جمع بندی نمیتونم گناه نکنم! (می خوام ولی نمیشه)

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نمیتونم گناه نکنم! (می خوام ولی نمیشه)

سلام
من خیلی وقته که دچار بعضی از گناهان هستم،
خیلی سعی کردم و مطالعات کمی هم داشتم ولی وقتی نیاز به گناه پیدا می کنم(!) دیگه همه چیز یادم میره یا اصلا نمی خوام به چیزی غیر از اون فکر کنم.
حتی دلم نمیخواد به خدا، ائمه و آخرت و ... فکر کنم، کلا نمی تونم ذهنم را منحرف کنم، پس از انجام گناه تازه دچار عذاب وجدان می شم و افسوس میخورم که عجب غلطی کردم و میخوام دیگه تکرار نکنم ولی پس از چند روز دوباره همه چیز را عمداً فراموش میکنم و وای بر من.
تا بحال خیلی از خدا و امام رضا (ع) و امام زادگان و ... کمک خواستم ولی ظاهرا تا دلم پر از ذوق گناهه کارساز نیست! دیگه حتی از توبه و استغفار خودم هم خندم میگیره که نعوذبالله مگه خدا را به تمسخر گرفتم که مدام توبه شکنی! آخه هر چیزی حدی داره! حتی دیگه خجالت می کشم اسم بعضی از ائمه را به زبون بیارم
احساس میکنم دیگه بطور کل هدایت شونده نیستم، و قطعاً اهل عذاب جهنم هستم، حتی توی امور اقتصادی و اشتغال هم به مشکل برخوردم که احساس می کنم از همین ناحیه لطمه خورده و باید به معیشت سخت دچار بشم. (طبق آیه قرآن که هرکس از یاد من رویگردان شود به سختی معیشت دچار می شود)
شدم بنده شیطان و هوی نفس و با یک اشاره اونا اقدام میکنم.
حتی زیارت اما رضا (ع) هم کمکم نکرد. دیگه دیوانه شدم و از خودم نا امید، حتی از خدا خواستم اگه اصلاح پذیر نیستم و شدم چراگاه شیطان، جونم را بگیره تا حداقل با بار گناه کمتری به سرای ابدی برم!
نمی خوام به جز خدا جلوی کس دیگه به گناهام اعتراف کنم ، ولی تا این حدش را مجبور شدم بنویسم.
(توضیح: به شدت تنبل و سست شدم، مدام دچار اضطراب و استرس هستم، ظاهراً افسردگی هم گرفتم، مجرد هم هستم)

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

gonahkar6;522871 نوشت:
سلام
من خیلی وقته که دچار بعضی از گناهان هستم،
خیلی سعی کردم و مطالعات کمی هم داشتم ولی وقتی نیاز به گناه پیدا می کنم(!) دیگه همه چیز یادم میره یا اصلا نمی خوام به چیزی غیر از اون فکر کنم.
حتی دلم نمیخواد به خدا، ائمه و آخرت و ... فکر کنم، کلا نمی تونم ذهنم را منحرف کنم، پس از انجام گناه تازه دچار عذاب وجدان می شم و افسوس میخورم که عجب غلطی کردم و میخوام

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
1- اینکه فرمودید پس از انجام گناه دچار عذاب وجدان می شوید، این احساس بیانگر اینه که در درون شما روحیه ایمان هنوز وجود داره، و باید خدا را شکر کنید ، چون بعضی از افراد بر اثر تکرار گناه،متاسفانه دیگر نفس لوّامه و سرزنشگرشان کارایی نداردو قبح گناه از بین رفته و به راحتی تن به گناه می دهند. و هیچ عذاب وجدانی هم ندارند پس این احساس حتما یه نشانه خوبیست .

gonahkar6;522871 نوشت:
سلام

احساس میکنم دیگه بطور کل هدایت شونده نیستم، و قطعاً اهل عذاب جهنم هستم، حتی توی امور اقتصادی و اشتغال هم به مشکل برخوردم که احساس می کنم از همین ناحیه لطمه خورده

2- این احساسی که شما بیان فرمودید قطعا از وسوسه های شیطان است که می خواهد روحیه نا امیدی رو در درون شما شعله ورکنه

هیچ خبر دارید که نا امید شدن از درگاه خدا، بدتر از اون گناهانی است که انجام دادید. پس لطفا اینکه من هدایت نمیشم و قطعا اهل جهنم هستم رو بگذارید کنار، که این حرفها بدون هیچ شکی کار شیطان خبیث است. که می خواد با این نوع القائات، شما رو از در خانه خدا دور کنه در حالیکه:

gonahkar6;522871 نوشت:

حتی توی امور اقتصادی و اشتغال هم به مشکل برخوردم که احساس می کنم از همین ناحیه لطمه خورده و باید به معیشت سخت دچار بشم. (طبق آیه قرآن که هرکس از یاد من رویگردان شود به سختی معیشت دچار می شود)

3-بله قطعا گناهانی هستند که باعث از بین رفتن روزی می‌شوند
لذا حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل می فرمایند:
اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم»

gonahkar6;522871 نوشت:
سلام

حتی زیارت اما رضا (ع) هم کمکم نکرد. دیگه دیوانه شدم و از خودم نا امید، حتی از خدا خواستم اگه اصلاح پذیر نیستم و شدم چراگاه شیطان، جونم را بگیره تا حداقل با بار گناه کمتری به سرای ابدی برم!

بیشتر آنکه امام رضا علیه السلام بخواهد به شما کمک کند، خود شما باید به خودتان کمک کنید
ببینید کمتر از یک ماه مانده به ماه مبارک رمضان . بیایید از این فرصت استفاده کنید و به خودتان قول بدهید آن گناهانی را که انجام می دادید تا ماه مبارک بگذارید کنار، تا پاک وارد آن ماه عزیز شوید و یک مهمان پاک و تمیزی باشید . آن وقت خواهید دید که خدا به عنوان میزبان چه پذیرایی گرمی از شما می کند
به امتحان کردنش می ارزه

ضمن تشکر از پاسخ استادسمیع که بسیار شیرین و کاربردی پاسخ دادند.
می دانم پس از اینچنین پاسخ منطقی که مطرح فرمودید، دیگر جای هیچ بحثی نمی ماند و فقط عمل کردن را میطلبد!
اما دقیقا مشکل من از همین بحث "عمل" آب میخوره، چون دچار افسردگی شدم: نسبت به عاقبت هر کاری بدبین و ناامید شدم، و هر عملی از سوی خودم را بیهوده و بدون نتیجه مثبت می پندارم و همین قضیه باعث سستی و کاهلی مفرط در بنده گردیده و عملگرایی را در من سلب کرده.
حتی امسال برای اینکه التیامی پیدا کنم، در مراسم معنوی اعتکاف شرکت کردم (که البته لطف خدا بود)، ولی همانجا هم ناامیدانه مناجات میکردم (پناه برخدا) و اصلا شور و حالی نداشتم، حال انجام عبادات را نداشتم، و دریغ از قطره اشکی که در مناجاتها داشته باشم.
وای خدای من به فریادم برس!!!..........

gonahkar6;525169 نوشت:
ضمن تشکر از پاسخ استادسمیع که بسیار شیرین و کاربردی پاسخ دادند.
می دانم پس از اینچنین پاسخ منطقی که مطرح فرمودید، دیگر جای هیچ بحثی نمی ماند و فقط عمل کردن را میطلبد!
اما دقیقا مشکل من از همین بحث "عمل" آب میخوره، چون دچار افسردگی شدم: نسبت به عاقبت هر کاری بدبین و ناامید شدم، و هر عملی از سوی خودم را بیهوده و بدون نتیجه مثبت می پندارم و همین قضیه باعث سستی و کاهلی مفرط در بنده گردیده و عملگرایی را در من سلب کرده.
حتی امسال برای اینکه التیامی پیدا کنم، در مراسم معنوی اعتکاف شرکت کردم (که البته لطف خدا بود)، ولی همانجا هم ناامیدانه مناجات میکردم (پناه برخدا) و اصلا شور و حالی نداشتم، حال انجام عبادات را نداشتم، و دریغ از قطره اشکی که در مناجاتها داشته باشم.
وای خدای من به فریادم برس!!!..........

سلام
دوست عزیز افسردگی شما ناشی از چیه؟

اگه می ترسید که با آن گناهانی که انجام دادید ، دیگه خدا شما رو نمی بخشه
باید عرض کنم که پس شما خدا رو نشناختید.
خدا آنقدر مهربونه که همین الان به خاطر اینکه پشیمون شدید و ناراحت از کارهای گذشته، پرونده شما رو سفیدِ سفید کرده و تمام گناهان شما رو بخشیده
و آنقدر کریمه که نه تنها اون گناهان رو بخشیده، بلکه اونها رو تبدیل به ثواب کرده.(یا مبدل السیئات بالحسنات)
آخه از این بهتر دیگه چی می خواهید؟
پس نسبت به گذشته و گناهان قبلی هیچ ناراحتی و نگرانی نداشته باشید و اصلا بهش فکر نکنید، انگار نه انگار که گناهی بوده
شما الان خودت رو مثل کسی فرض کن که تازه به سن تکلیف رسیده و پرونده اعمالش پاکِ پاکِ
پس فقط و فقط به فکر آینده باش، تا از این به بعد می خواهی چیکار کنی
یه زندگی جدید، رو شروع کن
امشب که شب جمعه ست، شب که به نیمه رسید، تو یه جای خلوت ،وقتی وضو گرفتی، دو رکعت نماز بخون، بعد سر رو به سجده بگذار ، با خدا درد و دل کن
«هیچ آداب و ترتیبی مجو/هر چه می خواهد دل تنگت بگو»
باور کن جواب می ده
اونوقت شما از فردا میشی یه آدم دیگه که پر انرژی و پر از امیدِ
ببینم چی کار می کنی


و از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاهش توبه و انابه کنید که خدای من بسیار مهربان و دوستدار بندگان است.
♥•٠·
"And ask forgiveness of your Lord and turn unto Him in repentance. Verily, my Lord is Most Merciful, Most Loving.

بطــری در بــستــــه در آب

رحمت الهی آنقدر بی پایان ست که وقتی انسان در رحمت را به روی خود بسته باشد، دیگر رحمت الهی بر او وارد نخواهد شد؛ ماننــد شیشه ی در بسته ایی است که در اقیانوسی افتاده ولی به جهت بسته بودن، هیچ آبی حتی قطــره ایی وارد آن نخــواهد شد؛ ولی اگــر درب آن بازشود، امکان نـدارد بی بهره بماند؛ "" تـــوبــه "" همان در را باز کردن است، اگــر کسی توبه کنــد؛ در هر شرایطــی که باشد، در رحمت الهــی را به روی خــود باز کــرده؛ حــال اگــر کسی ناامیــد از توبــه بود، یقینا از رحمــت الـــهی بی بــهره خــواهد بود.

خـــداوند در قــــرآن کریم راجع به کسانــی که از تــوبه و رحمت الــهی ناامـــید باشند می فــرمایند:

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿یوسف/٨٧﴾

اى پسرانم ! بروید آن گاه از یوسف و برادرش جستجو كنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید ؛ زیرا جز مــــــردم كــــافــــــر از رحمت خدا مأیوس نمى‏شوند .

ما ایستاده ایم و قطار زمان به آهستگی، فرصت ها را از مقابلمان رد می کند. اگر کوپه های خالی می روند، تقصیر اراده ماست.

محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است:
♥•٠·
گناهانی که مومن از آن توبه میکند بخشوده می شود، پس باید بعد از توبه، از نو شروع کند و بخدا سوگند این توبه اهل ایمان است. عرض کردم: اگر توبه خویش را بشکند و دوباره گناه کند و باز هم توبه کند چه؟
حضرت (ع) فرمودند: می توانی باور کنی که بنده ای مومن بر گناه خویش پشیمان شده و توبه کند ولی خداوند توبه اش را نپذیرد؟! گفتم: او بارها چنین کرده، گناه و سپس استغفار!
امام فرمودند: "هرگاه که مومن به توبه بازگردد، خداوند نیز بخشایش و آمرزش را به سویش بازگرداند. خداوند آمرزنده و مهربان است و از بدیها می گذرد. مبادا مومنان را از رحمت خداوند دور نمایی!"

بارها توبه کردم و شکستم توبه را!
می ترسم دوباره توبه کنم و چند روز بعد بشکنم!
"شاید از دیالوگهایی که میگم بتونید حال مضطر و دلهرم را حس کنید"
تو یه جنگ نا برابر در مقابل شیطان اسیر شدم و مغلوب،
هر حربه و ترفندی که میزنم، کوتاه مدته و بد از چند وقت باطل میشه، شیطان مدام راه جدید پیدا می کنه،
اصلا مورد داشتم که تا شاید یک سال شیطان باهام کاری نداشته و منم سرمست از اینکه بر اون تا حدودی غلبه کردم ولی چون شیطان تخم برخی از گناهان را در وجودم کاشته بود با خاطری جمع مرا به حال خود رها کرده بود تا بلاخره روزی این تخمها جوانه بزند و رشد کند و دوباره خود را نشان دهد!... (شبیه داستان برسیسای عابد)
میترسم از عاقبتم!....
دیگر تاثیر پذیریم از حرفهای دیگران کم شده!
انگار به گوش و هوش و چشمم قفل زده شده!

دوست عزيز
هـيچ انساني نتونسته و نمي تونه با جبر مقابله كنه
اعمال انسان حتي با اختيار تحت جبر هست
گاهي اوقات قوانين دنيا و طبيعت انسان رو به عملي مي كشونه كه انسان اون عمل يا اعمال رو گناه ميدونه
مهم نيست كه شما چه عقيده اي داشته باشيد! طبيعت و جبر كار خودش رو مي كنه و نگاه نمي كنه كي چي فكر ميكنه
و اينكه شما مي گيد گريه نكرديد، اگر هم گريه مي كرديد باز از سر جبر بود
اينكه آدم گريه مي كنه به شرايط و روحيات و افكار شخص ربط داره كه همه اش جبر مطلق هست
شما اعمال گناه رو كه مي گيد بخاطر جبر هست اينكه شما مي گيد به هيچ كس فكر نمي كنيد و همه رو فراموش مي كنيد بخاطر جبر هست
تجربه ي خودم نشون داده كه ايستادگي در برابر جبر فقط بد تر ميشه
اگه خواستيد من در چت خصوصي اثبات مي كنم براتون كه اعمال تون همه تحت جبر است (از هر نگاهي) تا ناراحت نباشيد

Ezio;525210 نوشت:
دوست عزيز
هـيچ انساني نتونسته و نمي تونه با جبر مقابله كنه
اعمال انسان حتي با اختيار تحت جبر هست
گاهي اوقات قوانين دنيا و طبيعت انسان رو به عملي مي كشونه كه انسان اون عمل يا اعمال رو گناه ميدونه
مهم نيست كه شما چه عقيده اي داشته باشيد! طبيعت و جبر كار خودش رو مي كنه و نگاه نمي كنه كي چي فكر ميكنه
و اينكه شما مي گيد گريه نكرديد، اگر هم گريه مي كرديد باز از سر جبر بود
اينكه آدم گريه مي كنه به شرايط و روحيات و افكار شخص ربط داره كه همه اش جبر مطلق هست
شما اعمال گناه رو كه مي گيد بخاطر جبر هست اينكه شما مي گيد به هيچ كس فكر نمي كنيد و همه رو فراموش مي كنيد بخاطر جبر هست
تجربه ي خودم نشون داده كه ايستادگي در برابر جبر فقط بد تر ميشه
اگه خواستيد من در چت خصوصي اثبات مي كنم براتون كه اعمال تون همه تحت جبر است (از هر نگاهي) تا ناراحت نباشيد

جبر و اختیار بحثی است که مباحث و شبهاتش از زمان خود ائمه معصومین (ع) تا بحال ادامه داشته و پاسخ داده شده!
فقط در پاسخی کوتاه بگویم که نه جبر مطلق است و نه اختیار مطلق بلکه امری است بین این دو امر.
ولی اعتقاد شما به جبر مطلق کمی انحراف فکری است که انشالله با کمی تفکر حل خواهد شد.
(بببخشید اگه بحث تاپیک را به بیراهه کشیدم، فکر کنم موضوع جبر و اختیار در تاپیکی دیگر آمده باشد)

جبر مطلق از نظر علمي و عقلي به من ثابت شده
به همين خاطر گفتم (نميخواستم بحث از موضوع خارج بشه)

gonahkar6;525209 نوشت:
دیگر تاثیر پذیریم از حرفهای دیگران کم شده!
انگار به گوش و هوش و چشمم قفل زده شده!

نقل قول:
میگویند روزی شیطان تصمیم كرفت از كار خود دست بكشد .بنابراین اعلام كرد میخواهد ابزارش رو با قیمتی مناسب به فروش بكذارد .بس وسایل كارش را به نمایش كذاشت كه شامل خودبرستی .نفرت .ترس .خشم.حرص.حسادت.شهوت.قدرت طلبی.و غیره......میشد.


اما یكی از این ابزار بسیار كهنه و كار كرده به نظر میرسید و شیطان حاضر نبود كه ان را به قیمت ارزان بفروشد.كسی از شیطان برسید:"این وسیله ی كران قیمت جیست؟"


شیطان كفت:"این نو...میدی و افسردكی ست."


برسیدند:"جرا این همه كران است ؟"



شیطان كفت :"زیرا این وسیله برای من بیش از ابزار دیكر موثر بوده است .هر كاه سایر وسایلم بی اثر میشوند تنها با این وسیله میتوانم قلب انسان ها را بكشایم ة كارم را انجام دهم.اكر بتوانم كسی را وادارم كه احساس نا امیدی ویاس و دل سردی مطرود بودن و تنهایی كندوومیتوانم هر جه میخواهم با او بكنم .من این وسیله را روی همه ی انسان ها امتحان كرده ام و به همین دلیل كهنه است."


راست میكن كه شیطان دو ترفند داره كه یكی از انونا دلسرد كردن ماست به این دلیل برای مدتی نمیتونیم مفید باشیم .


ترفند دیكر تردید انداختن تو دل ماست تا ایمانمون نسبت به خدا و خودمون ضعیف بشه




با سلام و خداقوت
مواظب باشید این هم یک ترفند شیطان
هیچگاه با خود نگوییم نمی توانیم
اگه اینجا هستید دلیلش اینکه هنوز چشمهاتون بازه و قفل نیست
به خدا توکل کنید و برای حل این مشکل راهکار بخواهید.
سجدتون رو طولانی بکنید
"هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی‏‌مالد. "

Ezio;525216 نوشت:
جبر مطلق از نظر علمي و عقلي به من ثابت شده
به همين خاطر گفتم (نميخواستم بحث از موضوع خارج بشه)

لطف کنید تاپیک مجزایی برای این ادعا ایجاد کنید تا به همراه اساتید محترم راجع به این موضوع بحث کنیم و قانع شویم
با تشکر

Ezio;525210 نوشت:
دوست عزيز
هـيچ انساني نتونسته و نمي تونه با جبر مقابله كنه
اعمال انسان حتي با اختيار تحت جبر هست
گاهي اوقات قوانين دنيا و طبيعت انسان رو به عملي مي كشونه كه انسان اون عمل يا اعمال رو گناه ميدونه
مهم نيست كه شما چه عقيده اي داشته باشيد! طبيعت و جبر كار خودش رو مي كنه و نگاه نمي كنه كي چي فكر ميكنه
و اينكه شما مي گيد گريه نكرديد، اگر هم گريه مي كرديد باز از سر جبر بود
اينكه آدم گريه مي كنه به شرايط و روحيات و افكار شخص ربط داره كه همه اش جبر مطلق هست
شما اعمال گناه رو كه مي گيد بخاطر جبر هست اينكه شما مي گيد به هيچ كس فكر نمي كنيد و همه رو فراموش مي كنيد بخاطر جبر هست
تجربه ي خودم نشون داده كه ايستادگي در برابر جبر فقط بد تر ميشه
اگه خواستيد من در چت خصوصي اثبات مي كنم براتون كه اعمال تون همه تحت جبر است (از هر نگاهي) تا ناراحت نباشيد


باسمه تعالی
کاربر محترم شما به جای مرحم زخم ، لطفا نمک روی زخم نباشد .
چرا عقیده شخصی و باطل خودتون رو می خواهید به دیگران القاء کنید.
پنبه بحث جبر و اختیار در مسائل کلامی زده شده و نظر اسلام هم در این زمینه که به شدت با اختیار مطلق و جبر مطلق مخالف است روشن است
اگر شبه ای دارید لطفا با کارشناس های عقاید و کلام مطرح بفرمایید و بی جهت بحث را منحرف نفرمایید

gonahkar6;525209 نوشت:
بارها توبه کردم و شکستم توبه را!
می ترسم دوباره توبه کنم و چند روز بعد بشکنم!
"شاید از دیالوگهایی که میگم بتونید حال مضطر و دلهرم را حس کنید"
تو یه جنگ نا برابر در مقابل شیطان اسیر شدم و مغلوب،
هر حربه و ترفندی که میزنم، کوتاه مدته و بد از چند وقت باطل میشه، شیطان مدام راه جدید پیدا می کنه،
اصلا مورد داشتم که تا شاید یک سال شیطان باهام کاری نداشته و منم سرمست از اینکه بر اون تا حدودی غلبه کردم ولی چون شیطان تخم برخی از گناهان را در وجودم کاشته بود با خاطری جمع مرا به حال خود رها کرده بود تا بلاخره روزی این تخمها جوانه بزند و رشد کند و دوباره خود را نشان دهد!... (شبیه داستان برسیسای عابد)
میترسم از عاقبتم!....
دیگر تاثیر پذیریم از حرفهای دیگران کم شده!
انگار به گوش و هوش و چشمم قفل زده شده!

باسمه تعالی
« این درگه ما درگه نومیدی نیست/صد بار اگه توبه شکستی باز آی»

بله همان طور که فرمودند نا امیدی و افسردگی از ترفندهای شیطان است
چرا ما باید این همه آیات امید بخش خدا را کنار بگذاریم و فریب این ترفند شیطان رو بخوریم

شما دوباره تصمیم بگیرید که به درخانه خدا بیایید منتها این دفعه با یک عزم جدی تری
بازم عرض می کنم که گذشته رو فراموش کنید
حربن یزید ریاحی کسی بود که تا صبح عاشورا جهنمی بود ولی در عرض چند ساعت، فقط چند ساعت، کارش به جایی رسید که سرش روی دامن امام زمانش قرار گرفت و جان داد
اینها برای ما حجت هستند که راه بسته نیست ، راه توبه حتی تا این مقدار هم برای انسان بازِ
البته شاید راهکار مناسبی را برای جلوگیری از آن گناه خاص پیش نگرفته باشید
اگه دوست داشتید تو پیغام خصوصی می تونید آن گناهی رو که بهش عادت کردی رو بیان کنید تا انشاء الله بیشتر راهنمایی کنم

إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ

بیشتر نماز بخون ! مطمئن باش هر چی بیشتر نماز بخونی ترک گناه برات راحت تر می شه حالا هر چی باشه !

[=arial]توصیه علامه طباطبایی به جوانی که طلب موعظه برای ترک گناه نمود

ابتدا توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید
به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید
قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد،
آنوقت در سر هر کاری که ... می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت،
به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد ، هرچه باشد ،
همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب،
چهار پنج دقیقه ای درکارهایی روز انجام داده اید فکر کرده،
یکی یکی از نظر خواهید گذرانید ،
هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید
و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید

gonahkar6;522871 نوشت:
سلام
من خیلی وقته که دچار بعضی از گناهان هستم،
خیلی سعی کردم و مطالعات کمی هم داشتم ولی وقتی نیاز به گناه پیدا می کنم(!) دیگه همه چیز یادم میره یا اصلا نمی خوام به چیزی غیر از اون فکر کنم.
حتی دلم نمیخواد به خدا، ائمه و آخرت و ... فکر کنم، کلا نمی تونم ذهنم را منحرف کنم، پس از انجام گناه تازه دچار عذاب وجدان می شم و افسوس میخورم که عجب غلطی کردم و میخوام دیگه تکرار نکنم ولی پس از چند روز دوباره همه چیز را عمداً فراموش میکنم و وای بر من.
تا بحال خیلی از خدا و امام رضا (ع) و امام زادگان و ... کمک خواستم ولی ظاهرا تا دلم پر از ذوق گناهه کارساز نیست! دیگه حتی از توبه و استغفار خودم هم خندم میگیره که نعوذبالله مگه خدا را به تمسخر گرفتم که مدام توبه شکنی! آخه هر چیزی حدی داره! حتی دیگه خجالت می کشم اسم بعضی از ائمه را به زبون بیارم
احساس میکنم دیگه بطور کل هدایت شونده نیستم، و قطعاً اهل عذاب جهنم هستم، حتی توی امور اقتصادی و اشتغال هم به مشکل برخوردم که احساس می کنم از همین ناحیه لطمه خورده و باید به معیشت سخت دچار بشم. (طبق آیه قرآن که هرکس از یاد من رویگردان شود به سختی معیشت دچار می شود)
شدم بنده شیطان و هوی نفس و با یک اشاره اونا اقدام میکنم.
حتی زیارت اما رضا (ع) هم کمکم نکرد. دیگه دیوانه شدم و از خودم نا امید، حتی از خدا خواستم اگه اصلاح پذیر نیستم و شدم چراگاه شیطان، جونم را بگیره تا حداقل با بار گناه کمتری به سرای ابدی برم!
نمی خوام به جز خدا جلوی کس دیگه به گناهام اعتراف کنم ، ولی تا این حدش را مجبور شدم بنویسم.
(توضیح: به شدت تنبل و سست شدم، مدام دچار اضطراب و استرس هستم، ظاهراً افسردگی هم گرفتم، مجرد هم هستم)

با عرض سلام و اجازه از کارشناس محترم

از توضیحاتی که دادید به نظر میاد گناهتان فردی هست. مثل دیدن تصاویر مبتذل و خودارضایی .

چنین عملی به این لحاظ گناه هست که به جسم انسان لطمه میزند و او را ناتوان و منزوی میکند.

اگر چنین مشکلی دارید نباید مایوس شوید، باید بدانید که خودارضایی یک نوع اعتیاد هست و لازم نیست انسان قصد مخالفت و گردنکشی با اوامر الهی را داشته باشد تا مرتکب گردد پس تکرار آن هم به همان مساله اعتیاد برمیگردد نه اصرار انسان به انجام گناه...

برای ترک هم لازمه هر زمانی که ممکن بود تحریک شوید در هر حالتی که هستید سعی کنید با انجام اعمالی مثل حرکات ورزشی از تمرکز اعصاب و جریان خون به دستگاه تناسلی جلوگیری کنید.
البته لزوما اینکار نمیتواند جلوی تحریک شدن را بگیرد بنابراین آنقدر حرکات ورزشی مثل باز و بسته کردن پاها را تکرار کنید تا خسته شده و درد بگیرد. خستگی هم شاید نتواند جلوی تحریک شدن را بگیرد اما انگیزه شخص را در توجه به مسائل جنسی کم میکند. (دوندگی هم بسیار موثر هست)

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
آیه 53 سوره زمر
ای بنده های من که بر خودتون اسراف کردید (از شدت گناه) از رحمت خدا ناامید نشوید خدا همه گناهان را میبخشه براستی که او آمرزنده و مهربان است.

والعاقبة للمتقین

gonahkar6;525209 نوشت:
بارها توبه کردم و شکستم توبه را!
می ترسم دوباره توبه کنم و چند روز بعد بشکنم!
"شاید از دیالوگهایی که میگم بتونید حال مضطر و دلهرم را حس کنید"
تو یه جنگ نا برابر در مقابل شیطان اسیر شدم و مغلوب،
هر حربه و ترفندی که میزنم، کوتاه مدته و بد از چند وقت باطل میشه، شیطان مدام راه جدید پیدا می کنه،
اصلا مورد داشتم که تا شاید یک سال شیطان باهام کاری نداشته و منم سرمست از اینکه بر اون تا حدودی غلبه کردم ولی چون شیطان تخم برخی از گناهان را در وجودم کاشته بود با خاطری جمع مرا به حال خود رها کرده بود تا بلاخره روزی این تخمها جوانه بزند و رشد کند و دوباره خود را نشان دهد!... (شبیه داستان برسیسای عابد)
میترسم از عاقبتم!....
دیگر تاثیر پذیریم از حرفهای دیگران کم شده!
انگار به گوش و هوش و چشمم قفل زده شده!

سلام

1- اعتکاف توفیقی می‌خواهد که خداوند نصیب هر کس نمی کند پس باید خیلی به خودتان ببالید که خداوند شما را از بین این همه جوان برای اعتکاف امسال انتخاب کرده‌ است

اگر گریه هم به شما می‌داد که مغرور می‌شدید و توبه نصوح را اجرا نمی کردید

2- باید وسایل انحراف حواس به سمت گناه را از بین ببرید و به جای آن ذهنتان را با مطالعه در امور دینی و اخلاقی پر کنید

3- قرآن شفا است پس به آن متوسل شوید( حداقل 50 آیه در روز و بیشتر توصیه شده است)

4- استعینوا بالصبر و الصلاة ..... یعنی از روزه و نماز کمک بگیرید

امام على علیه السّلام فرمودند: روزه ماه شعبان، وسواس دل و پریشانى‌هاى جان را از بین مى برد. الخصال، ص 612

شما باید جان خود را از خمودی با روزه بیدار کنید آنوقت اشکتان جاری می شود

5- برای موفقیت چهل روز نماز اول وقت بخوانید و به خداوند متعال متوسل شوید. این توسل برای هر حاجتی توصیه آیت الله حاج آقا رحیم ارباب است و افراد زیادی را نجات داده است

( 15 دقیقه قبل از وقت آماده شوید و به مسجد بروید و در حال حرکت مسیر خود را به سمت مسجد تنظیم کنید تا اول وقت را از دست ندهید، مخصوصاً نماز صبح)

6- بخشی از مطالعات خود را به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اختصاص دهید تا دست شما را بگیرند

7- از امکانات کتابخانه‌ای و موبایلی برای تفقه در دین استفاده کنید

8- ضمنا روش موفقیت یک شبه نیست بلکه آهسته و پیوسته است.... شیطان ابتدا به شما می گوید تصمیم بگیر که صد درصد گناهانت را ترک کنید.. شما هم می گویید باشه ...

ولی با اولین گناه از خود مایوس می‌شوید ... آنوقت شیطان القا می کند که بابا با تو اینکاره نیستی و همان کارهای قبلی را انجام بده!

شما به او بگویید طبق دستور خدا آهسته و پیوسته می‌روم... یعنی در هر چند روز یا هفته یا ماه یکی از مهم ترین گناهان را در وجودم از بین می‌برم...

... یعنی پیشرفت اندک ولو %5 را نشانه رسیدن به مقصود بدانید

موفق باشید

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

علاوه بر اینها احساس تنهایی و درون گرایی و به خلوت رفتن اگر با حساب و کتاب نباشه و بدون هدف مثبت انجام بشه مضر بوده و دامی از دشمن انسان خواهد بود ...
ادمی گاها با یک شوک یا یک عمر حمله های عصبی از هر اون چیزی که باید تخلیه میشه و استعداد باروری و پرورش و تغذیه درون رو از دست میده ...

فکر میکنم در خود سازی خوب باشه که بیشتر از شیطان به یاد خودی که به خدا منتهی میشه باشیم و
از هر انچیزی که موجب تضعیف روحیه یا شوکهای عصبی و تحریک خواهد شد دوری کنیم تا قدرت یا استعداد ما احیا بشه

مثل دوری افکار مانده . دوری از افراد مانده که خواسته یا ناخواسته باعث تضعیف روحیه شما میشن
تا تقویت و احیای سلامت

اولین و بهترین قدم برای موجودی که مدت زیادی مسخ یا مسخر شیطان بوده
(یعنی بلاتشبیه موجودی که از انسانیت تهی شده و تضعیف)

میتونه ورزش باشه برای خودسازی و خدا شناسی
ورزشی که با ملایمت و مداومت باعث میشه ذهن ما بیشتر از هر چیز دیگری, به وجود ما مشغول و معطوف باشه ...
شناخت خدا یعنی شناخت راههای در امان ماندن از دامهای غیر خدا ...

هیچ کار سختی نیست
حتی برای تنبل ترین انسانها میشه توصیه کرد که از بالای خیابانی سرپایین تندروی کنند و ببینند که بعد از 15 دقیقه توجه متمرکز به خود
تا چند ساعت از هم و غم و افکار منفی دور میشن .[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

نکته قابل تاملی که فکر میکنم ارزش ارسال در پست دوم داشته باشه
اینه که یکی از تواناییهای دشمن انسان القا و ایجاد وسواس به وجود ادمی ست

[="#8B4513"]مثلا طرف بعد از یک مدت سستی
میگه ورزش نه چون اگر دوندگی کنم بدنم عرق میکنه
بوی بد میگیریم ... نمیخواد
یاممکنه لازم بشه برم زیر دوش و اگر از زیر دوش در بیام حتما سرما میخورم و ....
ارایشم پاک میشه و پوستم خشک میشه و ...[/]

میخوام بگم در پسه همه این تلاشها و بوی بد گرفتن ها و ارایش رفتن ها چیزی هست
به اسم زیبایی ذاتی و بدن خوشبوی انسانی که بعد از فعالیت مناسب و مداوم به وجود میاد .
چون این فعالیت کمک زیادی به دفع سموم بدن ما میکنه

[="#8B4513"]البته کلید اصلی اون عبادت بوده
هر چند خودسازی و خودشناسی خودش عبادت هست برای نزدیک شدن به خدا
برای کسی که به سختی عبادت میکنه و شیرینی این عبادت رو تلخ میدونه
باید گفت که همه این تلخی ها از وجود خود ماست و تا تلخی و تندی وجود از بین نره به شیرینی و نرمی نمیرسیم .[/]

عبادت بلند مدت و با کیفیت تاثیر بیشتری داره . چون ادمی به سازنده اصلی وصل میشه و بهتر و کاملتر مورد درمان قرار میگیره
ولی خب وقتی دوری هست و سیم و سیستم وصل کننده ی ما به خدا دچار نقص و اشکال شده باید اول این سیم و سیستم رو احیا کرد یا ارتقا داد
تا امکان و توانایی نزدیک شدن به خداوند بیشتر بشه ...[/]

gonahkar6;522871 نوشت:
سلام
من خیلی وقته که دچار بعضی از گناهان هستم،
خیلی سعی کردم و مطالعات کمی هم داشتم ولی وقتی نیاز به گناه پیدا می کنم(!) دیگه همه چیز یادم میره یا اصلا نمی خوام به چیزی غیر از اون فکر کنم.
حتی دلم نمیخواد به خدا، ائمه و آخرت و ... فکر کنم، کلا نمی تونم ذهنم را منحرف کنم، پس از انجام گناه تازه دچار عذاب وجدان می شم و افسوس میخورم که عجب غلطی کردم و میخوام دیگه تکرار نکنم ولی پس از چند روز دوباره همه چیز را عمداً فراموش میکنم و وای بر من.
تا بحال خیلی از خدا و امام رضا (ع) و امام زادگان و ... کمک خواستم ولی ظاهرا تا دلم پر از ذوق گناهه کارساز نیست! دیگه حتی از توبه و استغفار خودم هم خندم میگیره که نعوذبالله مگه خدا را به تمسخر گرفتم که مدام توبه شکنی! آخه هر چیزی حدی داره! حتی دیگه خجالت می کشم اسم بعضی از ائمه را به زبون بیارم
احساس میکنم دیگه بطور کل هدایت شونده نیستم، و قطعاً اهل عذاب جهنم هستم، حتی توی امور اقتصادی و اشتغال هم به مشکل برخوردم که احساس می کنم از همین ناحیه لطمه خورده و باید به معیشت سخت دچار بشم. (طبق آیه قرآن که هرکس از یاد من رویگردان شود به سختی معیشت دچار می شود)
شدم بنده شیطان و هوی نفس و با یک اشاره اونا اقدام میکنم.
حتی زیارت اما رضا (ع) هم کمکم نکرد. دیگه دیوانه شدم و از خودم نا امید، حتی از خدا خواستم اگه اصلاح پذیر نیستم و شدم چراگاه شیطان، جونم را بگیره تا حداقل با بار گناه کمتری به سرای ابدی برم!
نمی خوام به جز خدا جلوی کس دیگه به گناهام اعتراف کنم ، ولی تا این حدش را مجبور شدم بنویسم.
(توضیح: به شدت تنبل و سست شدم، مدام دچار اضطراب و استرس هستم، ظاهراً افسردگی هم گرفتم، مجرد هم هستم)

برادر من تو تمام پستهاتون یه چیز خوب به چشم میخوره ..
"خواستن "
پس یا علی ..
پاشو برو گلزار شهدا .. کمی در لابلای مزارهاشون قدم بزن .. سکوت کن و پیش برو ... همین کافیه .. گناهکارم و فلانم و بهمانم رو هم بریز دور .. پاشو برادر من ..

یه چیز دیگه ...
به یکی از شهدا نزدیکتر شو .. شهیدی از میون گلزار .. خانواده .. دوست و یا کوچه ای که در اون هستی و بنامش مزین هست و .. و ...
براش قرآن بخون .. روزانه .. حتی یک آیه ..
یادت باشه .. "" حتی گناه هم این روند خوندن رو قطع نکنه ""
باهاش حرف بزن درددل کن ..
براش خیرات کن ..
به نیتش گاهی عمل خیری انجام بده .. حتی شده فرد کهنسالی رو از خیابون رد کن ..

و در ضمن همه روی همه صحبتها و نظرهای دوستان و کارشناسان هم تامل کن ..

و اینکه :
"" زود ناامید نشو حتی اگه سالها گرفتارم باشی بالاخره نجات پیدا میکنی .. فقط صبور باش ""

سلام،
من یک تشکر ویژه به همه عزیزانی که در این تاپیک مشارکت کردند بدهکارم،
اصلا فکرش را نمیکردم که اینهمه اهالی دین و دلسوزان دین را بتونم یکجا ازشون نظر خواهی کنم،
وقتی تعداد پُستهای پاسخ و آمار بازدید کننده های این تاپیک را دیدم شوکه شدم، و وقتی این همه آدم که برای خواهران و برادران دینی خودشون دل می سوزونند و وقت میگذارند را مشاهده کردم، دلگرم شدم و انرژِی گرفتم،
اکثر دوستان اونقدر با انرژی و خالصانه و از ته دل جواب نوشته بودند که میتونستم انرژیش را حس کنم، حتی برخی دوستان از طریق پیام خصوصی با من همدردی کردند و کمکم کردند.
چندین بار تموم پستها را خوندم و هر بار سرشار از انرژی شدم و نمیدونم چطور و با چه زبونی میتونم از خدا و شما عزیزان تشکر کنم.
به هرحال از همه شما ممنون هستم و عاجزانه تقاضا میکنم من و همه جوانهای شیعه را برای در امان بودن از انواع وسوسه ها و انحرافات و فتنه های آخر زمان دعا بفرمایید.
در پناه حق باشید
یا علی علیه السلام

gonahkar6;526272 نوشت:
سلام،
من یک تشکر ویژه به همه عزیزانی که در این تاپیک مشارکت کردند متشکرم،
اصلا فکرش را نمیکردم که اینهمه اهالی دین و دلسوزان دین را بتونم یکجا ازشون نظر خواهی کنم،
وقتی تعداد پُستهای پاسخ و آمار بازدید کننده های این تاپیک را دیدم شوکه شدم، و وقتی این همه آدم که برای خواهران و برادران دینی خودشون دل می سوزونند و وقت میگذارند را مشاهده کردم، دلگرم شدم و انرژِی گرفتم،
اکثر دوستان اونقدر با انرژی و خالصانه و از ته دل جواب نوشته بودند که میتونستم انرژیش را حس کنم، حتی برخی دوستان از طریق پیام خصوصی با من همدردی کردند و کمکم کردند.
چندین بار تموم پستها را خوندم و هر بار سرشار از انرژی شدم و نمیدونم چطور و با چه زبونی میتونم از خدا وش ما عزیزان تشکر کنم.
به هرحال از همه شما ممنون هستم و عاجزانه تقاضا میکنم من و همه جوانهای شیعه را برای در امان بودن از انواع وسوسه ها و انحرافات و فتنه های آخر زمان دعا بفرمایید.
در پناه حق باشید
یا علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
یکی از ویژگی های جامعه ی اسلامی همینه!!!!اگه غیر این بود باید شک می کردی

و من الله توفیق

سلام شما فقط یکارکن وقتی وسوسه گناه اومدبرید یجاکه خدا نیست ونمیبینتتون بعدیجایی هم باشه که ملک خدانباشه بعدهرچی خواستید گناه کنید.اینو حک کنید توذهنتون.همیشه یچیزی مثل انگشترباخودتون داشته باشید تا نگاهش کردید یادتو بیادخدا داره مارو نگاه میکنه.یجاجلو چشمتون همیشه.هروقت وسوسه گناه اومد چشمتون بیافته بهش.حالا بین خدا ووسوسه رو یکی انتخاب کنید.قطعا انتخاب شما خدارو انتخاب میکنید.ازاونجایی که ماشیعه ها معشوقه های خداییم ودوستش داریم دلمن نمیادبرای لحظه ای گناه دل خداروبشکنیم.میاد؟بخدا نمیاد.گناها بخاطر حواس پرتیه.شما داری حواستونو جمع میکنید.اون موقع یهو دیدی امام زمان اومدن خودشون پیش شما.پیشاپیش تبریک.موفقیت شماحتمیه.یه سیلی بزنید توگوش شیطونو دست خدارومحکمترفشاربدید.التماس دعا

یامهدی مددی;526371 نوشت:
انگشترباخودتون داشته باشید تا نگاهش کردید یادتو بیادخدا داره

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
[=&quot]و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
[=&quot]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
این راه حل خوبه یکی دیگه مثل همین راه حل اینه که عکس wallpaper تون رو مذهبی انتخاب کنید
عکس حرم اهل بیت رو تو خانه تون داشته باشید
عکس wallpaper گوشی تون هم مذهبی باشه
و....

[h=1][/h][h=1]

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
[=&quot]و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
[=&quot]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته

توصیه‌ علامه طباطبایی به یک جوان![/h]


[/HR] جوانی 22 ساله در سال 1355 نامه ای به علامه طباطبایی نوشته و از او راه حلی برای بیرون آمدن از گناه خواسته که علامه نیز به نامه او پاسخ داده که آن را بازخوانی می کنیم.


[/HR] بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله …چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سۆال من پاسخ دهید، در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله و حرکت در مسیر استعداد خود باز داشته و می دارند، درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند، دستورات علمی برای پیروی لازم دارم، همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت، باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سۆال نمی شود، وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم، لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید، در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید.
به مراقبه و محاسبه پردازید به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد، آنوقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد

پاسخ علامه طباطبائی به این نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی بر آورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد، آنوقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد ، هرچه باشد ، همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای درکارهایی روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید ، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید ، این رویه را هر روز ادامه دهید ، این روش اگر چه کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال ، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید ، ان شاء الله موفق خواهید بود.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=276483

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

[=Times New Roman] [=Times New Roman]امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و سوره توحید را 11 مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمی شود هر چند شیطان به سوی او طمع کند. ( ثواب الاعمال ص 341)

سلام- این عملکرد بسیار نتیجه بخش است انشا الله تعالی .
رادیو قرآن هر روز صبح 11 نوع تلاوت را ازتوحید پخش میکند، میتوانید همراهشان شوید.
سربلند درگاه حق باشید

[=Times New Roman]

یچیز دیگه یادم اومدهرروز صبح قبل از هرکاری15تاحمد15 تاآیةالکرسی 15تاتوحید و15تاناس بخونیدحتماجواب میده.حالا اگه حتما15تام نشد کمترطوری نیست ولی همشو داشته باشید.به نیت اینکه خداکمک کنه گناه نکنید.من امتحان کردم جواب میده شدید

سلام لطفا یکی بداد من برسه.بخدادیگه دارم افسردگی میگیرم.آقا ماخونوادمون تاکلی وقت بخاطر مشکلاتی که داشتیم کلا تنها بودیم.(مثل تقریبا بی پولی.غیبت نکردن .ساده بودنو...)دقیقا اون موقع علتشم نمیدونستیم.اقا مایواش یواش بااین فامیل گفتیم رابطمونو قوی تر کنیم ناسلامتی فامیلیمو..مشکلات مادی حل شد وهمه یواش یواش (ظاهرا)مهربون شدن (اصلا این قضیه مهم نیست مهربونی ظاهری و...میگم دیگه اخلاقه)ولی ازاون موقع به بعد مایی که ازغیبت فراری بودیم یواش یواش...دیگه این اخریا عفت کلامم داشت می اومد پایین.واااییی مابه نسبت خیلی رعایت میکردیم ولی باز....البته نمیخوام همه تقصیر گناهام بندازم گردن اونا ولی داغون شدیم.ماهی توبه کردیم توبه واقعی بعد یمدت اگه قاطیغیبت نبودیم تهمت بود که سرازیر میشد.خلاصه یباراین تهمتی که زدن من خیلی شلوغش کردم وباهمه اتمام حجت کردم که کسی غیبت نکنه وتهمت نزنه.یمدت بعدشم ینفر وارد زندگیم شد که کلا باعث شد ماخونوادگی چندپله بخدا نزدیکتربشیم.من گفتم بخاطراین شرایط اینا که ول کن قضیه نیستن من رابطمو باهمه قطع میکنم که هم حالا ازشرگناه راحت باشم هم بعدا رو زندگی خودمو تربیت بچه هام تاثیر نذاره.ولی نمیشه.فامیلن خداییش خیلی دوستم دارن(فکرکنم)ولی...حالا کلی وقته من اصلا غیبت نمیکنم هرچی هم جلوم غیبت میکنن تذکر میدم ولی دیگه کم آوردم همیجور یریز.خداروشکرغیبت تقریبا کامل ازخونه مارفته بیرون.ولی وقتی بافامیل هستیم...ما کاملا ساکتیما ولی اصلا انگار متوجه نیستن ماهیچ تمایلی به شرکت تو همچین بحثی نداریم.من دارم داغون میشم.خب آدم باگوششم نباید گناه کنه.تقریبا یه هفته بود بخاطر شدت درسا ازخونه بیرون نرفتم قشنگ نزدیک شدنمو بخدا احساس میکردم.وقتی یکی داره زیر گوشم یه حرف لغوی میزنه احساس میکنم مستقیما قلبم داره سیاه میشه.هیچی هم نمیتونم بگم.بزرگترن واحترامشون واجبه بازبون خوشم که هیچ تاثیری نداره.دلم میخواد بمیرم.من خدارو میخوام میخوام بش نزدیک شم توروخدا کمکم کنید.

یامهدی مددی;531288 نوشت:
من خدارو میخوام میخوام بش نزدیک شم توروخدا کمکم کنید.

[=arial narrow]خواهر عزیزم
ازمطالبی که از علماء ما به ما رسیده کمک بگیرید

تا جایی که بنده متوجه شده ام :
اسلام دین اعتدال است و ثمره اش هم ارامش است
سختی و فشار برای جسم گاهی دارد ولی برای روح ، خیر !

چرا اینقدر تشویش و اظطراب ؟
چرا اینقدر خود را اذیت می کنید ؟
اظطراب و تشویش ،فقط روح شما را خسته و ازمسیر نورانی دین دورکرده و شیطان ملعون را شاد و امیدوار می کند

مگر هدف شما رضای خداوند نیست ؟
خب همان راه را که پیامبرش و اهل بیت علیهم السلام به ما نشان داده اند بروید !

دین ما مطابق فطرت ماست و مطمئن باشید فرسایش و آزار روح با خود ندارد
**

نظرمن اینست :

اول : دین و پرهیزی بدرد می خورد که ما بین مردم و با مردم باشد و نه در انزوا !
و دوم : شما از گناه پرهیز کن،
ناخواسته و بدون اراده شما پیش امد، استغفار کن و از خداوند مدد بخواه و با دلی آرام دوباره پرهیز کن
بوظیفه ی
[=arial narrow]امر به معروف و نهی از منکر هم با توجه بشرایطش و در حد توان عمل کن ...همین !
[=arial narrow]
وسواس چرا خواهر عزیز ما ؟

همیشه بخاطر امر به معروف و نهی از منکر و بحثای روانشناسی و ... که بین فامیل پیش میاد خیلی از اقوام از هم فاصله میگیرن از کارشناسا خواهش میکنم لطف کنن برای ما یه راه کارهایی رو معرفی کنن که تخصصی تر باشه منظورم این هست که کار از زبون خوش صحبت کردن .با دلایل گسترده مجاب کردن و... گذشته .

مبصر;531291 نوشت:
دین و پرهیزی بدرد می خورد که ما بین مردم و با مردم باشد و نه در انزوا (این یک )
و دوم : شما از گناه پرهیز کن ،ناخواسته و بدون اراده شما پیش امد استغفار کن و از خداوند مدد بخواه و با دلی آرام دوباره پرهیز کن ...همین !
میترسم بمرور زمان رقلبم اثربذاره.دیدم که گذاشت.بعدازاین 1هفته که گناه نکرده بودم ورفتم توجمع اون حسای خوبی که داشتم رفت:Ghamgin:

یامهدی مددی;531293 نوشت:
اون حسای خوبی که داشتم رفت
[=arial narrow]این حسا همیشه الهی نیست خواهر عزیزم !
گاهی توهّم خوب بودن است (شاید برای خیلی از ماها پیش امده )
اون حس خوبی ارزش داره که با اطاعت از اوامر خداوند بدست بیاد و این رو هم ما فقط با مراجعه به اهل بیت علیهم السلام می تونیم بفهمیم نه برداشت خودمان !
حواسمان باشد! گاهی از دین هم جلوتر می رویم و این اصلا" خیر نیست و بعدا" برای خودش مصیبتی می شود که بیا و ببین

[=arial narrow]باور کنید زیاد به این حس ها نمی شود اعتماد کرد
باید یک حبل المتین داشته باشیم

[="Georgia"][="Blue"]

یامهدی مددی;531288 نوشت:
سلام لطفا یکی بداد من برسه.بخدادیگه دارم افسردگی میگیرم.آقا ماخونوادمون تاکلی وقت بخاطر مشکلاتی که داشتیم کلا تنها بودیم.(مثل تقریبا بی پولی.غیبت نکردن .ساده بودنو...)دقیقا اون موقع علتشم نمیدونستیم.اقا مایواش یواش بااین فامیل گفتیم رابطمونو قوی تر کنیم ناسلامتی فامیلیمو..مشکلات مادی حل شد وهمه یواش یواش (ظاهرا)مهربون شدن (اصلا این قضیه مهم نیست مهربونی ظاهری و...میگم دیگه اخلاقه)ولی ازاون موقع به بعد مایی که ازغیبت فراری بودیم یواش یواش...دیگه این اخریا عفت کلامم داشت می اومد پایین.واااییی مابه نسبت خیلی رعایت میکردیم ولی باز....البته نمیخوام همه تقصیر گناهام بندازم گردن اونا ولی داغون شدیم.ماهی توبه کردیم توبه واقعی بعد یمدت اگه قاطیغیبت نبودیم تهمت بود که سرازیر میشد.خلاصه یباراین تهمتی که زدن من خیلی شلوغش کردم وباهمه اتمام حجت کردم که کسی غیبت نکنه وتهمت نزنه.یمدت بعدشم ینفر وارد زندگیم شد که کلا باعث شد ماخونوادگی چندپله بخدا نزدیکتربشیم.من گفتم بخاطراین شرایط اینا که ول کن قضیه نیستن من رابطمو باهمه قطع میکنم که هم حالا ازشرگناه راحت باشم هم بعدا رو زندگی خودمو تربیت بچه هام تاثیر نذاره.ولی نمیشه.فامیلن خداییش خیلی دوستم دارن(فکرکنم)ولی...حالا کلی وقته من اصلا غیبت نمیکنم هرچی هم جلوم غیبت میکنن تذکر میدم ولی دیگه کم آوردم همیجور یریز.خداروشکرغیبت تقریبا کامل ازخونه مارفته بیرون.ولی وقتی بافامیل هستیم...ما کاملا ساکتیما ولی اصلا انگار متوجه نیستن ماهیچ تمایلی به شرکت تو همچین بحثی نداریم.من دارم داغون میشم.خب آدم باگوششم نباید گناه کنه.تقریبا یه هفته بود بخاطر شدت درسا ازخونه بیرون نرفتم قشنگ نزدیک شدنمو بخدا احساس میکردم.وقتی یکی داره زیر گوشم یه حرف لغوی میزنه احساس میکنم مستقیما قلبم داره سیاه میشه.هیچی هم نمیتونم بگم.بزرگترن واحترامشون واجبه بازبون خوشم که هیچ تاثیری نداره.دلم میخواد بمیرم.من خدارو میخوام میخوام بش نزدیک شم توروخدا کمکم کنید.

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی و با تشکر از اینکه دغدغه های معنوی خودتان را برای ما به اشتراک گذاشته و ما را سزاوار مشورت می دانید.
جای شکر و سپاسگذاری دارد در میان انبوه خلائقی که همواره همّ تامین معیشت و رفاه بیشتر زندگی دارند جمع قلیلی نیز هستند که نگران تضعیف ایمان و مراقب تشدید تقوای خود هستند. از خداوندگار مزید توفیقات شما را مسالت دارم.
در خصوص مساله ای که ذکر نمودید باید بگویم اصل مراقبت از طهارت نفس و حفظ از آلودگیهای شنیداری امری به غایت مهم است که الحمدلله شما به خوبی بدان واقف هستید اما نکته قابل توجه این است که رعایت این مهم نباید منجر به دوری از ارحام و یا سوظن به دیگران شود.
البته من به خوبی مشکلی که با آن مواجه هستید درک می کنم منتهی نباید این دغدغه خودسازی چنان در شما فراگیر شود که حالت اعتدال و آرامش نفسانی شما و نیز معاشرت و دلسوزی و مهربانی شما را با اقوام و خویشاوندان تحت الشعاع قرار دهد. گاه ممکن است در جمعی قرار گیریم که علی رقم همه تاکیدات ما بر گناه نگردن دیگران، گناهی از ناحیه آنها سر زند که بیرون از حیطه اختیار ماست در اینگونه موارد چون بحث و جدل بیشتر با ایشان یا قطع ارتباط و قهر کردن با آنها موجب فسادها و اختلافات بیشتر می شود صلاح نیست که با یکایک آنها به مخالفت و نزاع بپردازیم و یا تصمیم به قطع رابطه با آنها بگیریم.
خواهرم! اگر برخورد کلامی ما برای جلوگیری از غیبت مفید واقع نشد و یا جانبداری ما از شخصی که طرف غیبت قرار گرفته سودی نبخشید و یا حتی عوض کردن موضوع سخن نیز از جانب ما فایده ای نداشت و نیز اگر ترک دوستان و خویشاوندان بخاطر این گناهشان مفاسد و اختلافات بیشتری را موجب شد در تمامی این موارد حکم عقل و شرع این است که در آن جمع صمیمی باشیم اما در گاه گناه جانب سکوت اختیار کرده و در خلوت خود با خداوندگارمان عرضه داریم که من در صدور این گناهان نقشی نداشته و اقدامات من برای جلوگیری از آنها مفید واقع نشده است. همین مقدار کافی است که طهار ت نفسانی شما علی رقم حضور در چنین مجالسی محفوظ مانده و آرامش و طمانیه قلبی شما نیز حفظ شود.
این که بزرگان ما فرموده اند: هنر آن است که با همه باشی و بی همه باشی مراد همین است وگرنه دست شستن از دیگران و در گوشه دیر و مسجد به خودسازی پرداختن کار چندان مشکلی نیست.
هنر آن است که در میان جهنم اجتماع زندگی کنی و خود را از گناه حفظ کنی پس سعی کن با همه مهربان باشی و از همه گريزان باشی. با همه مهربان باش زیرا آنها نیز خوبیهایی دارند که پنهان از چشمان توست و از آنها گریزان باش زیرا که بدیهای پنهان و آشکار ایشان در روح و روانت تاثیرگذار خواهد بود. همین است مراد سعدی شیرین سخن که می فرماید:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

[/]

یامهدی مددی;531288 نوشت:
سلام لطفا یکی بداد من برسه.بخدادیگه دارم افسردگی میگیرم.آقا ماخونوادمون تاکلی وقت بخاطر مشکلاتی که داشتیم کلا تنها بودیم.(مثل تقریبا بی پولی.غیبت نکردن .ساده بودنو...)دقیقا اون موقع علتشم نمیدونستیم.اقا مایواش یواش بااین فامیل گفتیم رابطمونو قوی تر کنیم ناسلامتی فامیلیمو..مشکلات مادی حل شد وهمه یواش یواش (ظاهرا)مهربون شدن (اصلا این قضیه مهم نیست مهربونی ظاهری و...میگم دیگه اخلاقه)ولی ازاون موقع به بعد مایی که ازغیبت فراری بودیم یواش یواش...دیگه این اخریا عفت کلامم داشت می اومد پایین.واااییی مابه نسبت خیلی رعایت میکردیم ولی باز....البته نمیخوام همه تقصیر گناهام بندازم گردن اونا ولی داغون شدیم.ماهی توبه کردیم توبه واقعی بعد یمدت اگه قاطیغیبت نبودیم تهمت بود که سرازیر میشد.خلاصه یباراین تهمتی که زدن من خیلی شلوغش کردم وباهمه اتمام حجت کردم که کسی غیبت نکنه وتهمت نزنه.یمدت بعدشم ینفر وارد زندگیم شد که کلا باعث شد ماخونوادگی چندپله بخدا نزدیکتربشیم.من گفتم بخاطراین شرایط اینا که ول کن قضیه نیستن من رابطمو باهمه قطع میکنم که هم حالا ازشرگناه راحت باشم هم بعدا رو زندگی خودمو تربیت بچه هام تاثیر نذاره.ولی نمیشه.فامیلن خداییش خیلی دوستم دارن(فکرکنم)ولی...حالا کلی وقته من اصلا غیبت نمیکنم هرچی هم جلوم غیبت میکنن تذکر میدم ولی دیگه کم آوردم همیجور یریز.خداروشکرغیبت تقریبا کامل ازخونه مارفته بیرون.ولی وقتی بافامیل هستیم...ما کاملا ساکتیما ولی اصلا انگار متوجه نیستن ماهیچ تمایلی به شرکت تو همچین بحثی نداریم.من دارم داغون میشم.خب آدم باگوششم نباید گناه کنه.تقریبا یه هفته بود بخاطر شدت درسا ازخونه بیرون نرفتم قشنگ نزدیک شدنمو بخدا احساس میکردم.وقتی یکی داره زیر گوشم یه حرف لغوی میزنه احساس میکنم مستقیما قلبم داره سیاه میشه.هیچی هم نمیتونم بگم.بزرگترن واحترامشون واجبه بازبون خوشم که هیچ تاثیری نداره.دلم میخواد بمیرم.من خدارو میخوام میخوام بش نزدیک شم توروخدا کمکم کنید.

به نظر من هم ارتباط خیلی زیاد با افراد باعث گناه میشه!
مخصوصا نشست و برخاست با افرادی که خیلی گناه زبانی مرتکب میشن!
نه اینکه سرد باشید با فامیل اما تا جایی که میتونید سر رشته بحثو خودتون در دست بگیرید و بحث رو به جاهای زیبا بکشید که غیبت توش نباشه!
بازی های گروهی انجام بدین....کتاب معرفی کنین...در مورد پخت غذا بحث کنید...
مطالعتون رو بالا ببرید که در هر زمینه ای شروع به بحث کردن شما بتونین در همون زمینه بحثو جوری منحرف کنید که از غیبت و تهمت فاصله بگیره!!
مثلا دارن میگن آره فلانی رابطشو با فلانی قطع کرده....
شما یه چیز کوچیک اون وسطای بحثشون پیدا کنید و شروع کنید به گفتن.....
+
در میانه بحث ها بگید بچه ها!!! این حدیثو شنیده بودین!؟(حدیثی در مورد گناه غیبت و تهمت و عذاب اونا ذکر کنید) بعد هم بگیدچقدر جالبه!!؟ نه!؟
یا با زبون طنز تذکر بدین! مثلا بفرمایید: بوی گوشت برادر مرده میاد!!
در عین طنز بودن هشداری ست بسیاااااار تاثیر گذار!!!:ok:
+ اگه میتونین در هنگاهی که غیبت میکنن مکانو ترک کنید
+از شخصی که دارن در موردش غیبت میکنن تا حد ممکن دفاع کنید!!
چیزی یادم اومد بازم میام!!:khaneh:

پيامــــبر اســـلام صلى الله عليه و آله :

اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او را يارى كن و آن جمع را
از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.

• كنزالعمال، ج3، ص586، ح8028 •

اویس;531314 نوشت:
هنر آن است که در میان جهنم اجتماع زندگی کنی و خود را از گناه حفظ کنی پس سعی کن با همه مهربان باشی و از همه گريزان باشی. با همه مهربان باش زیرا آنها نیز خوبیهایی دارند که پنهان از چشمان توست و از آنها گریزان باش زیرا که بدیهای پنهان و آشکار ایشان در روح و روانت تاثیرگذار خواهد بود. همین است مراد سعدی شیرین سخن که می فرماید:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
چشم خیلی خیلی ممنون.حالا میفهمم که نگه داشتن ایمان توآخرالزمان چرا تشبیه کردن به آهن داغ تودست نگه داشتنه.خدایا خودت کمکمون کن.

آرزوی وصال313;531331 نوشت:
بازی های گروهی انجام بدین....کتاب معرفی کنین...در مورد پخت غذا بحث کنید...
مطالعتون رو بالا ببرید که در هر زمینه ای شروع به بحث کردن شما بتونین در همون زمینه بحثو جوری منحرف کنید که از غیبت و تهمت فاصله بگیره!!
مثلا دارن میگن آره فلانی رابطشو با فلانی قطع کرده....
شما یه چیز کوچیک اون وسطای بحثشون پیدا کنید و شروع کنید به گفتن.....
+
در میانه بحث ها بگید بچه ها!!! این حدیثو شنیده بودین!؟(حدیثی در مورد گناه غیبت و تهمت و عذاب اونا ذکر کنید) بعد هم بگیدچقدر جالبه!!؟ نه!؟
یا با زبون طنز تذکر بدین! مثلا بفرمایید: بوی گوشت برادر مرده میاد!!
در عین طنز بودن هشداری ست بسیاااااار تاثیر گذار!!!
+ اگه میتونین در هنگاهی که غیبت میکنن مکانو ترک کنید
+از شخصی که دارن در موردش غیبت میکنن تا حد ممکن دفاع کنید!!
چیزی یادم اومد بازم میام!!
باشه:ok:بدبختی اینجاس که کم حرفم تو جمع ولی انقدکتاب میخونم که اراده کنم به پرحرف ترین آدم دنیا بشم کلا پشیمون بشن پیش من غیبت کنن:khaneh::yes:

مبصر;531295 نوشت:
این حسا همیشه الهی نیست خواهر عزیزم !
گاهی توهّم خوب بودن است (شاید برای خیلی از ماها پیش امده )
اون حس خوبی ارزش داره که با اطاعت از اوامر خداوند بدست بیاد و این رو هم ما فقط با مراجعه به اهل بیت علیهم السلام می تونیم بفهمیم نه برداشت خودمان !
حواسمان باشد! گاهی از دین هم جلوتر می رویم و این اصلا" خیر نیست و بعدا" برای خودش مصیبتی می شود که بیا و ببین
باور کنید زیاد به این حس ها نمی شود اعتماد کرد
باید یک حبل المتین داشته باشیم
ممنون:hamdel:

یامهدی مددی;531337 نوشت:
شهبدبختی اینجاس که کم حرفم تو جمع ولی انقدکتاب میخونم که اراده کنم به پرحرف ترین آدم دنیا بشم کلا پشیمون بشن پیش من غیبت کنن

خب عالی شد!
میتونی اینجوری بحثو کلا عوض کنی!!:ok:

[=arial]شنیدن با گوش دادن فرق داره.[=arial]

وقتی در معرض گناه هستی فقط کافیه گوش ندی،

شنیدن دست خود ادم نیست هر صوتی که تولید میشه ناخوداگاه از طریق گوش شنیده میشه ولی لزوما به دل و قلب وارد نمیشه.

ی وقتی ادم ی حرفایی رو با گوش جان گوش میده،دقت میکنه فکر میکنه روشون جواب براشون پیدا میکنه.

در مقابل گناه فقط کافیه گوش ندی و بعدش استغفار کنی:Gol:

Ezio;525210 نوشت:
دوست عزيز
هـيچ انساني نتونسته و نمي تونه با جبر مقابله كنه
اعمال انسان حتي با اختيار تحت جبر هست
گاهي اوقات قوانين دنيا و طبيعت انسان رو به عملي مي كشونه كه انسان اون عمل يا اعمال رو گناه ميدونه
مهم نيست كه شما چه عقيده اي داشته باشيد! طبيعت و جبر كار خودش رو مي كنه و نگاه نمي كنه كي چي فكر ميكنه
و اينكه شما مي گيد گريه نكرديد، اگر هم گريه مي كرديد باز از سر جبر بود
اينكه آدم گريه مي كنه به شرايط و روحيات و افكار شخص ربط داره كه همه اش جبر مطلق هست
شما اعمال گناه رو كه مي گيد بخاطر جبر هست اينكه شما مي گيد به هيچ كس فكر نمي كنيد و همه رو فراموش مي كنيد بخاطر جبر هست
تجربه ي خودم نشون داده كه ايستادگي در برابر جبر فقط بد تر ميشه
اگه خواستيد من در چت خصوصي اثبات مي كنم براتون كه اعمال تون همه تحت جبر است (از هر نگاهي) تا ناراحت نباشيد[/QUOT

دوست عزیز چرا افکار خودتو تحمیل میکنی و انقد قاطعانه تز میدی؟؟؟

موضوع قفل شده است