جمع بندی آیه‌ی تحریم و روایت حرام شدن زن پیامبر برای او

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه‌ی تحریم و روایت حرام شدن زن پیامبر برای او

لطفا به این شبهه پاسخ بدین:

شما زنی مسلمان و پایبند به این دین هستید، شوهرتان به شما پیشنهاد می‌دهد که امروز به خانه‌ی پدرتان بروید، شما هم می‌پذیرید؛ ولی پس از یکی دو ساعت برای کاری به خانه بر می‌گردید و متوجه می‌شوید که دم در خانه کفش خانمی غریب وجود دارد و در اتاق شما بسته هم بسته است، از آنجائی که شوهرتان را خیلی دوست دارید، صبر می‌کنید تا خود او در را باز کند، پس از مدتی انتظار او در را باز می‌کند و همراه خانمی غریب با حالتی که مشخص است با هم سکس داشتند خارج می‌شوند؛ شما اعتراض کنان و با حالتی گریه‌الود به او می‌گوئید "چرا با من چنین می‌کنید و در رختخواب من با زنی غریبه همخوابگی می‌نمائید، او می‌گوید که من با این زن صیغه شدم، مگر چنین نیست که الله این را بر من حلال کرده است؟ .....وجدانا شما به عنوان خانم مسلمان چه واکنشی نشان خواهید داد؟

اکنون به واقعه‌ی تاریخی زیر توجه نمائید:
در در حدود سال ششم پس از هجرت محمد به مدینه بود که او تصمصم گرفت برای پادشاهان مجاور سرزمین حجاز، نامه بنویسد و ایشان را به اسلام دعوت نماید و بگوید که اگر مسلمان شوند همچنان بر مسند پادشاهی باقی خواهند ماند.
او چنین نامه‌ای را به مقوقس پاشاه قبط (مصر) که در شهر اسکندریه مستقر بود نوشت، پادشاه مصر اسلام را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ به نامه، دو کنیز به نام ماریه و سیرین و یک غلام به نام جریح را به محمد هدیه نمود؛ در وصف ماریه گفته شده که او دختری بسیار زیبا بود که محمد وی را برای خودش برگزید. هر کدام از زنهای محمد خانه‌ای داشتند؛ محمد در روزی کهنوبت حفصه بود، ماریه را به خانه‌ی او برده و به حفصه اجازه می‌دهد که به خانه‌ی پدرش برود، حفصه پس از مدتی بر می‌گردد و متوجه می‌شود که در اتاق خواب او بسته است، صبر می‌کند تا محمد از آن بیرون بیاید؛ هنگامی که محمد از اتاق خارج می‌شود، حفصه با ناراحتی و بغض آلود در حال گریه به محمد می‌گوید در روزی که نوبت من بود، کنیزت را در بستر من خواباندی، محمد می‌گوید که این کنیز من است و الله بر من حلال کرده، ولی اعتراض حفصه همچنان ادامه داشت، محمد برای اینکه او را ساکت کند، می‌گوید که از این پس حرام است بر من که با ماریا همخوابگی داشته باشم، حفصه می‌گوید که چگونه تو او را بر خود حرام می‌کنی در حالی که الله همخوابگی با کنیز را برتو حلال کرده است؟ و محمد هم سوگند یاد می‌کند که چنین خواهد کرد و از حفصه می‌خواهد که این موضوع را با کسی در میان نگذارد، حفصه موضوع را به عایشه می‌گوید و پس از مدتی محمد متوجه می‌شود که عایشه هم از این جریان خبر دارد است، این بود که چاره را در به خدمت گرفتن الله می‌بیند و این آیات را از قول خدایش جناب الله بیان می‌نماید. (1) :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (تحریم/1) اى پيامبر، چرا به خاطر خشنود کردن همسرانت، آن چه را که الله براى تو حلال کرده است حرام می‌کنی؟ الله آمرزنده و مهربان است.
قد فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (تحریم/2) بدون شک الله براى شما راه شکستن سوگندتان را ( با کَفاره دادن) گذاشته است و الله سرپرست شماست و او داناى فرزانه است.
جالب است در آیه پائین محمد از قول الله می‌گوید که حفصه با گزارش دادن این موضوع هم عایشه را خبردار کرد و هم الله را، یعنی
الله نمی‌توانست پیش بینی کند حفصه این را به عایشه خواهد گفت:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (تحریم/3) و هنگامی که پيامبر با يكى از همسرانش سخن پنهانی گفت، پس آنگاه كه او آن را گزارش داد و الله را بر آن آگاه کرد بخشى از آن را بیان نمود و از بیثان (بخشی) دیگر خودداری نمود، پس آن گاه که آن زن را باخبر کرد، او گفت "چه كسى اين را به تو خبر داده است؟" گفت: مرا آن داناى آگاه باخبر کرد.
منظور عایشه از این پرسش این بود که تو چگونه شک کردی که اکنون محمد مشغول سکس با ماریا است و حفصه هم می‌گوید الله در دلم انداخت که این دو اکنون مشغول این کار هستند، منظور او از آن دانای آگاه، الله است.
و محمد در ادامه از قول الله می‌گوید:
إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ (تحریم/4) اگر به سوی الله توبه كنيد (برای شما بهتر است)، بدون شک دلهای شما منحرف شده. و اگر بر عليه او به يكديگر كمک کنید، در حقيقت الله خود سرپرست اوست و جبرئيل و مؤمنان شایسته و غیر از این، فرشتگان پشتيبانی خواهند کرد.
در ادامه محمد از قول الله ابراز امیدواری می‌کند که اگر هر دوی شما را طلاق دهد الله او را به ازدواج زنی بیوه بهتر از حفصه و زنی باکره بهتر از عایشه، در آورد، زیرا حفصه بیوه و عایشه باکره بود:
عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (تحریم/5) اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميدوار است پروردگارش همسرانى بهتر از شما، مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه ‏كار، پارسا، روزه‌دار، بيوه و باکره به او عوض دهد.

البته عایشه و حفصه به دلیل این که دو دختر جوان بودند همیشه سر به سر محمد می‌گذاشتند.
عایشه می گوید رسول الله نزد زینب بنت جحش می‌ماند و عسل می‌خورد، من و حفصه با هم قرار گذاشتیم که اگر رسول الله نزد هر کدام از ما آمد به او بگوئیم که از تو بوی مغافیر (صمغی بد بود) می‌آید، آیا مغافیر خورده‌ای؟ رسول الله نزد یکی از آن دو می‌رود و او همین را می‌گوید؛ رسول الله می‌گوید " نه، بلکه من در خانه زینب بنت جحش عسل خورده‌ام ولی دیگر هرگز تکرار نخواهم کرد و ایه بالا نازل شد. (2)

===========================================================
===========================================================
(1)
أن رسول الله (ص) أصاب أم إبراهيم في بيت بعض نسائه; قال: فقالت أي رسول الله، في بيتي وعلى فراشي، فجعلها عليه حراما; فقالت: يا رسول الله ، كيف تحرم عليک الحلال؟ ، فحلف لها بالله ألا يصيبها ، فأنزل الله عز وجل يا أيها النبي لم تحرم ما أحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك؛ قال زيد: فقوله" أنت علي حرام" . لغو . (تفسیر طبری)
كانت لرسول الله (ص) فتاة ، فغشيها ، فبصرت به حفصة، و كان اليوم يوم عائشة ، وكانتا متظاهرتين ، فقال رسول الله (ص): "اكتمي علي ولا تذكري لعائشة ما رأيت" فذكرت حفصة لعائشة ، فغضبت عائشة ، فلم تزل بنبي الله (ص) حتى حلف أن لا يقربها أبدا، فأنزل الله هذه الآية ، وأمره أن يكفر يمينه ، ويأتي جاريته ....
كانت حفصة وعائشة متحابتين ، وكانتا زوجتي النبي(ص)، فذهبت حفصة إلى أبيها ، فتحدثت عنده ، فأرسل النبي (ص) إلى جاريته، فظلت معه في بيت حفصة ، وكان اليوم الذي يأتي فيه عائشة ، فرجعتحفصة ، فوجدتهما في بيتها ، فجعلت تنتظر خروجها ، وغارت غيرة شديدة ، فأخرج رسول الله (ص) جاريته ، ودخلت حفصة فقالت : قد رأيت من كان عندك ، والله لقد سؤتني ، فقال النبي (ص) "والله لأرضينك ، فانی مسر إليك سرا فاحفظيه" قالت: ما هو؟ قال: "إني أشهدك أن سريتي هذه على حرام رضا لك" .
(تفسیر طبری)

قال المفسرون و کان رسول الله (ص) یقسم بین نسائه فلما کان یوم حفصه استاذنت رسول الله (ص) في زیاره ابیها فاذن لها، فلما خرجت ارسل رسول الله (ص) الى جاریته ماريه القبطیه فأدخلها بيت حفصة ، فوقع عليها فلما رجعت حفصة وجدت الباب مغلقا فجلست عند الباب فخرج رسول الله (ص) و وجهه يقطر عرقا ، وحفصة تبكي فقال : ما يبكيک؟ فقالت : إنما أذنت لي من أجل هذا أدخلت أمتك بيتي ، ثم وقعت عليها في يومي وعلى فراشي ، أما رأيت لي حرمة وحقا ؟ ما كنت تصنع هذا بامرأة منهن . فقال رسول الله (ص) الیست هي جاريتي أحلها الله لي؟ اسكتي فهي حرام علي ألتمس بذاك رضاك ، فلا تخبري بهذا امرأة منهن . فلما خرج رسول الله (ص) قرعت حفصة الجدار الذي بينها وبين عائشة فقالت : ألا أبشرك إن رسول الله (ص) قد حرم عليه أمته مارية ، وإن الله قد أراحنا منها وأخبرت عائشة بما رأت ، وكانتا متصافيتين متظاهرتين على سائر أزواج النبي (ص) فغضبت عائشة فلم تزل بنبی الله (ص) حتى حلف أن لا يقربها فأنزل الله عزوجل "يا أيها النبي لم تحرم ما أحل الله لك " يعني العسل ومارية " تبتغي مرضاة أزواجك والله غفور رحيم " وأمره أن يكفر يمينه ويراجع أمته. (تفسیر بغوی)

ابن عباس قال : قلت لعمر بن الخطاب من المرأتان؟ قال: عائشهوحفصه و كان بدء الحديث في شأن أم إبراهيم القبطية ، أصابها النبي(ص) في بيت حفصه في نوبتها فوجدت حفصة ، فقالت : يا نبي الله ، لقد جئت إلي شيئا ما جئت إلى أحد من أزواجك في يومي ، وفي دوري ، وعلى فراشي . قال: " ألا ترضين أن أحرمها فلا أقربها؟ "؛ قالت: بلى . فحرمها، وقال: "لا تذكری ذلک لأحد". فذكرته لعائشة فأظهره الله عليه ، فأنزل الله "يا أيها النبي لم تحرم ما أحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك" الآيات ، فبلغنا أن رسول الله (ص) كفر عن يمينه ، وأصاب جاريته (تفسیر ابن کثیر)
لا تخبري أحدا ، وإن أم إبراهيم علي حرام " . فقالت : أتحرم ما أحل الله لك ؟ قال : " فوالله لا أقربها " . قال : فلم يقربها حتى أخبرت عائشة . قال : فأنزل الله قد فرض الله لكم تحلة أيمانكم. (تفسیر ابن کثیر)

(2)
عبيد بن عمير يقول سمعت عائشة رضي الله عنها أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يمكث عند زينب بنت جحش ويشرب عندها عسلا فتواصيت أنا وحفصة أن أيتنا دخل عليها النبي صلى الله عليه وسلم فلتقل إني أجد منك ريح مغافير أكلت مغافير فدخل على إحداهما فقالت له ذلك فقال لا بل شربت عسلا عند زينب بنت جحش ولن أعود له فنزلت يا أيها النبي لم تحرم ما أحل الله لک إلى إن تتوبا إلى الله لعائشة وحفصة وإذ أسر النبي إلى بعض أزواجه لقوله بل شربت عسلا. (صححیح البخاری/ کتاب العلم/ باب قوله تعالی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا)


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
باید هشیار باشیم دشمنان از اینگونه شبهات اهداف مختلفی دارد از جمله کسانی که با این شبهات مواجه می شوند از سه حال خارج نیستند
1. فریب خورده و تلقی به قبول می کنند
2. مردد می شوند
3. سه اعتنا نمی کنند
هدف حداکثری دشمن همان گروه اول است یعنی فریب مسلمانان و تخریب چهره پیامبررحمت نزد آنان
و درمود گروه 2و3 هدف حداقلی دارند یعنی هر چه قدر هم اعتنا نکنیم باز اصل این عبارات چهره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را تحت تاثیر قرار می دهد از حضرت ایشان را در ذهن بیننده این شبهه که گروه 2و3 هستند خواه و ناخواه تنزل می دهد
لذا دشمنان در بسیاری از موارد به همین تاثیر حداقلی قانع هستد لذا اصل بیان این شبهه در فضای عمومی همان طور که گفته اند کمک شایانی به دشمنان کرده و آنان را به رسیدن به هدف شان چه از نوع حداکثری و چه از نوع حداقلی یاری می نماید
لذا از جناب محسن امیری عزیز تقاضا دارم شبهه را ویرایش نموده و گزارشی از نکات مورد سوال مطرح نماید تقاضا دارم این کار را فورا انجام دهید
انشاءالله در پستهای بعدی پاسخ نیز خواهدآمد.

یکی از شگرد های دشمنان این است که گزارشی را بر داشته در لابلای آن دروغ می گنجانند و حق و باطل را با هم مخلوط می کنند به طوریکه غیر متخصص از جدای کردن آنان ناتوان باشد واز آنجا که اکثر مردم در اینگونه مسائل غیرمتخصص هستند تحت تاثیر قرار میگیرند
بنگرید
اولا: قرآن چه می گوید:
این آیات قرآن با ترجمه از تفسیر المیزان(1) است:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (1)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (2)
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (3)
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ (4)
ترجمه:
اى پيامبر! چرا به منظور خوشدل ساختن همسرانت حرام مى‏كنى آنچه را كه خدا برايت حلال كرده؟ و خدا آمرزنده و رحيم است (1).
خداوند راه چاره شكستن سوگند را براى شما بيان كرد و خدا سرپرست شما است و او داناى حكيم است (2).
و چون پيامبر مطلبى را سرى به بعضى از همسران خود گفت و همسر نامبرده آن سر را فاش ساخت و خدا پيامبر خود را از اين افشاگرى همسرش خبر داد و پيامبر گوشه‏اى از اين خيانت را به وى اعلام داشت و از همه جزئيات آن خوددارى كرد وقتى به او فرمود تو چنين كردى پرسيد: چه كسى از اين عمل من به تو خبر داد؟ فرمود خداى عليم خبير به من خبر داد (3).
و شما دو زن اگر به سوى خدا توبه ببريد (اميد است خدا دلهايتان را از انحراف به استقامت برگرداند)، چون دلهاى شما منحرف گشته و اگر هم چنان عليه پيامبر دست به دست هم بدهيد بدانيد كه خداوند مولاى او و جبرئيل و مؤمنين صالح و ملائكه هم بعد از خدا پشتيبان اويند (4)
این آیات به چند مسئله دلالت می کند
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم یکی از حلال های خدا را بر خود حرام کرد
2. پیامبر صلی الله علیه واله وسلم سری به یکی از همسران خود فرمود و او با توجه به تاکید پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر راز داری آن را فاش کرد
3. خداوند پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را از عدم راز داری همسرش آگاه کرد
4.همسری که آن راز را فاش کرد مورد توبیخ خداوند قرار گرفت

پس قرآن صریحا اصل جریان را نفرموده بلکه فقط به آن اشاره کرده است
لذا باید به سراغ روایات برویم

منبع:
1. ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 551

ثانیا: روایت چه می گویند:
روایت اول:
قمى در تفسير خود به سندى كه به ابن السيار دارد، از او از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ" فرموده است: عايشه و حفصه روزى كه رسول خدا (ص) در خانه ماريه قبطيه بودند به گوش نشستند، و بعدا به آن جناب اعتراض كردند كه چرا به خانه ماريه رفتى، حضرت سوگند خورد كه و اللَّه ديگر نزديك او نمى‏ شوم، خداى تعالى در اين آيه آن جناب را عتاب كرد كه چرا حلال خدا را بر خود حرام كردى، كفاره قسم را بده، و هم چنان به همسرت سر بزن (1)
اگر در این روایت دقت کنید:
اولا: پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به خانه ماریه رفته بوده است نه اینکه طبق گفته شبهه گر ماریه را به حجره حفصه ببرد و حفصه را به خانه پدرش فرستاده باشد.
ثانیا: ماریه حلال پیامبرصلی الله علیه واله وسلم بوده نه اینکه در خانه حفصه ایشان را صیغه کرده باشد.

1.ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 566

روایت دوم: اصلا بحث همسران نیست بلکه بحث عسل خوردن پیامبرصلی الله علیه واله وسلم در خانه یکی از همسرانش به نام سوده است.

و در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه، به سندى صحيح از ابن عباس روايت كرده ‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) هر وقت به خانه همسرش سوده مى‏رفت، در آنجا شربتى از عسل مى‏ نوشيد، روزى از منزل سوده در آمد و به خانه عايشه رفت، عايشه گفت: من از تو بويى مى‏ شنوم، از آنجا به خانه حفصه رفت، او هم گفت من از تو بويى مى‏شنوم. حضرت فرمود: به گمانم بوى شربتى باشد كه من در خانه سوده نوشيدم، و و اللَّه ديگر نم ى‏نوشم، خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ..." «1»

این روایت نیز نه تنها دورغهای شبهه گر را بیان نکرده بلکه اصل داستان را نیز مسئله دیگر عنوان نموده است

1.ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 567

روایت سوم: این روایت با انگیزه سیاسی از طرف بعضی همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به نفع پدرانشان جعل شده است: دقت کنید
طبرانى و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده‏اند كه در تفسير آيه" وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً" گفته: حفصه در خانه خودش به درون اطاق رفت و ديد كه رسول خدا (ص) در حجره او با ماريه كنيزش عمل زناشويى انجام مى‏دهد، رسول خدا (ص) به حفصه فرمود: جريان را به عايشه خبر مده تا من به تو بشارتى بدهم، و آن بشارت اين است كه پدرت بعد از من و بعد از ابو بكر زمامدار مسلمانان مى‏شود.
حفصه بلافاصله خبر را به عايشه رسانيد، عايشه از رسول خدا (ص) پرسيد: چه كسى به تو خبر داد كه پدر من و پدر حفصه بعد از تو زمامدار مى‏شوند؟
فرمود: خداى عليم و خبير، عايشه گفت: من ديگر به روى تو نظر نمى‏كنم تا ماريه را بر خود حرام كنى، رسول خدا (ص) هم او را بر خود حرام كرد، و اينجا بود كه آيه شريفه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ..." نازل گرديد(1)
علامه طباطبایی در رد این گزارش می نویسد: و آنچه را كه از پى‏گيريش صرفنظر نمود مساله زمامدارى ابو بكر و عمر بعد از رحلت خود بود، چون ترسيد اشاعه پيدا كند(2) از اینها مشخص می شود که این روایت با انگیزه سیاسی و بهره برداری بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جعل شده است، پیامبری که در غدیر علی علیه السلام را به دستور خدا جانشین خودشان معرفی کردند چگونه در خانه به همسرشان چنین مطلبی می گویند؟؟!!
در هر حال ماریه کنیز پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بوده نه اینکه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ایشان را در خانه حفصه بر خود حلال کرده باشد
1. ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 568
2.ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 569

محسن امیری;739846 نوشت:
البته عایشه و حفصه به دلیل این که دو دختر جوان بودند همیشه سر به سر محمد می‌گذاشتند.

گذشته از وقاحت بی شرمانه این ابلیس صفت در مورد تمسخر پیامبر نکته ای که به قول معروف گاف داده این است که می گوید عایشه وحفصه چون جوان بودند، این از خدا بی خبر نمی داند که تنها این عایشه است که جوان بوده ولی حفصه هنگامی که با پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ازداج کرد بیوه بود
از آنجا که حفصه در پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمده (1) و قبل از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ازدواج نیز کرده بود(2)
1.ابن‌سعد، ج ۸، ص ۸۱؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۵۴؛ طبرانی، ج ۲۳، ص ۱۸۶
2.ابن‌سعد، ج ۸، ص ۸۱؛ خرّاط، ص ۱۲۱۵

محسن امیری;739846 نوشت:
عایشه می گوید رسول الله نزد زینب بنت جحش می‌ماند و عسل می‌خورد، من و حفصه با هم قرار گذاشتیم که اگر رسول الله نزد هر کدام از ما آمد به او بگوئیم که از تو بوی مغافیر (صمغی بد بود) می‌آید، آیا مغافیر خورده‌ای؟ رسول الله نزد یکی از آن دو می‌رود و او همین را می‌گوید؛ رسول الله می‌گوید " نه، بلکه من در خانه زینب بنت جحش عسل خورده‌ام ولی دیگر هرگز تکرار نخواهم کرد و ایه بالا نازل شد. (2)

همیچنین با آگاهی از این که روایت دیگری در مورد این آیات است همان که به عنوان روایت دوم ذکر کردیم را در اینجا آورده و بدون اشاره به اینکه این روایت نیز در این جریان بوده از آن نتیجه گرفته همسران پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ایشان را تمسخر می کردند
پس کار وی ناآگاهی نیست بلکه با آگاهی از روایات مختلف فقط قصد تخریب چهره رحمانی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با قلم و فکر شیطانی خود دارد

پست جمع بندی:
پرسش: جریان آیه‌ی تحریم و روایت حرام شدن زن پیامبر صلی الله علیه واله وسلم چیست؟
کلیدواژه: آیات تحریم، پیامبران، همسران، حرام شدن

پاسخ:
در آیات اولیه سوره تحریم آمده: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَديثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ»حریم/3)

ترجمه: (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!»

آنچه در این آیه شریفه تصریح دارد این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از زنانش (حفصه) رازی را در میان گذاشت و از او خواست که این راز را فاش نکند اما او راز پیامبر صلی الله علیه و آله را نزد دیگر همسر پیامبرصلی الله علیه و آله (عایشه) فاش کرد و او هم جریان را به ابوبکر گفت و خدای متعال آن دو را را به خاطر این کار مورد سرزنش قرار داد. اقوال مختلفی در این آن راز چه بوده نقل شده است از جمله
قول اول: یکی از قول ها این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حفصه گفت: بعد از او ابوبکر و عمر و عثمان خلافت را غصب می کنند و حضرت علی علیه السلام از مقامش کنار گذاشته می شود. حفصه این راز را فاش کرد(1) قابل ذکر است شیخ طوسی در کتاب خود از سایر نقلها با عنوان قیل یاد می کند که این اشاره به ضعیف بودن آن نقلها دارد.
قول دوم: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زمانی كه نزد زينب بنت جحش (يكى از همسرانش) مى‏ رفت، زينب او را نگاه مى‏ داشت و از عسلى كه تهيه كرده بود خدمت پيامبر مى‏ آورد. اين سخن به گوش عايشه رسيد و بر او گران آمد! مى‏ گويد: من با حفصه (يكى ديگر از همسران پيامبر) قرار گذاشتيم كه هر وقت پيامبر نزد يكى از ما آمد، فورا بگویيم آيا صمغ مغافير خورده‏ اى؟! (مغافير صمغى بود كه يكى از درختان حجاز به نام عُرفُط تراوش مى‏ كرد و بوى نامناسبى داشت)، و پيامبر هم مقيد بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان يا لباسش استشمام نشود بلكه به عكس اصرار داشت هميشه خوشبو و معطر باشد!

روزى پيامبر نزد حفصه آمد. او اين سخن را به پيامبر گفت! حضرت فرمود: من مغافير نخورده‏ ام بلكه عسلى نزد زينب بنت جحش نوشيدم و من سوگند ياد مى‏ كنم كه ديگر از آن عسل ننوشم (نكند زنبور آن عسل، روى گياه نامناسبى و احتمالا مغافير نشسته باشد)، ولى اين سخن را به كسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گويند چرا پيامبر غذاى حلالى را بر خود تحريم كرده؟ و يا از كار پيامبر در اين مورد و يا مشابه آن پیروی كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل‏شكسته شود).

طولی نکشید که حفصه اين راز را افشا كرد، و بعدا هم معلوم شد اصل اين قضيه برای ناراحت کردن پیامبر بوده است! پيامبر سخت ناراحت شد. آيات فوق نازل گشت و به شدت رفتار آن دو نفر را سرزنش کرد و ماجرا را چنان پايان داد كه ديگر اين گونه كارها در درون خانه پيامبر تكرار نشود! (2)
قول سوم: قمى در تفسير خود به سندى كه به ابن السيار دارد، از او از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ" فرموده است: عايشه و حفصه روزى كه رسول خدا (ص) در خانه ماريه قبطيه بودند به گوش نشستند، و بعدا به آن جناب اعتراض كردند كه چرا به خانه ماريه رفتى، حضرت سوگند خورد كه و اللَّه ديگر نزديك او نمى‏ شوم، خداى تعالى در اين آيه آن جناب را عتاب كرد كه چرا حلال خدا را بر خود حرام كردى، كفاره قسم را بده، و هم چنان به همسرت سر بزن (3)
قول چهارم: طبرانى و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده‏اند كه در تفسير آيه" وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً" گفته: حفصه در خانه خودش به درون اطاق رفت و ديد كه رسول خدا (ص) در حجره او با ماريه كنيزش عمل زناشويى انجام مى‏دهد، رسول خدا (ص) به حفصه فرمود: جريان را به عايشه خبر مده تا من به تو بشارتى بدهم، و آن بشارت اين است كه پدرت بعد از من و بعد از ابو بكر زمامدار مسلمانان مى‏شود.
حفصه بلافاصله خبر را به عايشه رسانيد، عايشه از رسول خدا (ص) پرسيد: چه كسى به تو خبر داد كه پدر من و پدر حفصه بعد از تو زمامدار مى‏شوند؟
فرمود: خداى عليم و خبير، عايشه گفت: من ديگر به روى تو نظر نمى‏كنم تا ماريه را بر خود حرام كنى، رسول خدا (ص) هم او را بر خود حرام كرد، و اينجا بود كه آيه شريفه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ..." نازل گرديد
علامه طباطبایی در رد این گزارش می نویسد: و آنچه را كه از پى‏گيريش صرفنظر نمود مساله زمامدارى ابو بكر و عمر بعد از رحلت خود بود، چون ترسيد اشاعه پيدا كند(4) از اینها مشخص می شود که این روایت با انگیزه سیاسی و بهره برداری بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جعل شده است، پیامبری که در غدیر علی علیه السلام را به دستور خدا جانشین خودشان معرفی کردند چگونه در خانه به همسرشان چنین مطلبی می گویند؟؟!!
اتفاقا این گزارش که هم بسیاری از بزرگان از جمله شیخ طوسی و علامه مجلسی تضعیف کرده اند دست آویزی شده برای اسلام ستیزان برای کوبیدن اسلام و شخص پیامبرصلی الله علیه واله وسلم لذا اینان از گفتن اقوال اولیه که از اعتبار بیشتر بر خوردار است هراسانند.
در بعضى از روايات نيز آمده كه پيامبر بعد از اين ماجرا يک ماه از همسران خود كناره‏ گيرى كرد (5)، و حتى شايعه تصميم آن حضرت نسبت به طلاق آنها منتشر شد، به طورى كه سخت به وحشت افتادند (6) و از كار خود پشيمان شدند. (5) آیا اگر قول چهارم که مورد دست آویز اسلام ستیزان بود بحث کناره گیری و طلاق آنان پیش می آمد؟ طبیعی است پاسخ منفی باشد.

منابع:

  1. شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، داراحیا التراث العربی، بیروت، ج‏10، ص: 46
  2. صحیح بخاری به نقل از تفسیر نمونه ج24، ص271-272؛ علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، مترجم موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، چاپ پنجم، ج‏19، ص: 567
  3. ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 566
  4. همان، صص 568- 569
  5. تفسير قرطبى و تفسيرهاى ديگر ذيل آيات مورد بحث. به نقل از تفسیر نمونه، پیشین
  6. تفسير فى ظلال، جلد 8، صفحه 163به نقل از تفسیر نمونه همان
  7. آیه الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش، چاپ اول، ج 24، ص 271 و 272.
موضوع قفل شده است