آیا ما همه مثل هم هستیم...؟ کارشناسان پاسخ گویند

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ما همه مثل هم هستیم...؟ کارشناسان پاسخ گویند

بسم الله الرحمن الرحیم
سوالی ذهنم رو مدتی به خودش مشغول کرده...به نظرم میاد که انسان ها همه مثل هم هستند. میخواهم برای اینکه منظورم رو واضح تر به عرض برسانم با یک مثال شروع کنم.ببینید دو نفر در شرایط انجام گناه قرار میگیرند ..یکی از گناه دوری میکند و دیگری مرتکب آن میشود.خب این افراد چرا باید رفتاری متفاوت داشته باشند؟؟اختیاری که این افراد دارند بر اساس چه داده هایی عمل میکند؟؟
آیا اگر فرض بر این بگیریم که دو نفر دارای شرایطی کاملا یکسان بوده اند آن دو نفر یکی نمیشوند؟یعنی اینکه وقتی دو نفر دنیا می آید قاره ای متفاوت..کشوری متفاوت..شهری متفاوت..خانواده و پدر و مادری متفاوت..تربیتی متفاوت..دوستانی متفاوت..مدرسه ای متفاوت..همه چیز متفاوت از ثانیه ی اول تولد تا آخر با هم متفاوتند چطور میشود یکی را گنهکار و دیگری را درستکار بنامیم..شاید هنوز نتوانسته ام منظورم را به خوبی بیان کنم.میخواهم بگویم هیچ دو نفری در طول تاریخ شرایط یکسانی نداشته اند که بتوان اعمالشان را با یکدیگر مقایسه کرد..نظر شما چیست؟
-----------------------------------------------------------------------------
با عرض معذرت خدمت همه ی دوستان وکمال احترامی که برایشان قائلم ..تقاضا دارم فقط کارشناسان سایت لطف کنند و نظرشان را بفرمایند.ممنون

با سلام وتشکر
از آن جایی که انسان ها:1- موجوداتی مختار آفریده شده اند 2-ودرک آنان از عالم آفرینش متفاوت می باشد 3-وقوه ی عقلانی افراد گوناگون است ،راههای متفاوتی را در برخورد با مسائل اختیار وانتخاب می کنند.

نان شب;90078 نوشت:
میخواهم بگویم هیچ دو نفری در طول تاریخ شرایط یکسانی نداشته اند که بتوان اعمالشان را با یکدیگر مقایسه کرد..نظر شما چیست؟

با سلام

بنده در مورد اين قسمت از مطالب سوالاتي داشتم

شما چرا مي خواهيد اعمال انسانها را باهم مقايسه كنيد؟؟

چه نيازي است؟؟؟

ميخواهيد از اين مقايسه چه بدست اوريد؟؟؟

خب همه مي دانيم كه انسانها در شرايط يكساني نيستند

خب كه چه؟؟؟

نتيجه مقايسه اعمال انسانها جواب به چه سوالي خواهد بود؟؟؟

عرض سلام ادب
با توجه به کارشناس نبودن! سعي ميکنم حول مفهوم سوال مطالب اندکي عرض کنم. و لذا همچنان شنيدن جواب مناسب برعهده بزرگواران کارشناس سايت باشد.
مساله اصلي جواب به اين سوال است :
آيا انسان برابر با وراثت و محيط نيست؟ اگر بيش از اين دو در ساختمان انسان عامل ديگري نقش دارد آن کدام است؟
پاسخ به اين سوال مباحث گوناگوني بالاخص در زمينه احکام و مجازات و عقبي و .... را مشخص ميکند.
به عنوان مثال در زمينه مجازات و کيفر اعمال انسانها آيا خداوند (يا قاضي) براي صدور حکمي براي يک عمل اثر وراثت و محيط را کسر کرده و سپس حکم ميدهد؟ نقطه ابهام​انگيز اين است که در آن صورت همه انسانها با هم برابر خواهند شد. مگر آنکه ماهيتي ديگر نيز به غير از وراثت و محيط براي انسان قائل شويم.

طاها;90116 نوشت:

با سلام

بنده در مورد اين قسمت از مطالب سوالاتي داشتم

شما چرا مي خواهيد اعمال انسانها را باهم مقايسه كنيد؟؟

چه نيازي است؟؟؟

ميخواهيد از اين مقايسه چه بدست اوريد؟؟؟

خب همه مي دانيم كه انسانها در شرايط يكساني نيستند

خب كه چه؟؟؟

نتيجه مقايسه اعمال انسانها جواب به چه سوالي خواهد بود؟؟؟


سلام علیکم
ببینید وقتی هیچ چیزی میان شخصی با شخص دیگری یکسان نیست چه طور میتوانیم یکی را مجازات کنیم و دیگری را پاداش دهیم.مبنی چیست؟
اصلا این اختیار چیست و چطور یک نفر با اختیار خویش از گناه دوری میکند و یک نفر دچار آن میشود؟
اختیار از چه داده هایی استفاده میکند ؟

در واقع برتری یک شخص بر شخص دیگر از کجا می آید؟

نان شب;90189 نوشت:
ببینید وقتی هیچ چیزی میان شخصی با شخص دیگری یکسان نیست چه طور میتوانیم یکی را مجازات کنیم و دیگری را پاداش دهیم.مبنی چیست؟ اصلا این اختیار چیست و چطور یک نفر با اختیار خویش از گناه دوری میکند و یک نفر دچار آن میشود؟ اختیار از چه داده هایی استفاده میکند ؟

با سلام

باز قبل از پرداختن به بحث بنده سوالي دارم:

2بعلاوه 2 فرق مي كند در چه زماني و چه شرايطي باشد و دست چه كسي باشد و تا نتيجه 4 دهد؟؟

بزرگوار
انسانها همه مخلوق و افريده خداي واحدي هستند و خداوند براي اين همه انسانها با روحيات مختلف و كند ذهني و تيز هوشي و بزرگ و كوچكي وسياه و سفيد غني و فقير و........قوانيني وضع كرده كه باب ميل همه است كه همه مي توانند با انجام ان به درجات عالي برسند

زيرا اين انسانها بر فطرت پاك انساني خلق شده اند

خداوند مي فرمايد:

فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا سرشتي كه خداوند همه انسانها را بر ان خلق كرده است (روم/30)

خداوند همه انسانها را فطرت پاكي خلق كرده است و اين فطرت براي همه انسانها با هر روحيه و مزاج و قد و پوست و ........يكسان است

از طرفي
خداوند براي اعمال انسان درجاتي تعيين كرده است كه معيار و ميزان ان را نزد خود محفوظ دارد
تقوا شاخص اعمال انسان هاست و بس

چون خلقت انسان بر فطرت پاك است و خداي انسان واحد، قوانيني كه از طرف اين خدا بر تعالي بخشيدن به انسان --- البته با انجام ان اعمال --- نازل شده است -- از طرف پيامبران-- انسان مي تواند با انجام اين قوانين در هر زمان ومكان و با هر شرايطي كه باشد به تعالي دست يابد

و لذاست كه انسانها حجتي بر خداوند در روز جزا ندارند
زيرا انچنان عدالت در امر خلقت انسان و ديگر مخلوقات رعايت شده كه انسان بر عليه خدا حجتي نخواهد داشت

-- باز بايد تاكيد شود كه ما نبايد با ديدن ظواهر موجودات

حكم كنيم كه خداوند عادل نيست و ..... بايد به تمام مسايل اگاهي يابيم و به تمام جوانب ان عالم باشيم تا بتوانيم خرده به خالق بگيريم--

باز اگر سوالتان را درست متوجه نشده ام بفرماييد


نان شب;90190 نوشت:
در واقع برتری یک شخص بر شخص دیگر از کجا می آید؟

با سلام

جواب اين سوال هم از مطالب قبلي به دست مي ايد

كه برتري انسانها فقط و فقط از طريق قوانين خداوند كه خالق انسان است بدست مي ايد

و شاخصه اصلي تقوا كه از انجام دستورات خداوند به دست مي ايد

و البته ميزان ومعيار تقوا بدست خداوند تعيين مي شود

زيرا تنها اوست كه از نيت اعمال انسانها خبر دارد

و مي داند كه انسان چه عملي را با چه نيتي انجام مي دهد

سلام
استاد طاهای عزیز
فکر میکنم نتوانسته ام سوال و منظورم را خوب به عرض برسانم چون آن چیزی که من دنبال فهمیدنش هستم در پاسخ جنابعالی نبود.
ببینید واسه من سوال اساسی این است که ما انسانها که قدرت اختیار داریم در مواجهه با گناه چرا واکنش های متفاوتی از خود نشان میدهیم؟اگر بر اساس اختیاری است که هر یک از ما در کارهایمان داریم این اختیار بر اساس چه پارامتر هایی عمل میکند؟
خداوند به همه ی ما قدرت اختیار عنایت فرموده..
خب اگر نعمت ها و ویژگی های انسانی که به ما عنایت فرموده اند چرا رفتارمان شبیه هم نیست؟
من احساس میکنم دو نفر زمانی میتوانند ادعا کنند که نعمت هایی که به ما داده شده با هم برابر است که آن دو نفر یکی باشند!!
راستش واسه خودم هم سخته دقیقا اون چیزی که توی ذهنم هست رو بگم ولی خب اگه باز هم مبهم بود حتما بفرمایید

طاها;90207 نوشت:

خداوند براي اعمال انسان درجاتي تعيين كرده است كه معيار و ميزان ان را نزد خود محفوظ دارد

اگر اینطور باشد که کارنامه ی هر شخص به صورت ویژه و کاملا شخصی بررسی شود و مقایسه ای میان عمل یک شخص با شخص دیگر صورت نگیرد باید گفت که همه ی انسان ها به نهایت آن چیزی که میتوانسته اند رسیده اند.یعنی اینکه اعمال انسان ها تابع ان چیزی است که در اختیارشان قرار گرفته است..(مادی و روحانی)

سلام

نان شب;90301 نوشت:
سلام
استاد طاهای عزیز
فکر میکنم نتوانسته ام سوال و منظورم را خوب به عرض برسانم چون آن چیزی که من دنبال فهمیدنش هستم در پاسخ جنابعالی نبود.
ببینید واسه من سوال اساسی این است که ما انسانها که قدرت اختیار داریم در مواجهه با گناه چرا واکنش های متفاوتی از خود نشان میدهیم؟اگر بر اساس اختیاری است که هر یک از ما در کارهایمان داریم این اختیار بر اساس چه پارامتر هایی عمل میکند؟
خداوند به همه ی ما قدرت اختیار عنایت فرموده..
خب اگر نعمت ها و ویژگی های انسانی که به ما عنایت فرموده اند چرا رفتارمان شبیه هم نیست؟
من احساس میکنم دو نفر زمانی میتوانند ادعا کنند که نعمت هایی که به ما داده شده با هم برابر است که آن دو نفر یکی باشند!!
راستش واسه خودم هم سخته دقیقا اون چیزی که توی ذهنم هست رو بگم ولی خب اگه باز هم مبهم بود حتما بفرمایید

با سلام و تشکر از سؤال خوبتون:Gol:

ببینید دوست عزیز با یک مثال، پاسخ سؤال شما روشن می شود دو راننده را فرض کنید که در شرایطی کاملاً مساوی اعم از نوع ماشین، آشنایی به مقررات و داشتن گواهینامه و ... در جاده ای در حال رانندگی هستند به نظر شما دلیل اینکه یکی از رانندگان به هشدارها و علائم رانندگی توجه نموده با احتیاط لازم و رعایت سرعت مطمئنه به قوانین و حقوق دیگر رانندگان احترام می گذارد و در نقطه مقابل، راننده دیگر بدون توجه به هشدارها و عدم احتیاط و با سرعت غیر مجاز همه قوانین را زیر پا می گذارد چیست؟

اگر کمی تأمل کنید می فهمید که راننده اول با توجه و استفاده از نعمت عقل و تدبیری که خدا به وی عطا فرموده علاوه بر اینکه به آثار منفی عدم رعایت قوانین توجه کافی و کامل دارد، رسیدنش به هدف و مقصد را هم منوط به رعایت قوانین می بیند ضمن آنکه بلحاظ تربیت سالمی که یافته عقل سلیمش به وی حکم می کند تا به حقوق دیگران احترام بگذارد اینها همه و نیز عواملی دیگر ... بصورت اتوماتیک وار راننده اول را وادار می کند که با اراده و اختیار خود صحیح و بدون خطا براند.

در نقطۀ مقابل عدم بهره گیری درست راننده دوم از عقل و تدبیر و توجه ننمودن به آثار منفی و خطراتی که از اختیار نمودن این شیوه رانندگی ممکن است گریبانگیر خود و دیگران شود و تنها بدلیل سرخوشی و سرمستی ای که دارد به لذت و کیف آنی خود می اندیشد و متأسفانه تربیت درستی هم در این خصوص نیافته و فرهنگ سالم و حقیقی را دریافت ننموده و آنچه برایش اهمیت دارد تنها اطاعت از نفسانیات خود و جلب توجه دیگران و در صدد تأمین کمبودها و عقده های روانی خویش است و دیگران برایش هیچ ارزش و اهمیتی ندارند. اینها همه که برشمردیم و عوامل درونی و بیرونی دیگری موجب می شوند که راننده دوم چنین شیوه رانندگی خطرناکی را با اختیار و انتخاب خود برگزیند.

به عبارتی در یک عبارت کوتاه می توان گفت: آنچه مسیر انتخاب و اختیار ما را مشخص می کند میزان علم و معرفت ما به دامنۀ پیش رو و نیز قدر بهره مندی ما از عقل و تدبیر است.

درست است همه بشر از نعمت عقل خدادادی برخوردارند اما بی شک همه به یک میزان از مواهب آن برخوردار نیستند و این همان وجه تمایز بین نوع اختیارات و انتخاب های بشر است.

شما دوست عزیز و هر یک از دوستان، با کمی تأمل می توانید مثال های دیگری از همین قسم، برای تنویر مطلب تولید کنید.

موفق باشید ...:Gol:

سلام
تشکر فراوان از استاد صدیق بزرگوار
هنوز قضیه واسه بنده جا نیفتاده...
شما دو راننده رو مثال زدید که هر کدام رفتاری متفاوت دارند...
سوال من اینجاست که اگر یکی از این دو فرد تمامی امکانات و نعمات یکسان با فرد دیگر را داشت از بدو تولد،یقینا رفتاری مشابه نشان میداد...منظورم ازمکانات و نعمات هم معنوی و هم جسمانی است.
خب وقتی یک نفر بر سر دوراهی گناه قرار میگیرد عواملی که مانع انجام دادن آن میشوند به نظر حقیر از بدو تولد فرد بوده...نه اینکه به لحظه ی گناه نسبتش دهیم و گوییم حال فرد اختیار دارد یا گناه میکند و یا نه.
-----------------------
باز هم از همه ی کارشناسان که صبورانه پاسخگو هستند سپاسگزارم.اگر دیدید دیگر فایده ای ندارد و نان شب حرف حساب نمیفهمد خود را بیش از این به زحمت نیندازید:Gol:
یا حیدر ع

با عرض سلام و ادب به دوستان

جواب دادن به اين سوال مشکل را حل ميکند:
انسان = محيط + ورواثت
منظور از انسان ، تصميم​گيري ها و انتخاب هاي هر انسان است که سرونوشت اورا مشخص ميکند. به ديگر سخن ريشه و علت هر کاري که از انسان سرميزند در دو عامل محيط يا ورواثت قرار دارد مگر آنکه به غير از اين دو عامل ، عوامل ديگري اثبات شود که تاکنون نشده است!
اين پارادوکس اصول اساسي ديني را به چالش ميکشد ، چرا که هر دو عامل محيط و وراثت چيزي است که هيچ انساني در انتخاب آن اختياري نداشته است. لذا ثواب و جزاي انسانها بابت اعمالي که اصالت آن به خود انسان برنميگردد اصولي همانند عدل و معاد را رد مينمايد.
به نظر ميرسد براي برون رفت از اين پارادوکس ، اصول مورد اشاره به نحو خاص تعريف ميشود. مثلا به زبان خيلي ساده عدل خداوند اينگونه تعريف ميشود:
با توجه به اينکه همه چيز موجوديت خود را از خداوند ميگيرد ، هر نعمتي که به بنده اي بدهد يا ندهد ظلمي واقع نشده و اصولاً جاي اعتراض باقي نيست.

manmehdiam;90843 نوشت:
منظور از انسان ، تصميم​گيري ها و انتخاب هاي هر انسان است که سرونوشت اورا مشخص ميکند. به ديگر سخن ريشه و علت هر کاري که از انسان سرميزند در دو عامل محيط يا ورواثت قرار دارد مگر آنکه به غير از اين دو عامل ، عوامل ديگري اثبات شود که تاکنون نشده است!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار انتخاب وتصمیم گیری انشان گرچه از دوعامل وراثت و محیط تأثیر پذیر است
اما نباید در این موضوع از نقش فطرت غافل ماند .
سه عامل فطرت - وراثت - ومحیط ؛ ذات یا نفس انسان را با تأثیرات خود بر یکدیگر و بر نفس؛ برنامه ریزی میکنند .

همان من ؛ شخصیت ؛ ویا خود حقیقی انسان را .

به همین دلیل هم انسان مرتبا" در کشاکش تصمیمیات و تغییرات باورهای خود است

این سه عامل به تبع موقعیت؛ باورها یا همان اعتقادات مارا که عامل مستقیم عملکرد و رفتارهای اخلاقی و اجتماعی مارا شکل میدهند ، قرار دارند

باورهایی که مستقیما" اختیار و انتخاب مارا جهت میدهند و در واقع راهنمای اختیارات انسان میباشند .

البته چون جناب نان شب فقط از کارشناسان محترم جواب سؤال خود را درخواست نموده اند بنده به همین مقدار پاسخ به شما اکتفا میکنم . واز کارشناسان محترم هم تشکر میکنم و ناظر این بحث شیرین میباشم .

............................................................... حق یارتان :roz:....................................................

نان شب;90823 نوشت:
سلام
تشکر فراوان از استاد صدیق بزرگوار
هنوز قضیه واسه بنده جا نیفتاده...
شما دو راننده رو مثال زدید که هر کدام رفتاری متفاوت دارند...
سوال من اینجاست که اگر یکی از این دو فرد تمامی امکانات و نعمات یکسان با فرد دیگر را داشت از بدو تولد،یقینا رفتاری مشابه نشان میداد...منظورم ازمکانات و نعمات هم معنوی و هم جسمانی است.
خب وقتی یک نفر بر سر دوراهی گناه قرار میگیرد عواملی که مانع انجام دادن آن میشوند به نظر حقیر از بدو تولد فرد بوده...نه اینکه به لحظه ی گناه نسبتش دهیم و گوییم حال فرد اختیار دارد یا گناه میکند و یا نه.
-----------------------
باز هم از همه ی کارشناسان که صبورانه پاسخگو هستند سپاسگزارم.اگر دیدید دیگر فایده ای ندارد و نان شب حرف حساب نمیفهمد خود را بیش از این به زحمت نیندازید:Gol:
یا حیدر ع

با سلام و تشکر:Gol:

بی شک انساني كه مي‌تواند همچون فرشتگان باشد بلكه والاتر از جايگاه و منزلت فرشتگان ترقي كند شايسته است آفريده شود؟ آيا انسانی كه در اصل و ذاتاً توان نزديك شدن به بي‌نهايت و كمالات بي‌نهايت را دارد يعني مي‌تواند به خداوند تقرّب يابد حيف نيست كه از چرايي خلقت خود پرسش نماید؟ و یا به تفاوت های ظاهری و برخی عوامل طبیعی و قابل کنترل توسط اراده خود توجه کند؟

بدیهی است که خداوند انسان گناهكار را نيافريده است بلكه موجودي آفريده كه مي‌تواند از فرشتگان كه پاكترين موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستي نزديكتر باشد. البته در چرايي خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار مي‌تواند سخن گفت و بطور كوتاه ديدگاه درست در علت خلقت انسان اينست كه به كمال برتر برسد زيرا انسان است كه مي‌تواند حتي فراتر از فرشتگان تعالي پيدا كند. پس هدف از خلقت انسان را مي‌توان در ماهيت تكامل‌پذير انسان جستجو كرد.[1]

موجودي كه مي‌تواند چنين صعود و ترقي نمايد شايسته و ضروري است كه خلق شود. البته كمال انسان همانطور كه خداوند فرموده است قرب الهي است[2] پس روشن می شود كه چنين موجود قابل رشدي حيف است كه از نعمت هستي محروم شود.

انسان ذاتاً موجود گناهكاري نيست بلكه ذاتاً موجود رشديابند‌ه‌اي است از اينرو گناه جزو عوارض وجود ما آدميان است و آدمي مي‌تواند گناهكار باشد يا گناهي مرتكب نشود. حال ببينيم آيا گناهكاري ما آدميان به ارادۀ الهي وابسته است يا به ارادة خودمان؟ بدون شك انسان هر كاري انجام دهد به اذن و اجازة تكويني الهي است يعني اگر خداوند با قدرت بي‌نهايت خود بخواهد مي‌تواند جلوي افعال و كارهايي را كه مي‌خواهيم انجام دهيم بگيرد زيرا اساس وجود ما از خداست.

پس بدون شك اگر گناهي هم انجام مي‌دهيم چون خداوند جلوي ما را نگرفته است توانسته‌ايم آن را انجام دهيم ولي آيا مي‌توان گفت گناهكاري ما به دستور و سفارش خداست؟ بدون شك ارادۀ تشريعي خداوند به انجام گناه توسط ما تعلق نگرفته است بلكه خداوند در كتاب آسماني ما آدميان را به ترك زشتي‌ها دعوت و سفارش نموده است و با صراحت فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ»[3] خداوند به زشتي‌ها سفارش نمي‌كند. نتيجه‌ مي‌گيريم گناهان نتيجه انتخاب خود انسان است و چنين نيست كه خداوند انسان را مجبور به انجام گناه بكند يا به او سفارش كند كه گناهي را انجام دهد. از اينجا دانسته مي‌شود كه خداوند نه تنها دوست ندارد كه زشتي ما به ديده و مشهود فرشتگان برسد بلكه دوست دارد كه فحشاء و زشتي‌ها و گناهان از بين برود و همه اينها نشانگر آن است كه ما مي‌توانيم گناهان را ترك كنيم كه خداوند سفارش به ترك آنها نموده است.

وقتي انسان موجودي تكامل‌پذير است و مي‌تواند مرتكب گناهان نشود و احياناً اگر مرتكب گناهان شد توبه كند بهتر است از خود بپرسد چرا من تكامل‌پذير اقدام به رشد و ترك گناهان نمي کنم و با كساني كه صلاحيت دارند مشورت نمي كنم تا مرا در ترك گناهان راهنمايي كنند و راه‌هاي خوب بودن را به من بياموزند؟[4]

پس با توجه به نکات بالا اراده و اختیار انسان در خوب بون یا بد بودن ما علیرغم همه تفاوت ها در شرایط درونی و بیرونی ثابت می شود.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
[1] . مطهري، ‌مرتضي، هدف زندگي، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، 1360، ص 7.
[2] . رجبي، محمود، انسان‌شناسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ اول، 1379، ص 181.
[3] . اعراف/ 28.
[4] . بنقل از پایگاه اینترنتی اندیشه قم با کمی تغییر و تصرف.

عرض سلام و ادب

••ostad••;90853 نوشت:
بزرگوار انتخاب وتصمیم گیری انشان گرچه از دوعامل وراثت و محیط تأثیر پذیر است اما نباید در این موضوع از نقش فطرت غافل ماند . سه عامل فطرت - وراثت - ومحیط ؛ ذات یا نفس انسان را با تأثیرات خود بر یکدیگر و بر نفس؛ برنامه ریزی میکنند .

ضمن سپاس از از شما دوست بزرگوار بابت ديدن پست​هاي اين جانب!!!
شما فطرت را هم به آن دو عامل اضافه کرده ايد. بنده را ببخشيد که مثل شما کار ناشناس يا ناکارشناس! هستم. ولي مفهوم فطرت مگر چيزي جز از نيرو يا پتانسيلي در نهاد انسان است که در روح و روانش خداوند قرار داده است؟ فطرت انسانها مگر در همان عامل وراثت قرار ندارد؟ مگر نه اينکه در تولد هر شخصي ، به وي فطرت نيز عطا شده است؟ هر چند فطرت معناي روشني ندارد (دست کم براي حقير) ولي به هر حال فطرت عموما پتانسيل انسانها به نيکي و خوبي و حقيقت جويي تعريف ميشود. ولي هر نوع تمايلي (چه فطرت حقيقت جو چه فطرت ناپاک يا هر تعريف) به فطرت نسبت دهيم ، اصالت اين عمل که به خود انسان برنميگردد. به ديگر سخن هر عملي ناشي از فطرت يا ناشي از تاثيرات متقابل فطرت-وراثت - محيط به هر حال به انسان برنميگردد. چون هيچ انساني در انتخاب اين هر سه نقشي نداشته است.
البته همانگونه که عرض کردم فطرت نيز (با هر نوع تعريفي) جز وراثت است يعني عوامل محدود به همان وراثت و محيط است.

••ostad••;90853 نوشت:
البته چون جناب نان شب فقط از کارشناسان محترم جواب سؤال خود را درخواست نموده اند بنده به همین مقدار پاسخ به شما اکتفا میکنم . واز کارشناسان محترم هم تشکر میکنم و ناظر این بحث شیرین میباشم .

عرض شود ، من نيز به نظر ايشان احترام گذاشتم و صرفا سوال ايشان را مطرح ميکنم. البته نميدانم چگونه است که کارشناسان محترم ! نانوشته​ مرا ديده​اند که گفته​ ام : کارشناسان به سوال من پاسخ ندهند!!!
چون ظاهراً نوشته​هاي مرا اصلا نميبينند!!!

هرچند ناگفته نماند ، تنها چيزي که کارشناسان محترم خوب فهميده​اند همان نانوشته من است! لذا من نيز از ايشان بابت اين امر تشکر فراوان دارم و ناظر جوابهاي شيرين ايشان هستم.

بسم الله الرحمن الرحیم
استاد صدیق عزیز
منظورم رو سعی میکنم واضح تر بیان کنم..بحث من به هیچ وجه به چرایی خلقت فعلا مربوط نیست.آنچه که هدف بنده بوده چرایی تفاوت اعمال انسان هاست.
میخواهم خودم را به عنوان فردی گنهکار و حضرتعالی را به عنوان فردی مومن و درستکار مثال بزنم.وقتی بنده دنیا آمدم جسم و روح من با هم به دنیا آمدند.شما هم همینطور.
اگر روح پاکی به من و شما داده شده که تفاوتی با یکدیگر ندارد پس چرا اعمالمان متفاوت است؟خب جسم ما هم که یقینا شبیه هم نیست.آیا جسم ما در اعمالمان موثر است؟اگر موثر باشد از عواملی است که ما در انتخاب آن نقشی نداشته ایم.
خب روح ما اگر با این فرض که از بدو تولد در من و شما یکسان بوده به عنوان عامل موثر در اعمالمان به آن نگاه کنیم نیز باید به مرور زمان تغییر کرده باشد که اعمالی متفاوت از بنده و شما دیده میشود ... آیا این تغییرات به دست خود ما رقم خورده است؟
آیا مثلا لقمه ی حرام و حلال پدر را میتوان تغیر داد؟آیا شیر مادر را میتوان تغییر داد؟آیا زنازادگی را میتوان تغییر داد؟آیا تربیت تحت نظر پدری بی دین را میتوان تغییر داد؟
چه چیز این میان به دست من و شماست که تفاوت ها را میسازد؟؟
این فطرت که از آن صحبت میشود چه معنایی دارد؟؟اگر فطرت ما یکی است..روح و جسم ما هم یکی است..محیط و وراثت هم یکی است..پس ما همه مثل هم هستیم و یکی هستیم؟
اگر تفاوت در هر کدام از این عوامل هست پس طبیعی است که شخصی گنهکار باشد و شخص دگر نکوکار.
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
یا حق

جناب manmehdiam عزیز
اگر بنده در ابتدا عرض کردم که فقط کارشناسان پاسخ گویند قصد جسارت به هیچ عزیزی نداشته ام.شما دوست عزیز نظرات خوبی دارید و من به خاطر اینکه سوال بنده را تبیین فرمودید سپاسگزارم اما اگر هر کدام از عزیزان نظر خودشان را بگویند کارشناسان هم مجبورند پاسخ دهند و بحث از انچه من میخواهم شاید دور شود..پس عذر بنده را بپذیرید
متشکرم
یا علی ع


باز هم سلام

نان شب;91508 نوشت:

باز هم سلام

سلام علیکم و رحمت الله ، منظورتون از سلام اینه که کارشناسان محترم به تاپیک عنایت داشته باشند ، خب می تونید لینک تاپیک رو در پروفایل اساتید ارسال کرده و درخواست روشنگری نمایید.

با تشکر

نیایش سبز;91514 نوشت:
سلام علیکم و رحمت الله ، منظورتون از سلام اینه که کارشناسان محترم به تاپیک عنایت داشته باشند ، خب می تونید لینک تاپیک رو در پروفایل اساتید ارسال کرده و درخواست روشنگری نمایید.

با تشکر


یعنی باید در پروفایل همه ی کارشناسان این کار رو کنم؟

نان شب;91523 نوشت:
یعنی باید در پروفایل همه ی کارشناسان این کار رو کنم؟

نه نیاز نیست ، فقط کارشناسان انجمن کلام وعقاید و یا کارشناس مورد نظر خودتون

نیایش سبز;91525 نوشت:
نه نیاز نیست ، فقط کارشناسان انجمن کلام وعقاید و یا کارشناس مورد نظر خودتون

بله..فرمایش شما درست.ولی اگر دقت کرده باشید کارشناسان این انجمن افتخار همراهی بیش از این به حقیر ندادند..بنابراین اگر این تاپیک به اسکرول برگرده احتمال داره مورد عنایت سایر کارشناسان قرار بگیره..
یا حق

فسالو أهل الذكر إن كنتم لا تعلمون

تو را سریست که با ما فرو نمی‌آید
مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمی‌آید

جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب
که مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید

چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت
بر اوفتاده مسکین چو گو نمی‌آید

اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش
بد از منست که گویم نکو نمی‌آید

گر از حدیث تو کوته کنم زبان امید
که هیچ حاصل از این گفت و گو نمی‌آید

گمان برند که در عودسوز سینه من
بمرد آتش معنی که بو نمی‌آید

چه عاشقست که فریاد دردناکش نیست
چه مجلسست کز او های و هو نمی‌آید

بشیر بود مگر شور عشق سعدی را
که پیر گشت و تغیر در او نمی‌آید

نان شب;91210 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد صدیق عزیز
منظورم رو سعی میکنم واضح تر بیان کنم..بحث من به هیچ وجه به چرایی خلقت فعلا مربوط نیست.آنچه که هدف بنده بوده چرایی تفاوت اعمال انسان هاست.

میخواهم خودم را به عنوان فردی گنهکار و حضرتعالی را به عنوان فردی مومن و درستکار مثال بزنم.وقتی بنده دنیا آمدم جسم و روح من با هم به دنیا آمدند.شما هم همینطور.

اگر روح پاکی به من و شما داده شده که تفاوتی با یکدیگر ندارد پس چرا اعمالمان متفاوت است؟خب جسم ما هم که یقینا شبیه هم نیست.آیا جسم ما در اعمالمان موثر است؟اگر موثر باشد از عواملی است که ما در انتخاب آن نقشی نداشته ایم.

خب روح ما اگر با این فرض که از بدو تولد در من و شما یکسان بوده به عنوان عامل موثر در اعمالمان به آن نگاه کنیم نیز باید به مرور زمان تغییر کرده باشد که اعمالی متفاوت از بنده و شما دیده میشود ... آیا این تغییرات به دست خود ما رقم خورده است؟

آیا مثلا لقمه ی حرام و حلال پدر را میتوان تغیر داد؟آیا شیر مادر را میتوان تغییر داد؟آیا زنازادگی را میتوان تغییر داد؟آیا تربیت تحت نظر پدری بی دین را میتوان تغییر داد؟

چه چیز این میان به دست من و شماست که تفاوت ها را میسازد؟؟

این فطرت که از آن صحبت میشود چه معنایی دارد؟؟اگر فطرت ما یکی است..روح و جسم ما هم یکی است..محیط و وراثت هم یکی است..پس ما همه مثل هم هستیم و یکی هستیم؟

اگر تفاوت در هر کدام از این عوامل هست پس طبیعی است که شخصی گنهکار باشد و شخص دگر نکوکار.

000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000

یا حق

با سلام مجدد:Gol:و با پوزش از تأخیر:Sham:

وجود تفاوت های رفتاری و اخلاقی و گرایش های معنوی و روحی در کنار تفاوت های ظاهری و جسمانی اعضاء یک خانواده علیرغم برخوردای ایشان از یک منشأ وراثتی و محیطی خانواده، لقمه حلال و حرام و تربیت خانوادگی، نشان وجود اختیار در انتخاب مسیر و مشی و روش زندگی و تعیین سرنوشت است، و اینطور نیست که انسان مجبور صد در صد باشد به عوامل وراثتی و محیطی آنهم بطور یکسان و یکنواخت.

زیرا این از یکسو خلاف نظر مشهور همه روانشناسان مبنی بر اثبات نقش خود در تعیین سرنوشت خویش است و از سوی دیگر خلاف دیدگاه دینی است که انسان را موجودی مختار و با اراده و مؤثر در تعیین سرنوشت خویش می داند و آیات و روایات بسیاری بر این مطلب تأکید می کنند.

این دو علاوه بر این است که انسان بالوجدان بر نقش اختیار و انتخاب خود در امور آگاه و معترف است و اینطور نیست که انسان علیرغم دخالت عوامل مختلف وراثتی و محیطی نتواند با کمک عقل اولاً خوب و بد را تشخیص و در مرحلۀ بعدی در بین دو راهی ها راه خوب را بد برگزیند.

گواه آن نمونه های بسیاری در تاریخ است و در زمانۀ خودمان و در اطراف من و شما ... چه بسیارند افرادی که با وجود دارا بودن بهترین و سالمترین شرایط وراثتی و محیطی، به اختیار خود راه بیراهه را برگزیده اند و چه بسیارند نمونه هایی که علیرغم تولد و رشد و تربیت یافتن در محیط و بستر آلوده و فراهم بودن همه اسباب عصیان و نافرمانی خدا، راه حق و حقیقت را در پیش گرفته و به اختیار خود مسیر سعادت را برگزیده اند.

اینهمه بر ما ثابت می کند که از هر سوی بروی و از هر طرف بخواهی اجبار و اکراه را ثابت کنی، ناگزیر هستی که به وجود اختیار، بعنوان بزرگترین حقیقت انسان در کنار عقل خدادادی اعتراف کنی.

و بگویی: اختیار است اختیار است اختیار ... اگر چه به عقیدۀ صحیح مکتب اهل بیت (ع) آمیخته با جبر باشد، به همان عبارت روایت شریف: "لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین".

موفق در پناه حق ...:Gol:

سلام علیکم و رحمة الله
تشکر و سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار
به زحمت انداختن شما اساتید بیش از این جایز نمیباشد/
بنده حقیر همچنان بر نظر خود هستم که عامل تعقل چیزی به جز امکانات جسمی و روحی و محیطی که از بدو تولد به انسان ها داده شده نیست.
در واقع پس از این صحبت ها آنچه بنده نتیجه گرفتم این است که:
زندگی اختیاری است که تماما بر پایه ی جبر استوار است..
انشاءالله بنده باز به تحقیق خود ادامه میدهم و اگر به نظری خلاف این نظرم معتقد شدم حتما آن را اینجا بیان خواهم کرد.
موفق و سربلند باشید.
الله یار و یاورتان
یا حق

سلام مجدد
راستش باز مجبور شدم بحث را در این تاپیک ادامه دهم
اگر اساتید نظری دیگر دارند منت بر سر بنده گذاشته و نظر خود بیان فرمایند بسیار خوشحال میشوم/
متشکرم یا علی ع

نان شب;92045 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله
تشکر و سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار
به زحمت انداختن شما اساتید بیش از این جایز نمیباشد/
بنده حقیر همچنان بر نظر خود هستم که عامل تعقل چیزی به جز امکانات جسمی و روحی و محیطی که از بدو تولد به انسان ها داده شده نیست.
در واقع پس از این صحبت ها آنچه بنده نتیجه گرفتم این است که:
زندگی اختیاری است که تماما بر پایه ی جبر استوار است...

سلام و ادب:Gol:

ببینید دوست عزیز

زندگی نه اختیار است و نه جبر، بلکه فرصتی است که خداوند در قالبی که نه جبر مطلق است و نه اختیار کامل، در اختیار بنی بشر قرار می دهد.

عقل انسان نیز یکی از ده ها و صدها امکانی است که خداوند به انسان اعطا فرموده تا بدان وسیله راه کمال و سعادت خویشتن خویش را در پیش گیرد.

نان شب;92045 نوشت:
انشاءالله بنده باز به تحقیق خود ادامه میدهم و اگر به نظری خلاف این نظرم معتقد شدم حتما آن را اینجا بیان خواهم کرد.
موفق و سربلند باشید.
الله یار و یاورتان
یا حق


کاش همه رفتن ها اینگونه باشد، به قصد تحقیق و تفحص بیشتر، انهم با وعدۀ بدست آوردن حقیقت، توأم با عدۀ آوردن تحفۀ آن برای دوستان شان. درود بر شما:Kaf:

نان شب;92045 نوشت:
راستش باز مجبور شدم بحث را در این تاپیک ادامه دهم
اگر اساتید نظری دیگر دارند منت بر سر بنده گذاشته و نظر خود بیان فرمایند بسیار خوشحال میشوم

خیر مقدم مجدد؛ خوب بر این اساس، با گذشت چند ماه از تحقیقات شما حتماً به یافته های جدیدی رسیده اید و اینک که بازگشته اید خرسندیم که یافته های جدید شما را به دیده منت بنگریم.

بنظر می رسد پاسخهای قبلی کارشناسان به مطلب مطروحه شما روشن باشد البته به تأمل بیشتری نیازمند است. با این وجود اگر در مطلب ابهام و یا اشکالی می بینید دقیق و صریح اشاره بفرمایید تا بحث را ادامه دهیم.

با سپاس ...:Gol:


نان شب;90078 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سوالی ذهنم رو مدتی به خودش مشغول کرده...به نظرم میاد که انسان ها همه مثل هم هستند. میخواهم برای اینکه منظورم رو واضح تر به عرض برسانم با یک مثال شروع کنم.ببینید دو نفر در شرایط انجام گناه قرار میگیرند ..یکی از گناه دوری میکند و دیگری مرتکب آن میشود.خب این افراد چرا باید رفتاری متفاوت داشته باشند؟؟اختیاری که این افراد دارند بر اساس چه داده هایی عمل میکند؟؟
آیا اگر فرض بر این بگیریم که دو نفر دارای شرایطی کاملا یکسان بوده اند آن دو نفر یکی نمیشوند؟یعنی اینکه وقتی دو نفر دنیا می آید قاره ای متفاوت..کشوری متفاوت..شهری متفاوت..خانواده و پدر و مادری متفاوت..تربیتی متفاوت..دوستانی متفاوت..مدرسه ای متفاوت..همه چیز متفاوت از ثانیه ی اول تولد تا آخر با هم متفاوتند چطور میشود یکی را گنهکار و دیگری را درستکار بنامیم..شاید هنوز نتوانسته ام منظورم را به خوبی بیان کنم.میخواهم بگویم هیچ دو نفری در طول تاریخ شرایط یکسانی نداشته اند که بتوان اعمالشان را با یکدیگر مقایسه کرد..نظر شما چیست؟
-----------------------------------------------------------------------------
با عرض معذرت خدمت همه ی دوستان وکمال احترامی که برایشان قائلم ..تقاضا دارم فقط کارشناسان سایت لطف کنند و نظرشان را بفرمایند.ممنون

باسمه تعالي، سلام بر تمام دوستان.
ابتدا به عرض مي رسانم، ممكن است جواب بنده تكراري باشد، اما عقيده خودم را عرض مي كنم، و براي روشن شدن و كليد خوردن مبحث تا همين اندازه جوابي عرضه مي دارم كه اگر مبهم بود مباحث را در ادامه به نحو شفاف و روشني به ياري الهي داشته باشيم.
در اعمال مختلف انسانها، مسايل بسياري دخالت دارد، اما بايد توجه داشت كه:

اول: انسان ها در ارتكاب اعمال، ظرفيت و توانشان متفاوت است.

دوم: ظرفيت و توانايي در انسان ابتدا اكتسابي نيست، بلكه جبري است.

سوم: انسان ها با توجه به مراتب مختلفشان، موجوداتي صاحب اراده و اختيارند.

چهارم: در تمام مسايل اگر انسان با توجه به حد و ظرفيت و توان خود، عملي را مرتكب شد، به همان نسبت،(كه مخير است) تكليف دارد.
خداوند در سوره بقره مي فرمايد:

لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ... (286)
خداوند كسى را تكليف نكند مگر به قدر توانائى او، نيكى‏هاى هر كس به سود خود او و بدى‏هايش نيز به زيان خود اوست.

موضوع قفل شده است