برخی از آثار قیام امام حسین (ع)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برخی از آثار قیام امام حسین (ع)

در این مجال به برخی از آثا قیام سد الشهداء اشاره می رود:

1 - پدید آمدن انقلاب هاى متعدد:

قیام امام حسین (ع)، سرآغاز جنگ ها و قیام هاى متعددى در تاریخ شد و در واقع نخستین قیامى بود که طریق مبارزه جویى را به مردم آزاده آموخت.

حادثه کربلا، گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد. از نهضت هاى پس از عاشورا، مى توان حرکت ها و انقلاب هایى را نام برد :

- انقلاب توابین: این انقلاب در کوفه بر پا گردید و واکنشى مستقیم به قتل امام (ع) بود.(1)

- انقلاب مدینه: این انقلاب با انقلاب توّابین تفاوت داشت و هدف آن، انقلاب علیه حکومت ستم کار بنى امیّه بود.

اهل مدینه علیه امویان شوریدند و عامل یزید را از مدینه راندند. شرکت کنندگان در این قیام، یک هزار تن بودند. این انقلاب به دست سپاهیان شام و با نهایت وحشى گرى سرکوب گردید.(2)

- قیام مختار ثقفى: در سال 66 هجرى مختار بن عبیده ثقفى در عراق به خون خواهى امام حسین (ع) قیام کرد و در یک روز، دویست و هشتاد تن از آنان را به قتل رسانید.(3)

- انقلاب مطرف بن مغیره در سال 77 هجرى.

- انقلاب ابن اشعث در سال 81 هجرى: عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر حجّاج شورید و عبدالملک مروان را از خلافت خلع کرد.

این شورش تا سال 83 به طول انجامید. ابن اشعث در آغاز، پیروزى هاى نظامى به دست آورد، اما حجّاج به کمک ارتش شام بر او غلبه کرد.(4)

- انقلاب زید بن على بن الحسین (ع): در سال 122 هجرى، زید بن على، در کوفه به شورش برخاست، اما آن شورش بلافاصله به وسیله سپاهیان شام که در آن هنگام در عراق بودند، سرکوب گردید.(5)

2 - پیدایش اخلاق جدید در جامعه:

رفتار امام (ع) در هر زمینه، بیان گر ارزش هایى نظیر: انسانیت، جوان مردى، عدالت و محبت بود. بالاترین درجه انسانیت این بود که آغازگر جنگ نبود.

انسان دوستى و جوان مردى و محبت وى تا آن جا پیش رفت که سپاهیان دشمن و اسبان آنها را سیراب نمود.
اصحاب وى نیز نمونه اعلاى انسان کامل بودند. وقتى در شب عاشورا بعد از سخنان امام که آنها را بهترین و با وفاترین یاران خود نام نهادند و بعد از اتمام حجّت هاى امام مبنى بر این که دشمن جز با شخص من، با کسى سر جنگ و ستیز ندارد،

از تاریکى شب استفاده کنید و به خانه هاى خود برگردید، آنان که در راه حق و اعتلاى کلمه توحید و احکام قرآن، یک دل و یک جهت شدند،

ماندند و وفادارى خود را اعلام کردند و چنین گفتند: «ما هرگز از تو جدا نخواهیم شد، ما هرگز از راه حق که تو پیشواى آن هستى، روى بر نخواهیم تافت و تا رمق در تن داریم، از حریم تو دفاع خواهیم کرد.»(6)

پس از شهادت امام ، شیعیان با شنیدن ماجراهای کربلا خود را ملامت از این کنار کیری می کردند و با به بستن فضایل اخلاقی که د ر قول و فعل امام خود دیده و شنیده بودند در صدد هر چه نزدیک کردن خود و جامعه خود به اهداف امام بودند

ادامه در پست بعد

ادامه پست قبلی

3- تفسیر و احیاى اسلام و امر به معروف و نهى از منکر:

از جمله آثار مهم سیاسى و اجتماعى قیام حسینى، آشکار ساختن اسلام صحیح و احیاى امر به معروف و نهى از منکر بود. امام حسین (ع) با قیام خود اسلام اموى و دین یزیدى را از اسلام ناب محمدى جدا نمود.

آن چه به نام اسلام مطرح بود، همه را منتفى کرد و آن چه از اسلام محمدى (ص) فراموش و یا انکار شده بود، احیا نمود.

4 - دمیدن روح استقامت و آزادى خواهى:

یکى دیگر از آثار و برکات سیاسى و اجتماعى قیام حسینى این بود که روح استقامت و پایدارى و آزادى خواهى و حفظ کرامت و عزت نفس را در کالبد بى روح مسلمانان در همه اعصار دمید.

امام حسین (ع) با بذل هستى خویش و پایدارى در برابر کفر و شرک، به انسان ها درس حریّت و آزادگى آموخت.

آن حضرت در آخرین لحظات حماسه کربلا با بدنى مجروح و خونین، دشمن را طرف خطاب قرار داد و فرمود: «اى پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید پس در دنیا آزاد مرد باشید.»

در روز عاشورا ضمن گفتارهاى گرم و آتشین خود فریاد مى زند: «این ناپاک و فرزند ناپاک، مرا بین دو کار مخیّر ساخت: یا ذلت را بپذیرم و در برابر یزید تسلیم شوم و یا این که کشته شوم و به حکم شمشیر تن دهم!

اما از ما خاندان پیغمبر، ذلت به دور است. نه خدا براى ما ذلت مى خواهد و نه پیامبر او و نه مردان پاک دل و مؤمن و نه آن دامن هاى منزّهى که ما را در میان خود پرورانده است.»(7)

5 - رهایى از جهالت و ضلالت:

سید الشهدا (ع) با قیام و شهادت خویش، مردم را از جهالت و گمراهى که در اثر تسلط و تبلیغات سوء بنى امیّه پدید آمده بود، نجات بخشید.

استاد شهید مطهرى در سخنان خود به این مهم اشاره دارند: «مقصود از جهالت مردم این نبود که چون مردم بى سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتکب چنین عملى شدند و اگر درس خوانده و تحصیل کرده بودند، [این کار را] نمى کردند،

نه، در اصطلاح دین، جهالت، بیشتر در مقابل عقل گفته مى شود و مقصود آن، تنبّه عقلى است کهمردم باید داشته باشند؛ به عبارت دیگر، امام حسین (ع) شهید فراموش کارى مردم شد،

زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه شصت سال خودشان فکر مى کردند و قوّه تنبّه و استنتاج و عبرت گیرى در آنها مى بود و به تعبیر سید الشهدا (ع) که فرمود: «ارجعوا الى عقولکم» اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع مى کردند

و جنایت هاى ابوسفیان و معاویه و زیاد در کوفه و خاندان اموى را فراموش نمى کردند و گول ظاهر فعلى معاویه را نمى خوردند

و عمیق فکر مى کردند که آیا امام حسین (ع) براى دین و دنیاى آنها بهتر بود، یا یزید و معاویه و عبیدالله، هرگز چنین جنایتى واقع نمى شد... .»(8)

پی نوشت:

1- تاریخ طبرى، ج 4، انقلاب توابین، ص 425 و 436.
2- همان، انقلاب مدینه، ص 366 و 381.
3- همان، ص 424.
4- همان، ص 189 و 203.
5- مقاتل الطالبین اصفهانى، ص 139.
6- جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص 21.
7- تحف العقول، ص 275.
8- مرتضى مطهرى، حماسه حسینى ج 3، ص 47.

موضوع قفل شده است