علت تکفیر شیعه از سوی برخی از اهل سنت چیست؟!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت تکفیر شیعه از سوی برخی از اهل سنت چیست؟!

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

علت اينكه همواره در طول تاریخ عده ای از اهل سنت شیعه را تکفیر می نموده اند جیست؟ به عبارت دیگر گناه شیعه چه بوده که گروهی آنرا تکفیر نموده و فتوا به قتل شیعیان می داده اند؟

متشکرم.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

hassan;479722 نوشت:

علت اينكه همواره در طول تاریخ عده ای از اهل سنت شیعه را تکفیر می نموده اند جیست؟ به عبارت دیگر گناه شیعه چه بوده که گروهی آنرا تکفیر نموده و فتوا به قتل شیعیان می داده اند؟

متشکرم.

باسلام و عرض ادب

1) مقدمه:

با نگاهی به تاریخ حیات شیعه می بینیم که شیعه از دیر باز در معرض تکفیر مخالفین خویش قرار گرفته است. در دوران معاصر این امر شدت یافته، به گونه ای که در جریانات تکفیری عنوان شیعه بودن خود به تنهایی مجوز تکفیر و در نهایت قتل افراد را فراهم می سازد؛ درحالی که در قرآن و سنت بیان گردیده که ملاک در تحقق اسلام، تنها اقرار به توحید و پذیرش رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد.

قرآن كريم مسلمانان را ازكافر انگاشتن هر كه تظاهر به اسلام نمايد بر حذر داشته است. قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً ...»؛[1] اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! هنگامى كه در راه خدا بيرون مى ‏رويد بررسى كنيد و به كسى كه براى شما تظاهر به اسلام مى‏ نمايد نگوييد كه تو مؤمن نيستى...

ودر مورد کسانی که مومنان را عمدا می کشند نیز می فرماید:«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً»؛[2] و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى ‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏ كند و از رحمتش او را دور مى ‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

همچنین در اولین صفحات کتابهای روائی اهل سنت همچون صحیح بخاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت شده:«أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله»؛[3] من مامور شده ام که تا زمانی با مردم به نبرد بپردازم که گواهی دهند بر اینکه: نیست خدایی جز خدای یکتا و محمد فرستاده ی اوست و نماز برپا دارند و زکات بدهند، هرگاه چنین کنند خونها و مالهای آنان را از من بازداشته اند، مگر در مورد حقوق اسلام، و حساب آنان با خداست.


[/HR] [1]. النساء/94.

[2] .النساء/93.

[3] .صحیح بخاری، کتاب الایمان، باب: فان تابوا و اقاموا الصلاة.

1) علت تکفیر شیعه در فتوای قائلین به تکفیر به دو امر باز می گردد:

الف) انکار خلافت شیخین و غاصب دانستن آنها و مخالفت با اهل سنت و جماعت.

ابن حجر هیتمی(م:974)در کتاب:« الصواعق المحرقة»، می نویسد: «فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر». وفي الفتاوى البديعية من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه فهو كافر وقال بعضهم وهو مبتدع والصحيح أنه كافر وكذلك من أنكر خلافة عمر في أصح الأقوال.[1] پس رای ابوحنیفه آن است که هر کس خلافت صدیق یا عمر را منکر شود کافر است؛ البته اختلافی در مساله حکایت شده است که نظر ابو حنیفه آن است که بنابر قول صحیح چنین شخصی کافر است. در کتاب فتاوای بدیعه نیز آمده هر کس که امامت ابوبکر را منکر شود او کافر است و بعضی از حنفیه گفته اند که چنین شخصی اهل بدعت است، اما صحیح آن است که وی کافر است؛ همچنین بنابراصح اقوال هر کس که منکر خلافت عمر شود نیز کافر است. واین امر درحالی است که هیچ مستندی بر چنین امری وجود ندارد که مخالفت با خلافت شیخین موجبات کفر افراد را فراهم سازد؛ لذا چنین امری فتوای همه ی علمای اهل سنت نمی باشد.

ب) متهم بودن به سب صحابه:
سب و دشنام به صحابه نیز اتهامی است بر شیعه؛ زیرا شیعه بر اساس تعالیم قرآن و سنت مخالفین خویش را دشنام نمی دهد؛ بلکه آنچه در فرهنگ شیعه است لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام است؛ که در این میان شیعه معتقد است گروهی از صحابه به اهل بیت علیهم السلام ظلم نموده وبا دستورات پیامبر صلی الله علیه وآله مخالت ورزیده و مسیر خلافت الهی را تغییر دادند. بدیهی است که شیعه قائل به انحراف جمیع صحابه نمی باشد؛ بلکه تنها افراد معدودی در دایره ی تبری شیعه قرار گرفته که این افراد نیز جمیع صحابه نمی باشند. اتهام به سب نسبت به شیعه در حالی است که در قرآن کریم صحابه به مؤمن و منافق تقسیم گشته اند و در روایات صحیح اهل سنت به ارتداد اکثر صحابه تصریح شده است.

در حدیث مشهور حوض که در صحاح آمده است می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ؟ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ! قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛[2] از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم (در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده و مي گويد بياييد! پس مي گويم به کجا؟ پس او مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش. مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم).

«سهل بن سعد» مي گويد، پيامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:«إنّى أفرطُكم عَلى الحَوضِ مَنْ وَرَدَ، شَرِبَ وَمَنْ لَمْ يَظْمأ أبداً،ولْيَردنّ علىّ أقوامُ أعرفُهُم ويَعرفوننى ثمّ يُحالُ بينى وبينَهُم فأقول إِنّهُم مِنّى فَيُقال لا تَدرى ما أحدَثُوا بَعدكَ فأقُول سُحقاً لمن بدّل بعدى»؛[3]من پيشتاز شما به سوى حوض هستم، هر كس بر آن وارد شد، از آن مي نوشد، و آن كس كه نوشيد هرگز تشنه نمي شود. در آنجا، گروهى بر من وارد مي شوند كه من آنان را مي شناسم و آنان نيز مرا مي شناسند، ولى آنان را از من دور مي كنند...، من مي گويم: آنان از من هستند. گفته مي شود: نمى دانى بعد از تو چه بدعتهايى را به وجود آوردند. در اين موقع مى گويم، نابودى بر آنان كه پس از من، آئين مرا دگرگون ساختند. بنابراین بر اساس متون پذیرفته شده آنان، اکثر صحابی مرتد شده اند و بیزاری از مرتدین نیز منطبق بر اصول قرآن و سنت می باشد.


[/HR] [1] .الصواعق المحرقة، ابن حجر الهیتمی، قسمت آخر کتاب. [2] .صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458. [3] .همان، ح6454.

1) بررسی اجمالی اقوال علمای اهل سنت در رابطه با سب شیخین:
در این رابطه دو قول در میان علمای اهل سنت وجود دارد:

قول اول: حکم به کفر و قتل ساب الصحابه.

ابن تیمیه در وجه این قول می گوید:
1. سب صحابه موجب ایذاء پیامبر صلی الله علیه وآله می گردد؛ زیرا آنان اصحاب آنحضرت بودند که آنحضرت ایشان راتربیت نمود؛ و معلوم است که ایذاء آنحضرت حرام می باشد.

2. بازگشت سب اصحاب به ابطال جمیع احکام شرعیه خواهدبود؛ زیرا صحابه ناقلین سنت بوده اند.

3. طعن در صحابه منجر به انکار اجماع می گردد؛ زیرا اجماع قائم است بر فضل و شرافت اصحاب.[1]

قول دوم: ساب الصحابه تکفیر نمی گردد؛ بلکه به واسطه ی چنین امری فاسق و اهل ضلالت می گردد و عقوبت وی نیز قتل نمی باشد؛ بلکه وی تعزیر شدید می شود تا توبه کند و اگر توبه نکرد مجازات وی تکرار می گردد تا توبه کند. مشهور مذهب مالک بن انس تادیب شدید است و احمد بن حنبل نیز از فتوای به قتل می ترسیده است.[2]

دلیل این قول در نزد قائلین به آن عبارت است از:

الف) روایت:«لا تسبوا اصحابی»؛ به اصحابم دشنام ندهید. در این روایت که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نسبت داده شده است آنحضرت از سب نمودن اصحابشان نهی فرمودند، بدیهی است که چنین عملی در زمان آنحضرت اتفاق افتاده که آنحضرت نهی فرموده اند،واگر چنین سبی حکم قتل را در پی می داشت آنحضرت بیان می فرمودند.

ب) سخن ابوبکر: «ما هی لاحد بعد رسول الله صلی الله علیه وآله»، حکم قتل تنها مر بوط به دشنام دهنده به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.[3]

موفق باشید.


[/HR] [1] .الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ابن تیمیه، ص569-570.

[2] .همان.

[3] . مسائل الامام احمد روایة ابنه عبدالله، ص431.

[="Tahoma"][="Blue"]با سلام وعرض ادب

احساس میکنم خلط مبحثی صورت گرفته
رک بگویم
امروز چیزی به نام اهل سنت در کشورهای عربی نداریم
بلکه سنی بدنیا امده می باشند
که هم انان به عربیت خود هست نه به دینشان
.
.
.
.
در یک کلام
امروز از دیدگاه تکفیری ها ،شیعه و اهل سنت مشترکا ، کافر می باشند

من متاسفم که بعضا در ایران به اخبار و مطالب خوب توجه نمی شود
و به غلط به مطالب می پردازیم
مثل عرض کنم: روز گذشته انفجاری در بیروت روبروی رایزنی فزهنگی صورت گرفت
که از حمله شهدا 2 شیعه و 3 سنی بودند
ولی متاسفانه در خبرها می خوانم تروریست
این عملیات فردی از شاخه عبدالله عزام بوده اند ، که این خبر ناشیانه و معنای منفی درمنطقه دارد

و.....[/]

سوال:
علت اينكه همواره در طول تاریخ عده ای از اهل سنت شیعه را تکفیر می نموده اند جیست؟ به عبارت دیگر گناه شیعه چه بوده که گروهی آنرا تکفیر نموده و فتوا به قتل شیعیان می داده اند؟

پاسخ:

باسلام و عرض ادب

1) مقدمه:

با نگاهی به تاریخ حیات شیعه می بینیم که شیعه از دیر باز در معرض تکفیر مخالفین خویش قرار گرفته است. در دوران معاصر این امر شدت یافته، به گونه ای که در جریانات تکفیری عنوان شیعه بودن خود به تنهایی مجوز تکفیر و در نهایت قتل افراد را فراهم می سازد؛ درحالی که در قرآن و سنت بیان گردیده که ملاک در تحقق اسلام، تنها اقرار به توحید و پذیرش رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد.

قرآن كريم مسلمانان را ازكافر انگاشتن هر كه تظاهر به اسلام نمايد بر حذر داشته است. قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً ...»؛[1]اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! هنگامى كه در راه خدا بيرون مى ‏رويد بررسى كنيد و به كسى كه براى شما تظاهر به اسلام مى‏ نمايد نگوييد كه تو مؤمن نيستى...

ودر مورد کسانی که مومنان را عمدا می کشند نیز می فرماید:«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً»؛[2]و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى ‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏ كند و از رحمتش او را دور مى ‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

همچنین در اولین صفحات کتابهای روائی اهل سنت همچون صحیح بخاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت شده:«أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله»؛[3]من مامور شده ام که تا زمانی با مردم به نبرد بپردازم که گواهی دهند بر اینکه: نیست خدایی جز خدای یکتا و محمد فرستاده ی اوست و نماز برپا دارند و زکات بدهند، هرگاه چنین کنند خونها و مالهای آنان را از من بازداشته اند، مگر در مورد حقوق اسلام، و حساب آنان با خداست.

1) علت تکفیر شیعه در فتوای قائلین به تکفیر به دو امر باز می گردد:

الف) انکار خلافت شیخین و غاصب دانستن آنها و مخالفت با اهل سنت و جماعت.

ابن حجر هیتمی(م:974)در کتاب:« الصواعق المحرقة»، می نویسد: «فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر». وفي الفتاوى البديعية من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه فهو كافر وقال بعضهم وهو مبتدع والصحيح أنه كافر وكذلك من أنكر خلافة عمر في أصح الأقوال.[4] پس رای ابوحنیفه آن است که هر کس خلافت صدیق یا عمر را منکر شود کافر است؛ البته اختلافی در مساله حکایت شده است که نظر ابو حنیفه آن است که بنابر قول صحیح چنین شخصی کافر است. در کتاب فتاوای بدیعه نیز آمده هر کس که امامت ابوبکر را منکر شود او کافر است و بعضی از حنفیه گفته اند که چنین شخصی اهل بدعت است، اما صحیح آن است که وی کافر است؛ همچنین بنابراصح اقوال هر کس که منکر خلافت عمر شود نیز کافر است. واین امر درحالی است که هیچ مستندی بر چنین امری وجود ندارد که مخالفت با خلافت شیخین موجبات کفر افراد را فراهم سازد؛ لذا چنین امری فتوای همه ی علمای اهل سنت نمی باشد.

ب) متهم بودن به سب صحابه:
سب و دشنام به صحابه نیز اتهامی است بر شیعه؛ زیرا شیعه بر اساس تعالیم قرآن و سنت مخالفین خویش را دشنام نمی دهد؛ بلکه آنچه در فرهنگ شیعه است لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام است؛ که در این میان شیعه معتقد است گروهی از صحابه به اهل بیت علیهم السلام ظلم نموده وبا دستورات پیامبر صلی الله علیه وآله مخالت ورزیده و مسیر خلافت الهی را تغییر دادند. بدیهی است که شیعه قائل به انحراف جمیع صحابه نمی باشد؛ بلکه تنها افراد معدودی در دایره ی تبری شیعه قرار گرفته که این افراد نیز جمیع صحابه نمی باشند. اتهام به سب نسبت به شیعه در حالی است که در قرآن کریم صحابه به مؤمن و منافق تقسیم گشته اند و در روایات صحیح اهل سنت به ارتداد اکثر صحابه تصریح شده است.

در حدیث مشهور حوض که در صحاح آمده است می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ؟ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ! قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛[5] از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم (در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده و مي گويد بياييد! پس مي گويم به کجا؟ پس او مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش. مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم).

«سهل بن سعد» مي گويد، پيامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:«إنّى أفرطُكم عَلى الحَوضِ مَنْ وَرَدَ، شَرِبَ وَمَنْ لَمْ يَظْمأ أبداً،ولْيَردنّ علىّ أقوامُ أعرفُهُم ويَعرفوننى ثمّ يُحالُ بينى وبينَهُم فأقول إِنّهُم مِنّى فَيُقال لا تَدرى ما أحدَثُوا بَعدكَ فأقُول سُحقاً لمن بدّل بعدى»؛[6]من پيشتاز شما به سوى حوض هستم، هر كس بر آن وارد شد، از آن مي نوشد، و آن كس كه نوشيد هرگز تشنه نمي شود. در آنجا، گروهى بر من وارد مي شوند كه من آنان را مي شناسم و آنان نيز مرا مي شناسند، ولى آنان را از من دور مي كنند...، من مي گويم: آنان از من هستند. گفته مي شود: نمى دانى بعد از تو چه بدعتهايى را به وجود آوردند. در اين موقع مى گويم، نابودى بر آنان كه پس از من، آئين مرا دگرگون ساختند. بنابراین بر اساس متون پذیرفته شده آنان، اکثر صحابی مرتد شده اند و بیزاری از مرتدین نیز منطبق بر اصول قرآن و سنت می باشد.

1) بررسی اجمالی اقوال علمای اهل سنت در رابطه با سب شیخین:
در این رابطه دو قول در میان علمای اهل سنت وجود دارد:

قول اول: حکم به کفر و قتل ساب الصحابه.

ابن تیمیه در وجه این قول می گوید:
1. سب صحابه موجب ایذاء پیامبر صلی الله علیه وآله می گردد؛ زیرا آنان اصحاب آنحضرت بودند که آنحضرت ایشان راتربیت نمود؛ و معلوم است که ایذاء آنحضرت حرام می باشد.

2. بازگشت سب اصحاب به ابطال جمیع احکام شرعیه خواهدبود؛ زیرا صحابه ناقلین سنت بوده اند.

3. طعن در صحابه منجر به انکار اجماع می گردد؛ زیرا اجماع قائم است بر فضل و شرافت اصحاب.[7]

قول دوم: ساب الصحابه تکفیر نمی گردد؛ بلکه به واسطه ی چنین امری فاسق و اهل ضلالت می گردد و عقوبت وی نیز قتل نمی باشد؛ بلکه وی تعزیر شدید می شود تا توبه کند و اگر توبه نکرد مجازات وی تکرار می گردد تا توبه کند. مشهور مذهب مالک بن انس تادیب شدید است و احمد بن حنبل نیز از فتوای به قتل می ترسیده است.[8]

دلیل این قول در نزد قائلین به آن عبارت است از:

الف) روایت:«لا تسبوا اصحابی»؛ به اصحابم دشنام ندهید. در این روایت که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نسبت داده شده است آنحضرت از سب نمودن اصحابشان نهی فرمودند، بدیهی است که چنین عملی در زمان آنحضرت اتفاق افتاده که آنحضرت نهی فرموده اند،واگر چنین سبی حکم قتل را در پی می داشت آنحضرت بیان می فرمودند.

ب) سخن ابوبکر: «ما هی لاحد بعد رسول الله صلی الله علیه وآله»، حکم قتل تنها مر بوط به دشنام دهنده به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.[9]

موفق باشید.


[/HR]
[/HR]
[/HR] [1]. النساء/94.

[2] .النساء/93.

[3] .صحیح بخاری، کتاب الایمان، باب: فان تابوا و اقاموا الصلاة.

[4] .الصواعق المحرقة، ابن حجر الهیتمی، قسمت آخر کتاب.
[5]
.صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458.
[6] .همان، ح6454.

[7] .الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ابن تیمیه، ص569-570.

[8] .همان.

[9] . مسائل الامام احمد روایة ابنه عبدالله، ص431.

موضوع قفل شده است