ناصره شهری که هرگز نبوده است(۱)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناصره شهری که هرگز نبوده است(۱)

با سلام




وقتی که اناجیل را می خوانیم ،‌ می‌بینیم که همه به اتفاق وقتی از دوران کودکی حضرت مسیح علیه‌السلام سخن می‌گویند ،‌ ایشان را به شهری به نام ناصره نسبت می دهند:

(IPA: /ˈnæzərəθ/; عبری: נָצְרַת‎, Natzrat or Natzeret, uعربی : الناصرة‎ an-Nāira or an-Naseriyye)



رجوع کنید به :
متی ،‌ فصل ۲ : ۲۳ : و آمده در بلده‌ای مسمی به ناصره ساکن شد تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که “به ناصری خوانده خواهد شد.”
همان ،‌ ۴ : ۱۳ : و ناصره را ترک کرده آمد و به کفرناحوم به کنارة دریا در حدود زبولون و نفتالیم ساکن شد.
لوقا ۲ : ۳۹ : و چون تمامی رسوم شریعت یهُوَه را به پایان برده بودند به شهر خود ناصرة جلیل مراجعت کردند.
همان، ۲ : ۵۱ : پس با ایشان روانه شده به ناصره آمد و مطیع ایشان می‌بود و مادر او تمامی این امور را در خاطر خود نگاه میداشت.
همان ،‌ ۴ ‌: ۱۶ : به ناصره جایی که پرورش یافته بود رسید و بحسب دستور خود در روز سبت به کنیسه درآمده برای تلاوت برخاست.
مرقص ۱ : ۹ :‌ و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصرة جلیل آمده در ا‌ُرد‌ُن از یحیی تعمید یافت.
یوحنا ۱۸ : ۷ و ۸ : او باز از ایشان سؤال کرد: “که را می‌طلبید؟” گفتند: “عیسی ناصری را!” عیسی جواب داد: “به شما گفتم من هستم! پس اگر مرا میخواهید اینها را بگذارید بروند!”
این شهر در مسیحیت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. آنچه مشهور است و بر سر زبان‌هاست این است که به مسیحیان ،‌ نصاری می‌گویند ، چون رهبر دینی آنان از شهر ناصره برخاسته است. (در ادامه ، پاسخ این پندار داده خواهد شد).
این شهر در حال حاضر با وسعتی بسیار و همراه با اماکن مذهبی در فلسطین اشغالی موجود است اما آیا اساسا چنین شهری ولو به صورت یک روستا یا منطقه کوچک در عصر نگارش اناجیل نیز وجود داشته است؟
پاسخ منفی است. شهر ناصره سه الی چهار قرن پس از تولد مسیح علیه‌السلام ساخته شد. شاید تصور کنید که ادعای بزرگی مطرح شده است. مگر می‌شود مساله‌ای که یک امر مسلم تاریخی است را به این سادگی انکار نماییم. در پاسخ عرض می‌کنیم که اگر مقداری از لایه‌های عمومی و عامیانه دین مسیحیت فراتر بروید ، می‌بینید که در طی قرن‌ها این موضوع مساله‌ای بحث‌ برانگیز در بین دانشمندان و الهی‌دانان مسیحی بوده است.
اگر به قرون اولیه مسیحیت بازگردیم و منابعی اصیل که از آن دوران بازمانده است را واکاویم می‌بینیم که در آن منابع هیچ رد پایی از این شهر پیدا نمی‌شود.
۱٫ به عنوان نمونه در عهد عتیق چنین نامی وجود ندارد.
۲٫ در تلمود هم شما شهری را بدین نام نمی‌یابید.
۳٫ یکی از منابع دست اول تاریخ مسیحیت و یهودیت که مورخان برجسته و معتبر مسیحی همه به آثار او به دیده احترام می‌نگرند ،‌ یوسیفوس است.
وی به لاتینی یوسیفوس فلافیوس (Josephus Flavius) به یونانی یوسیپوس (Ιώσηπος) و به اصل عبری یوسف بن ماتیتیاهو יוסף בן מתתיהו خوانده می‌شود. او متولد سال ۳۸ میلادی می‌باشد که تا بعد از سال ۱۰۰ میلادی نیز زنده بوده است. یوسیفوس که مورخانی همچون ویل دورانت پیوسته به نوشته‌های وی استشهاد می‌کنند ، دو اثر برجسته دارد: نبرد یهودیان (۷۵ م) و روزگار یهودیان باستان ‌(۹۴ م) که هر دو به زبان یونانی نوشته شده است.


وی تنها نویسنده غیر مسیحی(=یهودی) که به وجود مسیح علیه‌السلام شهادت می‌دهد و شهادت وی به وجود مسیح در آن زمان اهمیت ویژه‌ای برای پژوهشگران مسیحی دارد. مطالب وی در بیان حقایق مسیحیت آن‌ چنان است که باعث شده یهودیان ،‌ وی را یک یهودی خائن به شمار بیاورند.
حال اگر شما سرتاسر آثار این شخص را بگردید ، هیچ کجا کلمه‌ای ،‌ شرحی یا مطلبی نمی‌یابید که به شهر ناصره حتی اشاره‌ای کرده باشد.
..

[=Century Gothic]۴٫ توماس. ک. چِیْن (Thomas Kelly Cheyne) ، الهی دان برجسته مسیحی و استاد فقید دانشگاه آکسفورد می‌گوید:

[=Century Gothic]ما نمی‌توانیم به جرأت تایید کنیم که در عصر عیسی شهری به نام ناصره وجود داشته است.
[=Century Gothic]Encyclopaedia Biblica (London, 1899–۱۹۰۳) , article ‘nazareth’

[=Century Gothic](داخل پرانتز توصیه می کنم که این کتاب اقای چین را هم بخوانید. )
[=Century Gothic]۵٫ یکی دیگر از شواهد این امر کاوش باستان‌شناسان (Archaeological research) است.
[=Century Gothic]خوب در برابر این همه شواهد برخی این گونه پاسخ می دهند که ممکن است ناصره در آن زمان شهر نبوده. ممکن است روستایی کوچک بوده که بعدها تبدیل به شهر شده. این پاسخ نیز پذیرفتنی نیست. چرا که متی و لوقا ناصره را شهر می‌خوانند( متی ۲ : ۲۳ لوقا ۱: ۲۶ و ۲ : ۳۹ و ۴ : ۲۹) نه روستا. به عنوان مثال: متی ۲ : ۲۳ :

[=Century Gothic]And he came and dwelt in a city(πολις (polis)) called Nazareth: that it might be fulfilled which was spoken by the prophets, He shall be called a Nazarene.

[=Century Gothic]اکنون می‌رسیم به سوالی که قبلا مطرح شد. و آن این که اگر ناصره‌ای وجود نداشته است پس چرا به مسیحیان نصاری می‌گویند؟
[=Century Gothic]پاسخ: این عنوان در کتاب اعمال رسولان ۲۴ : ۵ از زبان یک یهودی برای توصیف مسیحیان به کار رفته است:
[=Century Gothic]زیرا که این شخص را مفسد و فتنه‌انگیز یافته‌ایم در میان همة یهودیان ساکن ربع مسکون و از پیشوایان بدعت ناصریان.
[=Century Gothic]For we have found this man [a] pestilent [fellow,] and a mover of sedition among all the Jews throughout the world, and a ringleader of the sect of the Nazarenes:

[=Century Gothic]ناصریان یا صحیح‌تر بگوییم ناصوریان ، با تعبیر (نوصِریم) در تلمود هم آمده است. خوب آباء کلیسا در این مورد چه نظری دارند؟ آباء کلیسا می‌گویند ناصریان فرقه‌ای بودند در سده‌های نخستین مسیحیت که عیسی را مسیحا می‌دانستند و اینان به شریعت یهود پایبند بودند.
[=Century Gothic]با توجه به این قرینه‌ها می‌بینیم که مراد از ناصریان یا نصاری نمی‌تواند ، به دلیل انتساب مسیحیان به شهر ناصره باشد. چرا که علاوه بر دلایل فوق شما در دین یا آیینی نمی‌یابید که آن فرقه یا دین نام مکان رهبر دینی‌اش را به خود گرفته باشد. کسی نمی‌گوید مسلمانان مکی یا لوتریان آیزِلْبِنی !
[=Century Gothic]ناصری در حقیقت از واژه عبری نصر به معنی حفظ و مراعات می‌آید. شاید به همین دلیل به فرقه مورد اشاره در صدر مسیحیت ناصوریان می‌گفتند. چون شریعت یهود را حفظ کرده بودند. بنا بر این ، این نام به غلط به پیروان پولس که مخالف شریعت بودند ، اطلاق شد و سپس یهودیان آن را به همه مسیحیان اطلاق کردند.
[=Century Gothic]پس چگونه این واژه به انجیل‌ها راه یافته؟
[=Century Gothic]یکی از احتمالات قوی‌ای که دانشمندان مطرح می‌کنند این است که مسیحیان یونانی زبان و ناآشنا به زبان عبری و ناآگاه از پیشینه واژه ناصری ، آن را به شهری خیالی برگردانده‌اند و سپس این واژه به اناجیل راه یافته و بعدها که اماکن مذهبی درآمد خوبی عاید ساکنانش می‌کرده ، این شهر بنا شده.
[=Century Gothic]عزیزانی که به زبان انگلیسی آشنایی دارند ، می‌توانند دلایل وجود نداشتن شهر ناصره در عهد مسیح علیه‌السلام را از اینجا مشاهده کرده و بشنوند.
[=Century Gothic]دو تصویر :
[=Century Gothic]تصویر [=Century Gothic]: یوسیفوس مورخ شهیر
[=Century Gothic]تصویر [=Century Gothic][=Century Gothic]: نقشه قدیمی فلسطین

نقشه قديمي فلسطين

ناصره شهری که هرگز نبوده است(۲)

[=Century Gothic][=&quot]مقدمه : برخی از آموزه‌های نادرست اما مشهور در بین یهودیان که برخی از آن‌ها در کتاب مقدس نیز وجود دارد ، در منابع اسلامی وارد شده است. به این گونه روایات و احادیث، که از بی اعتبارترین احادیث اسلامی به شمار می‌روند، اسرائیلیات می‌گویند. این گونه آموزه‌ها، در صدر اسلام توسط روایات تازه‌مسلمانانی که از یهودیت به دین اسلام می‌گرویدند ، مانند کعب الأحبار ، وارد منابع اسلامی می‌شد.
[=Century Gothic][=&quot]با در نظر داشتن این مقدمه، اکنون وارد بحث می‌شویم.
[=Century Gothic][=&quot]در این باره که از دیدگاه وحی اسلامی آیا واقعا شهری تاریخی به نام ناصره در زمان تولد مسیح علیه السلام وجود داشته است یا نه با چند نوع تفسیر و روایت مواجه هستیم. پیش از بررسی این روایات ابتدا به سراغ قرآن کریم می‌رویم.
[=Century Gothic][=&quot]

[=Century Gothic][=&quot]در قرآن هیچ تصریحی یا اشاره‌ای به شهر ناصره و نیز این که مسیح علیه‌السلام روزگاری در چنین شهری بوده است ،‌ نشده است. طبیعی است که تفسیرنویسان گاه در لابه لای مباحث خود به مناسبت این نظریه را مطرح کرده باشند که در این صورت نیز نظر شخصی آنان نمی‌تواند وحی الهی شمرده و معتبر شناخته شود. چرا که ممکن است متاثر از همان اسرائیلیاتی باشند که قبلا بدان اشاره شد.

[=Century Gothic]به عنوان نمونه در داستان معروف موسی و خضر علیه‌السلام ، آنجا که خضر دیواری را خراب می‌کند و موسی علیه‌السلام معترض می‌شود ، در قرآن چنین آمده است: فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَاراً یُرِیدُ أَنْ یَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً [کهف : ۷۷]

[=Century Gothic][=&quot]در اینجا تعداد اندکی از مفسرین قریه مزبور را به شهر ناصره تفسیر کرده‌اند که البته هیچ پشتوانه علمی یا روایی ندارد. به عنوان مثال ابن عباس می‌گوید این قریه همان انطاکیه است. ابن سیرین می‌گوید شهر ایکه بوده ،‌ محمد ابن کعب‏ گفته شهر ایله ،‌ برخی گفته‌اند منطقه‌ای به نام برقة بوده ،‌ بغوی گفته شهری درأندلس‏ بوده و در نهایت برخی هم گفته‌اند ناصره بوده. اما سخن هیچ یک از این مفسرین بر مبنای یک پشتوانه علمی یا وحیانی نیست تا بتوان بدان اعتماد نمود. بنا بر این تفسیر قریه به ناصره نمی‌تواند مورد اعتماد ما باشد. اساسا در چنین مواردی ترجمه به مصداق نیز صحیح نیست و دانشمندان اسلامی به شدت آن را مورد نکوهش قرار می‌دهند مگر آن که در مقام بیان تاویل آیه چنین ترجمه‌ای صورت گیرد. از تاویلات نیز ،‌ تاویلی قابل پذیرش است که مخالف با سایر آیات قران نبوده و از سوی دیگر پشتوانه وحیانی داشته باشد.

[=arial narrow][=&quot]اکنون که معلوم شد در قرآن هیچ اشاره‌ای به شهر ناصره نشده است ، نوبت به بررسی روایات می‌رسد. در این باره دو دسته روایت وجود دارد که پاره‌ای از نصوص تاریخی کهن نیز آن‌ها را تایید می‌کنند:[/][/]
[=arial narrow][=&quot]۱٫ برخی از روایات و نیز مفسرین با قرائنی که نشانه ضعف این نظریه است (مانند نقل قول با فعل مجهول ، نقل نظریه در رتبه‌های دوم و سوم و …) به طرح اثباتی شهر ناصره و گرفته شدن نام نصاری از نام این شهر پرداخته‌اند. در این دسته از روایات اضطراب خاصی وجود دارد به طوری که در برخی ناصره را یکی از قریه‌های شام به حساب می‌آورند ، در برخی ناصره را قریه‌ای در بین دو دریا و در برخی دیگر آن را یکی از شهرهای روم تلقی کرده‌اند. لذا نمی‌توان این روایات را به سادگی پذیرفت، مگر آن که دلیل استواری از سوی اساتید فن در اعتبار این روایات ارائه شود.[/][/]
[=arial narrow][=&quot]در کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخط و الآثار، ج‏۴، ص: ۳۹۲ آمده است: قال ابن سیده: و نصرى و ناصرة و نصوریة: قریة بالشام، و النصارى منسوبون إلیها، هذا قول أهل اللغة، و هو ضعیف. إلّا أن نادر النسب یسیغه، و أما سیبویه فقال: أما النصارى فذهب الخلیل إلى أنه جمع نصری و نصران، کما قالوا ندمان و ندامى و لکنهم حذفوا إحدى الیائین کما حذفوا من أثقیة و أبدلوا مکانها ألفا. قال: و أما الذی نوجهه نحن علیه فإنه جاء على نصران، لأنه قد تکلم به، فکأنک جمعت و قلت نصارى کما قلت ندامى، فهذا أقیس، و الأوّل مذهب، و إنما کان أقیس لأنا لم نسمعهم قالوا نصرى، و التنصر الدخول فی دین النصرانیة، و نصره جعله کذلک، و الأنصر الأقلف، و هو من ذلک، لأنّ النصارى قلف، … و قیل نسبوا إلى نصران، و هو من أبنیة المبالغة، و معناه أن هذا الدین فی غیر عصابة صاحبه، فهو دین من ینصره من أتباعه. و … .[/][/]
[=arial narrow][=&quot] [/][/]
۲٫ دسته دوم روایاتی هستند که طبق آن‌ها نام نصاری از شهر ناصره گرفته نشده است ،‌ بلکه از واژه نَصَرَ عربی اتخاذ شده . این روایات در حقیقت معنای فوق را در تاویلی مطابق ظاهر آیه ، از قرآن نقل می‌کنند. بدین ترتیب که وقتی که قرآن کریم ماجرای حضرت مسیح علیه‌السلام را گزارش می کند، در سوره صف آیه ۱۴ و نیز در سوره آل عمران آیه ۵۲ مسیح علیه‌السلام به حواریون می‌فرماید: قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ . در این تعبیر معنای نصاری از انتساب به شهر ناصره اخذ نشده، بلکه از معنای نصر و یاری گرفته شده است.

..

[=century gothic][=&quot]نمونه : [/][/]
مجمع البحرین، ج‏۳، ص: ۴۹۶ : و عن الصادق ع أنه قال:” سمی النصارى نصارى لقول عیسى ع مَنْ أَنْصارِی إِلَى اللَّهِ“.
[=century gothic][=&quot]و رجل نصرانی بفتح النون و امرأة نصرانیة و النصرانی یطلق على کل من تعبد بهذا الدین. و فی الحدیث ذکر الأنصار، و هم الذین آووا رسول الله ص و نصروه. و فیه‏ ” شعارنا یوم الأحزاب حم لا ینصرون” قیل معناه اللهم لا ینصرون‏.[/][/]
إعراب القرآن و بیانه، ج‏۱، ص: ۱۱۶ : (النَّصارى‏) جمع نصران و نصرانیّ، یقال: رجل نصران و نصرانیّ و امرأة نصرانة و نصرانیّة و الیاء فی نصرانیّ للمبالغة سمّوا بذلک لأنهم نصروا السید المسیح
بحرالعلوم، ج‏۱، ص: ۶۰ : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِینَ، قال ابن عباس فی روایة أبی صالح: إن الّذین آمنوا و هم قوم کانوا مؤمنین بموسى و التوراة و لم یتهودوا و لم یتنصروا.
[=century gothic][=&quot]و النصارى: الّذین ترکوا دین عیسى و تسمّوا بالنصرانیة. و الیهود الّذین ترکوا دین موسى و تسمّوا بالیهودیة. و الصابئین: هم قوم من النصارى ألین قولا منهم. مَنْ آمَنَ من هؤلاء بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ أی ثوابهم. قال مقاتل: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا، أی صدقوا بتوحید اللّه، و من آمن من الّذین هادوا و من النصارى و الصابئین فلهم أجرهم عند ربهم. و قال القتبی: قوله: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا هم قوم آمنوا بألسنتهم و لم یؤمنوا بقلوبهم، فکأنه قال: إن المنافقین و الّذین هادوا و النصارى و الصابئین. و یقال: الیهود سموا یهودا بقول موسى- علیه السلام- إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ [الأعراف: ۱۵۶]. و یقال: اشتقاقه من المیل من هاد یهود، إذا مال عن الطریق. و أما النصارى قال بعضهم: سموا أنفسهم نصارى بقول عیسى- علیه السلام- مَنْ أَنْصارِی إِلَى اللَّهِ [آل عمران: ۱۵۲] و یقال: لأنهم نزلوا إلى قریة و یقال لها ناصرة، فتواثقوا على دینهم فسموا نصارى. [/][/]
[=century gothic][=&quot]نکته: چنان‌که ملاحظه می‌کنید نظریه گرفته شدن نام نصاری از شهر ناصره با فعل مجهول (یقال) گفته شده. چنان که پیش از این نیز گفتیم نقل قول‌هایی این‌چنین نشانه ضعف آن نظریه هستند و در زبان عربی در جایی استفاده می‌شوند که بخواهند نظریه ضعیفی را مطرح نمایند.[/][/]
[=century gothic][=&quot] [/][/]
[=century gothic][=&quot]حال با توجه به اختلاف نظری که در این باره وجود دارد ، بسیاری از مفسرین وقتی که به تفسیر این قسمت از آیه شریفه رسیده‌اند ،‌ سکوت کرده‌اند یا این که گزارش‌شان به گونه‌ای است که گویا هیچ‌یک از این تفسیر و تاویل‌ها مورد تاییدشان نبوده است. به عنوان نمونه مولف تفسیر تبیان تنها به نقل قول نظریه‌ها و آن هم با تعبیر (قیل = قول ضعیف) بسنده می‌نماید.[/][/]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۳ : و قوله (مَنْ أَنْصارِی إِلَى اللَّهِ) یعنی من أنصاری مع اللَّه، و (الى) تکون بمعنى (مع) و مثله (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِکُمْ) یعنی مع أموالکم. و قیل: سمی النصارى نصارى لقولهم (نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ) و قیل: لأنهم کانوا من الناصرة و هی قریة فی بلاد الروم، فأجابه الحواریون بأن قالوا (نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ) و إنما قیل لهم (کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ) مع أن المراد به دین اللَّه، تعظیماً للدین و تشریفاً له. کما یقال الکعبة بیت اللَّه، و حمزة اسد اللَّه، و ما أشبه ذلک
.

[=Century Gothic][=&quot]سوال: نام محل تولد مسیح علیه‌السلام در زمان ایشان چه بوده است؟
[=Century Gothic][=&quot]پاسخ: این منطقه نامی عبرانی داشته با عنوان “ساعیر” .
[=Century Gothic][=&quot] وقتی که این واژه را در لغت‌نامه دهخدا جستجو می‌کنید ، چنین می‌یابید:
[=Century Gothic]ساعیر
[=Century Gothic] ساعیر. (اِخ ) نام قدیم ناصره ٔ ۞ بیت المقدس . (نخبة الدهر دمشقی ). در تورات اسم جبال فلسطین است و آن در فاران در حدود روم است . رجوع به معجم البلدان شود.
[=Century Gothic][=&quot]اکنون به سراغ معجم البلدان که مرحوم دهخدا بدان ارجاع داده‌اند می ‌رویم:‌
[=Century Gothic][=&quot]معجم البلدان، ج‏۳، ص: ۱۷۲:
[=Century Gothic][=&quot]سَاعِیرُ:
[=Century Gothic][=&quot]فی التوراة اسم لجبال فلسطین، نذکره فی فاران، و هو من حدود الروم و … و أشرق من ساعیر: إشارة إلى ظهور عیسى بن مریم، علیه السلام، من الناصرة… .
[=Century Gothic][=&quot]به عنوان مؤید بحث، مستند دیگری را نیز به شما تقدیم می‌کنیم:
[=Century Gothic]نخبة الدهر فى عجائب البر و البحر، ص: ۳۳۱ چاپ انتشارات ‏ها را سوویتز آلمان در لیپزیک‏: از دیه‏هاى صفد شهرى عبرانى به نام ساعیر مى‏باشد، از این شهر بود که مسیح- درود بر وى- ظهور کرد. مکان بشارت فریشتگان بر مریم در مورد آمدن مسیح در این شهر است و آن، جایى معروف است که نصارى و دیگر مسیحیان آن را زیارت مى‏کنند. نام ساعیر و مکّه در تورات آمده است تا رسالت مسیح و محمّد- درود بر وى- آشکار گردد و ترجمه شرح آن چنین است که (جاء اللّه من سینا: خداوند از طور سینا بیامد) اشاره به آمدن موسى و تورات و (شرق من ساعیر: از کوههاى ساعیر بدرخشید) اشاره به مسیح ناصرى است که از شهر ناصره بیرون آمد و کوههاى ساعیر همان کوههاى ناصره است و (استعلن بفاران و بریّة فاران: نبوّت خویش به مکّه و حجاز آشکار ساخت) اشاره به مکّه و حجاز و رسول گرامى ما محمّد- درود بر وى- و قرآن است.
[=Century Gothic][=&quot]مردمان ناصره کلید دین نصرانى و سرآغاز و پایه آن گردیدند. این امر به گاه قسطنطین اتّفاق افتاد که به خواست خدا به زودى آن را در جاى خود مى‏آوریم.
[=Century Gothic][=&quot]
[=&quot][=Century Gothic]جمع‌بندی: ثابت کردیم که در منابع وحیانی اسلام که عبارت است از قرآن و حدیث ، دلیل یا مستندی مبنی بر این که محل تولد مسیح علیه‌السلام در زمان تولد ایشان ناصره نام داشته است،‌ وجود ندارد. منظور ما هم از این که در زمان تولد مسیح علیه‌السلام شهری به نام ناصره وجود نداشته، این نیست که هرگز مسیحی به دنیا نیامده ، بلکه مقصود آن است که نام ناصره سه الی چهار قرن بعد از مسیح بر آن منطقه اطلاق شده. لذا اگر در پاره‌ای از روایات اسلامی هم به نام ناصره تصریح شده باشد ، این عنوان بر نام ناصره در سده چهارم میلادی به بعد اشاره دارد نه نامی که پیش از آن بر این شهر اطلاق می‌شده است. آنچه برای ما بسیار حائز اهمیت است این است که بخش‌های مربوط به داستان کودکی مسیح علیه‌السلام در اناجیل ، اگر به راستی در زمان مسیح یا حتی دویست سال بعد از ایشان هم نوشته‌ می‌شدند ، می‌بایست نام اصلی وقدیمی ناصره ،‌ یعنی ساعیر در آن‌ها ذکر می‌شد نه نامی که سه الی چهار قرن بعد از تولد مسیح بر این منطقه نهاده شده است. لذا این نکته به ایمان‌داران مسیحی هشدار می‌دهد که ناصره نامی است که بر اثر تحریف در اناجیل راه یافته است . چنان که در مقاله قبلی از دیدگاه دانشمندان مسیحی نیز این مساله را بررسی کردیم.

[=&quot]

با سپاس فراوان از سید محمد رضا طباطبایی [=&quot]

[=Century Gothic][=&quot]هر چند از مطالبی که به طور مشروح ارائه شد ، هدف مقاله کاملا واضح و مبرهن است اما از آنجا که برخی حوصله ندارند تا مقاله‌ای طولانی را به درستی بخوانند و جملات را گلچین می‌کنند (یا شاید از درک آن عاجزند) و لذا به نقدهای نمکین خود مشعوف می‌شوند ، بر آن شدم تا خلاصه مقاله را مجددا به خوانندگان عزیز تقدیم کنم:
[=Century Gothic][=&quot]

[=Century Gothic][=&quot]هدف مقاله: بیان یکی از دلایل تحریف کتاب مقدس که عبارت است از راه یافتن واژه‌های جدید به اناجیل بعد از نگارش انجیل‌ها.
[=Century Gothic][=&quot]ادعا: اناجیل گزارشی را از کودکی مسیح علیه‌السلام در شهری به نام ناصره ارائه می‌دهند ، در حالی که حدود قرن سوم و چهارم میلادی نام ناصره بر این منطقه نهاده شده است و در عهد اناجیل چنین نامی هرگز وجود نداشته است.
[=Century Gothic][=&quot]دلایل: این مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در بخش نخست دلایلی ارائه شده است که خود دانشمندان مسیحی ارائه کرده‌اند و کتاب‌ها ، نویسندگان و مستنداتی نیز در این زمینه معرفی شد. در بخش دوم نیز به بررسی نام ناصره در منابع اسلامی به عنوان حاشیه بحث پرداخته شد.
[=Century Gothic][=&quot]خلاصه دلایل:

[]

  • [=Century Gothic][=&quot]در متون دینی معاصر با ایام کودکی مسیح علیه‌السلام نام ناصره حتی به عنوان یک روستا هم یافت نمی‌شود در حالی که در عهد جدید از آن به شهر یاد شده است.
  • [=Century Gothic][=&quot]در متون تاریخی صدر مسیحیت مانند آثار اشخاصی همچون یوسیفوس ناصره وجود ندارد .
  • [=Century Gothic]الهی دانان برجسته مسیحی مانند توماس. ک. چِیْن (Thomas Kelly Cheyne) و دانشمندانی که خود مسیحی هستند و در زمینه کتاب مقدس پژوهش می‌کنند (نه سایت pedar.net) می گویند :‌ “ما نمی‌توانیم به جرأت تایید کنیم که در عصر عیسی شهری به نام ناصره وجود داشته است.”
  • [=Century Gothic][=&quot] کاوش باستان شناسان این ادعا را تایید می‌کند . [/]
    [=Century Gothic][=&quot]مسأله خیلی ساده است و دوستان مسیحی خود با یک جستجوی ساده در منابع مسیحی در اینترنت می‌توانند این حقیقت را ببینند.
    [=Century Gothic][=&quot]حال ممکن است برخی این شبهه را مطرح کنند که در قرآن نیز نام ناصره آمده است.
    [=Century Gothic][=&quot]در بخش دوم مقاله به طور مشروح پاسخ داده شد که این ادعا گزافه است و در هیچ کجای قرآن به ناصره اشاره‌ای نشده است.
    [=Century Gothic][=&quot]روایات اسلامی نیز به چند دسته تقسیم شدند که مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفتند.
    [=Century Gothic][=&quot]ولی‌آنچه در مقاله مزبور باید ذکر می‌شد اما مورد غفلت واقع شد این بود که منابع اسلامی حتی قرآن چه نام ناصره را ذکر کرده باشند و چه ذکر نکرده باشند ، هیچ اسیبی در صحت ادعای دانشمندان منتقد مسیحی مبنی بر جعلی بودن نام ناصره در کتاب مقدس وارد نمی‌کند. چرا که اگر نام ناصره در منابع اسلامی آمده باشد نیز می‌توان چنین پاسخ داد: از آنجا که منابع اسلامی متاخر از عهد مسیح است همگی به نام متاخر منطقه مزبور یعنی ناصره اشاره دارند و این هیچ طعنی را نیز وارد نمی‌نماید.
    [=Century Gothic][=&quot]اما آنچه که یک طعن بزرگ نسبت به مسیحیان و کتاب مقدسشان به حساب می‌آید این است که نامی در کتاب مقدسشان باشد که چند قرن بعد از نگارش آن کتاب ساخته شده است.
    [=Century Gothic]البته این موضوع در کتاب مقدس یک مسأله جدیدی نیست. چنان که باروخ اسپینوزا هم در نقدهای خود اشاره می کند . به عنوان مثال می‌توان نام منطقه دان (Dan) در سفر پیدایش ۱۴ : ۱۴ را ذکر کرد که سالیانی دراز بعد از موسی نویسنده سفر پیدایش و حتی یوشع ، به این شهر اطلاق شده. به خواست خدا این موضوع را در پست جداگانه‌ای بررسی خواهیم کرد.
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    انجیل لوقاباب دوم ص 1-7 چنین آمده :
    مضمون کلام اینکه به منظور یک سرشماری عمومی از ظرف امپراتوری روم هرکسی به شهر خود می رفت یوسف از شهر ناصره جلیل به شهر یهودیه آمدتا در شهرداود که بیت لحم نام داشت نام نویسی کند مریم در این موقع در عقد یوسف و باردار بود همراه خود برد کهنگامی که در آنجا اقامت داشت وقت تولد طفل فرا رسیدو مریم اولین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد.
    در انجیل متی باب دوم چنین آمده:
    عیسی در ایام زمامدازی پادشاه هیرودیس در بیت لحم یهودیه تولد یافت
    پس از تولد او مجوسیانی از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند پادشاه نوزاد یهودیان کجاست؟ما طلوع ستاره اورا دیده و برای پرستش او آمده ایم .وقتی پادشاه این را شنید بسیار مضطرب شد....
    جلسه ای با شرکت ران کاهنان و ملایان قوم تشکیل داد و در باره محل تولد مسیح موعود از ایشان پرسید آنها جواب دادند : در بیت لحم یهودیه ،زیرا در کتاب نبی چنین آمده ای بیت لحم تو به هیچ وجه از سایر فرمانروایان یهودا کمتر نیستی ،زیرا از تو پیشوایی ظهور خواهد کرد که قوم من اسرائیل را رهبری خواهد نمود.
    سپس به دلیل ایمنی از جان به مصر و بعد از آن در سرزمین جلیل و در شهری به نام ناصره ساکن شد

    موضوع قفل شده است