جمع بندی شاکله‌ی انسان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شاکله‌ی انسان

[="Arial"]شاکلهچیست و چگونه در انسان به صورت تدریجی، ظهور می کند؟[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

سجاد غریب;768664 نوشت:
شاکله چیست و چگونه در انسان به صورت تدریجی، ظهور می کند؟

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما کابر گرامی

کلمه "شاکله" در مفردات راغب به معنای "بستن پای چارپا" آمده و اینکه خلق و خوی انسان را شاکله نامیده اند به این دلیل است که اخلاق نوعی قید و بند است که انسان را محدود می کند که در چارچوب آن رفتار کند.

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ 1
بگو هر کس بر اساس خلق و خوی خود رفتار می کند.

یعنی اعمال و رفتار انسان را بر اساس شاکله وجودی و متناسب با اخلاق او دانسته.

در روانشناسی نیز شاکله را معادل شخصیت گرفته اند که انسان را مقید می کند و نمی‌گذارد در آن‌چه می‌خواهد، آزاد باشد، بلکه او را وادار می‌سازد تا به مقتضای اخلاق رفتار کند.

در زندگی روزمره مشاهده می کنیم که اعمال و رفتار اطرافیانمان بر اساس نوع خلق و خوی شان تنظیم شده و نسبت به حوادث مشابه، عکس العمل هائی متفاوت و بر اساس ملکات نفسانی شان بروز می دهند.

البته این به معنای غیر ارادی بودن اعمال انسان نیست؛ بلکه منظور اینست که هر انسانی با توجه به شاکله وجودی و خلق و خوی ذاتیش، زمینه مساعدتری برای انجام برخی اعمال دارد.

برای مثال انسانی که ذاتا عصبانی و حساس است، در پیشامدهای ناگوار زمینه بیشتری برای پرخاش و تندی دارد؛ ولی همین شخص با توجه و تمرین میتواند کاملا بر نفس خود مسلط شده و از رفتارهای ناهنجار خودداری کند.

1- سوره مبارکه اسراء، آیه 84

انسان دارای انواع مختلفی از شاکله است.

علامه طباطبائی میفرمایند:
"آدمى داراى يك شاكله نيست، بلكه شاكله‏ ها دارد، يك شاكله آدمى زائيده نوع خلقت و خصوصيات تركيب مزاج اوست، كه شاكله‏ اى شخصى و خلقتى است، و از فعل و انفعالهاى جهازات بدنى او حاصل مى‏شود مانند خود مزاج او كه يك كيفيت متوسطه ‏اى است كه از فعل و انفعال هاى كيفيت هاى متضاد با يكديگر حاصل مى‏شود.
شاكله ديگر او خصوصياتى است خلقى كه علاوه بر شاكله، كه از ناحيه تاثير عوامل خارج از ذاتش در او پديد مى‏ آيد؛ و آدمى به هر شاكله ‏اى كه باشد و هر صفت روحى كه داشته باشد، اعمالش بر طبق‏ همان شاكله و موافق با فعليات داخل روحش از او سر مى‏زند، و اعمال بدنى او همان صفات و فعليات روحى را مجسم مى‏ سازد، هم چنان كه انسان متكبر مغرور اين صفات روحيش از سراپاى گفتار و سكوت و قيام و قعود و حركت و سكونش مى‏ بارد و شخص خوار و ذليل و مسكين از تمامى حركات و سكناتش ذلت به چشم مى‏ خورد، و همچنين شجاع یا ترسو، و سخى با بخيل و صبور با عجول و هر صاحب صفتى با فاقد آن صفت از نظر كردار و رفتار متفاوت است؛ و چگونه نباشد و حال آنكه گفتيم عمل خارجى مجسمه صفات درونى است و بقول معروف ظاهر عنوان باطن و صورت دليل بر معنا است." (ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص266)

با سلام

قُل کُلّ یعمل عَلی شاکِلَتِه فَرَبُّکم أعلَمُ َبَمن هُو أهدی سَبیلا.1

بگو هرکس براساس خلق و خوی خود عمل می کند. پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر می شناسد.
قرآن کریم در این آیه، عمل انسان را مبتنی برچیزی می داند که آن را شاکله می نامند. به عبارت دیگر، منشأ اعمال آدمی، شاکله اوست. با توجه به این نکته و مفهوم شخصیت در روان شناسی می توان به طور اجمال و بدون توجه به تعریف خاصی که از شخصیت ارایه شده است، شاکله را معادل مفهوم شخصیت در روان شناسی گرفت.
شاکله به معنای خلق و خوی آمده و به این دلیل به خلق وخوی، شاکله گفته می شود که انسان را مقید می کند و نمی گذارد در آن چه می خواهد، آزاد باشد، بلکه او را وادار می سازد تا به مقتضای اخلاق رفتار کند. در این آیات می توان یک پیام واحد را یافت.
در قرآن کریم، رفتار دو گروه مؤمنان و کافران به اقتضای شاکله ای که دارند، به دو گونه ی مختلف تفسیر شده است و در نتیجه، به دو شیوه ی گوناگون در مقابل آن واکنش نشان می دهد.
علامه طباطبایی در این باره چنین می فرماید: «گویی خدای تعالی بعد از آن که فرمود مؤمنین از کلام او شفا و رحمت استفاده نموده و ظالمین از آن محرومند و استفاده آن ها از قرآن باعث بیشتر شدن خسران آن ها می شود، کسی اعتراض کرده است که چرا خداوند میان بندگان خود فرق گذاشته است؟ اگر قرآن را برای هر دو گروه مایه رحمت و شفا قرار می داد، غرض رسالت بهتر حاصل می شد.
پس در آیه فوق به رسول گرامی خود دستور می دهد که پاسخ ایشان را بدهد و به ایشان می فرماید به آن فرد بگوید:«کل یعمل علی شاکلته»، به این مفهوم که ما تفاوت قائل نشده ایم. این خود مردمند که اعمالشان برطبق شاکله و فعالیت های موجودشان صادر می شود.
آن کس که دارای شاکله معتدل است، راه یافتنش به سوی کلمه ی حق و عمل صالح و برخورداری از دین قدری آسان تر است. آن کس که شاکله ی ظلم و سرکشی دارد، او هم می تواند به سوی کلمه ی حق و دین راه یابد، ولی برای او قدری دشوارتر است. در نتیجه، از شنیدن دعوت دین حق جز خسران عایدش نمی شود».
خدایی که پروردگار شما و دانا به ضمیرها و مدبّر امر شماست، بهتر می داند که چه کسی شاکله ی معتدل دارد و آسان تر در راه حق می افتد و به بهره مند شدن از نعمت دین نزدیک تر است. آن پیغمبری که خدای علیم به او خبر داده و او را واقف ساخته است، می داند که مؤمنان راه یابنده ترند. در نتیجه، شفا و رحمت هم مختص آن هاست و از قرآن برای ظالمان چیزی جز بیش تر شدن خسران نمی ماند مگر آن که از ظلم دست بردارند و از قرآن بهره مند شوند.
1. اسراء، 84.

جمع بندی

سوال: شاکله چیست و چگونه در انسان به صورت تدریجی، ظهور می کند؟

پاسخ: کلمه "شاکله" در مفردات راغب به معنای "بستن پای چارپا" آمده و اینکه خلق و خوی انسان را شاکله نامیده اند به این دلیل است که اخلاق نوعی قید و بند است که انسان را محدود می کند که در چارچوب آن رفتار کند.

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ 1
بگو هر کس بر اساس خلق و خوی خود رفتار می کند.

یعنی اعمال و رفتار انسان را بر اساس شاکله وجودی و متناسب با اخلاق او دانسته.

در روانشناسی نیز شاکله را معادل شخصیت گرفته اند که انسان را مقید می کند و نمی‌گذارد در آن‌چه می‌خواهد، آزاد باشد، بلکه او را وادار می‌سازد تا به مقتضای اخلاق رفتار کند.

در زندگی روزمره مشاهده می کنیم که اعمال و رفتار اطرافیانمان بر اساس نوع خلق و خوی شان تنظیم شده و نسبت به حوادث مشابه، عکس العمل هائی متفاوت و بر اساس ملکات نفسانی شان بروز می دهند.

البته این به معنای غیر ارادی بودن اعمال انسان نیست؛ بلکه منظور اینست که هر انسانی با توجه به شاکله وجودی و خلق و خوی ذاتیش، زمینه مساعدتری برای انجام برخی اعمال دارد.

برای مثال انسانی که ذاتا عصبانی و حساس است، در پیشامدهای ناگوار زمینه بیشتری برای پرخاش و تندی دارد؛ ولی همین شخص با توجه و تمرین میتواند کاملا بر نفس خود مسلط شده و از رفتارهای ناهنجار خودداری کند.

انسان دارای انواع مختلفی از شاکله است.

علامه طباطبائی میفرمایند:
"آدمى داراى يك شاكله نيست، بلكه شاكله‏ ها دارد، يك شاكله آدمى زائيده نوع خلقت و خصوصيات تركيب مزاج اوست، كه شاكله‏ اى شخصى و خلقتى است، و از فعل و انفعالهاى جهازات بدنى او حاصل مى‏شود مانند خود مزاج او كه يك كيفيت متوسطه ‏اى است كه از فعل و انفعال هاى كيفيت هاى متضاد با يكديگر حاصل مى‏شود.
شاكله ديگر او خصوصياتى است خلقى كه علاوه بر شاكله، كه از ناحيه تاثير عوامل خارج از ذاتش در او پديد مى‏ آيد؛ و آدمى به هر شاكله ‏اى كه باشد و هر صفت روحى كه داشته باشد، اعمالش بر طبق‏ همان شاكله و موافق با فعليات داخل روحش از او سر مى‏زند، و اعمال بدنى او همان صفات و فعليات روحى را مجسم مى‏ سازد، هم چنان كه انسان متكبر مغرور اين صفات روحيش از سراپاى گفتار و سكوت و قيام و قعود و حركت و سكونش مى‏ بارد و شخص خوار و ذليل و مسكين از تمامى حركات و سكناتش ذلت به چشم مى‏ خورد، و همچنين شجاع یا ترسو، و سخى با بخيل و صبور با عجول و هر صاحب صفتى با فاقد آن صفت از نظر كردار و رفتار متفاوت است؛ و چگونه نباشد و حال آنكه گفتيم عمل خارجى مجسمه صفات درونى است و بقول معروف ظاهر عنوان باطن و صورت دليل بر معنا است."2


1- سوره مبارکه اسراء، آیه 84

2- ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص266

موضوع قفل شده است