سرنوشت را کی از سر, نوشت!؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سرنوشت را کی از سر, نوشت!؟

سلام
سرنوشت را کی از سر, نوشت!؟
شب های قدر سرنوشت ساز هستند!
حتما شما هم این جمله رو بارها از زبان خطیبان وافراد دیگری شنیدید!
یا
ببین رو پیشونی من جزبدبختی چیزی نوشته نشده!
خوش به حال بعضی ها چقدر شانس دارند!
این سرنوشتت بود که...
خدایا چرا من!!
و...
این مساله ازآن جهت برای ما قابل توجه است که دوست داریم بدونیم تا کجا آزاد و مختاریم ؟ آیا ما در تعیین سرنوشت و آینده خود نقشی داریم؟ یا کس دیگری است که آینده و سرنوشت ما را رقم می زند؟
در آینده بررسی بیشتری خواهیم کرد
سرنوشتی که الان دچارشم چقدرش پای تلاش و یا عدم تلاش خودم بود! چقدرش مربوط به شرایطی بود که در آن قرار گرفته بودم؟
آیا سعی و تلاش من نقشی در تغییر آنچه در آن هستم داره!یا آنچه قراره سرم بیاد!من که نمی دونم آینده چی میشه؟
موفقیت من در زندگیم تا کجا مدیون شرایطی است که برام ایجاد میشه!؟ تا کجا مدیون شرایطی است که خودم ایجاد می کنم؟!
به مثال های زیر توجه کنید
حسن و رضا دو دوست صمیمی بودند, حسن در خانه ایی متولد شده بود که فقر همزاد او بلکه زودتر از او متولد شده بود! در سنین کودکی پدرش معتاد و بی بندوبار میشه! مادرش با خیاطی جور پدر رو میکشه! اما روز به روزضعیف و ضعیف تر میشه تا اینکه هنوز حسن پشن لبش سبزنشده یتیم میشه!
حسن مجبور میشه نصف روز رو کار و نصف روز دیگر رو درس بخونه! ...
در مقابل رضا تو خانواده فرهنگی متولد شده بود! وقتی چشماشو باز کرد, دور و برش پر بودند از آدمایی که آمدنشو انتظار می کششیدند! رضا با پدرش رفیق بود! و پدرش عضو هئیت امنای مسجدی بود که با حسن شبها به اونجا می رفتند!
این دو رو با هم میشناختند! در یک حد معرفت و ادب واحترام!!
......
به نظر شما شرایطی که رضا اون شرایط به دنیا آمده بود, چقدر در رشد خوب بودن او کمک کرد! چقدر خودش در این خوب بودن نقش داشت؟
حسن چطور؟
.........
فرض دیگر مساله! با همان شرایط
رضا شرور ترین و بدترین پسر محله بود! نه همسایه ها و نه حتی عابرین از دست او امان داشتند! پدرش با اینکه خود فرهنگی بود! خجالت زده وبی چاره شده بود!
حسن کسی بود که هر دختری آرزوی همسر شدنش رو داشت! و هر پدری آرزوی داشتنش...
...
خوب به نظر شما سرنوشت رو کی از سر نوشت؟

نقل قول:
به نظر شما شرایطی که رضا اون شرایط به دنیا آمده بود, چقدر در رشد خوب بودن او کمک کرد! چقدر خودش در این خوب بودن نقش داشت؟
حسن چطور؟
رضا شرور ترین و بدترین پسر محله بود! نه همسایه ها و نه حتی عابرین از دست او امان داشتند! پدرش با اینکه خود فرهنگی بود! خجالت زده وبی چاره شده بود!
حسن کسی بود که هر دختری آرزوی همسر شدنش رو داشت! و هر پدری آرزوی داشتنش...


با سلام

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من !

علمی که به ما داده شده بسیار کم است اما فقط میتوانیم وباید دعا کنیم همچنانکه در دعای هر روز وشبهای دهه آخر رمضان المبارک میخوانیم که خدایا اگر در ام الکتاب جزو اشقیا هستم آنرا محو کن و اسم مرا جزو سعدا بنویس !


خدای سبحان زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج میکند ... چه بسیار افرادی که در خانواده ای کافر نشو نما یافتند اما سعادتمند شدند و بالعکس .

اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اِنْ كُنْتَ قَضَيْتَ في هذِهِ اللَّيْلَةِ تَنَزُّلَ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ فيها اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمي فِي السُّعَداءِ، وَرُوحي مَعَ الشُّهَداءِ، وَاِحْساني في عِلِّيّينَ، وَاِساءَتي مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي، وَايماناً لا يَشُوبُهُ شَكٌّ، وَرِضىً بِما قَسَمْتَ لي، وَآتِني في الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى حَسَنَةً وَقِنى عَذابَ النّارِ،......

اَللّهُمَّ امْدُدْ لي في عُمْري، وَاَوْسِعْ لي في رِزْقي، وَاَصِحَّ لي جِسْمي، وَبَلِّغْني اَمَلي، وَاِنْ كُنْتُ مِنَ الاَْشْقِياءِ فَاْمُحني مِنَ الاَْشْقِياءِ، وَاْكتُبْني مِنَ السُّعَداءِ، فَاِنَّكَ قُلْتَ في كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَوتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ:(يَمْحُو اللهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ).

سلام،
به نظرمن هم خدا وهم خود انسان

با سلام بنظر من هیچ انسانی به تنهایی هدایت نمیشود یعنی انسان کارهایی میکنه اگه این کارها باعث خشنودی خدا شود خدا رحم میکند و هدایت میکند در هرصورت باید به خدا توکل کرد

با سلام و عر ض ادب
دوستان عزیز قبلا در مورد این موضوع بحث های خوب و کاملی مطرح شده است که می توانید مراجعه کنید.لینک این بحث ها رو در زیر ذکر میکنم تا رجوع بفرمایید:

موضوع:سرنوشت انسان
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8568

موضوع:سرنوشت انسان به دست خود انسان رقم میخوری؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6967

موضوع:سرنوشت انسان ، جبر یا اختیار
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8858

پیش از آنکه به بیان حیقت قضا و قدر بپردازیم لازم است معنای این دو واژه را از نظر عرف و لغت روشن کنیم
لفظ قضاء: هرکاری که با نهایت اتقان و استحکام, با پایداری و استواری خاصی انجام گیرد, به آن قضاء می گویند.مثلا ازآنجا که آسمان ها با استواری خاصی آفریده شده است , خداوند خلت آنها را با لفظ قضاء بیان نموده است.*فقضاهن سبع سماوات*از آنجا که حکم قاضی استحکام خاصی دارد و لازم الاجراء است حکم او را قضاء و او را قاضی می گویند.
لفش قدر: همانطور که از موارد استعمال آن استفاده می شود به معنای حد و اندازه است,*قد جعل لکل شیء قدرا* *والله یقدر اللیل و النهار*
در حدیثی که یونس ابن عبدالرحمان, از حضرت رضا ع نقل کرده است, حقیقت معنا قضاء و قدر به نحوی که توضیح داده شد کاملا منعکس می باشد.
می گوید به حضرتش عرض کردم قدر چیست؟ فرمود « هی الهندسه و وضع الحدود فی البقاء و الفناء» قدر عبارت است از مهندسی و اندازه گیری موجودات و تعیین مقدار بقاء وهنگام فنا و نابودی آنها.
سپس می گوید عرض کردم قضاء چیست؟قرمود: هو الابرام و اقامة العین.(اصول کافی ج 1 ص 158
هر فاعلی پیش از انجام کاری حدود آن را تعیین می نماید, خیاط پیش از آنکه پارچه را ببرد, و یا دست به تخ و سوزن بزند, به اندازه گیری می پردازد. نجارپیش از ساختن در و پنجره محل گذاشتن رو اندازه گیری می کند. این همان قدر است.
هنگامی که از طریق علت وجود معلول قطعی گردید, در این صورت مرحله قضاء( قطعی بودن وجود پدیده) تحقق می پذیرد. در روایت به هر دو مطلب تصریح شده تا آنجا که امام اندازه گیری و شکل گرفتن پدیده را قدر, ابرام و قطعی شدن حادثه را قضاء خوانده است.
اکنون باید دید نقطه ای تقدیر و قضاء تحقق می پذیرد کجاست؟

پیش از آنکه به بیان حیقت قضا و قدر بپردازیم لازم است معنای این دو واژه را از نظر عرف و لغت روشن کنیم
لفظ قضاء: هرکاری که با نهایت اتقان و استحکام, با پایداری و استواری خاصی انجام گیرد, به آن قضاء می گویند.مثلا ازآنجا که آسمان ها با استواری خاصی آفریده شده است , خداوند خلت آنها را با لفظ قضاء بیان نموده است.*فقضاهن سبع سماوات*از آنجا که حکم قاضی استحکام خاصی دارد و لازم الاجراء است حکم او را قضاء و او را قاضی می گویند.
لفش قدر: همانطور که از موارد استعمال آن استفاده می شود به معنای حد و اندازه است,*قد جعل لکل شیء قدرا* *والله یقدر اللیل و النهار*
در حدیثی که یونس ابن عبدالرحمان, از حضرت رضا ع نقل کرده است, حقیقت معنا قضاء و قدر به نحوی که توضیح داده شد کاملا منعکس می باشد.
می گوید به حضرتش عرض کردم قدر چیست؟ فرمود « هی الهندسه و وضع الحدود فی البقاء و الفناء» قدر عبارت است از مهندسی و اندازه گیری موجودات و تعیین مقدار بقاء وهنگام فنا و نابودی آنها.
سپس می گوید عرض کردم قضاء چیست؟قرمود: هو الابرام و اقامة العین.(اصول کافی ج 1 ص 158
هر فاعلی پیش از انجام کاری حدود آن را تعیین می نماید, خیاط پیش از آنکه پارچه را ببرد, و یا دست به تخ و سوزن بزند, به اندازه گیری می پردازد. نجارپیش از ساختن در و پنجره محل گذاشتن رو اندازه گیری می کند. این همان قدر است.
هنگامی که از طریق علت وجود معلول قطعی گردید, در این صورت مرحله قضاء( قطعی بودن وجود پدیده) تحقق می پذیرد. در روایت به هر دو مطلب تصریح شده تا آنجا که امام اندازه گیری و شکل گرفتن پدیده را قدر, ابرام و قطعی شدن حادثه را قضاء خوانده است.
اکنون باید دید نقطه ای که تقدیر و قضاء تحقق می پذیرد کجاست؟

سلام
ازبسیاری از احادیث استفاده می شود که قضا و قدر همان سنن کلی و قوانین تخلف ناپذیر جهان آفرینش است, و نسبت همه آنها به تمام افراد انسان یکسان است, و مقصود از تقدیرهای خداوند همان سنتهای قطعی است, که بر ما و جهان حکومت می کند.و تاثیر این سنتها در خوشبختی و بدبختی مردم و به اصطلاح در نیک فرجامی و بد فرجامی شخص, قطعی و تخلف نا پذیر است و ما در انتخاب هر سنتی مختار و آزاد می باشیم.
به این مثال ساده توجه کنید
شما حتما تا حالا بازی های رایانه ایی را دیدید و یا شاید در حال حاضر یک یا چند بازی را در رایانه خود داشته باشید. سازنده گان هر بازی برای بازی خود یک فضا با قواعد و دستور العمل های خاص خود تعریف کردند! و با دادن فایل های راهنما این قواعد رو به بازیگر یاد می دهند!مثلا اینکه چطور با موفقیت مراحل بازی را سپری کنی و بازی را با موفقیت انجام دهی!
همچنین در طول بازی یک سری قواعدی را معرفی کردند, مثلا محدودیت زمانی, محدودیت جانی و اینکه برای رسیدن به مرحله بعدی باید از کدام راه وروش استفاده کنی و...
شما به عنوان یک بازیگر برای اینکه بازی را با موفقیت انجام دهی مجبور هستی از راهنمایی و قواعد بازی تبعیت کنی! و اگر بدون توجه به این قواعد ازقواعد و یا فرمول های دیگری استفاده کنی! شکست وبه ول معروف گیم آور شدن شما قطعی وحتمی است.
محال است شما قواعد بازی را مراعات نکنید و برنده هم بشوید.
نکته دیگر اینکه شما ایجاد کننده قواعد نیستید! فضای بازی را شرکت خاص خودش طراحی کرده و شما نمی توانید قواعد را عوض کنید.
از طرف دیگر شما آزاد و مختارید که با رعایت قواعد بازی برنده شوید یا با عدم رعایت آنها بازنده شوید.
در خصوص آفرینش و واعد عالم امکان! طراحی و تقدیر قواعد زندگی از آن خداست!و این قواعد در مرجله اجرا هم حتما عملی خواهند شد! ما انسانها اگر این قواعد را بشناسیم و از آنها تبعیت کنیم برنده خواهیم بود و اگر جاهل به قواعد باشیم یا دانسته نخواهیم آنها را رعایت کنیم! شکست ما حتمی و قطعی است! محال است کسی بدون رعایت این قواعد سعادتمند شود.
پس از این جهت که قواعد حاکم از اختیار ما خارج است نوعی جبر بر ما حاکم است! چون ما نخواستیم که به دنیا بیاییم! اما در اینکه با این قواعد آشنا بشیم وبه آنها عمل کنیم مختار و آزادیم!
شاید محیط وفضایی که ما در آن به دنیا می آییم دست ما نباشد! اما هر محیط و فضا دارای قواعدی برای برنده و سعادتمند شدن است! و ما اگر آنها را بشناسیم و به آنها عمل کنیم در هر شرایطی که باشیم سعید و در غیر اینصورت بازنده و شکست خورده خواهیم بود.
در اینده به چند نمونه از این قواعد و فضاهایی که خدا برای افراد مختلف رقم زده را مثال خواهیم زد.

تقدير الاهي در بارره ملتي كه اكثريت انان را محروماني تشكيل مي دهدكه حداقل معيشت را دارا نباشندو فقط گروه انگشت شماري با فرزندان و بستگان خود از طريق تعدي و ستم و مكيدن خون بيچارگان و پايمال ساختن حقوق انها در بهترين وضع به سر ببرندايناست كه:
هيچگاه روي ثبات و ارامش نبينند يا پيوسته با خوف و ترس و انقلاب و شورش بسر برند!و سرانجام حكومت اين اقليت با قيام اكثريت واژگون گردد.
نمونه صدر اسلام ان حكومت كوتاه مدت عثمان عليه اللعنة بود!كه سرانجام به خاطر ريخت و پاش فراوان توسط شورش مردم كشته شد.
تاريخ انقلاب اسلامي ايران نمونه ديگر اين تقدير و مشيت الاهي است!حوادث اخير منطقه نمونه بارز ديگر اين تقدير الاهي است.
اينكه گفته مي شود تاريخ درس عبرت است و از سرگذشت گذشتگان عبرت بياموزيم! از آن جهت است كه تقديرات الاهي هنگام قطعيت و قضاء محال است نتيجه معكوس دهد!اگر اين تقدير هزار مرتبه ديگر هم تكرار شود باز اين سرنوشت هزار بار رقم خواهد خورد.
از طرف ديگر تقدير خداوند درباره ملتي كه به فكر محرومان زحمتكش باشد,و يا كم كردن فاصله طبقاتي انان را از يك زندگي ابرومند! كه در خوريك انسان است برخوردار سازد! و حقوقي كه خداوند در اموال ثروتمندان از براي ترميم زندگي افتادگا قرار دادهاست, بپردازندو...
اين است كه از ثباتو آرامش و ترقي و پيشرفت و تحرك و سازندگي برخوردار شوند,و اين دو تقديرآنچنان واضح و ملموس استكه احدي در آن ترديد ندارد.
ان الله لايغيرما بقوم حتي يغير ما بانفسهم.

جوانی که زندگی خود را با امکانات زیاد,اعصاب آرام, فهم وهوش خوب آغاز کند؛ دو تقدیر و دو سرنوشت, که هر دو به حکم و قضای الاهی است در انتظار اوست, تا کدام یک از آن دو را انتخاب کند!


هرگاه امکانات معنوی و مادی خود را در راه تحصیل علم و دانش یا یک فن و حرفه ایی به کار اندازد.یک عمر با سعادت و تندرستی بسر خواهد برد.

ولی هرگاه از این سرمایه در راه میگساری رفیق بازی و الافی و وقت گذرانی که موجب تباهی عمر وزندگی است به کار برد! قطعا بعدا با بدنی رنجور باید با هزار بدبختی وذلت امورات زندگی خود را بگذراند...

دو محصل و دانشجو! یکی پرتلاش و زحمت کش و دیگری تنبل وکم کار!لاجرم اولی از موقعیت اجتماعی و علمی خوب و دومی خیلی زور بزند یک کارمند ساده!!

یک استادی داشتم می گفت من دو تا تکنسین می شناسم یکی دفتر دار یک شرکت است و دیگری مهندس ناظر

اولی تمام وت خود را جون می کند با ماهی مثلا800هزار تومان؛ دیگری به ازای هر نظارتش چند میلیون میگیره!

در این مثال ها هر دو تقدیر مربوط به خداست! ولی انسان در انتتخاب هریک آزاد است! و نتیجه ای که از انتخاب هریک دامنگیر او می شود به تقدیر و خواست خداست...

....

! ما انسانها اگر این قواعد را بشناسیم و از آنها تبعیت کنیم برنده خواهیم بود و اگر جاهل به قواعد باشیم یا دانسته نخواهیم آنها را رعایت کنیم! شکست ما حتمی و قطعی است!

عده ایی به خاطر همین نکته حقیقت سرنوشت درباره وجود انسان را جز این نمی دانند که خداوند او را آفریده است و مقصود از تقدیر در افعال وکارهای وی این است که علاوه بر اینکه به او قدرت کار و عمل بخشیده, او را از کارهای زشت بازداشته و به کارهای نیک امر کرده است.

سرنوشت به این معنا بر می گردد به تشریع احکام ,آموزه ها و معارف اسلامی!

به بیان دیگر شناسایی قواعد مذکور جز از راه شناسایی این معارف وعمل به آنها میسر نخواهد شد!

و نقش و حقیقت تعقلی که در بطن تعبد نهفته است, از اینجا به خوبی روشن می شود که چطور فردی عامی و بی سواد به لحاظ دانش روز! در زندگی خود همیشه شاد, موفق و پیروز می شود!

تعبد به این آموزه ها و معارف و عمل به آن موجب سعادت وترقی انسان خواهد شد!

امیر مونان درسوال از سرنوشت می گویند:

هو الامر بالطاعة و النهی عن المعصیة و التمکین فی فعل الحسنة و ترک السیئة...کل ذلک قضاء الله فی افعالنا و قدره لاعمالنا.بحارج5 ص126.

[="red"]جایگاه و نقش انتخاب های ریزو کوچک ما در تعیین سرنوشت[/]
زندگی ما پر است از انتخاب های ریزودرشت!همینکه شما تصمیم گرفتید تو این ساعت بیایید تو این سایت, یک انتخاب است!تو همین ساعت برادرو خواهرو مادرو پدرتون!هرکدام بنا به انتخاب خودشون دارند آن به آن تصمیم می گیرند, و فعالیتی انجام می دهند!
یک قصر با دونه دونه آجروخشتی که بنا روی هم گذاشته شده قصر! هیچکس باورش نمیشه یک قصر در آن واحد درست شده باشه!
مگر غیر از این است که دانه دانه حسنات ما هستند که قصرهای آن دنیا را می سازند! و همین گناهان ما هستند که هیزم جهنم رو مهیا می کنند!
این مهمترین قاعده این دنیاست! تدریجی بودن ! قدم به قدم …هیچ کس یه شبه خوشبخت نشد, هیچکس هم یه شبه بدبخت نشد!نه امام(ره) و نه صدام امام و صدام به دنیا آمدند!لحظه به لحظه و آن به آن زندگیشون آنها را امام و صدام ساخت…
لحظه به لحظه و آن به آن زندگی ما از این دو حالت خارج نیست! یا داریم خشت می زنیم برای بهشت! یا هیزم جمع می کنیم برای جهنم!
واقعا این حدیث این جهان رو خوب به تصویر کشیده که این جهان به مثابه بیابانی پر از خاروخاشاک است وما رهگذرآن در شب تاریک! دو چشمی باید جلوی هر قدممون بپاییم….
راستی به نظرتون الان داریم خشت می زنیم یا هیزم جمع می کنیم!؟؟

ا[="red"]راده وعلم ازلی خداوند و سرنوشت انسان[/]
تمام موجودات جهان با تمام جلوه و کارهای خود پس از علم و اراده پروردگار جهان,جامه عمل به خود می پوشند. در این صورت صفحه هستی نقطه ظهور و جولانگاه مشیت الهی می باشد و همه موجودات جهان حتی افعال انسان در پرتو اراده او وجود می پذیرند. اراده خداوند قطعی و نافذ است و چیزی که مورد تعلق اراده او قرار بگیرد به طور قطع انجام خواهد گرفت. از جمله اموری که مورد اراده خداوند است افعال بندگان او می باشد, در این صورت بشر در انجام و عدم انجام آن فعل, آزاد نخواهد بود.زیرا چیزی که وجود آن مورد خواست خداوند باشد, بدون چون و چرا انجام می گیرد!
لذا چگونه بشردر افعال خود مختار و آزاد است؟ و سرنوشت او در دست خود اوست؟؟؟؟؟؟؟؟
پس بیراه نرفتند کسانی که می گویند:
[="red"]رو پیشونیم نوشته بدبخت...[/]
پاسخ ان اشکال در یک عبارت
ابی الله ان یجری الامور بغیر اسبابها
نظام اسباب و مسببها
مثال ساده
شما دارید در خیابانی راه می روید! ناگاه می بینید فردی با شعله ایی ازآتش وارد پارچه فروشی یا پنبه فروشی شده! یا کارخانه نخریسی...
شما علم دارید به اینکه این مغازه آتش خواهد گرفت! آیا علم شما در اراده و آزادی اون فرد دخالتی دارد...مسلما نه!(رفع اشکال علم ازلی الاهی بر اعمال انسانها)
چرا؟؟
چون می دانید شعله مسبب آتش سوزی است!وکاریش نمیشه کرد(نظام علت و معلول برخواسته از خواست خدا) در نتیجه(رفع اشکال اراده ازلی براعمال انسانها)
توضیح اینکه خداوند جهان هستی را نظامی مرکب از علت ومعلول و سبب و مسبب افریده و برای علل و مسبب های طبیعی موقعیت و دخالت خاصی قائل است.
یعنی بر خلاف عده ایی که می پندارند,در جهان جامه هستی می پوشد,یک فاعل و علت بیشتر ندارد و همه پدیده ها از جمله افعال انسان مخلوق ومصنوع مستقیم اوست..تابش خورشید,سوزندگی آتش,رطوبت آب همگی فعل مستقیم خداوند هستند...
این جسارت به ساحت اقدس الاهی است و مستلزم این است که او را پدید آورنده و انجام دهنده تمام قبائح وزشتیها و مسئول تمام تجاوزات بدانیم.
در صورتی که آب و باد مه خورشید فلک در کارند تا تو نانی به کف آوری و به غفلت نخوری
اراده خداوند بر این سبب و مسبب هاو علت و معلول ها تعلق گرفته و اینکه هر معلولی از علت خاص خود صادر گردد.
در خصوص انسان اراده کرده که وی کا خود را از روی اختیار انجام دهد و اتفاقا اگر وی از روی اختیار انجام ندهد, اراده خدا محقق نشده.. واینچنین اراده نه تنها موجب جبر نیست که موید اختیار انسان است.
ما در مختار بودن خود مجبوریم!چون خواست و تقدیر الاهی بر این تعلق گرفته که ما مختار باشیم.
...
[="seagreen"]با توجه به نزدیک شدن شب های قدر
در آینده به جایگاه و اهمیت مقدرات الاهی دررشد و سعادت انسان بحث خواهیم کرد.
واینکه آیا می توان در تعیین این مقدرات نقش داشت.[/]

سلام
همه می دونیم که یک دانه گندم یا حتی یک نهال برای رشدش احتیاج به خاک مناسب, نور کافی وآب … دارد! علاوه بر آن به یک باغبانی هم نیاز دارد که مواظب آن بوده ازآفات جلوگیری کند…
[="red"]شرایط و اوضاع و احوال مناسب در رشد وسعادت بشر تاثیر زیادی دارند.[/]
حتما شده شما در یک دوره از زندگی خود احساس کنید, کشش و میل زیادی به معنویات پیدا کردید!ذکر و راز و نیاز با خدا برایتان شیرین و جذاب است…
مثلا همین ماه رمضان وفضای معنوی آن, انسان را به عبودیت و ترک معاصی می کشاند…
یا اعتکاف! یا یک دوستی که اخلاق نیکویی داشته و تو را به یاد خدا می اندازد…محله ایی که همه متدین بوده ونسبت به خوبی ها تعاون دارند… دانشگاه خوب, اساتید خوب و…
همه این شرایط انسان را در عبودیت و یاد خدا به انسان کمک می کند…
از طرفی دیگر نقطه مقابل این شرایط, یعنی دوست ناباب,محله ایی با انسانهایی بی بندوبار؛ خانواده ایی بی توجه به ارزشهای اسلامی… انسان را از یاد و توجه خدا دور نگه می دارد!
آ[="red"]نچه در شب قدر از خدا می خواهیم, یا به عبارتی برای ما مقدر می شود, عمدتا همین شرایط وزمینه هایی است که خدا در مسیر زندگیمون قرار میده! [/]البته همانطور که گذشت بدون اینکه بخواهد اراده شما را از شما بگیرد…
بحران های مالی و خانوادگی و…سوانح و حوادث دلخراش یا توفیق زیارت عتبات عالیه و حج وتوفیقات دیگر همه مقدرات خدا برای انسانهاست…
شب قدر از آن جهت مهم است که فضا و زمینه حداقل یک سال زندگی ات را خدا مقدر می کند!
ولذاست که گفته شده در این شب ها زنده داری کرده و از خدا بخواهید که از گناهان شما بگذرد و زمینه هایی نیکو و خوب که در آن عبادت و اطاعت او به آسانی است, برایتان مقدر کند.
اگر در ادعبه مخصوص این ماه هم دقت کنید متوجه می شوید که از خدا می خواهیم طول عمر! زیادی رزق و روزی, حج خانه خدا!و…را برای ما مقدر کند….بخصوص تاکید زیادی روی حج شده! چرا که حج همانطور که معنای لغوی آن می رساند,سمبل قصد و توجه به خداست…
پس در این شب ها از خدا بخواهیم که زمینه هایی را برای ما مقدر کند که در آن, سعادت , آرامش و آسایش ما به راحتی به دست بیاد. انه علی کل شیء قدیر…
پس دعا نقش بسزایی در تعیین ئ حتی تغییر مقدرات انسان دارد.حتی یک قدم جلوتر بریم! دعا مقدراتی رو که مورد قضاء قرار گرفته(یعنی حتمی الوقوع بوده)را تغییر داده و مانع وقوع آن میشود.
[="seagreen"]در این شب ها بسیار دعا کنید و ما را از دعای خودتان فراموش نکنید.[/]

موضوع قفل شده است