منتخب اصول کافی

تب‌های اولیه

162 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منتخب اصول کافی

منتخب اصول کافی

بسم الله الرحمن الرحیم

اصول کافی یکی از مهم‌ترین و معتبرترین کتب حدیثی شیعه اثر ثقةالاسلام کلینی درگذشتهٔ ۳۲۹ است. وی در مدت ۲۰ سال این کتاب را گردآوری کرده‌است. موضوع این کتاب حدیث است که در سه بخش می‌باشد اصول، شامل روایات اعتقادی فروع، حاوی روایات فقهی روضه، شامل احادیث متفرقه تعداد روایات کتاب کافی را با رقم‌های مختلف گفته‌اند: یوسف بحرانی ۱۶۱۹۹، دکتر حسین علی محفوظ ۱۵۱۷۶، علامه مجلسی ۱۶۱۲۱ و برخی از معاصران مثل شیخ عبدالرسول الغفار ۱۵۵۰۳ حدیث شمارش کرده‌اند.کتاب مذکور یکی از کتب چهارگانه معتبر مذهب شیعه جعفری اثنی عشری می‌باشد.

اصول کافی


تصویری از صفحه آخر نسخه‌ای دست‌نوشته از اصول کافی

کلینی در اصول کافی، در هشت عنوان (فصل) به تبیین اصول اعتقادی شیعه و برخی مطالب دیگر که با مسائل اعتقادی ارتباط دارد، پرداخته‌است. عناوین این کتاب عبارتند از:

  • العقل و الجهل
  • فضل العلم
  • التوحید
  • الحجة
  • الایمان و الکفر
  • الدعاء
  • فضل القرآن
  • العشرة

بخش دوم کتاب کافی که فروع الکافی نام دارد دربردارندهٔ روایات مربوط به مسائل فقهی است. فروع کافی بزرگ‌ترین بخش کتاب کافی به حساب می‌آید. در این بخش عناوین زیر وجود دارد:
۱. کتاب الطهارة، ۲. کتاب الحیض، ۳. کتاب الجنائز، ۴. کتاب الصلاة، ۵. کتاب الزکاة والصدقه، ۶. کتاب الصیام، ۷. کتاب الحج، ۸. کتاب الجهاد، ۹. کتاب المعیشة، ۱۰. کتاب النکاح، ۱۱. کتاب العقیقه، ۱۲. کتاب الطلاق، ۱۳. کتاب العتق والتدبیر والمکاتبه، ۱۴. کتاب الصید، ۱۵. کتاب الذبائح، ۱۶. کتاب الاطعمه، ۱۷. کتاب الاشربة، ۱۸. کتاب الزّی والتجمل والمروّة، ۱۹. کتاب الدواجن، ۲۰. کتاب الوصایا، ۲۱. کتاب المواریث، ۲۲. کتاب الحدود، ۲۳. کتاب الدیات، ۲۴. کتاب الشهادات، ۲۵. کتاب القضا والاحکام، ۲۶. کتاب الایمان والنذور والکفارات.
در فروع کافی برخی از عنوان‌ها که معمولاً در کتب فقهی به صورت مستقل آورده می‌شوند به مناسبت، ضمن عنوان‌های یاد شده آمده‌اند. مثلاً امر به معروف، در عنوان الجهاد آمده‌است

روضه کافی

سومین بخش از الکافی که به روضه کافی شهرت دارد، روایات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هیچ ترتیب و نظم خاصی گردآوری شده‌است. چند نمونه از این موضوعات به شرح زیر است:

  • تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن
  • توصیه‌ها و اندرزهای ائمه
  • رؤیا و انواع آن
  • دردها و درمان‌ها
  • کیفیت آفرینش جهان هستی و برخی از پدیده‌های آن
  • تاریخ بعضی از پیامبران بزرگ
  • فضیلت شیعه و وظایف آن
  • برخی مسائل تاریخ صدر اسلام و زمان خلافت علی
  • امام مهدی و صفات او و نیز اصحاب و ویژگی‌های زمان حضور او
  • تاریخ زندگی برخی اصحاب و اشخاص، نظیر ابوذر، ثمامة بن أثال، زید بن علی، سلمان، جعفر بن ابی طالب.

نکته مهم دوستان اگر خواستند حدیث بزارند به ترتیب بزارید
از گذاشتن احادیث با سند ضعیف که سبب ایجاد بحث در تاپیک میشود جدا خوداری کنی
با توجه به اینکه سایت مورد بازدید سنین مختلف است از گذاشتن احادیث خاص خوداری کنید


كتاب عقل و جهل‏


[=Andalus]ترجمه و شرح :حاج سيد جواد مصطفوي

1- أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدّثَنِي عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمّا خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمّ قَالَ وَ عِزّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبّ إِلَيّ مِنْكَ وَ لَا أَكْمَلْتُكَ إِلّا فِيمَنْ أُحِبّ أَمَا إِنّي إِيّاكَ آمُرُ وَ إِيّاكَ أَنْهَى وَ إِيّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيّاكَ أُثِيبُ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 10 رواية: 1


ترجمه :
1 امام باقر(ع) فرمايد: چون خدا عقل را آفريد از او بازپرسى كرده باو گفت پيش آى پيش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى كه از تو به پيشم محبوب‏تر باشد نيافريدم و ترا تنها بكسانيكه دوستشان دارم بطور كامل دادم. همانا امر و نهى كيفر و پاداشم متوجه تو است


شرح :
مراد بعقل چنانچه از جميع روايات اين باب استفاده می‏شود همان قوه تشخيص و ادراك و وادار كننده انسان به نيكى و صلاح و باز دارنده او از شر و فساد مى‏باشد چنانچه در روايت سوم عقل وسيله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده و در حديث چهارم 75 خاصيت و اثر آن بنام لشكر عقل توضيح داده شده است پس عاقل كامل كسى است كه آن اثر در او باشد، و مراد به پيش آمدن و بازگشتن عقل اين است كه اين موجود در برابر او امر و نواهى خالقش كاملا منقاد و مطيع است و جمله آخر حديث در روايات ديگر توضيح داده مى‏شود كه كيفر پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ايشانست

2- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُفَضّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيّ‏ٍ ع قَالَ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ يَا آدَمُ إِنّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالَا يَا جَبْرَئِيلُ إِنّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 11 رواية: 2


class: cms_table

ترجمه :
2 اصبغ بن نباته از على عليه السلام روايت مى‏كند كه جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ام كه ترا در انتخاب يكى از سه چيز مخير سازم پس يكى را بر گزين و دو تا را واگذار. آدم گفت چيست آن سه چيز؟ گفت: عقل و حياء و دين آدم گفت عقل را برگزيدم، جبرئيل بحياء و دين گفت شما باز گرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند اى جبرئيل ما مأموريم هر جا كه عقل باشد با او باشيم. گفت خود دانيد و بالا رفت.

شرح :
از مجموع اين روايت چنين استفاده مى‏شود كه عقل باحياء و دين لازم و ملزومند و از يكديگر جدا نشوند پس خداوند بهر كس عقل عنايت كند حياء و دين هم عنايت كرده است و كسى را كه باحياء و متدين يافتم بايد او را عاقل هم بدانيم.

3- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ النّكْرَاءُ تِلْكَ الشّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 11 رواية: 3

class: cms_table

ترجمه :
3 شخصى از امام ششم عليه السلام پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزى است كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص گويد: گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست، آن شيطنت است، آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.


4- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ سَمِعْتُ الرّضَا ع يَقُولُ صَدِيقُ كُلّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوّهُ جَهْلُهُ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 11 رواية: 4


class: cms_table


ترجمه :

4 حسن بن جهم گويد: از امام رضا عليه‏السلام شنيدم كه مى‏فرمود: دوست هر انسانى عقل او است و دشمن او جهلش



5- وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع إِنّ عِنْدَنَا قَوْماً لَهُمْ مَحَبّةٌ وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعَزِيمَةُ يَقُولُونَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَالَ لَيْسَ أُولَئِكَ مِمّنْ عَاتَبَ اللّهُ إِنّمَا قَالَ اللّهُ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 12 رواية: 5

ترجمه :
5 حسن بن جهم گويد: بحضرت ابوالحسن عليه السلام عرض كردم نزد ما دسته‏اى هستند كه دوستدار امامند ولى آن تصميم راسخ را ندارند (كه بتوانند از راه عقيده خويش از جان و مال بگذرند) همين قدر است كه از محبت امام دم می‏زنند. فرمود آنها (بواسطه كوتاهى عقل و قصور اداركشان) از جمله كسانى كه مورد سرزنش خدا قرار گرفته ‏اند نيستند. همانا خدا می‏فرمايد: عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت (و ايشان صاحب بصيرت نمی‏باشند.

- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ دَخَلَ عَلَيْهِ الْوَرْدُ أَخُو الْكُمَيْتِ فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللّهُ فِدَاكَ اخْتَرْتُ لَكَ سَبْعِينَ مَسْأَلَةً مَا تَحْضُرُنِي مِنْهَا مَسْأَلَةٌ وَاحِدَةٌ قَالَ وَ لَا وَاحِدَةٌ يَا وَرْدُ قَالَ بَلَى قَدْ حَضَرَنِي مِنْهَا وَاحِدَةٌ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ قَوْلُ اللّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَسْئَلُوا أَهْلَ الذّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ مَنْ هُمْ قَالَ نَحْنُ قَالَ قُلْتُ عَلَيْنَا أَنْ نَسْأَلَكُمْ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ عَلَيْكُمْ أَنْ تُجِيبُونَا قَالَ ذَاكَ إِلَيْنَا
اصول كافى جلد 1 صفحه: 305 روايه: 6

ترجمه :
ابوبكر حضر مى‏گويد: خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب بودم كه ورد برادر كميت (كه از شعراء معروف عرب و مداح اهل بيت است) وارد شد و عرضكرد: خدا مرا قربانت كند، هفتاد سؤال حاضر كرده بوديم كه از شما بپرسم و اكنون يكى از آنها راهم بخاطر ندارم. (در اينجا اين شعر با تصحيف مناسب است)
گفته بودم چو بيايم غم دل با تو بگويم چه بگويم كه غم از دل برود چون برت آيم
حضرت فرمود: اى ورد يكى را هم بخاطر ندارى؟!! عرضكرد: چرا يكى از آنها بخاطرم آمد فرمود: آن چيست؟ عرضكرد، قول خداى تبارك و تعالى (((اگر نمى‏دانيد از اهل ذكر بپرسيد))) ايشان كيانند؟ فرمود: ما هستيم عرضكرد: بر ماست كه از شما بپرسيم؟ فرمود: آرى، عرض كردم: بر شماست كه بما جواب گوئيد؟ فرمود: اختيار با ماست

- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنّ مَنْ عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ أَنّ قَوْلَ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ أَنّهُمُ الْيَهُودُ وَ النّصَارَى قَالَ إِذاً يَدْعُونَكُمْ إِلَى دِينِهِمْ قَالَ قَالَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ نَحْنُ أَهْلُ الذّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 306 روايه: 7

ترجمه :
محمد بن مسلم بامام باقر عليه السلام: عرضكرد: همشهريان ما گمان كنند، قول خداى عزوجل (((اگر نمیدانيد از اهل ذكر بپرسيد))) اهل ذكر يهود و نصارى هستند، فرمود: بنابراين آنها شما را بدين خود دعوت كنند!!! سپس با دست بسينه‏اش اشاره كرد و فرمود: ما هستيم اهل ذكر و ما هستيم سؤال شوندگان.

8- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الكافي ج : 1 ص : 21سُلَيْمَانَ الدّيْلَمِيّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِينِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ كَيْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِي فَقَالَ إِنّ الثّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ إِنّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ كَثِيرَةِ الشّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنّ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرّ بِهِ فَقَالَ يَا رَبّ أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هَذَا فَأَرَاهُ اللّهُ تَعَالَى ذَلِكَ فَاسْتَقَلّهُ الْمَلَكُ فَأَوْحَى اللّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ إِنْسِيّ‏ٍ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ وَ عِبَادَتُكَ فِي هَذَا الْمَكَانِ فَأَتَيْتُكَ لِأَعْبُدَ اللّهَ مَعَكَ فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذَلِكَ فَلَمّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَكُ إِنّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنّ لِمَكَانِنَا هَذَا عَيْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَيْسَ لِرَبّنَا بَهِيمَةٌ فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنّ هَذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِكَ الْمَلَكُ وَ مَا لِرَبّكَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِيشِ فَأَوْحَى اللّهُ إِلَى الْمَلَكِ إِنّمَا أُثِيبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 12 رواية: 8

ترجمه :
8 سليمان ديلمى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم فلانى در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنانست فرمود: عقلش چگونه است؟ گفتم نمى‏دانم، فرمود، پاداش باندازه عقل است، همانا مردى از بنى اسرائيل در يكى از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود عبادت خدا مى‏كرد يكى از فرشتگان از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده‏ات را به من بنما خداوند باو نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا باو وحى كرد همراه او باش پس آن فرشته بصورت انسانى نزد او آمد عابد گفت تو كيستى؟ گفت مردى عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم پس آن روز را با او بود، چون صبح شد فرشته باو گفت: جاى پاكيزه‏اى دارى و فقط براى عبادت خوب است. عابد گفت: اينجا يك عيب دارد. فرشته گفت: چه عيبى؟ عابد گفت: خداى ما چهارپائى ندارد، اگر او خرى مى‏داشت در اينجا مى‏چرانديمش براستى اين علف از بين مى‏رود! فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد، عابد گفت: اگر خرى مى‏داشت چنين علفى تباه نمى‏شد، پس خدا بفرشته وحى كرد: همانا او را باندازه عقلش پاداش مى‏دهم (يعنى حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روى ساده دلى و ضعف خرد است مشرك و كافر نيست ليكن عبادتش هم پاداش عبادت عالم خداشناس را ندارد).

9- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النّوْفَلِيّ عَنِ السّكُونِيّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص إِذَا بَلَغَكُمْ عَنْ رَجُلٍ حُسْنُ حَالٍ فَانْظُرُوا فِي حُسْنِ عَقْلِهِ فَإِنّمَا يُجَازَى بِعَقْلِهِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 13 رواية:9

ترجمه :
9- امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله و آله نقل مى‏كند كه: چون خوبى حال مردى (مانند نماز و روزه بسيارش) بشما رسيد، در خوبى عقلش بنگريد زيرا به ميزان عقلش پاداش مى‏يابد.

10- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ وَ أَيّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشّيْطَانَ فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيّ شَيْ‏ءٍ هُوَ فَإِنّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشّيْطَانِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 13 رواية:10

ترجمه :
10- ابن سنان گويد بحضرت صادق عليه السلام عرض كردم: مرديست عاقل كه گرفتار وسواس در وضو و نماز مى‏باشد: فرمود چه عقلى كه فرمانبرى شيطان مى‏كند؟ گفتم: چگونه فرمان شيطان مى‏برد؟ فرمود از او بپرس وسوسه‏ايكه باو دست ميدهد از چيست؟ قطعا بتو خواهد گفت از عمل شيطانست.

11- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مَا قَسَمَ اللّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ وَ لَا بَعَثَ اللّهُ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا حَتّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمّتِهِ وَ مَا يُضْمِرُ النّبِيّ ص فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ الْمُجْتَهِدِينَ وَ مَا أَدّى الْعَبْدُ فَرَائِضَ اللّهِ حَتّى عَقَلَ عَنْهُ وَ لَا بَلَغَ جَمِيعُ الْعَابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ الْعَاقِلُ وَ الْعُقَلَاءُ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ الّذِينَ قَالَ اللّهُ تَعَالَى وَ مَا يَتَذَكّرُ إِلّا أُولُو الْأَلْبَابِ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 14 رواية:11

ترجمه :
11 پيغمبر فرمود: خدا به بندگانش چيزى بهتر از عقل نبخشيده است، زيرا خوابيدن عاقل از شب بيدارى جاهل بهتر است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (به سوى حج و جهاد) بهتر است و خدا پيغمبر و رسول را جز براى تكميل عقل مبعوث نسازد (تا عقلش را كامل نكند مبعوث نسازد) و عقل او برتر از عقول تمام امتش باشد و آنچه پيغمبر در خاطر دارد، از اجتهاد مجتهدين بالاتر است و تا بنده‏اى واجبات را به عقل خود در نيابد آنها رإ؛ انجام نداده است همه عابدان در فضيلت عبادتشان بپاى عاقل نرسند. عقلا همان صاحبان خردند كه درباره ايشان فرموده: تنها صاحبان خرد اندرز مى‏گيرند.

باب توصيف و فضيلت علم و فضل دانشمندان‏


class: cms_table align: right


1- مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُبَيْدِ اللّهِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ الدّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِيلَ عَلّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَيّامِ الْجَاهِلِيّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِيّةِ قَالَ فَقَالَ النّبِيّ ص ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمّ قَالَ النّبِيّ ص إِنّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنّ فَهُوَ فَضْلٌ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 37 روايه :1

class: cms_table



ترجمه :
1- امام هفتم عليه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد ديد جماعتى گرد مردى را گرفته‏ اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه ‏اى است. فرمود: علامه يعنى چه؟ گفتند: داناترين مردم است به دودمان عرب و حوادث ايشان و به روزگار جاهليت و اشعار عربى. پيغمبر فرمود: اينها علمى است كه نادانش را زيانى ندهد و عالمش را سودى نبخشد سپس فرمود: همانا علم سه چيز است: آيه محكم، فريضه عادله، سنت پابرجا، و غير از اين فضل است


شرح: آية محكمة كه به اصول عقايد اشاره دارد زيرا براهين آن آيات محكمات جهان و قرآن كريم است و در قرآن دلايل مبداء و معاد به لفظ (((آيه و آيات))) بسيار ذكر شده است و فريضة عادلة اشاره به علم اخلاق است كه خوبش از لشكر عقل و بدش از لشكر جهل است و بر انسان فريضه (واجب) است كه لشكر عقل را داشته باشد و از لشكر جهل تهى باشد و عدالت آن كنايه از حد وسط بين افراط و تفريط است و سنة قائمة اشاره به احكام شريعت يعنى مسائل حلال و حرام دارد و انحصار علوم دينى به اين سه قسم معلوم است و اين كتاب كافى هم مشتمل بر همين سه علم است و با سه نشأة انسانيت مطابق است يعنى علم اصول عقايد براى عقلش و علم اخلاق براى جان و دلش و حلال و حرام براى بدن او مى‏باشد)))

در حديث 134 امام صادق عليه السلام می‏فرمايد: همه علم مردم را چهار قسم ديدم: اول اينكه خداى تو را بشناسى دوم بدانى چه مصالحى در ساختن تو بكار برده بدانى از تو چه خواسته. چهارم آنچه تو را از دينت خارج كند بشناسى، و خلاصه علم مفيد از نظر قرآن و پيغمبر و امام صادق در اطراف همين مطالب دور مى‏زند و علوم ديگر در آنها زياديست چنانچه در اين حديث پيغمبر فرموده: بود و نبودش سود و زيانى ندارد.

2- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ إِنّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ

اصول كافى جلد 1 ص :39 رواية: 2

ترجمه :

2- امام صادق عليه السلام فرمود: دانشمندان وارثان پيمبرانند براى اينكه پيمبران پول طلا و نقره به ارث نگذارند و تنها احاديثى از احاديثشان بجاى گذارند هر كه از آن احاديث برگيرد بهره بسيارى بر گرفته است. پس نيكو بنگريد كه اين علم خود را از كه ميگيريد، زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلى هستند كه تغيير دادن غاليان و بخود بستگى خرابكاران و بد معنى كردن نادانان را از دين برمى‏دارند.

شرح :
خرابكارى در دين طبق اين روايت سه گونه است: 1- كلمه يا جمله قرآن و حديث را به نفع و سليقه خويش تغيير دادن و اين عمل گاهى از غلاة و مسلمين كاسه از آش داغتر سر مى‏زند 2- كسانى كه مسلمان و متدين نيستند خود را به اسلام و دين ببندند يا مطلبى كه از دين نيست به دين نسبت دهند 3- قرآن و حديث را از معنى حقيقى خود برگردانيده و طبق سليقه شخص خويش معنى كنند. و در هر دوره امامان يا علماى عادلى هستند كه از اين اعمال جلوگيرى كنند.

3- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيّ‏ٍ الْوَشّاءِ عَنْ حَمّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ إِذَا أَرَادَ اللّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقّهَهُ فِي الدّينِ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 39 رواية: 3

ترجمه :

3- و فرمود: چون خدا خير بنده‏اى خواهد او را در دين دانشمند كند.

4- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ الْكَمَالُ كُلّ الْكَمَالِ التّفَقّهُ فِي الدّينِ وَ الصّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ

اصول كافى جلد 1 ص :39 رواية: 4

ترجمه :

4- امام باقر عليه السلام فرمود: كمال انسان و نهايت كمالش دانشمند شدن در دين و صبر در بلا و اقتصاد در زندگى است.

5- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ الْعُلَمَاءُ أُمَنَاءُ وَ الْأَتْقِيَاءُ حُصُونٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ سَادَةٌ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى الْعُلَمَاءُ مَنَارٌ وَ الْأَتْقِيَاءُ حُصُونٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ سَادَةٌاصول كافى جلد 1 ص :39 رواية: 5

ترجمه :

5- امام صادق عليه السلام فرمود: دانشمندان امينند و پرهيزگاران دژها و جانشينان سروران و روايت ديگر دانشمندان برجهاى نورافكن و پرهيزگاران دژها و جانشينان سرورانند.

6- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ حَسّانَ عَنْ إِدْرِيسَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْكِنْدِيّ عَنْ بَشِيرٍ الدّهّانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَتَفَقّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا يَا بَشِيرُ إِنّ الرّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَيْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ

اصول كافى جلد 1 ص :40 رواية: 6


ترجمه :

6- حضرت صادق عليه السلام به بشير فرمود: هر يك از اصحاب ما كه فهم دين ندارد خيرى ندارد، اى بشير هر مردى از ايشان كه از نظر فهم دين بى‏نياز نباشد به ديگران نياز پيدا مى‏كند و چون به آنها نيازمند شد او را در گمراهى خويش وارد كنند و او نفهمد.

7- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ النّوْفَلِيّ عَنِ السّكُونِيّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص لَا خَيْرَ فِي الْعَيْشِ إِلّا لِرَجُلَيْنِ عَالِمٍ مُطَاعٍ أَوْ مُسْتَمِعٍ وَاعٍ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 40 رواية: 7

ترجمه :

7- رسول خدا (ص) فرمود: در زندگى جز براى دو نفر خيرى نيست: عالمى كه فرمانش برند. و شنونده نگهدار (آنكه چون مطلبى از دين شنيد حفظ كند و عمل نمايد).

8- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ

اصول كافى جلد 1 ص: 40 رواية: 8

ترجمه :

8- امام باقر عليه السلام فرمود: عالمى كه از علمش بهره برد (يا بهره برند) بهتر از هفتاد هزار عابد است.

9- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع رَجُلٌ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِكُمْ يَبُثّ ذَلِكَ فِي النّاسِ وَ يُشَدّدُهُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ قُلُوبِ شِيعَتِكُمْ وَ لَعَلّ عَابِداً مِنْ شِيعَتِكُمْ لَيْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرّوَايَةُ أَيّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ الرّاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدّ بِهِ قُلُوبَ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ

اصول كافى جلد 1 ص :40 رواية: 9

ترجمه :
9- معاويه بن عمار گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: مردى است كه از شما روايت بسيار نقل كند و ميان مردم انتشار دهد و آن را در دل مردم و دل شيعيانتان استوار كند و شايد عابدى از شيعيان شما باشد كه در روايت چون او نباشد كداميك بهترند؟ فرمود: آنكه احاديث ما را روايت كند و دلهاى شيعيانمان را استوار سازد از هزارعابد بهتر است.


باب ثواب دانشمند و دانشجو

باب ثواب العالم و المتعلم‏



1- مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمّدٍ الْأَشْعَرِيّ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدّاحِ وَ عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَدّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنّةِ وَ إِنّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِي السّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ حَتّى الْحُوتِ فِي الْبَحْرِ وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ إِنّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 42 رواية: 1

ترجمه :

1- رسول خدا(ص) فرمود: كسيكه در راهى رود كه در آن دانشى جويد خدا او را به راهى سوى بهشت برد، همانا، فرشتگان با خرسندى بالهاى خويش به راه دانشجو فرو نهند و اهل زمين و آسمان تا برسد به ماهيان دريا براى دانشجو آمرزش طلبند و برترى عالم بر عابد مانند برترى ماه شب چهارده است بر ستارگان ديگر و علما وارث پيامبرانند زيرا پيامبران پول طلا و نقره به جاى نگذارند بلكه دانش بجاى گذارند، هر كه از دانش ايشان برگيرد بهره فراوانى گرفته است.

2- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنّ الّذِي يُعَلّمُ الْعِلْمَ مِنْكُمْ لَهُ أَجْرٌ مِثْلُ أَجْرِ الْمُتَعَلّمِ وَ لَهُ الْفَضْلُ عَلَيْهِ فَتَعَلّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ وَ عَلّمُوهُ إِخْوَانَكُمْ كَمَا عَلّمَكُمُوهُ الْعُلَمَاءُ

اصول كافى جلد 1 ص 42 رواية:2

ترجمه :

2- امام باقر عليه السلام فرمود: آنكه از شما شيعيان به ديگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجو است با قدرى بيشتر پس از دانشمندان دانش آموزيد و آنرا به برادران دينى خود بياموزيد چنانچه دانشمندان به شما آموخته‏ اند.


3- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ الْبَرْقِيّ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ ع يَقُولُ مَنْ عَلّمَ خَيْراً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ عَلّمَهُ غَيْرَهُ يَجْرِي ذَلِكَ لَهُ قَالَ إِنْ عَلّمَهُ النّاسَ كُلّهُمْ جَرَى لَهُ قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ قَالَ وَ إِنْ مَاتَ

اصول كافى جلد 1 ص :42 رواية: 3

ترجمه :

3- ابو بصير گويد شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمود: كسى كه به ديگرى چيزى آموزد براى اوست مثل پاداش كسى كه به آن عمل كند. عرض كردم: اگر باز به ديگرى آموزد همين پاداش براى او هست؟ فرمود: اگر به همه مردم بياموزد همان ثواب درباره او جارى است، گفتم: اگر چه معلم بميرد فرمود: اگر چه بميرد.


4- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ عَلّمَ بَابَ هُدًى فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا يُنْقَصُ أُولَئِكَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْئاً وَ مَنْ عَلّمَ بَابَ ضَلَالٍ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ أَوْزَارِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا يُنْقَصُ أُولَئِكَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْئاً

اصول كافى جلد 1 ص :43 رواية: 4

ترجمه :

4- حضرت باقر عليه السلام فرمود: هركه به مردم درى از هدايت آموزد مثل پاداش ايشان دارد بدون اينكه از پاداش آنها چيزى كم شود و كسى كه به مردم درى از گمراهى آموزد مثل گناه ايشان دارد بدون اينكه از گناه آنها چيزى كم شود.

5- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ سَعْدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ مَا فِي طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللّجَجِ إِنّ اللّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَانِيَالَ أَنّ أَمْقَتَ عَبِيدِي إِلَيّ الْجَاهِلُ الْمُسْتَخِفّ بِحَقّ أَهْلِ الْعِلْمِ التّارِكُ لِلِاقْتِدَاءِ بِهِمْ وَ أَنّ أَحَبّ عَبِيدِي إِلَيّ التّقِيّ الطّالِبُ لِلثّوَابِ الْجَزِيلِ اللّازِمُ لِلْعُلَمَاءِ التّابِعُ لِلْحُلَمَاءِ الْقَابِلُ عَنِ الْحُكَمَاءِ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 43 رواية: 5

ترجمه :

5- امام چهارم عليه الس لام فرمود: اگر مردم بدانند در طلب علم چه فايده‏ايست آن را مى‏طلبند اگر چه با ريختن خون دل و فرو رفتن در گردابها باشد. خداوند تبارك و تعالى به دانيال وحى فرمود كه: منفورترين بندگان من نزد من نادانى است كه حق علما را سبك شمرد و پيروى ايشان نكند و محبوبترين بندگانم پرهيزكارى است كه طالب ثواب بزرگ و ملازم علماء و پيرو خويشتن‏داران و پذيرنده حكما باشد.

6- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع مَنْ تَعَلّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلّمَ لِلّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السّمَاوَاتِ عَظِيماً فَقِيلَ تَعَلّمَ لِلّهِ وَ عَمِلَ لِلّهِ وَ عَلّمَ لِلّهِ

اصول كافى جلد 1 ص :43 رواية: 6

ترجمه :

6- حفص گويد امام صادق عليه السلام به من فرمود: هر كه براى خدا علم را بياموزد و بدان عمل كند و بديگران بياموزد در مقامهاى بلند آسمانها عظيمش خوانند و گويند: آموخت براى خدا، عمل كرد براى خدا، تعليم داد براى خدا.

باب حق عالم‏

باب حق العالم



1- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيّ عَمّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنّ مِنْ حَقّ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُكْثِرَ عَلَيْهِ السّؤَالَ وَ لَا تَأْخُذَ بِثَوْبِهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَيْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلّمْ عَلَيْهِمْ جَمِيعاً وَ خُصّهُ بِالتّحِيّةِ دُونَهُمْ وَ اجْلِسْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا تَجْلِسْ خَلْفَهُ وَ لَا تَغْمِزْ بِعَيْنِكَ وَ لَا تُشِرْ بِيَدِكَ وَ لَا تُكْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ وَ لَا تَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا حَتّى يَسْقُطَ عَلَيْكَ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ وَ الْعَالِمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصّائِمِ الْقَائِمِ الْغَازِي فِي سَبِيلِ اللّهِ

اصول كافى جلد 1 ص :46 رواية: 1

ترجمه :
1- اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد: از جمله حقوق عالم است كه از او زياد نپرسى و جامه‏اش نگيرى چون بر او وارد شدى و گروهى نزد او بودند به همه سلام كن و او را نزد آنها بتحيت مخصوص گردان، مقابلش بنشين و پشت سرش منشين، چشمك مزن، با دست اشاره مكن، پرگوئى مكن كه فلانى و فلانى برخلاف نظر او چنين گفته‏اند و از زيادى مجالستش دلتنگ مشو زيرا مثل عالم مثل درخت خرماست بايد در انتظار باشى تا چيزى از آن بر تو فرو ريزد و پاداش عالم از روزه‏دار شب زنده دارى كه در راه خدا جهاد كند بيشتر است.


باب همنشينى و همدمى باعلما

- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ يَا بُنَيّ اخْتَرِ الْمَجَالِسَ عَلَى عَيْنِكَ فَإِنْ رَأَيْتَ قَوْماً يَذْكُرُونَ اللّهَ جَلّ وَ عَزّ فَاجْلِسْ مَعَهُمْ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً نَفَعَكَ عِلْمُكَ وَ إِنْ تَكُنْ جَاهِلًا عَلّمُوكَ وَ لَعَلّ اللّهَ أَنْ يُظِلّهُمْ بِرَحْمَتِهِ فَيَعُمّكَ مَعَهُمْ وَ إِذَا رَأَيْتَ قَوْماً لَا يَذْكُرُونَ اللّهَ فَلَا تَجْلِسْ مَعَهُمْ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً لَمْ يَنْفَعْكَ عِلْمُكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَاهِلًا يَزِيدُوكَ جَهْلًا وَ لَعَلّ اللّهَ أَنْ يُظِلّهُمْ بِعُقُوبَةٍ فَيَعُمّكَ مَعَهُمْ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 48 رواية: 1

class: cms_table

ترجمه :

1 امام فرمايد: لقمان به پسرش گفت: پسر عزيزم همنشين را از روى بصيرت انتخاب كن. اگر ديدى گروهى خداى عزوجل را ياد مى‏كنند با ايشان بنشين كه اگر تو عالم باشى علمت سودت بخشد و اگر جاهل باشى ترا بياموزند و شايد خدا بر آنها سايه رحمت اندازد و ترا هم فرا گيرد. و چون ديدى گروهى بياد خدا نيستند با آنها منشين زيرا اگر تو عالم باشى علمت سودت ندهد و اگر جاهل باشى نادانترت كنند و شايد خدا بر سرشان كيفرى آرد و ترا هم فرا گيرد.

2- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ مُحَادَثَةُ الْعَالِمِ عَلَى الْمَزَابِلِ خَيْرٌ مِنْ مُحَادَثَةِ الْجَاهِلِ عَلَى الزّرَابِيّ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 48 رواية: 2

ترجمه :

2 موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمود: گفتگوى با عالم در خاكروبه بهتر از گفتگوى با جاهل است روى تشكها.

3- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ الْبَرْقِيّ عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِي قُرّةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص قَالَتِ الْحَوَارِيّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اللّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ يُذَكّرُكُمُ اللّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغّبُكُمْ فِي الْ‏آخِرَةِ عَمَلُهُ

اصول كافى جلد 1 ص :48 رواية: 3

ترجمه :


3- رسول خدا فرمود: حواريين بعيسى عليه السلام گفتند يا روح‏الله با كه بنشينيم فرمود: با كسيكه ديدارش شما را بياد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زياد كند و كردارش شما را به آخرت تشويق كند.

4- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مُجَالَسَةُ أَهْلِ الدّينِ شَرَفُ الدّنْيَا وَ الْ‏آخِرَةِ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 49 رواية: 4

ترجمه :

4 رسولخدا فرمود: همنشينى با اهل دين شرف دنيا و آخرتست.

[=arial]5- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمّدٍ الْأَصْبَهَانِيّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنْ مِسْعَرِ بْنِ كِدَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَى مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِي نَفْسِي مِنْ عَمَلِ سَنَةٍ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 49 رواية: 5

ترجمه :

5 امام باقرعليه السلام فرمود: نشستن نزد كسيكه باو اعتماد دارم از عبادت يكسال برايم اطمينان بخش‏تر است.

*باب بذل علم*

باب بذل العلم


1- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَرَأْتُ فِي كِتَابِ عَلِيّ‏ٍ ع إِنّ اللّهَ لَمْ يَأْخُذْ عَلَى الْجُهّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهّالِ لِأَنّ الْعِلْمَ كَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 51 رواية: 1

ترجمه :

1 امام صادق عليه‏السلام فرمايد: در كتاب على عليه‏السلام خواندم كه: خدا از نادانها پيمانى براى طلب علم نمى‏گيرد تا آنكه از علماء پيمان گيرد كه به نادانان علم آموزند زيرا كه علم بر جهل مقدم است (يعنى خلقت موجودات عالم مانند لوح و قلم و ملائكه و آدم بر خلقت مردم جاهل مقدم است و ابتدا خدا از آنها پيمان گرفته است سپس از نادانان).

2- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ الْبَرْقِيّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي هَذِهِ الْ‏آيَةِ وَ لا تُصَعّرْ خَدّكَ لِلنّاسِ قَالَ لِيَكُنِ النّاسُ عِنْدَكَ فِي الْعِلْمِ سَوَاءً

اصول كافى جلد 1 ص :51 رواية: 2


ترجمه :

2 امام صادق در باره اين آيه (18 سوره 31) (((از مردم روى بر مگردان))) فرمايد: بايد همه مردم از نظر علم پيشت مساوى باشند (و از نظر آموختن بين دانش آموزانت فرق نگذارى).

3- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلّمَهُ عِبَادَ اللّهِ

اصول كافى جلد 1 ص :51 رواية: 3

ترجمه :

3 امام باقر عليه ‏السلام فرمود: زكاة علم اين است كه آن را به بندگان خدا بياموزى.

4- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرّحْمَنِ عَمّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَامَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَطِيباً فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدّثُوا الْجُهّالَ بِالْحِكْمَةِ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 51 رواية: 4

ترجمه :

4- امام صادق عليه‏السلام فرمود: عيسى عليه‏السلام ميان بنى اسرائيل ايستاد و گفت: اى بنى‏اسرائيل خبر حكمت را به نادانان نگوئيد كه بايشان ستم كرده باشيد و از اهل حكمت آن را باز نداريد كه به آنها ستم كرده باشيد.(مقصود از حكمت حقايق در دقايق دين است كه هر مغزى تحمل درك آن ندارد).

باب نهى از ندانسته گوئى‏

باب النهى عن القول بغير علم

1- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللّهِ ابْنَيْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مُفَضّلِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلَاكُ الرّجَالِ أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللّهَ بِالْبَاطِلِ وَ تُفْتِيَ النّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ‏

اصول كافى جلد 1 صفحه: 52 رواية: 1



ترجمه :

1 مفضل گويد امام صادق عليه‏السلام به من فرمود: تو را باز مى‏دارم از دو صفت كه هلاك مردان در آنست، باز مى‏دارمت از اينكه با روش باطلى ديندارى كنى و ندانسته بمردم فتوى دهى.


2- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرّحْمَنِ بْنِ الْحَجّاجِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع إِيّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ فَفِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 52 رواية: 2

ترجمه :

2 ابن حجاج گويد حضرت صادق بمن فرمود: از دو صفت بپرهيز كه هر كس هلاك شد از آن جهت بود: بپرهيز از اينكه طبق رأى و نظر خويش بمردم فتوى دهى يا به آنچه نمى‏دانى عقيده دينى پيدا كنى.

3- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ أَفْتَى النّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ‏

اصول كافى جلد 1 ص :52 رواية: 3

ترجمه :

3 امام باقر عليه السلام فرمود: هر كه ندانسته و رهبرى نشده بمردم فتوى دهد فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت كنند و گناه آنكه بفتوايش عمل كند دامنگيرش شود.

4- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيّ‏ٍ الْوَشّاءِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي رَجَاءٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللّهُ أَعْلَمُ إِنّ الرّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الْ‏آيَةَ مِنَ الْقُرْآنِ يَخِرّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السّمَاءِ وَ الْأَرْضِ

اصول كافى جلد 1 ص :52 رواية: 4

ترجمه :

4 امام باقر عليه السلام فرمود: آنچه مى‏دانيد بگوئيد و آنچه نمى‏دانيد بگوئيد خدا داناتر است. همانا مرد آيه‏اى از قرآن بيرون مى‏كشد (تا بدلخواه خويش تفسير كند و دليل مدعاى باطل خويش سازد) از اين رو بفاصله‏اى دورتر از ميان آسمان و زمين سرنگون گردد. (يا از معنى حقيقى آيه باين مسافت دور شود).


5- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اللّهُ أَعْلَمُ وَ لَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 52 رواية: 5

ترجمه :

5 براى عالم رواست كه چون از او سؤالى شود كه نداند گويد: خدا داناتر است ولى براى غير عالم شايسته نيست كه چنين گويد (بلكه او بايد صريحا بگويد نميدانم و اگر او بگويد خدا داناتر است روا نيست (معنى تضمنى اين جمله آنستكه من دانايم اما خدا داناتر است).

6- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ إِذَا سُئِلَ الرّجُلُ مِنْكُمْ عَمّا لَا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لَا أَدْرِي وَ لَا يَقُلْ اللّهُ أَعْلَمُ فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِي فَلَا يَتّهِمُهُ السّائِلُ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 53 رواية: 6

ترجمه :

6 امام صادق عليه السلام فرمود: چون مردى از شما را از آنچه نداند پرسند بگويد نميدانم و نگويد خدا بهتر ميداند تا در دل رفيعش شكى اندازد. و اگر كسيكه از او سؤال مى‏شود بگويد نميدانم سائل او را متهم نكند.

شرح :

شكى كه در دل رفيق يعنى سؤال كننده مياندازد اين است كه چون او در جواب مى‏گويد خد داناتر است سؤال كننده خيال مى‏كند كه او جواب را مى‏داند ولى بواسطه تكبر يا تقيه يا تشبه بعلماء يا جهات ديگر است كه صريحا نمى‏گويد نمى‏دانم ولى اگر صريحا بگويد نمى‏دانم مورد هيچيك از اين تهمتها واقع نگردد.

7- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَا حَقّ اللّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ‏

اصول كافى جلد 1 صفحه: 53 رواية 7

ترجمه :


7 زوارة گويد از امام باقر عليه السلام پرسيدم: حق خدا بر بندگان چيست؟ فرمود آنچه مى‏دانند بگويند و از آنچه نمى‏دانند باز ايستند.

8- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرّحْمَنِ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ إِنّ اللّهَ خَصّ عِبَادَهُ بِ‏آيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لَا يَقُولُوا حَتّى يَعْلَمُوا وَ لَا يَرُدّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا وَ قَالَ عَزّ وَ جَلّ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلّا الْحَقّ وَ قَالَ بَلْ كَذّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 53 رواية: 8

ترجمه :

8 امام صادق عليه السلام فرمود: خدا بندگان (پيرو قرآن) خود را بدو آيه از كتابش تخصيص داده است درباره اينكه تا ندانند نگويند و تا آنجا كه ميدانند پرسنده را رد نكنند (با قول قائلى از روى نادانستن رد نكنند). خداى عزوجل فرمايد (29 سوره 7) مگر از ايشان در كتاب آسمانى پيمان نگرفتيم كه جز حق بر خدا نگويند (يعنى بر خدا دروغ نبندند) و فرموده است (40 سوره 10) بلكه چيزى را كه به علم آن نرسيده‏اند و از تأويل آن خبر ندارند تكذيب كردند.

9- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمّنْ حَدّثَهُ عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمّدٍ ع إِلّا كَادَ أَنْ يَتَصَدّعَ قَلْبِي قَالَ حَدّثَنِي أَبِي عَنْ جَدّي عَنْ رَسُولِ اللّهِ ص قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَ أُقْسِمُ بِاللّهِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدّهِ وَ لَا جَدّهُ عَلَى رَسُولِ اللّهِ ص قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ وَ مَنْ أَفْتَى النّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ

اصول كافى جلد 1 ص :53 رواية: 9

ترجمه :

9- ابن شبرمه گويد حديثى از امام صادق عليه السلام شنيده‏ام كه هر گاه يادم مى‏آيد نزديك است دلم شكافته شود فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم تا برسد به رسول خدا ابن شبرمه گويد بخدا سوگند كه نه پدرش بر جدش دروغ بست و نه جدش برسولخدا كه رسولخدا(ع) فرمود هر كه بقياسها عمل كند خودش سخت هلاك شده و مردم را هلاك كرده است و كسى كه ندانسته فتوى دهد و او ناسخ را از منسوخ و محكم را از متشابه تشخيص ندهد سخت هلاك شده و هلاك كرده است.

" براى عالم رواست كه چون از او سؤالى شود كه نداند گويد: خدا داناتر است ولى براى غير عالم شايسته نيست كه چنين گويد . . . "

یکی از علمای بزرگ در تعریف از استادش در حوزه علمیه نجف می گفت که هر وقت از او سوالی می کردیم که پاسخش را نمی دانستند با صدای بلند داد می زدند که نمی دانم تا همه حاضران به این حقیقت آگاه گردند که او همه چیز را نمی داند.

باب كسيكه ندانسته عمل كند

باب من عمل بغير علم

1- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ ع يَقُولُ الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السّيْرِ إِلّا بُعْداً

كتاب كافى جلد 1 ص :54 رواية: 1

ترجمه :

1- امام صادق عليه السلام مى‏فرمود: هر كه بدون بصيرت عمل كند مانند كسى است كه بيراهه ميرود هر چند شتاب كند از هدف دورتر گردد.


2- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُسَيْنٍ الصّيْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ ع يَقُولُ لَا يَقْبَلُ اللّهُ عَمَلًا إِلّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنّ الْإِيمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ

اصول كافى جلد 1 صفحه: 54 رواية: 2

ترجمه :

2 و مى‏فرمود: خدا عملى را جز با معرفت نپذيرد و معرفتى نباشد مگر با عمل پس كسى كه معرفت دارد، همان معرفت او را بر عمل دلالت كند، و كسى كه عمل نكند معرفت ندارد همانا برخى از ايمان از برخ ديگرش بوجود آيد.

شرح :
بعد از اين در كتاب ايمان و كفر انشاءالله بيان مى‏شود كه ايمان سه جزء دارد: 1- اعتقاد قلبى 2- اقرار زبانى 3- عمل جوارحى. و اين سه جزء ايمان در يكديگر تأثير و تأثر دارد چنانچه در اين حديث شريف تأثير و تأثر اولى را با سومى بيان مى‏كند بدين نحو تا كسى درجه اول اعتقاد را كه قول لا اله الا الله است نداشته باشد عملى به عنوان تقرب و رضاى خداى از او پذيرفته نيست زيرا او كافر است و هنوز در زمره مسلمين در نيامده است و از آنطرف بجا آوردن اعمال عبادى واجب و مستحب با معرفت اندك سبب مى‏شود كه نور معرفت و خدا شناسيش تا بنده‏تر گردد و به درجه بالاترى از معرفت ترقى كند.

3- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَمّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحُ

اصول كافى جلد 1 ص :55 رواية: 3

ترجمه :

3 رسولخدا (ص) فرمود: كسيكه ندانسته عملى انجام دهد خراب كردنش از درست كردنش بيشتر است.