جمع بندی احساس دل مردگی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احساس دل مردگی

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام
مدت چند ماهه دچار ناامیدی و دلتنگی عجیبی شدم. درحالی که دانشجوی نسبتا موفقی هستم اصلا تمایلی به دانشگاه و درس هام ندارم و مدام می خوام از جایی که هستم و آدمای دوروبرم دور باشم. من یک دختر بیست و یک ساله ام. هیچ ارتباطی با جنس مخالف ندارم و حتی ارتباط های فامیلی و اجتماعی هم باعث عذاب وجدانم می شه و به هیچ طریقی آرومم نمی کنه. از این لحاظ خیلی کمبود عاطفی دارم. یعنی تا قبل از شروع این دوره اوضاعم این قدر حاد نبود ولی جدیدا با دیدن عروس و دامادها خیلی غبطه می خورم و تصور این که دوستای نزدیکم ازدواج کنند اذیتم می کنه. شرایط خانوادگی و تحصیلی خوبی دارم ولی از نظر ظاهری و با توجه به حجاب و اعتقاد به گناه بودن آرایش و زیبایی در برابر نامحرم، چندان مورد توجه نیستم. دچار کمبود اعتماد به نفس شدید شدم به طوری که حسادتم نسبت به دخترهای اطرافم خیلی زیاد شده؛ و این که تا به حال هیچ خواستگار جدی برای ازدواج نداشتم تمام روانم رو به هم ریخته. می دونم که دیر نشده و تا چندین سال آینده برای ازدواج وقت دارم اما واقعا شادابی و انگیزم و از دست دادم و نمی تونم رفتار خودم رو کنترل کنم. نمی خوام این مسئله باعث تشدید ضعف های اخلاقیم بشه و ایمانم رو تحت الشعاع قرار بده. در کنارش سنگینی درس هام باعث فشار روحی دیگه ای شده
من حس می کنم دارم روحم رو به دست خودم دفن می کنم. برای خلاص شدن از این احوال به حرم امامان بزرگوار رفتم و به ایشون متوسل شدم ولی دیگه طاقت صبوری ندارم. چه طور می تونم این حال درونی رو کنترل و مدیریت کنم؟


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

طاهر;656574 نوشت:
سلام
مدت چند ماهه دچار ناامیدی و دلتنگی عجیبی شدم. درحالی که دانشجوی نسبتا موفقی هستم اصلا تمایلی به دانشگاه و درس هام ندارم و مدام می خوام از جایی که هستم و آدمای دوروبرم دور باشم. من یک دختر بیست و یک ساله ام. هیچ ارتباطی با جنس مخالف ندارم و حتی ارتباط های فامیلی و اجتماعی هم باعث عذاب وجدانم می شه و به هیچ طریقی آرومم نمی کنه. از این لحاظ خیلی کمبود عاطفی دارم. یعنی تا قبل از شروع این دوره اوضاعم این قدر حاد نبود ولی جدیدا با دیدن عروس و دامادها خیلی غبطه می خورم و تصور این که دوستای نزدیکم ازدواج کنند اذیتم می کنه. شرایط خانوادگی و تحصیلی خوبی دارم ولی از نظر ظاهری و با توجه به حجاب و اعتقاد به گناه بودن آرایش و زیبایی در برابر نامحرم، چندان مورد توجه نیستم. دچار کمبود اعتماد به نفس شدید شدم به طوری که حسادتم نسبت به دخترهای اطرافم خیلی زیاد شده؛ و این که تا به حال هیچ خواستگار جدی برای ازدواج نداشتم تمام روانم رو به هم ریخته. می دونم که دیر نشده و تا چندین سال آینده برای ازدواج وقت دارم اما واقعا شادابی و انگیزم و از دست دادم و نمی تونم رفتار خودم رو کنترل کنم. نمی خوام این مسئله باعث تشدید ضعف های اخلاقیم بشه و ایمانم رو تحت الشعاع قرار بده. در کنارش سنگینی درس هام باعث فشار روحی دیگه ای شده
من حس می کنم دارم روحم رو به دست خودم دفن می کنم. برای خلاص شدن از این احوال به حرم امامان بزرگوار رفتم و به ایشون متوسل شدم ولی دیگه طاقت صبوری ندارم. چه طور می تونم این حال درونی رو کنترل و مدیریت کنم؟

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی

لطفا به مطالب زیر توجه فرمائید؛
الف) شما خود را در شرایطی به تصویر کشیده و مجسم نموده اید که؛
1- همه دوستان شما ازدواج کرده اند!
2- چون تا کنون خواستگار مناسب نداشته اید، پس تا اخر هم بدون خواستگار خواهید ماند!
3- به دنبال دو فرض اول، تنهایی شما را احاطه کرده است!

روشن است که نتیجه ی این فرضهای سه گانه، چیزی جز اندوه و یاس و احساس افسردگی نیست. بنابراین در صورتی که بتوانید این فرضهای غلط و فاقد پشتوانه را به چالش بکشید، به موازات ان حال و هوای شما نیز تغییر خواهد کرد. پس در گام اول سعی کنید شواهد و قرائنی را که این فرضها را خنثی می کند جمع آوری کنید. به عنوان مثال؛
_ از خود بپرسید که کدام نشانه و دلیل منطقی وجود دارد که اثبات کند من با فرد مناسبی ازدواج نخواهم کرد؟
_ هیچ دلیل منطقی برای درست بودن این فرضها وجود ندارد، پس فرضهای اشتباهی بیش نیستند
_ خود را با افرادی مقایسه کنید که شرایطی مشابه با شما داشته اند اما در زندگی و ازدواج به خوشبختی رسیده اند
_ دیگران مانند شما فکر نمی کنند. ممکن است شما خود را فردی ناارزنده بدانید اما از نگاه بسیاری شما فرد ارزشمند و دوست داشتنی باشید
_ زیبایی یک مقوله نسبی است، بنابراین شما بدون آرایش نیز برای بسیاری از افراد زیبا خواهید بود..
_ مردان عموما و مردان مذهبی خصوصا، علاقمند به ازدواج با افراد عفیف و با حیا هستند. ارزش عفت بیشتر از زیبایی ظاهری است
و...

ب) به نظر می رسد، شما فردی حساس، زود رنج و سختگیر هستید! لازم است با رعایت هنجارها، در زندگی و قواعد آن انعطاف بیشتری از خود نشان دهید، به این منظور؛
_ از اشتباهات خود فاجعه سازی نکنید
_ سطح توقعات را از خود کاهش دهید
_ به عرصه های جدید ارتباطی، اجتماعی، علمی، تفریحی، هنری، ورزشی و... ورود جدی داشته باشید و از محدود کردن خود اجتناب کنید
_ پیش بینی های مثبت را جایگزین پیش بینی های منفی کنید
_ بر حسب علاقمند یو تشخیص خود کارها را انجام دهید و بیش از حد به قضاوت دیگران توجه و اهتمام نداشته باشید

ج) از زندگی در آینده خودداری کنید چرا که تولید اضطراب را به همراه خواهد داشت به جای ان سعی کنید قاعده اینجا و اکنون را سرلوحه کار خود قرار دهید تا از اتلاف انرژی و سرمایه وقت جلوگیری نمائید.

د) میزان اعتماد به نفس خود را ارتقاء دهید. در این راستا؛
_ چک لیستس از نقاط قوت خود تهیه کنید و روزانه مرور کنید
_ قدر نقاط قوت و داشته های خود را بدانید و شکر آن را بجا آورید
_ نقاط قوت خود را تقویت کنید
_ در صورت امکان از میزان نقاط ضعف خود کم کنید
_ با افراد دارای اعتماد به نفس معاشرت بیشری داشته باشید و دقت کنید که تفاوت معنا داری میان شما و آنها نیست!
_ از تنهایی و انزوا فاصله بگیرید و با افراد بیشتری علاقمندیهای خود را به اشتراک بگذارید

ه_ در صورت امکان با یک روانشناس گفتگو کنید و در غیر اینصورت کتابهایی نظیر " از حال بد به حال خوب"، " مهارتهای زندگی "، " راههای افزایش عزت نفس" و... را مطالعه نمائید

در پناه خدای متعال موفق باشید

موضوع قفل شده است