عمر جضرت زهرا را آزار داد

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عمر جضرت زهرا را آزار داد

ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها است
سوال: مگر پیامبر نفرمود که فاطمه پاره تن من است هر کس که او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده پس چرا عمر درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هیزم ریخت و تهدید کرد که خانه را به آتش می کشد؟

با سلام و تشکر

اين كه عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت كرده است ، از قطعيات تاريخ است .

رواياتى كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره در كتب اهل سنت آمده به چند دسته مى شود تقسيم كرد .
1. تهديد به سوزاندن خانه:
ذكرالطبرى: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلى البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه.
تاريخ الطبرى: 2/443.
وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذى نفسى بيده لتخرجنّ إلى البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم .
شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45).

2. آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خليفه دوم بر اعتراض مردم:
وابن قتيبة: قال: ... وقال عمر: والذى نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن.
الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114.

3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيرى لفظى ميان حضرت صديقه و خليفه دوم:
البلاذرى: باسناده عن سليمان التيمى وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلى على(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابى؟ قال نعم: وذلك أقوى فيما جاء به أبوك.
انساب الاشراف: 1/586.
أبو الفداء: قال: ... فأقبل عمر بشيء من نار على أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضى اللّه عنها وقالت: إلى أين يابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
تاريخ أبي الفداء: 1/164.
وابن عبد ربّه: الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر: علىّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبير فقعدوا فى بيت فاطمة حتّى بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار على أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
العقد الفريد:5/12، طبعة مكتبة الرياض الحديثة.

4 . حمله خليفه دوم به حضرت صديقه طاهره
الشهرستانى: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة عليها السلام يوم البيعة حتّى ألقت الجنين من بطنها وكان عمر يصيح: إحرقوا دارها بمن فيها، وماكان فى الدار غير علىّ وفاطمة والحسن والحسين وزينب(عليهم السلام).
الملل والنحل: 1/57. طبعة بيروت، دار المعرفة.

قال المسعودى: فهجموا عليه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه كرهاً، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.
اثبات الوصية:143.

قال ابن حجر العسقلانى: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.
لسان الميزان:1/268.
قال الصفدى: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.
الوافى بالوفيات: 5/347.

روايات فراواني از طريق اهل سنت و شيعه نقل شده است كه غضب فاطمه ، غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداوند است :
عن على رضى اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضى لرضاك . هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه .
المستدرك: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثاني للضحاك: 5/363، الذرية الطاهرة النبوية للدولابي: 119، المعجم الكبير للطبراني: 1/108، 22/401، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 178، الكامل لعبداللّه بن عدي: 2/351، تاريخ مدينة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذيل تاريخ بغداد: 2/140، 2/141 ميزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذيب التهذيب: 21/392، سبل الهدى والرشاد للصالحي الشامي: 11/ 44 .
عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني .
صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم.
عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا .
صحيح مسلم 7/141 ح 6202) كتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ .
و از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دسته‌اش غضبناك بود و هر گز از آن‌ها راضي نشد .
محمد بن اسماعيل بخاري مي‌نويسد :
فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت.
صحيح البخارى: 4/42، ش 2862.
بنا بر نقل ابن قتيبه دينوري ، وقتي ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن‌ها گفت كه آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرين خواهد كرد .
واللّه لأدعونّ اللّه عليك في كلّ صلاة أصلّيها .
الإمامة والسياسة، تحقيق الشيري ج 1، ص 31.

اما از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است .
ما فقط به نقل يك روايت اكتفا مي‌كنيم :

وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولى عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها .
سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد .
و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند .
در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازۀ ملاقات نداد .

دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 .

ممنونم از رضا
ای کاش دوستان اسک دینی اعم از شیعه و سنی بدون هیچ تعصبی و محترمانه مطالبشون رو این جا بنویسند تا مسئله برای
مشتاقان حقیقت جو روشن شود

آشنای قریب;100762 نوشت:
مگر پیامبر نفرمود که فاطمه پاره تن من است هر کس که او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده پس چرا عمر درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هیزم ریخت و تهدید کرد که خانه را به آتش می کشد؟


با سلام

به نظر سوال شما عزيز را طور ديگري هم مي توان پرسيد و البته اين پرسش به عمر و 1400 سال پيش بر نخواهد گشت

كه چرا عمر اين كار را كرد و ان كار را نكرد؟؟؟؟؟
خب برخي از صحابه جاهل و دنيا پرست بودند كه به سنت رسول خدا (ص) اعتقاد نداشتند و اسلام انها هم از روي ايمان واقعي نبود كه اگر بود چنين نمي كردند

بايد سوال را از پيروان خلفاي سه گانه پرسيد كه انها كار خطايي كرده اند و راه گمراهي پيموده اند شما چرا دنباله رو انها بعد از 1400 سال هستيد؟؟

بايد از اينها پرسيد كه بعد از اشكار شدن حق و روشن شدن راه ضلالت از هدايت چرا دنباله رو باطل مي كنيد؟؟

چرا در مورد خلفاي سه گانه و راه روش و سنت انها تحقيق نمي كنيد ؟؟؟

چرا مقايسه اي نمي كنيد بين علم و عمل و سنت رسول خدا(ص) با رفتار و علم و عمل خلفاي سه گانه؟؟؟

بايد از پيروان انها سوال اصلي را پرسيد

آشنای قریب;100779 نوشت:
ممنونم از رضا
ای کاش دوستان اسک دینی اعم از شیعه و سنی بدون هیچ تعصبی و محترمانه مطالبشون رو این جا بنویسند تا مسئله برای
مشتاقان حقیقت جو روشن شود


با سلام
در مورد هجوم به خانه حضرت فاطمه، علمای اهل سنت چند دسته شده اند. یک دسته روایات را قبول کرده اند و آنها را در کتاب های خود آورده اند.
یک دسته از علمای اهل سنت می گویند:این روایات را شیعیان ساخته اند.
به عنوان مثال نویسنده ملل و نحل می گوید:این افتراء است که عمر بن خطاب به حضرت فاطمه زهرا آسیب رساند واو را زد و در نتیجه بچه آن حضرت سقط کرد (الملل والنحل، شهرستانی، ج 1، ص 59).

باید به شهرستانی گفت که این روایات را علمای اهل سنت نوشته ا ند نه این که فقط شیعه نوشته باشند.
برخی از علمای اهل سنت می گویند حمله به خانه فاطمه و آتش به در زدن از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشده است (شرح قوشچی تجردی، ص 483، س 6، چاپ رحلی).
باید به ایشان گفت که اکثر مطالب تاریخی، راویانش ثقه نیستند و اگر بنا باشد در هر مسأله تاریخی، راویان ثقه و مورد اعتماد پیدا کنیم در این صورت هیچ مسأله تاریخی، قابل قبول نخواهد بود. مسائل تاریخی روش خاص خود را دارد و باید با آن روش به تحقیق پرداخت.
مسأله ای که این همه روایات شیعه آن را مطرح کرده و از سوی دیگر علمای اهل سنت هم آن را نقل کرده اند با این که آنان مخالف این مسایل هستند، در این صورت چنین مسأله ای را نمی توان به آسانی رد کرد.

قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی بخش امامت ، ص 29 می گوید:اصلا نباید به این مسأله پرداخته شود که عمر بن خطاب به خانه فاطمه هجوم آورد. مطرح کردن این مسایل حلال نیست چون اگر این گونه عیب ها را عیب بدانیم و آن را ذکر کنیم در این صورت هیچ صحابه ای در امان نخواهد بود.

برخی از منابع اهل سنت را در این باره ذکر می کنیم:
در کتاب انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 12، دارالیقظه العربیه آورده است:ابوبکر کسی را به دنبال علی بن ابیطالب فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولی علی(ع) بیعت نکرد.
پس از آن عمر در حالی که آتشی به همراه داشت به خانه علی بن ابی طالب رفت.
فاطمه عمر را در خانه ملاقات کرد و گفت:آیا می خواهی در خانه ام را آتش بزنی؟
عمر گفت:بله.
در تاریخ طبری ج 3، از ده مجلدی ها، ص 202، چاپ بیروت، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم آمده است:عمر بن خطاب به خانه علی آمد.
طلحه، زبیر و عده ای از مهاجران در خانه علی بودند.
عمر گفت:به خدا سوگند خانه را بر سرتان آتش می زنم مگر این که برای بیعت با ابوبکر به مسجد بروید.

در کتاب العقد الفرید، ج 5، ص 12 چاپ دوم، مصر، تحقیق محمد سعید العریان، سال 1372 قمری، می گوید:آنان که بیعت نکردند عبارت بودند از علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده. علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند.
ابوبکر به عمر گفت:اگر امتناع کردند با آنان مقاتله کن.
عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند.

فاطمه او را دید و گفت:ای پسر خطاب!آیا آمده ای خانه ما را آتش بزنی؟!عمر گفت:بله، مگر این که بیعت کنید.
ابن قتیبه دینوری در کتاب الامامه والسیاسه ، ج 1، ص 30، تحقیق علی شیری، منشورات رضی، می گوید:ابوبکر عمر را به سوی آنان که بیعت نکردند و در خانه علی بودند، فرستاد.
عمر به خانه علی آمد و صدا زد.
ولی کسی برای بیعت کردن بیرون نیامد.
عمر هیزم خواست و گفت:قسم به آن که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید و بیعت بکنید و یا خانه را بر سر آنان که در آن هستند، آتش می زنم.
به او گفتند:ای عمر!فاطمه در آن خانه است.
عمر گفت:ولو فاطمه در آن باشد.
همه بیرون آمدند و بیعت کردند ولی علی بیرون نیامد.

عمر نزد ابوبکر آمد و گفت:آیا نمی خواهی از این متخلف بیعت بگیری؟
ابوبکر به قنفذ گفت:برو علی را بیاور.
قنفذ آمد و علی به او گفت:چه کار داری؟
قنفذ گفت:خلیفه پیامبر تو را می خواهد.
علی گفت:زود بر پیامبر دروغ بستید.
قنفذ برگشت و پیام علی را به ابوبکر رساند.
ابوبکر بسیار گریه کرد.
عمر دوباره به ابوبکر گفت:این متخلف را رها مکن.
ابوبکر به قنفذ گفت:دوباره نزد علی برو و بگو با خلیفه پیامبر بیعت بکند.
قنفذ آمد و پیام ابوبکر را رساند.
علی با صدای بلند گفت:سبحان الله آنچه را که برای او نیست برای خودش ادعا کرده است.
قنفذ نزد ابوبکر برگشت.
ابوبکر باز هم گریه کرد.
پس از آن عمر برخاست و گروهی با عمر برخاستند و به در خانه فاطمه آمدند.
در زدند، وقتی فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند فریاد کرد:«یا ابتاه!یا رسول الله!» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابی قحافه مصیبت ها کشیدیم.

وقتی که گروه مهاجم صدای فاطمه را شنیدند با گریه برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولی عمر و عده ای ماندند.
علی را بیرون آوردند و گفتند:بیعت بکن. علی گفت:اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند:به خدا قسم گردنت را می زنیم.

در کتاب الملل والنحل، ج 1، ص 59، س 8، چاپ دوم، قاهره، تخریج محمد بن فتح الله بدران آمده است:نظام می گوید:در روز بیعت عمر بن خطاب فاطمه را زد و فاطمه در اثر ضربت عمر بچه اش سقط شد و عمر فریاد می زد:خانه او را با آنان که در آن هستند آتش بزنید و در آن خانه جز علی، حسن، حسین و فاطمه کسی نبود.
این چند مورد را برای نمونه آوردیم و همه این موارد را اهل سنت ذکر کرده اند.

اگر می خواهید تمام روایات مربوط به این موضوع را ملاحظه بکنید می توانید به کتاب «مأساه الزهرا»، ج 2، نوشته سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی و «الهجوم علی بیت فاطمه» نوشته عبدالزهرا مهدی مراجعه کنید.

در این کتاب ها همه روایات اهل سنت را آورده اند.
روایات مربوط به هجوم به خانه حضرت فاطمه بسیار زیاد است و یکی دو تا نیست که احتمال ساختگی بودن آن را بدهیم.
بسیاری از علمای اهل سنت این روایات را نقل کرده اند و اگر این روایات را در کنار روایات شیعه قرار بدهیم، اطمینان ما به صدق این روایات بیشتر می گردد.
در مورد اهانت به فاطمه زهرا اگر شیعیان روایت نقل بکنند، اهل سنت می توانند انکار کنند ولی اگر خود آنها هم این مطلب را نقل بکنند دیگر نمی توان انکار کرد.

درباره علت هجوم به فاطمه زهرا باید گفت:در آن شرایط حساس که خلافت را غصب کرده بودند، اگر بنی هاشم و به خصوص علی(ع) بیعت نمی کردند کار غاصبان خلافت پیش نمی رفت.
بنابراین یکی از انگیزه های آنان این بود که خلافتشان تثبیت بشود گرچه انگیزه های دیگر هم در بین بود.

:Sham:امضایم کافی است

ای کاش برادران اهل سنت هم سری به اینجا می زدند و از خود دفاع می کردند:Kaf:
اما بنظر می رسد ایشان هم معتقد به حقانیت شیعه هستند چون حرف حق جواب نداره:Ghamgin:
ولی تعصب بی جا به آنها اجازه نمی دهد که دست از مذهبشان بکشند:Narahat az:

آشنای قریب;100921 نوشت:
ای کاش برادران اهل سنت هم سری به اینجا می زدند و از خود دفاع می کردند:kaf:



با سلام
آیا فکر میکنید در مورد این خیانتها میشود دفاعی کرد؟!!
جنایت وخباثتش به حدی بود که در حضور رسول خدا (ص) با همه وقحت وزشتی و بی پروائی در

مقابل خدا ورسولش گفت: (ان الرجل لیهجر)...همانا این مرد هذیان می گوید آیا مردی هذیان می گوید

که خدای تعالی درباره او فرمود:

وما ینطق عن الهوی*ان هو الا وحی یوحی (واو سخن نمیگوید از سر هوای نفس*سخن غیر از وحی از جانب خدا نیست)

وباز فرموده:

(ما أتا کم الرسول فخذوه) ( آنچه رسول خدا به شما فرمان دهد آنرا بپذیرید)

گرچه فتنه ها و بدعتهای عمر کم نیست به طوریکه دنیا را پر کرده است ,ولی ما بنا بر

احتضار به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم :

1آتش ردن به درب خانه حضرت زهرا(س)سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها

2غصب خلافت امیر المومنین(ع)

3غصب فدک حضرت زهرا (س)

4ریسمان به گردن امیر مومنان(ع)افکندن وبه مسجد کشیدن

5رد کردن شهادت امیر المومنین

6نسبت بطاله(بیهوده کاری)و فکاهة(بسیار مزاح کن)دادن به مولای علی (ع)

7نسبت دروغ به حضرت زهرا (س)تا جایی که ؟آن حضرت را غضبناک کرد

8تصمیم برای نبش قبر حضرت زهرا(س)

9اول کسی بود که لغب ((امیر المومنین))را غصب کرد وبه خود نسبت داد

10مانع گرفتن ذو القربی شد از خمس بعد از آنکه خدای متعال برای آنان حلال فرموده بود در حالیکه آن ملعون هر ساله به عایشه و حفصه دههزار در هم می داد

11حدود شرعیه را تعطیل کرد

12 حرام خدا را حلال و حلال خدارا حرام کرد

13یهود و نصاری و مجوس از او راضی بودند

14تحریف قرآن

15طواف نساء را تحریم کرد

16ازدواج موقت را تحریم کرد

17جمله((حی علی خیر العمل))را از اذان برداشت

18جمله((الصلاة خیر من النوم)) را داخل اذان کرد

19بعد از حمد گفتن کلمه ((آمین))را در نماز اضافه کرد

20قرائت را در نماز ترک کرد

21تکتف((دست روی دست گذاشتن)) را در نماز قرار داد وحال آنکه این از افعال یهود ونصاری بود

22قنوت را بعد از رکوع انجام داد

23بسم الله الرحمن الرحیم را از قرائت نماز حذف کرد

24 مقام ابراهیم را به جائی که در جاهلیت بود بر گرداند

25نسبت به احترام حجرالأسود جاهل بود

26به خاطر جهلی که به احکام داشت امر کرد زن دیوانه ای و زن حامله ای را سنگسار کنند

27قرار دادن نماز تراویح

28اجازه دادن مسح را روی کفش

29 وصیت کرد که در خانه رسول خدا(ص) دفن شود

30فرار کردن او وعثمان در جنگ احد و باقی گذاشتن رسول خدا (ص)بین دشمنان

31شراب خواری او؛وتفصیل قصه محمد ابشیهی محلی متوفای سنه 850هجری
.......!!!!
.....!!!

سلام به دوستان اهل سنت
شما هم شرکت کنید و از خود دفاع کنید
اتهامات وارده کم چیزی نیست اگر برحق هستید بیایید و ما را از ضلالتمان آگاه کنید و الا اعتراف به حقانیت شیعه کرده و ایمان آورده و رستگار شوید
البته من در یک منطقه سنی نشین رفته بودم و یکی شیعه شده بود لذا او را کشتند و یکی دیگه شیعه شده بود با بنده در میان گذاشت بنده از او خواستم به خاطر جو خفقانی که هست تقیه کند

اگر شما هم می ترسید از ابراز کردن، تقیه کنید
موضوع قفل شده است