چیزی بنام شانس وجود دارد؟؟؟؟
تبهای اولیه
با سلام :Narahat az:
من اعتقادی به شانس نداشتم اما بعضی مواقع باورم میشه که شانس هم وجود داردخواهشا یکی مفصل و ساده توضیح بده که ایا چیزی بنام شانس وجود دارد یا نه :Gig:
با سلام :narahat az:
من اعتقادی به شانس نداشتم اما بعضی مواقع باورم میشه که شانس هم وجود داردخواهشا یکی مفصل و ساده توضیح بده که ایا چیزی بنام شانس وجود دارد یا نه :gig:
سلام.
چیزی به نام شانس وجود ندارد،ان چیزی هم که دیگران شانس در نظر می گیرند و یا شاید بعضی از کلمه اتفاقی صحبت می کنند ،در اصل اتفاق و شانس نیست بلکه تحت یک سری از عوامل طبیعی اون اتفاق می افته...
قبلا هم این مثال رو زدم،وقتی شخصی از کنار دیواری اتفاقی رد می شه و از قضا در همان هنگام مثلا اجری از دست حالا بنا و یا کسی همینطور ول می شه و می خوره تو سر عابر،اینها رو اگر به صورت فردی و شخصی در نظر بگیرید می شود همان شانس که حالا ما نوع بدش رو گفتیم،ولی این امور اگر از جنبه کلی اسباب و علل و همه عالم هستی در نظر گرفته شه دیگه شانس نیست،بلکه باید همینطور هم بشه،یعنی اموری دست در دست هم می دن،و منجر به افتادن اجر از دست بنا میشن و اموری نیز دست در دست هم می دن و عابر به محل حادثه می ره،اونوقت اون عللی که باعث افتادن اجر می شن و به تبع ان عللی که باعث عبور عابر از محل مورد نظر می شه اثرشان در یک زمان و محل واحد به سرانجام می رسد.....که این تلاقی اثر در زمان ومحل واحد را ما از نظر فردی شانس می گوییم و از دید کل هستی و علل جاری در ان خیر بلکه این عمل اصلا اتفاق نبوده بلکه ضرورت داشته چون اثر نهایی این دو عمل در زمان ومحل واحد به سرانجام می رسیده ....خلاصه حتی افتادن یک برگ از درخت به کل عالم هستی اثر می گذارد و یا متاثر از سلسله علل کل عالم هستی است.یعنی همه هستی با هم در اسباب ارتباط دارند...
این اجمالش بود...ولی اون شانس متعارف نخیر هچین چیزی نه وجود خارجی دارد و نه ذهنی بلکه صرف اعتبار است..
موفق
[=System]با سلا[=System]م :Narahat az:
[=System]من اعتقادی به شانس نداشتم اما بعضی مواقع باورم میشه که شانس هم وجود داردخواهشا یکی مفصل و ساده توضیح بده که ایا چیزی بنام شانس وجود دارد یا نه :Gig:
با سلام و عرض ادب
بر اساس تعالیم قرآن کریم اعتقاد به امری همچون «شانس» اعتقادی خلاف واقع است. قرآن کریم در رابطه به آینده افراد و جوامع می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ »كه در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصرى آمده است، که بیانگر قانون كلّى سرنوشتسازاست.
اين قانون كه يكى از پايههاى اساسى جهانبينى و جامعهشناسى در اسلام است، به ما مىگويد كه مقدّرات شما قبل از هر چيز و هر كس در دست خود شماست و هر گونه تغيير در خوشبختى و بدبختى افراد و اقوام در درجه اوّل به خود آنها بازمىگردد.
شانس و طالع و اقبال و تصادف و تأثير اوضاع فلكى و مانند اينها هيچكدام پايه ندارد، اساس اين است كه فرد و ملّتى خود بخواهند سربلند و سرفراز، پيروز و پيشرو باشد، يا بر عكس خودش تن به ذلّت و زبونى و شكست در دهد. که در این صورت حتّى لطف خداوند يا مجازات او بىمقدّمه دامان هيچ ملّتى را نخواهدگرفت، بلكه اين اراده و خواست ملّتها و تغييرات درونىشان است كه آنها را مستحقّ لطف يا مستوجب عذاب خدا مىسازد.
به تعبيرى ديگر، اين اصل قرآنى كه يكى از مهمترين برنامههاى فردی و اجتماعى اسلام را بيان مىكند به ما مىگويد هر گونه تغيير برونى متّكى به تغيير درونى فردو ملّتها است و هر گونه پيروزى و شكستى كه به فرد و قومى رسيد از همين جا سرچشمه مىگيرد.
این نوشته رو جایی خوندم برای خودم خیلی جالب بود امیدوارم برای بقیه هم همینطور باشه .
قبلا عذرخواهی می کنم بابت طولانی بودن مطلب
تحقیقی از"ريچارد وايزمن"روانشناس دانشگاه هارتفورد شاير
چرا برخی از مردم بیوقفه در زندگی شانس میآورند درحالی که سايرين هميشه بدشانس هستند؟
مطالعه برای بررسی چيزی که مردم آن را شانس میخوانند، ده سال قبل شروع شد
میخواستم بدانم چرا بخت و اقبال هميشه در خانه بعضیها را میزند، اما سايرين از آن محروم میمانند
به عبارت ديگر چرا بعضی از مردم خوششانس و عده ديگر بدشانس هستند؟
آگهیهايی در روزنامههای سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکردند خوششانس يا بدشانس هستندخواستم با من تماس بگيرند
صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سالهای گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگیشان را زير نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمايشهای من شرکت کنند.
نتايج نشان داد که هرچند اين افراد به کلی از اين موضوع غافلند ، کليد خوششانسی يا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است!!
برای مثال ، فرصتهای ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگيريد ;
افراد خوششانس مرتبا با چنين فرصتهايی برخورد میکنند، درحالی که افراد بدشانس نه !
با ترتيب دادن يک آزمايش ساده سعی کردم بفهم آيا اين مساله ناشی از توانايی آنها در شناسايی چنين فرصتهايی است يا نه ..
به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامهای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگويند چند عکس در آن هست ، به طور مخفيانه يک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که میگفت : اگر به سرپرست اين مطالعه بگوييد که اين آگهی را ديدهايد ، 250 پوند پاداش خواهيد گرفت ..
اين آگهی نيمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسيار درشت چاپ شده بود
با اين که اين آگهی کاملا خيره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی میکردند عمدتا آن را نديدند، درحالی که اغلب افراد خوششانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبیتر از افراد خوششانس هستند و اين فشار عصبی توانايی آنها در توجه به فرصتهای غيرمنتظره را مختل میکند
در نتيجه، آنها فرصتهای غيرمنتظره را به خاطر تمرکز بيش از حد بر ساير امور از دست میدهند. برای مثال وقتی به مهمانی میروند چنان غرق يافتن جفت بینقصی هستند که فرصتهای عالی برای يافتن دوستان خوب را از دست میدهند. آنها به قصد يافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق میزنند و از ديدن ساير فرصتهای شغلی باز میمانند
افراد خوششانس، آدمهای راحتتر و بازتری هستند، در نتيجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند میبينند.
تحقيقات من در مجموع نشان داد که آدمهای خوشاقبال براساس چهار اصل برای خود فرصت ايجاد میکنند:
اول : آنها در ايجاد و يافتن فرصتهای مناسب مهارت دارند
دوم : به قوه شهود گوش میسپارند و براساس آن تصميمهای مثبت میگيرند
سوم : به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نيکی برای آنها رضايت بخش است
چهارم : نگرش انعطافپذير آنها، بدبياری را به خوشاقبالی بدل میکند
در مراحل نهايی مطالعه، از خود پرسيدم آيا میتوان از اين اصول برای خوششانس کردن مردم استفاده کرد؟
از گروهی از داوطلبان خواستم يک ماه وقت خود را صرف انجام تمرينهايی کنند که برای ايجاد روحيه و رفتار يک آدم خوششانس در آنها طراحی شده بود ، اين تمرينها به آنها کمک کرد فرصتهای مناسب را دريابند ،به قوه شهود تکيه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبياری انعطاف نشان دهند.
يک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشريح کردند
نتايج حيرت انگيز بود ...
هشتاد درصد آنها گفتند آدمهای شادتری شدهاند، از زندگی رضايت بيشتری دارند و شايد مهمتر از هر چيز خوششانستر هستند
و بالاخره اين که من عامل شانس را کشف کردم
چند نکته برای کسانی که میخواهند خوشاقبال شوند :
به غريزه باطنی خود گوش کنيد، چنين کاری اغلب نتيجه مثبت دارد
با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شويد و عادات روزمره را بشکنيد
هر روز چند دقيقهای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنيد
از کارشناسان محترم خواهش میکنم تطابق و یا عدم تطابق این مطلب رو با آموزه های دینی ما بفرمایند. ممنونم