جمع بندی تاثیر افکار بر روی اعمال

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاثیر افکار بر روی اعمال

با سلام و عرض ادب

سوال بنده این هست که افکار چقدر تاثیر گذار هست که معلم دینیمون تو دوران دبیرستان میگفت اگه امیزشی صورت بگیره که یکی از طرفین فکرش پیش

کس دیگه ای باشه بچه حرام زاده

میشه؟!!!!!!!!!

یا اینکه تو کتاب کشکول میخوندم که روزی طبیبی پیش زلیخا اومد تا درمانش کنه ولی موقعی که قطره ای از خونش جاری شد دیدن که اسم یوسف نوشته

شده بود باهاش !!

یا اینکه موقعی که شخصی یکی رو دوست داره قیافش هم به اون شخص مایل میشه یعنی از لحاظ قیافه هم شبیهش میشه

مثلا بعضی از زن و شوهر ها خیلی شبیه هم هستن شاید از علاقه شده یا شاید از قبل بودن نمیدونم


لطفا راهنمایی کنید ممنون خیلی تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بدون شک افکار و نیات انسان بر اعمال و رفتار و ظاهر او و حتی دنیای اطراف کم و زیاد تاثیر دارد حتی در روایات و نقل های دینی نیز تاکید شده است .
این تاثیر گذاری تا آنجاست که امروزه رشته هایی در پزشکی برای افکار درمانی و تلقین درمانی مشغول به کار بر توانایی های فکر و روح انسان برای ترمیم نارسایی های بدنی او هستند.
روانشناسی جدید هم به عنوان میدان دار اصلی در این قضیه پژوهش هایی را در این زمینه داشته اند.

بهترین روایتی که در این زمینه داریم از امام علی (ع) در کتاب نهج البلاغه است :
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ‏ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه»؛( شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص472، حکمت26،)
« کسى چیزى را در دل پنهان نکند جز آن‌که در لغزش‏هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت»

در این باره آنتونی رابینز، روانشناس بزرگ آمریکایی کتابی دارد با عنوان 1."به سوی کامیابی" 2: "نیروی عظیم درونی را فعال کنید" ، ترجمه مهدی مجرد زاده کرمانی؛
به نظرم پرسش شما را از منظر یک روانشناس، بخوبی پاسخ داده است.
اگر بخواهم تمام مطلب ایشان درباره رابطه فکر، اراده و رفتار را در یک کلمه خلاصه کنم، چنین است:
«تمام رفتار های ما ریشه در باورها و افکار ما دارد؛ اگر می خواهید رفتارتان را تغییر دهید، فکر و باورتان را تغییر دهید.»

چه بسا آدم هایی که چهره آنها دست ساخته افکار آنها است انسان های افسرده چهرده ای پژمرده و خسته دارند و انسان های عصبانی چهره هایی بر افروخته و گرفته و انسان های با نگاه های بلند چهره هایی باز و امید بخش و چه بسیار علمای دین که چهره هایی بسیار دوست داشتنی و نورانی دارند همه و همه زایده درون آنهاست
روایات بسیاری این موضوع را تایید می کند که افکار انسان، نیات او، حب و بغض های وی و.... در افعال بیرونی او و ظاهر و حتی اطراف او تاثیر می گذارد(حدیث های زیر با دقت بخوانید)

قال رسول الله(ص):
اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد. (نهج الفصاحه ،ص143 ،ح3163)

امام على عليه السلام :
وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما يَبتَغيهِ مِن طيبِ عَيشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛
آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و وسعت روزى، دست مى يابد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1607)
قال على عليه السلام :
مَن حَسُنَت نيَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفيقُ؛
هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1605)
قال على عليه السلام :
إِذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ وَقَعَتِ البَليَّةُ؛
هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1608)
قال الصادق عليه السلام :
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَت عَلَيهِ النِّـيَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859)(

امام على عليه السلام :
عِندَ فَسادِ النِّيَّةِ تَرتَفِعُ البَرَكَةُ؛ هرگاه نيّت ها فاسد باشد، بركت از ميان مى رود.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1610)

پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :
نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نيَّةُ الْكافِرِ شَرُّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عامِلٍ يَعْمَلُ عَلى نيَّتِهِ؛
نيت مؤمن بهتر از عمل او، و نيت كافر بدتر از عمل اوست و هر كس مطابق نيت خود عمل مى‏كند.(كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 84 )

امام على عليه‏ السلام :
عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته ‏هايت موفق شوى.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1602)

امام صادق عليه‏ السلام:
مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه.

هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.(تحف العقول ، ص295 - کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص105)

علاوه بر این روایات باب دیگری داریم درباره تلقین که آن هم این مضمون را تایید می کند.


داستان های فراوانی درباره تلقین داریم که مشهورترین آن همان داستان شاگردان و معلم است که :
كودكان مكتب از درس و مشق خسته شده بودند. با هم مشورت كردند كه چگونه درس را تعطیل كنند و چند روزی از درس و كلاس راحت باشند. یكی از شاگردان كه از همه زیرك تر بود گفت: فردا ما همه به نوبت به مكتب می آییم و یكی یكی به استاد می گوییم چرا رنگ و رویتان زرد است؟ مریض هستید؟ وقتی همه این حرف را بگوییم او باور می كند و خیال بیماری در او زیاد می شود. همه شاگردان حرف این كودك زیرك را پذیرفتند و با هم پیمان بستند كه همه در این كار متفق باشند و كسی خبرچینی نكند.
فردا صبح كودكان با این قرار به مكتب آمدند. در مكتب خانه كلاس درس در خانه استاد تشكیل می شد. همه دم در منتظر شاگرد زیرك ایستادند تا اول او داخل برود و كار را آغاز كند. او آمد و وارد شد و به استاد سلام كرد و گفت : خدا بد ندهد؟ چرا رنگ رویتان زرد است؟
استاد گفت: نه حالم خوب است و مشكلی ندارم، برو بنشین درست را بخوان. اما گمان بد در دل استاد افتاد. شاگرد دوم آمد و به استاد گفت : چرا رنگتان زرد است؟ وهم در دل استاد بیشتر شد. همین طور سی شاگرد آمدند و همه همین حرف را زدند. استاد كم كم یقین كرد كه حالش خوب نیست. پاهایش سست شد به خانه برگشت و درس تعطیل شد.
از قبیل این داستانها زیاد است البته برخی از آنها بدون اغراق هم نیست ( می توانید با یک جستجوی مختصر نمونه هایی از آن را بیابید)

اما درباره آن نمونه هایی که شما ذکر کردید :
1) پیامبر در نصیحت هایی به عنوان رعایت مسایل زناشویی بیان می کند از آن جمله:
یکی از آداب هنگام زناشویی را چنین بیان فرمودند: «یَا عَلِیُّ لَاتُجَامِعِ ‏امْرَأَتَکَ ‏بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ‏ فَإِنِّی أَخْشَى إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ یَکُونَ مُخَنَّثاً أَوْ مُؤَنَّثاً مُخَبَّلاً(ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه،‏ محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 3، ص 552، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق)
؛ یا علی، هنگام زناشویی، خیال زن ‏دیگرى ‏را در خاطر نیاور که می‌ترسم اگر فرزند پسری متولد شود دارای صفات و روحیات زنانه شود و اگر فرزند دختری متولد شود، معلول ذهنی یا جسمی شود.( مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه،)
آری فکر انسان آنقدر در افعال صادره از او تاثیر می گذارد که بچه ای که با این فکر متولد می شود فلان و چنان است این یعنی تاثیر مستقیم افکار بر اعمال.

2)درباره آنچه که درباره زلیخا گفته اند به نظر مبالغه ای آشکار در کار است .
این نکته بسیار مهم است که محدوده این تاثیر گذاری اولا این که در همه یکسان نیست در برخی زیاد و در برخی کمتر است .
ثانیا : نباید این تاثیر گذاری ها را بی حصر و حد دانست چرا که در این صورت اسباب طبیعی کار آرایی های خود را از دست خواهند داد و این در سنت الهی نیست .
بنده تا آنجا که مطالعه داشتم به این مورد درباره یوسف و زلیخا بر نخوردم.

3 )درباره شیبه شدن دو فرد که به هم علاقه شدید دارند هم شکی نیست که این علاقه بر ظاهر آنها هم تاثیر می گذارد حتی فکر افراد در موقع عمل زناشویی بر چهره فرزند اثر می گذارد.
درمورد زن و شوهر نیز این مورد صدق می کند البته باید محدوده آن را در نظر گرفت این گونه نیست که این تاثیر بی حد و حصر باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]

*شیوا*;576343 نوشت:
با سلام و عرض ادب

سوال بنده این هست که افکار چقدر تاثیر گذار هست که معلم دینیمون تو دوران دبیرستان میگفت اگه امیزشی صورت بگیره که یکی از طرفین فکرش پیش

کس دیگه ای باشه بچه حرام زاده

میشه؟!!!!!!!!!

یا اینکه تو کتاب کشکول میخوندم که روزی طبیبی پیش زلیخا اومد تا درمانش کنه ولی موقعی که قطره ای از خونش جاری شد دیدن که اسم یوسف نوشته

شده بود باهاش !!

یا اینکه موقعی که شخصی یکی رو دوست داره قیافش هم به اون شخص مایل میشه یعنی از لحاظ قیافه هم شبیهش میشه

مثلا بعضی از زن و شوهر ها خیلی شبیه هم هستن شاید از علاقه شده یا شاید از قبل بودن نمیدونم

لطفا راهنمایی کنید ممنون خیلی تشکر


سلام
هرچند فکر کردن به دیگری در بحث آمیزش مورد نهی قرار گرفته و مطمئنا آثار منفی داره اما به هیچ عنوان نمیشه اثر حرامزادگی را بر آن بار کرد اگر چنین بود در شرع مقدس این فکر کردن بصورت الزامی مورد نهی قرار می گرفت
و اما در مورد نیت بلکه نگاه و باور همین اندازه اشاره میکنیم که اگر سنگ سخت است بخاطر باور ماست و اگر ما روی آب نمی توانیم راه برویم چون فکر میکنیم و باور داریم در آب فرو می رویم
یا علیم[/]

شعیب;577042 نوشت:
بنده تا آنجا که مطالعه داشتم به این مورد درباره یوسف و زلیخا بر نخوردم.

پیشنهاد میکنم کتاب کشکول رو بخونید حکایات بسیار نغزی دارد

و یکی از افکارهای بنده که روی محیط اطرافم تاثیر میگذاره اینه که

بنده از افراد چشم ابی یا سبز خوشم میاد و هرجا میرم اونجا یه مردی پیدا میشه که چشمش سبز باشه و متین و اقا باشه و خلاصه با روح و روانمون بازی شه:Ghamgin:

[="Tahoma"][="Navy"]دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید

گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید[/]

سوال:
افکار چقدر تاثیر گذار هست که معلم دینیمون تو دوران دبیرستان میگفت اگه امیزشی صورت بگیره که یکی از طرفین فکرش پیش کس دیگه ای باشه بچه حرام زاده میشه؟!!!!!!!!!
یا اینکه تو کتاب کشکول میخوندم که روزی طبیبی پیش زلیخا اومد تا درمانش کنه ولی موقعی که قطره ای از خونش جاری شد دیدن که اسم یوسف نوشته شده بود باهاش !!
یا اینکه موقعی که شخصی یکی رو دوست داره قیافش هم به اون شخص مایل میشه یعنی از لحاظ قیافه هم شبیهش میشه مثلا بعضی از زن و شوهر ها خیلی شبیه هم هستن شاید از علاقه شده یا شاید از قبل بودن نمیدونم
جواب:
بدون شک افکار و نیات انسان بر اعمال و رفتار و ظاهر او و حتی دنیای اطراف کم و زیاد تاثیر دارد حتی در روایات و نقل های دینی نیز تاکید شده است .
این تاثیر گذاری تا آنجاست که امروزه رشته هایی در پزشکی برای افکار درمانی و تلقین درمانی مشغول به کار بر توانایی های فکر و روح انسان برای ترمیم نارسایی های بدنی او هستند.
روانشناسی جدید هم به عنوان میدان دار اصلی در این قضیه پژوهش هایی را در این زمینه داشته اند.
بهترین روایتی که در این زمینه داریم از امام علی (ع) در کتاب نهج البلاغه است :
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ‏ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه»؛( شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص472، حکمت26،)
« کسى چیزى را در دل پنهان نکند جز آن‌که در لغزش‏هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت»
در این باره آنتونی رابینز، روانشناس بزرگ آمریکایی کتابی دارد با عنوان
1."به سوی کامیابی" 2: "نیروی عظیم درونی را فعال کنید" ، ترجمه مهدی مجرد زاده کرمانی؛
به نظرم پرسش شما را از منظر یک روانشناس، بخوبی پاسخ داده است.
اگر بخواهم تمام مطلب ایشان درباره رابطه فکر، اراده و رفتار را در یک کلمه خلاصه کنم، چنین است:
«تمام رفتار های ما ریشه در باورها و افکار ما دارد؛ اگر می خواهید رفتارتان را تغییر دهید، فکر و باورتان را تغییر دهید.»
چه بسا آدم هایی که چهره آنها دست ساخته افکار آنها است انسان های افسرده چهرده ای پژمرده و خسته دارند و
انسان های عصبانی چهره هایی بر افروخته و گرفته و انسان های با نگاه های بلند چهره هایی باز و امید بخش و چه بسیار علمای دین که چهره هایی بسیار دوست داشتنی و نورانی دارند همه و همه زایده درون آنهاست
روایات بسیاری این موضوع را تایید می کند که افکار انسان، نیات او، حب و بغض های وی و.... در افعال بیرونی او و ظاهر و حتی اطراف او تاثیر می گذارد(حدیث های زیر با دقت بخوانید)
قال رسول الله(ص):
اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد. (نهج الفصاحه ،ص143 ،ح3163)
امام على عليه السلام :
وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما يَبتَغيهِ مِن طيبِ عَيشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛
آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و وسعت روزى، دست مى يابد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1607)
قال على عليه السلام :
مَن حَسُنَت نيَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفيقُ؛
هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1605)
قال على عليه السلام :
إِذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ وَقَعَتِ البَليَّةُ؛
هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1608)
قال الصادق عليه السلام :
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَت عَلَيهِ النِّـيَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859)(
امام على عليه السلام :
عِندَ فَسادِ النِّيَّةِ تَرتَفِعُ البَرَكَةُ؛ هرگاه نيّت ها فاسد باشد، بركت از ميان مى رود.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1610)
پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :
نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نيَّةُ الْكافِرِ شَرُّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عامِلٍ يَعْمَلُ عَلى نيَّتِهِ؛
نيت مؤمن بهتر از عمل او، و نيت كافر بدتر از عمل اوست و هر كس مطابق نيت خود عمل مى‏كند.(كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 84 )
امام على عليه‏ السلام :
عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته ‏هايت موفق شوى.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1602)
امام صادق عليه‏ السلام:
مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه.
هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.(تحف العقول ، ص295 - کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص105)
علاوه بر این روایات باب دیگری داریم درباره تلقین که آن هم این مضمون را تایید می کند.
داستان های فراوانی درباره تلقین داریم که مشهورترین آن همان داستان شاگردان و معلم است که :
كودكان مكتب از درس و مشق خسته شده بودند. با هم مشورت كردند كه چگونه درس را تعطیل كنند و چند روزی از درس و كلاس راحت باشند. یكی از شاگردان كه از همه زیرك تر بود گفت: فردا ما همه به نوبت به مكتب می آییم و یكی یكی به استاد می گوییم چرا رنگ و رویتان زرد است؟ مریض هستید؟ وقتی همه این حرف را بگوییم او باور می كند و خیال بیماری در او زیاد می شود. همه شاگردان حرف این كودك زیرك را پذیرفتند و با هم پیمان بستند كه همه در این كار متفق باشند و كسی خبرچینی نكند.
فردا صبح كودكان با این قرار به مكتب آمدند. در مكتب خانه كلاس درس در خانه استاد تشكیل می شد. همه دم در منتظر شاگرد زیرك ایستادند تا اول او داخل برود و كار را آغاز كند. او آمد و وارد شد و به استاد سلام كرد و گفت : خدا بد ندهد؟ چرا رنگ رویتان زرد است؟
استاد گفت: نه حالم خوب است و مشكلی ندارم، برو بنشین درست را بخوان. اما گمان بد در دل استاد افتاد. شاگرد دوم آمد و به استاد گفت : چرا رنگتان زرد است؟ وهم در دل استاد بیشتر شد. همین طور سی شاگرد آمدند و همه همین حرف را زدند. استاد كم كم یقین كرد كه حالش خوب نیست. پاهایش سست شد به خانه برگشت و درس تعطیل شد.
از قبیل این داستانها زیاد است البته برخی از آنها بدون اغراق هم نیست ( می توانید با یک جستجوی مختصر نمونه هایی از آن را بیابید)
اما درباره آن نمونه هایی که شما ذکر کردید :
1) پیامبر در نصیحت هایی به عنوان رعایت مسایل زناشویی بیان می کند از آن جمله:
یکی از آداب هنگام زناشویی را چنین بیان فرمودند: «یَا عَلِیُّ لَاتُجَامِعِ ‏امْرَأَتَکَ ‏بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ‏ فَإِنِّی أَخْشَى إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ یَکُونَ مُخَنَّثاً أَوْ مُؤَنَّثاً مُخَبَّلاً(ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه،‏ محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 3، ص 552، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق)
؛ یا علی، هنگام زناشویی، خیال زن ‏دیگرى ‏را در خاطر نیاور که می‌ترسم اگر فرزند پسری متولد شود دارای صفات و روحیات زنانه شود و اگر فرزند دختری متولد شود، معلول ذهنی یا جسمی شود.( مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه،)
آری فکر انسان آنقدر در افعال صادره از او تاثیر می گذارد که بچه ای که با این فکر متولد می شود فلان و چنان است این یعنی تاثیر مستقیم افکار بر اعمال.

2)درباره آنچه که درباره زلیخا گفته اند به نظر مبالغه ای آشکار در کار است .
این نکته بسیار مهم است که محدوده این تاثیر گذاری اولا این که در همه یکسان نیست در برخی زیاد و در برخی کمتر است .
ثانیا : نباید این تاثیر گذاری ها را بی حصر و حد دانست چرا که در این صورت اسباب طبیعی کار آرایی های خود را از دست خواهند داد و این در سنت الهی نیست .
بنده تا آنجا که مطالعه داشتم به این مورد درباره یوسف و زلیخا بر نخوردم.

3 )درباره شیبه شدن دو فرد که به هم علاقه شدید دارند هم شکی نیست که این علاقه بر ظاهر آنها هم تاثیر می گذارد حتی فکر افراد در موقع عمل زناشویی بر چهره فرزند اثر می گذارد.
درمورد زن و شوهر نیز این مورد صدق می کند البته باید محدوده آن را در نظر گرفت این گونه نیست که این تاثیر بی حد و حصر باشد.
4)هرچند فکر کردن به دیگری در بحث آمیزش مورد نهی قرار گرفته و مطمئنا آثار منفی داره اما به هیچ عنوان نمیشه اثر حرامزادگی را بر آن بار کرد اگر چنین بود در شرع مقدس این فکر کردن بصورت الزامی مورد نهی قرار می گرفت

موضوع قفل شده است