بیاید بریم کمک خدا . . . . !

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
بیاید بریم کمک خدا . . . . !

بیاید بریم کمک خدا . . . . !

سلام

چیهتعجب کردی ؟؟!!! ، آره ، بریم کمک خدا ، اما یه لحظه بایست ، میدونم الان داری

ازخودت چی میپرسی ، داری میگی مگه میشه خدا نیاز به کمک داشته باشه ، مگه

غیر اینه که اگه خدا نیازمند باشه ، اصلاً دیگه شایسته مقام خدایی نیست ؟

آره ، منم نگفتم که خدا به کمک من و امثال من بی مقدار نیاز داره ، ولی ! بازم دلیل

نمیشه که نشه خدا رو یاری کرد !
میگی نه ، پس خوب و با دقت به سخن خدا گوش بده :

سوره محمد (صلی الله علیه و آله ) آیه هفت :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید ، خدا هم شمارا یاری کرده و گامهایتان را

استوار میکند

جالب شد ، قرآن هم که داره همین و میگه ! ، بازم میگم دقت ، دقت ، دقت !

درسته که خدا نیازی به کمک نداره ولی میشه خدا رو یاری کرد ، اما سوال مهم اینجاست ،

چطور ؟

بیاید بازم بریم از خود خدا بپرسیم ،

سوره الصف آیه چهارده :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ

الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یاوران خدا باشید همان‏گونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت:

چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند؟! حواریون گفتند: ما یاوران خدائیم

آره ، خدا نیازی به کمک من و تو نداره ، ولی الان ، تو یه همچین روزی ، تو یه همچین ساعتی ،

حجت خدا بر روی زمین دست تنهاست ، غریبِِ ، مشکلات زیادی داره ، اجازه نداره که هویتش

رو فاش کنه ، اجازه نداره تا اون علمی رو که از تمامی انبیاء ، جدش رسول الله و پدران

بزرگوارش ( علیهم السلام ) به ارث برده بصورت علنی نشر بده ، اجازه نداره تا شاخه های

گمراهی و دشمنی و اختلاف رو از بین ببره ، اجازه نداره تا دین خدا رو زنده کنه ، آره الان هزار و

دویست سال که منتظِرِ ِ و منتَظَر . . . !

ولی اینم بدون ، به جرات میگم حتی حجت خدا بر روی زمین هم نیازی به کمک من و تو نداره ،

بلکه این من و توایم که سخت به این یاری رسوندن نیاز داریم ، یادمون باشه که اگه فقط یک

موقعیت برای اثبات راستی در ادعاهامون وجود داره ، اون همین الانه ، الان که مهدیمون تو

شرایط بسیار سختی قرار داره و من و تو میتونیم کمکش کنیم ، یادت باشه که اگه مهدی جواز

قیامش و از خدا بگیره ، چه من و تو باشیم و چه نباشیم کارش رو به سرانجام میرسونه ، این

حرف من نیست ، سخن شخص رسول الله ِ ( صلی الله علیه و آله ) است ، که تو بخش هشتم

از خطابه سراسر نورشون تو غدیر فرمودند :

( او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود ، اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران ، اوست فتح کننده ی

دژها و منهدم کننده ی آن ها ، اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان و . . . !!!

خوندی پیامبرت چی گفت ؟ دوران ظهور ، یعنی نمایش قدرت بلامنازع خداوند ، یعنی نمایش

خواست و ارده خدا !

اما حکایت غیبت یه حکایت دیگه است ، حکایت بی کسی ، حکایت گرفتاری ، حکایت صبر و

تحمل ، حکایت انتظار ، حکایت فتنه !

وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ

و بپرهیزید از فتنه‏ ای که اگر به پا شود تنها به ستمکاران شما نمى‏رسد؛ (بلکه همه را فرا

خواهد گرفت) و بدانید خداوند سخت کیفر است ! ( انفال – 25 )

تو این فتنه بزرگ ، شاید همه ماها گرفتار شدیم ، شاید درست موقعی که باید برای یاری امام

عصرمون حرکت میکردیم ، درجا زدیم و بی خبریم ، شاید مهدی داره صدامون میزنه و ماها نمی

شنویم ، شاید اگه یاری ماهارو ، دعای ماها رو ، حرکت ماها رو داشت ، فقط یه لحظه ، فقط یه

لحظه ظهورش جلوتر می افتاد !

خدایا ! کدوم ماها توان پاسخگویی برای اون یه لحظه رو داره ؟ کدوم ما ها جرات داره مسئولیت

یک لحظه غربت مهدی رو به عهده بگیره ؟ اصلاً کدوم ماها میتونه یه لحظه غمی رو که روی

دوش مهدی هستِ تحمل کنه ؟

بزار خیالت رو راحت کنم : امام صادق (ع) میفرمایند :

لَو اَدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ اَیّامَ حَیاتی

اگر روزگار مهدی را درک میکردم - بدون شک - تمام عمرم را در خدمت ایشان بودم !

برای همین که میگن دوران غیبت دوران آزمایشِ ، دوران غربال شدن خالص ها از نا خالص

هاست ، دوران محک خوردن ما آدم هاست ،

گر که خواهی بشنوی یک نکته از سر خط فصل انتظار

بی قرار و بی کس و تنها و ترسان ، چشم در راه بهار

آره ، مهدی با اون همه عظمت و شوکت ، مهدی که اینقدر پیش خدا عزیزِ ، مهدی که اندوخته

خداست ، اگه امروز یکی مثل من و تو رو نداشته باشه که اسمش و اینطرف و اونطرف ببریم ،

مطمئن باش هیچ کس دیگه ای رو هم نداره !

باید بریم و به همه بگیم ، همه جا داد بزنیم که شما ها صاحب اختیار دارید ، شما ها یتیمید و

نمیدونید ، شماها یه بابای مهربون دارید که همیشه به فکرتونه ! ، شما ها مهدی دارید ! مهدی

که هدایت شده است و هدایت میکند !

اما مهدی جان ، حیف استِ که با همه هم صحبت شویم و با تو هیچ ، و هیچ کجای عالم زیباتر

از ندبه ندیدیم ، نجوا با تو را . . .

. . . لَیتَ شِعریِ اَینَ اسّتَقَرَّت بِکَ النَوَّی ، بَل اَیُّ اَرضٍ تُقِلُّکَ اوَ ثَریَ ، ابَِرَضوی اَو غَیرِها اَم ذِی

طُوی ، عَزیزٌ عَلیَّ اَن اَری الَخَلقَ و لا تُریَ و لا اَسمَعَ لَک حَسیساً وَ لا نَجوَی ، عَزیزٌ علَیَّ اَن تُحیطَ

بِکَ دونِیِ الَبَلویَ و لا یَنالُکَ مِنِّی ضَجیجٌ وَ لا شَکوی، بِنَفسی اَنتَ مِن مُغَیِبٍّ لَم یَخلُ مِّنا

بِنَفسی اَنتَ مِن ناِزحٍ ماَ نَزَحَ عَنَّا بِنَفسی اَنتَ اُمنِّیةُ شاِئقٍ یَتَمنَّی مِن مُومنٍ وَ مُومِنَةٍ ذَکَرا فَحَّناَ ،

بِنَفسی َانتَ مِن عَقیدِ عِّزٍ لا یُسامَی ، بِنَفسی اَنتَ مِن اَثیلِ مَجدٍ لا یُجاریَ بِنَفسی اَنتَ مِن تِلادِ

نِعَمٍ لا تُضاهَی ، بَِنَفسی اَنتَ مِن نَصیفِ شَرَفٍ لا یُساویَ ، اِلی َمتی اَحارُ فیکَ یا مَولای و ِالیَ

مَتی و َاَیَّ خِطابٍ اَصِفُ فیکَ و اَیَّ نَجوی . . .

. . . کاش میدانستم تا به کجا سرکشیده است دوری تو ، بلکه به کدامین زمین اقانت داری ، آیا

در ریگزاره ها یا در غیر آن در ذی طوی ؟ ، چه سخت است بر من که ببینم خلق را و نبینم تو را ،

و نه از تو صدای محسوسی شنوم و نه حتی نجوایی ! سخت است بر من که بلا تو را احاطه

کند و از جانب من صدای ناله ای ناچیز و حتی شکایتی بسویت نیاید ! به جانم قسم تو آن

پنهانی هستی که هرگز از ما به کنار نیستی ، به جانم قسم تو آن جداشده ای هستی که

هرگز از ما جدا نیستی ، به جانم قسم تو منتهی آرزوی هر مومنی هستی که آرزو میکند و به

یادت ناله سر میدهد ، به جانم قسم تو وابسته به آن عزتی هستی که احدی برابری ات نمی

کند ، به جانم قسم تو آن رکن اصیلی هستی که همجواری نیابد ، به جانم قسم تو از آمیختن

نعمتهایی هستی که چیزی به آن نمیرسد ، به جانم قسم تو نیمه شرافتی هستی که نیمه ای

دیگر برایش نیست ، تا به کی سرگردان تو باشم ای مولای من ، و تا کی و چگونه تو را خطاب

کنم و نجوا نمایم . . .