غسل بعد از کشتن مارمولک

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غسل بعد از کشتن مارمولک

با سلام

در کلیه رساله ها در غسلهای مستحب غسل بعد از کشتن مارمولک آمده
آیا ما حدیث یا روایتی درباره کشتن مارمولک داریم چه کراهت چه ثواب که معتبر باشد و لزوم و یا استحباب چنین غسلی را بیان و علت آن را بیان کند؟

یا علی

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد پیام

سلام
قفل موضوع چگونه باز شد؟

اما در جواب: بله احادیثی در این زمینه داریم. این الان دم دستم بود برایتان می گویم:

علامه مجلسی در کتاب حلیه المتقین:( باب سیزدهم: فصل هشتم در بیان مجمل احوال و اقسام حیوانات) می نویسد: در روایات معتبره وارد شده است که هر یک از بنی امیه که می میرند به صورت چلپاسه ( = مارمولک) مسخ می شوند و فرمود هرگاه که چلپاسه ( = مارمولک) را می کشی غسل بکن.

حالا فهمیدید دلیلش چه بود. فکر کنم دلیل اینکه چرا مارمولکها چندش آور هستند را هم فهمیدید.

این متن عربی روایت از کتاب اصول کافی ج8 ص 232 است:

عنه، عن صالح، عن الوشاء، عن كرام، عن عبد الله بن طلحة قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن الوزغ فقال: رجس وهو مسخ كله فإذا قتلته فاغتسل فقال: إن أبي كان قاعدا في الحجر ومعه رجل يحدثه فإذا هو بوزغ يولول بلسانه فقال أبي للرجل: أتدري ما يقول هذا الوزغ؟ قال: لا علم لي بما يقول، قال: فإنه يقول: والله لئن ذكرتم عثمان بشتيمة لأشتمن عليا حتى يقوم من ههنا، قال: وقال: أبي ليس يموت من بني أمية ميت إلا مسخ وزغا، قال: وقال: إن عبد الملك بن مروان لما نزل به الموت مسخ وزغا فذهب من بين يدي من كان عنده وكان عنده ولده فلما أن فقدوه عظم ذلك عليهم فلم يدروا كيف يصنعون ثم اجتمع أمرهم على أن يأخذوا جذعا فيصنعوه كهيئة الرجل قال: ففعلوا ذلك وألبسوا الجذع درع حديد ثم لفوه في الأكفان فلم يطلع عليه أحد من الناس إلا أنا وولده.

عنه (علیّ بن محمد) عن صالح، عن الوشاء، عن کرّام، عن عبدالله بن طلحه قال: سألت أبا عبدالله -علیه السلام- عن الوزغ ( وزغ در فارسی برای «قورباغه» بکار می‌رود ولی در معاجم عربی آن را معادل با مارمولک (چلپاسه) آورده‌اند. ) ! فقال: رجس و هو مسخ کله! فإذا قتلته فاغتسل.


«از علیّ بن محمّد، از صالح، از وشّاء، از کرّام، از عبدالله بن طلحه روایت شده که گفت: از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- درباره مارمولک (چلپاسه) پرسیدم. گفت: پلید است و همه انواعش از حیواناتی بشمار می ‌روند که مسخ شده ‌اند! پس چون آن را کشتی غسل کن!
(الروضه من الکافی، ج ۲، صص ۳۷-۳۸.)

پیام;730111 نوشت:
عنه (علیّ بن محمد) عن صالح، عن الوشاء، عن کرّام، عن عبدالله بن طلحه قال: سألت أبا عبدالله -علیه السلام- عن الوزغ ( وزغ در فارسی برای «قورباغه» بکار می‌رود ولی در معاجم عربی آن را معادل با مارمولک (چلپاسه) آورده‌اند. ) ! فقال: رجس و هو مسخ کله! فإذا قتلته فاغتسل.


«از علیّ بن محمّد، از صالح، از وشّاء، از کرّام، از عبدالله بن طلحه روایت شده که گفت: از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- درباره مارمولک (چلپاسه) پرسیدم. گفت: پلید است و همه انواعش از حیواناتی بشمار می ‌روند که مسخ شده ‌اند! پس چون آن را کشتی غسل کن!
(الروضه من الکافی، ج ۲، صص ۳۷-۳۸.)

با سلام
از عبارت " و هو مسخ کله " می توان نتیجه گرفت که "همه" ی انواع مارمولک ها موجوداتی مسخ شده هستند ؛ مثلا انسان هایی هستند که به شکل مارمولک در آمده اند!!!
با این حساب گونه های مارمولک که در زیست شناسی از "خزندگان" هستند و در اوایل دوران ژوراسیک (200میلیون سال پیش) تا کنون در گستره خشکی ها میزیسته اند در اصل منشا انسانی دارند و گونه هایی مسخ شده هستند؛ و در نتیجه 200 میلیون سال پیش(میلیون ها سال پیش از آفرینش آدم (ع) ) انسان هایی میزیسته اند که به سبب بدی و پلیدی به شکل مارمولک مسخ شده اند. ...[emoji246]
و در کل فرضیه زیست شناسی در مورد منشا خزندگان از دریا و سپس تکامل آنها منتفی است!
اگر نتیجه گیری فوق درست است که هیچ!
اگر سند حدیث محکم است بازهم هیچ!
ولی اگه سند این حدیث محکم نیست لطفا نشر ندین.
موفق باشید[emoji259]

در سند این روایت، نام «کرام» برده شده که همان «عبدالکریم بن عمرو» باشد و بقول نجاشی در کتاب رجالش، واقفی مذهب بوده است( رجال النجاشی، ص ۱۷۶، چاپ قم. ) (هر چند مامقانی از او دفاع می‌نماید). راوی دیگر آن، عبدالله بن طلحه است که مامقانی درباره ‌اش می‌نویسد: «لم نقف فیه علی مدح یدرجه فی الحسان». (تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۹۰)
یعنی: «در کتب رجال به ستایشی از او واقف نشده ‌ایم که وی را در درجه حسان (راویان امامی مذهب و ممدوح) قرار دهد».

برای استحباب قتل مستند معتبری یافت نشد.

با سلام برای کراهت چطور؟چون در احادیث اهل سنت فضائل بسیاری از زبان عایشه برای کشتن وزغ و چلپاسه بیان شده که غریب می نماید

با سلام

اخبار در اين مورد مختلف وبعضا متعارضند : اولا كه مارمولك بعربي : ضب : است . و جانوري بي آزار است حتي پشه ها را هم ميخورد و...

ثانيا در همان حلية المتقين معارضش آمده :

حضرت صادق (عليه السلام ) نشسته بودند شخصى گذشت و پرستك كشته در دست داشت حضرت بر جستند و آنرا از دست او گرفته بر زمين زدند و فرمودند كه آيا عالم شما امر كرده است شمارا كه اين مرغ را بكشيد يا فقيه شمابدرستى كه خبرداد مرا پدرم از جدش كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود ازكشتن شش جانور مگس عسل و مورچه وزغ و صرد و هدهد و پرستك امامگس عسل زيرا كه پاكيزه ميخورد و پاكيزه از اوجدا ميشود و آنست چيزيكه خدا باووحى كرده است كه نه ازجن است و نه از انس در آنجا كه فرموده است وَاِذْ اَوْحى رَبُّكَ اِلَى النَّحْلِ واما مورچه زيرا كه قحطى در زمان حضرت سليمان بهم رسيد و بطلب باران آنحضرت با اصحاب خود بيرون رفتند ناگاه مورچه را ديد آنحضرت كه بر پا ايستاده ودست بآسمان دراز كرده و ميگويد پروردگارا مارا از جمله آفريدهائى توئيم واز روزى تو بى نياز نيستيم پس روزى ده بما از نزد خود و مارا مگير بگناهان بى خردان از فرزندان آدم پس حضرت سليمان گفت كه برگرديد كه حقتعالى بدعاى ديگرى شمارا باران داد و اما وزغ زيرا كه چون نمرود آتش براى حضرت ابراهيم (عليه السلام ) افروخت جانوران زمين از خدا رخصت طلبيدند كه آب بر آن آتش بريزند حقتعالى هيچ يك را رخصت نفرمود بغير ازوزغ پس دوثلث آن از آتش سوخت و يك ثلث باقى ماند واما هدهد زيرا كه آن دليل حضرت سليمان (عليه السلام ) بود بسوى ملك بلقيس و اما صرد مرغيست كه سر بزرگى دارد و گنجشك را شكار ميكند زيرا كه راهنماى حضرت آدم بود از بلاد سر انديب تا بلاد جده يكماه واما پرستك زيرا كه گرديدن آن در هوا براى تاءسف و اندوهيست كه بر مظلوميت اهل بيت رسالت پناه عليهم السلام دارد و تسبيحش خواندن سوره حمد است مگر نمى بينى كه در آخر خوانندگى ميگويد وَلاالضّالينَ.


اما آنچه كه از اخبار معتبر شيعه مستفاد است اينست كه كشتن وسوختن و نابودي هيچ موجودي بدون علت جائز نيست :

درحديث صحيح منقول است كه ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند از كشتن مورچه حضرت فرمود كه مكش مگر آنكه تورا آزار كند و پرسيدند از كشتن هدهد فرمودند كه آزارش مكن و مكش و ذبح مكن كه نيكو مرغيست آن .

درحديث ديگر ازحضرت امام رضا (عليه السلام ) منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود ازكشتن پنج جانور صرد و صوام كه مرغيست در ميان نخلستان ميباشد و معروفست و هدهد و مگس عسل ومورچه و وزغ و امر بكشتن پنج جانور فرمود كلاغ و كور كوره و مار و عقرب و سگ درنده و درحديث ديگر فرمود كه هركه مارى رابكشد چنانست كه كافرى را كشته است .
درحديث موثق منقول است كه ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند از كشتن مار حضرت فرمود كه حضرت رسول فرمود كه هركه مار را براى اين نكشد كه كشتن آن گناهست از من نيست اما اگر براى ان نكشى كه حيوانى است و بتو آزارى نميرساند باكى نيست .

درحديث ديگر منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمودند از آنكه حيوانى را بآتش بسوزانند.
ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه كه خدايتعالى عذاب فرمودند زنيرا كه از براى آنكه گربه اى را بسته بود تا آنكه از تشنگى مرده بود.
درحديث معتبر منقول است كه باكى نيست بكشتن مورچه خواه آزارت بكند خواه نكند. حلية المتقين

ضمنا حديث كافي در اين باب مجهول است بقول علامه مجلسي ره در مرآت العقول .

**عبدالله**;730489 نوشت:
با سلام برای کراهت چطور؟چون در احادیث اهل سنت فضائل بسیاری از زبان عایشه برای کشتن وزغ و چلپاسه بیان شده که غریب می نماید

سلام "منظور خود را واضحح تر بیان بفرمایید چون کراهت وفضائل روبروی یکدیگرند نه در کنار هم

خیر البریه;730519 نوشت:
با سلام

ضمنا حديث كافي در اين باب مجهول است بقول علامه مجلسي ره در مرآت العقول .

تشکر از پست مفید شما ..
شاید به بحث مرتبط نباشد ولی یک سوال کلی دارم و آن اینکه آیا ما مجاز به نقل احادیث مجهول هستیم یا خیر؟

پیام;730904 نوشت:
سلام "منظور خود را واضحح تر بیان بفرمایید چون کراهت وفضائل روبروی یکدیگرند نه در کنار هم

با سلام
منظورم این است که به چه دلیل برای آن غسل بیان شده زیرا برای کشتن هیچ موجودی غسل استحباب یا سفارش نشده
بالاخره این غسل یا به قصد دفع بلاست یا به قصد تحصیل ثواب
هیچ یک از پاسخهای بالا بنده را قانع ننمود احادیثی هم جناب خیرالبریه فرمودند در باب وزغ بود نه چلپاسه
حدیثی هم شما فرمودید بنا بر پست خودتان سند ضعیفی داشت و بازهم دلیلی بر چرائی غسل نبود

با تشکر

**عبدالله**;731077 نوشت:
بالاخره این غسل یا به قصد دفع بلاست یا به قصد تحصیل ثواب

سلام

من شنیدم زمانی که حضرت ابراهیم خلیل(ع)در آتش افتادند خیلی ازپرندگان با نوک کوچکشان آب جمع می کردند و روی آتش می ریختند تنها موجودی که پف می کرد تا آتش شعله ورتر شود مارمولک بود.

که مورد لعنت قرارگرفت شاید یک داستان ازنوع بنی اسرائیلی باشد که (اسرائیلیات) می گویند ولی برای فهم مطلب بد نیست بدانیم!:ok::Gol:

صور اسرافیل;730932 نوشت:
تشکر از پست مفید شما ..
شاید به بحث مرتبط نباشد ولی یک سوال کلی دارم و آن اینکه آیا ما مجاز به نقل احادیث مجهول هستیم یا خیر؟

سلام

احادیث مجهول ، بعنوان شاهد برای تایید احادیث دیگر مفیدند .

دراینجا عبد الله بن طلحة النهدي راوی خبر کافی ،‏ نه توثیقی دارد نه قدحی ومجهول است .

فریال;731103 نوشت:
من شنیدم زمانی که حضرت ابراهیم خلیل(ع)در آتش افتادند خیلی ازپرندگان با نوک کوچکشان آب جمع می کردند و روی آتش می ریختند تنها موجودی که پف می کرد تا آتش شعله ورتر شود مارمولک بود.

این در احادیث اهل سنت است و آنجا وزغ قید شده

به هر حال اگر نتوانیم سندی پیدا کنیم باید به این نتیجه برسیم که چنین غسلی سندیت ندارد
البته باید دید کارشناسان عزیز چه می فرمایند

**عبدالله**;731184 نوشت:
که چنین غسلی سندیت ندارد

سلام خب مگه پاک بودن و پاکیزگی بده ؛ اون دست و پای چندش آور مارمولک راستی راستی هم رو مخه!! بزن ملاجش بعدش با کله برو حموم!!:Nishkhand:حیف که فقط دمش می افته!!!

**عبدالله**;731077 نوشت:
با سلام
منظورم این است که به چه دلیل برای آن غسل بیان شده زیرا برای کشتن هیچ موجودی غسل استحباب یا سفارش نشده
بالاخره این غسل یا به قصد دفع بلاست یا به قصد تحصیل ثواب
هیچ یک از پاسخهای بالا بنده را قانع ننمود احادیثی هم جناب خیرالبریه فرمودند در باب وزغ بود نه چلپاسه
حدیثی هم شما فرمودید بنا بر پست خودتان سند ضعیفی داشت و بازهم دلیلی بر چرائی غسل نبود
سلام"

با تشکر


سلام علیکم"
سوال پرسشگردوبخش داشت یکی وجود جنین روایتی ودومی آیا کشتن مارمولک مستحب است یا نه ؟که به هردو پاسخ داده شد .
دربررسی سندی وضعیت سند ذکر شده بیان گردید.
واژه وزغ واستفاده آن برای مارمولک در ادبیات عرب بحث مختصری ذکر شد.
اگردقت بفرمایید بیان شد دلیلی برای استحباب کشتن مارمولک یافت نشد بنابراین بخشی از ایراد شما منتفی است.
بازهم در خدمت هستم.

با سلام
مطلبی دال بر برابری وزغ و چلپاسه در پستها ندیدم از لحاظ معنایی

عرض اصلی بنده این است که چرا فقط دقت بفرمایید فقط برای کشتن این موجود غسل سفارش شده؟
هیچ یک از موجودات چه حرام گوشت چه حلال گوشت استحباب غسل ندارد
از آنجایی که هیچ مطلبی در دین ما بی سبب و بی دلیل نیست این استحباب غسل که در اکثر رساله ها هم قید شده و قطعا نمی تواند ضعیف السند هم باشد برای بنده جالب توجه است
اگر حدیث یا روایت معتبری درباره چرایی این غسل وجود دارد بیان بفرمایید اگر هم که وجود ندارد بفرمایید
در حدیثی که جناب پیام قید فرمودند چرایی آن بیان نشده بلکه فقط استحباب آن بیان شده که استحبابآن را هم می دانیم بلکه غرض بنده از ایجاد پست علت این استحباب است نه استحباب یا عدم استحباب

یا علی

سلام تکرار پست دوم :
عنه (علیّ بن محمد) عن صالح، عن الوشاء، عن کرّام، عن عبدالله بن طلحه قال: سألت أبا عبدالله -علیه السلام-
عن الوزغ ( وزغ در فارسی برای «قورباغه» بکار می‌رود ولی در معاجم عربی آن را معادل با مارمولک (چلپاسه) آورده‌اند. ) ! فقال: رجس و هو مسخ کله! فإذا قتلته فاغتسل.


«از علیّ بن محمّد، از صالح، از وشّاء، از کرّام، از عبدالله بن طلحه روایت شده که گفت: از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- درباره مارمولک (چلپاسه) پرسیدم. گفت: پلید است و همه انواعش از حیواناتی بشمار می ‌روند که مسخ شده ‌اند! پس چون آن را کشتی غسل کن!
(الروضه من الکافی، ج ۲، صص ۳۷-۳۸.)

پیام;730486 نوشت:
در سند این روایت، نام «کرام» برده شده که همان «عبدالکریم بن عمرو» باشد و بقول نجاشی در کتاب رجالش، واقفی مذهب بوده است( رجال النجاشی، ص ۱۷۶، چاپ قم. ) (هر چند مامقانی از او دفاع می‌نماید). راوی دیگر آن، عبدالله بن طلحه است که مامقانی درباره ‌اش می‌نویسد: «لم نقف فیه علی مدح یدرجه فی الحسان». (تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۹۰)
یعنی: «در کتب رجال به ستایشی از او واقف نشده ‌ایم که وی را در درجه حسان (راویان امامی مذهب و ممدوح) قرار دهد».

با سلام
فرمودید که حدیث اعتبار لازم را ندارد
با فرض اعتبار بازهم در این حدیث چرایی این غسل بیان نشده چرا باید بعد از کشتن این نوع از موجود غسل نمود؟
درباره بحث همه انواع هم که دوستان به دوره ماقبل تاریخ اشاره فرمودند که جای تامل دارد
بنده بیشتر به دنبال فهمیدن علت غسل هستم
با تشکر

**عبدالله**;731458 نوشت:
با سلام
مطلبی دال بر برابری وزغ و چلپاسه در پستها ندیدم از لحاظ معنایی

سلام

اینجا را ببینید:

http://www.almaany.com/ar/dict/ar-fa/home.php?word=%D9%88%D8%B2%D8%BA&lang_name=ar-fa&type_word=0&dspl=0

**عبدالله**;731458 نوشت:
این استحباب غسل که در اکثر رساله ها هم قید شده و قطعا نمی تواند ضعیف السند هم باشد

ببینید در فقه علما و مراجع تقلید وقتی می خواهند حکم به واجب یا حرام بودن کاری بدهند کاملا در سند روایات دقت می کنند تا در نهایت اعتبار باشد. اما وقتی می خواهند حکم به مستحب و مکروه بدهند دیگر ضعیف بودن سند روایت خیلی برایشان اهمیت ندارد و به این اصطلاحا (( قاعده ی تسامح ادله ی سنن)) می گویند. این استحباب غسل هم بر اساس همان روایت مجهول السند بود. ظاهر روایت بر وجوب غسل دلالت دارد اما چون سند روایت ضعیف است حمل بر استحباب شده است.

برای اطلاع بیشتر این لینک را ببینید تا بدانید من روی هوا حرف نزدم:

http://www.wikifeqh.ir/%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%AD_%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87_%D8%B3%D9%86%D9%86

**عبدالله**;731458 نوشت:
در حدیثی که جناب پیام قید فرمودند چرایی آن بیان نشده بلکه فقط استحباب آن بیان شده که استحبابآن را هم می دانیم بلکه غرض بنده از ایجاد پست علت این استحباب است نه استحباب یا عدم استحباب

آن طور که شیخ صدوق می گوید بعضی از مشایخش و استادانش برای علت این غسل احتمال داده اند که به خاطر این است مارمولک که موجودی مسخ شده است وقتی کشته می شود گناهانش از او خارج می شود وباید برای پاک از شدن از آن گناهان غسل کرد. البته این نظر آنها است.

وأن من قتل وزغا فعليه الغسل وقال بعض مشايخنا : إن العلة في ذلك أنه يخرج من ذنوبه فيغتسل منها ( من لایحضره الفقیه ج1 ص 78)

ترجمه: و هر کس مارمولکی را بکشد باید غسل کند و بعضی از استادان ما برای علت آن گفته اند که به خاطر آن است که از گناهانش خارج می شود که باید از آنها غسل کرد.

با سلام
اگر موجودی مسخ شده است پس اجداد این خزندگان در عصر ما قبل تاریخ مسخ شده چه کسی بودند آنگاه که انسانی به وجود نیامده بود؟
یا در روایتی که در همین پست بیان شد اگر مارمولک حاصل پس ا مرگ بنی امیه باشد قبل از ان چه بوده
و حدیث شهادت مارمولک (سوسمار)) به رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله نیز موجود است
چطور موجود مسخ شده چنین می کند
به هر حال بنا به همه موارد قید شده اینطور که بنده برداشت کردم کشتن این موجود بیشتر مکروه است تا مستحب و غسل بعد از آن برای دفع این نحوست یا کراهت است
اگر اشتباه برداشت کردم بفرمایید
با تشکر

عصران;731706 نوشت:
ببینید در فقه علما و مراجع تقلید وقتی می خواهند حکم به واجب یا حرام بودن کاری بدهند کاملا در سند روایات دقت می کنند تا در نهایت اعتبار باشد. اما وقتی می خواهند حکم به مستحب و مکروه بدهند دیگر ضعیف بودن سند روایت خیلی برایشان اهمیت ندارد و به این اصطلاحا (( قاعده ی تسامح ادله ی سنن)) می گویند. این استحباب غسل هم بر اساس همان روایت مجهول السند بود. ظاهر روایت بر وجوب غسل دلالت دارد اما چون سند روایت ضعیف است حمل بر استحباب شده است.

این نشون می ده خیلی از چیزهایی که علما گفتن ثواب داره و یا مکروهه روهوایه
و بر اساس احادیث نامعتبر گفته شده

**عبدالله**;731693 نوشت:
با فرض اعتبار بازهم در این حدیث چرایی این غسل بیان نشده چرا باید بعد از کشتن این نوع از موجود غسل نمود؟

سلام"دلیل غسل در روایت آمده ولی اگر منظورشما این است که چرا فقها حکم استحباب به غسل داده اند بهتر است از گروه احکام سوال بفرمایید.

**عبدالله**;731811 نوشت:
با سلام
اگر موجودی مسخ شده است پس اجداد این خزندگان در عصر ما قبل تاریخ مسخ شده چه کسی بودند آنگاه که انسانی به وجود نیامده بود؟

سلام
آن زمان که علمای شیعه این روایت را دیده بودند و بر اساس آن حکم کرده بودند یعنی زمان شیخ صدوق تا زمان صفویه و بعد از آن که هنوز دایناسورها و فسیلها کشف نشده بودند. در عصر حاضر هم مراجع تقلید که نمی آیند بر اساس علم زیست شناسی و زمین شناسی و تاریخ دایناسورها احکام را از احادیث استخراج کنند. آنها ابتدا روایات را می بینند و سپس نگاهی به نظرات علمای قبل از خودشان می اندازند و دست آخر شاید آن هم به میزان خیلی کم از علم روز هم استفاده می کنند.

**عبدالله**;731811 نوشت:
یا در روایتی که در همین پست بیان شد اگر مارمولک حاصل پس ا مرگ بنی امیه باشد قبل از ان چه بوده

آن روایت نمی گوید که همه ی مارمولکها همان بنی امیه هستند. که مسخ شده اند. آن روایت می گوید همه ی انواع مارمولکها مسخ شده اند و بعضی از آنها هم همان مسخ شده ی قوم بنی امیه هستند.
صرف نظر از درستی و غلطی این روایت این که پیامبر اسلام به مروان بن حکم و پدرش لقب مارمولک ( وزغ) داده بود در پذیرش این روایت توسط دیگران تاثیر داشت.

**عبدالله**;731811 نوشت:
و حدیث شهادت مارمولک (سوسمار)) به رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله نیز موجود است

در کجا چنین حدیثی وجود دارد؟

**عبدالله**;731811 نوشت:
به هر حال بنا به همه موارد قید شده اینطور که بنده برداشت کردم کشتن این موجود بیشتر مکروه است تا مستحب و غسل بعد از آن برای دفع این نحوست یا کراهت است
اگر اشتباه برداشت کردم بفرمایید

معلوم است که اشتباه برداشت کردید. شما مکروه بودن کشتن یک جانور موذی مانند مارمولک را چگونه نتیجه گیری کردید؟

**عبدالله**;730489 نوشت:
چون در احادیث اهل سنت فضائل بسیاری از زبان عایشه برای کشتن وزغ و چلپاسه بیان شده که غریب می نماید

اعراب در زمان قدیم مارمولکها را عامل انتقال بیماری جذام می دانستند. زرتشتی های زمان قدیم هم معتقد بودند که مارمولک ( وزغ) کلا موجودی شرور است.

این که باید بعد از کشتن مارمولک غسل کرد ظاهرا در آن زمان بین مردم عادی ( چه شیعه و چه سنی) معروف بوده است. مثلا به این روایت از منابع اهل سنت نگاه کنید:

الأَصَمُّ: سَمِعْتُ الرَّبِيْعَ يَقُوْلُ: سَأَلَ رَجُلٌ الشَّافِعِيَّ عَنْ قَاتَلِ الوَزَغِ: هَلْ عَلِيْهِ غُسْلٌ؟ فَقَالَ: هَذَا فُتْيَا العَجَائِزِ.( سیر اعلام النبلاء ج8 ص256)

ترجمه: مردی از شافعی ( یکی از علمای چهارگانه ی مذاهب اهل سنت) درباره کسی که مارمولک را می کشد پرسید که آیا او باید غسل کند؟ شافعی در جواب گفت: این فتوای پیرزنان است.

**گلشن**;731832 نوشت:
این نشون می ده خیلی از چیزهایی که علما گفتن ثواب داره و یا مکروهه روهوایه
و بر اساس احادیث نامعتبر گفته شده

سلام
عرض کردم خیلی برایشان اهمیت ندارد نه اینکه اصلا برایشان اهمیت نداشته باشد. پس روی هوا نیست بهتر بود می گفتید پایه ی محکمی ندارند و ممکن است مانند این مورد بشود. از طرف دیگر مستحبات و مکروهات هم خودشان تقسیم بندی و درجه بندی دارند. مثلا مستحب موکد ( مستحب تاکید شده) داریم و کراهت شدید داریم و غیره. مسلم است که در این گونه موارد دیگر آن درجه بالا را به حکم مستحب و مکروه نمی دهند.

عصران;732260 نوشت:
معلوم است که اشتباه برداشت کردید. شما مکروه بودن کشتن یک جانور موذی مانند مارمولک را چگونه نتیجه گیری کردید؟

شما چطور استحباب را برداشت کردید؟
از کل مطالبی که گفته شد بالاخره نه استحباب آن معلوم شد نه کراهت آن
نکته جالب توجه را مجدد تکرار می کنم تنها موجودی که پس از کشتن آن غسل بیان شده همین موجود است
بنده به طور زبانی از یکی از اقایان اهل علم شندیم این غسل به خاطر دفع نحوست این مطلب است از بس که این موجود پلید و نجس است باید پس از کشتن آن غسل کرد تا نحوست آن گریبانگیر نشود
که البته مطلب بالا فقط یک نقل قول است و قابل اعتماد نیست
البته همانطور که جناب پیام فرمودند چرایی این غسل را باید از انجمن احکام پرسید و در حوزه انجمن حدیث نیست

با تشکر

با عرض سلام و احترام و تشکر از پاسخ استاد معظم جناب پیام و دیگر دوستان و بزرگواران

مرحوم سید یزدی صاحب عروه در جایی که از غسل های مستحبی نام می برد یکی از آنها را ، غسل برای کشتن وزغ می شمارد و دو احتمال برای فلسفه این غسل بیان می کند:

«الغسل لقتل الوزغ و يحتمل أن يكون للشكر على توفيقه لقتله حيث إنه حيوان خبيث و الأخبار في ذمه من الطرفين كثيرة‌
ففي النبوي: اقتلوا الوزغ و لو في جوف الكعبة
و في آخر: من قتله فكأنما قتل شيطانا
و يحتمل أن يكون لأجل حدوث قذارة من المباشرة لقتله »(1)

از جمله غسل های مستحب ، غسل برای کشتن وزغ است.
احتمال دارد این استحباب به جهت شکر نعمت این توفیق باشد چرا که این حیوان از موجودات خبیثی بوده که روایات زیادی از شیعه و سنی برای مذمت آن به ما رسیده است مثل این روایت که وزغ را بکشید حتی اگر داخل کعبه باشد! و روایت دیگر که هر کسی که وزغ را بکشد مانند این است که شیطانی را کشته است!
و نیز احتمال دارد که این استحباب بدین جهت باشد که هنگام کشتنش نوعی پلیدی در انسان پدید آمده است.

مرحوم صاحب جواهر نیز دلیل فقهی این استحباب را اینگونه بیان می کند:

«فاستجاب الغسل‌ للمروي عن بصائر الدرجات و روضة الكافي و الخرائج و الجرائح عن الصادق (عليه السلام) «عن الوزغ، قال: رجس، و هو مسخ كله، فإذا قتلته فاغتسل» و عن‌ الهداية أنه «روي و العلة في ذلك أنه يخرج من الذنوب فيغتسل منها» و لعل هذا مع فتوى جماعة من الأصحاب به يكفي في إثبات الاستحباب» (2)

استحباب غسل برای کشتن وزغ به چند علت است:

1. چون در بصائر الدرجات و روضة الكافي و الخرائج و الجرائح از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
عن الوزغ، قال: رجس، و هو مسخ كله، فإذا قتلته فاغتسل

2. از کتاب هدایه نقل شده است:
روي و العلة في ذلك أنه يخرج من الذنوب فيغتسل منها

3. فتوای عده ای از اصحاب به استحباب برای اثبات آن کافی است.

در مجموع شهرت فتوای فقهای گذشته و حال به استحباب (که موجب جبران ضعف روایت می شود)، قاعده تسامح در ادله سنن و .... ، می تواند استحباب را ثابت کند.

در پناه حضرت حق باشید

پی نوشت:
(1) العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌1، ص: 464
(2) جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌5، ص: 58

«أن امرأة دخلت على عائشة وبيدها عُكّاز، فقالت: ما هذا؟ فقالت: لهذه الوزَغ، لأن نبي الله - صلى الله عليه وسلم- حدثنا: أنه لم يكن شيء إلا يُطفئ على إبراهيم عليه السلام، إلا هذه الدابة، فأمرَنا بقتلها.
زنی در حالی بر عایشه ی وارد شد که عصایی در دست داشت؛ زن به عایشه گفت: این عصا برای چه کاری است؟ گفت: برای کشتن مارمولک، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به ما فرمودند: هر جنبنده ای هنگام شعله ور کردن آتش ابراهیم علیه السلام سعی در خاموش کردن آن داشت مگر این حیوان، به همین منظور دستور کشتن آن را به ما داد.
سنن نسائی! 2/373

البته دقت کنید که برای رسیدن به ثواب کامل(!) در ضربه اول مارمولک را به هلاکت برسانید:khandeh!:

حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، ح وحَدَّثَنِي زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي ابْنَ زَكَرِيَّاءَ، ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ سُفْيَانَ كُلُّهُمْ، عَنْ سُهَيْلٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِمَعْنَى حَدِيثِ خَالِدٍ، عَنْ سُهَيْلٍ إِلَّا جَرِيرًا وَحْدَهُ، فَإِنَّ فِي حَدِيثِهِ «مَنْ قَتَلَ وَزَغًا فِي أَوَّلِ ضَرْبَةٍ كُتِبَتْ لَهُ مِائَةُ حَسَنَةٍ، وَفِي الثَّانِيَةِ دُونَ ذَلِكَ، وَفِي الثَّالِثَةِ دُونَ ذَلِكَ»
مسلم با سند بالا از پیامبر نقل می کند که پیامبر فرمود:هر کس که با اولین ضربه یک مارمولک را به قتل برساند، 100 حسنه و ثواب برای او در نظر گرفته خواهد شد. هر کس که در دومین ضربه آنرا به قتل برساند، ثوابی کمتر از آن برای او نوشته شده و اگر در سومین ضربه آنرا به هلاکت برساند، ثوابی کمتر از آن برای او در نظر گرفته خواهد شد.
رواه مسلم 4/1578

یکتای بی همتا;732576 نوشت:
البته دقت کنید که برای رسیدن به ثواب کامل(!) در ضربه اول مارمولک را به هلاکت برسانید:khandeh!:

ابوهریره صحابی صادق! سخن دیگری هم دارد:

147 - وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي ابْنَ زَكَرِيَّاءَ، عَنْ سُهَيْلٍ، حَدَّثَتْنِي أُخْتِي، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «فِي أَوَّلِ ضَرْبَةٍ سَبْعِينَ حَسَنَةً» رواه مسلم
مسلم با سند بالا از ابوهریره روایت می کند که پیامبر فرمود برای اولین ضربه (برای کشتن مارمولک) هفتاد حسنه و ثواب وجود دارد.

برای روایات بیشتر به صحیح مسلم باب استحباب قتل الوزغ مراجعه کنید!

یکتای بی همتا;732596 نوشت:
مسلم با سند بالا از ابوهریره روایت می کند که پیامبر فرمود برای اولین ضربه (برای کشتن مارمولک) هفتاد حسنه و ثواب وجود دارد.

تشکر"ولی بحث در روایات اهل بیت (ع)واستناد فقهای شیعه بود.

پیام;733114 نوشت:
تشکر"ولی بحث در روایات اهل بیت (ع)واستناد فقهای شیعه بود.

ما که در روایات اهل بیت یک روایت صحیح بر استحباب غسل بعد از کشتن مارمولک ندیدیم اما اگر قرار است بر مبنای روایات ضعیف فتوا به مستحب بودن غسل بدهند خوب بر مبنای روایت ابوهریره هم فتوا به استجباب کشتن مارمولک بدهند!!!

ببخشین من وقت ندارم همه مطالبو بخونم بالاخره غسل داره یانه؟

سلام

یکتای بی همتا;732576 نوشت:
البته دقت کنید که برای رسیدن به ثواب کامل(!) در ضربه اول مارمولک را به هلاکت برسانید

حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، ح وحَدَّثَنِي زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي ابْنَ زَكَرِيَّاءَ، ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ سُفْيَانَ كُلُّهُمْ، عَنْ سُهَيْلٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِمَعْنَى حَدِيثِ خَالِدٍ، عَنْ سُهَيْلٍ إِلَّا جَرِيرًا وَحْدَهُ، فَإِنَّ فِي حَدِيثِهِ «مَنْ قَتَلَ وَزَغًا فِي أَوَّلِ ضَرْبَةٍ كُتِبَتْ لَهُ مِائَةُ حَسَنَةٍ، وَفِي الثَّانِيَةِ دُونَ ذَلِكَ، وَفِي الثَّالِثَةِ دُونَ ذَلِكَ»
مسلم با سند بالا از پیامبر نقل می کند که پیامبر فرمود:هر کس که با اولین ضربه یک مارمولک را به قتل برساند، 100 حسنه و ثواب برای او در نظر گرفته خواهد شد. هر کس که در دومین ضربه آنرا به قتل برساند، ثوابی کمتر از آن برای او نوشته شده و اگر در سومین ضربه آنرا به هلاکت برساند، ثوابی کمتر از آن برای او در نظر گرفته خواهد شد.
رواه مسلم 4/1578

ممنون خیلی استفاده کردم.

من هر وقت مارمولک تو خونه ببینم اگه امکانش باشه و حرف گوش کنه از پنجره ای دری جایی بیرونش می کنم. مگه این که خود ش از جونش سیر شده باشه و به راه خروج هدایت نشه.
اگر کشتم و خواستم برای ثواب غسل کنم هم به نیت این که کار بدی کردم ولی مجبور بودم راهی نداشتم، غسل می کنم. اگه واقعا مارمولک مسخ شده هر کسی هم مسخش کرده می خواسته مسخ باشه نمی خواسته شما از مسخ درش بیارید پس باز هم چون کار پلیدی کردین غسل کنین.

موضوع قفل شده است