مضل(گمرا کننده) یکی از نام های خدا

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مضل(گمرا کننده) یکی از نام های خدا

سلام
برای من این مطلب جالب بود گفتم این را مطرح کنم

فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُون‏
پس البته خدا است كه هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند پس تو (اى محمد جان) خود را در حسرت و اندوه آنان (كه چرا گمراهند) هلاك مكن كه خدا به آنچه می كنند دانا است‏

پس خداوند همان طور که هادی است مضل(یعنی گمراه کننده) است. «مضل بودن حق تعالي» بعد از این است که انسانها زمینه هدایت خود را از بین می برند.

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (82)

و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود (82)

اطلاق مضل بر خداوند و قرآن کریم طبق آیات شریفه قرآن هیچ اشکالی ندارد و معنای آن این است که چون کافران و گناهکاران زمینه هدایت الهی را در خود از بین برده اند، موجبات خشم پروردگار را فراهم کرده و حق تعالی نیز از آن ها سلب توفیق می کند. و لازمه این سلب توفیق گمراهی بیشتر آنهاست.

برگرفته از http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4175&page=3

با سلام

اضلال تنها بمعنای گمراه کردن نیست. بلکه معانی متعددی دارد:

1- تلبیس. (منع از دین حق که کار شیطان است)؛ 2- عقاب گناهان؛ 3- رها کردن انسان گناهکار؛ 4- گمشده (همان مثال شتر گمشده)؛ 5- امتحان وابتلاء (فیضل بها قوم کبیر، ویهتدی قوم کثیر) (تفسیر الکاشف ج 1ص71-72)

راغب در مفردات در تعریف اضلال می گوید: و اضلال الله تعالی للانسان علی احد وجهین:

یکی این که وقتی انسان، خود راه باطل را بر گزیند و گمراه گردد، خداوند حکم به گمراهی می کند (نه آنکه او را گمراه کند) و راه بهشت را بر او می بندد. و او را به دوزخ می برد، (مطابق آنچه خود انسان اختیار و انتخاب نموده) این اضلال عین حق و عدل است.(اضلال ممدوح)

دیگر از اضلال ممدوح این است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که هر گاه بسوی خوبی ها و بدی ها تمایل پیدا کرد و با آنها مانوس گردید رفته رفته خوبی و یا بدی جزء طبیعت و سرشت او می گردد به گونه ای که به آسانی نمی تواند آن را از خود جدا سازد. (اینرا استعداد امکانی می گویند).

در آیات قرآن، نیز این موضوع آشکارا بیان شده است:

1. قال الله تعالی: "والذین کذبوا بایاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون" (اعراف، 182)؛ مانوس بودن انسان با گناه، نتیجه ای جز، جهنم ندارد. استدراج یعنی، پله پله و آرام آرام غرق در گناه شدن.

فخر رازی در بارۀ استدراج می گوید: فالاستدراج، الاستفعال من الدرجة بمعنی الاستصعاد او الاستنزال. درجة بعد درجة. (مفاتیح الغیب، 15/418)؛ استدراج باب استفعال است، بمعنای درجه درجه؛ و آرام آرام صعود و نزول کردن است.

2. قال الله تعالی: "فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضاً" (بقره، 10)؛ انسانی که خود را مریض نموده و بستر مرض را فراهم کرده، و برای بهبودی و خلاصی از مرض، تلاشی نمی کند، خداوند، مرضش را شدت می دهد.

مطلب دیگر اینکه در عالم هستی؛ نظام علت و معلول حاکم است، و این از مسلمات سنت های طبیعت است اضلال ممدوح هم جزئی از قوانین طبیعی بوده و گوشه ای از عدالت الهی است.

ولی اضلال مذموم، بی شک ظلم و گناهی نابخشودنی است و عبارت از آنست که دیگری را از راه حق و صراط مستقیم منحرف سازند. که این مطلب، به تصریح عقل و نقل، شایسته ذات اقدس الهی نیست ...

اضلال مذموم، نظیر آنست که شخصی از شما آدرسی بپرسد؛ شما با علم و آگاهی به او اشتباه بگوئید و منحرفش سازید)؛ در حالیکه خداوند هزاران پیامبر مرسل و غیر مرسل را برای هدایت بشر فرستاده است.

پس خداوند کسی را گمراه نمی کند مگر آنکه خود انسان با سوء اختیار و انتخاب خود مسیر گمراهی و هلاکت را برگزیند.

موفق باشید ...:Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
دنیا عالمی است مادی و در این عالم قوانین وسنتهایی حاکم است که قابل تغییر و تبدیل نیست در غیر این صورت این عالم دیگر ماهیت خود را از دست می دهد ودیگر به ان دنیا نمی گویند
از قوانین این عالم قانون علت ومعلول است اگر زمینه هدایت و ضلالت را انسان برای خویش فراهم کندچون علت هدایت و ضلالت فراهم شده معلول آن(فعلیت یافتن هدایت و ضلالت) لابد است صادر شود از آنجا که اثر بخشی علت و صدور معلول از سوی خداست به طور غیر مستقیم ضلالت به خدا نیز استناد داده شده وگرنه خداوند هیچ گاه ابتدا به ساکن بنده اش را گمراه نمی کند چرا که خلاف غرض الهی است

بی رنگ;21171 نوشت:
سلام
برای من این مطلب جالب بود گفتم این را مطرح کنم

فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُون‏
پس البته خدا است كه هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند پس تو (اى محمد جان) خود را در حسرت و اندوه آنان (كه چرا گمراهند) هلاك مكن كه خدا به آنچه می كنند دانا است‏

پس خداوند همان طور که هادی است مضل(یعنی گمراه کننده) است. «مضل بودن حق تعالي» بعد از این است که انسانها زمینه هدایت خود را از بین می برند.

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (82)

و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود (82)

اطلاق مضل بر خداوند و قرآن کریم طبق آیات شریفه قرآن هیچ اشکالی ندارد و معنای آن این است که چون کافران و گناهکاران زمینه هدایت الهی را در خود از بین برده اند، موجبات خشم پروردگار را فراهم کرده و حق تعالی نیز از آن ها سلب توفیق می کند. و لازمه این سلب توفیق گمراهی بیشتر آنهاست.

برگرفته از http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4175&page=3

نقل
نوشته اصلی توسط : بیطرف منصف

با عرض سلام و بنام خدا
در دنباله بحث قرار بر این شد که شر از جانب چه کسی است
قبل از شروع بعلت اینکه این موضوع مانند زنجیر با تایپهای قبلی وصل است با اشاره به صحبتهای قبلی بحث را ادامه میدهیم از انجای که کل مخلوفات دارای هدف مشخص هستند و وظیفه معینی به عهده انها است خداوند به تناسب وظیفه انها صفاتی را به انها اعطا نموده و و تضاد ان صفت هم به انها داده که بتوانند درک درستی از صفت داده شده پیدا کنند تا به وسیله ان به وظیفه خود عمل کنندو انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست و به اندازه صفات حسنه داری صفات شریه هم هست که خداوند عالم از روی لطف و حکمت برای شناخت صفات حسنه به انسان اعطاع کرده که در مورد ان در تایپهای قبلی بحث گرده بودیم که داشتن تضاد برای شناخت متضاد واجب و یک اصل است و برای اینکه انسان اسیر صفات شریه نشود پیامبران را فرستاده کتابهای اسمانی را فرستاده برهان و راهنمایهای زیاد کرده انسان را از عواقب و عذاب ان ترسانده و حتی پاداش برای انان که صفات حسنه را پیروی میکنند گذاشته یعنی امید را در انها دمیده و تمام اینها برای این است که انسان به طرف ان صفات شریه نرود و هلاک نشود چون خالق همیشه مراقب مخلوق خود هست نمیخواهد با ان صفات شریه که خود او از روی اجبار نوع خلقت به مخلوق خود داده باعث گمراهی و هلاک او گردد پس برای همین امر است که خداوند با اینکه هیچ احتیاجی به عبادت ندارد هدف تشریعی انسان را عبادت قرار داده چون او میداند که به وسیله عبادت صفات حسنه در انسان رشد کرده و او را به کمال میرساند حال درک این موضوع بسیار ساده است که هر کس بطرف صفات حسنه رود مومن و نجات یافته است و هر کس بطره شر رود شیطان است پس شیطان در درون صفات ماست که همان صفات شریه است پس شر از جانب خود ماست
در دنباله بحث به این مطلب خواهیم پرداخت که نقش ابلیس در این میان چیست

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ كانَ مِنَ الْجِنّ‏ِ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ». (كهف، 50) ( به یاد آرید زمانى را كه به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده كنید!» آنها همگى سجده كردند جز ابلیس-كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا(با این حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولیاى خود انتخاب مى‏كنید، در حالى كه آنها دشمن شما هستند؟!
نام ابلیس 11 بار در قران امده و 4 بار هم کلمه وسواس امده به معنی وسوسه کننده کلامی که در باطن انسان میگذرد که از درون خود انسان بجوشد و کلمه خناس که به معنی کنار رفتن به هنکام امدن چیزیست مانند نام خدا که شیطان را کنار میزند
تضاد و متضاد کاملا مشخص است کسی که باعث وسوسه در صفات شریه میشود و نامی که باعث دور شدن وسوسه کننده میشود
پس کار ابلیس و یاران او وسوسه کردن صفات شریه در داخل انسان است که نمونهای ان مکررا در قران امده است
ای ادم ایا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید و ملکی بی زوال رهنمای کنم(سوره طه ایه 120)
موسی گفت. این کار از فریب و وسوسه شیطان بود که دشمنی شدید شیطان و گمراه ساختن ادمیان به سختی اشکار است(القصص 15)
انگاه شیطان ادم و حوا را به وسوسه فریب داد تا زشتیهایشان را که از انها پوشیده بود برایشان پدیدار کند(اعراف 20)
شیطان گفت پس سوکند به عزتت که همه بندگان را اغوا کنم الا بندگان مخلص تو را (ص 82 83)
پس شیطان به عنوان وسوسه کننده انسان به وسیله صفات شریه است و خداوند برای جلو گیری از سقوط انسان عبادت را تنها راه نجات قرار داده پس برای این است که باید عبادت کنیم و هر کس از این قانون خدا سر پیچی کند خداوند او را به حال خود رها کرده و مورد عنایت و هدایت قرار نمیدهد و هر کس را که خداوند مورد هدایت قرار ندهد از گمراه ترین است و هیچ کس نمیتواند او را نجات دهد
هر که از یاد خدای رحمان دل برگرداند شیطان بر او بگماریم که همدم او گردد(حجر 42)
بی شک شیطان و گروهش شما را از انجای میبیند که شما ان را میبینید ما شیاطین را دوست و سر پرست کسانی قرار دادیم که ایمان نمیاورند(اعراف 27)
و چون تضاد صفات حسنه را خود خداوند بر انسان مرهمت فرموده و انسان به واسطه وسوسه شیطان با همان صفات شریه هلاک میشود خداوند تمام تلاش خود را نموده تا اینکه بدون دخالت در اختیار انسان او را نجات دهد و در مواردی که انسان به ندای مولای خود گوش نمیدهد خداوند که در تمام صفات ستوده است و خالی از هر عیب و نقص است به واسطه صفات شریه که به انسان داده خود را گمراه کنند انسان معرفی میکند و شیطان را فقط دشمن و وسوسه کنند میخواند که این عظمت و بزرگی خالق ما را میزساند
فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُون‏» (ترجمه آیه : اين خدا است كه هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند پس تو اى محمد جان خود را در حسرت و اندوه آنان (كه چرا گمراهند) هلاك مكن كه خدا به آنچه مى‏كنند دانا است‏»
آیه 143 سوره نساء ="و هر کس را خدا گمراه کند،دیگر هیچکس وی را نمیتواند هدایت کند"
آیه 33 سوره رعد =" خدا هر کسی را گمراه کند،پس هرگز او براه راست نخواهی یافت"
آیه 186 سوره اعراف=هر که را خدا گمراه خواست هیچ کس زاهنمای او نباشد.و همچنین گمراهان را خدا در طغیان و سر کشی حود به حیرت و ضلالت واگذارد
و 31 سوره مدثر
ولی در خقیقت این خود انسان است که با فرمان نبردن از مولای خود باعث هلاکت خود میشود و امامان معصوم ما چنین میفرمایند
امـام صـادق (ع ) براى مثال مردى را مى بينى كه گناه مى كند و تو او را از آن باز مى دارى اما اونمى پذيرد و تو به حال خود رهايش مى كنى و او گناه خود را انجام مى دهد.در نتيجه , به حال خود رهايش كرده اى نبايد گفت كه تو او را به گناه دستور داده اى .
پس دوستان ببینید که خداوند شرایط هدایت را نیز برایش فراهم نموده و او خود باعث هلاک خود شده که گمراهی بدین معناست که شرایط هدایت را برایش فراهم نباشد
امـام كاظم (ع ) : براى گناهان سه فرض بيشتر وجود ندارد: يا از جانب خدايند ـ كه البته چنين نيست ـ در اين صورت پرودگار را نشايد كه بنده را براى آنچه مرتكب نشده عذاب كند.
یا از جانب خدا و بنده ، هر دو ،است ، که الـبته چنين هم نيست ـ در اين صورت سزاوار نيست كه شريك نيرومند به شريك ناتوان ستم روا دارد.
یا از جـانـب بـنـده است ـ كه همين طور هم هست ـ در اين صورت اگر خداوند او را ببخشد از روى بزرگوارى و بخشندگى چنين كرده است و اگر كيفرش دهد به سبب گناه و بزهكارى خودش كيفر داده است
امام صادق (ع ) : هر چيزى كه بتوانى بنده را به سبب انجام آن سرزنش كنى كار خود اوست و هر آن چيزى كه نتوانى بنده را به سبب آن سرزنش كنى كار خداست
امام باقر و امام صادق (ع ) : خداوند با خلقش مهربانتر از آن است كه آنان را به گناه مجبور كند و سپس به سبب آن عذابشان دهد و خداوند تواناتر از آن است كه چيزى را بخواهد و نشود.
فـضل بن سهل در حضور مامون از امام رضا (ع ) پرسيد: اى ابالحسن ! آيا مردم مجبورند؟
فرمود: خداوند دادگرتراز آن است كه بندگانش را مجبور كند و سپس عذابشان دهد.(؟)آن است كه بنده اش را رها كند و او را به خود واگذارد.
یا حق
بزمی
برگرفته از http://www.askquran.ir/showthread.php?t=24183&page=2

موضوع قفل شده است