بررسی عقد موقت از دیدگاه فقهی و اخلاقی (تفاوت بین انواع متعه: واجب،مستحب، مکروه و حرام!)

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی عقد موقت از دیدگاه فقهی و اخلاقی (تفاوت بین انواع متعه: واجب،مستحب، مکروه و حرام!)

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

باسلام

در تاپیک عقد موقت خوب یا بد؟ در این پست :

ازدواج موقت ؛ خوب یا بد ؟!

یکی از کاربران سوالاتی پرسیدند که من مایلم پاسخ آنها را بدانم،زیرا دانستن پاسخ این سوالات می تواند تکالیف شرعی ما را روشن کنند

حال سوال اولم این است

لطفا تفاوت بین انواع متعه (واجب ،مستحب ،مکروه و حرام) را بفرمایید و برایش مثال بزنید تا کاملا تکلیفمان را متوجه شویم

(خواهشا طبق نظر تمام مراجع کنونی پاسخ داده شود تا هرکس بتواند طبق نظر مرجع خودش عمل کند)

باتشکر
التماس دعا

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد سجاد

[="Tahoma"][="Black"]

;677474 نوشت:
باسلام

در تاپیک عقد موقت خوب یا بد؟ در این پست :

ازدواج موقت ؛ خوب یا بد ؟!

یکی از کاربران سوالاتی پرسیدند که من مایلم پاسخ آنها را بدانم،زیرا دانستن پاسخ این سوالات می تواند تکالیف شرعی ما را روشن کنند

حال سوال اولم این است

لطفا تفاوت بین انواع متعه (واجب ،مستحب ،مکروه و حرام) را بفرمایید و برایش مثال بزنید تا کاملا تکلیفمان را متوجه شویم

(خواهشا طبق نظر تمام مراجع کنونی پاسخ داده شود تا هرکس بتواند طبق نظر مرجع خودش عمل کند)

باتشکر
التماس دعا

عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

1. همان طور که می دانید در اسلام تقریبا هر کاری از جمله ازدواج موقت ، ممکن است با تطبیق عناوین ثانویه ، واجب ، حرام ، مکروه یا مستحب گردد .

2. صحبت از احکام ثانویه بدون اینکه اختلاف نظری در آن باشد ، مشکل است اما سعی می کنم مواردی را بیان کنم که حاوی اختلاف کمتری باشد.

واجب: مثل جایی که ارضای جنسی به علل پزشکی ، ضروری است و ازدواج دائم ممکن نیست.

حرام: در جایی که ازدواج موقت از منظر اهل آنجا ، زنا تلقی شود و خطر جانی داشته باشد.

مستحب: مطابق نظر مشهور فقهاء ، استحباب ذاتی دارد که برخی فقهای معاصر نیز مخالف آن هستند:

http://www.askdin.com/thread48584-23.html

مکروه: شاید نتوان اصطلاح کراهت را در این باره استفاده کرد اما اگر موجب اذیت اهل و عیال گردد ، قطعا مرجوح است.

مباح: اگر استحاب ذاتی آن پذیرفته نشود ، و ضرورت یا تالی فاسدی نداشته باشد ، مباح خواهد بود.

در پناه حضرت حق باشید[/]

طاهر;677474 نوشت:
بررسی عقد موقت از دیدگاه فقهی و اخلاقی

ببین برادر
اگه چیزی واجب باشه یا مستحب باشه حتما اخلاقیه
اگه چیزی حرام باشه یا مکروه باشه حتما غیر اخلاقیه
اگه چیزی مباح باشه میشه روش بحث کرد که اخلاقیه یا اخلاقی نیست.

وقتی ازدواج موقت مستحب فقهیه یعنی از لحاظ اخلاقی هم مورد تاییده و بین فقه و اخلاق تضادی وجود نداره.

دو تا موضوع برای بحث: (تاپیک جدا می زنم)

1- اگر متعه ازدواجی مثل ازدواج دائم نیست و ذاتا خوب نیست (مثلا از دیدگاه آیت الله مکارم) مگر ضرورتی مجبور کند، ضرورت متعه کجاست؟ برای بحث با کسی که منکر ضرورت برای متعه است.

2- احادیث با سند صحیح در مورد متعه

ازدواج موقت از نظر اخلاقی برای مردان متاهل بسیار ناپسند است زیرا
خیانت به خانواده و زن محسوب میشه و
اگر ازدواج موقت قبحش از بین بره
سنگ روی سنگ بنده نمیشه

[=Arial Black]

**گلشن**;677858 نوشت:
ازدواج موقت از نظر اخلاقی برای مردان متاهل بسیار ناپسند است زیرا
خیانت به خانواده و زن محسوب میشه و
اگر ازدواج موقت قبحش از بین بره
سنگ روی سنگ بنده نمیشه

البته این صرفاً نظر شخصی شماست که به هیچ دلیلی مستند نشده است و همانگونه که دوستان فرمودند نظر اسلام با نظر شما مخالف است.

آنچه که باعث می‌شود سنگ روی سنگ بند نشود این است که زنان به غیرتمند بودن خود افتخار کنند و آنرا مزیت بنامند.

این همه احادیث و روایات در تشویق و ترغیب به متعه وجود دارد و تقبیح غیرت در زنان.
اگر متعه ناپسند بود، می‌بایست مانند طلاق در مورد آن صحبت می‌شد. مثلا امامان باید میفرمودند که متعه حلال است ولی عرش خدا را می‌لرزاند. ولی چنین چیزی به ما نرسیده است.

و یک نکته جالب:

ناپسند بودن متعه نزد بسیاری از افراد از طلاق هم بیشتر شده است.
برخی از خانمها چنانچه بدانند که همسرشان زنی را در عقد موقت خود دارد، حاضرند طلاق بگیرند و اصلا به ناپسند بودن طلاق توجهی ندارند ولی متعه را ناپسند می‌شمارند.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما

**گلشن**;677858 نوشت:
خیانت به خانواده و زن محسوب میشه

خیانت در مقابل عهدی است که بسته شده باشد و در آن کوتاهی شده باشد یا بر خلاف آن تلاش شده باشد ... در عقد ازدواج اسلامی چنان تعهدی نیست که اگر کسی هر چند زن دیگر هم بگیرد در آنچه که بر عهده گرفته است خیانت کرده باشد ... اما اگر در همراهی کردن با خانواده‌اش برای نزدیک‌تر شدن به خدا کوتاهی کند چه بسا بشود اسمش را خیانت گذاشت ... گرچه بعید می‌دانم چنین چیزی مدّ نظر شما بوده باشد ... خیانت اصطلاحی که می‌فرمایید ریشه در غیر اسلام دارد و احتمالاً از آموزه‌های غربی نشأت گرفته است و ریشه در نهضت حقوق زنان با شعار برابری زن و مرد دارد، که البته در مراتی از باطن به بالا درست است ولی در ظاهر تفاوت ایشان آشکار است و عاقل آنچه آشکار باشد را انکار نمی‌کند. مفهوم ازدواج در اسلام با مفهوم ازدواج در اذهان ما گاهی یکسان نیست ... مثال‌هایی که از ازدواج موفق در ذهن داریم و الگوهایی که از زندگی موفق سالم در ذهن داریم همه‌ی اینها گاهی اشکالاتی دارند که ممکن است مانع از پذیرش برخی از مسائل شوند ... می‌توان بحث کرد و دید آیا متعه در سبک زندگی اسلامی اخلاقی است یا خیر ... نمی‌شود گفت که اسلام را پذیرفتم و بعد با عینک غرب سکولار آن را برانداز کرد و ارزشگذاری نمود ... اسلام اگر پذیرفته شود از آنجا که خودش یک ایدئولوژی است خودش باید مبنا برای ارزش‌گذاری سایر باورها و یا اخلاقیات باشد ... اسلام خودش معیار است و درست نیست که کسی آن را بپذیرد و با معیار دیگری در مورد آن قضاوت کند ... این مثل آن است که ایدئولوژی غرب را پذیرفته باشیم و از نگاه آنها به اسلامی که قبولش نداریم نگاه کنیم ... این رویکرد با آنکه بگوییم اسلام حق است تناقض دارد ...
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"]

**گلشن**;677858 نوشت:
ازدواج موقت از نظر اخلاقی

یکی از پرسش های اساسی در اخلاق، معیار اخلاقی یا ضد اخلاقی بودن عمل و رفتار آدمی است. فلسفه اخلاق از جمله علومی است که به تحلیل معناى جمله‌هاى اخلاقى، تشخیص معیار فعل اخلاقى و نیز چگونگى کسب معرفت اخلاقى می پردازد. علمای اخلاق بر آن هستند تا معیارهایی را برای فعل اخلاقی بیان کنند. آنان معرفت، فضیلت، عدالت، منفعت، لذت و مانند آن را معیار و ملاک های ارزیابی خوب و بد رفتارهای اخلاقی دانسته اند. اما از نظر آموزه های قرآنی هیچ یک از آن ها نمی تواند معیار و مبانی برای تشخیص خوب و بد باشد؛ بلکه آن چه معیار اخلاقی بودن است، همان حق است. حق در آموزه های قرآنی خداوند و هم چنین هر آن چیزی است که از او نشات گرفته است.
از نظر آموزه های قرآنی، نمی توان نقش هستی شناسی و انسان شناسی را در تحلیل و توصیف مسایل نادیده گرفت؛ زیرا این شناخت ها و بینش های برخاسته از آن است که در نگرش های آدمی تاثیر مستقیم و به سزایی دارد و رفتار آدمی را تبیین و تعیین می کند.

از نظر قرآن، همه هستی از وحدتی برخوردار است که برخاسته از وحدت خالق است. توحید در همه حوزه های هستی به طور مستقیم حضور دارد. این حضور حق تعالی به شکل حق تعریف می شود. حق واژه ای است که چندین معنا دارد. حق، در اصل به معناى ثابت، واجب و هم چنین مطابقت و موافقت است. در کاربردهای قرآنی حق به خداوند و فعل او نیز اطلاق می شود. برخی گفته اند که علت اطلاق حق به خداوند از آن روست که او تنها حقیقت ثابت و واجب هستی است و غیر از او باطل است. هم چنین به افعال خداوندی نیز حق اطلاق می شود، چنان که خداوند در آیاتی از قرآن خود و نیز افعالش را حق دانسته است.(انعام، آیه ۶۲؛ یونس، ایات ۳۰ و ۳۲؛ کهف، آیه ۴۴ و آیات دیگر) از نظر قرآن همه حق از خداوند نشات می گیرد و او تنها خاستگاه حق در هستی است.(آل عمران،‌آیه ۶۰)

برخی گفته اند به خداوند به سبب آن که ‌ایجادکننده موجودى براساس حکمت است، حق گفته می شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌۲۴۶، «حق»)
به هر حال، از نظر آموزه های قرآنی، خداوند تنها حق در هستی است و هر آن چه از خداوند نشات می گیرد نیز حق و غیر او باطل است. بر این اساس، معیار هر چیزی را می بایست در خود حق تعالی جست و جو کرد.
حق بودن در حوزه تشریع و قوانین نیز مبتنی بر همین قانون است؛‌ بدین معنا که اگر حکمی در افعال و رفتار آدمی صادر می شود، اگر برخاسته از حکم حق تعالی باشد، حق خواهد بود وگرنه به عنوان باطل شناخته و رد می شود در مورد بحث ما هم حق همان حکم خدا و معیار همان حکم خداست که حکم بر استحباب ازدواج موقت و مذمت غیرت زن شده است و اخلاق نیز همان تایید حق خواهد بود.

باء;677895 نوشت:
مفهوم ازدواج در اسلام با مفهوم ازدواج در اذهان ما گاهی یکسان نیست ..

سلام بر شما

فکر می کنم تمام این حرف و حدیثها و بحثها از همین جمله ای که فرمودید نشات می گیرد
ما و تقریبا همه مردم برداشتشان از ازدواج پیمان زندگی مشترک بین دو نفر و نه چند نفر می باشد

حال اگر اسلام معنایی دیگر برای ازدواج وجوددارد مساله فرق می کند
در این حالت زن و مرد باید از همان ابتدای ازدواج خط فکری خودشون رو مشخص کنند
و بگویند تعریف عامه مردم رو از ازدواج می پذیرند یا تعریف ازدواج اسلامی رو
اگر مرد همان ابتدا سکوت کند و چیزی نگوید خیلی بدیهیست که زن با مفهوم عامه ازدواج با مرد ازدواج می کند
و ازدواج موقت و یا مجدد مرد خیانت محسوب می شود

Ruhollah;677863 نوشت:
این همه احادیث و روایات در تشویق و ترغیب به متعه وجود دارد و تقبیح غیرت در زنان.
اگر متعه ناپسند بود، می‌بایست مانند طلاق در مورد آن صحبت می‌شد. مثلا امامان باید میفرمودند که متعه حلال است ولی عرش خدا را می‌لرزاند. ولی چنین چیزی به ما نرسیده است.

اتفاقا روایات در مذمت و مکروه بودن متعه هم وجود دارد
که اغلب شما مردان انها را نادیده می گیرید :Moteajeb!:

علــی;677908 نوشت:
یکی از پرسش های اساسی در اخلاق، معیار اخلاقی یا ضد اخلاقی بودن عمل و رفتار آدمی است. فلسفه اخلاق از جمله علومی است که به تحلیل معناى جمله‌هاى اخلاقى، تشخیص معیار فعل اخلاقى و نیز چگونگى کسب معرفت اخلاقى می پردازد. علمای اخلاق بر آن هستند تا معیارهایی را برای فعل اخلاقی بیان کنند. آنان معرفت، فضیلت، عدالت، منفعت، لذت و مانند آن را معیار و ملاک های ارزیابی خوب و بد رفتارهای اخلاقی دانسته اند. اما از نظر آموزه های قرآنی هیچ یک از آن ها نمی تواند معیار و مبانی برای تشخیص خوب و بد باشد؛ بلکه آن چه معیار اخلاقی بودن است، همان حق است. حق در آموزه های قرآنی خداوند و هم چنین هر آن چیزی است که از او نشات گرفته است.
از نظر آموزه های قرآنی، نمی توان نقش هستی شناسی و انسان شناسی را در تحلیل و توصیف مسایل نادیده گرفت؛ زیرا این شناخت ها و بینش های برخاسته از آن است که در نگرش های آدمی تاثیر مستقیم و به سزایی دارد و رفتار آدمی را تبیین و تعیین می کند.

از نظر قرآن، همه هستی از وحدتی برخوردار است که برخاسته از وحدت خالق است. توحید در همه حوزه های هستی به طور مستقیم حضور دارد. این حضور حق تعالی به شکل حق تعریف می شود. حق واژه ای است که چندین معنا دارد. حق، در اصل به معناى ثابت، واجب و هم چنین مطابقت و موافقت است. در کاربردهای قرآنی حق به خداوند و فعل او نیز اطلاق می شود. برخی گفته اند که علت اطلاق حق به خداوند از آن روست که او تنها حقیقت ثابت و واجب هستی است و غیر از او باطل است. هم چنین به افعال خداوندی نیز حق اطلاق می شود، چنان که خداوند در آیاتی از قرآن خود و نیز افعالش را حق دانسته است.(انعام، آیه ۶۲؛ یونس، ایات ۳۰ و ۳۲؛ کهف، آیه ۴۴ و آیات دیگر) از نظر قرآن همه حق از خداوند نشات می گیرد و او تنها خاستگاه حق در هستی است.(آل عمران،‌آیه ۶۰)

برخی گفته اند به خداوند به سبب آن که ‌ایجادکننده موجودى براساس حکمت است، حق گفته می شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌۲۴۶، «حق»)
به هر حال، از نظر آموزه های قرآنی، خداوند تنها حق در هستی است و هر آن چه از خداوند نشات می گیرد نیز حق و غیر او باطل است. بر این اساس، معیار هر چیزی را می بایست در خود حق تعالی جست و جو کرد.
حق بودن در حوزه تشریع و قوانین نیز مبتنی بر همین قانون است؛‌ بدین معنا که اگر حکمی در افعال و رفتار آدمی صادر می شود، اگر برخاسته از حکم حق تعالی باشد، حق خواهد بود وگرنه به عنوان باطل شناخته و رد می شود در مورد بحث ما هم حق همان حکم خدا و معیار همان حکم خداست که حکم بر استحباب ازدواج موقت و مذمت غیرت زن شده است و اخلاق نیز همان تایید حق خواهد بود.

این در صورتی درسته که حرف خدا دقیق و صحیح و بدون کم و کاست به ما رسیده باشه
که الان اینطور نیست
پس نمیشه به صحت مساله پی برد

توضیح: بخشی از این پست به تاپیک زیر منتقل شد:

http://www.askdin.com/thread49135.html

**گلشن**;677988 نوشت:
سلام بر شما

فکر می کنم تمام این حرف و حدیثها و بحثها از همین جمله ای که فرمودید نشات می گیرد
ما و تقریبا همه مردم برداشتشان از ازدواج پیمان زندگی مشترک بین دو نفر و نه چند نفر می باشد

حال اگر اسلام معنایی دیگر برای ازدواج وجوددارد مساله فرق می کند
در این حالت زن و مرد باید از همان ابتدای ازدواج خط فکری خودشون رو مشخص کنند
و بگویند تعریف عامه مردم رو از ازدواج می پذیرند یا تعریف ازدواج اسلامی رو
اگر مرد همان ابتدا سکوت کند و چیزی نگوید خیلی بدیهیست که زن با مفهوم عامه ازدواج با مرد ازدواج می کند
و ازدواج موقت و یا مجدد مرد خیانت محسوب می شود


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم،
کاملاً با شما موافقم ...!
تفکر مردم این روزها به ازدواج درست نیست ... به ازدواج که هیچ عموماً اصلاً نگاه مردم به زندگی درست نیست ... در سخنرانی هست ولی در عمل آنچه که عرف است موافق تفکر دینی نیست ... مدرک‌گرایی مگر دینی است؟ علم بهتر است یا ثروت با پاسخ مشخص علم و بعد علناً به دنبال صروت بودن آیا دینی است؟ ... تفکرمان نسبت به ازدواج هم دینی نیست ... نسبت به جهیزیه هم چندان دینی نیست ... نسبت به مهریه هم چندان دینی نیست ... دین دینداران هم در خلوت‌هایشان خزیده است و اگر در جلوت هم هست نمود چندانی ندارد ... نمود کلانی ندارد مگرنه حتماً هست ... و البته اینجا یک سایت دینی است که قرار است اندیشه‌ی اسلامی و باورهای اسلامی را تبیین نماید ... پس طبیعی است که برخی از حرفها بر خلاف عرف عملی جامعه باشد ... با این اوصاف به نظر حقیر هم آقا و خانم باید اول ازدواج تکلیفشان مشخص باشد که در زندگی به دنبال سبک زندگی اسلامی هستند یا هر چه غرب دیکته کرد و عرف پذیرفت و آنرا مایه‌ی فخر و مباهات خود دانست را خواهند پذیرفت ... این در تعریف کفویت دو نفر که قرار است با هم ازدواج کنند می‌گنجد و عقلایی هم نیست که کسی که به دنبال زندگی دینی است چه خانم باشد و چه آقا با کسی ازدواج کند که به دنبال سبک زندگی غربی است ... در این صورت از نظر ایشان امکان دارد که واقعاً هم ازدواج موقت یا مجدد مرد خیانت به حساب بیاید و اگر یک طرف خونش از این خیانت به جوش بیاید هم حق دارد ... و تمام اینها سر اثرپذیری ملتی است که افتخارش به این است که چند قرن از فرهنگ خود در مقابل تهاجم عربها محافظت کرد، ملتی که در عمل ظرف چند دهه در مقابل تهاجم نرم غرب مانند موم نرم شده است و امروز گاهی مقابل فرهنگ گذشته‌ی خود هم می‌ایستد ... و اگر نباشد لطف خدا از طرق طبیعی هم شاید نشود به این راحتی‌ها نجاتش داد ... گرچه همیشه لطف خدا بوده است تا مردم متنبه شوند ... یا همیشه هستند عده‌ای که دین خدا را پاس بدارند ...
ممنون ... تذکر به جایی بود ... این دفعه واقعاً با شما موافق بودم
در پناه خدا باشید :Gol:
یا علی علیه‌السلام

چرا یک روحانی نمیاد یه سخنرانی عمومی بزاره و کاملا بحث ازدواج موقت رو جا بندازه و از تمام جوانب بررسیش کنه ؟
جدی چرا ؟

**گلشن**;677990 نوشت:
اتفاقا روایات در مذمت و مکروه بودن متعه هم وجود دارد
که اغلب شما مردان انها را نادیده می گیرید


نظر شخصی

متعه چیه؟ وقتی زن راضی باشه مرد هم راضی باشه این میشه متعه. حالا یه جمله ای هم اولش میگن، چه اشکالی داره فقط یه جمله س سخت نگیرید
البته برای مرد متاهل متعه درست نیست

**گلشن**;677858 نوشت:
اگر ازدواج موقت قبحش از بین بره سنگ روی سنگ بنده نمیشه

سلام.
این سخن شما مصرفش تنها برای برخی از زنان و مردان جهان سومی با اندکی اعتقاد اسلامی+عقاید نزدیک به فمنیسم اسلامی یا رهبانیت خریدار دارد و گرنه نه تنها در دنیای اسلام حتی در دنیای غرب و شرق هم این حرف شما خریدار ندارد.
ما اصلا فرض می کنیم دینی نداریم یا به قول شما
**گلشن**;677995 نوشت:
این در صورتی درسته که حرف خدا دقیق و صحیح و بدون کم و کاست به ما رسیده باشه که الان اینطور نیست

در اینصورت هم چیزی که روانشاناسان و محققان و دانشمندان غربی بر پایه تجربه و تحقیقات و با بررسی جوامع مختلف به آن رسیده اند این است وحتما تعجب خواهید کرد که مرد چند همسری آفریده شده، تک همسری بر خلاف طبیعت اوست.

ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره آشفتگی های اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می دهد، می گوید:

«بی شک بسیاری از آن، نتیجه علاقه «اصلاح ناپذیری» است که به تنوع داریم [hl]وطبیعت به یک زن بسنده نمی کند.»

هم او می گوید:
«مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی، میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به اوتحمیل کند.»

در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان «آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟» نوشته است:
«پروفسور اشمید آلمانی گفته است: . . . در طول تاریخ، مرد همیشه خیانتکار بوده وزن دنباله رو خیانت. حتی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد ازجوانان به دفعات رفیقه عوض می کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان خیانت می ورزیدند. رابرت کینزی، محقق معروف امریکایی در گزارشش - که به کینزی راپورت مشهور شده - نوشته است: مردان و زنان امریکایی در بی وفایی وخیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند. . . کینزی در قسمت دیگر گزارشش آورده است: «زن بر خلاف مرد از تنوع جویی در عشق و لذت بیزار است. به همین دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی آورد. ولی مرد تنوع جویی را نوعی ماجراجویی تلقی می کند، آسان از راه بدر می رود و به نظر او آنچه مهم است لذت جسمی است نه لذت عاطفی و روحی. تظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقطتا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است. روزی پزشک مشهوری به من گفت: «پولیگام» بودن مرد (تنوع دوستی و تعدد خواهی) و «منوگام» بودن زن (انحصار خواهی و یکه شناسی) یک امر بدیهی است، زیرا در مردمیلیونها سلول «اسپرم» تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخم از تخمدان تولید نمی کند.

هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است: وفادار بودن برای مردمشکل نیست بلکه غیر ممکن است. یک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک مرد برای زندگی و همه زنها. مرد اگر به تاریکی می پرد و به زنش خیانت می کندتقصیر خودش نیست، تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در اوبه وجود آورده است.»

در شماره 120 همین مجله تحت عنوان «عشق و ازدواج به سبک فرانسوی» چنین می نویسد:

«زن و شوهر فرانسوی مساله بی وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده و قانون و حد و حدودی قائل شده اند. اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکندپرش به تاریکی اش بی اهمیت است. آیا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی زناشویی می تواند وفادار بماند؟ به طور یقین نه، زیرا این خلاف طبیعتش است. امادر مورد زنان تا اندازه ای تفاوت می کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند. درفرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت شود زنش احساس نارضایی نمی کند یاعصبانی نمی شود، زیرا به خودش دلداری می دهد: او فقط جسمش را با خودش نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را، روح و احساساتش مال من است.»
در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست شناس به نام دکتر راسل لی در همین زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی بود. به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است، نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت؛ زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند. نسل درچند همسری قوی و نیرومند می گردد.

و اکنون هم نظر رایج در غرب لیبرالیسم جنسی یعنی آزادی مطلق جنسی می باشد یعنی ما حتی اگر نظر اسلام که شیوه اعتدال را اتخاذ کرده و نه به رهبانیت روی آورده و نه آزادی مطلق در روابط جنسی را قائل شده بلکه روابط جنسی را در دو چارچوب ازدواج دائم و موقت تعریف کرده است نپذیریم و به قول شما دین به درستی به دست ما نرسیده باشد،چاره ای جز اخذ روش غرب و قبول تحقیقات و نتایج آنها نداریم!!!!

البته ما نه رهبانیت جنسی را قبول داریم و نه لیبرالیسم جنسی را بلکه اعتدال جنسی که همان شیوه اسلام بوده (یعنی روابط در چهارچوب ازدواج دائم موقت) را قبول داریم.

باء;678027 نوشت:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم،
کاملاً با شما موافقم ...!
تفکر مردم این روزها به ازدواج درست نیست ... به ازدواج که هیچ عموماً اصلاً نگاه مردم به زندگی درست نیست ... در سخنرانی هست ولی در عمل آنچه که عرف است موافق تفکر دینی نیست ... مدرک‌گرایی مگر دینی است؟ علم بهتر است یا ثروت با پاسخ مشخص علم و بعد علناً به دنبال صروت بودن آیا دینی است؟ ... تفکرمان نسبت به ازدواج هم دینی نیست ... نسبت به جهیزیه هم چندان دینی نیست ... نسبت به مهریه هم چندان دینی نیست ... دین دینداران هم در خلوت‌هایشان خزیده است و اگر در جلوت هم هست نمود چندانی ندارد ... نمود کلانی ندارد مگرنه حتماً هست ... و البته اینجا یک سایت دینی است که قرار است اندیشه‌ی اسلامی و باورهای اسلامی را تبیین نماید ... پس طبیعی است که برخی از حرفها بر خلاف عرف عملی جامعه باشد ... با این اوصاف به نظر حقیر هم آقا و خانم باید اول ازدواج تکلیفشان مشخص باشد که در زندگی به دنبال سبک زندگی اسلامی هستند یا هر چه غرب دیکته کرد و عرف پذیرفت و آنرا مایه‌ی فخر و مباهات خود دانست را خواهند پذیرفت ... این در تعریف کفویت دو نفر که قرار است با هم ازدواج کنند می‌گنجد و عقلایی هم نیست که کسی که به دنبال زندگی دینی است چه خانم باشد و چه آقا با کسی ازدواج کند که به دنبال سبک زندگی غربی است ... در این صورت از نظر ایشان امکان دارد که واقعاً هم ازدواج موقت یا مجدد مرد خیانت به حساب بیاید و اگر یک طرف خونش از این خیانت به جوش بیاید هم حق دارد ... و تمام اینها سر اثرپذیری ملتی است که افتخارش به این است که چند قرن از فرهنگ خود در مقابل تهاجم عربها محافظت کرد، ملتی که در عمل ظرف چند دهه در مقابل تهاجم نرم غرب مانند موم نرم شده است و امروز گاهی مقابل فرهنگ گذشته‌ی خود هم می‌ایستد ... و اگر نباشد لطف خدا از طرق طبیعی هم شاید نشود به این راحتی‌ها نجاتش داد ... گرچه همیشه لطف خدا بوده است تا مردم متنبه شوند ... یا همیشه هستند عده‌ای که دین خدا را پاس بدارند ...
ممنون ... تذکر به جایی بود ... این دفعه واقعاً با شما موافق بودم
در پناه خدا باشید

سلام علیکم

البته لازم به تذکر نیست که اقایی که در ابتدا بگوید مطابق سبک اسلامی ازدواج می کند همه کارهایش باید اسلامی
باشد نه اینکه مانند بعضی از مردهای بی قیدو بند امروزی که تنها از اسلام فقط ازدواج مجدد و یا متعه را بر سر زنان بکوبند و در دیگر اخلاقیات بویی
از اسلام نبرده باشند

با نام و یاد دوست

سلام

کاربر سوال کننده از من خواستند تا این مطالب را از طرف ایشان در تاپیک قرار دهم:

نقل قول:

سلام
باتشکر از پاسخ شما

سجاد;677770 نوشت:
حرام: در جایی که ازدواج موقت از منظر اهل آنجا ، زنا تلقی شود و خطر جانی داشته باشد.

ببخشید استاد میشود معنای این جمله را توضیح دهید؟ لطفا با مثال توضیح بدهید
من میخواهم از نظر مراجع کنونی تکلیف را بدانم میشود تعاریف این موارد( این که کجاها واجب میشود کجاها حرام ،کجاها مستحب،کجاها مکروه) را از دفتر مراجع کنونی خصوصا رهبری (حفظه الله) ،آیت الله مکارم، آیت الله سیستانی، و غیره استفتا کنید و پاسخش را بفرمایید؟

و اما سوال دوم:
آیا ما میتوانیم از کسی بخواهیم مستحبی را انجام ندهد و مانع انجام فردی از مستحبات شویم؟ در مورد متعه مستحب چطور ؟ آیا زن میتواند از همسرش بخواهد متعه مستحب نداشته باشد؟(با مثال بفرمایید)

ما موظف هستیم دیگران را نهی از منکر کنیم، آیا زن میتواند شوهرش را از متعه حرام و مکروه نهی کند و مانع او شود؟(بامثال بفرمایید)

یک درخواست:
جناب آقای طاهر ،ضمن تشکر از شما ،من میخواهم فقط از دیدگاه فقهی اینجا پاسخ داده شود(آن هم فقط با توجه به نظر مراجع تقلید کنونی ) ،پس لطفا پستهایی که تکراری است ( پستهایی که در تاپیک قبلی بوده واحادیثی که در باره استحباب در تاپیک قبلی آورده شده است ) یا پاسخهایی که فقهی وبا توجه به نظر مراجع کنونی نیست را حذف نمایید تا اینجا بتوانم به تکلیف درست دست پیدا کنم و بحث ها طولانی نشود

کاربران محترم، من اینجا به هیچ وجه نمیخواهم صیغه را اثبات یا رد کنم پس به جز سوالات احکامی هیچ پست دیگری نگذارید

متشکرم



با تشکر

در پناه قرآن و عترت موفق باشید

طاهر;678270 نوشت:
ما موظف هستیم دیگران را نهی از منکر کنیم، آیا زن میتواند شوهرش را از متعه حرام و مکروه نهی کند و مانع او شود؟(بامثال بفرمایید)

سوال شما رو خودنم یاد یه بنده خدایی افتادم همیشه دنبال این بود که دختران جوان بی حجاب را نهی از منکر کند! من یکبار بهش گفتم اینهمه منکر برای نهی کردن و این همه معروف برای امر کردن و تو هیچکدام را انجام نمی دی اما خیلی علاقه به این یکی داره،این خیلی عجیبه:Nishkhand:
بهش گفتم در نهی از منکر اولاً باید احتمال تأثیر بدهد و ثانیاً نباید در امر و نهی‌اش گناه کند. یعنی ممکن است گاهی نهی از منکر، لازمه‌اش این باشد که به زن بی‌حجاب نگاه کند، این جایز نیست.

حالا شده قضیه سوال شما که اگر مردی خواست متعه حرام انجام دهد! (جناب الدین القیم توضیح دادند اصلا ما متعه ای که بالذات حرام باشد نداریم) آیا میشه نهی از منکرش کرد!!!
من هم یک سوال اضافه کنم که اگر مردی خواست متعه واجب و مستحب انجام بده آیا زن وظیفه داره شوهرش رو امر به معروف و تشویق به متعه کنه:Nishkhand:

;678270 نوشت:
ببخشید استاد میشود معنای این جمله را توضیح دهید؟ لطفا با مثال توضیح بدهید
من میخواهم از نظر مراجع کنونی تکلیف را بدانم میشود تعاریف این موارد( این که کجاها واجب میشود کجاها حرام ،کجاها مستحب،کجاها مکروه) را از دفتر مراجع کنونی خصوصا رهبری (حفظه الله) ،آیت الله مکارم، آیت الله سیستانی، و غیره استفتا کنید و پاسخش را بفرمایید؟

متشکرم

عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال

1. یعنی اگر کسی در کشوری که مثلا فقه وهابی در آنجا حاکم است ، اقدام به ازدواج موقت کند ، متهم به زنا می شود و خطر کشته شدن برای او دارد.

2. استفتاء انجام شده که پاسخ دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی را درج می کنم و منتظر پاسخ مکتوب سایر دفاتر هستم:

متن استفتاء:
لطفا بفرمایید احکام خمسه ثانویه درباره متعه چیست؟ یعنی متعه کجا واجب ، حرام ، مکروه ، مستحب یا مباح می گردد؟

متن پاسخ:
شک نيست که نکاح موقت در شريعت اسلام جايز است، ولي نبايد وسيله هوسبازي افراد هوسباز شود. و احتياط آن است تا ضرورتي نباشد اقدام به اين کار نشود.

پی نوشت:
استفتاء کتبی به شماره 9403020029

طاهر;678270 نوشت:
و اما سوال دوم:
آیا ما میتوانیم از کسی بخواهیم مستحبی را انجام ندهد و مانع انجام فردی از مستحبات شویم؟ در مورد متعه مستحب چطور ؟ آیا زن میتواند از همسرش بخواهد متعه مستحب نداشته باشد؟(با مثال بفرمایید)

ما موظف هستیم دیگران را نهی از منکر کنیم، آیا زن میتواند شوهرش را از متعه حرام و مکروه نهی کند و مانع او شود؟(بامثال بفرمایید)

در صورتی که این مستحب با واجبی تعارض کند ، زن می تواند از مرد بخواهد که به واجب عمل کند و در واقع با احراز شرایط ، امر به معروف نماید.

بله زن می تواند با احراز شرایط ، مرد را از انجام متعه حرام یا مکروه ، نهی کند که البته در فرض کراهت ، نهی از منکر وجوب شرعی ندارد.

در پناه حضرت حق باشید

سجاد;677770 نوشت:

عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

1. همان طور که می دانید در اسلام تقریبا هر کاری از جمله ازدواج موقت ، ممکن است با تطبیق عناوین ثانویه ، واجب ، حرام ، مکروه یا مستحب گردد .

2. صحبت از احکام ثانویه بدون اینکه اختلاف نظری در آن باشد ، مشکل است اما سعی می کنم مواردی را بیان کنم که حاوی اختلاف کمتری باشد.

واجب: مثل جایی که ارضای جنسی به علل پزشکی ، ضروری است و ازدواج دائم ممکن نیست.

حرام: در جایی که ازدواج موقت از منظر اهل آنجا ، زنا تلقی شود و خطر جانی داشته باشد.

مستحب: مطابق نظر مشهور فقهاء ، استحباب ذاتی دارد که برخی فقهای معاصر نیز مخالف آن هستند:

http://www.askdin.com/thread48584-23.html

مکروه: شاید نتوان اصطلاح کراهت را در این باره استفاده کرد اما اگر موجب اذیت اهل و عیال گردد ، قطعا مرجوح است.

مباح: اگر استحاب ذاتی آن پذیرفته نشود ، و ضرورت یا تالی فاسدی نداشته باشد ، مباح خواهد بود.

در پناه حضرت حق باشید


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۱. در تاپیک‌های دیگر صحبت از این بود که اگر ائمه علیهم‌السلام می‌فرمودند که متعه متسحب است بخاطر این بوده است که از فراموش شدن این سنت جلوگیری نمایند، در زمان ما در میان شیعیان این کار از زنا زشت‌تر شمرده می‌شود آیا می‌توان بر این اساس دوباره آنرا مستحب دانست؟

۲. علاوه بر بحث ترک شدن این سنت یک بحث هم بر روی تبعات ترک این سنت است که حضرت علی علیه‌السلام فرموده بودند اگر عمر متعه را حرام نمی‌کرد جز اشقیای امت به زنا روی نمی‌آوردند ... خوب الآن آمار تجاوز بالاست ولی بالاتر از آن آمار زناهای توافقی است که در آن هر دو طرف راضی هستند ... تا جایی که زنا پذیرفته‌تر است تا متعه که یک نوع ازدواج است ... آیا برای کم کردن تبعات افزایش زنا بهتر نیست متعه تبلیغ شود تا جوانان به جای زنا در روابط دوستی خود با جنس مخالف به متعه روی بیاورند؟ آیا بر این مبنا که در زمان حاضر متعه بر بسیاری از نوجوانان که شرایط ازدواج دائم در آن سنین پایین دبیرستان یا راهنمایی را ندارند واجب است و یا حتی بر جوانان که باز شرایط ازدواج دائم را ندارند نیز واجب است آیا نباید به طور ثانویه حکم به استحباب آن بدهند و برایش تبلیغ کنند تا نگاه‌های منفی نسبت به آن زدوده شده و خانواده‌ها اجازه‌ی آن را به فرزندان خود بدهند؟ شاید اینطوری شرایط سخت ازدواج دائم هم تسهیل پیدا کند وقتی شدت نیاز کم شود و بازار سیاه سنت‌های کمرشکن ازدواج دائم با رکود مواجه شود :Gig: این مطلبی جدای از بحث ترک و فراموش شدن سنت اسلامی است، اینجا صحبت از تبعات متروک شدن آن سنت است و نه اصل خود احیاء سنت.

۳. نظر آیت‌الله مکارم را که فرمودید ایشان در زمان حاضر این مطلب را قبول ندارند و حکمشان بر عدم استحباب و حتی کراهت در شرایط عدم وجود نیاز است، اما با توجه به دو مطلب بالا دلیل ایشان برای این نظر فقهی چیست؟ آیا نگرانی برای فراموش شدن این سنت الهی وجود ندارد؟ البته خودم یک پاسخ برای این سؤال حدس می‌زنم ولی مطمئن نیستم ... اینکه در زمان‌های گذشته شیعیان مطیع مولای خود بودند و از او اطاعت می‌کردند ولی در این زمان بسیاری از شیعیان اول به غربیها که مصداق طاغوت هستند نگاه می‌کنند و بعد به مولای خودشان و اگر کج‌دار و مریز با ایشان برخورد نشود ممکن است اصل دینداری ایشان به خطر بیفتد، مثل زنانی که می‌گویند عاشق ولایت هستند ولی متعه و چندهمسری خط قرمزشان هست و اگر به ایشان گفته شود که اینها را هم بپذیرید تیشه به ریشه‌ی ولایتمداری خودشان هم شاید بزنند ... آیا دلیل فقهی حکم ثانویه‌ی بار شده بر حکم ابتدایی متعه که یا مستحب است و یا مباح از نظر حضرت آقای مکارم این است یا مطالب دیگری مدّ نظر ایشان است؟

با تشکر
یا علی علیه‌السلام

سجاد;680468 نوشت:
بله زن می تواند با احراز شرایط ، مرد را از انجام متعه حرام یا مکروه ، نهی کند که البته در فرض کراهت ، نهی از منکر وجوب شرعی ندارد.

سلام
به سوال ما جواب ندادید در مورد متعه واجب که آیا زن وظیفه دارد شوهرش را امر به معروف کند اولا

ثانیا این رو که دوستان کلی توضیح دادند که کسی از متعه نهی نمی کند بلکه از آن عنوان ثانویه نهی می کند!

مثلا متعه مستحبه و جایی که به قول شما فقه وهابی وجود داره نجات جان واجبه حالا مردی می خواهد متعه کنه و جانش را از دست دهد اینجا زن از متعه نهی نمی کند بلکه به نجات جان امر می کند (دقت کنید)

یا متعه مستحب است اما تزاحم پیدا می کند با عنوانی که مکروه می شود آنجا زن می تواند از آن عنوان ثانویه نهی کند(بر فرض که بتواند)

ثالثا

سجاد;680467 نوشت:
متن استفتاء:
لطفا بفرمایید احکام خمسه ثانویه درباره متعه چیست؟ یعنی متعه کجا واجب ، حرام ، مکروه ، مستحب یا مباح می گردد؟

متن پاسخ:
شک نيست که نکاح موقت در شريعت اسلام جايز است، ولي نبايد وسيله هوسبازي افراد هوسباز شود. و احتياط آن است تا ضرورتي نباشد اقدام به اين کار نشود.


ببینید چه خوب جواب می دهند،یعنی جواب کلی می دهند تا کسی از آن سوء استفاده نکند و شما هم باید همینطور جواب دهید تا کسی از سخنان شما نتواند سوء استفاده کند که مثلا شما می فرمایید زن می تواند از متعه نهی کند بعدا بیایند این را با احادیث نهی از غیرت زن مقایسه کنند و نتایج خلاف دین بگیرند! در حالی که می توانید بگویید زن باید به آن عنوان ثانویه ای که بر حکم بار می شود امر کند یا از آن نهی کند نه از اصل ازدواج موقت که نه مفسده ای بر پاسخ شما باشد و نه کسی بتواند از آن سوء استفاده کند مثل پاسخ های کلی که دفاتر مراجع می دهند!

[="Tahoma"][="Black"]

باء;680542 نوشت:
۱. در تاپیک‌های دیگر صحبت از این بود که اگر ائمه علیهم‌السلام می‌فرمودند که متعه متسحب است بخاطر این بوده است که از فراموش شدن این سنت جلوگیری نمایند، در زمان ما در میان شیعیان این کار از زنا زشت‌تر شمرده می‌شود آیا می‌توان بر این اساس دوباره آنرا مستحب دانست؟

۲. علاوه بر بحث ترک شدن این سنت یک بحث هم بر روی تبعات ترک این سنت است که حضرت علی علیه‌السلام فرموده بودند اگر عمر متعه را حرام نمی‌کرد جز اشقیای امت به زنا روی نمی‌آوردند ... خوب الآن آمار تجاوز بالاست ولی بالاتر از آن آمار زناهای توافقی است که در آن هر دو طرف راضی هستند ... تا جایی که زنا پذیرفته‌تر است تا متعه که یک نوع ازدواج است ... آیا برای کم کردن تبعات افزایش زنا بهتر نیست متعه تبلیغ شود تا جوانان به جای زنا در روابط دوستی خود با جنس مخالف به متعه روی بیاورند؟ آیا بر این مبنا که در زمان حاضر متعه بر بسیاری از نوجوانان که شرایط ازدواج دائم در آن سنین پایین دبیرستان یا راهنمایی را ندارند واجب است و یا حتی بر جوانان که باز شرایط ازدواج دائم را ندارند نیز واجب است آیا نباید به طور ثانویه حکم به استحباب آن بدهند و برایش تبلیغ کنند تا نگاه‌های منفی نسبت به آن زدوده شده و خانواده‌ها اجازه‌ی آن را به فرزندان خود بدهند؟ شاید اینطوری شرایط سخت ازدواج دائم هم تسهیل پیدا کند وقتی شدت نیاز کم شود و بازار سیاه سنت‌های کمرشکن ازدواج دائم با رکود مواجه شود این مطلبی جدای از بحث ترک و فراموش شدن سنت اسلامی است، اینجا صحبت از تبعات متروک شدن آن سنت است و نه اصل خود احیاء سنت.

۳. نظر آیت‌الله مکارم را که فرمودید ایشان در زمان حاضر این مطلب را قبول ندارند و حکمشان بر عدم استحباب و حتی کراهت در شرایط عدم وجود نیاز است، اما با توجه به دو مطلب بالا دلیل ایشان برای این نظر فقهی چیست؟ آیا نگرانی برای فراموش شدن این سنت الهی وجود ندارد؟ البته خودم یک پاسخ برای این سؤال حدس می‌زنم ولی مطمئن نیستم ... اینکه در زمان‌های گذشته شیعیان مطیع مولای خود بودند و از او اطاعت می‌کردند ولی در این زمان بسیاری از شیعیان اول به غربیها که مصداق طاغوت هستند نگاه می‌کنند و بعد به مولای خودشان و اگر کج‌دار و مریز با ایشان برخورد نشود ممکن است اصل دینداری ایشان به خطر بیفتد، مثل زنانی که می‌گویند عاشق ولایت هستند ولی متعه و چندهمسری خط قرمزشان هست و اگر به ایشان گفته شود که اینها را هم بپذیرید تیشه به ریشه‌ی ولایتمداری خودشان هم شاید بزنند ... آیا دلیل فقهی حکم ثانویه‌ی بار شده بر حکم ابتدایی متعه که یا مستحب است و یا مباح از نظر حضرت آقای مکارم این است یا مطالب دیگری مدّ نظر ایشان است؟

عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

1. همان طور که در پست های گذشته عرض شد ، از نظر مشهور مراجع ازدواج موقت مستحب است به جهت روایات متعددی که دارد و محدود به زمان خاصی هم نشده است اما برخی فقهاء هم فرمودند که ترغیب در روایات به جهت احیاء سنت متروکه بوده و اصالت ندارد ، بنابراین طبق نظر این بزرگواران می تواند در زمانی مشابه ، مستحسن بوده یا عناوین ترجیحی دیگر از جمله استحباب به خود بگیرد.

2. این روایت اینجا مصداق ندارد ، کسی که ازدواج موقت را حرام نکرده که مشمول این روایت باشد ، بلکه به عکس ما هم قائل به تبلیغ این سنت هستم و بدان عمل می کنیم اما در حد سنت و در جای خود (نه برای خود!) ، برخی دوستان سایت ما و در برخی وبلاگ ها و سایت های مبلغ صیغه ، افراطی عمل می کنند در حدی که موجب بدبینی و کج فهمی نسبت به این سنت الهی و شیوه صحیح و حکیمانه ازدواج می شوند.

یک مدتی در سایت ما هر کسی وارد می شد حتما در اسکرول ، یک یا چند تاپیک درباره ازدواج موقت بود ، این مسئله اصلا شایسته نیست و نه در شأن اسلام و نه در شأن اهل بیت علیهم السلام است.

3. علت فتوای حضرت آیت الله مکارم را دقیقا نمی دانم و باید از خودشان پرسید اما مسئله برای امثال بنده که هر روز با سیل سؤالات و مراجعات مردمی اعم از حضوری ، تلفنی ، پیامکی ، اینترنتی (آنلاین و آفلاین) مواجه هستم ، کاملا روشن است و بازخورد اجتماعی بسیاری از مسائل را به خوبی متوجه می شوم و تحلیل شما را تأیید می کنم.

تبلیغ یک هنر است و باید با ظرافت خاص خود همراه باشد ، هم افراط و هم تفریط هر دو در این عرصه مضر است اگر افراط کنیم که بعضا کرده ایم ، ریشه این حکم اسلامی را در حد خود خواهیم خشکاند و چه بسا موجب بی رغبتی به دین هم خواهیم شد.

شاید تعجب کنید اما باور کنید بنده تا به حال بحث ازدواج موقت را با کسی مطرح نکردم که با انکار مواجه شوم ، بنابر این می شود مسئله را بدرستی تبیین کرد و دیدگاه صحیح اهل بیت علیهم السلام را درباره این ازدواج که یک امر مقدس مانند ازدواج دائم است و تفاوتی با آن ندارد ، روشن ساخت.

در پناه حضرت حق باشید[/]

علــی;680899 نوشت:

سلام
به سوال ما جواب ندادید در مورد متعه واجب که آیا زن وظیفه دارد شوهرش را امر به معروف کند اولا

ثانیا این رو که دوستان کلی توضیح دادند که کسی از متعه نهی نمی کند بلکه از آن عنوان ثانویه نهی می کند!

مثلا متعه مستحبه و جایی که به قول شما فقه وهابی وجود داره نجات جان واجبه حالا مردی می خواهد متعه کنه و جانش را از دست دهد اینجا زن از متعه نهی نمی کند بلکه به نجات جان امر می کند (دقت کنید)

یا متعه مستحب است اما تزاحم پیدا می کند با عنوانی که مکروه می شود آنجا زن می تواند از آن عنوان ثانویه نهی کند(بر فرض که بتواند)

عرض سلام و احترام

احساس می کنم با ناراحتی این جملات را بیان کردید علی آقا ، خداوند ان شاء الله شادتان کند.

ببخشید ، احساس کردم جملات شما سؤالی نیست به همین جهت جواب ندادم شما فرمودید :

علــی;678422 نوشت:

من هم یک سوال اضافه کنم که اگر مردی خواست متعه واجب و مستحب انجام بده آیا زن وظیفه داره شوهرش رو امر به معروف و تشویق به متعه کنه:Nishkhand:

پاسخ این است هر کاری که شرعا واجب شده باشد (چه بالذات و چه بالعرض) و انسان یقین به وجوبش دارد ، باید با احراز شرایط ، امر به معروف نماید.

علــی;680899 نوشت:
ببینید چه خوب جواب می دهند،یعنی جواب کلی می دهند تا کسی از آن سوء استفاده نکند و شما هم باید همینطور جواب دهید تا کسی از سخنان شما نتواند سوء استفاده کند که مثلا شما می فرمایید زن می تواند از متعه نهی کند بعدا بیایند این را با احادیث نهی از غیرت زن مقایسه کنند و نتایج خلاف دین بگیرند! در حالی که می توانید بگویید زن باید به آن عنوان ثانویه ای که بر حکم بار می شود امر کند یا از آن نهی کند نه از اصل ازدواج موقت که نه مفسده ای بر پاسخ شما باشد و نه کسی بتواند از آن سوء استفاده کند مثل پاسخ های کلی که دفاتر مراجع می دهند!

چشم سعی می کنم به صورتی جواب دهم که مورد سوء استفاده نباشد و البته تا به حال هم همین طوری بوده در حدی که همین الان نامه اعتراض برخی بزرگواران را در صندوق پیام خصوصی دارم که چرا کلی جواب می دهید و ... !! :ok:

همین طور مستحضر هستید که اگر کسی بخواهد نتیجه دلخواه خود را بگیرد کاری به جمله بندی بنده ندارد و اگر تنها آیات قرآن هم بیاورم باز همین آش است و همین کاسه !!

اما پاسخ حقیر کاملا صحیح است یعنی اگر ازدواج موقتی تحت عنوان ثانویی مثل ضرورت یا غیره قرار گیرد ، شرعا وجوب یا حکم متناسب با آن را پیدا می کند که البته این وجوب بالعرض است و تفاوتی برای کسی که بخواهد بدان عمل کند ، ندارد.

بحث های دوستان هم کاملا نظری و در حوزه متفاوتی بیان شده که البته در جای خود قابل تأمل است و به صورت پیام خصوصی خدمتشان عرض کردم!

در پناه حضرت حق باشید

سجاد;681479 نوشت:

شاید تعجب کنید اما باور کنید بنده تا به حال بحث ازدواج موقت را با کسی مطرح نکردم که با انکار مواجه شوم ، بنابر این می شود مسئله را بدرستی تبیین کرد و دیدگاه صحیح اهل بیت علیهم السلام را درباره این ازدواج که یک امر مقدس مانند ازدواج دائم است و تفاوتی با آن ندارد ، روشن ساخت.

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و ممنون از پاسخگویی‌اتان

باور می‌کنم استاد بزرگوار :Gol: تجربه‌ی خودم هم کمابیش همینطور بوده است، البته نه در مورد چند همسری، بلکه در مورد متعه، کسانی که نیاز داشته‌اند همیشه برایشان جالب بوده است و می‌خواستند بیشتر در موردش بدانند و برخی از افرادی که اعتقاد درست و حسابی نداشتند هم برایشان جالب بود که اسلام چه توجهی به نیازهای ایشان داشته است ... تا کنون اسلام اینطور به ایشان معرفی شده بوده است که کلاً روابط بین خانم و آقا حرام است و همیشه باید خانم‌ها یک طرف باشند و آقایان یک طرف و بین آنها پرده باشد و باید شهواتی که خود خدا به ایشان داده است سرکوب گردند و خلاصه اسلام را با دین بودا و مرتاض‌ها و یا با رهبانیت مسیحی عوضی گرفته‌اند و فکر می‌کنند در این بین اشتباهی یک ازدواج زیر سبیلی رد شده است و مجاز شمرده شده است ... در حالی که در اسلام زن و مرد اصلاً برای هم خلق شده‌اند و رابطه‌ی بین آن دو بالاترین توصیه‌ها را دارد و اسلام فقط این رابطه را ضابطه‌مند می‌کند که مفسده‌های احتمالی‌اش (که امروز عالم را برداشته است) کنترل و دفع شوند ... با این وجود همانها هم که حکم متعه برایشان جالب بوده است و گوششان برای یادگیری نظر اسلام تیز می‌شود تا به گوششان می‌رسانند که متعه اسم دیگر همان صیغه است ناگهان رنگشان عوض می‌شود و می‌گویند همین رابطه‌ی دوستی بهتر است و جرأت ندارند مثلاً به دوست دخترشان یا خانواده‌ی او یا خودشان بگویند که یک محرمیت بخوانند که خدا هم از این ارتباطشان راضی باشد! مصداق همان فرموده‌ی خدا می‌شوند که «أَتَخْشَوْنَهُمْ ۚ فَاللَّـهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» [آیا از آنها می‌ترسید؟ پس خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر مؤمن هستید]

فعلاً با توجه به اینکه اولویت با مجردهاست و اگر مجردها سر و سامان پیدا کنند و این شهوات پا از روی گلویشان بردارند می‌توان امیدوار بود که جلوه‌های فساد در ظاهر جامعه هم کمتر شود و متأهلین هم نیازشان با همان همسر دائمی که دارند برطرف شود و نیازشان کمتر شود ... به همین خاطر شاید تبلیغ متعه برای مجردها اولویت خیلی بالاتری از فرهنگ‌سازی در مورد ابعاد دیگر متعه و یا چندهمسری داشته باشند ...
فقط می‌ماند اینکه گروهی به قصد ضربه زدن به اسلام می‌خواهند اسلام را خلاف حقوق بشر و حقوق زنان معرفی کنند و بخاطر مرضی که در دل دارند یا زخمی که از شبهه‌پراکنی دشمنان برداشته‌اند این بحث‌ها را که برای ما اولویت ندارد مطرح می‌کنند ... با آنها چه باید کرد؟ فکر کنم بیشتر بحث‌های شدیدی که در تاپیک‌های متعه و چند همسری سایت روی می‌دهد و داغ می‌شود و بالا می‌گیرد از همین جهت باشد ... یعنی جنبه‌ی کاربردی ندارد و جنبه‌ی نظری برای دفاع از شرع مقدس است ... در این سایت هم اگر بایکوت شوند در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر این شبهات پخش می‌شوند و باید به آنها رسیدگی شود ... نمی‌شود که بایکوتشان کرد، سؤالی است که مطرح است و باید پاسخ داد ... در کنار سؤال اصلی تاپیک می‌شود حکم ثانویه‌ی این بحث‌ها را هم از مراجع استفتاء کرد؟ بهتر است پاسخ این شبهات را بدهیم یا سکوت کنیم؟ ظاهراً خانم‌ها بنا ندارند هر چقدر هم که از منابع دینی برایشان دلیل آورده شود و یا توضیحات عقلی برایشان آورده شود زیر بار بروند و این بحث‌ها فقط آتشی به آتش درونشان اضافه می‌کند ... وظیفه‌ی شرعی ما چیست؟ دفاع از دین خدا در این جبهه‌ی نرم و یا سکوت کردن و تقیه؟

با تشکر
یا علی علیه‌السلام

سجاد;681479 نوشت:
شاید تعجب کنید اما باور کنید بنده تا به حال بحث ازدواج موقت را با کسی مطرح نکردم که با انکار مواجه شوم

من مطلب نسبتا مفصلی برای پاسخ آماده کردم که به دلیلی از ارسال آن منصرف شدم اما این یکی را نمی توانم نگویم،این مطلب را خدمت شما عرض می کنم و از خدمت شما در این تاپیک مرخص می شوم:Gol:
البته امیدوارم از این مطلبی که می گم ناراحت نشید:ok:

شما با اینهمه تلاش به نظرم باید پیامبر می شدید چون پیامبر هم که پیامبر بود نمی توانست برخی از زنان را راضی کند حالا شما چطور در تبلیغ جوری می گویید که هم حق مطلب ادا شود و چیزی از حق کم نشود و حق چهره باطل نگیرد و هم همه راضی باشند،نمی دانم! به نظر باید برای چهارده معصوم هم کلاس بگذارید!

در روایت صحیح السندی هست یک خانمی رفت پیش پیامبر،گفت یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟
پیامبر به من بگو حق مرد بر زنش چیست؟

پیامبر توضیح داد:فَقَالَ لَهَا: أَنْ تُطِیعَهُ وَ لَا تَعْصِیَهُ، وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ کَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ، وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ إِنْ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِهِ، لَعَنَتْهَا مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِکَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا.

بعد خانم از پیامبر پرسید فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ؟ قَالَ وَالِدُهُ.
چه کسی بیشترین حق را بر مرد دارد،پیامبر فرمود پدرش

دوباره خانم پرسید:فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ؟قَالَ: زَوْجُهَا.
چه کسی بیشترین حق را بر زن دارد؟ پیامبر جواب داد شوهرش

قَالَتْ: فَمَا لِی عَلَیْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَیَّ؟
زن سوال کرد آیا به اندازه حقوقی که او بر من دارد من هم بر او دارم

قَالَ: لَا وَ لَا مِنْ کُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ.
پیامبر صراحتا گفت نه ، و نه حتی به اندازه یک صدم حقی که شوهر بر تو دارد تو بر او نداری!

اصل بحث من اینجاست

قَالَ: فَقَالَتْ: وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَا یَمْلِکُ رَقَبَتِی رَجُلٌ أَبَداً.
آن زن گفت به خدایی که تو را به حق پیامبر کرد هرگز ازدواج نمی کنم که مردی چنین حقوقی که گفتی نسبت به من پیدا کند!!!!!!!!

کافی، ج5، ص507

یا روایات دیگری داریم که امام باقر درباره ازدواج موقت بحث می کردند و شخص مقابل قانع نمی شود و امام جواب می داد تو بر قول و روش عمر باقی باش من هم بر قول و روش رسول الله!

یعنی برای من سوال است که چطور پیامبر مطالبی را که می گفت برخی زنان در برابرش موضع می گرفتند که به خاطر احکام اسلام و حقوقی که اسلام به مرد داده من هرگز ازدواج نمی کنم یا اعتراض های دیگری که زنان داشتند و پیامبر و امام صریحا مطالب دینی را می فرمودند و یا طرف در مناظره با امام معصوم در مورد متعه قانع نمی شد اما شما جوری صحبت می کنید که همه قانع می شوند!!!!!!
یا شما باید حق مطلب را ادا نکنید یا باید امام صادق و پیامبر مثل ما نعوذ بالله افراطی باشند که مطلب را طوری ادا کنند که مخاطب نپذیرد!
البته نه اینکه مطلب را جوری مطرح کنیم که نپذیرد ما حق را همانگونه که هست بدون تغییر بیان می کنیم اما پذیرش را به عهده مخالب می گذاریم
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ
بگو: «این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!»

سجاد;681479 نوشت:
تبلیغ یک هنر است و باید با ظرافت خاص خود همراه باشد ، هم افراط و هم تفریط هر دو در این عرصه مضر است اگر افراط کنیم که بعضا کرده ایم ، ریشه این حکم اسلامی را در حد خود خواهیم خشکاند و چه بسا موجب بی رغبتی به دین هم خواهیم شد.

پیرامون این جمله جنابعالی لازم می دانم مطالبی را به عرض برسانم

باید معیاری برای تبلیغ مشخص شود و شاخصی وجود داشته باشد که ما این شاخص را به عنوان اعتدال در نظر بگیریم بعدا که شاخص و معیار دستمان آمد هر عملی که متقدم از معیار بود را افراط و هر عملی را متاخر از معیار بود تفریط نام گذاری کنیم.

و اولین مبلغان هم انبیاء و امامان علیهم صلوات الله هستند که طبیعتا این بزرگواران معیار تبلیغ در حد اعلای آن هستند.

اما ممکن است مثلا شخصی نتیجه محور باشد یعنی درستی روش تبلیغ را به نتیجه بداند که اگر افراد فراوانی جذب شدند این تبلیغ دارای اعتدال بود اما اگر مخالفان دعوت زیاد بودند به شیوه افراطی مطرح شده

در نقد این مدعا باید به آیات قرآن استناد جست که نتیجه در تبلیغ لزوما از نقص در تبلیغ مبلغ نیست بلکه نقص می تواند در قابلیت پذیرش قابل دعوت باشد چنانچه قرآن از زبان نوح می فرماید:

قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم دعائی الا فرارا
نوح گفت پروردگارا ! من قوم خود را شب و روز به سوی تو دعوت کردم اما این دعوت و ارشاد من چیزی جز فرار از حق بر آنها نیفزود.

در این آیات در ادامه رسالت و ماموریت نوح برای دعوت قومش ‍ سخنانی از زبان خود او ، هنگامی که به پیشگاه پروردگار شکایت می برد ، نقل شده که بسیار آموزنده است .

سخنان نوح در این زمینه سخنانی است که می تواند راهگشا برای همه مبلغان دینی باشد ، می فرماید : ((نوح گفت پروردگارا ! من قوم خود را شب و روز به سوی تو دعوت کردم )) (قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا)

و لحظه ای در ارشاد و تبلیغ آنها کوتاهی نکردم .

((اما این دعوت و ارشاد من چیزی جز فرار از حق بر آنها نیفزود)) (فلم یزدهم دعائی الا فرارا)

و این عجیب است که دعوت به سوی چیزی سبب فرار از آن شود ، اما با توجه به اینکه تاثیر دعوت ها نیاز به یک نوع آمادگی و سنخیت و جاذبه متقابل دارد جای تعجب نیست که در دلهای تا آماده اثر معکوس و منفی ببخشد ، و به تعبیر دیگر افراد لجوج و دشمن حق یا افرادی که معیار حق آنها چیزی ورای ارزشهای فطری است هنگامی که دعوت مردان خدا را می شنوند در مقابل آن مقاومت به خرج می دهند ، و همین مقاومت آنها را از خدا دورتر می کند .

این درست همانند چیزی است که در آیه 80 سوره اسراء آمده است : و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا ((ما در قرآن آیاتی نازل کرده ایم که مایه شفاء و رحمت برای مؤمنان است اما ظالمان را جز خسران و زیان نمی افزاید)) !

برخی بجاى اينكه از نور آيات الهى دل و جان خود را روشن سازند و تيره گي ها را بزدايند، بر جهل و شقاوتشان افزوده ميشود. اين به دليل آنست كه خميرمايه وجودشان بر اثر ظلم به شكل ديگرى درآمده ، لذا هر جا نور حق را مى بينند به ستيز با آن برمى خيزند، و اين مقابله و ستيز با حق ، بر پليدى آنها مى افزايد، و روح طغيان و سركشى را در آنها تقويت ميكند. يك غذاى نيرو بخش را اگر به عالم مجاهد و دانشمند مبارزى بدهيم از آن نيروى كافى براى تعليم و تربيت و يا جهاد در راه حق ميگيرد، ولى همين غذاى نيروبخش را اگر به ظالم بيدادگرى بدهيم از نيروى آن براى ظلم بيشتر استفاده ميكند، تفاوت در غذا نيست ، تفاوت در مزاجها و طرز تفكرها است !: آيات قرآن طبق مثل معروف همچون قطره هاى حياتبخش باران است كه در باغها، لاله ميرويد، و در شورهزارها خس !

و اینکه در آیات قرآن می خوانیم این کتاب آسمانی مایه هدایت پرهیزگاران است ((هدی للمتقین )) (بقره - 2) به خاطر همین است که باید مرحله ای از تقوا هر چند ضعیف ، در وجود انسان باشد ، تا آماده پذیرش حق گردد ، این مرحله همان ((روح حقیقت جوئی )) و آمادگی برای پذیرش گفتار حق است اما اگر شخصی آن مقدار تقوا که باعث شود که حکم الهی را هر چند نتواند درک کند را عقب نراند نه تنها احکام را پذیرا نخواهد بود بلکه باعث خسران وی نیز خواهد شد.

سپس نوح در ادامه این سخن می افزاید : ((خداوندا ! من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند تا تو آنها را مشمول آمرزش خود قرار دهی ، آنها انگشتان خویش را در گوشهای خود قرار داده ، و لباسهایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت و عدم ایمان اصرار ورزیدند و شدیدا استکبار کردند)) (و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا و استکبروا استکبارا) .

گذاشتن انگشت در گوشها برای این بوده که صدای حق را نشنوند و پیچیدن لباس بر خویشتن یا به این معنی است که لباس بر سر می انداختند تا پشتوانه ای برای انگشتان فرو کرده در گوش باشد و کمترین امواج صوتی به پرده صماخ آنها نرسد ، و از آنجا که پیامی به مغز منتقل نگردد ! و یا می خواستند صورت خود را بپوشانند مبادا چشمانشان بر قیافه ملکوتی نوح این پیامبر بزرگ بیفتد ، در واقع اصرار داشتند هم گوش از شنیدن باز ماند و هم چشم از دیدن !

این راستی حیرت انگیز است که انسان به این مرحله از عداوت و دشمنی با حق برسد که حتی اجازه دیدن و شنیدن و اندیشیدن را به خود ندهد .

گاه انسان تعجب می کند که مگر ممکن است در زیر این آسمان کسانی پیدا شوند که حتی حاضر به شنیدن حرف حق نباشند و از آن فرار کنند ؟ سخن از پذیرش نیست سخن تنها از شنیدن است .

ولی تاریخ می گوید این گونه افراد بسیار بوده اند .

نه تنها قوم نوح به هنگامی که آنها را دعوت به توحید می کرد انگشت در گوش نهاده و جامه بر سر و صورت می پیچیدند که حق را نشنوند و نبینند ، بلکه در عصر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) طبق صریح قرآن گروهی بودند که وقتی صدای دل انگیز پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به آیات قرآن بلند می شد با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغائی به راه می انداختند که هیچکس صدای او را نشنود ، و قال الذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلکم تغلبون : ((کافران گفتند : گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید تا پیروز شوید)) (فصلت 26)

در تاریخ خونین کربلا نیز آمده است هنگامی که امام حسین (عیله السلام ) سالار شهیدان می خواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار کند چنان جنجالی به راه انداختند که صدای امام در میان آنها گم شد .(بحار الانوار) جلد 45 صفحه 8

امروز نیز این برنامه ادامه دارد منتهی در اشکال و چهره های دیگر طرفداران باطل با انواع سرگرمی های ناسالم ، موسیقی های مخرب و تبلیغات ماهواره ای مانند آن چنان جوی فراهم کرده اند که مردم مخصوصا جوانان نتوانند صدای دلنواز مردان خدا را بشنوند .

بنا بر این جذب یا دفع در تبلیغ لزوماً به معنای صحت در ادای تبلیغ نیست که شخصی بر خود ببالد که بنده به نحوی تبلیغ می نمایم که احدی آن را انکار نمی کند.

و السلام علیکم و رحمة الله

سجاد;681479 نوشت:
شاید تعجب کنید اما باور کنید بنده تا به حال بحث ازدواج موقت را با کسی مطرح نکردم که با انکار مواجه شوم ، بنابر این می شود مسئله را بدرستی تبیین کرد و دیدگاه صحیح اهل بیت علیهم السلام را درباره این ازدواج که یک امر مقدس مانند ازدواج دائم است و تفاوتی با آن ندارد ، روشن ساخت.

علــی;681956 نوشت:

شما با اینهمه تلاش به نظرم باید پیامبر می شدید چون پیامبر هم که پیامبر بود نمی توانست برخی از زنان را راضی کند حالا شما چطور در تبلیغ جوری می گویید که هم حق مطلب ادا شود و چیزی از حق کم نشود و حق چهره باطل نگیرد و هم همه راضی باشند،نمی دانم! به نظر باید برای چهارده معصوم هم کلاس بگذارید!

منتظر مهدی موعود;682420 نوشت:
امروز نیز این برنامه ادامه دارد منتهی در اشکال و چهره های دیگر طرفداران باطل با انواع سرگرمی های ناسالم ، موسیقی های مخرب و تبلیغات ماهواره ای مانند آن چنان جوی فراهم کرده اند که مردم مخصوصا جوانان نتوانند صدای دلنواز مردان خدا را بشنوند .
بنا بر این جذب یا دفع در تبلیغ لزوماً به معنای صحت در ادای تبلیغ نیست که شخصی بر خود ببالد که بنده به نحوی تبلیغ می نمایم که احدی آن را انکار نمی کند.

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
جسارتاً فکر می‌کنم هم حرف استاد درست باشد و هم حرف شما بزرگواران
استاد اگرچه بیانی کلی داشتند ولی به طور ضمنی بیانشان آن کلیت مدّ نظر شما را ندارد، از یک طرف فرموده‌اند که مخاطبان ایشان همیشه از ایشان مطالب را پذیرفته‌اند که اگر مخاطبان ایشان افراد خاصی باشند آن عمومیت به مواردی خاص تحدید شود و از طرف دیگر می‌توان حدس‌هایی در مورد مخاطبان ایشان زد، از جمله اینکه معمولاً کسانی که سؤال شرعی دارند نزد ایشان می‌آیند و نه هر کسی که کلاً به این مسائل اعتقادی ندارد و ثانیاً احتمالاً بیشتر جوانانی مخاطبان ایشان هستند که خودشان نیاز دارند و به دنبال چاره می‌گردند و نه زیاد مثلاً پدری که می‌خواهد دختر جوانش را اجازه دهد که متعه شود تا از شرّ این نیاز زندگی‌فلج‌کن نجات یابد ... البته اینها حدس‌های حقیر است، شاید هم ایشان نفَس گیرایی دارند و مخاطبانشان هم لقمه‌ی حرام راه دلشان را مسدود نکرده است و لااقل در مقابل ایشان تسلیم حق می‌شوند اگر در عمل هم بعد از آن دوباره در شرایطی قرار بگیرند که نتوانند به آنچه یاد گرفته‌اند عمل کنند و غیره و غیره ...
صرفاً جهت هم‌فکری :Gol:
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Black"]

علــی;681956 نوشت:
شما با اینهمه تلاش به نظرم باید پیامبر می شدید چون پیامبر هم که پیامبر بود نمی توانست برخی از زنان را راضی کند حالا شما چطور در تبلیغ جوری می گویید که هم حق مطلب ادا شود و چیزی از حق کم نشود و حق چهره باطل نگیرد و هم همه راضی باشند،نمی دانم! به نظر باید برای چهارده معصوم هم کلاس بگذارید!

با تشکر از اظهار نظرتان

مثل اینکه این جملات حقیر خیلی برای شما گران آمده که چنین مطلبی گفتید!!

بنده ادعای خاصی نداشته و ندارم فقط همین را به عنوان گزارش گفتم.

اینکه کار بنده اشتباه بوده که با انکار عده ای مواجه نشدم ، جای تأمل دارد و تذکر خوبی است که باید درباره نوع مطالب و شیوه بیانم ، بیشتر دقت کنم شاید حق با شما باشد و درست مطلب را بیان نکرده باشم .

اما اینکه بفرمایید هر کسی در هر تبلیغی اگر با انکار مواجه نشد پس تبلیغش از حیث محتوا (یا شکل بیان) مشکل دارد ، فکر نکنم گزاره صحیحی باشد و نباید منظور شما این باشد که نشانه تبلیغ درست ، انکار مخاطب است !!

دعا کنید همه ما دقیقا در مسیر پیامبران الهی و طریقی که صراط مستقیم حضرت حق است ، حرکت کنیم.:Gol:[/]

باء;681906 نوشت:
فقط می‌ماند اینکه گروهی به قصد ضربه زدن به اسلام می‌خواهند اسلام را خلاف حقوق بشر و حقوق زنان معرفی کنند و بخاطر مرضی که در دل دارند یا زخمی که از شبهه‌پراکنی دشمنان برداشته‌اند این بحث‌ها را که برای ما اولویت ندارد مطرح می‌کنند ... با آنها چه باید کرد؟ فکر کنم بیشتر بحث‌های شدیدی که در تاپیک‌های متعه و چند همسری سایت روی می‌دهد و داغ می‌شود و بالا می‌گیرد از همین جهت باشد ... یعنی جنبه‌ی کاربردی ندارد و جنبه‌ی نظری برای دفاع از شرع مقدس است ... در این سایت هم اگر بایکوت شوند در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر این شبهات پخش می‌شوند و باید به آنها رسیدگی شود ... نمی‌شود که بایکوتشان کرد، سؤالی است که مطرح است و باید پاسخ داد ... در کنار سؤال اصلی تاپیک می‌شود حکم ثانویه‌ی این بحث‌ها را هم از مراجع استفتاء کرد؟ بهتر است پاسخ این شبهات را بدهیم یا سکوت کنیم؟ ظاهراً خانم‌ها بنا ندارند هر چقدر هم که از منابع دینی برایشان دلیل آورده شود و یا توضیحات عقلی برایشان آورده شود زیر بار بروند و این بحث‌ها فقط آتشی به آتش درونشان اضافه می‌کند ... وظیفه‌ی شرعی ما چیست؟ دفاع از دین خدا در این جبهه‌ی نرم و یا سکوت کردن و تقیه؟

با عرض سلام و احترام و تشکر از نقطه نظرات و سؤالات

قطعا منظور حقیر بایکوت و سانسور این موارد نیست همان طور که بارها و بارها چنین سؤالاتی در همین سایت شده و بنده و دیگر همکاران گرامی ، پاسخ را بدون اغماض بیان کرده ایم اما مسئله دقیقا در تعداد و کیفیت این سؤالات در یک سایت دینی پر بازدیدِ منتسب به حوزه علمیه قم است .

از نظر کمیت وقتی تعداد سؤالات ازدواج مجدد و موقت و بحث های پیرامونش آنقدر زیاد می شود که از اسکرول نمی افتد ! و مخاطبان بسیاری که به عنوان کاربر یا مهمان روزانه به سایت ما می آیند را دچار بدبینی می کند نباید به این فکر افتاد که نکند ما داریم زیاده روی می کنیم در تبلیغ یک مستحب !
مگر ما در فضای مجازی ، چند سایت مذهبی منتسب به حوزه شیعی پر مخاطب با رتبه بالای الکسا مانند اسک دین داریم که بتواند گویای حقانیت شیعه باشد که بخواهیم تمام انرژی سایت و کارشناسان و کاربران را به بحث هایی در این باره مصروف کنیم.

و یا از لحاظ کیفیت ، اینکه مسئله صیغه را به جلسه خواستگاری بکشانیم و سؤال از آن را برای امتحان دین داری دختران لازم بدانیم ؟!!

حالا بگذریم از خبرهایی که داریم و برخی از این افراد افراطی تا اینجا اکتفاء نمی کنند و هی به این دختر و آن دختر پیام می دهند که ....

بنده روی سخنم با چنین افرادی است که عرض می کنم :

آخه بزرگوار مؤمن این چه کاری است؟!
زحمت بکشید یه سایت و وبلاگ معقول بدون هیچ حاشیه ای ! درست کنید برای تبلیغ و فلسفه این ازدواج را تبیین کنید و پاسخ متقن به استدلال های مخالفان بدهید و در اسک دین هم مطالبش را به صورت معقول و حساب شده ، منعکس فرمایید ، کی مخالفت کرده ؟!

اینکه می فرمایید خانم ها این طوری هستند بنده به این کلیت قبول ندارم بسیاری از خانم ها حتی در همین سایت هستند که مشکلی با حلال الهی ندارند اما سر شرایطش بحث دارند که ما هم بحث داریم !

بله بسیاری از خانم ها هم هستند که به این بحث ها حساسیت دارند یا در آن زمان به جهاتی حساس شده اند ، خب بزرگوار وقتی حساسیت وجود دارد ، چه کاری است که بنزین روی آتش درونشان (به قول شما) بریزیم.

درست مثل این است که دعوای خانوادگی شده طرف مقابلتان به شدت عصبانی است شما تازه از راه رسیده ، بخواهی حمد و سوره اش را درست کنی !!:ok:

البته می توان این مسئله را استفتاء هم کرد که سایت مراجع هست ، می توانید زحمتش را بکشید.

باز هم از شما بخاطر شرکت در بحث تشکر می کنم

در پناه حضرت حق باشید

[="Tahoma"][="Black"]

منتظر مهدی موعود;682420 نوشت:
بنا بر این جذب یا دفع در تبلیغ لزوماً به معنای صحت در ادای تبلیغ نیست که شخصی بر خود ببالد که بنده به نحوی تبلیغ می نمایم که احدی آن را انکار نمی کند.

با عرض سلام واحترام و تشکر از مطالب خوبی که درباره تبلیغ صحیح فرمودید

همانطور که عرض کردم ، کسی به خود نبالیده و منظور از این عبارت تنها گزارشی بود نه ....

همان عبارتی که در پاسخ دوستمان جناب علی عرض کردم خدمت شما هم تقدیم می کنم:

سجاد;683069 نوشت:
اما اینکه بفرمایید هر کسی در هر تبلیغی اگر با انکار مواجه نشد پس تبلیغش از حیث محتوا (یا شکل بیان) مشکل دارد ، فکر نکنم گزاره صحیحی باشد و نباید منظور شما این باشد که نشانه تبلیغ درست ، انکار مخاطب است !!

بنابراین منظور بنده هم کلیتی که شما در نظر دارید نبوده است

البته نتیجه محوری در تبلیغ سخن درستی است و مبلغ باید به دنبال نتیجه و تأثیر در تبلیغ باشد تا تبلیغ بهتری ارائه دهد.

اما با این فرمایش شما که نشانه نتیجه درست تبلیغ لزوما ، انکار نکردن دیگران نیست ، موافقم و سخن بنده این نبود که چون کسی مرا انکار نکرده پس قطعا کارم درست است بلکه روی خطابم با دوستانی بود که دائم با مقابله به مثل و انکار و شدت برخورد خانم ها و آقایان مواجه می شوند که خوب است کاری کنند که کمتر با انکار مواجه گردند و تجدید نظری در شیوه بیان تند و عملکرد افراطی خود داشته باشند تا عده بیشتری را با بیان لین به حقانیت دین متوجه گردانند که دستور قرآن هم همین است:

فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.

در پناه حضرت حق باشید :Gol:[/]

[="Tahoma"]

سجاد;683069 نوشت:
مثل اینکه این جملات حقیر خیلی برای شما گران آمده که چنین مطلبی گفتید!!

سلام
ظاهرا از سخنان من ناراحت شدید که این جمله رو گفتید:Nishkhand:
ناراحتی نداره عزیز دل برادر شما این مطالب رو به بنده می گید اما من ناراحت نمی شم:
سجاد;683104 نوشت:
شیوه بیان تند و عملکرد افراطی خود داشته باشند

عزیز دل برادر شما برای من بیا معیار افراط رو بگو شاید خدا را چه دیدی به این نتیجه رسیدید که یکی دیگه تفریطی هستند و فکر می کند دیگری افراطی هست!
من نه با شما دشمنی دارم نه با حق!
شما اگه دلیل بیاری که کار من اشتباهه،می پذیریم اما مدام هی تیکه کلام شما مثل دولت محترم بشه افراطی،افراطی که نشد حرف حساب! دلیل داری افراطه هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین!
حالا بریم سراغ اصل بحث شما:
سجاد;683091 نوشت:
از نظر کمیت

از نظر کمیت بحث تعدد زوجات و متعه در قرآن ذکر شده در دو آیه به طور صریح و در آیات دیگر به طور غیر صریح می توان جواز آنها را برداشت کرد که این حد توجه به این موضوع در قرآن برای خود قابل توجه است که ما بسیاری از جزئیات احکام مثلا جزئیات نماز و زکات و ... را در قرآن نداریم اما جزئیات بسیاری از این احکام مثلا تعدد زوجات که تا چهار عدد مجاز است و عدالت در آن شرط است و ... در قرآن آمده که می تواند حاکی از اهمیت ان باشد
ثانیا بیش از 200 روایت در مورد جواز و تشویق به ازدواج موقت در روایات آمده که فکر نکنم جواز حکمی از احکام دین اینقدر روایت برای آن باشد که برای ازدواج موقت آمده و خود این تعداد زیاد روایات که دلالت بر اهمیت موضوع دارد.
ثالثا با توجه به کثرت مخالفان ازدواج موقت از جمله سنی و وهابی و بی دین و ... و حجمه شبهات این افراد در این زمینه می بینیم که حتی علما بزرگ کتاب مستقل و قطوری در اثبات ازدواج موقت نوشته اند که خود این حاکی از اهمیت این موضوعه
رابعا تعدد زوجات ضروری دین بوده و ازدواج موقت ضروری مذهب است و شما کمتر حکمی را می شناسید که ضروری دین و مذهب حساب شوند و این هم اهمیت این موضوع را مشخص می کند مثلا در جواهر ج30 ص5 ضروری دین بودن تعدد زوجات آمده و در وسائل ج21 ص12 به ضروری مذهب بودن ازدواج موقت اشاره شده.شما چند موضوع می شناسید که ضروری دین و مذهب باشد؟

پس می بینید موضوع از موضوعاتی نیست که کم اهمیت باشد و از نظر کمیت به قدری مهم است که ضروری مذهب و دین هستند و فراوان در قرآن و روایات به آن دو اشاره شده و علما در کتب جداگانه به آن پرداخته اند و ...

سجاد;683091 نوشت:
و یا از لحاظ کیفیت

از نظر کیفیت بنده جمله دوم شما راجع به پیام رو متوجه نشدم اما قسمت اول آن که طرح آن در جلسه عقد بود،بنده به قول شما افراطی سوال پرسیدم و دلیل آوردم و برادر عزیز نه شما و نه شخص دیگری نمی توانید از اهمیت حکم چیزی کم کنید و اگر چیزی که مطرح کردم اشکال دارد خوب شما بیایید با دلیل جواب منو بدید من به روایات استناد کردم که نقل به مضمون کنم که شخصی از زنش تعریف می کنه امام می گه اینها را ول کن ببین غیرتی می شود (در برابر تعدد زوجات و صیغه) شخص جواب می دهد نه،امام می گوید تعریف هایی که کردی صحیح بوده و روایات دیگری که در همان تاپیک دوستان اشاره کردند حالا شما می خواهی نظر بنده را نقد کنی بسم الله راه بازه نه کسی جلوی شما را می گیرد و نه کسی مخالف است که شما دلایل بنده را نقد کنید و بنده هم اگر اشتباهی گفته باشم تعصبی ندارم و نظرم عوض می شود همانطور که در همان تاپیک هم پذیرفتم که برای خواستگاری سوال مناسبی نیست اما اصل آن صحیح است.
اما اینکه شما به کسی که سوالی مطرح می کند بگویید افراطی است،سیره و روش اهل بیت این چنین نبوده.
سجاد;683091 نوشت:
اما سر شرایطش بحث دارند که ما هم بحث داریم !

برادر شما که سر شرایطش بحث دارید اگر به عنوان متخصص یا مجتهد در اینمورد بحث دارید که نظر شما برای شما خوب است و به درد ما نمی خورد چون مقلد شما نیستیم و اگر به عنوان فرد عادی بحث دارید که حتی به درد خودتان هم نمی خورد چون شرایط احکام دین کشک نیست که شما یا کاربران دیگر بخواهند سر آن بحث کنند و برای حکم خدا شرط بگذارید!
شرط و شروط کار مراجع است که سر شرایط آن بحث می کنند و رساله می دهند و فتوا می دهند و وظیقه ما اجرا است!
اتفاقا اصل اعتراض بنده به همان کاربرانی که سر شرایطش بحث دارند همین است که شما چه کاره هستید که سر شرایطش بحث دارید؟ مرجعی؟ مجتهدی؟ چه کاره هستی که می خواهی برای حکم شرط بگذاری؟
سجاد;683091 نوشت:
بله بسیاری از خانم ها هم هستند که به این بحث ها حساسیت دارند یا در آن زمان به جهاتی حساس شده اند

بفرمایید کاربران خانمی هستند که غیرت زنانه آنها که در روایات مذمت شده نمی گذارد حکم را بپذیرند و بعد ما هم به جای اینکه بیاییم بگوییم همین حساسیت شما غلط است صورت مسئله را پاک کنیم و روایات مذمت غیرت را هم پاک کنیم تا موضوع ختم به خیر شود و خدا را هم شکر کنیم که تبلیغ من همه را به راه راست هدایت کرده و کسی من را انکار نمی کند:Nishkhand:
در زمان صدور قرآن هم تعصب های جاهلانه بود،پیامبر صورت مسئله را پاک می کرد یا به مقابله می پرداخت؟
سجاد;683104 نوشت:
اما اینکه بفرمایید هر کسی در هر تبلیغی اگر با انکار مواجه نشد پس تبلیغش از حیث محتوا (یا شکل بیان) مشکل دارد

اگر شما چیزی را در قشر خاصی مطرح کنید مثلا بروید مسجد بین دو نماز از فواید نماز صحبت کنید کسی از نمازگزاران منکر سخنان شما نمی شود اما اگر بیایید در مکانی که از هر قشری در آنجا هستند و مستحبی را هم بخواهید مطرح کنید که قبح آن از گناهان کبیره هم در جامعه بیشتر است و قشر عظیمی از مخالفین دارد از سنی گرفته تا فمنیست و حتی سریال های جمهوری اسلامی!!! هم علیه آن تبلیغ دارد... طرف مقابل هم به راحتی می تواند علیه حکم موضع بگیرد،بعد شخص مقابل آنقدری قید و بنده از نظر خودش به حکم بزنید مثل آن شخصی که داشت از قیامت می گفت که پل صراط نخی است که عبور از آن چنین است و چنان است و کسی که یک مستحب را هم عمل نکرده باشد رد نمی شود و ...
بعد یکی بلند شد گفت که اینطور که تو می گی علی می ماند و حوضش
ان طرف هم اینقدر قید و بند بزند به حکم که خدا بماند و حکمش
و بعد بگویند که بنده و دیگر همکاران گرامی ، پاسخ را بدون اغماض بیان کرده ایم و کسی منکر نشده است یه جایی می لنگه!
سجاد;683104 نوشت:
البته نتیجه محوری در تبلیغ سخن درستی است و مبلغ باید به دنبال نتیجه و تأثیر در تبلیغ باشد تا تبلیغ بهتری ارائه دهد.

وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ (الأنعام: ٦٦)
قوم و جمعیّت تو، آن (آیات الهی) را تکذیب و انکار کردند، در حالی که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمان‌آوردن) شما نیستم!»

نتیجه در تبلیغ به چه قیمتی؟
به قیمت اینکه بخشی از حقایق را نگوییم و حکم خدا را آنطور که مخاطب دوست دارد بگوییم یا حکم خدا را همانطور که هست بگوییم؟ برادر عزیز وظیفه ما بیان حق است! البته با زبان خوش اما کسی زبان خوش و لین مثل فرعون برایش تاثیر ندارد مقصر کیست؟
اگر این چیزی که من می گم افراطه و حکم خدا نیست و حق نیست خوب شما بیا ثابت کن این چیزی که من گفتم صحیح نیست و اشتباهه،من می پذیرم
مثلا شخصی بیاد و بگه نماز صبح سه رکعته شما براش بیار که نه دو رکعته تو اشتباه می کنی!

علــی;683158 نوشت:
بفرمایید کاربران خانمی هستند که غیرت زنانه آنها که در روایات مذمت شده نمی گذارد حکم را بپذیرند و بعد ما هم به جای اینکه بیاییم بگوییم همین حساسیت شما غلط است صورت مسئله را پاک کنیم و روایات مذمت غیرت را هم پاک کنیم تا موضوع ختم به خیر شود و خدا را هم شکر کنیم که تبلیغ من همه را به راه راست هدایت کرده و کسی من را انکار نمی کند

علــی;683158 نوشت:
وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ (الأنعام: ٦٦)
قوم و جمعیّت تو، آن (آیات الهی) را تکذیب و انکار کردند، در حالی که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمان‌آوردن) شما نیستم!»

نتیجه در تبلیغ به چه قیمتی؟
به قیمت اینکه بخشی از حقایق را نگوییم و حکم خدا را آنطور که مخاطب دوست دارد بگوییم یا حکم خدا را همانطور که هست بگوییم؟ برادر عزیز وظیفه ما بیان حق است! البته با زبان خوش اما کسی زبان خوش و لین مثل فرعون برایش تاثیر ندارد مقصر کیست؟


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
حقیر با شما موافقم که انکار حقیقت و اخم و ابراز ناراحتی و تمسخر توسط مخاطبان دعوت به دین خدا نباید منجر به کوتاهی در بیان حق گشته و مثلاً طوری حکم را بیان کنیم که به مذاق ایشان خوش بیاید ... به انبیا گذشته می‌گفتند اگر دست از بیانات خود بر نداری تو را رجم می‌کنیم یا از شهر اخراج می‌کنیم و می‌گفتند شما بد شگون هستید و یا می‌گفتند ما به شما بد گمانیم و به نظرمان می‌خواهید سنت‌های عالی پدران ما را نابود کنید ... تمام این حرفها را روشنفکران امروزی هم به منادیان ایمان به خدا می‌زنند ... می‌گویند شما دین را به نفع مردها جعل کرده‌اید یا می‌گویند اینها آداب عربهاست و شما می‌خواهید آداب ما که آریایی هستیم را تغییر دهید یا خلاصه توهین می‌کنند یا تمسخر می‌کنند و غیره ... بله حقیر هم موافقم که حق باید همانطور که هست تبیین شود، دیگر هر کسی که خواست آن را می‌پذیرد و هر کسی که نخواست نمی‌پذیرد، هدایت به دست خداست ما اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم کسی را به زور به دینداری بیاوریم ولی اگر در تبیین دین کوتاهی کنیم و طرف به ظاهر ایمان بیاورد آن مرضی که در دل دارد که ما روی آن سرپوش گذاشته‌ایم جای دیگری باز خواهد شد که انّ ربّک لبالمرصاد ... اما ... اما این تمام ماجرا نیست ... قاعدتاً استاد سجاد هم همه‌ی اینها را قبول دارند ... شاید منشأ اختلاف شما بزرگواران در تبلیغ حق در جای دیگری باشد ... حقیر تخصص شما را ندارم و نظرم نظر شخصی است که از بیرون گود نظاره‌گر اختلاف دو نفر است که در یک جبهه هستند:

استاد اخلاقی داشتند ما را نصیحت می‌کردند که حقیقت امر به معروف و نهی از منکر چیست و تا کجا می‌توان یا باید پیش رفت ... نکته‌ای از نکات زیادی که مطرح کردند خیلی چشمگیر بود ... اینکه نهی از منکر و امر به معروف (که تبلیغ واجبات و محرمات و کلاً شریعت ظاهراً در ذیل آن قرار می‌گیرد) بر خلاف اعمال عبادی دیگر شکل مشخصی ندارد ... مثلاً نگفته‌اند که اگر خانم بدحجابی را دیدید رو به دیوار بایستید و سه بار با وضو بگویید «نکن! نکن! نکن!» و بعد هم فکر کنید که به وظیفه‌اتان عمل کرده‌اید ... در اینجا شکل مشخص نشده است چون بسته به شرایط شکل کار ممکن است عوض شود و تشخیص شکل آن بر عهده‌ی مکلف است ... یعنی باید شرایط را بشناسد و بعد اقدام کند ... اینجا هدف امر کردن و یا نهی کردن نیست ... اینجا هدف به بار نشستن امر یا نهی است و باید هر کار مشروعی کرد که این هدف بهتر تأمین گردد ... اگر فکر می‌کنید که قربون‌صدقه‌اش بروید ممکن است بهتر جواب بدهد باید این کار را کرد، اگر هم فکر می‌کنید باید جدیت داشته باشید و با تحکّم برخورد کنید تا اثر داشته باشد باید این کار را کرد ... در تبلیغ پیامبران بشارت و انذار هر دو بوده است ... سخن نرم گفتن با فرعون متکبر هم بوده است ... به وقتش سختگیری و غلظت هم بوده است ... به وقتش دعای خیر کردن برای هدایت شدن امت هم بوده است ... به قول آن ملعون باید همه‌ی گزینه‌ها روی میز باشد ... همانطور که شیطان ملعون تمام گزینه‌هایش روی میز است و اگر احتمال بدهد راهی وجود دارد که کسی را با آن راه از راه به در کند فروگذار نمی‌کند ... همانطور که حاضر شد اولین کسی باشد که بهش تجاوز می‌شود تا قوم لوط از راه به در شوند ... او از گمراه کردن انسان‌ها ناامید نمی‌شود و مرجع تقلید و بالاتر از آن از خواص اولیاء خدا هم که باشد و از انبیاء هم که باشد باز در گمراه کردن او طمع می‌کند ... اولیاء خدا علیهم‌السلام هم بلا تشبیه اگر طرف گمراه‌ترین شخص هم بود از هدایتش ناامید نمی‌شدند و هر کاری که احتمال می‌دادند ممکن است سبب هدایتش بشود را به خرج می‌دادند ... اگر امروز شکل تبلیغ دین یک شکل از پیش تعیین شده نیست به این خاطر است که در این زمان باید مطابق شرایط خودش تبلیغ کرد ... اگر نهی از منکر نهی از مشروبات الکی است باید راه مناسب برای آن را پیدا کرد و اگر نهی از منکر نهی از زناست و یا امر به متعه است در شرایطی که نمی‌تواند ازدواج دائم بکند باز باید راه مناسبی برای همان راه یافت ... اگر مخاطب کسی است که نیاز به ازدواج دارد می‌شود طروی توضیح داد و اگر طرف خانمی است که ازدواج کرده است و دیگر خودش نیاز ندارد و شوهرش نیاز دارد باید طور دیگری مطلب را برایش جا انداخت (باید امید داشت ولی اینجا امید داشتن هم ایمان بالایی می‌خواهد و اعتماد زیادی به اثرگذاری خداوند در عالم باید داشت) ... اگر کسی در تمام موارد امر به معروف و نهی از منکر به یک روش و بدون توجه به مخاطبش اقدام کرد حقیر چشم‌بسته می‌گویم این شخص دارد اشتباه به وظیفه‌اش عمل می‌کند ... اگر جناب سجاد هم بگویند که حقیر از بیرون از گود عملکردم اینطور بوده است برایم تعجب‌برانگیز نخواهد بود ...

شاید بهتر باشد کارگروه‌هایی درست شوند که مصادیق معروف فراموش شده و منکر شیوع پیدا کرده را تشخیص داده و سعی کنند برای شرایط متفاوت آن چگونگی درست امر به معروف و نهی از منکر را برای شرایط متفاوت و مخاطب‌های متفاوت استخراج کنند و بعد سعی کنند نتایج آنها را عملیاتی کنند و بعد هم بازخوردهای آن در سطح جامعه را بررسی کنند و باز کیفیت کارشان را بالاتر ببرد ... این کارها سخت است ولی این انتظاری است که از منتظران قیام امام زمان علیه‌السلام می‌رود ... خدا هم بیخود و بی‌جهت نفرموده است که بهترین امتها آنهایی هستند که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند ... اگر بخواهیم ظهور محقق شود باید بهترین امت‌ها را که از زمان حضرت آدم علیه‌السلام نبوده ایجاد کنیم تا فرج و گشایشی حاصل شود که از آن زمان تا کنون پیدا نشده است ... حقیر که در کوران این ماجرا نیستم ولی آنچه در سطح جامعه می‌بینم این است که عملکرد تا اینجای کارمان خیلی ضعیف است ... اصل انقلاب توسط مرحوم امام کار خیلی بزرگی بوده است ... جنگ هم شرایط خوبی را برای این کار فراهم کرده بود ... ولی الآن دیگر کارها ضعیف است ... لااقل در مقابل دشمنی‌های دشمن‌ها با گزینه‌های روی میز آنها که یکی همین ماهواره‌هاست که آفت حیاء زنان و غیرت مردها و اخلاق خانوادگی و اجتماعی شده است کار قوی‌ای نداریم ... اینکه همه‌ی رستوران‌ها یا مغاز‌ه‌ها روی درب مغازه‌اشان بنویسند از پذیرفتن بانوان بد حجاب معذوریم دیگر حالت جوک پیدا کرده است و در خیلی از موارد دیگر معروف و منکر هم وضعمان همین قدر بد است و شاید هم بدتر، در برخی موارد هم شاید بهتر ...

خلاصه اینکه تا کار اساسی نشود ظاهراً کج‌دار و مریز هر کسی راه خودش را می‌رود و اختلافات درون‌جبهه‌ای هم که می‌شود به نفع همان دشمنان که در باطل خود اتفاق نظر دارند و قدم‌هایشان محکم است و برخی پشتیبان برخی دیگر هستند ...

یا علی علیه‌السلام

سجاد;683104 نوشت:
بلکه روی خطابم با دوستانی بود که دائم با مقابله به مثل و انکار و شدت برخورد خانم ها و آقایان مواجه می شوند که خوب است کاری کنند که کمتر با انکار مواجه گردند و تجدید نظری در شیوه بیان تند و عملکرد افراطی خود داشته باشند تا عده بیشتری را با بیان لین به حقانیت دین متوجه گردانند که دستور قرآن هم همین است:

فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.


سلام علیکم ورحمه الله

فرمایش شما متین می باشد که در تبلیغات رعایت شیوه بیان بسیار مهم بوده و در قرآن و روایات به آن سفارش زیادی هم شده است

ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن
قولوا للناس حسنا
قولا له قولا لینا

و آیات نظیر آنچه ذکر شد که تاکید بر شیوه برخورد و تبلیغ در امورد دینی دارد
اما به نظرم دوستان دارند از جنبه دیگری به موضوع می پردازند و حضرتعالی هم از جنبه دیگری،

بنده چندین تاپیک در همین مورد را پیگیری نمودم به عنوان یک ناظر خارجی از همان تاپیک ازدواج موقت خوب یا بد؟! تا تاپیک های بعد و به نظرم آنچه که شما به دوستان ایراد وارد می فرمایید بعضا صحیح است در این مورد که بعضا مطالبی که در تاپیک ها وجود داشت دارای تندی هایی در بیان بوده که البته از طرف مقابل هم این تندی ها وجود داشت اما کسی که در صدد تبلیغ مطالب دینی است نباید تحت تاثیر مطالب تند دیگران قرار بگیرد و به مقتضای آیه‌ی شریف ادفع بالتی هی احسن السیئة فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولیّ حمیم اصل اخلاقی حاکم در برخورد با یکدیگر، مدارا و نرمی و عدم تقابل به مثل است.

اما آن جهتی را هم که دوستان به آن اشکال وارد می کنند که از نظر حقیر تا حدودی می تواند صحیح باشد این بود که شیوه بیان دینی هر چند باید به گونه ای باشد که باعث جذب حداکثری و دفع حداقلی باشد یعنی دعوت و جدال احسن و مدارا و نرمی در برخورد، اما اینها هرگز به معنای عدول از مواضع ثابت و قطعی و دست برداشتن از حق و نرمش در مواضع و احکام نیست و قرآن کریم درباره‌ی این لغزش هشدار داده است که: «ودّوا لو تدهن فیدهنون» (قلم، 9) آنها دوست دارند كه نرمش و سازش كنى تا آنها نيز نرمش و سازش كنند.

«و ان کادو لیفتنونک عن الذی اوحینا الیک لتفتری علینا غیره و اذاً لاتخذوک خلیلاً و لولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً» (اسراء، 73ـ74)

«و ان کان کبر علیک اعراضهم» (انعام، 35)

«فاصبر لحکم ربک و لاتطع منهم ...» (انسان، 24)

«واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجراً جمیلاً» (مزمل، 10)

«فاصبر انّ وعداللّه حق و لایستخفنک الذین لایوقنون» (غافر، 77).

البته در این خطابات قرآنی، مراد جدی خود نبی‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیست، زیرا آن وجود مقدس خالی از لغزش و گناه و اشتباه است، بلکه این آیات توصیه‌ای به همه‌ی مسلمانان است که در اصل مواضع اسلامی نرمشی به خود نشان ندهند بلکه آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها هم نرمش نشان دهند (ودوا لو تدهن فيدهنون ) نرمش و انعطاف به معنى صرف نظر كردن از قسمتى از فرمان هاى خدا به خاطر آنان یا کم اهمیت جلوه دادن قسمتی از آن است چه در بیان چه در گفتار یعنی حتی یک نرمشی در بیان حکم اعمال شود که اینگونه برداشت شود که این حکم ازدواج موقت رجحانش تنها برای مجردین بوده در جالی که در جواز آن تفاوتی بین مجرد و متاهل ندارد که مثلا در اینصورت عده کثیری ممکن است این مطلب را قبول کنند.

در واقع خلاصه بگویم که ما در لحن کلام خودمان باید نرمش داشته باشیم اما در احکام الهی مداهنه نداریم مداهنه در اصل از دهن به معنى روغن گرفته شده ، و در اينگونه موارد به معنى نرمش و انعطاف به خرج دادن است در واقع یعنی اصل حکم را روغن کاری کنیم برای پذیرش بهتر که در آیات قرآن از این کار نهی شده که در اصل حکم نرمش باشد بلکه در برخورد ما و بیان ما باید نرمش وجود داشته باشد.

نمی دانم توانستم خوب منظورم را برسانم یا خیر :Gol:

[="Tahoma"]

باء;683286 نوشت:
در اینجا شکل مشخص نشده است چون بسته به شرایط شکل کار ممکن است عوض شود و تشخیص شکل آن بر عهده‌ی مکلف است ... یعنی باید شرایط را بشناسد و بعد اقدام کند ... اینجا هدف امر کردن و یا نهی کردن نیست ... اینجا هدف به بار نشستن امر یا نهی است و باید هر کار مشروعی کرد که این هدف بهتر تأمین گردد ...

سلام
ببخشید من خلاصه جواب می دهم که به هر طریقی می توانید تبلیغ کنید از هر روشی استفاده کنید اما با روشی که بیایند اصل موضوع را کم اهمیت جلوه بدهند یا تغییری در اصل حکم بدهید و جوری مطلب را بیان کنید که اهمیت موضوع نادیده گرفته شود بنده مخالم.

[="Tahoma"]

سجاد;683091 نوشت:
بله بسیاری از خانم ها هم هستند که به این بحث ها حساسیت دارند یا در آن زمان به جهاتی حساس شده اند ، خب بزرگوار وقتی حساسیت وجود دارد ، چه کاری است که بنزین روی آتش درونشان (به قول شما) بریزیم.

حقیقتا از جواب های خوب جناب منتظر مهدی موعود واقعا لذت بردم که با استناد به قرآن جواب خوبی دادند
منتظر مهدی موعود;683349 نوشت:
بلکه آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها هم نرمش نشان دهند (ودوا لو تدهن فيدهنون )

جناب سجاد شما عینا همین حرف رو می زنید که شما نرمش کنید در حق تا آنها هم نرمش کنند در پذیرش حق!
عین چیزی که قرآن رد می کند که در بیان حق نرمش نداشته باشید هر چند اینها از حق برگردند
منتظر مهدی موعود;683349 نوشت:
«و ان کان کبر علیک اعراضهم» (انعام، 35)

یا آیه
منتظر مهدی موعود;683349 نوشت:
«و ان کادو لیفتنونک عن الذی اوحینا الیک لتفتری علینا غیره و اذاً لاتخذوک خلیلاً و لولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً» (اسراء، 73ـ74)

که گفته میشه نزدیک بود که تو را به لغزش بیندازند که غیر از آنچه که به تو وحی میشه به خدا نسبت بدی تا با تو دوست شوند! یعنی دوستی آنها با اعراض از حقه که خدا می گوید یک تمایل کوچک به آنها باعث این میشد که اینها با تو دوست شوند اما هرگز این انحراف را قرآن قبول نمی کنه که به خاطر دوستی اینها و قبول اینها حق مخفی شود یا گفته نشود یا ...

موضوع قفل شده است