جمع بندی انسان و دین

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان و دین

[=&amp]با سلام[/]
[=&amp]در گفتگوهای تلگرامی بنده با دوستان، دوستی این سوال را مطرح کردند که[/]
[=&amp]"بالاخره انسان امده است که دین را حفظ کند یا دین امده است که انسانیت را حفظ کند؟"[/]
[=&amp]و در جای دیگر گفتند:[/]
[=&amp]"انچه حقیر از جهان بینی اسلامی اموختم این است که دین امده است تا انسان انسانی زندگی کند و کرامت انسانی هدف غائی مذهب است اما متاسفانه افکار تحجر امیز چهره ای از مذهب عرضه کرده اند که انسان امده است تا مذهب را نگه دارد.[/]
[=&amp]دوست گرامی جهان بینی که از اسلام اموخته ام به من می گوید مذهب ابزار رسیدن به هدف است و هدف تعالی و کرامت انسان است پس حواسمان باشد که انقدر وسیله را فربه نکنیم که جایگزین هدف شود و هدف قربانی وسیله !!! حج در کنار وجه تعبدی بودنش ثمره انسان سازی دارد نه حج پرستی !!! پیامبر(ص) در سال ششم هجری به حج نرفتند تا کرامت انسانی حفظ شود امام حسین (ع) در 60 هجری اعمال تمتع را انجام نداد و مکه را ترک کرد تا با اصلاح ناراستیهای وارد شده در مکتب جدش کرامت انسانی را به جایگاه اصلی خود بازگرداند."[/]
[=&amp]محتوای این سخنان برای بنده ابهام جدی ایجاد کرد، به خصوص این سوال که:
[/][=&amp]"انسان امده است که دین را حفظ کند یا دین امده است که انسانیت را حفظ کند؟"[/]
[=&amp]خواهشمند است که بنده را در این زمینه راهنمایی بفرمایید.[/]
[=&amp]با تشکر[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

hassan550;807813 نوشت:
با سلام
در گفتگوهای تلگرامی بنده با دوستان، دوستی این سوال را مطرح کردند که
"بالاخره انسان امده است که دین را حفظ کند یا دین امده است که انسانیت را حفظ کند؟"
و در جای دیگر گفتند:
"انچه حقیر از جهان بینی اسلامی اموختم این است که دین امده است تا انسان انسانی زندگی کند و کرامت انسانی هدف غائی مذهب است اما متاسفانه افکار تحجر امیز چهره ای از مذهب عرضه کرده اند که انسان امده است تا مذهب را نگه دارد.
دوست گرامی جهان بینی که از اسلام اموخته ام به من می گوید مذهب ابزار رسیدن به هدف است و هدف تعالی و کرامت انسان است پس حواسمان باشد که انقدر وسیله را فربه نکنیم که جایگزین هدف شود و هدف قربانی وسیله !!! حج در کنار وجه تعبدی بودنش ثمره انسان سازی دارد نه حج پرستی !!! پیامبر(ص) در سال ششم هجری به حج نرفتند تا کرامت انسانی حفظ شود امام حسین (ع) در 60 هجری اعمال تمتع را انجام نداد و مکه را ترک کرد تا با اصلاح ناراستیهای وارد شده در مکتب جدش کرامت انسانی را به جایگاه اصلی خود بازگرداند."
محتوای این سخنان برای بنده ابهام جدی ایجاد کرد، به خصوص این سوال که:
"انسان امده است که دین را حفظ کند یا دین امده است که انسانیت را حفظ کند؟"
خواهشمند است که بنده را در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
با تشکر


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دین آمده است تا به انسان کمک کند و او را اوج کمال ممکن خود برساند. به عبارت دیگر، دین راه نجات انسان است و هدف دین، سعادت انسان است.

با این حال توجه به چند نکته مهم است:

- کرامت انسان یکی از آموزه های مهم دینی است. به تعبیر قرآنی: "وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي‏ کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً" (1) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم ، و آنان را در خشکی و دریا [ بر مرکبها ] برنشاندیم ، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم ، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم.

با این حال نکته مهم این است که این کرامت از چه راهی حاصل می شود؟ به عبارت دیگر، سعادت انسانی در چه راهی نهفته است و چگونه قابل دسترسی است؟

در اینجا باید بدانیم که سعادت انسان در پیروی از خداوند و تبعیت از فرامین اوست. افرادی که بر کرامت انسانی تاکید می کنند باید بدانند که این کرامت و نیز وصول به سعادت، تنها از راه قرب به خداوند حاصل می شود.

به تعبیر قرآنی:
لَا تَكُونُوا۟ كَٱلَّذِينَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْفَٰسِقُونَ (2) و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند

بر اساس این آیه، فراموشی خداوند موجب غفلت و فراموشی خود می شود و این مسئله موجب می شود که انسان اساسا راه سعادت خود را نیز گم کند.

بنابراین پیوند محکمی بین سعادت انسان و ارتباط با خداوند وجود دارد و فردی که خدایی نشود و به راه الهی نرود، به سعادت نمی رسد.

اینکه سعادت انسان در گرو خدایی شدن است، از این روست که اساسا خلقت انسان با رنگ و بو و روح الهی شکل گرفته است. در این زمینه آیات خلقت انسان را اگر مد نظر قرار دهیم، تعابیری چون خلقت من روحی، فطرت الله التی فطر الناس علیها و ... بر می خوریم که همگی به جنبه الهی وجود انسان اشاره دارد.

بدیهی است که به سعادت رسیدن چنین موجودی، در گرو پیروی از مبدا خودش می باشد.

بنابراین، اگرچه دین برای رساندن انسان به کمال و سعادت آمده است و آمده که کرامت انسانی را پاس بدارد ولی این کرامت و سعادت جز با پیروی از خداوند به نتیجه نمی رسد.

موفق باشید

1. اسراء 70
2. حشر 19

با سلام

دین من انسانیت من است.

عمده مشکل دینداران ما این است که ”دین“ را نمی شناسند و ”عقل“ را که ”اولین حجت خدا“ بر انسان است به کار نمی گیرند، بلکه باورهای ارثی و تقلیدی و تعصب های خود را دین می پندارند و خیال می کنند دینداری یعنی نمازخواندن، زیارت رفتن و عزاداری نمودن… و بدتر از آن، ”نشانه“ جامعه دینی را هم خیال می کنند همین اجرای حدود، دخالت در امورِ شخصی دیگران و به زور به بهشت بردن مردم، قطع دست، سنگسارکردن و…در حالی که ”حقیقت دین“ با این حرف ها بسیار متفاوت است، حتی مخالف اینهاست. دین آمده تا از بشر ”انسان“ بسازد یعنی بجای استدلال های کلامی و توجه به ریش و مو نمودن، همواره توجه به کاشتن ”محبت“ در دلها و ”خیرخواه“ بودن در وجودها و ”نیکوکار“ بودن در روابطِ ما بین انسان ها دارد، توجه به ”رشد“ و ”تعالی انسان“ دارد و مدام تأکید می کند که انسان دیندار کسی است که همه به خیـرش امیدوار باشند و از شرش در امان… و نیز بالاترین نشانه جوامع دینی را هم در ”عدالت“ می داند زیرا در جامعه ای که ”عدالت“ اجـــرا شود ”ظلم کردن“ برخوردهای سختی را به دنبال دارد… همچنین ”پاک بودن“ در آن جوامع کم هزینه است اما ناپاکی پر هزینه است، گرفتن ”حق“ آسان است اما خوردن حق سخت و دشوار است. در جامعه دینی به روشنی حقوقِ انسان ها رعایت و کرامتِ انسانی حفظ می گردد، لذا می بینیم انسان ها ”شکوفا“، بی نظمی ها ”منظم“، بداخلاقی ها مبدل به ”خوش اخلاقی“، امانت دارها ”متعهد“ و دیگر ”فقر“ و فلاکتی وجود نخواهد داشت زیرا با شناختِ حقیقت دین، مردم آگاه به زمانند و ارتداد از پیشرفت و تمدن را حرام می دانند.

با سلام خدمت شما دوست گرامی

اینکه در دینداری بایستی به روح آموزه های دینی توجه کر و صرفا امر و نهی را ندید بلکه افقی که دین می خواهد ما به آنجا برسیم را در نظر داشت، اینکه حکمت و دلایل احکام را مورد توجه قرار دهیم و به معنویت و اخلاق توجه کنیم و آنها را به عنوان روح دین در نظر بگیریم. اینکه بایستی بدانیم که دین وسیله برای سعادت و تعالی انسان است. اینها همگی نکات درستی هستند که متاسفانه در بخشی از جامعه دیندار ما کمتر به آنها توجه می شود.

با این حال، توجه به این مسائل نباید موجب شود که ما آموزه های و احکام دین را نیز ندید بگیریم. به عبارت دیگر، همان طور که باید به مسائل معنوی و روحانی دین توجه کرد، به مسائل فقهی و کلامی آن نیز باید توجه کرد. اینکه یک بخش دلخواه دین را بگیریم و بخش دیگر را رها کنیم، صحیح نیست. بایستی تمام مجموعه دین را همان طور که هست و بدون دخالت دادن خواست های شخصی مان بپذیریم. البته در این مجموع دین، هم مسائل اجتماعی و فقهی وجود دارد و هم مسائل روحانی و توجه به تعالی انسان و اخلاق و مهربانی.

به بیان کوتاه تر، این گونه نیست که ما یا باید جز گروهی باشیم که به ظواهر اهمیت می دهند و از باطن دین باز می مانند و یا جز گروهی که باطن را مهم می دانند و به ظاهرش بی اعتنا هستند.

راه اعتدالی آن است که هر دو را بپذیریم، زیرا این دو در کنار هم چهره واقعی اسلام را تشکیل می دهد و هر کدام بدون دیگری، ناقص خواهد بود.

موفق باشید

سوال:
انسان امده است که دین را حفظ کند یا دین امده است که انسانیت را حفظ کند؟


پاسخ:

دین آمده است تا به انسان کمک کند و او را اوج کمال ممکن خود برساند. به عبارت دیگر، دین راه نجات انسان است و هدف دین، سعادت انسان است.

با این حال توجه به چند نکته مهم است:

- کرامت انسان یکی از آموزه های مهم دینی است. به تعبیر قرآنی: "وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي‏ کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً" (1) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم ، و آنان را در خشکی و دریا [ بر مرکبها ] برنشاندیم ، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم ، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم.

با این حال نکته مهم این است که این کرامت از چه راهی حاصل می شود؟ به عبارت دیگر، سعادت انسانی در چه راهی نهفته است و چگونه قابل دسترسی است؟

در اینجا باید بدانیم که سعادت انسان در پیروی از خداوند و تبعیت از فرامین اوست. افرادی که بر کرامت انسانی تاکید می کنند باید بدانند که این کرامت و نیز وصول به سعادت، تنها از راه قرب به خداوند حاصل می شود.

به تعبیر قرآنی:
لَا تَكُونُوا۟ كَٱلَّذِينَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْفَٰسِقُونَ (2) و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند

بر اساس این آیه، فراموشی خداوند موجب غفلت و فراموشی خود می شود و این مسئله موجب می شود که انسان اساسا راه سعادت خود را نیز گم کند.

بنابراین پیوند محکمی بین سعادت انسان و ارتباط با خداوند وجود دارد و فردی که خدایی نشود و به راه الهی نرود، به سعادت نمی رسد.

اینکه سعادت انسان در گرو خدایی شدن است، از این روست که اساسا خلقت انسان با رنگ و بو و روح الهی شکل گرفته است. در این زمینه آیات خلقت انسان را اگر مد نظر قرار دهیم، تعابیری چون: "خلقت من روحی"، "فطرت الله التی فطر الناس علیها" و ... بر می خوریم که همگی به جنبه الهی وجود انسان اشاره دارد.

بدیهی است که به سعادت رسیدن چنین موجودی، در گرو پیروی از مبدا خودش می باشد.

بنابراین، اگرچه دین برای رساندن انسان به کمال و سعادت آمده است و آمده که کرامت انسانی را پاس بدارد ولی این کرامت و سعادت جز با پیروی از خداوند به نتیجه نمی رسد.

موفق باشید

منبع:
1. اسراء 70
2. حشر 19

موضوع قفل شده است