جمع بندی پاسخ قرآن به سوال درباره روح
تب‌های اولیه
قران کریم درباره ی هرچیزی که سوال شده جوابی دادند . مثلا تغییر قبله که پرسیده شد چرا قبله تغییر یافت خداوند فرمودند: چون یهودیان می گفتند مسلمانان بر قبله ی ما نماز می خوانند وامثال اینها اما در مورد روح جوابی ندادند وفرمودند:از دستور پروردگارم است.( قل روح من امر ربی) علت چیست؟
وفرمودند:از دستور پروردگارم است.( قل روح من امر ربی) علت چیست؟
سلام
بهتر است ترجمه کنیم : بگو روح از (عالم) امر پروردگار من است
به نظر می رسد جواب متناسب با سوال بوده است چون می فرماید :
یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی
ظاهرا سوال از جنسیت روح و پاسخ هم متناسب با آن بوده و می فرماید روح از عالم امر است . از عالم امور دفعی است از عالمی است که : اذا اراد شیئا فیقول له کن فیکون .
اینکه بعدش می فرماید : و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا بخاطر آنستکه انسانها منغمر در امور مادی اند و از عالم مجردات خبر ندارند .
البته اگر در مجموعه آیات مربوط به روح تعمق بفرمایید مطالب زیادی دستتان می آید .
موفق باشید
سؤال:
چرا قرآن کریم، درباره روح، جواب شفافی نداد و گفت که بگو، روح از امر پروردگار من است؟
پاسخ:
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً»؛ و از تو درباره «روح» سؤال مى‌كنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است. (1)
برخی گفته‌اند دلیل و نشانه اثبات نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به این بوده که پاسخ کامل ندهند؛ زیرا در کتاب‌های یهودیان آمده بود که از او درباره روح بپرسيد، اگر روح را براى شما تعريف كرد بدانيد كه پيامبر نيست؛ ولى اگر از تعريف آن خوددارى نمود او پيامبر است. (2)
برخی دیگر به قاصر بودن فهم بشر از درک روح و حقیقت آن اشاره نموده و گفته‌اند روح از عالَم مجردات است و مجرد قابل حس نيست، نه با حواس ظاهريه و نه با حواس باطنيه و حتی در وهم هم نمی‌توان به آن پی برد؛ لذا خداوند در این آیه شریفه فقط به صورت اجمال، آن را تصديق و تایید می‌كند. (3)
به بیان دیگر، آنان از ماهیت و حقیقت روح پرسیدند؛ ولی خداوند در باره ماهيت و حقيقت روح چیزی نفرمود، زیرا نه آنان و نه هيچ احدى نخواهد توانست به ماهيت و حقيقت روح پى ببرد. بر فرض محال، اگر هم کسی بتواند به ماهيت و حقيقت روح پى ببرد شرح و بسط آن براى وى ثمرى نخواهد داشت. (4)
نکته: اين تنها سؤال مشكلى نبود كه از پيامبر اسلام می‌شد؛ بلكه از اين قبيل پرسش‌هاى بىنتيجه، از پيامبر اسلام به طور فراوان می‌شد، از آن جمله سؤال از حالات مختلف هلال ماه: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ» (5)
يعنى ای پیامبر، اينان در باره هلال ها (يعنى مهتاب شبهاى يكم و دوم و سوم ماه كه چرا باريک و قوسى شكل است) جويا می‌شوند. (چون ايشان نمى‌توانند اين موضوع را درک نمايند، و اگر هم مىتوانستند نتيجهاى براى آن نخواهد داشت) تو در پاسخشان بگو: ماهها وقتهائى هستند براى مردم، و براى اوقات و انجام اعمال حج. (6)
منابع:
1. اسراء: 17/ 85.
2. طوسی، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 6، ص 515.
3. طیب، عبدالحسین، أطيب البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 8، ص 301.
4. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسير آسان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 10، ص 159.
5. بقره: 2/ 185.
6. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسير آسان، ج 10، ص 159.