احزاب در اندیشه امام خمینی (ره)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احزاب در اندیشه امام خمینی (ره)

[h=1][/h]

ایرانیان در طول تاریخ و با پشت سرگذاشتن اتفاقات گوناگون، اشکال مختلفی از حکومت را نیز تجربه کرده‌اند. این گونه‌های متفاوت هر یک در برگیرنده مزایا و مضراتی برای توده‌های مردمی بود که بدین ترتیب هر کدام مدت زمانی را برای حاکمیت بر این مرز و بوم صرف می‌کردند تا اینکه گونه دیگری از حکومت با رویکرد و نظامی متفاوت تحقق می‌یافت. آخر الامر نیز اراده جمعی مردم ایران دیگر استبداد محض و خفقان را تاب نیاورد و با رهبری امام خمینی(ره) بساط 2500 ساله سلطنت شاهنشاهی را از این مرز و بوم برچید و نظام جمهوری‌اسلامی پایه گذاری گردید.
در این نظام به تعبیر امام(ره) دیگر رای مردم میزان سنجش و تعیین کننده بود و در عین حال به جهت دینی بودن، این مردم سالاری از نظام لیبرال غربی نیز متمایز می‌گردید.
اما نکته مهم اینجاست که این خطی که به رهبری امام شکسته شد مسیر سهل و ممتنعی نیست. جاده مشارکت نیاز به استواری، تمرین، همدلی و اصلاح دارد تا روز به روز مشارکت سیاسی در عرصه نظام دینی نهادینه شود. باید در بستر جمهوری‌اسلامی و در دل نظام‌ اسلامی، هم احزاب فعال و خودجوش برویند و هم یاد بگیرند که با هم درستی رقابت کنند. آنها در این عرصه باید تکثر و تعدد گروه‌ها را به عنوان یک اصل قبول کرده و حق دیگران را برای تعیین سرنوشت بپذیرند. مدعایی که هر چند در گفتن سهل می‌نماید اما در عمل بس دشوار و سنگین است.

با در نظر گرفتن این مطلب باید تصریح کنیم که هنگامی که در مقام آسیب‌شناسی فضای سیاسی کشور بویژه در طی سال‌های اخیر بر می‌آییم و زمینه‌های شکل‌گیری چارچوب منظم تعامل جناح‌ها و تشکل‌های سیاسی را مورد باز شناسی قرار می‌دهیم مشاهده می‌کنیم در کنار عواملی چون عدم بلوغ احزاب سیاسی در ایران و شکاف‌های ایدئولوژیک مساعی همچون ضعف مبانی تئوریک و فقدان الگوی مشخص برای رقابت قانونمند باعث ناهمگونی در سطح تشکل‌ها و گروه‌های سیاسی شده است. باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که واقعیت این است که نظام جمهوری‌اسلامی ایران که ثمره انقلاب شکوهمند ملت ایران و تبلور حقیقی مردم سالاری دینی است منحصراً باید در قالب نهادهای سیاسی و قواعد بازی سیاسی در آن تعریف گردد. با توجه به این مسئله یکی از دلایل عمده فقدان تحزب و عدم تکامل گروه‌ها و احزاب همین است که برخی خواسته‌اند با الگوبرداری مستقیم از غرب مبانی دموکراسی ایده‌آل آن‌ها را که در ابتدایی‌ترین اصول لنگ می‌زند در ساختاری کاملاً دینی پیاده کنند و این امری محال است. حال شایسته است که جلوه‌هایی از مشارکت و رقابت سیاسی بین گروه‌ها، تشکل‌ها و مراکز مختلف در قالب جمهوری‌اسلامی به منصه ظهور برسد و الگوها و باید و نبایدهای یک حزب متعالی اسلامی با قواعد و چارچوب دینی و تدوین ساز و کار صحیح رقابت ،مورد توجه نهادهای مربوطه قرار گیرد. در حال حاضر احزاب و گروه‌های سیاسی بیش از هر نهاد و گروهی در سالم سازی محیط نقش دارند و ضروری است نخبگان، مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی، اهالی رسانه، فعالان عرصه سیاست و کارگزاران نظام اسلامی نسبت به تعبیه سامانه حزبی کارآمدی براساس اصول اسلامی برای نظام اسلامی مبادرت ورزند.
آنچه که قصد داریم در اینجا به آن بپردازیم بررسی و اشاره به گوشه‌هایی از میراث فکری نخبگان و رهبران نظام همچون معمار کبیر جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) مقام معظم رهبری و شهید مظلوم دکتر بهشتی است که افکار آنان به عنوان اسلام شناسان واقعی و تئوری پردازان نظام می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات فعلی باشد.
[h=3]«امام خمینی و تحزب»[/h]
[h=2]میزان ایده حزب است[/h]از منظر بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران اصل تحزب یک امر پذیرفته شده می‌نماید و مباحث تئوریک درمورد ضرورت یا عدم ضرورت حزب به طور مفصل و جداگانه در دیدگاه‌های ایشان صورت نمی‌گیرد. اما مسئله مهم در اندیشه سیاسی حضرت امام (ره)، ایدئولوژی ویژگی‌ها و عملکرد احزاب است. عمده‌ترین تاکید امام در بررسی احزاب در ایران و دیگر کشورها حول محورهای مذکور می‌چرخد. در واقع بعد از پایه‌گذاری نظام جمهوری اسلامی ایران و پیدایش یک نظامی با شرایط و ابعاد نوین در عصر حاضر سوالات بسیاری درباره موجودیت احزاب و فعالیت آن‌ها در چنین نظامی برانگیخته شد. امام در ماه‌های پیش از پیروزی انقلاب و چند سال بعد از آن به چنین سئوالاتی پاسخ گفتند و به کالبد شکافی احزاب و نواقص گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی در ایران عنایت خاصی داشتند.
آنچه که در اندیشه سیاسی امام خمینی قابل ردیابی است این مسئله می‌باشد که ایشان نوعی رویکرد مثبت همراه با اهتمام و مشروط به شروط خاصی را ارائه می‌دهد. سنجش اصلی بنیان گذار انقلاب اسلامی در مورد مطلوبیت و عدم مطلوبیت ناشی از ایده و کار ویژه‌های حزب است:
«این‌طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد، میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگری باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین باید بکوشیم حزبمان را حزب‌الله کنیم (1) ».
دیدگاه امام در مورد احزاب و گروه‌های سیاسی راه میانه‌ای را بین نفی و اثبات مطلق باز می‌کند. این نظریه با عنایت به ایده و کار ویژه‌های احزاب انجام می‌گیرد. بنابراین با 2 شرط اساسی تشکیل و فعالیت‌ سیاسی محذوری ندارد.
این دو شرط اساسی ناظر به ایده‌ها و کار ویژه‌های احزاب است که براساس نظریه امام اولا حزب باید دارای ایده اسلامی باشد و ثانیاً در عرصه فعالیت سیاسی و رقابت چهارچوب مقررات شرعی را مدنظر قرار دهد بر همین اساس است که امام پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفین را مطرح می‌کند که براساس آن ایده‌ اسلام و تعالیم دینی به عنوان مبنای حزب و دفاع از اسلام و مستضعفان جهان به عنوان یکی از کار ویژه‌های مهم آن مورد توجه قرار می‌گیرد البته امام بر این نکته هم تاکید می‌کند که موافقت در مورد حزب جهانی مستضعفان که دارای ماهیت ایدئولوژیک و آرمانی است هیچ‌گاه به معنای نفی احزاب محلی و منطقه‌ای نمی‌باشد:
«... این نکته را باید تذکر بدهیم که ما گفتیم حزبی به نام حزب مستضعفان در همه دنیا، معنایش این نبود که حزب‌های صحیحی که در ایران است، نباشد. حزب‌های منطقه‌ای علی حده است و حزب تمام مناطق و تمام جاها، یک حزب دیگر است. اگر انشاء‌الله مسلمین موفق بشوند و یک همچو حزبی که حزب مستضعفین برای همه جاها یک همچو حزبی تاسیس کنند به نفع است لکن به معنای این نیست که در محل‌ها و منطقه‌ها حزب نباشد خیر در منطقه‌ها احزاب هستند و آزاد هم هستند مادام که توطئه نباشد‌ (2)...»
اما مهم‌ترین و اساسی‌ترین اصولی که در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در باب تحزب و تشکل مطرح می‌گردد و به نوعی تبیین کننده چارچوب یک حزب اسلامی و براساس آرمان‌ها و اصول نظام می‌باشد به ترتیب ذیل است که ما آن را به صورت طبقه‌بندی شده مطرح می‌کنیم:

[h=2]1) عدم اصالت[/h]همانطور که در ابتدای بحث نیز مطرح شد بعضی خواسته‌اند با الگوبرداری مستقیم از غرب مبانی ایده‌آل دموکراسی آنها را در یک ساختار کاملاً دینی پیاده کنند که یک امر ناشدنی و بی‌فایده است. این مسئله‌ای است که امام در مورد احزاب و گروه‌های سیاسی داخل کشور به عنوان یک تشکل اسلامی و دینی به آن اشاره می‌کند. ایشان استعمار را عامل ایجاد احزاب در ایران می‌دانند و تصریح می‌کنند:
«آنچه در ایران اساساً به عنوان حزب بوجود آمده ساخته داخل نبوده بلکه عوامل خارجی و استعمار در تاسیس آنها نقش اساسی داشته و هدف آنها از این کار توسعه دادن مردم ما نبوده است بلکه برای نزاع انداختن بین گروه‌های حاکم در یک نظام بوده است و اینکه احزاب موافق و مخالف تمام عمرشان و فعالیت‌هایشان به جای اینکه صرف آبادانی و پیشرفت و خدمت به جامعه باشد صرف دشمنی و اختلاف با همدیگر می‌شود‌ (3) ».
بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد می‌افزاید:

«اصل این احزابی که از صدر مشروطیت پیدا شده است، آنکه انسان می‌فهمد این است که احزاب نداشته به دست دیگران پیدا شده است، و خدمت به دیگران بعضی از آنها کرده‌اند. به اینطور احتمال می‌دهم که در سایر ممالک- که آن وقت مهم انگلستان بوده است- آنها یک احزابی درست کرده‌اند برای به دام انداختن ممالک عقب افتاده و ممالکی که از آنها استفاده می‌خواستند بکنند. احزاب در آنجا این‌طور نبوده است که دو حزب مثلا با هم به حسب واقع یک اختلافی بکنند و یکی از آنها به نفع دولتشان یا مملکتشان، و یا یکی از آنها به خلاف چیزی بگوید. لکن احزاب را به نظر می‌رسد که درست کرده‌اند برای اینکه دیگران هم به آن اقتدا بکنند در درست کردن حزب (4) ...»
می‌توان از این بیانات این مطلب مهم را برداشت کرد که احزاب و گروه‌های سیاسی در داخل ایران باید هر چه بیشتربه مفاهیم و بنیادهای اسلامی توجه کنند و سعی کنند تا در یک ساختار دینی و با عنایت به مفاهیم و آموزه‌های اسلامی به فعالیت سیاسی دست بزنند. در واقع بنا بر تأکید امام دوری از مبانی و اصول غربی و عدم تقلید کورکورانه از فرهنگ سیاسی مغرب زمین و تولید الگو و مدل‌های اسلامی در بستر جنبش نرم‌افزاری باید در دستور کار و سر لوحه همه افراد فعال در عرصه سیاسی جامعه قرار گیرد.

[h=2]2) سازگاری با وحدت ملی و اجتماعی[/h]انقلاب اسلامی ایران دو دشمن داخلی و خارجی یعنی استبداد و استکبار جهانی را هدف گرفته بود. در فرآیند مبارزه، وحدت و همبستگی پایه‌های مهم پیروزی را در منظر امام تشکیل می‌داد. حاکمان مستبد داخلی مورد حمایت کشورهای بیگانه و تامین کننده منافع آنها محسوب می‌شدند، که با سرنگونی آنها تلاش بیگانگان و خارجیان از سرگرفته شد. با توجه به اینکه بیگانگان برای دستیابی به اهداف خود در داخل کشورهای نیاز به در هم شکستن یکپارچگی جامعه داشتند، امام هوشیارانه این حرکت مرموزانه قدرت‌های بیگانه را در نظر گرفت و از ابتدا نگران بود که مبادا از طریق گروه‌ها و دسته‌های فکری سیاسی راه نفوذ فراهم شود زیرا که اختلاف در واقع سرآغاز وابستگی به بیگانه و خواری یک جامعه است. ایشان در این مورد تأکید می‌کند:
«نباید اختلافات را دامن زد آن بگوید من حزب کذا، آن بگوید من حزب کذا، نباید اینقدر حزب‌ها پیدا شود، دویست حزب پیدا شود، این‌قدر جمعیت‌ها پیدا بشود باید همه‌شان مجتمع شوند برای نجات یک کشوری که همه در آن می‌خواهند زندگی بکنند (5) »
البته مقصود اصلی امام در آن برهه از زمان این است که اگر گروه‌ها و تشکل‌هایی- هر چند با تعداد بالا- در جامعه موجودیت می‌یابند، نباید با اختلاف و عدم اتحاد موجب ضعف شوند بلکه تعداد بالا و توان آنها باید به نوعی امتیاز جهت بالا بردن نیروی کشور تبدیل شود. امام خمینی تصریح می‌کند اگر احزاب و گروه‌هایی در یک جامعه دینی شکل گرفت باید تمام عزم خود را نه در جهت نزاع و دشمنی بلکه در جهت صلاح مملکت و پیشرفت آن و خدمت به خلق بکار گیرند و گول اختلافات ظاهری احزاب در غرب را هم نخورند، چرا که از این نزاع‌ها فقط دیگران سود می‌برند و داخلی‌ها بر سر مسائل مهم به اجماع نخواهند رسید. لذا گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی با سرلوحه قرار دادن اخلاق اسلامی باید از طرد یکدیگر و تخریب دوری کنند و اتحاد و اجتماع را در راستای یک رقابت سالم و جهت جلب مشارکت سیاسی مردم به شکل صحیح مورد توجه قرار دهند:
«وقتی نباشد که آن اشخاصی که موثر هستند، آن اشخاصی که امید این است که مملکت به واسطه آن‌ها اصلاح بشود، اینها تمام قوایشان را صرف کنند در اینکه خودشان به جان هم بیفتند، دعوا کنند خودشان با هم تمام نوشته‌هایشان بر ضد هم...، هر کدام دیگری را طرد کند و اینها یا بعضی آنها دانسته این کارها را می‌کردند و از عمّال ابتدایی خارجی بودند و بعضی آنها ملتفت قضیه نبودند که دارند آن‌ها را می‌کشند به یک راهی که مخالف مصلحت کشور خودشان است‌ (6) ...»

نتیجه این که امام بر حفظ وحدت جناح‌های کشور و جلوگیری از تفرقه و نفاق بین گروه‌ها و دسته‌های سیاسی تأکید بسیار فراوانی دارند و یادآور می‌شوند که آنها باید تمام نیروی خود را صرف پیشرفت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور نمایند.

برچسب: 

[h=1]احزاب در اندیشه امام خمینی (ره)[/h]

[h=2]3) ریشه در بطن جامعه[/h]یکی از مبانی و اصولی که در اندیشه حضرت امام(ره) در مورد گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرد این است که این مقوله باید برخاسته از متن جامعه باشد و اگر از متن دور بماند موجبات خسارت و زیان‌هایی را فراهم خواهد آورد بدین معنی که اگر حزبی بوجود می‌آید از بطن جامعه برخیزد و گوینده خواسته‌های مردم باشد و از طرف دیگر خود گروه و حزب هم مستقل از بیگانگان در جهت منافع ملی و مصالح جامعه و وحدت حرکت نماید. حزبی که از بطن جامعه برنخیزد بهتر است موحودیت نیابد. این نکته بیشتر در بیانات امام پیرامون احزاب فعال در دوران پهلوی مشهود است که تصریح می‌کند این احزاب هدفی جز جمع کردن مردم در راستای مقصودی بی‌هدف و بی‌معنا نداشته‌اند و به این صورت نبوده که بخواهند مردم را در سیاست دخالت دهند و از آنها نظر بخواهند بلکه حکمرانان پهلوی قصد داشتند خود را دمکراتیک جلوه دهند. لذاست که امام با دید منفی به احزاب آن دوران می‌نگرد و آنرا نه تنها برخاسته از بطن اجتماع و براساس نیاز مردم نمی‌دانند بلکه تقلیدی و بی‌هدف نیز می‌پندارند. در واقع پیوند گروه‌ها مردم و برخورداری از پشتیبانی آنها در راستای منافع و مصالح مملکت و اسلام در اندیشه سیاسی حضرت امام از جایگاه مهمی برخودار است.

[h=2]4) آزادی فعالیت احزاب سیاسی در چهارچوب مصالح ملی[/h]با عنایت به محتوای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی پیش و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها از نحوه رفتار با احزاب مخالف به ویژه مارکسیست‌ها پرسش می‌شد. این سوالات براساس تجربه سایر دولت‌های ایدئولوژیک استوار بودند و چنین فرض می‌شد که احزاب مارکسیست و... از سوی انقلابیون تحت فشار و تعقیب قرار خواهند گرفت. اما همانگونه که اشاره شد امام به عنوان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی اصل تحزب و ایجاد تشکیل‌های سیاسی و حزب را به عنوان یک حق برای بیان عقیده و رای سیاسی می‌پذیرند. صرف نظر از اینکه احزاب حامل چه ایدئولوژی باشند می‌توانند دیدگا‌ه‌های خود و طرفداران خود را بیان کنند و از سیاست‌های دولت انتقاد نمایند اما حق زبان رساندن به جامعه، توطئه‌گری و قیام مسلحانه را ندارند در واقع این آزادی باید دارای فاکتورهای زیر باشد:

الف) عدم برخورد مسلحانه نظام اسلامی: امام مساله آزادی فعالیت را به عقیده و مرامشان مرتبط نمی‌کند بلکه بر حرکت مسلحانه و عملی آنها در برابر جمهوری اسلامی تاکید می‌کند و تصریح می‌نماید علیرغم اینکه اسلام دین رحمت و عطوفت است لکن در برابرآنان که برای نابودی ملت کمر بسته‌اند ایستادگی می‌شود.

ب) انتقادگری به جای توطئه: بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بین آزادی بیان و توطئه تمایز قائل می‌شود و اولی را طبیعی و مجاز می‌شمارد و دومی را مطرود و مردود می‌داند: «آزادی غیراز توطئه است، آزادی، آزادی بیان است هر چه می‌خواهند بگویند ولی توطئه نکنند».
در واقع این حیطه فعالیت به اعمال مسالمت‌آمیز همچون بیان اهداف و برنامه‌های حزب یا انتقاد از عملکرد دولت منوط می‌شود به شرطی که به منظور تضعیف نظام، توطئه، تشویش و کینه توزی نباشد.
البته امام خمینی(ره) در جاهای مختلفی تاکید می‌کنند که همه گروه‌ها و احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را در پیش گیرند و به گروه‌هایی هم که احیاناً از بطن مردم بر نخواسته‌اند توصیه می‌کند که به دامان نهضت باز گردند و براساس مصالح ملی حرکت نمایند.
ذکر این نکته هم حائز اهمیت است که امام خمینی (ره) با احزاب غیراسلامی معاند به طور جدی برخورد می‌کرد به طور مثال طی مصاحبه‌ای که با رادیو و تلویزیون آلمان در تاریخ 5 دی ماه 1357 در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پیرامون فعالیت حزب توده از امام سوال می‌کند یاد‌آور می‌شود: «ما به حزبی که مطرود جامعه اسلامی است اجازه ورود به حکومت اسلامی را نخواهیم داد (7) ».
ایشان چند روز بعداز مصاحبه فوق با آکونومیست می‌افزاید: «امروز هیچ دسته‌ای در ایران به اندازه حزب توده منفور نیست. زیرا سوابق بسیار بدی در ایران دارد (8) ».
در آخر باید به این نکته اشاره کنیم که بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران عملکرد نهضت ملی ایران و سرنگونی رژیم پهلوی را نشانه وجود یک روح تشکیلات می‌داند که توانسته در سایه اعتقاد و ایمان، رژیم مستبد شاهنشاهی را از میان بردارد. ایشان در بحبوحه مبارزات انقلابی در سال‌های نزدیک به پیروزی انقلاب در اشاره به معیارهای شایسته برای یک تشکیلات، برخورداری از یک رهبری صد در صد مورد اعتماد و امین، داشتن شعارها و آرمان‌هایی که تجسم دهنده خواسته‌های عمومی مردم باشد، نداشتن سوابق مشکوک و شناختن درست هویت جامعه ایرانی و آرمان‌های اساسی آنها را در ابعاد معنوی و مادی همچنین تقوی، صداقت و درستی در عمل، قدرت رهبری و اداره امور و استقامت در مبارزه برای عقیده صحیح را جزء لوازم اصلی این مقوله می‌داند (9) .