جمع بندی سند حدیث «من عشق فكتم...»
تبهای اولیه
سلام لطفا در مورد سند این حدیث کمکم کنید
«من عشق فكتم و عف و صبر فمات مات شهیدا و دخل الجنة».
دوستی میگفت این حدیث در منبع پایین هست
شرح نهج البلاغة إبن أبی الحدید/ج20/ص233
و به هیچ عنوان در کتب حدیثی تشیع وارد نشده درسته یا نه.
اصلا یک کلام میشه به این حدیث استناد کرد یا نه چرا؟
کارشناس بحث : صدیقین
سؤال:
سند حدیث «من عشق فكتم و عف و صبر فمات مات شهیدا و دخل الجنة» چیست؟
پاسخ:
تا جایی که بنده تحقیق کردم، این عبارت در منابع روایی امامیه وجود ندارد؛ اما در منابع روایی اهل سنت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده و متن آن، چنین است: آن که آتش عشق به جانش افتاد و جنون عشق بر او مستولی شد، به هر رطب و یابسی چنگ مییازد و بر هر در و دیواری میکوبد، تا اندکی از عطش فراقش فروکش نماید؛ بلکه سوسویی از نگاه معشوق را در افق دیدگان مجنونش بیابد!
این عشق، اگر رنگ مادی گرفت، گوش و چشم صاحبش را کر و کور می کند (2) و جز ننگ به بار نمیآورد:
عشقهایی کز پی رنگی بُوَد عشق نبوَد، عاقبت ننگی بُوَد
چنین جنون مادی را باید با توکل بر خدا و پروای او و اندیشه در عاقبت کار، درمان نمود تا بتوان راهی برای غلبه بر نفس سرکش و لجام گسیخته پیدا نمود و عقل را بر هوی چیره کرد، که البته کاری طاقت فرسا و زمان بَر است، اما شدنی است!
اما نکته شایان توجه اینجاست که حضرت «عشق»، تنها رنگ و بوی مادی ندارد! این سکه ی دو رو، نقشی زیباتر و دلپذیرتر هم دارد و آن، عاشق روی بیمثال «أکمل و أجمل» شدن است!
میخواهی عاشق شوی و مزه عاشقی را تجربه کنی، می خواهی نامت را بر جریده عشاق عالم ثبت کنند، چرا به کم و کوچک قناعت کردهای! بهترین و زیباترین را انتخاب کن و دل به دریای عاشقان حقیقی خدا بزن! آتش این عشق، رسوای عالمت میکند! سراپای وجودت را میسوزاند و جز نام زیبای معشوق، چیزی در قلب سوختهات باقی نمی گذارد!
شیدای بیقراری که به آتش عشق یار سوخت و این راز را در دل نهان کرد و در قلبی که «عرش الرحمن» است، خاکستر فراق را شعله ور نمود و سرانجام هم بیصدا خاموش شد، چنین شیدای دلسوختهای، به حق فاتح جهاد اکبر نفس گشته و بزرگترین قربانی این میدان ـ یعنی خویشتن خویش ـ را پیشکش معشوق نموده است! چنین شهیدی، کم از قتیل سعادتمند بزم دلربای رزم ندارد! آری، اولیائی تحت قبابی لایعرفهم احد غیری (3)
دوستان من در زیر قبّه و بارگاه من اند و جز خودم، کسی آنان را نمیشناسد.
منابع:
1. حقی، اسماعیل، تفسير روح البيان، ج 8، ص 100؛ تفسير بيان السعادة في مقامات العباده، ج 2، ص 355؛ التفسير المعين للواعظين و المتعظين، المتن، ص 238؛ در این تفسیر ذیل آیه 23 سوره یوسف، این روایت را از کنزالعمال چنین نقل میکند: النبي (صلی الله علیه و آله): من عشق فعف ثم مات مات شهيدا؛ «كنز العمال، خ 6999»؛ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید هم که اشاره فرمودید به این صورت نقل شده: «قد جاء فی الحديث المرفوع من عشق فكتم و عف و صبر فمات مات شهيدا و دخل الجنة» ؛ شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 233.
2. مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُه ... (نهج البلاغة، خطبه 109).
3. آلوسی، محمود، روح المعاني فی تفسير القرآن العظيم، ج 9، ص 201.
با سلام
همانطور که گفتند این خبر در منابع شیعه نیامده اما در منابع عامه آمده که تضعیف هم شده است :
أخرجه الخطيب (12/479) .
أخرجه الخطيب (6/50) .
أخرجه ابن عساكر (43/195)