جمع بندی دیدن نتیجه تمامی اعمال در آخرت

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیدن نتیجه تمامی اعمال در آخرت

در قرآن گفته شده که انسان ها نتیجه تمامی اعمالشان را در آخرت خواهند دید اما همینجا یک سوال پیش می آید. به کنار از بحث جبر و اختیار به فرض اینکه اختیار وجود داشته باشد تمامی انسان های بد کردار که اصول دین را قبول داشته باشند حتی اگر به جهنم بروند در نهایت از آنجا بعد از مدتی بیرون خواهند آمد و به بهشت میروند. تا اینجای کار مشکلی نیست و تناقضی پیش نمی آید اما حالت عکس وضعیتی که گفتم تناقض دارد. به فرض اینکه انسانی نیک کردار باشد اما اصول دین را قبول نداشته باشد به جهنم میرود! خب نتیجه اعمال انسان نیک کردار چه میشود؟

یک سوال دیگر: اصلا چرا ملاک خدا باور داشتن اصول دین هست؟ صرف قبول نداشتن اصول دین به معنای خوب یا بد بودن نیست اما چرا خدا روی اصول دین تاکید دارد؟ آیا کردار ملاک بهتری نیست؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد کریم

m@hdi;408617 نوشت:
در قرآن گفته شده که انسان ها نتیجه تمامی اعمالشان را در آخرت خواهند دید اما همینجا یک سوال پیش می آید. به کنار از بحث جبر و اختیار به فرض اینکه اختیار وجود داشته باشد تمامی انسان های بد کردار که اصول دین را قبول داشته باشند حتی اگر به جهنم بروند در نهایت از آنجا بعد از مدتی بیرون خواهند آمد و به بهشت میروند. تا اینجای کار مشکلی نیست و تناقضی پیش نمی آید اما حالت عکس وضعیتی که گفتم تناقض دارد. به فرض اینکه انسانی نیک کردار باشد اما اصول دین را قبول نداشته باشد به جهنم میرود! خب نتیجه اعمال انسان نیک کردار چه میشود؟

با سلام
ما معتقد هستیم که خداوند عادل است ودر حق هیچ موجودی اجحاف وظلم نمی کند، وهر انسانی نسبت به اعمال نیکی که انجام داده است اجر خواهد دید، اما نکته مهم این است که عقاید دینی وباور به وجود خدا اصل می باشد چون بیشتر از اعمال انسان نوع تفکر او ست که در رشد و جهت دهی به کردار ورفتار او نقش دارد. اینکه انسان این عمل را به چه انگیزه ای انجام دهد وبرای کی انجام دهد، وقتی خالق انسان خداوند است وهر چه دراد از او ست واعمالی که انجام می دهد در سایه قوا وابزاری است که خداوند در اختیار او قرار داده است، ونکته بعد اینکه انسان به این دنیا آمده است تا خلیفة الله شود وبندگی خدا را کند، خداوند می فرماید: ما خلقت الجن والانس الّا لیعبدون، من جن وانسان را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.( ذاریات/56)
حال در فرض سوال شما این انسان به فلسفه وحکمتی که برای آن خلق شده بود وتمام رشد و ورسیدن به هدف حیات نیز در توحید وبندگی خدا بود نرسیده است هر چند کارهای خوبی نیز انجام داده است ولی از مقصد اصلی دور افتاده فلذا ما نمی توانیم بگوییم این شخص صرفا به جهت اعمالش مورد ارزیابی قرار گیرد. مثلا شما تصور کنید در یک مسابقه دوندگی در یک فاصله مثلا بیست کیلومتری دونده ای در بین راه مشغول کمک به بینوایان وافراد فقیر می شود واز مسابقه باز می ماند، حال اینکه این شخص کارهای خوبی انجام داده است وهمه از تقدیر می کنند حرفی نیست ولی هیچوقت او را به خاطر اینکه از دوندگی دست کشیده ومشغول کارهای خیریه شده است به عنوان برنده مسابقه اعلام نمی کنند وهدف اصلی از این مسابقه نیز برنده شدن در آن بود نه کمک به دیگران.
در مورد انسان خیری مثل حاتم طائی که مشرک بوده ولی انسان دوست بوده است در قبال کارهای خوبی که انجام داده به او پاداش خواهند داد ولی هیچوقت اهل بهشت نمی شود چون مشرک بوده است مثلا در مورد حاتم طائی آمده است که او در جهنم داخل صندقچه ای قرار خواهد گرفت وشدت عذابی که برای اهل جهنم است برای او نیست واین به خاطر کارهای خوب اوست. در مورد این مساله ومطالعه بیشتر می توانید به بخش آخر عدل الهی از شهید مطهری با عنوان اعمال خوب از انسانهای غیر مسلمان رجوع کنید.
یک نکته دیگر اینکه انسانهایی که مستضعف بوده وتوان وشرایط تحقیق ودانستن حق را نداشته اند از این قاعده مستثنی هستند وطبق آیه قرآن امید است که مورد رحمت الهی قرار گیرند.

m@hdi;408617 نوشت:
یک سوال دیگر: اصلا چرا ملاک خدا باور داشتن اصول دین هست؟ صرف قبول نداشتن اصول دین به معنای خوب یا بد بودن نیست اما چرا خدا روی اصول دین تاکید دارد؟ آیا کردار ملاک بهتری نیست؟

بله صرف باور بدون عمل ارزشی ندارد واعتقادی ارزش دارد که همراه با عمل طبق آن باشد وامام علی علیه السلام در معنی ایمان گفته اند که ایمان باور با قلب واقرار با زبان وعمل با جوارح است.
اما بر اساس توضیحی که در بالا دادم عملی که پشتوانه اعتقادی نداشته باشد نیز برد چندانی ندارد وایندو باید با هم باشند.
اینکه چرا روی اصول دین تاکید دارد چون عمل وابستگی محکمی بر باور واعتقاد دارد وباور درست تاثیر مهمی در عمل درست دارد واینکه انسانهایی با عمل درست وبدون اعتقاد باشند استثنائات است واشخاصی هم که ادعای ایمان دارند وخود را مسلمان می دانند ولی عمل درستی ندارند در واقع به ضعف اعتقاد آنها بر می گردد، الان اگر وهابی ها کمربند انفجاری به خود بسته ودر عراق وپاکستان هر روز دهها انسان را به خاک وخون می کشند به خاطر اعتقاد باطلی است که دارند وغیر خود را گمراه می دانند، که اگر این اعتقاد از منبع درست اخذ شده باشد بر عکس بوده واثرات مثبت زیادی خواهد داشت مانند هشت سال دفاع مقدس ایران که جوانان ایران به خاطر باور بالایی که به خدا، ائمه وولایت فقیه داشتند اجازه ندادند که ذره ای از این خاک به دست دشمن بیفتد ولی این موفقیتها با عمل صرف به دست نمی آید ومردم را در برابر متجاوزان بسیج نمی کند، وکسی که با عمق جان بفهمد فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره ومن یعمل مثقال ذرة شراً یره( زلزال/7و8) ذره ذره اعمال او مورد محاسبه قرار گرفته وثمره آن را خواهد دید در اعمال خود دقت بیشتری می کند والا با یک لقلقه زبان دینداری درست نمی شود که امام حسین علیه السلام فرمود: الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم واذا محصوا بالبلاء قلّ الدیانون) مردم بنده دنیا هستند ودین لقلقه ای در زبان آنهاست وتا زمانی که مزه دین در زبان آنهاست آنرا پذیرا هستند وزمانی که مورد آزمایش قرار گیرند دینداران کم می شوند.
عمل بدون اعتقاد نظام مند وبا اصول ومتد همسانی نخواهد بود ودر عین حال اگر اعتقاد صحیح ودرست نباشد جامعه از طرف انسانهای ظالم وسود جو به گمراهی کشیده شده ومورد چپاول قرار خواهد گرفت ودیگر فرصتی برای اهل عمل نخواهد بود که کار خیر انجام دهند وآنچه در طول تاریخ ستمگران را نگران کرده ویکی بعد از دیگری از بین برده است اعتقاد بوده است نه عمل بدون اعتقاد فلذا جامعه بدون اعتقاد استوار وپایدار نمی ماند.
سوای اینکه اعتقاد امری فطری وذاتی انسان است وچیزی نیست که ما از او جدا کنیم وکسی را نمی شود بدون اعتقاد یافت.

m@hdi;408617 نوشت:
آیا کردار ملاک بهتری نیست؟

این بزرگتیرن سوال عمر منه خواهشا با زبون ساده و ران این مورد رو توضیح بدید

فرض کنید یه انسانی خدا رو قبول نداره ولی (گیریم) خدا به خاطر اینکه تو این دنیا اخلاق خوبی داشته و ظلمی نمیکرده اونو به بهشت برده
حالا سوال اینجاست که خدا چه طوری یه انسانی رو که خدا رو قبول نداره میتونه به بهشت ببره؟

کریم;408958 نوشت:
نکته مهم این است که عقاید دینی وباور به وجود خدا اصل می باشد چون بیشتر از اعمال انسان نوع تفکر او ست که در رشد و جهت دهی به کردار ورفتار او نقش دارد. اینکه انسان این عمل را به چه انگیزه ای انجام دهد وبرای کی انجام دهد

جناب کریم خداییش چند درصد خداباوران بخاطر خود خود خدا اعمال نیک انجام میدهند؟! مطمئنا کمتر از یک درصد آنها هستند و هم من و هم شما بخوبی میدانیم که بالای 99 درصد خداباوران بخاطر بهشت اعمال نیک انجام میدهند. حال فرض کنید کسی خدا را قبول ندارد ولی اعمال نیک انجام میدهد خب این فرد وقتی دیدگاهش این است که خدایی نیست نیازی به انجام دادن اعمال نیک نمیبیند اما آن را انجام میدهد پس ارزش کار نیکی که انجام میدهد نه تنها کمتر از اکثر خداباوران نیست بلکه بیشتر هم هست.

این هم که میفرمایید هدف اصلی از آفرینش انسان این هست که خدا را عبادت کند با نهایت احترامی که برای خدا قائلم یک نقطه ضعف هست چرا که موجودی که نیازمند نیست به هیچ چیز نیازی ندارد و اینکه خدا بر عبادت تاکید کند یک نقطه ضعف است. البته این را از نظر خودم گفتم که دیدگاهم این هست که خدای امروز خدای 1400 سال پیش نیست و تغییر کرده و خدای امروز خیلی منطقی تر شده چون به نظر من با توجه به ایراداتی که بر خدای 1400 سال پیش وارد هست یا باید او را به زباله دان تاریخ انداخت یا اینکه او را مثل انسان امروز که متمدن تر شده متمدن تر کرد.

?yes or no;409062 نوشت:
فرض کنید یه انسانی خدا رو قبول نداره ولی (گیریم) خدا به خاطر اینکه تو این دنیا اخلاق خوبی داشته و ظلمی نمیکرده اونو به بهشت برده
حالا سوال اینجاست که خدا چه طوری یه انسانی رو که خدا رو قبول نداره میتونه به بهشت ببره؟

وقتی ملاک خدا کردار باشه تناقضی پیش نمی آید.

[="Tahoma"]

m@hdi;408617 نوشت:
به فرض اینکه انسانی نیک کردار باشد اما اصول دین را قبول نداشته باشد به جهنم میرود! خب نتیجه اعمال انسان نیک کردار چه میشود؟

سلام
بر اساس قانون : انا لا نضیع اجر المحسنین چنین افرادی یا در دنیا و یا به نحوی در اخرت از پاداش عمل خود بهره مند خواهند شد

m@hdi;408617 نوشت:
اصلا چرا ملاک خدا باور داشتن اصول دین هست؟ صرف قبول نداشتن اصول دین به معنای خوب یا بد بودن نیست اما چرا خدا روی اصول دین تاکید دارد؟ آیا کردار ملاک بهتری نیست؟

باور هم عمل است اما عمل در شان عقل و قلب
به عبارت دیگر هر مرتبه از مراتب وجود انسان عملی دارد
اگر عمل مرتبه بدن انجام وظایف ظاهری و جسمانی مانند نماز و روزه است
عمل عقل و قلب هم باور و عقیده است چرا که عقیده یک مساله انشائی و ایجادی است یعنی نفس باور را ایجاد می کند لذا عمل اوست اما عملی که مربوط به مرتبه عقل و قلب است
و با توجه به اینکه مرتبه عقل و قلب مراتب عالیه وجود و به اصل وجود انسان نزدیکترند نسبت به عمل جوارحی اولویت و ارجحیت دارد پس ملاک اول در ایمان عقیده حق است و در مرتبه بعد و بعنوان نازله ان اعمال جوارحی مطرح می شوند
کار نیک بدون باور به حقیقت متعال هستی مانند ایجاد یک بدن زیبای بدون روح است
والله الموفق

امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند
هرکس عمل نیکی انجام می دهد عملش بزرگتر از آنچه که انجام می دهد است "بخاطر محدودیت های جسمی و امکناتی" و هرکس بدی می کند بدی او بزرگتر از عملی است که انجام می دهد " یعنی اگر توانش را داشت بیشتر بدی می کرد یا بدی بزرگتری می کرد" (نقل به معنی)
این امر در زندگی روزمره کاملا قابل مشاهده است ! بنابراین منطقی است که ارزش تفکر و اعتقاد انسان از کردار وی بالاتر و مهمتر باشد
چون این دنیا "جهان ِ مادی ِ محدود" ظرف خوبی برای پاداش و جزا نیست

:Gol:

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;408990 نوشت:
این بزرگتیرن سوال عمر منه خواهشا با زبون ساده و ران این مورد رو توضیح بدید

باسلام
عمل گرایی بدون عقیده از امری است که در عصر کنونی بیشتر روی آن تاکید می شود وبعضی از مکاتب ملاک را همین عمل وکردار می دانند و لی اسلام با اینکه برای کردار ارزش فو ق العاده ای قائل است ولی آن را به تنهایی کافی نمی داند بلکه باور را مقدم بر آن می داند ودر اکثر مواردی که ایمان که همان باور باشد را ذکر کرده عمل را نیز در کنار آن آورده است، الذین آمنوا وعملوا الصالحات، ودر سوره والعصر که می تواند بیانگر نظر اسلام در این رابطه باشد می فرماید: همه انسانها در زیان هستند مگر آنهایی که ایمان آورده وعمل صالح انجام می دهند وتوصیه به حق وصبر می کنند.
پس این نکته را مد نظر داشته باشیم که اسلام روی مساله عمل وکردار تاکید فوق العاده ای دارد نه اینکه از آن غافل باشد.
اما علت اولویت باور واعتقاد بخاطر این است که اولا انسان موجودی دارای عقل وفکر است ونمی شود انسان دارای فکر وعقل هیچ تفکری وجهان بینی نداشته باشد وبا وجود عقل وشعور خالی الذهن باشد، واز طرف دیگر آنچه به انسان خط می دهد ومسیر حرکت او را مشخص می کند باورهای اوست وکردار انسان نیز وابستگی اساسی ومهمی بر باورهایش دارد.
حال اسلام به عنوان یک دین کامل در زمینه جهان بینی وتفسیر وفهم جهان هستی معارفی را به انسان عرضه داشته است چرا که انسان اگر موحد نباشد یا بت پرست است که در قدیم وحتی در زمان فعلی ما هم در هندوستان وجود دارند ویا ماه گرا خواهد بود وبه هر حال بدون باور وعقیده نخواهد بود ودین کامل زمانی کامل است که برای همه نیازهای انسان اعم از فکری و احساسی وغیره جوابی داشته باشد.

m@hdi;409078 نوشت:
جناب کریم خداییش چند درصد خداباوران بخاطر خود خود خدا اعمال نیک انجام میدهند؟! مطمئنا کمتر از یک درصد آنها هستند و هم من و هم شما بخوبی میدانیم که بالای 99 درصد خداباوران بخاطر بهشت اعمال نیک انجام میدهند. حال فرض کنید کسی خدا را قبول ندارد ولی اعمال نیک انجام میدهد خب این فرد وقتی دیدگاهش این است که خدایی نیست نیازی به انجام دادن اعمال نیک نمیبیند اما آن را انجام میدهد پس ارزش کار نیکی که انجام میدهد نه تنها کمتر از اکثر خداباوران نیست بلکه بیشتر هم هست.

بله اکثر خداباوران به خاطر بهشت ویا ترس از جهنم خدا را پرستش می کنند وکمتر کسانی مانند امام علی علیه السلام خدا را فقط به خاطر خودش عبادت می کنند واین هم به نوع گرایش های انسان بر می گردد که منفعت طلب است وبه خاطر اینکه همه انسانها باور ورشدشان در حد امیرالمومنین وسلمان فارسی نیست لذا منفعتی مانند بهشت با آن نعمتهایی که دارد زودتر آنها را جلب می کند تا فهم عظمت ولذت قرب الهی، اما به نظر شما انجام اعمال خوب به خاطر بهشت رفتن بهتر است یا انجام همان اعمال بدون اینکه اعتقادی داشته باشید؟ به نظر من اولی بهتر است چون عملی که از یک باور درونی که با انسان عجین شده است بادوام تر از عمل خوب خالی است واینکه تلاش برای کسب درجات عالی بهشت موجب می شود این خدا باوران برای انجام خوبی ها بیشتر تلاش کنند چرا که در انجام یک فعل انگیزه هم موثر است تا اینکه چنین انگیزه ای نباشد.
راه اول خود جریان ساز است ومنحصر در یک نفر نمی شود که از باب نمونه با اینکه نبی مکرم اسلام 1400 از دنیا رفته اند ولی مرام وآموزه های ایشان هنوز هم کم وبیش جریان دارد ولی اگر خبری از بهشت نبود معلوم نبود این راه ادامه داشته باشد. البته عواطف ودلسوزی ونوع دوستی که خداوند در خلقت هر انسانی قرار داده است خود عاملی در انجام خوبی هاست ولی گرایش به لذات وانحصار طلبی که در وجود انسانها است( خلق الانسان هلوعا، اذا مسه الشر جزوعا واذا مسه الخیر منوعا، الا المصلین الذین هم فی صلاتهم دائمون) موجب می شود روی فطرت پاک انسانها پوشیده شود وبرای رسیدن به مطامع دنیوی به جان هم می افتند ولی این باورها وانگیزه هایی که ادیان در انسانها ایجاد می کنند موجب می شود از این لذت طلبی ها دست کشند.

m@hdi;409078 نوشت:
این هم که میفرمایید هدف اصلی از آفرینش انسان این هست که خدا را عبادت کند با نهایت احترامی که برای خدا قائلم یک نقطه ضعف هست چرا که موجودی که نیازمند نیست به هیچ چیز نیازی ندارد و اینکه خدا بر عبادت تاکید کند یک نقطه ضعف است. البته این را از نظر خودم گفتم که دیدگاهم این هست که خدای امروز خدای 1400 سال پیش نیست و تغییر کرده و خدای امروز خیلی منطقی تر شده چون به نظر من با توجه به ایراداتی که بر خدای 1400 سال پیش وارد هست یا باید او را به زباله دان تاریخ انداخت یا اینکه او را مثل انسان امروز که متمدن تر شده متمدن تر کرد.

نه اینکه خدا نیاز داشته باشد بلکه این خود انسان است که نیازمند این پرستش است چرا که انسان فطرتا نیاز به این عبادت وپرستش دارد وهمانطور که گفتم احساسات ونیازهای فکری وروحی انسانها نیز باید تغذیه شوند که این تغذیه با عبادت موجود برتر وکامل است، حال شما بفرمایید: این نیاز با پرستش چوب وسنگ ویا در دنیای امروز با پرستش شهوت و انسانها تامین شود بهتر است یا با پرستش موجودی که هر چه داریم از اوست واو توان پاسخگویی ورفع نیازهای روحی واحساسی ما را دارد؟

کریم;408958 نوشت:
اینکه انسان این عمل را به چه انگیزه ای انجام دهد وبرای کی انجام دهد، وقتی خالق انسان خداوند است وهر چه دراد از او ست واعمالی که انجام می دهد در سایه قوا وابزاری است که خداوند در اختیار او قرار داده است

سلام

الان بیشتر مسلمانها با اعتقاد به اصول دین که حالا تحقیقی هم نیست و ارثی است
کارهاشون را برای رسدن به مال و جاه و ابرو و ... یا برای رسیدن به بهشت انجام می دهند
پس نباید فرقی بین انها و مستضعفین یا کافران به خدا باشد در انجام امورو قبول شدن انها

پس به نظر شما این مسلمانی چه فایده و ارزشی دارد ؟

ایا این مسلمانان سرانجام به بهشت می روند ؟ چون مانند کافر خالی از اعمال می باشند ؟

بی نظیر;409675 نوشت:
الان بیشتر مسلمانها با اعتقاد به اصول دین که حالا تحقیقی هم نیست و ارثی است
کارهاشون را برای رسدن به مال و جاه و ابرو و ... یا برای رسیدن به بهشت انجام می دهند
پس نباید فرقی بین انها و مستضعفین یا کافران به خدا باشد در انجام امورو قبول شدن انها
پس به نظر شما این مسلمانی چه فایده و ارزشی دارد ؟
ایا این مسلمانان سرانجام به بهشت می روند ؟ چون مانند کافر خالی از اعمال می باشند ؟

البته خودتان به علت اين حب مال وجاه است شاره کرده اید که دینشان ارثی است نه تحقیقی واگر تحقیق بود اینطور عمل نمی کردند ودر واقع از موقعی که حب مال ودنیا به انسان رو می کند این عقب گرد شروع می شود والا روزی بود که طلحه وزبیر برای اسلام حاضر بودند جانشان را فدا کنند ولی زمانی که پول وثروت به آنها رو آورد دنیا زده شدند وبه خاطر مقام با امام زمان خویش که بیعت کرده بودند جنگیدند، فلذا انسان باید همیشه هوشیار باشد که به خاطر مال واموال واولاد دین وارزشهای اخلاقی را نبازد. البته در کنار این مساله مسلمانان نمونه ای هم در گذشته وحال بوده اند، نمونه بارز آن جوانانی بودند که در جنگ تحمیلی برای دفاع از اسلام و کشور چه فداکاریها نکردند، ونبوغهایی که از خود نشان دادند مثل شهید حسن باقری وهزاران مانند او، ومثل شهید چمران که با وجود اینکه دانشمندی بزرگ بود ولی به خاطر کودکان بی سرپرست لبنان ومردمی که از جانب اجانب به ذلت کشیده بودند آنجا سفر کرد ویکی از ثمرات این تلاش ها حزب الله الان است که افتخاری برای همه مسلمانها است. البته اگر خود تامل کنید از این نمونه ها در تاریخ اسلام زیاد است که افتخارات بزرگ دنیا هستند فلذا باید همه جوانب را مد نظر گرفت وقضاوت کرد.
قرآن در دو جا فرموده است وما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عندالله (بقره/110و مزمل/20) هر آنچه از نیکیها برای خود پیش فرستید آنرا در پیشگاه خود خواهید یافت.
پس صحبت از فرستادن اعمال نیک است که در راس آنها نیز خدمت به خلق الله می باشد به اندازه ای که شیخ صدوق در خصال از رسول خدا(ص) روایت می کند که هر کس خاری را از سر راه مسلمانی بر دارد بهشت بر او واجب می شود.
وبه تعبیر شهید بهشتی بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، واینها همه نشانگر این است که مسلمانی که می خواهد بهشت را کسب کند باید تلاش کند واگر عمل نداشته باشد وبر عکس اعمال خلاف مانند ربا خواری ومفاسد اقتصادی وخوردن حق مردم به گردنش باشد اسم مسلمانی نه تنها کاری برای او نمی کند بلکه وضعش بدتر هم است چون آبروی مسلمانها را هم برده است.
خلاصه سخن اینکه دوست عزیز عمل زشت وگناه برای مسلمان شوم تر وعقاب بیشتری دارد تا نسبت به غیر مسلمان وچه جالب در احادیث ما اشاره کرده اند که در قیامت هفتاد گناه از جاهل بخشیده خواهد شد در حالی که یک گناه از عالم بخشیده نخواهد شد، فلذا حال شخص مستضعف نسبت به مسلمان گناهکار خیلی بهتر است چون او جاهل بوده ولی این با علم به گناه بودن این گناه را انجام داده است ومساله زمانی سخت تر است که این گناهان حق الناس باشد که خدا حق خود را می بخشد ولی حق الناس را نمی بخشد.
اگر به این احادیث که تنها جرعه ای از اقیانوس است دقت بفرمایید بیشتر متوجه تاکید اسلام بر عمل وخدمت به بندگان خواهید شد.
از پیامبر اسلام نقل ده است که هر کس گرهی از کرا بردار بگشاید خداوند در قیامت گرهی از او خواهد گشود، وهر کس در پی رفع حاجت برادی دینی اش باشد خدا در پی رفع حاجت او خواهد بود، وهر کس عیبی از برادر ش بپوشاند، خداوند عیوب او را در دنیا وآخرت خواهد پوشاند و هر کس در پی کمک به برادر ش باشد خدا در کمک او خواهد بود( ملا صدرا، شرح اصول کافی، ج2، ص272)
اسلام اینهمه توصیه وتشویق به کمک دیگران می کند آنوقت نا انصافی نیست بخاطر اعمال بد بعضی مسلمان نماها اسلام را زیر سوال ببریم؟! قانون خوب است ولی وقتی اجرا نمی شود ایراد از قانون نیست بلکه از مردمی است که به این قانون عمل نمی کنند ودودش در چشمان خودشان می رود مثل قضیه راهنمایی ورانندگی.

کریم;409625 نوشت:
باسلام
عمل گرایی بدون عقیده از امری است که در عصر کنونی بیشتر روی آن تاکید می شود وبعضی از مکاتب ملاک را همین عمل وکردار می دانند و لی اسلام با اینکه برای کردار ارزش فو ق العاده ای قائل است ولی آن را به تنهایی کافی نمی داند بلکه باور را مقدم بر آن می داند ودر اکثر مواردی که ایمان که همان باور باشد را ذکر کرده عمل را نیز در کنار آن آورده است، الذین آمنوا وعملوا الصالحات، ودر سوره والعصر که می تواند بیانگر نظر اسلام در این رابطه باشد می فرماید: همه انسانها در زیان هستند مگر آنهایی که ایمان آورده وعمل صالح انجام می دهند وتوصیه به حق وصبر می کنند.
پس این نکته را مد نظر داشته باشیم که اسلام روی مساله عمل وکردار تاکید فوق العاده ای دارد نه اینکه از آن غافل باشد.
اما علت اولویت باور واعتقاد بخاطر این است که اولا انسان موجودی دارای عقل وفکر است ونمی شود انسان دارای فکر وعقل هیچ تفکری وجهان بینی نداشته باشد وبا وجود عقل وشعور خالی الذهن باشد، واز طرف دیگر آنچه به انسان خط می دهد ومسیر حرکت او را مشخص می کند باورهای اوست وکردار انسان نیز وابستگی اساسی ومهمی بر باورهایش دارد.
حال اسلام به عنوان یک دین کامل در زمینه جهان بینی وتفسیر وفهم جهان هستی معارفی را به انسان عرضه داشته است چرا که انسان اگر موحد نباشد یا بت پرست است که در قدیم وحتی در زمان فعلی ما هم در هندوستان وجود دارند ویا ماه گرا خواهد بود وبه هر حال بدون باور وعقیده نخواهد بود ودین کامل زمانی کامل است که برای همه نیازهای انسان اعم از فکری و احساسی وغیره جوابی داشته باشد.

سلام
خوب حرفای شما درست
مهم تر از کردار باور های ادم هاست
اما یه شخصی که بدون ترس از هیچ کس و فقط به خاطر انسانیت کردارش خوب باشه صد در صد باور خوبی هم داره
شاید ایمان نداشته باشه
یا اصلا چیزی از ایمان ندونه اما انسانیت داشته باشه این کافی نیست؟
مثلا توی کسب و کارش سر کسی رو کلاه نذاره
هر سال به فقرا کمک کنه
.....

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;410196 نوشت:
سلام
خوب حرفای شما درست
مهم تر از کردار باور های ادم هاست
اما یه شخصی که بدون ترس از هیچ کس و فقط به خاطر انسانیت کردارش خوب باشه صد در صد باور خوبی هم داره
شاید ایمان نداشته باشه
یا اصلا چیزی از ایمان ندونه اما انسانیت داشته باشه این کافی نیست؟
مثلا توی کسب و کارش سر کسی رو کلاه نذاره
هر سال به فقرا کمک کنه
.....

خب شما وقتی قبول میکنید که باور مهمتر از کرداره این یعنی باور بدون کردار دیر یا زود شما رو به بهشت میرسونه اما کردار بدون باور شما رو در هر صورت میبره به جهنم و شما هیچوقت روی بهشت را نخواهید دید! این دیدگاه از نظر من هرگز منطقی نیست چون منطقی پشتش نیست مگر اینکه خدا رو عقده ای در نظر بگیریم!

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;410196 نوشت:
سلام
خوب حرفای شما درست
مهم تر از کردار باور های ادم هاست
اما یه شخصی که بدون ترس از هیچ کس و فقط به خاطر انسانیت کردارش خوب باشه صد در صد باور خوبی هم داره
شاید ایمان نداشته باشه
یا اصلا چیزی از ایمان ندونه اما انسانیت داشته باشه این کافی نیست؟
مثلا توی کسب و کارش سر کسی رو کلاه نذاره
هر سال به فقرا کمک کنه
.....

باسلام خىمت شما
ما عرض كردیم کسی که دارای کردار خوبی است حتما بدون اجر وپاداش نخواهد بود اما آنچه مهم است این شخصی که دارای کردار خوبی است وعقیده ندارد این عدم عقیده بخاطر این است که حق به عرضه نشده که مستضعف است و امید رحمت خدایی در مورد او زیاد است. اما مسلما کسی که دارای کردار خوبی است نشانگر فطرت وذات پاک اوست که دنیا او را از انسانیت وانجام اعمال نیک باز نداشته است واگر دین حق که خود توصیه کننده به خوبی ها بوده وحتی مسیر این خوبی ها واولویت های آنرا به انسان نشان داده ودر کنار آن نیاز عقلی وعاطفی او از قبیل جهان بینی توحیدی، ارضاء نیاز به پرستش وغیره را بر طرف می کند، این شخص پاک نیت وآزاده چرا نباید این دین حق را بپذیرد با کدامین دلیل وانگیزه، این دین که مانع او از انجام خوبی ها یش نیست وبلکه تشویق هم می کند وانگیزه او را بیشتر می کند پس چرا از پذیرش این دینی که مطابق فطرت سالم انسانهاست ( فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها، رو کن به دینی یکتاپرستی که خدا فطرت انسانها را با آن فطرت آفریده است) باید اجتناب کند؟

دیدن نتیجه تمامی اعمال در آخرت

سوال:
با توجه به تاکید قرآن کریم بر دیدن نتیجه اعمال در قیامت، چرا خداوند بجای اهمیت دادن به کردار به عقاید اهمیت بیشتری می دهد؟

جواب:
باور مقدم بر عمل است. وعمل وکردار نتیجه باور انسان است. وممکن نیست کسی عملی بدون نیت که برگرفته از باورها وعقاید اوست انجام دهد. وبه تعبیر علمی باید ها ونبایدها نشأت گرفته از هست ونیست هاست. کسانی مثل حاتم طائی هم که مشرک بودند ولی کارهای بشردوستانه انجام می دادند، بخاطر اعتقاد به ارزشهای انسانی وباور به همسانی انسانها بود.
باور به عمل انسان جهت می دهد. که در چه مسیر وراهی حرکت کند. اما کردار وعمل چنین نیست، چون عملی که پایه وریشه معرفتی نداشته باشد. چندان ادامه نخواهد داشت.
چون سوال مربوط به دیدگاه اسلام است. بهتر است از قرآن که اصلی ترین منبع دین است مساله را بررسی کنیم. از نظر قرآن طبیعت انسانی انحصار طلب، عجول، استثماگر است.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا،إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا.[1]
به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏تاب‏] خلق شده است.چون صدمه ‏اى به او رسد عجز و لابه كند. و چون خيرى به او رسد بخل ورزد.

انسان بدون دین وعقیده بی تاب وبخیل است. وبا چنین خصوصیاتی جامعه چیزی غیر از جامعه ارباب ورعیتی نخواهد بود. عده ای کمی در رفاه وبقیه برای آنها نوکری خواهند کرد. وتاریخ هم همین را نشان می دهد. ودر حال حاضر هم غیر از این نیست. که 99%برای 1% است. فارغ از کشورهای آفریقایی که از نظر دولتهای پیشرفته آدم هم حساب نمی شوند. وباید ثروتشان چپاول شود. مگر:
إِلاَّ الْمُصَلِّين‏، الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون، وَ الَّذينَ يُصَدِّقُونَ‏ بِيَوْمِ الدِّين‏.[2]
غير از نمازگزاران، همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‏ كنند.و كسانى كه روز جزا را باور دارند.
ایمان به قیامت که خود از اعتقادات مشترک تمام ادیان است. در زندگی برادارنه وکمک به دیگران وتقسیم دارایی ها نقش اساسی دارد. نماز هم که بعد از ایمان است.
روی همین اصل است که در قرآن همیشه ایمان مقدم بر عمل صالح است. واین تقدم اعتقاد بر عمل را می رساند.
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْر، إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر.[3]
كه واقعاً انسان دستخوشِ زيان است؛ مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حقّ سفارش و به شكيبايى توصيه كرده ‏اند.

طبق همین آیه شریفه اگر انسان را به خودش واگذار کنی همانند اسب چموشی است که اگر رهایش کنی خود را هلاک می کند. مگر اینکه ایمان به خدا وقیامت داشته باشد. واین باعث انجام عمل صالح ودر مرحله بعد سفارش یکدیگر به حق وشیکبایی است.
روی همین اصل وباورهای دینی بود که نبی مکرم اسلام در عرض 10 سال چنان جامعه ارباب ورعیت شبه جزیره عربستان را متحول کرد که دیگر تبعیض طبقاتی رخت بربست.
بنابراین عمل بدون عقاید وباورهای درست موجب ایجاد جامعه ای طبقاتی وارباب ورعیتی می شود. وعمل طبق باوردرست جامعه ای عادلانه بوجود می آورد.



[/HR][1] . معارج/19-21

[2] . همان/آیه22-23و26

[3] .العصر/2-3
موضوع قفل شده است