{{دوست داشتن زن در اسلام }}

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
{{دوست داشتن زن در اسلام }}

بسمه تعالی

یکی از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، چنانکه میدانیم در برخی آیین‏ها رابطه جنسی ذاتا پلید است، بعقیده پیروان آن آئین‏ها تنها کسانی به مقامات معنوی نائل میگردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان میگوید: " با تیشه بکارت درخت‏ ازدواج را از بن بر کنید. " همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع‏ افسد به فاسد اجازه میدهند یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و اختیار از کف‏شان ربوده میشود و گرفتار فحشا میشوند و با زنان متعددی تماس پیدا میکنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند، ریشه افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت بدبینی به جنس زن است، محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی بحساب می اورند.

اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت: «من اخلاق الانبیاء حب النساء» (وسائل جلد 3 صفحه 3). پیغمبر اکرم می فرمود من به سه چیز علاقه دارم، بوی خوش، زن، نماز.
برتراند راسل میگوید: در همه آئینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت‏ میشود مگر در اسلام، اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این‏ علاقه وضع کرده اما هرگز آنرا پلید نشمرده است. از نظر اسلام، علاقه جنسی نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوی و خلق انبیاء است.پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و أئمه اطهار علیهم السلام طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار می‏کرده‏ اند و بر عکس‏ روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا می‏کردند سخت تقبیح می ‏نمودند.

یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به جائی رسانید که همه روزها روزه می‏گرفت و همه شب تا صبح به نماز می ‏پرداخت، همسر وی جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید، رسول اکرم‏ (ص ) در حالی که آثار خشم از چهره‏ اش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش‏ عثمان بن مظعون رفت و به او فرمود: ای " عثمان " بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است، شریعت من شریعت فطری آسانی است، من شخصا نماز می‏خوانم و روزه می‏گیرم و با همسر خودم نیز آمیزش می‏کنم، هر کس می‏خواهد از دین من پیروی کند باید سنت‏ مرا بپذیرد. ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنت های من است.

خدیجه 15 سال از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بزرگتر بود. ( بعد از وفات خدیجه ) هر وقت نام او را می ‏بردند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با عظمت از او یاد می‏ کرد و گاهی اشکش جاری می‏شد که عایشه ناراحت می‏شد. عایشه بر عکس، چون جوان بود به جوانی خودش می ‏نازید. یک دفعه هم گفت یک زن پیر که دیگر اینقدر اهمیت ندارد که این قدر به او اهمیت می‏دهی؟ فرمود چه می‏گویی تو؟ خدیجه برای من چیز دیگری بود.
در شب زفاف امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها طبق آنچه که معمول بوده و شاید هنوز هم در بعضی دهات معمول است وقتی‏ عروس و داماد را داخل اتاق بردند زنها پشت در اتاق جمع شدند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود کسی حق ندارد اینجا جمع شود، دور شوید، همه‏ بروند. بعد از مدتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند از آنجا بگذرند، دیدند اسماء بنت عمیس از آن نزدیکی نرفته است، فرمودند مگر من نگفتم که کسی اینجا نباشد، تو چرا نرفته‏ ای؟ گفت یا رسول الله خدیجه‏ در وقت مردن وصیتی کرد ( چون حضرت زهرا کوچکترین دختر حضرت خدیجه بود ) و به من گفت اسماء من می‏ میرم و نگران دخترم فاطمه هستم. فکر می‏کنم که این‏ دختر شب عروسی در پیش دارد و در شب عروسی دختر به مادر احتیاج دارد، سخنانی دارد که فقط با مادر طرح می‏کند و من نیستم. به تو وصیت می‏کنم که‏ مراقب شب عروسی زهرا باش. این زن می‏گوید که وقتی اسم خدیجه را بردم‏ دیدم اشکهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جاری شد. فرمود پس‏ تو بمان. گفت من اینجا هستم برای اینکه اگر زهرا کسی را صدا کند من جلو بروم، ممکن است حاجتی داشته باشد. این پیغمبر است ولی در عین حال پیوند زناشویی‏ اش تا این مقدار محکم‏ است چون " للله " و " فی الله " است.
امام حسین علیه السلام یکی از همسرهایشان "رباب" نام دارد و فقط او در کربلا بود. او مادر حضرت سکینه است. حضرت نسبت به این زن بسیار اظهار وفاداری می‏ کردند و حتی (یک) رباعی از ایشان نقل شده:

لعمرک اننی لاحب دارا *** تکون بها السکینة و الرباب
احبهما و ابذل جل مالی *** و لیس لعاتب عندی عتاب
(فی رحاب ائمة اهل البیت، ج3 / ص 166)
یعنی به جان دوست قسم که من آن خانه ‏ای را که در آن رباب همسرم و سکینه دخترم باشد دوست می‏دارم. من این دو نفر را دوست دارم و دلم‏ می‏خواهد مال و ثروتم را خرج اینها کنم و کسی مانع و مزاحم من نشود.

ببینید این اولیای حق روابطشان چگونه است! این گونه زنها هستند که در مورد آنها (و همسرانشان) گفته می‏شود: «ادخلوا الجنة انتم و ازواجکم‏ تحبرون؛ شما و همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید» (زخرف/70). همچنین رفتار و سخنان پیامبر اکرم در مورد حضرت زهرا (ع) موید اهمیت اسلام به محبت در خصوص زنان می باشد از جمله: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است (خصائص نسائی، ص 35 و کنز العمال ، ج 6، ص 220 ) و فرمود: هرآنچه او را اندوهگین کند، مرا هم اندوهگین می کند. هرآنچه او را بیازارد... وخسته کند، مرا نیز آزرده می سازد. هر چه او را شادمان کند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا نیز افسرده می نماید (فضائل الخمسة، ج 3، ص 5-15) و فرمود: ای فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو، غضب می کند و به خاطر رضای تو خشنود می شود (ذخائر العقبی، ص 39 و میزان الاعتدال ذهبی،ج 2، ص 72. ).

زمانی نیز فرمود: این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد که فاطمه سرور زنان بهشت است (صحیح ترمذی، ج 2، ص 306.) و نیز فرمود: ای سلمان، هرکس فاطمه را دوست بدارد، در بهشت است و هر کس با فاطمه دشمنی ورزد، در جهنم است. ای سلمان، دوست داشتن فاطمه، در یکصد جایگاه به کار می آید که راحت ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است. هر کس دخترم، از او راضی باشد من از او راضی هستم و هر کس من از او راضی باشم خدا از او راضی است و هر کس که فاطمه بر او غضب کند، خدا بر او غضب می کند (فرائد السمطین، ج 2، ص 67).

زهرا(س) در نظر پیامبر عظیم الشأن، ازجایگاهی بلند برخوردار بود و نمی توان برای منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدی تعیین کرد. صحیح تر آن که بگوییم، زبان و قلم از قدرتی برخوردار نیست که بتواند از عهده این کار برآید. در یک سخن باید گفت: در پهناورترین مکان قلب پدر خویش جای داشته و در کشور وجود پیامبر اکرم(ص)، بهترین موقعیت از آن وی بوده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام، هنگامی که آهنگ سفر داشت با فاطمه علیها سلام بعد از همه وداع می کرد و هنگام مراجعت با او قبل از همه ملاقات می کرد( مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 498).

عایشه روایت می کند: هنگامی که فاطمه علیها سلام داخل می شد، پدرش برمی خاست او را می بوسید و درجای خود می نشاند. همچنین او می گوید: روزی پیامبر گلوی فاطمه را بوسید، عرض کردم: ای رسول خدا، کاری کردید که پیشتر انجام نمی دادید! حضرت فرمود: ای عایشه، وقتی مشتاق بهشت می شوم گلوی فاطمه را می بوسم( صحیح ترمذی، ج 2، ص 319).

منابع:
شهید مطهری/اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص 18-17
فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونی، ص 227
شهید مطهری/آشنایی با قرآن 5، ص 33-30

استاد;495345 نوشت:
یکی از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، چنانکه میدانیم در برخی آیین‏ها رابطه جنسی ذاتا پلید است، بعقیده پیروان آن آئین‏ها تنها کسانی به مقامات معنوی نائل میگردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان میگوید: " با تیشه بکارت درخت‏ ازدواج را از بن بر کنید. " همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع‏ افسد به فاسد اجازه میدهند یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و اختیار از کف‏شان ربوده میشود و گرفتار فحشا میشوند و با زنان متعددی تماس پیدا میکنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند، ریشه افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت بدبینی به جنس زن است، محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی بحساب می اورند.

شاید اسلام نسبت به بعضی ادیان وضع بهتری داشته باشه اما در این مورد به نظر من نتونسته همه مشکلاتو حل کنه
اسلام روبط جنسی مرد رو با زن خیلی راحت کرده و به مردان اجازه میده با چندین زن رابطه داشته باشن ولی زنها رو در این مورد محدود کرده.
این محدودیت ها شاید بتواند تا حدی به استحکم خانواده کمک کنه اما به شرطی که برای هردو جنس باشد

از طرفی اسلام انقدر که به زنها توصیه کرده تا نیاز جنسی مردان رو که از اصلی ترین نیاز ها وانگیزه های انهاست برای ازدواج رفع کنند به مردان در رفع نیازهای عاطفی زنان که اصلی ترین انگیزه و دلیل انها برای ازدواج و رابطه با جنس مخالف است توصیه نکرده.چرا؟


بسمه تعالی

رفتار انسان های بزرگ چون خودشان بزرگ است. خیلی از ما دوست داریم مانند آنها باشیم ، زیرا رفتار ایشان همواره برای ما الگوست. در این مجال، می خواهیم رفتار بزرگ مردی با همسرش را در ذیل بیاوریم، تا الگویی برای همه زوج های جوان شود.
خیلی از از پرخاشگری ها و دعواهای بین زن و شوهرها، به خاطر نبود رفتار درست و صحیح بین آنها می باشد. زندگی زناشویی بزرگان، می تواند الگویی برای رفتار بهتر در زندگی ها باشد.

همسر شهید مطهری نقل می کند: « یک بار برای دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز که به تهران آمدم، نزدیک های سحر به خانه رسیدم.
وقتی وارد خانه شدم، بچه ها همه خواب بودند، ولی آقا بیدار بود.چای و میوه و شیرینی را آماده کرده بودند و ایشان انتظار آمدنم را می کشیدند.
بعد از احوال پرسی با تاثر به من گفتند: می ترسم یک وقت نباشم، شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید.
بیشتر اوقات صبح ها چای درست می کردند. در تمام طول زندگی به یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم. » (سرگذشت های ویژه از زندگی استاد مطهری ج2 ص108 و 109 ( با اندکی تغییر و تلخیص))

محبت و عشق ورزی شهید مطهری نسبت به اعضای خانواده، مخصوصا همسرشان، در سیره و احادیث رسول خدا(ص) موج میزند.
آن حضرت، دوست داشتن همسران را از آداب پیامبران برمی شمرد (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص52) و شوخی و عشق بازی با همسر را از بازی ها و لذت های روای زندگانی می دانست: بازی در سه چیز رواست: ...با همسرت شوخی و عشق بازی کنی. (متقی هندی، کنزالعمّال، ج15، ص211)
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: هرچه بر ایمان بنده ای افزوده شود، بر محبت و دوستی او نسبت به خانواده اش افزوده می شود. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص228)

همچنین قرآن کریم رابطه زن و مرد را آنقدر مهم می داند که آنها را تشبیه به لباس هم می کند.
"هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ" خانم ها لباس شما مردان و شما لباس آن خانم ها هستید. (سوره بقره، آیه 187)
با الگوی مناسب از رفتار و کردار بزرگان و سیره اهل بیت (ع)، می توان زندگی شاد و خوب برپا کرد.
با تشکر از محمد حسن براری

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره امام خمینی (ره)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] خوش خُلقی با همسر : همسر، فرزندان و خدمت گزارانی که سالیانی دراز در کنار امام خمینی بودند، همگی به حُسن رفتار امام راحل در محیط خانواده گواهی داده اند. همسر امام در این باره می گوید:

width: 192 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]امام، احترام ویژه ای برای من قائل بودند و حتی در اوج عصبانیت نیز هرگز نسبت به من بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. همیشه جای خوب را به من تعارف می کردند و همیشه تا من سر سفره نمی آمدم، شروع به خوردن غذا نمی کردند. به بچه ها هم می گفتند: صبر کنید تا خانم بیاید.[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]امام خمینی در بیان قدردانی از همسر خویش چنین گفته است: «فداکاری ای که خانم در زندگی کرده اند، هیچ کسی نکرده است. همسر امام در پاسخ به این پرسش که امام چگونه همسری است و در طول سال های زندگی با شما چگونه رفتار کرده است، می گوید:رفتار ایشان با من، بسیار خوب بوده است. من از ایشان، خیلی راضی هستم. همیشه احترام مرا داشته اند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی کنند. اگر لباس و حتی چای بخواهند، می گویند: ممکن است، بگویی به من فلان لباس را بدهند! حتی گاهی خودشان چای خودشان را می ریزند. امام، محیط زندگی را و احترام به همسر و فرزندان را، بخشی از سلامت و سعادت جامعه آینده می دانند.حضرت امام [کارهای خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را هم وظیفه من نمی دانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست می زدم، ناراحت می شدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من می گذاشتند.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید می کند:«هیچ وقت ما ندیدیم ایشان[امام] به خانم بگویند «فلان کار را انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز»... خیلی به ایشان[مادرم] اظهار محبّت و علاقه می کردند و مقید بودند این اظهار محبّت و علاقه را جلوی ما فرزندان هم علنی کنند. امام احترام فوق العاده برای خانم قائل بودند... در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند...

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره آیت الله العظمی مرعشی نجفی

width: 163 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]همسر ایشان درباره نوع رفتار این عالم بزرگوار با وی چنین می گوید : ((در تمام مدت شصت سالی که با ایشان زندگی کردم ، هیچ گاه با من رفتاری تند و خشونت آمیز نداشت.
تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام دادن کارهایش بود ، نمی گذاشت که دیگران کارهایش را انجام دهند . حتی هنگامی که تشنه می شد ، بر می خواست و به آشپزخانه می رفت و آب می آشامید و از من درخواست نمی کرد .
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ایشان افزون بر آنکه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود دوستی صمیمی و همکاری غم خوار برای من نیز بود ایشان همواره در کارهای منزل به من کمک می کرد و بسیاری از اوقات ، کارهای آشپزخانه همانند درست کردن غذا ، پاک کردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می دادند))

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره آیت اله العظمی بهجت (رضوان الله تعالی علیه)

width: 192 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]فرزند گرامی ایشان جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت در این باره می فرماید : ایشان (آیت الله بهجت) همواره مدارا را در مورد همسر خود در پیش می گرفتند ، در هر شرایطی صبر و تحمل ایشان بر هر چیز دیگری غلبه داشت ، حتی گاهی که مادر اظهار ناراحتی می کردند آقا اگر پاسخی هم داشتند نمی گفتند و در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمی دادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند ، گاهی هم که کار مثلا بالا می گرفت آقا در مرحله اول می گفتند : «خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر» و اگر این شیوه هم جواب نمی داد در مرحله شدیدتر تهدید می کردند و مثلا می فرمودند :« غذایم را به اتاق می برم و آن جا می خورم » .و نهایت امر این بود که در بالاترین حد ممکن غذا را در اتاق خود میل می کردند ،اگرچه همواره اصرار داشتند که با همسر خود بر سر سفره بنشینند.[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] فرزند آیت الله العظمی بهجت در ادامه درباره رفتار نیک و شایسته پدر بزرگوارشان با همسرشان این گونه می فرماید:گاه که مثلا کدورتی کوچک پیش می آمد و آقا شب به اتاق خودشان می رفت وقتی صبح می شد و می آمد به مادر می گفتند : خسته نباشید و از حال و احوال ایشان می پرسید! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گاهی فکر می کردم شاید ایشان فراموش می کردند که شب چه اتفاقی افتاده ولی وقتی از 50 یا 60 سال پیش سخن به میان می آمد کاملا جزء جزء آن را تعریف می کردند و این یعنی این که ایشان فراموشکار نیستند بلکه روح بلندشان اجازه نمی داد هیچ کدورتی را به دل بگیرند. گاه نیز برای ایشان وسائلی را می گرفتند و به عنوان هدیه می دادند ، به بچه ها هم سفارش می کردند که همواره با مادر باید مدارا کرد و نباید به هیچ وجه با تندی پاسخ شان را داد.

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره آیت الله سید علی قاضی طباطبائی ( قدس سره )

width: 192 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]توجه به معنویت همسر: آقای سید محمد حسن قاضی که آن روزها را به یاد می آورد درباره قرآن خواندن مادرشان این گونه می گوید:« بله، مادرم به آقای قاضی می گفت: آخر شما چه آقایی هستی که من سال های سال در منزل شما هستم، و شما یک قرآن خواندن به من یاد ندادی، و البته این قرآن خواندن برای کسی که اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد خیلی دشوار است.آقا فرمودند : تو قرآن را باز کن، مقابل هر سطر یک صلوات بفرست و بعد بخوان.
ایشان هم به همین صورت صلوات می فرستادند و قرآن می خواندند. بعداً ما که بزرگ شدیم و خواندن و نوشتن یاد گرفتیم، من می آمدم به مادرم می گفتم این آیه ای که من می خوانم کجای قرآن است؟ و ایشان پیدا می کرد و نشان می داد. یعنی خواندن و نوشتن بلد نبود ولی اشاره می کرد که فلان صفحه است و سطر آن را هم تعیین می کرد. »

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره علامه طباطبایی(ره) با همسرشان

width: 181 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]فرزند علامه می فرماید: «پدرم... صاحب اختیار خانه و امور آن را مادرم می دانستند. مادرم به کارهای درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می کرد و همه مسائل را کنترل می کرد و به قدری با هدایت عمل می کرد که پدرم با فراغت خاطر تمام به امور علمی خود می پرداختند.» از سوی دیگر، روابط فیمابین علامه و همسرش از نوع روابط عادی میان سایرین نبوده است، بلکه می توان اذعان داشت که هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند و ایمانی که همسر علامه به وی داشت ستودنی است.مرحوم علامه طباطبایی(ره) بارها از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد کرده است و خود نیز در قدردانی از محبت هایی که همسرش به وی نموده بود کوتاهی نمی کرد و در این خصوص از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی آورد و همه خوبی ها را به همسرش نسبت می داد.رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان می کردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند آنها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند.»
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]علامه طباطبایی در مورد همسرش می گوید: ما زندگی پرفراز و نشیبی داشته ایم. در نجف اشرف با سختی هایی مواجه می شدیم. من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد، یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]«مادر من حدود ۲۷ روز پیش از فوت در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظه ای بلند نشدند. تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از او پرداختند.»

بسمه تعالی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سیره میرزا جواد آقا تهرانی ( رحمته الله علیه )

width: 181 align: left

[=tahoma
verdanaarialhelveticasans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]همسر ایشان از سادات علویه بود علاوه بر احترام زیادی که آقا برای ایشان قائل بودند، هر وقت هم که فرصت یاری می نمود در خانه یار و کمک کار ایشان بودند؛ اساسا" ایشان به کسی زحمت نمی داد مخصوصا" در امور شخصی خویش تا آنجائی که می توانستند و قدرت و توان داشتند خودشان انجام می دادند، تا آنجا که از همسر خود نمی خواستند که مثلا" لباسهایشان را بشویند، بلکه این همسر شان بود که با توجه به اخلاق مرحوم آقا از ایشان می خواستند که لباسهایشان را برای شستن در اختیار ایشان بگذارند.و باز هم به سادگی حاضر نمی شدند ، گاها" نیز دیده می شد که جارو به دست گرفته و حیاط منزل را جاروب می زنند و این در حالی بود که راه رفتن با عصا برایشان مشکل بود. !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

درود

میشه این تاپیک سوال هم پرسید ؟

_Member_;495379 نوشت:
درود
میشه این تاپیک سوال هم پرسید ؟

بله سوال بپرسید خیلی هم خوب است . هدف این سایت پاسخ گویی به سوالات شما عزیزان است

من خیلی با نگاه اسلام به زنان مشکل دارم علت اینکه اولین بار وارد این سایت شدم هم این بود که تو یه تاپیک دیدم نوشته بود در صورتی که زنان به وظیفه خودشون عمل نکنن زدنشون مجاز هست.

وقتی تو بحث شرکت کردم کلی حدیث و آیه برام اوردن که این درست هست و از دستورات شرع هست سوال کردم اگر مردان به وظیفه خودشون عمل نکنن زنان مجاز هستن همسرشون رو بزنن ؟

جواب دادن

-اطاعت زن از مرد واجب است و اطاعت مرد از زن کفر است

-زن بخواهد هم زورش به مرد نمیرسد

-اسلام زنان رو دوست داشته که اجازه داده همسرانشان کتکشون بزنن نه قاضی!

-اسلام برای اینکه مردان پیش قاضی نرن و شکایت نکنن و نامحرم زنان رو تنبیه نکنه اونا رو سپرده دست شوهرانشان!

-روحیه زنان این طور نیست ومردان به خاطر روحیه شون می تونن زنان رو کتک بزنن

و کلی جواب عجیب و غریب ...

هنوز برام سوال هست چرااا ؟ مگه زن و مرد هر دو انسان نیستن ؟

چرا اسلام به زنان به چشم یک برده جنسی نگاه کرده ؟

چرا اسلام توصیه به خونه نشینی زنان کرده ؟ چرا زنان باید خودشون رو پنهان کنن ؟

چرا زنان مایه شرمساری هستن ؟ چرا زنان انقدر در نظر اسلام حقیر هستن ؟

چرا اسلام زنان رو ناقص العقل میدونه ؟

چرا زنان از نظر حقوقی نصف مردان هستن ؟

من خیلی چرا دارم که هیچ وقت جوابی براشون پیدا نکردم ..

_Member_;495395 نوشت:
من خیلی با نگاه اسلام به زنان مشکل دارم . ..

سلام،

به نظر من این موضوع برای شما زیاد مسئله ای ایجاد نمیکنه. چون شما حق انتخاب داری که با چه مردی زندگی کنی.

ولی نکته مهم به نظرم اینه که بعضی از این موارد به این برمیگرده که خود خانمها هم تا حدودی اونرو قبول دارند. یعنی هر جا به نفع باشه اونرو قبول دارند و هر جا نباشه نه!

مثلا نظر شما در مورد مهریه و اینکه خانمها به سربازی بروند(حالا یک جای اداری) و اینکه در تامین هزینه زندگی شریک باشند چی هست؟

من دوست دارم سربازی برم که مجاز نیستم!

به هیچ وجه اگر فقط نظر خودم باشه مهریه نمیخوام! فقط برابری حقوق انسانی با طرف مقابلم برام اهمیت داره

و دوست دارم تو اداره زندگی از نظر مالی با طرف مقابلم شریک باشم ..

_Member_;495401 نوشت:
به هیچ وجه اگر فقط نظر خودم باشه!!!! مهریه نمیخوام! فقط برابری حقوق انسانی با طرف مقابلم برام اهمیت داره

و دوست دارم تو اداره زندگی از نظر مالی با طرف مقابلم شریک باشم ..

اگه اینطوره و توی عمل هم همینو نشون بدین که پس شما مشکلی نخواهید داشت ان شاء ا... سعی کنین همسری متناسب با طرز فکر خودتان پیدا کنین و بقیه مواردیکه هم که گفتین و در جامعه و نگاه اسلام هست خیلی تاثیرش بر زندگی شما کم هست.

جای نگرانی نیست. الان خیلی از خانمها هستند که در کنار همسران شون در همین جامعه زندگی موفق و اجتماعی خوبی دارند.

خب من سوالم درباره اسلام هست نه فقط خودم چرا باید یه دین که گفته میشه کامل هست درباره جنسیت خاص همچین نگاهی داشته باشه ؟

QM!;495356 نوشت:
شاید اسلام نسبت به بعضی ادیان وضع بهتری داشته باشه اما در این مورد به نظر من نتونسته همه مشکلاتو حل کنه

این نظر شماست! و حتما به خاطر احاطه کم و ضعیف نسبت به شریعت ،اخلاق و احکام دین مبین
QM!;495356 نوشت:

اسلام روبط جنسی مرد رو با زن خیلی راحت کرده و به مردان اجازه میده با چندین زن رابطه داشته باشن ولی زنها رو در این مورد محدود کرده.
این محدودیت ها شاید بتواند تا حدی به استحکم خانواده کمک کنه اما به شرطی که برای هردو جنس باشد

شما خودتون به عنوان یک خانم حاضر هستید با چند مرد زندگی بکنید؟!(فارغ از مسئله عرف ، بر اساس فطرت) ؟!
QM!;495356 نوشت:

از طرفی اسلام انقدر که به زنها توصیه کرده تا نیاز جنسی مردان رو که از اصلی ترین نیاز ها وانگیزه های انهاست برای ازدواج رفع کنند به مردان در رفع نیازهای عاطفی زنان که اصلی ترین انگیزه و دلیل انها برای ازدواج و رابطه با جنس مخالف است توصیه نکرده.چرا؟

این مسئله هم به علت عدم احاطه کافی شما به حدود احکام و اخلاق و سیره نبوی و ائمه علیه السلام هست!

پیشنهاد میکنم اگر علاقه مند هستین حتما کتاب نظام حقوق زن و مرد در اسلام(استادشهیدمطهری(ره)) رو مطالعه بفرمایید

_Member_;495408 نوشت:
خب من سوالم درباره اسلام هست نه فقط خودم چرا باید یه دین که گفته میشه کامل هست درباره جنسیت خاص همچین نگاهی داشته باشه ؟

سلام

به شما هم توصیه میکنم به دور از همه جنجال ها و جنجال آفرینی ها، همه شنیده های درست و غلط ... به دور از پیش ذهنیت های نابجا و قضاوت های نادرست یک بار(چه بسا بیشتر) کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهیدمطهری رو مطالعه بفرمایید

ما خیلی وقت ها چوب نادانسته ها و قضاوت های نادرستمون رو میخوریم...

عاقبت به خیر باشیم و باشید
یاعلی

متحیر";495411 نوشت:

شما خودتون به عنوان یک خانم حاضر هستید با چند مرد زندگی بکنید؟!(فارغ از مسئله عرف ، بر اساس فطرت) ؟!

درود

سوالاتی که درباره احکام مطرح میشه لزوما به این معنی نیست که سوال کننده تمایل به کاری داره و احکام مانع این شخص شده ..

مردان و زنان از نظر تمایلات جنسی تفاوتی با هم ندارند و هیچ مدرک و استدلال علمی تا کنون ارائه نشده که ثابت کنه تمایلات جنسی مردان یا زنان بیشتر هست.

_Member_;495395 نوشت:
من خیلی با نگاه اسلام به زنان مشکل دارم علت اینکه اولین بار وارد این سایت شدم هم این بود که تو یه تاپیک دیدم نوشته بود در صورتی که زنان به وظیفه خودشون عمل نکنن زدنشون مجاز هست.

وقتی تو بحث شرکت کردم کلی حدیث و آیه برام اوردن که این درست هست و از دستورات شرع هست سوال کردم اگر مردان به وظیفه خودشون عمل نکنن زنان مجاز هستن همسرشون رو بزنن ؟

جواب دادن

-اطاعت زن از مرد واجب است و اطاعت مرد از زن کفر است

-زن بخواهد هم زورش به مرد نمیرسد

-اسلام زنان رو دوست داشته که اجازه داده همسرانشان کتکشون بزنن نه قاضی!

-اسلام برای اینکه مردان پیش قاضی نرن و شکایت نکنن و نامحرم زنان رو تنبیه نکنه اونا رو سپرده دست شوهرانشان!

-روحیه زنان این طور نیست ومردان به خاطر روحیه شون می تونن زنان رو کتک بزنن

و کلی جواب عجیب و غریب ...

هنوز برام سوال هست چرااا ؟ مگه زن و مرد هر دو انسان نیستن ؟

چرا اسلام به زنان به چشم یک برده جنسی نگاه کرده ؟

چرا اسلام توصیه به خونه نشینی زنان کرده ؟ چرا زنان باید خودشون رو پنهان کنن ؟

چرا زنان مایه شرمساری هستن ؟ چرا زنان انقدر در نظر اسلام حقیر هستن ؟

چرا اسلام زنان رو ناقص العقل میدونه ؟

چرا زنان از نظر حقوقی نصف مردان هستن ؟

من خیلی چرا دارم که هیچ وقت جوابی براشون پیدا نکردم ..

با سلام
ببخشید من متوجه نشدم این مسائلی که نقل قول کردم واقعا تو این سایت گفته شده؟!
یعنی اینا صحت داره؟کارشناس مذهبی اینا رو تایید کرده؟!
اگه میشه لینک بحث رو بذارین ممنون از شما

راجع به مهریه که اسلام برا زن در نظر گرفته اینقدر توش حرف دارن که آدم خیرشو خورده!! مهریه در نظر گرفتند ولی اینقدر که میگن کم در نظر بگیرین ، به شوهرانتان ببخشید، الان هم که الحمدالله قانون مقدارشو ظاهرا محدود کرده.
راجع به سربازی که فکر نمیکنم ربطی به این بحث داشته باشه ولی الان مگه ما پلیس زن نداریم؟!!
پس اگه یکی بخواد میتونه بره حالا دانشکده افسری یا از هر راهی که ممکنه پلیس بشه و براش کمتر از سربازی نیست.

درود

بله اینجا : مردان برتر از زنان! فکنم کارشناس نبودن البته دقیق یادم نیست امروز تاپیکش رو نگاه نکردم ولی خب بعدش این تاپیک قفل شد و ....

بیشتر سوالاتم مربوط به قوانین هست..

_Member_;495395 نوشت:
من خیلی با نگاه اسلام به زنان مشکل دارم علت اینکه اولین بار وارد این سایت شدم هم این بود که تو یه تاپیک دیدم نوشته بود در صورتی که زنان به وظیفه خودشون عمل نکنن زدنشون مجاز هست.

وقتی تو بحث شرکت کردم کلی حدیث و آیه برام اوردن که این درست هست و از دستورات شرع هست سوال کردم اگر مردان به وظیفه خودشون عمل نکنن زنان مجاز هستن همسرشون رو بزنن ؟

جواب دادن

-اطاعت زن از مرد واجب است و اطاعت مرد از زن کفر است

-زن بخواهد هم زورش به مرد نمیرسد

-اسلام زنان رو دوست داشته که اجازه داده همسرانشان کتکشون بزنن نه قاضی!

-اسلام برای اینکه مردان پیش قاضی نرن و شکایت نکنن و نامحرم زنان رو تنبیه نکنه اونا رو سپرده دست شوهرانشان!

-روحیه زنان این طور نیست ومردان به خاطر روحیه شون می تونن زنان رو کتک بزنن

و کلی جواب عجیب و غریب ...

هنوز برام سوال هست چرااا ؟ مگه زن و مرد هر دو انسان نیستن ؟

چرا اسلام به زنان به چشم یک برده جنسی نگاه کرده ؟

چرا اسلام توصیه به خونه نشینی زنان کرده ؟ چرا زنان باید خودشون رو پنهان کنن ؟

چرا زنان مایه شرمساری هستن ؟ چرا زنان انقدر در نظر اسلام حقیر هستن ؟

چرا اسلام زنان رو ناقص العقل میدونه ؟

چرا زنان از نظر حقوقی نصف مردان هستن ؟

من خیلی چرا دارم که هیچ وقت جوابی براشون پیدا نکردم ..

[=IranNastaliq]سلام علیکم

سوالات شما را خیلی جاها شنیده و دیدم و برایم تازگی نداشت..

دیگر دوستان جواب شما را دادند و بنده نیز از جواب های تکراری خود داری میکنم

فقط میگویم شما نیمه ی خالی لیوان را نگاه کردید! در حالی که نیمه ی پری نیز برای خانم ها وجود دارد که خیلی خیلی بیشتر از نیمه ی خالی میباشد..

شما به عنوان یک خانم این سوالات را پرسیدید حال بنده به عنوان یک آقا میخواهید گلایه هایی کنم که طوماری 10000 خطی میشود! در رابطه با اینکه در حال حاضر خانم ها خیلی چیزها در جامعه به نفعشان میباشد!

متاسفانه یا خوشبختانه در حال حاضر در جامعه ای که ما و حداقل در تهرانی که بنده درش زندگی میکنم در طول روز بارها و بارها دیدم که خیلی چیز ها به نفع بانوان می باشد و به ضرر آقایان! خیلی سربسته عرض کردم امیدوارم متوجه شده باشید!

_Member_;495395 نوشت:
من خیلی با نگاه اسلام به زنان مشکل دارم علت اینکه اولین بار وارد این سایت شدم هم این بود که تو یه تاپیک دیدم نوشته بود در صورتی که زنان به وظیفه خودشون عمل نکنن زدنشون مجاز هست.

وقتی تو بحث شرکت کردم کلی حدیث و آیه برام اوردن که این درست هست و از دستورات شرع هست سوال کردم اگر مردان به وظیفه خودشون عمل نکنن زنان مجاز هستن همسرشون رو بزنن ؟

جواب دادن

-اطاعت زن از مرد واجب است و اطاعت مرد از زن کفر است

-زن بخواهد هم زورش به مرد نمیرسد

-اسلام زنان رو دوست داشته که اجازه داده همسرانشان کتکشون بزنن نه قاضی!

-اسلام برای اینکه مردان پیش قاضی نرن و شکایت نکنن و نامحرم زنان رو تنبیه نکنه اونا رو سپرده دست شوهرانشان!

-روحیه زنان این طور نیست ومردان به خاطر روحیه شون می تونن زنان رو کتک بزنن

و کلی جواب عجیب و غریب ...

هنوز برام سوال هست چرااا ؟ مگه زن و مرد هر دو انسان نیستن ؟

چرا اسلام به زنان به چشم یک برده جنسی نگاه کرده ؟

چرا اسلام توصیه به خونه نشینی زنان کرده ؟ چرا زنان باید خودشون رو پنهان کنن ؟

چرا زنان مایه شرمساری هستن ؟ چرا زنان انقدر در نظر اسلام حقیر هستن ؟

چرا اسلام زنان رو ناقص العقل میدونه ؟

چرا زنان از نظر حقوقی نصف مردان هستن ؟

من خیلی چرا دارم که هیچ وقت جوابی براشون پیدا نکردم ..

كاربر گرامي؛
اين سوالات و نظائر آن بارها و بارها به بهانه هاي متفاوت توسط كارشناسان بخش هاي متعدد بحث شده است كه مي توانيد براي اطلاع از پاسخ آنها جستجويي در سايت داشته باشيد.
از جمله مي توانيد به تاپيك ذيل مراجعه كنيد :

http://www.askdin.com/thread30921.html

۩۞۩ سرباز عشق ۩۞۩;495562 نوشت:
[=IranNastaliq]
متاسفانه یا خوشبختانه در حال حاضر در جامعه ای که ما و حداقل در تهرانی که بنده درش زندگی میکنم در طول روز بارها و بارها دیدم که خیلی چیز ها به نفع بانوان می باشد و به ضرر آقایان! خیلی سربسته عرض کردم امیدوارم متوجه شده باشید!

سلام جناب سرباز عشق،

چرا سربسته؟! این همه خط نوشتین، خب به جاش حداقل تیتروار لیست میکردین موردها رو!

من البته باهاتون موافقم ولی اینطوری ممکنه متهم بشین که دلیل درست و حسابی حداقل از نظر خودتون در دست ندارین!

yekdoost;495769 نوشت:
سلام جناب سرباز عشق،

چرا سربسته؟! این همه خط نوشتین، خب به جاش حداقل تیتروار لیست میکردین موردها رو!

من البته باهاتون موافقم ولی اینطوری ممکنه متهم بشین که دلیل درست و حسابی حداقل از نظر خودتون در دست ندارین!

[=IranNastaliq]سلام علیکم
بزرگوار نگران نباشید هر کسی دلیل خواست و بنده رو متهم کرد اونوقت دلایل زیادی میاورم! با شناختی که از کاربران فهیم اینجا دارم بعید میدونم متهم کنند! چون واقعا" واضح هستش این تبعیض ها در بعضی موارد

بسمه تعالی

توجه دوستان را به خواندن مطالبی دعوت می کنم که پاسخ سوالاتشان می باشد:

اسلام نه چند همسری را اختراع کرد، زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان وجود داشت، و نه آن را نسخ کرد، زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصرا به تعدد زوجات است. ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد.

محدودیت

اول اصلاحی که بعمل آورد این بود که آن را محدود کرد، قبل از اسلام تعدد زوجات نامحدود بود، یک نفر به تنهائی میتوانست صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرائی بوجود آورد، ولی اسلام حداکثر برای آن معین کرد، به یک نفر اجازه نداد بیش از چهار زن داشته باشد. در حکایات و روایات نام افرادی در صدر اسلام دیده میشود که در حالیکه اسلام آوردند بیش از چهار زن داشتند و اسلام آنها را مجبور کرد مقدار زائد را رها کنند. از آن جمله نام مردی به نام غیلان بن اسلمه برده میشود که ده زن داشت و پیامبر اکرم او را مجبور کرد که شش تای آنها را رها کند و همچنین مردی به نام نوفل بن معاویه پنج زن داشت. پس از آنکه اسلام اختیار کرد رسول اکرم امر کرد که یکی از آنها را حتما رها کند.
در روایات شیعه وارد شده که یک نفر ایرانی مجوسی در زمان امام صادق علیه السلام اسلام اختیار کرد در حالیکه هفت زن داشت، از امام صادق سؤال شد تکلیف این مرد که اکنون مسلمان شده با هفت زن چیست؟ امام فرمود حتما باید سه تای از آنها را رها کند.

عدالت

اصلاح دیگری که اسلام بعمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه نداد به هیچوجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: «فان خفتم الا تعدلوا فواحده»؛ اگر بیم دارید که عدالت نکنید، یعنی اگر بیم آن دارید که عدالت نکنید، به یک همسر و یا به آنچه مالک آنید (کنیز) بسنده کنید. (نساء/ 3) در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت بهیچوجه رعایت نمی شد، نه میان خود زنان و نه میان فرزندان آنها.
کریستین سن و دیگران نقل کرده اند که در ایران ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و میان زنان و همچنین میان فرزندان آنها تبعیض قائل می شدند یکی یا چند زن، زنان ممتاز (پادشاه زن) خوانده میشدند و از حقوق کامل برخوردار بودند، سایر زنان به عنوان چاکر زن و غیره خوانده میشدند و مزایای قانونی کمتری داشتند. فرزندان چاکر زن اگر از جنس ذکور بودند در خانه پدر به فرزندی پذیرفته می شدند و اگر دختر بودند به فرزندی پذیرفته نمیشدند. اسلام همه این رسوم و عادات را منسوخ کرد، اجازه نداد که برای یک زن یا فرزندان او امتیازات قانونی کمتری قائل گردند.

ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن ضمن بحث از تعدد زوجات می گوید " به تدریج که ثروت نزدیک فرد به مقدار زیاد جمع میشد و از آن نگرانی پیدا میکرد که چون ثروتش به قسمتهای زیادی منقسم شود سهم هر یک از فرزندان کم خواهد شد، این فرد به فکر می افتاد که میان زن اصلی و سوگلی، و همخوابه های خود فرق بگذارد تا میراث تنها نصیب فرزندان زن اصلی شود ".
این جمله میرساند که تبعیض میان زنان و فرزندان آنها در دنیای قدیم امر رائجی بوده است. ولی عجیب این است که ویل دورانت بعد به سخنان خود چنین ادامه میدهد: " تا نسل معاصر، تقریبا زناشوئی در قاره آسیا بدین ترتیب بوده است. کم کم زن اصلی مقام زن منحصر به فرد را پیدا کرد و زنان دیگر یا محبوبه های سری مرد شدند و یا اصلا از میان رفتند ". ویل دورانت توجه نکرده یا نخواسته توجه کند که چهارده قرن است که در آسیا در پرتو دین مقدس اسلام رسم تبعیض میان فرزندان منسوخ شده است. یک زن اصلی و چند محبوبه سری داشتن جزء رسوم اروپائی است نه آسیائی.

این رسم اخیرا از اروپا به آسیا سرایت کرده است. بهر حال اصلاح دومی که اسلام در تعدد زوجات انجام داد این بود که تبعیض را چه در میان زنان و چه در میان فرزندان ملغی ساخت. از نظر اسلام " سوگلی " بازی بهر صورت و بهر شکلی جایز نیست. علماء اسلام تقریبا وحدت نظر دارند که تبعیض میان زنان تحت هیچ عنوانی جایز نیست. فقط بعضی از نحله های فقهی اسلامی حق زن را طوری توجیه کرده اند که با تبعیض سازگار است. به نظر من نباید تردید کرد که این نظر درست نیست و بر خلاف مفهوم آیه کریمه قرآن است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم جمله ای در این باره فرموده است که شیعه و سنی بالاتفاق آن را نقل و روایت کرده اند. فرمود: " هر کس دو زن داشته باشد و در میان آنها به عدالت رفتار نکند، به یکی از آنها بیشتر از دیگری اظهار تمایل کند، در روز قیامت محشور خواهد شد در حالیکه یک طرف بدن خود را به زمین میکشد تا سرانجام داخل آتش شود ".

عدالت عالیترین فضیلت انسانی است، شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن عالیترین نیروی اخلاقی. با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه زنها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان، یکی از مشکلترین وظایف بشمار میرود. همه میدانیم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ده سال آخر عمر خود یعنی در دوره مدینه که دوره جنگهای اسلامی بود و زنان بی سرپرست در میان مسلمین زیاد بودند زنان متعدد اختیار کرد. اکثریت زنان پیغمبر بیوه و بزرگسال بودند و غالبا از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند. تنها دوشیزه ای که پیغمبر اکرم با او ازدواج کرد عایشه بود. عایشه به همین جهت همیشه تفاخر میکرد و میگفت من تنها زنی هستم که جز پیغمبر شوهر دیگری او را لمس نکرده است. رسول اکرم منتهای عدالت را درباره همه آنها رعایت میکرد و هیچگونه تبعیضی میان آنها قائل نمیشد. عروة بن زبیر خواهرزاده عایشه است، درباره طرز رفتار پیغمبر اکرم با زنان خود از خاله خویش عایشه سؤالاتی کرده است.
عایشه گفت: رسم پیغمبر این بود که هیچیک از ما را بر دیگری ترجیح نمیداد. با همه به عدالت و تساوی کامل رفتار میکرد. کمتر روزی اتفاق می افتاد که به همه زنان خود سر نزند و احوالپرسی و تفقد نکند، ولی نوبت هر کس بود نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت میکرد و شب را در خانه آنکس به سر میبرد که نوبت او بود.
اگر احیانا در وقتی که نوبت زنی بود می خواست نزد زن دیگر برود رسما می آمد و اجازه میگرفت، اگر اجازه داده میشد میرفت و اگر اجازه داده نمیشد نمی رفت. من شخصا اینطور بودم که هر وقت از من اجازه میخواست نمی دادم.
رسول اکرم حتی در بیماریی که منجر به فوت ایشان شد که توانائی حرکت نداشت عدالت را در کمال دقت اجرا کرد. برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق دیگر منتقل میکردند، تا آنکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در یک اتاق بماند و همه اجازه دادند در خانه عایشه بماند.

امام علی علیه السلام در اوقاتی که دو زن داشت حتی اگر می خواست وضو بسازد، در خانه زنی که نوبتش نبود وضو نمی ساخت. اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرائطی نامساوی با زن اول زندگی کند. یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسؤولیت آن خارج کند.

مرد و زن هیچکدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند. زن دوم کاری که می تواند بکند فقط این است که عملا از حقوق خود صرفنظر کند. اما نمی تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد، همچنانکه زن اول نیز میتواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد. از امام باقر علیه السلام سؤال شد آیا مرد میتواند با زن خود شرط کند که فقط روزها هر وقت بخواهد باو سر بزند، یا ماهی یکبار یا هفته ای یکبار نزد او برود. یا شرط کند که نفقه بطور کامل و مساوی با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن هم از اول این شرطها را بپذیرد؟ امام فرمود: " خیر، چنین شرطهائی صحیح نیست، هر زنی به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا می کند. چیزی که هست پس از وقوع ازدواج هر زنی میتواند عملا برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا به علت دیگری همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد ".

تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید بجای آنکه وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد، شکل و قیافه انجام وظیفه بخود میگیرد. هوسرانی و شهوت پرستی جز با آزادی کامل و دنبال هوای دل رفتن سازگار نیست، هوسرانی آنگاه صورت عمل بخود میگیرد که آدمی خود را در اختیار دل قرار دهد و دل را در اختیار خواهشها و میلها. دل و خواهش های دل منطق و حساب بر نمیدارد. آنجا که پای انضباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می آید، هوسرانی و هواپرستی باید رخت بربندد. از این رو بهیچوجه تعدد زوجات را در شرائط اسلامی نمی توان وسیله ای برای هوسرانی شناخت. کسانیکه تعدد زوجات را وسیله هوسرانی قرار داده اند، قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده اند، اجتماع حق دارد آنها را مؤاخذه و مجازات و این بهانه را از دست آنها بگیرد.

مسأله بیم از عدم عدالت

انصاف باید داد که افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملا رعایت میکنند بسیار کم اند. در فقه اسلامی می گویند " اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر "، " اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر ". این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را می بینید که میپرسند میترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ میترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند. ولی نص قرآن کریم است که " اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید ". با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیده اید که بگوید می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیده ام. حتما شما هم نشنیده اید. سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند. زنان متعدد میگیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام میدهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام میکنند. اگر تنها کسانی اقدام به تعدد زوجات نمایند که لااقل این یک شرط را واجد باشند جای هیچگونه بهانه و ایرادی نبود.

شرایط و امکانات دیگر

گذشته از شرط عدالت، شرائط و تکالیف دیگری نیز متوجه مرد است. همه میدانیم که زن مطلقا یک سلسله حقوق مالی و استمتاعی بعهده مرد دارد، مردی حق دارد آهنگ چند همسری کند که امکانات مالی او به او اجازه این کار را بدهد. شرط امکان مالی در تک همسری نیز هست، اکنون فرصتی نیست که وارد این بحث بشویم. امکانات جسمی و غریزی نیز به نوبه خود شرط و واجب دیگری است. در کافی و وسائل از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «''هر کس گروهی از زنان را نزد خود گرد آورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع نماید و آنگاه آنها به زنا و فحشا بیفتند گناه این فحشا بگردن اوست ''».
تاریخچه های حرمسراها داستانها ذکر می کنند از زنان جوانی که از لحاظ غریزه تحت فشار قرار میگرفتند و مرتکب فحشاء میشدند و احیانا پشت سر آن فحشاها کشتارها و جنایتها واقع میشد.(شهید مطهری/نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 352-347)

بسمه تعالی

آیا افراد بشر در اجتماع خانوادگی نیز همانند زندگی غیرخانوادگی از لحاظ حقوق اولیه طبیعی وضع مشابه و همانندی دارند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است؟ یا میان اجتماع‏ خانوادگی یعنی اجتماعی که از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، و برادران و خواهران تشکیل می‏شود، با اجتماع غیر خانوادگی از لحاظ حقوق اولیه نیز متفاوت است و قانون‏ طبیعی حقوق خانوادگی را به شکلی مخصوص وضع کرده است؟

در اینجا دو فرض وجود دارد: یکی اینکه زن و شوهری و پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی مانند سایر روابط اجتماعی و همکاریهای افراد با یکدیگر در مؤسسات ملی یا در مؤسسات دولتی، سبب نمی‏شود که بعضی افراد طبعاً وضع‏ مخصوص بخود داشته باشند، فقط مزایای اکتسابی سبب می‏شود که یکی مثلاً رئیس و دیگری مرئوس، یکی مطیع و دیگری مطاع، یکی دارای ماهانه بیشتر و یکی کمتر باشد، زن بودن یا شوهر بودن، پدر یا مادر بودن و فرزند بودن‏ نیز سبب نمی‏شود که هر کدام وضع مخصوص به خود داشته باشند، فقط مزایای‏ اکتسابی می‏تواند وضع آنها را نسبت به یکدیگر معین کند.
فرضیه " تشابه حقوق زن و مرد در حقوق خانوادگی " که به غلط نام تساوی‏ حقوق به آن داده‏اند مبتنی بر همین فرض است. طبق این فرضیه زن و مرد با استعدادها و احتیاجات مشابه و با سندهای حقوقی مشابهی که از طبیعت در دست دارند در زندگی خانوادگی شرکت می‏کنند، پس باید حقوق خانوادگی بر اساس یکسانی و همانندی و تشابه تنظیم شود.

فرض دیگر این است که خیر، حقوق طبیعی اولیه آنها نیز متفاوت است، شوهر بودن از آن جهت که شوهر بودن است وظائف و حقوق خاصی را ایجاب‏ می‏کند و زن بودن از آن جهت که زن بودن است وظائف و حقوق دیگری ایجاب‏ میکند، همچنین است پدر یا مادر بودن و فرزند بودن و به هرحال اجتماع خانوادگی با سایر شرکتها و همکاریهای اجتماعی متفاوت است. فرضیه " عدم تشابه حقوق‏ خانوادگی زن و مرد " که اسلام آن را پذیرفته مبتنی بر این اصل است.
حالا کدامیک از دو فرض بالا درست است، و از چه راه میتوانیم درستی‏ یکی از این دو فرض را بفهمیم؟

وجوه تمایز زن و مرد از نظر اسلام

اسلام‌ بين‌ زن‌ و مرد از نظر تدبير شؤون‌ زندگي‌ مادي‌ در اراده‌ و عمل‌ برابري‌ و مساوات‌ قرار داده‌ است‌. پس‌ همان طور كه‌ مرد در نيازمنديهاي‌ مادّي‌ انساني‌ مثل‌ خوردن‌ و آشاميدن‌ و غير آن‌ از مسائل‌ حيات‌ مادّي‌ مستقلّ است‌، زن‌ نيز در اراده‌ و عمل‌ مستقل‌ است‌ و مالك‌ دسترنج‌ خود ميباشد؛ جز اينكه‌ اسلام‌ در او دو خصوصيت‌ قرار داده‌ كه‌ فطرت‌ و آفرينش‌ الهي‌ او به‌ اين‌ دو خصلت‌ از مرد ممتاز و متفاوت‌ ميشود:يكي‌ از آنها اين است كه‌ زن‌ در ايجاد نوع‌ انساني‌ و نموّ آن‌ به‌ منزله‌ كشت‌ است‌ و نوع‌ انسان‌ در بقاي‌ نسل‌ خود بر وي‌ اعتماد دارد؛ و از احكام‌ الهي‌ به‌ آنچه‌ كه‌ به‌ كشت‌ (توليد نسل‌) اختصاص‌ دارد؛ مختصّ شده‌ و بدين‌ ترتيب‌ از مرد جدا و ممتاز گرديده‌ است‌؛ «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّي‌ شِئْتُمْ»: زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهيد، مى‏توانيد با آنها آميزش كنيد( بقره ، 223).


دوّم‌ آن‌ كه‌ خلقت‌ زن‌ بر پايه‌ رقّت‌ احساس‌ و عاطفه‌ رقيق‌ و لطافنت‌ بنيان‌ نهاده‌ شده‌، و اين‌ ويژگي‌هاي‌ جسماني‌ در انجام‌ وظائفي‌ كه‌ در يك‌ اجتماع‌ صالح‌ بر عهده‌ او است‌ و بايد به‌ انجامش‌ قيام‌ كند مدخليّت‌ تامّ دارد. در اسلام‌ احكام‌ مشترك‌ بين‌ زن‌ و مرد و احكام‌ اختصاصي‌ هر يك‌، به‌ اين‌ فلسفه‌ گرفته‌ شده‌ از فطرت‌ باز ميگردد. و قبلاً اين‌ آيه‌ ذكر شده‌ كه‌: «از خداوند درخواست‌ برتري‌هائي‌ را كه‌ به‌ بعضي‌ (مردان‌) نسبت‌ به‌ بعض‌ ديگر (زنان‌) داده‌ شده‌ ننمائيد، هر كدام‌ از مردان‌ و زنان‌ به‌ همان‌ اندازه‌ بهره‌ دارند كه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند و از خدا طلب‌ فضل‌ و بخشش‌ بنمائيد كه‌ او به‌ هر چيزي‌ دانا است‌«
وَ لاَ تَتَمَنَّوا مَا فَضَّلَ اللَهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَي‌ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِّلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْئَلُوا اللَهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا، نساء 32».


خداوند متعال‌ با اين‌ بيان‌ ميخواهد بفرمايد كه‌: ملاك‌ اختصاص‌ مردان‌ به‌ برتري‌هائي‌ (نسبت‌ به‌ زنان‌) فقط‌ اعمال‌ و وظايفي‌ است‌ كه‌ عالم‌ فطرت‌ و آفرينش‌ به‌ هر يك‌ از آنها محوّل‌ ميكند و اين‌ تنهاملاك‌ اختصاص‌ است‌ و با اين‌ معيار استوار مردان‌ بر زنان‌ قيموميّت‌ دارند.بنابراين‌ زن‌ در همه‌ حقوق‌ اجتماعي‌ و احكام‌ عبادي‌ با مرد مشترك‌ است‌، و در كسب‌ و ملكيّت‌ و تعليم‌ و تعلّم‌ و جلب‌ منافع‌ و دفع‌ ضررها استقلال‌ دارد، جز در آنچه‌ كه‌ به‌ ملاحظه‌ اين‌ دو خصوصيّتي‌ كه‌ فطرت‌ براي‌ بقاي‌ نوع‌ انسان‌ در زن‌ قرار داده‌ است‌ از عهده‌ او خارج‌ است‌، كه‌ اين‌ دو ويژگي‌ يكي‌ به‌ منزله‌ كشتزار بودن‌ (و محلّ پرورش‌ نطفه‌ انسان‌ بودن‌ اوست‌) و ديگري‌ ظرافت‌ و لطافت‌ خلقت‌ وي‌ و به‌ اين‌ دو دليل‌ از مرتبه‌ مرد در فعاليّت‌ و إعمال‌ نيرو و سرسختي‌ و شدّت‌ و زندگي‌ تعقّلي‌ خارج‌ ميشود.پس‌ زن‌ بر انجام‌ اعمال‌ سخت‌ كه‌ محتاج‌ قدرت‌ زياد و خشونت‌ و تحمّل‌ شديد است‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها جنگ‌ و قضاوت‌ و حكومت‌ ميباشد (طبعاً) قادر نيست‌. به‌ خلاف‌ مرد كه‌ در فطرتش‌ اين‌ خشونت‌ و تعقّل‌ قرار داده‌ شده‌، و او مرد است‌ و براي‌ مرد نسبت‌ به‌ زن‌ درجه‌اي‌ از برتري‌ ميباشد و آن‌ همان‌ درجه‌ تعقّل‌ و بنيه‌ جسماني‌ و بسط‌ و فزوني‌ در علم‌ و قدرت‌ بدني‌ اوست‌، پس‌ براي‌ مردان‌ بر زنان‌ درجه‌ و مزيّتي‌ است‌.

همچنان‌ كه‌ خداوند عزّوجلّ بر اساس‌ يك‌ معيار كلّي‌ مجاهدين‌ از مؤمنين‌ را بر قاعدين‌ از آنان‌ برتري‌ داده‌ و فرموده‌ است‌: «فَضَّلَ اللَهُ الْمُجَـاهِدِينَ بِأَمْوَا لِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَي‌ الْقَاعِدِينَ دَرَجَه وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَهُ الْحُسْنَي‌، نساء ، 95»: (هرگز) افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترك‏كنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده و به هر يك از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيكشان،) خداوند وعده پاداش نيك داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است.پس‌ خداوند مردان‌ را بر زنان‌ درجه‌اي‌ از برتري‌ داده‌ است‌، با وجود اينكه‌ آنچه‌ در عُرف‌ زندگي‌ اجتماعي‌ و فطرت‌ به‌ نفع‌ زن‌هاست‌ همانند آن‌ چيزي‌ است‌ كه‌ بر عهده‌ آنها ميباشد. و اين‌ مطلب‌ موجب‌ اصلي‌ منع‌ وجوبي‌ زن‌ها از قتال‌ و قضاوت‌ و حكومت‌ و منع‌ استحبابي‌ آنها از بسياري‌ از احكام‌ ديگر ميباشد.در تفسير علي‌ بن‌ إبراهيم‌ قُمّي‌ پيرامون‌ آيه‌ شريفه‌ «لّـِلرّ ِجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَتَه آمده‌ است‌ كه‌ ميگويد امام‌ عليه‌ السّلام‌ فرمود: «حقّ مردان‌ بر زنان‌ بيشتر از حقّ زنان‌ بر مردان‌ است‌» واين‌ مطلب‌ منافاتي‌ با برابري‌ آنها در حقوق‌ ندارد.


خداوند هم چنین در مورد برتری مردان بر زنان در مواهب اجتماعی می فرماید:«
وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي‌ عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِّلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَتَه وَاللَهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»: و براى آنان، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايسته‏اى قرار داده شده و مردان بر آنان برترى دارند و خداوند توانا و حكيم است. (بقره ،228)معروف‌ آن‌ چيزي‌ است‌ كه‌ مردم‌ آنرا به‌ خوبي‌ مي‌شناسند، و عرف‌ آنرا از نظر تمدّن‌ متداول‌ اجتماعي‌ ميپذيرد و ضدّ آن‌ منكر است‌. و آن‌ چيزي‌ است‌ كه‌ عرف‌ آنرا انكار ميكند و در حيات‌ اجتماعي‌ قبول‌ نمي‌نمايد. پس‌ معروف‌ حتماً بايد چيزي‌ باشد كه‌ مورد امضاء و تصديق‌ عقل‌ قرار گيرد و شرع‌ به‌ آن‌ دستور دهد اعمّ از سنّت‌هاي‌ پسنديده‌ و فضائل‌ اخلاقي‌ و اخلاق‌ حميده‌. و چون‌ اسلام‌ شريعت‌ خود را بر پايه‌ فطرت‌ واقعي‌ و خلقت‌ اصلي‌ نوع‌ انسان‌ بنا نهاده‌ است‌، معروف‌ نزد وي‌ همان‌ است‌ كه‌ مردم‌ آنرا بپذيرند، البتّه‌ مردمي‌ كه‌ بر مسير فطرت‌ حركت‌ كرده‌ و از راه‌ مستقيم‌ و روش‌ استوار آن‌ خارج‌ نشده‌اند.يكي‌ از احكامي‌ كه‌ بر اين‌ پايه‌ استوار است‌، برابري‌ افراد در حكم‌ وارد بر آنها (حقوق‌ و وظائف‌) است‌؛ كه‌ در نتيجه‌ همه‌ افراد در وظائف‌ و آنچه‌ بر عهده‌ آنها است‌ و در منافع‌ (سود و زيان‌) برابرند. و مخفي‌ نماند كه‌ اين‌ تساوي‌ به‌ نحو احسن‌ برقرار نخواهد شد جز با حفظ‌ آنچه‌ كه‌ براي‌ هر فردي‌ از افراد جامعه‌ از خصوصيّات‌ فطري‌ و آثار لازمه‌ خلقت‌ و شئون‌ مختلف‌ حيات‌ وجود دارد؛ نه‌ مسائل‌ اعتباري‌ موهوم‌ و قراردادهاي‌ مصنوعي‌ بر اساس‌ تمدّن‌ پست‌ و زبون‌ مادّي‌.پس‌ در مدينه‌ فاضله‌ انساني‌ بايد مراعات‌ حال‌ ضعيف‌ و قوي‌، جاهل‌ و عالم‌، نيازمند و بي‌نياز بشود، و هر فطرتي‌ بر اساس‌ بناء اوّليّه‌ و اصلي‌ آن‌ مورد نظر و ملاحظه‌ قرار گيرد و موادّ حياتي‌ لازم‌ بر حسب‌ احتياج‌ و درجه‌ نيازمندي‌ به‌ آن‌ اعطاء شود.


و اين‌ همان‌ مساوات‌ صحيح‌ و واقعي‌ است‌، و بر اين‌ پايه‌ و اساس‌ اسلام‌ احكامش‌ را در مورد سود و زيان‌ زن‌ ساري‌ و جاري‌ كرده‌ است‌؛ و چيزهائي‌ را كه‌ به‌ نفع‌ او و يا بر عهده‌ او است‌ همانند و برابر قرار داده‌ است‌، البتّه‌ با حساب‌ دقيق‌ و حفظ‌ موقعيّت‌ فطرتي‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌ در دايره‌ اجتماع‌ همراه‌ مرد از تناكح‌ و تناسل‌ به‌ او اعطاء فرموده‌ است‌. اسلام‌ معتقد است‌ كه‌ در مواهب‌ اجتماعي‌ براي‌ مردان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ درجه‌اي‌ از برتري‌ است‌؛ پس‌ گفته‌ خداوند متعال‌ «وَ لِّلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَتَه»: «براي‌ مردان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ مزيّتي‌ است‌» قيدي‌ متمّم‌ و كامل‌ كننده‌ حكم‌ سابق‌ است‌ و همه‌ آيه‌ معني‌ واحدي‌ را ميرساند؛ و آن‌ اينست كه‌ فطرت‌ بين‌ زن‌ و مرد احكام‌ واحدي‌ را قرار داده‌ است‌ با حفظ‌ برتري‌ مردان‌ بر زنان‌ در اين‌ مواهب‌ اجتماعي‌. و با همين‌ معيار خداوند بين‌ آن‌ دو تساوي‌ قائل‌ شده‌ و براي‌ آنان‌ احكامي‌ را وضع‌ فرموده‌ است‌ و آنچه‌ را كه‌ به‌ نفع‌ و يا بر عهده‌ او است‌ همانند و مشابه‌ قرار داده‌ است‌.


البته اسلام‌ به‌ هنگام‌ قانونگزاري‌، احكام‌ همسري‌ و زوجيّت‌ را بر اساس‌ خلقت‌ مردي‌ و زني‌ قرار داده‌، زيرا تجاذب‌ جنسي‌ در ميان‌ آنها غير قابل‌ اجتناب‌ است‌ و دست‌ طبيعت‌، هر كدام‌ از آنها را به‌ وسائل‌ و تجهيزات‌ خاصّ توليد مثل‌ مجهّز ساخته‌ است‌؛ و فرم‌ جسماني‌ خلقت‌ بيهوده‌ و باطل‌ انجام‌ نگرفته‌ است‌. و جز توليد مثل‌ جهت‌ بقاي‌ نسل‌ هيچ‌ غايت‌ و منظوري‌ براي‌ اين‌ تجهيز و ساختمان‌ نبوده‌ است‌؛ بنابراين‌ عمل‌ نكاح‌ و زناشوئي‌ بر اين‌ واقعيّت‌ بنا نهاده‌ شده‌، و به همین جهت احكام‌ بر عفّت‌ و حجاب‌ و اختصاص‌ زن‌ به‌ شوهر و قرار دادن‌ عدّه‌ و مانند آن‌ براي‌ محكم‌ كردن‌ و استواري‌ اساس‌ خانواده‌ ترتيب‌ داده‌ شده‌ است‌. ولي‌ قوانين‌ موجود در دنيا اعمّ از غربي‌ يا شرقي‌ بنيان‌ ازدواج‌ را بر شركت‌ زوجين‌ در زندگي‌ خانوادگي‌ قرار داده‌ است‌، و اين‌ يك‌ نوع‌ زندگي‌ اشتراكي‌ در دائره‌اي‌ تنگ‌تر و محدودتر از دايره‌ اجتماع‌ شهري‌ است‌ بدون‌ ملاحظه‌ و در نظر گرفتن‌ اصل‌ توليد مثل‌ و حفظ‌ اولاد و نسل‌، و به‌ اين‌ دليل‌ قوانين‌ دنياي‌ امروز متعرّض‌ هيچيك‌ از چيزهائي‌ كه‌ اسلام‌ در نظر گرفته‌ است‌ مثل‌ عفّت‌ و حجاب‌ و نفقه‌ و غير آن‌ نشده‌ است‌.

منابع:
شهید مطهری/نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 147-146
كتاب رساله بديعه /قسمت چهارم /علامه حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره

بسمه تعالی

اسلام همان گونه كه در واگذارى هر مسئولیتى، بر صلاحیت فكرى و اخلاقى فرد مسئول تأكید دارد، در مسأله سپردن ریاست خانواده هم به مرد تأكیدات، تمهیدات و حتى تهدیداتى دارد، كه او را بر صراط مستقیم و مرز عدالت قرار دهد. بنابراین اگر مى فرماید: «الرجال قوامون على النساء»؛ مردان سرپرست زنانند (نساء/34) و مردان را كارگزاران و قوام و كسانى كه كمر همت بر امور خانواده بسته اند معرفى مى نماید، در كنارش با دعوتهاى لطیفى چون «كونوا قوامین بالقسط»؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! برپا كنندگان عدل و داد باشید (نساء/135) و یا «عاشروهن بالمعروف»؛ و با آنها خوشرفتارى كنید (نساء/19) و یا «لا تضاروهن لتضیقوا علیهن»؛ در حد توان خود، آنان را (تا سر آمد عده شان ) در همان جا كه خود ساكنید سكونت دهید و به آنها آسیب و زیان نرسانید تا عرصه را بر آنان تنگ كنید (طلاق/6) و یا «وأتمروا بینكم بالمعروف»؛ و (درباره ى فرزند) به شایستگى میان خود به مشورت و توافق برسید (طلاق/6) و «قل امر ربى بالقسط»؛ بگو: پروردگارم به انصاف فرمان داده است (اعراف/29) آنان را به بسط عدالت و معاشرت احسن و بر حذر بودن از هر گونه اضرار و تعدى، فرا مى خواند، و بر سازش بر اساس معروف، و رفتار شایسته نسبت به بندگان خدا كه به سبب همسرى و فرزندى در كفالت او هستند، تأكید و سفارش فراوان مى نماید. از آنجا كه احكام، تابع مصالح و مفاسد است خداى حكیم بدون رعایت مصالح، امور خانواده را به مرد واگذار نمى كند، در تقسیم بندى وظایف پدر در كانون خانه و خانواده پیوسته در جایگاه نوعى قضاوت و شهادت است، بنابراین بیش از هر كس به رعایت عدالت و تقوى سزاوارتر مى باشد.

و از سویى چون ریشه هاى عدالت اجتماعى در خانواده شكل مى گیرد، والدین در ترسیم و تحكیم بناى عدالت بیشترین نقش را در نظام تربیتى دارند. و همچنین از مفاهیم بسیارى از آیات تأكید بر این دادگسترى ملموس است. به همین جهت مرد حق حاكمیت دارد ولى حق تحكم ندارد، و در حاكمیت نه تنها بایستى رعایت عدالت نماید بلكه باید رعایت اصل «عفو» را به سبب «و ان تعفوا اقرب للتقوى»؛ و گذشت شما به تقوا نزدیك تر است (بقره/237) و اصل «فضل» را در روابط خانواده به واسطه «لا تنسوا الفضل بینكم»؛ و بزرگوارى را در میان خودتان فراموش نكنید (بقره/237) پیوسته مورد توجه و نظر داشته باشد، كه این همان تأكید بر اخلاق و تلطیف در حقوق است.
چه زیبا و لطیف قرآن مى فرماید كه در نظام همسردارى لازم است رعایت «
هن لباس لكم و انتم لباس لهن»؛ آنها براى شما لباسند و شما براى آنها لباسید (بقره/187) بر اساس حفظ احترام متقابل و توجه به كرامت انسانى از سوى زوجین بشود. و هر دو در جهت حفظ و حمایت از هم بكوشند، در این محدوده ریاست، از قبیل رابطه ى رئیس و مرئوس نیست بلكه هر چه هست گستره چتر مودت و رحمت و حفاظت و هدایت است، و همانگونه كه لباس پوششى است بر عیوب و اسرار، زن و مرد هم نسبت به یكدیگر، شایسته است كه اینگونه باشند.
شأن دیگر لباس محافظت از سرما و گرما است، این دو هم در فراز و نشیبهاى زندگى و در گرمى و سردى حوادث روزگار باید حامى یكدیگر بوده و از خودنگرى و منافع شخصى بپرهیزند، و همچون لباس و پوششى گرانقدر و ارزشمند موجب زینت یكدیگر باشند.

در مورد وظایف واجب مرد خداوند در آیاتش اشاره می کند که: «و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف»؛ و خوراك و پوشاك آنها به طور شایسته بر عهده ى پدر فرزند است (بقره/233)، بر كسى كه فرزند از آن اوست تأمین خوراك و پوشاك مادر، به گونه اى معروف - مطابق با عرف معقول- واجب است.» و «و عاشروهن بالمعروف؛ با زنان معاشرت نیكو و معروف داشته باشید» (نساء/19)، و «و اسكنوهن من حیث سکنتم من وجدكم؛ بر حسب توانایى و غناى خود مسكن ایشان را فراهم آورید». (طلاق/6)
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه در سفارش به فرزندشان می فرماید: «
و لا تملك المراة من امرها ماجاوز نفسها فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ كارى را كه در توانمندى زن نیست، بر او تحمیل مگردان، زنان چون گل بهارى هستند، نه پهلوان سخت كوش و پرتوان. (نهج البلاغه، نامه 31)
به همین جهت اسلام كارهاى دشوار را از دوش زنان برداشته و در مقابل كارهاى كلیدى ترى را چون تربیت و تعلیم، تأمین سكونت و امنیت خانواده را به او واگذار كرده است، تا در رسالت مربى گرى، مادرى و همسرى به خوبى نقش خود را ایفا نماید. از سوى دیگر حسن معاشرت با همسر را در سایه اصل مودت و رحمت بر زوجین واجب نموده، تا خانه و خانواده كه محل نشو و نماى آدمى است، مهد صفا و آرامش باشد، به همین جهت تخلف از حسن معاشرت و رفتار غیرمعروف براى زن و مرد، نشوز و عصیان محسوب مى گردد.
به هر حال وظایف مرد را نسبت به همسر و خانواده اش می توان به صورت زیر بیان نمود:

بسمه تعالی

وظایف الزامى

1- رعایت حسن معاشرت با زوجه، و حفظ روابط بر اساس معروف، و به دور از هر بی عدالتى و ظلم
2- تهیه مسكن همسر، با توجه به توانمندیهاى خود
3- تأمین خوراك و پوشاك زوجه، بر اساس معروف
4- پرهیز از ظلم به زن، و آزار او با بد زبانى و ضرب و شتم
5- رعایت و حفظ حق بیتوته و مضاجعت درباره زن (مثلا اگر یك زن دارد از هر چهار شب یك شب را در كنار او بگذراند.)
6- رعایت فاصله ى بین دو آمیزش با همسر كه بیش از چهار ماه نشود.
7- پرهیز از آمیزش با همسر با فكر زنى دیگر.
8- پرهیز از آمیزش در حضور كودك (كه دو مورد اخیر اگرچه جزء وظایف متقابل محسوب نشده ولیكن مورد تأكید بسیار قرار گرفته)

وظایف غیر الزامى

1- فراهم نمودن انواع خوردنى و میوه و پوشاك براى خانواده
2- شانه خالى نكردن از زیر بار هزینه زندگى
3- برخوردار نمودن همسر و فرزندان از رفاه لازم، و وسعت بخشیدن در زندگى آنان در صورت توسعه ى مالى
4- نیكى به همسر و خشنود ساختن او حتى با تدارك تحفه و هدیه اى
5- آراستن مرد و لباس خوب پوشیدن براى همسر
6- خوشبو نمودن خود براى همسر
7- بیتوته در منزل همسر به هنگام حضور در وطن (خارج از خانه شب را به سر نبرد)
8- آمیزش با همسر هنگام تمایل زوجه
9- خوددارى نكردن از بچه دار شدن زن مگر زنى كه داراى سوء اخلاق و یا كسى كه به فرزندش شیر نمى دهد.
10- بخشیدن همسر در صورت ارتكاب خطا و صبر و مدارا بر بدخلقى او
11- خوددارى از طلاق زن بدون دلیل
12- عدم واگذارى كار، خارج از توان زن (حتى نسبت به امور منزل)
13- آماده كردن زن قبل از آمیزش و خوددارى از برخورد خشن و غیر انسانى
14- رعایت نیكى در گفتار و یاور و همراه خوب بودن براى همسر.
15- ابراز عشق و محبت نسبت به همسر

ترسیم وظایف مردان در روایات:

به طور كلى روایاتى را كه در آن به وظایف مرد صریحا و یا اشارتا آمده است، مى توان در سه دسته آنها را تقسیم نمود:
«دسته اول روایات»
دسته اول روایاتى است كه مربوط به حسن معاشرت و چگونگى رفتار با همسر است، كه نوع رفتار در برخورد متقابل همسر و نیز تمكین او نسبت به وظایف محوله اش بسیار مؤثر و كارآ مى باشد. از جمله:
1- امام رضا علیه السلام در روایتى به نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند تبارك و تعالى بر جنس مؤنث و افراد آن رقیق تر و مهربانتر است تا نسبت به جنس مذكر، سپس فرمود: هیچ مردى زن محرم خود را خشنود نكند، مگر اینكه خداوند در قیامت او را خشنود سازد.
2- رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین شما، بهترین براى همسر و فرزندان خویش است و من بهترین شما براى زن و فرزندان خود هستم.
3- امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیت خود به محمد حنفیه مى نویسد، با بانوى خود خوش صحبت باش، و براى او همراه خوبى باش، چه در گفتار و چه در كردار، تا عیش تو خالص گردد.
4- امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت كند بنده اى را كه امور بین خود و بانویش را به نیكى بگذراند.
5- امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر فرمود: جبرئیل در مورد زنان آنقدر به من وصیت كرد تا اینكه گمان كردم سزاوار نیست شوهر بانوى خود را طلاق دهد، مگر به واسطه عمل فحشاء و كار زشت آشكارى.
6- رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر بانویى كه شوهرش را آزار دهد، خداوند نماز و اعمال نیكش را پذیرا نیست تا اینكه شوهر را یارى و خشنود سازد.... و اول شخصى است كه وارد آتش مى شود. سپس فرمود: مرد هم همان قدر بیچارگى و عذاب دارد، اگر بانویش را آزار دهد و به او ظلم كند، و هر مردى كه بر بدخلقى بانوى خویش صبر كند، خداوند براى هر مرتبه اى از صبر و تحمل او پاداشى براى او قرار مى دهد مانند پاداشى كه براى سختى هاى ایوب به او داد.
7- از امام صادق علیه السلام است كه فرمود امیر مؤمنان علیه السلام در رساله اى به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمودند: مسؤولیتى بیش از توان بانو باو واگذار مكن، زیرا قرار نگرفتن او در تنگنا و سختى از براى حال او سودمندتر، و از جهت آسودگى او مفیدتر، و از نظر دوام زیبایى و طراوت او بهتر است.
8- اسحاق بن عمار به امام صادق علیه السلام عرض مى كند حق بانو بر شوهر چیست، كه اگر شوهر آن را انجام دهد نیكوكار شمرده مى شود؟ امام علیه السلام (پس از اشاره به حقوق مالى او) فرمودند: «ان جهلت غفر لها» اگر بانو از روى ندانستن و عدم توجه و خطا، كارى از او سر زد كه مطلوب او نبود، شوهر او را مورد بخشش قرار دهد. سپس امام علیه السلام به سیره پدرشان امام باقر علیه السلام در این زمینه اشاره مى فرمایند كه از براى ایشان بانویى بود كه پدرم را مورد اذیت قرار مى داد و ایشان (كریمانه) عفو مى نمودند.
9- رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: بانوان را مورد اكرام قرار نمى دهند مگر مردانى بلند طبع و كریم، و ایشان را مورد اهانت قرار نمى دهند مگر مردانى كه از طبعى حقیر برخوردار باشند.
10- امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: وقتى مرد به همسر خود مى گوید «من تو را دوست دارم» این سخن هرگز از قلب او بیرون نمى رود.
11- محمد بن ادریس در آخر كتاب سرائر روایتى را نقل مى كند كه به امام صادق علیه السلام ختم مى شود كه حضرتش فرمود: هر كس كه نسبت به ما (اهل بیت)عشق مى ورزد نسبت به همسران خویش زیاد محبت مى ورزد. (اشاره به اینكه از سیره ایشان این نحوه همسردارى است)
12- از ابن عباس است كه مى گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم كه مى فرمود: بنده (خدا) زمانى كه نسبت به همسران خویش فزونى در محبت داشته باشد، (بدین سبب) فضیلتى را در ایمان خود زیاد نموده است.

از مجموعه روایات سیره عملى و نظرى رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار در این بخش، كه خود معرف اصل «وعاشروهن بالمعروف» و مبین گستره محبت و مودت در خانه و خانواده است، نكاتى ارزشمند حاصل مى گردد، از آن جمله اینكه:
الف: جامعیت احكام اسلامى و توجه خاصى كه اسلام نسبت به بانوان و جایگاه آنان دارد.
ب: احترام گذارى به همسر و توجه به كرامت، و رعایت شرایط و توازن بین توان و تكلیف.
ج: حسن معاشرت و رفتار شایسته مرد و رفق و مداراى او به عنوان قوام و ركن اساسى خانواده، عامل عمده در تدارك امنیت و آرامش خانواده است.
د: حاكمیت مرد بایستى بر اساس رعایت اصل «مودت و رحمت» و به دور از هر گونه زورمدارى و حكم باشد.
ه: حسن سلوك و رفتار شایسته مرد اساسى ترین عامل در ایجاد انقیاد و تمكین و تأثیر پذیرى همسر است و آنگاه كه سایه الفت قرین با حسن نیت از سوى مرد بر فضاى زندگى سایه افكند، تمامى اعضاى خانواده از او متأثر و منفعل مى شوند.
و: اگر مرد تمامى وظایف خویش را از خوراك و پوشاك و مسكن و ... انجام دهد، اما اعتدال در رفتار نداشته باشد، و الگوى مناسب و پسندیده اى در عمل نباشد ضمانتى براى رشد و امنیت و ثبات در خانواده نیست. به همین جهت در دستورات اسلامى حسن معاشرت و رفتار شایسته اصلى ترین وظیفه زن و مرد است.

بسمه تعالی

دسته دوم روایات

در این بخش از روایات وظایف مرد نسبت به تأمین امور مالى و نیازهاى ظاهرى زندگى همسر مورد توجه قرار گرفته است، و شئون و ابعاد مختلف این مسئله مطرح گردیده است از جمله:
1- على علیه السلام و فاطمه علیه اسلام رسول الله صلى الله علیه و آله را براى خدمت، قاضى قرار دادند، پیامبر صلى الله علیه و آله حكم فرمودند كه خدمت در درون منزل را فاطمه علیه اسلام و در بیرون منزل را على علیه السلام انجام دهند.
2- اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام درباره حق زن بر شوهر سؤال مى كند، حضرت فرمودند: اینكه از نظر غذا و خوراكى او را تأمین نماید، و سیر سازد، و از جهت پوشاك و لباس او را تأمین، و اگر خطائى نمود، او را ببخشد.
در این روایت امام صادق علیه السلام غیر از توصیه به خوراك و پوشاك مى فرمایند اینكه چهره اش را بر روى خانم در هم نكشد و صورتى قبیح در مقابل همسر به خود نگیرد، و سپس به مقدار متعارف خوراكى ها از روغن و گوشت و مایحتاج زن از قبیل رنگ مو و لباس تابستانى و زمستانى (هر یك دو دست) و تأكید بر خالى نبودن خانه از روغن سر و سركه و زیتون و تدارك قوت همسر اشاره مى نمایند و در خاتمه مى فرماید، نشود میوه اى عمومى باشد مگر اینكه عیال خود را از آن میوه اطعام كند.» ملاحظه مى شود كه در این كلام گستره نفقه را در ابعاد مختلف كه در برگیرنده همه نیازهاى عرفى زن است اشاره مى فرمایند.
3- امام موسى علیه السلام فرمود: سزاوار است مرد بر عیال خود توسعه مالى ایجاد كند تا زن آرزوى مرگ او را نكند.... و فرمودند وقتى براى مرد وسعت در نعمت ایجاد مى شود، سزاوار است او هم نسبت به خانواده كه نیاز به او دارند وسعت ایجاد نماید.
4- امام هفتم فرمودند: خانواده مرد (چون تأمین امور زندگیشان با اوست مثل) اسیران او هستند، هر كه خداوند به او نعمتى عنایت كرد، باید براى افرادى كه تحت كفالت او هستند توسعه ایجاد كند و اگر چنین نكند یقینا آن نعمت از بین مى رود.
5- پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر كه وارد بازار شود و تحفه اى خریدارى كند و آن را براى خانواده خویش حمل كند (از جهت آثار عمل) مانند كسى است كه مالى را به جانب گروهى كه نیازمند آن هستند حمل مى كند.
6- پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: بدترین مردان كسى است كه تهمت مى زند، بخیل است و بد زبان و به تنهایى مى خورد ... و عیالش را به دیگران وا مى گذارد.
7- از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: مورد لعن و نفرین است (دو بار تكرار فرمودند) كسى كه كارش را به دوش دیگران اندازد، و ملعون است ملعون كسى كه عائله و حق آنان را ضایع و تباه نماید.

در این دسته از روایات اداره امور اقتصادى زندگى در تمامى ابعاد و با توجه به نیازمندى اعضا بر عهده مرد نهاده شده، و تدارك امور همسر در این زمینه با شوهر است.

دسته سوم از روایات

قبل از پرداختن به روایات در این بخش لازم است دو نكته اساسى مورد توجه قرار گیرد:
الف: در تفكر اسلامى ازدواج فقط براى ارضاى تمایلات جنسى صرف نیست، بلكه عامل انتقال ارزشها از سلف به خلف و از گذشتگان به آیندگان است، اینجا است كه سلامت نفس و حفظ كرامت انسان و قوام و تداوم صفات برازنده نیازمند به یك سلسله بایدها و نبایدها و دستورات و قوانین است.
ب: نكاح و پیوند ازدواج یك نیاز ظاهرى محض نمى باشد، بلكه منشأ توسعه اصل «مودت و رحمت» بر زندگى بشر است و تعبیر زیباى «و جعل بینكم مودة و رحمة» یك جعل اعتبارى نیست بلكه واقعیتى است كه ریشه در عمق جان و سرشت و روان زن و مرد دارد، بخش اول آن كه مودت است از عشقى پاك و بى آلایش سرچشمه مى گیرد، و بخش دوم آن كه رحمت است برخاسته از حس ایثار و گذشت و فرانگرى و دیگراندیشى است، و به مفهوم مایه هاى زندگى را بر اساس عشقى راستین به دیگرى تقدیم داشتن، كه هر دو از خصایص فطرى بشر است. بر این اساس همه روابط زندگى زناشویى متأثر از این اصل است حتى استمتاع و توالد و تناسل.

و بخش سوم از روایات مربوط به وظایف مرد و زن و نسبت به نحوه ارتباط آنها مى شود. از جمله:
1- حسن بن جهم گفت: موسى بن جعفر را دیدم كه خضاب كرده، سر و ریش خود را رنگ كرده است، با تعجب از ایشان پرسیدم، فدایتان شوم شما خضاب كرده اید؟ در جواب فرمودند: به خود رسیدن و آماده شدن براى همسر از چیزهایى است كه موجب ازدیاد پاكدامنى بانوان مى شود، خیلى وقتها بانوان عفت را ترك مى كنند به دلیل اینكه شوهرانشان به خود نمى رسند. سپس فرمود: آیا خوشنود مى شوى بانویت را آنگونه ببینى كه خود آنگونه هستى در صورتى كه خودآرایى نكنى؟ گفتم خیر، فرمودند: این همان است. و سپس ادامه دادند: نظافت، خوشبویى، كوتاه كردن موهاى زاید و آمیزش فراوان از ویژگیهاى پیامبران است.
2- پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: مروت خود را نابود مى كند مردى كه شب را در غیر منزل خود به سر برد در شهرى كه خانواده اش در آن شهر است.
3- از روایات باب اول از ابواب قسم و نشوز و شقاق استفاده مى شود كه مرد هر چهار شب یكبار لازم است با همسر خویش مضاجعت و هم بسترى داشته باشد.
4- صفوان بن یحیى از امام صادق علیه السلام سؤال مى كند: مردى زن جوانى دارد كه چند ماه و گاه یك سال به او نزدیك نمى شود، و قصد ضرر رسانیدن به او را ندارد - مصیبت زده است - آیا گناه مى كند؟ حضرت فرمود: اگر چهار ماه همسر را ترك كند بعد از آن گناه كرده است.
5- امام صادق علیه السلام فرمود: همچون پرندگان با بانوان خویش آمیزش نكنید، حتما باید مكث و درنگ كنید.
6- امام صادق علیه السلام مى فرماید: در صورتى كه كودكى در خانه باشد، مرد نباید با بانو و كنیزش آمیزش كند این از امورى است كه زنا در پى خواهد داشت.
7- در حدیث «اربع ماة» از امام على علیه السلام است كه هنگامى كه مردى با همسرش مى آمیزد نباید تعجیل نماید، زیرا از براى جنس مؤنث هم نسبت به امر زناشویى نیازى است كه باید مورد توجه مرد قرار گیرد.
8- دسته ای از روایات است كه مضمون آن این است كه هرگز نباید با شهوت زن دیگرى با همسر خود آمیزش داشت.
9- امام باقر علیه السلام از قول رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سه چیز جفا محسوب مى شود و مورد سوم اینكه مرد بدون ملاعبه، مواقعه نماید.
10- از امام صادق علیه السلام سؤال مى شود درباره «لا تضار والدة بولدها ولا مولود له بولده» امام علیه السلام مى فرماید: گاه زنى بچه شیر مى دهد، و هنگامى كه شوهر اراده آمیزش مى كند، ولى زن از نگرانى حامله شدن شوهر را رد مى كند، و گاه زن ابراز تمایل به مرد مى كند، و مرد خوف حامله شدن همسر را دارد، و ابا و خوددارى مى نماید خداوند متعال نهى فرموده از اینكه مرد به زن ضرر وارد نماید، یا زن به مرد ضرر وارد كند از ترس بچه دار شدن.

نتیجه ى تتبع در آیات و روایات مربوط به بیان وظایف زوج - كه تخلف از موارد الزامى آن نشوز محسوب مى شود - آن است كه بعضى از این متون درصدد بیان موارد وجوب و الزام عملى زوج نسبت به همسر و یا خانواده است، و بعضى دلالت بر تأكید و توصیه به رعایت اصول ارزشى در خانواده و براى تثبیت و تحكیم روابط زوجین و گرمى كانون خانواده است.

منابع:
مجله شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان، شماره 3، گستره وظايف مردان در خانواده،تفسیر الميزان، ج 9، ص 160-159، جواهر الكلام، ج 31، ص 207،وسائل الشیعه ج31/ص 208.

خانم _Member_ اولا پوزش بابت خطابی که شد منظور شخص نبود شمای نوعی! به هرحال پوزش می طلبم!

در مورد قوانینی که می فرمایید بحث زیاد شده تابحال! در همین پست هم استاد عزیزمون مواردی رو عنوان کردن باز اگر شما همچنان مواردی هست که حس می کنید قابل بحثه بفرمایید بحث بشه حولش ان شالله که فایده داشته باشه...

یاعلی

ممنون از توضیحاتتون :Gol:

درباره تعدد زوجات

نقل قول:
اسلام نه چند همسری را اختراع کرد، زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان وجود داشت، و نه آن را نسخ کرد، زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصرا به تعدد زوجات است. ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد.

پس اسلام برای اصلاح یک عادت زشت قوانینی رو مشخص کرده اولین سوالم اینه که این مسئله تو خیلی از جوامع زشت و غیر قانونی هست (تعدد زوجات) ولی اسلام هم چنان بر قانون تعدد زوجات رو از زمان قدیم (بنا به رسم و رسوم گذشته) تا الان با وجود قبح و غیر قانونی بودنش تو خیلی از جوامع تاکید داره ؟

نقل قول:


اول اصلاحی که بعمل آورد این بود که آن را محدود کرد، قبل از اسلام تعدد زوجات نامحدود بود، یک نفر به تنهائی میتوانست صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرائی بوجود آورد، ولی اسلام حداکثر برای آن معین کرد، به یک نفر اجازه نداد بیش از چهار زن داشته باشد. در حکایات و روایات نام افرادی در صدر اسلام دیده میشود که در حالیکه اسلام آوردند بیش از چهار زن داشتند و اسلام آنها را مجبور کرد مقدار زائد را رها کنند. از آن جمله نام مردی به نام غیلان بن اسلمه برده میشود که ده زن داشت و پیامبر اکرم او را مجبور کرد که شش تای آنها را رها کند و همچنین مردی به نام نوفل بن معاویه پنج زن داشت. پس از آنکه اسلام اختیار کرد رسول اکرم امر کرد که یکی از آنها را حتما رها کند.
در روایات شیعه وارد شده که یک نفر ایرانی مجوسی در زمان امام صادق علیه السلام اسلام اختیار کرد در حالیکه هفت زن داشت، از امام صادق سؤال شد تکلیف این مرد که اکنون مسلمان شده با هفت زن چیست؟ امام فرمود حتما باید سه تای از آنها را رها کند.

این محدودیت فقط در تعداد همسران با عقد دائم هست و مردان مجاز هستن تا هر تعداد که دلشون می خواد همسر با عقد موقت داشته باشن در حالی که بیشترین بها به میل جنسی مردان داده شده کوچکترین توجهی به امیال زنان نشده و قانونی برای رفع نیازهای زنان در نظر گرفته نشده و زن موظف هست با همسر خودش تا اخر عمر زندگی کنه بدون اینکه حق جدایی و طلاق داشته باشه .

نقل قول:

اسلام‌ بين‌ زن‌ و مرد از نظر تدبير شؤون‌ زندگي‌ مادي‌ در اراده‌ و عمل‌ برابري‌ و مساوات‌ قرار داده‌ است‌. پس‌ همان طور كه‌ مرد در نيازمنديهاي‌ مادّي‌ انساني‌ مثل‌ خوردن‌ و آشاميدن‌ و غير آن‌ از مسائل‌ حيات‌ مادّي‌ مستقلّ است‌، زن‌ نيز در اراده‌ و عمل‌ مستقل‌ است‌ و مالك‌ دسترنج‌ خود ميباشد؛ جز اينكه‌ اسلام‌ در او دو خصوصيت‌ قرار داده‌ كه‌ فطرت‌ و آفرينش‌ الهي‌ او به‌ اين‌ دو خصلت‌ از مرد ممتاز و متفاوت‌ ميشود:يكي‌ از آنها اين است كه‌ زن‌ در ايجاد نوع‌ انساني‌ و نموّ آن‌ به‌ منزله‌ كشت‌ است‌ و نوع‌ انسان‌ در بقاي‌ نسل‌ خود بر وي‌ اعتماد دارد؛ و از احكام‌ الهي‌ به‌ آنچه‌ كه‌ به‌ كشت‌ (توليد نسل‌) اختصاص‌ دارد؛ مختصّ شده‌ و بدين‌ ترتيب‌ از مرد جدا و ممتاز گرديده‌ است‌؛ «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّي‌ شِئْتُمْ»: زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهيد، مى‏توانيد با آنها آميزش كنيد( بقره ، 223).

قبل از توضیحاتم معذرت می خوام که صریح نظرم رو بیان میکنم و قصدم توهین نیست..

دقیقا همین نگاه به زن باعث شده اسلام مجور چند همسری رو به مرد بده و کوچکترین توجهی به حقوق انسانی زن نداشته باشه. زن در اسلام فقط به یک کارخانه تولید مثل هست و در عوض مرد اداره امور زندگی زن رو بر عهده داره

زن محل بذر افشانی مردان هست که هر زمان دلشون خواست بذر افشانی کنن و زن فقط محکوم به اطاعت هست این استفاده ابزاری از زن نیست که زن موظف هست هر زمان مرد بخواهد بدنش رو در اختیار مرد قرار بده تا بذرافشانی کنه ؟ فقط دیده شدن تو تبلیغات استفاده ابزاری از زن هست ؟ زن کوچکترین ارزش انسانی در اسلام نداره زن تنها زمانی ارزشمند هست که خودش رو در اختیار مرد قرار بده و اگر مرد ازش خوشش نیومد مختاره 3 زن با عقد دائم و بینهایت زن با عقد موقت برای بذر افشانی در اختیار بگیره.

نقل قول:

«از خداوند درخواست‌ برتري‌هائي‌ را كه‌ به‌ بعضي‌ (مردان‌) نسبت‌ به‌ بعض‌ ديگر (زنان‌) داده‌ شده‌ ننمائيد، هر كدام‌ از مردان‌ و زنان‌ به‌ همان‌ اندازه‌ بهره‌ دارند كه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند و از خدا طلب‌ فضل‌ و بخشش‌ بنمائيد كه‌ او به‌ هر چيزي‌ دانا است‌« وَ لاَ تَتَمَنَّوا مَا فَضَّلَ اللَهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَي‌ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِّلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْئَلُوا اللَهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا، نساء 32».

نقل قول:

خداوند متعال‌ با اين‌ بيان‌ ميخواهد بفرمايد كه‌: ملاك‌ اختصاص‌ مردان‌ به‌ برتري‌هائي‌ (نسبت‌ به‌ زنان‌) فقط‌ اعمال‌ و وظايفي‌ است‌ كه‌ عالم‌ فطرت‌ و آفرينش‌ به‌ هر يك‌ از آنها محوّل‌ ميكند و اين‌ تنهاملاك‌ اختصاص‌ است‌ و با اين‌ معيار استوار مردان‌ بر زنان‌ قيموميّت‌ دارند.بنابراين‌ زن‌ در همه‌ حقوق‌ اجتماعي‌ و احكام‌ عبادي‌ با مرد مشترك‌ است‌، و در كسب‌ و ملكيّت‌ و تعليم‌ و تعلّم‌ و جلب‌ منافع‌ و دفع‌ ضررها استقلال‌ دارد، جز در آنچه‌ كه‌ به‌ ملاحظه‌ اين‌ دو خصوصيّتي‌ كه‌ فطرت‌ براي‌ بقاي‌ نوع‌ انسان‌ در زن‌ قرار داده‌ است‌ از عهده‌ او خارج‌ است‌، كه‌ اين‌ دو ويژگي‌ يكي‌ به‌ منزله‌ كشتزار بودن‌ (و محلّ پرورش‌ نطفه‌ انسان‌ بودن‌ اوست‌) و ديگري‌ ظرافت‌ و لطافت‌ خلقت‌ وي‌ و به‌ اين‌ دو دليل‌ از مرتبه‌ مرد در فعاليّت‌ و إعمال‌ نيرو و سرسختي‌ و شدّت‌ و زندگي‌ تعقّلي‌ خارج‌ ميشود.پس‌ زن‌ بر انجام‌ اعمال‌ سخت‌ كه‌ محتاج‌ قدرت‌ زياد و خشونت‌ و تحمّل‌ شديد است‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها جنگ‌ و قضاوت‌ و حكومت‌ ميباشد (طبعاً) قادر نيست‌. به‌ خلاف‌ مرد كه‌ در فطرتش‌ اين‌ خشونت‌ و تعقّل‌ قرار داده‌ شده‌، و او مرد است‌ و براي‌ مرد نسبت‌ به‌ زن‌ درجه‌اي‌ از برتري‌ ميباشد و آن‌ همان‌ درجه‌ تعقّل‌ و بنيه‌ جسماني‌ و بسط‌ و فزوني‌ در علم‌ و قدرت‌ بدني‌ اوست‌، پس‌ براي‌ مردان‌ بر زنان‌ درجه‌ و مزيّتي‌ است‌.

مردان برتری هایی دارن که نباید درخواست بشه این برتری های مشخص بشه ..

این همه زن موفق کل دنیا بزرگترین و اساسی ترین مسئولیت های مربوط به یک کشور رو بر عهده گرفتن و از پس اون به بهترین وجه ممکن بر اومدن مسئولیت هایی که مردهای هم تراز اونا از انجامش نا توان بودن ایا این هم به برتری های مرد به زن در بر عهده گرفتن مسئولیت های اجتماعی مربوطه ؟ تو خیلی از کشورها قاضی زن وجود داره و زنان بر اساس قوانین اون کشور در حال قضاوت هستن بدون اینکه ظرافت و لطافتشون لطمه ای به کارشون وارد کنه.

سرسختی و خشونت مردان هم میتونه عدالت اونا رو تو قضاوت تحت تاثیر قرار بده و که قدرت تعقل رو ازونا سلب کنه خیلی دیده میشه که قضات تحت تاثیر سنت های مردسالارانه حاکم بر جامعه یا احساسات مردانه شون در قضاوت دچار اشتباهاتی میشن خیلی اتفاق می افته مردی براساس غرایز جنسیش تصمیمات ناعادلانه گرفته! ایا از نظر اسلام این خصوصیات منعی برای قضاوت مردان به وجود نیورده؟

آیا خصوصیات مردانه باعث نشده حضور مردان در جامعه کمتر بشه ؟

زنان در اسلام هم به خاطر خصوصیات زنانه خودشون از حضور در اجتماع منع شدن هم به خاطر خصوصیات مردانه مردان که براشون قابل کنترل نیست

نقل قول:

همچنان‌ كه‌ خداوند عزّوجلّ بر اساس‌ يك‌ معيار كلّي‌ مجاهدين‌ از مؤمنين‌ را بر قاعدين‌ از آنان‌ برتري‌ داده‌ و فرموده‌ است‌: «فَضَّلَ اللَهُ الْمُجَـاهِدِينَ بِأَمْوَا لِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَي‌ الْقَاعِدِينَ دَرَجَه وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَهُ الْحُسْنَي‌، نساء ، 95»: (هرگز) افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترك‏كنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده و به هر يك از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيكشان،) خداوند وعده پاداش نيك داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است.پس‌ خداوند مردان‌ را بر زنان‌ درجه‌اي‌ از برتري‌ داده‌ است‌، با وجود اينكه‌ آنچه‌ در عُرف‌ زندگي‌ اجتماعي‌ و فطرت‌ به‌ نفع‌ زن‌هاست‌ همانند آن‌ چيزي‌ است‌ كه‌ بر عهده‌ آنها ميباشد. و اين‌ مطلب‌ موجب‌ اصلي‌ منع‌ وجوبي‌ زن‌ها از قتال‌ و قضاوت‌ و حكومت‌ و منع‌ استحبابي‌ آنها از بسياري‌ از احكام‌ ديگر ميباشد.در تفسير علي‌ بن‌ إبراهيم‌ قُمّي‌ پيرامون‌ آيه‌ شريفه‌ «لّـِلرّ ِجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَتَه آمده‌ است‌ كه‌ ميگويد امام‌ عليه‌ السّلام‌ فرمود: «حقّ مردان‌ بر زنان‌ بيشتر از حقّ زنان‌ بر مردان‌ است‌» واين‌ مطلب‌ منافاتي‌ با برابري‌ آنها در حقوق‌ ندارد.

همیشه راه حلی وجود داره اگر جنس زن رو یک ضعیفه که تصور کنیم که قدرت جنگیدن و دفاع از خودش رو نداره و در تمام امور محتاج یه مرد قوی ! هست تا امورش رو رتق و فتق کنه بله این آیات درباره چنین زنانی صدق میکنه

عرف درباره زنان :

وقتی دختری تو جامعه ای به دنیا میاد که از درو دیوار و قانون و مدرسه و همه جا بهش بگن عزیزم از خودت دفاع نکن وگرنه روحیه مردانه داری! عزیزم حرف نزن تا بگن روحیه زنانه داری! عزیزم بگو چشم تا بگن به به عجب دختری! عزیزم دنبال حقوقت نباش چون بهت میگن روحیه مردانه داری و زنان این طور نباید باشن .. بله حضور زن با چنین پرورشی در جبهه و سربازی و حتی اجتماع خطرناکه چون ایشون یه دشمن ببینه یا مشکلی براش پیش بیاد پرچم سفید تسلیم شدن رو بالا میبره

پس عرف و زندگی نادرست اجتماعی رو تغییر بدیم که مجبور نشیم براساس قوانین تعیین شده براساس عرف اشتباه پیش بریم اگر بر اساس اصول انسانی پیش بریم مشکلی خیلی از مشکلاتی که تصور میکنیم از حضور زنان ایجاد شده حل خواهد شد.

نقل قول:

«حقّ مردان‌ بر زنان‌ بيشتر از حقّ زنان‌ بر مردان‌ است‌»

واين‌ مطلب‌ منافاتي‌ با برابري‌ آنها در حقوق‌ ندارد.

کاملا قانع کننده بود. یکی از بزرگترین پارادوکس هایی که دیدم .

حق مردان > حق زنان -----------------------> ما باید نتیجه بگیریم (به صلاح خودتان است) --------------------> حق زنان برابر است با حق مردان

اگر اجازه بدین درباره بقیه دلایل پست های بعدی توضیح میدم.. چون تقریبا تمام استدلالهایی که در این توضیحات اورده شده برای من عقلا غیر قابل قبول هست ..

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علی من اتبع الهدی...

استناد کردن به ظواهر آیات قرآنی که دست مردم است صحیح نیست , و ظاهر قرآن به هیچ وجه حجت نیست(رجوع کنید به بابی با همین عنوان در وسائل الشیعه و الفصول المهمه شیخ حر عاملی رحمه الله)
قرآن دارای ناسخ و منسوخ و محکم و متاشبه است وطبق روایات هیچ احدی بدانها علم ندارد غیر اهل بیت علیهم السلام...
حتی طبق روایات, احادیث اهل بیت علیهم السلام هم ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه دارد...

اما ما چگونه راه را از بی راه تشخیص دهیم و احکام را بفهمیم؟

مولانا امام رضا صلوات الله علیه می فرمایند : «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع ؛یعنی: وظیفه ی ما (اهل بیت) گفتن اصول و اصلهاست و وظیفه ی شما بکار بستن آن در فرعیات است»(وسائل الشیعه ج 27 ص62)

یکی از این اصلها صحبت حجج الله(انبیاء و اوصیاء) با مردم بر اساس مقدار عقل ایشان است :قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص إِنّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلّمَ النّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ ما گروه پيغمبران مأموريم كه با مردم به اندازه عقل خودشان سخن گوئيم.(اصول كافى جلد 1 صفحه: 27 رواية: 15)

و دو اصل دیگر عبارتند از : 1-حجیت عقل به مانند حجیت مرسلین و 2- تغییر احکام با توجه به موقعیتی زمانی و مکانی

که بطور خلاصه اینگونه هر دو را اثبات می کنیم:

1- در حجیت عقل : مولانا امام صادق صلوات الله و سلامه علیه می فرمایند :حُجّةُ اللّهِ عَلَى الْعِبَادِ النّبِيّ وَ الْحُجّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللّهِ الْعَقْلُ : حجت خدا بر بندگان پيغمبر است و حجت ميان بندگان و خدا عقل است. ( الکافی ج1 ص 29)

2- در تغییر احکام با توجه به موقعیتها : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : «... الله تعبدکم فی وقت لصلاح یعلمه بشیء , ثم تعبدکم فی وقت آخر لصلاح یعلمه بشیء آخر...» : خداوند در زمانی بنا به مصلحت و تشخیص شرایط امر می کند به چیزی و در زمان دیگر با توجه به مصلحت امر می کند به چیز دیگر... (الاحتجاج ج1 ص 79)


پس عقل و موقعیت ها توانایی نسخ و فهم ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه را خواهند داشت...
پس در وهله ی اول در هر امری بایست به سخن عقل و سنجش موقعیت ها پرداخت...

حال می رویم سراغ اصل مطلب :

* وقتی کاری عرفا و عقلا قبیح است , انجام آن درست نیست... ولو اینکه قبلا به آن جواز داده شده باشد مثل تعدد زوجات برای مرد که طبق اصولی که اهل بیت فرمودند منسوخ است

* اگر تعدد زوجات را برای مرد جائز بدانیم , جائز دانستن آن برای زن ها نباید مورد اشکال باشد , چرا که امام رضا صلوات الله علیه فرمودند : « علت اینکه مرد می تواند 4 زن گرفته ولی بر زن حرام است بیش از یک شوهر نماید آن است که اگر مرد چهار همسر داشته باشد , فرزند از هرکدام که بهم رسد به مرد منسوب است(و زن هم فرزند خویش را میشناسد) ولی اگر زن دو شوهر یا بیشتر داشته باشد و از وی فرزند متولد گردد معلوم نیست که فرزند از کدام شوهر می باشد و چه آنکه جملگی در اینکه با زن نکاح کرده و با وی همبستر شده اند با هم مشترک می باشند و بدون تردید این امر موجب فساد نسب و میراث و معارف شرعی خواهد شد» (علل الشرایع , ج 2 , باب 271)

اما امروزه با آزمایش دی ان ای و ... این علت حل گشته , پس مانعی برای تعدد ازدواج خانمها نیست!

* و همینطور است نصف بودن ارث زنان و تادیب ایشان( که حتی یک نمونه هم سراغ نداریم که اهل بیت با زنانشان بد رفتاری کرده باشند) و سایر موارد که در صورت لزوم اجمالا شرح خواهیم داد و امروزه هر عقل سلیمی برابری مرد و زن را تصدیق می کند , حتی در مواردی برتری زنان هم قابل اثبات است!(هم طبق احادیث و هم مطابق با حکم عقلانی و عقلایی)

و در آخر حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

«زنان را گرامی نمی دارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمی کند مگر شخص پست و بی مقدار»(نهج الفصاحه , حدیث 1520)

و صلی الله علی محمد و آله الطبین و الطاهرین

موضوع قفل شده است