جمع بندی آیا امام حسین(ع) را خدا بشهادت رساند؟ با توجه به این آیه: (و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام حسین(ع) را خدا بشهادت رساند؟ با توجه به این آیه: (و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین)

بسم الله الرحمن الرحیم....سلام... آیا امام حسین(ع) را خدا بشهادت رساند؟؟؟ با توجه به این آیه سوره تکویر آیه آخر:(و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین) شما چیزی نمی خواهید مگر الله پروردگار عالمین بخواهد..خب آیا نمی شه گفت خدا با اراده خودش اراده یزید ملعون رو کنترل کرد و بر اراده یزید منطبق شد و سر مبارک امام رو برید؟؟ کلا معنی این آیه یعنی چی؟ مگه میشه ما ها هم اراده داریم و هم هیچ اراده ای نداریم؟؟؟ و همش از خداست؟؟؟ هم جبر هم اختیار؟؟؟ با تشکر.....

با نام الله


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی

این مساله با نام "جبر و اختیار" مطرح شد . برخی با تمسک به برخی از آیات قرآن طرفدار نظریه جبر شدند و گفتند ما در کارهای خود هیچ اراده ای نداریم و و اراده ما تحت اراده خدا است و همه کارها را او انجام می دهد تا جایی که همه افعال انسانی حتی قتل و غارت را نیز به خدا نسبت دادند و عدل خدا را زیر سوال بردند تا جایی که قایل بودند خدا با اراده خود این افعال قبیح را به دست انسان انجام می دهد و او را به جهنم می برد .
گروهی دیگر که تفکر دسته اول را خیلی ناپسند می دیدند و با تمسک به برخی دیگر از آیات و با مراجعه به عقل خودشان خواستند خدا را از آنچه که گروه اول بدان منتسب کرده بودند از افعال قبیح انسانی برهانند گفتند که هر کاری که انسان انجام می دهد با اراده و اختیار خود است و خدا هیچ دخل و تصرفی نمی تواند در اراده انسانی داشته باشد و تمام آیات دسته اول را توجیه کردند. و قایل به تفویض(واگذاری کامل اعمال به انسان از طرف خدا) شدند و خدا را از آن سلطنت و قدرت خود (در خیال خود) انداختند
در این بین اهلبیت پیامبر به عنوان هدایت گران اصلی بشریت این شبهه را حل کردند و حقیقت امر را این گونه بیان کردند " لا جبر و لا تفییض بل امر بین الامرین"
در این دیدگاه ؛ اراده خدا در طول اراده انسان قرار دارد نه در عرض آن
به بیان دیگر خدا اراده کرده است که انسان با اراده خود کارها را انجام دهد .
به عبارت دیگر خدا افعال انسان را به قید اختیاری بودن اراده کرده است.
خدا به انسان قدرت و علم داده است و اختیار عنایت کرده است و اراده کرده که این انسان با اراده خود کارها را انجام دهد.
پس هر کار که ما اراده کرده باشیم را خدا اراده کرده است و این است معنای آیه "و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین"
پس خدا می خواهد که انسان ها افعال اختیاری داشته باشد و او را آزاد گذاشته تا عمل اختیاری داشته باشد و هر عملی که او انجام دهد اراده شده توسط خداست به خاطر همین است که به اعمال آنها عذاب یا پاداش داده می شود.
پس نه جبر است که ما مجبور باشیم به انجام کارها و همه کار را خدا بکند و به پای ما نوشته بشود که دیگر ثواب و عقاب ظالمانه خواهد بود
نه اختیار است که هر کار که ما بخواهیم بکنیم خدا هیچ کاری نتواند بکند و دست و قدرتش بسته باشد.
بلکه امری است میان این دو که هم سلطنت خدا سر جای خود هست و هم ثواب و عقاب ظالمانه نیست.
برای روشن شدن بیشتر امر بین الامرین مثالی در این باره از مرحوم آیه الله خویی نقل می کنیم:
بدین صورت فرض کنیم که فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما می توانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذارده ایم اختیارا کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کرده ایم در هر لحظه قدرت سلب آن را داریم. از طرف دیگر بهره برداری به اختیار اوست. همچنین است مثل انسانها، در هر لحظه ریزش آن نیرو از فیاض مطلق انجام می گیرد و در هر لحظه می تواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهره برداری از آن نیرو کاملا به دست ماست و این است معنای «لاحول ولاقوة الا بالله.» (جعفری، جبر و اختیار، ص214 ـ 215. )

با سلام...خیلی جواب زیبا و بیش از حد قانع کننده بود از کارشناس محترم شعیب....خیلی ممنون یک ضرب قانع شدم و جوابمو گرفتم...

سوال:
آیا امام حسین(ع) را خدا بشهادت رساند؟؟؟ با توجه به این آیه سوره تکویر آیه آخر:(و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین) شما چیزی نمی خواهید مگر الله پروردگار عالمین بخواهد..خب آیا نمی شه گفت خدا با اراده خودش اراده یزید ملعون رو کنترل کرد و بر اراده یزید منطبق شد و سر مبارک امام رو برید؟؟ کلا معنی این آیه یعنی چی؟ مگه میشه ما ها هم اراده داریم و هم هیچ اراده ای نداریم؟؟؟ و همش از خداست؟؟؟ هم جبر هم اختیار؟؟؟ با تشکر.....

جواب:

این مساله با نام "جبر و اختیار" مطرح شد . برخی با تمسک به برخی از آیات قرآن طرفدار نظریه جبر شدند و گفتند ما در کارهای خود هیچ اراده ای نداریم و و اراده ما تحت اراده خدا است و همه کارها را او انجام می دهد تا جایی که همه افعال انسانی حتی قتل و غارت را نیز به خدا نسبت دادند و عدل خدا را زیر سوال بردند تا جایی که قائل بودند خدا با اراده خود این افعال قبیح را به دست انسان انجام می دهد و او را به جهنم می برد.(1)
گروهی دیگر که تفکر دسته اول را خیلی ناپسند می دیدند و با تمسک به برخی دیگر از آیات و با مراجعه به عقل خودشان خواستند خدا را از آنچه که گروه اول بدان منتسب کرده بودند از افعال قبیح انسانی برهانند گفتند که هر کاری که انسان انجام می دهد با اراده و اختیار خود است و خدا هیچ دخل و تصرفی نمی تواند در اراده انسانی داشته باشد و تمام آیات دسته اول را توجیه کردند. و قایل به تفویض(واگذاری کامل اعمال به انسان از طرف خدا) شدند و خدا را از آن سلطنت و قدرت خود (در خیال خود) انداختند(2)
در این بین اهلبیت پیامبر به عنوان هدایت گران اصلی بشریت این شبهه را حل کردند و حقیقت امر را این گونه بیان کردند " لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین"(3)

در این دیدگاه ؛ اراده خدا در طول اراده انسان قرار دارد نه در عرض آن
به بیان دیگر خدا اراده کرده است که انسان با اراده خود کارها را انجام دهد .
به عبارت دیگر خدا افعال انسان را به قید اختیاری بودن اراده کرده است.
خدا به انسان قدرت و علم داده است و اختیار عنایت کرده است و اراده کرده که این انسان با اراده خود کارها را انجام دهد.
پس هر کار که ما اراده کرده باشیم را خدا اراده کرده است و این است معنای آیه "و ما تشاون الا ان یشاء الله رب العالمین"(4)
پس خدا می خواهد که انسان ها افعال اختیاری داشته باشد و او را آزاد گذاشته تا عمل اختیاری داشته باشد و هر عملی که او انجام دهد اراده شده توسط خداست به خاطر همین است که به اعمال آنها عذاب یا پاداش داده می شود.
پس نه جبر است که ما مجبور باشیم به انجام کارها و همه کار را خدا بکند و به پای ما نوشته بشود که دیگر ثواب و عقاب ظالمانه خواهد بود
نه اختیار است که هر کار که ما بخواهیم بکنیم خدا هیچ کاری نتواند بکند و دست و قدرتش بسته باشد.
بلکه امری است میان این دو که هم سلطنت خدا سر جای خود هست و هم ثواب و عقاب ظالمانه نیست.
برای روشن شدن بیشتر امر بین الامرین مثالی در این باره از مرحوم آیه الله خویی نقل می کنیم:
بدین صورت فرض کنیم که فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما می توانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذارده ایم اختیارا کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کرده ایم در هر لحظه قدرت سلب آن را داریم. از طرف دیگر بهره برداری به اختیار اوست. همچنین است مثل انسانها، در هر لحظه ریزش آن نیرو از فیاض مطلق انجام می گیرد و در هر لحظه می تواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهره برداری از آن نیرو کاملا به دست ماست و این است معنای «لاحول ولاقوة الا بالله.» (5 )

پاورقی:
1- الملل و النحل ، شهرستانی، ج1، ص 98؛ بحوث فی الملل و النحل، سبحانی، ج3، ص 199.
2- المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاضی عبد الجبار معتزلی، ج8، ص 3.
3- اصول کافی، کلینی، ج1، ص 155- 160، التوحید ، صدوق، باب الجبر و القدر.
4- تکویر 29.
5- جعفری، جبر و اختیار، ص214 ـ 215.

موضوع قفل شده است