شما اسم محرم را می شنوید به یاد چه چیز هایی می افتید؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شما اسم محرم را می شنوید به یاد چه چیز هایی می افتید؟

سلام به همه دوستان اسک دینی !

شما اسم محرم را می شنوید به یاد چه چیز هایی می افتید ؟ :Gol::hamdel:

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام

madanchi11;77306 نوشت:
شما اسم محرم را می شنوید به یاد چه چیز هایی می افتید ؟

مُحَرَم یا مَحرَم؟

ماه مُحَرَم

madanchi11;77306 نوشت:
سلام به همه دوستان اسک دینی !

شما اسم محرم را می شنوید به یاد چه چیز هایی می افتید ؟ :Gol::hamdel:

[="DarkOliveGreen"]حوالی ماه محرم هستیم خواستم یه جونی به این تایپیک بدم - خودم فعلاً نظری ندارم ولی ...
[/]البته کلمه ماه محرم منو به یاد هیئت های عزاداری میندازه ! به یاد علم ها و پرچم و بیرق های سیاه !! به یاد لباس سیاه و ریش !!! به یاد شلوغی موقع شام !:khandeh!:
[="Indigo"]به یاد ماه محرم تو محلمون که 700 تا جمعیت داره ولی 5 تا هیئت عزاداری ! :Narahat az:
[/]به یاد هیئت هایی که هر کدوم سعی می کنن بزرگترین طبل رو واسه محرم داشته باشن!
به یاد هیئتی که 4 سال از ساختش می گذره ولی 4 بار بیشتر کسی توش نرفته ولی با پولش میشد واسه 40 تا دختر جهاز خرید !!!:Cheshmak::Moteajeb!:
[="DarkOliveGreen"]به یاد هیئت هایی که تلاش می کنن سیستم صوتی شون بیشترین صدا رو بین هیئت های دیگه داشته باشه!:ok:
[/][="DarkRed"]با یاد آدمهایی که هیئت رفتنشون به این ربط داره " رییس هیئت " کیه ؟!:Cheshmak:
[/][="DarkGreen"]به یاد جوونایی که نماز نمی خونن ولی واسه نوحه خوندن دعوا دارن !!:Khandidan!:
[/][="Purple"]به یاد جوونایی که تا 4 تا دختر دنبال دسته های عزاداری می بینن زنجیر تو دستشون رو تا جایی که می تونن بالا می برن !:Kaf:
[/][="Sienna"]به یاد ...:Gig:
[/][="Blue"]و در نهایت به یاد خودم که " فقط برای بودن در کنار دوستان " پا میشم میرم هیئت و تکیه و ...!!!:ok::Mohabbat:
[/]

[="SeaGreen"]و در نهایت چیزی که همیشه به یادش هستم " مظلومیت حسین " هست .:Ghamgin::Sham:
[/]

به زودی با فراررسیدن ماه محرم عکس هایی که از این مجالس و مناسبت ها میگیرم براتون می زارم .

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

هیچکس;152280 نوشت:
میگیرم براتون می زارم .

باهمکاری؟

madanchi11;152293 نوشت:
باهمکاری؟

با همکاری یه دوست :khandeh!:

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

هیچکس;152280 نوشت:
البته کلمه ماه محرم منو به یاد هیئت های عزاداری میندازه ! به یاد علم ها و پرچم و بیرق های سیاه !! به یاد لباس سیاه و ریش !!! به یاد شلوغی موقع شام ! به یاد ماه محرم تو محلمون که 700 تا جمعیت داره ولی 5 تا هیئت عزاداری ! به یاد هیئت هایی که هر کدوم سعی می کنن بزرگترین طبل رو واسه محرم داشته باشن! به یاد هیئتی که 4 سال از ساختش می گذره ولی 4 بار بیشتر کسی توش نرفته ولی با پولش میشد واسه 40 تا دختر جهاز خرید !!! به یاد هیئت هایی که تلاش می کنن سیستم صوتی شون بیشترین صدا رو بین هیئت های دیگه داشته باشه! با یاد آدمهایی که هیئت رفتنشون به این ربط داره " رییس هیئت " کیه ؟! به یاد جوونایی که نماز نمی خونن ولی واسه نوحه خوندن دعوا دارن !! به یاد جوونایی که تا 4 تا دختر دنبال دسته های عزاداری می بینن زنجیر تو دستشون رو تا جایی که می تونن بالا می برن ! به یاد ...

یاعلی حیدر مددی
دوست عزیز . سلام شما گویا دل خوشی از محرم الحرام ندارید . خصوصا آن تصاویر Small که عمق احساستان را نشان می داد.
ازباب اینکه مومن آینه موئمن است عرض می کنم ((بیشتر تحقیق و دقت بفرمایئد))
یاعلی

anti310;152375 نوشت:
ازباب اینکه مومن آینه موئمن است عرض می کنم ((بیشتر تحقیق و دقت بفرمایئد)


عزیزم راست میگه جناب هیچکس!

شما بیا شام بدید محرم مردم میان صف میکشن ! حالا بگین اول نماز بعد شام کسی نمیاد!

anti310;152375 نوشت:
یاعلی حیدر مددی
دوست عزیز . سلام شما گویا دل خوشی از محرم الحرام ندارید . خصوصا آن تصاویر Small که عمق احساستان را نشان می داد.
ازباب اینکه مومن آینه موئمن است عرض می کنم ((بیشتر تحقیق و دقت بفرمایئد))
یاعلی

شنیدن کی بود مانند دیدن
عزیزم
چطور چیزی که می بینم و ندیده بگیرم برم دنبال تحقیق و شنیده ها .
من به هیچ کتاب و نوشته ای اعتقاد ندارم و استناد نمی کنم .

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

madanchi11;152390 نوشت:
شما بیا شام بدید محرم مردم میان صف میکشن ! حالا بگین اول نماز بعد شام کسی نمیاد!

یاعلی حیدر مددی

دوست ورزش کار من سلام علیکم .

این یک دیدگاه صد درصد اشتباه است که توسط اهل خلاف و وهابیت به کمک یک سری دست های پنهان در دهان مردم انداخته شده .

آری مردم همیشه هرجا که نام مبارک اباعبدالله الحسین را شنیدند ،نه با پا بلکه با سر دویدند . زمانی بود که حاکمان غاصب در عراق حکومت می کردند ، برای نابودی شعائر دینی و بزیر آوردن پرچم ونام ارباب مان چه کارها که نکردند . شروطی گذاشته بودند که هرکسی می خواست حضرت را زیارت کند برای بار اول باید دست راستش را قطع می کردند تا بتواند کربلائی شود برای بار دوم باید پای چپش را می داد و برای بار سوم بعد از زیارت سرش را قطع می کردند..
حضرت حسین علیه سلام با این شرایط زائرانش ترک نشد ومثل همان صف پلو خوری شلوغ بود . البته حقیر زیاد اهل شعر وشاعری نیستم . اما در احوالات مجنون است که پای سگی را می بوسید .از او پرسیدن به چه سبب است این کار ای دیوانه !!! مجنون گفت که این سگ از محل لیلی (معشوقه ام) گذشته ...
تمام کسانی که در صف غذا ایستاده اند من باب تبرک غذا هایی را می برند که شفا در خوردنش است وهمه هم به نوعی از آن بهره مند می شوند.
حضرت آقای دولابی رحمت الله علیه توصیه می کردند به شاگردان خودشان که هتما در جلاست روضه چه خصوصی وچه عمومی چای بگذارید بخورد تا اشک چشمتان زیاد شود. کربلائی احمد(میرزا حسینعلی تهرانی) این رند عالم سوز می فرمودند ((جلسه امام حسین علیه سلام بدون سفره طعام ، شگون ندارد. مجلس سیدالشهدا علیه سلام باید با سور وسات همراه باشد تا نمکی شود))
حقیقتش همین است هر چه این مجالس پرشور تر باشد چشم وهابیت بیشتر کور می شود.
اینکه فرمودید نماز وبعد غذا وفرموده بودند زید بازی بعضی ها وشدت در زنجیر زنی آنها !!! (باید به عرض برسانم که حق با شماست . اما این به اصل موضوع یعنی اقامه عزا خدشه ای وارد نمی کند )

موفق باشید.

هیچکس;152395 نوشت:
شنیدن کی بود مانند دیدن

یاعلی حیدر مددی . دوست عزیز سلام . قوه بینائی و شنوائی را همه انسانها بلکه همه چهار پایان و دو پایان بلکه هزار پایان و یا بی پایان هم دارند . اما فخر انسان براین است که اهل اندیشه ، فکر ، گفتمان ، علم واستدلال است .

سلام علیکم

anti310;152408 نوشت:
این یک دیدگاه صد درصد اشتباه است که توسط اهل خلاف و وهابیت به کمک یک سری دست های پنهان در دهان مردم انداخته شده

یهودان جا گذاشتید

anti310;152408 نوشت:
حقیقتش همین است هر چه این مجالس پرشور تر باشد چشم وهابیت بیشتر کور می شود


صددرصد.

ولی باید از محرم اینا رو بدونیم! یا گذشت ! مردونگی! زیر بار ظلم نریم و ....

یاعلی

madanchi11;152467 نوشت:
صددرصد. ولی باید از محرم اینا رو بدونیم! یا گذشت ! مردونگی! زیر بار ظلم نریم و .... یاعلی

یاعلی حیدر مددی

سلام علیکم . بله حق با شماست . اما محرم می اید ومی رود وهرکس بسته به استعداد خود از این ماه بهره می برد
اما نکته این جاست . که آیا ما می توانیم به مردم بگویم نروید پلو نخورید در عوض بیاید زیر بار ظلم نروید .
خوب بنده خدا تو خودت داره زور میگی که !!:khaneh:

محرم برا من یادآور بهترین ایام زندگیمه!
یاد مشکی پوش کردن مسجد دانشگاه با یه جمع کوچیک
یاد چونه زدن با رییس دانشگاه و هیئت امنای مسجد سر بودجه بیشتر برا محرم های هیئت
یاد یکی به دو کردن با مسئول نهاد برا دعوت سخنران های بهتر
یاد منت بعضی مداح ها رو کشیدن که شده یه شب از ده شب اول رو بیان هیئت دانشگاه
یاد شب زنده داری برا ریش ریش کردن گوشت های شله
یاد تا آخر شب تو مسجد موندن برا آماده کردن خیمه و گهواره و...
یاد شمردن کفش های بچه ها برا کم نیومدن پذیرایی ها
یاد هیئت کوچیک دانشگاه که بدون طبل و سنج و زنجیر می رفت داخل شهر و تو هیئت های بزرگ گم میشد.افتخارشم این بود که وقت اذان ظهر اگه به جماعت نمی رسید، هرجابود، خودش یه موکت پهن می کرد و بچه ها نمازشون رو اول وقت می خوندن
یاد سلف سرویس که تا بعدازظهر عاشورا اونجا غذاها رو تو ظرف های یک بار مصرف دسته بندی می کردیم
یاد غرغر های همیشگی ما به آقایون: چرا دیر چایی ها رو میارین، چرا چایی ها سردن؟!چرا کمرنگ ان؟! چرا بدطعم ان؟!چرا مداح اینجوری بود؟!چرا سخنران اینو نگفت؟!
یاد تدکر دائم آقایون: لطفا به خانوم ها بگین تو سخنرانی حاج آقا سکوت رو رعایت کنن
یاد حسودی همیشگی من به آقایون (فقط فقط تو این ایام) وقتی حلقه می بستن برا سینه زنی
یاد مراسم شام غریبان و مداحی که صداش گرفته اس...
یاد مجالس غریبانه و خلوت ارباب تو ایام آغازین محرم بخصوص اگه تو امتحانها بود،از چندهزار آدم دانشجو باور کنید گاهی زیر ده نفر می اومدن
یاد التماس کردن به مسئول انتشارات دانشگاه که آقا تو روخدا این تک برگمون خیلی عالیه،ده تا بیشتر ازش بزن
یاد نذرهای بچه ها و دعوای همیشگی ما و هیئت امنا که آشپزخونه مسجد رو هرگز دست خانوما نمی دادن

و از همه مهمتر؛

یاد شور گرفتن آخر مجلس،پیچیدن صدای سینه زنی زیرگنبد مسجد،گریه های بلند بغل دستی ام، شعر همیشگی سید:«کرب و بلا مبر ز یادم جوونی مو پای تو دادم...»

بچه هیئتی;152845 نوشت:
یاد شور گرفتن آخر مجلس،پیچیدن صدای سینه زنی زیرگنبد مسجد،گریه های بلند بغل دستی ام، شعر همیشگی سید:«کرب و بلا مبر ز یادم جوونی مو پای تو دادم...»

اینه جوابم:Gol:

نه مطلب نویسی دوستان!

کلاً همه از جا تحریم میشم چه از بیرون چه از داخل!

madanchi11;152930 نوشت:
اینه جوابم:Gol:

نه مطلب نویسی دوستان!

[=navy]کلاً همه از جا [="Red"]تحریم [/]میشم چه از بیرون چه از داخل![/]

تجربه ثابت کرده واژه ای به نام تحریم وجود نداره !
این به این دلیل هست که راهی رو که نباید می ری و زمانی که به نتیجه دلخواه نمی رسی می گی تحریم !!
تحریم کردن هم یعنی پیشاپیش نتیجه نا مطلوب رو به شخص نشون دادن .:khandeh!:

حالا شما لطف کن نظر خودتو راجع به محرم بگو ! یاد چی می افتی ؟:Narahat az::Cheshmak:

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

سجاده عشق

- مامان! پس کوش؟ همش باید دنبالش بگردم!
- چی کوش؟ باز دنبال چی می گردی؟!
- مامان تو رو خدا بگو کجا گذاشتیش؟دیر شد ، دسته رفت.
- آهان طبق معمول دنبال زنجیرت می گردی! زیر میز مطالعته، خودت اونجا گذاشتیش.
- مرتضی! این دیگه چیه ورداشتی؟!!
- هیچی مامان سجاده نمازمه!

- وا! سجاده برای چی؟ کو تا نماز! تازه می ری مسجد نمازتو می خونی.
- نه مامان امروز با روزای دیگه فرق می کنه! دیشب حاج آقا ستوده روی منبر حرفای قشنگی می گفت، خب دیگه اجازه می دین من برم؟
- نگفتی دیشب آقای ستوده چی می گفت؟
- فعلاً نمی شه ، دیرم شده.خودتون بیاین ببینین.
هیئت راه افتاده بود. پونصد متری از حسینیه دور شده بود. طفلکی مرتضی اول رفته بود حسینیه، خبری از بچه ها نبود .
- آقا ببخشید هیئت از کدوم طرف رفت؟
- عجله کن پسرم خیلی دور نشدند کوچه شهید نظری روبگیر برو بهشون می رسی.
- راستی حالا چه جوری زنجیر بزنم؟! سجاده رو چی کارش کنم؟ نمی شه با یه دست سجاده رو بگیرم و با یه دست هم زنجیر بزنم.
همینجوری با خودش کلنجار می رفت و قدم های کوچکش به دسته عزاداری نزدیکترش می کرد.حرفای حاج آقای ستوده رو تو ذهنش مرور می کرد.
- یکی از مهمترین هدف های قیام آقامون ابی عبدالله الحسین این بوده که ارزش های دینی مثل نماز که توسط یزید باز گرفته شده بود احیا بشه
فرزندان عزیزم نشه تا اذون ظهر سینه بزنین ، زنجیر بزنین ، پشت و سینه هاتون به عشق امام حسین سرخ بشه ، اما همین که وقت نماز رسید شما تماشاچی باشین !! امام عزیز ما عاشقی می خواد که به حرفاش عمل بکنه در همه زندگی ازشون پیروی بکنه.
- خب چکار کنم؟ اگه توی مسیر مسجد نبود چی؟ اگه هیئت بخواد همینجوری تا امام زاده بره چی؟ من که نمی تونم تنهایی برم!
بی خیال سجاده رو می برم حالا یه کم خسته می شم دیگه ، چیزی نمی شه که !
یه نفس راحتی کشید. ته تهای دسته بین بچه های بزرگتر از خودش جاشو پیدا کرد فقط ساکت بود تا دم وآهنگی که از بلندگو پخش می شد رو درست یاد بگیره تا بتونه خودشو با جمع هماهنگ کنه.
از شادی چشماش برق می زد صدای دلنواز مداح همراه طبل و سنج واقعاً هیجان انگیز بود.
دو بیتی های مداح که هراز چنداگاهی برای استراحت زنجیر زنان خونده می شد مرتضی رو می برد تو فضای نینوای سال 61.
می برم تا آنکه سیرابت کنم از کمند حرمله خوابت کنم
در حرم زاری مکن از بهر آب چون خجالت می کشم من از رباب
تا امام زاده که محل تجمع همه هیئت ها بود هنوز خیلی راه بود.واقعاً سجاده خسته ش کرده بود اما بهش فکر نمی کرد.با هر زحمتی بود ساعتشو نگاه کرد.
ساعت وقت اذون را نشون می داد.
یه نگاهی به بلند گو کرد ، چشماشو به طبل زن و سنج زن دسته دوخت که وسط دسته پرشورتر از دیروز می نواختند و می کوبیدن!سرشو برگردوند طرف راست با تعجب از رفیقش پرسید:
- سعید چرا کسی اذون نمی گه؟!
- پسر اذون برا چی؟ مگه وسط زنجیر زنی کسی اذون می گه
- نه ! ولی
- خب پس چی؟
باز حرفای حاج آقا ستوده یادش اومد
- عزیزان من ظهر عاشورا که دو لشگر به جنگ می اندیشیدند وقتی یکی از یاران امام یادآوری کرد که وقت نماز شده حضرت دعاش کردند و از سپاه یزید خواستند فرصت اقامه نماز به آنان بدهد و با اینکه آنان تمایل به دست برداشتن از جنگ نداشتند ، امام به اتفاق یاران خویش به نماز ایستادند. دو نفر از یاران امام خود را سپر قرار دادند و در آن لحظات حساس مرگ و زندگی ، امام نماز را به جماعت اقامه کردند.
- سعید آخه الان وقت نماز ظهره!
- خب می گی چکار کنم ، می خوای برم میکروفن را بگیرم و در اختیار جنابعالی بزارم حضرت آقا اذان بگین؟!!! نه آقا جون، من خودمو ضایع نمی کنم.
- ضایع یعنی چی سعید؟ مگه می خوایم کار بدی بکنیم.مگه دیشب نشنیدی حاج آقا ستوده چی می گفت؟
سعید لحظه ای به فکر فرو رفت.
- ما هر کدوممون وظیفه ای داریم. برای انجام وظیفه دینی باید تمام توانمان را به کار گیریم و تلاش کنیم.
- ای کاش آقای ستوده همراهمون بود ، اونوقت خیلی راحت تر می شد حرفمونو بزنیم.
- حالا که نیست ، با حاج آقا گلپر صحبت می کنیم.
- حاج آقا سلام
- سلام پسرم! چیزی شده؟ با کسی دعوات شده؟
- نه نه ! می خواس تم ب گم اذون شد ه .پس کی نماز می خونیم؟!!
- آفرین به آقا مرتضای گل! نمازم می خونیم. نیم ساعت دیگه تا امام زاده راه داریم ، اونجا همه مون نماز می خونیم.
- ولی حاج آقا الان اول وقت نمازه ، چی می شه همینجا نماز بخونیم؟! آخه من شنیدم کسی که اول وقت نمازش رو بخونه همراه آقا امام زمان نماز خونده، تازه امام حسین هم روز عاشورا از جنگ دست کشیدند و نماز خوندن.
- پسر جون آخه این همه آدم چه جوری وضو بگیرن ، مهر از کجا بیاریم روی آسفالت مگه می شه نماز خوند!
- حاج آقا می ریم از اون ایستگاه صلواتی آب وضو می گیریم،سنگ هم که این دوربر فراوونه.از حاج اقا ستوده شنیدم که اگه مهر نبود روی سنگ هم می شه سجده کرد .
- نخیر ! نمی شه حریف شما بچه های امروزی شد ، یه وقت از بس بهتون می گیم نماز بخونین زلّه می شیم ، یه وقتم اینجوری می کنین! الله اکبر خب باشه بزار ببینم چکار می تونم بکنم. شما هم برین سنگ ریزه ها رو جمع کنین.
- عزاداران عزیز! اجرتون با امام حسین (ع) امروز یه نوجوان 10-12 ساله حرفایی رو زد که باید همون دعایی که امام حسین علیه السلام در حق ابوثمامه کرد ، ما هم در حق این نوجوان و همه نوجوون ها و جوون های کشورمون بکنیم.
دعا کنیم که خداوند همه جوون ها و نوجوون های ما را از نمازگزاران قرار دهد . درسته که هوا یه کم سرده ولی هیئت همینجا نماز ظهر رو اقامه می کنه و بعد می ریم سمت امام زاده ، حاج آقا ستوده هم قراره خودشون رو به هیئت برسونن ، حالا دیگه هر جا باشن پیداشون می شه.
بزرگتر ها دنبال این نوجوون بودن و مرتباً تحسینش می کردند و تعدادی از جوونا هم که عشق طبل و سنج و زنجیر بودندغرولندکنان می رفتند تا با شیر آب کنار ایستگاه صلواتی وضو بگیرند.
مرتضی و سعید غرق در لذت انجام وظیفه اشک تو چشماشون موج می زد اشکی برای موفقیتی ماندگار.
به راستی سجاده مرتضی اون روز فرشی برای عرشیان بود .
الله اکبر و الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله...........

موضوع قفل شده است