مثال ها و تشبیه های قرآن

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مثال ها و تشبیه های قرآن



به نام خداوند بخشنده مهربان

به امید خداوند قادر و متعال تشبیهات و مثال هایی که در کتاب نورانی قرآن آورده شده را جمع آوری خواهیم کرد.
به امید اینکه عامل به قرآن باشیم.


:Gol:


برچسب: 

[=Arial Black]مثال کسانيکه برای خشنودی خدا انفاق می کنند و باغی که در بلندی واقع شده



« و نمونه کسانيکه دارائی خود را در جستجوی خوشنودی خدا و استواری (ايمان) خود انفاق مي کنند، مانند باغ پر درخت واقع در بلندی (بالاتر از تل) می ماند که اگر بارش سنگين به آن ببارد ثمر خود را دوچندان می دهد و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشِ کمِ نيز ثمر خود را می دهد. و خدا به خوبی و بدی همه آنچه انجام میدهيد نگاه می کند و آنرا می شناسد (265)».

(«بِصارَة» بمعنی: نگاه کردن به خوبی يا بدی و درستی يا غلطی و زشتی يا زيبائی چيز مشخصی است. و«بَصير»: کسي است که به خوبی يا بدی، زشتی يا زيبائی، درستی يا نادرستی چيزی نگاه می کند و اندازه خوب و بدی آن را می شناسد. و منظور از بصير بودن خداوند پس از اين مثال اينست که همانگونه که خداوند به موقعيت خوب و بد يک باغ نگاه می کند و آن را می شناسد همانگونه نيز به موقعيت خوب و بد کارهای ما نگاه می کند و آنرا می شناسد).

ربوة به زمين مسطحی که در ارتفاع بالاتر از ارتفاع تل قرار داشته باشد گفته می شود. پژوهشهای علمی نشان می دهد که بهترين محيط برای رشد و باردهی درختان ميوه و درختان ثمر دهنده محيطی است که در ارتفاع ميان 300 تا 600 متر از سطح دريا قرار دارد. و اين همان بلندی و ارتفاعی است که در زبان عربی رَبوَة ناميده می شود و آيه از آن صحبت می کند. محيط کِشتی که در چنين ارتفاعهائی قرار دارد اين ويژگيها را دارد: وزش باد و نسيم و تجديد هوا، مرطوب بودن جو‏، در معرض تابش خورشيد قرار داشتن، لطيف بودن جو، فراوانی آب، ‏انبار نمودن آب به اندازه لازم، بارانهای سنگين آفتهای آن و آنچه رشد گياهان مختل می کند را می شويد (چون آب از بلندی به زمينهای پست حرکت می کند و در آن ارتفاعات نمی ماند)، امکان نفوذ ريشه های درختان به اعماق که بنوبه خود ريشک های زيادتری را می رويانند و مواد غذائی بيشتری را می مکند و بنوبه خود ثمر درخت را زياتر می شود، و مقاومت درخت در برابر بادها و وزشهای تند نيز بيشتر می شود.

به اين ترتيب باغی که در ربوة (در ارتفاع ميان 300 تا 600 متر بالای سطح دريا) قرار دارد، با بارش سنگين ثمر خود را دوچندان می دهد، و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارش کم نيز به دليل وجود ويژگيهای نامبرده در آن محيطها باز هم درخت ثمر خود را می دهد. و قرآن کسانيکه برای خشنودی خدا انفاق می کنند را به باغی که در بلندی واقع شده مثال می زند که در شرايط بارش سنگين و سبک، در هر حال ثمر خود را می دهد.


[=Arial Black]مثال دين ستيزان

آیه 175 سوره اعراف از کسی صحبت میکند که آیات خدا را دور انداخته و بجای آن پيوسته هوس خود را دنبال کرده، و در ادامه آن آیه 176 چنين می فرماید:


« و اگر می خواستیم او را با آیات خود بلند مي کردیم ولی او زمین گیر شد (یعنی اگر "ما" می خواستیم برای او تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم او را بلند می کردیم، ولی انتخاب به او دادیم و او به زندگی و مال دنیا دل بست) و پيوسته هوس خود را دنبال نمود، بنابر اين او مانند سگ میماند، اگر بار روی آن بگذاری له له می زند اگر هم آنرا رها کنی له له می زند. اينست نمونه کسانیکه آیات خدا را دروغ می پندارند. داستانهای واقعی را بگو با امید به اینکه اینها بينديشند».

له له زدن سگ تنفس سريع است با دهانی باز و با زبانی معمولاً افتاده به بيرون از دهان. سگ در حالت عادی ميان 30 تا 40 نفس می زند و در حالت له له زدن ميان 300 تا 400 نفس. سگ اغلب هنگام بالا رفتن دمای گرمای بدنش له له می زند تا خود را خنک کند، چون غده های عرقی کافی برای خنک نمودن خود ندارد، (کمی در پاها دارد که برای خنک نمودن بدن آن کافی نيست). بنابر اين با له له زدن خود را خنک می کند. در نفس زدن هوای خنک وارد بدن ميشود و هوای گرم از بدن خارج می شود و به اين وسيله خود را تهويه و خنک ميکند.



سگ علاوه بر دليل فوق که "بالا رفتن دمای گرمای بدن وی" بود، بدلايل زياد ديگری همچون تشنگی، شادی، خوشنودی، ناخوشنودی، برخورد ناگهانی با چيزی، کار و خستگی، درد های روانی و جسمی، اندوه و غيره نيز له له میزند.

آيه گفت نمونه کسانيکه آيات خداوند را دروغ می پندارند مانند سگ است که چه بار روی آن بگذاری و چه آنرا بحال خود واگذاری در هر حال له له خود را می زند. بنابر شناختی که از سگ داريم معنی اين تشبيه اينست که فرد دين ستيز در هر حال دين ستيزی خود را دارد چه دين بنوعی با او کاری داشته باشد و چه نداشته باشد. ما امروزه درستی اين گفته آيه را در غرب می بينيم. امروزه در غرب دين اساساً با کسی کاری ندارد، ولی دين ستيزان دين ستيزی خود را دارند. يعنی اين از سرشت آنهاست همانگونه که له له زدن سگ نيز از سرشت خود آنست و می تواند هيچ ربطی به کار و رفتار انسان با آن نداشته باشد. (و سرشت انسان البته از نظر قرآن بدست خود انسان است).



[=Arial Black]مثال چگونگی علم گرائی و واقع گرائی افراد بی ايمان

آيه 39 سوره نور با دادن مثال نشان می دهد که افراد بی ايمان چگونه از علوم و واقعيات نتيجه هائی را ميگيرند که الزاماً آن نتيجه ها را نمی دهند، و يا اگر علم گرا و واقع بين نبوده باشند آيه پيش بينی مي کند که علم گرا و واقع بين می شوند و از علوم و واقعيات برای خود نتيجه هائی می گيرند که الزاماً آن نتيجه ها را نمی دهند.

[=Arial Black]« و کارهای افراد بی ايمان مانند کار فرد خيلی تشنه می ماند که "آب نمائی" را در پائين ترين زمين جای جمع شدن آب و بی سنگ و درخت "آب" حساب می کند. تا هنگاميکه (روز رستاخيز) به آن رسيده آنرا چيزی نيابد، و خدا را پيش آن بيابد. خدا نيز سپرده وی را بی کم و کاست خواهد داد، و خدا خيلی زود حساب را انجام میدهد».

«سَرَاب»: منظره آب نما. (هنگاميکه تابش خورشيد سطح زمين را داغ می کند هوای مماس با سطح زمين نيز گرم می شود. از آنجا که هوای بالاتر از آن سردتر است و هوای گرم از تراکم کمتری برخوردار است و سبک تر است، باهوای سرد جابجا می شود. در اين جابجائی نور شکسته می شود و يک منظره متوهج درست می کند که بصورت آب و جريان آب و موج آب بنظر ميرسد. چنين منظره ای که در واقع آب نيست ولی آب بنظر ميآيد سراب ناميده ميشود). «قيعَة»: واحد قيع است بمعنی: زمينی که سطح آن از زمينهای پيرامون خود پائين تر است و جای جمع شدن آب است و سنگ و درخت ندارد. «ظَمآن»: خيلی تشنه. جمله: "حتی اذا جائه.."جمله استئنافی است، جمله جديدی را آغاز می کند، و به تک تک افراد بی ايمان برمی گردد، مبنی بر اينکه هنگاميکه روز رستاخيز بيايد و کار و انديشه خود را ببيند می بيند که چيزی نيست همانگونه که فرد تشنه هنگام رسيدن به محل سراب می بيند چيزی نيست. واژه "حتی" هنگاميکه با فعل می آيد بمعنی "إلی أن" بمعنی "تا اينکه" ميباشد. و فعل "وَفـّی" از مصدر «تـَوفِـيـَة» است بمعنی: پس دادنِ سپرده به صاحب آن بدون کم و کاستی.

مثالی که آيه می زند مربوط به چنين منظره ای است. آبی که می بينيم در واقع سراب است. هنگاميکه فرد خيلی تشنه اين منظره را می بيند دو تا گزينه دارد. يکی اينکه آنچه می بيند "سراب" است و ديگری اينکه "آب" است. او برای خود چنين استدلال می کند:

"آنجا پائين ترين سطح زمين و جای جمع شدن آب است. اگر بارانی در اين منطقه ببارد آنجا جمع ميشود ـ اگر رودخانه ای در اين منطقه باشد آنجا ميرود و جمع ميشود ـ آنجا درخت هم ندارد که نشان بدهد سراب است ـ همينطور سنگ نيز ندارد که نشان بدهد سراب است. بنابر اين آنچه من می بينم آب است".

او با اين استدلالاتِ درست (سراب را نفی و) آب را اثبات می کند، در حاليکه اين استدلالاتِ درست الزاماً (سراب را نفی و) آب را اثبات نمی کنند. آيه گفت : کار افراد بی ايمان مانند کار اين فرد خيلی تشنه است که چگونه برای خود استدلال ميکند و سراب را آب حساب ميکند.

افراد بی ايمان نيز با علم گرائی خود از علومی که درست هستند نتيجه هائی را می گيرند که آن علوم الزاماً آن نتيجه ها را نمی دهند. مثلاً می گويند ذارات بار مثبت و منفی دارند که باعث حرکت آنهاست و آفريننده ندارند. اينکه ذارات بار مثبت و منفی دارند و باعث حرکت آنها است درست است ولی اين الزاماً آفريننده را نفی نمی کند. يا مثلاً با استدلال به تکامل خدا را نفی می کنند در حاليکه تکامل الزاماً خدا را نفی نمی کند. يا مثلا می گويند برخی خيلی ثروتمندند و کاری نيز نمی کنند، برخی ديگر هم زحمتکش و هم تنگدست هستند. از آنجا که همه انسان هستند و برابر، مالکيت خصوصی ميبايست از بين برود و يک سيستم اقتصادی اشتراکی که کسی مالک چيزی نباشد و هر کسی به اندازه توان خود کار کند و به اندازه نياز خود بردارد روی کار بيايد. استدلالاتِ مزبور ضمن درست بودن الزاماً مالکيت خصوصی و مالکيت دسترنج خود را نفی نمی کنند. و همينطور در زمينه های گوناگون ديگر نتايجی را برای خود می گيرند که الزاماً آن نتيجه ها را نمی دهند.



1) واژه "مثل" ضمن آیات صریحا ذکر شده است؛ مانند :

«مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة...» (بقره/261)

2)واژه "مثل" در کنار واژه "ضرب" آمده است؛ مانند :

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فيهِ شُرَكاء...» (زمر/29)

3)با حرف "ک" تشبیه بیان شده است؛مانند:

« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهی كاَلحِْجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَة...» (بقره/74)

«سپس دلهاى شما بعد از اين [واقعه‏] سخت گرديد، همانند سنگ، يا سخت‏تر از آن...»

4)گاهی در آیه کلمه" مثل" و حرف" ک" وجود ندارد ولی از سیاق عبارت و مفهوم

آن وجودِ مثل نمایان است.[4]

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَاتِنَا وَ اسْتَكْبرَُواْ عَنهَْا لَا تُفَتَّحُ لهَُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتىَ‏ يَلِجَ الجَْمَلُ فىِ سَمّ‏ِ الخِْيَاطِ...» (اعراف/40)

«كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و در برابر آن تكبّر ورزيدند، (هرگز) درهاى آسمان به رويشان گشوده نمى‏شود و (هيچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد!..»

موضوع قفل شده است