خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد
تبهای اولیه
الله نورالسموات والارض
الله نورالسموات والارض خدا زيباست، زيبايي را دوست دارد. رسول خدا(ص) فرموده است: خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. و در حديثي ديگر فرمودهاند: خدا شايستهترين كس است كه انسان، خود را براي او زيبا كند. زينت براي خداست و همانطور كه حضرت حق فرمان داده است.
(خذوازينتكم كه آن زينت خداست عند كل مسجد).
منظور در وقت مناجات است كه نور چشم محمد (ص) است و هر مؤمني به اندازه شهود براي او حاصل شده باشد خداوند در قبله و پيش روي نمازگزار است كه پيامبر(ص) فرمود: خدا را آنچنان عبادت كن كه گويي او را ميبيني و اين ديدن، عين زيبايي است و زيبايي ذاتاً دوست داشتني است.
حال وقتي كه به زيبايي، آراستگي هم افزوده شود زيبايي دو چندان ميشود لذا محبت دو چندان ميشود، در نتيجه همه خداوند را براي زيبايياش پرستش ميكنند و زيبايي عالم و ديگر مخلوقات را ميبينند، لذت ميبرند. چرا؟ چون خداوند، اين عالم و مخلوقات را از زيبايي صورت خود آفريده است و همه عوالم از زيبايي اوست چرا كه جز اين عالم، خداوند جلوهگاهي ندارد، لذا هر كس كه اين عالم را براي زيبايياش دوست داشته باشد خدا را دوست داشته است.پس خداوند عالم را در نهايت زيبايي و كمال خلق كرده چرا كه خداوند متعال زيبايي را دوست دارد در حالي كه زيبا اي جز او وجود ندارد هر چه است همه از اوست.خداوند چون خود را دوست داشت لذا ميخواست اين زيبايي را در غير خود ببيند و رؤيت كند عالم را جميل آفريد و بدان نظر افكند و بعد از رؤيت، به خويش (فتبارك الله احسن الخالقين) گفت و چون از مخلوق خود كه از هر لحاظ شبيه به زيبايي اوست لذت ميبرد بر خود واجب دانست كه مقيد كند بعضي از افراد عالم بر بعضي ديگر پيشي گيرند. بدين صورت كه بعضي زيبا و بعضي زيباتر هستند.همانطور كه رسول خدا فرمودند: خداوند جميل است و او را شايستهترين كس براي دوست داشتن است. ما انسانها چون ذاتاً زيبايي را دوست داريم و خدا هم زيبايي را دوست دارد، لذا بياييم خودمان را براي او جميل بكنيم چرا كه خدا انسانهايي را كه زيبايي دارند دوست دارد البته اين زيبايي را موقعي به دست ميآوريم كه از نوع زندگي و دستورالعملهايي كه از جانب حضرت حق و رسول او و ائمه هدي وارد شده است پيروي بكنيم.
مثالي بزنم آن هم در پيرامون حجاب (پوشش ظاهري) حجاب يك زيبايي است نه يك محدوديت، بلكه وسيلهاي است براي شكوفايي حقيقت باطني يك زن، حجاب مانند صدفي است كه در درون خويش دُرّ گرانبهايي را حفظ ميكند و پرورش ميدهد تا در دامان آن دُرّ، حقيقت مرد شكل بگيرد و به آرامش برسد. منظور از آرامش ، آرامش جسمي محض نيست بلكه بيشتر جنبه روحي دارد و آن هم ارتقاء روح به عالم ملكوت.
همانطور كه علماي ما فرمودند مرد در دامان زن به معراج ميرود و سير الي الله ميكند. حال حساب كنيد اين زن چه مقامي دارد كه خداوند حقيقت اين زيبايي را در وجود آنها قرار داده، آن هم به واسطه حجاب و حفظ كردن خويش از نامحرمان و عواملي ديگر… حقيقت زن اين است كه خداوند او را قرار داده براي تربيت نه انحراف، دختري كه حجاب ظاهري و باطني خويش را حفظ ميكند در حقيقت مراحل عملي سير و سلوك را طي ميكند چرا كه آخر كار شكوفا ميشود آن هم براي اهلش نه براي نااهلان.
خداوند وقتي آدم(ع) را خلق كرد ايشان در بهشت ناآرام بودند و براي اينكه آدم(ع) را از اين حال بيرون بياورد حوّا را خلق كرد و آدم(ع) او را ديد و احساس كرد كه نگاه به ايشان، او را آرام ميكند و ديگر ترسي ندارد.
ببينيد در اينجا حقيقتي وجود دارد كه وقت و زمان و مكان و دفتر اجازه اين را نميدهد تا شرحي بيشتر داده شود انشاءالله در اوراقي ديگر اگر خداوند بخواهد شرح داده خواهد شد.
نتيجه كار:
اينكه خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و همه عالم را زيبا آفريد و اگر شما شاهد زشتي در اين دنيا هستيد همه ناشي از عمل خودمان است همانطور كه خداوند رحمان و رحيم فرمودهاند:
و اما اصبكم من مصيبه فيما كسبت ايديكم
آنچه مصيبت به شما ميرسد، دست آورد خودتان است.
حضرت علي(ع) در تفسير اين آيه ميفرمايند: از گناه اجتناب كنيد كه تمام بلاها، و كمبود روزي به واسطه گناه است حتّي خراش برداشتن بدن و زمين خوردن و مصيبت ديدن.
پس بياييم به خودمان برسيم و خود را براي اهلش بياراييم و زيبا كنيم. اين نوري كه از سيماي بعضي از افراد مشاهده ميكنيد به خاطر اعمال خوبي است كه از آنها سر ميزند و حقيقتش به اين شكل نمايان ميشود كه ما آنها را افرادي نوراني ميبينيم.
بياييم ما هم از خود نوري بدهيم و پيرامون خود را روشن كنيم چرا ما انسانها وقتي نوراني خلق شدهايم اين حقيقت وجود خود را با آفتهاي روزگار و اعمالي نادرست تيره و تار ميكنيم ما بايد مثل پيكرتراشان هر چرا زيادي است بتراشيد و دور بيندازيم، اينجا را صاف كنيم و آنجا را جلا بدهيم و كج را راست كنيم و سايه را روشن و از كار خسته نشويم تا روشنايي خدايي را به دست بياوريم و مانند الماسي زيبا دُرّ افشاني بكنيم و به آن زيبايي مطلق برسيم كه ساليان درازي است در غربت آن بسر ميبريم.
حقيقت زن اين است كه خداوند او را قرار داده براي تربيت نه انحراف، دختري كه حجاب
ظاهري و باطني خويش را حفظ ميكند در حقيقت مراحل عملي سير و سلوك را طي ميكند.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
الله نورالسموات والارض
بزرگوار نام و موضوع این تاپیک بسیار زیبا و بسیار پر معنا میباشد .:Gol:
اما مطالبی که در رابطه ی با آن مطرح فرمودید باید تحت عنوان دیگری طرح میشد مثلا: معیار ارزشی زنان!
واما اکنون که این تاپیک با این عنوان مطرح شده بد نیست که مطالبی هم عرض با نام تاپیک نیز خدمت دوستان در این باب شرح شود .
این آیه از نظر عرفانی اینگونه قابل تعریف میباشد :
آیه به دو قسمت تعریف ذات و تعریف عرض بر غیر قابل قسمت اشت (از لحاظ ظاهر )
تعریف ذات : الله النور {خداوند نور است}
این خود از دو منشاءذات خداوندی سخن میگوید :
1- الله بودن که تنها نام حقیقی خداوند میباشد (دیگر نامهای خداوند اسماءصفات هستند) وبه معنای اله الهان است و جامع وصفیات خالق
2-النور : که به معنای منشاء وجود برای انسان تعریف میشود ، در این جا برای خداوند منشاء ظهور این ذات بر عالم خلقت میباشد.
پس در کل تعریف الله النور = الوهیتی که اولا" قائم به ذات است چون بالاترین مرتبه از الوهیت نام دارد وغالب بر هر اله یا الهه ی دیگر است ثانیا:" عظمت و نامحدودی کنه ذاتش (صاحب تمام صفات ثبوتیه ) مانع از حضور اله دیگر است پس یکتا و واحد است در این الوهیت که بااحاطه ی ذاتی اش که به صورت تشعشع نور وجودش بر عالم جلوه میکند.
و بالاترین مرتبه ی خلقت سر چشمه ی هستی عالم میباشد
والنور تشعشع وجودی را میگویند که برای هدایت این عالم هستی به سوی این سرچشمه است . واین نور جاذب عالم امکان است به سوی این ذات ازلی و ابدی .
واما ا این سؤال که : راه رسیدن به این الله النور را چگونه باید یافت و طی طریق نمود؟
ادامه دارد انشائالله............
(برگرفته ازکتاب در مرحله ی چاپ لقاءالله فی قلوب المطهرین )
............................................................................ حق یارتان :roz:.............................................................................