جمع بندی در علم رجال اهل سنت جرح بر چه کسی باعث تضعیف نمی شود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در علم رجال اهل سنت جرح بر چه کسی باعث تضعیف نمی شود؟

سلام علیکم و عرض ادب

یک سوال داشتم:

در علم رجال اهل سنت جرح بر چه کسی اثر ندارد و باعث تضعیف نمی شود؟

مثلا تا آن جا که حقیر یادم هست و اشتباه نکنم اگر به کسی لقب امام بدهند دیگر جرح و آن چیزی که گفته می شود بر او اثری نمی کند و باعث تضعیف نمی شود

اصلا یه هم چین قاعده ای داریم؟؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

یکی از مباحثی که در علم جرح و تعدیل[1] بیان شده است، ‌بحث تعارض جرح و تعدیل در راوی واحد است. به هنگام تعارض[2] جرح و تعدیل در مورد یک راوی سه قول در میان علمای جرح تعدیل[3] وجود دارد :

1) قبول قول به جرح[4] و تقدم آن بر قول معدلین[5] مطلقا(چه تعداد قائلین به جرح بیشتر از معدلین باشد و چه کمتر باشند). خطیب بغدادی این قول را قول جمهور علمای اهل سنت دانسته است.[6]

البته لکهنوی در کتاب «الرفع و التعدیل» بیان می دارد که مراد از این قول پذیرش مطلق جرح بر تعدیل از طرف هر جارحی و در مورد هر راوی ای نخواهد بود؛ بلکه امر مقید به آن است که قول به جرح مبهم نبوده باشد؛ بلکه جرح باید مفسََّر باشد[7] و علت آن بیان شده باشد؛ بنابراین اگر جرح در صورت تعارض مبهم باشد به آن اعتنائی نخواهد شد.[8]

2) قول معدلین در صورتی که تعداد آنها بیشتر از جارحین باشند، مقدم بر قول به جرح خواهد بود. بنابر این قول اگر یک راوی را دو نفر از بزرگان اهل سنت صاحب صلاحیت در اخذ به روایت وی بشمارند و یک نفر از یزرگان وی را تضعیف نماید قول معدلین مقدم خواهد بود.

3) در این هنگام بین قول به جرح و قول به تعدیل تعارض ایجاد شده و هر دو قول تساقط می کنند.[9]

نورالدین عتر، در کتاب:«اصول الجرح والتعدیل و علم الرجال»،[10] در این رابطه می نویسد: تقدیم جرح بر تعدیل دارای شروطی می باشدکه عبارتند از:

1) اینکه جرح مفَسََّر باشد و علت جرح و خدشه را جارح بیان نماید.

2) اینکه معدل و شخصی که راوی را معتبر می داند علت و سبب جرح راوی را باطل ننماید؛ زیرا در این صورت مشخص می شود که جرح راوی به واسطه ی چه امری بوده که آن هم از راوی زایل شده.

3) اینکه شخص تضعیف شده از کسانی نباشد که عدالت وی در نزد مردم زبانزد و مشهور باشد.[11]

لکهنوی در کتاب «الرفع والتکمیل فی الجرح والتعدیل»،‌در ایقاظ 25،‌ به بیان شرایط جرح مورد قبول پرداخته و می نویسد:

جرح راوی هنگامی که ناشی از تعصب و عداوت و دشمنی شخصی باشد مردود بوده و به آن اعتنائی نمی گردد؛ لذا بواسطه ی چنین امری جرح اَقران و معاصرین(کسانی که در یک دوره می زیسته اند و یکدیگر را با زبان و نوشتار خویش تضعیف نموده اند) در صورتی که مبتنی بر دلیل و برهان نبوده باشد و ناشی از تعصب و دشمنی باشد مورد قبول نخواهد بود.

بر این اساس سخن و خدشه ی «مالک بن انس» در مورد «محمد بن اسحاق»، صاحب کتاب«المغازی»،‌مورد پذیرش نخواهد بود؛ ‌زیرا که سخن مالک برخواسته از دشمنی وی با ابن اسحاق بوده است.

همچنین قول «نسائی» در مورد «احمد بن صالح مصری» و قول «سفیان ثوری» در مورد «ابوحنیفه» و قول «ابن معین» در مورد «شافعی» و قول «احمدبن حنبل» در مورد «حارث محاسبی»[12] و اشکال «ابن مندة»در مورد «ابو نعیم اصفهانی» مورد پذیرش نخواهد بود.

«تاج الدین سبکی» در کتاب«طبقات الشافعیة» در ترجمه ی «حارث بن اسد المحاسبی» می نویسد:
باید پرهیز کامل نمود از این سخن که بیان نموده اند: قاعده آن است که جرح مقدم بر تعدیل است؛‌ زیرا این سخن به اطلاقش صحیح نمی باشد؛ بلکه صحیح آن است کسی که عدالت و امامتش ثابت است و مادحین وی زیاد و جرح کنندگانش اندک می باشند و از طرفی قرینه ای باشد که بیانگر آن است که چنین جرحی از روی تعصب مذهبی و غیر آن برخاسته،‌ به چنین جرحی اعتنایی نمی گردد.[13]

همچنین «احمد بن حنبل» می گوید: هر شخصی که عدالت او ثابت بوده باشد، تجریح و تضعیف احدی در مورد وی مقبول نخواهد بود،‌ تا زمانی که علت جرح را به بیانی که احتمال خلاف در مورد آن نمی رود بیان دارد.[14]

بنابراین جرح ائمه و بزرگان اهل سنت بر اساس مبانی خویش مورد قبول نخواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1] . علم جرح و تعدیل شاخه ای از علم رجال است که دانش پژوه به وسیله آن با قواعد و اصولی که علمای علم رجال جهت بررسی حال روات بیان نموده اند آشنا می گردد و به واسطه ی آشنایی با آن می تواند به صحت و سقم اقوال علمای این علم بپردازد.

[2] . تعارض زمانی محقق می گردد که هر دو قول از لحاظ اعتبار همسان بوده باشند؛‌ والا در صورتی که یک از اقوال قوی تر باشد نوبت به تعارض نخواهد رسید.

[3] . افرادی که عدالت و قوه ی ضبط راوی را اثبات و یا نفی می نمایند.

[4] . خدشه ای که موجب تضعیف راوی می گردد.

[5] . معدلین کسانی هستند که به راوی اعتبار می بخشند.

[6] . الكفاية في علم الرواية، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر الخطيب البغدادي، ص107، المكتبة العلمية - المدينة المنورة:« فصل إذا عدل جماعة رجلا وجرحه أقل عددا من المعدلين؛‌ فان الذي عليه جمهور العلماء ان الحكم للجرح والعمل به أولى».

[7] . برخی از کتب رجالی متقدمین این ویژگی را داشته که به هنگام تضعیف یک راوی سبب آنرا نیز بیان داشته اند؛‌همچون کتابهای کامل ابن عدی و ضعفای عقیلی.

[8] .الرفع و التکمیل فی الجرح والتعدیل، الکهنوی، ص120.

[9] . ر.ک: الرفع والتکمیل، الکهنوی، ص116-120،‌مکتب المطبوعات الاسلامیة.

[10] .ص162، الیمامة،‌دارالفرفور.

[11] . اصول الجرح و التعدیل، نورالین عتر،‌164.

[12] . وی از سران صوفیه بوده است.

[13] .الرفع و التکمیل، الکهنوی، ص429.

[14] . همان،‌ص429، پاورقی:«وقال الامام احمد بن حنبل: کل رجل ثبتت عدالته لم تقبل فیه تجریح احد حتی یبین ذلک علیه بامر لا یحتمل غیر جرحه».

موضوع قفل شده است