چرا پیامبر (ص)خطبه غدیر را در مکه ودر میان انبوه حجاج نخواندند؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا پیامبر (ص)خطبه غدیر را در مکه ودر میان انبوه حجاج نخواندند؟

چرا پيامبر (ص ) خطبه اي كه در غدير خواندند را در مكه و در ميان انبوه حجاج نخواندند؟

الف) اين كه دقيقاً علت اين مسأله چيست از حوزه فهم و دانش ما بيرون است و پيامبر(ص) هم در اين باره از خود اختياري نداشته و به فرمان الهي در همان نقطه اي كه مأمور به ابلاغ آن شده بود، انجام وظيفه كرده اند. ب ) جايگاهي كه براي ابلاغ پيام مزبور انتخاب شده بود، نقطه اي بوده كه غير از اهل مكه همه حجاج از آن عبور مي كردند و نقطه اي است كه در آن اجتماع همه حجاج وجود داشته است. ج ) احتمال دارد انتخاب آن مكان به دليل آن باشد كه اگر در ضمن اعمال حج، اين عمل انجام مي شد برجستگي لازم را پيدا نمي كرد و شكوه تاريخي آن محو مي گرديد. از همين رو مكان مستقل و زماني جدا از ديگر اعمال انتخاب شد كه در عين امكان اجتماع عظيم مسلمانان، اين مطلب به عنوان خبري كاملاً تازه و نو، توسط حجاج به بلاد مختلف اسلامي پراكنده شود و برجستگي و شكوه و طراوت آن بهتر حفظ شود.

محمد;4192 نوشت:
چرا پيامبر (ص ) خطبه اي كه در غدير خواندند را در مكه و در ميان انبوه حجاج نخواندند؟

[="arial black"][="arial narrow"][="comic sans ms"][="times new roman"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
در مورد سوال شما همانطور که دوست گرامی جناب گمنام فرمودند پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در مورد مسائل مهم و ضروری در دین از خود اختیاری نداشتند و تنها با دستور الله – سبحانه و تعالی – مطالب را به مردم می رساندند. جناب ابن حجر عسقلانی از بزرگترین علما و دانشمندان اهل سنت در کتاب فتح الباری خودشان جلد 13 صفحه 248 می گوید : (( جبریئل همانگونه که قرآن را بر پیامبر نازل می کرد ، سنت را نیز بر ایشان نازل می نمود . پیامبر هیچ حرکتی انجام نداد و هیچ نگفت مگر آنکه دستورش از جانب خداوند فرا رسید . )) بنابر این در هر حال و در هر موقیعتی پیامبر تابع فرامین خداوند می باشد و این پیامبر هر آنچه که باید بگوید و انجام دهد از جانب الله – سبحانه و تعالی – می باشد. البته اخیرا شبهاتی به وجود آمده که مثلا چرا پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) در مکه علی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکردند و از این قبیل مسائل که بنده در اینجا می خواهم مطالبی را خدمتتان عرض کنم:
1) عنادورزان و متعصبان زمانی که نمی توانند یک حقیقت را بپذیرند سعی می کنند که با سخنان نامعقول اصل مطلب را منکر شوند. زمانی که شخصی می گوید چرا پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم ) علی را در مکه جانشین خود نکرد این برای ما معلوم می شود که این فرد خلافت علی را پذیرفته و چون نمی تواند اصل مطلب را زیر سوال ببرد ، سعی میکند با شبهه های بی اساس راهی برای دست و پا زدن خود پیدا کند . ( البته سخن من کلی است و روی صحبتم اصلا با شما دوست عزیز نیست . )
2) تعیین علی ( علیه السلام ) به عنوان جانشین از سوی حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فقط یکبار و دوبار صورت نگرفته که بخواهیم منکر آن شویم و آنرا ندید بگیریم. پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم ) از بای بسم الله رسالت خود تا تای تمام رسالتشان دائما وصایت و خلافت علی ( علیه السلام ) را به مردم گوشزد کرده اند . واقعه جدید در غدیر اینست که حضرت در روز غدیر برای امیر المومنین ( علیه السلام ) بیعت گرفتند و رسما ایشان را خلیفه بعد از خود معرفی کردند.
3) اما برای اینکه به سوال اصلی شما پاسخ بدهم از حواشی که نیاز به بحث کردن در مکان و زمان خود را دارند پرهیز می کنم و سعی می کنم سوال اصلی شما را کامل پاسخ دهم:
1) همانطور که قبلا گفتم پیامبر برای هر مطلبی در مورد دین اسلام و مسائل مربوط به آن نیازمند دستور خداوند بودند. پاسخ اول بنده به سوال شما اینست که (( هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد . )) خداوند آیه تبلیغ را در روز هجدهم ذی الحجه سال حجه الوداع ( دهم هجری ) زمانی که پیامبر اعظم به مکان غدیر خم رسیده بودند و حدود پنج ساعت از روز گذشته بود بر قلب مصفای آنحضرت نازل کردند. جناب حافظ ابو جعفر محمد بن جریر طبری ( متوفی 310 هجری ) در (( کتاب الولایه )) که آنرا پیرامون طرق حدیث غدیر نگاشته با سند خود از زید بن ارقم روایت کرده : } که در بازگشت از حجه الوداع در محل غدیر خم بودیم ، پس از اقامه نماز جماعت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ضمن خطبه ای طولانی فرمودند (( خداوند تبارک و تعالی آیه :" يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ " را بر نازل کرده است و جبرییل از جانب پروردگار به من فرمان داد تا در این مکان ایستاده و به هر سیاه و سفیدی و جن و انسی اعلام کنم که : (( إن علی بن ابیطالب أخی و وصی و خلیفتی و امام بعدی )) } البته این روایت ادامه نیز دارد که آنرا در محل خود می آورم . مشاهده می کنید که خداوند آیه تبلیغ را در همان مکان و همان زمان بر پیامبر نازل می کند و لذا پیامبر دستور می دهد آنان که رفته اند بازگردنند و منتظر آنان که نیامده اند باشیم و این خود به اهمیت فوق العاده موضوع اضافه می کند که این چه امری است که مردم باید برای شنیدن آن زیر گرمای آفتاب داغ و سوزان پیام خدا را از دهان مبارک پیامبر بشنوند. آنچه که برای من در اینجا مهم است این مطلب می باشد : که ما با دانستن شان نزول آیه متوجه شویم که پیامبر باید این مسئله را هر جایی که خدای رحمان صلاح بداند بیان کند و در واقع اگر تعیین خلیفه و امام از جانب خود پیامبر باشد می توان این مسئله را مطرح کرد ، اما می بینیم که خواست خداوند اینست و باید این بشود و همین موضوع امامت منصوص من الله را تقویت می کند چرا که حتی تعیین محل ابلاغ رسمی آن را هم خداوند تعیین می کند. در این جا برای اینکه مطمئن شوید که این آیه در همان روز و مکانی که خدمتتان عرض کردم نازل شده ( به جهت قصار کلام ) آدرس کتب معروف و بزرگ تفسیری اهل سنت که شان نزول آیه را مکان و زمان غدیر بیان کرده اند را خدمتتان عرض می کنم :
الف ) جناب ابوالقاسم حافظ حاکم حسکانی ( متوفی 490 هجری ) در ج 1 ص 255 ح 249 از کتاب شواهد التنزیل خود
ب) جناب جناب حافظ ابوالقاسم بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ) در ج 12 ص 237 از کتاب تاریخ مدینه دمشق خود
پ) جناب ابوعبدالله فخرالدین رازی شافعی ( متوفی 606 ) در ج 12 ص 49 از کتاب تفسیر الکبیر خود
ت) جناب جلال الدین سیوطی شافعی ( متوفی 911 ) در ج 3 ص 116 از کتاب الدر المنثور خود
ث) جناب قاضی شوکانی ( متوفی 1250 ) در ج 2 ص 60 از کتاب فتح القدیر خود
ج ) جناب سید شهاب الدین آلوسی شافعی بغدادی ( متوفی 1270 ) در ج 6 ص 192 از کتاب روح المعانی خود
چ) جناب شیخ سلیمان قندوزی حنفی ( متوفی 1293 ) در ج 1 ص 119 از کتاب ینابیع الموده خود
ح) جناب شیخ محمد عبده مصری ( متوفی 1323 ) در ص 463 از کتاب تفسیر المنار
خ ) جناب علامه امینی نظر قریب به سی تن از علمای طراز اول اهل سنت در مورد شان نزول و جزییات این آیه و روز غدیر را در ج اول ص 424 – 438 از کتاب گرانسنگ خود (( الغدیر )) آورده اند که می توانید به آن کتاب نیز رجوع کنید.
بنابراین شکی نمی ماند که آیه تبلیغ در روز غدیر و چندی قبل از اعلام ولایت امیر المومنین ( علیه السلام ) بر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نازل شده است و بنابر نظر طبری و حسکانی و سیو طی و فخر رازی آنچه که باید پیامبر در مورد ابلاغ رسالت خود انجام می داده اند که همانا تعیین علی ( علیه السلام ) به عنوان امام و ولی مومنین بوده است را نیز جبرئیل بر پیامبر خبر آورده است. لذا به نظر بنده اگر اعتراضی بماند باید آنرا به خود الله ـ عزوجل ـ ارجاع داد.
2) اما در اینجا می خواهم مطلبی را خدمت شما عرض کنم :
الف ) پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بنابر احادیث و روایات معتبر و صحیحی که از طریق علمای اهل سنت وارد شده است در خود مکه نیز زمینه سازی ها و مقدمه چینی هایی برای اعلان ولایت حضرت امیر ( علیه السلام ) انجام داده بودند که در ذیل مطلب را برایتان شرح می دهم :
الف) جناب ترمذی از بزرگترین علمای اهل سنت و صاحب یکی از کتب صحاح سته با سند صحیح خود از جابر نقل می کند که : (( پیامبر در خطبه عرفه به ثقلین و گمراهی امت بعد از خودشان و اعتصام به کتاب خدا و عترتشان اشاره می کنند و فراز هایی از حدیث ثقلین را بیان می کنند. )) ] سنن ترمذی ج 5 ص 327 ح 3874 [ همچنین جناب ابن کثیر دمشقی نیز در کتاب تفسیر خود ج 4 ص 428 همین روایت را نقل کرده و آنرا از هر جهت صحیح می داند. علاوه بر این جناب حاکم نیشابوری نیز در ج 3 ص 623 این حدیث را صحیح دانسته اند. هم چنین جناب یعقوبی از بزرگان اهل سنت در ج 2 ص 111 کتاب تاریخ خود می نویسد : (( پیامبر در خطبه بعد از قربان حدیث ثقلین را قرائت کردند و در ادامه فرمودند : ای مردم بعد از من به کفر و جاهلیت باز نگردید و همانا شما را به توسل به ثقلین ( کتاب الله و عترتی ) سفارش می کنم.
ب ) به نقل از امامان بزرگوار ( علیهم السلام ) و بزرگان اهل سنت پیامبر از بیان ولایت حضرت علی در مکه دلهره داشتند. حاکم حسکانی از عثمان اعشی از امام محمد باقر ( علیه السلام ) نقل می کند که آنحضرت فرمودند Sad پیامبر از اینکه خلافت و ولایت حضرت امیر را بیان کند نوعی دلهره و نگرانی داشتند و این اضطراب در مکه بیشتر بود. هنگامی که پیامبر به محل غدیر رسید خداوند به پیامبر فرمود : (( ای پیامبر همانگونه که سایر احکام را به مردم بیان کردی ، ولایت اولی الامر را نیز بیان کن تا حجت را بر امتت تمام کرده باشی. )) در این هنگام پیامبر خطاب به خدا وند فرمود : (( خدایا اصحاب و امت من تازه از جاهلیت بازگشته اند و هنوز به آن دوران نزدیک اند و البته همگی شیفته ریاست و خلافت هستند. بیم من بر علی می رود که امت پس از من علی را که اکثر کسان و نزدیکان اینان را در راه تو کشته ، اذیت کرده و قصد جانش را بکنند.خدای من ، من می ترسم از بیان ولایت علی و شورش اینان و ... )) ] شواهد التنزیل ج 1 ص 254 [ همچنین حاکم حسکانی نظیر همین روایت را از زبان ابن عباس در ج 1 ص 257 شواهد التنزیل نقل می کند. علاوه بر اینها خود جناب آلوسی نیز از مفسران بزرگ وهابیت ( البته به قول خود شافعی مذهب ) می گوید : (( خداوند دستور به نصب علی داد ، لیکن پیامبر این دلهره را داشت که مبادا اصحاب شورش کرده و بگویند که محمد پسر عم و فامیل جوانش را بر ما سروری داد ] مانند همان چیزی که ابوجهل و ابولهب به پیامبر گفتند [ ] تفسیر روح المعانی ج 6 ص 193 [ همچنین جناب سیوطی در ج 2 ص 298 از کتاب الدرالمنثور خود و جناب زمیلی در ج 1 ص 480 از کتاب تفسیر الوسیط خودشان آورده اند که : (( پیامبر در ابلاغ ولایت علی دچار نگرانی بود که خداوند با عبارت ((وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ )) پیامبر را تهدید کرد. پس از آنکه پیامبر انتصاب علی به جانشینی را بیان کرد خداوند با عبارت ((وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ )) ایشان را دلداری دادند. چرا که خود پیامبر بیش از همه در خطر بودند. )) هم چنین اگر به کتب فتح القدیر شوکانی و رو ح المعانی آلوسی و ا لدر المنثور سیوطی و تفسیر الکبیر فخر رازی آدرس هایی که در قسمت قبل دادم و نیز ج 6 ص 414 تفسیر طبری مراجعه کنید می توانید دلهره و نگرانی پیامبر از بیان این مسئله چه در مکه و چه در غدیر را مشاهده نمایید، حتی برخی نظیر طبری و سیوطی و شوکانی می گویند که : (( پیامبر خطاب به خداوند فرمود : اگر ولایت علی را به آنها بگویم قبول می کنند ؟ )) . این عبارت نشانگر اوج مظلومیت حضرت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می باشد. البته در کتاب منهاج السنه جناب ابن تیمیه ج 7 ص 178 آمده که ابن مسعود دائما آیه ابلاغ را می خواند و پس از آن می گفت : (( علی مولی کل مومن و مومنه )) . تالبته ابن تیمیه این قول را رد می کند و آنرا ضعیف می داند. هرچند که راویان آن همگی از راویان محمد بن اسماعیل بخاری هستند.
ممکن است در اینجا سوال شود که پیامبر از شورش چه کسانی می ترسید و از چه کسانی بر جان خود و علی بیم داشت ؟ در ج 3 ص 382 از کتاب مجمع البیان شیخ طبرسی ( که مورد اعتماد شیعه و سنی است ) و عمده القاری فی شرح صحیح بخاری ج 18 ص 206 و ج 4 ص 592 از کتاب جمع بین الصحیحین حمیدی آمده که: (( پیامبر در ابلاغ ولایت علی از قریش و یهود می ترسید و بر اجتماع آنها و انهدام اسلام همواره بیم داشت، چرا که هم یهود و هم قریش از علی زخم خورده بودند )).
ج ) حتی شواهدی وجود دارد که بیان می کند پیامبر در خود مکه هم نسبت به تعیین جانشین خود سعی و تلاش می کرده اند. در کتاب مسند احمد بن حنبل ج 5 ص 99 با سند بسیار صحیح و معتبر آمده که : (( پیامبر در مکه فرمودند : ... دوازده نفر بعد از من بر مومنان ریسات و حکومت و امامت و خلافت می کنند . )) احمد بن حنبل از ابن عباس نقل می کند که )) عده ای از صحابه با ایجاد سر و صدا و مزاحمت مانع از ادامه سخنان پیامبر شدند. )) عین همین مطلب را جناب ابن کثیر دمشقی در کتاب البدایه و النهایه خود ج 4 ص 257 با سند صحیح و معتبر آورده است. جناب ابن حجر عسقلانی نیز در تهذیب التهذیب ج 3 ص 396 و جناب هیثمی نیز در مجمع الزوائد ج 8 ص 427 این حدیث را آورده و آنرا صحیح و معتبر دانسته اند. همچنین جناب احمد بن حنبل نیز در مسند خود ج5 ص 98 همان عبارت را آورده و به نقل از ابن عباس می گوید (( مردم پس از سخنان پیامبر ضجه می زدند و تکبیر می گفتند تا صدای پیامبر را قطع کرده و سخنان ایشان را نا تمام بگذارند. عده ای نیز نشست و برخاست کرده و محل را ترک کرده و یا مجلس را بهم زدند. )) . جالب اینکه در کتاب صحیح مسلم ج 6 ص 264 ح 4603 از ابن عباس از پیامبر نقل شده که در خود مکه در ضمن سخنرانی خود فرمودند : (( عزت دین من با 12 نفر است و مادامی که به کتاب خدا و اینان متمسک شوید گمراه نمی شوید)) پس از این مسئله مردم به شدت سر وصدا کردند. زید بن ارقم می گوید شنیدم که پیامبر می گفت (( کلهم من قریش ))
جالب اینکه در ص 42 مناقب علی از ابن مغازلی و ج 42 ص 226 از کتاب تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر آمده که : (( در غدیر نیز برخی از مردم و صحابه به هنگام سخنان پیامبر قصد برهم زدن مجلس را داشتند که این بار موفق نشدند . )) این مطلب را هیثمی در مجمع الزوائد ج 1 ص 271 آورده و آنرا صحیح می داند.
شما می توانید شباهت میان حرکت مردم و صحابه در جریان غدیر و هنگام نوشتن حدیث قرطاس مشاهده کنید می بینید که در هر دو مورد با ایجاد مزاحمت می خواستند در سخنان پیامبر اخلال ایجاد کنند که خوشبختانه نتوانستند. پس پیامبر در خود مکه هم می خواستند این مهم را مقدمه چینی کرده و شرایط لازم آنرا فراهم آورند . ولیکن آنچه مهم است اینست که ایشان با عمل به دستور خداوند ولایت علی ( ع ) را ابلغ کرده و موجب اکمال دین اسلام شدند.
موفق باشید
و من الله التوفیق
[/]
[/]

[/][/]

محمد;4192 نوشت:
چرا پيامبر (ص ) خطبه اي كه در غدير خواندند را در مكه و در ميان انبوه حجاج نخواندند؟

خواستند بخوانند لیکن فلان و فلان لعنت الله علیهم هم همه و های و هوی راه انداختند
به همین دلیل پیامبر در غدیر بر روی منبر بلندی که از جهاز شتران بود رفتند و بنابراین آن ملاعین دیگر قادر به راه انداختن های و هوی نبودند

این که دقیقا علت این مسأله چه بود از حوزه فهم و دانش ما بیرون است و پیامبر(ص) هم در این باره از خود اختیاری نداشت و به فرمان الهی در همان نقطه‏ای که مأمور به ابلاغ آن شده بود، انجام وظیفه کرد.
در عین حال جایگاهی که برای ابلاغ پیام مزبور انتخاب شده بود، نقطه‏ای بود که غیر از اهل مکه همه حجاج از آن عبور میکردند و در آن جا همه حجاج وجود داشتند.
در ضمن شاید طرح مسئله در مکه مخالفت بسیار جدی در پی می¬داشت، زیرا حضرت علی (ع) بسیاری از سران قریش و اهل مکه را به دست خود کشته بود و اعلان ولایت و پذیرش در آن جا دشوار می نمود و خوف فتنه می رفت و این مسئله می تواند از فحوای فراز پایانی آیه ابلاغ «... والله یعصمک من الناس» (خداوند تو را از (شر) مردم حفظ خواهد کرد )، نیز به دست آید.:Sham:

محمد;4192 نوشت:
چرا پيامبر (ص ) خطبه اي كه در غدير خواندند را در مكه و در ميان انبوه حجاج نخواندند؟

با عرض سلام و ادب

پیامبر گرامی اسلام(ص) تنها بر اساس فرمان خداوند عمل می کرد. اگر چه پیامبر اسلام(ص) قبل از غدیر بارها وصایت و جانشینی حضرت علی(ع) را بیان کرده بود که حدیث (یوم الدار و بدء الدعوة) و دیگر احادیث شهرت دارند ولی جریان غدیر که تأکید بیانات قبلی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود به دستور صریح خداوند بود و این دستور بعد از اتمام مراسم حج و در راه بازگشت پیامبر اکرم(ص) به مدینه صادر شد هنگامی که کاروان به سرزمین (رابغ) که در سه میلی (جحفه) قرار دارد رسید این وحی در نقطه ای به نام غدیر خم فرود آمد و با آیه«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ، ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‏ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی‏کند»[سوره مائده آیه 67.]، پیامبر اسلام مأمور نصب حضرت امیر(ع) به مقام خلافت و وصایت شده است. با این حال وجهی برای این سؤال باقی نمی ماند که چرا پیامبر(ص) قبل از دستور خداوند این عمل را انجام نداده است چون مراسم حج و مکه، قبل از فرا رسیدن این فرمان الهی بوده است.

علاوه منطقه غدیر منطقه ای بود که در آن جا کاروانان از هم جدا می شدند و هر کدام راهی منطقه خود می شدند این کاروان عظیم مسلمانان قبل از پراکندگی و درست در محل تقسیم راهها، سه روز بار انداخته و آماده مراسم غدیر می شوند این در حالی است که مسلمانان از وظایف خود و مناسک حج فارغ البال شده و همگی منتظر رسیدن به منازل و شهرهای خود هستند و سه روز نگه داشتن مردم با این وضعیت کاملاً آنان را مهیا کرده است تا عظمت و اهمیت این موضوع را دریافت کنند.

موضوع قفل شده است