جمع بندی با خدا میخوام معامله کنم!آیا خدا به عهدش وفا میکنه؟

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با خدا میخوام معامله کنم!آیا خدا به عهدش وفا میکنه؟

سلام
با خدا یه معامله کردم البته مدت زیادی نمیشه
از خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخواد
البته مدتی میشه که دارم روی خودم کار میکنم، سخته ولی چند قدمی تونستم برم جلو،
میخواستم بدونم اگه سر عهد و پیمانم بمونم، خدا هم به عهدش وفا میکنه!!!

کارشناس بحث:اسناد

کی قراره کارشناس جواب بدن؟
البته من میخوام خدا مهر و علاقه منو توی دل ایشون بندازه در قبال کارهایی که انجام میدم.

الهی کی الله گفت و لبیک نشنید

مجنونِ لیلی;310755 نوشت:
میخواستم بدونم اگه سر عهد و پیمانم بمونم، خدا هم به عهدش وفا میکنه!!!

سلام
مگه خدای متعال با شما عهدی بسته ؟
در عین حال امیدوار باشید
والله الموفق

به نام خداوند مهرگستر مهربان

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ

اوفوا بعهدی اوف بعهدکم
بهره گیری از الطاف خداوند مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهی است.
بله اگر مطیع خداوند بودیم خداوند دعاهای ما را مستجاب خواهد کرد.

تفسیر نور ذیل آیه40 سوره بقره

البته به نظر حقیر عهدی که خداوند داده این است که انسان هایی که در مسیر تکالیف الهی قدم بر می دارند را به بهشت ببرد. ولی وقتی که این افراد( وفا کنندگان به پیمان الهی) از خدا چیزی بخواهند در صورتی که صلاحشان در آن باشد خداوند به آنان خواهد داد.

سلام و عرض ادب

یه سوال داشتم

ایا این طرز تفکر درست است که اگر بر فرض مثال مشکلی که در زندگی شخصی به وجود امده که مقصر خود فرد بوده ولی از خدا کمک میخواهد و او براورده کنه بعدش شخص مثلا نماز شب بخونه

یا از این جور طرز فکرها ؟

در کل اول خدا براورده کنه بعد بنده خدا به قولش عمل کنه ؟؟

حامد;311027 نوشت:
مگه خدای متعال با شما عهدی بسته ؟

خدا با من عهدی نبسته،
من میخوام با خدا عهد ببندم،من در قبال کارهایی که میخوام انجام بدم بهشت خدارو نمیخوام عشقمو میخوام،مطمئنم با رسیدن به عشقم بهشت خدارو هم به دست مییارم

خدایا منم باهات خیلی عهد بستم جلوی پنجره فولاد بهترین بنده هات امام رضا
گفتم کمکم کن دانشکده افسری نیروی انتظامی قبول شم بخاطر پرانتزی بودن ردم کردند
گفتم عیبی نداره ما به همون درجه گروهبانی قانع هستیم تو رو خدا کمکم کن یگان ویژه قبول بشم
موقعی که همه ازمون پزشکی رو قبول شدم بخاطر کم خونی ردم کردند
گفتم فدای سرت خدا جون می رم دانشگاه حقوق می خونم
رفتم خاستگاری گفتن نه کار نداری
مگه من چی ازت خواستم یه اب باریکه این سی چهل سال دوران زندان تن تموم شه من که قول دادم نمازمو بخونم دروغ نگم از وقتی این سرنوشتو برام نخواستی وضعم خیلی داغون تر شده
خدایی ته نامردیه بازم راضی ام عیبی نداره الان کار گری می کنم جای ما ان پایین هاست اونجا ها برای بنده های خوبت ما لیاقت تو و دنیا ی تو رو نداریم خدا جون بهشتت هم نمی خوام چون اگر بخوام می دونم بهم نمی دی بهشت مال خودت جای ما جهنم اما یک چیزی رو نمی تونی ازم بگیری اونم خودتی خدا همه چیزم رو می تونی بگیری اما خودت نه ته موتور خونه جهنمم باشم بازم دوستت دارم می دونی چرا چون تو بهم موجودیت دادی تو منو از هیچ به هست کردی از تهی به وجود

با تمام وجودم دوستت دارم خدا این دوست داشتن رو با هیچ کسی هم حاضرر به تقسیم نیستم فقط منو تو منو تو نه کس دیگری

ببین دوست خوب من
چون هیچ کارشناسی نیست بهت جواب بده منم تجربه خودم رو بهت میگم
اگه یه سرچی تو پست های من بزنی میبینی که من زندگی سختی داشتم و دارم
تازگیا هم مشکلاتی پیش اومده که نمیدونم بگم یا نه ولی همین رو بدون که اضطراب و نگرانی من رو صد برابر کرده
منم یه روزی عاشق بودم
منم با خدا عهد بستم
من میرفتم تو مزارشهدا اونجا با شهیدا و خدا حرف میزدم
احساس میکردم زنده هستن و میشنون
حتی این رو به دوست طلبه ام گفتم گقت فکر میکنی
اما باور نکردم حرفشو
با اونا عهد بستم اگه از دست پدرم خلاص شیم هیچ وقت نمازم رو قضا نکنم
شده تو مغازه هم نماز بخونم این کار رو انجام بدم
خدا چیزی رو که میخواستم بهم داد ، البته نه همه شو ولی بازم داد
ولی من به عهدم وفا نکردم
من به قولی که داده بودم عمل نکردم
تا الان هرچی میخواستم و به صلاحم بوده خدا بهم داده
حتی بهترشو

در مورد عشق
من دختری رو میخواستم
خیلی دوستش داشتم
هر روز تو نماز تو دعا همه جا از خدا میخواستم بهش برسم
چقدر دعا کردم
اما یه چی ته قلبم میگفت شاید قسمت هم نباشید و یهو دلم خالی میشد
میدونم عاشقی
دقیقا درکت میکنم
اما این رو بدون اگه اون دختری که میخوای برا تو باشه حتما بهش میرسی
و اگه خدایی نکرده اگه یه روزی از هم جدا شدید بدون که حتما یه دختری از اون بهتر نسیبت میشه
مطمئن باش
این رو چون تو زندگی خودم دیدم بهت میگم
الان هنوز مجردم
البته سنی هم ندارم

من این تایپک رو نزدم که ته دلمو خالی کنید
با هزار امید و آرزو دارم جلو میرم

مجنونِ لیلی;311211 نوشت:
خدا با من عهدی نبسته، من میخوام با خدا عهد ببندم،من در قبال کارهایی که میخوام انجام بدم بهشت خدارو نمیخوام عشقمو میخوام،مطمئنم با رسیدن به عشقم بهشت خدارو هم به دست مییارم

سلام
جواب کلی خدا به درخواستهای دنیایی اینه :
هرکس ( که فقط ) دنیا را بخواهد ما هم برای آنکس که بخواهیم اجابت می کنیم
والله الموفق

با سلام
به نظر بنده از خداوند طلب خیر بفرمایید چرا که همین شما ممکن است در آینده از خواسته ی امروزتان پشیمان شوید...
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
:Gol:

به نام خداوند مهرگستر مهربان

حضرت موسی علیه السلام بعد از خستگی و پریشانی که در راه مدین بر ایشان وارد شد، گوشه ای نشسته بود. گرسنه اش بود به جای اینکه بگوید خدایا یه چیزی بفرست بخوریم،فرمود:

رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر(قصص 24)

پروردگارا من به انچه از خیر از طرف تو به من میرسد محتاجم

او منظورش طعام بود، اما خداوند شرایطی برایش به وجود آورد که نه تنها گرسنگی و تشنگی اش برطرف شد بلکه سرپناه و همسر و شغل و... همه برایش ردیف شد.

حامد;311264 نوشت:
هرکس ( که فقط ) دنیا را بخواهد ما هم برای آنکس که بخواهیم اجابت می کنیم

مگه غیر از اینه که خواستهایه دنیوی رو هم باید از خدا بخواهیم
اگه بخوام زن بگیرم خوب میگیرم ولی من برای ازدواج یه فرد مشخصی رو میخوام

[="Arial Black"][="Blue"]

مجنونِ لیلی;311326 نوشت:
مگه غیر از اینه که خواستهایه دنیوی رو هم باید از خدا بخواهیم اگه بخوام زن بگیرم خوب میگیرم ولی من برای ازدواج یه فرد مشخصی رو میخوام

با سلام
اینکه شما می دانید که باید درخواستهای دنیویتون را در کدام منبعی اظهار کنید و از چه حقیقتی اجابت دعاهایتان رو بخواهید خیلی خوب است چون اکثر مردم در طول عمرشان برای گرفتن حاجاتشان به هر دری رو میکنند جز درگاه الهی، ولی باید این نکته رو هم در هنگام دعا و اظهار نیاز و اجابت خواسته هایتان در نظر بگیرید که خدا به خیر وصلاح بندگانش بیش از انها آگاه و عالم است مبادا در نوع اظهار نیازهایتان برای خدا تعیین تکلیف کنید و برای ذات مقدسش شرط بذارید که این خلاف ادب و خروج از حد بندگی انسان است.[/]

[="Black"]

مجنونِ لیلی;310755 نوشت:
از خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخواد

مجنونِ لیلی;311020 نوشت:
من میخوام خدا مهر و علاقه منو توی دل ایشون بندازه در قبال کارهایی که انجام میدم.

سلام !
فکر کنم کمترین وظیفه ی هر انسان اینه که اونی باشه که خدا میخواد!
شما باید در هر صورت اونی باشی که خدا میخواد! چه به عشقت برسی ! چه نرسی! این با نعمتهایی که خدا بهت داده یر به یر میشه!
حالا اگر میخوای با خدا معامله کنی باید فراتر از اونی بشی که کمترین وظیفته! یعنی روی بیاری به مستحبات!
اینجوری معقولانه تره!
یا علی![/]

مجنونِ لیلی;310755 نوشت:
سلام
با خدا یه معامله کردم البته مدت زیادی نمیشه
از خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخواد
البته مدتی میشه که دارم روی خودم کار میکنم، سخته ولی چند قدمی تونستم برم جلو،
میخواستم بدونم اگه سر عهد و پیمانم بمونم، خدا هم به عهدش وفا میکنه!!!

کارشناس بحث:اسناد

[="blue"][="times new roman"]فرض کنیم خدا به عهدش وفا کرد و تو به عشقت رسیدی ولی بعداز مدتی اونکه فکر میکردی نهایت ارزوته شد بلای جونت خوب انوقت از خدا بدبین نمیشی که چرا چیزی رو که میدونسته به صلاح تو نیست برای تو فراهم کرده همیشه از خدا بخواه اون چیزی رو که به صلاح توئه بهت بده در اون صورت هم به مطلوبت میرسی و هم چون خدا رو وکیل خودت قرار دادی به عهدت نسبت به خدا وفا کردی .[/][/]

مجنونِ لیلی;311326 نوشت:
مگه غیر از اینه که خواستهایه دنیوی رو هم باید از خدا بخواهیم اگه بخوام زن بگیرم خوب میگیرم ولی من برای ازدواج یه فرد مشخصی رو میخوام

سلام
امیدوارم اجابت شوید
والله الموفق

شیـ«علی»ـعه;311467 نوشت:
حالا اگر میخوای با خدا معامله کنی باید فراتر از اونی بشی که کمترین وظیفته! یعنی روی بیاری به مستحبات!

من تازه افتادم توی خط واجبات،تازه خودمو پیدا کردم،فقط فقط به خاطر کسی که دوستش دارم

مجنونِ لیلی;311601 نوشت:
من تازه افتادم توی خط واجبات،تازه خودمو پیدا کردم،فقط فقط به خاطر کسی که دوستش دارم

سلام علیکم
در ابتدا عذر خواهی می کنم بابت تأخیر پیش آمده،هر چند که سرور ارجمندم جناب اویس حق مطلب را در جملاتی کوتاه بیان نمودند.
چه می توان گفت به کسی که وجودش را محبتی گرفته و چیزی جز وصال در سرش نیست.
این امر مبارکیست که از رحمت رحمیه پروردگار نشأت می گیرد که البته نباید با گناه و حرامی آمیخته شود،که ممکن است غضبی را سبب شود.
چیزی که مسلم است اینست که خداوند با شرط و شروط ما خدائی نمی کند.او بندگی ما را برای کمال خود ما لازم دانسته و امر به آن کرده است،وگرنه حضرتش را نیازی به هیچ عبادتی نبوده و ساحت قدسیش از این نسبتها منزه است.
او آنچنان به ما محبت دارد که کمال ما را بر همه چیز مقدم ساخته و تمام مخلوقاتش را بدین امر گمارده است که در مسیر کمال من و تو باشند.
عشق او به مصنوع و مخلوق اعظمش آنقدر است که از هیچ امکانی برای کمال او دریغ نمی کند.
آیا ما نیز نباید ادب کرده و در محضرش بگوئیم: حکم آنچه تو فرمائی،امر آنچه تو برگوئی.
آیا لازم نیست که کمی بالاتر رفته و زیبائی او را ببینیم،که به قول حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
الهی اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است.
امید که با این گنج محبت به مخلوق، سفری به سوی خالق را آغاز کنید و در این راه فقط و فقط حضرتش را در نظر بگیرید و لا غیر،چرا که کُل مَن علیها فان وَ یَبغی وجه رَبِکَ ذوالجلال و الاکرام.
چه باک که در این مسیر چه خواهد شد و چه نخواهد شد.
خداوند به کمالتان برساند.آمین

به نظر من اصلا تو این موارد دل خودتو صابون نزن و بیخیال معامله با خدا شو نمیدونم شاید جواب تورو بده اما بدجوری حال من رو گرفت و هر چی هم خواستیم الکی شد و دیگه اصلا بیخیالش شدم کلا و اصلا چیزی ازش نمیخوام و فکر میکنم اصلا نیستش ایتنجوری خیالم راحت تره که سر کار هم نمیمونم

ایا کار داری خدمت رفتی ؟ ایا سرمایه داری؟ خیلی ها می گن با دست خالی می شه زندگی کرد ولی این تو جامعه الان توهمه دختر یک سال فوقش دو سال تحمل می کنه به قول معروف هنوز گرسنگی نکشیده عشق و عاشقی یادش بره وقتی یه مجلس می ره می ببینه همه لباس خوب دارند همه جواهر دارند خودشش هیچی وضع تو هم خوب نیست 4 تا مجلس تحمل می کنه دفعه بعد می گه پول نداری زن نگیر ایا وقتی خدایی نکرده زنت مریض شد داری دو میلیون خرجش کنی به کاسه گدایی نیفتی ایا شرایطش فراهمه یه حرف از این داداش کوچیکت بشنو عاقلانه انتخاب و تصمیم بگیر یک عمر عاشقانه زندگی کن

واقعیتو گفتم اگه شرایطشو داری بسم الله شک نکن زن که بهت می دند هیچ یک عمر خوب زندگی می کنی ولی با دست خالی تو این جامعه زن گرفتن حماقت محضه استاد خامنه می گفت خدا می ده ولی هی بشین بگو خدا بده تا حرکتی نکنی هیچی بهت نمی ده اونایی هم که می بینی داده یک در میلیارده

پس چرا الکی میگن خدا وعده داده اگر ازدواج بکنی هیچ چیزی هم نداشته باشی روزی میده؟ این توقرآن اومده اما در عمل هیچ به واقعیت جامعه نمیخوره

hadihama1360;311879 نوشت:
به نظر من اصلا تو این موارد دل خودتو صابون نزن و بیخیال معامله با خدا شو نمیدونم

دست مریزاد آقا هادی،ولی من در تصمیم خود جدی و مصمم هستم، تا خواستگاری رسمی نرفتمو از زبان خود دختر نه رو نشنوم،کوتاه نمییام.

جناب کریمی باید خدمتتون عرض کنم من که پسر 17 18 ساله نیستم که بخوام از روی احساساتم تصمیم بگیرم،برایه خودم مردی شدم،28 سالمه،خدارو شکر دستم به دهنم میرسه،از این لحاظ مشکلی نیست.
فقط دختری که دوستش دارم دختر مذهبی و مومنی هستن حتی حافظ قرانن.
بماند چه جور با هم آشنا شدیم.
ولی با شناختی که ایشون کم و بیش از من دارن ،اگه بخوام با شرایط حاضر برم خواستگاری مسلما جوابشون منفیست.
دستم از همه جا کوتاه ست،تنها کسی که میتونستم ازش کمک بگیرم فقط خدا بود
اومدم دستمو سوی خدا دراز کنم ولی با خودم گفتم پسر! تو این مدت تو چیکار کردی که میخوای از خدا درخواست کمک کنی.
برای همین تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم،خودمو بکشم بالا،در عوض دیگه روم میشه
چیزی که میخوام از خدا طلب کنم،فقط میخوام مهر منو توی دل ایشون بندازه،همین

الان جناب استاد ازتون فقط یه سوال دارم:
میخوام ببینم راهی که در پیش گرفتم آیا اشتباهه یا نه
اگه درسته که هیچ،ولی اگه غلطه باید وارد کدوم مسیر بشم
فقط لطفا لفظ قلم حرف نزنید ساده به زبون خود من پاسخ بدید.
ممنون

سلام
با اجازه اساتید محترم ؛
خیلی کار خوبی کردید. من هر موقع با خدا معامله میکنم نتیجه میگیرم. اما یادتون باشه ؛
آنچه دلت خواست نه آن میشود ، آنچه خدا خواست همان میشود
و واقعا آنچه که خدا بخواد ، بهترین اتفاق ممکن است
پس با خدا عهد کنید اما نیت تون رو عوض کنید. از خدا بخواید
اعمال تون رو خالص کنه و بهترین مصلحتش رو نصیب شما کنه.
شاید این مصلحت همون چیزی باشه که شما میخواید .

ای بابا!
حرف همه از اول تا آخر شد مصلحت که
پس دیگه چرا باید من تلاش کنم،یعنی من مصلحت خودمو نمیدونم
یعنی من نمیدونم اگه با ایشون ازدواج کنم خوشبخت میشم،میدونم که خوشبخت میشم

مجنونِ لیلی;312191 نوشت:
دست مریزاد آقا هادی،ولی من در تصمیم خود جدی و مصمم هستم، تا خواستگاری رسمی نرفتمو از زبان خود دختر نه رو نشنوم،کوتاه نمییام.

جناب کریمی باید خدمتتون عرض کنم من که پسر 17 18 ساله نیستم که بخوام از روی احساساتم تصمیم بگیرم،برایه خودم مردی شدم،28 سالمه،خدارو شکر دستم به دهنم میرسه،از این لحاظ مشکلی نیست.
فقط دختری که دوستش دارم دختر مذهبی و مومنی هستن حتی حافظ قرانن.
بماند چه جور با هم آشنا شدیم.
ولی با شناختی که ایشون کم و بیش از من دارن ،اگه بخوام با شرایط حاضر برم خواستگاری مسلما جوابشون منفیست.
دستم از همه جا کوتاه ست،تنها کسی که میتونستم ازش کمک بگیرم فقط خدا بود
اومدم دستمو سوی خدا دراز کنم ولی با خودم گفتم پسر! تو این مدت تو چیکار کردی که میخوای از خدا درخواست کمک کنی.
برای همین تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم،خودمو بکشم بالا،در عوض دیگه روم میشه
چیزی که میخوام از خدا طلب کنم،فقط میخوام مهر منو توی دل ایشون بندازه،همین

الان جناب استاد ازتون فقط یه سوال دارم:
میخوام ببینم راهی که در پیش گرفتم آیا اشتباهه یا نه
اگه درسته که هیچ،ولی اگه غلطه باید وارد کدوم مسیر بشم
فقط لطفا لفظ قلم حرف نزنید ساده به زبون خود من پاسخ بدید.
ممنون

داداشم درکت می کنم خیلی ها ته دلت رو خالی کردند توی انجمن من نه روحانی هستم نه هیچ چیز دیگه ای یه بنده خدام که با توجه به تجربه ام راهنماییت می کنم:

این دختر خانمی که فرمودید اگر مسلمان واقعی باشه به راحتی می تونید باهاشون ازدواج کنید فقط باید بدونید چی بگید باید بگید که با ازدواج نیمی از دین کامل می شه فضایل ازدواجو بگید
یکی از بهترین عبادات خداوند ازدواجه چه موقت چه دائم باید بدونید که خدا تا اونجایی که بتونه کمکت می کنه چند تا حدیث از پیامبر و امامان در خصوص ازدواج براشون بگو یه بنده خدایی از خدا می خواست زنا کنه لو نره شما که عمل حرامی نمی خواید بکنید که می ترسید کمکتون نکنه بلکه بهترین عبادت خدا رو می خواید بکنید نیتتون برای رضای خدا باشه به خود اوس کریم توکل کنید
اگه مشکلی برای ازدواج نداری به خدا توکل کن برو جلو البته با خانواده گاهی خدا صلاح کارتو بهتر می دونه اگه یه موقع خدای نکرده نه شنیدی ناراحت نشو به خدا ارزوم خوشبختی شماست نه ته دلتو می خوام خالی کنم نه هیچ فکر منفی دیگری اگر دختره راضی باشه مشکل چندانی ندارید اما اگر او نه بگوید و عشقتان یک طرفه باشد .....
حرف زیاده داداشم احتیاجی به عهد بستن با خدا نداری خدا خودش کمکت کرده می کنه و خواهد کرد بدبختا رومی های باستان خیال می کردن تا قربانی ندن خواسته شون اجابت نمی شه از قضای الهی به قدرش پناه ببر البته با اعتقاد کامل دینت رو خوب بشناس هیچ چیزی رو چون همه می گند قبول نکن مومن واقعی باش خدا قطعا روی تورو زمین نمی اندازه

به قول استاد خامنه برو دعای کمیل زار بزن گریه کن همه می گن چه جوونی از اون دین داراست تو از خدا ازدواج رو بخواه عیبی هم نداره بلکه ثواب هم داره گناه که نمی خوای بکنی می ترسی نه بشنوی همه چیز به خودت بستگی داره درضمن اگه از این بچه فشن ها باشی مطمئنا بهت نمی دهند ظاهرت و خانواده ات لا اقل بخوره به اون خانواده ای که انتخاب کردی می فهمی چی می گم؟ منتظر جوابتم خوب به حرفام فکر کن

مجنونِ لیلی;312223 نوشت:
ای بابا! حرف همه از اول تا آخر شد مصلحت که پس دیگه چرا باید من تلاش کنم،یعنی من مصلحت خودمو نمیدونم یعنی من نمیدونم اگه با ایشون ازدواج کنم خوشبخت میشم،میدونم که خوشبخت میشم

به نام خداوند مهرگستر مهربان

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان

بدان شمع خلوتگه پارسایی

ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا

فروشند مفتاح مشکل گشایی

عروس جهان گر چه در حد حسن است

ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی

می صوفی افکن کجا می‌فروشند

که در تابم از دست زهد ریایی

بیاموزمت کیمیای سعادت

ز همصحبت بد جدایی جدایی

مکن حافظ از جور دوران شکایت

چه دانی تو ای بنده کار خدایی

جناب کریمی!
باید خدمتتون عرض کنم که شرایط من فرق میکنه،فعلا تنها چشم امید من خداست،
برایه همینه وارد شدم توی راه بندگی تا روم بشه از خدا درخواست حاجت کنم.
در ضمن من اهل آیه و حدیث نیستم،شرمنده
تا حالا دعای کمیل نرفتم ولی باشه امشب امتحانش میکنم
در ضمن یه نموره فشن میزنم که اونم میتونم ردیفش کنم

داداشم کلا موضوع رو توضیح بده ببینم دردت چیه هر چی می گم هی اخم می کنی یه چیزی می گی خدا باید چکار کنه برات بره برات خاستگاری یا بیاره بده دستت پاشو شماره خونه طرفو بگیر بده گوشی رو دست بزرگترت قرار خاستگاری بذار اگه گفتن نه انقدر برو تا پاشنه خونه پدر زنتو در بیاری و جواب مثبت بشنوی بخاطر یه دختر یه گوشه غمبرک زدی که چی چی می خوای از ما بشنوی چشاتو وا کن خوب انتخاب کن اما اگه یه روز اومدی تایپیک زدی خدا چرا اینطوری شد اون وقت من می دونم و تو اگه به عهدت عمل نکنی خودت می دونی هی هرموقع تایپیکتو می خونم اعصابم بهم می ریزه خواستگاری رفتی که بهت ندادن خدا رو بد قول می کنی؟ تا خواستگار نری که نمی فهمی حالا انقدر وایسا دختره یه خواستگار باد براش ما رو بد بدون

شرمنده دوستان یه مقدار بد نوشتم اما این دوستمون واقعا عاشقه خواهشا به حساب بی ادبی ما نگذارید

به من که نداد ...
من 3 ماه روزه بودم . نماز شب می خوندم . نمازقفیله و ... این 3 ماه با زبان روزه یا داشتم نماز میخوندم ... یا قرآن میخوندم ... یا ذکر میگفتم ... صورتم نورانی شده بود .... اینقدر اصرار میکردم که صدای اطرافیان و خانواده ام هم در اومده بود ... برای خودم برنامه نوشته بودم .... روزی 500 تومن صدقه . روزی 5000 بار لاالله اله الله ... روزی 5000 بار لاحول و لا قوه الا بالله و .... خیلی هم سعی و تلاش کردم ولی نشد ...

اگر نشد ناراحت نشو ... احتمالش رو بده ....

mr.karimi;312898 نوشت:
کلا موضوع رو توضیح بده ببینم دردت چیه

راستشو بخواهید من با ایشون توی دنیای مجازی اشنا شدم،از دو شهر مختلفیم
نیتم خیر بود ،به ایشون گفتم از نزدیک همدیگرو ببینیم اگه به نتیجه رسیدیم به خونوادم بگم بیان خواستگاری،ولی ایشون گفتن از همون اول باید با خونواده اقدام کنی،منم قبول کردم
ولی دیگه از اون روز خبری از ایشون ندارم
متاسفانه من از ایشون نه شماره تلفنی دارم ،نه آدرسی
الان تنها چشم امیدم فقط به خداست،منتظرم خدا یه گوشه چشمی به من بکنه
به خاطر همینه که افتادم توی مسیر بندگی،شاید خدا یه نظری بکنه
منتظرم تا به من زنگ بزنه یا یه ایمیل بده،
این بود مشکل من

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاوره
جناب استاد زیر پامون علف سبز شد

ftmh_mohammadi;312940 نوشت:
به من که نداد ... من 3 ماه روزه بودم . نماز شب می خوندم . نمازقفیله و ... این 3 ماه با زبان روزه یا داشتم نماز میخوندم ... یا قرآن میخوندم ... یا ذکر میگفتم ... صورتم نورانی شده بود .... اینقدر اصرار میکردم که صدای اطرافیان و خانواده ام هم در اومده بود ... برای خودم برنامه نوشته بودم .... روزی 500 تومن صدقه . روزی 5000 بار لاالله اله الله ... روزی 5000 بار لاحول و لا قوه الا بالله و .... خیلی هم سعی و تلاش کردم ولی نشد ... اگر نشد ناراحت نشو ... احتمالش رو بده ....

یعنی بعد اینهمه تلاش نداد!!!

مجنون لیلی;313156 نوشت:
راستشو بخواهید من با ایشون توی دنیای مجازی اشنا شدم،از دو شهر مختلفیم
نیتم خیر بود ،به ایشون گفتم از نزدیک همدیگرو ببینیم اگه به نتیجه رسیدیم به خونوادم بگم بیان خواستگاری،ولی ایشون گفتن از همون اول باید با خونواده اقدام کنی،منم قبول کردم
ولی دیگه از اون روز خبری از ایشون ندارم
متاسفانه من از ایشون نه شماره تلفنی دارم ،نه آدرسی
الان تنها چشم امیدم فقط به خداست،منتظرم خدا یه گوشه چشمی به من بکنه
به خاطر همینه که افتادم توی مسیر بندگی،شاید خدا یه نظری بکنه
منتظرم تا به من زنگ بزنه یا یه ایمیل بده،
این بود مشکل من

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاوره
جناب استاد زیر پامون علف سبز شد

داداشم چی بگ والا امیدت به خدا بااشه

مجنون لیلی;313156 نوشت:

توکلت به خدا باشه Smile
تمام احتمالات رو در نظر بگیر و حاضر باش.
البته اینم بدون که نمیدونی خدا با تو عهد بسته یا نه.
ولی این رو مطمئن باش که خدا بهترین چیزها رو برات میخواد

[="Tahoma"][="Navy"]

مجنون لیلی;313156 نوشت:
راستشو بخواهید من با ایشون توی دنیای مجازی اشنا شدم،از دو شهر مختلفیم
نیتم خیر بود ،به ایشون گفتم از نزدیک همدیگرو ببینیم اگه به نتیجه رسیدیم به خونوادم بگم بیان خواستگاری،ولی ایشون گفتن از همون اول باید با خونواده اقدام کنی،منم قبول کردم
ولی دیگه از اون روز خبری از ایشون ندارم
متاسفانه من از ایشون نه شماره تلفنی دارم ،نه آدرسی
الان تنها چشم امیدم فقط به خداست،منتظرم خدا یه گوشه چشمی به من بکنه
به خاطر همینه که افتادم توی مسیر بندگی،شاید خدا یه نظری بکنه
منتظرم تا به من زنگ بزنه یا یه ایمیل بده،
این بود مشکل من

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاوره
جناب استاد زیر پامون علف سبز شد


سلام علیکم

ظاهرا این پست بنده را ندیده اید:
http://www.askdin.com/thread25622-2.html#post311758

این نکته برای شما بسیار مفید و إن شاء الله تأثیر گذار است:
حضرت آیة الله سید حسین یعقوبی قائنی حفظه الله:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد. [/]

نقل قول:
سلام علیکم

ظاهرا این پست بنده را ندیده اید:
با خدا میخوام معامله کنم!آیا خدا به عهدش وفا میکنه؟

این نکته برای شما بسیار مفید و إن شاء الله تأثیر گذار است:
حضرت آیة الله سید حسین یعقوبی قائنی حفظه الله:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.

با سلام خدمت شما ....
آقا عرفان سلام ... معنی صحبتتون رو متوجه نمیشم ... امکانش هست کمی بیشتر توضیح بدید ... نمیدونم پست منو خوندید یا نه ... من حدود یک سال طرفم رو میشناختم ... ولی از زمانیکه بحث ازدواج بینمون پیش اومد .... و بحث خانواده ها و .... حدودا 3 ماه وقت داشتم .... امکان نداره کسی تو مدت 3 ماه میتونست بیشتر از من دعا کنه .... من اینو مطمین هستم . مطمین مطمین هستم ... حاضرم بابتش بزرگترین قسم دنیا روهم بخورم .... یکی از این 3 ماه ... ماه رمضان بود ... میتونم بگم شاید روزی 2 یا 3 ساعت میخوابیدم ... بعضی وقتها هم تسبیح به دست خوابم میرفت .... شبی رو یادم نمیاد که ارادی خوابیده بوده باشم .... وقتی هم ازخواب بیدار میشدم ... تسبیح به دستم بسته شده بود ... و دوباره از نو .... برای تمام پیامبرا نماز خوندم .... برای تمام امام ها نماز خوندم .... روزی 14 بار دعای توسل میخوندم .... نمیخوام بگم .... ولی مطمین مطمین هستم کسی نمیتونست بیشتر از من دعا کنه ... و اینقدر هم به معامله با خدا امیدوار و مطمین بودم ... که وقتی براورده نشد .... اصلا باورم نشد .... راستش هنوزم باورم نشده ... یعنی خدا بهم نداد ... نفهمیدم منظورتون چی هست .... میشه بیشتر توضیح بدین .

مجنونِ لیلی;310755 نوشت:
سلام
با خدا یه معامله کردم البته مدت زیادی نمیشه
از خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخواد
البته مدتی میشه که دارم روی خودم کار میکنم، سخته ولی چند قدمی تونستم برم جلو،
میخواستم بدونم اگه سر عهد و پیمانم بمونم، خدا هم به عهدش وفا میکنه!!!

کارشناس بحث:اسناد


مجنونِ لیلی;310755 نوشت:

[="Blue"]داداش اين كه آدم از خدا چيزي بخواد خيلي خوبه ... فقط چون ماها كوتاه بينيم بايد اون چيزي رو كه از خدا ميخوايم با مصلحتش بخوايم...:hamdel:
اين يعني آخرِ اعتماد به خدا....[/]

به نام او

دوست عزیز به این عهد نمی گویند ، می گویند نذر . و خدا صلاح را می بیند اگر به صلاح بود چه با نذر و چه بی نذر آن فرد را به شما می رساند و این درست نیست که ما برای خدمان در کارهای خدا دخالت کنیم . پس ای دوست آگاه باش که خداوند خیر را به تو می دهد و شر را از تو باز می دارد .

یا حق

ftmh_mohammadi;312940 نوشت:
به من که نداد ...
من 3 ماه روزه بودم . نماز شب می خوندم . نمازقفیله و ... این 3 ماه با زبان روزه یا داشتم نماز میخوندم ... یا قرآن میخوندم ... یا ذکر میگفتم ... صورتم نورانی شده بود .... اینقدر اصرار میکردم که صدای اطرافیان و خانواده ام هم در اومده بود ... برای خودم برنامه نوشته بودم .... روزی 500 تومن صدقه . روزی 5000 بار لاالله اله الله ... روزی 5000 بار لاحول و لا قوه الا بالله و .... خیلی هم سعی و تلاش کردم ولی نشد ...

اگر نشد ناراحت نشو ... احتمالش رو بده ....


جالب بود برام!
مطمئن باشید چیزی بهتر از عملتون بهتون داده شده .

وقتی از خدا چیزی میخوام و نمیشه خودما با بچه خواهرام که بعضی وقتا چیزی از مادرشون میخوان ولی براشون مناسب نیست یا خطرناکه برا همین بهشون نمیده مقایسه میکنم.
البته امیدوام مصداق ایه اتامرون الناس... نشم با این حرفم

متاسفانه مشکل ما اینه که با کلی زحمت خودمونا میکشیم بالا بعد با یه کار اشتباه تمام زحماتمونا بر باد می دیم (البته خودما عرض میکنم)
(اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا كُلَّهَا أَوَّلَهَا وَ آخِرَهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا قَدِيمَهَا وَ حَدِيثَهَا ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا سِرَّهَا وَ عَلَانِيَتَهَا وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ )

[="Tahoma"][="Navy"]

ftmh_mohammadi;313576 نوشت:
با سلام خدمت شما ....
آقا عرفان سلام ... معنی صحبتتون رو متوجه نمیشم ... امکانش هست کمی بیشتر توضیح بدید ... نمیدونم پست منو خوندید یا نه ... من حدود یک سال طرفم رو میشناختم ... ولی از زمانیکه بحث ازدواج بینمون پیش اومد .... و بحث خانواده ها و .... حدودا 3 ماه وقت داشتم .... امکان نداره کسی تو مدت 3 ماه میتونست بیشتر از من دعا کنه .... من اینو مطمین هستم . مطمین مطمین هستم ... حاضرم بابتش بزرگترین قسم دنیا روهم بخورم .... یکی از این 3 ماه ... ماه رمضان بود ... میتونم بگم شاید روزی 2 یا 3 ساعت میخوابیدم ... بعضی وقتها هم تسبیح به دست خوابم میرفت .... شبی رو یادم نمیاد که ارادی خوابیده بوده باشم .... وقتی هم ازخواب بیدار میشدم ... تسبیح به دستم بسته شده بود ... و دوباره از نو .... برای تمام پیامبرا نماز خوندم .... برای تمام امام ها نماز خوندم .... روزی 14 بار دعای توسل میخوندم .... نمیخوام بگم .... ولی مطمین مطمین هستم کسی نمیتونست بیشتر از من دعا کنه ... و اینقدر هم به معامله با خدا امیدوار و مطمین بودم ... که وقتی براورده نشد .... اصلا باورم نشد .... راستش هنوزم باورم نشده ... یعنی خدا بهم نداد ... نفهمیدم منظورتون چی هست .... میشه بیشتر توضیح بدین .

سلام علیکم
بنده جناب عرفان نیستم.
کلام حضرت آیت آلله قائنی بدین معناست که باید باور قلبی نسبت به گفته های خداوند و معصومین علیهم السلام در انسان ایجاد شود،این باور قلبی به معنای اعتماد و قبول داشتن ایشان است.
اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.
ادامه دارد . . .
[/]

با سلام

استاد;313563 نوشت:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد. مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.

معمولاً جوانان مؤمن و معتقد با ایمان و باوری جدی دعا می کنند. یا مستجاب شده و دری باز می شود و یا هیچ نتیجه و بشارتی دریافت نمی کنند. اگر مثل من سمج باشند این کار را با امید و گمان نیک تا هفت هشت ده سال دیگر نیز ادامه می دهند. بعد از ده سال می برند و شک می کنند که اصلاً اراده ای پشت زندگی آنها هست و اصلاً کسی آن بالا صدای او را می شنود؟ بخصوص اگر در عین دعا کردن مشکل آنها بدتر از قبل شود این شک و تردید کشنده تر است!
جمله ای که استاد محترم نقل فرمودند به نظر بنده مفید بود ولی نه برای این دوست ما و دوستان دیگر حاضر در اینجا که در ابتدای جوانی با کلی ذوق و شوق و ایمان قلبی دعا می کنند. مخاطب این جمله احتمالاً بیشتر بنده بودم!
استاد;313735 نوشت:
اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.

این یکی انصافاً مال همه ماست و به نظرم مهم ترین مطلبی است که ما جوان تر ها باید در مورد دعا به یاد داشته باشیم.

سلام
عزیزان من نهایتا هرکی دعا کرد و نشد آخرش میشه مثل من. تاچندماه جلزوولز بعدش هم دوباره زندگی به روال عادی برمیگرده. اینکه چقدر این چندماه طول بکشه و شما سختی بکشی بستگی به روحیه و خواست خودت داره که حالت خوب شه. امیدوارم که کار شما به اونجا نرسه ولی من الان که فکر میکنم میبینم واقعا بهم نمی خوردیم. از آشنایان دورمون بودن وتاحدودی اخلاقشو میشناختم، ولی هوای عاشقی که از سرم افتاد تازه تونستم بطور واقعی ایشون رو بشناسم چون آدم عاشق هم کوره هم کر. حالا هم خدارو شکر میکنم که صلاحمو بهتر از خودم دونست(همیشه هم همینطوره) و نذاشت اشتباه انتخاب کنم.

نقل قول:
من تازه افتادم توی خط واجبات،تازه خودمو پیدا کردم،فقط فقط به خاطر کسی که دوستش دارم

[=Arial Narrow]سلام برادرخوبم.

عااااااااااااااليه..
براي رسيدن به اين عشق تمام تلاشتون روبكنيد.
چون كسي روكه انتخاب كرديد طوري كه داريد ميگيد اهل زندگي هست.
كافيه به خداوخودش ثابت كنيد شماهم مرد زندگي هستيد.
فقط يه نكته ميمونه:

گذشته شماچطوربوده؟ازنظرايمان؟روابط آزادباجنس مخالف؟اخلاق:مهربان ياعصبي مزاج؟و....
خيلي مهمه كه اعتقاداتتون خيلي اختلاف نداشته باشه بااون خانم.

شايد اون خانم درحديه كه حتي اهنگ ترانه مجازحتي گوش نميكنه!پس اين نكته خيلي مهمه.چون ممكنه فردا باهاش مشكل پيداكنيد.
اين نمونه زياد ديده شده.
مراجعه كننده اي كه تصميم به طلاق داشت.
همسرش گذشته بدي داشته وبه خاطر اون خانم تمام گناهانشو كنارميذاره امابعدازدواج چندبار به لغزش ميره وازطرفي به خاطر اينكه اززمين تا آسمون فرق داشت بااون خانم سرمسائل كوچيك هم باهم اختلاف داشتن پس مراقب اين نكته باشيد.
خواهش ميكنم خوب دقت كنيد وببينيد اگراختلاف نظرات شمابااون خانم خيلي عميق نيست وميتونيد باهاش كناربياييد اون وقت تلاشتون رو چندبرابركنيد.
خيلي راحت ميشه دل يه دختر خوب روبا معامله با خدا به دست بياريد:ok:

همين كه با خدا جور شديد يه جورآرامش دهنده هست و به اون هم منتقل ميشه.

ازطرفي بايد به اون خانم بااين كاراتون اطمينان بديد كه به خاطر اون داريد به اساس اعتقاداتتون تغيير اساسي ميديد واون دوري كه با خدا داشتيد الان داريد جبران مي كنيد.

ببخشيد اين روميگم:اگرفوق فوقش يه روز خدايي نكرده به اون نرسيديد بازخداروشكركنيد چون اون خانم بنداتصالي شمابا خدابوده....چيز كمي نيست.شايد هم يه روز برسه كه اينقدرعاشق خدابشيد كه راحت بااين عشق كناربياييد.

موفق باشيد ان شاءالله.:Gol:


نقل قول:
استشو بخواهید من با ایشون توی دنیای مجازی اشنا شدم،از دو شهر مختلفیم
نیتم خیر بود ،به ایشون گفتم از نزدیک همدیگرو ببینیم اگه به نتیجه رسیدیم به خونوادم بگم بیان خواستگاری،ولی ایشون گفتن از همون اول باید با خونواده اقدام کنی،منم قبول کردم
ولی دیگه از اون روز خبری از ایشون ندارم
متاسفانه من از ایشون نه شماره تلفنی دارم ،نه آدرسی
الان تنها چشم امیدم فقط به خداست،منتظرم خدا یه گوشه چشمی به من بکنه
به خاطر همینه که افتادم توی مسیر بندگی،شاید خدا یه نظری بکنه
منتظرم تا به من زنگ بزنه یا یه ایمیل بده،
این بود مشکل من
[=Arial Narrow]آهان!ببخشيد حواسم به نحوه آشنايي نبود

يعني شما هنوزاو رونديديد!وخودتون رو مجنون ميدونيد!

ببخشيد اين طور ميگم اما خودتون داريد ميگيد دنياي مجااااااازي!
واااااااااااااااااااااي اگر بخواد دوباره يه عشق رنگي كاذب ديگه راه بيفته..اگر يه امار كوچولو بگيريد از اين نحوه آشنايي ها كل ماجرا دستتون مياد.

يه خواهشي دارم ازتون.اگر ميشه به اين سوالات پاسخ بديد:
1)اون خانم رو تا حالا ديديد؟

2)اگر نه.چطورعاشق شديد.فقط به حرفاش؟

3)تاچقدراعتماد داريد تمام حرفاش ازصداقته؟

4)درمورد خانوادش وخودش تحقيق كرديد؟

5)ظاهرا گفتيد مذهبي وروشن فكره وحافظ قرآن پس:اگر ميشه بگيد باشما دراون دنياي مجازي چطور صحبت كرد؟بحث بين شما چطور باز شد؟(البته اينكه گفته بايد ازاولش باخانواده اقدام كنيد اين نشونه مثبته كه اون خانم دخترعاقلي هست وكارخطايي نكرده)

6)اسم وفاميلش رواصلا ميدونيد؟اينكه اهل كجاست؟(يعني منظورم تحقيق واسه صحت حرف هاي ايشون)

7)وسوال اخر اينكه اون خانم چطورراحت اعتماد كردبه شماو ازخودش واينكه ازچه شهري هست گفت.بايد ديد اون خانم دختر ساده ايي هست يا نه؟

برادر خوبم ببخشيد اظهار نظرميكنم اما خداوند قوانيني قرار دادي دردنيا گذاشته طوري كه تغيير نميكنند.
قانون قراردادي عشق فقط بايد ازكانال اگاهي عبور كنه درغير اين صورت كاذبه.
پس شرط معامله با خدا اينه:
معامله با احكام خدا جور باشه:1:

باقوانين قراردادي خداوند ضدونقيض نداشته باشه.:2:

ان شاءالله اگر واستون مقدور بود به اين سوالات پاسخ بديد.اما در هرصورت اينكه به سمت خدا گرايش پيداكرديد امتياز بزرگي هست واسه شما.

:ok:

موفق باشيد.:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

استاد;313735 نوشت:

سلام علیکم
بنده جناب عرفان نیستم.
کلام حضرت آیت آلله قائنی بدین معناست که باید باور قلبی نسبت به گفته های خداوند و معصومین علیهم السلام در انسان ایجاد شود،این باور قلبی به معنای اعتماد و قبول داشتن ایشان است.
اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.
ادامه دارد . . .

سلام علیکم
نکته دیگر اینکه شمائی که اینهمه عبادت کرده اید،اینهمه زحمت کشیده اید،برای چه بوده؟
مگر نه اینکه،به او که عبادتش را کرده اید اعتماد داشته اید و او را قادر بر آن می دانسته اید؟پس همین اعتماد را نگه دارید و بدانید که او جلّ و اعلاء همیشه بهترین ها را برای بندگانش می خواهد.
و نیز بدانید که اگر بهشت شیرین است،بهشت آفرین شیرین تر است.(فتأمل/پس اندیشه کنید).
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

ftmh_mohammadi;313878 نوشت:
سلام جناب استاد گرامی ... از اینکه وقت گذاشتین و پاسخ صحبتم رو دادین تشکر میکنم ...
اون موقع اعتماد داشتم ... خیلی زیاد ... ولی میتونم الان بگم دیگه هیچ اعتمادی ندارم .....
شما میگین خدا تو اون دنیا بهترش رو میده ...
شما میگین بهش اعتماد داشته باش ..........
ولی نمیشه ... راستش تو وجودم دیگه نمیتونم اعتماد کنم ...
یه سوال تو این سایت مطرح کردم ... و به نظرم کسی هنوز جوابش رو نداده ...
جواب این سوال ... همون جواب سوال منه ... اگر جواب این سوال رو یه روزی بهش رسیدم ...
میتونم به خدا اعتماد کنم ...

http://www.askdin.com/thread17179.htm

بازم ممنون از اینکه برام مطلبی رو نوشتید ....

سلام علیکم
ببخشید مگر خدا قولی به شما داده بود که خُلف وعده کرده و اعتماد شما از بین رفته است؟
در ضمن لینکی که گذاشته اید صفحه اول سایت را می آورد.
[/]

استاد;313882 نوشت:
ببخشید مگر خدا قولی به شما داده بود که خُلف وعده کرده و اعتماد شما از بین رفته است؟

با سلام خدمت استاد عزیز.
آیا نمی توان گفت که خداوند در آیات زیر از سوره مبارکه طلاق وعده داده است راه نجاتی به افراد پرهیزگار نشان دهد و مشکل آنها را برطرف کند؟

... وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا«2»
... و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،

وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَمَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْرًا«3»
و او را از جایی که گمان نمی کند روزی می‌دهد و هر کس بر خدا توکل کند خدا کار او را به سرانجام می رساند. خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

... وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْرًا«4»
... و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!

... وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یكَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیعْظِمْ لَهُ أَجْرًا«5»
... و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند گناهانش را می‌بخشد و پاداش او را بزرگ می‌دارد!

... لَا یكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا«7»
... خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند. خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!

با اینکه در آیه چهارم مثل آیه هفتم از زمان مستقبل استفاده نشده است آیا ممکن است کمک خداوند تا سال ها و حتی پس از مرگ انسان به تعویق بیفتد؟
شاید برداشت ما که از این آیات توقع داریم پس از چند ماه یا حتی چند سال پرهیزگاری و دعا راه نجاتی برای ما فراهم شود توقع نابجایی باشد. برخی پیامبران الهی نیز ظاهراً سالها در رنج و گرفتاری بودند و نجات پیدا نمی کردند. هرچند گرفتاری آنها احتمالاً بیشتر از جنس صبر بر مصیبت بوده است تا صبر بر گناه. آیا این طور نیست؟

من دیگه بیخیال کمکهای خدا شدم چون اگر بدونم که هیچ وقت کمکم نمیکنه اونجوری فکرم راحت تر هستش تا الکی خودم رو دلخوش بکنم به کمکی که هیچ وقت نمیخواد بکنه

بسم الله الرحمن الرحیم .

نقل قول:
با اینکه در آیه چهارم مثل آیه هفتم از زمان مستقبل استفاده نشده است آیا ممکن است کمک خداوند تا سال ها و حتیپس از مرگ انسان به تعویق بیفتد؟
شاید برداشت ما که از این آیات توقع داریم پس از چند ماه یا حتی چند سال پرهیزگاری و دعا راه نجاتی برای ما فراهم شود توقع نابجایی باشد. برخی پیامبران الهی نیز ظاهراً سالها در رنج و گرفتاری بودند و نجات پیدا نمی کردند. هرچند گرفتاری آنها احتمالاً بیشتر از جنس صبر بر مصیبت بوده است تا صبر بر گناه. آیا این طور نیست؟

در قرآن نداریم که صبر آنها بر گناه بوده بی شک صبر آنها بر امتحانات و اختبارات اللهی که یک جهت آن مصیبت و تحمل آن بوده است .

در آیات شریفه یسر بر تقوی مترتب شده در حالی که خیلی از آدما فکر می کنن واقعا تقوی دارند یا دارند حدود تقوی را مراعات می کنند در حالی که خیلیا مصداق آیه شریفه نیستن اوفوا بعهدی اوف بعهدکم ...

تعبیر نابجا شاید کم لطفی باشد این طور بگوییم : انسان باید حاجت خود را از خدواند متعال بخواهد و در این زمینه الحاح و اصرار کند ولی این را هم باید بداند شاید حاجت خود را به این زودیا نگیرد و ممکن است حتی بعد از مرگ او با عوض تحقق پیدا کند .

ولی خود بنده تا الان که شاهد بودم خیلی از مومنین زود حاجت های خود را گرفته اند .

موضوع قفل شده است