صورت ممکن الوجود

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صورت ممکن الوجود

سلام علیکم

آیا الزاماً ممکن الوجود صورت دارد؟

سلام علیکم
در درک معنای صورت در کلام دجار خلط شده اید.

ممکن الوجود در عالم صورت

ممکن الوجود ( مخلوقات ) بدین معنی که وجودش قائم به واجب الوجود ( خدا ) است. و بواسطه خواست واجب الوجود خلق شده است.

هر آنچه که خلق شده باشد حاصل تصویرگری واجب الوجود است. و واجب الوجود ( خداوند ) مصور است.
عالم خلقت عالم صورت و تصویر است . پس ممکن الوجود که مخلوق است و در عالم صورت هست هم صورت است.

در یک کلام ممکن الوجود هم صورت است با نامی دیگر که معرف بعد دیگری از خلقت است.

خاصیت صورت و ممکن الوجود این است که اول و آخر نیست
( از ابتدا نبوده و خلق شده و در نهایت نیز فانی است )

یاحق

nejatam;165274 نوشت:
سلام علیکم

آیا الزاماً ممکن الوجود صورت دارد؟


باسمه تعالی، سلام بر شما دوست عزیز
مقصود شما از صورت چیست؟ آیا مقصود شما صورت در مقابل ماده فلسفی است؟ یا صورت جسمانی؟
آیا مقصودتان ماهیت ممکن الوجود است یا وجود ممکن الوجود؟

اجمالا خدمت شما عرض می شود که، ممکن الوجود یک موجود فقیر است که صورت دارد.

سلام علیکم

منظورم از صورت یعنی شکل جنس رنگ خاصیت واکنش ها و ...

nejatam;165439 نوشت:
سلام علیکم منظورم از صورت یعنی شکل جنس رنگ خاصیت واکنش ها و

سوالتان کلامی است یا اعتقادی ؟

با او
سلام و ادب؛

در مورد سوال دوست عزیز، آیدی محترم نجاتم؛
(تقریبا پاسخ سوال شما را کامل تر و کوتاه تر از این نمی شه پاسخ داد، لذا با دقت بخونید واگر لازم بود چند بار مطالعه بفرمائید.)

ببینید دوست عزیز، شما در واقع باطن سوالتان این است که می خواهید نسبت مصادیق بین دو مفهوم کلّی «ممکن الوجود» و «دارای صورت» را بدانید. این به این معناست که طبق مبحث «نسبت های چهارگانه» ی منطق، می خواهید بدانید نسبت بین این دو مفهوم کدام یکی از نسبت های چهارگانه است.
برای رسیدن به پاسخ سوال شما باید 3 مرحله را طیّ کرد؛

1-معرفی کوتاه نسبت های چهارگانه
2-تعریف ممکن الوجود و دارای صورت از نظر فلسفه و از نظر تعریف شما
3-معرفی مراتب 3 گانه ی هستی و ویژگی موجودات هر یک از آن مراتب


و نهایتا: بررسی نسبت بین این دو مفهوم کلّی یعنی ممکن الوجود و دارای صورت.فقط لطفا با دقت بخونید، من سعی کردم تا حدّ توان خلاصه و ساده بنویسم اینها رو.

***********************************************************************

1: ابتدا توضیح کوتاهی در مورد مبحث نِسَبِ اربع(نسبت های چهارگانه)؛

در این مبحث گفته می شه که بین دو مفهوم کلّی، بر اساس مصادیقشان که مصداق مشترک داشته باشند یا خیر و چقدر مصداق مشترک داشته باشند، به حصر عقلی چهار حالت را مطرح کرده اند:


1-تساوی: در این نسبت مصادیق دو مفهوم کلّی کاملا برابر است. یعنی مثلا دو مفهوم -انسان- و -حیوان ناطق- نسبت تساوی با هم دارند. یعنی هر انسان، حیوان ناطق است و هر حیوان ناطق، انسان است.

2-عموم و خصوص مطلق: در این نسبت یکی از دو مفهوم، مصادیق بیشتری نسبت به دیگری داره. ثعنی یکی از دو مفهوم، زیر مجموعه ی دیگری است. مثل دو مفهوم کلّی -حیوان- و -اسب- که مفهوم اسب زیر مجموعه ی مفهوم حیوان است. پس هر اسب حیوان است. بعضی حیوان اسب، است. و بعضی حیوان اسب نیست، مثل گاو.

3-عموم و خصوص من وجه: در این نسبت دو مفهوم کلّی هم مصداق مشترک دارند، هم هر کدوم مصداق مخصوص به خود دارند. مثل دو مفهوم کلّی -پیراهن- و -آبی- که هم پیراهن آبی داریم که مصداق مشترک اونهاست، هم پیراهنی داریم که آبی نیست، مثلا پیراهن سبز که مصداق مخصوص پیراهن هست. و هم آبی داریم که پیراهن نیست، مثل خودکار آبی که مصداق مخصوص آبی است. پس بعضی پیراهن آبی است.بعضی پیراهن آبی نیست. بعضی آبی پیراهن است. بعضی آبی هم پیراهن نیست.

4-تباین: در این نسبت بین دو مفهوم کلّی، هیچ مصداق مشترکی وجود نداره. مثل سنگ و دروازه ی فوتبال. این دو هیچ مصداق مشترکی ندارند. پس هیچ دروازه فوتبالی، سنگ نیست و هیچ سنگ هم دروازه فوتبال نیست.


حالا شما دو مفهوم کلّی -ممکن الوجود- و -دارای صورت- را مطرح کرده اید و می خواهید ببینید آیا همیشه این دو مصداقشون یکی است، یا گاهی مصداق مشترک دارند و گاهی ندارند و یا اینکه هیچ مصداق مشترکی ندارند؟! پس در واقع سوال شما این هست که نسبت بین این دو مفهوم کلّی چیست و کدوم یک از 4 نسبت بالا در موردش صادق هست.

***********************************************************************

2: تعریف ممکن الوجود و دارای صورت از نگاه فلسفه و از نظر شما؛

قبل از هر کاری برای این مساله باید این دو مفهوم را تعریف کنیم. همان کاری که دوستان از شما خواستند و تا حدّی دارای صورت را تعریف کردید. ما یک بازبینی در تعاریف این دو می کنیم تا بعد از رسیدن به تعریف درست و کامل، ببینیم نسبت بین اینها چگونه است؟!

ممکن الوجود : دقت کنید ممکن الوجود واژه ای است که در یکی از مباحث فلسفی بنام -مواد ثلاث- مطرح می شه. در این مبحث، وقتی ما نسبت وجود را با هر شیئی می سنجیم، نسبتشون از سه حال خارج نیست، یا محال است که وجود نداشته باشه (واجب الوجود) یا محال است که وجود داشته باشه (ممتنع الوجود) و یا می تونه وجود داشته باشه و می تونه هم وجود نداشته باشه، نه بودنش ضروری و حتمی است و نه، نبودنش ضروری و حتمی است.(ممکن الوجود)
مثلا بودن خداوند تبارک و تعالی، حتمی و قطعیه و محاله که خدا نباشه، پس خدا واجب الوجود هست. از اون بر، شریک خدا، چون بودنش محاله و نبودنش حتمی است، ممتنع الوجوده. بسیاری از موجودات، مثل انسان و در و دیوار و سیمرغ و... که نه بودنشون حتمیه و نه نبودنشون، میشن ممکن الوجود.

فقط دقت کنید که در این تقسیم بندی، ما کاری با عالَم خارج نداریم که فلان چیز به وجود آمده یا خیر، در مورد قابلیت صحبت می کنیم. با نظر به ذات یک شیء میگیم که وجود براش واجبه یا ممتنعه یا ممکن. برای همین هم انسان ممکن الوجود هست با اینکه در خارج هم موجوده و هم سیمرغ ممکن الوجود است، با اینکه در خارج وجود نداره. مهم اینه که قابلیت انسان و سیمرغ نسبت به وجود، نه بودنش حتمی است و نه نبودنش. اگر عنایت خدا شاملش بشه موجوده و گر نه معدوم هست در خارج.
پس واجب و ممتنع و ممکن بودن، غیر از موجود و معدوم بودن در خارج است.اینو دفت کنید.

صورت:
اول تعریف صورت در کتب فلسفی:

«صورت،یکی از اقسام اولیه ی جوهر است. صورت، جوهری است که فعلیت هر موجود جسمانی را افاده می کند و منشاء آثار ویژه ی هر نوع مادی است. در رأس همه ی صورتها، صورت جسمی است که در همه ی جواهر جسمانی حضور دارد و هرگز از ماده و هیولا منفک نمی شود.
صورت جسمی، جوهری است که فعلیت ماده در امتدادهای سه گانه را افاده می کند.»

(شرح مصطلحات فلسفی بدایة الحکمة و نهایةالحکمة-دکترعلی شیروانی-ص93)

و تعریف شما از صورت:
منظورم از صورت یعنی شکل جنس رنگ خاصیت واکنش ها و ...

در واقع تعریفی که شما از صورت دارید از تعریف فلسفی متفاوته، تعریف شما از صورت به معنی رنگ و شکل و جنس و.... بیشتر مربوط به عَرَض ها می شه و عَرَض در مقابل جوهر هست.در واقع این چیزی که شما از صورت تعریف کردید، در فلسفه به عنوان «کیف» یا «کیفیت» که نوعی عَرَض هست، بیان می شه.

***********************************************************************

3: ویژگی موجودات در مراتب 3 گانه ی عالَم

بطور کلّی مراتب عالَم هستی به حکم برهان عقلی و تاییدات نقلی، 3 بخش کلّی است که خودش چند بخش پیدا می کنه؛

1-عالَم ماده: همین عالَمی که ما هستیم.این عالَمی هست که عالَم استعدادها است و مادی است.در این عالَم هم رنگ و شکل هست و هم وزن.

2-عالَم مثال: در این عالَم، موجودات مادی نیستند، ولی ویژگی ها و آثار مادی بودن رو دارند.در این عالَم هم شکل و رنگ هست، ولی موجودات وزن ندارند. وزن مادی ندارند.

3-عالم عقل: در این عالَم موجودات مادی نیستند و حتی ویژگی های مادی هم ندارند.نه وزن دارند و نه حتی شکل و زنگ.

(برگرفته از تقریرات خودم از کلاس فلسفه ی اسلامی دکتر ابراهیمی دینانی-کلاس شواهد الربوبیة+نکاتی از مرحله ی آخر بدایة الحکمة)

حالا تا اینجا برای اینکه مطالب را نظم بدید در ذهنتون، دسته بندی کنیم که 3 مطلب گفتیم:

1-نسبت های چهارگانه ی میان هر دو مفهوم کلی
2-معنای ممکن الوجود و دارای صورت در فلسفه و در نظر شما
3-ویژگی موجودات در مراتب 3 گانه ی عالَم


***********************************************************************

بررسی نهایی نسبت بین ممکن الوجود و دارای صورت (با تعریف شما(رنگ و شکل و...) که در فلسفه بهش میگن؛ کیف.)

تمامی موجوداتی که در هر 3 عالَمِ ماده و مثال و عقل هستند، ممکن الوجود اند. پس ممکن الوجود در همه ی 3 مرتبه ی هستی حضور دارند و در واقع هر آنچه غیر از خداوند تبارک و تعالی است، ممکن الوجود است.

اما صورت به معنایی که مورد نظر شماست، یعنی همان چیزی که در فلسفه به آن کیفیت می گویند، مثل رنگ و شکل و... همانطور که بالاتر گفتیم، در عالَم ماده و مثال هست، ولی موجودات عالَم عقل، شکل و رنگ و... ندارند.

پس ما ممکن الوجودهایی داریم که شکل و رنگ و ... نداشته باشند. هر موجودی اگر تجرد عقلی پیدا کند و به خداوند تقرب پیدا کند و شباهت وجودی اش به خدا افزایش پیدا کند، ویژگی های محدود مثل رنگ و شکل و... را از دست داده و بسیط تر و بسیط تر می شود.

پس طبق نسبت های چهارگانه، بین ممکن الوجود و دارای صورت با تعریف شما، نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است. یعنی دارای صورت به معنای شما، زیر مجموعه ی ممکن الوجود است. پس هر دارای صورتی، ممکن الوجود است. بعضی ممکن الوجود، دارای صورت است. بعضی ممکن الوجود، دارای صورت نیست.


البته نسبت بین ممکن الوجود و صورت به معنای فلسفی بررسی دیگری را می طلبد که خارج از سوال شماست.

***********************************************************************

تقریبا جواب سوال شما را از این کامل تر و ساده تر و کوتاه تر، طوری که دقیقا متوجه نسبت ها و مطالب بشوید، نمی شه داد، لذا اگر لازم بود چند بار مطالعه بفرمائید تا دقیقا متوجه پاسخ بشید ان شا الله.

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین
زیاده عرضی نیست.
التماس دعا
یاحق

فلسفی

من به جزئیات بحث وارد نیستم

فقط می پرسم ممکن الوجود حتماً شکل و صورت مشخصی دارد؟

Nejatam;165496 نوشت:
فلسفی

من به جزئیات بحث وارد نیستم

فقط می پرسم ممکن الوجود حتماً شکل و صورت مشخصی دارد؟


باسمه تعالی، سلام بر شما دوست عزیز

با تشکر از کاربر محترم، جناب طارق عزیز.

دوست عزیز، ظاهرا مقصود شما از صورت، همان شکل و عوارض موجودات مادی است، البته اگر درست حدس زده باشم.

در جواب شما عرض می شود که اگر شما مقصودتان از صورت همان عوارض مادی باشد، جواب این است که ممکن الوجودهای مادی، قطعا صورت دارند.

اما جواب قبلی بنده شامل هر ممکن الوجودی بود، اعم از مادی و مجرد، که به اصطلاح فلسفی قطعا صورت دارند، منتها اعم از صورت مجرد و مادی.:Gol::Gol:

nejatam;165496 نوشت:
فلسفی

من به جزئیات بحث وارد نیستم

فقط می پرسم ممکن الوجود حتماً شکل و صورت مشخصی دارد؟

سلام.

صورت غیر از شکل است،اگرمنظورتان شکل است،ان تا مرتبه تمثل و عالم مثال مصداق دارد در حالی که در عالم عقل و جایی که فعلیت تام باشد ،شکلی موجود نیست بلکه سعه وجودی واحکام ان مرتبه جوری است که تشکل وتمثل را بر نمی تابد،همین مفهوم نیز شکل ندارد........

ولی صورت را همه اشیا دارند به عبارتی صورت چیزی است که راه شناخت به باطن را ان بازی می کند،چیزی که صورت نداشته باشد شناخته نمی گردد،به عبارتی ان چیزی که راهنمایی به ذات می کند صورت است...
یاحق

با او
سلام و ادب؛

دوست خوبم آیدی محترم نجاتم، از اونجایی که سوال شما فلسفی است، پاسخ سوال شما از راهی غیر فلسفی ممکن نیست. و در واقع همه ی عزیزانی هم که دارند جواب سوال شما را می دن، در بستر فلسفه بهتون جواب میدن.

منتها به نظر بنده تا شما چند مقدمه ی فلسفی را ندونید، ده ها ساعت هم توضیح داده بشه، متوجه پاسخ سوالتون نمی شید. برای همین چند مقدمه ی لازم را در نهایت سادگی براتون در پیام قبل توضیح دادم، که فهمیدنش نیازی به دانستن اصطلاحات فلسفی نداره.

پیام قبل بنده را دقیق و با حوصله بخونید، توش اصطلاح فلسفی زیادی نیست، اکثرش رو با کلمات خیلی ساده و معمولی و مثال های خیلی روشن عرض کردم. مطمئن باشید تا اون مقدمات را متوجه نشید، پاسخ سوالتون را اونطور که باید متوجه نمی شید.

اما اگر فقط نتیجه ی جواب سوال رو می خواهید، در بخش آخر پیام قبل عرض کردم. که هر دارای صورت به معنایی که شما گفتید، ممکن الوجود هست، ولی لزوما هر ممکن الوجودی، صورت به معنایی که شما گفتید را نداره.

پیوسته متعالی
یاحق

nejatam;165496 نوشت:
فلسفی

من به جزئیات بحث وارد نیستم

فقط می پرسم ممکن الوجود حتماً شکل و صورت مشخصی دارد؟


[="blue"]با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب آنها، خیلی مساله رو پیچیده نکنیم؛ بله تمام ممکن های مادی و از جنس ماده دارای صورت هستند، و در منطق هم گفنه می شود برای تحقق یک شی مادی به 4علت نیاز داریم 2-علت فاعلی 2- علت غایی 3- علت صوری 4-علت مادی. لذا برای هر شی مادی صورت و شکل لازم است. اما در مورد دیگر ممکن الوجودها که مادی نیستند مانند عقل و عالم مثال نه صورت و شکل مادی لازم نیست.
اما تمام ممکن الوجود ها دارای حد وجودی هستند و به اصطلاح محدوداند. [/]
موضوع قفل شده است