انیشتن در بهشت است یا جهنم ؟؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انیشتن در بهشت است یا جهنم ؟؟

با سلام.
من دوستی دارم که یک بار با یک روحانی در دانشگاه مجادله کرد و از او پرسید که الـان ادیسون در بهشت است یا جهنم ؟
البته شاید به ظاهر پرسشی خنده دار بیاید اما با کمی فکر کردن میشه فهمید پشت این سوال چه سوال های بزرگی مخفی است !

او از من پرسید که مگر نه کسی که به خلق خدا خدمت می کنه میره تو بهشت، مگر نه از طرفی همین روحانیون میگن که دوستداران آل علی میرن به بهشت ! پس تکلیف امثال من و ادیسون چیه ؟
ادیسون یکی از بزرگترین خدمت ها به مردم را در طول تاریخ کرد اما هرگز مسلمان نشد ، پس الـان در بهشت است یا جهنم ؟
دوستان سوال بنده از شما این نیست که ادیسون کجاست ؟ سوالم این هست که اصلاً مگر نمی شود با شناخت اخلاق + خدمت به خلق خدا و پاسداری مکارم اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی البته بدون دین داشتن وارد بهشت شد ؟؟؟

دوستان لطفاً تصور کنید به شخصی پاسخ می دهید که اساساً اعتقادی به اسلام ندارد اما انسانی بسیار مطالعه گر است و واقعاً اطلاعات بالایی دارد.
با تشکر

السلام علیک یا سید الشهداء
سلام علیکم
پرسش جالبیه... من هم منتظر پاسخ می مونم...

اما آقا احسان... توی عنوان موضوع زدید انیشتین... اما شما از ادیسون صحبت کردید...
لطفا عنوان رو عوض کنید... البته مدیران گرامی عوض کنند...

یا علی
:Gol:

سلام
هر وقت این جور سوالات پرسیده میشه یاد مثالی میفتم که استاد بزرگواری فرمودند:
اعمال بدون محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام مثل اینه که شخصی تعداد زیادی صفر رو کنار هم بذاره هر چقدر که تعداد این صفرها زیاد باشه همون صفر خونده میشه!
ملاک برای پذیرش اعمال ،ولایت اهل بیت علیهم السلام میباشد حال اگر خداوند از روی فضل و کرمش بخواهد به افرادی که خدمتی به خلق کرده اند تخفیفی قائل شود حرف دیگری است

فکر می کنم نیت هم مهمه. یعنی کاری میکنه حتی اگه یک خدمت بزرگ به خلق است، آیا برای خداست که بعد هم از خدا پاداش بخواهد؟؟؟؟؟ یا برای شهرته یا برای خودشه یا از رو حس ترحمه یا حس خود برتر بینی یا حس اثبات شخصیت وجودی و....؟ اگه برای خدا باشه حتی مسمان هم نباشه قطعا پاداش داره.
و یک مورد دیگه ما موظف به وظیفه ایم نه مکلف به نتیجه

بسم الله الرحمن الرحیم

ادیسون یا انشتین یا پاستور توفیقی نمی کند.
نقل از پیامبر اکرم است که می فرماید:
اطلبوالعلم من المهد الی اللحد
هرکس شنیده باشد و عمل نکند خب پیامبر رسول او نیست و هرکس نشنیده عمل کرد انگار که از رسول اسلام تبعیت نموده است.

و اینرا همگی می دانیم که هرکسی که بیشتر علم آموخت خداوند را بهتر شناخت تا کسی که علمی نیاموخت لذا توصیه نبی یکی از دلایلش همین است.
انشتین و ... خدا را خیلی خوب می شناختند نمی خواهم بگویم انساهای وارسته و عارفی شدند ولی بدون سک می توانم این را بگویم بواسطه خدمتی که به بندگان خدا کردند خداوند آنها بی اجر و مزد نمی گذارد که
عبادت بجز خدمت به خلق نیست
فقط تسبیح و سجاده و دلق نیست ( به تسبیح و سجاده و دلق اشتباه است)

اما اینکه حایگاه آنها در عالم معنی کجاست بستگی به این دارد که وقتی عملی انجام می دادند تا چه حد در فکر این بودند و نیت نزدیک به خدا شدن و دوستی و دوست داشتنش را در دل و سر می پروراندند.

اگر فقط بخاطر جایزه نوبل بوده که هیچ وگرنه عشق او بوده که همه چیز.

یاحق

محمد;32624 نوشت:
سلام
هر وقت این جور سوالات پرسیده میشه یاد مثالی میفتم که استاد بزرگواری فرمودند:
اعمال بدون محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام مثل اینه که شخصی تعداد زیادی صفر رو کنار هم بذاره هر چقدر که تعداد این صفرها زیاد باشه همون صفر خونده میشه!
ملاک برای پذیرش اعمال ،ولایت اهل بیت علیهم السلام میباشد حال اگر خداوند از روی فضل و کرمش بخواهد به افرادی که خدمتی به خلق کرده اند تخفیفی قائل شود حرف دیگری است

سلام
درسته که ولایت اهل بیت خیلی مهمه ولی این به این معنی نیست که افرادی دیگری که مسلمان نیستند و اهل بیت ما را نمی شناسند اعمال مثبتشان به حساب نیاید.
کاری که دانشمندان بزرگ در راه خدا انجام می دهند مطمئنا پاداش بزرگی خواهد داشت چه مسلمان باشند چه مسیحی چه کلیمی یا هر دین و مذهب دیگر

در مورد سوال این مطلب به ذهنم رسید

پاداش مخترع پنكه
يكی از شاگردان شيخ رجبعلی خیاط نقل كرد كه ايشان فرمود:
« روزی پنكه كوچكی برايم هديه آوردند، ديدم در دوزخ - برزخ - پنكه‌ای جلوی مخترع آن گذاشتند. »
اين مكاشفه، تأييد كننده مفهوم رواياتی است كه دلالت می‌كند: هر چند كافران به بهشت نمی‌روند ولی اگر كارهای شايسته ای انجام داده باشند، بی‌پاداش نمی‌ماند. در حديثی از رسول خدا (ص) آمده است كه فرمود:

« ما احسن محسن من مسلم و لا كافر الا اثابه الله. قيل: ما اثابه الكافر؟ قال: إن كان قد وصل رحماً، او تصدق بصدقه، او عمل حسنه، اثابه الله تعالي المال و الولد و الصحه و اشباه ذلك. قيل: و ما اثابتة في الآخره؟ قال: عذاب دون العذاب، و قرأ: (أدخلوا ءال فرعون اشد العذاب. سوره غافر آیه46)،
هر كس كار نيك كند، مسلمان باشد يا كافر؛ خداوند او را پاداش می‌دهد. عرض شد: پاداش دادن به كافر چگونه است؟ فرمود: اگر صله رحمی كرده باشد يا صدقه‌ای داده‌ باشد و يا كار نيكی انجام داده ‌باشد، خدای تعالی به پاداش اين كارها به او ثروت و فرزند و سلامتی و مانند اينها دهد. عرض شد: در آخرت چگونه پاداشش دهد؟ فرمود عذابی كمتر به او بچشاند. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:« خاندان فرعون را به سخت‌ترين عذابها در آوريد. »».
منبع
http://loghman.info/forum/index.php?topic=4934.0

متأسفانه دوستان به نظر می رسه اصلاً بخش آخر متن بنده رو مطالعه نکردید ، خیلی از این مطالب شما واقعاً در حد ابتدایی بودند چه برسه به شخصی که بنده میخوام قانعش بکنم !!!
سوال اصلی بنده درباره ی انیشتن و ادیسون و ... نیست !
سوال من اینه که: چرا اصلاً باید دین داشت ؟؟؟ نمیشه بدون داشتن دین (ولی قبول داشتن خدا) کار خوب کرد و به بهشت رفت ؟؟
پس لطفاً پاسخ سوال چرا باید دین داشته باشیم رو بدید !

ehsan24;32677 نوشت:
سوال اصلی بنده درباره ی انیشتن و ادیسون و ... نیست !

سلام علیکم
متن سئوالتان را یکبار دیگر بخوانیدمشکل از فرستنده است به گیرنده ها دست نزنید:Labkhand:

ehsan24;32677 نوشت:
سوال من اینه که: چرا اصلاً باید دین داشت ؟؟؟ نمیشه بدون داشتن دین (ولی قبول داشتن خدا) کار خوب کرد و به بهشت رفت ؟؟ پس لطفاً پاسخ سوال چرا باید دین داشته باشیم رو بدید !

طبق نظر استاد علم کلام اسلامی ابن عربی
پندار نیک کردار نیک و گفتار نیک تنها در سایه توحید محقق می شود.

شما تنها راهی که می توانید انسان کامل باشید و به قول شما به بهشت بروید این است که متدین و موحد باشید و اصول انسانیت را از دین بیاموزید والا فلاسفه هستند کهمعیار تعئین می کنند و عده ای دیگر این معیارها را بهم می ریزند چیز دیگریمیگویند.
اکثر مواقع شما در تعئین عمل نیک و ظاهرا نیک در حقیقت پلید دچار سردرگمی میشوید در این لحظه دین است که برای شما این مراتب را کالبد شکافی و تعئین می کند نیکو چیست پلید کدام است.
دین به شما چشمی برای دیدن گوشی برای شنیدن و قلبی برای آرامش و عشق و عقلی برای تشخیص بهتر می بخشد این مراتب را در غیر دین در هیچ جائی نمی یابید.

یاحق

ehsan24;32614 نوشت:
دوستان لطفاً تصور کنید به شخصی پاسخ می دهید که اساساً اعتقادی به اسلام ندارد اما انسانی بسیار مطالعه گر است و واقعاً اطلاعات بالایی دارد. با تشکر

با سلام

احسان عزيز مي دونم كه اين مطالب را شما بزرگوار در تايپك قبلي اوردم خواستم اينجا هم مطرح شود تا دوستان ديكر هم نظرات خود را در اين مورد بيان نمايند

قبل از پرداختن به اين سوال دوست عزيز شما

مي خواهيم اندكي در مورد مطلب اخري كه فرموديد بحث كنيم

عزيز دل همان طور كه مسلما مي دانيد دستورات دين اسلام از يك مركز و منبعي به نام وحي سرچشمه گرفته است و و ذات باري تعالي عالم و حكيم و قادر و .....خاصه جامع جميع صفات ثبوتيه و سلبيه است

اين قوانين داراي هماهنكي در تمام جوانب ان بين تمام قوانين است
در اسلام اعتقادات در كنار احكام و حكام در كنار اخلاق و اخلاق در كناراعتقادات و خلاصه كه همه مسايل و قوانين و معارف دين همچو حلقه هاي زنجير به هم متصل اند و نمي شود دستوري از دين را جدا كرد و به قوانين ديگر دين لطمه اي وارد نكرد

با اين توضيح اين نتيجه حاصل مي شود كه ما نمي توانيم با فردي كه به اصول دين و در كنار ان به قوانين اسلام در باب فقه و اخلاق وتفسيرو.....اعتقاد ندارد بحث كرد و مطالبي را براي ايشان ثابت كرد

زيرا دربرخي از مسايل ما به حكم عقل قول معصوم را حجت مي دانيم و هر چند عقل مخالف ان نظر دهد وكساني كه اعتقادي به عصمت ندارند نمي توانند قبول كنند اين مطالب را ..

پس قبول فرماييد كه قبولاندن برخي مطالب دين به كساني كه برخي از مطالب دين را قبول ندارند سخت، ‌سخت است

واما سوال.....

ehsan24;32677 نوشت:
چرا اصلاً باید دین داشت ؟؟؟ نمیشه بدون داشتن دین (ولی قبول داشتن خدا) کار خوب کرد و به بهشت رفت ؟؟


باز سلام

بزرگوار بنده هم از همين سوال شما شروع مي كنم و تا ان شاء الله مطالب بالا هم حل شود

احسان عزيز

اين كه خدايي هست و اين جهان براي خود خالقي دارد را كه همه قبول دارند

پس سنگ بناي مباحث خود را قبول خدا مي گذاريم

همين خدايي كه همه ما قبول داريم انسان را به صورت محدودي افريده است كه ظرفيت وجودي ان قدرت درك برخي مسايل را ندارد
و اين كه چرا اين گونه است ديگر به ما مربوط نيست زيرا ما قبول كرديم كه خدا حكيم است و عليم است و موجود حكيم كاري عبس نميكند و معتقديم فرد حكيم هر كاري را بكند در نهايت كمال ان عمل را انجام مي دهد با توجه به اين استدلال معتقديم انسان هم در نهايت كمال خلق شده است

ولي ظرفيت وجودي همين انسان محدود است خداوند براي هدايت همين بشر و اين كه در دنيا راه كمال خويش را يابد و سعادت خويش را بدست اورد و از ظلالت در امان باشد

دستور العمل هايي را براي هدايت نازل فرموده است و اين هم مخصوص بشر امروزي نيست بلكه تمام بشر از بدو خلقت مورد توجه قوانين الهي بوده اند

حال سرجمع اين قوانين نامش دين است كه متكي به وحي است و موجود حكيم

سوال مگر انسان نمي توانست راه خود را دريابد؟؟؟
جواب خير نمي توانست زيرا گفتيم كه عقل انسان توان درك خيلي از مسايل را ندارد و ظرفيت ان محدود است
انسان از اول و اخر خود بي خبر است انسان نمي داند كه چه كسي او را خلق كرده است؟؟ چرا خلق كرده است؟؟؟
چرا بايد در اين دنيا زندگي كند؟؟؟ هدف از خلق در اين دنيا چيست؟؟
عالم پس از مرگ كجاست؟؟

عقل انساني كه معمولا بدان در اين گونه بحث ها تكيه مي كنند عاجز از پاسخ گويي بدين سوالات و هزاران سوال ديگر است

ولي خداوند توسط پيامبران خود اين سوالات را جواب داده است و نه تنها اين سوالات كه برخي اعمال را براي بشر درنظر گرفته و فرموده اگر طالب سعادت هستيد اي اعمال را انجام دهيد و........

براي ادامه بحث نظر خود را در اين موارد بفرماييد


ادامه دارد..........

با تشکر از شما جناب "طاها" !
واقعاً پاسخ های قانع کننده ای به اولین پرسشی که مطرح شد دادید یعنی اینکه چرا ما باید دین داشته باشیم ؟
البته بنده منتظر ادامه ی سخنان پرارزش شما هستم ، ولی لطف کنید حین مطالبتان به این مورد هم اشاره کنید که چرا نمی شود با قبول داشتن خدا و بدون داشتن دین سعادتمند شویم ؟؟؟

ehsan24;32800 نوشت:
واقعاً پاسخ های قانع کننده ای به اولین پرسشی که مطرح شد دادید یعنی اینکه چرا ما باید دین داشته باشیم ؟ البته بنده منتظر ادامه ی سخنان پرارزش شما هستم ،


با سلام

اين كه بحث مان ادامه يابد بايد مشاركت در بحث داشته باشيد و مسير بحث را با مطالب و سوالات خود معين بفرماييد

و بنده و ديگر كارشناسان در خدمت شما عزيز بزرگوار هستيم

در ضمن پيشنهادي داشتم خدمتتان كه دوست گرامي تان را هم با سايت اشنا كنيد تا ما نيز از مطالب ايشان استفاده كنيم و بحث هايي با ايشان نيز داشته باشيم

ادامه دارد

ehsan24;32800 نوشت:
چرا نمی شود با قبول داشتن خدا و بدون داشتن دین سعادتمند شویم ؟؟


با سلام

در مطالب بالا گذشت كه خداوند خالق انسان است و به اول و اخر و به خود انسان اگاه است و كسي كه دانا به ابتدا و انتهاي انسلان است بهتر مي داند را ه سعادت بشر چيست

از طرفي همين خداوند جامع جميع صفات ثبوتيه و سلبيه مي باشد يعني ايشان مدبراند يعني لطيف اند يعني رحمان و رحيم اند يعني...........

همين صفات باعث مي شود كه ايشان راه را توسط نماينده خويش به مردم بنماياند و دستور العمل هايي به مردم ابلاغ كند
كه اين دستور العمل ها باهم يك مجموعه را تشكيل مي دهد كه ما به ان دين مي گوييم

حال شما بفرماييد بشر چطور مي تواند خدا را قبول داشته باشد ولي راه خداوند كه همان راه سعادت است را قبول نداشته باشد و ان راه را ادامه ندهد ؟؟

دين بدون خدا ديني است كه ابتر است و گمره كننده زيرا توسط افرادي نوشته شده است كه جاهل به احوال انسان اند

و از طرفي خداي بدون دين هم خداييي است ناكارامد زيرا خدا است ولي خدايي نمي كند يعني مي داند كه راه سعادت بشر كجاست ولي به بشر ان راه را نشان نمي دهد

اين خداوند ارزشي ندارد زيرا به درد بشر نمي خورد

براي ادامه بحث مسير را با سوالات خويش معين فرماييد

يا علي

ehsan24;32614 نوشت:
با سلام.
من دوستی دارم که یک بار با یک روحانی در دانشگاه مجادله کرد و از او پرسید که الـان ادیسون در بهشت است یا جهنم ؟
البته شاید به ظاهر پرسشی خنده دار بیاید اما با کمی فکر کردن میشه فهمید پشت این سوال چه سوال های بزرگی مخفی است !
او از من پرسید که مگر نه کسی که به خلق خدا خدمت می کنه میره تو بهشت، مگر نه از طرفی همین روحانیون میگن که دوستداران آل علی میرن به بهشت ! پس تکلیف امثال من و ادیسون چیه ؟
ادیسون یکی از بزرگترین خدمت ها به مردم را در طول تاریخ کرد اما هرگز مسلمان نشد ، پس الـان در بهشت است یا جهنم ؟
دوستان سوال بنده از شما این نیست که ادیسون کجاست ؟ سوالم این هست که اصلاً مگر نمی شود با شناخت اخلاق + خدمت به خلق خدا و پاسداری مکارم اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی البته بدون دین داشتن وارد بهشت شد ؟؟؟
دوستان لطفاً تصور کنید به شخصی پاسخ می دهید که اساساً اعتقادی به اسلام ندارد اما انسانی بسیار مطالعه گر است و واقعاً اطلاعات بالایی دارد.
با تشکر

مسیحی یا یهودی و....
هر کس که به معاد (آخرت) ایمان داشته باشد و اعمال نیکو انجام دهد از رستگاران است(قرآن)


و خواهش مندم نخواهید که یک بچه عظمت یک بزرگ را توصیف کند

نمی تواند

امیر بهرامی;32974 نوشت:
مسیحی یا یهودی و.... هر کس که به معاد (آخرت) ایمان داشته باشد و اعمال نیکو انجام دهد از رستگاران است(قرآن)

با سلام

غير از ايمان به معاد كه البته اين معاد هم مولفه هاي مخصوص به خود را دارد كه منظور از معاد چيست؟؟

مسايل ديگري هم لازم است كه نمي توان خلاصه در اعمال نيكو كرد

همين اعمال نيكو در عمل قابل پياده شدن نيست
اين كه منظور از عمل نيكو چيست؟؟ بحث تمام بشريت است برخي از مردم عالم كارهايي را كه دين ما ان را حرام مي داند عملي نيكو مي شمارند و نمي شود گفت هركسي عمل نيكو انجام دهد رستكار است و اصلا تشخيص عمل نيكو بدون اتكا به دين امري است محال.

به نظر به اين راحتي نيست و اين مطالب مخصوصا در بحث اعتقاد را نمي توان اين گونه سهل گرفت

و خيلي از مولفه هايي هستند كه نمي توان به اين راحتي از كنار ان گذشت

خلاصه اين كه دين داري به اين دو شاخصه اي كه فرموده ايد خلاصه نمي شود

طاها;33045 نوشت:

با سلام

غير از ايمان به معاد كه البته اين معاد هم مولفه هاي مخصوص به خود را دارد كه منظور از معاد چيست؟؟

مسايل ديگري هم لازم است كه نمي توان خلاصه در اعمال نيكو كرد

همين اعمال نيكو در عمل قابل پياده شدن نيست
اين كه منظور از عمل نيكو چيست؟؟ بحث تمام بشريت است برخي از مردم عالم كارهايي را كه دين ما ان را حرام مي داند عملي نيكو مي شمارند و نمي شود گفت هركسي عمل نيكو انجام دهد رستكار است و اصلا تشخيص عمل نيكو بدون اتكا به دين امري است محال.

به نظر به اين راحتي نيست و اين مطالب مخصوصا در بحث اعتقاد را نمي توان اين گونه سهل گرفت

و خيلي از مولفه هايي هستند كه نمي توان به اين راحتي از كنار ان گذشت

خلاصه اين كه دين داري به اين دو شاخصه اي كه فرموده ايد خلاصه نمي شود

جناب طاهای عزیز بنده هم نفرمودم که راحت است

و حرفی هم نزدم که این دو مورد را انجام دادنشان= دین داری است. بلکه طبق آیه قران گفتم رستگاری است

از انیشتین پرسیدن این اندیشه ها از کجا میاد؟

گفت از آسمان از سوی خدا میاد

(برگرفته از تلویزیون)

با تشکر از همه ی دوستان .. پاسخ رو گرفتم :Gol:

طاها;33045 نوشت:

 
<br /> و
اصلا تشخيص عمل نيكو بدون اتكا به دين امري است محال.
[/
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial]بهتر است بحث را اینگونه ادامه دهم تشخیص عمل نیک و بد آیا فقط از دین برمی آید یعنی چنانچه دین گفت فلان عمل خوبست آن عمل نیک و چنانچه از عملی نهی کرد آن عمل بد است .به عبارتی حسن و نیکی افعال و قبح و زشتی افعال از چیست؟
[=arial]در این زمینه 2 قول مطرح شده است:
[=arial]بعضی قائل به حسن وقبح شرعی هستند یعنی این خداست که در قالب شرع مقدس با امر و نهی، حسن و قبح افعال را مشخص میکند .از این دسته باید پرسید حسن اخذ قول خداوند از کجاست ؟ یعنی حسن بودن اخذ قول خدا از چه منبعی است ؟اگر بگویید خدا گفته به حرف او کنیم این مطلب متضمن دور است و دور باطل است. بنابراین باید منبعی دیگر که قابل پذیرش خصم باشد و حکمش هم قطعی باشد به ما فرمان دهد قول شارع را اخذ کن .که این مطلب برمی گردد به اینکه حسن و قبح افعال پس به شرع نیست .
[=arial]به نظر گروهی دیگر عقل توانایی درک حسن و قبح افعال را دارد .عقل می تواند بدون تمسک به دین درک کند که مثلا ظلم بد است ،وفاداری به عهد خوبست و یا راست گفتن خوبست و دروغگویی قبیح است.در روز عاشورا وقتی دشمن به خیام امام حسین علیه السلام حمله میکنند حضرت می فرماید: اگر دین ندارید لاقل آزاده باشید ؛ناظر به همین مطلب است که شخص بی دین نیز درک میکند به زن و فرزند کسی که با او دشمنی دارید نباید حمله کرد.

[=arial]ولی نکته حائز اهمیت این است از آنجا که عقل مدرک کلیات است فقط گزاره های کلی را درک میکند ولی از پس درک جزئیات بر نمی آید.مثلا عقل نمی تواند درک کند اگر جان یک شخص با دروغ گفتن نجات پیدا میکند آیا می توان دروغ گفت و او را نجات داد و یا اینکه قبح دروغ در همه جا جاری است و باید آن شخص را رها کرد تا کشته شود.
[=arial]در حالی که انسان در طی زندگی روزمرّه اش با جزئیات سرو کار دارد.در اینجا تکلیف چیست؟
[=arial]در اینجا با استفاده از مقدمات عقلی به اثبات دین میپردازد و با کمک وحی می تواند به درک جزئیات حسن و قبح افعال بپردازد .می توان گفت عقل اثبات کننده وحی و وحی چراغ راه عقل است .وحی می تواند در تربیت اخلاقی از طریق موعظه به ما کمک کند .میتواند انگیزه انجام عمل نیک را در انسان تقویت کند و همچنین در شناخت گزاره های اخلاقی در حد وسیعتر به ما کمک کند .
[=arial]بسیاری افراد فقط با اطمینان به دین ،عمل اخلاقی را انجام میدهند دین در اینجا بسیار نقش بازی میکند.

ر.ک. المحاظرات فی الاهیات،آیةالله سبحانی. و شح تجرید الاعتقاد علامه حلی و...

امیر بهرامی;32974 نوشت:
مسیحی یا یهودی و....
هر کس که به معاد (آخرت) ایمان داشته باشد و اعمال نیکو انجام دهد از رستگاران است(قرآن)


و خواهش مندم نخواهید که یک بچه عظمت یک بزرگ را توصیف کند

نمی تواند

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(البقرة/62)

کساني که (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‌اند، و کساني که به آئين يهود گرويدند و نصاري و صابئان [= پيروان يحيي‌] [="red"]هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند،[/] پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هيچ‌گونه ترس و اندوهي براي آنها نيست.

لَيسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(البقرة/177)

نيکي، (تنها) اين نيست که (به هنگام نماز،) روي خود را به سوي مشرق و (يا) مغرب کنيد؛ (و تمام گفتگوي شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلکه نيکي (و نيکوکار) کسي است که به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و کتاب (آسماني)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌اي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مي‌کند؛ نماز را برپا مي‌دارد و زکات را مي‌پردازد؛ و (همچنين) کساني که به عهد خود -به هنگامي که عهد بستند-وفا مي‌کنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي‌دهند؛ اينها کساني هستند که راست مي‌گويند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزکاران!

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(المائدة/69)

آنها که ايمان آورده‌اند، و يهود و صابئان و مسيحيان،[="red"] هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد.[/]

[="blue"] با توجه به آیات بالا راه کاملا مشخص است و بند و تبصره و خیالبافی نمی خواهد که بعضی ها پنداشته
اند [/]

و

غلامعلی نوری *;33214 نوشت:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(البقرة/62)

کساني که (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‌اند، و کساني که به آئين يهود گرويدند و نصاري و صابئان [= پيروان يحيي‌] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هيچ‌گونه ترس و اندوهي براي آنها نيست.

لَيسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(البقرة/177)

نيکي، (تنها) اين نيست که (به هنگام نماز،) روي خود را به سوي مشرق و (يا) مغرب کنيد؛ (و تمام گفتگوي شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلکه نيکي (و نيکوکار) کسي است که به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و کتاب (آسماني)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌اي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مي‌کند؛ نماز را برپا مي‌دارد و زکات را مي‌پردازد؛ و (همچنين) کساني که به عهد خود -به هنگامي که عهد بستند-وفا مي‌کنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي‌دهند؛ اينها کساني هستند که راست مي‌گويند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزکاران!

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(المائدة/69)

آنها که ايمان آورده‌اند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد.

با توجه به آیات بالا راه کاملا مشخص است و بند و تبصره و خیالبافی نمی خواهد که بعضی ها پنداشته
اند

و

آقا دستتون درد نکنه.بنده عین ایه رو در ذهن نداشتم ولی شما لطف کردید و گذاشتید :Nishkhand:

غلامعلی نوری *;33214 نوشت:
نيکي، (تنها) اين نيست که (به هنگام نماز،) روي خود را به سوي مشرق و (يا) مغرب کنيد؛ (و تمام گفتگوي شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلکه نيکي (و نيکوکار) کسي است که به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و کتاب (آسماني)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌اي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مي‌کند؛ نماز را برپا مي‌دارد و زکات را مي‌پردازد؛ و (همچنين) کساني که به عهد خود -به هنگامي که عهد بستند-وفا مي‌کنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي‌دهند؛ اينها کساني هستند که راست مي‌گويند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزکاران!


با سلام

ممنون جناب غلام علي

ايات خوبي را اورديد ولي بنده هم تبصره اي را كه فرموديد

غلامعلی نوری *;33214 نوشت:
با توجه به آیات بالا راه کاملا مشخص است و بند و تبصره و خیالبافی نمی خواهد که بعضی ها پنداشته اند


بنده اضافه مي كنم مطلبي را كه به خيال بافي است و نه توهم كه بلكه راه بدون اين مورد نه مشخص است و نه مطمين

اين مواردي كه ايات بدانها اشاره دارد و كه انفاق كنيم و و نماز برپا داريم و زكات بدهيم و ......

در نوع برپاداري نماز؟؟
و در برابر چه محروميت هايي بايد مقاومت كرد ؟؟؟
و جنك حق وباطل را چه كسي تعيين ميك ند ؟؟
چه جنكي حق است و چه جنگي باطل و .......هزاران سوال ديگر كه قران كريم فقط به كليات ان اشاره دارد و تبيين وتفسير ان جزء به دست معصوم و امام ميصر نيست و نمي تواند باشد

و انسانهاي عادي عاجز از تعيين كردن ان هستند و هرراهي غير از راه امامان كه بركزيده گان خدايند و معرفي شده توسط پيامبراند راهي است نامطمين و هدايت كننده به ضلالت

[=&quot]سلام احسان عزیز سوال بسیار جالبی را مطرح کردی اگر نظر اسلام را بخواهی [/]



[=&quot]از نظر جهان بينى اسلام در این مورد تنها بررسی خود عمل كافى نيست، بلكه عمل به ضميمه، محرك و انگيزه آن ارزش دارد.[/]



[=&quot] به همین خاطر بايد پرونده اين مردان بزرگ را، هم از نظر عمل، هم از نظر انگيزه و محرك، مورد بررسى قرار داد، و مسلماً از چند صورت خارج نيست 1 : گاهى هدف اصلى از اختراع صرفاً يك عمل تخريبى است مثل بمب هسته ای ، تكليف اين دسته از مخترعان كاملًا روشن است 2 : گاهى مخترع يا مكتشف، هدفش بهره گيرى مادى و يا اسم و آوازه و شهرت است تكليف اين گروه نيز روشن است آنها هيچگونه طلبى نه از خدا دارند و نه از همنوعان خويش و پاداش آنها همان سود و شهرتى بوده كه مى‏خواسته‏اند و به آن رسيده‏اند ج: گروه سومى هستند كه مسلماً انگيزه‏هاى انسانى دارند و يا اگر معتقد به خدا باشند انگيزه‏هاى الهى دارند اينگونه افراد اگر ايمان داشته باشند و محرك الهى، كه بحثى در آنها نيست، و اگر نداشته باشند اما محركشان انسانى و مردمى باشد بدون شك پاداش مناسبى از خداوند دريافت خواهند داشت، اين پاداش ممكن است در دنيا باشد، و ممكن است در جهان ديگر باشد، مسلماً خداوند عالم عادل آنها را محروم نمى‏كند، اما چگونه و چطور؟ جزئياتش بر ما روشن نيست، همين اندازه مى‏توان گفت «خداوند اجر چنين نيكوكارانى را ضايع نمى‏كند» چون (ان اللَّه لايضيع اجر المحسنين) و محسنین به مومنین و کافران نیز گفته می شود از اين گذشته آيه فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره. «هركس به اندازه سنگينى ذره‏اى كار نيك كند آن را مى‏بيند و هركس به مقدار ذره‏اى كار بد كند آن را خواهد ديد» به وضوح شامل اينگونه اشخاص می‏شود
از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره عبداللَّه بن جدعان كه از مشركان معروف جاهليت و از سران قريش بود چنين نقل شده: «كم عذاب ترين اهل جهنم اين جدعان است، سؤال كردند يا رسول الله چرا؟ فرمود: انه كان يطعم الطعام: (او گرسنگان را سير می كرد)
در روايت ديگرى مى‏خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله به عدى بن حاتم (فرزند حاتم طائى) فرمود: دفع عن ابيك العذاب الشديد بسخاء نفسه: «خداوند عذاب شديد را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت»

[/]



[=&quot]در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه هم از بعضى آيات و هم از بسيارى از روايات استفاده مى‏شود كه ايمان و يا حتى ولايت شرط قبولى اعمال و يا ورود در بهشت است، بنابراين اگر بهترين اعمال هم از افراد فاقد ايمان سر بزند مقبول درگاه خدا نخواهد بود[/][=&quot].[/]



[=&quot]ولى میتوان از اين سؤال چنين پاسخ گفت كه مسأله «قبولى اعمال» مطلبى است، و پاداش مناسب داشتن مطلب ديگر[/][=&quot] ، در زمينه ورود در بهشت نيز همين پاسخ را می گوئيم كه پاداش عمل لازم نيست منحصراً ورود در جنت باشد.[/]


ehsan24;32614 نوشت:
مگر نه کسی که به خلق خدا خدمت می کنه میره تو بهشت،

نه اینطور نیست. کی گفته کسی که به دیگران خدمت کنه ، بدون اینکه سایر شروط را داشته باشه ، میره توی بهشت؟

ehsan24;32614 نوشت:
دوستان لطفاً تصور کنید به شخصی پاسخ می دهید که اساساً اعتقادی به اسلام ندارد اما انسانی بسیار مطالعه گر است و واقعاً اطلاعات بالایی دارد.

شما میخواهید ما با کسی که اصلاً اعتقادی به اسلام نداره راجع به بهشت رفتن یا نرفتن افراد صحبت کنیم؟ اعتقاد به جهان آخرت و برانگیخته شدن و محاسبه اعمال و ثواب و گناه و بهشت و دوزخ جزء اسلام است و کسی که اعتقادی به اسلام ندارد اساساً هیچکدام از این مفاهیم را قبول ندارد. چنین کسی اصلاً وجود آخرت و بهشت را قبول ندارد تا اینکه چنین سئوالی را بپرسد یا نپرسد.

اما از بین معتقدان به اسلام ، اگر اینگونه سئوالات برای کسی پیش بیاید ، ناشی از نشناختن اسلام است. ما در تابستان امسال، کلاسی داشتیم به نام اسلام شناسی. اتفاقاً سر کلاس استاد همین بحث را هم مطرح کرد. اگر جزواتم را پیدا کردم براتون می نویسم.
آنقدری که یادم میاد اینه که: این تفکر یونانی است که ما چنین فکرهایی می کنیم. و فکر می کنیم که فلانی « اعتقاد » نداشت اما « عمل » داشت (مثلاً به مردم خدمت کرد). از نظر اسلام ، اعتقاد و عمل از هم جدا نیستند. استادمان آیاتی از قرآن ذکر کرد که دال بر این معنا بود (کتابی که تدریس میشد نوشته مقام معظم رهبری بود - بعداً نامش را می نویسم).
استادمان گفت: از علامه طباطبایی پرسیدند جدیدترین نظری که درباره اسلام دارید چیست؟ فرمود: همه چیز اسلام توحید است ، و توحید همه اسلام است. (نقل به مضمون)
یعنی « توحید » را اگر باز کنید در عرصه عمل میشود نماز ، میشود روزه ، میشود خدمت به مردم و ... و همین توحید ، در عرصه اعتقادات میشود اعتقادات درست.

از نظر منطق قرآن ، کسی که اعتقاد درستی ندارد ، هر کار خوبی هم انجام بدهد ارزشی ندارد. چون اینها از هم جدایی ندارند (آیاتش را با شرحش بعداً در فرصت مناسبی می نویسم)

به هر حال مشکل کسانیکه این قبیل سئوالات برایش پیش می آید در « اسلام شناسی » است. با منطق قرآن آشنایی کافی ندارند.

ehsan24;32614 نوشت:
با سلام. من دوستی دارم که یک بار با یک روحانی در دانشگاه مجادله کرد و از او پرسید که الـان ادیسون در بهشت است یا جهنم ؟ البته شاید به ظاهر پرسشی خنده دار بیاید اما با کمی فکر کردن میشه فهمید پشت این سوال چه سوال های بزرگی مخفی است ! او از من پرسید که مگر نه کسی که به خلق خدا خدمت می کنه میره تو بهشت، مگر نه از طرفی همین روحانیون میگن که دوستداران آل علی میرن به بهشت ! پس تکلیف امثال من و ادیسون چیه ؟ ادیسون یکی از بزرگترین خدمت ها به مردم را در طول تاریخ کرد اما هرگز مسلمان نشد ، پس الـان در بهشت است یا جهنم ؟ دوستان سوال بنده از شما این نیست که ادیسون کجاست ؟ سوالم این هست که اصلاً مگر نمی شود با شناخت اخلاق + خدمت به خلق خدا و پاسداری مکارم اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی البته بدون دین داشتن وارد بهشت شد ؟؟؟ دوستان لطفاً تصور کنید به شخصی پاسخ می دهید که اساساً اعتقادی به اسلام ندارد اما انسانی بسیار مطالعه گر است و واقعاً اطلاعات بالایی دارد. با تشکر

با سلام به همه دوستان و تشکر از جوابهای خوبشان.
بنده دیر به بحث رسیدم اما نکاتی رو در تکمیل بحث لازم دیدن که عرض کنم و اونها عبارتند از:

اولا: چه دليلي هست كه اديسون به جهنم مي‏رود؟ جهنم مخصوص كساني است كه از روي علم و عمد با حق وحقيقت مخالفت نموده و يا با امكان شناخت و پيروي راه حق از آن سرباز زده‏اند. ليكن ما نمي‏دانيم اديسون جزوكدامين دسته است.

ثانيا:همانطور که دوستان هم اشاره کردند پاداش هر كس متناسب با انگيزه‏هايي است كه بر اساس آن تلاش نموده و خواستهايي كه در جستجوي آنبوده. بنابراين اگر اديسون براي رضاي خدا و خدمت به خلق او تلاش نموده پاداش او با خداست ولي اگر اصلا هدفاو اشتهار نام آوري و ... باشد در واقع براي خدا و آخرت خويش كاري نكرده تا خداوند به او پاداشي دهد بلكهپاداشش همان اشتهار و نام‏آوري خواهد بود. همچنانكه در اين دنيا پاداش عمل هر كسي به عهده كسي است كه براياو كار كرده نه ديگري.

ثالثا: خدمات علمي و تكنيكي خدمت صرف نيست بلكه دو وجهي است و در پناه آن هزاران خيانت و بلا براي بشريت نيز پديد مي‏آيد. در اين جا ممكن است گفته شود كه مخترع و دانشمند مسئول اين امور نيست زيرا قصد اوخدمت است و بس. گوئيم البته در مواردي چنين است ليكن از اين جا همان نكته پيش به دست مي‏آيد كه ملاك ارزش كار دانشمند همان نيات و مقاصد اوست و اسلام بر اين مساله تاكيد ورزيده «كه اعمال آدميان بر اساس نياتشان محاسبه مي‏شود».

رابعا: تصور عاميانه و خام اين است كه ابتكارات اختراعات و پيشرفتهاي علمي را تماما منسوب به شخص مخترع و دانشمند مي‏دانند در حالي كه اين نگرش هم از چشم انداز جامعه شناسي علم نادرست است و هم از نظرديني.

دلیل:
الف) از نظر جامعه شناسي علم، علم هويتي جمعي و تاريخي دارد ور شد آن متعلق به تمام بشريت و همه ادوار است يعني عوامل گوناگوني درپويايي آن نقش داشته و زمينه‏هاي ايجاد جرقه‏اي در ذهن دانشمند را پديد مي‏آورد و تلاشها و مطالعات شخص دانشمند جزئي از هزارانمقوله موثر در رشد دانش است.

ب ) در چشم‏انداز ديني نيز عوامل اشاره شده در بالا خلاقيت ذهني عالم و مبتكر ما توان و اراده وي و هر امر موثر ديگر همه و همه از آن خداونداست و اگر او استعداد كافي سلامت و ديگر شرايط لازم را در اختيار وي قرار ندهد به نتيجه‏اي نخواهد رسيد. البته اين نافي اختيار و تلاشخود شخص نيست، ليكن بايد توجه داشت كه جهت انتساب اين امور به خداوند بسيار قوي‏تر از جهت انتساب به شخص عالماست.

با سلام به دوستان و کارشناسان محترم
حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه»در بارۀ سرانجام گروه هایی که مسلمان نیستند مطالب دقیقی دارند که به دوستان تقدیم می شود.
ایشان در بحث مكاسب محرمه مى فرمايند: «اما عوام آنان (پيروان اديان)، پس ظاهر است كه خلاف مذاهبى كه دارند، به ذهنشان خطور نمى كند، بلكه آنان، مانند عوام مسلمانان، به صحت مذهب خويش و بطلان ساير مذاهب قطع دارند. پس همان طور كه عوام ما، به سبب تلقين و نشو و نما در محيط اسلام، به صحت مذهب خويش و بطلان ساير مذاهب علم دارند، بدون اين كه خلاف آن به ذهنشان خطور كند، عوام آنان نيز چنين هستند و اين دو گروه از اين جهت تفاوتى ندارند. و قاطع در پيروى از قطع خود معذور است و نافرمان و گناهكار نيست و نمى توان او را به موجب اين پيروى عقاب كرد.
اما غير عوام آنان، غالباً به واسطه تلقيناتى كه از آغاز كودكى و نشو و نما در محيط كفر وجود داشته است، به مذاهب باطل خويش جازم و معتقد شده اند، به گونه اى كه هرگاه چيز مخالفى به آنان برسد، آن را با عقول خويش كه از آغاز نشو و نما، بر خلاف حق پرورش يافته است، رد مى كند. پس عالم يهودى يا مسيحى، عالم مسلمان، ادله ديگران را صحيح نمى داند و بطلان آن ادله براى وى ضرورى است; زيرا مذهب او نزد خودش ضرورى است و خلاف آن را احتمال نمى دهد.
آرى، در ميان آنان كسى مقصر است كه خلاف مذهب خود را احتمال بدهد و از روى عناد يا تعصب، ادله آن را بررسى نكند، همان طور كه در آغاز اسلام، كسانى در ميان علماى يهودى و مسيحى چنين بودند»[1].

[=&quot][1] . .المكاسب المحرمة، قم: المطبعة العلمية، 1381 ق، ص 133.

سلام
1- معیار سعادت، ایمان به حقایق و عمل صالح بر مبنای اوامر الهی است
2-کسانی که مومنند و عمل صالح دارند به معیار عقل ثواب و عقاب می شوند
3- کسی که در عقیده و عمل بر خلاف طریق حق بوده باشد تا تطهیر نشود معذب خواهد بود و علم یا عدم علم هم در آن دخیل نیست الا اینکه باز معیار عقل یعنی میزان استعداد برای فهم حقیقت نیز دخیل می شود لذا مستضعفین مرجون لامرالله هستند
4- عمل صالح یا غیر صالح با آثارش در سعادت یا شقاوت فرد دخیلند لذا خدمات اجتماعی تابع اصل عمل است
5- بغیر از کفار و مشرکین واقعی نمی توان درباره سعادت و شقاوت کسی قضاوت کرد
6- رحمت الهی را واسعه و بهشتش را درای مراتب بسیار بدانیم
موفق در پناه حق

حضرت امام در پايان، ديدگاه خود را چنين جمع بندى مى كند:
«خلاصه اين كه كفار، مانند جهال مسلمانان، برخى قاصرند و آنان اكثريت دارند و برخى مقصر. و تكاليف، اصول و فروع، بين همه مكلفان از عالم و جاهل، قاصر و مقصر، مشترك است و كفار به سبب اصول و فروع عقاب مى شوند، ولى با اقامه دليل بر ضد آنان و نه به طور مطلق. پس همان طور كه عقاب مسلمانان به سبب فروع به معناى اين نيست كه آنان خواه قاصر باشند و خواه مقصر، عقاب مى شوند، كفار نيز به حكم عقل و اصول و مذهب عدل دقيقاً چنين وضعىِ دارند»[1].
امام خمينى در تقريرات فلسفه خويش مى فرمايند:
«و اما دسته ديگر كه كثيرى از نوع انسان را تشكيل مى دهند، گرچه در مراكز تمدن علمى و عملى بوده اند وليكن چون اباً عن جدّ بر دين منسوخ سابق بوده اند و به دين لاحق مشرف نشده اند، ولى نه از باب عناد و نفاق، بلكه از باب قطع به خلاف; يعنى آنها اصلا و ابداً حتى احتمال صحت اسلام را هم نمى دهند... و جماعت كثيرى هستند كه اسلام را همين طور مى دانند، و يا اينكه در جايى هستند كه اسمى از اسلام به گوششان نخورده است; مثل بوداييهايى كه در فلان ده فلان جزيره قرار گرفتند. وليكن اين دسته به دين خودشان كه از سابق بوده معتقدند و فرض اين است كه بر اساس آن دينشان مستقيماً راه رفته و در عقايدشان هم همان طورى كه آن پيغمبر فرموده، معتقدند; مثل راهبى كه از اول عمر تا آخر در دير خود زندگى كرده و حضرت عيسى عليه السلام را مى شناخته و همين طور كه ايشان فرموده است به قضاياى مبدأ و معاد معتقد بوده و عملش هم عمل صالح و بر ميزان آن طريقه بوده است و به دين اسلام هم توجه نكرده است،
البته نمى توان گفت اين چنين شخصى به جهنم خواهد رفت; زيرا محال است حضرت احديت با بندگان خود خلاف عدل رفتار كند، .پس اين شخص را نمى توان تعذيب كرد و چنين كسى هم در جهنم نخواهد بود، و آن كفارى كه خد ا در قرآن به آنان وعده عذاب و جهنم داده است، مسلماً اين دسته از كفار نيستند.
[=&quot][1] . همان، ص 134.

اگر انسان به قرآن خوب نگاه كند، مى فهمد قرآن با كفارى كه حرف زده و به آنهاوعيد مى دهد، كفار قريش و معاندين پيغمبر عليه السلام بوده اند كه در اصطلاح قرآن بر اينها فساق و فاسق هم اطلاق مى شود و فاسق در اصطلاح قرآن به اين معنى است.
و خلاصه، اين گونه اشخاص مسلّم به جهنم نمى روند، البته به بهشتى كه جايگاه مقربين است، راهى نداشته و به طور مسلّم به جايگاه و مقام مؤمنين هم راهى ندارند؛
چون اينها اگر چه خلافى نكرده اند، اما چون عملشان واقعاً باطل بوده و حقيقتى نداشته است، صورت واقعيت به خود نمى گيرد و آنها از جنّت عملى كه از عمل و عبادات و اعمال دينيشان تشكيل مى شود بهره اى ندارند، ولى آن عمل صالح كه براى خدا انجام شده از قبيل احسان و برّ به والدين و غيره، صورت و ملكه اى دارد و چون به مبدأ و معاد هم عقيده مند بوده اند، اين گونه اشخاص اگرچه به بهشت معهود نمى روند، ولى لازم نيست به جهنم بروند.
مثلا الاغ و اسب به بهشت نمى روند، ولى به جهنم هم نمى روند، پس چنانكه (فَرِيق فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى الْسَّعِيِر) ممكن است فريقى هم باشد لا فى الجنّة و لا فى النار، و جايى باشد كه آنجا بمانند و يا در مرتبه پايين تر از جنت بروند; چون مغفور خواهند بود و هيچ عيبى هم ندارد. و اين طور نيست كه در جهنم را باز كنند و مدام جماعت انسان را به جهنم بريزند... »[1].

[=&quot][1] . تقريرات فلسفه امام خمينى، ج 3، ص 477ـ478.

شهيد مطهرى(ره) نيز در فصل نهم كتاب عدل الهى تحت عنوان «عمل خير از غير مسلمان» در بحث پرمخاطره اى مى گويد:
«ما معمولا وقتى مى گوييم فلان كس مسلمان است يا مسلمان نيست، نظر به واقعيت مطلب نداريم. از نظر جغرافيايى، كسانى را كه در يك منطقه زندگى مى كنند و به حكم تقليد و وراثت از پدران و مادران مسلمانند، مسلمان مى ناميم و كسانى ديگر را كه در شرايط ديگر زيسته اند و به حكم تقليد از پدران و مادران وابسته به دينى ديگر هستند يا اصلا بى دينند، غير مسلمان مى ناميم.
بايد دانست اين جهت ارزش زيادى ندارد، نه در جنبه مسلمان بودن و نه در جنبه نامسلمان بودن و كافربودن. بسيارى از ماها مسلمان تقليدى و جغرافيايى هستيم، به اين دليل مسلمان هستيم كه پدر و مادرمان مسلمان بوده اند.آنچه از نظر واقع، با ارزش است، اسلام واقعى است و آن اين است كه شخص قلباً در مقابل حقيقت تسليم باشد، درِ دل را به روى حقيقت گشوده باشد تا آنچه را كه حق است، بپذيرد و عمل كند و اسلامى كه پذيرفته است، بر اساس تحقيق و كاوش از يك طرف و تسليم و بى تعصبى از طرف ديگر باشد. اگر كسى داراى صفت تسليم باشد و به عللى اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در اين باره بى تقصير باشد، هرگز خداوند او را معذب نمى سازد، او اهل نجات از دوزخ است».
وى در پايان بحث دشوار و طولانى خويش، نجات از عذاب و استحقاق پاداش عمل نيك را براى اكثريت قاصر غير مسلمان به شرح زير قائل مى شود:
«به نظر حكماى اسلام از قبيل بوعلى و صدرالمتألهين، اكثريت مردمى كه به حقيقت اعتراف ندارند، قاصرند نه مقصر; چنين اشخاصى اگر خداشناس نباشند، معذب نخواهد بود ـ هر چند به بهشت هم نخواهند رفت ـ و اگر خداشناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملى خالص قربة الى الله انجام دهند، پاداش نيك عمل خويش را خواهند گرفت. تنها كسانى به شقاوت كشيده مى شوند كه مقصر باشند نه قاصر».
آن شهيد پس از نوشتن عبارت بالا، در يك سخنرانى مربوط به اواخر عمر پربركت خويش كه بعداً تحت عنوان «حق و باطل» تنظيم و منتشر شده است، با تأكيد فراوان و از صميم قلب، مسيحيان و كشيشان مسيحى را متقى و مستحق بهشت دانسته و گفته است:
«شما اگر به همين مسيحيت تحريف شده نگاه كنيد و برويد در دهات و شهرها، آيا هر كشيشى را كه مى بينيد، آدم فاسد و كثيفى است؟ ولله ميان همين ها صدى هفتاد هشتادشان مردمى هستند با يك احساس ايمانى و تقوا و خلوص كه به نام مسيح و مريم، چقدر راستى و تقوا و پاكى به مردم داده اند، تقصيرى هم ندارند; آنها به بهشت مى روند، كشيش آنها هم به بهشت مى رود، پس حساب روحانيت حاكم فاسد مسيحى و پاپ ها را بايد از اكثريت مبلغين و پيروان مسيح جدا كرد[1].

[=&quot][1] . تقريرات فلسفه امام خمينى، ج 3، ص 477ـ478.

به نظرم سید جمال الدین اسدآبادی هم می فرماید که:
در غرب مسلمان دیدم ولی خبری از اسلام نبود ! در شرق اسلام دیدم اما خبری از مسلمان نبود !

ehsan24;80202 نوشت:
به نظرم سید جمال الدین اسدآبادی هم می فرماید که: در غرب مسلمان دیدم ولی خبری از اسلام نبود ! در شرق اسلام دیدم اما خبری از مسلمان نبود !

سلام
مطمئنا منظور سید جمال بزرگوار نبودن اسلام در شرق بطور مطلق و بودن اسلام در غرب بنحو کامل نبوده است
نه شرق از مسلمان خالی است و نه غرب بهره چندانی از تعالیم اسلام دارد
موفق در پناه حق

با عرض سلام.جهت اطلاع شما باید عرض کنم جناب اینشتن شیعه بوده است و متاسفانه استکبار جهانی این موضوع را کتمان می کند.
شاید برای اکثر شما این مطلب جدید باشد که انیشتین فیزیکدان بزرگ دنیا به اقرار خودش شیعه دوازده امامی بوده است.
ایشان در جریان ساخت بمب اتم،نامه نگاریهایی با سران مذاهب دنیا داشته است و جواب مراجع شیعه علی الخصوص حضرت آیت الله بروجردی (ره) از همه بیشتر باعث جلب نظر وی شده است و کنجکاوی وی باعث شد که نامه نگاریهای خود را با حضرت آیت الله بروجردی ادامه دهد و در آخرین نامه خود به ایشان صریحا می نویسد که "من امروز رسما مسلمان و شیعه دوازده امامی هستم و اگر همه دنیا جمع شوند نمی توانند مرا از این عقیده برگردانند."
وی قبل از تشرف به اسلام یهودی بود و قبل از اظهار علنی اسلامش بیشنهاد ریاست جمهوری اسرائیل به او شد که با قوت نفس و قاطعیت آنرا رد کرد.
این باعث افتخار ما شیعیان است که بزرگترین اندیشمند فیزیک دنیا مذهب حقه شیعه را برمی گزیند.
تفصیل این مکاتبات با اسناد و مدارک ، در سایت حضرت آیت الله العظمی بروجردی آمده است که شیفتگان را به آنجا ارجاع می دهم.(اگر از لینک زیر نتوانستید باز کنید،در گوگل ،"آیت الله بروجردی" را سرچ کنید و در صفحه اصلی سایت ایشان،قسمت "اخبار و مطالب برگزیده کاربران" آنرا بیابید:
http://broujerdi.org/content/view/27/1/
منبع:وبلاگ عطر هدایت:

http://etrehedayat.blogfa.com/post-21.aspx

موضوع قفل شده است