سئوالاتی مهم از اهل سنت

تب‌های اولیه

197 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سئوالاتی مهم از اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهشمندم فقط برادران اهل سنت جواب دهند

چرا ابوبکر خلیفه شد ایا دلایل حدیثی و قرانی در این باره وجود دارد؟

با تشکر

از اهل سنت نيست توي اين سايت يا اهل سنت جوابي براي اين سئوال ندارند؟

بسم الله الرحمن الرحیم


جناب فقیر،من هم با شما موافقم!

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر دوستان عزیز اهل سنت،این بحث رو ادامه بدهند،انشاءالله من امامت رو از طریق آیات قرآن اثبات میکنم.

Fagheer;72646 نوشت:
خواهشمندم فقط برادران اهل سنت جواب دهند


با سلام

دوست عزيز

اين تايپك ها را ملاحظه نماييد

http://www.askdin.com/showthread.php?t=7421&page=7

http://www.askdin.com/showthread.php?t=8193

http://www.askdin.com/showthread.php?t=7930

ما كه در اين مدت جوابي از كاربران اهل سنت نديديم

شايد تلاش هاي شما بزرگوار ثمر داد

اگر براي پاسخ گويي امدند ندايي هم به بنده دهيد

بنده هم سوالاتي دارم

يا علي

fagheer;72646 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم خواهشمندم فقط برادران اهل سنت جواب دهند چرا ابوبکر خلیفه شد ایا دلایل حدیثی و قرانی در این باره وجود دارد؟ با تشکر

جواب خودتو توی نامه ششم نهج البلاغه (انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکرو عمر و عثمان علی ما ......) پیدا می کنید
از اونجایی که گفتم شاید پاک شه معنی و متن کامل شو نمی زارم که با کند نویسی من سخت تر هم میشه

آیه 100 سوره توبه و به سوره الشوری آیه 38 ( وامرهم شوری بینهم ) هم دقت کن و
اینم بخون
اینک اگر عده ای بهشتی (مهاجرین و انصار طبق کلام خدا ) به شوری بنشینند و کسی را به عنوان پیشوا تعیین کنند آیا این کار مخالف رضای خداست؟
یا اگه دوست داشتی خطبه ی 276 حضرت علی رو مطالعه بفرما که می گویند : سوگند به خدا که من رغبتی به خلافت نداشتم و نیازی به ولایت در من نبود شما مرا بسوی خلافت خواندید و مرا بدان وادار کردید
اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا برای خلافت و ولایت تعیین شده بود چرا میل و رغبت نداشت و از آن روی گردان بود؟ آیا پیامبر اسلام هم به نبوت و رسالت بی میل و بی رغبت بود؟
اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا انتخاب شده بود چرا با ابوبکر و عمر بیعت کرد ؟

آیا حضرت علی با غاصب بیعت کرد؟ آیا بیعت با ابوبکر و عمر از سوی کسی که خداوند او را خلیفه کرده است صحیح است؟ آیا حضرت علی از ظالم و غاصب تعریف و تمجید می کند؟
حضرت علی (ی) درباره عمر می گوید : عمر کارهای خلافت را بر عهده گرفت و پسندیده سیرت و فرخنده نفس بود { منبع شیعی حدیث : الغارات اثر ابو اسحاق ثقفی صفحه 207 از جز اول )

shela;72931 نوشت:
از اونجایی که گفتم شاید پاک شه معنی و متن کامل شو نمی زارم که با کند نویسی من سخت تر هم میشه


با سلام

قبل از شروع به پاسخ اين دوست عزيز

با نداي بلند سر مي دهم:

كساني كه در مطالب خود توهين و خلاف حق ننويسند هيچ گاه مطالبشان پاك نخواهد شد

اين را براي هميشه در كوش خود فرو بريد و اين همه با ذكر ترس حذف مطالب خود در سايت مظلوم نمايي ننماييد

شما چه مدت است كه در سايت فعاليت داريد؟!؟!؟!

و چند پست شما حذف شده است كه اين گونه اشفته ايد ؟؟!؟!؟!

عالماني كه به دنبال مناظره و بحث براي رسيدن به حق و حقيقت اند هيچ گاه از پا شدن مطالب خود واهمه اي نخواهند داشت

مي پردازيم به ادامه بحث

shela;72931 نوشت:
جواب خودتو توی نامه ششم نهج البلاغه (انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکرو عمر و عثمان علی ما ......) پیدا می کنید

با سلام

هرچند بنده چندين بار گفتم كه خود و ايين خود رامشخص كن
ولي از نوع بحث و سوالات عقايد خود را اظهار مي كني

بخشي از متن نامه مولا علي (ع) به معاويه:

همانا کسانى با من، بیعت کرده‌اند که با ابوبکر و عمر و عثمان، با همان شرایط بیعت نمودند، پس آنکه در بیعت حضور داشت نمى‌تواند خلیفه اى دیگر برگزیند، و آنکه غایب است نمى تواند بیعت مردم را نپذیرد، همانا شوراى مسلمین، از آنِ مهاجرین و انصار است، پس اگر بر امامت کسى گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است.
حال اگر کسى کار آنان را نکوهش کند یا بدعتى پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونى باز مى‏گردانند، اگر سر باز زد با او پیکار میکنند؛ زیرا که به راه مسلمانان درنیامده، خدا هم او را در گمراهیش وامى‏گذارد.


امام (ع) در این نامه در مقام بیان یک قاعده کلى کلامى نیست؛ بلکه در مقام احتجاج با دشمن عنودى است که معتقد به مشروعیت خلافت خلفاء از طریق بیعت مهاجرین و انصار بود؛

یعنى از باب استدلال به خصم از راه عقاید و افکار و اعمال خود اوست، که از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هی أحسن» تعبیر مى شود.


به عبارت دیگر، حضرت امیر به معاویه که از طرف عمر و عثمان استاندار و حاکم شام بود، و آن دو را خلیفه مشروع مى‏دانست، خطاب کرده و مى‏فرماید:
اگر از نظر تو معیار مشروعیت خلافت آنان، اجتماع مهاجرین و انصار بود، همان معیار در خلافت من نیز وجود دارد.


ادامه دارد.....


با سلام


شايد كليدي ترين نكته شما همين جمله باشد



وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًا.


واما این سخن علی (ع):


گرچه برخى به این فراز از سخن حضرت براى مشروعیت بخشیدن به خلافت نشات گرفته از شوراى مهاجران وانصار استدلال نموده‏اند؛ ولى کاملا اشتباه و نادرست است؛



زیرا طرف سخن علی (ع) معاویه است که مى‏خواهد با عدم شرکت خود و دیگر طلقاء، بیعت حضرت را زیر سؤال ببرد حضرت در این نامه مى‏فرماید:
وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ.


اگر بر فرض، انتخاب خلیفه بر اساس شورا هم باشد، شورا حق مسلم مهاجرین و انصار است و تو نه از انصارى و نه از مهاجرین؛ بلکه در سال فتح مکه ودر زیر سایه شمشیر آن هم به ظاهر اسلام آوردى.


علی (ع) در قضیه جنگ صفین در رابطه با یاران معاویه صراحتا مى‏فرماید:



فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوهُ.



قسم به خدایى که دانه را شکافت، و پدیده‏ها را آفرید، آن‌ها اسلام را نپذیرفتند؛ بلکه به ظاهر تسلیم شدند، و کفر خود را پنهان داشتند، آنگاه که یاورانى یافتند آن را آشکار ساختند. (نهج البلاغه، خطبه 16.)




shela;72959 نوشت:
آیا حضرت علی با غاصب بیعت کرد؟ آیا بیعت با ابوبکر و عمر از سوی کسی که خداوند او را خلیفه کرده است صحیح است؟ آیا حضرت علی از ظالم و غاصب تعریف و تمجید می کند؟ حضرت علی (ی) درباره عمر می گوید : عمر کارهای خلافت را بر عهده گرفت و پسندیده سیرت و فرخنده نفس بود { منبع شیعی حدیث : الغارات اثر ابو اسحاق ثقفی صفحه 207 از جز اول )
shela;72935 نوشت:
یا اگه دوست داشتی خطبه ی 276 حضرت علی رو مطالعه بفرما که می گویند : سوگند به خدا که من رغبتی به خلافت نداشتم و نیازی به ولایت در من نبود شما مرا بسوی خلافت خواندید و مرا بدان وادار کردید اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا برای خلافت و ولایت تعیین شده بود چرا میل و رغبت نداشت و از آن روی گردان بود؟ آیا پیامبر اسلام هم به نبوت و رسالت بی میل و بی رغبت بود؟ اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا انتخاب شده بود چرا با ابوبکر و عمر بیعت کرد
shela;72935 نوشت:
آیه 100 سوره توبه و به سوره الشوری آیه 38 ( وامرهم شوری بینهم ) هم دقت کن و اینم بخون اینک اگر عده ای بهشتی (مهاجرین و انصار طبق کلام خدا ) به شوری بنشینند و کسی را به عنوان پیشوا تعیین کنند آیا این کار مخالف رضای خداست؟

اولا ممنون از جواتون و صبر دوباره
دوست گرامی شما هرجا که نیازه روی سخن عوض مکنید و میگید در مورد فلان کس بوده نه فلانی؟ بعدشم می گید فرضا بر حسب شورا باشد؟
بنده اینهمه سوال پرسیدم و شما حتی یکیش رو هم جواب ندادید
هرجا که بخواهید می گید این سوره در شان یه امامه ( بدون هیچ سندیتی ) و هروقتم بخوایید می گید نه امام ما منظورش این نبود.
گفتید علمی صحبت کن و من آیه و متن های قابل قبول آوردم . ولی حالا شما می گید فرضا؟ جواب بقیه سوال ها و دلیل ها چی؟

طاها;72875 نوشت:
ما كه در اين مدت جوابي از كاربران اهل سنت نديديم شايد تلاش هاي شما بزرگوار ثمر داد اگر براي پاسخ گويي امدند ندايي هم به بنده دهيد بنده هم سوالاتي دارم

من اهل سنت نیستم وهابی و ... نیستم . یه بنده ی خدام دنبال جواب چند تا از سوالاش و تا جایی هم که خدا یاریم کنه از حق دفاع می کنم . موضع اهل سنت از نظرم حقه در این زمینه و دارم دفاع میکنم .
اینم ندا

shela;72977 نوشت:
اولا ممنون از جواتون و صبر دوباره
دوست گرامی شما هرجا که نیازه روی سخن عوض مکنید و میگید در مورد فلان کس بوده نه فلانی؟ بعدشم می گید فرضا بر حسب شورا باشد؟
بنده اینهمه سوال پرسیدم و شما حتی یکیش رو هم جواب ندادید
هرجا که بخواهید می گید این سوره در شان یه امامه ( بدون هیچ سندیتی ) و هروقتم بخوایید می گید نه امام ما منظورش این نبود.
گفتید علمی صحبت کن و من آیه و متن های قابل قبول آوردم . ولی حالا شما می گید فرضا؟ جواب بقیه سوال ها و دلیل ها چی؟

من اهل سنت نیستم وهابی و ... نیستم . یه بنده ی خدام دنبال جواب چند تا از سوالاش و تا جایی هم که خدا یاریم کنه از حق دفاع می کنم . موضع اهل سنت از نظرم حقه در این زمینه و دارم دفاع میکنم .
اینم ندا

سلام دوست عزیز
پیشنهاد میکنم اگر دنبال حق هستید سری هم به این آدرس بزنید و مطالعه ای کنید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5322&page=9

سلام :Gol:
در مساله امامت قبل از پرداختن به این جزییات باید این اصل حل شود که دین و قرآن کامل است یا خیر ؟
اگر کامل است که کامل است چطور حضرات سنی مدعی اند نصی از خدا و رسول در این مهمترین امر امت وارد نشده است ؟
روایت امام رضا ع در کتاب تحف العقول به همین امر و معرفی امام ع می پردازد که اگر کسی از دوستان آنرا اینجا بیاورد من خودم صد تا صلوات برای امواتش می فرستم .
موفق در پناه حق
:Gol:

عزیزان

من دنبال اثبات امامت نیستم
یک سئوال ساده پرسیدم که چرا ابوبکر خلیفه شد؟چه برتریهائی داشت؟
من دنبال برتریهای اوبکر هستم نسبت به سایر اصحاب
نه اینکه چرا او را انتخاب کردند
نکته جالب اینکه شیلا از سخنان حضرت علی علیه السلام استفاده می کند
شیلا خیلی راحت به من بگید ابوبکر نسبت به سایر اصحاب چه برتریهایی داشت که خلیفه شد؟
شورا او را بر چه اساسی انتخاب کرد؟
قطعا قرعه کشی که نکردند؟
پس یک سری پارامترها داشتند که ابوبکر انتخاب شد من اونها رو می خوام بدونم
حالا که اصل سئوال رو فهمیدید لطفا صریخ جواب بدید و نزنید به جاده خاکی

ضمنا

اساتید عزیز طاها عرفان و سایر من همه اون تاپیکها رو کما بیش خوندم

ولی این سئوال از دست دیگری است
و من مصرم که فقط اهل سنت به من جواب بدن

shela;72935 نوشت:
اینک اگر عده ای بهشتی (مهاجرین و انصار طبق کلام خدا ) به شوری بنشینند و کسی را به عنوان پیشوا تعیین کنند آیا این کار مخالف رضای خداست؟

با سلام

اگر مدتي قبل پيامبر خدا دستوري در مورد جانشيني خود بدهد -- ماجراي غدير-- اين عمل شوري مخالف دستورات پيامبر و خداست كه مي فرماييد
اطيعوالله و اطيعو الرسول

اصحاب پيامبر بايد به دنبال جانشين تعيين شده پيامبر مي رفتند نه به دنيال شوري و مشورت

shela;72935 نوشت:
یا اگه دوست داشتی خطبه ی 276 حضرت علی رو مطالعه بفرما که می گویند : سوگند به خدا که من رغبتی به خلافت نداشتم و نیازی به ولایت در من نبود شما مرا بسوی خلافت خواندید و مرا بدان وادار کردید

با سلام

شما خطبه قبلي از حضرت نقلي كرديد و جواب ان را نوشتيم ولي خبري از شما نشد
و اينك جواب اين مطلب شما:

-- مولا علي (ع) هنگام غصب خلافت خويش ، در به در به دنبال مردم بود تا هم از حق خود دفاع كند و تا فردا روز فردي چون شما نگويد كه اگر حق ايشان بود چرا به دنبال حق خود نرفت

-- مولا بايد به امر خداوند و رسول خدا كه ايشان را امام و خليفه تعيين كرده بودند گردن مي نهاد و تا اطاعت امر خدا و رسولش را كرده باشد

-- مولا خليفه رسول خدا بود و نمي توانست ببيند كه دين اسلام با هدايت خلفاي جاهل به گمراهي مي رود

-- مولا امام بود و نمي توانست ضلالت امت اسلام را ببيند

-- مولا امام بود -- و فرق داشت با خلفاي غاصب -- و نمي توانست ببيند كه دستورات خدا بر روي زمين مانده است و خواهد ماند

-- مولا از ابتداي جواني زماني كه خلفا در كفر بودند براي اسلام به طور مخفيانه تبليغ مي كرد و نمي توانست ببيند ديني كه پيامبر خدا و مسلمين براي ان جان فشاني ها كرده اند در راه ضلالت است و او راحت بنشيند

و براي همين در ابتداي امر براي برگرداندن حق خود تلاش هاي فراواني كرد ولي چرا در هجوم مردم به خانه ايشان بعد از مرگ خليفه سوم اباء از قبول خلافت داشت؟؟؟

ادامه دارد...

لینک جالبی بود .
ضرب المثلی هست که می گه ( خودتون می برید و می دوزید )
اولا اصلا کار درستی نیست که شما بدون دریافت پاسخ سوالات 100 تا سوال اضافه کردید و شلوغ کاری شد
دوما واقعا نفس گیر بود؟ copy کردن و paste کردن انقدر سخته ؟ تاره ار یک نفر هم نه کل دوستان کارشناس همکاری داشتید
وقتی می گید مناظره خوب چند نفر بر علیه یک نفر؟؟؟
خسته نباشید خدمت جناب baluch boy واقعا جواب های خوبی نسبت به سوالات شما دادند ان هم یک نفره

shela;72935 نوشت:
اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا برای خلافت و ولایت تعیین شده بود چرا میل و رغبت نداشت و از آن روی گردان بود؟

باز سلام

بي رغبتي مولا به خلافت بعد از 25 سال بود
مولا بعد از 25 سال كه از انحرف دين گذشته بود براي برگرداندن دين به جايگاه اصلي خود بايد تلاشها مي كرد

ولي مردم همان مردم نبودند
اصحاب همان اصحاب نيستند
زمان همان زمان نيست

مولا مي ديد مردم همان مردم نيستند
مولا در قضيه خلافت بعد از عمر در شوري حاضر نشد كه از سيره شيخين دفاع كند و براي همين خلافت به دست عثمان افتاد

مولا مي دانست كه بعد از 25 سال مردم دنيا زده شده اند نمونه ان طلحه و زبير

مولا مي دانست كه اگر به حكومت بيايد بايد مردم را مثل غربال به هم بريزد و كساني را كه از حكومت خورده بودند را به بيت المال برگرداند -- حتما اينها را در نهج البلاغه خوانده ايد -- و اين مطالب را در خطبه هاي خود مي فرمود

مولا مي دانست اگر به حكومت برگردد بايد سيره درست رسول خدا(ص) را به اجرا بگذارد ولي مردم مقاومت خواهند كرد

مولا مي دانست كه سه خليفه غاصب در اثر جهالت خود دين را از محور خود منحرف كرده اند و براي بازگرداندن ان بايد با خيلي ها در افتد نمونه ان طلحه و زبير و عايشه

مولا مي دانست اگر بخواهد به سنت رسول خدا(ص) حكومت كند اصحابي كه به دنيا گرويده اند مانند طلحه و زبير و (عايشه همسر پيامبر) در مقابل او خواهند ايستاد

مولا مي دانست كه عثمان غاصب حكومت، با جهل خود معاويه را در شام فربه كرده و گردن گش به بار اورده و بخواهد به سيره رسول خدا(ص) حكومت كند در مقابل ايشان خواهد ايستاد
-- نامه قبلي را كه اورده بوديد و جواب را نوشتم خوانديد در پست هاي 10 و 11--

چون معاويه فرزند ابوسفيان بود و دشمن اسلام و فرزند به همراه پدر هم تا فتح مكه كافر بود و درفتح مكه از ترس جان به اسلام گرويد ولي خليفه جاهل او را حاكم شام كرد

مولا مي دانست كه به همت حكومت خلفاي جاهل طي 25 سال از مردم در تبعيت دين اسلام فقط صلات و روزه باقي مانده و از جهاد و امر به معروف و نهي از منكر و ..... چيزي نمانده است

براي همين بود كه مولا مي فرمود در اين 25 سال خار در چشم و استخوان در گلو بودم

سلام :Gol:
اینکه می پرسید : ابوبکر چه برتری داشت که اورا انتخاب کردند؟
ناشی از یک تصور خلاف واقع است
اصلا ابوبکر را انتخاب " نکردند " بلکه انتخاب کرد ؟
کی ؟ عمر
چطور ؟

جریان سقیفه راببینید
هنوز جسد پیامبر بر زمین بود که به عمر و ابوبکر خبر رسید انصار برای تعیین خلیفه جمع شده اند
آندو نیز با عده ای به محل شتافتند
بین انصار و مهاجرین بحث و جدل شد
در این بین عمر برای اینکه عقب نیفتند گفت : من با ابوبکر بیعت می کنم ؟
و دیگر همراهانش هم همین کار را کردند.
بعد جمع متفرق شد .
عمرو هم فکرهایش ابوبکر را در مدینه می گرداندند و بیعت می گرفتند
وقتی با مخالفت علی ع و بعضی یارانش مواجه شدند
به آنچه دست زدند که زدند آتش و درخانه فاطمه و میخ در و ......
عمر بعد از رسیدن به خلافت ، خلافت ابوبکر را یک خلافت سر هم بندی و فتنه ای که خدا شرش را از سر امت گرداند معرفی کرد .
خلاصه قضیه برتری و فضیلت و انتخاب عمومی و این چیزها نبوده آقاجان
موفق در پناه حق
:Gol:

با سلام خدمت جناب طاها
مسیر دشوار دلیل بر ادامه ندادن راه نیست
پیامبر اسلام با آنهمه مشکل دست از راهنمایی و ادامه ی رسالتش نکشید و از دعوت مردم به اسلام دلسرد نشد
دوست گرامی سوال اینجاست چرا خلافت و ولایت حضرت علی که خواست خدا بود حضرت علی (طبق فرمایشات خود ایشان) میلی نداشته و حتی در مورد سه خلیفه اول از این امر الهی که به ایشان داده شده بود سرباز زدند؟
اطاعت نکردن به خاطر تغییر زمانه و مردم؟
شما با استدلالی که در بالا آوردید نه تنها هیچ سوالی رو جواب ندادید بلکه به سوالات افزودید
حضرت علی می دانست که آن ها جاهلند و ظالم و .... با سکوت خود منتظر نابودی امت رسول الله بود؟؟؟

باز نگید منبع نداشتید . چون واسه سوال کردن منبع پیدا نمی شه

سلام بر یاران مظلوم
داداش شیلای عزیز نهج البلاغه رو یه مطالعه گذرا داشته باشی جوابت رو میگیری

قسمتی از خطبه معروف به شقشقيه

آگاه باشيد . به خدا سوگند كه « فلان » خلافت را چون جامه‏اى بر تن كرد و نيك مى‏دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب . سيلها از من فرو مى‏ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست . پس ميان خود و خلافت پرده‏اى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم . در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاى ظلمانى شكيبايى ورزم ، فضايى كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيرى رسند و مؤمن ، همچنان رنج كشد تا به لقاى پروردگارش نايل آيد . ديدم ، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانه‏تر است و من طريق شكيبايى گزيدم ، در حالى كه ، همانند كسى بودم كه خاشاك به چشمش رفته ،
و استخوان در گلويش مانده باشد . مى‏ديدم ، كه ميراث من به غارت مى‏رود

بشارت;73043 نوشت:
ميان خود و خلافت پرده‏اى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم

پس فرمان خدا نیست . چون فرمان خدا باید بی چون و چرا انجام شود و ذهن و تفکر انسان هم نمی تواند در آن دخیل و تاثیر گزار
بشارت;73043 نوشت:
ديدم ، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانه‏تر است و من طريق شكيبايى گزيدم ،

اگر منظور از خردمندانه تر از دستور خداست که....
اگر نه منظور این است که خلافت حضرت علی از سوی خدا نبوده که خردمندانه تر معنا پیدا می کند

سلام بر دوستداران فرزند زهراء
خلافت = اب بینی بز
ولایت= امری خدادای غیر قابل نسخ و نصب و رای گیری
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55)

بشارت;73058 نوشت:
خلافت = اب بینی بز ولایت= امری خدادای غیر قابل نسخ و نصب و رای گیری

خلافت = اب بینی بز
ولایت = گوشه گیری و سکوت در برابر ظلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

shela;73072 نوشت:
ولایت = گوشه گیری و سکوت در برابر ظلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام بر عاشقان فرزند زهراء
شنیده بودم فکر کنم اینجا جاش باشه بعضی وقتها سکوت بلندترین فریاد است فریادی که با همه زورگویی ها همچنان داره گوش زمان رو کر میکنه راستی چطوره که فاتح خیبر و حیدر کراری دست بسته وخونه نشین میشه جوابش اسونه همونی که پیامبر گفت ازش میترسم و بدتر از کفره نفاق

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام علیکم جمیعا
جناب/سرکار shela شما سنی هستید؟

بسم الله الرحمن الرحیم


من حوصله بحث های بیهوده رو ندارم!
اگر سنی هستین من بحث رو شروع کنم،اگر نیستین که فعلا چیزی نگم!

بزرگواران اجازه بدهيد بحث به روال خودش پيش برود

من هنوز جواب نگرفته ام

سرکار خانم شيلا بالاخره ابوبکر برتري داشت يا نه؟

من سئوالم صرفا راجع به ابوبکر است نه کس ديگر
مي خواهم بدانم شيخ اعظم شما خليفه اولتان چه برتري داشت که بين ان همه اصحاب با سابقه پيامبر خليفه شد؟
چه داشت که آنها نداشتند؟
اگر بازهم طفره برويد و جواب ندهيد معلوم مي شود که ابوبکر هيچ برتري نداشته

بسم الله الرحمن الرحیم


با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوست عزیزم جناب آقای فقیر
من باید از جناب فقیر عذر خواهی کنم که بحث ایشون رو به بیراهه کشیدم!
شرمنده ام:Gol:

یاعلی

اهل سنت کجاييد ؟

چرا نمي آييد فضيلتهاي ابوبکر را قيد کنيد؟

اصلا ايشون برتري داشته يا نداشته؟

خيلي جالبه من اين سئوال رو تو چند تا سايت اهل سنت هم مطرح کردم يک نفر جواب نداد حتي

هنوز هم منتظرم

Fagheer;73086 نوشت:
بزرگواران اجازه بدهيد بحث به روال خودش پيش برود من هنوز جواب نگرفته ام سرکار خانم شيلا بالاخره ابوبکر برتري داشت يا نه؟ من سئوالم صرفا راجع به ابوبکر است نه کس ديگر مي خواهم بدانم شيخ اعظم شما خليفه اولتان چه برتري داشت که بين ان همه اصحاب با سابقه پيامبر خليفه شد؟ چه داشت که آنها نداشتند؟ اگر بازهم طفره برويد و جواب ندهيد معلوم مي شود که ابوبکر هيچ برتري نداشته

بنده جواب این سوال رو بار ها در همین سایت دادم
برتری ایشون این بود که الن از مطالب قبلی copy می کنم
آیه 100 سوره توبه و به سوره الشوری آیه 38 ( وامرهم شوری بینهم ) هم دقت کن و[=Times New Roman]
اینم بخون
اینک اگر عده ای بهشتی (مهاجرین و انصار طبق کلام خدا ) به شوری بنشینند و کسی را به عنوان پیشوا تعیین کنند آیا این کار مخالف رضای خداست؟
یا اگه دوست داشتی خطبه ی 276 حضرت علی رو مطالعه بفرما که می گویند : سوگند به خدا که من رغبتی به خلافت نداشتم و نیازی به ولایت در من نبود شما مرا بسوی خلافت خواندید و مرا بدان وادار کردید[=Times New Roman]
اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا برای خلافت و ولایت تعیین شده بود چرا میل و رغبت نداشت و از آن روی گردان بود؟ آیا پیامبر اسلام هم به نبوت و رسالت بی میل و بی رغبت بود؟
اگر حضرت علی (ع) از سوی خدا انتخاب شده بود چرا با ابوبکر و عمر بیعت کرد ؟
حضرت علی (ع ) میلی به خلافت نداشتند و وظیفه ی الهی رو لازم الاجرا نمی دونستند (طبق نظریه شما بر الهی بودن انتخاب حضرت علی به عنوان خلیفه و ... )
ولی از اون جایی که ابوبکر صدیق از طرف بهشتیان مهاجرو انصار انتخاب شد بر خود لازم دید که این وظیفه ی بزرگ رو انجام بدهد
بیشتر از این توضیحی نمی دم چون در ایباره حداقل 10 تا پست نوشتم تا الان و از کارشناسان این سایت هم سوالات بالا رو پرسیدم و هیچ کدوم جواب مستدلی ندادند و تماما فرضیات رو مطرح کردند
می تونید به پست های من مراجعه کنید و ببینید

حالا آقای فقیر جواب سوال من و بده
عمر ظالم عمر کافر ...... قبول عمر قاتل حضرت فاطمه؟!!!!
چطور عمر قاتل همسر بزرگوار حضرت علی بود و آن حضرت دخترش را به عقد قاتل همسر خود و قاتل مادر آن دختر درآورد؟
یکم فکر کنیم بد نیست
حضرت علی با آن همه جنگاوری و غیرت در مورد قاتل همسرش سکوت می کند و به او اجازه ی ازدواج با دخترش را می دهد و نام پسرش را هم عمر می گذارد؟

shela;73203 نوشت:
چطور عمر قاتل همسر بزرگوار حضرت علی بود و آن حضرت دخترش را به عقد قاتل همسر خود و قاتل مادر آن دختر درآورد؟

کاربر گرامی با سلام

برای دیدن پاسخ این شبهه به این موضوع ها مراجعه کنید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5206

نام گذاری فرزندان امام علی به عمر و ....

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2430

اتفاقا شما جواب من را نداديد

سئوال من دقيقا اين است لطفا طفره نرويد

شورا ابوبکر را انتخاب کرد بله اين چيزي است که خود به موقع بحث مي شود

سئوال من اين است ابوبکر چه برتري داشت که شورا او را انتخاب کرد؟هي به من نگوييد اگر شورا انتخاب کند
به موقعش اعضاي ان شورا را هم عرض خواهم کرد که بودند و چرا
فقط يک کلام بگوييد فضيلتهاي ابوبکر بر ساير اصحاب همين و بس
ضمنا راجع به عمر و قتل حضرت فاطمه سلام الله عليها و ازدواج ام کلثوم و عمر که مدير سايت لينک داند خدمتتون و من الان بحثي راجع به اون ندارم اگر جواب من رو بديد ميريم به ابهام بعدي که شما روشن کني

فضيلت ابوبکر بر سلمان بر عمار بر مقداد بر ابوذر بر عباس و بر ساير صحابه که همه در قيد حيات بودند چه بود؟

shela;73203 نوشت:
حالا آقای فقیر جواب سوال من و بده
عمر ظالم عمر کافر ...... قبول عمر قاتل حضرت فاطمه؟!!!!
چطور عمر قاتل همسر بزرگوار حضرت علی بود و آن حضرت دخترش را به عقد قاتل همسر خود و قاتل مادر آن دختر درآورد؟
یکم فکر کنیم بد نیست
حضرت علی با آن همه جنگاوری و غیرت در مورد قاتل همسرش سکوت می کند و به او اجازه ی ازدواج با دخترش را می دهد و نام پسرش را هم عمر می گذارد؟

[=Century Gothic]با سلام
جناب شیلا شاید باید به زبان لینگالا با شما سخن بگویم !
برای چندمین بار باید جواب این سوال بی پایه و اساس شما را داد و به ان توجه نمیکنید !و در هر تاپیکی ان را مطرح میکنید !:Narahat:
بنده که در تاپیکی که این سوال را طرح کردید لینک ارائه دادم!اما طبق معمول جوابهای سربالا و بدون سند و بی پشتوانه !دقت کنید دوست گرامی !

[=Century Gothic]امیدوارم که لینکهای که مدیر گرامی ارائه دادند را بادقت بخوانید :Sham:

مدیر سایت;73210 نوشت:
کاربر گرامی با سلام

برای دیدن پاسخ این شبهه به این موضوع ها مراجعه کنید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5206

نام گذاری فرزندان امام علی به عمر و ....

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2430

رضا;73219 نوشت:
با سلام
جناب شیلا شاید باید به زبان لینگالا با شما سخن بگویم !
برای چندمین بار باید جواب این سوال بی پایه و اساس شما را داد و به ان توجه نمیکنید !و در هر تاپیکی ان را مطرح میکنید !:narahat:
بنده که در تاپیکی که این سوال را طرح کردید لینک ارائه دادم!اما طبق معمول جوابهای سربالا و بدون سند و بی پشتوانه !دقت کنید دوست گرامی !
امیدوارم که لینکهای که مدیر گرامی ارائه دادند را بادقت بخوانید :sham:

دوست گرامی!!!!!!!
بدون دلیل بدون منبع بدون .... میبریدو می دوزید توی اون لینک ها
اگر با این استدلال های شما چیزی اثبات بشه می شه همه چیزو انکار کرد
مستدل صحبت کنید
از منابع ضعیف استفاده نکنید
البته پاسخ صحیحی که یافت نشه همه این کارو می کنندو به قول معروف به هر چیزی چنگ می زنید که ..
هر دو لینک رو خوندم و هیچ چیزی اثبات نشد
دوستان هم خواهشن مطالعه کنند . شما وجود ام کلثوم رو نفی می کنید؟؟!!! الله اکبر

عقيده‌ و اراده‌ي‌ خاص‌ حضرت‌ عمر فاروق(رضي الله عنه) به‌ اهل‌ بيت‌ پيامبر(صلي الله عليه وسلم)، سبب‌ شد تا ايشان‌ از ام‌ كلثوم‌ رضي‌الله عنها دختر گرامي‌حضرت‌ علي‌ و فاطمه‌ زهرا رضي‌الله عنهما خواستگاري‌ نمايند.
چنانكه‌ مورخ‌ شهير شيعي‌، احمد بن‌ أبي‌ يعقوب‌ يعقوبي‌ متوفي‌ (284هـ.ق) مي‌گويد: عمر، ام‌ كلثوم‌، دختر علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ را كه ‌مادرش‌ فاطمه‌، دختر پيامبر بود از علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ خواستگاري‌ كرد. پس‌ علي‌ گفت‌: كه‌ او هنوز كودك‌ است‌، عمر گفت‌: آنچه‌پنداشتي‌ نخواستم‌. ليكن‌ خود از پيامبر خدا شنيدم‌ كه‌ فرمود: كل‌ سبب‌ و نسب‌ ينقطع‌ يوم‌ القيامة‌ الا سببي‌ و صهري‌.
هر بستگي‌ و خويشاوندي‌ در روز رستاخيز بريده‌ مي‌شود، جز بستگي‌ و خويشي‌ و دامادي‌ من‌، پس‌ خواستم‌ كه‌ مرا بستگي‌ ودامادي‌ با پيامبر خدا باشد؛ پس‌ او را به‌ زني‌ گرفت‌ و ده‌ هزار دينار به‌ او مهريه‌ داد. (يعقوبي، احمد بن ابي يعقوب، تاريخ يعقوبي، ج2، ص: 35، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي 1366هـ .ش)

fagheer;73215 نوشت:
اتفاقا شما جواب من را نداديد سئوال من دقيقا اين است لطفا طفره نرويد شورا ابوبکر را انتخاب کرد بله اين چيزي است که خود به موقع بحث مي شود سئوال من اين است ابوبکر چه برتري داشت که شورا او را انتخاب کرد؟هي به من نگوييد اگر شورا انتخاب کند به موقعش اعضاي ان شورا را هم عرض خواهم کرد که بودند و چرا فقط يک کلام بگوييد فضيلتهاي ابوبکر بر ساير اصحاب همين و بس ضمنا راجع به عمر و قتل حضرت فاطمه سلام الله عليها و ازدواج ام کلثوم و عمر که مدير سايت لينک داند خدمتتون و من الان بحثي راجع به اون ندارم اگر جواب من رو بديد ميريم به ابهام بعدي که شما روشن کني فضيلت ابوبکر بر سلمان بر عمار بر مقداد بر ابوذر بر عباس و بر ساير صحابه که همه در قيد حيات بودند چه بود؟
جواب شما رو من نمی دم و حضرت علی خواهد داد
فلما تمت‌ البيعة‌ لابي‌ بكر اقام‌ ثلاثة‌ ايام‌ يقيل‌ الناس‌ و يستقيلهم‌، يقول‌: قد اقلتكم‌ في‌ بيعتي‌، هل‌ من‌كاره‌؟ هل‌ من‌ مبغض‌؟ فيقوم‌ علي‌ّ في‌ اول‌ الناس‌ فيقول‌: والله لانقيلك‌ و لا نستقيلك‌ أبداً قد قدمك‌ رسول‌ الله(صلي الله عليه وسلم) لتوحيد ديننا، من‌ ذا الذي‌ يؤخرك‌ لترجيح‌ دنيانا (همان مرجع، ص: 16)
پس‌ از آنكه‌ بيعت‌ با ابوبكر پايان‌ پذيرفت‌ (حضرت‌ ابوبكر) تا سه‌ روز به‌ مردم‌ اختيار داد تا بيعتشان‌ را پس‌ بگيرند و از آنان‌ نيزتقاضا نمود و فرمود: من‌ بيعتم‌ را به‌ شما پس‌ دادم‌ آيا كسي‌ هست‌ كه‌ نپسندد؟ و آيا كسي‌ هست‌ كه‌ بغض‌ بورزد؟
آنگاه‌ حضرت‌ علي‌ نخستين‌ كسي‌ بود كه‌ از ميان‌ مردم‌ برخاست‌ و فرمود: بخدا قسم‌! ما هرگز بيعت‌ تو را پس‌ نمي‌دهيم‌ و حاضرنيستيم‌ از تو بيعت‌ را پس‌ بگيريم‌؛ بدون‌ ترديد رسول‌ اكرم‌(صلي الله عليه وسلم) تو را در امور ديني‌ ما مقدم‌ داشتند لذا چه‌ كسي‌ مي‌تواند برتري‌ تو رادر امور دنيوي‌ نپذيرد.

این بود سوالات مهم از اهل سنت؟؟؟؟

سلام برادر رضا و فقیر :Gol:
بعضی از دوستان به خود زحمت بی مورد می دهند . این گاو شیر نداره هی اصرار دارید بدوشید . آقاجان خبری نیست . بنده خدا دنبال حقیقت نیست . وگرنه چرا از اصل امامت حرف نمی زنه ؟ چرا نمی گه قرآن در مورد امامت چی میگه ؟ چرا ثابت نمی کنه پیشوایانش همان امامان قرآنی هستند ؟ همان ومن ذریتی ... قال لا ینال عهدی الظالمین .
اصلا یارو بیکاره ؟ سرش درد میکنه واسه گپ زدن . شما چرا اینقدر جدیش گرفتید .
به خدا از امروز تا 100 سال دیگه براش دلیل بیارید خاضع نمی شه . مشکل ذاتیه . ما از لحن می فهمیم . تجربه کردیم . از ما گفتن .
موفق در پناه حق
:Gol:

حامد;73242 نوشت:
سلام برادر رضا و فقیر بعضی از دوستان به خود زحمت بی مورد می دهند . این گاو شیر نداره هی اصرار دارید بدوشید . آقاجان خبری نیست . بنده خدا دنبال حقیقت نیست . وگرنه چرا از اصل امامت حرف نمی زنه ؟ چرا نمی گه قرآن در مورد امامت چی میگه ؟ چرا ثابت نمی کنه پیشوایانش همان امامان قرآنی هستند ؟ همان ومن ذریتی ... قال لا ینال عهدی الظالمین . اصلا یارو بیکاره ؟ سرش درد میکنه واسه گپ زدن . شما چرا اینقدر جدیش گرفتید . به خدا از امروز تا 100 سال دیگه براش دلیل بیارید خاضع نمی شه . مشکل ذاتیه . ما از لحن می فهمیم . تجربه کردیم . از ما گفتن . موفق در پناه حق

واقعا از لحن صحبت کردن شما شیعیان ما خوشحال می شیم
توهین و تهمت و .... نشانه عظمت دینی اون شخصه و منطق بالاش
به خدا بنده تا10 سال دیگه برای شما ( حامد جان ) دلیل بیارم شما نمی تونید حتی یکیشو هم رد کنید و حتی قبول هم نمی کنید . یه ضرب المثل هست که می گه یه شیر بین چند تا روباه ذلیله ( نه من شیرم و نه کسی روباه ) بنده اگه اینجا 100 تا دلیل و برهان هم بیارم انقدر شما زیادین ماشاالله که هر کدوم حتی یه دلیل واحی هم بیاره تمام صحبت ها و منطق من زیر سوال می ره
من اینجام که شاید اگر خدا خواست و بنده ای رو راهنمایی کنم یا بنده ای من رو
از شما که دلسرد شدم دوست خوبم

شیلا جان دوستدارم ببوسمت وقتیانقدر داری باانرژی جواب این سوالها رو میدی 100 نفر به یه نفر خیلی نامردیه
بدتر اینکه هرچی هم بگی رد میکنن درست هم باشه غلط میشمارنش اشکال نداره هرکی عقایدش ماله خودش من از این سایت خیلی دل سرد شدم خیلی حمله میکنن به اهل سنت به بزرگامون فش میدن برید بخونید به عمر گفته خر فروش...... شیلا جان ناراحت نشو پشت ما به خدا گرمه من دوست ندارم کل کل کنم ولی پشتتم تا هروقت که باشم

رکسانا;73249 نوشت:
عمر گفته خر فروش......
دوست عزیز از حمایتت متشکرم و سپاس گزار . همون صلواتی که پای پست های بنده می زارید خودش باعث دلگرمی و ادامه کار من میشه
در موررد
رکسانا;73249 نوشت:
عمر گفته خر فروش......

هم باید بگم که اگر خواستند با ذکر منبع ثابت می کنم که ایشون چوپان بودند و شغل اکثر انبیا رو داشتند و مایه خجالت ما نیست

shela;73233 نوشت:
دوست گرامی!!!!!!!
بدون دلیل بدون منبع بدون .... میبریدو می دوزید توی اون لینک ها
اگر با این استدلال های شما چیزی اثبات بشه می شه همه چیزو انکار کرد
مستدل صحبت کنید
از منابع ضعیف استفاده نکنید
البته پاسخ صحیحی که یافت نشه همه این کارو می کنندو به قول معروف به هر چیزی چنگ می زنید که ..
هر دو لینک رو خوندم و هیچ چیزی اثبات نشد
دوستان هم خواهشن مطالعه کنند . شما وجود ام کلثوم رو نفی می کنید؟؟!!! الله اکبر

[=Century Gothic]با سلام
خدا را شاهد میگیرم که از سخنان
[=Century Gothic] بی[=Century Gothic] پایه و بی اساس و کاذب شما خسته شدیم!!:Sham:
حداقل کمی تحقیق کن !!

[=Century Gothic] برخى از دانشمندان سنى نيز فرزندان حضرت زهرا سلام الله عليها را فقط چهار نفر و يا سه نفر ذكر و هيچ نامى از امّ‌كلثوم نبرده‌اند.
[=Century Gothic] صالحى شامى در سبل الهدى و الرشاد مى‌نويسد:
[=Century Gothic] الثاني: في ولده - رضي الله تعالى عنهم - له من الولد الحسن والحسين ومحسن وزينب الكبرى من فاطمة - رضي الله تعالى عنهم - وله أولاد من غيرها كثيرون.
[=Century Gothic] فرزندان علي رضى الله عنه از فاطمه زهرا؛ حسن، حسين، محسن و زينب كبرى بود و از ديگر زنانش فرزندان زيادى داشت.
[=Century Gothic] الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاي942هـ)، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، ج 11، ص 288، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
[=Century Gothic] و شهاب الدين قليوبى (متوفاي1069هـ) در حاشيه‌اى كه بر شرح جلال الدين محلى بر منهاج الطالبين دارد، فرزندان امير مؤمنان عليه السلام را سه نفر ذكر كرده و از جلال الدين سيوطى نيز همين مطلب را نقل مى‌كند:
[=Century Gothic] قوله: ( والاعتبار بالأب ) أي إلا في حقه (ص) فإن أولاد بنته فاطمة وهم الحسن والحسين وأولادهما من الذكور ينتسبون إليه، وهم الأشراف في عرف مصر وإن كان الشرف أصالة لقبا لكل من أهل البيت، وأما أولاد زينب بنت فاطمة، وكذا أولاد بنات الحسن والحسين وأولادهما من غيرهم، فإنهم ينتسبون إلى آبائهم وإن كان يقال للجميع أولاده (ص) وذريته.
[=Century Gothic] فائدة: قال الجلال السيوطي رحمه الله لم يعقب من أولاده (ص) إلا فاطمة الزهراء فإنها ولدت من علي رضي الله عنه الحسن والحسين وزينب، وتزوجت زينب هذه بابن عمها عبد الله فولد له منها علي وعون الأكبر وعباس ومحمد وأم كلثوم، وكل ذرية فاطمة يقال لهم أولاده (ص) وذريته لكن لا ينسب إليه منهم إلا الذكور من أولاد الحسن والحسين خاصة لنصه على ذلك ا ه.
[=Century Gothic] اين سخن كه فرزند به پدر نسبت داده مى شود، صحيح است؛ مگر در حق رسول خدا (ص)؛ چون فرزندان فاطمه؛ يعنى حسن و حسين و فرزندان پسر اين دو به آن حضرت ن سبت داده مى شود كه در عرف مردم مصر به آنان اشراف مى‌گويند؛ اگر چه اشراف لقبى است براى هر يك از اهل بيت.
[=Century Gothic] و اما فرزندان زينب دختر فاطمه و همچنين فرزندان دختران حسن و حسين و اولاد اين دو كه از غير اهل بيت هستد به پدرانشان نسبت داده مى شوند؛ اگر چه به همه آنان زريه و فرزندان رسول خدا (ص) نيز گفته مى‌شود.
[=Century Gothic] جلال الدين سيوطى گفته است: رسول خدا (ص) فرزندى غير از فاطمه نداشت،‌ وفاطمه پس از ادواج با علي فرزندانى به نام حسن، حسين و زينب به دنيا آورد،‌ و زينب با پسر عمويش عبد الله ازدواج كرد كه از وى فرزندى به نام علي، عون اكبر، عباس، محمد و امّ‌كلثوم داشت. به تمام فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا (ص) نيز مى گويند؛ ولى فقط فرزندان پسر از اولاد حسن و حسين مى‌گويند به آن حضرت نسبت داده مى شود؛ چون خود پيامبر بر اين موضوع تصريح فرموده است.
[=Century Gothic] القليوبي، شهاب الدين أحمد بن أحمد بن سلامة (متوفاي1069هـ)، حاشية قليوبي على شرح جلال الدين المحلي على منهاج الطالبين، ج 3، ص 236، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر، بيروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.
[=Century Gothic] و شيخ محمد خضرى از دانشمندان اهل سنت مصر نيز فرزندان فاطمه زهرا سلام الله عليها را فقط سه نفر مى‌داند:
[=Century Gothic] زواج علي بفاطمة عليهما السلام. وفي هذه السنة تزوج علي بن أبي طالب وعمره إحدى وعشرون سنة بفاطمة بنت رسول الله، وسنها خمس عشرة سنة، وكان منها عقب رسول الله صلى الله عليه وسلم بنوه: الحسن والحسين وزينب.
[=Century Gothic] در سال دوم پس از هجرت، علي كه بيست و يك سال داشت با فاطمه كه پانزده سال داشت ازدواج كرد و فرزندان رسول خدا؛ يعنى حسن، حسين و زينب نتيجه اين ازدواج بودند.
[=Century Gothic] الخضري، الشيخ محمد (متوفاي1298هـ)، نور اليقين في سيرة سيد المرسلين، ج 1، ص 111، تحقيق: أحمد محمود خطاب، ناشر: مكتبة الإيمان - المنصورة / مصر، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1999م.

شیلا جان دوستدارم ببوسمت وقتیانقدر داری باانرژی جواب این سوالها رو میدی 100 نفر به یه نفر خیلی نامردیه
بدتر اینکه هرچی هم بگی رد میکنن درست هم باشه غلط میشمارنش اشکال نداره هرکی عقایدش ماله خودش من از این سایت خیلی دل سرد شدم خیلی حمله میکنن به اهل سنت به بزرگامون فش میدن برید بخونید به عمر گفته خر فروش...... شیلا جان ناراحت نشو پشت ما به خدا گرمه من دوست ندارم کل کل کنم ولی پشتتم تا هروقت که باشم




سلام :Gol:
ببخشید وسط بحث مزاحم میشوم جناب آقای shela !!!!! به کررات گفتن سنی نیستن
یعنی نه شیعه اند نه سنی
حالا چه دینی خدا میداند!!!!

اهل سنت با سند‌هاى صحيح نقل كرده‌اند كه عبد الله بن جعفر همزمان با يكى از همسران امير مؤمنان و دختر آن حضرت ازدواج كرده است.

در برخى از روايات، نام اين دختر امّ‌كلثوم و در برخى ديگر نام او زينب نقل شده است.
محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:
وَجَمَعَ عبد اللَّهِ بن جَعْفَرٍ بين ابْنَةِ عَلِيٍّ وَامْرَأَةِ عَلِيٍّ.
عبد الله بن جعفر با همسر علي و دختر علي همزمان ازدواج کرد.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5، ص 1963، كِتَاب النِّكَاحِ، بَاب ما يَحِلُّ من النِّسَاءِ وما يَحْرُمُ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در شرح اين روايت، برخى از عالمان اهل سنت اين دختر را زينب معرفى کرده‌اند:
وجمع عبد الله بن جعفر بين بنت علي وامرأته أما امرأة علي فهي ليلى بنت مسعود وأما بنته فهي زينب.
عبد الله بن جعفر با يكى از همسران علي و دختر او ازدواج كرد. اما همسر او ليلى بنت مسعود و دخترش زينب بود.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، هدي الساري مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 1، ص 321، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت – 1379هـ.
عده‌اى نيز او را امّ‌كلثوم معرفى کرده‌اند:
حَدَّثَنَا سعيد حَدَّثَنَا جَرِير بن عَبد الحميد عَن قثم مولى آل العباس قال جمع عَبد الله بن جعفر بين ليلى بنت مَسعود النهشلية وكانت امرأة على وبين أم كلثوم بنت على لفاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم فكانتا امرأتيه.
عبد الله بن جعفر بين ليلى دختر مسعود نهشلى كه در زمانى همسر علي بود و بين دخترش امّ‌كلثوم فرزند فاطمه يادگار رسول خدا (ص) جمع كرد و هر دو در يك زمان همسران عبد الله بودند.
الخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج 1، ص 286، ح1011، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولى، 1403هـ ـ 1982م .
سند اين روايت كاملا صحيح است. ابن حجر پس از نقل اين روايت مى‌گويد:
وقال بن سيرين لا بأس به وصله سعيد بن منصور عنه بسند صحيح
اين حديث ايرادى ندارد؛ چون سعيد بن منصور آن را با سند صحيح نقل كرده است.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 9، ص 155، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
و پسر احمد بن حنبل نيز اين دختر را امّ‌كلثوم مى‌داند:
كانت عند عبد الله بن جعفر أم كلثوم بنت علي وليلى بنت مسعود وامرأة علي النهشلية.
امّ‌كلثوم دختر علي و ليلى دختر مسعود نهشلى كه زمانى همسر علي بوده است،‌ همزمان در خانه عبد الله بن جعفر و همسران وى بوده‌اند.
عبد الله بن أحمد بن حنبل (متوفاي290 هـ)، مسائل أحمد بن حنبل رواية ابنه عبد الله ج 1، ص 349، تحقيق: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ ـ 1981م .
و بيهقى نيز در دو كتاب خود نام همسر عبد الله بن جعفر را امّ‌كلثوم آورده است:
جمع عبد الله بن جعفر بين ليلى بنت مسعود والنهشلية وكانت امرأة علي وبين أم كلثوم بنت علي لفاطمة فكانتا امرأتيه.
عبد الله بن جعفر بين ليلى دختر مسعود نهشلى كه پيش از آن همسر علي بود و بين دخترش امّ‌كلثوم فرزند علي از فاطمه جمع كرد و هر دو در يك زمان همسران عبد الله بودند.
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي458هـ)، معرفة السنن والآثار عن الامام أبي عبد الله محمد بن أدريس الشافعي، ج 5، ص 294، تحقيق: سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت.
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج 7، ص 167، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.

شما منبع میارید و ما هم آوردیم
امشب حتما با ذکر 100 منبعو دلیل بحث رو ادامه می دم که باز نگید منبع نبود
امشب دوستان علاقه مند حتما موضوع رو دنبال کنید که دیگه جای سوال نمونه

[=Century Gothic]اعتراف مهم‌ترين شارح صحيح مسلم: عمر داماد أبو بكر

[=Century Gothic] برخى از عالمان اهل سنت اعتراف كرده‌اند كه امّ‌كلثومى كه با عمر ازدواج كرده، دختر ابوبكر بوده نه دختر امير مؤمنان عليه السلام.
[=Century Gothic] محى الدين نووى، مهمترين شارح صحيح مسلم در کتاب تهذيب الاسماء مى‌گويد عمر با امّ‌كلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است!!!
[=Century Gothic] أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بكر الصديق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواك وأختاك، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جارية. ذكر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بيانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بكر، وأم كلثوم، وهى التى كانت حملاً، وقد تقدم هناك إيضاح القصة، وأم كلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب، رضى الله عنه.
[=Century Gothic] دو خواهر عائشه؛ همان دو نفرى كه مقصود ابوبكر صديق! از سخنانش به عائشه بودند، كه به او گفت «دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مى برند)؛ عائشه گفت: اين دو نفر برادران من هستند؛ اما دو خواهر من چه كسانى هستند (من كه يك خواهر بيشتر ندارم)؛ در پاسخ گفت: آن كسى كه در شكم دختر خارجه است؛ من گمان دارم كه او نيز دختر است؛ اين ماجرا را در باب هبه كتاب مهذب آورده است.
[=Century Gothic] و سخن در باره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت؛ اين دو خواهر، اسماء دختر ابوبكر و امّ‌كلثوم دختر ابوبكر هستند؛ و او است كه در شكم مادرش بود؛ و در آنجا توضيح ماجرا گذشت؛ و همين امّ‌كلثوم است كه عمر با او ازدواج كرده است.
[=Century Gothic] النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى بن شرف بن مري (متوفاي676 هـ)، تهذيب الأسماء واللغات، ج 2، ص630، رقم: 1224، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م.
[=Century Gothic] با توجه به اين اعتراف، بسيارى از حقايق روشن و ثابت مى‌شود كه ازدواج دختر امير مؤمنان عليه السلام با عمر، افسانه‌اى بيش نيست.
[=Century Gothic] اين ازدواج با واقعيت‌هاى تاريخى نيز سازگارتر است؛ چرا كه خليفه اول دوم همپيمان و دوست قديم يكديگر بودند، با مرگ ابوبكر، طبيعى است كه خليفه دوم احساس مسؤوليت كرده و بخواهد خانواده او را تحت تكفل خود دربياورد و ازدواج با دختر ابوبكر بهترين راه بوده است.
[=Century Gothic] تحليل روايت جعلي رد خواستگاري عمر از دختر أبو بكر توسط عايشه:

[=Century Gothic] البته برخى سعى كرده‌اند كه بگويند عمر فقط از او خواستگارى كرده است و ازدواج اتفاق نيفتاده؛ اما ماجراى اين خواستگارى را به صورتى نقل كرده‌اند که نه شيعه قبول دارد و نه سنى مى‌تواند بپذيرد.
[=Century Gothic] عالمان اهل سنت نقل كرده‌اند كه عمر از دختر ابوبکر خواستگارى کرد؛ اما امّ‌كلثوم و عائشه با اين خواستگارى، به خاطر اخلاق تند و خشونت ذاتى عمر مخالفت كردند. و سپس عايشه به عمرو عاص متوسل شد و عمرو عاص كه دشمنى او با خاندان امير مؤمنان عليه السلام روشن‌تر از خورشيد است، دختر امير مؤمنان عليه السلام را پشنهاد كرد.
[=Century Gothic] وخطب أم كلثوم بنت أبي بكر وهي صغيرة وأرسل فيها إلى عائشة فقالت الأمر إليك فقالت أم كلثوم لا حاجة لي فيه فقالت لها عائشة ترغبين عن أمير المؤمنين قالت نعم إنه خشن العيش شديد على النساء.
[=Century Gothic] فأرسلت عائشة إلى عمرو بن العاص فأخبرته فقال أكفيك فأتى عمر فقال يا أمير المؤمنين بلغني خبر أعيذك بالله منه قال وما هو قال خطبت أم كلثوم بنت أبي بكر قال نعم أفرغبت بي عنها أم رغبت بها عني قال لا واحدة ولكنها حدثة نشأت تحت كنف أم المؤمنين في لين ورفق وفيك غلظة ونحن نهابك وما نقدر أن نردك عن خلق من أخلاقك فكيف بها إن خالفتك في شيء فسطوت بها كنت قد خلفت أبا بكر في ولده بغير ما يحق عليك قال فكيف بعائشة وقد كلمتها قال أنا لك بها وأدلك على خير منها أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب.
[=Century Gothic] عمر بن خطاب ابتدا به خواستگارى امّ‌كلثوم دختر ابوبكر رفت، عايشه اين پيشنهاد را با خواهرش مطرح كرد. در پاسخ گفت: مرا با او كارى نيست. عايشه گفت: آيا اميرالمؤمنين را نمى خواهى؟ گفت: آرى نمى خواهم، او در زندگى سخت و خشن و با زنان تندخو و بد رفتار است.:Ealam:
[=Century Gothic] عايشه كسى را نزد عمرو عاص فرستاد و ماجرا را براى او بازگو كرد. عمرو عاص گفت: من ماجرا را درست مى كنم، آن گاه نزد عمر رفت و گفت: اى امير مؤمنان خبرى شنيده‌ام كه خدا كند درست نباشد، عمر گفت: چيست؟
[=Century Gothic] گفت: امّ‌كلثوم دختر ابوبكر را خواستگارى كرده‌اى؟ گفت: بله، مرا براى او نمى‌پسندى يا او را براى من نمى‌پسندى؟ گفت: هيچكدام، ولى او نوسال است و در سايه امّ‌المؤمنين عايشه با ملايمت و مدارا بزرگ شده و تو تندخويى و ما از تو مى ترسيم و نمى توانيم هيچيك از عادات تو را بگردانيم... و من بهتر از او را به تو نشان مى دهم: امّ‌كلثوم دختر علي بن ابوطالب را...
[=Century Gothic] الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، [=Taher] ج 2، ص 564، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛
[=Century Gothic] الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي 328هـ)، العقد الفريد، ج 6، ص 99، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛
[=Century Gothic] الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 2، ص 451، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.
[=Century Gothic] آيا اهل سنت اين نكته را قبول مى كنند كه خواستگارى عمر از دختر ابوبكر آن قدر وحشتناك بوده است كه عمرو عاص از آن به خدا پناه مى‌برد!
[=Century Gothic] اما همين شخص پشنهاد مى‌كند كه از دختر امير مؤمنان خواستگارى كند. يعنى احترام ابوبكر واجب است و نبايد دختر او آزرده خاطر شود؛ اما حضرت زهرا احترام ندارد و آزردن دختر او نيز اشكالى ندارد!!!
[=Century Gothic] آيا اهل سنت متلزم به اين مسأله مى‌شوند كه آزردن روح ابوبكر مهمتر از آزردن روح حضرت زهرا سلام الله عليها است؛ با اين كه طبق روايات صحيح السند موجود در كتاب‌هاى اهل سنت، آزردن فاطمه، آزردن رسول خدا است؛ اما در باره ابوبكر چنين روايتى نيامده است.
[=Century Gothic] مگر اهل سنت از عمر نقل نمى‌کنند که گفت: بستگان رسول خدا از بستگان من براى من مهمتر هستند؟
[=Century Gothic] آيا اهل سنت قبول مى‌کنند که بگويند که عمر حرمت بستگان ابوبکر را مراعات مى‌کند؛ ولى حرمت خاندان پيامبر را مراعات نمى‌کند!!! به خاطر خشونت ذاتى از ازدواج با دختر ابوبکر امتناع؛ اما براى ازدواج با ناموس رسول خدا اصرار مى‌کند!!!

[=Century Gothic] اگر اين روايت را صحيح بدانيم، اشكالات گفته شده بر اهل سنت وارد مى شود؛ و اگر اين روايت جعلي باشد (كه چنين است) علت جعل آن مشخص است؛ در زمان جعل اين افسانه، اين ديدگاه در بين مردم شيوع داشت که عمر با دختر ابوبکر ازدواج کرده است و نه دختر علي؛ خواستند بگويند يک خواستگارى ساده صورت گرفته است و سپس در پى دختر علي رفته است!!! (همان دروغ‌هايى که در بسيارى از ازدواج ها گفته مى‌شود!!! که اين آقا پيش از اين همسر نداشته و تنها يک خواستگارى ساده بوده؛ اما مشخص مى‌شود که زن داشته و...)
[=Century Gothic] نسب شناسان شيعه نيز همين کلام نووى را قبول داشته و امّ‌كلثوم همسر عمر را از نسل اميرمؤمنان نمى‌دانند.

[=Century Gothic] آية الله مرعشى که تمام شجره نامه‌هاى موجود خاندان اهل بيت در اختيار ايشان بود در حاشيه شرح احقاق الحق همين مطلب را اشاره کرده و آن را نظر محققين مى‌دانند.

[=Century Gothic] هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة أولاد منهم أم كلثوم وهي التي رباها أمير المؤمنين عليه السلام وتزوجها الثاني، فكانت ربيته عليه السلام وبمنزلة إحدى بناته، وكان عليه السلام يخاطب محمد بابني وأم كلثوم هذه بنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين والمؤرخين فكم لهذه الشبهة من نظير، ومنشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا علي عليه السلام.
[=Century Gothic] همراه با شوهرش به حبشه هجرت كرده و سپس به مدينه آمد؛ پس از جعفر ابوبكر با او ازدواج كرده و چند فرزند براى او آورد كه از جمله آن‌ها امّ‌كلثوم است؛ كه اميرمؤمنان عليه السلام او را بزرگ كرده و خليفه دوم نيز با او ازدواج كرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند يكى از دختران ايشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خويش و امّ‌كلثوم را دختر خويش خطاب مى كردند؛ و به همين سبب عده اى از محدثين و مورخين به توهم افتاده‌اند؛ و اين اشتباه، مشابهات بسيار دارد كه منشا آن‌ها اشتراك در اسم يا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبكر، اميرمؤمنان با اسماء ازدواج كردند.
[=Century Gothic] المرعشي النجفي، آية الله السيد شهاب الدين (متوفاي 1369ش)، شرح إحقاق الحق وإزهاق الباطل، ج 30 ص 315 اشر: منشورات مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي ـ قم.
[=Century Gothic] حال اين دختر چطور در خانه اميرمؤمنان بوده است؟:Ealam:

[=Century Gothic] واضح است؛ هنگامى كه ابوبکر از دنيا رفت، بعضى همسران ابوبکر با اميرمؤمنان ازدواج کردند؛ و به همين سبب ايشان و تعدادى فرزندان ابوبکر در خانه حضرت بزرگ شده‌اند، مانند محمد بن ابى بکر؛ امّ‌كلثوم هم يکى از ايشان.
[=Century Gothic] در مقابل اين نظر تنها يك اشكال وجود دارد؛ برخى ادعا كرده‌اند كه اين دختر نمى‌تواند ربيبه امير مؤمنان عليه السلام باشد؛ چرا كه طبق روايات اهل سنت، مادر امّ‌كلثوم حبيبة بن خارجة بوده و او نيز پس از مردن ابوبكر با خبيب بن أساف ازدواج كرده، نه با امير مؤمنان،‌ در پاسخ مى‌گوييم كه ازدواج مادر امّ‌كلثوم با اين شخص نيز از دروغ هاى جاعل اين قصه است، تا تمام راه هاى كشف حقيقت را ببندد؛ زمانى پرده از دروغ بودن اين قصه برداشته مى شود كه مشخص شود منابع قديم تاريخ نزد اهل سنت، خبيب بن أساف در جنگ يمامه و در زمان ابوبكر كشته شده است.
[=Century Gothic] محمد بن حبيب بغدادى در المحبّر مى‌نويسد:
[=Century Gothic] خبيب بن اساف قتل يوم اليمامة.
[=Century Gothic] خبيب بن اساف در روز يمامه (جنگ با مسيلمه كذاب) كشته شد.
[=Century Gothic] البغدادي، أبو جعفر محمد بن حبيب بن أمية (متوفاي245هـ)، المحبر، ج 1، ص 403، طبق برنامه الجامع الكبير.
موضوع قفل شده است