاني و نفساني او تضعيف شود و ضعف اين قوا در اعمال زنان و تصميم گيريهاي آنان تاثير بسيار زيادي در زنان دارد. لذا توصيه حضرت اين است كه زنان را دستخوش حوادث و هيجانات زياد قرار ندهيد تا موجب رفتار ناشايست آنان فراهم نشود.

[=B Nazanin][=Arial Black]يكي ديگر از تفاوتهاي رواني زن و مرد، تفاوت در تصميم گيري است. متمركز بودن مردان و ديد باز زنان در تصميم گيري آنان نقش موثري دارد. زنان براي حل مشكل، چندين راه حل را پيدا مي كنند لذا قادر نيستند متمركز شوند و تصميم گيري كنند. همچنين زنان چون خواهان برقراري رابطه هستند بيشتر تمايل دارند كه در تصميم گيري هاي خود ديگران را نيز شركت دهند.
[=B Nazanin][=Arial Black]بر عكس مردان به خاطر تمركز كامل روي مشكل و مسأله ، خيلي سريع قادر به تصميم گيري هستند و ابتدا تصميم مي گيرند بعد آماده هستند در مبناي اطلاعات ديگران تصميم خود را عوض كنند. و همين مساله در مشورت زنان و مردان ، تفاوت ايجاد مي كند.
[=B Nazanin][=Arial Black]لذا احساسات و عواطف شديد همان طور كه مي تواند در تصميم گيري مرد تاثير گذارد در زنها هم تاثير مي گذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شديد زنان، بيشتر براساس عواطف و احساسات تصميم مي گيرند قبل از آنكه جنبه هاي عقلاني آن را در نظر بگيرند . به همين جهت حضرت علي (ع) در وصيت خود به امام حسين (ع) فرمودند
[=B Nazanin][=Arial Black]«اياكم و مشاوره النساء فان رأيهن الي وهن» بپرهيزيد از مشورت با زنان، زيرا رأي و اراده شان ضعيف و سست است».
[=B Nazanin][=Arial Black]البته مقصود از سخن فوق نفي هر گونه مشورت با هر زني نيست چرا كه زنان مومنه و كساني كه از نظر عقلاني رشد يافته هستند بايد مورد مشورت قرار گيرند.
[=B Nazanin][=Arial Black]لذا در كلام ديگر حضرت علي (ع) مي فرمايند: «اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد مگر زناني كه كمال عقل آنها آزمايش شده است». و در جايي ديگر آن حضرت مي فرمايند: و اياك و مشاوره النساء فان رايهن إلي أفن و عزمهن ألي و هن. «از مشورت با زنان بپرهيزيد كه راي آنان زود سست مي شود و تصميم آنان ناپايدار است».
[=B Nazanin][=Arial Black]حضرت امير (ع) مشورت با زنان را تا هنگامي كه عقل آنها آزموده و اثبات نشده نهي مي فرمايد و ما از اين عبارت مي توانيم مفهوم گيري كرده و بگوييم زنان كمال عقل دارند ولي بايد مورد آزمون و امتحان قرار گيرند تا اين كمال را به معرض ظهور گذارند. بنابراين نقصيان عقل بعنوان يك نقص ذاتي مطرح نيست زيرا از سوي خدا ناقص آفريده نمي شود و از سوي ديگر اگر ذاتا زنان ناقص العقلند آزمون و اثبات كمال عقل پس از تجربه «سالبه به انتفاء موضوع» خواهد بود و صدور چنين كلامي از حضرت علي (ع) كه در اوج قلة منطق و استدلال جاي مي گيرد ممكن نيست چون برخي از زنان در شرايط خاص كه احساسات و عواطف بر عقلشان غلبه مي كند و آنها را از تصميم گيري عقلايي باز مي دارد دچار نقصان عقل مي شوند.
[=B Nazanin][=Arial Black]حضرت امير (ع) در مورد كيفيت آزمون عقل چه در مردان و چه در زنان مي فرمايد:
[=B Nazanin][=Arial Black]عقل هاي مردم را مي توان از سخناني كه فوري و بالبداهه مي گويند آزمايش نمود. و نيز مي فرمايد «ظن الانسان ميزان عقله»: ظن (نظر هاي قطعي يا حدس و گمان و يا شك)
[=B Nazanin][=Arial Black]مردم در موضوعات گوناگون وسيله سنجش عقل آنهاست. در واقع حضرت علي (ع) براي سنجش افراد به سخنان آنها اشاره فرموده و درسيره عملي ايشان نيز اين نوع رفتار مشاهده مي شود.
[=B Nazanin][=Arial Black]با توجه به دلايل ياد شده بحث را مي توان در موارد زير به اختصار بيان كرد.
[=B Nazanin][=Arial Black]1.وجود احساسات و عواطف قوي در زنان
[=B Nazanin][=Arial Black]2.تأثير عواطف زنان بر قضاوت ها و شهادت دادن آنها.
[=B Nazanin][=Arial Black]3.زنان از ديد باز و گسترده تري برخوردارند و نمي توانند در يك امر متمركز شوند.
[=B Nazanin][=Arial Black]4.فراموشي كه ناشي از تأثير احساسات و عواطف و شرم و حياي زياد در زنان است موجب مي شود كه شهادت دو زن با يك مرد برابر باشد.
[=B Nazanin][=Arial Black]و حالا در اين جا به تحلبل عدم تساوي شهادت مرد و زن كه اميرموالمونين بيان
فرموده اند مي پردازيم .

[=B Nazanin][=Arial Black]اصولا شهادت در مسئله قضاوت داراي شرايط و قوانيني است كه مرد و زن در برابر آن يكسانند و بايد دادگاه و مراكز مربوطه به آن توجه كنند، از قبیل عدالت و غيره ؛ زيرا اسلام نسبت به مسئله شهادت اهميت خاصي قائل است و آن را ركن در قضاوت مي داند و چون نقش مهم آن در سرنوشت مردم دخالت زيادي دارد و گاهي جان مردم در اين رابطه مطرح است و مرگ و زندگي منوط به شهادت است مي بايست «سد ثغور» كرده ، يعني تاجاييكه ممكن است راههاي ارتكاب خطا و اشتباه را بسته و زمينه از بين رفتن حقوق مظلومان و بي گناهان را مسدود نمايد.
[=B Nazanin][=Arial Black]و اما در تحليل اينكه گفته شد در اسلام، گواهي دو زن به جای گواهي يك مرد است بايد گفت كه زن و مرد با يكديگر تفاوتهايي دارند. زن نگهبان طبيعي و اولي حيات است. خداوند متعال عواطف و احساسات او را خيلي قوي تر و متنوع تر از مرد قرارداده زيرا بقاياي حيات انسانها از نظر نيازي كه به احساس لذت و الم دارند، بيشتر به عواطف و احساسات نيازمند است تا مفهوم بازي و دليل پردازيهاي تجريدي، وجود اين نعمت عظمي در صنف زنها، آنان را از پرداختن به نمودهاي خشك زندگي ، باز مي دارد و آن نمودها براي زن در درجه دوم و فرعي محسوب مي شوند.
[=B Nazanin][=Arial Black]زن به علت غلبه عواطف و احساسات، ممكن است در مضمون شهادت تهور بخرج دهد و آن را از مفهوم حقيقي خود خارج سازد . اما صنف مردان با توجه به تقسيم كار اوليه تاريخي، در مسير شناخت و برخوردهاي اجتماعي بيشتري بوده و داراي آگاهي بيشتري اند و از نظر توانايي و دقت و بررسي عوامل و مختصات و نتايج آنها از زنان قوي ترند. كنجكاوي مرد و نفوذ فكري او در ريشه حوادث يك امر طبيعي است ، كه در نتيجه قرارگرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطم هاي متنوع زندگي بوجود مي آيد؛ لذا اگر مردي را فرض كنيم كه از قرارگرفتن در امواج و خطوط پر پيچ و خم حوادث زندگي بر كنار بوده باشد و اين بركنار بودن ارتباطات عادي وي را با جهان عيني و زندگي محدود نمايد، بدون ترديد شهادت او هم درباره اموري كه معمولا از آنها بركنار است دچار اشكال مي گردد . البته اين را نمي توان نفي كرد كه بعضي زنان با دارابودن عقل سرشار خود از عقل مردان نيز پيشي مي گيرند. البته در اينجا يك نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت و آن اينكه خداي تبارك و تعالي، از اين راستا، يعني عدم قبول شهادت يك زن، كمال لطف خود را نسبت به زنان ابراز فرموده، تا مردان نتوانند آنان را آلت دست قرارداده و در هر كاري كه با خشونت فطري خود انجام مي دهند از زنان بي خبر ناآگاه سوء استفاده نموده و آنها را گواه ناحق گوييهاي خود بياورند،‌ زيرا شهادت در مورد جرم و جنايتهايي كه دائما از نفوس خشونت بار اشرار، سر مي زند، از محيط زبان خارج است و با رقت قلب و روح لطيف آنان سازگار نيست. زنان مربي اطفال معصومند و نبايد به هر بي تقوايي آلوده شوند، چرا كه اين آلودگي ها در روحيه فرزندان تأثير منفي مي گذارند، فرزنداني كه به جامعه تعلق دارند و آينده سازان اجتماعند.
[=B Nazanin][=Arial Black] ادامه دارد...:Gol:
[=Arial Black]

[=B Nazanin][=Arial Black]
[=B Nazanin][=Arial Black] ادامه بحث قبل
[=B Nazanin][=Arial Black]در خطبه اي ديگر حضرت فرمودند:
[=B Nazanin][=Arial Black]فاتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن علي حذر و لا تطعوهن في المعروف حتي لايطمعن في المنكر
[=B Nazanin][=Arial Black]بترسيد از زنهاي شرور و از خوبانشان برحذر باشيد و آنان را در نيكيها اطاعت نكنيد تا طمع نكنند كه در بدي ها اطلاعتشان كنيد.
[=B Nazanin][=Arial Black]با توجه به تفسير علامه جعفري در اين جملات 3 مسئله وجود دارد.
[=B Nazanin][=Arial Black]مسئله يكم: بيم و هراس از زنهايي كه شر و پليدند البته در اين مسئله مرد و زن تفاوتي ندارند. زيرا مردان شر و پليد هم كه از مهارت دروني و اصول انساني بدورند پروايي از تعدي و تجاوز به حقوق انسانها ندارند، لذا همواره بايد فرد و اجتماع از اين نابكاران مطمئن نباشند و دائما با آن نظر كه به عقرب واقعي مي نگرند در آنان بنگرند اگر در اين مسئله صنف زن خصوصيتي داشته باشد اين است كه اسرار نهايي مرد و نقاط ضعف او را مي داند بطوريكه اگر بخواهد صدمه اي بر مرد وارد آورد تلخ تر و جانگدازتر از صدمه ديگر مردم خواهد بود . مسئله دوم لزوم احتياط از خوبان آنها البته مسلم است كه مقصود از خوبان زنها، زناني هستند كه شر و پليدي ندارند اين معنا براي يك زن خوب در عرف عام متداول است يعني در عرف عام همين مقدار كه يك زن ضرر و شري به مرد و فرزندان خود نرساند به خوبي و نيكي موصوف مي گردد. اگر زني درصدد اضرار به مرد و ساير اجزاي دودمان بر نيايد كشف مي شود كه زن به وظايف قانوني خود عمل مي كند و در نتيجه مي توان او را زن نيك وخوب معرفي كرد . زيرا احساس دروغين ناتواني مطلق كه زن در مقابل مرد دارد غالبا او را براي جبران ضعف با مرد روياروي قرار مي دهد. اگرچه از نظر عمل به وظيفه كوتاهي هم نداشته باشد و چون براي جبران احساس دروغين ضعف ممكن است به گفتار و كردار غير منطقي متوسل شود لذا يك مرد هوشيار و‌ آگاه و عادل همواره بايد در منتفي ساختن احساس فوق از زن بكوشد و در صورت ناتواني گفتار و كردار زن را خوب تشخيص بدهد كه آيا ناشي از احساس دروغين است يا علتي ديگر دارد. و اما اگر زن مافوق عمل به وظايف مقرره در بدست آوردن رشد و كمال شخصيت كوشيده و به مقامات عالي انساني رسيده باشد نه تنها موردي براي احتياط از وي وجود ندارد بلكه در صورتيكه مرد او از اشخاص معمولي باشد مرد را راهنمايي نموده و عامل سعادت وي باشد چنانكه در خانواده هاي فراواني از جوامع مشاهده مي شود. آيا زن خود امير المومنين و دختر او عليهم السلام و مريم مادر عيسي مسيح و رابعه عدويه و رابعه دختر اسماعيل زن احمد بن ابي الحواري و هزاران زنهاي فاضله كه از مقامات عالي انساني برخوردارند خود مرد آفرينان جوامع نبوده اند؟ بنابر آنچه كه از كتب اختصاصي دربارة زنها و ديگر كتب تاريخي بر مي آيد، شمارة زنهاي با شخصيت از نظر علمي و اخلاقي و اصول عالي انساني ، با در نظر گرفتن محدوديتهاي طبيعي و عملي نسبت به مردان كمتر نبوده اند و اين يكي از دلايل اعجاز قرآن است كه مرد و زن را در اوصاف عالي انساني مشترك معرفي نموده است.
[=B Nazanin][=Arial Black]روايتي كه قبلا هم به آن اشاره شد؛ «أياك و مشاوره النساء ألا من جربت بكمال عقل».
[=B Nazanin][=Arial Black](بپرهيز از مشورت با زنها مگر زني كه كمال عقل او به تجربه رسيده است ) مي تواند جمله مورد تفسير را بخوبي توضيح دهد. اين روايت اثبات مي كند كه مقصود از (برحذر بودن از زنان خوب) دقت در گفتار و انديشه هاي زنان معمولي است چنانچه توضيح داده شد و اما زناني كه زر و زيور دنيا اعراض كرده و به تعلق پرداخته اند مانند مردان شايسته مشورتند و اين روايت نظريه ها را كه مي گوييم نظام خانوادگي در اسلام «درون شورایي و برون سرپرستي مرد» است را تأييد مي نمايد.
[=Arial Black][=B Nazanin]ساير عناوين ديگري كه براي زن در نهج البلاغه ياد شده است:[=B Nazanin]
[=Arial Black][=B Nazanin]حكمت 230- [=B Nazanin]قال علي (ع) : المرأه شر كلهما و شر ما منها انه لا بد منها .
[=B Nazanin][=Arial Black]همه چيز زن بد است و بدتر چيزي كه در اوست اين است كه مرد را چاره اي نيست از بودن با او.
[=Arial Black][=B Nazanin]حكمت (230)[=B Nazanin] از ديدگاه ابن ميثم بحراني :
[=Arial Black][=B Nazanin]مقصود از اينكه احوال زن تماما بر مرد شر است، يا از جهت نفقه اي است كه بر مرد دارد، كه اين ظاهر است و يا از جهت لذت بردن از اوست كه اين خود عاملي بازدارنده از اطاعت الهي است ،‌كه مرد را از خدا دور مي كند و اينكه مرد را چاره اي نيست از همراه بودن با زن ضرورت و احتياطي است كه در طبيعت وجود دنيوي نسبت به او هست و به خاطر اين مسئله است كه مرد ، زن را تحمل مي كند. البته وجود شر در درون زن، علتي است كه قوي تر از معلول مي باشد . (شري كه در درون زن قرار دارد يا بعبارت ديگر انگيزه هاي دروني زن قوي تر از [=B Nazanin] شروري است كه از او بازتاب مي كند).
[=Arial Black][=B Nazanin]از طرفي علامه خوئي در رابطه با اين حكمت حضرت امير (ع) معتقد است كه مردان ناگزير از رويارويي و برخورد با شئون مادي و دنيوي مي باشند كه زندگي آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد. مانند مواجهه شدن با مال،‌اعمال، زن، كارگران، همسايگان ، نزديكان،‌فرزندان و غيره كه در اين برخوردها آنان با سختيها و آساني ها ،‌ خوبيها و بديها و …[=B Nazanin] روبه رو مي شوند كه اين امور، به خوبي يا بدي مرد در زندگي بر مي گردد. مشكل ترين اين برخوردها ،برخورد با زن در شئون مختلف زندگي است و علي(ع) با سخنانش اين آگاهي را داد كه اين رويارويي از تمام جهات براي مرد، شر است. زيرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب مي كند و اگر بدكار باشد ، دل مرد را ترسو مي كند،‌اگر همسر مرد باشد، مرد مكلف به پرداخت نفقه اش مي باشد و اگر زن بيگانه باشد مرد را به فساد و گمراهي سوق مي دهد و اگر دشمن مرد باشد ، با بهتان و دروغ بر او پيروز مي شود. با تمام اين اوصاف مرد ناچار از بودن با زن و رهايي وي ازدست زن امكان پذير نيست.
[=Arial Black][=B Nazanin] ادامه دارد ......:Gol:
[=Arial Black]

[=Arial Black][=B Nazanin]ادامه بحث قبل
[=Arial Black][=B Nazanin]حكمت 58-[=B Nazanin]المراه عقرب حلوه اللسبه
[=B Nazanin][=Arial Black]زن چون كژدم است كه شيرين است گزيدن او
[=B Nazanin][=Arial Black]بررسي حكمت 58 از ديدگاه هاي ابن ميثم بحراني:
[=Arial Black][=B Nazanin]ابن ميثم بحراني در رابطه با اين حكمت كه زن مانند عقرب است معتقد است گزيدن براي عقرب است و چون شأن زن ، نيز اذيت مي باشد ، لفظ [=B Nazanin] عقرب براي او استعاره شده است منتها در زن ، گزيدنش همراه با لذت مي باشد؛ مانند زخمي كه خاراندن آن اگرچه ناراحتي بدنبال دارد، اما درلحظه خارش، اين خاراندن همراه با لذت مي باشد.
[=Arial Black][=B Nazanin]حكمت 119-[=B Nazanin]غيره المرأه كفر و غيره الرجل ايمان
[=B Nazanin][=Arial Black]غيرت زن (بر مرد ) كفر است و غيرت مرد (بر زن ) ايمان است.
[=Arial Black][=B Nazanin]ابن ميثم بحراني در شرح اين حكمت مي نويسد كه : غيرت مرد، مستلزم خشم بر آن چيزي است كه ، خداوند نيز بر آن خشم دارد . چون خداوند دو مرد را بر يك زن دشمن دارد و خشم بر آنچه كه خداوند بر آن خشم مي گيرد، موافق رضاي خدا و مؤيد نهي خداوند است و اين ايمان مي باشد. اما غيرت زن در تحريم آنچه خداوند حلال كرده است. يعني اشتراك دو زن يا بيشتر است براي يك مرد [=B Nazanin] و مقابله كردن با اين مسئله رد و انكار و تحريم آنچه كه خداوند حلال كرده است مي باشدو اين مستلزم كفر است.
[=Arial Black][=B Nazanin]حكمت 131-…[=B Nazanin] و جهاد المرأه حسن التبعل
[=B Nazanin][=Arial Black]جهاد زن خوشرفتاري با شوهر و اطاعت از اوست.
[=Arial Black][=B Nazanin]نظر ابن ميثم پيرامون حكمت 131[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]جهاد زن نيكوشوهرداري كردن است و اين از اسرار شوهرداري مي باشد. طاعت شوهر در طاعت خداست و در اين مسئله نفس اماره زن شكسته مي شود و نفس زن در صراط الهي منقاد مي شود.
[=Arial Black][=B Nazanin]نظر علامه طباطبايي در مورد روايت:[=B Nazanin]
[=Arial Black][=B Nazanin]اسلام محروميتهاي زنان را مانند محروميت از جهاد در راه خدا بدون عوض وجبران به مثل نگذاشته بلكه كمبود آن را به معادل آن در فضيلت و مزيت (كه واقعا مفاخري هستند) تدارك نموده، مثلا نيكوداشتن شوهر را معادل جهاد قرار داده اين كارها و اينگونه مزايا چه بسا براي ما كه بازار فساد زندگاني ما را احاطه كرده،‌ارزشي نداشته باشد، ولي در نظر اسلام(بازار حقايق) كه هر چيز را به بهاي حقيقي آن مي سنجد و فضائلي را كه [=B Nazanin] مرد رضای خداست مي جويد، خداوند تعالي نيز هر چيز را به ارزش آن مقدر فرمود و راه مخصوص هر كس را جلوي پاي وي نهاده و او را متلزم به آن راه ساخته و قيمت هر كس را معادل خدمات انساني وي و به وزن اعمال او قرار داده ، پس در اسلام شهادت در ميدان نبرد و گذشت از خون رنگين (با تمام فضيلتي كه دارد) بر نيكوشوهرداري كردن زن رجحاني ندارد و حاكم كه چرخ زندگي اجتماع را مي چرخاند يا قاضي كه بر مسند قضاوت تكيه مي كند،‌ بر زني خانه دار است مايه افتخاري ندارد، با اينكه اينها مناصبتي هستند، كه اگر عمل به حق كرده و بر حق رفته باشند، جز تحمل بارگران مسئوليت حكومت و قضاوت و در معرض علاج و مخاطراتي براي دفاع از حقوق ضعفا واقع شدن ، فايده اي ندارد. پس اينان چه افتخاراتي دارند بر كساني كه دين آنان را از ورود به اين كارها مانع شده و برايشان راه ديگري پيش پا نهاده. اين افتخارات را احتياجات مختلف اجتماعات و برگزيدگي افرادي از خود براي هر كاري، زنده و استوار مي دارد، چرا كه در اختلاف شئون اجتماعي وانساني به حسب اختلاف محيط هاي اجتماع، جاي انكار نيست.
[=Arial Black][=B Nazanin]صفات نيك زن در احاديث[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]1.«المرأه ريحانه» (نهج البلاغه وصيت 31
[=B Nazanin][=Arial Black]2.«خيركم، خيركم لنساء وبناته» . بهترين شما كسي است كه بهترين رفتار را نسبت به زنان و دختران خويش داشته باشد. (نهج الفصاحه به نقل از قاموس نهج البلاغه (النساء و روايات)
[=B Nazanin][=Arial Black]3.«ما أكرم النساء الا كريم و لا أهانهن الالئيم».
[=B Nazanin][=Arial Black]احترام بانوان را پاس ندارد مگر شخص بزرگوار و محترم و به ايشان اهانت ننمايد ،‌مگر شخص پست و فرومايه .(نهج الفصاحه)
[=B Nazanin][=Arial Black]4.«حبب ألي من ديناكم النساء و الطيب و جعلت قره عيني في الفصاحه»
[=B Nazanin][=Arial Black]از دنياي شما سه چيز مرا خويشايند است ، زن، بوي خوش و روشني چشم من در نماز است. (نهج البلاغه)
[=B Nazanin][=Arial Black]5. «لاتكر هوا البنات فأنهن المونسات» . از دختر داشتن ناراحت نشويد براستي آنها مايه انس اند. (نهج الفصاحه)
[=Arial Black][=B Nazanin]نقش زن در خانواده از نگاه (امام علي (ع) )[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Arial Black]نقش زن در خانواده از محوري ترين نقشها است چرا كه دو وظيفه بسيار اساسي و حياتي در خانواده به عهده زن گذاشته شده است؛ وظيفه همسري، و وظيفه مادري.كه اين دونقش از حياتي ترين و اصيل ترين نقشها در ايجادسلامت درجامعه مي باشد.
[=B Nazanin][=Arial Black]زن مظهر سكونت و مودت كه دو عامل مهم براي ايجاد سلامت رواني در افراد و نهايتا در جامعه است مي باشد خانواده بهترين زمينه ساز كمال زن و مرد است. و آثار عمده اي در ارتقاء و رشد و پويايي جامعه ايفا مي كند، و زن محور خانواده است.
[=B Nazanin][=Arial Black]به همين جهت ايفاي وظيفه زن در كانون خانواده از طرف مولاي متقيان علي(ع) به عنوان يك جهاد في سبيل الله شمرده شده است.
[=B Nazanin][=Arial Black]«جهادالمره حسن التبعل» ، جهاد زن حسن شوهرداري است.
[=B Nazanin][=Arial Black]علاوه بر وظيفه همسري كه زن به عهده دارد وظيفه بسيار مهمي را مادر در زمينه تربيت كودكان دارد. در اين رابطه به ذكر چند كلام نوراني از امام (ع) اكتفا مي كنيم.
[=B Nazanin][=Arial Black]حضرت در مورد تغذيه كودك با شير مادر و نقش آن در پرورش شخصيت كودك مي فرمايند : (ما من لبن رضع به الصبي اعظم بركه عليه من لبن امه)
[=B Nazanin][=Arial Black]هيچ شيري كه به كودك داده مي شود از شير مادرش عظمت و بركتش بيشتر نيست.
[=B Nazanin][=Arial Black]امام علي (ع) به تاثير شيردهي در بناي ساختار شخصيتي و اعتقادي به ميزاني اهميت مي دادند كه افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسيت نسبت به اين مسأله مي كردند. فرمودند: آنچنان كه براي ازدواج (حساسيت به خرج مي دهيد) و انتخاب مي كنيد، براي شير دادن نيز انتخاب كنيد؛ زيرا شير دادن طبيعت را تغيير مي دهد.
[=B Nazanin][=Arial Black]حضرت علي (ع) نقش مادر را در ايجاد سجاياي اخلاقي در فرزندان بسيار مهم مي دانند و مي فرمايند :‌ «حسن الاخلاق برهانكرم الاعراق» ؛ سجاياي اخلاقي دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي است.
[=B Nazanin][=Arial Black]همچنين حضرت فرمودند:
[=B Nazanin][=Arial Black]كسي كه ريشه خانوادگي اش شريف است در حضور و غياب و درهر حال داراي فضيلت و صفات پسنديده است و نيز فرمودند (ملكات پسنديده و اخلاق خوب دليل وراثتهاي پسنديده انسان است.
[=B Nazanin][=Arial Black]مجموعه صحبتهاي حكيمانه امام علي(ع) حكايت از نقش كليدي و محوري مادر در ايجاد و تربيت فرزندان سالم با سجاياي اخلاقي و پسنديده كه يكي از موثرترين خدمتها به جامعه است دارد.
[=B Nazanin][=Arial Black] ادامه دارد...:Gol:
[=Arial Black]

موضوع قفل شده است