به داد یک جوان عاشق برسید

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به داد یک جوان عاشق برسید

سلام
اکثریت سایت میدونند که من تحصیلات روانشناسی ندارم ولی واقع بینیم در مسائل اجتماعی باعث شده در مشاوره دادن به افرادی که تابحال بهم مراجعه کردن به لطف خدا و کمکش موفق باشم.
حالا یک موردی 1ماهه برام پیش اومده و هر چی سعی میکنم نمیتونم حلش کنم.
از شمادوستان و همکاران خوبم در سایت میخوام یاری گر باشید

پسر 26ساله ای از من میخواد واسطه ازدواج اون با دختر مورد علاقه اش بشم.
پسر مدتها توی زندگیش خورده و خوابیده و نه تحصیلاتی نه کاری نه پس اندازی.
حالا 6ماهه که سر عقل اومده و احتمالا این سر عقل اومدنش هم از علاقه ی به اون دختره.
توی این 6ماه رفته سراغ تحصیل و کار.البته درآمدش اصلا بالا نیست(بابت هزینه های ازدواج عرض میکنم)
از اون طرف دختر هم از یک خانواده با وضعیت مالیه خوبه و خانواده اش نیازهاشو در حد معقول برآورده کردن.خانواده مادریش اهل چشم و همچشمی اند و خواهری داره که همسر پولدارش تمام خواسته های مالیش که اکثرا بالا هم هست براش برآورده میکنه.
دختر از لحاظ رفتاری طبع سردی داره ولی مهربون و عاطفیه و در عوض پسره آدمی است که نمیشه بهش گفت بالای چشمت ابروست.تا کوچکترین اتفاقی مخالف میلش می افته با خانوادهاش قهر میکنه و کو تا باهاشون آشتی کنه!
شما بفرمایید من چه جوابی به این آقا بدم.
ازم میخواد هر چه سریعتر نظر دختر خانم رو براش جویا بشم و بعد از طرف خانواده اش اقدام کنه.لازم به ذکر هم هست که بگم رابطه فامیلی با هم دارند

maryam;27281 نوشت:
سلام
.....
شما بفرمایید من چه جوابی به این آقا بدم.

عليكم السلام

باور كنيد اينگونه ازدواج ها ، اگر هم آغاز خوبي بتوان براي آن تصور كرد ادامه خوبي نخواهد داشت نبايد اصرار داشت تا دو طرف به خواسته خود برسند يا كسي كه شما را واسطه كرده است حتما به اهداف خود برسد .
برخي مواقع نه بهترين پاسخ است ، به نظر حقير اينگونه وصلت ها از ابتداي آن اشتباه است و نمي تواند زوجين را خوشبخت كند علت اين پاسخ تلخ من هم اينست كه اراده لازم براي تغيير چنين جواني را در او نمي بينم تا اميدوار به سر انجام مثبت چنين ازدواجي باشم .
موفق باشيد

سلام
به نظرم واسطه نشید!وساطت در کار خیر کار پسندیده ایه اما در مواردی که شک وجود داره
کار درستی نیست!اجازه بدید کارهارو خودشون انجام بدن!

maryam;27281 نوشت:

اکثریت سایت میدونند که من تحصیلات روانشناسی ندارم ولی واقع بینیم در مسائل اجتماعی باعث شده در مشاوره دادن به افرادی که تابحال بهم مراجعه کردن به لطف خدا و کمکش موفق باشم.
[=arial]

سلام بر مریم بزرگوار:Gol:
خوب اگر برای مشاوره دادن واقع بینی کافی است در این مورد هم از این مزیتتون استفاده کرده و جواب این جوان نگون بخت را بدهید.:Gig:

maryam;27281 نوشت:

[=arial]ازم میخواد هر چه سریعتر نظر دختر خانم رو براش جویا بشم و بعد از طرف خانواده اش اقدام کنه.لازم به ذکر هم هست که بگم رابطه فامیلی با هم دارند

شما ابتدا نظر دختره رو بپرسید .شاید اصلاً راضی به ازدواج با این جوون نباشه؟
بعد اگر دختره جوابش بله بود معلومه که اونم بهش علاقه داره می تونن با هم صحبت کنن و اگه دختره توقعاتش رو از زندگی کمتره کنه می تونن زندگی موفقی داشته باشند.انشاءالله:Gol:

maryam;27281 نوشت:
شما بفرمایید من چه جوابی به این آقا بدم. ازم میخواد هر چه سریعتر نظر دختر خانم رو براش جویا بشم و بعد از طرف خانواده اش اقدام کنه.لازم به ذکر هم هست که بگم رابطه فامیلی با هم دارند


با عرض سلام و تشكر ازاعتماد شما به اين سايت ديني ؛
احتراما ؛
به این جوان عاشق بفرمائید که دوستی وعاشق کسی شدن تنها ملاک برای ازدواج نیست بلکه زوج باید (شرعاً، عرفاً ،عقلاً)هم کفو باشند و اینها هم کفوء ننیستند
راحتتان کنم اینها(زوجهای دیگر) که در اول هم کفوء هستند این همه امار طلاق داریم تا چه برسد به دو نفری که در یک طبقه وطبعا از نظر فکری هم در یک طبقه نیستند.
ترجیح میدهم که بقیه صحبت را با گروه مشاوره ،جناب حامی وامیدوار و... داشته باشید

سلام به همه بزرگواران
باتوجه به سن پسر معلومه از تنهایی خسته شده
و نیاز به همدم و یار پیدا کرده. ایشون متوجه شدن
که لازمه برطرف کردن این نیاز اینه که تکونی به خودشون
بدن و به فکر بیوفتن که البته این خیلی بد نیست چون که خیلی
از پسرها اینطوری هستن و اصلا ازدواج برای کامل شدن همین انسانهاست
شاید تا الان انگیزه ای نداشته ولی مهم اینه که نشون داده عرضه شو داره!
این اتفاقا یه امتیاز مثبته!
اما همه مشکل در ادامه فرمایشاتتونه یعنی این جمله:


دختر از لحاظ رفتاری طبع سردی داره ولی مهربون و عاطفیه و در عوض پسره آدمی است که نمیشه بهش گفت بالای چشمت ابروست.تا کوچکترین اتفاقی مخالف میلش می افته با خانوادهاش قهر میکنه و کو تا باهاشون آشتی کنه!

از این جمله شما میشه فهمید که پسر روحیه ای بسیار حساس و شکننده داره
شما تصور کنید ناخواسته از دهن دختر یه جمله مقایسه ای و شایدم بی منظور
بپره...یا این که از طرف خانواده دختر جمله ای در این زمینه به پسر گفته
بشه...تصورش رو کنید کسی که طاقت حرفای خانواده خودشو نداره میتونه
حرفای دیگران رو تحمل کنه؟
همونطوری که گفتید طبع دختر سرده و باتعریف شما سختی در زندگیش ندیده
پس نمیتونه انتخاب مناسبی برای اون اقا باشه.
انسان خیلی جاها باید پاروی دل خودش بذاره.همه چی که عشق نیست!و عشق
که همیشه وصال نیست!بعضی وقتا عشق واقعی اینه که طرفت هیچ وقت نفهمه
دوستش داشتی!به نظر بنده شما واسطه نشید بهتره(شاید در موارد دیگه اشکال نداشت) ...چون که
شاید با گفتن این موضوع از طرف شما دختر احساس امنیت کنه و تصمیم احساسی بگیره!
این موضوع از طریق خانواده ها مطرح بشه خیلی عاقلانه تره و برای شما
کم دردسر تر...

سلام
با تشکر از تمام دوستان و همکاران خوبی که لطف فرمودند و نظر مبارکشون رو اعلام فرمودند مخصوصا جناب اسرا که با این همه مشغله در حوزه کاری خودشون زحمت کشیدن راه حل ارائه کردند.

mahnaz;27288 نوشت:
خوب اگر برای مشاوره دادن واقع بینی کافی است در این مورد هم از این مزیتتون استفاده کرده و جواب این جوان نگون بخت را بدهید

ممنون سرکار مهناز
مسلما واقع بینی کافی نیست.تجربه و استفاده از اونها و علم بقیه اشه.
من عرض نکردم کافیه.گفتم برای من تابحال کارساز بوده.
در ضمن این جوان نگون بخت هم اگر پذیرنده این همه حرف من بود که واقعیت خودش و اون خانم رو براش تشریح کردم که دیگه زحمت به شما نمیدادم
مشکل بنده اینه که ایشون اصلا هیچ حرفی رو نمیپذیره.

mahnaz;27288 نوشت:

شما ابتدا نظر دختره رو بپرسید .شاید اصلاً راضی به ازدواج با این جوون نباشه؟
بعد اگر دختره جوابش بله بود معلومه که اونم بهش علاقه داره می تونن با هم صحبت کنن و اگه دختره توقعاتش رو از زندگی کمتره کنه می تونن زندگی موفقی داشته باشند.انشاءالله

سرکار مهناز من عرض کردم که اینها فامیلند و ترس اینکه اون دختر با مادرش مسله رو در میان بذاره و بعد در فامیلشون بد بشه و مهمتر اینکه اون دختر همون طور که عرض کردم به شدت عاطفیه.اگر من بهش بگم و تصور کنید نشه با هم ازدواج کنند شکست روحی اون دختر چیز قابل جبرانی نیست.و از طرفی دیگه نوع برخورد اون دختر با اون پسر عوض خواهد شد.معذب بودن یعنی همین.اون هم برای دختر عاطفی مثل اون خانم
من نگرانیم از نگفتن برای همینه.

پيام;27292 نوشت:
ایشون متوجه شدن
که لازمه برطرف کردن این نیاز اینه که تکونی به خودشون
بدن و به فکر بیوفتن که البته این خیلی بد نیست چون که خیلی
از پسرها اینطوری هستن و اصلا ازدواج برای کامل شدن همین انسانهاست
شاید تا الان انگیزه ای نداشته ولی مهم اینه که نشون داده عرضه شو داره!
این اتفاقا یه امتیاز مثبته!

ممنون جناب پیام
ببینید این تکون خوردن پسر از یه دیدگاه مثبته و از دیدگاه دیگری منفی
مثبت بودنش به اینه که خوب فهمیده که زندگی خرج داره و باید بجنبه.ولی نگرانی که من دارم سر 2تا مطلبه
1.ایشون بعد این که به قول معروف ...ش از پل گذشت بیخیال کار بشه و بشه همون آدمی که تابحال بوده.راحت طلب.چون مثل این مورد رو زیاد دیدم
2.همه میدونن که ازدواج پر خرجه.شوخی بردار هم نیست.این همه هزینه رو برای آغاز یک زندگی از کجا میخواد بیاره.حداقل بعضی ها به اتکای پدرشون میرن جلو ولی ایشون پدر نداره.خوب.هزینه ازدواج و بعد از اون هزینه های خانمش رو از کجا میخواد بیاره؟

پيام;27292 نوشت:
شما تصور کنید ناخواسته از دهن دختر یه جمله مقایسه ای و شایدم بی منظور
بپره...یا این که از طرف خانواده دختر جمله ای در این زمینه به پسر گفته
بشه...تصورش رو کنید کسی که طاقت حرفای خانواده خودشو نداره میتونه
حرفای دیگران رو تحمل کنه؟
همونطوری که گفتید طبع دختر سرده و باتعریف شما سختی در زندگیش ندیده
پس نمیتونه انتخاب مناسبی برای اون اقا باشه.!

یکی دیگه از مشکلات این آقا همین روحیه اشه.این که هر حرفی زود بهش برمیخوره و برداشتهای عجیب غریب ازشون داره

پيام;27292 نوشت:
چون که شاید با گفتن این موضوع از طرف شما دختر احساس امنیت کنه و تصمیم احساسی بگیره!

این هم مشکل دیگری است.بله اون دختر خانم به من اعتماد داره و در خیلی از مسایل تحصیلیش مشورت کرده و خدا رو شکر راهکارها هم مثمر ثمر بوده

با سلام

میگم همین تاپیک را بهش معرفی کنید تا از نزدیک ببینیم مشکلشان چیه ؟


شاید تحت تاثیر انفاس دوستان؛ فرجی حاصل بشه ! :Gol:

سلام خدمت دوستان به نظر من باید دختره و پسره با هم صحبت کنن اگه همدیگه رو می خوان ودختره می تونه پسره رو با این شراطی قبول کنه مشکل حل می شه بعد برن با خانوادشون صحبت کنن
ان شائالله که به خیر بگذره

خیر البریه;27356 نوشت:
با سلام

میگم همین تاپیک را بهش معرفی کنید تا از نزدیک ببینیم مشکلشان چیه ؟

شاید تحت تاثیر انفاس دوستان؛ فرجی حاصل بشه ! :Gol:


سلام
ممنون از راهنمایتون
اگر میشد که خوب بود ولی به فکر من هم باشید:jangjoo:
متوجه اید که؟

maryam;27281 نوشت:
سلام


توی این 6ماه رفته سراغ تحصیل و کار.البته درآمدش اصلا بالا نیست(بابت هزینه های ازدواج عرض میکنم)

.خانواده مادریش اهل چشم و همچشمی اند و خواهری داره که همسر پولدارش تمام خواسته های مالیش که اکثرا بالا هم هست براش برآورده میکنه.
دختر از لحاظ رفتاری طبع سردی داره ولی مهربون و عاطفیه و در عوض پسره آدمی است که نمیشه بهش گفت بالای چشمت ابروست.تا کوچکترین اتفاقی مخالف میلش می افته با خانوادهاش قهر میکنه و کو تا باهاشون آشتی کنه!

سلام با توجه به جمیع شرایطی که در بالا اومده بهتره که این وصلت صورت نگیره ، زیرا زندگی راحتی نخواهند داشت.....
مگر اینکه با خانواده دختر قطع رابطه بشه !!!!!

باعرض سلام و تشکر
صرف عشق و علاقه برای زندگی مشترک کافی نیست و باید عشق و علاقه مورد تأیید عقل و منطق باشه
و بهتر بود این آقا پسر قبل از اینکه سرمایه گذاری روانی و عاطفی یکطرفه می فرمودند با خود کنترلی و خویشتن داری نسبت به منطقی بودن ازدواج فکر می کردند بر فرض مثال اگر احساسات دختره هم مشابه پسره باشد و یک نوع وابستگی عاطفی هم در اینجا ایجاد شده باشد ، تفات های بسیار تابلویی و آشکاری بین شخصیت ها این دو، سبک زندگی ، انتظارات و خواسته ها وجود دارد و بنده که 7سال هست که چه حضوری و چه تلفنی و چه کتبی در این زمینه تجربه دارم آینده بسیار نگران کننده ای را برای ایشان می بینم نمونه از مشکلات و آسیب هایی که در این ازدواج خواهد بود عبارتنداز :
1- احساس حقارت مرد در مقابل زن در موضوعاتی مانند با کلاس بودن خانواده ، پولدار بودن و به طور کلی سبک زندگی و رشد خانواده دختر این احساس باعث می شود مرد برای به دست آوردن تسلط و اقتداری که احساس می کند از بین رفته به امرو نهی ها و گیر دادن های نا مناسب و حتی درگیری های فیزیکی روی می آورد .
2- به دلیل این وابستگی ممکن است بسیاری از شرایط را مرد قبول کند در حالی قادر به انجام آن نبوده و باعث استرس و اضطراب او شود و در نهایت نیازهای ارضا نشده باعث ناسازگاری های شدید خانودگی شود.
3- کسی که در یک خانواده کاملا در رفاه بزرگ شده است نمی تواند با مسایل و مشکلات مالی شدیدی که این آقا دارد و خواهد داشت کنار بیاید
4- ممکن است دنبال کار رفتن و جمع و جور کردن ایشان به دلیل احساسی باشد که به آن دختر خانم دارد و بعد از گذشت یک یا دو سال از زندگی مشترک و کاهش احساسات تمام تغییرات رفتاری که احساسی بوده هم متوقف شود و شخصیت اصلی طرف که همان بخور و بخواب و تنبلی بوده دوباره به تدریج آشکار شود پس هیچ ضمانتی نسبت به ثابت و پایدار بودن این تغییرات نیست و نمی شود دل خوش حتی این تغییرات هم بود.
اما وظیفه شما به حکم عقل و شرع و ... این است که شما باعث شر نشوید زیرا ممکن است به دلیل این وساطت شما هم مقصر باشید بنابراین محترمانه به ایشان بگویید که من شرایط شما و ایشان را با مشاوری درمیان گذاشتم و گفتند که شخصیت آنها با هم دیگر همخوانی ندارد موفق باشید.

سلام دوستان عزیز . بنده پیشنهاد میدم دو رکعت نماز استخاره به این نیت بخوانید بعد از نماز صد مرتبه در سجده ذکر استخیرالله ربی خیره فی عافیه ودعای جوشن کبیر را بخوانید اگر مصلحت باشد خدای مهربان کارها را درست میکنه . شاید این یک امتحان الهی باشد انشا.......موفق باشید .[="seagreen"][/]

گل مریم;27401 نوشت:
سلام دوستان عزیز . بنده پیشنهاد میدم دو رکعت نماز استخاره به این نیت بخوانید بعد از نماز صد مرتبه در سجده ذکر استخیرالله ربی خیره فی عافیه ودعای جوشن کبیر را بخوانید اگر مصلحت باشد خدای مهربان کارها را درست میکنه . شاید این یک امتحان الهی باشد انشا.......موفق باشید .

باعرض سلام و تشکر خدمت شما
خدمت شما عرض کنم که اینجا به هیچ وجه جایگاه استخاره نیست و من مراجعی داشتم که به شدت افسرده بود و در حال خودکشی وقتی که قضیه را از ایشان پرسیدم گفت من در خانواده مذهبی برزگ شده ام پسری به من ابراز علاقه کرد و من با اصرار ایشان وارد رابطه شدم اما از آنجاییکه احساس گناه می کردم استخاره زدم و استخاره خوب آمد تا یک سال باهم رابطه داشتیم اما دوباره احساس گناه و عذاب وجدان سراغ من آمد و دوبار استخاره زدم و خوب آمد بعد به طور کامل رابطه داشتیم البته ایشان حتی اول رابطه حرفی از ازدواج نیاورد و فقط با هدف دوستی وارد شد بعد از مدتی بهانه ها و رد تماس ها به دلیل تکراری و یکنواخت شدن شروع شد و ایشان مرا با بدترین وضع رها کرد
پس جایی که عقل و استشاره حکم به آسیب های جدی در این ازدواج می دهد استخاره معنا ندارد اگر می خواهید امتحان کنید استخاره کنید که دست خود را به طرف آتیش دراز کنید ممکن است خوب بیاد آیا این کار را می کنید ؟
پس استخاره جایگاه خاص خودش رو داره ودر این مورد استخاره جایگاه ندارد

سلام
سپاس فراوان از جناب امیدوار که زحمت پاسخگویی رو کشیدند
جوابتون برام کامل و جامع بود
از خدا بخوهید که بتونم به وظیفه ام عمل کنم
چند روز پیش که با این آقا صحبت میکردم و تفاوتهای اخلاقی بین خودش و اون دختر خانم و خانواده ها رو براش تشریح میکردم میگفت شما خیلی نا امیدی.شرایط درست میشه.من به خدایی که رود نیل رو باز کرد امیدوارم
وقتی پای مسایل احساسی میاد وسط ما آدمها با عقایدمون هم احساسی برخورد میکنیم
منم مثل شما جناب امیدوارم عقیده ام بر نبودن جایگاه استخاره در اینجاست
چون عقل سلیم حکم میکنه که این ازدواج مبنای درستی نداره.من مشکل بزرگم سر برخورد با این آقا و خواسته ای بود که ازم داشت که نظر تمام دوستان و همین طور شخص شما بر عدم دخالت بود
واقعا صرف علاقه نمیشه زندگی رو تشکیل داد.زندگی زناشویی فراتر از اونیه که خیلی ها احساسی باهاش برخورد میکنند.
زندگی زناشویی واقعیتهایی داره که بعد از ازدواج معلوم میشه و بهمین خاطر نمیشه با عواطف درباره اش حرف زد

سلام
موضوعی که شما مطرح نموده اید باید از چند جنبه بحث شود
1-ازدواج یک امر احساسی و بدون منطق نیست
2-نوعا افرادی که با شنیدن کوچکتر ین حرفی قهر می کنند و ناراحت می شوند این چنین افراد هنوز بزرگ نشده اند ودوران ناپختگی شان را سپری می کنند .
3-از یه طرفی شما را واسطه قرار دان که تصمیم گیرنده خوب یا بد باشید کاملا اشتباه است چرا که ازدواج یه امر مهم و یه عمر خواستن و نخواستن است
4-با این توصیف که شما فرموده اید این شخص دارای استقلال اجتماعی اقتصادی و... نیست
نتیجه بتده با توجه به اینکه 4سال در دادگاه خانواده تجربه کاری دارم تحت هیچ شرایطی این ازدواج را توصیه نمی کنم .به امید دیدار

maryam;27412 نوشت:
واقعا صرف علاقه نمیشه زندگی رو تشکیل داد.زندگی زناشویی فراتر از اونیه که خیلی ها احساسی باهاش برخورد میکنند. زندگی زناشویی واقعیتهایی داره که بعد از ازدواج معلوم میشه و بهمین خاطر نمیشه با عواطف درباره اش حرف زد

كاملا با شما موافقم اميدوارم در كارتان موفق باشيد

barari54;27413 نوشت:
سلام
موضوعی که شما مطرح نموده اید باید از چند جنبه بحث شود
1-ازدواج یک امر احساسی و بدون منطق نیست
2-نوعا افرادی که با شنیدن کوچکتر ین حرفی قهر می کنند و ناراحت می شوند این چنین افراد هنوز بزرگ نشده اند ودوران ناپختگی شان را سپری می کنند .
3-از یه طرفی شما را واسطه قرار دان که تصمیم گیرنده خوب یا بد باشید کاملا اشتباه است چرا که ازدواج یه امر مهم و یه عمر خواستن و نخواستن است
4-با این توصیف که شما فرموده اید این شخص دارای استقلال اجتماعی اقتصادی و... نیست
نتیجه بتده با توجه به اینکه 4سال در دادگاه خانواده تجربه کاری دارم تحت هیچ شرایطی این ازدواج را توصیه نمی کنم .به امید دیدار

سلام
چقدر حضور افرادی مثل شما و استفاده از تجربیاتتون مفیده:Gol:
چون شما توی دادگاه ها دارید واقعیتهایی که جوونا موقع عاشق شدن نمیبینند میبینید

سلام
من دیشب تا ساعت 2:30 داشتم با اون جوون عاشق صحبت میکردم
میگه شما منفی نگاه میکنی و نمیری با دختره صحبت کنی
اگر این مورد از دست من بره من چه کنم؟
با چه امیدی به کار و تلاش بپردازم؟
من میخوام بدونم اون هم منو دوست داره تا تکلیف خودمو بدونم(علت این حرفش اینه که به خاطر اون دختر از شهر محل سکونتش رفته به شهری که اون دختر در اون زندگی میکنه)
حرف دیگه اش هم اینه که میگه اگر اون هم به من علاقه اشته باشه و تو دریغ کنی از پرسیدن هم به من ضربه زدی هم به اون

چه کنم؟

maryam;27605 نوشت:
سلام
من دیشب تا ساعت 2:30 داشتم با اون جوون عاشق صحبت میکردم
میگه شما منفی نگاه میکنی و نمیری با دختره صحبت کنی
اگر این مورد از دست من بره من چه کنم؟
با چه امیدی به کار و تلاش بپردازم؟
من میخوام بدونم اون هم منو دوست داره تا تکلیف خودمو بدونم(علت این حرفش اینه که به خاطر اون دختر از شهر محل سکونتش رفته به شهری که اون دختر در اون زندگی میکنه)
حرف دیگه اش هم اینه که میگه اگر اون هم به من علاقه اشته باشه و تو دریغ کنی از پرسیدن هم به من ضربه زدی هم به اون

چه کنم؟

باعرض سلام مجدد به تمامی کاربران و کارشناسان
شما نباید تحت تأثیر فشارهای احساسی ایشان قرار گیرید با اینکه احساس می کنم یک تعارف یا رودرواسی به دلایلی مانند خویشاوندی با پسر و یا... اما به هر حال شما وقتی خودتان به این نتیجه رسیده اید سعی کنید به طور کلی آزاد از تمام فشارهای بیرونی و درونی تصمیم بگیر ید از طرفی کسی که خود انگیخته به این نتیجه نرسد که باید کار و تلاش کنند وگرنه فرقی با سایر موجودات ندارد و صرفا به دلیل احساسی که به موضوع بیرونی دارد مشغول کارو تلاش شده است زمانی که احساس اولیه از بین برود و به آن دختر هم برسد بعد از کاهش احساس و فعال شدن منطق و عقل تمام اون صفات شخصیتی پایدار گذشته آشکار می شوند و تمام آنچه که احساسی پذیرفته است با رفتن احساس آنها هم از بین می رود از طرفی بر فر ض علاقه دختر مورد نظر این علاقه احساسی است و مانند تمام ازدواج های احساسی منجر به طلاق می شود البته یک کار هم به نظر می رسد که همان ارجاع به مشاوره تلفنی ای حضوری برای ازدواج که هم آقای حامی و هم بنده مشاوره تلفنی هم داریم و درخدمت ایشان و همه هستیم البته دختره هم باید با تفاوت های صریح و آشکاری که بین آنها است باید آگاه شده و از اول وابستگی عاطفی غیر عاقلانه نکند زیرا اگر وابستگی ایجاد شود تمام تفاوت ها توسط دختره نادیده ، توجیه و بی اهمیت شده و بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک مشکلات آنها شروع خواهد شد البته بد نیست که دختره به طور کلی این موضوعات و تاپیک ها رو ببیند بدون اینکه حتی بفهمد که این تاپیک ها در مورد اوست زیرا اگر پسره به صورت مستقیم با یک ترفندی دل دختره را به دست آورد هشیاری دختر خانم مانع سرمایه گذاری عاطفی و وابستگی با ایشان شود موفق باشید.

سلام و عرض ادب :Gol:
آیا با این جمله موافقید که هر عملی انسان انجام می دهد یا خیر است و یا شر ؟

لطفاً استاد امیدوار پاسخ بدهند.

با تشکر:Gol:

mahnaz;27769 نوشت:
سلام و عرض ادب :Gol:
آیا با این جمله موافقید که هر عملی انسان انجام می دهد یا خیر است و یا شر ؟

لطفاً استاد امیدوار پاسخ بدهند.

با تشکر:Gol:


با عرض سلام خدمت شما با این سوالی که شما پرسیدید بنده یاد بحث های جبر و اختیار و قضا و قدر که در کلام قدیم مطرح است افتادم :Nishkhand: اما من در پاسخ می گویم که کلا با توجه به تجارب و تخصص خودم آدمی هستم که نسبی فکر می کنم و از قانون همه یا هیچ که یکی از خطاهای ده گانه شناختی هست پیروی نمی کنم و نهایتاً در جواب شما می گویم ممکن است با توجه به نوع عمل و شرایط محیطی و ژنتیکی و... بعضی از عمل های انسانی هر دوبعد رو داشته باشه یعنی امتیازاتی داشته باشه و نقاط منفی هم داشته باشه بخشی خیر باشه و بخشی دیگر شر باشه البته باید دقیق خیر و شر را تعریف کرد منظور خیر و شری است که در علم کلام است و یا ... موفق باشید

اميدوار;27849 نوشت:
با عرض سلام خدمت شما با این سوالی که شما پرسیدید بنده یاد بحث های جبر و اختیار و قضا و قدر که در کلام قدیم مطرح است افتادم :Nishkhand: اما من در پاسخ می گویم که کلا با توجه به تجارب و تخصص خودم آدمی هستم که نسبی فکر می کنم و از قانون همه یا هیچ که یکی از خطاهای ده گانه شناختی هست پیروی نمی کنم و نهایتاً در جواب شما می گویم ممکن است با توجه به نوع عمل و شرایط محیطی و ژنتیکی و... بعضی از عمل های انسانی هر دوبعد رو داشته باشه یعنی امتیازاتی داشته باشه و نقاط منفی هم داشته باشه بخشی خیر باشه و بخشی دیگر شر باشه البته باید دقیق خیر و شر را تعریف کرد منظور خیر و شری است که در علم کلام است و یا ... موفق باشید

عرض سلام و خسته نباشید:Gol:
بنده نمی دونستم که مشاور ها هم علم کلام می خونن:Gig:
راستش بنده از خیر و شری که در علم کلام بهش پرداخته شده یا بهتره عرض کنم از تعریفی که علم کلام از خیر و شر ارائه می دهد ناآگاهم .

ولی از پاسختون ممنونم واقعاً خوب پاسخ دادید:Gol:

یا حق:Gol:

سلام
عمل شر ممکنه درش یه خیری باشه ولی عمل خیر فقط باید خیر باشه وگرنه شره
توجه توجه

سلام
نمی دونم سرانجام کار چه شده ؟ اما اگه هنوز واسطه نشده اید هر گز هم نشوید
هر چقدر هم که به شما فشار آورده شد واسطه نشوید
ببینید یه وقت هست که دو نفر هم زمان همدیگر را می خواهند اما حیا باعث می شود نتوانند به هم بگویند . اینجا می شه واسطه شد تازه بازم با کلی شرط و شروط و احتیاط
بسیار زیاد ( اگه
10سال بعد خدایی نکرده فکر جدایی به سرشون بزنه اولین کسی که نفرین می کنند همان بنده خدایی هست که واسطه بوده )

اما اینکه یکی عاشقه و دیگری اصلا معلوم نیست چه موضعی داره اصلا درست نیست

شما هم جدی به آنها بگویید واسطه نمی شوید چون خیرشان را می خواهید حالا شاید با شما هم قهر کنه اصلا مهم نیست خودش بعدا متوجه می شه به نفعش بوده .

این از اون مواردی هست که اصلا نباید حتی ذره ای احساسی فکر کرد هر چند که در عمل واقعا واقعا سخته

بله واسط امر خیر شدن خیلی هم ثواب داره اما باید ترسید از اون روزی که واسطه شدن ما باعث تشکیل یه زندگی متزلزل بشه ....

پیشنهاد من اینه که اول ببینید اون خانم همچین قصدی داره ؟ ( البته دخترا این جور مواقع بشدت احساسی برخورد می کنن ) اگه از ته قلب هم اون دختر راضی باشه تازه خانواده دختر مشکل بزرگی خواهند بود ... قطعا سطح درآمد پسر بزرگترین موضوع جدال بین دو خانواده خواهد بود که اعصاب برایشان نمی گذارد ( البته مگر اینکه خانواده دخنر هم عاشق آن پسر باشند و او را همان طور که هست قبول داشته باشند نه آن طور که دوست دارند باشد )

یک نکته تقریبا مثبت قضیه اینه که چون فامیل هستند پدر و مادرهاشون تا حد زیادی به اخلاق هم آشنایی دارند و راحت تر می توانند سبک سنگین کنند که می توانند با هم باشند یا نه

یا علی

عاشق شدن خواست من نبوده بلکه خواست کسی بوده که این غریزه را در وجود من قرار داده البته من هم سهمی دارم
شما یه رباتی درست کنید و براش ضابطه ای تعریف کنید که هر وقت به فلان چیز رسید خوشحال بشه و هر وفت نرسید ناراحت بشه اسم این غریزه است
این غریزه ها را من نمی خواستم و در وجود من ناخواسته قرار داده شده پس عاشق شدن مضحک است و به نوعی ما باریچه این غریزه ها شده ایم(البته به نظرم خدا کار درستی کرده که این غریزه ها را در وجود امثال من قرار داده چون شاید اگر این کار نمیکرد نسل بشر منقرض میشد)

بدبخت;30825 نوشت:
عاشق شدن خواست من نبوده بلکه خواست کسی بوده که این غریزه را در وجود من قرار داده البته من هم سهمی دارم
شما یه رباتی درست کنید و براش ضابطه ای تعریف کنید که هر وقت به فلان چیز رسید خوشحال بشه و هر وفت نرسید ناراحت بشه اسم این غریزه است
این غریزه ها را من نمی خواستم و در وجود من ناخواسته قرار داده شده پس عاشق شدن مضحک است و به نوعی ما باریچه این غریزه ها شده ایم(البته به نظرم خدا کار درستی کرده که این غریزه ها را در وجود امثال من قرار داده چون شاید اگر این کار نمیکرد نسل بشر منقرض میشد)

دوست عزیز سلام

خوبه خودتون هم دارید می گویید غریزه!

غریزه بیشتر به یه دستورالعمل شبیه که ناخواگاه انجام می شه ولی عشق یه چیز کاملا معنوی و مقدس هست . اونی که شما گفتید عشق نیست . می تونه هوس باشه . می تونه عریزه جنسی باشه اما هر چی هست عشق نیست . اصلا تفاوت انسان با حیوان در همین هست که می تونه عاشق بشه ...

محمد-1353;30477 نوشت:
سلام
نمی دونم سرانجام کار چه شده ؟ اما اگه هنوز واسطه نشده اید هر گز هم نشوید
هر چقدر هم که به شما فشار آورده شد واسطه نشوید
ببینید یه وقت هست که دو نفر هم زمان همدیگر را می خواهند اما حیا باعث می شود نتوانند به هم بگویند . اینجا می شه واسطه شد تازه بازم با کلی شرط و شروط و احتیاط
بسیار زیاد ( اگه
10سال بعد خدایی نکرده فکر جدایی به سرشون بزنه اولین کسی که نفرین می کنند همان بنده خدایی هست که واسطه بوده )

اما اینکه یکی عاشقه و دیگری اصلا معلوم نیست چه موضعی داره اصلا درست نیست

شما هم جدی به آنها بگویید واسطه نمی شوید چون خیرشان را می خواهید حالا شاید با شما هم قهر کنه اصلا مهم نیست خودش بعدا متوجه می شه به نفعش بوده .

این از اون مواردی هست که اصلا نباید حتی ذره ای احساسی فکر کرد هر چند که در عمل واقعا واقعا سخته

بله واسط امر خیر شدن خیلی هم ثواب داره اما باید ترسید از اون روزی که واسطه شدن ما باعث تشکیل یه زندگی متزلزل بشه ....

پیشنهاد من اینه که اول ببینید اون خانم همچین قصدی داره ؟ ( البته دخترا این جور مواقع بشدت احساسی برخورد می کنن ) اگه از ته قلب هم اون دختر راضی باشه تازه خانواده دختر مشکل بزرگی خواهند بود ... قطعا سطح درآمد پسر بزرگترین موضوع جدال بین دو خانواده خواهد بود که اعصاب برایشان نمی گذارد ( البته مگر اینکه خانواده دخنر هم عاشق آن پسر باشند و او را همان طور که هست قبول داشته باشند نه آن طور که دوست دارند باشد )

یک نکته تقریبا مثبت قضیه اینه که چون فامیل هستند پدر و مادرهاشون تا حد زیادی به اخلاق هم آشنایی دارند و راحت تر می توانند سبک سنگین کنند که می توانند با هم باشند یا نه

یا علی


سلام
ممنون جناب محمد که به فکر بودید

خدا رو شکر با تمام اینکه اصرار داشت که براش کاری بکنم کشیدم کنار
خیلی سخت بود چون اون جوون بدجور امیدش به من بود ولی فکر کردن به اینکه بعدا دودش بیشتر توی چشم من میره تحمل این مسله رو برام آسانتر کرد
اون جوون بعد یه مدت پیام داد که منصرف شده چون خودش هم به این نتیجه رسیده که واقعا از لحاظ درآمدی پایینه.ولی جدیدا شنیدم که دنیال یه کار بهتره .حتما برای رسیدن به خواسته اشه
حرف من هم به خودش هم به خیلی از جونایی که فکر میکنن که لازم نیست خودشون رو برای آینده اشون به زحمت بیندازن اینه(یک بار که با این جوون حرف میزدم به همین مسله اشاره کردم)
ببینید گردونه زندگی هیچ وقت بروفق مراد ما نمیچرخه.همیشه حوادثی پیش میاد که ما باید براش آماده باشیم.خیلی از پسرا و دخترا رو دیدم که گفتن ما هیچ وقت ازدواج نمیکنیم و بخاطر همین هم تلاشی برای بالا بردن رشد اجتماعی و اقتصادی خودشون نکردن.ولی روزگار یک مورد خوب ازدواج جلوی پاشون گذاشته که اصلا نتونستن ازش دل بکنند.
همیشه برای حوادث پیش بینی نشده یا خلاف خواسته الانتون درصدی از احتمال رو قایل باشید تا به چه کنم؟چه کنم جوان قصه ما دچار نشید

maryam;30892 نوشت:

اون جوون بعد یه مدت پیام داد که منصرف شده چون خودش هم به این نتیجه رسیده که واقعا از لحاظ درآمدی پایینه.ولی جدیدا شنیدم که دنیال یه کار بهتره .حتما برای رسیدن به خواسته اشه

تا وقتی که ایشان به واقع بینی روی نیاورد ، در بر همین پاشنه خواهد چرخید . اگر شش ماه دیگر به دختری دیگر با شرایط مشابه علاقمند شد ، چه خواهد کرد ؟! این جوان نباید با این دلیل که " من پول کافی ندارم ، پس نمی توانم با این دختر ازدواج کنم " خودش را قانع کند چون بعد از مدتی به این نتیجه خواهد رسید که تنها عامل موفقیت اش در زندگی ، پول داشتن است !

مهم تر این است که او روحیه ی تند عاطفی و رومانتیک بودن اغراق آمیز اش را درمان کند . با شرح حالی که در پست اول از این آقا داده اید ، متاسفانه باید عرض کنم که اگر زودتر برای کنترل و مهار خودش نجنبد ، بارها پایش به همین سوراخ فرو خواهد رفت .

موفق باشید

محمد-1353;30874 نوشت:
دوست عزیز سلام

خوبه خودتون هم دارید می گویید غریزه!

غریزه بیشتر به یه دستورالعمل شبیه که ناخواگاه انجام می شه ولی عشق یه چیز کاملا معنوی و مقدس هست . اونی که شما گفتید عشق نیست . می تونه هوس باشه . می تونه عریزه جنسی باشه اما هر چی هست عشق نیست . اصلا تفاوت انسان با حیوان در همین هست که می تونه عاشق بشه ...


شما متوجه عمق کلام من نشدید شاید هم من خوب توضیح ندادم
منظور من فقط غریزه نیست منظور من گسترده تر است
برای مثال خدا جوهره دوست داشتن جنس مخالف را در زن و مرد قرار داده و انسانها هم ناخودآگاه عاشق می شوند به نظر من این فرآیند مضحک است ولی شما اسم ان را عشق مقدس گذاشته اید!
هر وقت به این فکر میکنم که از این لحاظ بازیجه شده ام بسیار اندوهناک میشم

بدبخت;33058 نوشت:
شما متوجه عمق کلام من نشدید شاید هم من خوب توضیح ندادم
منظور من فقط غریزه نیست منظور من گسترده تر است
برای مثال خدا جوهره دوست داشتن جنس مخالف را در زن و مرد قرار داده و انسانها هم ناخودآگاه عاشق می شوند به نظر من این فرآیند مضحک است ولی شما اسم ان را عشق مقدس گذاشته اید!
هر وقت به این فکر میکنم که از این لحاظ بازیجه شده ام بسیار اندوهناک میشم

سلام
ببخشید یه سوال
کنترل این عشق دست شما نیست؟
یعنی دلتون هرجا بره شمام باهاش میرید؟
شما تصور کنید اگر اینجوری باشه چه بلایی سر زندگی های زناشویی میاد؟
آقا و یا خانمی که توی محل کارشه حالا با یه مورد بهتر از همسر خودش مواجه شده و دلش به طرف اون میره
خوب چه بلایی سر این زندگی زناشویی میاد اگر اون خانم یا آقا نتونند مهر و محبتشون رو کنترل کنن؟یعنی عشق اینقدر بی افساره؟

maryam;33062 نوشت:
سلام
ببخشید یه سوال
کنترل این عشق دست شما نیست؟
یعنی دلتون هرجا بره شمام باهاش میرید؟
شما تصور کنید اگر اینجوری باشه چه بلایی سر زندگی های زناشویی میاد؟
آقا و یا خانمی که توی محل کارشه حالا با یه مورد بهتر از همسر خودش مواجه شده و دلش به طرف اون میره
خوب چه بلایی سر این زندگی زناشویی میاد اگر اون خانم یا آقا نتونند مهر و محبتشون رو کنترل کنن؟یعنی عشق اینقدر بی افساره؟

بزرگوار منظور من کلی تر است
من چرا باید به این جور چیزها گرایش داشته باشم؟

بدبخت;33067 نوشت:
بزرگوار منظور من کلی تر است
من چرا باید به این جور چیزها گرایش داشته باشم؟

سلام
متوجه شدم کلی تره
منم توی همین محدوده دارم سوال میکنم
خوب حالا از زاویه شما بررسی میکنیم
حالا چرا گرایش نداشته باشید؟
چرا عاشق نشید؟
مگر عشق بده؟

maryam;33068 نوشت:

مگر عشق بده؟

من از انسانی توقع ندارم که بگوید این عشق یا همان گرایش بین مرد و زن بد است چون جوهره این عشق در انسانها وجود دارد این پرسش مثل این میمونه که از کسی بپرسیم چلوکباب خوب است یا نه! برای کسی که شکم داره معلوم است که چلو کباب خوب است!

منظور من این است که ما بازیچه این غرائز و خواسته های ناخواسته شده ایم این ویژگی منحصر به مخلوقات است و مخلوقات از این جهت دچار خلاقیت های خدا شده اند
بهشت برای کسی که نفس دارد ارزشمند است نه برای کسی که نفس نداره

به من پاسخ دهید چرا ما مخاوقات باید این غرائز داشته باشیم؟
خودم فکر میکنم شاید خدا میخواسته انسانهای خوب به واسطه نفس پاداش بده و انسانهای بد به واسطه نفس مجازات کنه یا شاید هم میخواسته انها را ازمایش کنه تا به تکامل برسند ولی چرا حیوانات هم گرفتار غرائز خود شده اند؟

من خودم برای این غرائز فی نفسه ارزشی قائل نیستم و این غرائز و خواسته ها را هر چند مقدس و زیبا یا دلربا باشد مضجک میدانم

سلام:Gol::Gol::Gol:
عشق بیچارگی آوارگی دارد

سلام به همه دوستان

البته فکر کنم مشکل این اقا حل شده دیگه ولی خوب در کل
به نظر من انسان صرف عاشق شدن نمیتونه تصمیم بگیره استفاده از عقل و منطق هم یکی از پایه های مهمه تصمیم گرفتنه چون بحث یک عمر زندگی کردنشونه و به احتمال خیلی زیاد چون خانوم در خانواده خودشون نیازهاشون برطرف میشده حتی اگه با عشق به این اقا هم با هم ازدواج کنن،نهایتا سر این مشکل به بن بست میخورن!!!

ولی انشاالله هر چی خیرشونو پیش بیاد:Cheshmak:

سلام بر دوستان
به قول دوست عزیزم (سوال جان) انگار مشکل این اقا حل شده
منم میخواستم نظرم را بگم
به نظر من این زندگی ها دوامی نداره
هم کفو بودن شرط مهمیه
یه بار تو روزنامه خوندم یه دختر پولدار عاشق (عشق که نه... به نظر من هوس) باغبان خونه شون شد
بعد از کلی ماجرا (درگیری با خانوادش) با هم ازدواج میکنن و بعد از ازدواج چشم این خانم واقعیت ها و کمبود ها رو میبینه و شروع میکنه به تحقیر شوهره...
بعد از 4 سال زندگی با حقارت, شوهره به خاطر انتقام از زنش فرزند یک سالش را میکشه...

سلام علیکم.....
به خواهر محترمم مریم سلام عرض میکنم......
امیدوارم اینو بدونید مشاوره دادن همیشه نباید قبول شرایط طرف مشاوره شونده باشه...
واقعیت بهترین مشاور توی زندگی آدمهاست.....
پس شما هم نمیخواد در این موضوع به خصوص شرایط را مد نظر قرار بدید و از تجربیات دیگران و به خصوص اساتید مشاور سایت استفاده کنید.
من اگر جای شما بودم جوابم به آن شخص این بود...........
نه
همین و همین......

hedi;88658 نوشت:
بعد از 4 سال زندگی با حقارت, شوهره به خاطر انتقام از زنش فرزند یک سالش را میکشه...

سلام

بقول دوستانمون تو اسک دین ما جوان ها وقتی از همه جا رانده میشیم میگیم عشق !!!!

منم عاشق کسی بودم که قدر عشق منو .........................

madanchi11;88677 نوشت:
سلام

بقول دوستانمون تو اسک دین ما جوان ها وقتی از همه جا رانده میشیم میگیم عشق !!!!

منم عاشق کسی بودم که قدر عشق منو .........................

با سلام
آقاي معدنچي دم معشوقه ي شمام گرم خوب حال گيري كرده!!!!!!!!!!!!
حالا اينكه شوخي بود ولي عشق اگه عاقلانه وسنجيده باشه آدمو به تكامل ميرسونه عشق يه نوع لطف به انسان مخصوصا اگه به معشوقت نرسي بيشتر دوست داري با خدا خلوت كني البته اولش بخاطر عشق زميني بعد اگه اهل دل باشي خدا خودش عشقتو خريداره.
چي از اين بهتر.

زينب;88706 نوشت:
اولش بخاطر عشق زميني بعد اگه اهل دل باشي خدا خودش عشقتو خريداره.

سلام

بقول شما دمش گرم ! هر جا هست سلامت باشه!

بقول شما آدم باید با عشق زمینی برسد به عشق خدایی

سلام.
اینجا هم که همه عاشقند!!!:Cheshmak:
عشق چیه وبه کی میگن عاشق؟

بی صدا;88708 نوشت:
سلام.
اینجا هم که همه عاشقند!!!:cheshmak:
عشق چیه وبه کی میگن عاشق؟

سلام
بي صدا جان همين كه شما بي صدا بودنو انتخاب كردين خودش علامتي است برا عاشق بودن شما چون عاشقا اهل خلوتو سكوتند.نظر خودتون چيه؟

زينب;88713 نوشت:
عاشق بودن شما چون عاشقا اهل خلوتو سكوتند.نظر خودتون چيه؟

سلام

به نظرتون عاشق ها :hamdel: بی صدا هستن !؟؟؟!!!؟؟؟؟؟؟

عاشق کسی است وقتی معشوق را نبیند باید خودکشی کند !!! :khaneh: نه بیصدا باشد!:Nishkhand:

madanchi11;88719 نوشت:
عاشق کسی است وقتی معشوق را نبیند باید خودکشی کند !!!

:dar:

به نظرم حیفه کلمه ی عاشق که بهش بگن!!!

madanchi11;88719 نوشت:
به نظرتون عاشق ها بی صدا هستن !؟؟؟!!!؟؟؟؟؟؟

به نظر من عاشق واقعی بی صدا هستش...
ای مدعی عاشقی عشق را ز پروانه بیاموز...:geryeh:

maryam;27281 نوشت:
شما بفرمایید من چه جوابی به این آقا بدم. ازم میخواد هر چه سریعتر نظر دختر خانم رو براش جویا بشم و بعد از طرف خانواده اش اقدام کنه.لازم به ذکر هم هست که بگم رابطه فامیلی با هم دارند

سلام
این قضیه انگیزه خوبی براش ایجاد کرده اگر بتونید از انرژی حاصل از این انگیزه برای اصلاحش استفاده کنید خیلی خوبه . برای احراز صلاحیتش بیشتر به ویژگیهای پدر و مادرش توجه کن اگر ایراد قابل توجهی ندارن میشه این جوون رو هم در کوره محبت ساخت . البته دختر خانوم هم باید باهاتون راه بیاد و همکاری کنه .
موفق باشید

زينب;88713 نوشت:
سلام
بي صدا جان همين كه شما بي صدا بودنو انتخاب كردين خودش علامتي است برا عاشق بودن شما چون عاشقا اهل خلوتو سكوتند.نظر خودتون چيه؟

سلام.
شاید حق با شما باشه ولی من اسمم رو بی صدا گذاشتم که حداقل اسمم شبیه عاشقا باشه!خودم که نیستم.

hedi;88736 نوشت:
به نظرم حیفه کلمه ی عاشق که بهش بگن!!! به نظر من عاشق واقعی بی صدا هستش... ای مدعی عاشقی عشق را ز پروانه بیاموز...

سلام

به نظر شماوقتی عاشق معشوقش از دست بدهد باید ساکت بشنید!!!!!؟؟؟ :geristan:

پروانه عاشق هستن !!!!

madanchi11;88831 نوشت:
سلام به نظر شماوقتی عاشق معشوقش از دست بدهد باید ساکت بشنید!!!!!؟؟؟ پروانه عاشق هستن !!!!

سلام بر دوستان
اولا یه عاشق دیگه معشوقه ش رو از دست داده به من چه ساکت بشینم یا نه!!!

ثانیا مگه عاشق جز خوشبختی معشوقش چیزه دیگه ای میخواد؟؟؟ به نظرم اگه ببینه عشقش خوشبخت شده همین براش کافیه

با سلام
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ظاهرا مريم خانم خيلي دل رحيم و بزرگي دارند.
به نظر حقير تنها راه براي کساني که نمي تونند منطق رو هضم کنند.
درگير کردن آنها با واقعيت است.
به نظر من اگر شما از اين ناحيه که ممکن است به آبرو و حيثيت شما از اين حيث که واسطه بوديد؛ لطمه ايي وارد نميشه؛ مطمئن هستيد! اقدام کنيد.
وقتي جوون جواب رو بدونه بهتر مي تونه تصميم گيري کنه!
اگر منفي باشه! علت رو جويا ميشه و سعي بر برطرف کردن آن ميشه!
و اگر مثبت باشه خوب ظاهرا يک خانواده متمول براي تنوع هم شده سراغ اينچنين آدمي بودند.
ولي مواظب باشيد! و خود را تابع خواست اين و آن نکنيد!

hedi;88879 نوشت:
سلام بر دوستان اولا یه عاشق دیگه معشوقه ش رو از دست داده به من چه ساکت بشینم یا نه!!! ثانیا مگه عاشق جز خوشبختی معشوقش چیزه دیگه ای میخواد؟؟؟ به نظرم اگه ببینه عشقش خوشبخت شده همین براش کافیه

سلام

شما عاشق نشدی ؟ منظورم عشق زمینی است !!!!

خدا کند عاشق شوید ، معشوقتون تنها تون بگذارد تون حالا مزه شو می فهمید!!

نگفتم که شما ساکت بشینی یا نه ! اصلا شما پاشو وایسا !

موضوع قفل شده است