" بانوی گمشده " آیا سکینه (س) دختر حضرت علی و حضرت زهراست؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
" بانوی گمشده " آیا سکینه (س) دختر حضرت علی و حضرت زهراست؟

سلام

ایام شهات حضرت علی (ع) را تسلیت عرض میکنم.

طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ، انشالله

در سفری که به سوریه رفته بودم و در بین اماکن متبرکه شهر دمشق ما رو به یه آرامگاهی بردن که گفتن مدفن سکینه (س) دختر حضرت علی و حضرت زهراست!
برای همه جای تعجب داشت چون همیشه فرزندان حضرت علی و حضرت زهرا چهار فرزند بودن (امام حسن ، امام حسین ، حضرت زینب ، و ام کلثوم ) البته مسئول کاروان یک سری توضیحات داد که این قبر و صحتش به تایید علمای قم رسیده منتها سوال من اینه که آیا واقعا این ثابت شده که سکینه (س) فرزند این دو بزرگوار است؟
چرا هیچ اسم و یاد و نشونی از ایشون نیست؟

با سلام

این فایل صوتی استاد پیشوایی است در مورد سوال شما گرامی

ملاحظه نمایید

با سلام

ممکن است سکینه دختر حضرت علی (ع) وجود داشته باشد و لیکن مادرش ، حضرت زهرا (ع) نمی باشد.
چون فرزندان ایشان 4 نفربنام های:
امام حسن(ع) ،امام حسین (ع)، زینب کبرا و ام کلثوم است .(1) همچنین حضرت علی (ع) فرزند دیگری از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نام محسن داشت که سقط گردید!
درباره سکینه دختر امام علی(ع) اطلاع چندانی در متون کهن نیست و تنها در یک حدیث ،امام حسین (ع) از خواهرش سکینه یاد می کند.(2)

پی نوشت:
1. بحار الانوار ج 42 ص 74 و منتهی الامال ج اول ص 351
2. وسائل الشیعه، ج‏20، ص: 228

راستش به ما اونجا یه کتاب دادن که چند تا سند معرفی کرده ولی هیچ کدومش جز این یکی صراحت نداره :
مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار در ضمن گفتار مشروحی از جریان تغسیل و تکفین حضرت زهرا از امیرالمومنین چنین نقل می کنند :
هنگامی که تصمیم گرفتم بند کفن را ببندم صدا زدم : ام کلثوم،زینب ، سکینه ، فضه ، حسن و حسین بشتابید و از مادرتان بهره ببرید که اینک لحظه فراق است و دیدار بعدی در بهشت صورت خواهد گرفت.
بحارالانوار 43/174 - 179
بعد زیرش نوشته چون مسلم است که حضرت علی تا زمان حیات حضرت زهرا ازدواج دیگری نداشته پس سکینه دختر این دو بزرگوار است.

[=Century Gothic]با سلام


[=Century Gothic]مشاهده کردید که در روایات علامه مجلسی یکجا نام سکینه آورده نشده و در روایات شما نام سکینه آورده شده !
اما آنچه بنده یافته ام تقدیم میکنم تا استاد عزیز کاوه برسی های لازم را در این مورد انجام دهند
:Sham:
[=Century Gothic]در ذکر فرزندان امير مؤمنان عليه‌السلام، مشهور بين علما و محققان اين است که ‌آن حضرت، از حضرت فاطمه‌ عليها سلام چهار فرزند به‌ نامهاي حسن، حسين، زينب کبري و زينب صغري (ام کلثوم) بيش نداشته‌است.
شيخ مفيد (متوفي 413 ﻫ ) مى‌نويسد:فرزندان امير مؤمنان بيست و هفت نفر هستند که حسن، حسين، زينب کبري و زينب صغري (مشهور به‌ام کلثوم) از فاطمه‌زهرا عليها سلام تولد يافته‌اند.[1]
حسين بن حمدان الخصيبي (متوفي 334 ﻫ ) در اين ميان محسن را نيز ذکر مى‌کند و مى‌نويسد که او در کودکي وفات يافت.[2]
قول ديگري که اشتهار آن موجب غلبه ‌بر ديگر اقوال شده ‌است، اين است که محسن يا محسّن در زمان بارداري حضرت فاطمه(ع) و بر اثر حادثه‌ي هجوم مخالفان به ‌منزل امير مؤمنان و آسيب ديدن حضرت زهرا عليها سلام سِقط شد.[3]
آن چه ‌مهم است اين که مى‌بينيم در هيچ يک از اين نوشته‌ها، ذکري از دختري به‌نام سكينه ‌به‌ميان نيامده‌و تقريباً همه تحقيقات و نوشته‌هاي بزرگان نسبت به ‌اين نام ساکت بوده ‌و هستند.
[=Century Gothic]

اما با اين حال رواياتي نيز از شخصيت‌هاي برجسته‌اي از متقدمين وجود دارد که براي امير مؤمنان و فاطمه [‌عليه ما‌السلام] دختري به ‌نام سكينه‌ را اثبات مى‌نمايند.
قبل از پرداختن به‌ اين روايات ابتدا توجه‌ خواننده عزيز را به ‌نظر محدّث بزرگ مرحوم نمازي صاحب مستدرک سفينة‌البحار، جلب مى‌کنيم که ‌مى‌نويسد: ... سكينه ‌ دختر امير مؤمنان است که تاريخ نويسان او را ذکر نکرده‌اند؛ ليکن امام سجاد عليه‌السّلام در بيان فضليت فاطمه‌از او روايت نقل مى‌کند[4]...

و اينک متن و ترجمه احاديث مزبور را ذکر مى‌کنيم:
1- شيخ طوسي (متوفي 460 ﻫ) در امالي به ‌نقل از پدرش از حفار از اسماعيل بن علي (برادر دعبل خزاعي ) از امام رضا عليه‌السّلام و آن حضرت از پدرانش از امام حسين عليه‌السّلام نقل مى‌کند که فرمود:
ادخل علي اختي سكينه ‌بنت علي خادم، فغطت رأسها منه. فقيل لها انه‌ خادم، فقالت: هو رجل منع عن شهوته[5].
ترجمه: برده‌يي (خواجه) را بر خواهرم سكينه وارد کردند، او موي سر خود را از ديد او پوشانيد. پرسيدند: او که خواجه‌اي بيش نيست؟
سكينه ‌فرمود: در هر حال او مرد است، هر چند از شهوتش جلوگيري شده ‌باشد.

کلمه‌«اختي» در اين حديث و همين طور کلمه‌«بنت علي» به‌ صراحت بيانگر آن است که‌ سكينه ‌دختر امام علي و خواهر امام حسين عليه‌السّلام مى‌باشد.
علاوه بر آن که‌ اين حديث بر جلالت مقام و موض نتمتمياماند
تا جايي که مى‌توان نظر او را ملاک حکم فقهي قرار داد.
امام حسين عليه‌السّلام که پيشواي معصوم شيعيان است و براي بيان حکم شرع نيازي به ‌استناد به ‌قول يا فعل ديگران ندارد، اما اين جا و براي بيان وجوب پوشش زن از مرد نامحرم به‌عمل سكينه (ع) استناد مى‌کند و چه ‌بسا که اين استفاده ‌براي اثبات موقعيت علمى ‌و جلالت قدر خواهر گرامى‌اش باشد.

[=Century Gothic]
2- مرحوم مجلسي (متوفي 1111) در کتاب شريف بحارالانوار در ضمن گفتار مشروحي از جريان تغسيل و تکفين حضرت زهرا از امير مؤمنان عليه‌السّلام چنين نقل مى‌کند:
... قلما هممت ان اعقد الرداءناديت: يا ام کلثوم يا زينب يا سكينه ‌يا فضّه ‌يا حسن يا حسين هلمواتزودوا من امکم[6] ...
ترجمه: هنگامى‌که تصميم گرفتم بند کفن را ببندم، صدا زدم: ام كلثوم، زينب، سكينه ، فضّه‌، حسن ، حسين! بشتابيد و از مادرتان بهره ‌ببريد که اينک لحظه ‌فراق است و ديدار بعدي در بهشت صورت خواهد پذيرفت.
آن چه‌ مسلم و واضح است اين که امام اميرمؤمنان عليه‌السّلام در زمان حيات زهراي اطهر ازدواج ديگري نداشته‌است و لذا مى‌توان نتيجه ‌گرفت که حضرت سكينه ‌که در زمان وفات حضرت زهرا(ع) حضور داشته، به‌ طور يقين از آن حضرت تولد يافته‌است.
نکته ديگر اين روايت اين است که اميرمؤمنان فضه‌خادمه‌را در رديف فرزندان خود قرار مى‌دهد؛ اين مطلب به‌ خاطر انس و علاقه وافري است که فضه ‌به‌ بي‌بي دو عالم و فرزندان آن حضرت داشته ‌و چنان از تربيت الهي آن بيت گرامى‌استفاده ‌کرده ‌و تربيت شده ‌که گويي جزو آن خانواده ‌است. :Sham:

3- طبري عالم و محدّث بزرگ قرن چهارم در کتاب دلايل الامامه ‌مى‌نويسد:
عن الحسين بن ابراهيم القمي، عن علي بن محمد العسکري، عن صعصعة ‌بن ناجيه، عن زيد بن موسي، عن ابيه، عن عمه‌زيد بن علي، عن ابيه‌، عن سكينه ‌و زينب بنتي علي، عن علي عليه‌السّلام قال: قال رسول الله ‌صلي الله‌ عليه‌ و آله: ان فاطمة ‌خلقت[7] ...
ملاحظه ‌مى‌شود که زيد از پدرش امام زين العابدين عليه‌السّلام و از زبان سكينه ‌و زينب دختران امام علي عليه‌السّلام روايتي را در باره حضرت فاطمه‌زهرا(س) و دختران پيامبر نقل مى‌کند.
به‌ هر حال در يک بررسي گذرا از روايت فوق مى‌توان وجود حضرت سكينه ‌را محرز دانست، چه ‌آن که نام مبارک آن حضرت از زبان راويان چيره‌دست عالم اسلام نقل شده‌است.
و از طرف ديگر در يک نگاه‌ اجمالي به ‌احاديث مذکور متوجه‌ مى‌شويم که هر کدام از آنها داراي موضوعي خاص و جداي از ديگري است و اين تعدد موضوعات خود نشانه‌اي روشن است بر اين که نام آن حضرت نمى‌تواند حاصل توطئه ‌و تباني گروهي براي دروغ پردازي و خلق شخصيّتي غيرواقعي باشد.
[=Century Gothic]


علّامه‌ابواسحاق اسفرايني[8] در کتاب «نور العين في مشهد الحسين» مطالبي راجع به‌حضور حضرت سكينه ‌در ماجراي کربلا، و مشارکت آن حضرت در مصائب دلخراش شهادت امام حسين عليه‌السّلام و شهداي کربلا، و اسارت اهل بيت مى‌نويسد و در جاي جاي کتاب خويش اشعاري جانسوز را از آن حضرت نقل مى‌کند.

يکي از فرازهاي اين کتاب ماجراي گفت‌ و‌گوي امام عليه‌السّلام با خواهرش سكينه (س) در مکه است که آن را به ‌طور خلاصه‌ نقل مى‌کنيم:
... پس از آن که مسلم به ‌اتّفاق فرستاده کوفيان از امام حسين عليه‌السّلام جدا شد و روانه ‌کوفه‌ گشت، امام نزد خواهرش سكينه ‌آمد و ماجراي ظلم يزيد و عبيدالله‌ بن زياد بر مردم کوفه ‌و عراق و دعوت آنان از خويش را با وي در ميان گذارد... و سپس به ‌او فرمود: خواهرم! برخيز و وسايل مسافرتمان را فراهم کن و ما را براي حرکت آماده‌ساز.
وقتي سكينه ‌اين کلام را از امام شنيد و ديد که اشک آن حضرت به ‌خاطر ستمى‌که بر کوفيان روا شده‌ جاري گشت، اشک او نيز سرازير شد و گفت: يا اخي لا ابکي الله ‌لک عيناً الا من خشيته.
اي برادر! خداوند چشم تو را جز در خشيت خودش نگرياند. برادرم! ما آماده ‌سفر هستيم، اما محرّم در راه‌ است و دوست داريم که عاشورا را در بيت‌الله‌الحرام باشيم... اي برادر! اجازه ‌بده‌ همين جا بمانيم تا مراسم حج را دريابيم و پس از آن عاشورا را کنار کعبه ‌معظمه ‌درک کنيم... من مسافرتمان در ماه‌هاي حرام را به ‌فال نيک نمى‌گيرم، زيرا از جدّم رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: خون حسين در ماه حرام ريخته مي‌شود ... پس اي برادر ! صبر کن تا محرم امسال بگذرد و قلبم آرام گيرد ...
امام حسين عليه السَّلام فرمود: خواهرم! من نيز اين سخن را جدّم شنيده‌ام؛ ولي گفت و‌گو در اين مورد بي فايده‌ است، زيرا اهل کوفه‌ و عراق مرا به‌ خدا، پدر و جدّم سوگند داده‌اند که امسال به‌ آن جا بروم و چنان چه ‌اين کار را نکنم روز قيامت در پيشگاه ‌خداوند از من شکايت مى‌کنند، آنگاه ‌من چه‌ بگويم؟ ... و اگر هم بنا باشد کشته ‌شوم، چاره‌اي جز تسليم در برابر تقدير و مشيت الهي ندارم. پس برخيز تا آماده‌ سفر شويم و در همه احوال توکل بر خدا کنيم.

[1] - الارشاد الي حجج الله‌علي العباد، 186.

[2] - الهداية‌الکبري، 94.
[3] - بيت الاحزان، محدث قمى‌_ 91.
[4] - مستدرک سفينة‌البحار 5/90.
[5] - وسايل الشيعه‌14/168 - 167 - بحارالانوار 45/104.
[6] - بحارالانوار 43/174 - 179.
[7] - دلايل الامامة‌ ص 52 - بحارالانوار ج/112 ، 81 - مستدرک الوسايل 1/76.
[8] - ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن ابراهيم (متوفي عاشوراي 418 ﻫ . ق) فقيه‌شافعي و متکلم اصولي است که داراي شاگردان بسيار در نيشابور بود.

گل مینا;137499 نوشت:
مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار در ضمن گفتار مشروحی از جریان تغسیل و تکفین حضرت زهرا از امیرالمومنین چنین نقل می کنند : هنگامی که تصمیم گرفتم بند کفن را ببندم صدا زدم : ام کلثوم،زینب ، سکینه ، فضه ، حسن و حسین بشتابید و از مادرتان بهره ببرید که اینک لحظه فراق است و دیدار بعدی در بهشت صورت خواهد گرفت. بحارالانوار 43/174 - 179

خیلی ممنون از پاسخگوییتون این مواردی که شما فرمودین و همشو خودم خونده بودم منتها جز اون موردی که گفتم توی بقیه موارد معلومه که سکینه (س) فرزند حضرت علی بوده ولی اینکه فرزد ایشان از حضرت زهرا باشه مشخص نیست یعنی من نفهمیدم
طبق همین روایات و براساس فرمایشات شما دختری به اسم سکینه ، دختر حضرت علی هستن ولی اینکه فرزند حضرت زهرا نیز باشند سواله
برای من خیلی جای سواله که اگه واقعا فرزند این دو بزرگوار هستن و اگه اثبات شده پس چرا هنوز کسی متذکر این مطلب نمیشه؟

نمیدونم اینا کمکی میکنه یا نه این مدارک معرفی شدن در جهت اثبات این که سکینه (س) دختر بدون واسطه حضرت علی و حضرت زهراست .
1. وسائل الشیعه حر عاملی جز (20) صفحه (420) و همین جز (14) حدیث شماره 7
2. امامی شیخ طوسی صفحه (367)
3. مستدرک سفینه جز هفت صفحه (387)
4. التاریخ الکبیر بخاری جز (4) صفحه 111
5. المعارف ابن قتیبه صفحه (620) با عنوان الطرة السکینة
6. بحار الانوار علامه مجلسی جز (43) صفحه 179
7. دلائل الامامة طبری
8. نور العین فی مشهد الحسین علامه اسفرائینی
ظاهرا لیست این منابع رو یک بنده خدا ( خودشو خادم اهل بیت معرفی کرده) به آیت الله سید احمد واحدی ( تولیت حرم حضرت سکینه دختر حضرت علی (ع) )ارائه کردن

[=&quot]با سپاس بی کران از دوست پرتلاش مان جناب رضای عزیز

[=&quot]درباره سکینه دختر امام علی و حضرت زهرا، باید به عرض برسانم که چنین سخنی در کلام مورخین دیده نشده است و تایید نمی شود. آنچه که از علامه مجلسی نقل شده نیز پیشینه ای تایید کننده ندارد و روایتی فرد و تنهاست که متاسفانه در دیگر منابع تاریخی و حدیثی مسبوق به سابقه نبود. [=&quot]فَقَالَ عَلِيٌّ ... [=&quot]نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ[=&quot] هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ...[=&quot][=&quot][1][=&quot]

[=&quot]اما درباره وجود این مزار در دمشق، منابع قدیمی هر یک سخنی می گویند: برخی آن را قبر سکینه دختر امام حسین علیه سلام می دانند و بر آنند که این مزار در باب الصغیر شام واقع بوده است، که به اصطلاح بدان مشهد نارنج می گفتند.[=&quot][2]البته همین نویسنده در چند صفحه بعد گمانه ای را مطرح می کند که قبر سکینه دختر امام حسین در منطقه ای به نام طبریه قرار داشته است.[=&quot][3] و البته او این سخن را از یاقوت نقل کرده است.[=&quot][4] ابن بطوطه نیز قبر سکینه در شام را قبر سکینه دختر امام حسین معرفی می کند و می گوید این قبر از آن دختر امام حسین است.[=&quot][5] ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نیز، با حدس و گمانهایی قبر سکینه در شام را از آن سکینه دختر امام حسین می داند.[=&quot][6] این درحالی است که دیرینه نویسانی چون بلاذری وابن سعد و دیگران درگذشت سکینه را در مدینه نوشته اند.[=&quot][7] در این صورت به نظر می آید قبری که در شام قرار داشته، مزار سکینه بود اما نه سکینه دختر امام حسین بلکه سکینه خواهر آن حضرت بوده است.

[=&quot]انشاء الله ادامه دارد...

[=&quot]



[=&quot][1] [=&quot]- [=&quot]علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏43،ص:179[=&quot]

[=&quot][2] [=&quot]- هروی، [=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، چ اول 1423، ص 22.

[=&quot]

[=&quot][3] [=&quot]- [=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، ص: 27[=&quot]

[=&quot][4] [=&quot]- [=&quot]یاقوت، معجم البلدان، ج‏4، ص: 19[=&quot]

[=&quot][5] [=&quot]- [=&quot]رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار)، رباط، آکادمیه المملکة المغربیه، 1417ق، ج‏1، ص: 323

[=&quot]

[=&quot][6] [=&quot]-[=&quot] ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج‏69، ص: 217[=&quot]

[=&quot][7] [=&quot]-[=&quot] ؛بلاذری، أنساب‏الأشراف،ج‏2،ص:416؛ ابن سعد، الطبقات‏الكبرى،ج‏8،ص:347 ؛ زرکلی، الأعلام،ج‏3،ص:106[=&quot]

با سلام

یک نکته مرتبط

حضرت رقیه سلام الله علیها در حادثه کربلا حضور داشتند؟
ظاهرا شهید مطهری در این امر تشکیک نموده اند؟

**عبدالله**;138215 نوشت:
با سلام

یک نکته مرتبط

حضرت رقیه سلام الله علیها در حادثه کربلا حضور داشتند؟
ظاهرا شهید مطهری در این امر تشکیک نموده اند؟

[=Century Gothic]با سلام

اکثر محدّثان دو دختر به نامهاى سکینه و فاطمه براى امام حسین ذکر کرده اند؛
اما علّامه ابن شهر آشوب ، و محمّد بن جریر طبرى شیعى ، سه دختر به نامهاى سکینه ، فاطمه و زینب را براى آن حضرت برشمرده اند.
در میان محدّثان قدیم ، تنها على بن عیسى اربلى ـ صاحب کتاب کشف الغمّه (که این کتاب را در سال 687 هـ.ق تألیف کرده است ) ـ به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین شش پسر و چهار دختر داشت ؛ ولى او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهاى زینب ، سکینه و فاطمه را نام مى برد و از چهارمى ذکرى به میان نمى آورد. احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیّه بوده باشد.
علامه حائرى در کتاب معالى السبطین مى نویسد: بعضى مانند محمّدبن طلحة شافعى ودیگران از علماى اهل تسنّن و شیعه مى نویسند: امام حسین داراى ده فرزند، شش پسر و چهار دختر بوده است . سپس مى نویسد: دختران او عبارتند از: سکینه ، فاطمه صغرى ، فاطمه کبرى ، و رقیّه (ع):Sham:
آنگاه در ادامه مى افزاید: رقیّه (ع)پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش (شاه زنان) دختر یزدجرد بود(یعنى حضرت رقیّه خواهر تنى امام سجّاد بود).

[=Century Gothic]پاسخ به یک سؤال
مى پرسند: آیا نبودن نام حضرت رقیّه در میان فرزندان امام حسین (ع)در کتابها و متون قدیم - مانند: ارشاد مفید، اعلام الورى ، کشف الغمّه و دلائل الامامه طبرى - بر نبودن چنین دخترى براى امام حسین (ع)دلالت ندارد؟
پاسخ: با توجّه به مطالب زیر، پاسخ این سؤال روشن مى شود:
1. در آن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدّد فرزندان امامان از سوى دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنى اُمیّه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگى امامان موجب شده که بسیارى از ماجراهاى زندگى آنان در پشت پرده خفا باقى بماند، بنابراین ذکرنکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد.

2. گاهى بر اثر همنام بودن ، وجود نام رقیّه در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب ، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودى که داشتند، مشکل مى¬نمود .

3. گاهى بعضى از دختران دو نام داشتند، مثلاً طبق قرائنى که خاطرنشان مى شود به احتمال قوى همین حضرت رقیّه را فاطمه صغیره مى خواندند، و شاید همین موضوع ، باعث غفلت از نام اصلى او شده باشد.

4. چنانکه قبلاً ذکر شد و بعد از این نیز بیان مى شود، بعضى از علماى بزرگ از قدما، از حضرت رقیّه به عنوان دختر امام حسین یاد کرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند. پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلى در دسترس آنها بوده باشد که بر اساس آن ، از حضرت رقیّه سخن به میان آورده اند؛ کتابهایى که در دسترس دیگران نبوده است ، و در دسترس ما نیز نیست .
بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیّه در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دخترى براى امام حسین (ع)نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیارى از جزئیات ماجراى عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران ، در کتابهاى مربوطه ، دلیل آن نمى شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است .

[=Century Gothic]مادر حضرت رقیه (ع)
مادر حضرت رقیه (ع)، مطابق بعضى از نقلها (ام اسحاق) نام داشت که قبلاً همسر امام حسن (ع)بود، و آن حضرت در وصیت خود به برادرش امام حسین (ع)سفارش کرد که با ام اسحاق ازدواج کند و فضایل بسیارى را براى آن بانو بر شمرد.
و به نقلى ، مادر رقیه (ع)(ام جعفر قضاعیه) بوده است ولى دلیل مستندى در این باره ، در دسترس نیست .

شیخ مفید در کتاب ارشاد ام اسحاق بنت طلحه را مادر فاطمه بنت الحسین معرفى مى کند.
سن حضرت رقیه (ع)
سن مبارک حضرت رقیه (ع)هنگام شهادت ، طبق پاره اى از روایتها سه سال ، و مطابق پاره اى دیگر چهار سال بود. برخى نیز پنج سال و هفت سال نقل کرده اند.
در کتاب وقایع الشهور و الایام آمده است که ، دختر کوچک امام حسین (ع)در روز پنجم ماه صفر سال 61 هـ.ق وفات کرد، چنانکه همین مطلب در کتاب ریاض القدس نیز نقل شده است .
رقیه (ع)در عاشورا
در بعضى روایات آمده است : حضرت سکینه (ع)در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه (ع)باشد گفت : بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود .
امام حسین ( (ع)) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه (ع)صدا زد: بابا! مانعت نمى شوم
صبر کن تا ترا ببینم امام حسین (ع)او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید.
در این هنگام آن نازدانه ندا داد که : «العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى» بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است .
امام حسین (ع)به او فرمود: کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم آنگاه امام حسین (ع)برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت : «یا ابه این تمضى عنا؟ » بابا جان کجا مى روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟!
امام (ع)یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد.

http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/4950

رضا;138223 نوشت:
آیا نبودن نام حضرت رقیّه در میان فرزندان امام حسین (ع)در کتابها و متون قدیم - مانند: ارشاد مفید، اعلام الورى ، کشف الغمّه و دلائل الامامه طبرى - بر نبودن چنین دخترى براى امام حسین (ع)دلالت ندارد؟ پاسخ: با توجّه به مطالب زیر، پاسخ این سؤال روشن مى شود: 1. در آن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدّد فرزندان امامان از سوى دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنى اُمیّه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگى امامان موجب شده که بسیارى از ماجراهاى زندگى آنان در پشت پرده خفا باقى بماند، بنابراین ذکرنکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد. 2. گاهى بر اثر همنام بودن ، وجود نام رقیّه در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب ، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودى که داشتند، مشکل مى¬نمود .

ممنون از پیگیریتون ولی همین دلایلی که شما آوردین نمیتونه علت این باشه که سکینه (س) دختر حضرت علی و حضرت زهراست؟
قبر سکینه ( س)در منطقه داریا در جنوب غربی دمشق و فاصله 10 کیلومتری از مرقد حضرت زینب قرار گرفته
نحوه پیدا شدنش هم این طور ذکر شده :در سال 67 هجری شمسی در طرح توسعه شهری در این منطقه قبری پیدا میشه که یه سنگ روش بوده و به خط کوفی (اینجاش درست یادم نیست فکر کنم خط و خط کوفی گفتن) روش نوشته بوده : سکینه بنت الامام علی علیه اسلام

کاوه;138213 نوشت:
برخی آن را قبر سکینه دختر امام حسین علیه سلام می دانند و بر آنند که این مزار در باب الصغیر شام واقع بوده است، که به اصطلاح بدان مشهد نارنج می گفتند.[2]البته همین نویسنده در چند صفحه بعد گمانه ای را مطرح می کند که قبر سکینه دختر امام حسین در منطقه ای به نام طبریه قرار داشته است.[3] و البته او این سخن را از یاقوت نقل کرده است.[4] ابن بطوطه نیز قبر سکینه در شام را قبر سکینه دختر امام حسین معرفی می کند و می گوید این قبر از آن دختر امام حسین است.[5] ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نیز، با حدس و گمانهایی قبر سکینه در شام را از آن سکینه دختر امام حسین می داند.[6] این درحالی است که دیرینه نویسانی چون بلاذری وابن سعد و دیگران درگذشت سکینه را در مدینه نوشته اند.[7] در این صورت به نظر می آید قبری که در شام قرار داشته، مزار سکینه بود اما نه سکینه دختر امام حسین بلکه سکینه خواهر آن حضرت بوده است.

وای من کاملا گیج شدم!
آخه مزاره حضرت سکینه دختر امام حسین و که توی قبرستان شهر دمشق میگن هست همون جایی که فضه و چند تن دیگه دفن شدند
والا ما توی سوریه سر مزارو دو تا سکینه (س) رفتیم! یکیش توی شهر دمشق و توی قبرستان اونجا که گفتن مزار دختر امام حسینه و یکی دیگه توی منطقه داریا که توضیح دادم
من از هر دوتاش عکس هم دارم اگه لازمه بذارم توی سایت

سلام
خوب با توجه به اینکه یک هفته از آخرین ارسال این تاپیک میگذره ظاهرا دیگه اساتید مطلبی ندارند که اضافه کنند

حالا من آخرین سوالها رو می پرسم :

اگر واقعا این بانوی محترم فرزند این دو بزرگوار نیست برای چی تولیت حرم ایشون مدعی این امر هستند؟
حتی کتابی توزیع میکنند که این مطلب رو تایید میکنه و همچنین افراد مسئول کاروان ها در سوریه متذکر میشن که هویت این بانو به تایید مراجع قم رسیده؟

کاوه;138213 نوشت:
[=&quot]
[/]

[=&quot]درباره سکینه دختر امام علی و حضرت زهرا، باید به عرض برسانم که چنین سخنی در کلام مورخین دیده نشده است و تایید نمی شود. آنچه که از علامه مجلسی نقل شده نیز پیشینه ای تایید کننده ندارد و روایتی فرد و تنهاست که متاسفانه در دیگر منابع تاریخی و حدیثی مسبوق به سابقه نبود. [/][=&quot]فَقَالَ عَلِيٌّ ... [/][=&quot]نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ[/][=&quot] هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ...[/][=&quot][=&quot][1][/][/]

[=&quot]اما درباره وجود این مزار در دمشق، منابع قدیمی هر یک سخنی می گویند: برخی آن را قبر سکینه دختر امام حسین علیه سلام می دانند و بر آنند که این مزار در باب الصغیر شام واقع بوده است، که به اصطلاح بدان مشهد نارنج می گفتند.[=&quot][2][/]البته همین نویسنده در چند صفحه بعد گمانه ای را مطرح می کند که قبر سکینه دختر امام حسین در منطقه ای به نام طبریه قرار داشته است.[=&quot][3][/] و البته او این سخن را از یاقوت نقل کرده است.[=&quot][4][/] ابن بطوطه نیز قبر سکینه در شام را قبر سکینه دختر امام حسین معرفی می کند و می گوید این قبر از آن دختر امام حسین است.[=&quot][5][/] ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نیز، با حدس و گمانهایی قبر سکینه در شام را از آن سکینه دختر امام حسین می داند.[=&quot][6][/] این درحالی است که دیرینه نویسانی چون بلاذری وابن سعد و دیگران درگذشت سکینه را در مدینه نوشته اند.[=&quot][7][/] در این صورت به نظر می آید قبری که در شام قرار داشته، مزار سکینه بود اما نه سکینه دختر امام حسین بلکه سکینه خواهر آن حضرت بوده است.[/]

[=&quot]انشاء الله ادامه دارد... [/]


[=&quot][1][/] [=&quot]- [/][=&quot]علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏43،ص:179[/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- هروی، [/][=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، چ اول 1423، ص 22.[/]

[=&quot][3][/] [=&quot]- [/][=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، ص: 27[/]

[=&quot][4][/] [=&quot]- [/][=&quot]یاقوت، معجم البلدان، ج‏4، ص: 19[/]

[=&quot][5][/] [=&quot]- [/][=&quot]رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار)، رباط، آکادمیه المملکة المغربیه، 1417ق، ج‏1، ص: 323[/]

[=&quot][6][/] [=&quot]-[/][=&quot] ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج‏69، ص: 217[/]

[=&quot][7][/] [=&quot]-[/][=&quot] ؛بلاذری، أنساب‏الأشراف،ج‏2،ص:416؛ ابن سعد، الطبقات‏الكبرى،ج‏8،ص:347 ؛ زرکلی، الأعلام،ج‏3،ص:106[/]

گل مینا;140535 نوشت:
سلام
خوب با توجه به اینکه یک هفته از آخرین ارسال این تاپیک میگذره ظاهرا دیگه اساتید مطلبی ندارند که اضافه کنند

حالا من آخرین سوالها رو می پرسم :

اگر واقعا این بانوی محترم فرزند این دو بزرگوار نیست برای چی تولیت حرم ایشون مدعی این امر هستند؟
حتی کتابی توزیع میکنند که این مطلب رو تایید میکنه و همچنین افراد مسئول کاروان ها در سوریه متذکر میشن که هویت این بانو به تایید مراجع قم رسیده؟


با سلام
دوست گرامی اگر دقت بفرماید استاد کاوه عزیز جواب شما را داده اند!!
در انجمن تاریخ باید بر اساس منابع معتبر سخن گفت !که ذکر شده !
و اما در مورد کتاب اگر لطف کنید که اسم کتاب را عنوان کنید و یا آدرسی که بشود این کتاب را پیدا کرد ممنون میشوم
و یا منابع گفتاری خودتان را مستند کنید

سلام
در مورد فایل صوتی صحبت های راهنمای کاروان شرمنده من نمیدونستم بعدا این مسئله این قدر برای من مهم میشه که ضبطش کنم ولی چون کاروان ما دانشجویی بود و اعزام زیرنظر وزارت علوم صورت گرفته بود راهنمای کاروان یکی از افراد سرشناس سوری بود که به زبان فارسی تسلط داشت و اتفاقا اطلاعاتاش در سایر موارد همه درست بود
اما در مورد کتاب راستش بعید میدونم اینجاها بشه پیداش کرد حالا باز من میگردم اگه چیزی پیدا کردم عنوان میکنم

گل مینا;140562 نوشت:
سلام
در مورد فایل صوتی صحبت های راهنمای کاروان شرمنده من نمیدونستم بعدا این مسئله این قدر برای من مهم میشه که ضبطش کنم ولی چون کاروان ما دانشجویی بود و اعزام زیرنظر وزارت علوم صورت گرفته بود راهنمای کاروان یکی از افراد سرشناس سوری بود که به زبان فارسی تسلط داشت و اتفاقا اطلاعاتاش در سایر موارد همه درست بود
اما در مورد کتاب راستش بعید میدونم اینجاها بشه پیداش کرد حالا باز من میگردم اگه چیزی پیدا کردم عنوان میکنم

با سلام
دوست گرامی اینکه راه بلد یک کاروان مطلبی عنوان کند
تا اینکه تخصصی و با استناد به منابع تاریخی مطلبی را ثابت کنیم خیلی تفاوت دارد!!
و یا اینکه جزوه ای بدست ما بدهند و مطالبی در ان ذکر شده که منبع معتبری ندارد از لحاظ تاریخی اعتباری به ان نیست !
اگر لطف کنید و نام این کتاب و یا جزوه را عنوان کنید بنده پی گیری میکنم !

رضا;140563 نوشت:
با سلام
دوست گرامی اینکه راه بلد یک کاروان مطلبی عنوان کندتا اینکه تخصصی و با استناد به منابع تاریخی مطلبی را ثابت کنیم خیلی تفاوت دارد!!
و یا اینکه جزوه ای بدست ما بدهند و مطالبی در ان ذکر شده که منبع معتبری ندارد از لحاظ تاریخی اعتباری به ان نیست !
اگر لطف کنید و نام این کتاب و یا جزوه را عنوان کنید بنده پی گیری میکنم !

دوست عزیز اگه غلطه پس چرا راه بلد میذارن!
اگه اشتباهه پس چرا کتاب دست ملت میدن و به اسم ساخت ضریح دختر حضرت علی و حضرت فاطمه طلب پول از ملت میکنند؟
من هم اگه اطمینان به حرف و کتاب داشتم این جا مطرحش نمیکردم

گل مینا;140565 نوشت:
دوست عزیز اگه غلطه پس چرا راه بلد میذارن!
اگه اشتباهه پس چرا کتاب دست ملت میدن و به اسم ساخت ضریح دختر حضرت علی و حضرت فاطمه طلب پول از ملت میکنند؟
من هم اگه اطمینان به حرف و کتاب داشتم این جا مطرحش نمیکردم

[=Century Gothic]دوست گرامی اسم کتابی که به دست شما داده اند را که دیگر فراموش نکردید!!
شما به خوبی از محتوای داخل کتاب خبر دار
[=Century Gothic]ی[=Century Gothic]د !!
[=Century Gothic]اطمینان مطالب شما و یا بنده زمانی ارزش دارد که با سند سخن بگویم
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]پس لطفا اسم این کتاب هم ذکر کنید ![=Century Gothic]که برسی کنیم تا به نتیجه برسیم :Sham:
[=Century Gothic]

[=Century Gothic][=Century Gothic]

سلام مجدد
اسم کتاب بانوی ناشناخته
اگه بخواین میتونم براتون بفرستمش

ببخشید من از سوالم پشیمون شدم
انگار من دروغ پردازی کردم که شما اینجوری میگین!
من فقط یک سوال پرسیدم همین
برید بی زحمت شکایت پیش آیت الله سید احمد واحدی تولیت حرم بکنید

گل مینا;140582 نوشت:
ببخشید من از سوالم پشیمون شدم
انگار من دروغ پردازی کردم که شما اینجوری میگین!
من فقط یک سوال پرسیدم همین
برید بی زحمت شکایت پیش آیت الله سید احمد واحدی تولیت حرم بکنید

با سلام
خیر دوست گرامی !!
بنده از شما عنوان کتاب را خواستم !!تا جواب سوال شما را بدهم!
و برای شما سخن گفتم که گفتاری معتبر است که با اسناد تاریخی تفاوت نداشته باشد !
ذکر کردیم عنوان کنید که پی گیری شود !!
بنده عنوان نکردم که شما دست به دروغ پردازی زدید !
سوالی پرسیدید !بنده از شما منبع این سوال را خواستم که پی گیری کنم !

خیلی ممنون اگه خودتون به موضوع علاقه مند شدین میتونین پیگیری کنین بنده دیگه قیدشو زدم
از دو حال خارج نیست دیگه یا ایشون فرزند این دو بزرگوار بودن یا نبودن غیر از این که نمیشه باشه میشه؟
من فقط خواستم اگه واقعا این موضوع صحت نداره یه تذکری به تولیت داده بشه که نشر اخبار غیر واقع نکنند

با سلام
لطفا اجازه دهید تا برسی شود !
و از مطالب حاشیه ای خوداری شود
متشکرم

خوب ما همچنان منتظریم!

گل مینا;144332 نوشت:
خوب ما همچنان منتظریم!

با سلام
و عرض پوزش از دیر شدن پاسخ
از تحقیقاتی که بنده انجام دادم استنادی به نوشته های ان جزوه نیست !
و سخن در مورد
سکینه دختر امام علی ع همان سخن استاد کاوه عزیز است
یا علی ع

کاوه;138213 نوشت:

[=&quot]درباره سکینه دختر امام علی و حضرت زهرا، باید به عرض برسانم که چنین سخنی در کلام مورخین دیده نشده است و تایید نمی شود. آنچه که از علامه مجلسی نقل شده نیز پیشینه ای تایید کننده ندارد و روایتی فرد و تنهاست که متاسفانه در دیگر منابع تاریخی و حدیثی مسبوق به سابقه نبود. [/][=&quot]فَقَالَ عَلِيٌّ ... [/][=&quot]نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ[/][=&quot] هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ...[/][=&quot][=&quot][1][/][/]

[=&quot]اما درباره وجود این مزار در دمشق، منابع قدیمی هر یک سخنی می گویند: برخی آن را قبر سکینه دختر امام حسین علیه سلام می دانند و بر آنند که این مزار در باب الصغیر شام واقع بوده است، که به اصطلاح بدان مشهد نارنج می گفتند.[=&quot][2][/]البته همین نویسنده در چند صفحه بعد گمانه ای را مطرح می کند که قبر سکینه دختر امام حسین در منطقه ای به نام طبریه قرار داشته است.[=&quot][3][/] و البته او این سخن را از یاقوت نقل کرده است.[=&quot][4][/] ابن بطوطه نیز قبر سکینه در شام را قبر سکینه دختر امام حسین معرفی می کند و می گوید این قبر از آن دختر امام حسین است.[=&quot][5][/] ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نیز، با حدس و گمانهایی قبر سکینه در شام را از آن سکینه دختر امام حسین می داند.[=&quot][6][/] این درحالی است که دیرینه نویسانی چون بلاذری وابن سعد و دیگران درگذشت سکینه را در مدینه نوشته اند.[=&quot][7][/] در این صورت به نظر می آید قبری که در شام قرار داشته، مزار سکینه بود اما نه سکینه دختر امام حسین بلکه سکینه خواهر آن حضرت بوده است.[/]

[=&quot]انشاء الله ادامه دارد... [/]


[=&quot][1][/] [=&quot]- [/][=&quot]علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏43،ص:179[/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- هروی، [/][=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، چ اول 1423، ص 22.[/]

[=&quot][3][/] [=&quot]- [/][=&quot]الاشارات الى معرفة الزيارات، ص: 27[/]

[=&quot][4][/] [=&quot]- [/][=&quot]یاقوت، معجم البلدان، ج‏4، ص: 19[/]

[=&quot][5][/] [=&quot]- [/][=&quot]رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار)، رباط، آکادمیه المملکة المغربیه، 1417ق، ج‏1، ص: 323[/]

[=&quot][6][/] [=&quot]-[/][=&quot] ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج‏69، ص: 217[/]

[=&quot][7][/] [=&quot]-[/][=&quot] ؛بلاذری، أنساب‏الأشراف،ج‏2،ص:416؛ ابن سعد، الطبقات‏الكبرى،ج‏8،ص:347 ؛ زرکلی، الأعلام،ج‏3،ص:106[/]

بله
پس اینا حرف آخره ،
باشه
جناب رضا خیلی ممنون

سلام
متاسفانه این حرف هم از اون دروغ هاست...
من هم که سوریه رفته بودم بردنمون اونجایی که می گن مزار سکینه دختر حضرت زهراست.
اتفاقا کتاب هم بهمون دادن.
ولی روحانیون ایرانی این مطلب رو رد کردند.

اگه اشتباه نکنم.. از خود مسئولین اونجا یا یکی از کسانی که برامون سخنرانی کرد شنیدم خودشون هم شک دارن اون قبر مال همچین شخصی باشه.

اتفاقا در مورد حضرت زهرا و مولا علی تاریخ حرفهای زیادی رو گفته. به خصوص تاریخ شیعه، چون اون زمان وصل به پیغمبر بود.
مثلا در مورد جناب محسن گفته شده که شش ماهه بودند، وقتی درباره سن طفل به دنیا نیامده در تاریخ آمده، اصلا ممکن هست راجع به یک کودک به دنیا آمده مطلبی نباشد؟ یعنی از آن همه صحابه پیامبر و مسلمان هیچ کس آن کودک را ندیده که درباره او حتی یک جمله معتبر در تاریخ نقل شود؟
اگر این شخص وجود داشته باشد پس باید زمان شهادت حضرت زهرا یک ساله باشد، یعنی از خانم ام کلثوم (س) یک سال کوچکتر. این دختر در ماجرای کوچه و هجوم، کجا بوده؟ چرا هیچ خبری از دختر یک ساله در شهادت حضرت زهرا (س) نیست؟ یا حتی در بزرگ شدنش، ازدواجش، حادثه کربلا، هیچ خبری از او نیست!
به جز یک قبر و یک کتاب؟

mahdiye;144412 نوشت:
متاسفانه این حرف هم از اون دروغ هاست...

خوبه تبریک میگم بهتون که یه دروغ و با این همه اطمینان کشف کردین!

سلام
ممنون! تبریکتون رو می پذیرم:Rose::Rose:
ببین، یه همچین مسئله ای بالاخره باید پشتوانه ای داشته باشه.
آخه کدوم یک از علما تا حالا این رو تایید کرده؟
قبل از دیدن اون قبر اصلا این حرف رو جایی خونده یا شنیده بودی؟
با توجه به علاقه زیادی که پیامبر به فرزندان حضرت زهرا داشتند، پس حتما صحابه آنها را در کنار پیامبر دیده اند. یا حداقل برای تبریک تولد آنها با پیامبر صحبت کرده اند.
ولی چرا حدیثی از پیامبر یا نقلی از مورخین در این باره نمی بینیم؟
آخه نوه پیامبر کسی نیست که در تاریخ نادیده گرفته بشه. یا دختر امام علی (ع)، یا فرزند حضرت زهرا(ع)، یا خواهر حسنین(ع)..
حالا سنی ها هیچی، می شه شیعیان همچین شخصیتی را نادیده بگیرند؟
تازه اگر این شخص وجود داشت چرا قبرش تازه کشف شده؟

گل مینا;140582 نوشت:
ببخشید من از سوالم پشیمون شدم
انگار من دروغ پردازی کردم که شما اینجوری میگین!
من فقط یک سوال پرسیدم همین
برید بی زحمت شکایت پیش آیت الله سید احمد واحدی تولیت حرم بکنید

با سلام دوباره
به طور قطع و یقین دختر حضرت علی (ع) و حضرت صدیقه طاهره نیستند.
اما اینکه دختر دیگری از حضرت علی باشند محل تردید و محل سخن است.
همیشه در نظر داشته باشید، برخی از حاکمان ممالک برای اینکه خود را مهم و دارای اهمین جلوه دهند سعی می کنند مزار سازی نمایند و این ویژگی در سوریه و افغانستان تقریبا از همه جا بیشتر است.
یادمان نرود زمانی دور در همین سوریه ( شهر حلب) کعبه ساختند تا مردم به زیارت آن بروند تا زیارت کعبه اصلی فراموش شود چرا که حکومت آن ناحیه علاقه نداشت که مردمانش برای زیارت به ناحیه دیگری بروند و در نتیجه او مشروعیت و مقبولیت خود را از دست بدهد.
همین الان هم که می بینید مشکل ما با عربستان که کعبه در انجاست چقدر زیاد است. عده ای می گویند آنجا مرکز اسلام است و عده ای حتی روزه خود را به افق عربستان می گیرند. هرگز فراموش نکنید که در حمله سال 66 عربستانی ها به حاجیان، که اکنون در کتب درسی انعکاس یافته چنین نوشته اند که : ایرانی ها آمده بودند تا کعبه را به ایران ببرند که ما درس عبرتی به ایشان دادیم.
پس در نهایت دقت کنید که قصد برخی از مورد اهمیت قرار دادن و مهم نمودن مکانی در واقع معروف کردن خودشان است نه ابراز حقایق.
التماس دعا
موضوع قفل شده است