جمع بندی خدا چند روز با حضرت موسی وعده کرد؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا چند روز با حضرت موسی وعده کرد؟

سلام. قرآن در یک جا می فرماید «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره:51)

همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.)

با سپاس

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

(وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً)[1]، خداى تعالى داستان ميقات چهل روزه موسى را در سوره اعراف نقل كرده، آنجا كه مى‏فرمايد: (وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً، ما با موسى سى شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را چهل شب تمام كرديم)، پس اگر در آيه مورد بحث از همان اول مى‏ فرمايد چهل شب قرار گذاشتيم، يا از باب تغليب است، و يا آنكه ده روزه آخرى بيك قراردادى ديگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است، هم چنان كه روايات نيز اين را ميگويد.[2]

آيه صريح است در اين كه مدت وعده چهل شب بوده است اما در سوره اعراف آمده كه مدت آن سى شب بوده با ده شب ديگر تتميم گرديده است: وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً(سوره اعراف/ آیه142)معلوم مى‏ شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب‏ بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.

و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است‏؛«عن ابى جعفر عليه السّلام‏ فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[3]



[/HR][1] - سوره بقره،آیه51.

[2] - ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 286

[3] - تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 127-128.


با سلام و تشکر از پاسخگویی شما.

یاسین;552698 نوشت:
معلوم مى‏ شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب‏ بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.



مشکل این توجیه اینجاست که هر دو آیه از وعده ای که خدا با حضرت موسی کرده است، سخن می گویند، و نه چیزی که در علم خدا بوده است.

یاسین;552698 نوشت:

چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است‏؛«عن ابى جعفر عليه السّلام‏ فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[3]



منظور از این روایت را ببینید من درست متوجه شده ام: ابتدا خدا با موسی 30 شب وعده کرد، ولی بعد بداء پیش آمد و خدا با موسی 40 روز وعده کرد. آیا این برداشت درست است؟

اگر این برداشت صحیح است، سؤالی که در مورد بخش بعدی پیش می آید در این مورد هم مطرح است:


یاسین;552698 نوشت:

و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است



این برداشت با آنچه رخ داد، قابل تطبیق نیست، زیرا این ده روز بود که باعث تأخیر و در نتیجه انحراف و بت پرستی بنی اسرائیل بود و اگر وعده از ابتدا به 40 روز تغییر کرد، چرا مردم نیامدن موسی را بهانه کرده و گوساله پرست شدند؟

[="Tahoma"][="Navy"]

tazkie;552138 نوشت:
سلام. قرآن در یک جا می فرماید «[=Traditional Arabic]وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره:51)

همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.)

با سپاس


سلام
به نظر بنده وعده همان چهل شب بوده و اتممنا در آیه دیگر جزء مواعده بوده است یعنی در همان مواعده سی شب را با ده شب دیگر تمام و کامل کردیم
یا علیم

tazkie;553794 نوشت:
منظور از این روایت را ببینید من درست متوجه شده ام: ابتدا خدا با موسی 30 شب وعده کرد، ولی بعد بداء پیش آمد و خدا با موسی 40 روز وعده کرد. آیا این برداشت درست است؟
اگر این برداشت صحیح است، سؤالی که در مورد بخش بعدی پیش می آید در این مورد هم مطرح است:

tazkie;553794 نوشت:
ین برداشت با آنچه رخ داد، قابل تطبیق نیست، زیرا این ده روز بود که باعث تأخیر و در نتیجه انحراف و بت پرستی بنی اسرائیل بود و اگر وعده از ابتدا به 40 روز تغییر کرد، چرا مردم نیامدن موسی را بهانه کرده و گوساله پرست شدند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

به راحتی نمی توان گفت که این تغییر از 30روز به 40 روز را بداء است. چون بداء این است که از ابتدا حکمی مسلم شده باشد و بعد آن حکم تغییر کند. ولی این مورد از ابتدا بنابر 40 روز بود و دلیل این تغییر حکم امتحان و آزمایش بود.

این تاخیر باعث بت پرستی نشد بلکه عدم ایمان و تقوا و صبر موجب بت پرستی بنی اسرائیل شد.

یاسین;553942 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

به راحتی نمی توان گفت که این تغییر از 30روز به 40 روز را بداء است. چون بداء این است که از ابتدا حکمی مسلم شده باشد و بعد آن حکم تغییر کند. ولی این مورد از ابتدا بنابر 40 روز بود و دلیل این تغییر حکم امتحان و آزمایش بود.

این تاخیر باعث بت پرستی نشد بلکه عدم ایمان و تقوا و صبر موجب بت پرستی بنی اسرائیل شد.

ولی از محاورات پیداست که آنها دیر آمدنِ حضرت موسی را در پسخ به حضرت هارون بهانه می کنند

tazkie;554155 نوشت:
ولی از محاورات پیداست که آنها دیر آمدنِ حضرت موسی را در پسخ به حضرت هارون بهانه می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که خودتان اشاره کردید این فقط بهانه بود و عذرشان موجه نبود.

معنی ندارد که بخاطر ده روز تاخیر پیامبر امت از خدا پرستی دست بردارند و به گوساله پرستی روی آورند.

یاسین;554182 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که خودتان اشاره کردید این فقط بهانه بود و عذرشان موجه نبود.

معنی ندارد که بخاطر ده روز تاخیر پیامبر امت از خدا پرستی دست بردارند و به گوساله پرستی روی آورند.


سلام. روی این بحثی نیست. بحث بر سر این است که وقتی آنها توانسته اند چنین بهانه ای بیاورند که از افزایش ده روز خبری نداشته و پیش از رفتن حضرت موسی، قرار بر سی شب بوده است.

با سلام خدمت دوستان گرامی
ایام شاد و خوشی را برای شما آرزومند هستم و امیدوارم خداوند متعال بر توفیقات دوستان گرامی بیفزاید
در ابتدا لازم می دانم از استاد گرامی و کارشناس محترم جناب یاسین برای ورود به بحث کسب اجازه نمایم
همانگونه که جناب ( تزکیه ) فرمودند : مسأله درباره میعاد است (واعدنا) به این معنا که خداوند متعال در قرآن کریم از (یک میعاد) سخن گفته است اما برای آن دو گونه زمان بیان کرده است ( در سوره بقره صریحا وعده خداوند چهل روز ذکر شده است ) در حالی که در سوره اعراف ( سی + ده ) روز ذکر شده است و در نگاه اول به نظر می رسد تناقضی در میان باشد .
و صد البته دوستان پاسخهای مناسبی را ارائه فرمودند و با کسب اجازه از محضر دوستان به گمانم می توان پاسخ دیگری را برای این سؤال به شرح ذیل بیان کرد ( البته شایسته است عرض کنم این نظریه محمد رشید رضا در تفسیر المنار می باشد ) ؛
(((وهو إجمال لما فصل هنا من قبل ؛ لأن الأعراف مكية والبقرة مدنية فهي متأخرة عنها في النزول ))) (تفسیر المنار جلد9 صفحه 106 ) .
به نظر می رسد آنچه در سوره بقره بیان شده است ( بیان اجمالی داستانی است که تفصیل آن در سوره اعراف پیشتر بیان شده است ) به عبارتی دیگر خداوند در سوره اعراف به صورت مفصل داستان میعاد با حضرت موسی علیه السلام و گمراهی بنی اسرائیل را بیان کرده است و سپس در سوره بقره آن را دوباره به صورت مجمل بیان فرموده است به همین علت در سوره بقره جزئیات آن دوباره تکرار نشده است .
و به نظر می رسد دلیلی که این توجیه را تأیید می کند مکی بودن سوره اعراف و مدنی بودن سوره بقره می باشد .
به عبارتی دیگر سوره بقره که (در مدینه ) و پس از سوره اعراف (در مکه ) نازل شده است بیان کننده اجمالی داستانی است که پیشتر بیان شده باشد .

و مثالهای مشابه از این دست در قرآن کریم فراوان است مانند نبوت داستان بعثت حضرت موسی و هارون علیهما السلام به سوی فرعون که در چند جا به صورتهای مختلف بیان شده است برای مثال :
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿٤٥﴾ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿٤٦﴾
ما موسی و هارون را با نشانه ها و دلایل روشن به سوی فرعون و قوم او فرستادیم پس ( فرعون و قوم او ) استکبار کردند و متکبر بودند .
همانگونه که ملاحظه می شود در این آیات ارسال موسی و هارون علیهما السلام به صورت مجمل بیان شده است اما بیان نشده چه کسی نبی و چه کسی وزیر یا وصی بوده است در حالی که فرعون و قوم او کاملا بیان شده اند اما در آیات سوره فرقان به صورت مفصل و با جزئیات بیشتری بیان شده است :
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا (سوره فرقان آیه 35 و 36)
و ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و هارون را وزیر و یاور او قرار دادیم و فرمان دادیم با نشانه های ما به سوی قوم تکذیب کننده ( آیات ما ) بروید پس آن قوم را نابود کردیم .
همانگونه که ملاحظه می شود در این آیات وظایف موسی و هارون علیهما السلام به تفصیل بیان شده اما جزئیات قوم و مباحث صورت گرفته بین آنها بسیار جمل بیان شده است و تنها به عاقبت آن قوم اشاره شده است .
با تقدیم احترام و تشکر

تاپیک جمع بندی
سوال:

قرآن در یک جا می فرماید«وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید:«وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره/2:51)

همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.)


پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

در مورد وعده خداوند با حضرت موسی (علیه السلام) قرآن می فرماید:«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَة»ً[1]، خداى تعالى داستان ميقات چهل روزه موسى را در سوره اعراف نقل كرده، آنجا كه مى‏فرمايد: «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[2]ما با موسى سى شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را چهل شب تمام كرديم)، پس اگر در آيه مورد بحث از همان اول مى‏ فرمايد چهل شب قرار گذاشتيم، يا از باب تغليب است، و يا آنكه ده روزه آخرى بيك قراردادى ديگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است، هم چنان كه روايات نيز اين را ميگويد.[3]

آيه صريح است در اين كه مدت وعده چهل شب بوده است اما در سوره اعراف آمده كه مدت آن سى شب بوده با ده شب ديگر تتميم گرديده است: « وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»معلوم مى‏ شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب‏ بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.

و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است‏؛«عن ابى جعفر عليه السّلام‏ فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[4]


فرمایش آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) در مورد این آیه جالب است، ایشان می فرماید:

این مواعده در قرآن کریم گاهی به صورت اجمال گاهی به صورت تفصیل و بعد به صورت جمع بندی ذکر می‌شود یعنی گاهی به صورت اجمال می‌فرماید ﴿وَإِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعینَ﴾ نظیر آیه 51 سورهٴ مبارکهٴ بقره گاهی این مجمل را مفصل می‌کند مثل همین آیه 142 سورهٴ مبارکهٴ اعراف که محل بحث است فرمود ﴿وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ بعدا همین تفصیل را جمع بندی می‌ند نه اجمال جمع بندی بعداز تفصیل است می‌فرماید ﴿فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً﴾ آیا در طلیعه امر هم چهل شب بود یا اینکه دو مواعده بود مواعده اول سی شب بود مواعده دوم که متمم مواعده اول هست ده شب بود جمعا سی شب بعضی روایات همین را تایید می‌کند که اول سی شب قرار بود که وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) مهمان ذات اقدس اله باشد و بعدا ده شب اضافه شده است لذا فرمود ﴿وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ آن ده شب را برای دریافت تورات و مکالمه مستقیم ذات اقدس اله ... که آن ده شب نتیجه آن سی شب هست در بعضی از روایات آن است که قرار اولی سی شب بود بعد اضافه شده است شاید این روایت ناظر به این با شد که در مقام اظهار و افشا اینچنین بود وگرنه میعاد اولی همان چهل شب است نکته دیگر که این اربعین لیله چهل شب تفکیک شده است به یک سی شب و یک ده شب این است که مشخص بشود که چهل شب مطلق نیست یک سی شبی است یعنی یک ماه است مشخص است که از اول ذی قعده است مثلاً تا پایان ذی قعده یعنی یک ماه یک دهه‌ای هم هست که دهه فجر است و لیالی عشرا ست و همان دهه ذی حجه است که ضمیمه یک ماه ذی قعده می‌شود می‌شود چهل شب اگر بفرماید چهل شب خب ممکن است که از دهم یک ماه شروع بشود تا بیستم ماه دیگر این هم می‌شود چهل شب ولی این نصاب خاص و آن معیار مخصوص نیست آن وصف مشخصی که برای اربعین یگری سودمند است همین اول ذی قعده است تا دهم ذی حجه گرچه همیشه اربعین گیری نافع است و اما آن اربعین گیری ماثور و مجرب همین اربعین گیری موسای کلیم (سلام الله علیه) است که از اول ذی قعده شروع می‌شود تا دهم ذی حجه مطلب بعدی آن است که این مواعده چهل شبه چهل شبانه روز بود حالا شرحش آن طوری که رد روایات هست این است که وجود موسای کلیم (سلام الله علیه) در این چهل شب که ضیف الرحمان بود نه خوابی داشت و نه غذایی روزش هم شب بود شبش هم شب بود اما تعبیر قرآن کریم این است که ما سی شب با او قرار گذاشتیم و ده شب هم اضافه کردیم شده چهل شب نفرمود سی روز قرار گذاشتیم که او سی روز مهمان ما باشد و ده روز اضافه کردیم شده چهل روز برای آن است که کسی که کار او روزانه است مثل روز کار می‌کند این نمی‌تواند اهل مناجات با شد روز همان است که ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحًا طَویلاً﴾ روز همان است که انسان با کارهای عادی مانوس است شب همان است که ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَحْمُودًا﴾ شب است و این چهل شبانه روز وجود مبارک موسای کلیم چهل شب بود نه اینکه چهل تار روز داشت چهل تا شب داشت و حضرت شبانه با خدا صحبت می‌کرد روز هم با خدا صحبت می‌کرد شب هم با خدا صحبت می‌کرد وقت یکه روز آدم کار سحر را بکند چنین روزی پر برکت است می‌شود شب آن که شب هم مثل روز گرفتار سبح طویل است او شب ندارد اصلاً آن هم روز است آن بیچاره‌ای که شبش مثل روز است او اصلاً شب ندارد آن سعادتمندی که روزش مثل شب است او همیشه شب است و نوع برکاتی که ذات اقدس اله در قرآن کریم یاد می‌کند همه‌اش در شب است اگر نزول قرآن است در شب است لیله قدر است در شب است معراج پیغمبر است در شب است ﴿سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ گرچه شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن اما ﴿إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ﴾ ﴿إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ﴾ برهانش هم همین است که ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحًا طَویلاً﴾ خب این ﴿إِنّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾ را شما شب می‌توانی درک بکنی آن هم که بر فرض سحر برخواست و دو رکعت نماز دارد می‌خواند حواسش پیش زید و عمرو است او روز دارد نه شب آنجا هم سبح طویل دارد چون روز مواظب خود نبود مشکلات خودش را حل نکرد این مشکلات روز را هم شب به دوش می‌کشد با اینکه شب کسی حرف نمی‌زند سر و صدایی نیست کوی و برزن خلوت است اما درون او غوغاست پس از اینکه فرمود چهل شب برای اینکه چهل روزش چهل شب بود چهل شبش هم چهل شب بود یعنی چهل شبانه روزش آرام بود کسی چهل شبانه روز آرام داشته باشد چهل شب دارد اگر کسی چهل شبانه روزش آشفته باشد چهل روز دارد نه چهل شب هر کسی گرفتار سبح طویل است در روز و بازار است و هر که آرامش داشته باشد در فضای سحر است خب وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) که ضیف رحمان بود در این چهل شبانه روز نه خوابی داشت و نه غذایی و جز مناجات چیز دیگر نداشت این فرشته منش بود فرشته غذایشان چیست تسبیح است دیگر خوابی ندارد و غذای او هم تسبیح است طبق بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) که در نهج یک وقتی این روایت هم خوانده شد خب وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) چهل شبانه روز در حد فرشته زندگی کرد چنین اربعینی سبب نزول آن تورات است که فرمود و فیها هدی و تفصیلا لکل شیء و این مواعده برای قوم او هم بود پر برکت هم بود چه اینکه در همین جریانا سنت که ظاهرا ﴿وَاخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً﴾.[5



_____________________________________________________________
[1] .بقره/2:51
[2] .اعراف/7:142
[3] . موسوی همدانی،محمدباقر،ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 286
[4] . قرشی،سید علی اکبر،تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 127-128.
[5].جوادی آملی،عبدالله، تفسیر تسنیم، ذیل آیه142 سوره اعراف.
موضوع قفل شده است